بازدید
پیش از هر چیز لازم میدانم تاکید کنم که هدف مقاله ای که درباره ی تفاوتهای فیزیوتراپی و کاردرمانی پیش رو دارید ، هرگز تاکید رجحان و برتری یکی از این دو رشته ، بر دیگری نمیباشد ، بلکه از آن جا که در سیستم بازتوانی بصورت گروهی Teamwork ، شناخت شباهت ها ، تفاوتها ، توانایی ها ، خصوصیات و تخصص های هر رشته ، کمک شایانی به اعضای مجموعه میکند تا در کنار یکدیگر بصورت هماهنگ تر عمل کرده و به هدف اصلی شان که برداشتن درد و رنجی از دوش توانیاب ها است برسند ، قصد دارم تا در این مقاله ، بصورت ساده و خلاصه ، به ذکر پاره ای از مهمترین تفاوتهای دو رشته کاردرمانی جسمانی و فیزیوتراپی بپردازم .
هنگامی که قصد داریم درباره ی تفاوتهای دو چیز سخن برانیم ، اول باید جستجو کنیم و ببینیم که چه جیزی باعث شده است که ذهن بشر بین آن دو چیز مقایسه ای صورت بدهد و تفاوتهای آن را دریابد . در حقیقت قدم اول برای توضیح تفاوتهای دو چیز ، توجه به نقاط مشترک و سنخیت آن دو میباشد . برای مثال ، ما هرگز در صدد این بر نمی آییم که به بررسی تفاوتهای کفش و ساندویچ بپردازیم ، چرا که از یک سنخیت ناشی نمیشوند و در حقیقت آنقدر با همدیگر تفاوت ذاتی دارند که هیچ ذهن خلاقی هم در صدد بر نمی آید که به بررسی تفاوتها و مقایسه ی این دو با هم بپردازد . چرا که اولی پوشیدنی است و برای محافظت از پاها و از جنس چرم و پلاستیک و … و دومی خوردنی است ، و برای رفع گرسنگی و از جنس نان و مواد غذایی و .. !!!
همچنین است مقایسه رشته شنوایی شناسی با کاردرمانی ، که اولی رشته ای است تشخیصی و دارای یکسری مراجع با دردها و ناتوانی های بسیار متفاوت از رنجهای مراجعین کاردرمانی و دومی رشته ای مداخله ای است و ….
، به همین رو است که تاکید میکنم :
پیش از بررسی تفاوتهای این دو رشته ، بد نیست اگر گریزی بزنیم به نقاط مشترکی که باعث شده اند این دو رشته ،( فیزیوتراپی و کاردرمانی ) در ذهن مخاطب عام و مراجع عام ، مشمول یک سنخیت واحد باشند .
با بررسی دو لغت فیزیوتراپی و اکوپیشنال تراپی ( کاردرمانی ) ، اولین نکته ی مشابهی که به نظر میرسد ، کلمه ی تراپی است . به معنای درمان .
همچنین این دو رشته در بسیاری از موارد مراجعین مشابهی با دردهای مشابهی دارند ، هر دو رشته در حیطه ی بازتوانی و توانبخشی محسوب میشوند ، همچنین در هر دو مورد ، هدف هایی چون کاهش درد بیمار ، افزایش توانمندی های فردی و رساندن فرد به استقلال حرکتی به چشم می آید .
پس با این توصیف ، باید به مخاطب و مراجع عام ، که از بیرون شاهد تلاش کاردرمانگران و فیزیوتراپیست ها میباشند حق داد که این دو رشته را دارای سنخیت و جنس واحدی بدانند .
اکنون که نقاط تشابه این دو به اجمال ، مرور شد ، به چهارتفاوت عمده بین این دو رشته میپردازم :
در تعریف فیزیوتراپی ، اشاره میشود که :
علم استفاده از انواع مدالیته ها فیزیکی و تمرینهای فیزیکی برای کاهش درد ، افزایش توانمندی ، اصلاح ساختاری و مستقل ساختن فرد کم توان .
حال آن که در تعریف کاردرمانی اشاره میشود که :
هنر و علم استفاده از فعالیت های هدفمند درمانی ، در جهت مشغول ساختن ذهن ، روان و جسم فرد توانیاب ، برای افزایش هر چه بیشتر استقلال و توانمندی فرد .
