جستجو در تک بوک با گوگل!

بازدید
۱) تعریف انس با قرآن;
۲) شناخت نظامى که در روایات مربوط به انس با قرآن وجود دارد, به طورى که هر کس به فراخور حال خویش مى تواند از این منبع فیض الهى بهره گیرد. این نظام طولى از نگهدارى قرآن در منزل شروع مى شود و تا بالاترین مرتبه آن, یعنى عمل به قرآن, ادامه مى یابد. البته در پایان این نوشتار, از یک مرتبه بالاتر ـ که در این تقسیم بندى نمى گنجد ـ سخن خواهیم گفت.
اگر این نظامْ مورد پذیرش قرار گیرد, ثمره مهمّى خواهد داشت و آن, حصول (اخلاقِ تبلیغ) است. سیره پیامبر(ص) در جذب افراد به اسلام, این گونه بوده که همه را به یک دید, نگاه نمى کرده است و حتّى در صورتى که افراد از نظر پذیرش احکام اسلام, با هم برابر بوده اند, به یکباره آنها را به بالاترین مراتب یک حکم دعوت نمى کرده است و این, رمز موفّقیت ایشان بوده و مى تواند درس بزرگى براى مربّیان جامعه باشد.
ثمره دیگر آن, این است که قرآن از مهجوریت خارج مى شود و هرکس براساس توان خویش از آن, بهره مى گیرد. یکى ممکن است قرآن را فقط قرائت کند و دیگرى در آن بیندیشد و افرادى هم آن را راهنماى خویش قرار دهند و بدان عمل کنند.
۱) اُنس با قرآن
(انس) در لغت, معنایى مقابل (وحشت) دارد۱۲ و انس انسان به چیزى, بدین معناست که از آن, هیچ وحشت و اضطرابى ندارد و همراه با آن به آرامش مى رسد. انسانِ کمال طلب, فقط به امور مادّى بسنده نمى کند و به سوى هدفهاى والاترى گام بر مى دارد. لذا وحشت و تنهایى خود را در پناه امور معنوى زائل مى کند. در روایات, به انس با علم و معرفت به قرآن و ذکر خدا سفارش شده است.
امام على(ع) فرمود: «هر کس با قرآن انس گیرد, از جدایى دوستان, وحشتى نخواهد داشت».13 ایشان همچنین در جواب گروهى که هنگام سفر از ایشان توصیه اى خواسته بودند, فرمود: اگر به دنبال مونسى مى گردید, قرآن برایتان کافى است.۱۴
آن حضرت در مناجات خویش با خدا چنین زمزمه مى کند:
اللّهمّ انّک آنسُ الآنسین لأولیائک… إن أوحَشَتْهُمُ الغربه آنسهم ذِکرُک.۱۵
پروردگارا! تو براى دوستانت مأنوس ترین مونسهایى و اگر غربتْ آنان را به وحشت اندازد, یاد تو مونس تنهایى آنهاست.
امام سجاد(ع) فرمود:
اگر هم هیچ موجودى بر روى زمین زنده نماند و من تنها باشم, مادام که قرآن با من است, وحشتى نخواهم داشت.۱۶
تعبیرات این چنین در سخنان ائمه(ع) فراوان وجود دارد و معمولاً براى تأکید بر موضوعات مهم, این گونه سخن گفته اند; خصوصاً در مورد قرآن که «تبیاناً لکلّ شىء»17 است. آنچه انسان در مسیر هدایت به آن نیاز داشته باشد, در قرآن پیدا مى کند. حتّى اگر انسان در معرض ترنّم آیات الهى قرار گیرد و به آیات آن گوش بسپارد و قصد التذاذ معنوى از آن را نداشته باشد, به ایمانش افزوده مى شود و احساس آرامش مى کند:
انّما المؤمنون اذا ذکر اللّه وجلت قلوبهم و اذا تلیت علیهم آیاته زادتهم ایماناً.۱۸
آنهایى که در محافل قرآنى حضور داشته اند و تا اندازه اى با معانى آن نیز آشنا بوده اند, با شنیدن آیات رحمت به شوق آمده و مسرور گشته اند و از شنیدن آیات عذاب, حالت حزن به خود گرفته اند و در مجموع, ایمانشان استوارتر گشته است; چرا که قرآن, هم مى تواند موجبات لذّت معنوى را فراهم کند و هم کتاب عمل باشد. امام صادق(ع) فرمود:
به دنبال مونسى بودم که در پناه آن, آرامش پیدا کنم, آن را در قرائت قرآن یافتم.۱۹
۲) مراتب انس با قرآن
نظام پیشنهادى یى که از مجموع روایات مربوط به قرآن به دست مى آید ـ چنانکه گفتیم ـ از نگهدارى قرآن در خانه آغاز مى شود و با بالاترین درجه, یعنى عمل به قرآن, پایان مى یابد. مراتب علم به قرآن و بطون آن (که به طور تفصیلى هم به آنها اشاره خواهد شد) عبارت اند از:
الف) نگهدارى قرآن در خانه;
ب) نگاه کردن به آیات قرآن;
ج) گوش فرادادن به تلاوت قرآن;
د) تلاوت قرآن;
هـ) تدبّر و تفکّر در قرآن;
و) عمل به قرآن.
