بازدید
آنچه دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران را منحصربه فرد کرده است جهان بینی و ایدئولوژی رزمندگان ایرانی است. بنابراین جنگ عراق با ایران را میتوان جنگ ایدئولوژیها نامید. نشانههای این جنگ ایدئولوژیک را در گفتارها و رفتارهای رهبر فقید کشورمان امام خمینی(ره) بیش از پیش میتوان یافت. امام خمینی(ره) جنگ ایران و عراق را جنگ اسلام و کفر نامید و اگر چه مقامات عراقی نظامیان خود را آزاد گذاشته بودند تا حتی به غیر نظامیان کشورمان نیز وحشیانه حمله کنند وغیر انسانیترین رفتارها را در جنگ نشان دادند، اما رهبر انقلاب، مسئولان کشورمان و رزمندگان ما همواره اخلاق جنگ را رعایت کردند و بر دفاعی بودن جنگمان تاکید میکردند.
تعریف دفاع مقدس
تئاتر دفاع مقدس گونه تئاتر در کشور ماست که در آن ارزشهای انسانی رزمندگان یا خانوادههای ایرانی به شیوهای دراماتیک و نمایشی به روی صحنه میروند. بنابراین این گونه نمایشی در درجه نخست باید ویژگیها و عناصر هنر در آن جاری و ساری باشد. شخصیتها و یا تیپهای نمایشی این گونه تئاترها غالباً انسانهایی هستند که یا شروع کننده جنگ بودهاند و عراقی هستند و یا ایرانیاند و نقش دفاعی به خود گرفتهاند. در این نمایشها گاهی خط مقدم و سنگرهای جبهه جنگ مکان وقوع اتفاقها هستند و یا آدمها و انسانهای مرتبط با جنگ در پشت جبههها مورد توجه قرار گرفتهاند و اتفاقها کیلومترها دورتر از جبهه به وقوع میپیوندند. گاهی حملات و تجاوزهای دشمن چنان محور اصلی نمایش را تشکیل دهند که گویی همه جنگ در صورت و فیزیک جنگ خلاصه میشود و گاهی چنان انتزاعی به آدمهای جنگ پرداخت میشود که گویی در جبهه تنها خلوت نشینی و مناجاتهای شبانه اصل بوده و توپ و تفنگ و خمپاره و تانک و هواپیمای بمبافکن تنها قصه و خیال بوده است. همه این نمایشها در ردیف تئاتر مقاومت قرار میگیرند و نمیتوان گستره تعریف دفاع مقدس را بیدلیل محدود کرد. بنابراین به تعداد نمایشنامهنویسان و کارگردانهایی که درک و معرفتی از جبهه و جنگ دارند میتوان از تئاتر دفاع مقدس تعریف ارائه کرد.
اگر نویسنده متنهای نمایشی و کارگردان در آثار خود ادارک و فهم بهتری از جنگ تحمیلی داشته باشند و به عبارتی فلسفه جنگ تحمیلی را خوب بشناسند و به تحلیل درستی برسند، در نتیجه آثار آنها نیز مخاطب جستجوگر و سختگیر را ارضا، خواهد کرد و در غیر اینصورت مخاطب آن نمایش را باور نخواهد کرد. اما بیدرنگ باید یادآوری کرد و بر این نکته پای فشرد که شناخت و تحلیل درست موضوعی تاریخی، همانند جنگ ایران و عراق شرط لازم برای خلق اثری ماندگار است و نه شرط لازم و کافی. کوتاه سخن اینکه شناخت فلسفه جنگ تحمیلی ۸ ساله عراق بر علیه ایران و نیز بازیابی اجزاء گوناگون چنین جنگی تنها نیمی از راهی است که نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر باید طی نمایند. مارتین اسلین در کتاب نمایش چیست؟ میگوید:«قالب نمایشی تماشاگر را در درک و تفسیر متن پوشیدهای که در پشت متن مشهود قرار گرفته است آزاد میگذارد. به عبارت دیگر وی را در موقعیت همان کاراکتری قرار میدهد که مورد خطاب واقع شده است. لذا تماشاگر میتواند به جای آن که صرفاً شرح وصف احساسی را بخواند یا بشنود آن احساس را مستقیماً تجربه کند. علاوه بر این، ضرورت تفسیر مستقل کنشها بر دلهره و انتظار تماشاگر در مسیر داستان میافزاید. به این ترتیب تماشاگر در واقع داخل گود قرار گرفته و مستقیماً با رویدادها رودرو میشود.»