از این دو تعریف ، چه بر می آید ؟
اولا : کاردرمانی خود به دو شاخه ی کلی و وسیع ( جسمانی و روانی ) تقسیم میشود که خود این دو شاخه نیز به چندین انشعاب دیگر مرتبط هستند ( نظیر ارتوپدی و نرولوژیک برای شاخه جسمانی و ذهنی و روان برای شاخه روانی ) و این خود بیانگر هولیستیک بودن و کل نگر بودن کاردرمانی است ، حال آن که تمرکز هدفی که در فیزیوتراپی وجود دارد تنها بر روی جسم است و با یک رویکرد مکانیکی تامین میشود .
شاید بررسی تفاوتهای کاردرمانی جسمانی با فیزیوتراپی جای بحث داشته باشد ، اما بررسی دیگر حیطه های کاردرمانی نظیر روان و ذهن با رشته ی فیزیوتراپی بعلت تفاوت سنخیتی فاحش بین این دو ، ممکن نیست .
ثانیا : ابزار یک کاردرمانگر ، غالبا ابتکار اوست . یک کاردرمانگر واقعی باید بتواند با هوشمندی فراوان ، مشکل حرکتی ، روانی ، ذهنی و وابستگی های متعاقب آنها را در بیمار تشخیص دهد ، تجزیه تحلیل کند و سپس فعالیتی را به بیمار ارائه دهد که دارای دو هدف باشد : اول هدفی که بیمار به انگیزه ی آن ، احساس سودمند بودن و کفایت و عزت نفس کرده و از لحاظ جسمی یا ذهنی به آن مشغول شود و دوم هدف درمانی ای که یک کاردرمانگر در پس زمینه ی فعالیتی که ارائه داده است به آن چشم انتظار دوخته است . یک کاردرمانگر خوب هم البته از امکانات و تجهیزات بهتر ، نتایج بهتر و بیشتری میگیرد و موفقیت بیشتری کسب میکند ، اما طبق ادعای فلسفه ی کاردرمانی ، روح کاردرمانی در فعالیت هدفمند نهفته است . در حالی که در فیزیوتراپی درمان غالبا به دو شکل کلی است ، یا استفاده از مدالیته های درمانی ( نظیر اولتراسوند ، مادون قرمز ، ماورا بنفش ، دستگاههای الکتروتراپی ، استیمولاتورها و تنس ها و هات پک ، آیسینگ ، ویبراتور و … ) و یا تمرینهای درمانی و حرکتی ( نظیر تمرینهای PRE ، تقویت عضلات با تکرار و افزودن وزنه ها ، کشش و مهار عضلانی و افزایش دامنه حرکت و مهار ادم و …، ) و در هر دو مورد شاهد این هستیم که در فلسفه ی فیزیوتراپی ارائه ی فعالیتهایی که بیمار آن ها را به انگیزه ای به غیر از درمان انجام دهد بی معنی به نظر می آید .
این به چه معناست ؟ به این معنا که در مورد بسیاری از بیماران و مراجعینی که از لحاظ اوضاع روحی و روانی ، انگیزه ی کافی برای تمرین درمانی ندارند ، و یا از هوش بهر کافی برای پیروی از دستورات تمرینها برخوردار نیستند و ادراک کلامی مطلوبی برای انجام آنچه به صورت یکنواخت از ایشان خواسته شده است ندارند ، فیزیوتراپی به مشکل برخورد میکند ، چرا که رویکردی مکانیکال دارد و انگیزه دادن به بیمار از طریق ارائه ی فعالیتهای ابتکاری و دو منظوره ، در چارچوب کاریشان نمیگنجد
حال آن که در رویکرد هولیستیک کاردرمانی ، این افراد نیز شانس بازتوانی دارند و میتوانند تحت پوشش خدمات کاردرمانی واقع شوند .
