بازدید
کتاب میلیاردر جوان برای همه کسانی که عزم موفقیت و ثروتمندی دارند مفید است و می تواند به تدریج باعث تغییر در نوع نگرش آنها شود.
میلیونها نفر از مردم کره زمین معتقدند محکوم به فقر،شکست و ناکامی هستند. آنها گمان می کنند شرایط زندگیشان برایشان مقدر شده و هرگونه تلاشی برای خارج شدن از فقر و شکست، تلاشی بیهوده خواهد بود. آنها خود را بدشانس یا بدون پشتوانه می دانند. آنها نمی توانند باورکنند که با تغییرات کوچک و مرحله به مرحله در باور و نحوه نگرششان، می توانند تغییرات بزرگی را در زندگیشان به وجود آورند. آنها تسلیم شرایط هستند و در دنیائی که روز به روز عرصه بر فقرا تنگ و تنگ تر می شود، دانسته های خود را کافی می دانند و بر باورهای خود اصرار دارند. آنها دائما در حال توجیه ناکامیهای خود هستند و خود را مسئول زندگی و شرایط خود نمی دانند. از نظر آنها شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی دیگران مقصر ناکامیهای آنها هستند. آنها چون خود را مسئول نمی دانند و با فکر شکست قدم در هر راهی می گذارند، شکست می خورند و این دور ادامه دارد. این افراد معمولا هدفی در زندگی ندارند و به زندگی به عنوان مدت زمانی می نگرند که خوب یا بد می گذرد و با این نگرش زندگی خود را صرف تکرار روزمره گی های بیهوده و بی اثر کرده و انگیزه ای هم برای بهتر زیستن و مفیدتر بودن ندارند.برخی از آنها تغییر لباس و چهره هم می دهند تا خود را بهتر از آن چیزی که هستند نشان دهند ولی چون هیچ پشتوانه ای برای آنچه که خود را نشان می دهند ندارند نمی توانند به وضعیتی بهتر از وضعیت امروزشان دست یابند.
این تفاوت در باورهاست که باعث می شود وقتی کسی با مانع یا موانعی مواجه می شود راه خود را کج می کند و بر می گردد و یا اینکه آنقدر مقاومت می کند و پافشاری به خرج می دهد تا راهی بیابد و یا بسازد. این تفاوت در باورهاست که کسی می خواهد مطمئن پا در جای دیگران بگذارد و مطمئن گام بردارد و یا خودش شروع کننده یک حرکت باشد و پیشرو باشد. تفاوت بین شکست خوردگان، افراد معمولی و نخبگان در باورها و نگرش هایشان است. نخبگان و آنها که به ثروت و قدرت می رسند کسانی هستند که پیشرو هستند. آنهاخودشان را به گام گذاشتن در راهی که دیگران قبل از آنها از آن راه رفته اند محدود نمی کنند بلکه نگرش، باور و تلاش آنها ساختن یک راه جدید است. آنها باورهای صحیح را در خود ایجاد کرده اند.
ادامه مطلب + دانلود...