جستجو در تک بوک با گوگل!

تابعيت پايگاه تك بوك از قوانين جمهوري اسلامي ايران

زن در فرهنگ غرب۱

606

بازدید

سرّ این که جهان غرب در خصوص این امر نیز فرهنگ منحط غلطى دارد و متأسفانه برخى افراد که از فرهنگى غنى و قوى اسلام بى‏اطلاعند، گوش به تبلیغات سوء آنان مى‏دهند، این است که انسان‏شناسى آن‏ها همانند جهان‏بینى آن‏ها است به عبارت دیگر،در انسان‏شناسى آن‏ها فرع بر جهان‏بینى آنان است و جهان‏بینى آن‏ها است در حد «مَا هِیَ إِلاَّ حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَنَحْیَا وَمَا یُهْلِکُنَا الاَّ الدَّهْرُ»(1) است، چون جهاد را در نشئه طبیعت خلاصه مى‏کنند، و از ماوراى طبیعت سهمى ندارند. انسان را نیز در قلمرو طبیعت خلاصه مى‏کنند و صرفا تن‏شناسند، نه انسان‏شناس.
کسى که به انسان‏شناسى از دیدگاه جهان‏شناسى مادى مى‏نگرد، هرگز در جهان سیر عمودى ندارد و نمى‏داند که مبدأ و متناهى سیر زندگى انسان چیست. او براى انسان مقامى برتر از آن چه که در نشئه طبیعت است قائل نیست و مسائلى از قبیل فرشته، ملک و وحى براى او مفهوم ندارد.»

آزادى زن و حقوق بشر
شکى نیست که اسلام در راه آزاد کردن زن از قید اسارت و استقلال دادن به او در اراده و عمل، پیش‏قدم است و غربى‏ها در این امر از اسلام تقلید نموده‏اند.
«قبل از گسترش نظام تابناک اسلام، زن در جهان، به خصوص در سرزمین اروپا، موجودى بى‏ارزش بود و در قاموس آمارگران بشریت، با هیچ طبقه‏اى سرشمارى و آمارگیرى نمى‏شد.
دانشمندان و فلاسفه آن روز مى‏گفتند: آیا در نهاد این اعجوبه هستى روح و روانى وجود دارد یا نه؟ و اگر داشته، روح انسانى است یا حیوانى؟ و به فرض آن که روح انسانى است، وضع اجتماعى آن در برابر مردان، آیا مانند بردگان است یا کمى بهتر از آن؟! و خلاصه، در مورد زنان مى‏گفتند: زن، گوىِ بازى بازى‏کنان شهوت، و کالاى کامرانى هوسبازان است؛ زن باید تسکین‏بخش درد مرد و سبب خالى کرن کیسه شهوت او باشد و در تمام مراحل زندگى، همچون سایه پیرو مرد قرار گیرد.»
در قرن بیستم میلادى ، براى اولین بار در غرب ، حقوق زن در برابر حقوق مرد عنوان شد.
انگلستان که قدیمى‏ترین کشور دمکراسى به شمار مى‏رود، فقط در اوائل قرن بیستم میلادى ، براى زن و مرد حقوق مساوى قائل شد.
«در ایالات متحده آمریکا با آن که در قرن هیجده ضمن اعلام استقلال، به حقوق عمومى بشر اعتراف کرده بودند، در سال ۱۹۲۰ میلادى قانون تساوى زن و مرد را در حقوق سیاسى تصویب کردند. همچنین فرانسه در قرن بیست تسلیم این امر شد.

از این رو، براى اولین بار در اعلامیه جهانى حقوق بشر، که پس از جنگ جهانى دوم از طرف سازمان ملل متحد منتشر شد، در مقدمه آن قید شد:
«از آن‏جا که مردم ملل متحد ایمان خود را به حقوق بشر و مقام و ارزش فرد انسانى و تساوى حقوق مرد و زن مجددا در منشور اعلام کرده‏اند.»
پیشگامان این نهضت، آزادى و تساوى حقوق او را با مرد مکمل و متمم نهضت حقوق بشر که از قرن هفدهم عنوان شده بود، دانستند و مدعى شدند که بدون تأمین و آزادى زن و تساوى حقوق او را با مرد سخن از آزادى زن و عدم تساوى حقوق او با مرد است و با تأمین این جهت، مشکلات خانوادگى یک‏جا حل مى‏شود.
حقوق بشر از دیدگاه غرب درباره خانواده، به طور کلى درباره حقوق زن بر مبناى آزادى‏هایى استوار شده است که به هیچ وجه نمى‏توان گفت آن آزادى‏ها بر مبناى امور طبیعى و منطقى بنا شده است؛ زیرا اولاً، اگر آن آزادى‏ها منطقى و طبیعى بود، نمى‏بایست نظام خانوادگى جوامع غرب و حتى جوامعى از مشرق زمین و مسلمانان که کورکورانه و از روى تقلید یا به وسیله جاه‏طلبى‏هاى حکومت‏هاى خودباخته‏شان به آن شکل درآمده‏اند به چنین وضع اسفبارى مبتلا گردند و انواع ناراحتى‏هاى جسمانى روانى و سقط جنین‏ها و بى‏هویتى‏ها ایجاد گردد.
ثانیا، حقوق بشر از دیدگاه غرب که نویسندگان مى‏بایست قدرى از علوم انسانى مطلع باشند، متأسفانه تفاوتى بین مساوات و عدالت را در نظام حقوقى خود رعایت نکرده‏اند. آنان به جاى این که عدالت را مطرح کنند و عدالت را مبناى حقوق قرار دهند مساوات را جایگزین کرده‏اند.
آن مساواتى که آنان منظور کرده‏اند بانظر به وضع بیولوژى و فیزیولوژى و روانى بین دو صنف زن و مرد وجود ندارد. اگر فرهنگ غرب که ریشه اساسى حقوق بشر غرب را تشکیل مى‏دهد، این حقیقت را باور داشت که قانون باید بر مبناى واقعیت باشد و نه شهوترانى‏ها و سودجویى‏ها و لجاجت‏ها و خودخواهى‏ها، عدالت را در این مورد مى‏پذیرفت نه مساوات بى اساس را و گرنه هیچ منطق قابل دفاعى نمى‏تواند او را از این خلاف محسوس برهاند»
این نهضت در عین این که یک سلسله بدبختى‏ها را از زن گرفته، بدبختى‏ها و بیچارگى‏هاى دیگرى براى او و براى جامعه بشریت به ارمغان آورد.
«زن غربى تا اوایل قرن بیستم از ساده‏ترین و پیش پا افتاده‏ترین حقوق محروم بوده است و تنها در اویل قرن بیست بود که مردم مغرب زمین به فکر جبران مافات افتادند و چون این نهضت دنباله نهضت‏هاى دیگر در زمینه «تساوى» و «آزادى» بود، همه معجزه‏ها را از معنى این دو کلمه خواستند، غافل از این که تساوى و آزادى مربوط است به رابطه بشرها با یکدیگر از آن جهت که بشرند و به قول طلاب، تساوى و آزادى حق انسان بما هو انسان است. زن از آن جهت که انسان است ، مانند هر انسان دیگر آزاد آفریده شده است و از حقوق مساوى بهره‏مند است، ولى زن انسانى است که با چگونگى‏هاى خاص و مرد انسانى است با چگونگى‏هاى دیگر؛ زن و مرد در انسانیت «برابرند، ولى دو گونه انسانند و بادو گونه خصلت‏ها و دو گونه روان شناسى، و این اختلاف ناشى از عوامل جغرافیایى و یا تاریخى نیست، بلکه طرح آن در متن آفرینش ریخته شده. طبیعت از این دو گونگى‏ها هدف داشته است و هر گونه عملى بر ضد طبیعت و فطرت عوارضى نامطلوبى به بار مى‏آورد»

