بازدید
(تشیع) در قانون مدنی مواد ۸۶۱ الی ۹۴۹ راجع به بحث ارث می باشد و همین طور قانوت امور جسمی مواد ۲۲۵ الی ۲۵۹ دراین خصوص صحبت نموده است.
طبق مذهب تشیع موجبات ارث دو امر است نسب و سبب.
اما طبقات وارث طبق قانون مدنی شامل موارد ذیل می باشد.
۱- پدر ومادر واولاد و اولاد اولاد.
۲- اجداد و برادر و خواهر و اولاد آن ها.
۳- اعمام و عمات و اخوال و خالات و اولاد آن ها.
وارثین طبقه بعد وقتی ارث می برند که از وارثین طبقه قبل کسی نباشد.
اما از جمله اشخاص که طبق سبب ارث می برند هر یک از زوجین است که در حین فوت دیگری زنده باشد. طبق نفر دکتر کاتوزیان احتمال دارد منظور از آوردن قید (از جمله ) در آغاز ماده ۸۶۴ این است که زوجیت سبب منحصر ارث نباشد که حاکم را مامور اداره تر که بدون وارث کرده است. اما به نظر می رسد حاکم را نتوان وارث شمرد و اختیار ؟ را در نرخی که وارثی ندارد محدود به ثلث کرد علاوه بر زوجین- ضمان جریزه- ضمان امامت (حاکم) آزادی (در خصوص) بردگی هم وجود دارد که ضمان جریره و آزادی اکنون کاربرد ندارد.
اگر در شخص واحد موجبات متعدده ارث جمع شود به جهت تمام آن موجبات ارث می برد مگر این که بعضی از آن ها مانع دیگری باشد که در این صورت فقط از جهت عنوان بالغ می برد.
(ترکه بدون وارث)
در صورت نبودن وارث امر ترکه راجع به حاکم است وحاکم مامور اداره ترکه است مالک و وارث اما در صورتی که متوفی برای اجرای وصیت خود وصی معین کرده باشند اداره ترکه به وصی خود واگذار می شود.
اما ارث به موت حقیقی یا موت فرض تحقق پیدا می کند.
و مالکیت ورثه نسبت به ترکه ستونی مستقر نمی شود مگر پس از اداء حقوق و دیونی که به ترکه میت تعلق گرفته است.
و در واقع رد و قبول ترکه به معنی رد و قبول تصفیه آن است و در مالکیت اثر ندارد.
حقوق و دیون بر ترکه
حقوق و دیونی که بر ترکه میت تعلق می گیرد و با تبدیل از تقسیم آن ادا شود از قرار ذیل است.
۱- قیمت کفن میت و حقوقی که متعلق است به اعیان ترکه مثل عینی که متعلق رهن است.
۲- دیون و واجبات مالی متوفی
۳- وصاصایی میت تا ثلث ترکه بدون اجازه ورثه و زیاده برثلث با اجازه آن ها
تو این حقوق و دیون باید به ترتیب پرداخت شود و مابقی اگر باشد بین وارث تقسیم گردد که بطور مفصل در مواد ۲۲۵ قانون امور حسبی ذکر شده و از حوصله این تحقیق خارج می باشد.
هر گاه ورثه نسبت به اعیان ترکه معاملاتی نماینده مادام که دیون متوفی پرداخت نشده است معاملات مزبور نافذ نبوده و ایان می توانند آن را بر هم زنند.
و حکم عدم نفوذ ناظر به تصرفات ناقل از قبیل فروش و صلح ؟ است که از وثیقه عمومی طلبکاران می کاهد و شامل قرار دادهای مربوط به اداره ترکه مانند اجاره و تعمیر نمی شود
تقسیم اموال غایب مفقود الاثر
اموال غایب مفقود الاثر تقسیم نمی شود مگر بعد از ثبوت فوت او یا انقضاء مدتی که عادتا چنین شخصی زنده نمی ماند.
مدت فرض هم در حکمت فوت حقیقی است و اموال غایب بین وارثان تقسیم می شود با این تفاوت که گر خلاف آن فرض اثبات .و غایب پیدا شود همه چیز به جای خود باز می گردد. و کسانی که اموال او را به عنوان وارث تصرف کرده اند باید آن چه را که از اعیان یا عوض و یا منافع اموال مزبور حین پیدا شدن غایب موجود می باشد سترد دارند.
مجهول بودن تاریخ فوت
اگر تاریخ فوت اشخاصی که از هم ارث می بردند مجهول و تقدم وتاخیر هیچ یک معلوم نباشد اشخاص مزبور از هم ارث نمی برند مگر آن که موت به سبب غرق یا هدم واقع شود که در این صورت از هم ارث می برند.
