جستجو در تک بوک با گوگل!

بازدید
خودشکوفایی
اشخاص عادی با تجربه اولین شکست دست از تلاش برمیدارند
به همین دلیل است که درزندگی با انبوه اشخاص عادی و
تنها یک «ادیسون» روبرو هستیم.
«ناپلئون میل»
۱٫ریسک پذیری
۲٫ریسکهای سازمانی
1)سوانح وریسکهایوابسته به ان برای یک سازمان
2)چارچوب مدیریت ریسک
3)یک استراتژی جامع
ریسک پذیری
ریسک پذیری:از ویژگیهای کلیدی کارافرینی است ومحافظه کاری منجربه عملکرد منفعل وتقلید از دیگران خواهد شد. گام برداشتن در اینده ای نامطمئن وحرکت در تاریکیها،فرصتهایی رابه کارافرین نشان می دهد که شایدبه راحتی برای دیگران قابل درک نباشد۰
موفقینت درکارآفرینی به واسطه دونشانه عمده قابل شناسایی است:۱)دستیابی به اهدافی که کارآفرینان برای شرکت خود تعریف می کنند۰ ۲)سودآوری ریسکی
شرکتهایی بااین نشانههای موفقیت،نمایشگرویژگیهای خاصی هستند:
الف) درشروع کار متحورانه خود،منابع خویش رابه ریسک میگذارند۰
ب) نقاط قوت وضعف خودرا درموقعیتهای متحورانه می شناسند
ج) ارزشهای عمومی متحورانه درشرکت دارند۰
آرتورلیپر دراشاده به یکی ازنگرشهای فکری لازم برای کارآفرینی می نویسد:« ازدست دادن پول وفرصتهای شناخته شده،بخشی از فرآیندکارآفرینی است۰وآخردنیابه حساب نمیآید۰
بنابراین کارافرینی مستلزم ریسک بوده ومنابع سازمانی یافرد کارآفرین دائماًدرخطر باختن قراردارد واین زیان زمانی که مقدمۀپیروزیهای بعدی قرارگیرد،جزئی ازکارآفرینی به حساب می آید۰سودآوری به عنوان یکی ازنشانههای موفقیّت سازمانهای کارآفرین،ازبازده بالا به دست می آید۰دریک دنیای رقابتی،بازده بالا مستلزم ریسک بالا است۰وریسک پذیری کارآفرین وقدرت تحمّل خطرات وشکستهای احتمالی است که به وی قدرت میدهد به فعالیتهای ریسکی بابازده بالا بپردازد۰
سوانح و ریسکهای وابسته به آن برای یک سازمان:
شد سوانح و خطرات، وسایل، شرایط با فعالیتهایی هستند که قابلیت ایجاد ضرر برای سازمان را دارند. سوانح و خطرات میتوانند خودر ا برای یک سازمان بصورتهای مختلف نشان دهند. یک سازمان ممکن است بوسیله مجموعهای از اتفاقات کوچک و یا یک اتفاق بزرگ مورد آسیب قرار گیرد. این ضررها ممکن است راجع به سلامت کارکنان، ماشینآلات، وسایل یا کل تأسیسات یک کارخانه، محیطزیست، محصول و یا داراییهای مالی باشد و نیز میتواند شامل داراییهای غیرمشهود مثل لطمه زدن به اعتبار و پرستیژ یک سازمان باشد.
اثرات این ضررها ممکن است باعث وقفه در امر فعالیت تجاری، از بین رفتن موجودی انبار، از دست دادن اعتبار نزد مردم و مشتریان، بازار و روحیه در کارکنان باشد،و درنهایت تمام اینها بطور مستقیم و یا غیرمستقیم باعث ضررهای مالی برای سازمان خواهد شد.
ریسکهای واقعی و ریسکهای تجاری:
در سخنرانیهای عادی روزمره، معمولاً کلمه سانحه و ریسک به جای یکدیگر بکار برده میشود، ولی ریسک بیشتر از وجود فیزیکی یک سانحه است. ریسک شامل ابعاد احتمالی در معرض قرار گرفتن یک سانحه، تکرار و طول مدت سانحه است و احتمالات ریاضی و اتفاق افتادن یک واقعه خواسته یا ناخواسته را در نظر میگیرد.
همچنین لازم است بین ریسک واقعی و ریسک تجاری تفاوت قائل شد و آنها را از یکدیگر متمایز کرد. ریسک واقعی معمولاً مربوط به سانحهای میباشد مثلاً در امر بهداشت، ایمنی، محیطزیست و امنیت در محیط کار که بهترین راه برای کنترل اینگونه ریسکها جلوگیری از وقوع چنین حوادثی است. ولی ریسک تجاری مربوط به بازرگانی، مالی و یا سرمایهگذاری میباشد که موفقیت در کنترل آن همیشه نسبی است و بستگی به کل اقتصاد، بازاری که در آن فعالیت میکنید و رقبای تجاری شما دارد.
ریسکهای وابسته و ریسکهای ناوابسته:
ریسکهای سازمانی را به دو گروه دیگر نیز میتوان تقسیم کرد. یکی ریسکهایی که مربوط به صنعت خاصی میباشند و دیگری ریسکهایی که اصلاً به صنعت خاصی مربوط نبوده، بلکه ریسکی است که کل بازار با آن مواجه است. مثلاً اگر نرخ سود بانکی در یک کشور بالا رود و یا در پول رایج یک مملکت، نسبت به ارزهای خارجی نوساناتی ایجاد شود، کلیه صنایع را دربرمیگیرد و فقط مختص به صنعت خاصی نخواهد بود. ولی اگر بطور مثال برای حفاظت از محیطزیست و افزایش لایههای اوزون در جو، محدودیتی در مورد استفاده از گازهای C.F.C ایجاد گردد، این محدودیت فقط برای صنایعی ایجاد دردسر خواهد کرد که در تولید محصولات خود از گاز C.F.C استفاده میکنند. مدیریت ریسک باید هر دو گروه از ریسک را به خوبی بشناسد و درصدد برطرف کردن آنها برآید.
ریسکهای استراتژیک:
بطور کلی، ریسکهای استراتژیک ریسکهایی هستند، که اگر اتفاق بیافتد، بطور جدی استراتژی تجاری شرکت و یا بنیان وجودی آنرا به خطر میاندازد.
برمبنای این تعریف ریسکهای استراتژیک نه تنها شامل ریسکهای واقعی و تجاری میباشد، بلکه ریسکهای وابسته و ناوابسته را نیز دربرمیگیرد.از طرف دیگر این را نیز باید در نظر داشت که گاهی اوقات ریسکهای تجاری و ریسکهای واقعی بر روی هم اثر میگذارند. بطور مثال وقوع سانحه آتشسوزی یا انفجار در تأسیسات یک کارخانه نه تنها مانع فعالیت تجاری میشود و دارایی اصلی شرکت را از بین میبرد، بلکه ممکن است سهامداران را نیز وادار به فروش سهام کند. تصمیم به ساخت یک کارخانه جدید محصولات پتروشیمی، نه تنها ریسک عمر مفید سرمایهگذاری را همراه دارد بلکه مطمئناً ریسک آلودگی و یا وقوع یک سانحه دلخراش را نیز در برخواهد داشت.
