جستجو در تک بوک با گوگل!

بازدید
مقدمه
«اِنّما وُلیکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوه و یوتون الزکاه و هم راکعون» آیه ۵۵ سوره مائده (آیه ولایت)
« ولی شما تنها خدا و رسول او و کسانیکه ایمان آورده اند؛ همان کسانی که نماز را بر پا می دارند و در حال رکوع نماز زکات میپردازند، می باشند. »
بر طبق بینش اسلامی و بر پایه حکم عقلانی ، آدمی مأمور به تبعیت و اطاعت همه جانبه از خالق خویش و پروردگار جهان است ؛ چرا که انسان از ساعات و یا حتی دقائق بعدی عمر خویش آگاه نیست و در جزئی ترین امور ، نیازمند خداوند است ؛ اما در مقابل ، خداوندی که اورا خلق نموده ، حتی بر کوچکترین اسرار وجودی مخلوق خود واقف است و مقصد و منتهای حرکت او را نیز می داند . لذاست که عقل بشر ، او را به درگاه او رهنمون می سازد ؛ چرا که علاوه بر این مطالب ،او بی نیاز مطلق و غنی دز تمام امور است و به مخلوقات خود کمترین نیازی ندارد ، لذا جز خیر آدمی را نمی خواهد .اما این اطاعت در دیدگاه اسلام و قرآن کریم ، تنها به خداوند منحصر نمی شود . بلکه به امر الهی و فرمان خداوند ، یک مسلمان باید از وجود مقدس رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله وسلم ) و امامان معصوم (علیهم السلام ) نیز پیروی و تبعیت نماید . بنا بر این نگرش ، تبعیت به طور مطلق و بدون قید و شرط تنها مختص خداوند است و بر طبق فرمان اوست که ما مأمور به اطاعت و پیروی از رسول اکرم و امامان معصوم در تمامی امور می باشیم . رفتار و گفتار آنان هم در تمامی امور ، راهی را که به رضایت پروردگار و سعادت ابدی انسان منتهی می شود ، مسخص می نماید . به این دلیل که در اعمال و رفتار آنان ، هوا و هوس راهی ندارد و آنان به لطف خداوند و عنایت او ، معصوم از هر خطا و اشتباه می باشند .بر طبق آموزه های اسلامی ، به جز خداوند و به واسطه او رسول اکرم و امامان معصوم ، آدمی نباید در برابر هیچکس ویا هیچ چیز دیگر به طور مطلق و بدون قید و شرط ، مطیع و فرمانبردار باشد . منشأ آغازین اطاعت از خداوند و معصومین ( همان گونه که ذکر گردید ) ، عقل بشری است ؛ اما در ادامه و همراه با عقلانیت آدمی ، این رابطه محبت نسبت به پروردگار است که آنرا تکمیل می کند .آن هنگام که انسان قدری بیشتر می اندیشد ، خود را در دریای لطف و نعمتهای الهی غرق می بیند . او می یابد هر چه که دارد همه ازخداوندست و علی رغم نا سپاسی های فراوان آدمی ، نه تنها لطف و مهربانی او قطع نگشته بلکه لحظه به لحظه نیز ادامه دارد . بنا بر این هر چه بیشتر سعی می نماید تا در مسیر اطاعت چنین پروردگار مهربانی ، گام بر دارد . مسیری که جز به کمال و سعادت او ، به چیز دیگری ختم نمی گردد .
حقیقت و مفهوم کلی ولایت نیز که در دیدگاه اسلامی تبیین می شود ، چیزی خارج از اطاعت و پیروی از خداوند و معصومین نمی باشد . از سوی دیگر رابطه میان مسلمانان و شیعیان با نبی اکرم و تک تک ائمه معصومین ، رابطه ای بسیار عمیق و دو طرفه است . طرف اول این رابطه از پیامبر اکرم و ائمه آغاز می گردد . آنان چنان مهربانی و شفقتی نسبت به فرد فرد مسلمین دارند که کوچکترین ناراحتی و اندوه یک مسلمان ، باعث رنجش خاطر آنان می گردد . ( که شواهد بسیاری از آن در متون اسلامی موجود می باشد .) اما در طرف دیگر ، مسلمانان نیز به خاطر جمع بودن مکارم اخلاقی و کمالات روحانی در وجود معصومین ، از صمیم جان به آنان عشق می ورزند .این رابطه عمیق آنچنان تبعیتی را رقم می زند که مسلمانان نه تنها در برابر کلام و رفتار امام و ولی خویش مطیع و فرمانبردار هستند ، بلکه حتی در ذهن خویش نسبت به آن کوچکترین دغدغه ای احساس نمی نمایند .
در قرآن کریم (که کلام خداوند و نازل شده از جانب اوست) ، دلائل متعددی در جهت اثبات مقام ولایت رسول اکرم و امام علی (امام اول ) از جانب خداوند وجود دارد . اما ولایت سایر ائمه بنا بر ابلاغ رسول اکرم از جانب خداوند تأیید می گردد .
ما در این حال به بررسی و دقت و تأمل در یکی از آیات شریفه قرآن میپردازیم که در آن مسأله ولایت بر مؤمنین مطرح شده و این مقام علاوه بر خداوند ، برای رسول اکرم و امام علی اثبات گشته است . به همین منظور ابتدا به بررسی کلمات (۱) به کار رفته در این آیه به صورت مجزا میپردازیم، و سپس به شأن نزول آیه اشاره مینمائیم و در پایان فرازهای مختلف آیه را هر چه بیشتر مورد دقت و توجه قرار میدهیم.
بررسی کلمات آیه به صورت مجزا
انما:
کلمه ایست که در زبان عربی که برای نشان دادن یک انحصار به کار میرود ؛ بدین معنا که گوینده منظور خویش را به معنی و مفهومی خاص و یا اشخاصی معین محدود مینماید وآنرا را از سایر مفاهیم و یا اشخاص نفی مینماید . به عنوان مثال اگر گفته شود فقط خداوند معبود ماست ، به این معناست که الوهیت و معبود بودن، تنها منحصر در خداوند است و سایر موجودات، از جایگاه الوهیت ، خارج شدهاند. بر این اساس و بر طبق سایر قوانین مربوط به استفاده از این کلمه در زبان عرب (که در توضیح بیشتر آمده است.) آوردن انما در آغاز این آیه، مقام ولایت بر مؤمنین را در عدهای خاص منحصر میکند. به بیان دیگر، تنها سه مورد را در هنگام نزول آیه به عنوان ولی مؤمنین معرفی میکند و این مقام را از سایرین نفی مینماید. پس معنای این آیه بدین گونه میباشد که : « ولی شما تنها خدا و رسول او و کسانیکه ایمان آورده اند؛ همان کسانی که نماز را بر پا می دارند و در حال رکوع نماز زکات میپردازند، می باشند. »
توضیح بیشتر مربوط به انما
در زبان عربی برای بیان یک مفهوم، دو نوع جمله از لحاظ ساختاری وجود دارد. (یکی را فعلیه و دیگری را اسمیه گویند. جمله فعلیه جمله ایست که با فعل شروع شود و جمله اسمیه به جمله ای گفته می شود که با اسم شروع گردد . هر یک از انواع مختلف جمله، دارای پایهها و ارکانی اصلی میباشند که بوسیله آنها، معنای جمله تکیمل میشود و در صورتی که هر یکی از آنها حذف گردد، معنا ناقص باقی میماند.