ثالثا : فعالیت هایی که در حیطه ی جسمانی کاردرمانی ، به مراجعین اعم از ارتوپدیک یا نورولوژیک ارائه میشوند ، غالبا فانکشنال ( عملکردی و کاربردی ) هستند . برای مثال کاردرمانگر برای بیمار همی پلژی CVA ، که قادر به استفاده از یک دستش نیست ، تمرین و آموزش شانه کردن موی سر ، مسواک زدن با دست ضعیف ، بستن دکمه ها ، گرفتن و پرت کردن توپ ، خوردن غذا ، لباس پوشیدن و در آوردن و نوشتن و نقاشی کشیدن و امضا کردن و … را در دستور کار قرار میدهد . چرا که اعتقاد بر این است که مادامیکه استقلال عملکردی فرد کم توان افزایش نیافته باشد ، صرف بالابردن توانایی های غیر عملکردی او ، نظیر افزایش قدرت عضلانی و یا اصلاح ساختاری فاقد ارزش است. اعتقاد کاردرمانگر بر این است که اگر نیروی عضله ی بایسپس همان بیمار CVA در جلسات درمانی ، ۳ درجه نیز افزایش پیدا کند ، اما همچنان نتواند لیوان آبی که در دستش دارد را کنترل کند ، کار مهمی صورت نگرفته و تغییر مطلوبی رخ نداده است.
این در حالی است که کمتر پیش می آید که تمرکز خدمات فیزیوتراپی بر روی مسائلی از قبیل Self Care , ADL , Dressing & Toileting و …. قرار بگیرد .
البته بی انصافی است اگر نگویم بنا به تجربه ی شخصی ام دریافته ام که عزیزان فیزیوتراپیست ، در زمینه ی LOCOMOTION بیماران و توانمند سازی ایشان در جابجایی و حرکات ، تا حدودی پیشقراول هستند . کما این که کاردرمانگر ها نیز در زمینه ی HAND توجه و حوصله ی بیشتری به خرج میدهند و معمولا راندمان موفقیت نسبتا بالاتری دارند .
پیش از هر چیز لازم میدانم تاکید کنم که هدف مقاله ای که درباره ی تفاوتهای فیزیوتراپی و کاردرمانی پیش رو دارید ، هرگز تاکید رجحان و برتری یکی از این دو رشته ، بر دیگری نمیباشد ، بلکه از آن جا که در سیستم بازتوانی بصورت گروهی Teamwork ، شناخت شباهت ها ، تفاوتها ، توانایی ها ، خصوصیات و تخصص های هر رشته ، کمک شایانی به اعضای مجموعه میکند تا در کنار یکدیگر بصورت هماهنگ تر عمل کرده و به هدف اصلی شان که برداشتن درد و رنجی از دوش توانیاب ها است برسند ، قصد دارم تا در این مقاله ، بصورت ساده و خلاصه ، به ذکر پاره ای از مهمترین تفاوتهای دو رشته کاردرمانی جسمانی و فیزیوتراپی بپردازم .
هنگامی که قصد داریم درباره ی تفاوتهای دو چیز سخن برانیم ، اول باید جستجو کنیم و ببینیم که چه جیزی باعث شده است که ذهن بشر بین آن دو چیز مقایسه ای صورت بدهد و تفاوتهای آن را دریابد . در حقیقت قدم اول برای توضیح تفاوتهای دو چیز ، توجه به نقاط مشترک و سنخیت آن دو میباشد . برای مثال ، ما هرگز در صدد این بر نمی آییم که به بررسی تفاوتهای کفش و ساندویچ بپردازیم ، چرا که از یک سنخیت ناشی نمیشوند و در حقیقت آنقدر با همدیگر تفاوت ذاتی دارند که هیچ ذهن خلاقی هم در صدد بر نمی آید که به بررسی تفاوتها و مقایسه ی این دو با هم بپردازد . چرا که اولی پوشیدنی است و برای محافظت از پاها و از جنس چرم و پلاستیک و … و دومی خوردنی است ، و برای رفع گرسنگی و از جنس نان و مواد غذایی و .. !!!
همچنین است مقایسه رشته شنوایی شناسی با کاردرمانی ، که اولی رشته ای است تشخیصی و دارای یکسری مراجع با دردها و ناتوانی های بسیار متفاوت از رنجهای مراجعین کاردرمانی و دومی رشته ای مداخله ای است و ….
، به همین رو است که تاکید میکنم :
پیش از بررسی تفاوتهای این دو رشته ، بد نیست اگر گریزی بزنیم به نقاط مشترکی که باعث شده اند این دو رشته ،( فیزیوتراپی و کاردرمانی ) در ذهن مخاطب عام و مراجع عام ، مشمول یک سنخیت واحد باشند .