یکی از مباحث مهم که میتواند به خوبی رابطه بین ریسک تجاری و ریسک واقعی را نشان دهد همین بحث «مدیریت کیفیت» است. این روزها بازار برای محصولات تولیدی، جهانی شده است و رقابت بین تولیدکنندگان چنان شدت گرفته است که هر کدام سعی میکنند با استفاده از فاکتورهای مختلف، مثل طراحی، مرغوبیت، تکنولوژی، قیمت و فراوانی کالا، به طریقی از رقیب خود پیشی گیرند. نشان دادن کیفیت عالی کالاها، وسیلهای شده است تا کارخانه بتواند در بازارهای داخلی و خارجی بر رقیب خود غلبه یابند.اگر سازمانی بتواند نشان دهد که تمام فعالیتها و فرآیندی که به کیفیت کالا کمک میکند مثل طراحی، تولید، بازاریابی، ایمنی، فروش، منابع انسانی و مالی در حداکثر کارآیی و اثربخشی که میکند. آنوقت میتواند ادعا کند که شانس بیشتری نیز برای موفقیت تجاری دارد.یکی از عوامل مهمی که به بهبود کیفیت کالا کمک میکند داشتن مدیریت موثر و کارا میباشد. بخشی از استانداردهای بینالمللی ISO 9000 دقیقاً به ضرورت داشتن یک «سیستم مدیریت کیفیت» اشاره دارد و خیلی از سازمانها درخواست کردهاند تا مورد حسابرسی این سازمان قرار گیرند تا موفق به دریافت درک آن شوند. داشتن چنین مدرکی، فروش محصولات کارخانه را به مشتریانی که شرط اصلی خرید آنها داشتن این استاندارد بینالمللی است آسانتر میکند. ولی باید در نظر داشت که ISO 9000 در این لحظه زمانی فقط مدرک تأیید در مورد رعایت «حداقل روشهای اجرائی مناسب» میدهد و به مسأله کیفیت کالا توجهی ندارد. ارائه محصولات با کیفیت پائین هنوز ریسکی است که عواقب آن باید بوسیله خریدار و فروشنده در نظر گرفته شود.
چارچوب مدیریت ریسک:
مدیریت ریسک استراتژیک سه معنی مختلف استراتژیک را دربرمیگیرد:
اول: همان شناخت ریسکهای استراتژیک است (که در بالا به آن اشاره شد)
دوم: روش برخورد استراتژیک با مسأله ریسک و مدیریت آن است (یعنی تدوین استراتژیهای لازم)
سوم: مدیریت ریسک در بالاترین رده سازمان یعنی رده استراتژیک
روش برخورد استراتژیک با مدیریت ریسک، که معمولاً به خاطر سیاست انجام کار، در بالاترین رده سازمانی انجام میگیرد بیشتر شامل انتخاب بهترین مجموعه از استراتژیهای زیر میباشد:
۱- اجتناب از ریسک (بطور مثال جلوگیری از انجام یک فعالیت ریسکپذیر)
۲- کاهش ریسک یا کنترل زیان حاصل از آن (که معمولاً شامل در نظر گرفتن ریسکهای خطرناک در سازمان و برنامهریزی مناسب برای کاهش آنها تا آنجایی که امکان داشته باشد).
۳- نگهداری یا ابتقاء ریسک (قبول کنید که این ریسک چه بخواهید یا نخواهید وجود دارد و باید آنرا یا از طریق بیمه محدود، بیمه کنید و یا ضررهای آن ریسک را بپذیرید.
۴- انتقال ریسک (از طریق بیمه کردن ریسک، مثل ریسک مسوولیت کارفرما، ریسک مسوولیت در مقابل جامعه و ریسک حاصل از فروش محصولات شرکت).
۵- پخش کردن ریسک (که این موضوع بیشتر در مورد مدیریت سرمایهگذاری صدق میکند)
در رده عملیاتی، مدیران معمولاً با در نظر گرفتن چارچوب استراتژی کلی سازمان، حق دارند به اندازه اختیارات محلی، از تکنیکهای اجتناب از ریسک، کاهش ریسک و کنترل زیان حاصل از ریسک استفاده کنند.
ریسک، همیشه با شناخت سوانح یا خطرات و تجزیه و تحلیل آنها بر مبنای میزان اثرگذاری بر سازمان شروع میشود و سپس بر مبنای اطلاعات جمعآوری شده و آگاهی، به ارزیابی ریسک از طریق انجام فرآیند اصلی زیر میپردازیم:
۱- تخمین یا برآورد میزان ریسک (اندازهگیری ریسک)
۲- سنجش ریسک (چقدر این ریسک نسبت به ریسکهای دیگر بزرگتر است؟)
۳- تصمیمگیری در مورد ریسک (آیا این ریسک با در نظر گرفتن معیارهای متداول روز قابل قبول است؟)
۴- اقدام لازم در مورد ریسک (چه مجموعهای از استراتژیهای لازم را بایداز بین استراتژیهای ذکر شده در بالا انتخاب کرد؟)
معمولاً برای تجزیه و تحلیل، ارزیابی و یافتن وسایل لازم برای کنترل ریسک نیاز به تجربه، تخصص و اطلاعات کافی میباشد.
فصل ششم:
خوش بینی
انچه را که کرم پروانه ترادژی می نامد،
خداوند پروانه می خواند.
