اینترنت و آسیبهای آن
آلمان بزرگترین بازار ارتباطات دوربرد است و تاکنون در این زمینه ادغامهایی با شرکتهای آمریکایی (تیسن ـ بل ساوت) و شرکتهای انگلیسی (ویاگ اینترکام بیتی و با کیبلاند و ایرلس) صورت داده است. اتحادیههای اخیر در بخشهای سمعی بصری همکاریهایی با او.ژ.س. فرانسه و فوکس قرن بیستم و نیز قرارداد تولید مشترک میان تلویزیون فرانسه و تایم وارنر را دربرمیگیرد. روند گستردهتر ادغامهای عظیم در بخشهای سمعی بصری شامل تصاحب ام.سی.ای. از سوی شرکت کانادایی غولآسای شراب و نوشابهسازی سیگرم نیز میشود که کنترل استودیوهای فیلمسازی یونیورسال را هم در دست دارد. نمونههای دیگر این ادغامها عبارتاند از خرید سهام ترنر برودکستینگ از سوی تایم وارنر، خرید کپتال سیتیز (که شبکهی ای.بی.سی. را نیز در خود دارد) از سوی شرکت والت دیزنی و خرید شبکهی سی.بی.اس. از سوی وستینگ هاوس. هنگامی که پخش و توزیع به صورت اولویت بعدی امر تجاری شدن اینترنت درمیآید رشد و گسترش سیاست ادغام عمودی، بخش سمعی بصری را در موقعیت اصلی و کلیدی قرار میدهد. خرید سهام استودیوهای فیلمسازی پارامونت در سال ۱۹۹۴ از سوی شرکت رسانهای غولآسای وایاکام (که کانالهای ام.تی.وی. را اداره میکند) به خوبی نشاندهندهی این نکته است. این ادغام عمودی از بسیاری جهات ممکن است از همگراییهای پرسروصدای صنایع مربوط به ارتباطات دوربرد، کامپیوتر و خبرپراکنی پراهمیتتر باشد. مورد اخیر بهرهبرداری تکنولوژیکی از امری است که در وهلهی نخست باید آن را به صورت یک استراتژی مالی و اقتصادی در نظر گرفت. این جا ناگزیر به برخی اسامی آشنای دیگر برمیخوریم. نیوز کورپورشن متعلق به روپرت مرداک با سرمایهگذاری مشترک با شرکت مخابراتی راه دور ام.سی. آی. در عرصهی خدمات اطلاعرسانی وارد این صحنه شد. از جملهی این خدمات اف.وای.آی آن لاین متعلق به ام.سی.آی. پست الکترونیکی، شبکهی دلفی متعلق به نیوزکورپ، بازیهای کامپیوتری برخط کسمای است. همزمان، شرکت مایکروسافت با عرضهی مایکروسافت نت ورک و اجرای طرحهای آزمایشی در بخش سمعی و بصری از طریق خرید سهام شرکت دریم وورکس و همکاری با شبکهی ان.بی.سی. و کسب مجوز تکثیر بازیهای ویدئویی آغاز به کار کرد. به این ترتیب رویای دستیابی به دموکراسی جفرسونی از راه فیبرهای نوری فقط به فرصت صرفهجویی بیست دقیقه راهپیمایی تا محل کرایه ویدئو تبدیل میشود. به دشواری میتوان این وعده و وعیدهای مرداک را با واقعیت تطبیق داد که چنین اقدامی «میتواند میان منافع اجتماعات گوناگون پلی بزند، فرصتهایی برای برقراری ارتباط و رشد و گسترش آن بیافریند و تجربهی روزانهی افراد را از هر دست و طبقه، پربار سازد.» در اساس، شرکتها میتوانند برای بازاریابی سه نوع کالا از شبکه بهره بگیرند: فرآوردههای تولیدی خود، دسترسی به شبکه، تبلیغات. استفاده از شبکه برای بازاریابی به تازگی آغاز شده و با مشکلاتی مدام به ویژه عدم امنیت در پرداختها، همراه است. مشکل عمدهی تبلیغات سرشماری دقیق تعداد مخاطبان است که هم اکنون این موضوع را مورد توجه ویژه قرار گرفته است. تاکنون چند بار به پایگاه شما «سرزده» و یا از آن استفاده کردهاند؟ به رغم این بیاطمینانی، نرخ تبلیغات در حال تثبیت شدن است. پایگاههای همه پسندی مانند پلی بوی برای عرضهی یک اتصال به اندازهی یک تمبر پستی به صفحات خود، مبلغی تا حدود صدهزار دلار طلب میکند. در انگلستان، الکترونیک تلگراف برای نمایش هفتهای یک اتصال دکمهای بر روی صفحهی نمایش خود مبلغ بیستوپنج هزار پوند درخواست میکند. پلی بوی ادعا میکند تا نوامبر ۱۹۹۵ روزانه بیش از سه میلیون بار به پایگاه آنان، «سر زده» اند. جاناتان نلسون، مدیرکل شرکت تخصصی اُرگنیک آن لاین، میگوید: «ما به پایگاههای اطلاعات به منزلهی وسیلهای برای تجمع چشمهایی مینگریم که میکوشند تا مردم را به این عرصه بکشند و تجربهای به آنان عرضه کنند. هدف، جلب افراد مناسب به جایگاههایی است که با توجه به عناصر دقیق جمعیتشناسی معین شدهاند». برای شرکتهایی که در زمینهی سرگرمیها فعالاند این روش مستقیمتر است. سی.