جستجو در تک بوک با گوگل!

بازدید
بخش اول
مبانی اقتصاد روستا
موضوع علم اقتصاد
اقتصاد علم تخصیص بهینه منابع کمیاب است. در جهان کنونی با توجه به رشد روز افزون جمعیت، افزایش نیازهای بشری و محدودیت شدید منابع لازم است تا در جهت استفاده بهینه از منابع اقدام شود. منابع طبیعی محدود بوده وبه علت بهره برداری بی رویه بشر از آن، هر ساله در حال کاهش است. محدود بودن عوامل و منابع تولید و نامحدود بودن خواسته های بشری باعث اصل کمیابی در اقتصاد گردیده است.
کمیابی به معنای کمبود، ندرت، محدودیت، نیاز، نارسایی، وحتی قناعت وصرفه جویی است. اقتصاد دانان قانون کمیابی را به معنای این فرض فنی می دانستند که نیازها و خواسته های انسان بسیار- اگر نگوئیم بی نهایت- ولی وسایل وی محدود – ولو اصلاح پذیر – است.
در نیم قرن اخیر رشد سریع جمعیت از یک طرف و پیشرفت تکنولوژی در بهرهبرداری از منابع از طرف دیگر موجب تشدید تخریب منابع طبیعی گردیده است. در طول دورههای گذشته انسان برای رفع نیازهای خود با محیط اطراف کنشهای متفاوتی نشان داده است. کنش انسان با محیط باعث شکلگیری فضای جغرافیایی و تغییرات در محیط طبیعی میشود. نحوه رفتار انسان تحت تأثیر نگرشهای مختلف، نوع بهرهبرداری از محیط را بوجود میآورد. عمدهترین رفتار انسان با محیط و یا روابط متقابل انسان و محیط شامل کنشهای زیر است:
– تطابق با محیط
– تسلط بر محیط
– افزایش ظرفیت محیط
– تنسیق و ترمیم محیط
به علت وجود شرایط اقتصادی، اجتماعی و تکنولوژیکی، بهرهبرداری از محیط در گذشته بیشتر براساس انطباق با محیط بوده است. به علت افزایش جمعیت و به تبع آن افزایش نیاز به مواد غذایی و گسترش نیازهای بشری، انسان ناگزیر بوده جهت رفع آنها به استفاده از طبیعت و مواهب آن شدت بیشتری ببخشد. با شدت گرفتن بهرهبرداری از محیط تعادل میان انسان و طبیعت بهم خورد. در این مرحله انسان سعی کرد با به خدمت گرفتن توانائیهای خود و تکنولوژی بر میزان بهرهبرداری از محیط و توان تولیدی منابع بیافزاید. بکارگیری ادوات و نهادههای کشاورزی و بهرهبرداری مفرط از منابع آبی در همین راستا بوده است. با افزایش سرمایهگذاریها امکان به زیر کشت بردن زمینهای بیشتر، استفاده از ماشین آلات، تسطیح زمین و … بیشتر شد. در نتیجه ظرفیت تولیدی مناطق افزایش یافت. اما بهرهبرداری بیرویه از منابع، رفته رفته منجر به تخریب و از بین رفتن آن منابع گردید. کاهش سطوح آب زیرزمینی، هجوم آب سفرههای شور به سوی منابع آب شیرین، شوری منابع آب و خاک، فرسایش خاک، کاهش جنگلها، آلودگی آبهای سطحی و… از نمونههای آن بوده است. در چنین شرایطی علم اقتصاد به دنبال ارائه راه حل هایی است تا بتواند منابع محدود و کمیاب را به نحو مطلوب بهره برداری کند. تنها در چنین شرایطی است که می توان انتظار داشت رفتارهای بشر در جهت استفاده عقلانی از منابع و توجه به استفاده حداکثر با حداقل هزینه شکل خواهد گرفت.
از آنجا که موضوع علم اقتصاد رفتار بشر و چگونگی تولید، توزیع و مصرف است، لذا اقتصاد بدنبال جستجوی راههای مناسب برای تنظیم روابط بین تولید، توزیع و مصرف می باشد. اقتصاد علمی است که به کمک قواعد و قوانین اقتصادی به علت و معلول مسائل و مکانیسم پدیدههای اقتصادی نظیر: چگونگی ترکیب منابع و عوامل توسعه و ثروتها، قیمت گذاری آنها، تشکیل و توزیع درآمدها و تغییرات جاری وتحول بنیانی آنها، دخالت پول و اعتبارات و… می پردازد.
حالات تعادل و عدم تعادل بین منابع و مصارف درسطوح مختلف و وجوه تمایزآنها از همدیگر مشخص میگردد. در اقتصاد جدید راهحلها، ابزار و همچنین چگونگی عمل روی پدیدهها تعیین شده و تحول آینده اقتصاد پیشبینی می شود و عدم تعادلهای احتمالی مورد پیشگیری قرار میگیرد و تعادل و تحول مطلوبتری بر اساس هدفها و مقدورات، برنامهریزی میشود.
بنابراین، میتوان اقتصاد را به دو دسته اقتصاد محض و اقتصاد عملی نیزتقسیم کرد. موضوع اقتصاد محض که مستقل از پدیدههای انسانی و پولی است، عبارت است از جستجو و کشف قوانین طبیعی و خودکار که بر اساس آن تولید محصولات، تشکیل سرمایه و توزیع ثروت جامعه صورت میگیرد و هدف اقتصاد عملی جستجوی قواعدی است که بهترین نوع سازماندهی جامعه و استفاده از قوانین اقتصاد محض را به منظور حصول حداکثر ثروت و فایده تامین مینماید. اقتصاد عملی به نوعی اقتصاد اجتماعی نیز نامیده میشود که هدف آن بهزیستی جامعه بشری است.
اقتصاد علمی است که موضوع آن بررسی روشهای تخصیص منابع و عوامل محدود (زمین، کار، سرمایه) جهت تولید منابع و محصولات به منظور ارضای نیازها، همچنین ترتیب توزیع و مصرف آنها است، اقتصاد علم انتخاب، علم تخصیص منابع کمیاب، علم ثروت است.
