جستجو در تک بوک با گوگل!

بازدید
گروهها N X مشاهده شده t جدول t سطح معنی دار df
اول 157 15.27
۰٫۱۳۷
۱٫۹۶۰
۰٫۰۵
۳۲۷
دوم 172 15.52
نتیجه : چون T محاسبه شده کوچکتر از t جدول میباشد بنابراین فرض صفر پذیرفته میشود. به عبارت دیگر بین میزان افسردگی نوجوانان کلاسهای اول و دوم ( مقطع راهنمایی ) تفاوت معنی دار وجود ندارد.
دوم ـ ب : بین میزان افسردگی نوجوانان کلاسهای اول و سوم مقطع راهنمایی تفاوت معنی دار وجود دارد.
گروهها N X مشاهده شده t جدول t سطح معنی دار df
اول 157 15.27
0.169
۱٫۹۶۰
۰٫۰۵
۳۲۵
سوم 170 15.58
نتیجه : چون T محاسبه شده کوچک تر از t جدول میباشد بنابراین فرض صفر پذیرفته میشود. یعنی بین میزان افسردگی نوجوانان کلاسهای اول و سوم ( مقطع راهنمایی ) تفاوت معنی دار وجود ندارد.
دوم ـ ج : بین میزان افسردگی نوجوانان کلاسهای سوم و دوم مقطع راهنمایی تفاوت معنی دار وجود دارد.
گروهها N X مشاهده شده t جدول t سطح معنی دار df
سوم 170 15.58
۰٫۳۳۱
۱٫۹۶۰
۰٫۰۵
۳۴۰
دوم 172 15.52
نتیجه : چون T محاسبه شده کوچک تر از t جدول میباشد بنابراین فرض صفر پذیرفته میشود. یعنی بین میزان افسردگی نوجوانان کلاسهای سوم و دوم ( مقطع راهنمایی ) تفاوت معنی دار وجود ندارد.
فرضیه سوم :
فرضیه پژوهشی : بین میزان افسردگی نوجوانان متعلق به گروههای شغلی متفاوت پدران تفاوت معنی دار وجود دارد.
گروههای شغلی N X مشاهده شده t جدول t سطح معنی دار df
اداری 149 13.60
۱٫۵۱۵
۱٫۹۶۰
۰٫۰۵
۴۹۶
آزاد 349 16.04
نتیجه : چون T محاسبه شده کوچک تر از t جدول میباشد بنابراین فرض صفر پذیرفته میشود. به عبارت دیگر بین میزان افسردگی نوجوانان ( پایههای مختلف مقطع راهنمایی ) با گروههای شغلی متفاوت پدران تفاوت معنی دار وجود ندارد.
فرضیه چهارم :
چهارم ـ الف : بین میزان افسردگی نوجوانان با جایگاه فرزندی اول و وسط تفاوت معنی دار وجود دارد.
گروههای فرزندی N X مشاهده شده t جدول t سطح معنی دار df
اول 124 15.15
۰٫۱۹۳
۱٫۹۶۰
۰٫۰۵
۳۴۳
وسط 221 15.51
نتیجه : چون T محاسبه شده کوچک تر از t جدول میباشد بنابراین فرض صفر پذیرفته میشود. به عبارت دیگر بین میزان افسردگی نوجوانان ( مقطع راهنمایی ) با جایگاه فرزندی اول و وسط تفاوت معنی دار وجود ندارد.
چهارم ـ ب : بین میزان افسردگی نوجوانان با جایگاه فرزندی اول و آخر تفاوت معنی دار وجود دارد.
گروههای فرزندی N X مشاهده شده t جدول t سطح معنی دار df
اول 124 15.15
۰٫۱۵۴
۱٫۹۶۰
۰٫۰۵
۲۷۴
آخر 152 15.39
نتیجه : چون T محاسبه شده کوچک تر از t جدول میباشد بنابراین فرض صفر پذیرفته میشود. یعنی بین میزان افسردگی نوجوانان ( مقطع راهنمایی ) با جایگاه فرزندی اول و آخر تفاوت معنی دار وجود ندارد.
چهارم ـ ج : بین میزان افسردگی نوجوانان با جایگاه فرزندی وسط و آخر تفاوت معنی دار وجود دارد.
گروههای فرزندی N X مشاهده شده t جدول t سطح معنی دار df
وسط 221 15.51
۰٫۰۶۸
۱٫۹۶۰
۰٫۰۵
۳۷۱
آخر 152 15.39
نتیجه : چون T محاسبه شده کوچک تر از t جدول میباشد بنابراین فرض صفر پذیرفته میشود. یعنی بین میزان افسردگی نوجوانان ( مقطع راهنمایی ) با جایگاه فرزندی وسط و آخر تفاوت معنی دار وجود ندارد.
فرضیه پنجم :
فرضیه پژوهشی : بین میزان افسردگی نوجوانان شهر و روستا تفاوت معنی دار وجود دارد.
گروهها N X مشاهده شده t جدول t سطح معنی دار df
شهر 280 14.66
۱٫۰۸۸
۱٫۹۶۰
۰٫۰۵
۵۰۰
روستا 221 16.28
نتیجه : چون T محاسبه شده کوچک تر از t جدول میباشد بنابراین فرض صفر پذیرفته میشود به عبارت دیگر بین میزان افسردگی نوجوانان شهر و روستا ( مقطع راهنمایی ) تفاوت معنی دار وجود ندارد.
فرضیه ششم :
فرضیه پژوهشی : بین میزان افسردگی نوجوانان متعلق به خانوادهای کم جمعیت و پر جمعیت تفاوت معنی دار وجود دارد.
گروهها N X مشاهده شده t جدول t سطح معنی دار df
کم جمعیت 215 14.11
۱٫۴۷
۱٫۹۶۰
۰٫۰۵
۵۰۰
پرجمعیت 287 16.31
نتیجه : چون T محاسبه شده کوچک تر از t جدول میباشد بنابراین فرض صفر پذیرفته میشود. به عبارت دیگر بین میزان افسردگی نوجوانان متعلق به خانوادهای کم جمعیت و پر جمعیت ( مقطع راهنمایی ) تفاوت معنی دار وجود ندارد.
فرضیه هفتم :
به جهت نابرابری تعداد حجم نمونه فرزندان، پدران دارای تحصیلات سیکل و گروههای تحصیلی دیگر پدران ( ۲۴۵ = N ) تعداد ۱۰۰ نفر به شیوه کاملاٌ تصادفی انتخاب و سپس محاسبات بر آن مبنا انجام گردید.
هفتم ـ الف : بین میزان افسردگی نوجوانان متعلق به گروههای مختلف تحصیلی پدران ( بی سواد و سیکل) تفاوت معنی دار وجود دارد.
گروههای تحصیلی N X مشاهده شده t جدول t سطح معنی دار df
بی سواد 96 16.96
۰٫۶۰۲
۱٫۹۶۰
۰٫۰۵
۱۹۴
سیکل 100 35. 17
نتیجه : چون T محاسبه شده کوچک تر از t جدول میباشد بنابراین فرض صفر پذیرفته میشود. یعنی بین میزان افسردگی نوجوانان با گروههای تحصیلی ( بی سواد و سیکل ) پدران تفاوت معنی دار وجود ندارد.
هفتم ـ ب : بین میزان افسردگی نوجوانان متعلق به گروههای مختلف تحصیلی پدران ( بی سواد و دیپلم) تفاوت معنی دار وجود دارد.