در مورد مراحل فوق, روایات زیادى وجود دارد که براى هر مرتبه, نمونه اى آورده مى شود و سعى خواهد شد تا روایاتى که از سند معتبرترى برخوردار باشند, انتخاب شود. البته معمولاً در هر مرتبه, تعداد روایات به حدّى است که احتمال صدور آن را تقویت مى کند. متأسفانه در زمینه سند و راویان روایاتى که منشأ حکم و فتوا نیستند, کار زیادى صورت نگرفته است و چون این روایات در محافل علمى مورد نقد و بررسى واقع نمى شده اند, بسیارى از راویان آنها نیز مورد تحقیق رجالى قرار نگرفته اند و لذا در بعضى کتب رجالى, حکم به مجهول یا مهمل بودن آنها مى شود. به نظر مى رسد اگر روش خاصّى در مورد این گونه روایات به کار گرفته شود, بسیارى در این روایات و راویان آنها از مهجور بودن خارج خواهند شد. فعلاً پیشنهاد ما همان استفاضه است (یعنى در هر موضوع, روایات را باید کنار یکدیگر قرار داده, در مورد صدور آنها قضاوت نماییم).
ب) نگاه کردن به قرآن
در مورد نگاه کردن به قرآن, روایاتى وجود دارد که آن را نوعى عبادت شمرده است. ابوذر از رسول خدا نقل مى کند که فرمود: «نگاه کردن به قرآن, عبادت است».21 در روایت دیگرى از پیامبر(ص) آمده است:
«اُعطوا أعینکم حظّها من العباده», قالوا: «وما حظّها من العباده؟», قال: النظر فى المصحف والتفکّر فیه والاعتبار عند عجائبه.۲۲
«چشمانتان, بهره اى از عبادت دارند که باید به آنها ببخشید». سؤال کردند: «نصیب آنها از عبادت چیست؟». فرمود: نگاه کردن به قرآن و فکر کردن در آن و پند گرفتن از شگفتى هاى آن.
البته روایت دوم, دلالت بر تدبّر در قرآن نیز دارد که در مراحل بالاتر است; امّا با توجّه به روایت ابوذر, اگر کسى فقط نگاه هم به قرآن بکند, نوعى عبادت است و روایت دوم, در مقامِ قیدِ اطلاق روایت اوّل نیست; چون قرینه خارجى داریم. وقتى نگهدارى قرآن در منزل سفارش شده است, قطعاً نگریستن به آیات آن, ارزش بیشترى دارد.
ج) گوش فرادادن به قرآن
قبل از مرتبه قرائت, گوش دادن به قرآن است. اگر کسى به هر دلیل از قرائت قرآن ناتوان است, مى تواند به آن گوش فرا دهد. پیامبر(ص) این تقدّم و تأخّر رتبه استماع و قرائت را در روایتى چنین بیان فرموده است:
من استمع الى آیه من کتاب اللّه تعالى کتب له حسنه مضاعفه, و من تلاها کانت له نوراً یوم القیامه.۲۳
هرکس به آیه اى از کتاب خدا گوش فرا دهد, خداوند براى او حسنه مضاعف مى نویسد و هرکس آن را تلاوت کند, [آیات آن] همچون نورى در قیامت برایش جلوه خواهد کرد.