به عبارتی دیگر: موضوع علم اقتصاد عبارت از بررسی روشهایی است که بشر به وسیله پول یا بدون وسیله آن برای بکار بردن منابع کمیاب به منظور تولید کالا و خدمات در طی زمان و همچنین برای توزیع آنها بین افراد و گروهها در جامعه به منظور مصرف در زمان حال و آینده انتخاب میکند.
“اقتصاد به عنوان مطالعه نحوه استفاده بهینه از منابع محدود برای تامین خواسته های نامحدود است. در اقتصاد انتخاب و اختیار وجود دارد، شخصی که درآمد محدود دارد باید اقلامی خریداری کند که با توجه به قید بودجه، بالاترین رضایتمندی را در وی ایجاد کند.”
رابطه اقتصاد و جغرافیا
رابطه اقتصاد و جغرافیا ناشی از همان تأثیر عامل مکان در تحلیل و عمل اقتصادی است. در واقع جغرافیا دادههای بررسی عوامل طبیعی و چارچوب فضائی را در اختیار اقتصاد میگذارد، به عبارتی جغرافیا رابطه انسان را با طبیعت نشان میدهد و فضا یا محیط فعالیت آنها را فراهم میسازد. اقتصاددان وقتی طبیعت را به منزله منبع مواد اولیه و عمل حمل و نقل یا نصب ماشینآلات و یا محل استقرار صنایع و تجارت و به طور کلی فعالیت اقتصادی و حرکات انسانها و سرمایهها مورد توجه قرار میدهد و در این موارد به بررسی و اتخاذ تصمیم اقدام میورزد، به دادههای جغرافیایی و معلومات جغرافیدان نیاز مبرم دارد. اگر دادههای جغرافیایی مساعد و سازگار نباشد رنج و مشقت انسانها در فعالیت اقتصادی به مراتب بیشتر و هزینههای مادی و استهلاک نیروی انسانی وسرمایهها دوچندان خواهدبود. خصوصیات مکانها، چگونگی رابطه بین مکانها، انسانها، دادههای اجتماعی و فرهنگی، تأثیرات محیطی و عوامل دیگر جغرافیایی در برنامهریزیهای اقتصادی بسیار موثر میباشد.
ازموضوعات اساسی علم اقتصاد، تولید است. آن چیزی که دارای اهمیت اساسی است ؛ نوع تولید، مکان تولید وچگونگی تولید است. در علم اقتصاد وقتی بخواهیم تعیین کنیم که چه چیزی تولید شود ویا کجا تولید شود به علم جغرافیا نیازمندیم. مکان تولید به قابلیتها و محدودیتهای محیطی بستگی دارد. میزان تولید، هزینه تولید و کیفیت آن تا حدود زیادی به قابلیتهای محیطی بستگی دارد. آیا می توان در مناطق گرم و خشک محصول برنج تولید کرد.؟ جواب این سئوال ممکن است مثبت باشد اما با چه هزینه ای؟.
امروزه با کمک پیشرفتهای علم وتکنولوژی تولید انواع محصولات کشاورزی در اغلب مکانها میسر شده است. اما علم اقتصاد با توجه به نیاز جامعه، هزینه تولید و مزیتهای نسبی هرمنطقه نوع تولید را تعیین می کند. آن چیزی که در اقتصاد مهم است ، این است که تولید تا چه اندازه اقتصادی و به عبارتی به صرفه است. بنابر این، نوع تولید و مکان تولید به عوامل جغرافیایی بستگی دارد. عامل دیگری که در تولید نقش دارد، مصرف است. مصرف کنندگان در مکانهای مختلف استقرار دارند. نوع و میزان مصرف به نیاز، سلیقه، درآمد و حتی شرایط محیطی و مکانی بستگی دارد. لذا رابطه بین اقتصاد و جغرافیا در موضوعات این دو علم که همانا ((تولید، توزیع و مصرف)) و ((انسان، محیط و نوع وویژگی روابط بین آن دو )) است، شکل می گیرد.
جغرافیای اقتصادی که یکی از شاخه های مهم جغرافیای انسانی است، به مطالعه توانهای محیطی، تولید تجاری(کشاورزی و صنعتی)،توزیع و پراکندگی مراکز تولید و مصرف،نظامهای مختلف تولید، حمل و نقل و مبادله کالاها و مراکز می پردازد. جغرافیای اقتصادی را می توان به سه بخش عمده تقسیم کرد:
الف: جغرافیای کشاورزی که مشتمل بر بخشهای زیر است:
۱- تولیدات کشاورزی شامل تولیدات عمده کشاورزی از قبیل غلات،چغندر قند ، پنبه،چای،میوه و تره بار، توزیع جغرافیایی و مناطق عمده کشت آنها.
۲- دامپروری و تولیدات عمده دامی، توزیع جغرافیایی آنها، شیلات شمال و جنوب و مسائل مربوط به اقتصاد ماهی
ب: جغرافیای صنعتی شامل: صنایع استخراجی، صنایع کارخانه ای، صنایع دستی و کوچک.
ج: بازرگانی ایران که به بررسی وضع شبکه راههای داخلی، تجارت خارجی و بررسی وضع صادرات و واردات ، توزیع کالا و خدمات و وضع بازارها می پردازد.
به طور کلی جغرافیای اقتصادی اصول و محورهای زیر را مد نظر قرار می دهد؛” ۱ – مطالعه مکان فعالیتهای اقتصادی از نظر ساخت،کارکرد و روند تحول
۲-بررسی تاثیرات متقابل محیط و فعالیتهای اقتصادی بر یکدیگر
۳-رابطه میان فعالیتهای اقتصادی”
بنابر این، جغرافیا با دو دسته از عوامل؛ طبیعی شامل مواد خام ، منابع انرژی، مورفولوژی، توپوگرافی، شرایط آب و هوایی، منابع سطحی و زیرزمینی از یک طرف وعوامل انسانی نظیر پراکندگی استقرار انسان و سکونتگاهها ، بازار، نیروی انسانی، سیستم شبکه ارتباطی، سرمایه، قوانین و… از طرف دیگر ارتباط تنگاتنگ با علم اقتصاد و موضوعات آن – تولید ، توزیع و مصرف- دارد.
