940
بازدید
اسم آن بزرگوار محمد و کنیه مشهور او ابوالقاسم و لقب مشهور او احمد و مصطفی است. عمر آن بزرگوار شصت و سه سال است. در صبح روز جمعه هفدهم ربیع الأول سنه عام الفیل متولد شد ـ سالی که پروردگار عالم به وسیله پرستوها خانه خود را حفظ فرمود و اصحاب فیل را که به قصد خرابی خانه خدا آمده بودند، نابود کرد ـ و شهادت آن حضرت، بر اثر مسمومیت به دست زنی یهودی، در ۲۸ صفر سال یازدهم هجرت واقع شد. بیست و پنج ساله بود که با حضرت خدیجه، آن بانویی که باید گفت حق عظیمی به گردن اسلام و مسلمانان دارد، ازدواج نمود. چهل ساله بود که در شب ۲۷ رجب المرجب سال چهل از عام الفیل، مبعوث به رسالت شد. سیزده سال در مکه با مصیبتهای کمرشکن، اسلام را تبلیغ کرد و بالاخره چون کفار قریش مانع از پیشرفت اسلام شدند به مدینه هجرت فرمود و آن سال مبدأ تاریخ مسلمانان شد. ده سال در مدینه بود و توانست در آن مدّت، رسالت خود را به دنیا ابلاغ کند.
پدر آن بزرگوار عبدالله بن عبدالمطلب از بزرگان عرب بود و به شهادت کتب تاریخ، بزرگواری مثل او در عرب کم دیده شده است. پیامبر اکرم هنوز متولّد نشده بودند که حضرت عبدالله در مدینه، هنگامی که از شام برمی گشت فوت شد و همانجا مدفون گشت. بعد از این واقعه، حضرت عبدالمطلب جد آن بزرگوار کفالت پیامبر را به عهده گرفت و چون آن حضرت به دنیا آمد برای او دایه ای تهیه کرد ـ که در میان عرب به نام حلیمه سعدیّه مشهور بود. در افتخار آن زن همین مقدار بس که پیامبر گرامی مفتخر به فرزندی او بودند ـ حلیمه بعد از شش سال حضرت را به مادر برگردانید و حضرت رسول همراه با مادر برای زیارت قبر عبدالله به مدینه رفت. اما در مراجعت مادر را نیز از دست داد و ام ایمن که زن صالحه ای بود حضرت را به جدش عبدالمطلب رسانید.
آن حضرت هشت ساله بود که عبدالمطلب را از دست داد ولی پدری چون عموی بزرگوارش و مادری چون فاطمه بنت اسد متکفل آن حضرت شدند. بنابراین حضرت رسول صلی الله علیه وآله اگرچه پدر و مادر را از دست داد ولی عقده یتیمی پیدا نکرد ـ سرپرستی نظیر عبدالمطلب، ابوطالب و فاطمه بنت اسد داشت ـ ولی مشهود است که حضرت، ملالت بی پدری و بی مادری را دیده است.
قرآن شریف به همین نکته اشاره دارد آنجا که می فرماید:
اَلَمْ یَجْدِکَ یَتیماً فآوی وَ وَجَدَکَ ضالاً فَهَدَی. وَ وَجَدَکَ عَائِلاً فَاَغْنَی[۱].