کلینى در «اصول کافى» از امام سجاد و امام صادق(ع) نقل مى کند:
من استمع حرفاً من کتاب اللّه عزوجل من غیر قرائهٍ کتب اللّه له حسنه ومحا عنه سیّئه و رفع له درجه.۲۴
اگر کسى حرفى از کتاب خدا را فقط گوش کند و تلاوت هم نکند, خداوند برایش حسنه مى نویسد و گناهى از او محو نموده, درجه اش را بالا مى برد.
مضمون این روایت به گونه اى نیست که قبول آن مشکل باشد. در بعضى روایات, براى کارهاى کوچک, ثواب زیادى وعده داده شده است که معمولاً قبول کردن آن مشکل است. بسیارى از این گونه روایات, جعلى هستند; خصوصاً در باب قرآن که براى ترتیب و تشویق مردم به قرائت آن, برخى از افراد نادان, روایات فراوانى جعل مى کردند و حتّى زمانى که آن جاعلانْ مورد اعتراض پیامبر(ص) واقع مى شدند, پاسخ مى دادند که این روایات به نفع شماست و مردم, بیشتر به قرآن روى مى آورند!
نقل شده که به ابوعصمه گفتند: «تو از کجا و به چه طریق, احادیثى در فضیلت قرآن و سوره هاى آن از عکرمه و ابن عباس نقل نمودى؟». گفت: چون من مردم را از قرآن روگردان و به «فقه» ابى حنیفه و «مغازى» محمد بن اسحاق مشغول دیدم, این احادیث را وضع کردم.
حاکم نیشابورى از یکى از زُهّاد نقل نموده که به وى گفتند: «چرا احادیثى در فضیلت قرآن و سوره هاى آن ساختى؟». وى همین جواب ابوعصمه را داد. آن گاه به وى گفتند: «مگر نشنیده اى که پیامبر(ص) فرمود هر کس بر من دروغ ببندد, جایگاهش پر از آتش گردد؟». گفت: من بر وى دروغ نبستم; بلکه به نفع وى حدیث ساختم!۲۵
خوشبختانه, روایتى که در مورد گوش فرا دادن به قرآن نقل کردیم, به گونه اى نیست که احتیاج به توجیهى داشته باشد; گرچه امام(ع) از مقام تأکید هم دور نبوده است. صحبت از نوشتن ثواب و پاک کردن گناه در ازاى قرائت حرفى از قرآن است و امرى طبیعى به نظر مى رسد. د) تلاوت قرآن
در قرآن کریم آمده است کسانى که کتاب خدا را تلاوت کنند, مشمول اجر و فضل خداوند مى گردند:
ان الّذین یتلون کتاب اللّه و أقاموا الصلاه وأنفقوا مما رزقناهم سرّاً وعلانیه یرجون تجاره لن تبور لیوفیهم أجورهم و یزیدهم من فضله انّه غفور شکور.۲۶
آیات دیگرى نیز در مورد سفارش به قرائت قرآن و بیان ثمرات آن, در کتاب الهى آمده است; ولى چون هدف این نوشتار, بیان نظام موجود در روایات است, از آوردن آنها صرف نظر مى کنیم.
شایان ذکر است امور اخلاقى یى که در قرآن به آنها تصریح شده, اهمیّت بیشترى دارند و بحث اثبات صدور و امثال آن که درباره روایات وجود دارد, در این دستورات اخلاقى مطرح نیست. یکى از این امور, همین تلاوت قرآن است که در آیات متعددى به آن تصریح شده است.