موضوع دیگری که بین علم اقتصاد و جغرافیا رابطه برقرار می کند برنامه ریزی است. برنامه ریزی تعیین یک طرح مشخص و یک الگوی مناسب برای توسعه و شکوفایی زندگی انسان ها، با پیش بینی و آینده نگری مسائل خاص اجتماعی و اقتصادی است. بدون شک برنامه ریزی نمی تواند بدون توجه به امکانات مادی و انسانی موجود، صورت گیرد. بنابراین هدف اساسی در برنامه ریزی ایجاد شرایطی است که بتواند از امکانات موجود حداکثر استفاده را برده و در کوتاه ترین مدت به هدف تعیین شده که همانا رشد و توسعه در زندگی انسانهاست، برسد.
برنامه ریزی تعیین و اولویتبندی اهدافی هماهنگ بمنظور توسعه مطلوب بخشهای مختلف اقتصادی ، اجتماعی با توجه به قوانین اقتصادی و شرائط اجتماعی و فرهنگی هر جامعه است. برنامه ریزی مجموعه تدابیر، تلاشها و اقداماتی هدفمند، آینده نگر، منظم، هماهنگ و سیستماتیک به منظور رسیدن به وضعیت مطلوب است.
یکی از مسائل مهم در برنامه ریزی، تعیین هدف و تبدیل آن به صورت برنامه و پیش بینی و اجرای عملیات است. بعنوان مثال اگر تلفیق عوامل تولید کشاورزی بعنوان یک هدف در برنامه ریزی اقتصادی باشد باید عوامل تولید کشاورزی که شامل آب، زمین،کار و سرمایه است، به نحوی مورد استفاده قرار گیرد که بهره وری عوامل تولید افزایش یابد. این عوامل در طبیعت محدود هستند بخصوص در جامعه ایران که در تمام زمینه های آن، مشکلات عدیده ای وجود دارد. محدودیت شدید منابع آب و خاک، محدودیت سرمایه و فقدان نیروهای متخصص یا پایین بودن سطح دانش و مهارت نیروهای شاغل در بخش های تولیدی از مشکلات اساسی به شمار می آیند. بنابراین مدیریت نیروی انسانی و پیش بینی رفتارها و امکانات ملی برای رفع موانع بهره برداری از منابع، ایجاد امکانات لازم برای گسترش شبکه های آبیاری، هدایت صحیح سرمایه های کوچک و پراکنده، ایجاد زیرساختهای لازم برای بهره برداری از منابع آب و خاک و تقویت نیروی انسانی در تحقق اهداف یک برنامه ریزی اقتصادی بسیار مؤثر می باشد. هرگونه برنامه ریزی قبل از اینکه بصورت عملیاتی تدوین شود بایستی در ابتدا به تدوین اهداف، سیاستها، استراتژیها و راهبردهای تحقق آن هدف تعیین گردد. بنابراین برنامه ریزی عبارت خواهد بود از تعیین هدف، وضع خط مشی و نحوه اجرای طرحی مشخص و پیش بینی شده در مکانها براساس تحقیقات اقتصادی، اجتماعی و طبیعی به منظور توسعه و پیشرفت کمی و کیفی جامعه است . در هر برنامه ریزی؛ شناخت وضع موجود ، تعیین اهداف با توجه به قابلیتها و محدودیتها، شناخت راههای رسیدن به هدف، انتخاب بهترین راه حل و اقدامات اجرایی برای رسیدن به هدف که به صورت طرح ها و پروژه هاست، از مهمترین مراحل به شمار می آید. بنابراین در هر برنامه ای که به نوعی با محیط سرو کار داشته باشد ، علم جغرافیا با تلفیق سایر علوم و از جمله علم اقتصاد به بهینه سازی اقدامات و فعالیتهای انسانی برای حداکثر استفاده از منابع می پردازد.
از دیگر زمینه های پیوند جغرافیا و اقتصاد، اشتراکات این دو علم در مباحث کاربردی و توسعه است. در جغرافیا، مراد از توسعه، توسعه بدون تخریب یا حداقل تخریب در برابر سود جامعه است. توسعه به مفهوم رایج که بر بعد اقتصادی تاکید داشت، تاکنون نابسامانیهای زیادی خصوصا در ابعاد زیست محیطی، نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی و فقر برجای گذاشته است. بنابر این، توسعه با ملاحظات محیطی و پایداری باید با بهره گیری از علم جغرافیا و توجه به قابلیتها و محدودیتهای مناطق دنبال شود.
موضوعات علم اقتصاد
موضوعات علم اقتصاد را می توان به سه دسته ؛ تولید، توزیع و مصرف تقسیم بندی کرد :
تولید
عمل ترکیب عوامل تولید( طبیعت، کار و سرمایه) به منظور به دست آوردن محصول را تولید می گویند. در واقع ماحصل عمل تولید کالا و خدمات است.آن چیزی که در تولید اهمیت دارد این است که ؛
– چه کالایی و به چه مقدار تولید شود؟
– در کجا، توسط چه کس و برای چه کسی تولید شود؟
پاسخ گویی به سئوالات فوق به سیستم اقتصادی حاکم بر هر جامعه بستگی دارد. به عنوان مثال در سیستم اقتصاد آزاد بر اساس مکانیزم قیمتها، در سیستم اقتصاد دولتی بر اساس ضوابط و برنامه مرکزی و کنترل شده و در جوامع سنتی بر اساس آداب و رسوم قبیله ای و سنت گذشتگان، نوع و میزان تولید تعیین می شود. در صورتی که محصول یک عمل تولیدی عاملی شود برای محصول عمل تولیدی دیگر به آن مواد واسطه ای گویند، مانند کود شیمیایی که در کشاورزی به کار برده می شود.
به ماحصل عمل تولید محصول گفته می شود و به دو دسته کالاها و خدمات تقسیم می شود. کالاها به منابع ملموس برآورنده نیازهای انسان مانند کفش و کیف ، چای، محصولات زراعی و باغی و لبنی و .. گفته می شود. خدمات به منابع غیر ملموس برآورنده نیازهای انسان مانند بیمه محصولات، تدریس، درمان ، بازرگانی و … گفته می شود.