این بود تاریخچه مختصرى از نهضت حقوق بشر در اروپا. چنان که مى‏دانیم همه موارد اعلامیه‏هاى حقوق بشر که براى اروپائیان تازگى دارد، چهارده قرن پیش در اسلام پیش بینى شده و بعضى از دانشمندان عرب و ایران آن‏ها را با مقایسه به این اعلامیه‏ها در کتاب‏هاى خود آورده‏اند؛ البته اختلافاتى در بعضى قسمت‏ها میان آن چه در این اعلامیه آمده با آن چه اسلام آورده وجود دارد و این خود بحث دلکش و شیرینى است؛ از آن جمله است مسئله حقوق زن و مرد که اسلام تساوى را مى‏پذیرد اما تشابه و وحدتِ یکنواخت را در زمینه حقوق زن و مرد نمى‏پذیرد؛
 
تفسیر غلط از آزادى
از جمله بلاهایى که دامنگیر جوامع غربى شد و این بلا تا به امروز هم دامنگیر آنها و کشورهاى پیرو و وابسته به آن‏هااست ، تفسیر غلطى بود که خواسته یا ناخواسته از مفهوم آزادى کردند.
روزگارى بر زن گذشته که چون کالا توسط پدر و شوهر و یا مردان دیگر در بازارها به فروش مى‏رسید. زمانى دیگر به علّتِ مرگ شوهر به همراه او زنده به گور مى‏شد و در عصر دیگر براى او هیچ شخصیت و حقوقى قائل نبوده‏اند و زمانى حق ارث نداشته و زمانى نیز از دادن رأى و شرکت در انتخابات محروم بوده است. در واقع ، حق انتخاب سرنوشت و نوع زندگى خود را نداشته است. این تحقیرها از یک سو و سخت‏گیرى‏هاى بى مورد کلیسا درباره ازدوج از سوى دیگر، موجب شد که زمانى که قدرت کلیساها کاهش یافت همه فشارها و تفریط‏ها به انفجار و افراط جنون‏آمیز مبدل شد.
یکى از نویسندگان مى‏گوید:
«غرب با مبارزه همه جانبه از نظر فلسفى، فکرى ، اجتماعى و تولیدى، و از نظر تمدن و فرهنگ با مذهب قرون وسطایى کلیسا یعنى مذهب کاتولیک‏هاى حاکم در غرب، خود به خود با همه قیدها و حدود و ارزش‏هاى اخلاقى، فکرى و اعتقادى که کلیسا به نام دین از آنها دفاع و حمایت مى‏کرد درافتاد و آن‏ها را نابود مى‏کرد و ناگهان مسأله آزادى جنسى مطرح شد.»
چنین بود که دیگر راه براى زنان باز شده بود و آنها مى‏توانستد گذشته حقارت‏آمیز خود را جبران کنند. لذا براى کسب حیثیت و مرتبت اجتماعى، وارد یک مسابقه بزرگ با مردان شدند و براى پیروزى و سبقت بر مردان از جاذبه‏هاى جنسى خود به عنوان یک سلاح استفاده کردند.
«اخلاق جنسى را تابو مى‏خواند و در روان‏شناسى خود، مبناى تحرکات انسان را در همه دوران‏هاى زندگى، «غریزه جنسى» معرفى مى‏کند و ایجاد مانع در برابر آن را به هر شکلى ممکن، مردود شمرده و عامل بیمارى‏هاى روانى مى‏داند»
اشتباه فروید و امثال او در این است که پنداشته‏اند تنها راه آرام کردن غرایز، ارضاء و اشباع بى‏حد و حصرآن‏ها است. «اینها فقط متوجه محدودیت‏ها و ممنوعیت‏ها و عواقب سوء آن‏ها شده‏اند و مدعى هستند که قید و ممنوعیت، غریزه را عصى و منحرف و سرکش و ناآرام مى‏سازد. طرحشان این است که براى ایجاد آرامش این غریزه باید به آن آزادى مطلق داد، آن‏هم بدین معنى که زن اجازه هر جلوه‏گرى و به مرد اجازه هر تماسى داده شود.این‏ها چون یک طرف قضیه را خوانده‏اند، توجه نکرده‏اند که همان طور که محدودیت و ممنوعیت، غریزه را سرکوب و تولید عقده مى‏کند؛ رها کردن و تسلیم شدن و در معرض تحریکات و تهیجات در آوردن؛ آن را دیوانه مى‏سازد و چون این امکان وجود ندارد که هر خواسته‏اى براى هر فردى برآورده شود، بلکه امکان ندارد همه خواسته‏هاى بى‏پایان یک فرد برآورده شود، غریزه بدتر سرکوب مى‏شود و عقده روحى به وجود مى‏آید.
هدف آزادى در غرب
هدف اول: استفاده از زن به عنوان کارگر ارزان قیمت
در قرن نوزدهم، «چون صاحبان کارخانه ‏هاى بزرگ دیدند که حقوق کارگران افزوده شده و اگر بخواهند تنها از مرد به عنوان کارگر استفاده کنند مسئله عرضه و تقاضا سبب مى‏شود که تقاضاى کارگر، کم و عرضه از طرف کارخانه، بیش‏تر شود و اگر کارى کنند که زن‏ها هم وارد جامعه شوند و از زن همه به عنوان کارگر بتوان استفاده کرد، قهرا تعداد کارگران افزوده مى‏گردد و قهرا بازار کار شکسته مى‏شود و با حقوق ناچیزترى از کارگر زن و مرد استفاده مى‏کنند. یک انگیزه اقتصادى سبب شد که تلاش کنند زن هم وارد جامعه و قشر کارگر شوند»