بعد از نگهدارى, نگاه کردن و گوش فرا دادن به قرآن, مرتبه تلاوت آن است. کسانى که توانایى قرائت قرآن را دارند, نباید آن را در خانه معطّل بگذارند. قبلاً در روایتى گفته شد که وجود قرآن در خانه, باعث دور شدن شیاطین است و ظلمت را از خانه بیرون مى افکند. در این روایت اشاره شد که اگر در خانه, قرآن تلاوت بشود, نور به جاى ظلمت مى نشیند; خیر زیاد مى شود و توسعه براى اهل آن خانه حاصل مى شود و همان گونه که ستاره هاى آسمانْ زمین را روشن مى کنند, خانه اى که در آنْ قرآن تلاوت مى شود, براى اهل آسمان نیز نورانى جلوه مى کند. گرچه در مساجد و مکانهاى دیگر هم مى توان قرآن را تلاوت کرد, امّا چرا خانه ها را در معرض این نور و رحمت الهى قرار ندهیم؟
پیامبر اکرم(ص) فرمود:
ان البیت اذا کثر فیه تلاوه القرآن کثر خیره واتّسع أهله و أضاء لأهل السماء کما تضىء نجوم السماء لأهل الدنیا.۲۷
در روایتى دیگر, امام صادق(ع) فرمود:
القرآن عهد اللّه الى خلقه ینبغى للمرء المسلم أن ینظر فى عهده وأن یقرأ منه فى کلّ یوم خمسین آیه.۲۸
قرآن, میثاقى است بین خالق و مخلوق و شایسته است یک مسلمان, هر روز به این عهدنامه نظر کند و [حداقل] پنجاه آیه از آن را بخواند.
هـ) تدبّر در قرآن
یکى از عالى ترین مراحل ارتباط با قرآن, اندیشیدن در آیات الهى است:
أفلا یتدبّرون القرآن ولو کان من عند غیر اللّه لوجدوا فیه اختلافاً کثیراً.۲۹
با تدبّر در قرآن, مى توان به این نتیجه رسید که قانون کلّى در مورد انسان و بقیه کائنات, تحوّل و دگرگونى است, هم در قول و هم در عمل; امّا قرآن این گونه نیست. به قول علامه طباطبایى, قرآنْ کتابى است در برگیرنده قوانین فردى و اجتماعى, مسائل مربوط به مبدأ و معاد, قصص, عبرتها و پندها و… که به تدریج نازل گردیده و با گذشت ایّام, دستخوش تغییر و تحوّل نمى گردد.۳۰
تدبّر در قرآن, علاوه بر فوائد علمى, نتایج شخصى هم دارد. طبق آیه اى که گذشت, با تفکّر و تدبّرِ در آیات قرآن, مشخص مى شود که آیات آن, هیچ گونه اختلافى با یکدیگر ندارند. لذا آیات مى توانند یکدیگر را تفسیر کنند و این فایده بسیار مهمّى بود که علاّمه طباطبایى در پرتو آن به تفسیر قرآن با قرآن رسید. ایشان ذیل همین آیه, امکان تفسیر قرآن با خود قرآن را نتیجه گرفته است. صاحب «مجمع البیان» نیز از آیه «أفلا یتدبّرون القرآن…» به همین نتیجه رسیده است.۳۱
نتیجه مهم دیگر, این است که چون احکام قرآنى در معرض تغییر و تحوّل قرار نمى گیرند, لذا این شریعت تا قیامت استمرار دارد.۳۲
از لحاظ شخصى نیز انسان با تدبّر در آیات قرآن و مجسّم کردن مبدأ و معاد, هم داستان خلقت انسان برایش یاد آورى مى شود و هم آینده را پیش روى خود مى بیند. روایاتى وجود دارند که در آنها توصیه شده از قرائت آیات رحمت, مسرور و از قرائت آیات مشتمل بر وعده عذاب, محزون شوید. غزالى در کتاب «کیمیاى سعادت» از ابوذر نقل مى کند که پیامبر(ص) یک ثلث شب, این آیه را تکرار مى کرد که: ان تعذّبهم فانّهم عبادک وان تغفر لهم فانّک أنت العزیز الحکیم.۳۳
از امام على(ع) نقل شده است که قرآن را به سرعت قرائت نکنید و در پى آن نباشید که سوره را به آخر برسانید; قلوبتان باید به خشوع درآید.۳۴ آن حضرت در بیان دیگرى فرمود: قرآن را یاد بگیرید که بهترین سخن است و در آن اندیشه کنید که چون بهار است.۳۵
نکته مهم این فرمایش حضرت, آن است که در مرحله یادگیرى فرموده «بهترین سخن» است; ولى در مرحله تفکّر و اندیشه, آن را به «بهار» تشبیه کرده است; بهارى که فصل رویش و زندگى است.