گوینده با توجه به مقصود خود از کلام، می تواند این ارکان را در محلهای مختلف کلام خود ذکر کند و ترتیب قرار گرفتن آنها را تغییر دهد.
انما بر سر هر دو نوع جمله می آید و آخرین رکن جمله (و یا رکنی را که پیش از ذکر تمامی ارکان ذکر گردیده است) حصر مینماید. حال برای روشن تر شدن بحث مثالی را ذکر میکنیم. فرض کنیم فردی به نام محمد ایستاده است . این واقعیت را میتوان به دو صورت بیان نمود : 1- فرد ایستاده محمد است.
2- محمد ایستاده است.
در حالت اول اگر از انما استفاده شود و بر سر جمله بیاید، محمد را که در انتها آمده حصر مینماید. بدین معنا که فرد ایستاده فقط محمد است.( یعنی کس دیگری ایستاده نیست .) اما در حالت دوم در صورتی که از انما استفاده گردد،ایستادن که در انتها آمده حصر می شود. یعنی محمد فقط ایستاده است. (و کار دیگری غیر از ایستادن انجام نمیدهد). در آیه محل بحث نیز ، آخرین رکنی که از جمله ذکر شده است، معرفی افرادی است که بر مومنین ولایت دارند. در نتیجه بنا بر مطالبی که ذکر گردید، انما این اشخاص را حصر مینماید و آیه بیان میکند که ولی شما تنها خدا و رسول و مومنینی که نماز میگذارند و در حال رکوع زکات میدهند، میباشند.
ولی:
در کتب لغت عرب همانند مفردات القرآن و لسان العرب و … برای این کلمه ، معانی متعددی آورده شده است. که میتوان از آن جمله داماد، هم قسم، دوست، سرپرست، یاور و … را ذکر نمود. بسیاری از این معانی گفته شده در توضیح کلمه «ولی« نه تنها در این آیه بلکه در آیات دیگر قرآن کریم (که در آنها نیز، کلمه ولی بکار رفته است) مفهوم درستی را نمیرساند . {بعنوان مثال اگر معنای داماد را از بین معانی ولی در این آیه جایگزین نمائیم معنای آیه اینگونه میشود: «فقط خدا و رسولش و کسانی که در حال رکوع نماز زکات میدهند، داماد شما هستند.«که عدم صحت این معنی کاملا آشکار است} با توجه به این مطلب مفسرین و صاحبنظران اسلامی درباره معنای ولی در این آیه فقط یکی از سه معن
۱- دوست
2- یاور و ناصر
3- سرپرست و صاحب اختیار
را برگزیدهاند. (ما در قسمتهای بعد این سه معنی را بررسی بیشتری خواهیم کرد.)
زکات:
زکات یعنی «اعطای مال در راه رضای خداوند متعال« و یکی از موارد آن اعطای مال به مستمندان میباشد. که در این آیه به آن اشاره شده است.
رکوع:
به این دلیل که پیش از آوردن لفظ رکوع صحبت از به جای آوردن نماز توسط مومنین میباشد (یقیمون الصلوه) ، رکوع در این آیه به همان معنی عمل خاص در نماز است که پس از قرائت حمد و سوره میباشد و عبارتست از خم شدن و انحنای سر).
توضیح بیشتر مربوط به رکوع
رکوع دارای سه معنی لغوی و اصطلاحی و مجازی است . معنای لغوی آن انحنای سر و خم شدن میباشد، که اگر این حالت با قصد قربت و در نماز باشد به عنوان فعلی در نماز به حساب میآید و این همان معنای اصطلاحی است. به عبارت دیگر معنای اصطلاحی رکوع از همان معنی انحنای سر و خم شدن گرفته شده است، با این تفاوت که یک عمل اصلی در نماز است و به همین خاطر باید با قصد قربت انجام شود. (قصد قربت یعنی همه توجه به سمت پروردگار باشد وعمل فقط برای رضایت او انجام شود، نه به منظور دیگر). معنای مجازی آن ذلت و خضوع در مقابل یک فرد میباشد.
همیشه در هنگام مطالعه یک متن ابتدا معنای لغوی کلملات به ذهن میرسد و اگر دلیل و قرینه ای وجود داشته باشد، معنای اصطلاحی یا مجازی آن کلمه در نظر گرفته میشود. قرآن هم ، اینگونه است که باید اول معنای لغوی بررسی شود و در صورت وجود قرینه و دلیل ، به معنای اصطلاحی یا مجازی آن روی آوریم. رکوع نیز مستثنای از این قاعده نیست و هر جا در قرآن با این کلمه مواجه شدیم ، باید ابتدا معنای لغوی آن در نظر گرفته شود . مثلا در صورتی که در آن صحبت از نماز و نمازگزاران بود به قرینه نماز ،ناگزیر به معنای اصطلاحی برمیگردد و در صورت وجود قرائن دیگر به معنای مجازی آن روی میآوریم. در این آیه هم به علت اینکه در ابتدای آیه صحبت از بر پا داشتن نماز است ( یقیمون الصلوه )رکوع را باید در معنای اصطلاحی آن ( یعنی یکی از اعمال خاص نماز ) ، به کار برد . (۲)
در ابتدای بحث گفتیم که ولی با سه معنی دوست، ناصر (یاور) و سرپرست مورد بحث و کفتگوی مفسرین است. ما نیزدو معنی دوست و ناصر (معنای اول و دوم) را بررسی میکنیم و بعد به معنای سوم میپردازیم، تا به معنای بهتر «ولی» در این آیه دست یابیم.
1) دوست
۲) ناصر (یاور)
با در نظر گرفتن این دو معنی آیه اینگونه معنا میشود:
«تنها دوست یا ناصر شما خدا و رسولش و آن کسانی هستند که ایمان آوردند. کسانیکه در حال رکوع نماز زکات میدهند.»
گفتیم «انما»برای حصر نمودن بکار میرود. پس با توجه به انما و معنای دوست یا ناصر نتیجه میگیریم که فقط دوست و یاور ما، خدا و رسولش و آنهایی که در حال رکوع نماز زکات میدهند، میباشند. با توجه به این معنی ما دیگر نباید هیچ دوست و یاوری داشته باشیم. و نمیتوانیم کس دیگری را (که مثلاً زکات در حال رکوع نداده است) دوست یا ناصر خطاب کنیم.
این دو معنی با آیات دیگر قرآن در تناقض میباشند. (لازم به توضیح نیست که در قرآن چون کلام خداست و در آن اشتباه جای ندارد ، تناقض یافت نمیشود) همانند:
«و ان استنصروکم فی الدین فعلیکم النصر» (سوره انفال آیه ۷۲ )
« اگر در دین یاری خواستند پس بر شما است یاری کردن »
این آیه معلوم مینماید یاری رساندن و نصرت دادن به دیگران فقط مختص افرادی خاص نیست و میگوید هر آنکس، از شما در دینش یاری خداست به او یاری نمائید.
« تعاونوا علی البر و التقوی » (سوره مائده آیه ۲ )
« کمک کنید همدیگر را بر نیکو کاری و پرهیزکاری »
در این آیه هم کمک کردن به یکدیگر بر اساس نیکی و تقوا خواسته شده است و اختصاص به افراد خاص ندارد.
