بازدید
«… امروزه تمام کشورهای اروپایی، امریکایی و ژاپنی، در امر واردات زن به صورت کالا و کارگرهای جنسی فعالیت دارند. در آلمان ده هزار زن اهل کشورهای چک، لهستان و بلغارستان بر خلاف میل خود در کلوپها و میخانهها کار میکنند. بر اساس برآوردهای کمیسیون اروپا، سالانه ۵۰۰ هزار زن و کودک، اروپای غربی قاچاق میشوند. در ایران هم متاسفانه در سالهای اخیر اخبار ناگواری در این زمینه گزارش میشود.
روزنامه مشرق چاپ پاکستان نوشته است: «در هر ماه ۴۵ دختر کم سن ایرانی ما به پاکستان قاچاق میشوند که از آنها برای فساد اخلاقی استفاده میشود».
این آمار وحشتناک و تکان دهنده که نشان دهنده عمق ناامنی و وحشت زن در جوامع امروزی است، نتیجه پدیده شوم برهنگی و خودنمایی زن است، چرا که یکی از امیال قوی در مرد غریزه جنسی است که اگر به طرق مختلف آنرا تحریک کنیم، مفاسد فراوانی را در پی خواهد داشت و جبران آن به آسانی ممکن نخواهد بود.
۳-افت کمالات
برای ترقی از مرحلهای به مرحله بالاتر سه شرط عمده وجود دارد:
اول: بداند مرحله بالاتری هم وجود دارد.
دوم: علاقه به مرحله بالاتر و تمنای رسیدن به آن را داشته باشد.
سوم: بتواند به همه جاذبهها و کششهایی که در مرحله فعلی وجود دارد و مانع حرکت تکاملی و رشد او میشود، غلبه پیدا کند.
الف)زن تا وقتی در خود کمال بالاتر سراغ نداشته باشد خود را به کمالات گیاهی مثل پوشش و جمال و زیبایی خودنمایی سرگرم خواهد ساخت و در این سرگرمی فقط خود را به اتلاف و تباهی نمیکشاند بلکه استعدادهای دیگران را نیز با خود به قربانگاه ارزشهای والای انسانی میبرد.
ب)در مرحله دوم اگر انسان غرق امور حیوانی باشد دیگر علاقهای به امور فوق حیوانی پیدا نمیکند و کسی که عاشق دنیا و زندگانی حیوانی است هیچ علاقهای به معنویات و امور الهی و انسانی ندارد و حتی کار به جایی میرسد که از شنیدن اسم خدا و امور مقدس بیزار میشود. زیرا عشق به امور حیوانی و پست بر تمام وجود او حکومت میکند، و لذا هیچ سنخیتی با کمالات بالاتر ندارد و فکر خدایی از معشوقات حیوانی برای او کشنده و زجرآور است.
ج)در مرحله سوم نیز عشق و علاقه و اسارت انسان به جاذبههای پست. مانع حرکت او به سمت سعادت واقعی است و آنچنان اسارت ایجاد میگردد که شخص نمیتواند خود را آزاد سازد. و فقط با بینش عمیق و عشق به مراحل عالی حیات روحی است که میتواند خود را از اسارت کششها و تمایلات پست نجات دهد و قدم در وادی حیات طیبه انسانی بگذارد.
از امور لازم برای شکوفا نمودن استعدادهای بالقوه زن جلوگیری از یک بعدی شدن شخصیت اوست. وقتی زن تمام توجهش معطوف به جلب نظر دیگران در قالب عشوهگری و خودنمایی در جامعه باشد تمام استعدادش صرف مسائل جنسی میشود و استعداد و خلاقیتهای او در زمینههای گوناگون از بین میرود».
از نظر پذیرش زن در اجتماع نیز، هرگاه در صحنه اجتماع زن بتواند با کمترین خوش خندگی و زیباسازی ظاهری به بهترین مقامات و احترامات دست یابد هیچ گاه به سراغ فضایل اخلاقی و رشد معنوی نمیرود: وی میبیند با کمترین جلوهگری میتواند قلب هر فروشنده و تاجر و رئیس را به خود متمایل سازد در آن صورت چه نیازی به کسب معنویت دارد؟!! آنگاه که گزینش ها و استخدام ها همه بر پایه تواناییهای ظاهری استوار می گردد نه داشتن کمالات. از آن سو آن که زیبایی اش را به رخ نمی کشد و به جلوه گری نمی پردازد باید از همه چیز محروم بماند و شانس موفقیت را به زنان جلوه گر واگذارد.
