اگر به فهرست درآمدهای توریستی یونان بنگریم خواهیم دید که بازدید از بنای یاد بود و گرفتن عکس در کنار مجسمه لئونیداس برای یونان هرسال میلیونها دلار درآمد گردشگری داشته است. همه گردشگران ترموپیل این آخرین پیام لئونیداس را با خود به کشورهایشان می برند: ای رهگذر، به مردم لاکونی ( اسپارت ) بگو که ما در اینجا به خون خفته ایم تا وفاداریمان را به قوانین میهن ثابت کرده باشیم( قانون اسپارت عقب نشینی سرباز را اجازه نمی داد). لئونیداس پادشاه اسپارتی ها بود که در اوت سال ۴۸۰ پیش از میلاد، دفاع از تنگه ترموپیل در برابر حمله ارتش ایران به خاک یونان را برعهده گرفته بود.
آریو برزن و مردانش جان بر کف نهادند تا پایتخت میهنشان به دست اسکندر گجسته نابود نشود، آنان جان دادند تا اسکندر مقدونی از پلکان قدرت و عظمت تخت جمشید بالا نرود؛ اما ویرانه های آنهم خبر از بزرگی، عظمت و اصالت تمدن و فرهنگ ایرانیان باستان می دهد ــ تمدن و فرهنگی که رسالت پاسداری از آن تکلیف بی چون و چرای هر ایرانی و ایرانیتبار است. تا این ستون های سر به فلک کشیده که میراث مشترک همه ایرانیان (از آذری و فارسی گرفته تاکرد و بلوچ، ازسیستانی و مازندرانی گرفته تا گیل و لر، از …) است بر جای باشند، ایران هم باقی خواهد بود ــ به همان گونه که در ۲۶ قرن گذشته یونانیان، رومیان، تازیان،ترکان مهاجم ماوراءالنهر(فرارودان) ، مغولها و استعمارگران اروپایی نتوانستند آن را و فرهنگش را از میان بردارند.
یادداشتهای آریوبرزن
نگاهی به پُرسمانِ خط- بخش پایانی
در بخشهای پیشین این جستار نوشتم که ما همواره خطهای دیگران را گرفته،آن را پیراسته و آراستهایم و برای نوشتن زبان خود از آن بهرهبردهایم. دبیرع عربی هم در شمار همین خطهاست. ولی این خط کاستیهای بسیاری داشته و دارد که بدانها به کوتاهی در سخن از سامانه ابجد یادکردم. در اینجا این کاستیها رابیشتر بازخواهمکرد. بزرگترین کاستی این دبیره پوشش ندادن صدادارهای کوتاه زبان فارسی ، زیر و زبر و پیش (ــِـَـُـ) میباشد. میدانیم که در زبان پارسی کنونی شش صدادار داریم، سه کوتاه – که یاد کردیم- و سه بلند آ-ای-او. شاید بگویید که ما سه نماد ِ ُ َرا برای نمایش این آواهای کوتاه داریم، ولی راستی ایناست که نمادهای یادشده کاربردی نیستند. تنها بیانگارید که من میخواستم این نوشتار را صداگذاری کنم! کاری پُررَنج و شکنجهمانند! اینچنین دانستن معنای بسیاری واژگان به جز با کاربرد آن در جمله آشکار نمیشود. برای نمونه هنگامی که واژه ببر را کسی میخواند باید به زمینه کاربرد آن و جایگاه آن در جمله نگاه کند تا دریابد این بَبر است یا بـِبَر یا بـِبُر! اگر چه گاه بی نگریستن به جملههای پس و پیش آن جمله دانستن معنا و تلفظ درست یک واژه شدنی نیست. برای نمونه در جمله این کاغذ را ببر دریافت اینکه خواست بُریدن کاغذ است یا بُردن آن بیآوانگاری یا بررسی جملههای پس و پیش ناشدنیاست