گروههای تحصیلی N X مشاهده شده t جدول t سطح معنی دار df
بی سواد 96 16.96
۰٫۷۲۷
۱٫۹۶۰
۰٫۰۵
۱۷۳
دیپلم 79 15.06
نتیجه : چون T محاسبه شده کوچک تر از t جدول است بنابراین فرض صفر پذیرفته میشود. یعنی بین میزان افسردگی نوجوانان با گروههای تحصیلی ( بی سواد و دیپلم ) پدران تفاوت معنی دار وجود ندارد.
هفتم ـ ج : بین میزان افسردگی نوجوانان متعلق به گروههای مختلف تحصیلی پدران ( بی سواد و بالاتر از دیپلم) تفاوت معنی دار وجود دارد.
گروههای تحصیلی N X مشاهده شده t جدول t سطح معنی دار df
بی سواد 96 16.96
۰٫۸۴۶
۱٫۹۶۰
۰٫۰۵
۱۷۴
بالاتر از دیپلم 80 12.03
نتیجه : چون T محاسبه شده کوچک تر از t جدول میباشد بنابراین فرض صفر پذیرفته میشود. یعنی بین میزان افسردگی نوجوانان با گروههای تحصیلی ( بی سواد و بالاتر از دیپلم ) پدران تفاوت معنی دار وجود ندارد.
هفتم ـ د : بین میزان افسردگی نوجوانان متعلق به گروههای مختلف تحصیلی پدران ( سیکل و دیپلم ) تفاوت معنی دار وجود دارد.
گروههای تحصیلی N X مشاهده شده t جدول t سطح معنی دار df
سیکل 100 35. 17
۰٫۳۰۵
۱٫۹۶۰
۰٫۰۵
۱۷۷
دیپلم 79 15.06
نتیجه : چون T محاسبه شده کوچک تر از t جدول میباشد بنابراین فرض صفر پذیرفته میشود. یعنی بین میزان افسردگی نوجوانان با گروههای تحصیلی ( سیکل و دیپلم ) پدران تفاوت معنی دار وجود ندارد.
هفتم ـ ر : بین میزان افسردگی نوجوانان متعلق به گروههای مختلف تحصیلی پدران( سیکل و بالاتر از دیپلم ) تفاوت معنی دار وجود دارد.
گروههای تحصیلی N X مشاهده شده t جدول t سطح معنی دار df
سیکل 100 35. 17
۱٫۷۸۷
۱٫۹۶۰
۰٫۰۵
۱۷۸
بالاتراز دیپلم 80 12.03
نتیجه : چون T محاسبه شده کوچک تر از t جدول میباشد بنابراین فرض صفر پذیرفته میشود. یعنی بین میزان افسردگی نوجوانان با گروههای تحصیلی ( سیکل و بالاتر از دیپلم ) پدران تفاوت معنی دار وجود ندارد.
هفتم ـ ز : بین میزان افسردگی نوجوانان متعلق به گروههای مختلف تحصیلی پدران ( دیپلم و بالاتر از دیپلم ) تفاوت معنی دار وجود دارد.
گروههای تحصیلی N X مشاهده شده t جدول t سطح معنی دار df
دیپلم 79 15.06
۱٫۲۷۸
۱٫۹۶۰
۰٫۰۵
۱۵۷
بالاتر از دیپلم 80 12.03
نتیجه : چون T محاسبه شده کوچک تر از t جدول میباشد بنابراین فرض صفر پذیرفته میشود. به عبارت دیگر بین میزان افسردگی نوجوانان با گروههای تحصیلی ( دیپلم و بالاتر از دیپلم ) پدران تفاوت معنی دار وجود ندارد.
بازدید
روشهای تشخیص و ارزیابی افسردگی در کودکان :
تشخیص افسردگی در کودکان و نوجوانان موضوعی بالنسبه تازه است. در ۱۱۱ DSM بویژه آمده است که تشخیص افسردگی میتواند هم در مورد کودکان و هم در بزرگسالان بکار رود. هر چند قبل از این تشخیص رسمی در سال ۱۹۸۵، وجود افسردگی در کودکان اغلب مورد بحث بود. این بحث بدین علت بود که بنظر نمیرسید رفتاری که در بین بسیاری از کودکان بچشم میخورد نشان اختصاص افسردگی باشد ( آزاد، ۱۳۷۴ ).
برای آن که بتوانیم طیف وسیعی از بیماری افسردگی را مورد بررسی قرار دهیم، واحد بررسیها هم به ارزیابی بیماران بستری و هم به ارزیابی بیماران سر پایی میپردازد. در این راستا به تمایز میان ملانکولی و افسردگی غیردر ونزاد خاصی معطوف میشود. کلیه مراجعات پی در پی به واحد با آزمون مورد آزمایش قرار میگیرد، و تا هنگامی که ارزیابیهای تشخیصی کامل نشود، نتایج در اختیار متخصصان بالینی قرار نمی گیرد. مصاحبه تشخیصی خانوادگی در مورد کلیه افراد انجام میشود و سوابق پزشکی بیمار بدقت مرور میشود ( کلایتون، ۱۳۶۹ ).
مدتهای مدید، اطلاعات حاصل از والدین و معلمان، منبع اصلی دادهها در تشخیص اختلالهای روانی کودک بود. در نتیجه همان نشانههایی که در افسردگی بزرگسالان مد نظر است در حال حاضر، معمولاٌ در جریان مصاحبه با کودک افسرده مورد ارزیابی قرار میگیرد (هارینگتون، ۱۳۸۰ ).
برایارزیابی افسردگی دوران کودکی ونوجوانی ابزارهای گوناگونی بکار رفته است.ازجمله مقیاسهایی که خودکودک گزارشهای آن را پر میکند،مصاحبه،تکنیکهای فرافکنی، ارزیابی به وسیله مادران و همسالان وفهرست باز بینی رفتار میباشد،سایر روشها مثل مشاهده رفتار آشکار (برای مثال،میزان فعالیت ) که درمورد بزرگسالان مبتلا به افسردگی به کارگرفته شده است نیز میتواند مفید واقع شود درعین حال میتوان گفت که تکنولوژی ارزیابی افسردگی در دوران کودکی هنوز به خوبی پیشرفت نکرده است. ابزارهایی دیگری برای ارزیابی افسردگی درکودکان ونوجوانان مانند مقیاس افسردگی کودکان بک وکواس در دست میباشد. این ابزارها بطور کلی با عملکرد هوش پایین،رفتار اجتماعی ضعیف، اعتمادبه نفس ضعیف، امتیازهای پایین در اقلام مربوط به شادی و محبوبیت،باحضورکم در مدرسه و این پندار که عوامل خارجی بر رویدادها تسلط دارند همبستگی نشان داد ( باوقار، ۱۳۸۲ ).
به طور کلی روشهایی که برای تشخیص افسردگی استفاده میشود عبارتند از :
۱ ـ روش مشاهده 2 ـ مصاحبه 3 ـ آزمونهای روانی
مقیاسهای درجه بندی کاربردهای متعددی دارند. برخی از مقیاسها تلاش کرده اند طبقه وسیعی از نشانهها را شامل شوند، بنابراین میتوانند در مطالعه آسیب شناسی روانی افسردگی طبیعی آینده بکار روند. درعین حال به درمانگران توصیه میشود برای هر نوع درمانبه خصوص،به تحقیق بیشتر بپردازند. و همچنین هماهنگی و توافق میان پرسشنامهها و مصاحبهها به هیچ وجه کامل نیست
(هارینگتون، ۱۳۸۰ ).