تئاتر دفاع مقدس به دلیل ویژگیهای خاص آن تاثیرات بسیاری بر مخاطب خود خواهد گذاشت. زیرا این گونهی تئاتری آمیخته است با موضوعهای دینی، مذهبی، اعتقادی و فرهنگی جامعه ما. بنابراین میتوان بر این نظریه اسلین تاکید کرد که«امکانات نمایش بسیار بیشتر از یک افزار محض عمل میکند و آن انتقال الگوهای رفتاری جامعه به اعضای آن است. نمایش همچنین میتواند وسیلهای در خدمت اندیشه و روند شناختگر باشد. نمایش نه تنها ملموسترین ـ یعنی غیر انتزاعیترین نوع تقلید هنری ازـ رفتار واقعی انسانهاست، بلکه ملموسترین قالب اندیشه ورزی و تعمق در اطراف وضعیتهای انسانی نیز هست. هر چه سطح تجربه بالاتر باشد. اندیشه از واقعیت دورتر میشود.»
نتیجه آن که هرچه به آدمهای جنگ و اهداف، آرمانها و موقعیت آنها نزدیکتر شویم میتوان تعریف دقیقتر، جامعتر و واقع بینانهتری از جنگ ایران وعراق ارائه کرد.
خاستگاه تئاتر مقاومت
آنچه مشخص است این است که تئاتر دفاع مقدس در ایران هنری تحمیلی نیست. چه بسا اگر این گونه بود پس از نزدیک به یک قرن که از آغاز ایران و عراق میگذرد میبایست اثری اینگونه تئاتری وجود نمیداشت. در هیچ کجای دنیا نیز هنرهای بخشنامهای و دستوری پایدار و ما نبودهاندو در گذر زمان از بین رفتهاند. پدیده جنگ ایران و عراق اگر چه از حیث پدیدار شناسانهاش بررسی شود، موجودی واقعی است اما از نظر محتوایی موجودی حقیقی است. کشوری با همه امکاناتش در برابر دشمن متجاوز ایستاد و هشت سال سختیها و مصائب را تحمل کرد و از این آزمون مهم و طاقتفرسا انسانهایی سربرآورندکه گویی بر چشم برهم زدنی طی طریق کردند و همچون سالکان ممتاز ره صدساله را در کوتاه زمانی پیمودند. به عبارتی دیگر بسیاری از رزمندگان ما جنگ را مسیر دشوار و صعبی میدانستند که گذر از آن روح و روان آدمی را صیقل میدهد و او را به معرفتی یگانه میرساند. در واقع از نظر رزمندگان ایرانی واقعه جنگ همچون دانشگاهی است که مدرک فارغ التحصیلی آن زمانی اعطا میشود که روح و روان آدمی از کورههای مذاب سختی گذرکرده باشد و به تعلی و تکامل رسیده باشد. از این رو انسانی که در جنگ شرکت کرده است زودتر به بلوغ فکری و معرفتی میرسد. کسانی در این آزمون دشوار بهترین نمرهها را میگیرند که به وصال حق نائل آمده باشند. از سوی رزمنده ایرانی که تمام ایمان و باور دینی خود را پشتوانه روحی و دفاعی خود میدانست، نمیتوانست طرف مقابل را نیز حق بداند. بنابراین پدید آمدن عبارتهایی چون«جبهههای جنگ عراق علیه باطل»،«جنگ اسلام و کفر»، «اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی» و… بیدلیل نیست. زیرا طبیعی است که ملتی که در سال ۱۳۵۷ انقلابی بزرگ مرا به پیروزی رسانده و سمت و سوی آن دینی و اسلامی بوده است، اگر مورد حمله و تجاوز قرار گیرد، همانند آن خواهد بود که متجاوز نسبت به دین و ایمان آن ملت اعلان جنگ کرده است. از این رو جنگ عراق علیه ایران، جنگ کفر علیه السلام نام گرفت. در دوران جنگ و پس از آن صدها مقاله و کتاب پیرامون جنگ ایران و عراق چاپ و منتشر شد و جوانب مختلف جنگ مورد تحلیل، نقد و بررسی قرار گرفت و این تحلیل و نقد و بررسیها تنها به کتاب و مقاله پرداختند. در حوزه هنر میتوان گفت که هنرهایی چون تئاتر تاثیر بیشتری از