«آیا تو را یتیم نیافت، و پس پناهت داد، و تو را سردرگم نیافت، پس هدایتت کرد، و تو را گرانبار نیافت پس بی نیازت کرد؟»بنابراین گرچه رسول اکرم، یتیم، ناشناس و فقیر بود، ولی این تأثیری در شخصیت بزرگوار ایشان نداشت. چون پروردگار عالم او را نزد کسی مثل ابی طالب جای داد و او را با ثروت آن بانوی عزیزی که موقع ازدواج گفت: ثروت من ثروت تو و خودم هم کنیز تو هستیم، بی نیاز گردانید. مادر آن بزرگوار، حضرت آمنه ـ دختر وهب از خانواده ای فوق العاده محترم ـ بود. در شرافت این زن همین کافی است که می تواند مادری برای رسول اکرم باشد. شرافت، کرامت و صفات عالیه رسول اکرم و معجزات او چنان فراوان است که کتابها درباره آن بزرگوار نوشته شده است. چون مبنای این نوشته بر اختصار است ما به یک معجزه که هنگام تولد آن حضرت روی داد، و به مطلب دیگری از قرآن که در مورد ایشان است اشاره می کنیم و سپس بطور اختصار به تفسیر القابی که برای حضرت گفته شده می پردازیم و در خاتمه، سخنی راجع به خاتمیت آن حضرت خواهیم داشت. مورخین نوشته اند که روز تولّد آن بزرگوار دگرگونیهایی در جهان رخ داد: طاق قصر کسری شکاف خورد و کنگره های آن فرو ریخت؛ دریاچه ساوه خشک شد؛ آتشکده فارس که چندین سال روشن بود خاموش شد؛ همه پادشاهان جهان در آن روز حیران، سرگردان و گنگ بودند؛ همه بتها بر روی یکدیگر فرو ریختند و سحر ساحران در آن روز بی اثر بود. کلمه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللهُ در جهان طنین انداز شد و چون به دنیا آمد از نور وجودش عالم منور شد. گفت لا اله الا الله و جهان با او گفت: لاَ اِلهَ اِلاَّ الله.
قرآن شریف درباره رسول اکرم چنین می فرماید:
وکذلک جعلناکم امه وسطاً لتکونوا شهداء علی النّاس ویکون الرسول علیکم شهیداً[۲] .
«و بدینسان شما را امتی میانه قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر نیز بر شما گواه باشد.» این آیه شریفه دو معنی دارد: ظاهر آن که همه آن را درک می کنند این است که امت اسلامی سرمشق جامعه بشریت قرار داده شده است تا جامعه از آنان پیروی نماید، و رسول گرامی نیز سرمش امّت اسلامی است. اما معنایی دقیقتر نیز دارد که ائمه طاهرین علیهم السلام استفاده نموده اند، و مفسرین شیعه مخصوصاً استاد بزرگوارمان علامه طباطبایی بحث مفصلی به پیروی از روایات در آن نموده اند. و آن معنی این است که امّت اسلامی در روز قیامت شاهد اعمال هستند و چون همه امّت اسلامی لایق این عمل نیستند، امر منحصر می شود به ائمه طاهرین. روایات فراوانی از سنی و شیعه در دست است که آیه شریفه به معنی دوم تفسیر شده است.
خلاصه کلام آیه شریفه چنین است که پروردگار عالم ائمه طاهرین را آفریده تا آنان شاهد اعمال در روز قیامت باشند، و رسول اکرم را شاهد بر اعمال آنان قرار داده است. و چون شاهد باید در این دنیا بر همه اشراف داشته باشد تا بتواند در روز قیامت شهادت دهد. اگر در این دنیا مسائل را ندیده باشد معنی ندارد که در آخرت شاهد باشد. بنابراین باید برای ائمه طاهرین، احاطه وجودی بر عالم هستی باشد تا اطلاع و إشراف بر اعمال پیدا کنند. حتی باید این إشراف بر اسرار نیز وجود داشته باشد تا بتوانند روز قیامت کیفیت اعمال را نیز شاهد باشند. این همان واسطه فیض است که در اصطلاح، ولایت تکوینی نامیده اند. از این جهت معنی آیه شریفه چنین می شود که ائمه طاهرین واسطه فیض برای این عالمند و پیامبر گرامی واسطه فیض برآنان. و این است معنی روایاتی که رسول گرامی را عقل کل، نور مطلق یا اول ما خلق الله نامیده است.