اگر اشخاصی که بین ان ها توارث باشد بمیرند و تاریخ فوت یکی از ان ها معلوم و دیگری از حیث تقدم و تاخر مجهول باشد فقط آن که تاریخ فوتش مجهول است از آنها دیگری ارث می برد.
زنده بودن در زمان فوت
شرط وراثت و ارث بردن ازمورث، زنده بودن در حین فوت مورث است و اگر محلی باشد در صورتی ارث می برد که نطفه او حین الموت منعقد بوده وزنده هم متولد شود اگر چه فورا بعد از تولد بمیرد.
و با شک در حیات حین ولادت حکم وراثت نمی شود و در صورت اختلاف در زمان انعقاد نطفه امارات قانونی که برای اثبات نسب مقررات رعایت خواهد شد.
نطفه ای منقعد شده محسوب است که حمل ناشی از آن ظرف ده ماه از تاریخ فوت به دنیا آید مگر آن ثابت شود از تاریخ آخرین نزدیکی بیش از ده ماه گذشته است ). ج۳ ص۱۶۴ دکتر امامی
تقسیم ترکه با وجود حمل
هر گاه در حین فوت مورثت حملی باشد که اگر قابل وراثت متولد شد ( مانع از ارثت تمام یا بعضی از وراث دیگر می شود ( تقسیم به عمل نمی آید تا حال او معلوم شود و اگر حمل مانع از ارث هیچ یک از سایر وراث نباشد و آنها بخواهند ترکه را تقسیم کنند باید برای حمل حصه ای که مساوی حصه و پس از همان طبقه باشد کنار گذارند و حصه هر یک از وراث مراعا است تا حال حمل معلوم شود و تقسیم ترکه باید در دادگاه و با شرکت ولی یا وفی یا امین جنین انجام شود.
تقسیم ترکه در صورت غیبت وراث
اگر بین وراث غایب مفقود الاثری باشد سهم او کنار گذارده می شود تا حال او معلوم شود در صورتی که محقق گردد قبل از مورث مرده است، حصه او به سایر وراث بر می گردد والا بخ خود او یا به ورثه او می رسد.
و در حین تقسیم ترکه باید نماینده غایب (اعم از وکیل، ولی، ومی، قیم یاامین) شرکت داشته باشد و تقسیم هم در دادگاه انجام می شود و تراضی وارثان کافی نمی باشد.
موانع مورث
۱- قتل
قتل از موانع ارث است پس کسیکه مورث شود را عمدا بکشد از ارث او ممنوع می شود اعم از این که قتل بالمباشره باشد یا به تسبیب و منفردا باشد یا به شرکت دیگری باشد. اما اولاد کسانی که پدر خود راکشته باشند از حد مقتول خود ارثت می برند اگر وارث نزدیک تری باعث حرمان آنها نشود.
اما مواردی که وارث قصد قتل ندارد اما به عمد کاری راانجام می دهد که بطور معمول کشنده است یا نسبت به مورث و شرایط او کشنده محسوب شود و وارث از آن آگاه باشد قتل در حکم عمد است و در موردی کهشخص حاجب از ارث را به انگیزه ارث بردن می کشد مثل این که شخصی پدر خود رابکشد تا از جد ارث ببرد، نسبت به ممنوع شدن کامل از ارث تردید شده است همین طور راجع به قاتلی که سومی رامی کشد تا زودتر موصی به را بدست آورد از وصیت محروم است. سقط جنین هم از جهت ممنوع ساختن از ارث در حکم قتل است.
اما هر گاه شوهری زن خود را با مردی در یک فراش ببیند و او را بکشد از ارث زن محروم نمی شود زیرا انگیزه است یافتن به میراث در آن منتفی است و وقتی قانونگذار او را از مجازات معاف می کند آثار تبعی و مدنی آن را هم نمی خواهد.