تحقیقات نشان مى‏دهد که زنان به علت پرکارى زیاد، بیش‏تر و زودتر از مردان فرسوده مى‏شوند؛ «طبق بررسى و تحقیقات موسسه دولتى I.B.M سوئد، زنان با…. و اشتغال در بازار کار، سلامتى خود را به خطر انداخته‏اند و در میان آن‏ها عوارض قلبى و عصبى افزایش یافته است.
طبق تحقیقاتِ نماینده تساوى حقوق سوئد (J.A.M.O)،در سال ۱۹۸۸ سالیانه صدها هزار زن در محل کارشان مورد تعدى و مزاحمت‏هاى جنسى واقع مى‏شوند و به این جهت مسئول سازمان تساوى حقوق، از مقامات مسئول تقاضا نمود که قوانین جدید و جدى‏تر براى ممنوع کردن مزاحمتى جنسى در محل کار وضع شود.
عقیده جمعى از اروپائیان در این مورد این است که «آن چه زنان در ترقیات پیشروى کرده‏اند، به همان مقدار حقوق مردان اجتماع را تعطیل نموده‏اند و هر مقدار زنان که در برنامه‏هاى رجال محیط دخالت کنند به همان اندازه از وظایف خویش بازمانده‏اند و در نتیجه، حیات و بقاء جامعه را کاهش مى‏دهند»
هدف دوم: ایجاد بازار مصرف
هدف دوم آن‏ها از آزادى زن این بود که از وجود او در فروشگاه‏ها استفاده شود تا اجناس لوکس و فرآورده‏اى کارخانه‏ها به فروش برسد. هدف این بود که از زنان به عنوان «فروشنده زن» استفاده کنند و تجمل‏گرایى در جامعه‏ها افزون گردد و قهرا آن چه را که کارخانه‏هاى متجملى اروپا تولید مى‏کرد به وسیله فروشنده‏هاى زن در خود اروپا و کشورهاى اسلامى در اختیار مردم قرار دهند.
هدف سوم: مبارزه با اسلام
هدف دیگر غربى‏ها از آوردن زن‏ها در جامعه، مبارزه با اسلام بود؛ زیرا «ورود زن‏ها در جامعه با کشف حجاب و برهنگى و فساد جامعه همراه بود و با تشکیل عشر تکدها، و جشن‏ها،آموزشکده‏ها و مراکز شب‏نشینى مختلف آن هم به دست دشمنان شماره یک اسلام انجام گرفت. در کشورهاى اسلامى، رهبر آزادى (بى‏بند و بارى) زن دو نفر بودند: یکى در ترکیه به نام آتاتورک و دیگرى در ایران به نام رضاشاه.
در این دو کشور و سایر کشورهاى اسلامى، فساد و فیلم‏هاى سکسى و انحراف منتشر شد و دیگر مسئله دین در ترکیه منزوى شد و گفتند: ما جمعیت لائیک هستیم. خلاصه، مسئله آزادى زن همراه شد تا این که مردها لباس اروپائى بپوشند، آموزشگاه‏ها مختلط باشد و هزار برنامه اسلام زدایى دیگر.»
بخشى از توصیه‏هاى مدیر ارشد انستیتوى بین المللى مطالعات استراتژیک لندن به غربى‏ها و مجله امریکایى نیویورک جهت ترویج فرهنگ منحط غربى این بود:
«براى مهار کشورهاى مستقل باید فرهنگ و اقتصاد آنها را آلوده کرد. تجارت با دشمن در کالاهاى غیر استراتژیک و نشان دادن این که چقدر فقیر هستند از راه‏هاى آلوده‏سازى است.
باید کشورهاى اسلامى را با ترویج سکس و آیت اللّه‏ها را با فرهنگ والت دیسنى در سرزمین‏هایشان به محاصره درآورد.
استفاده از زنان هرزه، از طریق توریسم و تکنولوژى‏هاى جدید اطلاعات، از روش‏هاى آلوده‏سازى است. حالا زمان مایکروسافات (کمپانى نرم‏افزارى بیل گیتس، غول ارتباط جهانى معاصر) و میکى ماوس (شخصیت کارتونى و یکى از سمبل‏هاى ترویج فرهنگى آمریکا) است. بعد مجله نیویورک با چاپ عکسى از یک زن عریان مى‏نویسد: سلاح مرگبار، خشن‏تر از آنچه تصور مى‏شود»
آثار مخرب آزادى جنسى در غرب
اینک پس از اشاره اجمالى به بعضى از ریشه‏هاى رفع محدودیت میان روابط زن و مرد، به آثار مخرب این عدم محدودیت مى‏پردازیم
 تنزل مقام زن، آزادى جنسى
اولین قربانى این تحولات در غرب خود زن‏ها بودند. وقتى که زن هویت انسانى خود را از دست داد و ارزش‏هاى معنوى براى او پوچ شد و تمام استعداد خود را روى ارزش‏هاى مادى و حیوانى گذاشت، با تکیه بر جنسیت و زنانگى خویش، از کسب کمالات دیگر خود را محروم ساخت؛ در نتیجه، وسیله‏اى براى خوشگذرانى و سوء استفاده جنسى مردان شد.