ان.ان. آن لاین داستانهایی را برمیگزیند که نظر به مردان جوان طبقه بالا دارد. ارایهی چنین خدماتی این امکان را فراهم میآورد تا این شرکتها بتوانند مشتریان خود را بفریبند و از ارایهی خدمات اضافی به آنان که فراتر از خدمات رایگان اصلی است سود ببرند. نظام نرخبندی این خدمات اضافی همانند نظام نرخبندی تلویزیون کابلی است. کلمبیا تری استار در سال ۱۹۹۵ اقدام به راهاندازی یک پایگاه اطلاعات کرد. این مرکز با استفاده از ترفندهایی مانند نظرسنجی در مورد اینکه آیا هنرپیشهی نقش اول فلان فیلم کمدی موقعیت [به مجموعههای تلویزیونی خندهداری گفته میشود که شخصیتهای عادی در قسمتهای از پیش تدارکدیدهای خط داستان را ادامه میدهند.] باید آبستن شود یا نه و یا با طرح معماهایی دربارهی فلان سابقهی تلویزیونی به جلب وفاداری تماشاگران میپردازد. ریچارد گلوسو معاون ارشد کلمبیا تری استار، میگوید: «موفقیت ما در افزایش شمار تماشاگران برنامههای ماست». تنگناهای رایانهای: تضاد و تعارض در اینترنت خرید سهام از سوی شرکتها و تجاری کردن اینترنت میتواند به آسانی به شکستطلبی فرسایندهای بینجامد و به این نتیجه برسد که نیروهای همچنان مهاجم «بازار آزاد» تکنولوژی بالقوه و رهاییبخش دیگری را به محاصرهی خود درآوردهاند. اما اینترنت در این مرحله از رشد و گسترش خود، نمود آشکار آن دسته از انتخابها و تضادهایی است که در بطن هر موقعیت حساس سیاسی وجود دارند. چهار قلمرو اصلی زیر روشنگر وضعیت نامطمئن و فرصتهای موجود است: کاربرد اجتماعی یا سازوکار بازار خصوصیات دوگانهی ذاتی ارزش مصرف و ارزش مبادله عمیقاً در رشد و تکامل سیستمهای ارتباطی مانند اینترنت ریشه دارند حتی ناپیگیرترین شبکهگردان پس از گذشت و گذار کوتاهی در شبکه با نمونههایی از پتانسیل کاملاً مترقی تکامل اجتماعی آن روبهرو خواهد شد. در سال ۱۹۹۰ در لندن، مک دونالدز ادعانامهای علیه پنج آنارشیست ابلاغ کرد؛ بر طبق این ادعانامه این پنج آنارشیست با انتشار یک جزوه به طرزی ناخوشایند با آشکار ساختن جزئیات اعمال و شیوههای استخدامی این شرکت غولآسای غذایی نسبت به آن هتک حرکت روا داشته و روشهای کشت و تولید مواد غذایی آن را مورد تردید قرار داده بودند. این محاکمه ابعادی دیکنزی به خود گرفت؛ دو تن از مدعیان، یکی پدر بیهمسر و بیکار و دیگری باغبان سابقی که اکنون در مشروبفروشی کار میکند، اثبات کردهاند وکیلان دعاوی، خودآموخته و خستگیناپذیری شدهاند که ماجرای بیپایان و آزاردهندهای را برای شرکت مک دونالدز دنبال میکنند. این شرکت به رغم فروش کل خود که بالغ بر ۲۶ میلیارد دلار میشود و استفاده از گروه مشاوران حقوقی خود که روزانه دههزار دلار هزینه برمیدارد، نتوانسته است این دو تن را در طولانیترین محاکمهی غیرنظامی تاریخ انگلستان شکست دهد. یکی از مهمترین حمایتهایی که از متهمان به عمل آمد ایجاد یک پایگاه اینترنت بود که به مدد آن میلیونها رویدادی که نشانگر نقطه ضعفهای مک دونالدز بود شرح و بسط داده شد و تمام مقالات انتقادی یا کارتونی که در این مدت تهیه شده از طریق الکترونیکی در اختیار گستردهترین مخاطبان قرار گرفت. نمونههایی از این دست بیشمارند. بررسیهای انجام شده گواه آن است که درخواست برای کسب اطلاعات بر روی شبکهی جهانی بالاست و در حقیقت بیش از درخواستهای مربوط به برنامههای سرگرمکننده است. در نظرخواهی شرکت هریس در ۱۹۹۴ آشکار شد که ۶۳% مصرفکنندگان خواهان اطلاعاتی دربارهی دولت یا بهداشت یا دیگر موضوعهای مربوط به خدمات عمومی هستند. تقریباً سه چهارم خواهان اخبار سفارشی، تنها ۴۰% علاقهمند به دسترسی به فیلم روی اینترنت و به مراتب کمتر از این تعداد خواهان خرید کالا از راه دور بودهاند. پس چرا سیاست شرکتها درست در جهت مخالف است؟ زیرا همان طور که هوارد بسر اشاره میکند تنها میتوان گفت «این صنعت معتقد است که در درازمدت اثبات میشود که این دسته از خدمات سودآورترند». پرسش اینجاست که عرضه یا تقاضا، کدام سبب رشد و گسترش اینترنت خواهد شد؟ شرکت آوم ، مشاوران یوروپیین کامیشن، تخمین میزنند که در سالهای آتی، خدمات چند رسانهای شبکهای در شمال غرب اروپا ۴۲% از درآمد خود را از راه ارایهی برنامههای سرگرمکننده و پورنوگرافی کسب خواهد کرد و تنها ۱۱% این درآمد از راه خدمات اطلاعاتی به دست خواهد آمد. وقتی که ویاکام، شرکت پارامونت را به ۱۰ میلیارد دلار خرید بسیاری در عاقلانه بودن این معامله شک کردند زیرا این مبلغ ۱۷ برابر ارزش نقدی شرکت پارامونت بود؛ اما تلویزیون پارامونت و انبار فیلمهای آن با یافتن کانالهای پخش اضافی، حق اشتراک مصرفکنندگان جدید و مخاطبان گسترده برای تبلیغات، منبع پرارزشی برای بهرهبرداری فراهم میآورد. همزمان با اتحاد مایکروسافت و ان.بی.سی. برای تهیهی برنامههای تلویزیونی بیست و چهار ساعته و اخبار اینترنتی، دیگر شرکتهای خبرپراکنی نیز به اینترنت هجوم آورند. تا مارس ۱۹۹۶ حدود سیصد هزار صفحهی اصلی روی شبکه از لغت «تلویزیون» به عنوان کلید واژهی خود بهره میجستند. ادغام یا حذف نخستین رویاپردازان شبکهای، جهان الکترونیکی مرتبط با همی را در نظر داشتند که در آن اجتماعات واقعی در یک کمون رایانهای جهان نسبت به هم پشتیبانی و صمیمت متقابل نشان میدهند. در این رویاپردازی به خلاف ساختارهای کهن سلسله مراتبی عمودی، ساختار اطلاعاتی افقی خواهد بود. در مجادلات بحثانگیز دربارهی سانسور و پورنوگرافی بر روی شبکه به حق به مسألهی حذف و طرد زنان از این جدیدترین «بازیچهی پسربچهها» توجه شده است. نمونههای اسفناک فحاشی فراملی از طریق شبکههای، ورود تبلیغاتچیهای ناخوشایندی مانند «پیمپس.آر.یواس» آنلاین به اینترنت، پایه و اساس منطقی انتقادهای کسانی چون دیل اسپندر را فراهم آورده است. اسپندر در کتاب غرغر کردن در شبکه میگوید، ماهیت جنس پرستانهی خطوط و یا ایستگاههای گپزنی و نیز ذات مردسالارانهی رشد و گسترش آنها سبب حذف زنان از شبکه گشته است؛ اما احتمالاً بهای این وسایل و ابزار سهم اساسیتری در پیدایش این شکاف و حذف و طرد افراد دارد. امر تثبیت و تحکیم ساختار بازار ناگزیر همان الگوهای حذف و تمایزگذاری موجود در تکنولوژیهای پیشین را تکرار میکند. دستیابی به اینترنت مستلزم داشتن کامپیوتر سطح بالا، داشتن خط تلفن و مودم، است. در انگلستان بسیاری از خانوادههای تنگ دست حتی به تلفن نیز دسترسی ندارند؛ حال آنکه فقط بهای سختافزار برای شروع حدود، بیستهزار دلار میشود که این مبلغ به مراتب بیش از سرمایهای است که احتمالاً این گونه خانوادهها هرگز نخواهند داشت. هزینههای اتصال به شبکه که در حال حاضر پرداخت ماهیانه حدود ۲۷ دلار را به شرکتهایی مانند کامپیوسرو دربرمیگیرد مبلغ کلانی نیست؛ اما تقریباً معادل یک چهارم مقرری ماهیانهی تأمین اجتماعی برای یک نوجوان است. بررسیهای اخیر نشان میدهد که سطح خرید کامپیوترهای خانگی به حداکثر خود رسیده است؛ نرخ افزایش آن در سال ۱۹۹۵ در ایالات متحده تقریباً صفر بود. بیشتر اقلام فروش رفته به جای آنکه در میان مشتریان جدید پخش شود در اختیار آن دسته از صاحبان فعلی کامپیوتر قرار گرفته است که میخواهند وسایل و ابزار خود را بهبود بخشند؛ و این جاست که شکافهای موجود عمیقتر میشوند. دلایلی در دست است که بر این روند صحه میگذارد. نیکلاس نگروپونته، رئیس ام.