بحث در این باره مفصل است و این نوشته اقتضای چنین بحثی را ندارد. ما در کتاب «الامامه والولایه فی القرآن» بحث نسبتاً مفصلی در این باره نموده ایم که طالبین می توانند به آن کتاب مراجعه کنند. آنچه باید گفت این است که بسیاری از آیات و روایات دلالت بر این دارد که ائمه طاهرین، واسطه فیض این عالم هستند و این جهان به هر نعمتی که می رسد، چه نعمتهای ظاهری نظیر عقل، سلامتی، امنیت، روزی، و چه نعمتهای باطنی و معنوی نظر علم، قدرت، اسلام و غیره، بواسطه آن بزرگواران است و آنان احاطه عِلّی وجودی بر جهان هستی دارند. و پیامبر گرامی واسطه فیض برای ائمه طاهرین است و نعمتهای ظاهری و باطنی که به آنان ارزانی می شود به واسطه آن بزرگوار است، و او سعه وجودی علّی بر آنان دارد. این است معنی آیه شریفه وکذلک جعلناکم امهً وسطاً لتکونوا شهداء علی النّاس ویکون الرسول علیکم شهیداً. و این روایاتی که از ائمه اطهار علیه السلام آمده است که «ما هر چه می گوییم و هر چه داریم از رسول اکرم است و رسول اکرم آنچه گفته و آنچه دارد از خداوند متعال است» به همین معنی است.
برای رسول گرامی صلی الله علیه وآله القاب فراوانی نقل نموده اند ما برخی از آنها را یادآور می شویم و توضیح مختصری درباره آنها می دهیم.
از القاب آن بزرگوار احمد است که در قرآن به این لقب نام برده شده است. و از قرآن استنباط می شود که در انجیل هم به این لقب نامبرده شده است.
ومبشراً برسولٍ یأتی من بعدی اسمه احمد[۳].
و حضرت عیسی فرمود بشارت می دهم به رسولی که بعد از من می آید و اسم او احمد است.
معنای احمد، ستایشگر است. و چون رسول اکرم خدای تعالی را ستایش می کرد یعنی حق حمد و حق شکر را بجای می آورد او را احمد گفته اند. در روایات می خوانیم چون به واسطه کثرت عبادت مورد اعتراض واقع می شد، می فرمود: اَلَمْ اَکُنْ عَبْداً شًکُوراً؟ آیا عبد شاکر نباشم؟
۲ ـ از القاب آن بزرگوار محمود است چنانچه اسم آن بزرگوار در قرآن محمّد است. و او را محمود و محمّد گفته اند چون همه صفات او قابل ستایش است. قرآن در این باره می فرماید: انک لعلی خلق عظیم[۴].
(و بدرستی که تو بر خویی عظیم هستی). همانا تو داری صفات کمالیه ای هستی که همه بزرگ و در منتهای کمال است.
ابن عربی می گوید: برای خدای متعال هزار اسم است، برای رسول اکرم صلی الله علیه وآله نیز هزار نام است، و بهترین اسماء او محمد و محمود و احمد است. محمّد به کسی می گویند که خصلتها و صفات کمالیه او فراوان است و هیچ کسی قبل از او محمد نامیده نشده است. این اسم از عالم ملکوت برای او انتخاب شد زیرا همه ملائکه، همه انبیا، همه ملتها او را حمد و ستایش می کرده و می کنند و همه بر او درود می فرستند.
۳ ـ از القاب آن بزرگوار امّی است، یعنی درس نخوانده چنانچه قرآن به آن اشاره دارد:
وما کنت تتلوا من قبله من کتابٍ ولا تخطّه بیمینک اذاً لارتاب المبطلون[۵].
«قبل از رسالت نمی خواندی و نمی نوشتی ـ سواد الفبا نداشتی ـ که اگر می توانستی بخوانی و بنویسی، ممکن بود شکی برای افراد مغرض پیش آید.
ولکن بعد از آنکه سواد نداشتی و چنین قرآنی آوردی جای شک برای احدی باقی نمانده است.» چنانچه در قبل گفته شد، این خود یکی از بزرگترین معجزات برای پیامبر گرامی (ص) است. کسی که همه می دانستند درس نخوانده است و سواد الفبا ندارد، کتابی آورده که دارای همه علوم انسانی است، با وصفی که این کتاب خود را کتاب هدایت معرفی می کند. هدایت به معنی ارائه طریق و نشان دادن راه هدایت، به معنی ایصال الی المطلوب، انسان را به مقصود و مطلب خود رساندن است. بدین جهت در بسیاری از آیات، براهین فلسفی را بطور مختصر و رسا به کار برده است. چه بسیار از آیاتی که چندین برهان در آن مندرج است. قرآن کتاب فقه نیست، ولی قوانینی دربر دارد که جامعه بشریت در مقابل آن سر فرود آورده است. آیا کسی می تواند قوانینی چون قوانین قرآن: قوانین عبادی، اجتماعی، سیاسی، معاملاتی، کیفری، جزایی بیاورد؟ قل لئن اجتمعت الانس والجن علی ان یاتوا بمثل هذا القرآن لایأتون بمثله ولو کان بعضهم لبعضٍ ظهیراً[۶].