با بررسی دو لغت فیزیوتراپی و اکوپیشنال تراپی ( کاردرمانی ) ، اولین نکته ی مشابهی که به نظر میرسد ، کلمه ی تراپی است . به معنای درمان .
همچنین این دو رشته در بسیاری از موارد مراجعین مشابهی با دردهای مشابهی دارند ، هر دو رشته در حیطه ی بازتوانی و توانبخشی محسوب میشوند ، همچنین در هر دو مورد ، هدف هایی چون کاهش درد بیمار ، افزایش توانمندی های فردی و رساندن فرد به استقلال حرکتی به چشم می آید .
پس با این توصیف ، باید به مخاطب و مراجع عام ، که از بیرون شاهد تلاش کاردرمانگران و فیزیوتراپیست ها میباشند حق داد که این دو رشته را دارای سنخیت و جنس واحدی بدانند .
اکنون که نقاط تشابه این دو به اجمال ، مرور شد ، به چهارتفاوت عمده بین این دو رشته میپردازم :
در تعریف فیزیوتراپی ، اشاره میشود که :
علم استفاده از انواع مدالیته ها فیزیکی و تمرینهای فیزیکی برای کاهش درد ، افزایش توانمندی ، اصلاح ساختاری و مستقل ساختن فرد کم توان .
حال آن که در تعریف کاردرمانی اشاره میشود که :
هنر و علم استفاده از فعالیت های هدفمند درمانی ، در جهت مشغول ساختن ذهن ، روان و جسم فرد توانیاب ، برای افزایش هر چه بیشتر استقلال و توانمندی فرد .
از این دو تعریف ، چه بر می آید ؟
اولا : کاردرمانی خود به دو شاخه ی کلی و وسیع ( جسمانی و روانی ) تقسیم میشود که خود این دو شاخه نیز به چندین انشعاب دیگر مرتبط هستند ( نظیر ارتوپدی و نرولوژیک برای شاخه جسمانی و ذهنی و روان برای شاخه روانی ) و این خود بیانگر هولیستیک بودن و کل نگر بودن کاردرمانی است ، حال آن که تمرکز هدفی که در فیزیوتراپی وجود دارد تنها بر روی جسم است و با یک رویکرد مکانیکی تامین میشود .
شاید بررسی تفاوتهای کاردرمانی جسمانی با فیزیوتراپی جای بحث داشته باشد ، اما بررسی دیگر حیطه های کاردرمانی نظیر روان و ذهن با رشته ی فیزیوتراپی بعلت تفاوت سنخیتی فاحش بین این دو ، ممکن نیست .
ثانیا : ابزار یک کاردرمانگر ، غالبا ابتکار اوست . یک کاردرمانگر واقعی باید بتواند با هوشمندی فراوان ، مشکل حرکتی ، روانی ، ذهنی و وابستگی های متعاقب آنها را در بیمار تشخیص دهد ، تجزیه تحلیل کند و سپس فعالیتی را به بیمار ارائه دهد که دارای دو هدف باشد : اول هدفی که بیمار به انگیزه ی آن ، احساس سودمند بودن و کفایت و عزت نفس کرده و از لحاظ جسمی یا ذهنی به آن مشغول شود و دوم هدف درمانی ای که یک کاردرمانگر در پس زمینه ی فعالیتی که ارائه داده است به آن چشم انتظار دوخته است . یک کاردرمانگر خوب هم البته از امکانات و تجهیزات بهتر ، نتایج بهتر و بیشتری میگیرد و موفقیت بیشتری کسب میکند ، اما طبق ادعای فلسفه ی کاردرمانی ، روح کاردرمانی در فعالیت هدفمند نهفته است . در حالی که در فیزیوتراپی درمان غالبا به دو شکل کلی است ، یا استفاده از مدالیته های درمانی ( نظیر اولتراسوند ، مادون قرمز ، ماورا بنفش ، دستگاههای الکتروتراپی ، استیمولاتورها و تنس ها و هات پک ، آیسینگ ، ویبراتور و … ) و یا تمرینهای درمانی و حرکتی ( نظیر تمرینهای PRE ، تقویت عضلات با تکرار و افزودن وزنه ها ، کشش و مهار عضلانی و افزایش دامنه حرکت و مهار ادم و …، ) و در هر دو مورد شاهد این هستیم که در فلسفه ی فیزیوتراپی ارائه ی فعالیتهایی که بیمار آن ها را به انگیزه ای به غیر از درمان انجام دهد بی معنی به نظر می آید .
