جستجو در تک بوک با گوگل!
![تابعيت پايگاه تك كتاب از قوانين جمهوري اسلامي ايران تابعيت پايگاه تك بوك از قوانين جمهوري اسلامي ايران](https://www.takbook.com/images/iran-islamic-repoblic.gif)
بازدید
گام هفتم: دیگران رابرای موفقیتی که بدست آورده اید سهیم کنید۰
با گذشت زمان وقتی که مراحل بالا را ملی کنیم تدریجاً استعداد و تواناییهایمان شکوفا خواهد شد۰وقتی به ندای درونمان گوش فرا دهیم وبهبودی وپییشرفت درزندگی حاصل کنیم دیگرنمیشود مانع تغییراتی که ماراتبدیل به فردی موفق میکند شویم۰
اغلب ما در درک وتحسین استعدادهایمان مشکل داریم چراکه آنها آرام وآهسته شکوفا می شوند که به نظرامری مهم نمی رسند۰اموری که برای ما جذاب هستند ومانمی توانیم انجام آنها رامتوقف کنیم نشانههای مهمی ازاهداف می باشند که ما درصدد بیان آن هستیم و درواقع کلیدهای اهداف زندگیمان هستند۰
چه ما دردستیابی به موفقیت وکامیابی موفق شویم یا خیر،زندگی همیشه پاداشی عادلانه برای تلاشهایی که ما انجام داده ایم خواهد داد۰
با پاسخ گفتن به ندای درونمان وسیله معاش خود رافراهم می کنیم وجهان هستی همیشه ازما می خواهد تاحد امکان،خود واقعی مان باشیم۰
ماباید بعد ازکسب موفقیت هدایا وشادی که نصیبمان شده است با دیگران قسمت کنیم وازآن طریق تغییری رادردنیای اطرافمان ایجاد کنیم واین یکی ازبهترین تجربیات انجام شده ای است که می توانیم درزندگی کسب کنیم که برای دستیابی به موفقیت واقعی عاملی لازم ومهم است۰زمانیکه بادرستی واشتیاق زندگی کنیم،موفقیت رابیشتروبیشتر احساس می کنیم۰
۱۰سوء تعبیرازموفقیت:
آیا زمان این نرسیده که دیدگاهتان را درباره موفقیت تغییر دهید؟.
اکثرمردم درباره موفقیت دچار سو ءتعبیر هستند.
ده مورد سوء تعبیر رایج در میان مردم:
۱- بعضی از مردم به خاطر گذشتهشان، تحصیلاتشان و… موفق نیستند.
هیچ کس نمیتواند موفق باشد مگر بخواهد و سپس برای بدست آوردنش بکوشد.
۲- افراد موفق اشتباه نمیکنند.
آنها هم مثل ما اشتباه میکنند فقط اشتباهشان را تکرار نمیکنند.
۳- برای موفق شدن باید ۶۰ (۷۰، ۸۰، ۹۰ و…) ساعت در هفته کار کرد.
موفقیت به «زیاد» انجام دادن کاری ربط ندارد، بلکه بیشتر به «درست» انجام دادن آن ربط دارد.
۴- فقط اگر قواعد خاصی را اجرا کنیم موفق میشویم.
چه کسی قواعد را به وجود میآورد؟ موقعیتها متفاوتند. گاهی لازم است از قواعد خاصی پیروی کنیم و گاهی نیز باید قواعد ساخته خودمان را بکار بندیم.
۵- اگر کمک بگیریم، این دیگر موفقیت نیست.
موفقیت به ندرت در تنهایی رخ میدهد. آنهایی را که به موفق شدن تو کمک میکنند، شناسایی کن. تعدادشان کم نیست.
۶- باید خیلی شانس بیاوریم تا موفق شویم.
بله، کمی باید شانس آورد اما بیشتر به کار سخت، دانش و جدیت احتیاج است.
۷- فقط اگر زیاد پول درآوریم موفقیم.
پول یکی از نتایج موفقیت است، اما ضامن آن نیست.
۸- باید همه بدانند که ما موفق هستیم.
شاید با بدست آوردن پول و شهرت بیشتر، افراد بیشتری از کارتان باخبر شوند. اما، حتی اگر شما تنها کسی باشید که از این موضوع باخبرید، هنوز آدم موفقی هستید.
۹- موفقیت، یک هدف است.