خانم الزیمارى ، از شاعران و نویسندگان کشور سوئدست ، در مقاله مهمى در روزنامه اکسپرس مى‏نویسد:
«هم اکنون در سراسر سوئد، دوشیزگانى زیبا هستند که در آرزوى شوهرند، و بسیارى از آنها اجبارا با مردها دوست مى‏شوند. آرى، در انتظار شوهرند ولى شوهر پیدا نمى‏شود، چون جوانان به هر شکلى که مایل باشند به جنس زن دسترسى دارند، و خود را نیازمند به ازدواج نمى‏بینند، و بسیارى از مردان زن‏دار هم از زن خود جدا شده تا آزادانه بتوانند خود پاسخ دهند».
بیزرائیلى، از نخست وزیرهاى انگلیس، در مقاله‏اى نوشت: «من در خطر ارتکاب بسى حرکات جنون‏آمیز هستم، ولى مى‏کوشم که از یکى از آنها حتما اجتناب کنم و قدم در آن نگذارم، و آن ازدواج عشقى است که در کوچه و بازار، دخترى را ببینم و خوشم بیاید و بگویم این زن ایده‏آل من است. نابخردان گوهرپاک و با قیمت آفرینش را از حصار عفت و عصمت، و پوشش و حجاب به عنوان آزادى بیرون کشیدند و دست او را در هر برنامه‏اى که شهوت اقتضا کند باز گذاشتند.
سپس به عنوان فرار از ازدواج عشقى او را دور انداختند زیرا مشاهده کردند، این گوهر، قیمت و ارزش خود را از دست داده و هر لحظه با کسى، و هر زمان در آغوش نامحرمى، و هر آن در برنامه‏اى خلاف عفت و ادب و مخالف وقار و انسانیت دست و پا مى‏زند»
سستى بنیان خانواده
نظام خانواده در اروپا و آمریکا نظامى غلط و بى‏پایه و بدون محتواست.
«آنان از ازدواج هدفى مقدس و پاک ندارند. واسطه ازدواج زن و مرد در آن‏جا فقط و فقط شهوت و ارضاء غریزه است. آن‏جا زن و مرد شایسته و صالح بسیار کم است. به همین خاطر، فساد و افساد از سر و روى اروپا و آمریکا مانند باران بهاران مى‏ریزد. مردان در مغرب زمین به طور اکثر، زنان به طور اغلب پس از گذراندن دوران فساد، به رفاقت‏هاى نامشروع با یکدیگر ازدواج مى‏کنند. خانم الزیمارى در جاى دیگر از مقاله خود مى‏نویسد: «مردها وفا و صمیمیت را نمى‏دانند؛ با حقه‏بازى زنان و دختران را به زانو در مى‏آورند. باید گفت: «از زمانى که جنس زن را به لجن بى‏عفتى و فضاى بى‏بند و بارى، و بدحجابى و بى‏حجابى سوق دادید، و او را به عنوان آزادى، به اسارت شهوات و تمایلات بى‏قید و شرط درآوردید، و مردان توانستند او را با بدنى نیمه عریان و در طنازى و عشوه‏گرى در هر کجا که خواستند سهل و آسان ببینند، وفا و صمیمیت نسبت به همسر خود و خانه و خانواده را از دست دادند. و تبدیل به افرادى حقه‏باز و مکار و حیله‏گر و کلاه‏بردار شدند. عوارض آزادى زن در روابط با هر که دلش بخواهد یکى دوتا نیست و محصولات تلخ این مسئله عددى کامپیوترى است. مردان با این مناظر دست از زنان خود کشیدند و به قول معروف از زیر بار مخارج خانه که مسئولیتى بر دوش آنان بود فرار کرده و براى ارضاء خود روى به بازار آزاد آورند، و جوانان بى‏زن، چون فرونشاندن شعله شهوت را ارزان دیدند، از تشکیل زندگى و ازدواج سرباز زده دنبال چشم‏چرانى و صید ناموس مملکت رفتند، بدین‏گونه نظام خانواده در غرب و در مقلدان شرقى آنان از هم پاشید و اوضاع شبیه اوضاع جنگل شد».
ویل دورانت، فیلسوف و نویسنده معروف تاریخ تمدن، مى‏گوید:«اگر فرض کنیم در سال ۲۰۰۰ مسیحى هستیم و بخواهیم بدانیم که بزرگ‏ترین حادثه ربع اول قرن بیست چه بوده است متوجه خواهیم شده که این حادثه جنگ و یا انقلاب روسیه نبوده است بلکه همانا دگرگونى وضع زنان بوده است. تاریخ چنین تغییر تکان دهنده‏اى در مدتى به این کوتاهى کمتر دیده است. خانه مقدس که پایه نظام اجتماعى ما بود، شیوه زناشوئى که مانع شهوت‏رانى و ناپایدارى وضع انسان بود، قانون اخلاقى پیچیده‏اى که ما را از توحش به تمدن و آداب معاشرت رسانده بود، همه آشکارا در این انقلاب پرآشوبى که همه رسوم و اشکال زندگى و تفکر ما را فرا گرفته است گرفتار گشته‏اند.
اکنون نیز که ما در ربع سوم قرن بیستم به سر مى‏بریم، ناله متفکران غربى؛ از به هم خوردن نظم خانوادگى و سست شدن پایه ازدواج از شانه خالى کردن جوانان از قبول مسئولیت ازدواج ، از منفور شدن مادرى، از کاهش علاقه پدر و مادر و بالاخص علاقه مادر نسبت به فرزندان، از ابتذال زن دنیاى امروز و جانشین شدن زیادى سرسام‏آور فرزندن نامشروع، از نادر الوجود شدن وحدت و صمیمیت میان زوجین؛ بیش از پیش به گوش مى‏رسد»
گسترش فساد در جامعه
حقیقت این است که اگر ارزش‏هاى واقعى استعدادهاى والاى زن تحت الشعاع جنبه جنسى او قرار گرفت و زن شخصیت واقعى خود را از دست داد و هر گونه توجهى به او جنبه شهوانى و حیوانى پیدا کرد و وقتى که بنیاد خانواده به عنوان بهترین مکان پرورش افراد به سستى گرایید، باید منتظر فسادهاى عظیم اجتماعى باشیم. مسلم است که هنگامى که خانواده‏ها استحکام خود را از دست دادند چه سرنوشتى در انتظار کودکان است. دیگر تربیت فرزندان از کار و وظایف مهم مادر به شمار نمى‏رود.
«در روزنامه A.B مورخ ۱۵/۱۱/۸۹ با عنوان روزانه ۵۰۰ هزار بچه تنها رها مى‏شوند از جمله آورده است: «روزانه حدود نیم‏میلیون دانش‏آموز بین سنین ۱۲-۷ پس از پایان مدرسه تنها هستند و به بچه‏هاى کلید در دست معروف شده‏اند. این بچه‏ها اغلب تنها در منزل و یا در میدان‏ها، خیابان‏ها، پارک‏ها و فروشگاه‏هاى بزرگ در تردد هستند و به تدریج دچار کج‏روى‏ها و مفاسد و جرائم گوناگون مى‏گردند.»
در سال‏هاى اخیر، «به علت افزایش جرائم و تبهکارى و وحشى‏گرى‏ها در بین نوجوانان در تعدادى از شهرهاى ایالات مختلف آمریکا رفت و آمد جوانان در خیابان‏ها بعد از تاریکى و یا بعد از ساعت ۱۰ شب ممنوع اعلام گردیده و این ممنوعیت به تدریج در تعداد بیشترى از شهرها و ایالات به مورد اجرا درمى‏آید.
و هم چنین تجاوزات به کودکان در منزل، بخصوص توسط ناپدرى‏ها اغلب بر اثر استعمال مشروبات الکلى و دیدن فیلم‏هاى سکسى و ویدئویى و از بین رفتن اعتقادات مذهبى و پایبند نبودن به اصول خانوادگى تشخیص داده شده است.»
در خبرى دیگر، درباره میزان تجاوزات جنسى در فرانسه مى‏خوانیم : «از هر چهار دختر فرانسوى یک نفر و از هر ۸ نفر پسر فرانسوى یک نفر قبل از رسیدن به ۱۸ سالگى مورد تجاوز قرار مى‏گیرد و ۲۲ درصد از این‏گونه تجاوزها قبل از ۶ سالگى به وقوع مى‏پیوندد و ۸۵ درصد از کودکانى که مورد تجاوز قرار مى‏گیرند، شخص متجاوز را مى‏شناسند و وحشتناک‏تر از همه این که ۴۰ درصد از این تجاوزها شخص متجاوز کسى جز پدر کودک نمی ‏باشد.»

