جستجو در تک بوک با گوگل!

بازدید
نویسنده : محمدتقی جعفریتبریزی
گردآورنده : جوادی – محمدرضا
محل نشر : تهران
تاریخ نشر : ۱۳۷۸/۰۸/۲۳
رده دیویی : ۲۹۷.۹۵۱۵
قطع : پالتویی
جلد : شومیز
تعداد صفحه : ۶۰
نوع اثر : تالیف
زبان کتاب : فارسی
نوبت چاپ : ۱
تیراژ : ۳۰۰۰
شابک : ۹۶۴-۴۳۰-۷۱۱-۹
((ابوذر غفاری)) پانزدهمین کتاب از مجموعه((در تکاپوی معرفت)) است که در سه فصل به طبع رسیده است .این کتاب گزیدهای ار((ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه علامه محمدتقی جعفری)) است که آن را((محمدرضا جوادی)) تدوین کرده است . فصل نخست شامل گوشههایی از زندگی ابوذر است .در فصل دوم دلایل تبعید ابوذر و وقایع مربوط به آن بیان میگردد و فصل سوم مبحثی است با عنوان :ابوذر به روایت علی(ع) .
بازدید
نویسنده : کمال سید
محل نشر : قم
تاریخ نشر : ۱۳۷۹/۰۷/۱۳
رده دیویی : ۲۹۷.۹۴۲
قطع : وزیری
جلد : گلاسه
تعداد صفحه : ۴۰
نوع اثر : تالیف
زبان کتاب : عربی
نوبت چاپ : ۲
تیراژ : ۲۰۰۰
شابک : ۹۶۴-۴۳۸-۱۴۵-۹
بازدید
نویسنده : علی شریعتی
محل نشر : تهران
تاریخ نشر : ۱۳۷۸/۰۹/۰۷
رده دیویی : ۲۹۷.۹۴
قطع : رقعی
جلد : شومیز
تعداد صفحه : ۳۰۸
نوع اثر : تالیف
زبان کتاب : فارسی
نوبت چاپ : ۸
تیراژ : ۴۴۰۰
شابک : ۹۶۴-۶۰۷۱-۱۳-۹
بازدید
کتاب ابوذر نوشته دکتر علی شرعتی
دکتر شریعتی در این متن در توصیف ابوذر چهره ی محبوبش چنین میگوید :
« قلم من با افتخار غرور آمیزی بر روی این صفحات می لغرزد زیرا ، قهرمانی را که در این داستان نقاشی می کند ، رقاصه ی پیست رقصی که میکوشد تا تماشاچیانش را از شهوت به جوش آورد نیست ، شاعری که در هوای عفن یک میخانه یا در کنار منقلی ستونهای ضخیم دود را به سقف می فرستد نیست ، عروسک هایی که پیرلویس ساخته است نیست .
یاران وفادار کاباره های زیر زمینها و پس کوچه های محلات بد نام پاریس نیست . داستان عشق های گندیده ای که از هولیوود الهام می گیرد ، سرگذشت طنازان اثیری و عشوه گر جزیره ی کاپری که از همه سوی جهان ، شکمهایی را به سوی خویش میخواند که در زیر هر یک فاضلابی از شهوت نصب لست نیست .
پوست بدن نرم و مرمرین ستاره ی طنازی که هر صبح در وان شیر می خوابد ، چهره ای که کرمهای معطر بر آن برقی از چربی زده است ، لرزش هوس انگیز ران و پستانی که به صدها نویسنده نام و نان بخشیده است نیست .
قهرمان این داستان فرزند غیور صحراست ، فرزند صحرای مغروی است که با همه ی تنگدستی و عسرت ، همواره عار داشته است که ، حتی آسمان بر او اشک ترحم بارد ، فرزند صحرایی است که ، بر کرانه ی دریاها نشسته است و قرن ها از سر غرور در زیر آتش خورشید تشنه مانده ، برای آشامیدن آب ، سر به دریا نیز فرود نیاورده است .
چهره ی گندمگون و آفتاب زده ای است که خشونت صحرا در آن نقش بسته ، پوست چروکیده ای است همچون پاره ی چرمی ، در زیر آفتاب جزیره ، خشکیده و سیاه گشته است ، قامت باریک و بلندی است که بار رنج ها و سختی های بیابان اندکی آن را خمیده است ، سینه ی لاغر و استخوانی ای است که مردی و پایداری از آن می تراود ، و دو چشم دلیر شیری است که از لهیب آتش صحرا ، برای خویش ، دو نگاه ساخته است .
این داستان سر گذشت تند بادی است که در میان قبیله ای طغیان کرده و در صحرای خلوتی فرو نشست …….. سر گذشت مردی از غفار است . »
و اما جمله ی پایانی ، دکتر علی شریعتی می گوید : هم نشین نیک از تنهایی بهتر است و تنهایی از هم نشین بد بهتر ، مالی را به امانت
بسپاری بهتر از آن است که مهر و موم کنی و مهر و موم کنی بهتر از آن است که کسی را متهم سازیم .