موفقیت بعد از رسیدن به اهداف بدست میآید. وقتی میگویی «میخواهم آدم موفقی شوم» از شما سوال میکنند: «در چه چیزی؟»
۱۰- به محض اینکه موفق شویم، گرفتاریها هم تمام میشوند.
با رسیدن به موفقیت پستیها وبلندیهای راه تمام نمشود وفرد موفق هنوز اول راه است.
با این حال باید از موفقیت امروز لذت ببریم چرا که فردا روز دیگری است
ضرورت دست یافتن به موفقیت
اکثریت مردم را بطور عموم، از نظر روانشناسی میتوان به دو گروه عمده تقسیم کرد.یکی گروهی که فرصتها آنان را به چالش میخوانند وبرآنند تا کارهای دشوار انجام دهند تا به هدفی خاص دست یابند، این گروه در اقلیت قرار دارند. گروه دیگرکه در اکثریت میباشند نیز گروهی است که بی توجه از کنار مسائل میگذرد.اینک چندین سال است که روانشناسان تلاش میکنند به راز این دوگانگی غریب وپررمز وراز پی ببرند.آیا نیازبه موفقیت (ویا فقدان آن) در درون فرد اتفاقی است، ارثی بوده ویا نتیجه تأثیرات محیطی میباشد ؟ آیا صرفا ً یک انگیزه انسانی قابل تفکیک از انگیزههای دیگر است یا ترکیبی است از چندین انگیزه مختلف – تمایل کسب قدرت وشهرت ویا تجمع ثروت ؟ مهمتر از همه آیا راهی وجود دارد که بتوان چنین تمایلی را در جامعه ویا افرادی که فاقد آن میباشند، بوجود آورد ؟
با وجود آنکه هنوز پاسخ کاملی برای هیچیک از این سوالات در دست نیست اما سالها کارکردن برروی این مطلب، پاسخهای نسبی برای هریک از سوالات مزبور ویا بینشی نسبت به کل قضیه فراهم آورده است. بی شک یک انگیزه انسانی بخصوص که از سایر انگیزهها قابل تفکیک باشد وجود دارد، به نحوی که میتوان آنرا در هر گروهی از افراد یافت ویا مورد آزمون قرار داد.
اجازه بدهید مثالی را مطرح کنم.چندین سال قبل برروی ۴۵۰ نفر از کارگرانی که در نتیجه تعطیلی موقت یک کارخانه در منطقه اری پنسیلوانیا، ازکار اخراج شده بودند، مطالعه ای انجام شد. اکثریت این کارگران برای مدتی در خانه ماندند وسپس به اداره کاریابی ایالات متحده مراجعه کردند تا ببینند آیا امکان استخدام در کار قبلی خود ویا کارهای نظیر آن وجود دارد یا خیر. تنها تعداد قلیلی ازآنها به گونه ای متفاوت رفتا ر کردند،یعنی درست از همان روز که کار خود را از دست دادند، به شکار کاری جدید رفتند.
آنها به ادارههای کار یابی ایالات متحده وپنسیلوانیا سر زدند. بخش استخدام نیاز مندیهای روزنامهها را میخواندند،به کلیسا واتحادیه خود وسازمانهای وابسته مختلف سرزدند، برای فراگیری مهارتهای جدید در دورههای آموزشی شرکت کردند وحتی شهر خود را در جستجوی کار ترک کردند واین در حالی است که اکثریتی که در خانه مانده بودند حاضر نبودند تحت هیچ شرایطی برای بدست آوردن کار اری را ترک گویند.بی شک افراد این اقلیت فعال از انگیزههای کاملا ًمتفاوتی برخورداربوده اند. تمامی این افراد از نظر هدف در یک موقعیت قرار داشتند : آنها به کار، پول، سرپناه، غذا وامنیت شغلی نیاز داشتند. اما تنها عده اندکی از آنان در بدست آوردن نیازهایشان پیش قدم شده ودر اقدام کردن از خود تهور نشان دادند. چرا؟ اینک روانشناسان پس از سالها تحقیق معتقدند که میتوانند بدین سوال پاسخ دهند. آنها نشان داده اند که این افراد از نوع خاصی از انگیزه انسانی به مقیاسی بالا برخودار بوده اند. اجازه بدهید فعلا ً این ویژگی فردی را انگیزه A بنامیم وبه بررسی سایر ویژگیهای افرادی که انگیزه A آنها بیشتراست بپردازیم. فرض کنید این افراد از نظر کاری در موقعیتی قرار دارند که میتوانند میزان سختی ودشواری کارشان را خود تعیین کنند. چنین وضعیتی را براحتی میتوان درآزمایشگاه روانشناسی ایجاد کرد، بدین ترتیب که ازافراد خواست تا حلقههایی را از هر فاصله ای که خود میخواهند، بسوی یک گل میخ پرتاب نمایند. بسیاری از افراد حلقهها را بطور اتفاقی وبدون محاسبه پرتاب میکنند، یا بسیار نزدیک میایستند ویا از گل میخ فاصله بسیار میگیرند، اما افرادی که دارای انگیزه A میباشند، چنین بنظر میرسد که فاصله خود را از گل یخ چنان محاسبه میکنند که القاء کننده حس استادی وتسلط باشد. این افراد تقریبا ً همیشه در فاصله ای متعادل میایستند. نه آنقدر نزدیک که کار به نحو مسخره ای آسان بنظر رسد ونه آنقدر دور که انجام کار غیر ممکن گردد. هرگاه شانس موفقیت آنها تنها یک به سه باشد، اهدافی که برای خود تعیین میکنند، مشکل اما دست یافتنی است. بعبارت دیگر این گونه افراد همواره چالشهایی را برای خود در نظرمی گیرند، وظایفی که انها را وامی دارد تا خود را تا حدی پیشرفت دهند.