سقط جنین و عواقب شوم آن
از مشکلات فزاینده در بسیارى از نقاط دنیا، حاملگى‏هاى قبل از ازدواج و بیمارى‏هاى مقاربتى از جمله ایدز است.
«تحقیقات کالج صنعتى مسایل مربوط به امور زایمان انگلیس نشان مى‏دهد که در طى بیست سال گذشته، میزان سقط جنین از سوى دختران نوجوان ۱۳ تا ۱۹ ساله در انگلیس چهار برابر افزایش یافته است. روزنامه تایمز مى‏نویسد: هم چنین بر اساس تحقیقات در سال گذشته در انگلستان و ویلژ ۱۷۳۹۰۰ مورد سقط جنین به طور قانونى صورت گرفته است که تقریبا ۳۱ این رقم متعلق به دختران نوجوان زیر بیست سال بوده است.»
تحقیقات سالهاى اخیر، «نشان مى‏دهد که در بین زنانى که سقط جنین مى‏کنند، عده‏اى به ناراحتى‏هاى روحى «افسردگى» و ناراحتى‏هاى رحم از جمله سرطان رحم دچار شده‏اند، بخصوص کسانى که بیش از یکبار سقط جنین کرده‏اند.»
در بسیارى از نقاط دنیا، «دخترانى که گرفتار حاملگى ناخواسته مى‏شوند به سقط‏هاى عمدى غیرمطمئن متوسل مى‏شوند. این سقط‏هاى غیرقانونى موجب مرگ دویست هزار زن در سال شد و براى تعداد بى‏شمارى از زنان هم مشکلات جسمى درمان نشدنى و همیشگى از قبیل نازایى ایجاد شده است.»
شکنجه و ضرب و جرح و تعدى به زنان
طبق آمار و نتیجه تحقیقات مرکز آمار سوئد، «برخوردهاى وحشیانه نسبت به زنان در اجتماعات به سرعت رو به افزایش است و در سال ۱۹۸۸ تعداد تجاوزات ثبت شده نسبت به سال ۱۹۸۷ به مقدار ۱۶% افزایش پیدا کرده بود.
طبق تحقیقات مرکز آمار، سالیانه متوسط ۱۳۰ هزار زن به وسیله شوهران، نامزدها و یا مردانى که با آن‏ها زندگى مى‏کنند و یا به طرق مختلف دیگر با آن‏ها رابطه دارند مورد شکنجه و ضرب و جرح قرار مى‏گیرند که بین ۴۰-۳۰ نفر از آنان در اثر جراحات وارده مى‏میرند. این ارقام مرکز آمار بر تعداد شکایات ثبت شده نزد پلیس استوار است، بنابه عقیده محققین دیگر تعداد واقعى آن به مراتب بیشتر و بین ۵۰۰-۳۰۰ هزار نفر حدس زده مى‏شود. چون زنان اغلب به علت جلوگیرى از آبروریزى و علل مختلف دیگر از تماس با مقامات پلیس و مقامات قضایى خوددارى مى‏کنند.»
تجاوز به زنان و آزارهاى جنسى در غرب به قدرى بالاست که زنان مجبور به حمل سلاح با خود هستند. زن غربى و غرب‏زده به سبب این گستردگى روابط،لحظه‏اى از تعرض و خیانت مردان مصون نیست. آن چه باعث تعجب و تأسف است این است که با وجود بدبختى و نکبتى که جوامع غربى، و به خصوص زنان، را فرا گرفته، سردمداران آن‏ها براى زنان ما دلسوزى مى‏کنند و با برپایى کنفرانس‏ها و سمینارهاى متعدد در کشورهاى خود و کشورهاى پیرو فرهنگ منحط غربى، خواهان آزادسازى زنان ما از هستند.