انواع آزمونهای ارزیابی افسردگی :
پرسشنامه افسردگی کودکان CDI :
شاید بهترین مقیاس خود سنجی شناخته شده برای کودکان، پرسشنامه افسردگی کودکان ماریا کواس، ( ۱۹۸۲ ) باشد، این پرسشنامه مخصوص افراد ۷ تا ۱۷ سال است و از پرسشنامه افسردگی بک اقتباس شده است ( کواس و بک، ۱۹۷۷ ) ۲۷ سؤال راجع به طبقه وسیعی از نشانههای افسردگی است.
علاوه بر این، CDI پایایی باز آزمایی مناسب و همسانی درونی بالایی دارد. کاستلو و آنلگد، ( ۱۹۸۸ )، تحلیل عاملی درجه بندهای CDI که معلمان انجام میدهند چهار حیطه فرعی را آشکار ساخته است:
رفتار عاطفی، عقاید تصوری، ارتباطات میان فردی و تحریک پذیری گناه هلسل و مانسن، ( ۱۹۸۴ )، برخی مطالعات نشان داده اند که CDI میان کودکان با، اختلال افسردگی و بدون آن تمایز ، قایل میشود، مورتی و همکاران، ( 1985 )، اما برخی دیگر دریافتند که این تمایز نسبتاٌ ضعیف است.
دادههایی راجع به هنجارهای سن و جنس موجود است. برای مثال، فینچ و همکاران اجرای گروهی CDI را برای آزمودن تقریباٌ۱۵۰۰ کودک دبستانی هفت تا شانزده ساله مورد استفاده قرار دادند. تفاوتهای سنی و جنسی اندک، اما مهمی آشکار شد : کودکان بسیار خرد سال نسبت به کودکان بزرگتر افسردگی کمتری نشان دادند، و دختران، به خصوص در گروههای سنی پایین تر، افسردگی کمتری ابراز کردند (هارینگتون، ۱۳۸۰ ).
به طور کلی این پرسشنامه که برای جدا کردن نوجوانان افسرده از غیر افسرده ساخته شده است. معیار بسیار خوبی برای تشخیص این گروه از کودکان میباشد و از اعتبار و روایی بالایی برخوردار میباشد.
۲ ـ پرسشنامه افسردگی بک :
پرسشنامه افسردگی بک در سال ۱۹۶۱ معرفی شد و از آن زمان به بعد در آن تجدید نظر شده است. BDI دارای ۲۱ سؤال است و جنبههای شناختی، رفتاری، عاطفی و جسمانی افسردگی را ارزیابی میکند هر سؤال دارای پاسخ صفر ( وجود ندارد ) تا سه ( شدید ) بوده و جمع نمرات از صفر تا ۶۳ است.در یکی از مطالعات اجتماعی اخیر، مشخص شد که BDI همسانی درونی بالایی دارد ( ۸۹% ) اما استواری باز آزمایی آن متوسط ( ۶۷% ) و حساسیت پایینی دارد. پرسشنامه بک ویژگیهای روان سنجی خوبی در نمونههای بزرگسالان دارد و دادههایی در زمینه کاربرد آن در نمونههای اجتماعی نوجوانان جمع آوری شده است. در مطالعات محققان BDI میان نوجوانان افسرده و غیر افسرده به خوبی تمایز قایل میشد. کاشانی و همکاران (۱۹۹۰ ) نیز دریافتند که BDI نوجوانان افسرده سر پایی را از غیر افسرده متمایز میکند. در مجموع BDI بک مقیاس عمومی برای ارزیابی افسردگی در نوجوانی است. یکی از فواید آن این است که به طور گسترده ای برای بزرگسالان به کار رفته است، که این مقایسههای میان سنی را تشکیل میکند (هارینگتون، ۱۳۸۰).
مقیاس افسردگی اصلی برای مطالعات همه گیر شناسی ( CES _ D ) :
مقیاس دیگری که ابتدا برای بزرگسالان ساخته شده مقیاس افسردگی اصلی برای مطالعات همه گیر شناسی بود. این مقیاس نوعی مقیاس درجه بندی خود سنجی۰ ۲ سؤالی است که برای اندازه گیری نشانههای افسردگی فعلی ( هفته گذشته ) در مطالعات اجتماعی بزرگسالان ساخته شد (هارینگتون، ۱۳۸۰ ).
CES _ D دارای جملاتی است که آزمودنی روی یک مقیاس سه قسمتی به آن پاسخ میدهد فرم بزرگسالان برای نوجوانان به کار رفته و فرمی مخصوص کودکان و نوجوانان تهیه شده است فرمی نیز وجود دارد که والدین تکمیل میکنند. گروههای متعددی CES _ D را به عنوان یک پرسشنامه سرندسازی برای اختلالهای افسردگی در نمونههای اجتماعی نوجوانان به کار برده اند. بنابراین آنها به این نتیجه رسیدند که در شیوه سرندسازی دو مرحله ای درصد بسیار زیادی از موارد احتمالی ( حدود ۸۰٫% ) که در مصاحبه عنوان « مثبت » جدا شده بودند اختلالی نداشتند. روبرتسن و همکاران ( ۱۹۹۱ ) در یک نمونه از نوجوانان بزرگتر ( ۱۵ تا ۱۸ ساله ) نتایج مشابهی به دست آوردند، که توانایی پیش بینی آن نسبت به BDI کمتر است (هارینگتون، ۱۳۸۰ ).
به طور کلی این آزمونهای خود سنجی به صورت گروهی برگزار میگردد و نیز برای برآورد میزان افسردگی در نمونههای اجتماعی در گروه سنی کودکان و نوجوانان مورد استفاده قرار میگیرد. در این پرسشنامهها به جنبههای مختلف شناختی، رفتاری و عاطفی افسردگی پرداخته شده است و مورد ارزیابی قرار میگیرد همچنین تمام این پرسشنامهها از پایایی مناسب و نیز از همسانی درونی بالایی برخوردار میباشند. بنابراین مطالعه ای که مقیاسهای خود سنجی را برای تعیین میزان افسردگی از زمینه یابیهای اجتماعی به کار میبرند، جزئیات کمی به دست خواهند داد. سافیس اظهار میکند اگر چه این میزانها بسیار متفاوت اند، ولی به عنوان یک قاعده کلی نسبت به آنچه در مطالعات مبتنی بر محاسبه ارائه شده بیشتر بوده است (هارینگتون، ۱۳۸۰ ).
آزمون و تعریف آن :
کنش اصلی هر آزمون روانی اساساٌ این است که تفاوتهای فردی بین افراد و یا تفاوتهایی را که در فرد بخصوصی در مواقع مختلف دیده میشوند اندازگیری کند. از نخستین مسایلی که به توسعه آزمونهای روانی کمک کرد مساله شناسایی عقب ماندههای ذهنی بود که هنوز هم یکی از حوزههای مهم کاربرد برخی از آزمونهای روانی است. سایر کاربردهای بالینی آزمونهای روانی عبارتند از آزمایش افرادی که نابهنجاری هیجانی دارند، افراد بزهکار و سایر افراد نابهنجار ( آناستازی، ۱۳۷۹ ).
آزمون « وسیله ای است عینی و هنجار شده برای اندازه گیری نمونه ای از رفتار » ( آناستازی، ۱۳۷۹، ص ۲۳ ).