و) عمل به قرآن و تمسّک به آن
آنچه ادیان الهى را از یکدیگر جدا کرده, احکام و دستوراتى است که هر دین براى خود داشته است; وگرنه از نظر اعتقادى و نظرى , تمام ادیان, دعوت به توحید کرده اند و در این مسئله, همه با هم مشترک بوده اند. قبل از ظهور اسلام نیز در دوران جاهلیت, فرهنگ و عادات خاصّى در مورد ازدواج, اقتصاد و روابط اجتماعى وجود داشته است. با نزول قرآن, دوران تبیین فرهنگ اسلامى به آرامى شروع شد و بسیارى از احکام, خصوصاً احکام معاملات, به شیوه سابق ادامه یافت و تعداد زیادى احکام جدید هم از طرف خداوند و به واسطه پیامبر(ص) به مردم ابلاغ شد.
محور همه این دستورات, قرآن بود. به شهادت روایات, هر آنچه مردم براى زندگى دینى به آن نیاز داشتند, در قرآن آمده بود. اصول سنّت پیامبر(ص) نیز در قرآن وجود داشت و حداقل, مخالفتى با اصول موجود در قرآن نداشت و پیامبر(ص), تبیین و تفسیر همان اصول را در قالب سنّت به مردم عرضه مى کرد: و أنزلنا الیک الذکر لتبیّن للناس ما نزّل الیهم.۳۶
اجراى قوانین موجود در قرآن در زمینه هاى مختلف و خصوصاً اقتصاد, جامعه آن روز را به گونه اى در آورده بود که حتّى با شاخصهاى تعریف شده امروزى, جامعه اى موفّق بود.۳۷ آسیبهاى فرهنگى یى که امروزه از ناحیه مسائل اقتصادى متوجّه جوامع است, در آن ایّامْ مشاهده نشده است. مفاهیم زیبایى چون انفاق, صدقات, مواسات و… به بهترین نحو در آن زمان تحقّق پیدا کرده بود. حتّى جلوه هاى معنوى آن زمان که در تاریخ ضبط شده است, انسان را به شگفتى وا مى دارد که با وجود مشکلات و درگیرى ها و غزوات پیامبر(ص), باز هم مجالس و محافل قرآنى برپا بوده است و همان طور که گفته شد, حضرت, خانه افراد را از صوت قرآن صاحبان آنها مى شناخته است. در یک کلام: قرآن در متن زندگى مردم, حضور داشته است.
تعبیرات مختلفى از پیامبر(ص) و ائمه(ع) در مورد عمل به قرآن رسیده است و تعبیراتى دیگر, مثل «اتّباع», «تمسّک» و «حق التلاوه» نیز بیان شده که ناظر بر عمل به قرآن است. به تعدادى از این روایات, اشاره مى کنیم.
پیامبر اسلام فرمود:
اعملوا بالقرآن أحلّوا حلاله وحرّموا حرامه واقتدوا به ولا تکفروا بشىء منه.۳۸
به قرآن عمل کنید و حلالش را حلال شمارید و از حرامش اجتناب کنید و به آن اقتدا نموده, به هیچ چیز آن کفر نورزید.
در روایت دیگرى امام على(ع) فرمود:
ییا حمله القرآن! اِعملوا فان العالم من عمل بما علم و وافق عمله علمه و سیکون أقوام یحملون العلم لایجاوز تراقیهم, یخالف سریرتهم علانیتهم.۳۹
اى کسانى که عالِم به قرآن هستید, به آن عمل کنید; چون عالم کسى است که به آنچه مى داند, عمل مى کند و عمل او مطابق علمش است. به زودى مردمى خواهند آمد که علمشان از گلوهاى آنها تجاوز نمى کند و باطنشان با رفتار ظاهر آنها مخالف است.