آی.تی.میدیا لب که خیالپرداز دوران رایانههاست، این روند را چنین ارزیابی میکند: «برخی نگران شکاف اجتماعی میان بهرهمندان اطلاعات و بیبهرهگان از اطلاعات، میان داراها و ندارها و میان جهان اول و جهان سوماند؛ اما شکاف فرهنگی واقعی شکاف میان نسلها خواهد بود». ولی سخنان وی نادرست است. دور لاکر در بررسی خود نشان میدهد که بخش اعظم کاربران اینترنت مردان طبقه متوسط ۲۵ تا ۳۴ سالهاند، اما بررسی دیگر در سال ۱۹۹۵ در انگلستان از سوی ان.اُ.پی. نشانگر آن است که یک سوم کاربران ۳۵ تا ۵۴ ساله و یک سوم آنان زن هستند. درآمد، وجه عمدهی تمایز میان کاربران است. درآمد سالیانهی حدود یک سوم از آنان بیش از بیستوپنج هزار پوند است. خوانندگان فایننشنال تایمز بیش از دیگران بر روی شبکه حضور داشتند. نیلسن * به پژوهش گستردهتری در ایالات متحده و کانادا دست زد و دریافت که کاربران شبکهی جهانی درآمدهای بالایی دارند (درآمد ۲۵% از آنان افزون بر هشتادهزار دلار است)، نیمی از آنان مشاغل حرفهای و مدیریتی دارند و دو سوم دارای مدارک تحصیلی دانشگاهیاند. پیدایش کالاهای ارتباطی جدید با گسترش فزایندهی نابرابری درآمدها مصادف شده است. در انگلستان دگرگونیهای بازار کار، سیاستهای مالیاتی و رفاهی دوران تاچر، بازسازی و تباهی صنعتی، نظامی از نابرابریها پدید آوردهاند که در این قرن بیسابقه بوده است؛ اما این پایه و اساس ارتباطات اجتماعی نیست. دهکدهی جهانی به بازار رایانهای بدل شده است. همین که ارتباطات به بازار کشیده میشود، نابرابریها گسترش یابندهی اقتصادی تبدیل به نابرابریهای فرهنگی و سیاسی میگردند. حتی همان گونه که اخیراً دیوید کلاین در مجلههای وایرد که مبلغ گزافهگوی تکنولوژی است مینویسد: «ممکن است آینده تنها برای اقلیتی از ما که مرفه، انعطافپذیر، دارای تحصیلات عالیاند به سرزمین اعجابآور فرصتها تبدیل شود؛ اما در همان حال امکان دارد برای اکثریتی از شهروندان ـ یعنی برای بیچیزان، محرومان از تحصیلات دانشگاهی، به اصطلاح آدمهای زیادی ـ دوران تیره و تار رایانهای فرا رسد». گوناگونی یا ادغام رویای دیگر پیشتازان کامپیوتر آن بود که به این وسیله زمینهی پیدایش سرمایهگذاری ـ مخترع فراهم آید، بدین معنا که شبانه یک هزار میلیونر بتوانند از زمین برویند و هر کسی بتواند هم تولیدکننده باشد و هم مصرفکننده. تازه مگر نه آن که خود «وب» به دست یک مهندس نرمافزار که در گوشهی آزمایشگاهی در سویس به کار گِل مشغول بود اختراع شد. در ضمن نرمافزاری که شبکه را به شدت تقویت کرد حاصل کار گروهی از دانشجویان دانشگاه ایلینوئیز بود و یا آن که مارک اندریسن، مخترع نت اسکیپ، محبوبترین «مرورگر» شبکه، در اوایل بیست سالگی خود بیدرنگ به یک میلیاردر بدل گشت. جز این حتی ورود شرکتهای غولپیکر به این عرصه نیز همانند موارد یاد شده یک دست و یکنواخت نبوده است. تا فوریهی ۱۹۹۶ نیوزکورپ و آنلاین ونچر متعلق به ام.سی.آی. همچنان داشتند کارکنان خود را اخراج میکردند و هیئت مدیره نیز غزل خداحافظی میخواند. ای.تی.