جستجو در تک بوک با گوگل!

بازدید
نویسنده : موسسهفرهنگیقدرولایت
محل نشر : تهران
تاریخ نشر : ۱۳۸۱/۰۳/۲۵
رده دیویی : ۹۵۵.۰۸۴۲
قطع : وزیری
جلد : شومیز
تعداد صفحه : ۲۸۰
نوع اثر : گردآوری
زبان کتاب : فارسی
شماره کنگره : DSR۱۵۷۴/۵/فلا۵فلا۲
نوبت چاپ : ۵
تیراژ : ۳۱۰۰
شابک : ۹۶۴-۶۲۴۸-۵۵-۱
در این مجموعه, بیانات امام خمینی (ره) در باب مسائل اعتقادی, اخلاقی, معنوی و عرفانی ذیل شش فصل با این عناوین گردآمده است’ :توحید و نبوت’, ‘حضرات معصومین (ع)’, ‘شناخت اسلام’, ‘معرفی قرآن کریم و تفسیر آیات آن’, ‘شناخت انسان ‘و ‘احکام و عبادات, تتمیم معارف .’
بازدید
نویسنده : موسسهفرهنگیقدرولایت
محل نشر : تهران
تاریخ نشر : ۱۳۷۸/۰۱/۲۱
رده دیویی : ۹۵۵.۰۸۴
قطع : وزیری
جلد : شومیز
تعداد صفحه : ۲۸۸
نوع اثر : گردآوری
زبان کتاب : فارسی
نوبت چاپ : ۳
تیراژ : ۳۱۰۰
شابک : ۹۶۴-۶۲۴۸-۵۵-۱
در اثر حاضر مجموعهای از سخنان امام خمینی(ره) در زمینههای اعتقادی, اخلاقی, معنوی و عرفانی, به صورت موضوعی, ذیل شش فصل گردآوری شده است۱ :ـ توحید و نبوت, ۲ـ حضرات معصومین علیهمالسلام, ۳ـ شناخت اسلام, ۴ـ معرفی قرآن کریم و تفسیر آیات آن, ۵ـ شناخت انسان, ۶ـ احکام و عبادات, تعمیم معارف .
بازدید
نویسنده : بیانکاماریا فونتانا
مترجم : موسویفریدنی – محمدعلی
محل نشر : تهران
تاریخ نشر : ۱۳۸۰/۱۰/۰۸
رده دیویی : ۳۲۱.۷۵۰۹
قطع : رقعی
جلد : شومیز
تعداد صفحه : ۳۹۲
نوع اثر : ترجمه
زبان کتاب : فارسی
نوبت چاپ : ۱
تیراژ : ۲۲۰۰
شابک : ۹۶۴-۶۵۷۸-۷۳-X
کتاب, حاوی مقالاتی در باب حکومتهای جمهوری در غرب است که طی آن, سیر پر فراز و نشیبی که فلسفه سیاسی غرب برای ابداع حکومتهای جمهوری طی کرده, از دیدگاه تاریخی بررسی میشود’ .نویسندگان مقالههای کتاب از جمله به اهمیت تجارب عملیای اشاره میکنند که از دوران حکومت آتن و امپراتوری روم, هم برای تحدید حکومتهای خودکامه و هم برای تعدیل حکومتهای مردم سالار, به کار گرفته شد .آنها نشان میدهند که چگونه این میراث را در کنار تجارت نظری و عملی جمهوریهای ونیز و فلورانس را یک سو و تجارب نظام سلطنتی با قوانین اساسی مختلط, همچون انگلستان از سوی دیگر, باید به منزله مقدمات الزامی و زمینهساز برآمدن جمهوریهای مدرن به شمار آورد .’عناوین برخی مقالات از این قرار است’ :مکتب جمهوری خواهی باستان و مدرن :قانون اساسی مختلط و ناظرها/ ویلفرد نیپل’ ;’تعدیل, موازنه و حدود :تفکیک قوا در مبحث قانون اساسی /۱۷۸۷ برنارد مانن’ ;’از آرمان شهر تا جمهوری خواهی :مورد دیدرو/ جرولامو ایمبرولیا’ ;’کردلیهها و ژیروندنها :مراحل نخستین جمهوری/ پاتریس گنیفه ‘و ‘مکتب جمهوری خواهی قانون سالار امانوئل سیه یس/ پاسکال پاسکوئینو .’