عرضه
عرضه عبارت است از کالاها و خدماتی که در هر زمان برای فروش ارائه می شود. به عنوان مثال خیاطی که تعداد زیادی پیراهن دوخته و فقط تعداد محدودی را در ویترین مغازه در معرض فروش گذاشته است. عرضه همان تعدادی از پیراهن است که در معرض فروش قرار داده است و آنچه که کنار گذاشته است ذخیره انبار او را تشکیل می دهد. و یا دامداری که فقط تعدادی از دامهایش را در معرض فروش قرار می دهد. بنابر این عرضه همان میزان کالا و خدماتی است که در معرض فروش قرار می گیرد.
تقاضا
تقاضا عبارت است از درخواست مصرف کالا و خدمات که متکی بر قدرت پرداخت باشد. یعنی افراد بنا به قدرت خرید خود مقدار مشخص کالا و خدمات را برای مصرف طلب می کنند. انسانها برای رفع نیازهای خود و به میزان و توان پرداخت، متقاضی مقدار معینی کالا و خدمات می شوند.
قوانین عرضه و تقاضا
مجموعه ای از عوامل در تعیین میزان تقاضا برای این کالاها نقش دارند . یکی از این عوامل، قیمت است . هر چه قیمت یک کالا کاهش یابد تقاضا برای آن کالا افزایش می یابد و برعکس . به این امر قانون تقاضا گفته می شود . منحنی تقاضا شیب رو به پایین دارد ، یعنی نشان می دهد که چه مقدار از یک محصول با یک قیمت مشخص در واحد زمان خریداری خواهد شد ، هرچه قیمت کاهش یابد مقدار محصول خریداری شده بالا خواهد رفت. رابطه بین قیمت و تقاضا معکوس است. اما این رابطه بین قیمت و عرضه مستقیم است. هرچه قیمت یک کالا افزایش یابد، میزان عرضه نیز افزایش خواهد یافت و برعکس، به این رابطه قانون عرضه گفته می شود . منحنی عرضه گویای آن است که کشاورزان چه مقدار محصول را تحت یک قیمت معین روانه بازار می کنند. شیب این منحنی رو به بالا خواهد بود به گونه ای که هر چه قیمت بالاتر رود مقدار محصول عرضه شده از جانب کشاورزان به بازار بیشتر می شود . میزان عرضه و تقاضا در نقطه قیمت تعادلی(نقطهA) با یکدیگر برابر می شوند . به طور کلی کشاورزان با بالا رفتن قیمتها شروع به تولید بیشتر می کنند و با پایین آمدن قیمت از تولید می کاهند. در بسیاری از کشورها و از جمله ایران به دلایل مختلف از جمله تاثیر عوامل محیطی، اقتصادی، اجتماعی و رفتار کشاورزان این رابطه بطور کامل برقرار نیست. هدف اصلی کشاورزی معیشتی تامین غذا برای خانواده می باشد . بنابر این، کشاورزان کمتر از جانب تغییرات قیمت تاثیر پذیرفته، و در نتیجه رفتار آنها ممکن است با رفتار کشاورزان تجارتی متفاوت باشد . آنها به ندرت به کشت تخصصی مبادرت می ورزند، تا جایی که بتوانند در تامین غذای خویش کوشش می کنند . مزارع کوچک و اغلب با نوسانات بارندگی و تغییرات سالانه قابل توجهی درعملکرد محصول مواجه هستند. در چنین شرایطی کشت گیاهان زراعی جدید یا اعمال روشهای نوین کشت اجتناب می شود . رفتار اقتصادی کشاورزان در کشور های پیشرفته در اکثر موارد منطقی و قابل قبول است، اما در سالهای اخیر کشاورزان شاید ثبات و امنیت درآمد را بر حداکثر سود ترجیح می دهند.
اقتصاد تولید کشاورزی
اهداف و مطالب عمده مورد نظر در اقتصاد تولید کشاورزی شامل موارد زیر است:
الف) اهداف و نظرات مدیر مزرعه: مدیر هر مزرعه ممکن است حداکثر کردن سود یعنی تفاضل بین دریافتی حاصل از فروش محصولات یا دام با هزینه تولید را در نظر داشته باشد. بنابراین کشاورزان می توانند اهداف مختلفی داشته باشند. یکی متمایل به حداکثر کردن سود، یکی کسب بزرگترین مزرعه، داشتن بهترین ماشین آلات و یا حداقل کردن بدهی که نهایتا همگی حداکثر سود را باعث می شود.
ب) انتخاب محصولی که تولید می شود: هر کشاورز با توجه به امکانات موجود همچون زمین، نیروی کار، ماشین آلات و وسایل دیگر با انتخابهای زیادی مواجه است. مدیر مزرعه نه تنها باید سطح تولید هر محصول را تعیین کند، بلکه باید نحوه تخصیص امکانات موجود بین محصولات را تعیین کند. در ایران به علت عدم وجود نظام اطلاع رسانی، اغلب کشاورزان به اطلاعات بازار دسترسی ندارند لذا درتعیین نوع تولید مهمترین عامل یعنی بازار را در تابع تولید نمی توانند دخالت دهند. این وضعیت در نابسامانی بازار محصولات کشاورزی بسیار موثر بوده و موجب عدم اطمینان در تولید و درآمد کشاورزان و روستائیان می شود.
ج) تخصیص امکانات بین محصولات: پس از اینکه تصمیم گرفته شد چه نوع محصول یا محصولاتی تولید شود، کشاورز باید در مورد نحوه تخصیص منابع موجود بین محصولات تصمیم گیری کند. تعیین زمین و نوع محصول، نیروی کار، ماشین الات، میزان آب و سایر منابع چه میزان باید مورد استفاده قرار گیرد.
د) فرضیه خطر پذیری و عدم اطمینان: در بیشتر الگوهای اقتصاد تولید، فرض می شود یک مدیر با اطمینان تابع تولید مناسب را می شناسد و قیمت خرید نهاده ها و فروش محصولات را می داند. ولی برخی از متغییر ها نظیر آب و هوا قابل بررسی نبوده و یک متغییر کلیدی است. ممکن است مشکلات زیادی در تولید بوجود آید ، آفت، هجوم حشرات و … از نمونه های دیگر است.