این به چه معناست ؟ به این معنا که در مورد بسیاری از بیماران و مراجعینی که از لحاظ اوضاع روحی و روانی ، انگیزه ی کافی برای تمرین درمانی ندارند ، و یا از هوش بهر کافی برای پیروی از دستورات تمرینها برخوردار نیستند و ادراک کلامی مطلوبی برای انجام آنچه به صورت یکنواخت از ایشان خواسته شده است ندارند ، فیزیوتراپی به مشکل برخورد میکند ، چرا که رویکردی مکانیکال دارد و انگیزه دادن به بیمار از طریق ارائه ی فعالیتهای ابتکاری و دو منظوره ، در چارچوب کاریشان نمیگنجد
حال آن که در رویکرد هولیستیک کاردرمانی ، این افراد نیز شانس بازتوانی دارند و میتوانند تحت پوشش خدمات کاردرمانی واقع شوند .
ثالثا : فعالیت هایی که در حیطه ی جسمانی کاردرمانی ، به مراجعین اعم از ارتوپدیک یا نورولوژیک ارائه میشوند ، غالبا فانکشنال ( عملکردی و کاربردی ) هستند . برای مثال کاردرمانگر برای بیمار همی پلژی CVA ، که قادر به استفاده از یک دستش نیست ، تمرین و آموزش شانه کردن موی سر ، مسواک زدن با دست ضعیف ، بستن دکمه ها ، گرفتن و پرت کردن توپ ، خوردن غذا ، لباس پوشیدن و در آوردن و نوشتن و نقاشی کشیدن و امضا کردن و … را در دستور کار قرار میدهد . چرا که اعتقاد بر این است که مادامیکه استقلال عملکردی فرد کم توان افزایش نیافته باشد ، صرف بالابردن توانایی های غیر عملکردی او ، نظیر افزایش قدرت عضلانی و یا اصلاح ساختاری فاقد ارزش است. اعتقاد کاردرمانگر بر این است که اگر نیروی عضله ی بایسپس همان بیمار CVA در جلسات درمانی ، ۳ درجه نیز افزایش پیدا کند ، اما همچنان نتواند لیوان آبی که در دستش دارد را کنترل کند ، کار مهمی صورت نگرفته و تغییر مطلوبی رخ نداده است.
این در حالی است که کمتر پیش می آید که تمرکز خدمات فیزیوتراپی بر روی مسائلی از قبیل Self Care , ADL , Dressing & Toileting و …. قرار بگیرد .
البته بی انصافی است اگر نگویم بنا به تجربه ی شخصی ام دریافته ام که عزیزان فیزیوتراپیست ، در زمینه ی LOCOMOTION بیماران و توانمند سازی ایشان در جابجایی و حرکات ، تا حدودی پیشقراول هستند . کما این که کاردرمانگر ها نیز در زمینه ی HAND توجه و حوصله ی بیشتری به خرج میدهند و معمولا راندمان موفقیت نسبتا بالاتری دارند .