«ریشارد باخ»
۱٫ دلیل علمی خوش بینی
۲٫ قدرت چشم انداز مثبت
۳٫ آموختن بهره گیری از گرفتاری
۴٫ امیدواری را عادت خود ساختن
خوش بینی (دیدگاه و نگرش مثبت)
کارآفرینان افرادی هستند که به مسائل با دیدگاه مثبت می نگرند ودرواقع نیمه پرلیوان را می بینند۰ همین امر سبب می شود دربرخورد بامشکلات وسختیهای مسیر کاملاً امید خودشان رااز دست ندهند۰دراینجا این سئوال مطرح میشود که چرا برخی دیگر اینگونه نیستند؟ وآیا خوش بینی رامی توان به طریق علمی توجیه نمود؟
دلیل علمی خوش بینی:
زمینه داغ جدیدی درپژوهشهای علوم رفتاری بنام روانشناسی مثبت وجود دارد که ثابت می کند نگرش برعملکرد دقیقاًاثر می گذارد۰بیشتر عمر میمنند وعلاوه برآن پس از عدمخ اطمینان وتغییر بهتر برمی آیند۰
بسیاری ازمردم فکر می کنند که این نظربسیارجسوارانه است۰اما دلیل قاطع آن از پژوهش مو شکافانه جدیدی بدست آمده است۰این پژوهش برقدرت الگوی فکری ما تأکید می کند،وتأثیرگسترده خوش بینی برکارایی شخصی،شادکامی وسلامت کلی رانشان میدهد۰
درحال حاضردادههای عملی محکمی بدست آورده ایم۰علم ثابت مس کند که خوش بینی موهبتی است سترگ برای افراد ومی توان از آن به عنوان خصیصه ای فرهنگی که ازمیان کل نظام می گذرد۰
تفسیرخوش بینان ازاتفاقات بد:
پژوهشگران جنبه اصلی فضای فکری خوش بینی رامشخص کرده اند۰برای مثال،خوش بینان وقتی به مشکلی برخورد می کنند به طورطبیعی گرایش دارند که این مشکل رابرای خودشان موقتی توصیف کنند۰آنها هم مانند دیگران ناامیدی راتجربه می کنند،اما انتظار موقتی بودن آنرا دارند۰
اتفاقات بد رابه عنوان چیزی که احتمالاً گذراست تعبیر می کنند که درپی آن حتماً زمانهای بهتری خواهدآمد۰خوش بینان به جای اینکه درتنگناها متوقف شوند،خودرا از شر دشواریها خلاص میکنند وبه راه خود ادامه میدهند۰
خوش بینان به جای اینکه خودشان رابه خاطرآشفتگیها وشکستها سرزنش کنند،درجستجو یافتن چگونگی تأثیراحتمالی سایرعوامل یا شرایط دراین مشکل هستند۰عزت نفس این افراد محکم باقی می ماندزیرا باسرزنش کردن به خودشان ضربه نمی زنند،آنها درپی وجود خارجی دادن به مشکلات هستند۰
این افراد عادت کرده اند که پیرامون ترسها وشکستهایشان مرزی قراردهند ومشکل را در همان محدودۀ طبیعی خودش ببینند،یعنی به آن به عنوان مشکلی خاص یامنحصربه درشرایط خاص نگاه کنند ومایل نیستند که اثرمخرب آن رابه همه چیز تعمیم دهند۰این کارباعث ساده شدن مشکلات می شود،درنتیجه خوش بینان چیزهای بدرا درمحدودۀ خودش نگاه می دارند ونمی گذارند فراترازآن رود
بااین نگاه اتفاقات بد گذرا،بیرونی وخاص همان شرایط اند،دقیقاً زندگی امیدوارکننده به نظرمیرسد۰ خوش بینان به دلیل اینکه دنیایشان تهدید کننده به نظرنمی آید به خودشان امتیازمیدهند۰
قدرت چشم انداز مثبت:
دیریازود همه مابامشکلات برخورد می کنیم که دید خوش بینانه به ماکمک میکند برمشکلات فائق آییمهرکسی درمعرض فرصتهای زیادی قرار می گیرد۰
می تواند اینطور باشد که فرصت بزرگ شما درپیش چشم همه بدرخشد۰
ممکن است فرصتهای درخشان زیرسطحی خشن ازشکست وناامیدی پنهان یاانیکه آینده درخشانتان زیرابرعدم اطمینان تارشده باشد۰
بدون توجه به چشم انداز،خوش بینی احتمال موفقیت شما را برای بهره گیری ازموقعیت بیشتر می کند۰
آموختن بهره گیری ازگرفتاری:
ارزیابی ماازشرایط،مثبت یامنفیِ،دقیقاً درشکل گیری آینده مان درآن مسیر
مؤثر است۰همانگونه که «جورج دی» درکتاب جذابش « ذهن اجدادی» آورده است۰
” تمام چیزها برای افرادی که بهترین روش تبدیل چیزها را ایجاد میکنند،
بهترین تبدیل می شود۰″
امیدواری راعادت خود ساختن:
پژوهشهای روانشناسی نشان می دهد که امید به مردم کمک میکند تااز پس مشاغل دشواربرآیند،تحمل بیماریهای سخت راداشته باشند،ازافسردگی اجتناب کنند
وازدرزندگی موفق شوند۰
چگونه میتوان به طورسنجیده امید راپرورش داد:
اشتباه اکثریت این است که روی امید به عنوان چیزی که به راحتی اتفاق می افتد حساب بازمیکنند۰ماتوجه نمی کنیم که امید نظمی ذهنی است که می توان آن رابه کار بست۰اما امید خیلی فراترازآن است که دراختیارشانس قرارداده شود۰ماباید آگاهانه روی آن کارکنیم تاامیدواری بحش فعالی از روند فکری روزانه مان شود۰
اساساً امیدعمل تمرکز ذهنی است۰روح مثبت،وقتی ایجاد میکند که توجه تان را به سمت موارد زیرهدایت کنید:
ــ به کارهایی که می توانید انجام دهید تا کارهایی که نمیتوانید۰
ــ به کارهایی که می توانید کنترل کنید تا کارهایی که نمی توانید۰
ــ به چگونگی به کار گرفتن قدرت ومنابع خودتان به بهترین وجه۰
ــ به جنبههای مثبت زندگیتان، مانند موارد مؤثرآن ۰
ــ به امکانات تا محدودیتها۰
به امید امکان مبارزه دهید ومهار شکست،آرزوها ونیازهایتان را دراختیارش قرار دهید۰بگذارید نقش مفیدی درشکل گیری واکنشتان نسبت به هرچیزی که زندگی دربرابرشما قرار میدهد،ایفا کند۰
فصل هفتم:
سایر ویژگیها
افسانههاهیچ وقت حقیقت ندارند
و غیر ممکن یک افسانه است
« نورمن وینسنت پیل»
۱٫ قدرت تحمل ابهام
۲٫ کانون کنترل
۳٫ پشتکار
۴٫ صبر و شکیبایی
۵٫ استقلال طلبی
۶٫ هدفمندی
۷٫ توانایی ایجاد ارتباط
۸٫ اعتماد به نفس
۹٫ احساس مسئولیت
قدرت تحمل ابهام:
قدرت تحمل ابهام : عبارتست از پذیرفتن عدم قطعیت به عنوان بخشی از زندگی، توانایی ادامه حیات با دانشی ناقص درباره محیط و تمایل به آغاز فعالیتی مستقل بی آن که شخص بداند موفق خواهد شد یاخیر.
قدرت تحمل ابهام تا اندازه ای در گرو داشتن ویژگی مخاطره پذیری است.
ارتباط ریسک پذیری و قدرت تحمل ابهام در سطح فردی :
تا اندازه ای هر مدیری خیلی از تصمیمات را با اطلاعات نادرست و نا مشخص اتخاذ می کند. اما کارآفرینان ممکن است با ابهام بیشتری مواجه شوند، به خاطر اینکه ممکن است برخی از کارها را برای اولین بار انجام دهند از این رو همیشه در زندگی مخاطره را می پذیرند.
ارتباط ریسک پذیری و قدرت تحمل ابهام:
سازمانهایی که قدرت تحمل ابهام را ندارند به محافظه کاری روی می اورند..فعالیت کار آفرینان در سازمانهایی با جومحافظه کارانه، اجازه انجام کارهای متهورانه را ازآنها سلب می کند، و این خود، عامل مهمی درکاهش انگیزش آنهاست. به نظر بارینجر وبلودورن “۱۹۹۹” برای اینکه سازمان کارآفرین باشد، و برای نتیجه بخشی فعالیت افراد کارآفرین سازمان باید دائما با شناخت فرصتهای جدید وانجام اقدامات لازم برای شکار این فرصتها وبه دنبال آن کنترل بیشتر بر محیط، سودآوری خودرا افزایش دهد. ولی سازمانهای محافظه کار دربرنامه ریزی خود هرگز به فرصتهای جدید،نمی اندیشند. با وجود اینکه برنامه ریزی استراتژیک ممکن است در سازمانهای محافظه کار به اندازه سازمان کارآفرین پیچیده باشد، با وجود این در این سازمانها تاکیدی برشناخت فرصتها و مناسب بودن ایدههای جدیدنمی شود.