واقعه جنگ ایران و عراق پذیرفتند و آثار قابل توجهی در این زمینه خلق شد. تئاتر دفاع مقدس اگر چه ابتدا متولیان مشخصی نداشت و حرکتی خودجوش بود اما رفته شکل و محتوایی مشخص پیدا کرد. چون موضوع دفاع مقدس خاستگاهی ملی، دینی داشت ناگزیر تئاتر متاثر از این موضوع نیز خاستگاهی ملی و دینی یافت. به عبارت صریحتر تئاتر دفاع مقدس موضوعی روشنفکرانه و یا انتزاعی نبود تا در خیال و ذهن نمایشنامهنویس متولد شود و پرورش یابد. این تئاتر از دل گروههایی برمیخاست که دفاع مقدس دغدغهشان بود و گریبان آنها را رها نمیکرد. این تئاتر از دل آئین و خون و شهادت وایثار برآمده بود و بی پی و ریشه نبود. نمیخواهیم بگوییم تئاتر دفاع مقدس در کشور ما ایدهال و آرمانی متولد شد و به بلوغ رسید. تنها میخواهیم بگوییم تئاتر دفاع مقدس در کشور ما ایدهال و آرمانی متولد شد و به بلوغ رسید. تنها میخواهیم یادآوری کنیم که این تئاتر از کدام تاریخ و تمدن و با کدام پشتوانه فکری و اندیشگی ریشه گسترانده است. اما باید همواره به این سوال نیز پاسخی در خور داد که وضعیت موجود ما تئاتر دفاع مقدس، چگونه است؟ کمیت و کیفیت آن در چه سطحی است و آیا درک و شناخت درستی از وضعیت اکنون تئاتر دفاع مقدس وجود دارد؟
وضعیت موجود تئاتر دفاع مقدس
اگر به تاریخچه تئاتر دفاع مقدس نظری بیافکنیم با انبوهی از نمایشنامههای چاپ شده و چاپ نشده مواجه خواهیم شد. تعداد زیادی از آنها فرصت یافتهاند که به صورت صحنهای، تلویزیونی، رادیویی، خیابانی و عروسکی اجرا شوند و تعداد قابل توجه دیگری از نمایشنامهها به دلایل گوناگون حتی فرصت انتشار نیز نیافتهاند چه رسد به اینکه تماشاگر آنها را روی صحنه تماشا کند. به طور کلی میتوان نمایشهای تئاتر دفاع مقدس را به دو گروه تقسیم بندی کرد:
۱-دوران ۸ ساله دفاع مقدس(۱۳۵۹تا۱۳۶۷)
۲-دوران پس از جنگ(۱۳۶۷ تاکنون(
دوران ۸ ساله دفاع مقدس
همچنان که شرح دادیم کشور و ملت ایران دچار جنگی ناخواسته شد و برای دفاع از خود ناگزیر بود سلاح بردوش گیرد و دشمن را بر سرجای خود بنشاند. در دوران جنگ طبیعی است که بیشترین توجهات مسئولان و مردم هر کشور به موضوع تهییج و ترغیب افراد برای حضور در جبهه معطوف میشود. از این رو در دوران جنگ ایران و عراق نیز بسیاری از آثار هنری و از جمله آثار تئاتری هدفشان تبلیغ و زنده نگاه داشتن موضوع در اذهان افراد جامعه بود. این تئاترها بیشتر حماسی بودند و سعی میکردند جامعه را بیش از پیش با موضوع جنگ آشنا سازند و نسل جوان و فعال جامعه را به سوی رفتن به جبهه ترغیب کنند. در چنین بستری غیر طبیعی نمود که نمایشنامهنویس از جنگ و آدمهای جنگ فاصله بگیرد و به نقد موضوع بپردازد. آنچه اهمیت داشت نقل موضوع و تحریک احساسات و عوامل انسانی بود. بنابراین در این نمایشها دو هدف اساسی و عمده مورد نظر بود. یکی ایجاد انگیزه برای کسانی که توان و استعداد و نبرد با دشمن را داشتند و دیگری تقویت روحیه رزمندگان ایرانی اما شاخصه اصلی نمایشهای دوران جنگ این بود که این نمایشها غالبا تبلیغی بودند. یعنی همه عناصر و اجزا نمایش در خدمت هدفی مشخص بود و آن هدف تبلیغ برای مشارکت بیشتر مردم در مبارزه با تجاوزگر بود. البته در چنین شرایط و در دورانی چنین نظر گاهی طبیعی است.