در وضعیت آب و هوایی کشور مهمترین عامل عدم اطمینان محصولات کشاورزی، ناملایمات اقلیمی است. وزش باد، سرما زدگی، خشکسالی، ریزش باران در فصل برداشت محصول و حتی سیاستهای متغیر واردات و صادرات از مهمترین عوامل عدم اطمینان در بخش کشاورزی محسوب می شود. از طرف دیگر فقدان بازاریابی، رواج شدید دلالی و واسطه ها، عدم امکان نگهداری محصول و بهم خوردن رابطه عرضه و تقاضا و در نتیجه متغیر بودن شدید قیمت محصول از دیگر موارد عدم اطمینان در کشور است.
بنیان اقتصادی
عناصر بنیانی اقتصاد شامل عوامل جغرافیایی، جمعیتی، اجتماعی، اقتصادی، روانی و نهادی است.
– عناصر بنیانی جغرافیایی شامل؛ آب و هوا و شرایط اقلیمی، امکانات و زیرساختهای محیطی، منابع سطح الارضی و تحت الارضی و موقعیت جغرافیایی است.
– عناصر جمعیتی شامل؛ کمیت و کیفیت نفوس، توزیع سنی و جنسی، وضعیت شغلی و پراکندگی جغرافیایی آن است.
– عناصر اجتماعی شامل؛ سنن و آداب و رسوم، عادات و عمل طبقات مختلف، شیوه تفکر اجتماعی ورفتار گروههای اجتماعی را در بر میگیرد.
– عناصر روانی نظیر؛ انگیزهها، طرز فکرها، کردار افراد را شامل میگردد.
– عناصر اقتصادی مربوط به چگونگی فعالیت عاملهای مختلف و سهم آنها در تولید محصولات و توزیع درآمدها و نحوه استعمال آنها، چگونگی روابط بویژه روابط مبادلاتی و تعیین قیمت محصولات و عوامل و چگونگی دخالت پول و پرداختها میگردد.
– عناصرنهادی مربوط به سازمان حقوقی جامعه، نحوه حکومت، روابط بین دولت و ملت و روابط انفرادی افراد در چارچوب قراردادها و قوانین و مقررات است. بنیانهای اقتصادی عموماً از ثبات نسبی برخوردارند. اما در بلند مدت تغییر پذیر بوده و میتوانند سازمان و نظام اقتصادی جامعه را متحول سازد.
بنیان های اقتصادی و اجتماعی جامعه
بنیان های اقتصادی و اجتماعی جامعه به چهار دسته کلی به ترتیب زیر تقسیم بندی می شود:
– بنیان تاسیساتی: بنیان تاسیساتی در برگیرنده کلیه تاسیسات اجتماعی و سیاسی است که عملکرد اقتصاد را تشکیل می دهد. به عبارت دیگر کلیه قوانین و مقررات حاکم بر فعالیتهای سه گانه تولید ، توزیع و مصرف را بنیان تاسیساتی می گویند.
– بنیان ترجیحاتی: مجموعه توابع مطلوبیت فردی به اضافه کلیه موانع محدود کننده توابع تولید، تقاضا و عرضه را بنیان ترجیحاتی گویند. به عبارت دیگر بنیان ترجیحاتی یک اقتصاد عبارت است از ارزش های اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی که تحت آن نظام ارزشی اقتصاد عمل می کند.
– بنیان تشکیلاتی: منظور از بنیان تشکیلاتی عبارت است از تشکیلاتی که توسط آنها بین کارگزاران مختلف اقتصادی ارتباط برقرار می شود. به عبارت دیگر تماس بین کارگزاران اقتصادی تحت تشکیلات خاصی انجام می گیرد که اصطلاحا به آن بازار می گویند. بازارهای مختلف اقتصادی را معمولا به سه دسته بازار تولید ، بازار عوامل و بازار پول طبقه بندی می کنند. این بازار ها ممکن است یکی از سه حالت کلی رقابت کامل، رقابت ناقص و یا انحصار را داشته باشد که بسته به نوع آن عملکرد آن نیز متفاوت است.
– بنیان تکنولوژیکی: بنیان تکنولوژیکی عبارت است از چگونگی ترکیب عوامل و منابع تولیدی و یا آنچه که به تکنولوژی تولید معروف است. عوامل و منابع تولیدی(کار،سرمایه و منابع طبیعی) را می توان برای تولید محصول با تکنیکهای مختلفی ترکیب کرد. معمولا تکنولوژی مطلوب به شرایط زمانی، مکانی و امکانات هر جامعه بستگی دارد. اصولا تکنولوژی تولیدی به دو دسته کلی طبقه بندی می شود. یا کاربر است یعنی برای تولید هر محصول، بیشتر نیروی انسانی به کار برده می شود مثل تولید محصولات کشاورزی در ایران که از نیروی انسانی زیادی استفاده می شود. و یا تکنولوژی سرمایه بر است یعنی برای تولید هر محصول، سرمایه بیشتر به کار برده می شود. به عنوان مثال در کشاورزی مکانیزه و کشت و صنعت ها تولیدات از نوع سرمایه بر است. بنابر این بنیان تکنولوژیکی از مهمترین بنیانهای اقتصادی و اجتماعی به شمار می رود. با توجه به بنیانهای مختلف می توان گفت که توسعه اقتصادی موقعی میسر می شود که بنیانها به طور هماهنگ بهبود یابند.
نظام اقتصادی
نظام اقتصادی از مجموع بنیانهای مختلف و متجانس و براساس عناصر مشخصه مربوط به هدف، انگیزه، همچنین چارچوب فعالیت و روش یا تکنیک تولید به وجود میآید.
ـ هدفها و انگیزهها، مشخص میکنند که اصولاً برای چه، افراد به فعالیت اقتصادی میپردازند. مثلاً، در نظام سرمایهداری، افراد برای کسب حداکثر سود ممکن و ارضای نیازمندیها و بهزیستی شخصی فعالیت میکنند؛ و در نظامهای اشتراکی، هدف غائی از فعالیت عبارت از حصول حداکثر منابع بمنظور ارضای احتیاجات دسته جمعی افراد در سطح جامعه است.