۱ـ تقسیم بندى و نظام ارائه شده درباره انس با قرآن, نظر به اکثریت جامعه دارد; امّا در هر زمان و هر جامعه اى, کسانى هستند که با بقیه افراد, تفاوت دارند. افرادى که در حدّ پایین و حدّ بالاى یک صفت کمّى یا کیفى قرار مى گیرند, این گونه هستند. براى مثال, اکثر افراد از لحاظ قد با هم تفاوت زیادى ندارند; امّا تعداد معدودى قد بسیار کوتاهى دارند و یا بسیار قد بلند هستند. در مورد صفات کیفى, مثل هوش نیز همین قانون وجود دارد. اکثر افراد, بهره هوشیِ نزدیک به هم دارند و در یک رده قرار مى گیرند; امّا درصد اندکى کم هوش و درصد اندکى هم نابغه هستند. اگر جامعه اى این گونه نباشد, حالت طبیعى ندارد. در یک کلاس درس هم اگر همه تیز هوش باشند یا همه دیر فهم, آن کلاسْ طبیعى نیست و معمولاً این گونه اجتماعات با مشکلات خاصّى مواجه هستند.۴۹
در مورد طرحى که ارائه شد, باید اشاره کنم که اکثر افراد جامعه مى توانند در این طرح گنجانده شوند و تعداد بسیار معدودى اند که در هیچ مرتبه اى از این طرح واقع نمى شوند. در حدّ بالاى طرح هم, بعد از مقام عمل و فراتر از آن, درصد اندکى وجود دارند که به نقطه اى رسیده اند که دیگران از رسیدن به آن عاجزند. آنها «راسخین فى العلم» هستند که تعدادشان بسیار کم است و عبارت اند از پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) و بعضى از علما اینان, عالم به بطون قرآن هستند. البته در رأس آنها پیامبر(ص) است; چون حقیقت قرآن بر قلب مبارک ایشان نازل گردیده است:
نزل به الروح الأمین على قلبک لتکون من المنذرین.۵۰
امام خمینى(ره) در مورد فهم پیامبر(ص) از قرآن مى فرماید:
قرآن یک نعمتى است که همه ازش استفاده مى کنند; امّا استفاده اى که پیامبر(ص) از قرآن مى کرده است, غیرِ استفاده اى است که دیگران مى کردند: «انّما یعرف القرآن من خوطب به». دیگران نمى دانند. ماها یک ذرّه اى, یک چیزى, یک خیالاتى پیش خودمان داریم. آنکه قرآن بر او نازل شده, مى داند چیست, چه مقصد در این نزول است و محتوا چیست و غایت این کار چیست. او مى داند. آنهایى هم که به تعلیم او تربیت شده اند, آنها هم براى خاطر تربیت او مى دانند. هنر انبیا این بوده است که مسائل را, مسائل دقیق عرفانى را با یک لفظى مى گفتند که هر کسى یک جورى ازش, خودش مى فهمیده; ولى واقعش مال آنهایى است که بالاتر از این, افقشان است و این هنر در قرآن از همه جا بالاتر است و در ادعیه هم هست.۵۱
در مورد علم اهل بیت(ع) به قرآن نیز علامه طباطبایى در تفسیر آیه اى مى نویسد که ایشان مى توانند به علومى دست پیدا کنند که دیگران از رسیدن به آنها عاجزند; مثلاً در مورد «مسّ قرآن» که در آیه آمده: «لایمسّه إلا المطهّرون», علامه طباطبایى با بیان چند مقدمه, از این آیه چنین نتیجه مى گیرد که:
۱) مراد از «مَس», علم به قرآن است.
۲) مصداق «مطهرون», مقرّبون هستند (با توجّه به روایت نبوى ذیل آیه که حضرت, همین گونه تفسیر فرمودند).۵۲
۳) مقرّبون, اعم از فرشتگان اند و شامل اهل بیت(ع) هم مى شود.
۴) منظور از طهارت, تنها طهارت از نجاست ظاهرى و باطنى نیست; بلکه مراد, پاک کردن قلوب آنها از تعلّق به غیر خداست.
نتیجه: علم به قرآن, فقط شامل ملائک نیست و شامل اهل بیت(ع) هم مى شود.۵۳
امام باقر(ع) در ذیل آیه: «قل کفى باللّه شهیداً بینى و بینکم ومن عنده علم الکتاب» فرمود: منظور از آیه, ما اهل بیت هستیم و اوّلین و برترین ما على(ع) است.