تغییر و تحول، ریسک از دست دادن قدرت را برای صاحبان آن در سازمان به دنبال دارد. ارائه ایدههای جدید و به دنبال آن شناخت فرصتهامی تواند منجر به تغییراتی گردد که آینده مشخصی ندارد. بنابراین سازمانهای موفق به دلیل ابهام نسبت به آینده تغییر، ایدههای جدید راسرکوب می کنند. این عامل بازدارنده کارآفرینی،فرایند نوآوری در سازمان را سرکوب می کند،مگر اینکه جو حاکم بر سازمان جوی ریسک پذیربوده و افراد حاضر باشند برای امتحان ایدهها وفرصتهای جدید، تن به خطر دهند. در چنین جوی است که سازمان می تواند افراد کارآفرین رادر خود بپروراند.
پشتکار
هیچ چیز قابل پیش بینی نیست و بدون تغییر به دست نمی آید. هنگامی که مشکلی سر راهتان قرار گرفت یا در رسیدن به اهدافتان موفق نشدید، باید در به نتیجه رساندن ایدهها، عقاید و خواستههایتان پشتکار داشته باشید و سخت کار کنید و بر نیل به موفقیت تمرکز کنید، با صبر و پشتکار نتایج دلخواه بدست خواهد آمد.
به خاطر مشکلات و موانع موجود بر سر راه اقدامات کارآفرینانه، پشتکار و استقامت بسیار در خلق محصول، فرآیند یا شرکت جدید از ملزومات موفقیت کارآفرین به حساب می آید.
موفقیت بعضی از کارآفرینان وحتی در مواردی موفقیت افسانه ای آنان ناشی از استقامت در تحلیلهایی از ریسک و بازده است که بنا بر دیدگاه کارآفرین بر توقف فعالیتهای وی تاکید می کند.
صبر و شکیبایی
صبر و تعهد در کنار هم قرار می گیرند و کارآفرینان که با شکیبایی تمام روزها و ساعات متمادی کار می کنند، هنگامی که موفقیت به رویشان لبخند زد، مزد این مقاومت و شکیبایی را خواهند گرفت.
استقلال طلبی
از ویژگیهایی است که به عنوان یک نیروی بسیار برانگیزاننده مورد تاکید واقع شده است. تمایل به استقلال یک نیروی انگیزشی برای کارآفرینی معاصر است. لذا آزادی عمل، پاداش دیگر کارآفرینی است. در واقع نیاز به استقلال، عاملی است که سبب می شود تا کارآفرینان به اهداف و رویاهای خود دست یابند. کارآفرینان متکی به خود هستند، به دنبال شرایط آماده
برای انجام کارهایشان نیستند، سعی می کنند شرایط محیطی را آن طور که خود می خواهند تغییر دهند و از این طریق به ایده آلهایشان برسند.
هدفمندی
کارآفرینان افرادی هدفمند هستند و برای رسیدن به اهدافشان تمام نیروهایشان را بکار می گیرند. تنها عاملی که باعث می شود در مواقع شکست و ناکامی دوباره امیدشان را بدست آورند و به تلاش ادامه دهند هدفی است که فراسوی خود می بینند و هر مانعی را هر چند عظیم از بین می برند.
«هامیلتون مابی » در این مورد می گوید:
موانع چیزهایی وحشتناکی است که هر گاه چشمهایتان را از هدف دور نگاه می دارید آن را می بینید
معمولاٌ احساس نیاز فرد را به سوی هدف سوق می دهد. احساس نیاز به استقلال، نیاز به موفقیت، نیاز به ثروت و… عواملی هستند که کارآفرینان در حرکت و رسیدن به هدف ترغیب می کنند. اگر هدف در زندگی وجود نداشت شاید هرگز کارآفرینی به وجود نمی آمد.
توانایی ایجاد ارتباط:
زمانی که شما تجارت خودتان را آغاز کردید و آماده اید تا به جهان یا همسایگان خود را نشان دهید وقت آن است که روابط عمومی را به فهرست مهارتهای کارآفرینی خود بیفزایید. درک نقش روابط عمومی و مسایل مربوط به آن از عوامل ضروری موفقیت است.
روابط عمومی در واقع روابط بین انسانهاست و یک… جنبه انتقادی در پیشرفت تجارت شما محسوب میشود. این در واقع تصویر هر روزه شماست که با هر کسی مواجه میشوید. این در رابطه با شما و شرکت شمااست که بر اساس نظم خاصی به نیرویی در انظار عمومی تبدیل میشود.
روابط عمومی که بر عهده خود شماست میتواند عامل اساسی در پیشرفت تجارت شما محسوب شود و کمک تان کند بدون متحمل شدن هزینه گزاف خود را به دیگران بشناسانید.
پیشرفت در رقابت و حرفه تان شامل ۶ مرحله اساسی میباشد:
مرحله اول: شامل این است که دریابید شما چه کسی هستید، چه کاری انجام میدهید و چگونه این را به جالب ترین و کوتاه ترین روش ممکن بیان میکنید. ممکن است موقعیتهایی نظیر شبکه سازی وجود داشته باشد جایی که شما فقط ۳۰ ثانیه وقت دارید تا خودتان را معرفی کنید. تا آن جایی که لازم است وقت صرف تمرین برای معرفی خود کنید تا این که از شیوه مثبت، قوی و مطمئن پیروی کنید.
اگر در رابطه با چیزی که باید پیشنهاد دهید اطمینان داشته باشید این اطمینان در دست دادن، طرز نگاه و تن صدای تان (حتی در ارتباط تلفنی) دیده میشود. به همین نسبت کیفیت و تصویر از هر مطلبی که شما به صورت اعلامیه، نامه و کارت تجارت ارایه میکنید مهم است چرا که به خاطر داشته باشید که موفقیت میآورد و اولین تاثیرات عمده آن این است که در رابطه با شما و تجارت تان بسیار صحبت خواهد شد.
مرحله دوم:که برای مشخص کردن شنوندگان و بینندگان شما و به وجود آوردن فهرست رسانههای گروهی است. فهرست شما حتما باید به وسیله نوع محصول و سرویس دهی تعیین شود. این که آیا شما یک شرکت محلی، ملی یا بین المللی هستید؟ و در چه بازارهایی برای رشد خود تاکید میورزید؟ اگر شما یک شرکت محلی باشید سعی میکنید بر روی رسانههای محلی متمرکز شوید. از طرفی دیگر، اگر رشد ملی را دنبال میکنید شما بیشتر مایلید تا به بررسی روزنامههای مهم دیگری از قبیل روزنامه وال استریت ژورنال، انتشارات کارآفرینی از قبیل فورچون، یا INC یا مجلات ویژه ای از قبیل خانه داری خوب یا سلامت بشر بپردازید. مجلات مربوط به فروش و تجارت منبع خوب دیگری برای حرفه و تخصص تان میباشد. همچنین منابعی نیز برای تهیه فهرست رسانههای گروهی از قبیل بیکن در شیکاگو و United way وجود دارد. این مهم است تا با همه رسانههای گروهی که شما با آنها در ارتباطید آشنا شوید.