تهاجم فرهنگى غرب و خودباختگى کشورها
جهان غرب براى تحقق سلطه کامل سیاسى ـ اقتصادى، به تحقیر فرهنگى کشورهاى جهان سوم و اسلامى و تحمیل فرهنگ مبتذل خود مى‏پردازد. او با تکیه بر پیشرفتهاى علمى صنعتى خود، فرهنگ تجدد و مصرف و فساد را به جاى آموزش مبانى تکنولوژى و علوم قالب مى‏کند و همواره با ارائه وسایل صنعتى، به انتشار فرهنگ خود دست مى‏زند. فرانتس فانون در این مورد مى‏گوید:
«غرب براى تسلط بر کشورهاى مسلمان به این دستور قدیمى عمل کرده است که زن‏ها را در دست بگیریم، همه‏چیز به دنبال خواهد آمد. کشفیات جدید جامعه‏شناسان فقط کارى که کرده است، این است که به این فرمول قدیمى روش خاص علمى بخشیده است.»
متأسفانه به جاى مقابله با این تهاجمات، وابستگى سران و خودباختگى کشورهاى اسلامى زمینه را براى تحقق اهداف آنان مهیا نموده و دشمن را در وجهه یک دوست صمیمى پذیرفته است. در پاسخ سؤال مذکور، آن‏ها سه گروه مى‏شوند: گروهى از ایشان ، نتایج آن را با کیفیت مى‏دانند و به آن رضایت دادند و آن را از آثار روشن و درخشان زندگى غرب مى‏دانند؛ ولى گروه دیگر برخلاف ایشان، نتایج مذکور را از آثار تاریک زندگى غربى مى‏شمارند و نمى‏خواهند که آن نتایج را بپذیرند و فقط منافع مادى و شهوت‏رانى، آن‏ها را به این زندگى وادار ساخته است. گروه سوم نه این نظریات را مى‏دانند و نه از نتایج آن خبر دارند و نه مى‏خواهند که رابطه بین این نظریات و نتایج آن را بدانند، بلکه مى‏خواهند چیزى که در جهان معمول و معروف است از آن پیروى و متابعت کنند.
گروه اول کسانى هستند که به فلسفه، نظرات و اصول مدنیت غربى ایمان آورده، خود را تسلیم آن نموده‏اند. آن‏ها در همه امور با طرز فکر غربى فکر مى‏کنند و با عینک مؤسسین تمدن جدید اروپا مى‏نگرند و آرزو دارند که زندگى مدنى ممکلتشان را مطابق اروپا پایه‏گذارى مى‏نمایند.
لذا آخرین هدفشان از تعلیم و تربیت زن این است که او روش به دست آوردن روزى را یاد بگیرد و در عین حال، نقل و نبات مجالس بوده، فن اشباع غرایز و مقام و منزلت او در خانواده این باشد.
این است زندگى ایده‏آل در نظر این گروه غرب‏زده و این است راه ترقى و تمدن دنیوى.»
گروه دوم، «اکثرا مسلمان بوده و از خود احکامى را تراشیده‏اند که آن را با احکام حجاب مخلوط کرده‏اند و تا به حال نیز مردد بوده‏اند، نه با آن طائفه‏اند و نه با این طائفه: «مذبذبین بین ذلک لا الى هولاء و لا الى هولاء»؛ گاهى به دستورهاى اسلام عمل مى‏کنند و گاهى از انجام آن امتناع مى‏ورزند. ایشان کاملاً در اشتباهند که مى‏گویند با جمع بین بعضى روش‏هاى غربى و بعضى روش‏هاى اسلامى، مى‏توانند از منافع و خوبى‏هاى هردو برخوردار گردند و به این ترتیب، هم اخلاق اسلامى در منازل و خانه‏ها محفوظ مانده و رعایت شده است، هم نظام خانوادگى مستحکم و سالم مانده است و هم از محاسن و امتیازات نظام اجتماعى غرب برخوردار گردیده و از بدى‏ها و مضرات آن در امان مانده است.
حرص و علاقه زیاد به پوشیدن لباس‏هاى جذاب و چسبان و نازک، فنا شدن در تجملات و زینت، شرکت در محافل و-توجه زیاد به عکس‏هاى برهنه، تعلیم به سبک و شیوه غربى و…، تمام این‏ها نتایج تجاوز و زیر پا گذاشتن حدود اجتماعى اسلام است که اگر ضرر آنها به طور عاجل و سریع به نسل موجود نرسد، احمقانه خواهد بود که فکر شود نسل‏هاى آینده هم از ضرر آن در امان خواهند ماند، زیرا هر مکتب و اجتماعى که در مسیر انحراف قرار گیرد، در ابتداى مسیر اندکى از صراط مستقیم منحرف مى‏گردد، ولى وقتى که از آن نسل به نسل‏هاى بعدى برسید بدون شک آن اشتباه و انحراف بسیار گسترده و غیر قابل پیشگیرى خواهد بود.
کسانى که این گونه عمل مى‏نمایند، لازم است بدانند که اگر آنان فعلاً در ابتداى راه قرار دارند و به آخر راه نرسیده‏اند، نسل‏هاى آینده به آخر راه خواهند رسید.
گروه سومى نیز هستند که از اشخاص نادان و غافل شده است و داراى اهمیت و کفایت و قدرتى نیستند که بتوانند مسائل را تحلیل کرده و در آن تفکر نمایند و نظر بدهند. این گروه اهمیت و ارزش ندارند تا در رابطه با آنان بحث کنیم.»
در این باره برخى سؤال کرده‏اند که آیا تقلید در هر شرایطى درست و شایسته است . آیه اللّه‏ فضل اللّه‏ در این مورد جواب داده‏اند :
طبیعى است هنگامى که به تجارب دیگران – در زمینه‏هاى علمى یا عملى یا فکرى – برمى‏خوریم، باید بین این تجارب و بین خطوط اسلامى ترسیم شده در این دایره، مرز بگذاریم. آن گاه اگر در غرب چیزى مشاهده کردیم که با اصول کلى اسلامى ـ که انسان را به رشد و توسعه فزون‏تر فرا مى‏خواند – هماهنگ بود، باید از آن تجربه استفاده کنیم؛ به اعتبار این که آن، نهاد ارزش‏هاى مثبتى است که گذشتگان ما با آن مى‏زیستند ولى امروز، در میان مسلمانان تجربه نمى‏شوند زیرا شرایط موجود آنان را از این تجربه به دور نگه داشته است؛ اما اگر دیدیم واقعیتى در غرب با ارزش‏هاى اصیل اسلامى مخالفت دارد – همانند مسأله آزادى به آن شکل بى‏حد و حصر که غرب بدان پاى‏بند است، باید مرز ارزش‏هاى اسلامى را از ارزش‏هاى غرب جدا کنیم و حد فاصل آن دو را مشخص کنیم.
 