ـ چارچوب فعالیت، براساس عناصر بنیانی اجتماعی و نهادی به وجود میآید. و بر اساس آن است که روابط انفرادی افراد بین همدیگر و یا بین آنها و اشیاء، همچنین روابط بین اشخاص و دولت و جامعه تعیین، و بطور کلی، معلوم میشود که اصولاً برای کی فعالیت میشود. بدین ترتیب است که در نظام سرمایهداری، قوانین و قراردادهای مدنی، روابط مدنی، قوانین تجارت روابط تجاری مربوط به کسب و کار، قوانین اساسی، نوع رژیم سیاسی و نحوه حکومت و روابط افراد با دولت و شرایط حقوقی و اساسی فعالیت را معین میکنند؛ و در نظام اشتراکی، از آنجا که ابزار تولید عموماً ملی و متعلق به جامعه است و توزیع محصولات همانند تولید آن به وسیله دولت برنامهریزی میشود و بازار و تجارت و فعالیت آزاد فاقد محتوی است، عناصر بنیانی، بخصوص عناصر نهادی و بطور کلی شرایط و چارچوب فعالیت، از نوع دیگرند.
ـ تکنیک تولید، مشخص میکند که به وسیله چه نوع ابزار و روشها و شیوههای فنی فعالیت اقتصادی صورت میگیرد.
تکنیک تولید، همانند سایر عناصر بنیانی فوقالذکر، در تشکیل و تشخیص نظامهای اقتصادی نقش تعیین کننده دارد، تا حدی که بقول «کارل مارکس» «آسیاب بادی است که ملوکالطوایفی را ایجاب میکند و ماشین بخار است که نظام سرمایهداری را اجتناب ناپذیر میگرداند»
بر اساس عناصر بنیانی و سهگانه بالا است که نظامهای اقتصادی مختلف به وجود میآید.
انواع نظامهای اقتصادی
بر اساس انگیزهها، نهادها، تکنیکها و فنون فعالیت اقتصادی مختلف و حاکم در جامعهها، میتوان نظامهای تیولی و پیشهوری را در گذشته و نظامهای سرمایهداری و اشتراکی معاصر را از هم تفکیک کرد.
نظام تیولی
منظور از تیول، یک جامعه اقتصادی و سیاسی بسته و سازمان یافته است که تحت مالکیت وحکومت مطلق یک نفر موسوم به ارباب اداره میشود. این همان نظام ارباب- رعیتی متداول تا قبل از اصلاحات ارضی در ایران و اوایل قرون وسطی و معروف به عصر ملوکالطوایفی یا عهد «فئودالیته» است که بدنبال تضعیف و تجزیه امپراطوری عظیم روم در اروپا به وجود آمد و طی ۱۰ قرن دوام یافت. عناصر بنیانی و مشخصه نظام تیولی به قرار زیر است:
انگیزه و هدف غائی از فعالیت اقتصادی در این نظام، تولید محصول به منظور ارضای نیازمندیهای داخلی ساکنان تیول، اعم از ارباب و رعیت است. از این لحاظ، نظام تیولی، یک نظام خود کفایتی است، بدین معنی که تولید جهت مصرف داخلی جامعه تیول- و نه جهت فروش در بازار و حصول سود- صورت میگیرد. پس، نظام تیولی عاری از بازار و مبادله و در نتیجه، فاقد پول و مکانیسمهای قیمت و پولی است. در این شرایط، بالطبع، کلیه منابع و امکانات جامعه نمیتواند مورد استفاده قرار گیرد، و از این جهت نظام تیولی از نظر ماهیت، یک نظام اشتغال ناقص عوامل و منابع موجود است.
نهادها و سازمان حقوقی و اجتماعی تیول، مبتنی بر مالکیت و حکومت یک فرد است. ارباب به تنهایی مالک ابزار تولید و اموال جامعه، و بطور کلی حاکم مطلق در آن است: کلیه اختیارات و قوا، اعم از قوه مقننه و مجریه و قضائیه جامعه را خود در اختیار دارد، جامعه را طبق خواستهای خود اداره میکند؛ تولید و توزیع محصول و بطور کلی فعالیت اقتصادی را در آن، خود سازمان میدهد. از آنجا که جامعه چه از نظر اقتصادی و چه از لحاظ سیاسی یک جامعه بسته است، تولید اصولاً به کشت و زرع و تربیت احشام بر اساس نیازمندیهای داخلی تیول محدود میشود. بالاخره، ارباب در مقابل، متعهد به حراست از رعایا و جلوگیری از حملات بیگانه، مالک مال و جان و حاکم آنهاست او مقداری از زمینهای تیول را جهت تولید محصول و مصرف خود و خانواده رعایا در اختیار آنان قرار میدهد، و در مابقی زمینها رعایا را به تولید بدون اجرت یعنی به بیگاری وا میدارد. فنون و ابزار وشیوههای تولید، بسیار ابتدائی است، نیروی مورد استفاده به نیروی انسانی و حیوانی محدود میشود؛ ابزار و وسایل تولید عموماً دستی و غیر مکانیکی است؛ روشهای تولید، روشهای بسیار ساده و اصولاً مبتنی بر عامل کار و نیروی انسانی، و نسبت سرمایه به کار در تابع تولید ناچیز است. در این شرایط، کارآئی عوامل یعنی نسبت بین مقدار تولید و مقدار کار و سرمایه مورد استفاده در یک زمان معین، بسیار محدود است. و از آنجا که در نظام تیولی، انگیزه فعالیت بسیار کم ، نهادها نامساعد، و بالاخره ابزار و شیوههای تولید خیلی ابتدائی است، لذا این نظام اقتصادی، که صرفاً یک نظام روستائی محدود است، برای ترقی جامعه و اقتصاد به هیچ وجه مساعد نمیباشد. اقتصاد معیشتی روستایی در جامعه روستایی ایران تا دهه ۱۳۴۰ از نمونه بارز نظام تیولی بوده است.