از دشواریهای آوانگاری که درگذریم یکی از بزرگترین گرفتاریهای این خط داشتن حرفهای بیهودهایاست که کاربردی در زبان فارسی ندارند. پیشتر به این اشارهای گذرا کردم. ببینید زمانی که ما این دبیره را از عربها وامگرفتیم حرفهای کاربردی آن برای زبان پارسی آن زمان اینها بودند:ا،ب،پ،ت،ج،چ،خ،د،ذ،ر،ز،ژ،س،ش،غ،ف،ک،گ،ل،م،ن،و،ه،ی. در واگشت آوایی زبان پارسی در گذار از سدهها شماری از این آواها دگرش یافتهاند،جایگزینشده و یا کنار گذاشتهشدهاند. امروز ذ در زبان ما به جز در برخی لهجهها و گویشها کاربردی ندارد و ما آن را ز میخوانیم، اگر چه در گذشته واتی پرکاربرد بودهاست. همچنین غ نیز باز به جز در برخی گویشها و لهجهها دیگر خواندهنمیشود و جای آن را آوای ق گرفته است. پس حرفهای کاربردی کنونی این خط امروزه اینهایند:ا،ب،پ،ت،ج،چ،خ،د،ر،ز،ژ،س،ش،ف،ق،ک،گ،ل،م،ن،و،ه،ی. در این میان ما حرفهای افزوده و بیکاربردی داریم که گرفتاریای بیش نیستند چه که چند حرف را ما با یک آوا میخوانیم،س،ص،ث هر سه س خواندهمیشوند،ت و ط هر دو ت،ح و ع هر دو ه؛ ز،ذ،ض،ظ هر چهار ز و غ و ق هم هر دو ق خواندهمیشوند. بیشتر این حرفهای افزوده کاربردی در زبان پارسی ندارند و بیشتر ویژه وامواژگان تازیند. گاه برخی واژگان تازی را گویا به بهانه جُدایش از واژههای همریخت و ناهممعنا با آن با این حرفهای بیگانه نوشتهاند،برای نمونه شصت برای جدایش با شست(انگشت شست) و صد را برای جدایش با واژه تازی سد. برخی واژگان نیز به انگیزههای ناآشکار (شاید آگاهی پایین یا گرایش به عربی) با این حرفها نوشتهشدهاند، برای نمونه طپش و طوفان و طهران به جای تپش و توفان و تهران. در این میان غ حرفی است که در هر دو زبان تازی و پارسی واژگانی بدان نوشتهشدهاند ولی امروزه همانگونه که در بالا گفتم بیشتر آن را به آوای ق میخوانند. خود این نیز پیشینه پارسی ندارد ولی گاه در برخی واژگان پارسی جابازکرده که بیشتر میوه گرایش آوای ک به ق است، همانند قهرمان که در بُنیاد کهرمان بودهاست. در گذشته(روزگار پهلوی) کوششهایی برای کنار گذاشتن این حرفهای بیهوده از خط فارسی انجامگرفت که با بدبختی به جایی نیانجامید
اینچنین از کاستیهای این خط کنونی آگاه میشویم. ولی چاره کار چیست؟ نخستین چاره پیش رو بهسازی این خط است. ولی آیا این شدنیاست؟ گیریم که حرفهای بیکاربرد را سرانجام توانستیم کنار بگذاریم، آیا آنگاه دیگر دشواریای پیش رو نیست؟ برخی پیشنهاد بهسازیای مانند آنچه برای نوشتن کردی با خط عربی نمودهاند را طرح میکنند. برای نمونه به جای آنکه بنویسیم آریوبرزن بنویسیم ئاریًوبهرزهن. خوب این پیشنهاد خوبیاست ولی خوب همه گره را از کار خط ما نمیگشاید. چسبیدهنویسی این دبیره خود دردسری بزرگاست. ببینید حرفهای الفبای عربی بسته به جایگاهشان در واژه ریختشان دگرشمییابد. برای نمونه غ را بنگرید: در آغاز واژه غ در میان واژه غ و در پایان واژه بسته به حرف پیش از خود غ یا غ نوشتهمی شود. به دیگر سخن یک حرف این دبیره ریختهای گوناگونی دارد که باید همه آنها را آموخت. آنگاه داستان در اینجا به پایان نمیرسد چه که در چسباندن یا نچسباندن این حرفها هم قانونهایی هست. برای نمونه د به حرف پیش از خود میچسبد و به حرف پس از خود نه! چه رنجی میکشد کودک پارسیزبانی که این خط را باید بیاموزد. و آنگاه ما گاهی اندیشههای شگفتی داریم که برای نمونه چرا تاجیکان به یک باره خط سیریلیک خود را کنار نمیگذارند و به این خط کهنه بازنمیگردند! به دیگر سخن چرا خط آسانتر خود را رها نمیکنند و به این خط ناتوان و فرسوده نمیگروند!؟