در مرحله سوم:وقت آن میرسد تا مطلب مطبوعاتی را به طور ساده در یک صفحه و در ۳ تا ۴ پاراگراف بیاوریم که مطلب شما را به روشنی بیان میکند و این مهم باید خوب انجام پذیرد تا بتوانیم به سرعت توجه رسانههای گروهی را جلب کنیم. پاراگراف اول حاوی عناصر خبری مانند چه کسی، چه چیزی، کی، کجا، چرا و چگونه شروع شده و در پایان پاراگراف اول با عبارت «برای کسب اطلاعات بیشتر با… تماس بگیرید» همراه است. تکنیکهای جلب توجه شامل دادن آماری است که نشان میدهد که شنوندگان و خوانندگان آنها به این اطلاعات نیاز دارند که موجب ارتباط آنها با حوادث اخیر یا اخبار تجاری میباشد.
پاراگراف دوم ممکن است شامل این باشد که زندگی نامه ای را به صورت سریعی بگوید و یا شامل اطلاعات اضافی باشد. پاراگراف سوم شامل نقل قولی از بهترین منبعی که میتوانید پیدا کنید میباشد. همیشه بهتر است به منظور ستودن خود از گفتههای شخص دیگری استفاده کنید. بعضی اوقات نشریات فقط از پاراگراف اول استفاده میکنند بنابراین باید شامل تمام اطلاعات مناسب باشد.
مطالب مطبوعاتی باید در بالای صفحه نوشته شود. در قسمت بالای ستون سمت چپ باید «برای منتشر کردن فوری» نوشته شود. در قسمت فوقانی سمت راست باید اطلاعات در رابطه با تماس نگاشته شده باشد و نام و شماره تلفن روزنامه نگار شما «یا خود شما» در آن جا ذکر شود. قطعا مطمئن باشید که صددرصد از لحاظ دستور زبان،…، تلفظ، هجی کردن و اسمها صحیح… است.
مرحله چهارم: شامل خلق ابزار کار رسانه گروهی است که حاوی یک نسخه از مطالب مطبوعاتی علاوه بر اطلاعات دیگر میباشد. این به منظور به وجود آوردن علاقه برای مطبوعات به کار میرود تا رسانهها یک مطلب کامل بسازند و یا شما را در صحنه تلویزیون یا رادیو نشان دهند. مهم است تا بدانید که هر کدام از انواع رسانههای گروهی نیازها و خوانندگان و بینندگان ویژه خودش را دارد. واضح است که تهیه کنندگان تلویزیون از شگرد ابتکاری تصویری جهت جلب توجه مخاطبان استفاده کنند و بنابراین شما باید از تصاویر واضح و تصاویری که به راحتی قابل تولید میباشد استفاده کنید.
رادیو بیشتر علاقه مند است تا با استفاده از شگرد ابتکاری لفظی به بیان مطالب شما بپردازد. همان طور که شما در آغاز رقابت روابط عمومی تان بر روی پیام کوتاه مدت خود کار کرده اید حالا نیازمندید تا بر روی بهره برداری بهینه از تصویر کار کنید. چه طور مطالب خودتان رابه بهترین نحو ممکن بیان میکنید؟ تا هر بیننده ای بتواند خودش را جای شما بگذارد و به وسیله آن شناخته شوند و آن را در زندگی شخصی خودشان به کار گیرند؟ این امر همچنین باید جالب باشد و برای خوانندگان و بینندگان سود و ارزشی فراهم آورد. همچنین باید بروشوری از سابقه شرکت به…همه گزارشهای که با قلم شما نوشته شده و هرگونه مطالب دیگری در رابطه با روابط عمومی باشد برای معرفی خود تهیه کنید.
جلب توجه امیر ضروری است. این مهم نیازمند انتخاب دقیق رنگهای جذاب برای پوشه علاوه بر محتوای آن میباشد. کیفیت بسیار مهم بوده، بنابراین نباید آن را دست کم گرفت. باید توجه داشته باشید که باید دارای جلدی برجسته بوده و یا از برچسب آرم استفاده شود. یک پوشه با ضمیمه بیزنس کارت انتخاب کنید و متنی واضح که به راحتی قابل خواندن باشد و همچنین کیفیت کاغذ را انتخاب کنید.
مرحله پنجم: از قرار معلوم شما فهرست رسانههای گروهی را تهیه کرده اید. اکنون به بحرانی ترین قسمت آمده اید. آن را… پیگیری کنید، پیگیری کنید، پیگیری کنید. چرا که ممکن است تلفن زنگ نزند. این بستگی به شما دارد که تماس بگیرید. با گفتن «سلام، اسم من…» آغاز کنید و صحبت خودتان را در عرض ۱۰ ثانیه شروع کنید. شگرد ابتکاری خود را به خاطر داشته باشید و آن را در ۳۰ ثانیه و یا کمتر بیان کنید چرا که شما خبرساز هستید. قاعده عملی مناسب در تماسهای follow up برای شرکتهای ملی، مدت یک هفته و برای شرکتهای محلی ۳ تا ۴ روز و یا یک یا دو روز برای ایمیل زدن میباشد. ممکن است شما بخواهید یک خلاصه یک صفحه ای بنویسید تاوقتی که تماس میگیرید از آن به عنوان راهنما استفاده کنید. این نوشته باید شامل این باشد که شما که هستید، چرا خبرساز شده اید و چه طور محصول و خدمت شما به مردم سود و منفعت میرساند؟ مرحله ششم: شامل هفت مورد تذکر زیر میباشد که به شما کمک میکند تا در ۳۶۵ روز سال تبلیغ موثری بیافرینید. اگر نکات زیر را دنبال کنید در جلب توجه رسانههای گروهی موفق عمل خواهید کرد:
_ هر چند دفعه که ممکن است تماسهای خصوصی برقرار کنید.
_ همواره بیزنس کارت و اسناد و مطالب را به همراه خود داشته باشید.
_ بدانید که چه چیز خاصی در مورد شما وجود دارد که برای رسانهها مهم است و شما از رسانههای گروهی چه استفاده ای میکنید.
_ آن رسانه ای که شما با آن صحبت میکنید را بشناسید. همیشه قبل از این که به این کار بپردازید برنامه ای را از سوی آن رسانه ببینید یا بشنوید.
_ برای مصاحبه آماده باشید. ممکن است قبل از این که شما با آنها تماس بگیرید آنها با شما تماس بگیرند.
_ تصویر خودتان را ثابت نگه دارید و مطمئن باشید که تمام مطلب شما منعکس کننده تصویری است که شما میخواهید به تصویر بکشید.
_ در فعالیتهای اجتماعی و شهری شرکت داشته باشید و به دیگران کمک کنید تا با استفاده از شبکه، تجارتی را آغاز کنند.