البته آنها هنگامی چنین رفتاری را ازخود بروز میدهند که بتوانند از طریق عملکرد شخصی خود، نتیجه کاررا تحت تأثیر قرار دهند. آنها به هیچ وجه قمار کردن را ترجیح نمی دهند. فرض کنیم آنها میتوانند بین تاس ریزی ونرادی وتلاش در حل یک مسئله یکی را انتخاب کنند، در حالیکه برای هردو کار زمانی واحد وشانس موفقیت یک به سه دارند. با وجوداینکه فرصت برندگی در هر دو مورد یکسان است وتاس ریختن کار ساده تری است اما آنها حل مسئله را انتخاب میکنند.آنها بجای آنکه نتیجه کار رابه دیگران ویا شانس واگذار کنند ترجیح میدهند خود برروی مسئله کار کنند.بی شک اینگونه افراد بجای پاداش موفقیت، به نفس موفقیتهای فردی میاندیشند چراکه از طریق تاس ریختن نیز میتوانستند به همان پاداشها دست یابند.این مسئله نشان دهنده ویژگی دیگری است در افرادی که از انگیزه A برخوردار میباشند وآن اینکه اینان شرایط کاریی را ترجیح میدهند که در آن صرفا ً براساس تلاش خود به باز خوردی قطعی دست یابند
اما علت چنین رفتاری در برخی از افراد چیست ؟ از یک نظر پاسخ این سوال بسیار ساده است : علت آنست که آنان بیشتر وقت خود را به فکر کردن درباره این مسئله میگذرانند که چگونه کار خود را بهتر انجام دهند. در حقیقت روانشناسان نوعا ً قدرت انگیزه A را با گرفتن نمونههایی از تفکرات خودبخود افراد( مانند سرهم کردن یک داستان درباره عکسی که به آنها نشان داده میشود ) وشمارش دفعاتی که آنان عملکرد خودرا” بهتر” میخوانند، اندازه گیری مینمایند.این شمارش عینی بوده وحتی امروزه با کمک برنامههای کامپیوتری مخصوص آنالیزدادهها نیز انجام پذیر میباشد. آنچه در نتیجه این مطالعات بدست میآید چیزی است که از نظر تکنیکی امتیاز نیاز به موفقیت فردی نامیده میشود.درک کردن علت این مسئله دشوار نیست که افرادی که دائما ً در فکر انجام بهتر کارهایشان هستند، همواره جستجو بدنبال کار را نیز بهتر انجام میدهند، اهدافی متعادل وقابل حصول برای خود تعیین میکنند، از قمار کردن نفرت دارند (چراکه موفقیت در آن، آنها را ارضاء نمیکند ) وشرایطی را در کار خود ترجیح میدهند که بتوانند خود نیز با آن پیشرفت نمایند.اما اینکه چرا تنها عده ای از مردم، ونه تمامی آنها، بدین ترتیب میاندیشند، مسئله دیگری است. شواهد موجود نشان میدهد که این ویژگیها ارثی نبوده واز بدو تولد با شخص همراه نیست بلکه ناشی از آموزشهای خاصی است که کودکان در خانه واز والدین خود میگیرند، والدینی که اهدافی نسبتا ً در سطح بالا برای فرزندانشان در نظر میگیرند اما با فرزندانشان گرم وصمیمی بوده، آنها را برای رسیدن به این اهداف تشویق مینمایند.