پس اینچنین چاره کار چیست؟ پاسخ آسان است،کاری که باید سد سال پیش و حتا زودتر انجام میپذیرفت،کنار گذاردن این خط و گزیدن دبیرهای نوین و توانا؛همان راهی که کسانی چون آخوندزاده و کسروی سالها پیش به ایرانیان پیشنهاد کردند و چه نیکو بود که همان زمان که ترکها دبیره لاتین را برمیگزیدند و این خط را کنار مینهادند ما هم چنان کردهبودیم،ولی دریغ! اکنون که بیشینه ایرانیان خواندن و نوشتن میدانند جایگزینی دبیرهای دیگر دشوارتر از دیروز است،ولی فردا نیز دشوارتر خواهد بود. میگویید چه باک که با همین دبیره فرسوده و ناتوان بسازیم؟ میگویم که این خط بر تن زبان پارسی جامه ژندهایاست،باید پوششی زیبندهتر برای زبان خود بیابیم که هم فرزندان آینده ایران آسودهتر باشند و هم راه برای جهانی شدن ما و زبانمان بازشود. چه بسیار بیگانگانی که شیفته یادگیری زبان فارسی بودهاند و با گام نهادن در خارزار کژ و کوژ خط فارسی از کرده خویش پشیمان شدهاند .
آریوبرزن نماد ایستادگی ایرانیان در برابر یورش بیگانگان
ریوبرزن یک فرمانده بزرگ مهینپرست ایرانی بود. کسی که در سال ۳۳۰ پیش از میلاد در نبرد دربند پارس تا پای جان در برابر اسکندر مبارزه کرد.او کوههای سر به فلک کشیده زاگرس را به گواهی گرفت که همواره به آیندگان یادآوری کنند که ایرانی چگونه میهنپرستی را معنا میکند. آنان جان دادند تا نام ایران جاویدان ماند.
زندگانی و خانواده
آریوبرزن از نوادگان فارنابازوس است که پسر یکی از اشرافزادگان ایرانی بوده است. در سال ۳۸۷ پیش از میلاد فارنابازوس ساتراپی آناتولی بود که همروزگار با اردشیرشاه بود. آرتابازوس (۲۲۵-۲۸۹ پیش از میلاد) پدر آریوبرزن نیز در دربار داریوش سوم (آخرین پادشاه سلسله هخامنشی) موقعیت قابل ستایشی داشت.
او در سال ۳۶۸ پیش از میلاد به دنیا امده است. با وجودی که از دوران کودکی وی اطلاعات چندانی در دست نیست، اما به خوبی روشن است که آریوبرزن در سال ۳۳۵ پیش از میلاد فرمانده پرسیس بود. برای بسیاری از پژوهشگران این نکته شگفت انگیز است که داریوش سوم برای پرسیس و تخت جمشید ساتراپ تعیین نموده است. به نظر میرسد پیش از داریوش سوم چنین منصبی وجود نداشته باشد و داریوش سوم که در دوره ای پرآشوبی همراه با برخی مسایل اجتماعی، به فرمانروای رسیده بود و برای اداره آن برای زمانی که به منظور مقابله با دشمنان در بیرون از پارس به سر میبرده، به یک فرمانده قابل اعتمادی در خانه نیاز داشته است. به این ترتیب وی برای جلوگیری از پیشرفت مقدونیان در سال ۳۳۳ پیش از میلاد در ایسوس در سال ۳۳۱ پیش از میلاد در گآوگاملا با آنان به جنگ پرداخت. اگر این نظریه درست باشد، آریوبرزن میبایست از خویشاوندان نزدیک و یا از دوستان شخصی داریوش سوم بوده باشد. از این رو فرمانداری آریوبرزن در پرسیس و پرسپولیس تنها یک دلیل میتواند داشته باشد، او فردی بسیار قوی بوده که پشتیبان داریوش سوم بوده است.