اند تی. یکی از شرکتهای غولپیکری است که پیاپی عدهای از مدیران ارشد خود را به هنگام ورود تردیدآمیز و ناموزون خود به این بازار جدید از دست داد. ای ورلد متعلق به شرکت اپل و دلفی متعلق به مرداک نیز به این مجموعه از جالوتهای لنگ تعلق دارند. اما نکته این جاست که شرکتهای غولپیکر میتوانند از عهدهی اشتباهات خود برآیند و آنها را جبران کنند و همان طور که مراقب فروافتادن شهابهای بخت خود بر اطراف کسب و کار و تجارتاند به محض اطمینان یافتن از خیز برداشتن دوبارهی آنها، سرمایهی سوداگری خود را به آن سو انتقال دهند و بگذارند بازیکنان اندک مایهی این بازی، هزینههای آغازین و مخارج راهاندازی و یا هزینههای پژوهشی و گسترش آنها را جذب کنند. ممکن است ماهیت به اصطلاح بوتیکی این بازار جدید با تأکید بر بستن قراردادهای فرعی و حضور تجارتهای خرد انعطافپذیر، این شرکتهای عظیم را به مبارزه فراخواند؛ اما قسمت عمدهی این بازار همچنان در دست همان شرکتهای غولآسا باقی خواهد ماند. دموکراسی الکترونیکی یا فردگرایی سایبرنتیکی همین چندی پیش پیدایش تلویزیون کابلی و ورود قریبالوقوع شبکهی کامپیوتری، هیجانهای توقعآمیزی را دربارهی عصر نوین طلایی «دموکراسی از راه دور» برانگیخت. از قرار رأیدهندگان به اربابان سیاسی خود دسترسی مستقیم میداشتند، همهپرسی الکترونیکی سازوکار مکرر برای مسولیتپذیری و سیاستورزی دموکراتیک را فراهم میآورد و کسب اطلاعات سیاسی برای شهروندان بی هیچ حدومرزی و درنگی امکانپذیر بود. در ضمن دموکراسی رایانهای از نوع آتنی آن در میان ناظران شکاک خاطرهای را زنده میکرد و سبب میشد به یاد آورد که در آتن زنان و بردگان از نظر سیاسی صدایی نداشتند. در دموکراسی سایبرنتیکی نوین نیز وضع به همین منوال بود. همان طور که کلیفورت استال در مقالهی شکاکانه تندوتیز و درخشان «حقهبازی سیلیکونی» خاطرنشان میکند، تا فرا رسیدن این عصر طلایی «تنها کسانی حق بهرهمندی و دسترسی به شبکه خواهند داشت که از سواد فنی برخوردار باشند». بدین سان بخش محدودی از جمعیت که به پایگاه اطلاعات اینترنت متصلاند و چنین مینماید که شمارشان نسبت به کل جمعیت، سخت رو به کاهش میگذارد، تنها کسانی خواهند بود که از امتیاز دسترسی به جهانی سیاسی بهرهمند خواهند شد؛ بدین ترتیب این جهان از دسترس کسانی که از لحاظ تکنولوژی فقیرند دور است. از این گذشته، ویژگی و سرنوشت سیاست چنان که در این سناریوها پیشبینی شده است ماهیت دموکراسی را از اساس دگرگون میسازد، همان طور که استال اشاره میکند امکان این گفتوگوی الکترونیکی دلایل وجودی معتبر حکومت نمایندگی را از میان برمیدارد؛ زیرا وقتی هر یک از ما بیدرنگ بتواند در مورد هر موضوعی رأی بدهد دیگر نمایندگی چه معنایی دارد! اینجا نیروی بالقوهای برای فردی ساختن بنیادی سیاست در میان است. در دموکراسی رایانهای نقش سازمانهای نمایندگیکننده و میانجی مانند اتحادیههای کارگری، گروههای محلهای، احزاب سیاسی و گروههای فشار تضعیف میشود. در نتیجه چنان که دو تن از تحلیلگران هلندی، ون دو وانک و تاپس میگویند: «هر گاه سازمانهای نمایندگیکننده از میان برود و «خلایق» بتوانند عملاً گرد هم آیند نوعی دموکراسی مستقیم مبتنی بر همه پرسی معقول مینماید». اما پش فرض دسترسی همگانی، که توهمی بیش نیست، نیز بر افسانهای دربارهی ماهیت کنش متقابل استوار است. خرید خانگی از راه شبکه خیزی برنداشته است زیرا مردم میخواهند آن چه را میخرند ببینند و لمس کنند و با فروشندگان این کالاها ارتباط برقرار کنند. گرچه هنگامی که سیستمها پیچیدهتر، دقیقتر و ایمنتر میشوند در این امر تغییری دست میدهد. کنش متقابل در شبکه به هیچ رو برای بحث و گفتوگو و تأثیرگذاری دموکراتیک سازوکار مناسبی نیست و به گفتهی ریشخندآمیز هوارد بسر «به پاسخگویی به پرسشهای چندگزینهای و وارد ساختن شمارههای کارتهای اعتباری «یادداشتهای