پدر آن بزرگوار عبدالله بن عبدالمطلب از بزرگان عرب بود و به شهادت کتب تاریخ، بزرگواری مثل او در عرب کم دیده شده است. پیامبر اکرم هنوز متولّد نشده بودند که حضرت عبدالله در مدینه، هنگامی که از شام برمی گشت فوت شد و همانجا مدفون گشت. بعد از این واقعه، حضرت عبدالمطلب جد آن بزرگوار کفالت پیامبر را به عهده گرفت و چون آن حضرت به دنیا آمد برای او دایه ای تهیه کرد ـ که در میان عرب به نام حلیمه سعدیّه مشهور بود. در افتخار آن زن همین مقدار بس که پیامبر گرامی مفتخر به فرزندی او بودند ـ حلیمه بعد از شش سال حضرت را به مادر برگردانید و حضرت رسول همراه با مادر برای زیارت قبر عبدالله به مدینه رفت. اما در مراجعت مادر را نیز از دست داد و ام ایمن که زن صالحه ای بود حضرت را به جدش عبدالمطلب رسانید.
آن حضرت هشت ساله بود که عبدالمطلب را از دست داد ولی پدری چون عموی بزرگوارش و مادری چون فاطمه بنت اسد متکفل آن حضرت شدند. بنابراین حضرت رسول صلی الله علیه وآله اگرچه پدر و مادر را از دست داد ولی عقده یتیمی پیدا نکرد ـ سرپرستی نظیر عبدالمطلب، ابوطالب و فاطمه بنت اسد داشت ـ ولی مشهود است که حضرت، ملالت بی پدری و بی مادری را دیده است.
قرآن شریف به همین نکته اشاره دارد آنجا که می فرماید:
اَلَمْ یَجْدِکَ یَتیماً فآوی وَ وَجَدَکَ ضالاً فَهَدَی. وَ وَجَدَکَ عَائِلاً فَاَغْنَی[۱].
«آیا تو را یتیم نیافت، و پس پناهت داد، و تو را سردرگم نیافت، پس هدایتت کرد، و تو را گرانبار نیافت پس بی نیازت کرد؟»بنابراین گرچه رسول اکرم، یتیم، ناشناس و فقیر بود، ولی این تأثیری در شخصیت بزرگوار ایشان نداشت. چون پروردگار عالم او را نزد کسی مثل ابی طالب جای داد و او را با ثروت آن بانوی عزیزی که موقع ازدواج گفت: ثروت من ثروت تو و خودم هم کنیز تو هستیم، بی نیاز گردانید. مادر آن بزرگوار، حضرت آمنه ـ دختر وهب از خانواده ای فوق العاده محترم ـ بود. در شرافت این زن همین کافی است که می تواند مادری برای رسول اکرم باشد. شرافت، کرامت و صفات عالیه رسول اکرم و معجزات او چنان فراوان است که کتابها درباره آن بزرگوار نوشته شده است. چون مبنای این نوشته بر اختصار است ما به یک معجزه که هنگام تولد آن حضرت روی داد، و به مطلب دیگری از قرآن که در مورد ایشان است اشاره می کنیم و سپس بطور اختصار به تفسیر القابی که برای حضرت گفته شده می پردازیم و در خاتمه، سخنی راجع به خاتمیت آن حضرت خواهیم داشت. مورخین نوشته اند که روز تولّد آن بزرگوار دگرگونیهایی در جهان رخ داد: طاق قصر کسری شکاف خورد و کنگره های آن فرو ریخت؛ دریاچه ساوه خشک شد؛ آتشکده فارس که چندین سال روشن بود خاموش شد؛ همه پادشاهان جهان در آن روز حیران، سرگردان و گنگ بودند؛ همه بتها بر روی یکدیگر فرو ریختند و سحر ساحران در آن روز بی اثر بود. کلمه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللهُ در جهان طنین انداز شد و چون به دنیا آمد از نور وجودش عالم منور شد. گفت لا اله الا الله و جهان با او گفت: لاَ اِلهَ اِلاَّ الله.