سوختگی ها:
سالانه ده ها هزار بیمار به علت سوختگی به بیمارستان ها مراجعه می کنند.اکثر این افراد در اثر سوختگی دچار بد شکلی در اندامها می شوند که در این میان سوختگی صورت بیش از سایر اندام ها فرد را دچار پریشانی و استرس می کند. بنابراین پذیرش تصویر بدنی در این افراد از مواردی است که باید به آن توجه شود.چرا که ظاهر فرد برای خود او و نیز سایرین بسیار مهم است.فرد نه تنها باید با ظاهر جدید خود کنار بیاید بلکه باید از نظر اجتماعی و روانی نیز با این تصویر جدید سازگاری حاصل کند. توانبخشی در حیطه کاردرمانی و روان در مانی در مورد این افراد بسیار اهمیت دارد.( اتکینسون۱۹۹۷)
نفص های مادرزادی قابل مشاهده می توانند بر روی تصویر بدنی و خود ارزشمندی و روابط اجتماعی این گونه افراد تأثیر منفی داشته باشند.بعضی از انواع این نقص ها شامل لب شکری،نوروفیبروماتوزیس،بد شکلی های سر و گردن (یک طرفه و دوطرفه)، بد شکلی بخشی از صورت و یا حتی کودکان با سندرم داون که اعضای صورت دارای ویژگی هلی خاص است،سینداکتلی،پلی داکتیلی و نیز اختلالات ناشی از آسیب های مغزی مانند انواع فلج مغزی از آن جمله هستند.که اکثر این افراد دچار ادراک منفی ار خود و انزوا در روابط اجتماعی هستند.والدین این کودکان همواره دچار احساس گناه بوده و روابط اجتماعی این افرار را محدود می کنند.در واقع خانواده درمانی و تقویت عزت نفس و سازگاری با تصویر بدنی ازمواردی هستند که درتوانبخشی به آن پرداخته می شود.
انواع روش های ارزیابی:
ارزیابی تصویر بدنی و عزت نفس و آگاهی مربوط به ارگانیزم های مختلف بدنی نیاز به روش های مختلفی دارد، که به دو دسته تقسیم می شود : ۱) گروهی که بر اساس کشیدن شکل بدن( Drawing ) هستند ، یا اشکال ناتمامی که باید تکمیل شوند۲) گروهی که شامل انواع سوالات و پرسشنامه ها می باشند(Questionnaires).
دسته اول بیشتر در مورد کودکان مورد استفاده قرار می گیرد. و دسته دوم که اغلب مخصوص بزرگسالان است شامل سوالاتی با نمره بندی خاص است که مورد آنالیز قرار می گیرد.یکی از کاملترین پرسشنامه ها MBSRQ (( Multidimensional Body Self – Relation Questionnaire است که پایایی آن در ایران توسط این جانب انجام شده است. این روشها در ۴ گروه قرار می گیرند:
۱- تکنیک های فرافکنانه( Projective Techniques)
۲- پرسشنامه ها(Questionnaires)
۳- نیمرخ بدن(Body silhouette)
۴- اندازه گیری های عینی(Objective Measurements)
درمان های رایج در اختلالات تصویر بدنی:
● در مانهای دارویی مانند بسیاری دیگر از اختلالات بر کاهش علایم تأکید دارد.از آن جمله داروهای ضد افسردگی در صورت وجود افسردگی و نیز کاربامازپین و لیتیوم ( به عنوان تثبیت کننده خلق ) می باشد.
• از دیگر درمان های رایج در این زمینه درمان های شناختی – رفتاری است .این درمان بر چهار دیدگاه استوار است:
(1) تأکید منطقی و سودمند بر دیدگاه های فرد در مورد محیط ،وقایع زندگی و خود فرد . (2) برابر بودن تغییر در شناخت و رفتار با تغییر احساس.
(3) اعتقاد داشتن به قابل دسترس بودن و اصلاح محتویات و مراحل شناختی.
(4) توانایی در ادراک ،پیشگیری و درمان مشکلات.
اولین تحقیق در مورد تأثیر درمان شناختی- رفتاری بر روی نقص و اختلالات تصویر بدنی توسط باترز و کش در یک مطالعه صورت گرفت که در آن ۵۰ زن مبتلا به نارضایتی از بدن به مدت ۶ هفته تحت درمان قرار گرفتند. شرکت کنند گان در فعالیت هایی نظیر کنترل خود و آرام سازی ،حساسیت زدایی تصویری،نحوه واکنش به اختلالات شناختی و روش های جلوگیری از عود مجدد شرکت کردند.بعد از طی مدت درمان ، این گروه نسبت به گروه کنترل ،رضایت بیشتری از ظاهر خود داشته و ناراحتی کمتری با نگاه کردن به خود در آیینه تجربه می کردند، همچنین آنها گزارش کردند که این افراد هزینه کمتری را صرف ظاهر خود کرده و رشد بهتری در سازگاری اجتماعی- روانی نشان می دهند.