الکترونیکی» تقلیل مییابد. بدین سان ممکن است تفرد، دسترسی نابرابر، جدا نگه داشته شدن از روند رأیگیری به همان اندازه که پیامد سیاستورزی شبکهای باشد حاصل بازار الکترونیکی نیز باشد. سرانجامی نه چندان جهانگیر نابرابریهای الکترونیکی در حال ظهور زادهی شبکهی جهانی، ادغام تجاری آن بازتاب اقتصاد سیاسی بنیادین همهی تکنولوژیهای ارتباطی پیشین است. این امر تمایز و تفکیکی دوگانه چه در سطح ملی و چه در عرصه بینالمللی پدید میآورد. چنان که گذشت برای استثمار تجاری دسترسی به ذخایر و منابع فراوان تنها در صورتی ارزشمند است که بتواند از راه سازوکار قیمتها این دسترسی را محدود کند. به سخن دیگر، باید برای ورود مصرفکنندگان و نیز تولیدکنندگان به بازار کمبود، ساختگی پدید آورد و مانع ایجاد کرد. این سناریو به صورت حکمی جهانگیر درمیآید. در واقع دههی ۱۹۸۰ برای دو سوم از مردم جهان که در تنگدستی به سر میبرند «دههی از دست رفته» به شمار میآید. در آغاز این دهه حدود شصت درصد جمعیت در کشورهایی میزیستند که درآمد سرانهشان کمتر از ۱۰% متوسط درآمد سرانهی جهان بود. هنگامی که دههی ۱۹۹۰ فرا رسید برخی از این کشورها از منجلاب فقر و تنگدستی بیرون آمدند؛ اما وضع اقلیت اندکی از کشورها دگرگون شد و عمدتاً به «کشورهای تازه صنعتی شدهی» آسیای شرقی محدود ماند. در همان حال که سیل کمک با شتاب به سوی اقتصادهای در حال تقلای اروپای شرقی سرازیر بود (انگیزهی فرصتطلبیهای تجاری و هشدار ایالات متحده دربارهی بیثباتی سیاسی، ناشی از اقتصادهای از هم پاشیده و خلاء قدرت بود) کشورهای دیگر به ویژه کشورهای فقیر آسیا و آفریقا همچنان که نگران بدهیهای فزاینده و کاهش قیمت مواد اولیهی خود بودند به توصیههای آزارنده دربارهی «اصلاح و تعدیل ساختاری» گوش میسپردند. ترکیب سیاست حمایت فزاینده از صنایع داخلی در کشورهای شمال، کمکهای رو به کاهش، نرخهای واقعی بالاروندهی بهره، بدهیهای رشد یابنده هر چه بیشتر به بحران هر روزهی اقتصادهای جهان سوم دامن زد. در سال ۲۰۰۰ در همان حال که ما با شگفتی به جشنهای هزاره خیره بودیم و غرق تأمل در تجمل پرزرق و برق آینده رایانهای، نزدیک به یک میلیارد از مردم دنیا در فقر به سر میبردند و تنها ۱۵% از جمعیت جهان ۷۰% از درآمد جهان را تولید و مصرف می کردند. پس جای شگفتی نیست که قلمرویی که به اشغال کالاها و تجهیزات ارتباطی درآمده است آکنده از نشیب و فراز و شاخص آن قلههای رفیع امتیاز و بهرهمندی در درههای عمیق فلاکت و محرومیت باشد. برای نمونه، تولید کتاب همچنان زیر سلطهی اروپا و ایالات متحده است. سلطهی ناشران چندملیتی انگلیسی زبان، به ویژه در زمینهی نشر کتابهای آموزشی، به عنوان دیرپاترین مشخصهی رسانههای بینالمللی نیز تداوم دارد. بیش از نیمی از تولید مطبوعاتی جهان همچنان در اختیار غرب صنعتی باقی میماند. برعکس، تنها ۱% از نشر مطبوعاتی جهان، یعنی همان نسبت یک دههی پیش، به آفریقا تعلق دارد. رشد و گسترش خبرپراکنیها به منزلهی رسانهی سلطه در بیشتر مناطق جهان شتابان و چشمگیر بوده است. اروپا و آمریکای شمالی دو سوم از مجموع دستگاههای تلویزیون و رادیویی جهان را در اختیار دارند، هر چند که اروپا فقط ۹/۱۴% و آمریکای شمالی ۲/۵% از جمعیت جهان را تشکیل میدهند. نکته چشمگیر در این جا آفریقاست که با وجود آنکه ۱/۱۲% از کل جمعیت جهان را تشکیل میدهد در این تصویر حضوری بسیار محدود دارد و سهم آن از کل تعداد رادیوها و تلویزیونهای جهان به ترتیب فقط ۷/۳ و ۳/۱% است. وسعت شکافی که میان ثروتمندان و تهیدستان در «دههی از دست رفته» دهان گشوده است به روشنی تصویر میشود. سرانهی عناوین