برخورداری از چنین آگاهی دقیق درباره یکی از انگیزهها، مارا در تصحیح ایدههای مختلف ناشی از حس مشترکی که درباره انگیزههای انسانی وجود دارد، یاری میدهد.
بعنوان مثال سیاست بیشتر مردم (واکثر سیاستهای فعالیتهای تجاری ) براساس این ایده ساده لوحانه قراردارد که مردم ” اگرمجبورباشند” سخت تر کار خواهندکرد. البته درنگاه نخست این ایده کاملا ًاشتباه نیست اما میتوان گفت که تنها نیمی از آن صحت دارد. مثلا ًاکثریت کارگران بیکارمثلاًاری به اندازه افرادی که از نیاز بالایی به موفقیت برخوردار بودند،”مجبوربودند” که کاری پیداکنند ولی برای پیدا کردن کار تلاش خاصی از خود نشان ندادند ویا باز غالبا ً مردم چنین میپندارند که هر انگیزه قویی به این امر منجر میشود که فرد کارش را بهتر انجام دهد. بنابراین آیا درست نیست بگوییم که بیشتر کارگران اری صرفا ً “بدون انگیزه ” بوده اند ؟ اما اطلاعات ما درباره انگیزههای مختلف انسانی نشان میدهد که افراد مختلف تحت تأثیر یک انگیزه رفتار متفاوتی از خود بروز میدهند. مسئله انگیزه دار شدن یا نشدن نیست بلکه مسئله این است که آیا شخص به سوی هدف A، برانگیخته شده یا به سوی B یا C وغیره ؟
یک آزمایش ساده مسئله را روشن میکند :به افراد مختلفی گفته شد که برای حل یک مشکل میتوانند شریکی انتخاب کنند ؛ این شریک هم میتواند یک دوست باشد وهم فرد غریبه ای که در حل آن مشکل تخصص دارد. افرادی که از نظر نیاز به موفقیت در سطح بالاتری قرار داشتند فرد متخصص را به عنوان شریک خود برگزینند اما آنانکه نیاز بیشتری به دوست یابی داشتند دوستان خود رابر افراد متخصص ترجیح دادند.مسئله اینجاست که گروه دوم بدون انگیزه نبودند بلکه تمایل آنها نسبت به بودن با کسی که وی را دوست میدارند عملا ً انگیزه ای است قوی تر از تمایل به فائق آمدن بروظیفه. روانشناسان چنین نیازهایی را مورد مطالعه قرار داده اند. بعنوان نمونه، نیاز به قدرت غالبا ً با نیاز به موفقیت اشتباه میشود چراکه هردو نیاز ممکن است به انجام فعالیتهای ” بارزوچشمگیر ” منجر گردد.اما تفاوت کاملا ً مشخصی بین آنها وجود دارد. افرادی که نیازی شدید به قدرت دارند میخواهند توجه دیگران را به خود جلب کنند، خود را به دیگران بشناسانند وآنها را در کنترل خود داشته باشند. اینگونه اشخاص زندگی سیاسی فعالتری دارند وبسیار مایلند که کنترل کانالهای ارتباطی را در دست خود داشته باشند، هم کانالهای ارتباطی با افراد سطح بالا وهم با مردم عادی، تا بدین ترتیب مسئولیتهای بیشتر وبیشتری برعهده بگیرند. افرادی که از نیاز بالایی به قدرت برخوردارمی باشند، مانندآنها که نیازبالایی به موفقیت دارند، هرروز در پی بهبود کارایی وعملکرد خود نمی باشند. بدین ترتیب، از آنچه تا به حال آموخته ایم نتیجه میگیریم که تمامی افرادی که به موفقیتهای بزرگ دست مییابند لزوما ً از نظر نیاز به موفقیت از امتیاز بالایی برخوردار نیستند.به عنوان مثال بسیاری از سیاستمداران برجسته، ژنرالها ودانشمندان ومحققین بزرگ واجد این ویژگی فردی نمی باشند چراکه از انگیزههای دیگری برخوردار میباشند. یک ژنرال یا یک سیاستمدار باید به روابط قدرت بیاندیشد، یک محقق باید قادر باشد برای مدتی طولانی وبدون هیچگونه باز خورد مستقیم وسریع زمانهای زیادی را به کار تحقیق بپردازد ؛ بازخوردی که شخصی با نیاز بالا برای موفقیت بدان نیاز دارد. از طرف دیگر دست اندرکاران فعالیتهای تجاری علی الخصوص فروشندگان یا افرادی که واقعا ً دارای مسئولیتهایی میباشند در نیاز به موفقیت از امتیاز بالایی برخوردارند. این مسئله حتی در یک کشور کمونیستی مانند لهستان نیز صادق است.مشخصا ً در آنجا نیز همانند یک نیاز مبتنی براقتصاد آزاد، یک مدیر هنگامی موفق است که دائما ً در فکر بهبود بخشیدن به عملکرد، تعیین اهدافی دحض اینکه موفق شویم، گرفتاریها هم تمام میشوند..