و معاونت در قتل مورث هم مانند شرکت در قتل است و همان حکم را دارد. ص ۵۵۱٫ نکته دیگر این است که در قتلی که مانع ارث نمی باشد مانند ( قتل خطایی و شبه عمد قاتل از دیه ارث نمی برد.) دکتر لنگرودی جلد ۱ ص ۱۰۸ ارث در صورتی که قتل عمدی مورث به حکم قانون یا برای دفاع باشد مشمول ممنوعیت از ارث نمی باشد (عمد طفل ومجنون در حکم غیر عمد است و همین طور اگر کسی به این پندار که دیگری مستحق قتل است او را بکشد و بعد معلوم شود که در اشتباه بوده است قتل مانع ارث نمی باشد و یا هنگامی که پدری پسر را به قصد تادیب بزند و پسر در اثرضربه ناگهانی بمیرد پدر از ارث او محروم نمی شود مشروط بر این که ضربه نوعا کشنده نباشد ). ص ۵۵۲ نظم کنونی
۲- کفر
عامل دیگر که مانع از ارث می باشد در خصوصی کافر است که از مسلمان ارث نمی برد و اگر در بین ورثه متوفا کافری مسلم باشد وراث کافر ارث نمی برند اگرچه او لحاظ طبقه و درجهمقدم بر مسلمان باشند.
اگر از میان وارثان کافری یک تن ادعای مسلمان شدن کند اقرار او به اسلام برای محروم ساختن سایر وارثان کافی نمی باشد و دادگاه با توسل به قراین و شهادت گواهان باید اسلام مدعی را احراز کند.
۳- لعان
بعد از لعان زن و شوهر از یکدیگر ارث نمی برند و همین طور فرزندی که به سبب انکار اولعان واقع شده از پدر و پدر از او ارث نمی برد اما فرزند مزبور از مادر وخویشان مادری خود و همین طور مادر و خویشان مادری از اد ارث می برند.
و بعد لعان خواهر و برادر ابونین فرزندی که شب او اتکار شده است خواهر و برادر امی محسوب می شوند و همین طور تنها خویشان مادری در طبقه سوم ارث می برند و عمو و اولاد آن ها محروم می شوند .
هر گاه پدر بعد از رجوع کند پسر از او ارث می برد اما از ارحام پدری و همین طور پدر و ارحام پدری از پسر ارث نمی برند .
(ولادت از زنا )
ولداا زنا از پدر و مادر و اقوام آنان ارث نمی برد اما اگر حرمت رابطه ای که طفل ثمره آن است نسبت به یکی از ابوین ثابت و نسبت به دیگری بواسطه اکراه یا شبهه زنا نباشد طفل فقط از این طرف و اقوام او ارث می برد و بالعکس
(نزدیکی به شبهه اگر با یکی از محارم صورت پذیرد فرزند ناشی از آن در حکم فرزند طبیعی است و ارث نمی برد .
همین طور در مورد لقاح مصنوعی بین او بیگانه فرزندی که بوجود می آید طبیعی است نه شروع و از پدر و مادر ارث نمی برد مگر این که بدون آگاهی باشد که در حکم ولد به شبهه است اما فرزند ناشی از لقاح مصنوعی زن و شوهر شروع است .)
۴- ارتداد در خصوص فرد مرتد مطرح می شود که بر دو نوع است مرتد فطری و مرتد ملی که تفصیل در خصوص آن از حوصله بحث می باشد و در واقع ارتداد هم یکی از موانع ارث مطرح می شود.
۵- بردگی :برده بودن در وارث و مورث است که این اکنون کاربرد ندارد.
۶- غیبت منطقه یا طولانی :که همان مورد حکم موت فرضی است که در مورد آن توضیح داده شده است .
۷- حمل : وجود حمل مانعی برای ارث می باشد مگر آن که بچه زنده به دنیا بیاید
۸- مجب : مجب حالت وارثی است که بواسطه بودن وارث دیگر از ارث بردن کلا یا جزئا محروم می شود .
حجب دو نوع است : یک حجب حرمانی و آن زمانی می باشد که وارث از اصل ارث محروم می شود مانند برادر زاده که بواسطه بودن برادر و خواهر متوفی از ارث محروم می شود و یا برادر ابی که با بودن برادر ابوبین از ارث محروم می شود .
مجب نقصانی : آن هنگام است که فرضا وارث از حد اعلی به حد ادنی نازل می شود مثل تنزل حصه شوهر از نصف به ربع در صورتی که برای زوجه اولاد باشد و تنزل حصر از ربع به ثمن در صورتی که برای زوج او اولاد نباشد.
و در واقع ضابطه حجب از اصل ارث رعایت اقربیت به میت است بنابر این هر طبقه از وراث طبقه بعد را از ارث محروم می نماید مگر در خصوص زمانی که وارث منحصر به عمدی ابی و پسر عمومی ابوینی باشد که پسر عموی ابدینی ارث می برد و موردی که وارث دورتر بتواند به سمت قائم مقامی ارثت ببرد که دراین صورت هر دو ارث می برند.