سازمان فعالیتهای اقتصادی
به منظور انجام فعالیت در جهت نیل به هدفهای معین، عاملهای اقتصادی، برنامههای مقتضی تنظیم میکنند و براساس آنها به اتخاذ تصمیم و عمل میپردازند. بر این مبنا، روابط مختلف اقتصادی بین عاملها برقرار میشود. و از چگونگی این روابط، نوع سازمان اقتصادی مشخص میشود. معمولاً نوع سازمان حاصل، از دو حالت خارج نیست: یا برنامه یکی از عاملهای بیشمار به برنامه دیگران تفوق مییابد و هدفها و حربهها و تدابیر یک عامل واحد بهوسیله دیگران پذیرفته میشود، و یا اینکه عاملها هر یک براساس برنامه خود و بطور مستقل به فعالیت و ایجاد رابطه با عاملهای دیگر میپردازند و به رعایت هیچگونه اجبار و محدودیتی به جز آنچه که از هدفها و ابزار عمل خود ناشی میگردد ملزم نمیشوند. براساس این دو نوع شبکه روابط مبتنی براهمیت برنامهها و تدابیر یک عامل واحد یا عاملهای متعدد، فعالیتهای اقتصادی به دو صورت کلی: متمرکز و غیرمتمرکز، سازمان مییابند.
اقتصاد متمرکز
در اقتصاد متمرکز، همانطوری که متذکر شدیم، فعالیتهای اقتصادی براساس برنامهها یعنی هدفها و ابزار عمل یک عامل واحد سازمان مییابند. این عامل میتواند یک بنگاه، یک خانوار یا یک ملت باشد. در هر حال، عامل مورد نظر واحدی است که اختیارات اقتصادی و اغلب، همچنین اختیارات سیاسیـ جامعه را در دست خود متمرکز میکند. در جامعههای معاصر، بیشتر دولت، که به ویژه در کشورهای تابع نظامهای اشتراکی معرف ملت است، این عامل واحد را تشکیل میدهد.
اقتصاد متمرکز دارای عناصر مشخصه متعددی است که میتوان به قرار زیر خلاصه کرد.
ـ وحدت مرکز تصمیمات اقتصادی: دولت تنها عامل و مرکز اتخاذ تصمیمات اقتصادی را تشکیل میدهد. اوست که هدفها را تعیین میکند و ابزار عمل و حربهها را در اختیار دارد. این هدفها، در چارچوب یک برنامه جامع و کلی تعیین شده، و به صورت دستورالعمل جهت اجرا در مدت زمان معین به سایر عاملهای اقتصادی ابلاغ میگردد. دستورالعملها عموماً جنبه اجباریـ ونه ارشادیـ دارند، بطوری که هیچیک از عاملهای دیگر نمیتوانند برای خود برنامه مستقل و دیگری طرح و اجرا کنند.
بدین ترتیب، برنامههای اجباری جای بازارهای آزاد و مرکز اتخاذ تصمیم واحد یعنی دولت جای عاملها و مراکز تصمیمگیری متعدد را میگیرد؛ و در این شرایط، اگر بازاری نیز وجود داشته باشد اصولاً فاقد مفهوم کامل خواهد بود، زیرا که کمیت و کیفیت تولید و توزیع و قیمت، محصولات براساس برنامه جامع و اجباری دولت قبلاً تعیین شده است.( مانند عرضه تلفن همرا در ایران که توسط دولت قیمت گذاری و عرضه می شود)
ـ بنگاهها بمنزله واحدهای فنی و نه واحدهای تولیدی مستقل بنگاهها در اقتصاد متمرکز فاقد استقلال عمل و ابداع در نوع ترکیب عوامل و تغییر نسبت عوامل و کمیت محصول تولیدی خود هستند، همچنین، کارفرما، که در اقتصاد غیرمتمرکز سرنوشت بنگاٍهها را در دست دارد و در تأسیس و توسعه آن غالباً به تنهائی اتخاذ تصمیم میکند، جای خود را به مدیران فنی میدهد. و این مدیران در شرایطی اداره بنگاه را به عهده میگیرند که کمیت و کیفیت تولید و قیمت تمام شده محصول بهوسیله یک «سازمان برنامهریزی مرکزی» تعیین شده، و انگیزه سود فاقد محتوی و مفهوم است. بنگاهها فقط بمنزله واحدهای فنی تلقی میشوند که بمانند هر نوع سازمان و نظام دیگر، نقش اصلی آنها تولید محصولـ اما تولید براساس هدفها و دستورالعملهای یک برنامه جامع و مرکزی و نه کارفرمای شخصیـ است. مانند شرکتهای تولیدی دولتی در ایران.
ـ جایگزینی محاسبات مبتنی برهزینه با محاسبات قیمت محصولات نه براساس هزینهٍهای پولی تولید بلکه برمبنای ارزیابی فنی و مقداری مبتنی برمقدار کار متبلور در محصولات تعیین میشود. بدین ترتیب محاسبات فنی و یک سیستم حسابداری خاصی جای محاسبات مترتب برهزینه تولید و حسابداری براساس ارزش پولی را میگیرد. در هرحال، تعیین ارزش، محصولات به وسیله مرکز برنامهریزی دولتی تعیین میشود و در این ارزیابی پول و بازار، بخصوص انتخاب مصرفکننده و مطلوبیت کالاها برای وی، که در اقتصاد سرمایهداری بمنزله عناصرتعیینکننده تلقی بیشتر جنبه فنی بخود میگیرند و در آن، عناصر روانی و نهادی چندان دخالتی ندارند. براین اساس، ایجاد تعادل اقتصادی و حفظ آن در آینده با مشکلی مواجه نمیشود. در واقع، با توجه به منابع و امکانات موجود، مخارج جامعه برنامهریزی میشود و تحول و توسعه آن براین مبنا صورت میگیرد. و از این لحاظ، اغلب، گفته میشود که اقتصاد متمرکز فاقد نوسانات شدید یا بحرانهای اقتصادی است.
اقتصاد غیرمتمرکز
در اقتصاد غیرمتمرکز، مراکز اتخاذ تصمیم و عمل، متعدد، بنگاه و بازار و پول دارای نقشهای مهمی هستند؛ و بالاخره، دخالت دولت در اقتصاد به نظارت و ارشاد سایر عاملها در جهت مطلوب محدود میگردد. از مشخصه های اقتصاد غیر متمرکز می توان به موارد زیر اشاره کرد :
ـ تعدد مراکز اتخاذ تصمیم: در اقتصاد غیرمتمرکز، مراکز اتخاذ تصمیم متعددند. هر یک از عاملهای اقتصادی، اعم از خانوارها و بنگاهٍها، به منزله مرکز اتخاذ تصمیم مستقلی هستند و با توجه به هدفها و ابزار عمل و امکانات خود برنامهای تنظیم میکنند، وبراساس آن آزادانه و بهطور مستقل از سایر عاملها به اتخاذ تصمیم و عمل میپردازند.