محدوده عمل زن در اسلام
در این نظام زن به عنوان مربی خانه تعیین شده است همانطوریکه کسب روزی بر عهده شوهر می باشد پس بر وی نیز واجب است که آن اموال را در امور منزل به شکل صحیح به مصرف برساند پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم فرموده اند: «المرأه راعیه علی بیت زوجها و هی مسئوله» زن در خانه مسئول و سرپرست بوده و مسئولیت اداره خانه با اوست و نسبت به وظائفی که در بیرون از خانه هست هیچ مسئولیتی ندارد مثلاً بر وی ادای نماز جمعه واجب نیست و جهاد هم بر او واجب نیست اگرچه جایز است که در میدان جهاد حاضر شده و در راه خدمت به مجاهدین مشغول گردد چنانچه در آینده در این باره بحث خواهیم کرد. و همچنین تشییع جنازه بر وی واجب نیست بلکه از مشایعت آن نهی شده است و حاضر شدن در مسجد و نماز جماعت بر وی واجب نیست و با مراعات بعضی شروط و قیود آنها اجازه دارند که در مسجد حاضر شوند، به هر صورت اینکار نیکو و پسندیده نیست و همچنین او اجازه ندارد بدون همراهی محرم سفر کند و خلاصه آنکه بیرون آمدن زن از خانه در هیچ حال پسندیده و مطلوب نیست و بهترین هدایت و وصیت اسلام در حق وی اینست که در خانه باشد بطوریکه آیه (وقرن فی بیوتکن) به آن مطلب به طور واضح دلالت می کند ولی ما می پرسیم که…

محدوده عمل زن در اسلام
در این نظام زن به عنوان مربی خانه تعیین شده است همانطوریکه کسب روزی بر عهده شوهر می باشد پس بر وی نیز واجب است که آن اموال را در امور منزل به شکل صحیح به مصرف برساند پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم فرموده اند: «المرأه راعیه علی بیت زوجها و هی مسئوله» زن در خانه مسئول و سرپرست بوده و مسئولیت اداره خانه با اوست و نسبت به وظائفی که در بیرون از خانه هست هیچ مسئولیتی ندارد مثلاً بر وی ادای نماز جمعه واجب نیست و جهاد هم بر او واجب نیست اگرچه جایز است که در میدان جهاد حاضر شده و در راه خدمت به مجاهدین مشغول گردد چنانچه در آینده در این باره بحث خواهیم کرد. و همچنین تشییع جنازه بر وی واجب نیست بلکه از مشایعت آن نهی شده است و حاضر شدن در مسجد و نماز جماعت بر وی واجب نیست و با مراعات بعضی شروط و قیود آنها اجازه دارند که در مسجد حاضر شوند، به هر صورت اینکار نیکو و پسندیده نیست و همچنین او اجازه ندارد بدون همراهی محرم سفر کند و خلاصه آنکه بیرون آمدن زن از خانه در هیچ حال پسندیده و مطلوب نیست و بهترین هدایت و وصیت اسلام در حق وی اینست که در خانه باشد بطوریکه آیه (وقرن فی بیوتکن) به آن مطلب به طور واضح دلالت می کند ولی ما می پرسیم که در این آیه کدامیک از این اوامر مخصوص به زنان پیامبر است که این قسمت را نیز مخصوص آنان بدانیم و در آیه آمده است: إن اتقیتن فلاتخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض و قلن قولاً معروفاً * و قرن فی بیوتکن و لاتبرجن تبرج الجاهلیه الأولی و أقمن الصلاه و آتین الزکاه و أطعن الله و رسوله إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهرکم تطهیر.
معنی؛ «اگر پرهیزگاری می کنید پس ملایمت نکنید در سخن که طمع می کند کسیکه در قلبش مرض است . بگویید سخن نیکو، و قرار بگیرید در خانه هایتان و ظاهر نکنید زینت و زیباییها را مانند ظاهر کردن مردم جاهلیت اول، و برپا دارید نماز را و بدهید زکات را و فرمان برید خدا و رسول او را، جزء این نیست که خدا می خواهد از شما دور کند سخنان ناپاک را ای اهل بیت، و شما را پاک و مطهر گرداند».
حال شما در این وصایا و اوامر فکر کنید و بگویید کدام یک از آنها مربوط به همه زنان نیست آیا لازم نیست که زنان مسلمان متقی باشند؟ آیا آنها اجازه دارند که در سخن نرمی نشان دهند و با مردان سخنی تحریک آمیز گویند؟ آیا آنها مجاز هستند که مانند جاهلیت پیشین خود را زینت نمایند؟ آیا سزاوار است که نماز و زکات را ترک کنند و خدا و رسول را فرمان نبرند؟ و آیا خدا آنها را در ناپاکی می گذارد؟
در صورتیکه تمام این اوامر مربوط به همه زنان مسلمان است پس چه دلیلی وجود دارد که (قرن فی بیوتکن) مخصوص زنان پیامبر باشد و نه دیگر زنان؟ برداشت اشتباه مردم به خاطر اول این آیه است که می گوید: ای زنان پیامبر، شما مانند دیگر زنان نیستید؛ ولی این اسلوب هیچ فرقی ندارد با اینکه شما به فرزندتان بگویید؛ ای پسر من، تو مانند دیگر پسران نیستی که در کوچه و بازار گردش کنی و حرکات و افعال نامناسب را مرتکب شوی، و این سخن شما این مفهوم را ندارد که حرکات نامناسب، بی ادبی و در کوچه گشتن درباره فرزندان دیگران پسندیده و نیک است هدف اینست که معیار اخلاق و محاسن و فضائل تعیین شود تا هر پسری که می خواهد شریف و نجیب باشد خود را با آن معیار مطابقت دهد، و قرآن نیز این روش را برای راهنمایی زنان برگزیده، زیرا زنان عرب در جاهلیت به مانند زنان اروپای امروزی آزادی داشتند و برگرداندن آنها مطابق دستورات اسلامی و تعالیم حدود اخلاقی و قیود اجتماعی به دست خود پیامبر صلی الله علیه وسلم به تدریج صورت می گرفت و در این شرایط اسلام به امهات المؤمنین با ضابطه واسلوب خاصی اهتمام وتوجه کرد تا اینکه آنان سرمشق و چراغ هدایت زنان دیگر باشند. ابوبکر جصاص در کتاب «احکام القرآن» این نظریه را تایید نموده و می نویسد: «این حکم اگرچه درباره زنان پیامبر نازل شده ولی عموم زنان را در برمی گیرد زیرا ما مامور هستیم که از پیامبر متابعت کنیم مگر در آن حکم که مخصوص وی باشد و نه امتش».
ولی اسلام در این باره آنقدر سختگیری نمی کند که در حالات ضروری و لازم هم به زنان اجازه ندهد، مثلاً اگر سرپرست مرد نداشته باشند و یا برای تامین معاش خانواده در بیرون از منزل کار کند و یا به علت بیماری و ناتوانی و مسایلی دیگر مجبور به خروج از منزل باشد. پس در همه این احوال و شرایط قانون به وی اجازه کامل داده است و در حدیث شریف آمده است: «قد أذن لکن أن تخرجن لحوائجکن» یعنی خداوند به شما زنان اجازه داده که به منظور رفع احتیاجات خود از منزل خارج شوند ولی باید دانست که این اجازه برای زنان همراه با مراعات شرائط و ضروریات است و بس، و این نمی تواند قاعده عمومی نظام اجتماعی اسلامی را تغییر دهد و آن قاعده اصلی اینست که محدوده کار زن در داخل خانه است و بیرون رفتن زن جایز نیست مگر به هنگام ضرورت و نیاز، پس لازم است که غیر از آن مقاصد و معانی چیز دیگری برداشت نگردد.