سهم ما از دنیا تمام دنیاست
انسان نباید به کم قانع باشد
پس بهشت برای چیست.
«زیگ زیگلار»
۱٫ منابع خصوصی تامین مالی
۲٫ منابع تأمین مالی از طریق بد هی
۳٫ منابع تأمین مالی از طریق سرمایه
۴٫ منابع داخلی تأمین مالی
دسترسی به منابع مالی:
به دست آوردن وجوه مورد نیاز برای راهاندازی کسبوکارها، همواره به عنوان یک چالش برای کارآفرینان مطرح بوده است. فرایند به دست آوردن وجوه مورد نیاز ممکن است ماهها به طول انجامد و کارآفرینان را از حرفه مدیریت کسبوکارها منصرف کند. از سوی دیگر، بدون تامین مالی کافی، کسبوکارهای نوپا هرگز به موفقیت نخواهند رسید. کمبود سرمایهگذاری عاملی موثر در شکست بسیاری از کسبوکارهاست، با این حال به دلیل نرخ بالای مرگ و میر کسبوکارهای کوچک جدید، موسسات مالی تمایل چندانی به قرض دادن وجوه یا سرمایهگذاری در آنها ندارند. فقدان سرمایه کافی، کسبوکار نوپا را با رها ساختن بر بنیان مالی ضعیف، مستعد شکست خواهد کرد.
سرمایهای که کارآفرینان برای راهاندازی کسبوکارهایشان نیاز دارند، کاملا همراه با ریسک است، چرا که سرمایهگذاران در این کسبوکارهای نوپا در قبال امکان دستیابی به پاداشهای چشمگیر (سودسرمایهای) باید برای احتمال از دست دادن کل سرمایه تزریق شده خود آماده باشند.
منابع تامین مالی کارآفرینان
طیف گستردهای از منابع تامین مالی (با امکانپذیری و هزینههای گوناگون)، در دسترس کارآفرینان قرار دارد و روشهای متفاوتی برای طبقهبندی آنها پیشنهاد شده است.در یک طبقهبندی از این منابع، دیکینز و فریل منابع مالی شرکتهای کارآفرینی را به دو دسته درونی و برونی بخشبندی کردهاند. در گزارشی که توسط شرکت مالی «امکو» ارائه شده است، منابع مالی به سه دسته منابع سهام (حقوق صاحبان سهام)، منابع بدهی (استقراض) و دیگر منابع دستهبندی شده بودند. در یک تقسیمبندی دیگر، کاردلو منابع مالی در دسترس کارآفرینان را به دو دسته تقسیم کرده است:منابع رسمی وغیر رسمی
در این مقاله با تلفیق تقسیمبندیهای فوق، منابع به چهار دسته تقسیم شده است. این چهار دسته عبارتند از:
– منابع خصوصی تامین مالی؛
– منابع تامین مالی از طریق بدهی (استقراض)؛
– منابع تامین مالی از طریق سرمایه (حقوق صاحبان سهام)؛
– منابع داخلی تامین مالی.
در ادامه هر یک از این منابع به گونهای تفصیلی مورد بحث قرار خواهد گرفت.
۱- منابع خصوصی تامین مالی:
اولین منبعی که کارآفرینان جهت تامین وجوه موردنیاز برای راهاندازی کسبوکارهایشان، به آن رجوع میکنند، منابع خصوصی است. برای این گروه محاسبات ریسک و بازده، به مانند دیگر گروههادارای اولویت نخست نیست.
– منابع شخصی (پس اندازهای شخصی):
نخستین جایی که یک کارآفرین در جستجوی پول به سراغ آن میرود، منابع مالی شخصی اوست. این منبع ارزانترین منبع مالی در دسترس است. ظاهرا کارآفرینان منافع خودکفایی را مشاهده نمودهاند، بهطوریکه رایجترین منبع تامین وجوه سرمایهای که برای کسبوکارهای کوچک به کار میرود، از محل صندوق شخصی کارآفرینان تامین میشود.