اعتماد به نفس
اعتمادبه نفس ازمهمترین ویژگیهای کارآفرین است که منجربه تقویت حس اعتماد وی نسبت به تواناییهای درونی می شود۰این ویژگی، یکی ازعوامل شخصیتی مؤثربراستقامت وپشتکار نیز به حساب می آید۰اعتمادبه نفس به عنوان مشوق افراد برای طرح ایدههای نو وجسارت لازم برای پروراندن آن،حتی ازدارا بودن دانش کافی نیزاهمیّت شیشتری دارد۰افراد باید نسبت به خودتعهد واعتماد داشته باشند۰
خودباوری یاحس اعتمادبه نفس یک روش تفکر،احساس وعمل است که نشان میدهد شما خودراپذیرفته،برای خویش احترام قائلید وبه خودتان اعتماد واطمینان دارید۰
همین که شما خودرا موردسرزنش وانتقاد قرار دهید۰هنگامی به خود احترام میگذاریدکه موجودیت خود رابه عنوان یک واقعیت وارزشهای خودرابه عنوان یک انسان منحصربه فرد میشناسید ودراین حالت رفتارشما باخودتان درست به همان گونه ای است که بافردی که مورد احترامتان می باشد۰اعتماد به خود معنی اش این است که رفتارها واحساسهای شما به اندازه ای پایداروکافی است که علیرغم کلیه دگرگونیها وناملایمات بیرونی،احساس موجودیّت وتمامیت شماراحفظ میکند ومعنی خودباوری اینست که شما احساس کنید شایسته هستید که ازمواهب خوب زندگی بهره مند شوید،وهمچنین معنی آن این است که اعتماد دارید میتوانید به عمیق ترین نیازها وهدفهای خوددست بیابید۰
برای این که میزان بها دادن به خودتان رادریابید، به کسی فکر کنید( یا کسی راکه به خوبی می شناسید مجسم کنید) که اورا به طور کامل قبول کرده، به اواحترام می گذارید ومورد اعتماد وباورشمااست واکنون ازخود بپرسید که تاچه اندازه همین نگرش رانسبت به خود دارید۰
یک واقعیت ریشه ای درمورد حس احترام به خود این است که بایستی منشأ
درونی داشته باشد۰پس وقتی حس احترام به خود ما کم باشد،این کمبود موجب احساس خلأیی میشود که ممکن است شما بکوشید تا برای پرکردن آن ــاغلببه طور اجبار ــ به عاملی خارجی توسل جوئید،به گونه ای که موقتاًاین احساس خلأ درونی شما را پرکرده وراضی تان کند وهنگامی که این تمایل شما به پرکردن خلأ درونی تان درپیوند با یک عامل خارجی قوت گرفته،تکراری ویا خود شود اعتیاد گفته می شود ۰جایگزینی سالم اعتیاد این است که شما حس احترام به خود را رشد دهید،
بدین معنی که باتواناییهای درونی خود آشنا شده آنها را به کار گیرید، دریابید که میتوانید ازمواهب زندگی به طور کامل بهره مند بشویدو به خوبی لذت ببرید بدون اینکه نیازبه تکیه برچیزی یا کسی بیرون ازخود داشته باشید۰پایه واساس احساس خودارزشمندی شمادردرون خودتان نهفته است۰این واقعیتی است بسیارمحکم تر ومداوم تر ازهرنوع عامل بیرونی۰
احساس مسئولیت:
یکی ازویژگیهای کارآفرینان این است که نسبت به کارشان احساس تعهدو مسئولیّتدارند ونهایت سعی وتلاش خود رابه کار می گیرند که تمام وظایفشان رابدرستی انجام دهند ومسئولیت کاری را انجام میدهند می پذیرند۰
افراد باید درسرمایه گذاری وانجام یک کارویا ورود به بازاربه مسائلی معتقدباشند۰
همه ما با پایبندی به اعتقادات خود زندگی میکنیم زیرا نمی توانیم درآغاز یک چیز،پایان آن راتشخیص دهیم۰درهمه کارهایمان اعتقاد سرلوحه مان است وباآن همۀ موانع رابرطرف می سازیم وپلههای ترقی را یکی پس ازدیگری
می پیماییم وبدون اعتقاد نتایچ مطلوب بدست نمی آیند۰
همه ما درباورهایی بسر می بریم،درتردید درانخجام یک
یز،درتردیدهایی که درانجام یک عمل ارزشمندانه وجود دارد ما می توانیم شکهایی راکه با ما ستیز می کنند برطرف سازیم۰
درتاریخ کسی نیوده است که اینگونه شرایطی راپشت سرنگذاشته باشد۰پس چگونه می توان اعتقاد داشت؟
فقط باید انجامش داد!
دراولین قدم عزم خود رابه کار بست وباتداوم کارعمری آنرا به کار بست۰مطمئن باشید که اعتقاداتتان بیهوده نیست۰بااعتقاد می توانید به تمام اهداف دست نیافتنی،دست پیداکنید۰
ابتدا انتخاب کنید،تصمیم بگیرید وبعد مطمئن شوید که درتصمیمات خوداین اعتقاد راباور دارید، گذشته همچون آینده نیست۰
شما تنها نیستید۰
چه آنها را باورداشته باشید وچه خیر،قوانین جهانی که به کمک شما میآیند باید اولین قدم شما باشند تاخود راپیدا کنید۰
اعتقاد به سراغ کسانی می آید که به دنبالش هستند۰
آنرا نمی توان به وجود آورد،اعتقاد تضمینی درامید به چیزهایی است که بازگو می شوند۰اگربااعتقاد باری ازشکیات ذهن خود بردارید به این دلیل میرسید که سئوالی برایتان وجود ندارد۰
سخن آخر :
هیچ قانونی علیه کسی که می خواهد خود سرمایه گذاری پر مخاطره را شروع کند وجود ندارد. پس هر فردی می تواند یک کارآفرین باشد.
در فصول قبل ویژگیهای روانی و شخصیتی افراد کارآفرین و راههای نیل به آنها بیان شد. با وجود تاثیر بسیار عوامل فردی در نیل به این هدف نی توان از تحولات در سطح فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، و شرایط خانوادگی چشم پوشی کرد. بنابراین بک عامل مهم «عامل تغییر و تحول » است که این تحول باید هم در سطح جامعه و هم در شخصیت و نگرش افراد و در یک کلام در سبک زندگی او ایجاد شود.
تحول فرهنگی :
تربیت نیروی انسانی و آموزش در جامعه باهدف بهره برداری آتی از این نیرو صورت می گیرد. اما امروزه بسیاری از جوانانی که دردانشگاهها و مراکز علمی کشور به تحصیل مشغولند امیدوارند که پس از فراغت از تحصیل هرچه سریعتر وارد “بازار کار” شوند. عبارت “بازار کار” عبارتی است بسیار حساس، وبرداشت جوانان از این عبارت، یکی از عوامل حیاتی موثر در آینده کشور به حساب می آید.متاسفانه امروزه “بازار کار” در اذهان بسیاری ازجوانان و دانشجویان کشور یکسری پستهای ازپیش تعیین شده، و به عبارتی یکسری “صندلیهای پیش ساخته ای ” تعبیر می شود که درجامعه منتظر آنهاست. اما دیدگاه کارآفرینانه نسبت به پدیده اشتغال، تاحد زیادی از مشکلات جوانان در مواجهه با آینده، خواهدکاست. یک چنین دیدگاهی می تواند در پوشش تحولات فرهنگی لازم برای توسعه کارآفرینی در کشور،حاصل شود.
ازجمله اقدامات لازم برای به کارگیری ابزارکارآفرینی در سطح کلان، بسترسازی است. ویکی از مهمترین جنبههای آن، ایجاد فرهنگ کارآفرینی است.
بستر فرهنگی، به عنوان عاملی زیربنایی، و یاحتی مبنا و اساس سایر بسترهای لازم برای کارآفرینی، مستلزم تحولات عمیقی در شناخت،باورها، حقوق، آداب و رسوم و اخلاق یک ملت است.