پس تا اینجا روشن شد که علم به قرآن, مخصوص «راسخین فى العلم» است که شامل پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) و تعدادى از علما مى شود. البته در رأس همه اینها و کاملترین راسخان, شخص پیامبر(ص) است. امام صادق(ع) مى فرماید:
فرسول اللّه(ص) أفضل الراسخین فى العلم قد علّمه اللّه جمیع ما أنزل علیه من التنزیل والتأویل وما کان اللّه لینزّل علیه شیئاً لم یعلمه تأویله و أوصیاء من بعده یعلمونه کلّه.۵۴
رسول خدا برترین راسخان در علم است که خداوند, تمام قرآن و تفسیر و تأویل آن را به او آموخته است و آیه اى نازل نکرده است که حضرت, تفسیر و تأویل آن را نداند و جانشینان بعد از او نیز تمام آن را مى دانند.
۲ـ در طرح ارائه شده, بالاترین رتبه انس با قرآن, عمل به قرآن بود; امّا در روایات, رابطه عمل با علم, رابطه اى دو طرفه است و عمل, هم از آثار علم شمرده شده و هم از آن به عنوان مقدمه علمْ یاد شده است. پیامبر(ص) فرمود:
انّ العالم من یعمل بعلم وان کان قلیل العمل.۵۵
عالم, کسى است که براساس علمْ عمل کند; گرچه مقدار عمل او اندک باشد.
و در روایت دیگرى فرمود:
لا تکون ُعالماً حتّى تکونُ بالعلم عاملاً.۵۶
عالم نخواهى بود, مگر آنکه به علم خویش عمل کنى.
در مورد مقدمه بودن عمل براى علم نیز پیامبر(ص) فرمود:
من عمل بما یعلم, ورّثه اللّه علم ما لم یعلم.۵۷
هر کس به آنچه مى داند عمل کند. خداوند آنچه را نمى داند به او یاد مى دهد.
اطلاق روایاتى که رابطه دو طرفه علم و عمل را بیان مى کنند, شامل علم و عمل به قرآن هم مى شود. هم علم به قرآن, مقدمه عمل به آن و هم عمل به قرآن, مقدمه علم به آن است. پس دسته اى از معارف قرآن, اختصاص به «راسخین فى العلم» دارد و از دایره فهم عادى خارج است و همه کس را یاراى دستیابى به آن نیست; امّا غیر از آن را دیگران هم درک مى کنند; علمشان مقدمه عمل مى شود و عملشان, موجب زیادى علم آنها مى گردد.
خداوند بر علم و عمل قرآنیِ ما بیفزاید!
________________________________________
فضائل و خواص تلاوت سوره طه ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۲ امتیازs آثار و برکات خواندن سوره طه/ فضیلت و خواص آیات قدرتمند سوره طه : این سوره،اوّلین سوره ای است که ماجرای حضرت موسی علیه السلام را به تفصیل بیان نموده و حدود هشتاد آیه […]
راه هایی برای کاهش فشار قبر ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز راه هایی برای کاهش فشار قبر/ چطور فشار قبر کمتری داشته باشیم؟ منظور از مرگ تنها قرار دادن بدن در یک تکه زمین کنده شده نیست بلکه انتقال انسان به عالم برزخ است. اولین […]
چگونگی خواندن نماز والدین ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۱ امتیاز خواندن نماز والدین یکی از حقوقیست که والدین چه در زمان حیات و چه پس از وفات شان بر گردن فرزندان خود دارند. این نماز را بخوانید تا هم والدینتان را شاد کنید و هم فرزندانتان […]
چرا امام حسین جنگ را از تاسوعا به عاشورا انداخت ؟ ۴٫۲۲/۵ (۸۴٫۴۴%) ۹ امتیازs چرا امام حسین جنگ را از تاسوعا به عاشورا انداخت ؟ در تاریخ آمده است که حضرت ابا عبدالله وقتی لشکر عمربن سعد در روز تاسوعا قصد شروع جنگ […]
سریع الاجابه ترین دعاها ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۱۵ امتیازs استجابت دعا، مانند هر پدیدهی دیگری، قوانین ، آداب و شروطی دارد که با وجود آن آداب و شرایط است که دعا به اجابت میرسد .
دعاهای مجرب برای رفع گرفتاری مختلف ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۳ امتیازs عرفا و بزرگان دین دستورالعمل ها و اذکار مختلفی را پیرامون دعا برای رفع مشکلات و گرفتاری های دنیوی و سلوکی و نیز برآورده شدن حاجت بیان نموده اند که در ادامه بررسی می […]
به نکات زیر توجه کنید