بازدید
گردآورنده : یدالهیفر – محمدجوادچشمهقصابانی – بهمن
محل نشر : همدان
تاریخ نشر : ۱۳۸۲/۰۳/۲۱
رده دیویی : ۳۴۴.۵۵۰۱
قطع : رقعی
جلد : شومیز
تعداد صفحه : ۴۸
نوع اثر : گردآوری
زبان کتاب : فارسی
شماره کنگره : KMH۱۲۶۴/ی۴آ۹
نوبت چاپ : ۱
تیراژ : ۵۰۰
شابک : ۹۶۴-۹۴۵۵۴-۱-۸
بازدید
نویسنده : سازمانامدادونجاتجمعیتهلالاحمر
محل نشر : قم
تاریخ نشر : ۱۳۸۲/۰۴/۱۱
رده دیویی : ۳۴۲.
قطع : پالتویی
جلد : شومیز
تعداد صفحه : ۵۶
نوع اثر : گردآوری
زبان کتاب : فارسی
نوبت چاپ : ۱
تیراژ : ۲۰۰۰
شابک : ۹۶۴-۸۱۷۳-۱۲-۵
بازدید
مباحثه در خانهای واقع در نزدیکی دروازه پیرائوس شهر آتن صورت میگیرد. صاحبخانه پیرمردی ثروتمند و آریستوکرات به نام کفالوس است. در میان جمع علاوه بر سقراط، پولمارخوس پسر کفالوس، گلاوکن و آدیمانتوس برادران افلاطون، و تراسیماخوس سوفسطایی نیز حضور دارند.
جمهوری با توصیف کفالوس از سن پیری آغاز میشود. او میگوید در سن پیری انسان از هیجانهای جوانی رهایی مییابد و هم چون بردهای است که از بند شهوات آزاد شدهاست. حال روحی هرکس در سن پیری به این بستگی دارد که ایام عمر را چگونه گذراندهاست.
انسان در ایام پیری زندگی خود را مرور میکند. اگر بد زندگی کرده و کارهای ظالمانه کرده باشد، به تشویش میافتد؛ ولی آنکه در گذشتهٔ خود عملی ظالمانه نیابد، آرامش خود را باز مییابد و امید یار او میشود. البته اگر کسی در ایام پیری از تمکن مالی برخوردار باشد، راحتتر و بهتر زندگی را میگذراند.
سقراط که در حقیقت همان افلاطون است، از کفالوس میپرسد:«بزرگترین خوشی و نیکی که از ثروت به تو رسیدهاست چیست؟»
کفالوس میگوید که ثروت بیشتر از آن جهت خوب است که او را سخی و شریف و عادل بار میآورد. ثروت آدمی را باز میدارد از اینکه عملی خلاف عدالت انجام دهد و یا مدیون دیگری باشد، امّا «نه خردمند اگر تنگدست باشد رنج پیری را به آسانی میتواند تحمل کند، و نه بیخرد هر چند توانگر باشد آرامشی در درون خود مییابد.» پس تنها مردمان عدالتپیشه و درستکار از ثروتی که اندوختهاند، سود میبرند.
سقراط از کفالوس میپرسد که مقصودش از عدالت چیست و بدین ترتیب مباحثه جهت فلسفی میگیرد. کفالوس عدالت را «درستکاری و پس دادن مال غیر» تعریف میکند، و سقراط میگوید اگر کسی مالی را در حال سلامتی از کسی بگیرد و آن را در حال جنون به او پس بدهد؛ آیا عادلانه رفتار کرده است؟ کفالوس ایراد را میپذیرد و از بحث کناره میگیرد و ادامه آن را به فرزند خود پولمارخوس واگذار میکند تا به گفتهٔ طنزآمیز سقراط در بحث نیز وارث پدر باشد.
پولمارخوس نخست از قول سیمونیدس شاعر میگوید «عدالت این است که آدمی دِینی را که به هر کسی دارد، ادا کند.» به این تعریف همان انتقاد قبلی وارد میشود. پس از چندبار انتقاد و تعدیل، پولمارخوس میگوید «عدالت آن است که به دوستان، نیکی کنیم و به دشمنان، بدی کنیم.» سقراط باز میگوید «کار عادل این نیست که به کسی، خواه دوست باشد و خواه دشمن، بدی و زیان برساند؛ بلکه این کار، کار ستمگران است»
سرانجام تراسیماخوس ناشکیبا:«نتوانست خودداری کند، یکباره چون جانوری درنده به ما حملهور گردید، چنانکه گویی میخواست ما را پاره پاره کند… و فریاد برآورد… من آماده نیستم سخنان مهمل بشنوم.»
تراسیماخوس ادامه میدهد: «سقراط این چه دیوانگی است که تو را فراگرفتهاست و چرا با این طریق سفاهتآمیز ابلهان دیگر را پشت سر هم به خاک میاندازی؟ اگر حقیقتآ مدعی هستی که معنای عدالت را میدانی، تنها به سوال از دیگران قانع مشو و از نقض و رد پاسخهایی که میدهی غرور به خود راه مده؛ زیرا بسیار کسانی هستند که میتوانند بپرسند ولی خود قادر به جواب نیستند.»