– دوستان و بستگان:
پس از صرف وجوه شخصی، کارآفرین به دوستان و بستگانی روی میآورد که ممکن است تمایل داشته باشند تا در کسبوکار او سرمایهگذاری کنند. به دلیل روابط آنها با کارآفرین، احتمال زیادی وجود دارد که این افراد سرمایهگذاری کنند. آنها اغلب صبورتر از دیگر سرمایهگذاران هستند. با وجود این انتظارات غیرواقعگرایانه یا ریسکهای درست درکنشده، از خطرهای این سرمایهگذاریهای خانوادگی است. برای پرهیز از چنین مسائلی کارآفرینان باید صادقانه فرصت سرمایهگذاری و ریسکهای آن را معرفی کنند تا در صورت شکست، دوستان و بستگان را با خود بیگانه نسازند.
۲ – منابع تامین مالی از طریق بدهی (استقراض)
تامین مالی از طریق بدهی شامل وجوهی است که مالکان کسبوکارهای کوچک استقراض کردهاند و باید به همراه بهره آن را بازپرداخت کنند. بسیاری ازکارآفرینان به نوعی از سرمایه ناشی از بدهی (استقراض) برای راهاندازی شرکتهای خود بهره میبرند. اگرچه وجوه قرض گرفته شده به کارآفرین این اجازه را میدهد که مالکیت کامل شرکت را در اختیار داشته باشد، با این حال او باید بدهی ایجاد شده در ترازنامه را تعهد کند و به همین ترتیب آن را به همراه بهره متعلق به آن، در آینده بازپرداخت کند. افزون بر این، به دلیل ریسک بیشتر کسبوکارهای کوچک، آنها باید نرخ بهره بیشتری را نیز پرداخت کنند. با وجود این، هزینههای تامین مالی از طریق استقراض اغلب پایینتر از تامین مالی از طریق سهام بوده و برخلاف تامین مالی از طریق سهام متضمن رقیق شدن مالکیت کارآفرینان در شرکت نیست.
کارآفرین که بر جستجوی تامین مالی از طریق استقراض است، به سرعت با دامنه گستردهای از گزینههای اعتباری روبرو میشود. در ادامه منابع تامین مالی از طریق بدهی (استقراض) مرور خواهد شد.
– بانکهای تجاری
بانکهای تجاری بیشترین تعداد و بیشترین تنوع وامهای کسبوکارهای کوچک را ارائه میکنند. مالکان کسبوکارها، بانکها را به عنوان اولین قرضدهندگان مدنظر قرار میدهند. بانکها غالبا در فعالیتهای اعطای وام خود محافظهکارانه عمل میکنند و ترجیح میدهند تا در هنگام تخصیص وامهای خود به کسبوکارهای کوچک، آنها را به شرکتهای درحال فعالیت اعطا کنند تا به یک شرکت نوپای با ریسک بالا. چنانچه بانکی در اعطای وام خود به یک شرکت دچار اشتباه شود، ترجیح میدهد که جریان وجوه نقد کافی برای بازپرداخت وام موجود باشد. نخستین پرسشی که هنگام ارزیابی طرح کسبوکار کارآفرینان در ذهن بیشتر بانکداران نقش میبندد این است که «آیا این کسبوکار قادر به ایجاد وجوه نقد کافی برای بازپرداخت وامی هست که دریافت کرده است ؟» گرچه بانکها برای تضمین وامهایشان بر وثیقه متکی هستند ولی آنچه بازپرداخت وام را در موعد مقرر تضمین میکند جریان نقد کافی شرکت است. از سوی دیگر، تهیه وثایق و راکد گذاردن آن نیز برای شرکتها هزینههایی را در بردارد.
– وامهای کوتاهمدت:
وامهای کوتاهمدت که برای کمتر از یکسال در نظر گرفته شدهاند، رایجترین نوع وامهای تجاری اعطاء شده به بنگاههای کوچک است. این وجوه نوعا برای پرکردن حساب سرمایه در گردش برای تامین مالی خرید موجودی بیشتر، بالا بردن برونداد (محصول)، تامین مالی فروش اعتباری و یا بهرهگیری از تنزیل نقدی به کار میرود. این وام هنگامی بازپرداخت میشود که موجودی به وجوه نقد تبدیل شود.