تعریف دیگری از آزمون عبارتند از : « وسیله ای است عینی و استاندارد شده که برای اندازه گیری نمونه ای از رفتار یا خصایص آدمی به کار میرود » ( شریفی، ۱۳۷۳، ص ۲۸ ).
در این تعریف مراد از عینی آن است که روش اجرا، نمره دادن و تعبیر و تفسیر نتایج آزمون بر اساس قواعدی معین و مشخص صورت میگیرد و قضاوت و نظر شخصی در آنها بی تأثیر است. اصطلاح استاندارد شده بدین معناست که آزمون قبلاٌ در مورد گروه نمونه ای از افراد مورد نظر در بوته آزمایش گذاشته شده و نتایج پژوهشهای مربوط به آن از راه روشهای آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و روایی واعتبار آن تعیین شده است (شریفی،۱۳۷۳ ).
آزمون وسیله اندازه گیری در آموزش وپرورش و روانشناسی است. در اندازه گیری ما ویژگیها یا صفات اشیاء وافراد را تعیین و به صورت اعداد و ارقام گزارش میکنیم. درآموزش و پرورش و روانشناسی نیز برای اندازه گیری ویژگیهای روانی ورفتاری افراد از آزمون استفاده میشود. آزمون شامل مجموعه ای سؤال است که در اختیار فرد گذاشته میشود تا به آن جواب دهد.
به طور خلاصه در آزمون یک روش نظامدار برای اندازه گیری نمونهای از رفتار فرد است برای اینکه بتوان آن رفتار را با توجه به معیار یا هنجار ارزشیابی کرد (سیف، ۱۳۸۱ ).
سابقه تاریخی آزمونهای روانی :
این واقعیت که افراد از نظر استعداد، شخصیت و رفتار تفاوت دارند و اینکه این تفاوتها را میتوان مورد سنجش قرار داد، احتمالاٌ از ابتدای تاریخ مکتوب زندگی انسان مورد توجه بوده است. افلاطون و ارسطو در آثار خود از تفاوتهای فردی بین افراد و گروهها سخن گفته اند. در امپراطوری چین قدیم در ۲۲۰۰ سال پیش از میلاد مسیح، کارکنان سازمانهای کشوری هر سه سال یک بار با گونه ای از امتحانات شفاهی مورد آزمایش قرار میگرفتند که نتایج این امتحانات به عنوان ملاکی برای ارزشیابی عملکرد و ارتقاء آنان مورد استفاده قرار میگرفت. در قرن ۱۹ ابتدا کشورهای انگلیسی، فرانسه، آلمان و بعدها دولت آمریکا امتحانات استخدامی را برای انتخاب کارکنان دولت به کار بستند. فرانسیس گالتون ( ۱۸۸۳ ) یکی از نخستین کسانی است که به مطالعه و اندازه گیری تفاوتهای فردی پرداخت. او برای اندازگیری قدرت تمیز حسی، آزمونهای مختلفی را ابداع کرد. وی معتقد بود که با آزمونها میتوان هوش و تواناییهای ذهنی افراد را مورد اندازگیری قرار داد. اما خدمت مهم گالتون ابداع روشهای آماری برای کمی ساختن نتایج حاصل از اجرای آزمونها برای مطالعه تفاوتهای فردی و تجزیه و تحلیل این نتایج بود. روشهای آماری مورد مطالعه وی بعدها توسط گارل پیرسون توسعه پیدا کرد، و به تدوین روش همبستگی گشتاوری منجر شد.
جمیزمک کین کتل که به شدت از نفوذ گالتون تأثیر پذیرفته بود، در سال ۱۸۹۰ برای نخستین بار اصطلاح « آزمون روانی » را به کار برد و این اصطلاح را وارد فرهنگ روانسنجی کرد.
در سال ۱۸۹۵ تمامی آزمونهای موجود از جمله کارهای گالتون و کتل توسط آلفرد بینه و ویکتور هنری مورد انتقاد قرار گرفت. در ۱۹۰۴ بینه و سیمون اولین آزمون هوش را ساختند.
در سال ۱۹۱۶ یک روانشناس امریکایی به نام لویس، ام. ترمن، آزمون بینه را به انگلیسی ترجمه و به کمک دانشگاه استنفورد کالیفرنیا در مورد کودکان امریکایی میزان کرد و آن را آزمون استنفورد ـ بینه نامید. ترمن اصطلاح هوشبهر ( IQ ) را در این آزمون به کار بست که به صورت خارج قسمت سن عقلی بر سن تقومی تعریف شده و برای حذف ارقام اعشاری در عدد ۱۰۰ ضرب میشود. این آزمون بارها مورد تجدید نظر قرار گرفته است و امروز به عنوان یکی از ابزارهای معتبر، کاربرد فراوان دارد.
علاوه بر آزمونهای هوش، آزمونهای شخصیت نیز در جنگ جهانی اول مورد توجه قرار گرفت. پیش از آن کراپلین روانپزشک آلمانی « آزمون تداعی آزاد اندیشهها » را قبلاٌ توسط گالتون ابداع شده بود تدوین کرده و در مورد بیماران روانی به کار میبرد و بعدها کارل پونگ روش مشابهی را به عنوان « تداعی آزاد کلمات » برای تشخیص عقیدههای روانی بیماران به کار بست.
در جنگ جهانی اول ارتش آمریکا برای تشخیص افراد نظامی مبتلا به روان رنجوری به یک آزمون شخصیت نیاز پیدا کرد.ر ابرت و ودورث در این رابطه به تهیه برگه اطلاعات فردی همت گماشت. آزمونهای روانی نه تنها در ارتش بلکه در مدارس و صنعت و تجارت مورد استفاده قرار گرفت. اما به سبب شتابزدگی در تدوین آزمونها برای پاسخگویی به نیازهای مؤسسات تجاری و آموزشی، بسیاری از آزمونهای نامعتبر تهیه و انتشار یافت که نتایج حاصل از اجرای این گونه آزمونها مأیوس کننده بود.
امروزه آزمونهای روانی به عنوان ابزارهای مهمی برای سنجش هوش، استعداد خاص، پیشرفت تحصیلی، صفات و خصایص شخصیت و همچنین تشخیص اختلالها و نابهنجاریهای روانی و شخصیتی در مدارس، مؤسسات صنعتی و تجاری، ادارات دولتی، دانشگاهها و مرکز درمانی همراه با سایر روشهای شناخت رفتار افراد به کار بسته میشوند ( شریفی، ۱۳۷۳ ).
ویژگیهای آزمونهای روانی :
« آزمون روانی در واقع وسیله ای است برای اندازه گیری میزان تواناییها، استعدادها، رغبتها، معلومات و شخصیت افراد به کار میرود » ( گنجی، ۱۳۷۷، ص ۱۱۲ ).
بنابراین یک آزمون روانی باید مثل هر وسیله اندازه گیری دیگر، ویژگیهایی داشته باشد. ویژگیهای یک آزمون خوب را میتوان به دو گروه بزرگ تقسیم کرد : ویژگیهای اصلی و ویژگیهای فرعی ( گنجی، ۱۳۷۷ ).