دوران پس از جنگ
با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در ۲۷ تیرماه سال ۱۳۶۷ نقطه عطفی در تاریخ ایران و عراق رخ داد و بابهای تازهای را در حوزههای فرهنگی و هنری گشود. اکنون که آرام آرام جنگ به نقطه پایانی خود میرسید نگاههای تازهای به این پدیده جهانی و تاریخی بوجود میآمد. حال نمایشنامهنویسان و گروههای تئاتری میتوانستند از آن دوران و آدمهای جنگ فاصله بگیرند و نگاه منتقدانهای به پدیده جنگ و دفاع مقدس داشته باشند اکنون تئاترهای دفاع مقدس بر آن نبودند که نقل جنگ کنند. آنها در پی نقد جنگ بودند. تبلیغ از این تئاترها رخت بر بسته بود و جامه تحلیل بر قامت تئاترهای دفاع مقدس خودنمایی میکرد. البته این روند به ضرورت شرایط زمانی پیش آمده بود و گاهی غیر منصفانه و بیمحابا تا آنجا پیش میرفت که نقش آفرینان دفاع مقدس در جایگاه متهمی مینشستند.
اکنون پس از گذشت۱۶ سال از زمان پایان جنگ تئاتر دفاع مقدس بیشتر در قالب جشنوارهها مطرح میشود. جشنوارههای منطقهای و جشنوارههای سراسری تئاتر دفاع مقدس هر سال برگزار میشود نمایش متعددی با این مضمون حداقل برای یک یا دو بار به روی صحنه میروند. اگر چه جشنواره تئاتر دفاع مقدس که امسال یازدهمین دوره آن را پشت سر میگذارد میتوانست آغاز زودتر داشته باشد و تجربیات بیشتری در این زمینه کسب شود. اما امروزه تئاتر دفاع مقدس تنها در جشنواره خلاصه شده و همین جشنواره نیز از سوی مسئولان تئاتر کشور جدی تلقی نمیشود. بنابراین تعجبی ندارد که برخی از سالها به علت نبود بودجه لازم یا نبود هماهنگی میان نهادها و سازمانهای حامی این گونهی تئاتری، جشنواره برگزار نشود گویا جشنواره تئاتر دفاع مقدس چندان اثری بر کمیت و کیفیت این نوع تئاترها ندارد.
جدا از وضعیت جشنوارهها و به ویژه جشنواره تئاتر دفاع مقدس ـ که وضعیت دلپسندی نیست ـ نکته مهمی در این زمینه وجود دارد که باید به آن توجه کرد. واقعیت این است که متاسفانه بیشتر تئاترهای کشورـ با ژانرهای مختلف ـ مولود و فرزند جشنوارهها هستند و این در حالی است که منطقی آن است که ابتدا تولید و اجرای تئاتر در سالنها وجود داشته باشد. و بعد جشنوارهها متولد شوند و به ارزیابی آن آثار بپردازند. از سوی دیگر گویا تئاتر دفاع مقدس به تئاتر صحنهای ختم شده است و رسانهای مانند رادیو و تلویزیون در این زمینه وظیفه و تعهدی ندارد. نمایش رادیویی و تئاتر تلویزیونی یا تله تئاتر وضعیت بغرنجی در سالهای اخیر پیدا کردهاند و در میان معدود آثاری که از رادیو و تلویزیون پخش شدهاند، نمایشهای دفاع مقدس کمترین نمایشهای رادیویی و تلویزیونی را تشکیل میدهند. این در حالی است زبان هنر میتواند هر موضوعی را ماندگار کند. در چنین روزگاری کسانی هم که در زمینه تئاتر دفاع مقدس فعالیت میکنند محک جدی نخوردهاند و در بیرونقی بازار، کالای خود را عرضه کردهاند. برخی از نمایشنامه نویسان را تعهدشان ملزم کرده است تا دست به قلم ببرند و با چنین نگاهی بدیهی است که در بسیاری موارد فرم و شکل فدای محتوا میشود. صداقت و راستی در قلمشان هست اما تکنیک و اصول نمایشنامهنویسی چندان جدی گرفته نشده است. حال آن که به قول استانیسلاوسکی این درست است که هر کس باید روش خاص خود را بیافریند اما یک اندیشه خوب، اگر بد عرضه شود تا مدتها مرد همی ماند. در واقع ضعف برخی نمایشنامه نویسان ما در زمینه دفاع مقدس همان موضوع«اندیشه خوب و عرضه بد» است.
حال سوال اصلی این است که آیا وضعیت کنونی تئاتر دفاع مقدس ایدهال و آرمانی است؟ در پاسخ باید گفت اگر چه هیچ گاه انسان از جایگاه و موقعیتی که در آن قرار دارد، راضی نیست اما این فزون خواهی و آرمان طلبی به معنای این نیست که تئاتر دفاع مقدس در موقعیت مطلوب و آرمانی قرار گرفته است.
ادامه مطلب + دانلود...