«انما المومنون اخوه» (سوره حجرات آیه ۱۰)
« جز این نیست که مؤمنان برادرند »
خداوند متعال در این آیه مومنین را با یکدیگر برارد خوانده است ، حال آنکه مشخص است رابطه برادری اسلامی، بالاتر از رابطه دوستی است . (یا بالاتر از به هم یاری رساندن میباشد.) پس چگونه ممکن است که ما بتوانیم فقط از زکات دهندگان در حال رکوع دوست انخاب کرده و از آنها یاری بخواهیم ، در حالیکه قرآن همه مومنان را برادران یکدیگر معرفی میکند!
پس معلوم میشود معنای ولی در آیه مورد بحث، نمیتواند دوست یا ناصر باشد. چون معنای دوست و ناصر معنای کلی میباشد و در افرادی خاص منحصر نمیشود.
ولی به معنای سرپرست
حال اگر ما ولی را به معنای سرپرست و صاحب اختیار معنی کنیم ، با سایر آیات قرآن در تناقض نیست. چون امر سرپرستی نمیتواند مختص همه باشد. و اینگونه نیست که هر کس، بتواند بر ما امر و فرمان کند و سرپرست ما شود. مگر فرد یا افرادی خاص که از جانب خدا باشد. و این آیه میگوید که امر ولایت به معنای سرپرستی بعد از خدا و رسولش بعهده فرد یا افرادی است که در حال رکوع نماز زکات میدهند.
در اینجا باید ببینیم که زکات دهندگان در حال رکوع نماز چه کسی یا کسانی در هنگام نزول آیه میباشند که امر مهم سرپرستی بعد از خدا و رسولش در اختیار آنان میباشد. که بهترین شاهد و گواه برای این موضوع، مراجعه به شأن نزول این آیه میباشد.
شأن نزول آیه
مفسرین و صاحبنظران شیعی (۳) و اهل تسنن (۴) این مطلب را گفتهاند که:
فقیری به مسجد النبی آمد و از مسلمانان طلب کمک کرد و هیچ کس به فقیر کمک نکرد مگر حضرت علی بن ابیطالب (علیه السلام) که در حال رکوع نماز، انگشتری خود را به فقیر بخشید و این آیه (آیه ۵۵ سوره مائده) بر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و سلم نازل گشت.
بررسی قسمتهای مختلف آیه
وصف مؤمنینی که دارای مقام ولایت هستند
در این آیه خداوند برای آن دسته از مؤمنین که دارای مقام ولایت هستند ، نشانی خاصی را بیان نموده است و آنان را کسانی معرفی می نماید که در حال رکوع نماز ، زکات می دهند .
برای فهم بهتر این آیه لازم است این مطلب را بررسی نمائیم که چگونه می توان شخصی را به وسیله توصیف نمودن او به مردم معرفی نمود ، تا مردم به او مراجعه نمایند .
بطور کلی میتوان شخص را به دو گونه وصف نمود. یکی آنکه گوینده نشانی خاصی را میدهد و منظور گوینده فقط فرد خاصی است و کس دیگری را در بر نمیگیرد. نوع دوم آنست که گوینده نشان عامی را میدهد و هر کس که آن خصوصیت را داشته باشد مورد نظر گوینده قرار میگیرد. برای روشنتر شدن مسأله مثالی را برای هر دو وصف به ترتیب میآوریم.
مثال وصف نوع اول
از استادی سئوال میشود: کدامیک از شاگردانت، از بقیه عالم تر میباشد؟ استاد در جواب میگوید: آن شاگردی که از همه تمیزتر است.
چون تمیز بودن و عالم بودن با یکدیگر تناسبی ندارد، پس استاد با دادن این پاسخ خواسته است نشانهای را مشخص نماید و بگوید فقط این فرد (و با این مشخصه) ، مورد نظر من است. در واقع استاد با این نشانه ملاکی خاص را برای فردی خاص معین کرده است. و اینگونه نیست که اگر کسی بعد از این خود را تمیز نماید جزء جواب استاد قرار گیرد. چون پاسخ استاد در زمانی خاص داده شده است و اشاره به عالم ترین فرد دارد و در غیر آن زمان، دیگر معنایی ندارد.در این مورد و در موارد مشابه ، از پاسخ استاد این نکته نیز می تواند به ذهن بیاید که یکی از موارد مورد پسند استاد تمیز بودن است و او تمیز بودن را دوست دارد. همچنین استاد بطور غیر مستقیم خواسته به بقیه شاگردان بگوید که اگر نمیتوانید عالمترین بشید ولی خود را تمیز نگاه دارد.
مثال وصف نوع دوم
حال اگر استاد در پاسخ انیگونه گفته بود: آن فردی عالم تر است که از همه بیشتر درس میخواند، این دیگر ملاک خاص نبود. چون درس خواندن و عالم شدن با هم تناسب دارد و هر کس که بیشتر درس بخواند میتواند عالمترین باشد. پس، استاد در اینجا ملاک عامی را معرفی کرده است و درس خواندن را مساوی با عالم شدن مطرح کرده است و منوط به فردی خاص نمیباشد.
برای استفاده از این مطلب، به سراغ آیه مورد بحث میرویم.
خداوند متعال در این آیه گفته است بعد از خود و رسولش، کسانی که در حال رکوع نماز زکات میدهند، سرپرست مومنین میباشند. مشاهده میکنیم که بین زکات در حال رکوع و اینکه کسی سرپرست مومنین باشد هیچ گونه تناسبی وجود ندارد. پس وصفی که در این آیه بوسیله آن مومنین (آنهایی که بر سایرین ولایت دارند) مشخص شدهاند، از نوع وصف اول میباشد. و خدا نشانهای را در زمانی خاص داده است تا مشخص کند بعد از خود و رسولش چه کسی سرپرست مردم میباشد. با توجه به شأن نزول مشاهده میشود که منظور خدا کسی جز علی بن ابیطالب علیه السلام نمی باشد. همچنین از این آیه مشخص میشود که یکی از عوامل مورد پسند خداوند، زکات دادن در حال رکوع نماز میباشد. بدین معنی که خداوند متعال بطور غیر مستقیم به مومنین میگوید: با اینکه تمامی شما نمیتوانید سرپرست سایر مومنین باشید ولی سعی در انجام این عمل پسندیده داشته باشید و دادن زکات را به علت خواندن نماز به تأخیر نیندازید، که این عمل مورد رضای خداوند میباشد.
کلمه جمع ، منظور از آن شخصی واحد
در اینجا لازم است به نکته مهم دیگری توجه کنیم ؛ در این آیه کلمه مومنین بصورت جمع آورده شده است، حال ممکن است این سئوال مطرح شود که چرا این کلمه بصورت جمع آمده است، در حالیکه گفته شد، مراد از مومنین حضرت علی علیه السلام میباشد.
در این رابطه باید این نکته را در نظر داشته باشیم که کلمه مفرد نباید بیشتر از یک نفر بکار رود، ولی عکس آن جایز و صحیح است.