دانلود کتاب






مطالب مشابه با این مطلب

    قوانین معاشرت در جمع

    قوانین معاشرت در جمع ۲٫۳۳/۵ (۴۶٫۶۷%) ۳ امتیازs مودب و فهیم بودن یک مهارت اجتماعی مهم است که می‌تواند به شما کمک کند تا دوستان جدید پیدا کنید، در حرفه‌ی خود موفق شوید و محترم شمرده شوید.

    ۲۰ دلیلی که شاید ازدواج را برای شما خسته کننده بکند

    در آغاز ازدواج، شاید انقدر همه‌چیز جدید و هیجان‌انگیز است که نگهداشتن هیجان و شور یک رابطه، کار دشواری نباشد.

    تهاجم فرهنگی از نوعی دیگر

    تهاجم فرهنگی از نوعی دیگر/ تهاجم فرهنگی از نوعی دیگر/ زمان در کشورمان خیلی سریع می‌گذرد ایران صد سال پیش خیلی با ایران امروز فرق دارد خیلی چیزها وارد ایران شد که ما مجبور شدیم فرهنگ خودمان را با آن هماهنگ کنیم مانند تلفن […]

    وضعیت حجاب در جامعه امروز ما

    وضعیت حجاب در جامعه امروز ما ۲٫۶۷/۵ (۵۳٫۳۳%) ۱۲ امتیازs وضعیت حجاب در جامعه امروز ما/ وضعیت حجاب در جامعه امروز ما/ اینکه وضعیت حجاب در جامعه به این صورت درآمده است و روز به روز کم رنگ تر می ‌شود، به این دلیل […]

    پدیده شوم تکدی گری

    پدیده شوم تکدی گری ۴٫۵۰/۵ (۹۰٫۰۰%) ۲ امتیازs پدیده شوم تکدی گری/ پدیده شوم تکدی گری/ دست طمع چو پیش کسان می کنی دراز پل بسته ای که بگذری از آبروی خویش تکدی گری، عوارض و مخاطرات زیادی دارد. بخشی از مطالعات مقطعی و […]

    قوانین آداب معاشرت

    قوانین آداب معاشرت/ قوانین آداب معاشرت/ زیگموند فروید می‌گوید: «نمی‌توان این مسئله را نادیده گرفت که تمدن تا چه حد بر پایه‌ی چشم‌پوشی از غریزه بنا شده است.» همواره میان اینکه چقدر باید غرایز خود را دنبال کنیم و چقدر باید تسلیم قراردادهای اجتماعی […]




هو الکاتب


پایگاه اینترنتی دانلود رايگان كتاب تك بوك در ستاد ساماندهي سايتهاي ايراني به ثبت رسيده است و  بر طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند و به هیچ ارگان یا سازمانی وابسته نیست و هر گونه فعالیت غیر اخلاقی و سیاسی در آن ممنوع میباشد.
این پایگاه اینترنتی هیچ مسئولیتی در قبال محتویات کتاب ها و مطالب موجود در سایت نمی پذیرد و محتویات آنها مستقیما به نویسنده آنها مربوط میشود.
در صورت مشاهده کتابی خارج از قوانین در اینجا اعلام کنید تا حذف شود(حتما نام کامل کتاب و دلیل حذف قید شود) ،  درخواستهای سلیقه ای رسیدگی نخواهد شد.
در صورتیکه شما نویسنده یا ناشر یکی از کتاب هایی هستید که به اشتباه در این پایگاه اینترنتی قرار داده شده از اینجا تقاضای حذف کتاب کنید تا بسرعت حذف شود.
كتابخانه رايگان تك كتاب
دانلود كتاب هنر نيست ، خواندن كتاب هنر است.


تمامی حقوق و مطالب سایت برای تک بوک محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.


فید نقشه سایت


دانلود کتاب , دانلود کتاب اندروید , کتاب , pdf , دانلود , کتاب آموزش , دانلود رایگان کتاب

تمامی حقوق برای سایت تک بوک محفوظ میباشد

logo-samandehi