کتابهای انتشار یافته در کشورهای توسعه یافته بیش از ۸ برابر سرانهی کشورهای در حال توسعه است. شکاف در سرانهی مطبوعاتی نیز به همین نسبت است. سرانهی رادیوی جهان توسعه یافته تقریباً ۶ برابر سرانه رادیوی جهان در حال توسعه یافته و سرانه تلویزیون آن ۹ برابر سرانهی کشورهای در حال توسعه است. البته تصویری که این ارقام به ظاهر نمودار میسازند سرخوردگیهای دههی هشتاد را نشان نمیدهد. اگر بار دیگر نگاهی به آفریقا بیفکنیم ـ با تعداد فقط ۳۷ تلویزیون و ۱۷۲ رادیو برای هر ۱۰۰۰ نفر ـ میبینیم که برخی از نقاط جهان تا کجا از قافله عقب ماندهاند. این ارقام در ۱۹۸۰، به ترتیب ۱۷ و ۱۰۴ بوده است. حال آنکه همین رقمها در ایالات متحده در ۱۹۹۰، به ۷۹۸ تلویزیون و ۲۰۱۷ رادیو سر میزند که این خود در این دهه نمودار افزایشی بیش از مجموع ارقام مربوط به آفریقا بود. به طور کلی در زمینهی ارتباطات دوربرد این شکاف بسیار عظیم است. به رغم فشارهایی که صندوق بینالمللی پول برای حذف نظارت دولتی وارد میسازد کشورهای آفریقایی همچنان بیش از پیش عقب میافتند. تکنولوژی و ساخت تجهیزات تلفنی هنوز عامل اساسی است. در آفریقای جنوبی برای هر ۱۰۰ سفیدپوست ۶۰ تلفن اما برای هر ۱۰۰ سیاهپوست ۱ تلفن وجود دارد (این رقم برای کل قارهی آفریقا برابر ۶/۱% است) حکومت پسا ـ جدایینژادی در آفریقای جنوبی تا تصحیح روند مذکور در برابر خصوصیسازی مقاومت ورزیده است. در ۱۹۹۴ اروپا و آمریکای شمالی ۶۹% درآمدهای ارتباطات دوربرد جهانی را به خود اختصاص دادند. حال آنکه سهم آفریقا از این بابت فقط ۱% و از بابت خطوط تلفنی بینالمللی ۲% بود. تابو مبکی معاون ریاست جمهوری آفریقای جنوبی، در نشست هفت کشور بزرگ صنعتی در زمینهی اطلاعرسانی در ۱۹۹۵ با اعلام این که «نیمی از مردم جهان هرگز در عمرشان تلفن نکردهاند»، این موضوع را به طور جدی مطرح ساخت. مبکی میافزاید: «واقعیت این است که تعداد خطوط تلفن در منهتن نیویورک بیش از آفریقای زیر صحرا است». اینترنت این تصویر را فقط بسیار روشنتر تکرار میکند. در ۱۹۹۴ حتی یک کشور کم توسعه یافته پیدا نمیشد که دارای شبکهی کامپیوتری باشد تا آن را مستقیماً به اینترنت مرتبط کند. شبکههای پیامرسانی فقط در پنج کشور کم توسعه یافته وجود داشت. بنابر برآورد انجمن اینترنت در سال ۱۹۹۴ برای هر هزار نفر هندی ۰۰۲/۰ نفر کاربر وجود داشت حال آنکه این رقم در سوئد به ۹/۴۸ میرسید. بسیاری از ملتهای آفریقایی هنوز هم به اینترنت دسترسی ندارند حال آنکه کاربرهای احتمالی چنین شبکههایی، برای مثال در زمینهی خدمات بهداشتی و آموزش الکترونیکی، بسیار زیاد است. آفریقا وان، یعنی همان فیبر نوری ارتباطی زیردریایی، که قرار است حلقههای ارتباطی به دور آفریقا پدید آورد در بهترین شرایط پیش از سال ۲۰۱۰ تکمیل نخواهد شد و هنوز روشن نیست که سود آن نصیب شرکت ای.تی.اند.تی. ساب فارین سیستمز، سازندهی آن خواهد شد یا کاربران بالقوهی آن. هیچ کشور آفریقایی در مراحل توسعهی این طرح ۶/۲ میلیارد دلاری شرکت نداشته است. پیش از این خبرهایی دربارهی امکان بالقوهی «تکثیر جادویی» تکنولوژیهای ارتباطی شنیده بودیم. با همهی این احوال چه بر سر «انقلاب ترانزیستوری» آمد؟ دربارهی تضاد و خوشبینی هنوز روشن نیست که این نوآوریها چه معنایی دربردارند. درست همان گونه که تأثیر ابزارهای جدید کاملاً دور از پیشبینیهاست. دستگاه ضبط صوت، امر تولید، تکثیر و انتشار آسان و ارزان موسیقی محلی و سبکهای مختلف آن را در بسیاری مناطق تسهیل کرد و همچنین به شکل غالب برای توزیع هر چه بیشتر صنعت موسیقی فراملیتی و همه جا گیر درآمد. ضبط ویدئویی توانمندیها و امکانات سیاسی تازهای به کایاپو و دیگر گروههای سرخپوست حوضهی رود آمازون بخشید؛ اما در عین حال زمینهی ادغام کامل صنایع فیلم و تلویزیون این مناطق را در الگوهای بومی شدهی تفریحات غربی هموار ساخت. هواخواهان پروپاقرص اینترنت آن را ابزاری جهت ارتباطات افقی و استفاده از خدمات شبکهی جهانی اعلام میکنند، ابزاری که روابط را هم در سطح محلی و هم در مقیاس جهانی دگرگون خواهد کرد، با این حال تجاری کردن اینترنت در اواسط دههی ۱۹۹۰ در چشم ناظران سخت یادآور وعده و وعیدههای تکنولوژیک گذشته است. تضاد نهفته در این تردیدها و امیدها جزیی از سیاستگذاریهای بینالمللی است. البته کشاکش میان امکان بالقوهی دسترسی گستردهتر به اطلاعات دلیل به تملک و تسلط بر آن چیز تازهای نیست. ال گور، معاون رئیس جمهوری ایالات متحده، در گردهمآیی اتحادیهی بینالمللی ارتباطات دوربرد در ۱۹۹۴ بر پایهی پنج اصل در جهت توسعه و گسترش زیرساخت اطلاعاتی جهانی نوین به ترتیب زیر به بحث میپردازد: سرمایه گذاری خصوصی؛ رقابت؛ مقررات انعطافپذیر؛ دسترسی به دور از تبعیض؛ و خدماترسانی جهانی. تشخیص ناسازگاری این اصول با یکدیگر نیازی به فهم و شعور بسیار ندارد. همین تضادها در جامعهی اروپا نیز پدیدار شد؛ گردهمآیی وزیران این جامعه در فوریهی ۱۹۹۵ در مورد انجمن اطلاعاتی، دیدگاههای هفت کشور صنعتی را دربارهی این آینده آشکار ساخت. این جا باز به فهرستی از اصول برمیخوریم که اساس این اهداف را تشکیل میداده و شامل این موارد میشود: تضمین دسترسی جهانی؛ برابری فرصتها؛ تنوع و گوناگونی مضمون و همکاری جهانگیر با توجه ویژه به نیازهای کشور کمتوسعهیافته. در عین حال این اصول پیشبرد رقابت پویا، تشویق سرمایهگذاری خصوصی و دسترسی انعطافپذیر و باز به چارچوب نظارتی را دربرمیگیرد. اما نه، این سنبه به زور جا نمیرود ولو از فیبر نوری ساخته شده باشد. اجزای ذاتاً متضاد این آرزو میدان نبرد سیاستگذاری آینده در این عرصه خواهد بود. شرکتهای غولپیکر هم چنان لنگ لنگان ولی مصمم به راه خود ادامه میدهند حال آنکه کالایی شدن محتوم اینترنت و تکنولوژی وابسته به آن عرصهی برخورد آرمانها و آرزوها خواهد بود. انجمن کتابخانههای آمریکا میتوانند بگویند که «زیرساخت اطلاعاتی ملی امکان تقریباً نامحدودی برای توانمندی اجتماعی، تنوعبخشی دموکراتیک، آموزش خلاق دارد»؛ اما با نظری واقعبینانه در عین حال تشخیص میدهد که «این زیرساخت به تملک، تسلط و انقیاد غولهای رسانهای مهارناپذیری درخواهد آمد که یگانه انگیزهی آنها سود است و نه امید به تفاهم فرهنگی، دموکراسی گستردهتر، کاهش فقر، یا بهبود وضع آموزش». راه حل این انجمن فراخوان برای تشکیل شرکت خدماترسانی شبکهای همگانی است. چیزی که شاهد آنیم «رسانهای شدن» تکنولوژیهای جدید است و این تکنولوژیها همان راهی را دنبال میکنند که سناریوهای گذشتهی تجاری شدن، دسترسی تبعیضآمیز، حذف و طرد تنگدستان و بیخبران، خصوصیسازی، حذف نظارت دولتی و جهانی شدن پیمودهاند. اما هیچ یک از اینها محتوم نیست. اکنون به تولد ابزاری چشم دوختهایم که میتواند قلمرو عمومی را پرورش و گسترش بخشد یا به همین سان وسیلهی دیگری را برای فرو رفتن سیاست و آرمانهای مترقی در حلقوم پلید حرص و آزمندی بازار تدارک ببیند. دعوت به پیکار ممکن است از مجاری ناآشنا فرا رسید؛ اما اصول و لحن آن کاملاً آشنا است.
براى کسب اطلاعات بیشتر در باره اعتیاد به اینترنت به پایگاههاى زیر مراجعه کنید:
http://www.netaddiction.com/
http://www.virtual-addiction.com/
http://www.addictionrecov.org/wrkguide _www.htm
http://psychcentral.com/netaddiction
به نکات زیر توجه کنید