الف ) ویژگیهای اصلی :
۱ ـ اعتبار یا پایایی : « ارزیابی عینی آزمونهای روانی قبل از هر چیز مستلزم بررسی درجه پایایی و اعتبار آنها در موقعیتهای معین است. در روان آزمایی مراد از پایایی هر آزمون عبارت است از درجه ثبات نمرههای افراد در آزمایش مجدد با آزمون واحد یا آزمایش با فرمهای همتای یک آزمون و یا تحت سایر شرایط متغییر به دست میآیند » ( آناستازی، ۱۳۷۹، ص ۲۷ ).
اعتبار دو معنی متفاوت دارد یک معنای اعتبار، ثبات و پایایی نمرههای آزمون در طول زمان است. بدین معنا که اگر یک آزمون چند بار درباره یک آزمودنی اجرا شود، نمره وی در همه موارد یکسان
باشد. معنای دوم اعتبار به همسانی درونی آن اشاره دارد و مفهوم آن این است که سؤالهای آزمون تا چه اندازه با یکدیگر همبستگی متقابل دارند. اگر ضریب اعتبار درونی آزمون کم باشد، بدان معناست که سؤالهای مختلف آزمون متغییر واحدی را اندازگیری نمی کنند. به عبارت دیگر آزمون ممکن است دارای نوعی اشکال باشد. بنابراین آزمونی که بین سؤالهای آن تشابه و هماهنگی وجود داشته باشد از همسانی درونی بالایی برخوردار است ( شریفی، ۱۳۷۳ ).
در نتیجه اعتبار یک آزمون به نتایج اجراهای متوالی آن، ثبات یا پایایی داشته باشند، مربوط میشود ( گنجی، ۱۳۸۰ ).
همچنین در بررسی پایایی ممکن است به جنبههای مختلف شرایط آزمایش توجه کنیم که از این قبیل است : میزان نوسانات زمانی، نحوه انتخاب مادهها یا نمونههایی از رفتار که آزمون بخصوصی را تشکیل میدهند، یا میزان تأثیر آزمایندگان و نمره گذران مختلف. با در دست داشتن این قبیل اطلاعات مصرف کننده آزمون میتواند پیش بینی کند که پایایی آزمون در گروه مورد نظر او نیز به همان میزان اولیه است و یا بیشتر یا کمتر از آن ( آناستازی، ۱۳۷۹ ).
اعتبار یک آزمون را به شیوههای زیر اندازه میگیرند :
الف ) روش باز آزمایی :
ساده ترین روش تعیین پایایی یک آزمون باز آزمایی است. در روش باز آزمایی یک آزمون واحد در فاصله زمانی کوتاهی دوباره به گروه واحدی از آزمون شوندگان داده میشود و ضریب همبستگی حاصل را به عنوان ضریب پایایی حساب میکنند ( سیف، ۱۳۸۱ ).
پایایی حاصل از باز آزمایی نشان میدهد که تا چه اندازه میتوان نمره آزمون را به موقعیتهای مختلف تعمیم داد. گر چه روش باز آزمایی ساده و سر راستی به نظر میرسد، با این حال در کاربرد آن در آزمونهای روانی به دشواریهایی بر میخوریم. احتمال دارد که تمرین سبب شود که نمرههای افراد مختلف به میزان مختلف افزایش یابد. به علاوه، اگر فاصله زمانی بین دو اجرای آزمون کم باشد، احتمال دارد که آزمودنیها بسیاری از پاسخهای قبلی خود را به یاد داشته باشند و به گفته دیگر، ممکن است طرح خاصی از پاسخهای درست و نادرست صرفاٌ تحت عامل حافظه مجدداٌ تکرار شود. در چنین وضعی نمرههای دو آزمایش مستقل از هم به دست نیامده اند و مقدار همبستگی به طور تصنعی بالا خواهد بود. و همچنین ممکن است ماهیت آزمون نیز در نتیجه تکرار آزمایش تغییر کند. اما در هر حال روش باز آزمایی در مورد اکثر آزمونهای روانی روش نامناسبی به نظر میرسد ( آناستازی، ۱۳۷۹ ).
بازدید
بیان مسئله :
سلامت به معنی : « بی گزند شدن، بی عیب شدن، رهایی یافتن، نجات یافتن، امنیت، عافیت، تندرستی، خلاص از بیماری، آرامش صلح، سالم، تندرست بودن میباشد » (معین، ۱۳۷۵ ، ج۵، ص ۷۷۸ ).
مفهوم سلامت روانی به معنای خود آگاهی حل تعارضات و کشمکشهای درونی و شامل خود شکوفایی یعنی بالفعل ساختن تواناییهای روان شناختی ذاتی و درونی فرد است.
سلامت شامل سلامت جسمی و روانی میباشد در سلامت روانی بنا به عقید آلفرد آدلر فرد برخوردار از سلامت روان شناختی توان با جرات عمل کردن را برای رسیدن به اهدافش دارد چنین فردی روابط سازنده ای با دیگران دارد. به اعتقاد او فرد سالم مطمئن و خوش بین است. عملکرد او مبتنی بر نیرنگ نیست فرد سالم ضمن پذیرش مشکلاتش در حد توان به رفع آنها اقدام میکند خلاصه اینکه سلامت روان یعنی داشتن اهداف شخصی در زندگی، روابط خانوادگی مطلوب، کنترل عواطف و احساسات و پذیرش اشتباه و کوشش برای حل آنها.
به نظر کارل راجرز نیز شخص سالم انسانی است بسیار کارآمد که از تمام تواناییهایش بهر میگیرد و به طور خلاصه انسان بر خوردار از سلامت روان شناختی دارای این خصوصیات است.
۱ ـ آمادگی کسب تجربه 2ـ زندگی هستی دار ۳ ـ اعتماد به ارگانیزم خود ۴ ـ احساس آزادی ۵ ـ خلاقیت و آفرینشگری انسان غیر سالم فردیست که مبتلا به اختلال روانشناختی باشد و ویژگیهای فوق را نداشته باشد ( ارجمند، ۱۳۸۲ ).
برای بیشتر مردم مفاهیم اختلال روانی خیلی گنگ بوده و تصورات آنها در این خصوص تحریف شده و رنگی از ترس و پیشداوری به خود گرفته است.
اختلال روانی یک بیماری با تظاهرات روانشناختی یا رفتاری همراه با ناراحتی قابل ملاحظه و اختلال کارکرد ناشی از یک آشفتگی زیست شناختی، اجتماعی، روانشناختی، ژنتیک، فیزیک یا شیمیائی است. ارزیابی آن بر حسب انحراف از یک مفهوم هنجاری صورت میگیرد (کاپلان، سادوک، ۱۳۸۰ ).
طبقه بندی اختلالات روانی بر اساس DSM IV IR به شرح زیر میباشد : 1_ اختلالاتی که نخستین بار در دوره شیرخوارگی، کودکی، یا نوجوانی آشکار میشود
۲ ـ دلیریوم، دمانس، اختلالات شیدائی و سایر اختلالات شناختی
۳ ـ اختلالات روانی ناشی از اختلال طبی عمومی
۴ ـ اختلالات وابسته به مواد
۵ ـ اسکیزوفرنی و سایر اختلالات پسیکوتیک
۶ ـ اختلالات اضطرابی
۷ ـ اختلالات شبه جسمی
۸ ـ اختلالات ساختگی
۹ ـ اختلالات تجزیه ای
۱۰ ـ اختلالات جنسی
۱۱ ـ اختلالات خوردن
۱۲ ـ اختلالات کنترل تکانه
۱۳ ـ اختلالات انطباق
۱۴ ـ اختلالات شخصیت
۱۵ ـ اختلالات خلقی : این اختلال در تمام سنین کودکی و نوجوانی روی میدهد و دو نوع اختلال را شامل میشود.