بدین معنا که کلمه بصورت جمع آورده شده در حالیکه منظور از آن یک شخص واحد است. در قرآن نیز در موارد متعدد اینگونه عمل شده است. به عنوان مثال (در قرآن آمده است):
«و اذا قیل لهم تعالو یستغفر لکم رسول الله لوّؤا ر ءوسهم و رایتهم یصدّون و هم مستکبرون» (آیه ۵ سوره منافقون)
«هم الذین یقولون لاتنفقو علی من عند رسول الله حتّی … » (آیه ۷ سوره منافقون)
«و هرگاه به آنها گفته شود بیاید تا رسول خدا برای شما از حق آمرزش طلبد، سرپیچند و مشاهده میکنی با تکبر و نخوت روی بر میگردانند»
«اینها همان کسانی هستند که میگویند بر آنان که نزد رسول خدا هستند انفاق نکنید تا پراکنده شوند…»
در این دو آیه خداوند، حکمی کلی را در مورد منافقین آورده است که با تکبر و نخوت روی بر میگردانند و میگویند بر اصحاب رسول انفاق نکنید. در حالیکه با مراجعه با شأن نزول مشاهده میشود در عین اینکه خدا در این آیات منافقین را مورد خطاب قرارد داده است و حکمی را صادر کرده است، ولی مصداق خارجی این آیات شخصی واحد ، به نام عبدالله بن أبی بوده است. (می توان در تفسیر طبری و همچنین در تفسیر سیوطی از قول ابن عباس در ذیل این آیات، مطلب فوق را مشاهده نمود.)
در ادامه برای رعایت اختصار، فقط به نشانی آیات و بیان مفسرین در ذیل آن ، اشاره میشود.
۲) سوره آل عمران آیه ۱۸۱ (تفسیر القرطبی ج ۴ ص ۲۹۴)
۳) سوره توبه آیه ۶۱ (تفسیر القرطبی ج ۸ ص ۱۹۲، تفسیر الخازن ج ۲، ص ۲۵۳)
۴) سوره نساء آیه ۱۰ (تفسیر القرطبی ج ۵ ص ۵۳، الاصابه ج ۳، ص ۳۹۷)
۵) اللممتحنه آیه ۸ (بخاری، مسلم، احمد، ابن جریر، ابن ابی حاتم، همینطور در تفسیر القرطبی ج ۱۸ ص ۵۹)
۶) المائده آیه ۴۱ (تفسیر قرطبی ج ۶، ص ۱۷۷، لااصابه ج ۲، ص ۳۲۶)
۷) و…
از مطالب گفته شده به این نتیجه میرسیم که آوردن کلمه جمع برای مفرد بلا مانع است و موارد متعدد از آن وجود دارد. از سوی دیگر این آیه با آوردن جمع در و مورد نظر داشتن شخص واحدی به عنوان ولی ، معنای کاملتری را به ذهن می آورد ، بدین معنی که خداوند با آوردن جمع در این آیه بطور غیر مستقیم به مومنین گفته است با اینکه نمیتوانید ولی و سرپرست باشید ولی میتوانید دو عبارت را با هم جمع نمائید. همانگونه که حضرت علی (علیه السلام) دو عبارت نماز و زکات دادن را با هم جمع نمود و یکی را به علت دیگری به تأخیر نینداخت. (این مطلب در قسمت قبل با تفسیر بیشتری آورده شده است.)
در انتهای این بحث به قول زمخشری (در این رابطه) میپردازیم. (زمخشری از مفسرین بزرگ اهل تسنن میباشد که در تفسیر کشاف ذیل این آیه، مطلب زیر را آورده است).
«پس اگر بگوئیم: چگونه صحیح است که این لفظ (الذین آمنوا) در مورد حضرت علی (رضی الله عنه) باشد در صورتی که به صورت جمع آورده شده ، خواهم گفت این لفظ با وجود آنکه سبب نزول در آن یک مرد میباشد، به صورت جمع آورده شده تا مردم را در مانند کار او ترغیب کند، که سرانجام ایشان به ثوابی مانند ثواب او نایل شوند. و تا توجه دهد که خلق و خوی مومنین باید در چنان درجهای از علاقمندی و نیکی و احسان و رسیدگی به فقرا باشد که حتی اگر در حال نماز کار نیکی برای ایشان پیش آمد که تأخیرپذیر نبود (تأخیر موجب فوت آن کار می شد) آنها تا پایان نماز هم آن کار را به تأخیر نیفکنند.»
ماهیت و سنخ ولایت رسول اکرم و امام علی
با دقتی بیشتر مطلبی دیگر نیز از آیه دریافت میشود: با وجود اینکه خدا ولایت بر مومنین را بعد از خودش برای رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) وحضرت علی (علیه السلام) نیز مطرح میکند، ولی بجای بکار بردن کلمه اولیاء کم بصورت جمع از ولیکم که مفرد است استفاده نموده است.
از مطرح شدن کلمه ولی بصورت مفرد میتوان فهمید که خداوند متعال خواسته است ولایت خویش را در اختیار رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت علی (علیه السلام) نیز قرار دهد بدون آنکه این مقام را از خود صلب کند. که ولایت آنها از همان سنخ ولایت خداوند میباشد. بدین معنــی که اگر خداوند گفته بود اولیاء کم معلوم بود که صحبت از چند نوع ولایت متفاوت است که افرادی آنرا بر مومنین دارند.در حالیکه خدا اینگونه نگفته است و یک نوع ، ولایت را مشخص کرده است. در حقیقت ولایت خداوند و ولایت رسول اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) و حضرت علی (علیه السلام) یک نوع ولایت است با این تفاوت که ولایت خدا، ذاتی و بطور مستقل است. بدین معنی که ولایت خداوند را کسی در اختیارش نگذاشته است. (خدا به این علت که خالق همه چیز است، باید ولی و سرپرست و صاحب اختیار همه موجودات باشد.) اما ولایت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت علی (علیه السلام) را خدا به آنها اعطا نموده است و ولایت آنها به ولایت خدا وابسته میباشد.
همانطور که شیعه نیز قائل است رسول اکرم و ائمه معصومین (علیهم السلام ) بنده خدا میباشند و هر آنچه که در اختیار دارند از جانب خداوند میباشد و خدا به آنها اعطا کرده است. و آنها از خود به تنهایی هیچ ندارند.
نتیجه
از آنچه که تا کنون ذکر گردید ، آشکارا روشن می گردد که :
1- قرآن کرپم مسأله ولایت و سرپرستی بر مؤمنین را به طور دقیق و در آیات مختلف تبیین نموده است .
2- معنای ولایت که در این آیه از آن سخن به میان آمده است ، همان سرپرستی ، صاحب اختیار بودن می باشد .
3- ولایت در دیدگاه قرآن کریم تنها برای عده ای خاص اثبات گردیده و از دیگران نفی شده است .
4- از منظر قرآن ، مقام ولایت بر مؤمنین در اصل مختص به خداوند است و ولایت سایر افراد هنگامی پذیرفته است که خداوند آنرا در اختیار آنان قرار داده باشد .
5- مؤمنین باید در تمامی امور به ولی خویش مراجعه نمایند و از او پیروی نمایند و او را الگوی خویش قرار دهند .
مهدی (عج) در عهد جدید (اناجیل و ملحقات )
در اناجیل مختلف سخن درباره او آمده است: همچنانکه برق از شرق ساطع شده تا مغرب ظاهر میشود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد … و آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پدید گردد. و در آن وقت جمیع طوائف زمین سینه زنی کنند و پسر انسان را ببنید که بر ابرهای آسمان با قوت و جلال می آید… (انجیل متی فصل ۲۴ بندهای ۲۷ و ۳۰).
و همین انجیل درباره انتظار سخن میراند: لهذا شما نیز حاضر باشید، زیرا در ساعتی که گمان نبرید، پسر انسان میآید (فصل ۲۴ بند ۳۷ و ۴۵).
و انجیل مرقس درباره وظایف منتظران میگوید: ولی آن روز و ساعت را غیر از پدر، هیچکس اطلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم، پس برخود و بیدار شده، دعا کنید، زیرا نمی دانید که آن وقت کی می شود (انجیل مرقس, فصل ۱۴ بندهای ۲۶, ۲۷، ۳۱ و ۳۳).