قرآن شریف درباره رسول اکرم چنین می فرماید:
وکذلک جعلناکم امه وسطاً لتکونوا شهداء علی النّاس ویکون الرسول علیکم شهیداً[۲] .
«و بدینسان شما را امتی میانه قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر نیز بر شما گواه باشد.» این آیه شریفه دو معنی دارد: ظاهر آن که همه آن را درک می کنند این است که امت اسلامی سرمشق جامعه بشریت قرار داده شده است تا جامعه از آنان پیروی نماید، و رسول گرامی نیز سرمش امّت اسلامی است. اما معنایی دقیقتر نیز دارد که ائمه طاهرین علیهم السلام استفاده نموده اند، و مفسرین شیعه مخصوصاً استاد بزرگوارمان علامه طباطبایی بحث مفصلی به پیروی از روایات در آن نموده اند. و آن معنی این است که امّت اسلامی در روز قیامت شاهد اعمال هستند و چون همه امّت اسلامی لایق این عمل نیستند، امر منحصر می شود به ائمه طاهرین. روایات فراوانی از سنی و شیعه در دست است که آیه شریفه به معنی دوم تفسیر شده است.
خلاصه کلام آیه شریفه چنین است که پروردگار عالم ائمه طاهرین را آفریده تا آنان شاهد اعمال در روز قیامت باشند، و رسول اکرم را شاهد بر اعمال آنان قرار داده است. و چون شاهد باید در این دنیا بر همه اشراف داشته باشد تا بتواند در روز قیامت شهادت دهد. اگر در این دنیا مسائل را ندیده باشد معنی ندارد که در آخرت شاهد باشد. بنابراین باید برای ائمه طاهرین، احاطه وجودی بر عالم هستی باشد تا اطلاع و إشراف بر اعمال پیدا کنند. حتی باید این إشراف بر اسرار نیز وجود داشته باشد تا بتوانند روز قیامت کیفیت اعمال را نیز شاهد باشند. این همان واسطه فیض است که در اصطلاح، ولایت تکوینی نامیده اند. از این جهت معنی آیه شریفه چنین می شود که ائمه طاهرین واسطه فیض برای این عالمند و پیامبر گرامی واسطه فیض برآنان. و این است معنی روایاتی که رسول گرامی را عقل کل، نور مطلق یا اول ما خلق الله نامیده است.
بحث در این باره مفصل است و این نوشته اقتضای چنین بحثی را ندارد. ما در کتاب «الامامه والولایه فی القرآن» بحث نسبتاً مفصلی در این باره نموده ایم که طالبین می توانند به آن کتاب مراجعه کنند. آنچه باید گفت این است که بسیاری از آیات و روایات دلالت بر این دارد که ائمه طاهرین، واسطه فیض این عالم هستند و این جهان به هر نعمتی که می رسد، چه نعمتهای ظاهری نظیر عقل، سلامتی، امنیت، روزی، و چه نعمتهای باطنی و معنوی نظر علم، قدرت، اسلام و غیره، بواسطه آن بزرگواران است و آنان احاطه عِلّی وجودی بر جهان هستی دارند. و پیامبر گرامی واسطه فیض برای ائمه طاهرین است و نعمتهای ظاهری و باطنی که به آنان ارزانی می شود به واسطه آن بزرگوار است، و او سعه وجودی علّی بر آنان دارد. این است معنی آیه شریفه وکذلک جعلناکم امهً وسطاً لتکونوا شهداء علی النّاس ویکون الرسول علیکم شهیداً. و این روایاتی که از ائمه اطهار علیه السلام آمده است که «ما هر چه می گوییم و هر چه داریم از رسول اکرم است و رسول اکرم آنچه گفته و آنچه دارد از خداوند متعال است» به همین معنی است.