ـ اقتصاد غیرمتمرکز، در اصل، یک اقتصاد مبتنی بربنگاه و بازار است. بنگاه، مرکز اتخاذ تصمیم اساسی، محل ترکیب مواد اولیه و کالاهای نیمه ساخته و عوامل تولید (کار، سرمایه، زمین و …) است. بنابراین واحد تولیدی و توزیعی، همچنین رابط بین بازار، عوامل و بازار محصولات است. و بازار، از مر اکز اتخاذ تصمیم متعدد و مستقل یا واحدهای عرضه و تقاضا کننده عوامل و محصولات، تشکیل یافته و براساس شبکه روابط مبادلاتی بین آنها مشخص میشود. از کمیت و کیفیت عرضه و تقاضای ناشی از مراکز یا واحدهای متعدد است که نوع شبکه روابط حاصل، و نرخها یا قیمت عوامل و محصولات و سطح تعادل بازار ناشی میگردد.
ـ اهمیت پول و محاسبات مبتنی برارزش پولی: در اقتصاد غیرمتمرکز، محاسبات اقتصادی بنگاه و بازار براساس پول صورت میگیرد. قیمتها، که مبین روابط بین کالاها و خدمات از یک طرف و پول از طرف دیگر است، شدت و حدت کمیابیها و مطلوبیت محصولات را مینمایانند، براین اساس، ارزش آنها را نشان میدهند، و بالاخره رابطه بین احتیاجات و امکانات را ایجاد و تعادل اقتصادی بین آنها را برقرار میکنند.
ـ دخالت دولت در جهت ارشاد اقتصاد: در اقتصاد غیرمتمرکز، نقش و وظیفه اساسی دولت به انجام خدمات غیرانتفاعی محدود میشود. دولت به فعالیت اقتصادی نمیپردازد، مگر به منظور ایجاد زیربنای فنی و اقصادی لازم و سازگار ساختن محیط و شرایط فعالیت برای سایری عاملها؛ و در امور اقتصادی، اصولاً دخالت نمیکنند، مگر بمنظور ارشاد آنها و یا ایجاد تعادل و تأمین توسعه اقتصاد ملی، براین مبنای کلی است که تمام برنامههای تثبیت و توسعه اقتصادی دولت طرح و کلیه سیاستها و دخالتهای دولت عملی میشود. برنامههای اقتصادی دولت، اعم از برنامههای عمرانی کوتاه مدت (مثل بودجه عمرانی سالیانه) و میان مدت و بلندمدت (مانند برنامههای عمرانی ۵ ساله در ایران)، همگی در مورد بخش خصوصی جنبه ارشادی دارند و هرگز بهصورت دستورالعمل اجباری و بمنظور اجرا ابلاغ نمیشوند. درست است که در این نوع اقتصادها امروزه دولت در تعیین قیمتها و تنظیم عرضه و تقاضای بازارها، اعم از بازار عوامل و بازار محصولات، و توزیع هزینهها و درآمد دخالت میکند و حتی قوانینی در این موارد وضع مینماید که رعایت آنها جنبه اجباری دارد، اما این دخالتها بیشتر به
منظور بهبود مکانیسمهای آزاد عرضه و تقاضا و حفظ تعادل و توسعه بازارها صورت میگیرد و نه جهت از بین بردن آنها. در هر حال به ویژه براساس تعدد عاملها و اهمیت بنگاهها و بازارها است که اقتصاد متمرکز از اقتصاد غیرمتمرکز متمایز میگردد.
از احمدی نژاد تا رییسی/چه کسی پای رانت را به بازار خودرو باز کرد؟ ۱٫۵۰/۵ (۳۰٫۰۰%) ۲ امتیازs تخصیص امتیازهای ویژه اقتصادی به گروهی خاص از مردم، سنتی است که پایهگذار آن، رئیس جمهور دولت ششم بودهاست و تا امروز مسئولان در این راه […]
انواع کلاهبرداری در حوزه ارزهای دیجیتال_ چگونه فریب نخوریم ؟ ۱٫۵۰/۵ (۳۰٫۰۰%) ۲ امتیازs روند رشد بلاک چین و فضای ارزهای دیجیتال بسیار جذاب است. نوآوریهای فنی و الگوهای جدید معاملاتی بهسرعت در حال پیشرفت و تکامل هستند و همچنان جمعیت کثیری را به […]
احتمالا این روزها درباره ارزهای دیجیتال مخصوصا بیتکوین از گوشهوکنار در اخبار رادیو و تلویزیون یا شبکههای اجتماعی چیزهایی شنیدهاید.
چانه زنی برای دستمزد ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۱ امتیاز مذاکره درباره حقوق بخشی مهم و معمولی از فرایند استخدام است. منتها چرا به این بخش از صحبتها که میرسیم، کمی دستپاچه میشویم و نمیتوانیم درباره دستمزد و پولی که حقمان است بهخوبی مذاکره کنیم؟
اشتباهات مالی را به فرزندان خود گوشزد کنیم ۳٫۰۰/۵ (۶۰٫۰۰%) ۲ امتیازs اشتباهات مالی را به فرزندان خود گوشزد کنیم/ آموزش رفتارهای مالی مناسب به نوجوانان اهمیت زیادی دارد. آموزش مهارتهایی از این دست باعث میشود مدیریت مالی در بزرگسالی به نحو بهتری انجام […]
آزمایش علمی تناقض یا پارادوکس انتخاب ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۲ امتیازs همیشه هر چه بیشتر باشد، بهتر است. موافق نیستید؟ تنوع غذایی بیشتر در یک رستوران، طعمهای بیشتر یک برند مربا، کانالهای تلویزیونی بیشتر و … ما همیشه به دنبال بیشتر، بیشتر و بیشتر هستیم. […]
به نکات زیر توجه کنید