فرهنگ سازمانی ازجمله خرده فرهنگهای یک جامعه است که به دلیل ارتباط بسیار نزدیکی که با کارآفرینی دارد، بر این پدیده تاثیرگذار است.
کارآفرینی به عنوان یکی از ویژگیهای فردی انسان، از بعد فردی نیز، مستلزم بستر وچارچوب شخصیتی متناسب با این پدیده است
فرهنگ کارآفرینی از بعد فردی :
فرهنگ کارآفرینی در سطح خرد در قالب ویژگیهای شخصیتی یک فرد، متبلور می شود.مانندخلاقیت و نوآوری، میل به موفقیت، اعتماد به نفس و…
فرهنگ کارآفرینی در سطح سازمانی :
بر این اساس، فرهنگ سازمانی اثر زیادی روی پدیده کارآفرینی خواهدگذاشت. جامع ترین فهرست از ویژگیهای سازمانهای کارآفرین که منعکس کننده فرایندها، ارزشها،ویژگیهای ساختاری و… مرتبط با فرهنگ سازمانی است در ذیل آمده است.
ویژگیهای سازمانهای کارآفرین
۱٫ریسک پذیر هستند.
۲٫نو آور باقی می مانند.
۳٫برنتایج تمرکز دارند.
۴٫انعطاف را جفظ می کنند.
۵٫تغییر را خوب می پندارند.
۶٫اشتباهات را می پذبرند و از آن یاد می گیرند.
۷٫معتقدند مدیران از هیچ، چیزها می سازند و برانگیخته می شوند
تحول اجتماعی:
کارآفرینی به عنوان یک مفهوم، به دلیل داشتن محتوای اجتماعی و تاثیر تجمعی که بر تلاشهای فردی دارد، عامل تغییر است.
کارآفرینی از طریق تجربه و انتقال آن، قابل آموزش و قابل یادگیری است. اما ترویج آن آسان نیست. اغلب خصوصیات تعیین کننده کارآفرینی از قبیل قابلیت استفاده از فرصتهایی جدید، جلب اعتماد و… خصوصیات نامحسوسی هستند و به راحتی نمی توان آنها را درک و به توصیه و دستورالعمل تبدیل کرد.
در عین حال، به طور روز افزونی، مؤسسات آینده و همچنین مشاغل آینده بر اساس شبکههای بهم پیوسته و منعطف از طریق مکانیسمهای وفاداری و اعتماد – سرمایه اجتماعی که از ویژگیهای کارآفرینی است، شکل خواهند گرفت و مشاغل جدید برای جوانان بیشتر از توانایی مؤسسات در نوآوری و استفاده از فرصتهای جدید در یک اقتصاد جهانی نشأت خواهند گرفت.
تحول اقتصادی :
یکی از بزرگترین چالشهای کارآفرینان و شاید مهمترین مانع آنها برای راه اندازی کسب و کارشان، کمبود منابع مالی برای تامین نیازهای سرمایه ای است. دولتها می توانند نقش چشم گیری در بهبود این وضعیت داشته باشند. علاوه بر آن خود فرد نیز با استفاده درست از منابع موجود می تواند نقش تعیین کننده ای داشته باشد. ( البته منابع ت[مین مالی در فصل چهارم کاملاٌ تشریح شد )
اندیشه بیل گیتس در این باره:
راز سرآمد بودن هر شرکت آن است که تغییرات صحیح را در زمان مناسب انجام دهد. جوانان معمولاٌ به خاطر ترس از شکست و ناکامی و نداشتن سرمایه یا فشاری که روی آنهاست، یک کار مستقل را شروع نمی کنند و محققان بر این باورندکه مهمترین دلیل این ترس ا ینست که الگوی مناسبی از جوانان ندارند که ازآن پیروی کنند.
چگونه دیدگاهتان را تغییر دهید :
۱٫فکر کنید می خواهید چگونه باشید.
۲٫چشمها را باید شست..
۳٫ مطالعه کتابها و مجلات و مقالات می تواند کمک کنند که درک بهتری
داشته باشید و دبدگاههای تازه را بپذیرید.
۴٫کردارتان را تغییر دهید.
۵٫محیط اطرافتان را تغییر دهید.
۶٫ا ز سرمشقی پیروی کنید.
۷٫از دوستانتان کمک بگیرید.
۸٫یک حامی اختیار کنید.
۹٫صبور باشید.
زندگی کارآفرینانه
زندگی کارآفرینانه زندگی است که جستجوگری،تکاپو و تلاش مستمر و بی وقفه برای رسیدن به کمال،اساس آن است. زندگی ای که باید دائما در جستجوی میان برها باشی و خلاقیت جوهره آن است. زندگی ای که هیچ گاه به وضع موجود اکتفاء نمی شود و در حالیکه باید با یک چشم به آینده بنگری با چشم دیگرت باید به دنبال شکار ایدهها و فرصتها از گذشته و حال باشی.زندگی که در آن شوق و صراحت و نشاط و صداقت و مثبت اندیشی آذوقه راه و سفر است. سفری سخت و خطرناک و مهیج و پایان ناپذیر.زندگی که در آن ارزش فرصتها بسیار بیشتر از ارزش طلاست. زندگی که در آن امروزت با فردایت یکسان نیست و هر لحظه باید تصمیمی جدی و سرنوشت ساز بگیری. زندگی که بی توجهی به شرایط محیطی هر لحظه نقاط قوتت را تبدیل به نقاط ضعف میکند.زندگی ای که در آن شکست مفهومی دیگر دارد و گاهی باید عمدا راه اشتباه را طی کنی تا به جواب درست برسی .زندگی که ارزشها و قوائد آنرا همواره باید زیرذره بین قرار دهی و از نو ارزیابی و ارزش گذاری کنی.زندگی که اغلب توام با حیرت و ابهام است و گاهی با وجود آنکه هدف داری تا رسیدن به آن،از آن بی خبری.زندگی که در آن تا آنجا باید احساساتی شوی که منطقت اجازه میدهد.در این زندگی باید پازلی را حل کنی که تصویر نهایی آن را ندیده ای، با این وجود امیدوار هستی و ندایی از درون همواره تو را به سمت چشم انداز هدایت میکند.زندگی که در آن عشق رسیدن به مقصد خواب را از چشمانت میگیرد و برای موفقیت حتما باید اول طعم شکست را بچشی.زندگی که اگر برای آینده ات برنامه ای نداشته باشی دیگران برایت برنامه ریزی میکنند. زندگی ای که برای پول درآوردن اول باید از پول چشم پوشی کنی تا بتوانی نانی به کف آری و به غفلت نخوری. زندگی که در آن موفقیت بذر شکست را با خود نمی پاشد، بلکه برعکس شکستها بذر موفقیت با خود میپاشند، زندگی که در آن اساسا شکست به معنی واقعه ای است که هنوز فوائد آن تبدیل به سود نشده است و معیارهای موفقیت با معیارهای رایج سنجیده نمی شود. زندگی که در آن شوخی و مزاح و بازی گاهی جدی تر از جدی است و امور بسیار جدی گاهی شوخی تر از شوخی میشوند. زندگی که در آن بیشتر فکر میکنی که چطور فکر کنی تا به اینکه به چیزی فکر کنی، یک سوال خوب و به جا بهتر از هزارها پاسخ خوب و به جا ارزش دارد و بیشتر از آنکه به موضوع فکر کنی به انتخاب موضوع و تعریف صحیح آن فکر میکنی.زندگی که در آن با وجود اینکه میدانی رسیدن به کمال به کوشش نیست به جوشش است ولی تا میتوانی میکوشی و در این راه دو درصد گفته، برایت چو نیم کردار ارزش ندارد.