الف ) اختلالات دو قطبی : مشخص با نوسان شدید خلق بین افسردگی و نشئه و بهبودهای موقت و عود.
ب ) اختلالات افسردگی : اختلال افسردگی اساسی، خلق شدیداً افسرده، کندی روانی ـ حرکتی، نگرانی، احساس ناراحتی، منگی وحیرت، بی تابی، احساس گناه، افکارخود کشی ومعمولا عود کننده.
اختلال افسرده خوئی : شکل حقیقت تر افسردگی معمولا ناشی از فقدان یا رویدادی مشخص (نوروز افسردگی هم نامیده میشود ).
افسردگی با الگوی فصلی ( اختلال عاطفی فصلی SAD هم نامیده میشود ) بیشتر در ماههای زمستان مشاهده میشود (سادوک،۰ ۱۳۸ ).
یکی از اختلالات مهمی که در طبقه بندی اختلالات روانی میگنجد اختلالات افسردگی میباشد. مفهوم افسردگی کودکان و نوجوانان موضوع قابل بحث و در خور توجهی است. در پانزده سال اخیر امکان بروز عارضه افسردگی در کودکان به همان شکل افسردگی در بزرگسالان وجود دارد، وعلائم ونشانه۱یی شبیه به بزرگسالان در آنها دیده میشود (هارینگتون، ۱۳۸۰ ).
علائم و نشانههای افسردگی در نوجوانی از دیدگاه بک عبارتند از :
۱ ـ عوامل شناختی ای که باعث میشوند نوجوان، آینده را به صورت منفی ببیند
۲ ـ عوامل عاطفی و هیجانی چون خشم و نبود تجربیات خوشایند و لذت بخش
۳ ـ عوامل انگیزشی که شامل دوری گزیدن از جامعه و تمایل به خودکشی میگردد
۴ _ عوامل رفتاری و فیزیولوژیکی که بی فعالیتی، نوسان در اشتها، آشفتگی در خواب و اظهار خستگی مفرط را شامل میشود(افروز، ۱۳۸۰ ).
از عوامل مؤثر در افسردگی نوجوانان میتوان از رفتارهای بزه کارانه در سطح خانواده و جامعه مانند پرخاشگری، فرار از منزل، مشکلات مدرسه ای مانند عدم پیشرفت تحصیلی، و همچنین مشکلات مربوط به برقراری رابطه با گروه همسن و سال ( مثل طرد شدن توسط آنها ) را نام برد (افروز، ۱۳۸۰ ).
دادههایی در مورد هنجارهای سن و جنس موجود است، تفاوتهای سنی و جنسی اندک، اما مهمی آشکار شد : کودکان بسیار خردسال نسبت به کودکان بزرگ تر افسردگی کمتری نشان دادند، و دختران، به خصوص در گروههای سنی پایین تر، افسردگی کمتری ابراز کردند (هارینکتون، ۱۳۸۰ ).
از آنجایی که افسردگی در میان کودکان و نوجوانان در دهههای اخیر بسیار شایع شده است. و مشکلاتی از قبیل، تحصیلی، شخصیتی و اجتماعی در بین آنها بسیار دیده میشود. در نتیجه نیاز به تشخیص و درمان سریعتر آنها لازم میباشد. به این منظور برای تشخیص افسردگی از ابزارها و روشهای متفاوتی از جمله، مصاحبه، مشاهده، پرسشنامه و آزمونها استفاده میکنند. که معروفترین وسیله اندازه گیری در بین این ابزارها همین آزمونها میباشد ( سیف، ۱۳۷۱ ).
آزمون وسیله ای است که به طور علمی تهیه میشود و اندازه گیری عینی تواناییهای افراد را فراهم میآورد. آزمون وسیله ای است که به طور علمی تهیه میشود، منظور از علمی تهیه شدن یک آزمون این است که آزمون باید مثل هر وسیله اندازه گیری دیگر ویژگیهایی را برای خود داشته باشد. یک آزمون نیز در درجه اول باید دقت اندازگیری داشته باشد و در درجه دوم چیزی را اندازه بگیرد که برای اندازگیری آن تهیه شده است. دو ویژگی فوق را اصطلاحاً اعتبار و روایی مینامند. علاوه بر دو ویژگی بالا، یک آزمون خوب ویژگی دیگری نیز دارد که به آن حساسیت یا قدرت طبقه بندی میگویند. منظور این است که یک آزمون باید بتواند آزمودنیها را طبقه بندی کند بدین معنا که بتواند تفاوتهای فردی آنها را به خوبی نشان دهد ( گنجی، ۱۳۷۱ ).
در آموزش و پرورش و روانشناسی، آزمونها به چند منظور عمده مورد استفاده قرار میگیرند :
برای اندازه گیری تواناییهای شناختی و تواناییهای حرکتی و نیز برای اندازه گیری ویژگیهای شخصیت و ویژگیهای عاطفی. بنابراین، آزمونهای مختلف را میتوان به دو دسته کلی آزمونهای توانایی و آزمونهای عاطفی تقسیم کرد.
از آزمونها به عنوان یک روش نظامدار ( سیستماتیک ) برای اندازه گیری نمونه ای از رفتار فرد استفاده میشود، برای اینکه بتوان آن رفتار را با توجه به معیار یا هنجار ارزشیابی کرد (سیف، ۱۳۷۱).
برای تشخیص افسردگی در کودکان از روشهای متنوعی از جمله مصاحبه، مشاهده، پرسشنامه و آزمون استفاده میشود. که از پرسشنامهها و آزمونهای مهمی که در این زمینه ساخته شده و مورد استفاده قرار گرفته است، میتوان از پرسشنامه افسردگی کودکان «ماریا کواس » ( CDI )، پرسشنامه بک ( BDI )، مقیاس افسردگی اصلی برای مطالعات همه گیر شناسی ( CES _ D )، مقیاس درجه بندی افسردگی ) DSRS (، مقیاس افسردگی کودکان ) ( CDSنام برد (هارینگتون، ۱۳۸۰ ).
بدون شک ما در جامعه ای زندگی میکنیم که فشارهای روانی بر تمام زندگی ما اثر گذاشته و اجتناب از آنها امکان ناپذیر است. و این فشارهای روانی در سنین پایین مشکلات عدیده ای از جمله تحصیلی، شخصیتی، و اجتماعی بوجود میآورد نیاز به تشخیص این بیماری درسنین کودکی و نوجوانی بیشتر احساس میشود. برای اینکه بتوانیم افرادی را که دچار افسردگی شده از افراد سالم جدا کنیم نیاز به یک معیار اندازگیری دقیق داریم و لذا به دلیل نداشتن یک معیار دقیق از خود برای اندازگیری ناگزیریم که از ابزارهای دیگران برای جدا کردن افراد سالم از غیر سالم استفاده کنیم. ابزار ساخته شده توسط دیگران چون تحت تأثیر فرهنگ جامعه خود آنها قرار دارد، نمی توان آن را در فرهنگهای مختلف بکار برد، مگر که با آن فرهنگ انطباق دهیم و آنها را بر اساس فرم فرهنگی، جنسی و سنی فرهنگ خود هماهنگ کرد. از این رودر این پژوهش به دنبال آن هستیم که مشخص سازیم که آیا پرسشنامه افسردگی کودکان (ماریا کواس ) از اعتبار و روایی لازم برخوردار است و آیا نتایجی که از آن بدست
می آید دارای دقت و ثبات لازم برای جامعه مورد پژوهش میباشد.