– وامهای میانمدت و بلندمدت:
وامهای میانمدت و بلندمدت برای مدت یکسال یا بیشتر ارائه میگردد و معمولا در افزایش سرمایه ثابت به کار میرود. بانکها این وامها را برای راهاندازی و آغاز بهکار یک کسبوکار، ساخت یک کارخانه، خرید املاک و تجهیزات و تامین وجوه برای دیگر سرمایهگذاریهای بلندمدت اعطا میکنند. بازپرداخت این وام معمولا ماهیانه یا فصلی تعیین میشود.
– خطهای اعتباری و اعتبارات اسنادی:
یک خط اعتباری به منظور حفظ جریان نقدی مثبت، وجوه کوتاهمدتی را به شرکت ارائه میکند، سپس هنگامی که در مراحل بعد شرکت توانست مبالغ مورد نظر را به دست آورد، این وام بازپرداخت میگردد. یک مزیت خط اعتباری این است که تا زمانی که وجوه، بازپس گرفته نشود بهرهای به آن تعلق نمیگیرد، در حالی که در زمان نیاز جریان نقدی این خط فورا در دسترس واقع میگردد. اعتبار اسنادی نیز میتواند در هنگام معامله با یک توزیعکننده جدید که ممکن است از نظر اعتباری شرکت دارای تضمین کافی نباشد، به کار گرفته شود. در چنین زمانی بانک میتواند با ارائه یک اعتبار اسنادی، پرداخت به شرکت را ضمانت کند.
– وامدهندگان به پشتوانه دارایی (وام رهنی):
وامدهندگان به پشتوانه دارایی، این امکان را برای کسبوکارهای کوچک فراهم میسازند تا وجوهی را از طریق وثیقه گذاردن داراییهای بعضا بیکار خود (حسابهای دریافتنی، موجودیها، تجهیزات ثابت و…) قرض بگیرند. حتی شرکتهای غیرسودده که صورتهای مالی آنها نمیتواند متصدیان وام را برای پرداخت وامهای رایج متقاعد کند، میتوانند وامهای با پشتوانه دارایی را دریافت کنند. چنین شرکتهایی که جریان نقدی ضعیف دارند اما از لحاظ دارایی غنی هستند از این طریق میتوانند از داراییهای نابهرهور خود برای تامین مالی توسعه شرکت و یا عبور از بحرانهای مالی استفاده کنند.
– اعتبار تجاری:
فروشندگان و عرضهکنندگان معمولاً خرید مواد اولیه و قطعات شرکتها را به مدت ۳۰ تا ۹۰ روز یا بیشتر با نرخ بهره معین تامین مالی میکنند.
– عرضهکنندگان تجهیزات:
بیشتر فروشندگان تجهیزات از طریق ارائه تسهیلات خرید، مالکان کسبوکارها را تشویق میکنند تا تجهیزات مورد نیاز خود را از آنان خریداری کنند. این روش تامین مالی تا حدود زیادی مشابه اعتبار تجاری است. معمولاً فروشندگان تجهیزات، یک شرایط اعتباری منطقی با پرداخت منصفانه که در طول عمر تجهیزات به طورمتعادل تقسیط شده باشد را پیشنهاد میکنند.
– شرکتهای تامین مالی تجاری:
شرکتهای تامین مالی تجاری انواع مشابهی از وامهای بانکی را در اختیار قرار میگذارند و معمولاً ریسک بیشتری را نیز نسبت به رقیبان محافظهکارشان، در پرتفوی وامهایشان تقبل میکنند. این شرکتها معمولاَ گزینههای اعتباری بسیاری را همانند بانکهای تجاری پیشنهاد میکنند، با وجود این به دلیل اینکه وامهای آنها دربردارنده ریسک بیشتری است، شرکتهای تامین مالی تجاری نرخ بهره بیشتری را نسبت به بانکهای تجاری درخواست میکنند.
– مؤسسات وام و پسانداز:(S&Ls)
تخصص موسسات وام و پسانداز در ارائه وامهایی برای داراییهای واقعی است. علاوه بر نقش سنتی آنها در ارائه وامهای رهنی برای مسکن، این موسسات منابع مالی را برای داراییهای تجاری و صنعتی نیز ارائه میکنند. در یک وام نوعی تجاری یا صنعتی، مؤسسات وام و پسانداز تا ۸۰ درصد از ارزش دارایی را با برنامه زمانی بازپرداخت تا ۳۰ سال قرض خواهند داد.