بلکه کارآفرینی یک سبک زندگی است،زندگی که در آن خواستن چیزی، هنگامی خواستن بحساب میآید که آن را بخواهی و برای آن اقدامی بکنی و توانستن هنگامی اتفاق میافتد که نمی توانم را فراموش کرده باشی.زندگی که در آن بجز اندیشه هیچ چیز کاملا در اختیار تو نیست و برای مسلمان ماندن باید هر لحظه ایمانت را تازه گردانی.زندگی که برای بقا، در کسب و کار باید حرف نویی برای گفتن داشته باشی و بدون خلاقیت محکوم به فنا خواهی بود.ضمن اینکه همواره نگران این هستی که مبادا اختراعهایت وسیله ای تکامل یافته برای رسیدن به هدفی تکامل نیافته باشد.زندگی که در آن چیز تازه ای بدست نمی آید مگر اینکه تازه ای برایت کهنه شود.
در این زندگی تصور و خیال برتر از دانش است، زندگی که در آن خلاقیت به معنویت میانجامد و معنویت به خلاقیت. زندگی که در آن خودشناسی یعنی خداشناسی و خودشناسی یعنی آگاهی از کارکرد سیستم فراشناختی ذهن و کنترل آن،در این زندگی است که افراد به فرا آگاهی میرسند و بادقت در فهم خود و رسیدن به خویشتن خویش یک ساعت تفکرشان بهتر از سالها عبادت میشود.زندگی که در آن سازمانها پاسخهای درست به سوالهای غلط نمی دهند و هر کارمند و مدیری یاد میگیرد که چطور یاد بگیرد و چطور فراموش کند، در این زندگی سازمانها میدانند که فراتر از کارکنانشان نمی توانند بروند و به خوبی یاد گرفته اند تا زمانی که به روشهای قبلی تفکر میکنند نمی توانند بروند و به خوبی یادگرفته اند تا زمانی که به روشهای قبلی تفکر میکنند نمی توانند سبک مدیریت و سازمان خود را توسعه و بهبود بخشند،آنها میدانند که مسائل امروزشان با راه حلهای دیروز حل نمی شود و حل مسائل امروز با راه حلهای روز نیز برایشان کارساز نیست چون آنها باید مسائل آتی خود را با راه حلهای آتی اما امروز حل کنند.
در زندگی کارآفرینانه افراد منتظر نمی مانند که ایده طلایی به ذهنشان خطور کند یا جرقه ای سهمگین و پر تلالو در ذهنشان زده شود و بعد کار را شروع کنند بلکه کار را با ایده ای نسبتا کوچک که تنها بتواند آنها را در آغاز کار از خطر محفوظ دارد شروع میکنند تا بتوانند به تدریج بزرگ و بزرگ تر و کامل و کامل تر نمایند. در این زندگی به لباس های کهنه وصله نو دوخته نمی شود. مدیران سازمانها در این زندگی فقط یک چکش ندارند بلکه جعبه ابزار مجهزی در اختیار دارند ،که انواع مختلفی از ابزارها در آن وجود دارد.در این سازمانها انجام صحیح کارها به انجام کارهای صحیح تبدیل میشود و داشتن تکه ای کوچک از کیکی بزرگ به تکه ای بزرگ از کیکی کوچک ارجحیت مییابد. در زندگی کارآفرینانه ساختار سازمانها ساده میشود اما نقش افراد پیچیده تر و صراحت در سازمان به معنی گفتن مطلبی نیست که رئیس علاقه به شنیدن آن دارد همچنان که شایستگی به معنی اطاعت بی چون و چرا نیست، در چنین زندگی ای آرمان سازمانها را مدیران ارشد تعیین نمی کنند بلکه همه کارکنان در تبیین آرمان مشترک سازمان نقش دارند و به همین دلیل است که سازمان آنها تبدیل به سازمان ما میشود.
در زندگی کارآفرینانه علم ناقص خطرناک تر از نادانی است و همه میدانند که بزرگترین اشتباهات را بزرگترین دانشمندان مرتکب شده اند، لذا از این خبر یکه نمی خورند که سیصد سال، تمام دانشمندان عالم مساحت مثلث را اشتباه حساب میکردند.آنها میدانند که علم بشر ابطال پذیر است چون همواره در حال تغییر، رشد، اصلاح و یا تکمیل است و لذا علم را برای خود بت نمی کنند و ضمن برخورداری از علم حضوری، علم حصولی را جزء با ارزش ترین امور زندگی خود میدانند و همواره از خدای خود میخواهند که :
قطره دانش که بخشیدی ز پیش
متصل گردان به دریاهای خویش
یادمان باش
مشکلی در خیره شدن مداوم به گذشته وجود دارد، ممکنست در همین فاصله زمانی بفهمید آینده را از دست داده اید.
« پایان »
احتمالا این روزها درباره ارزهای دیجیتال مخصوصا بیتکوین از گوشهوکنار در اخبار رادیو و تلویزیون یا شبکههای اجتماعی چیزهایی شنیدهاید.
چانه زنی برای دستمزد ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۱ امتیاز مذاکره درباره حقوق بخشی مهم و معمولی از فرایند استخدام است. منتها چرا به این بخش از صحبتها که میرسیم، کمی دستپاچه میشویم و نمیتوانیم درباره دستمزد و پولی که حقمان است بهخوبی مذاکره کنیم؟
اشتباهات مالی را به فرزندان خود گوشزد کنیم ۳٫۰۰/۵ (۶۰٫۰۰%) ۲ امتیازs اشتباهات مالی را به فرزندان خود گوشزد کنیم/ آموزش رفتارهای مالی مناسب به نوجوانان اهمیت زیادی دارد. آموزش مهارتهایی از این دست باعث میشود مدیریت مالی در بزرگسالی به نحو بهتری انجام […]
آزمایش علمی تناقض یا پارادوکس انتخاب ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز همیشه هر چه بیشتر باشد، بهتر است. موافق نیستید؟ تنوع غذایی بیشتر در یک رستوران، طعمهای بیشتر یک برند مربا، کانالهای تلویزیونی بیشتر و … ما همیشه به دنبال بیشتر، بیشتر و بیشتر هستیم. […]
سرمایه گذاری در بورس بین المللی ۳٫۴۴/۵ (۶۸٫۸۹%) ۹ امتیازs سرمایه گذاری در بورس بین المللی پیشینه تبادلات ارزی مشابه پیشینه اختراع پول است و همواره افراد به سرمایه گذاری توجه ویژه ای داشته اند. حجم معاملات در بازار به دلیل تعداد بالای افراد […]
موسسه ” کورپوریت فایننس” در گزارش جدید خود به معرفی برترین بانکهای ژاپنی پرداخت. نظام بانکی در ژاپن شامل بانکهای داخلی و خارجی است.
به نکات زیر توجه کنید