• گروه درمانی : در این روش افرادی که به نوعی با اختلالات تصویر بدنی درگیر هستند در قالب یک گروه گرد هم می آیند.اهداف درمانگران در این گروه ها مبتنی بر افزایش آگاهی این افراد در مورد اختلالات آنها و فراهم آوردن واکنش با اندازه گیری خود این افراد و یا توسط نوارهای ویدیویی است تا فرد بتواند ادراک و شناخت سازنده را جایگزین تحریف ها و دیدگاه های غیر واقعی کند و نیز فرد را از اثرات این تحریف ها بر همه جنبه های زندگی فرد آگاه کند.
• ورزش و آرام سازی: برانچ در تحقیقات خود نشان داد که افراد مبتلا به اختلالات تصویر بدنی در فعالیت هایی که نیاز به هماهنگی در اندام دارند با مشکل مواجه اند و آگاهی از بدن در آنها ضعیف است.بنابراین لازم است در فعالیت هایی که تحریک کننده حس لمس است و نیز شناخت بدن را افزایش می دهند،شرکت کنند.ورزش کمک می کند که فرد تمام توجه خود را بر روی بدنش متمرکز کند.در این راه استفاده از ورزشهای هوازی و روش های آرام سازی می تواند مفید واقع شود.از سوی دیگر این فعالیت ها لذت بخش بوده و می تواند با انگیزه فرد همراه شود و فرد فرصت کافی برای بیان احساساتش را دارد.استفاده از حرکات موزون و نیز موسیقی در این روش می تواند مفید باشد.
با توجه به اینکه اساس کار کاردرمانگران بر انواع فعالیت و خلاقیت بنا شده است ، پرداختن به درمانهای مکمل مانند انواع ورزش ها و روش های خلاق جزء روش هایی هستند که باید هر چه بیشتر مورد توجه کاردرمانگران قرار گیرند.
-
از احمدی نژاد تا رییسی/چه کسی پای رانت را به بازار خودرو باز کرد؟
از احمدی نژاد تا رییسی/چه کسی پای رانت را به بازار خودرو باز کرد؟ ۱٫۰۰/۵ (۲۰٫۰۰%) ۱ امتیاز تخصیص امتیازهای ویژه اقتصادی به گروهی خاص از مردم، سنتی است که پایهگذار آن، رئیس جمهور دولت ششم بودهاست و تا امروز مسئولان در این راه […]
انواع کلاهبرداری در حوزه ارزهای دیجیتال_ چگونه فریب نخوریم ؟ ۱٫۵۰/۵ (۳۰٫۰۰%) ۲ امتیازs روند رشد بلاک چین و فضای ارزهای دیجیتال بسیار جذاب است. نوآوریهای فنی و الگوهای جدید معاملاتی بهسرعت در حال پیشرفت و تکامل هستند و همچنان جمعیت کثیری را به […]
احتمالا این روزها درباره ارزهای دیجیتال مخصوصا بیتکوین از گوشهوکنار در اخبار رادیو و تلویزیون یا شبکههای اجتماعی چیزهایی شنیدهاید.
چانه زنی برای دستمزد ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۱ امتیاز مذاکره درباره حقوق بخشی مهم و معمولی از فرایند استخدام است. منتها چرا به این بخش از صحبتها که میرسیم، کمی دستپاچه میشویم و نمیتوانیم درباره دستمزد و پولی که حقمان است بهخوبی مذاکره کنیم؟
اشتباهات مالی را به فرزندان خود گوشزد کنیم ۳٫۰۰/۵ (۶۰٫۰۰%) ۲ امتیازs اشتباهات مالی را به فرزندان خود گوشزد کنیم/ آموزش رفتارهای مالی مناسب به نوجوانان اهمیت زیادی دارد. آموزش مهارتهایی از این دست باعث میشود مدیریت مالی در بزرگسالی به نحو بهتری انجام […]
آزمایش علمی تناقض یا پارادوکس انتخاب ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز همیشه هر چه بیشتر باشد، بهتر است. موافق نیستید؟ تنوع غذایی بیشتر در یک رستوران، طعمهای بیشتر یک برند مربا، کانالهای تلویزیونی بیشتر و … ما همیشه به دنبال بیشتر، بیشتر و بیشتر هستیم. […]
به نکات زیر توجه کنید