نکته جالب درباره اناجیل: کلمه پسر انسان مطابق نوشته ماکس آمریکائی در کتاب قاموس کتاب مقدس، ۸۰ بار در انجیل و ملحقات آن (عهد جدید) تکرار شده که فقط ۳۰ مورد آن با عیسی (علیه السلام) مسیح قابل تطبیق است و ۵۰ مورد دیگر توضیحاتی درباره منجی است که در آخر الزمان ظهور خواهد کرد و عیسی (علیه السلام) با او خواهد آمد و او را جلال خواهد داد و از ساعات و روز ظهور او جز حضرت پروردگار کسی اطلاعی ندارد.
مهدی (عج) در کتب مقدسه هندیان
تذکر نکتهای ضروری به نظر میرسد: از منظر تشیع این کتب، کتابهای آسمانی به حساب نمیآیند بلکه اقتباساتی از کتب آسمانی گذشته, هستند و بر پا خواسته از سرشت انسانهای پاک میباشند و این پیشگوئیها باید منحصراً از منابع وحی باشند.
در کتاب باسک از کتب مقدسه هندیان چنین آمده: دو دنیا تمام شود به پادشاهی عادلی در آخر زمان که پیشوای ملائک و پریان و آدمیان باشد و حق و راستی با او باشد و آنچه در دریاها و زمینها و از آسمانها پنهان باشد همه را بدست آورد و…
در کتاب شاکمونی از کتب معتبر و مقدس چینیان آمده است: پادشاهی و دولت دنیا به فرزند سید خلائق و در دو جهان کشن (در لغت هندی اسم پیامبر اسلام است) تمام شود و کسی باشد که برکوههای مشرق و مغرب عالم حکم براند و فرمان کند و بر ابرها سوار شود و…
در کتاب وشن حوک درباره عاقبت جهان میخوانیم: سرانجام دنیا به کسی برگردد که خدا را دوست دارد و از بندگان خاص او باشد و نام او فرخنده و خجسته باشد.
در کتب دیگر هندیان از جمله دارتک دیده با تکیل شابو سرگان جلوهایی از این موعود جهانی را میبینیم.
مهدی (عج) در منابع زردشتیان
در کتاب زند از کتب مقدسه زردشتیان درباره عاقبت جهان به این صورت بحث شده است: آنگاه از طرف اهورا افراد به ایزدان یاری میرسد, پیروزی بزرگ از آن ایزدان میشود و اهریمنان را منقرض میسازند. بعد از پیروزی ایزدان و برانداختن تبار اهریمنان، عالم کیهان, به سعادت اصلی خود رسیده، بنی آدم بر تخت نیکبختی خواهند نشست…
در کتاب جاماسب نامه از تحریرات جاماست (از بزرگان دین زردشت) این چنین خصوصیات را شرح میدهد: مردی بیرون آید از زمین تا زمان، از فرزندان هاشم, مردی بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق و بر دین جد خویش باشد، با سپاه بسیار روی به ایران مهد آبادنی و زمین را پر از عدل و داد کند.
و جای دیگر گوید: از فرزندان پیامبر (آخرین) شخصی در مکه پدیدار خواهد شد که جانشین آن پیامبر است و پیرو دین جد خود می باشد از عدل او گرگ با میش آب میخورد و همه جهان به آئین مهرآزمای (محمد) خواهند گروید.
قسمتهای دیگری از پیشگوئیهای زردشت از بهمن پشت به تفصیل آمده است.
در کتاب زند و هوهومن لیسن از ظهور سوشیانس (نجات دهنده بزرگ جهان) خبر داده است: نشانههای شگفت انگیزی در آسمان پدید آید که به ظهور منجی دلالت میکند و فرشتگان از شرق و غرب به فرمان او فرستاده میشوند و به همه دنیا پیام میفرستد.
اعتقاد به ظهور سوشیانس در میان ملت ایران، باستان آن قدر ریشهدار است که در جنگ قادسیه پس از شکستهای پی درپی ایرنیان یزدگرد سوم, رو به کاخ پرشکوه مدائن میکند و میگوید: درود بر تو باد من اکنون از تو روی بر میتابم تا آنگاه که با یکی از فرزندان خود که هنوز زمان ظهور آن فرا نرسیده است بسوی تو باز گردم (جاماسب نامه صفحه ۱۲۱ و ۱۲۲)
که البته در عقیده تشیع مهدی (علیه السلام) موعود فرزند دختری یزگرد سوم هم به حساب میآید. زیرا که دختر یزدگرد سوم همسر امام سوم شیعیان (امام حسین(علیه السلام)) و حسین (علیه السلام) نیز جد نهم مهدی(علیه السلام) موعود است.
مهدی (عج) در ملل مختلف
در این بخش سعی بر آن رفته است که با مختصرترین عبارات گوشهای از این اعتقادات در ملتهای مختلف را بیان کنیم.
1- ایرانیان باستان معتقد بودند که گرزا سپه قهرمان تاریخی آنان زنده است و صد هزار فرشته او را پاسبانی میکنند تا روزی قیام کند و جهان را اصلاح کند.
۲- نژاد اسلام بر این عقیده است که از مشرق زمین یک نفر برخیزد و تمام قبائل اسلام را متحد سازد و آنها را بر دنیا مسلط سازد.
۳- نژاد ژرمن معتقد بود که یک نفر فاتح از طرف آنان قیام نماید و ژرمن را بر دنیا حاکم کند.
۴- اهالی سربستان انتظار ظهور مارکوکرالیویچ را داشتند.
۵- یهودیان معتقدند که در آخر الزمان ماشیع (مهدی بزرگ) ظهور میکند و ابد الابد در جهان حکومت میکند ولی او را از اولاد اسحاق میدانند در صورتیکه به وضوح بیان میدارد که او از اولاد اسماعیل است.
۶- مردم اسکاندیناوی معتقدند که برای مردم بلاهائی میرسد. جنگهای جهانی اقوام را نابود میسازند. آنگاه اودین یا نیروی الهی ظهور کرده و بر همه چیره میشود.
۷- یونانیان گویند کایوبرگ نجات دهنده بزرگ ظهور کرده و جهان را نجات خواهد داد.
۸- اقوام آمریکای مرکزی معتقدند که کوتزلکومل نجات بخش جهان پس از بروز حوادثی در جهان پیروز خواهد شد.
۹- چینىها نجات جهان را بدست فردی به نام کرشنا میدانند.
۱۰- اقوام اروپای مرکزی در انتظار ظهور بوخس میباشند.
مهدی (عج) در ملل مختلف
در این بخش سعی بر آن رفته است که با مختصرترین عبارات گوشهای از این اعتقادات در ملتهای مختلف را بیان کنیم.
1- ایرانیان باستان معتقد بودند که گرزا سپه قهرمان تاریخی آنان زنده است و صد هزار فرشته او را پاسبانی میکنند تا روزی قیام کند و جهان را اصلاح کند.
۲- نژاد اسلام بر این عقیده است که از مشرق زمین یک نفر برخیزد و تمام قبائل اسلام را متحد سازد و آنها را بر دنیا مسلط سازد.
۳- نژاد ژرمن معتقد بود که یک نفر فاتح از طرف آنان قیام نماید و ژرمن را بر دنیا حاکم کند.