برای رسول گرامی صلی الله علیه وآله القاب فراوانی نقل نموده اند ما برخی از آنها را یادآور می شویم و توضیح مختصری درباره آنها می دهیم.
از القاب آن بزرگوار احمد است که در قرآن به این لقب نام برده شده است. و از قرآن استنباط می شود که در انجیل هم به این لقب نامبرده شده است.
ومبشراً برسولٍ یأتی من بعدی اسمه احمد[۳].
و حضرت عیسی فرمود بشارت می دهم به رسولی که بعد از من می آید و اسم او احمد است.
معنای احمد، ستایشگر است. و چون رسول اکرم خدای تعالی را ستایش می کرد یعنی حق حمد و حق شکر را بجای می آورد او را احمد گفته اند. در روایات می خوانیم چون به واسطه کثرت عبادت مورد اعتراض واقع می شد، می فرمود: اَلَمْ اَکُنْ عَبْداً شًکُوراً؟ آیا عبد شاکر نباشم؟
۲ ـ از القاب آن بزرگوار محمود است چنانچه اسم آن بزرگوار در قرآن محمّد است. و او را محمود و محمّد گفته اند چون همه صفات او قابل ستایش است. قرآن در این باره می فرماید: انک لعلی خلق عظیم[۴].
(و بدرستی که تو بر خویی عظیم هستی). همانا تو داری صفات کمالیه ای هستی که همه بزرگ و در منتهای کمال است.
ابن عربی می گوید: برای خدای متعال هزار اسم است، برای رسول اکرم صلی الله علیه وآله نیز هزار نام است، و بهترین اسماء او محمد و محمود و احمد است. محمّد به کسی می گویند که خصلتها و صفات کمالیه او فراوان است و هیچ کسی قبل از او محمد نامیده نشده است. این اسم از عالم ملکوت برای او انتخاب شد زیرا همه ملائکه، همه انبیا، همه ملتها او را حمد و ستایش می کرده و می کنند و همه بر او درود می فرستند.
۳ ـ از القاب آن بزرگوار امّی است، یعنی درس نخوانده چنانچه قرآن به آن اشاره دارد:
وما کنت تتلوا من قبله من کتابٍ ولا تخطّه بیمینک اذاً لارتاب المبطلون[۵].
«قبل از رسالت نمی خواندی و نمی نوشتی ـ سواد الفبا نداشتی ـ که اگر می توانستی بخوانی و بنویسی، ممکن بود شکی برای افراد مغرض پیش آید.
ولکن بعد از آنکه سواد نداشتی و چنین قرآنی آوردی جای شک برای احدی باقی نمانده است.» چنانچه در قبل گفته شد، این خود یکی از بزرگترین معجزات برای پیامبر گرامی (ص) است. کسی که همه می دانستند درس نخوانده است و سواد الفبا ندارد، کتابی آورده که دارای همه علوم انسانی است، با وصفی که این کتاب خود را کتاب هدایت معرفی می کند. هدایت به معنی ارائه طریق و نشان دادن راه هدایت، به معنی ایصال الی المطلوب، انسان را به مقصود و مطلب خود رساندن است. بدین جهت در بسیاری از آیات، براهین فلسفی را بطور مختصر و رسا به کار برده است. چه بسیار از آیاتی که چندین برهان در آن مندرج است. قرآن کتاب فقه نیست، ولی قوانینی دربر دارد که جامعه بشریت در مقابل آن سر فرود آورده است. آیا کسی می تواند قوانینی چون قوانین قرآن: قوانین عبادی، اجتماعی، سیاسی، معاملاتی، کیفری، جزایی بیاورد؟ قل لئن اجتمعت الانس والجن علی ان یاتوا بمثل هذا القرآن لایأتون بمثله ولو کان بعضهم لبعضٍ ظهیراً[۶].
نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -
ادامه مطلب + دانلود...