اهمیت پژوهش :
امروزه نیاز به احساس امنیت و آرامش روان از اساس ترین نیازهای فطری انسان است. احساس امنیت و بهره مندی از آرامش روان، ضروری ترین بستر پدید آیی خلاقیتها، شکوفایی استعدادها، تعالی وجود و توسعه و تحول پایدار در عرصههای مختلف حیات فردی و اجتماعی است. ما در جامعه زندگی میکنیم که از تنش و فشار روانی بدور نیستیم، در نتیجه روز به روز به تعداد افرادی که دچار بیماریهای روانی بخصوص افسردگی میشوند افزوده میشود همین افزایش نرخ افسردگی دربین کودکان و نوجوانان توجه مسولان را به خود جلب کرده است. اما اولین جایگاه رشد شخصیت و تربیت نوجوانان، محیط خانواده میباشد. در خانواده است که او راه و رسم زندگی را میآموزد. چگونگی برخورد والدین با رویدادها و حوادث مختلف زندگی، در تربیت و بهداشت روانی فرزندانشان نقش بسزایی دارد. اما به دلیل ناآگاهی والدین در مورد بیماری روانی فرزندشان نیاز به این است که به والدین اطلاعاتی در مورد بیماری افسردگی داده شود و آنها را از علائم و نشانههای این بیماری آگاه کرده، توجیه و راهنمایی خانوادههای جوانان افسرده تنها درباره نشانههای افسردگی، اغلب راهگشا و مفید واقع میشود و همچنین والدین جوانانی که احتمال خود کشی در آنها هست نیازمند توصیههایی درباره شیوههای کاهش خطر هستند. از آنجایی که این بیماری روانی روز به روز در حال افزایش میباشد و به دلیل عوارض نامطلوبی که بر رشد شخصیتی و اجتماعی و همچنین تحصیلی کودکان و نوجوانان دارد نیاز به بررسی بیشتری دارد جوانان افسرده معمولا افکار خودکشی دارند و برخی از آنها اقدام به خودکشی میکنند. برای مثال رییان و همکاران ( ۱۹۸۷ ) دریافتند که حدود۰ ۶ درصد کودکان و نوجوانان مبتلا به افسردگی شدید فکر خودکشی در سر دارند. به نظر میرسد در کودکان که گرایش به خودکشی داشته اند خطر افسردگی بیشتر بوده است. پنفر و همکاران ( ۱۹۹۱ ) دریافتند که جوانانی که اقدام به خودکشی کرده اند در دوره پیگیری ۶ _ ۷ سال بعد احتمالا ده بار بیشتر از جوانانی که چنین اقدامی نکرده بودند دارای اختلال خلق و خو بودند (هارینگتون، ۱۳۸۰ ).
افسردگی در کودکان و نوجوانان مورد توجه روز افزون مسؤولان بهداشت روانی در مدارس قرار گرفته است. به خصوص که ممکن است که کودکان « گوشه گیر و کم تحرک و ساکت » کمتر مورد توجه قرار گیرند، و احتمال ارجاع آنها برای آموزش ویژه نسبت به کودکانی که مشکلاتشان را برون فکنی میکنند کمتر باشد و معلمان، همانند والدین از افسردگی نوجوانان بی اطلاع اند و نیاز به آگاهی بیشتری در مورد این بیماری دارند (هارینگتون، ۱۳۸۰ ).
یکی ازدلایل دیگری که انجام این پژوهش را ضروری میکند، عدم وجود یک معیار مناسب برای آزمونهای افسردگی کودکان ونوجوانان است، تا بتوان بوسیله این آزمونها کودکان افسرده را ازکودکان غیر افسرده و سالم جدا کرد. از آنجایی که تأثیرات مخربی، این بیماری بر روح و روان کودکان میگذارد نیاز به شناسایی زودرس آن احساس میشود. که این کار را تنها از طریق ابزارهای عینی و دقیق میشود، انجام داد و یا استفاده از آزمونها است که میشود کودکان افسرده را تشخیص داد و به درمان آنها پرداخت. از دیگر سوی با عنایت به عدم آگاهی مردم از شیوههای برخورد با بیماران روانی اجراء بکارگیری شیوههای نادرست برخورد با بیماران روانی، اجرای پژوهش حاضر ضرورت دارد، زیرا میتوان میزان وقوع اختلالات را در هر تیپ مشخص، و زمینه ارتباطی آموزش و پیشگیری از اختلالات را فراهم سازد. از دیگر عوامل ضرورت این پژوهش این است که افراد به بهداشت جسمی خود نسبت به بهداشت روانی جدی تر هستند، زیرا مراجعه به پزشک را برای مسائل روانی خود مایه شرمندگی تلقی نموده و در صورتی که وضع خود را شناختن در پی چاره برآمدن راهی اساسی برای کسب سلامت است و در نهایت درک بهتری از ماهیت انسان راهی را برای حل مشکلات ذکر شده در پیش قرار دهد. از آنجایی که در دوران نوجوانی، نوجوان رشد شخصیتی و جسمی خود را حس میکند و همچنین بخاطر بحرانی بودن این دوران، نوجوان به محیطی سالم و عاری از هر گونه ناامنی دارد. و هرگونه اختلال در این دوران باعث از بین رفتن استعدادها و تأثیر نامطلوب بر جسم و روان نوجوان میگذارد و تأثیرات بسیار مخربی دیگری بر روحیه آنها میگذارد.از دیگر سو به دلیل نداشتن یک معیار دقیق از خود برای اندازه گیری ناگزیریم از ابزارهای ساخته شده توسط دیگران استفاده کنیم از آنجا که این آزمونها در فرهنگ خود آنها هنجاریابی شده وقابل استفاده در جوامع دیگر نیست لذا نیاز به انطباق باجوامع خودمان را دارد.و باید آنها را براساس نرم فرهنگی، جنسی و سنی فرهنگ خود هماهنگ کنیم. انجام این پژوهش را مهم میدانم.به طور کلی،هدف اصلی پژوهش حاضر،تعیین روایی و پایایی آزمون ماریا کواس توسط پژوهشگر ومشخص کردن میزان شیوع اختلالات افسردگی در نوجوانان شهرستان تربت حیدریه خواهد بود.از اهداف فرعی این پژوهش بررسی عوامل مؤثربر افسردگی نوجوانان وارتباط متغیرهایی همچون سن، جنس، تعداد اعضای خانواده، وضعیت تحصیلات پدران، وضعیت اشتغال متفاوت پدران ومادران، شهر و روستا،جایگاههای متفاوت فرزندان، با افسردگی میباشد.
امید است نتایج پژوهش حاضر بتواند برای والدین و متولیان امور آموزش وپرورش که ضامن تعلیم و تربیت نوجوانان میباشند مفید و همچنین بتوانیم، ازاین پرسشنامه به عنوان یک معیار تشخیصی در تشخیص و درمان افسردگی نوجوانان در جامعه مورد پژوهش استفاده کنیم.
اهداف تحقیق :
اهداف کلی :
الف ) ارائه جداول نرم و هنجار جهت آزمون افسردگی کودکان ماریاکواس برای گروه مرجع نوجوانان دختر و پسر مدارس راهنمایی شهرستان تربت حیدریه.