قائم مقامی زمانی مطرح می شود که در بین وراث طبقه اولی، اگر برای میت اولادی نباشد اولاد اولاد او هرقدر که پاییم روند قایم مقام پدر یامادر خود بوده و با هر یک از ابوین متوفی که زنده باشد ارث می برند، اما در بین اولاد اقرب به میت ابعد را از ارث محروم می نماید و در بین وراث طبقه دوم، اگر برای متوفی برادر یا خواهری نباشد، اولاد اخواه هر قدر که پایین بروند قایممقام پدر یا مادر خود بوده با هریک از اجداد متوفی که زنده باشد ارث می برند اما در بین اجداد یااولاد اخواه، اقرب به متوفی ابعد را از ارث محروم می کند. در مورد وراث طبقه سوم هم بدین صورت می باشد.
وراثی که حاجب ندارند
پدر- مادر – پسر- دختر- زوج- زوجه که البته این ها حاجب از اصل ارث ندارند و از بعضی ارث حاجب دارندمثل فرضی که با بدون فرزند پدر ۶/۱ ببرد.
حجب نقصان
در موارد ذیل حجب نقصانی می باشد:
۱- وقتی که برای میت اولاد یا اولاد اولاد باشد، در این صورت ابوین میت از بردن بیش از ۳/۱ محروم می شوند مگر در خصوص ارث پدر و مادر با یک دختر یا در خصوص ارث پدر و مادر یا چند دختر که ممکن است هر یک از ابوین به عنوان قرابت یا رد بیش از ۶/۱ محروم می شود مشروط بر این که اولاد: لاقل دو برادر یا یک برادر با دو خواهر یا چهار خواهر باشد.
ثانیا: پدر آن ها زنده باشد.
ثالثا: از ارث ممنوع نباشند مگر به سبب قتل
رابعا: ابوینی یا ابی تنها باشند.
البته باید اخوه متوفی بعد از مرگ او زنده باشند و اگر مرده باشند یا متوفی باهم بمیرند خاصب مادر نمی شوند هر چند که سبب مرگ غرق یا همدم باشد. برادر وخواهر متوفی بدون این که ارث ببرند حاجب مادر قرار می گیرند و این امر نشانه آن است که میان حجب وارث ملازم وجود ندارد.
در صورت حمل بودن یکی از برادر و خواهر ها اختلاف شده است که آیا حاجب مادر می شود یا چون هنوز به دنیا نیامده است حاجب نیست.
طریقه ارث بردن
وارث بعضی به فرض و بعضی به قرابت و بعضی گاه به فرض و گاهی به قرابت ارث می برند. صاحبان فرض اشخاصی هستند که سهم آنان از ترکه معین است و صاحبان قرابت کسانی هستند که سهم آنها معین نیست.
سهام معینه که فرض می شوند عبارت است از ۲/۱- ۴/۱-۸/۱- ۳/۲-۳/۱- ۶/۱ ترکه-
اشخاص که به فرض ارث می برند عبارتند از مادر- زوج – زوجه
اما اشخاص که گاهی به قرابت ارث می برند و گاهی به فرض، عبارت هستند از: پدر – دختر و دخترها- خواهر وخواهر های ابی یا ابوینی و کلاله امی و بقیه و ارث به غیر از آن
چه ذکر شد فقط به قرابت ارث می برند.
صاحبان فرض ۲/۱
شوهر در صورت نبودن اولاد برای زوجه گر چه از شوهر دیگر باشد
۲- دختر اگر فرزند منحصر باشد
۳- خواهر ابوینی یا ابی تنها در صورتی که منحصر به فرد باشد.
صاحبان فرض ۴/۱
۱- شوهر در صورت فوت زن با داشتن اولاد
۲- زوجه یا زوجه هها در صورت فوت شوهر بدون اولاد.
صاحب فرض ۸/۱
ثمن فریضه زوجه یا زوجه هاست در صورت فوت شوهر با داشتن اولاد.
صاحبان فرض ۳/۲
۱- مادر متوفی در صورتی که میت اولاد و اخوه نداشته باشد.
۲- کلاله امی در صورتی که بیش از یکی باشد.
صاحبان فرض ۶/۱
ارث سه وارث فرضا ۶/۱ است پدر – مادر- کلاله امی اگر تنها باشد.
بطور کلی از ترکه میت هر صاحب فرض حصه خود را می برد و بقیه به صاحبان قرابت می رسد و اگر صاحب قرابتی در آن طبقه مساوی با صاحب فرض در درجه نباشد باقی به صاحب فرض رد می شود مگر در مورد زوج که بر آن ها رد نمی شود اما اگر برای متوفی و ارثی به غیر از زوج نباشد زاید از فریضه به او رد می شود.
ادامه مطلب + دانلود...