کارگزاریها:
در برخی کشورها کارگزاریها نیز در زمره شرکتهای وامدهنده جای میگیرند و بسیاری از آنها وامهایی را در نرخهای کمتر از نرخ بهره بانکی به مشتریانشان ارائه میدهند. این وامهای پوششی، نرخهای بهره کمتری دارند، چراکه از پشتیبانی وثیقههایی – سهام و اوراق قرضه موجود در پرتفولیوی مشتری- برخوردارند که باکیفیت و باتوان نقدشوندگی بالا هستند. نرخ بهره تعیین شده بستگی به نرخی دارد که کارگزار خود برای وام گرفتن آن مبالغ پرداخته است.
– شرکتهای بیمه:
در دیگر کشورها برای بسیاری از کارآفرینان، شرکتهای بیمه عمر میتوانند منبع مهم دستیابی به سرمایه کسبوکار تلقی شوند. شرکتهای بیمه دو نوع اساسی وام را ارائه میکنند. وامهای بیمهنامهای و وامهای رهنی. وامهای بیمهنامهای بر پایه مبالغی ایجاد شده است که از طریق حق بیمه پرداخت میشود. این وامها توسط بهترین نوع وثیقهها تضمین میشوند (پول نقدی که مالک کسبوکار قبلاً و از طریق حق بیمه پرداخته است). اساساً شرکت بیمه پول شخص کارآفرین را به خود او قرض میدهد و به دلیل آنکه قاعدتا با هیچ ریسک نکولی مواجه نمیشود، این وامها در نرخ بهرههای مطلوب ارائه میشوند. شرکتهای بیمه همچنین وامهای رهنی بلندمدتی را برای خرید داراییهای واقعی ارائه کردهاند. این نوع وامها بر پایه ارزش دارایی واقعی خریداری شده، قرار گرفتهاند. شرکتهای بیمه تا ۷۵ یا ۸۰ درصد از ارزش املاک و مستغلات را پوشش میدهند و به شرکت اجازه میدهند تا جدول زمانی بازپرداخت بیش از ۲۵ یا ۳۰ سال را بر عهده گیرد.
از احمدی نژاد تا رییسی/چه کسی پای رانت را به بازار خودرو باز کرد؟ ۱٫۰۰/۵ (۲۰٫۰۰%) ۱ امتیاز تخصیص امتیازهای ویژه اقتصادی به گروهی خاص از مردم، سنتی است که پایهگذار آن، رئیس جمهور دولت ششم بودهاست و تا امروز مسئولان در این راه […]
انواع کلاهبرداری در حوزه ارزهای دیجیتال_ چگونه فریب نخوریم ؟ ۱٫۵۰/۵ (۳۰٫۰۰%) ۲ امتیازs روند رشد بلاک چین و فضای ارزهای دیجیتال بسیار جذاب است. نوآوریهای فنی و الگوهای جدید معاملاتی بهسرعت در حال پیشرفت و تکامل هستند و همچنان جمعیت کثیری را به […]
احتمالا این روزها درباره ارزهای دیجیتال مخصوصا بیتکوین از گوشهوکنار در اخبار رادیو و تلویزیون یا شبکههای اجتماعی چیزهایی شنیدهاید.
چانه زنی برای دستمزد ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۱ امتیاز مذاکره درباره حقوق بخشی مهم و معمولی از فرایند استخدام است. منتها چرا به این بخش از صحبتها که میرسیم، کمی دستپاچه میشویم و نمیتوانیم درباره دستمزد و پولی که حقمان است بهخوبی مذاکره کنیم؟
اشتباهات مالی را به فرزندان خود گوشزد کنیم ۳٫۰۰/۵ (۶۰٫۰۰%) ۲ امتیازs اشتباهات مالی را به فرزندان خود گوشزد کنیم/ آموزش رفتارهای مالی مناسب به نوجوانان اهمیت زیادی دارد. آموزش مهارتهایی از این دست باعث میشود مدیریت مالی در بزرگسالی به نحو بهتری انجام […]
آزمایش علمی تناقض یا پارادوکس انتخاب ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز همیشه هر چه بیشتر باشد، بهتر است. موافق نیستید؟ تنوع غذایی بیشتر در یک رستوران، طعمهای بیشتر یک برند مربا، کانالهای تلویزیونی بیشتر و … ما همیشه به دنبال بیشتر، بیشتر و بیشتر هستیم. […]
به نکات زیر توجه کنید