ب ) بررسی میزان روایی آزمون افسردگی کودکان ماریاکواس برای گروه مرجع نوجوانان پسر و دختر مدارس راهنمایی شهرستان تربت حیدریه .
ج ) بررسی میزان پایایی آزمون افسردگی کودکان ماریاکواس برای گروه مرجع نوجوانان پسر و دختر مدارس راهنمایی شهرستان تربت حیدریه .
اهداف جزئی :
الف ) بررسی رابطه بین افسردگی در نوجوانان و تحصیلات پدر.
ب ) بررسی رابطه بین افسردگی در نوجوانان و تعداد اعضای خانواده آنها.
ج ) بررسی رابطه بین افسردگی در نوجوانان و مشاغل مختلف پدر و مادر.
د ) بررسی میزان شیوع افسردگی در دختران و پسران و میزان تفاوت آنها.
ه ) بررسی میزان شیوع افسردگی در دانش آموزان روستایی و شهری و تفاوت شدت آنها .
ر ) بررسی میزان شیوع افسردگی و شدت آن در سنین مختلف.
ز ) بررسی رابطه بین افسردگی نوجوانان و جایگاه فرزندی آنها .
تعاریف نظری واژهها و مفاهیم :
اختلالات خلقی :
« اختلالاتی که مهمترین ویژگی آنها، ناراحتی خلقی اولیه است، اختلالات افسردگی و اختلال دو قطبی که در آن نوسان خلق بین افسردگی عمیق و شنگولی و هیجان زدگی شدید است » ( دبلیو، ۱۳۸۳،ص ۱۸۵ ).
« در فرهنگ جامع لغات روانشناسی و روانپزشکی اختلالات خلقی به معنی : هر گروهی از حالات بالینی که با اختلال خلق ( حالت هیجانی درونی فرد ) فقدان احساس کنترل، احساس ذهنی، ناراحتی شدید مشخص است ؛ متشکل از افسردگی و مانی است و در DSMIII اختلال عاطفی نامیده میشود » (کاپلان و سادوک، ۱۳۷۴، ص ۲٫۵ ).
در فرهنگ لغات اصطلاحات چهار زبانه روان پزشکی اختلالات خلقی اینگونه تعریف شده است : « احساس نامطلوب و ناخوشایند و ناراحتی ای را گویند که وضع خلقی بصورت رضامندی عمومی، بیقراری، ناراحتی افسردگی و اضطراب تظاهر مینماید » ( بهرامی و معنوی،۰ ۱۳۷، ص ۳۲۴(.
افسردگی :
در فرهنگ لغات معین افسردگی اینگونه تعریف شده است : « پژمردگی، اندوهگینی، انجماد، دلسردی، بی حال شدن است » ( معین، ۱۳۷۶، ج : اول، ص ۳۱۹ ).
اختلال افسردگی عبارتست از « پاسخ طبیعی فرد به فشارهای زندگی، این اختلال در برابر یک تعارض درونی در پاسخ به یک عامل تشخیص خارجی بروز میکند در افسردگی تغییر خلق و دگرگونی افکار برداشتها و عملکردهای فیزیولوژیک مشاهده میشود » ( گنجی و همکاران، ۱۳۷۶، ص ۷۴ ).
« حالت روانی مشخص با احساس نومیدی، غمگینی، تنهایی، درماندگی، احترام به نفس پایین و خودملامتگری، نشانههای همراه مشتملند بر کندی روانی ـ حرکتی یا گاه بگاهی تحریک، گریز از روابط بین فردی و علائم نباتی نظیر، بی خوابی و بی اشتهایی » ( کاپلان و سادوک، ۱۳۸۲،جلد اول، ص ۸۹ ).
افسردگی تک قطبی :
« اختلال افسردگی تک قطبی زمانی رخ میدهد که افسردگی، بر خلق فرد غالب است، اما همه جنبههای زندگی او را در بر نمی گیرد علائمی مانند، کم خوری یا پرخوری، بی خوابی یا پرخوابی، کاهش سطح انرژی و تنبلی، عزت نفس پایین، کاهش سطح تمرکز » ( افروز، ۱۳۸۰، ص ۲۲ ).
« افسردگی، احساس ناامیدی و بی ارزش بودن، بدبینی شدید، کند تفکر و عمل، بدبینی نسبت به چشم انداز آینده » ( شریعتی، ۱۳۷۳، ص ۳۹۷ ).
افسردگی دو قطبی :
« نوعی نابهنجاری خلقی است که وجه مشخصه آن نوسانات شدید بین افسردگی و شنگولی و به تناوب بهبودی و عود کردن بیماری میباشد » ( شاملو، ۱۳۸۳، ص ۱۱۶ ).
« افسردگی دو قطبی زمانی رخ میدهد که افسردگی، همه جنبههای زندگی فرد را در بر میگیرد و ممکن است شامل یک دوره مانیا نیز بشود و نیاز به دارو درمانی و روان درمانی دارد »
( افروز، ۱۳۸۰٫، ص ۲۲ ).
در فرهنگ لغت افسردگی دو قطبی اینگونه تعریف شده است : « علائم بارز این بیماری عبارتند از : خوشحالی، افسردگی شدید و یا نوسان بین این دو، پرش افکار و هیجان زدگی، با حالت خوشحالی همراه است و کندی فقدان حرکت و فعالیت با حالت افسردگی توأم است »
(کاپلان و سادوک، ۱۳۷۴، جلد اول، ص ۲۰۷ ).
افسردگی عمده :
« افسردگی بسیار شدید، عقب ماندگی ذهنی و حرکتی، نگرانی، ناآرامی، گیجی، عصبیت، احساس گناه، فکر خودکشی که تکرار میشود » ( شاملو، ۱۳۸۳، ص ۱۷۸ ).
« اختلال افسردگی اساس با یک یا چند دوره اساسی ( یعنی حداقل دو هفته خلق افسرده یا از دست دادن علاقه، به اضافه حداقل چهار علامت دیگر از افسردگی مشخص میشود » ( یرامی،۱۳۷۸، ص ۱۰۶ ).
« حالت غمزدگی، فقدان علاقه تقریباً به تمام فعالیتها، تغییرات روانی حرکتی، فقدان انرژی اشکال در خواب رفتن، احساس گناه و خود ملامتگری، مسائل مربوط به تمرکز و افکار مکرر درباره مرگ یا خودکشی » ( آزاد، ۱۳۷۸، ص ۵۷ ).
مانی یا شیدایی :
در فرهنگ جامع لغات روانشناسی و روانپزشکی مانی به معنی « اختلال خلقی که با سر خوشی، بیقراری، بیش فعالی ، تحریک پذیری مفرط و تفکر و گفتار سریع ( پرش افکار ) مشخص میباشد ؛ مشخصه مرحله مینک اختلال دو قطبی است » کاپلان و سادوک ۱۳۷۴، ص ۳۲۵ ).
در فرهنگ لغت دهخدا درمانی یا شیدایی به معنی « نادر است که از ندرت است که بی همتا و بی مثل و یکه و تنها باشد و همچنین به معنی دیوانگی، به آشفتگی گرابیدن است » ( دهخدا، ۱۳۷۷، جلد ۳، ص ۸۲۱ ).
« در این حالت، رفتار شخص مبتلا به مانی شامل خوشحالی زیاد، سرحال بودن شدید، سرعت در تفکر، تکلم و حالت هیجانی توأم با حرکات زیاد جسمی » ( شاملو، ۱۳۸۳، ص 113 ).