آریوبرزن چه کسی بوده ؟؟؟
سردار یا ساتراپ ( استاندار ) قسمتی از ایران در زمان داریوش سوم هخامنشی بوده .
او اسکندر مقدونی و بخشی از سپاهیانش که در راه تصرف شهر پارس بودند ، در گذرگاه تنگی غافلگیر کرد و شجاعانه جنگید اما نتوانست مانع رسیدن آنها به شهر پارس شود .
اسکندر مقدونی پس از پیروزی در آخرین نبرد خود با داریوش سوم (۳۳۱ ق.م. ) در ناحیه گوگمل ، نزدیک موصل برای تصرف شهر پارس ، پایتخت تابستانی و باشکوه هخامنشیان ، راه پارس را در پیش گرفت . او بخشی از سپاهیان خود را به فرماندهی پارمنیون از راه دشت ، یعنی از مسیر رامهرمز و بهبهان کنونی ، به سوی پارس روانه کرد ، و خود با گروه دیگری از سپاهیانش از راه دشوار کوهستانی به سوی پارس روانه شد تا دشمنانش را در این مسیر از میان بردارد .
آریوبرزن با ۲۵۰۰۰ سپاهی در گذرگاه سختی به نام دربند پارس در کوهگیلویه ، اسکندر را به دام انداخت . سپاهین ایران با غلطاندن سنگهای عظیم از فراز کوه و پرتاب تیر و سنگ فلاخن عده بسیاری از سپاهیان اسکندر را نابود کردند . تا جایی که اسکندر فرمان عقب نشینی داد . بعد خیانت … با راهنمایی یکی از اسیران ، که راههای منطقه را میشناخت و به او وعده ی آزادی داده شده بود ، از کوره راهی خود را به پشت مواضع ایرانیان رساند ، و آنها را در کمینگاهشان غافلگیر کرد . ایرانیان مقاومت کردند و شجاعانه جنگیدند و آریوبرزن توانست با شماری از سپاهیانش حلقه ی محاصره مقدونیان را بشکافد و بگریزد . ولی حیف کاش از طرفی میگرخت که اسکندر در آن سمت حضور داشت …
میگفتند که آریوبرزن هنگام فرار به دنبال سر اسکندر می گشت … .
او که قصد داشت پیش از اسکندر به پارس برسد و به سازماندهی دفاع از پایتخت بپردازد ، در بین راه با آن بخش از سپاهیان مقدونی که از راه جلگه روانه پارس بودند رو به رو شد اسکندر نیز در این هنگام به او رسید .
متاسفانه چیزی شد که تمام ما دلمان به درد می آید وقتی میشنویم …
ولی آریوبرزن سردار دلیر و شجاع ایرانی تسلیم نشد و همراه با سربازانش جان بر سر دفاع از سرزمین خویش نهاد .
نوشته اند که ایستادگی آریوبرزن تنها دفاع منظمی بود که در برابر سپاه مقدونی به عمل آمد . جالب آنکه اسکندر پس از آنکه به پشت مواضع ایرانیان رسید اسیر ایرانی را کشت …
چرا همیشه ودر طول تاریخ ما شاهد این خیانت ها بوده ایم این فرهنگ را چرا نتوانستیم در طول تاریخ ازبین ببریم هرنقطه ازتاریخ مان راکه مرور می کنیم ایرانیی رامی بینیم که باخیانتش باعث گرفتاری سرزمین وهموطنانمان شده واین مسئله متاسفانه امروزه در محیط های کاری کوچک نیز به چشم می خورد ما افشین را بیاد می آوریم که موجب گرفتاری بابک شد همچنین انسان های کوچکی که درمواقع حساس راه های مخفی شهرهارابه دشمن نشان داده اند
آیا میتونید افرادی مانند آریوبرزن را نام ببرید ؟؟؟ به نظر شما آزادی جان بهتر است یا آزادی میهن ؟؟؟
منابع :
۱- سایت گوگل :
www.google.com2- سایت اطلاع رسانی آفتاب :
www.aftab.ir
به نکات زیر توجه کنید