۴- اهالی سربستان انتظار ظهور مارکوکرالیویچ را داشتند
۵- یهودیان معتقدند که در آخر الزمان ماشیع (مهدی بزرگ) ظهور میکند و ابد الابد در جهان حکومت میکند ولی او را از اولاد اسحاق میدانند در صورتیکه بوضوح بیان میدارد که او از اولاد اسماعیل است.
۶- مردم اسکاندیناوی معتقدند که برای مردم بلاهائی میرسد. جنگهای جهانی اقوام را نابود میسازند. آنگاه اودین یا نیروی الهی ظهور کرده و بر همه چیره میشود.
۷- یونانیان گویند کایوبرگ نجات دهنده بزرگ ظهور کرده و جهان را نجات خواهد داد.
۸- اقوام آمریکای مرکزی معتقدند که کوتزلکومل نجات بخش جهان پس از بروز حوادثی در جهان پیروز خواهد شد.
۹- چنینها نجات جهان را بدست فردی به نام کرشنا میدانند.
۱۰- اقوام اروپای مرکزی در انتظار ظهور بوخس میباشند
منجى از نظر شیعه کیست
شیعیان بر این اعتقاد هستند که منجى (مهدى(علیه السلام))، نهمین پسر امام حسین بن على بنابىطالب (علیه السلام) (سومین امام شیعیان) مىباشد که حسین (علیه السلام) فرزند فاطمه (سلام الله علیها) دختر پیامبر عظیم الشان اسلام است؛ و مهدى (علیه السلام) پسر امام حسن عسکرى (علیه السلام) (امام یازدهم شیعیان)است. طبق روایتى معتبر از نبى مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم)، مهدى (علیه السلام) هم نام وى است ، او درسال ۲۵۵ هـ.ق در شهر سامره واقع در کشور عراق متولد شده و از اشخاص طویل العمر تاریخ است. شیعه بر این تاکید دارد که وى زنده است, ولى از چشم مردمان عادى به دوراست و مشیت الهى بر غیبت وى (نه عدم حضور وى) بوده است ولى این غیبت باعث حفظ جان او هم شده است.
مهدى (علیه السلام) دوازدهیمن امام شیعه اثنى عشرى است و پیشواى اعظم شیعیان جهان در حال حاضر مى باشد و رایت شیعه در دست اوست . دقیقاً محل زندگى او مشخص نیست و شیعه بر این باور است که وى در میان مردم زندگى مىکند.
او عابدترین، عادل ترین، عالمترین، راستگوترین مردم است. تشیع براى او شأن عصمت قائل است (یعنى از هرگونه خطا بدور است). او مفسر حقیقى قرآن است و جارى کننده احکام راستین اسلام و شبیهترین مردم به رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) ، و از دریچه اوست که خداوند لطفش را به جهانیان ارزانی داده است.
وى براى مدت نامعلومى در حجاب غیبت است، ولى مانند خورشید پشت ابر بر آدمیان بهره مىرساند. وى مهربانترین مردم است و هر چیزى که بر شیعیان باشد، از طرف اوست، غیبت وى ما یه بسیارى از بحثهاست که ما در بخش غیبت بیشتر توضیح خواهیم داد. معهذا این غیبت، فرج و گشایشى به اذن حضرت حق فرا مىرسد که به آن عصر ظهور اطلاق مىشود.
ابتدا او از مکه قیام مىکند و انقلابى جهانى براى گسترش عدالت را سازمان دهى مىکند. تمام اشرار و پلیدان را از بین برده و خداپرستى و درستکارى را در زمین رواج مىدهد، چندین سال بر عرصه گیتى حکومت مىکند و مردم در عصر طلائى ظهور ،حکومت آسمانى را تجربه مىکنند که همه پیامبران و امامان پیشین, آرزوى آن حکومت را داشتهاند. در این عصر است که عیسى مسیح (علیه السلام) از آسمان بر زمین آمده و مهدى (علیه السلام) را یارى مىکند . تعداد سران سپاه او ۳۱۳ نفر است ( به تعداد سپاهیان اسلام در اولین جنگ) که از برگزیدگان تاریخ هستند، خیلى از آنها به آن زمان تعلق ندارند، بلکه خداوند آنها را براى یارى قائم زنده مىگرداند، و به همین ترتیب دشمنان ائمه پیشین را ، که این عدالت گستر, انتقام الهى را از آنها بگیرد. تفصیل و توضیحات بیشتر درباره این عصر را در بخش عصر ظهور مىآوریم. و سرانجام بعد از سالیان حکومت الهى، وى بدست شقى ترین مردم به شهادت مىرسد وآنگاه است که همه مردم مىمیرند ودرروز قیامت و حساب به امر حضرت حق برانگیخته مىشوند.
مهدى (علیه السلام) بارها و به اشکال مختلف در احادیث نبوى آمده است، منظور از احادیث نبوى، احادیثى است که از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) نقل شده گردیده است .
ولیکن چون در این بخش سعى بر بیان احوالات مهدى (علیه السلام) موعود از مدخل اعتقادات اهل سنت است، پس به احادیثى اشاره مىشود که از کتب معتبر و روائى اهل سنت استخراج شده است.
۱-”ابوداوود“ در صحیح خود از ”ابى الطفیل“ و او از على (علیه السلام) نقل مىکند: قال رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم): ”لو لم یبق من الدهر الایوم لبعث الله رجلاً من اهل بیتى، یملاها کما ملئت جورا “: ولو یک روز هم از عمر دنیا باقى باشد، خداوند مردى را از اهل بیت من بر مىانگیزد که زمین را پر از عدل و داد مىکند, بعد از آنکه از ظلم و ستم پر شده باشد. (جلد ۲ – صفحه ۲۰۸).
۲- ابوداوود ترمذى در صحیح خود از عبدالله از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) نقل مىکند که فرمودند: ”لو لم یبق من الدنیا الا یوم لطول الله ذلک الیوم حتى یبعث رجلاً منى او من اهل بیتى یواطى اسمه اسمى … یملأ الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلما و جورا“. اگر به پایان دنیا فقط یک روز بماند، خداوند این روز را بقدرى طولانى مىکند، تا اینکه در این روز فردى که از فرزندان من بوده و نامش مانند من است را بر مىانگیزد و زمین را از عدل و داد پر مىکند بعد از آنکه از ظلم و ستم پر شده باشد. (کتاب تاج جلد ۵- صفحه۳۴۳).
3- احمد در مسند خود از ”ابوسعید خدرى“ نقل مىکند: قال رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم): یملأ الارض ظلماً وجورا ثم یخرج رجل من عترتى یملک سبعاً اوتسعاً فیملاء الارض قسطاً و عدلاً: هنگامى فرا مىرسد که زمین از ظلم و جور پر شود و در آن موقع مردى از خاندان من قیام مىکند، هفت یا نه سال در روى زمین حکومت مىکند و زمین را از عدل و داد پر مىکند. (جلد ۳- صفحه ۲۸).
4- مسلم، ابو داوود، ابن ماجه، طبرانى که از بزرگان اهل سنت هستند از ام سلمه نقل کردهاند که گوید: ”رسول گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: المهدى من عترتى من ولد فاطمه“: مهدى از خاندان من است و او از فرزندان دخترم فاطمه خواهد بود (صواعق: صفحه۱۶۳ ابن ماجه ج ۲ صفحه ۱۳۶۸).
5- ابوداوود در صحیح خود از ابوسعید خدرى نقل مىکند: ”قال رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم):المهدى منى اجلى الجبه، اقنى الانف ،یملأ الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت جورا و ظلما یملک سبع سنین“مهدى از ماست، او پیشانى بلند و وسط بینى اش کمى برآمدگى دارد، زمین را از عدل و داد پر کند , بعد از آنکه از ظلم و ستم پر شده باشد. (جلد ۲ صفحه ۲۰۸)
6- و نیز احمد در کتاب ”مسند“ از پیغمبر (صلی الله علیه و آله وسلم) نقل مىکند که فرمودند: ”ابشکرکم بالمهدى یبعث فى امتى على اختلاف من الناس و الزلزال فیملاء الارض قسطاً و عدلا کما ملئت جورا و ظلما یرضى عنه ساکن السماء و ساکن الارض یقسم المال صحاحاً، فقال الرجل ماصحاحاً؟ قال بالسویه بین الناس، قال و یملا الله قلوب امه محمد غنى و یسعهم عدله“: بشارت مىدهم شما را به مهدى، برانگیخته مىشود در امت من در هنگام اختلاف مردم و زلزلهها، پس زمین را پر مىکند از قسط وعدل، همانطور که از ظلم وجور پر شده باشد، از او خشنود خواهند بود، ساکنان آسمان و ساکنان زمین و اموال را صحیح تقسیم مىکند. شخصى از آن حضرت پرسید: معناى تقسیم صحیح چیست؟ ایشان فرمودند: به تساوى در میان مردم و فرمودند: خداوند پر مىکند قلبهاى امت محمد را از بىنیازى ،و عدل او (مهدى) همگان را فرا مىگیرد (جلد ۳- صفحه ۳۷).
۷- حموینى در کتاب ”فرائد المسمطین“ به نقل از ابن عباس و او به نقل از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) بیان مىکند: همانا على بن ابى طالب پیشواى امت من و جانشین پس از من بر ایشان است و از فرزندان او قائم منتظر مىباشد که خداوند به او زمین را از داد آکنده مىکند همانگونه که از ستم پر شده باشد و سوگند به آن کسى که مرا به حق به پیامبرى برانگیخت ثابت پیمانان بر امامتش در دوران غیبت او نایاب تر از گوگرد سرخ مىباشد. (انتهاى جلد ۲)
۸- عبدالرحمن سیوطى عالم بزرگ اهل سنت در کتاب ”عرف الوردى فى اخبار المهدى“ از پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) نقل مىکند که فرمودند: ”من انکر خروج المهدى فقد کفر“: هر که خروج مهدى را انکار کند کافر شده است.
9- ابن هجرهیثمی شافعى درکتاب صواعق المحرقه گوید: ”ابوالقاسم،محمد،الحجه،عمر او پس از در گذشت پدرش پنج سال بود، خداوند در همین عمر به او حکمت ربانى اعطا کرد، او را قائم منتظر گویند، اخبار متواتره رسیده است که مهدى از این امت است و عیسى از آسمان فرو خواهد آمد و پشت سر مهدى نماز خواهد خواند (چاپ قاهره صفحه ۱۶۴).
سخن اهل سنت در این باب بسیار زیاد است و دانشمندان اهل سنت در بسیارى از کتابهایشان از این مورد مهم مطالبى را آوردهاند. تعدادى از این کتابهایى که از علماى اهل سنت است و فقط درباره این موضوع نگارش یافتهاند را به عنوان شاهد, ذکر مىکنیم که البته تعداد این کتابها بیشتر از ۳۰ عنوان است که ما فقط به کتابهاى زیر اکتفا مىکنیم:
– البرهان فى اخبار صاحب الزمان (علامه گنجى شافعى، متوفى ۶۵۸)
– البرهان فى علامات مهدى آخر الزمان (عالم شهیر ملا متقى، متوفى ۹۷۵)
– القول المختصر فى العلامات المهدى المنتظر (ابن حجر،متوفى ۹۷۴)
– مهدى آل الرسول (على بن سلطان محمد الهروى الحنفى)
– عقد الدر فى الاخبار الامام المنتظر (شیخ جمال الدین یوسفى الدمشقى، متوفى قرن ۷)
– مناقب المهدى (علیه السلام) (حافظ ابى نعیم اصفهانى، متوفی قرن ۵)
– العرف الوردى فى اخبار المهدى (سیوطى، متوفى ۹۱۱)کتاب المهدى (ابى داوود)
همانطور که ذکر شد، به تدبیر خداى عالم، مهدى (علیه السلام) از چشمهاى انسانیان به دور است؛ ولى در این عصر غیبت بر شیعیانش و بر نیکوکاران دیگر ادیان لطف بىحساب دارد. او به کرات به شیعیان و دیگر انسانها یارى رسانده است و در این عصر تا بحال صدها تن موفق به دیدارش شدهاند. او دو غیبت دارد: اولى که مشهور به غیبت صغرى است و دیگرى که غیبت کبرى نام دارد. غیبت صغرى (حدود ۶۹ سال) در قرن سوم هـ .ق رخ داده است، که وى از طریق ۴ نفر در این عصر با مردم ارتباط داشته است که این افراد به نواب خاص شهرت دارند، و بعد از مرگ آخرین آنها، موعود براى مدت نامعلومى از چشمها پنهان مىشود و این غیبت تاکنون همچنان ادامه دارد. مهدى (علیه السلام) در میان مردم مىباشد و زمانى که او ظهور کند، خیلىها گویند که او را بارها پیش از این دیدهاند ولى او را نشناختهاند. عدهاى منکر غیبت امام شدند و اصل وجودى او را زیر سئوال بردند ولى یک استدلال کوتاه براى سئوال آنها وجود دارد و آن اینکه: ندیدن چیزى باعث شک در وجود آن نیست و عقل سلیم، هیچگاه نمىتواند وجود حقیقتی نامرئى, چون روح را تنها بدلیل ندیدن منکر شود.
فلسفه غیبت
تمام آنچه در اسلام بطور مسلم وجود دارد با عقل سلیم تطبیق مىکند اما ممکن است در دین چیزهائى باشد که عقل در مورد آن ساکت باشد, ولى اگر با مسألهاى در شرع روبرو شدیم که عقل انسان و بینش محدود بشرى نه قادر به اثبات آن باشد و نه بتواند آن را قطعاً رد کند، پس مجبور به پذیرش این حکم مىشویم، زیرا که اولاً اصل تشریع بر پایه عقل استوار است و ثانیاً بینش انسان همواره محدود به زمان و مکان است و تنها ذات بارى تعالى است که علمش را انتهائى نیست.
این مقدمه از آن جهت ذکر شد که با تعمیم این استدلال در مساله غیبت، مىتوان این ادعا را کرد که این امر و امور مشابه به حکمت خداوندى وابسته است که نزد بشر تمامى ابعادش روشن نیست، و دلائلى چند بر غیبت مترتب است که به اختصار در ذیل ذکر خواهد شد.ولى نباید از نکته اصلى که همان نامشخص بودن حکمت غیبت براى بشر عادى است غافل شویم.
بیم از کشته شدن منجى: همانطور که خداوند موسى (علیه السلام) را در کاخ فرعون پرورش داد, در حالیکه فرعون از اصل و نسب و آینده این کودک بى خبر بود، و او را حفظ کرد. ارادهاش بر این قرار گرفت که منجى هم از دست طاغوتها و ظالمین بدور باشد و ذخیره الهى در زمین پاسدارى شود که اگر این گونه نبود، حتما مانند پدران بزرگوارش بدست جباران به شهادت مىرسید.
به گردن نداشتن بیعت جباران
این روشن است که او نباید با هیچ ظالمی تعهد و بیعتی داشته باشد و نباید از کسی تمکین کند جز خدا، تا پیروزی نهایی واقع شود. ولی اگر مانند بعضی از اجدادش مجبور به تقیه باشد (تقیه = تظاهر به اطاعت از جبار برای حفظ جان و دین الهی) هیچ گاه به این مهم دست پیدا نخواهد کرد و برای اینکه هیچ تمکین و تسلیمی از فردی(جز خدا) نداشته باشد مجبور به غیبت است .
خالص گردانیدن مردم وامتحان الهی
یکی از سنتهای الهی امتحان بشر است و یکی از راه های امتحان, غیبت حجت الهی است که این باعث می شود افرادی که عقاید محکمتر و ایمان راسختری دارند از این امتحان سربلند بیرون بیایند و چون غیبت طولانی شود کسانی که ایمان راسخ ندارند گرفتار تردید گردند و از دین خدا باز گردند و ملاک خوبی برای افراد مدعی (مؤمنان و کافران) بوجود آید .
عصر ظهور
آنگونه که از متون اسلامی استفاده می گردد ، در عصر ظهور برکات و نعم فراوانی بر اهل زمین آشکار می گردد . این برکات و نعم را در حالت کلی می توان به دو دسته تقسیم نمود :
الف) برکات مادی ب ) برکات معنوی
که در زیر ، با رعایت اختصار به عده ای از آنان اشاره می گردد .
1- برقراری عدالت :
او مظهر عدلی است که همگان متظر اویند ، در زمان او عدل چون نور خورشید به درون خانه افراد نفوذ می کند وعدالت او شمول داشته وافراد بدکار و نیکوکار را فرا می گیرد؛ همچنین باظهور او کتابهای آسمانی انبیای گذشته , بدون هیچ انحرافی عرضه می گردد و او بین اهل تورات با تورات و بین اهل انجیل با انجیل و با اهل قرآن با قرآن قضاوت می کند . درآن دوران حق هر کس به او بازگردانده می شود .
2- ایجاد امنیت:
در زمان حکومتش امنیت در سرتا سر زمین تامین می شود؛ اشرار هلاک خواهند شد ؛ فتنه گر ها و غارتگرها نابود شوند و در راه ها امنیت کامل برقرار می گردد.
۳- رغبت و رو آوردن مردم واهل ادیان به دین و دیانت :
براساس شیوه مناسب دعوت آن حضرت, مردم با میل و رغبت به دین و عبادت خداوندی روی می آورند و رانده شدگان از دین به سوی آشیانه های آرامبخش خویش بازمی گردند و در حکومت او بدعتها وبی دینی ها و ستمگری ها ریشه کن می گردد.
۴- پیشرفت محاسن اخلاقی و قوه های عقلانی :
باعنایت امام زمان (علپه السلام) عقول افراد ترقی نموده و اخلاق آنها کامل می شود ؛ قلوب مردم آکنده از غنا و بی نیازی می شود ؛ ریا از میان مردم رفته و امانت داری رایج می گردد و ریشه های دروغ و تهمت قطع می گردد . همچنین هیچ کس بر دیگری برتری نمی ورزد .
۵- پیشرفت علم و دانش :
علاوه بر دو قسمت علم که قبل از ظهور توسط پیامبران آورده شده است, بیست وپنج حرف (قسمت) دیگر علم توسط آن حضرت آشکار می گردد . آن حضرت علم و دانش را همانند عدالت در سر تا سر زمین منتشر می سازد و با عنایت آن حضرت علم در قلوب مؤمنین قرار می گیرد .
6- همراهى طبیعت با مؤمنان :
بدلیل همراهی اهل ایمان با موعود, برکات آسمانی و زمینی بر مردم سرازیر می شود و زمین برکات خود را خارج می سازد . آسمان باران خود را می بارد ؛ درختان, میوه خود را به ثمر می نشانند و زمین گیاهان خود را می رویاند .
۷- رفاه اقتصادی عموم جامعه :
در دوران طلایی ظهور مردم با حاکمی بسیار بخشنده مواجه می باشند . حضرتش آن چنان اموالش را می بخشد که کسی قبل از او نبخشیده باشد . بدلیل امنیت اقتصادی حاکم بر جهان, مردم به زر اندوزی و انباشته کردن اموال نیازی نخواهند داشت.
۸- رفاه اجتماعی :
در آن زمان نهرها پر آب شده و به اطراف زمین کشیده می شوند و همه کس در همه جا از نعمت آب بر خوردار است . در آن زمان دامها در روی زمین فراوان می شوند و مردم از فواید آنها برخوردار مى گردند وخیر و برکت دست مهدی (علیه السلام) زیاد میگردد به طوری که زمین به دست آن حضرت با صفا و باطراوت می گردد .
9- تداوم حکومت صالحین بر کره زمین تا روز قیامت :
حکومت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آغاز حکومت آل محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) است بر روی زمین و همان حکومت صالحین است که قرآن به آن وعده داده است ونیز وعده آن در تورات و زبور و سائر کتب آسمانی ذکر شده است . برای حکومت صالحین مدت زمان مشخصی تعیین نگردیده و آن حکومت تا روز قیامت ادامه خواهد داشت.
10- پیروزى نهایى:
آنچه براى حضرت مهدی (علیه السلام) تقدیر شده است, پیروزی نهایی و همیشگی است نه چیز دیگر؛ بنابر این ایشان همچون پدرانشان در میان مردم می باشد .
فضائل و خواص تلاوت سوره طه ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۲ امتیازs آثار و برکات خواندن سوره طه/ فضیلت و خواص آیات قدرتمند سوره طه : این سوره،اوّلین سوره ای است که ماجرای حضرت موسی علیه السلام را به تفصیل بیان نموده و حدود هشتاد آیه […]
راه هایی برای کاهش فشار قبر ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز راه هایی برای کاهش فشار قبر/ چطور فشار قبر کمتری داشته باشیم؟ منظور از مرگ تنها قرار دادن بدن در یک تکه زمین کنده شده نیست بلکه انتقال انسان به عالم برزخ است. اولین […]
چگونگی خواندن نماز والدین ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۱ امتیاز خواندن نماز والدین یکی از حقوقیست که والدین چه در زمان حیات و چه پس از وفات شان بر گردن فرزندان خود دارند. این نماز را بخوانید تا هم والدینتان را شاد کنید و هم فرزندانتان […]
چرا امام حسین جنگ را از تاسوعا به عاشورا انداخت ؟ ۴٫۲۲/۵ (۸۴٫۴۴%) ۹ امتیازs چرا امام حسین جنگ را از تاسوعا به عاشورا انداخت ؟ در تاریخ آمده است که حضرت ابا عبدالله وقتی لشکر عمربن سعد در روز تاسوعا قصد شروع جنگ […]
سریع الاجابه ترین دعاها ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۱۵ امتیازs استجابت دعا، مانند هر پدیدهی دیگری، قوانین ، آداب و شروطی دارد که با وجود آن آداب و شرایط است که دعا به اجابت میرسد .
دعاهای مجرب برای رفع گرفتاری مختلف ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۳ امتیازs عرفا و بزرگان دین دستورالعمل ها و اذکار مختلفی را پیرامون دعا برای رفع مشکلات و گرفتاری های دنیوی و سلوکی و نیز برآورده شدن حاجت بیان نموده اند که در ادامه بررسی می […]
به نکات زیر توجه کنید