وقتی زنی هنگام جلوه گری بیشتر مورد توجه قرار می گیرد رفته رفته سعی می کند خود را برای جلب نگاهها آن گونه کند که مورد پسند واقع شود. در آن صورت، دیگر هیچ پند و اندرزی او را متوجه حقیقت نمی کند و به بازگشت از این شیوه وا نمی دارد.
از طرفی که استعدادهای روح را شکوفا نکرده است و کمالات روحی و حقیقی را تحصیل نکرده است همیشه در فشار روانی است و این خودنمایی افراطی حتی فرد را متلاشی می کند و فرد گرفتار خود میشود و در تمام امور زندگی فقط به نمایش بدن می پردازد و از نمایش صفات دیگر غافل می ماند. نمایش هنر، اخلاق، علم، صنعت و قدرت همه تحت الشعاع آن قرار می گیرد و زن به عوض اینکه در رشد کمالات روحی بکوشد، تمام وقت خود را صرف خریدن مجلات مد و تقلید کور کورانه از آنها می کند و اینکه امروز چه مدل لباسی بپوشد و فردا موهایش را به کدام مدل در بیاورد تمام فکر و ذهن او را مشغول خواهد کرد.
زیرا بانویی که وقت و پول و اندیشهاش در جهت انتخاب بهترین های مد سیر کند، حاضر است ساعتها از وقت خود را در آرایشگاهها سپری کند و به جای حضور در مجالس علمی و سیاسی و مذهبی به رکود فکری مبتلا خواهد شد.
۴- ذلت و خواری مرد
برخی از زنان دوست دارند که مردها را به زانو در آورند و از این کار لذت می برند. به این علت زینتهای خود را آشکار میکنند تا مردان را ذلیل کنند. این گروه تفاخر در ذاتشان است علاوه بر اینکه از ذلت دیگران لذت می برند، به خواسته های نفسانی خود نیز می رسند. آنها با جلوه گری و تحریک غرائز مرد او را رنج داده و در نهایت زیر سلطه می گیرند و حتی زن رابطه خود را با مردان بر محور شهوت و نگاهها و تعارضهای هوس آلود می بیند، مرد را با چنین نگرشی، بی مقدار می پندارد و ارزش او را فروتر از ارزش های عاطفی خویش و پست تر از شخصیت خود تصور میکند.
وقتی مرد در نگاه زن، بی لیاقت و کم خرد و سست همت شناخته شد، شک نیست که زن در صدد سلطه بر وی بر می آید و او را اسیر هوسهای خود می کند تا آن شود که زن می خواهد خواه همسر وی باشد یا بیگانه.
زن به خوبی ضعف مرد را در نیاز غریزی به زن حس می کند و می داند که مرد در این طلب بسیار ضعیف و سست است و نیز به قدرت خود در جلوه گری و ناز آفرینی آگاه است و می داند که در به ذلت کشیدن مرد از این راه مهارتی ستودنی دارد. در این حال اگر زن سست ایمان باشد، با نشان دادن زیبایی های خود و سود جستن از ضعف مرد او را محصور خود می کند چرا که می داند هر چه بهتر در بدن نمایی و عشوه گری بتازد، قدرت مرد را بهتر در هم خواهد شکست. زیرا مرد شیفته و نیازمند در شدت نیاز خود اراده اش سست شده و به شکلی در می آید که زن میخواهد.در این حالت وجود سخت مردچون موم در دست زن قرار می گیرد و مرد را به هر شکلی بخواهد در می آورد.
دلیل بسیاری از انحرافات و جنایتهای مرد همین امر است و همه ما گاه و بیگاه در جراید دیده ایم که مرد برای رسیدن به زنی دستش را به خون انسان بیگناهی آلوده کرده و یا با ظلم و ستم به امیال پست شهوانی خود رسیده است پس می بینیم که مرد سست اراده در نهایت ذلت و خواری تسلیم هواهای نفسانی زن می شود تا از این طریق به او دست یابد و در این راه همچون برده ای در خدمت زن به هر طرف که زن بخواهد رو می کند و هر ذلت و زبونی را می پذیرد و به موجودی بی مقدار و کم ارزش و بی شخصیت تبدیل می شود.
۵-بیماریهای روحی و روانی
غریزه جنسی در آدمی بر خلاف دیگر حیوانات حد و مرز نمی شناسد. این غریزه در حیوانات با جفت گیری به پایان می رسد اما در بشر چنین نیست برای آدمی همه حرکتها و اشارتهای فرد غیر همجنس دوست داشتنی و تحریک کننده و پر جاذبه و لذت بردنی است. اگر زنان در محیط دینی پرورش یافته باشند ، غرایز مردان را با خودنمایی و جلوه گری تحریک نمی کنند و زندگی بر مرد شیرین و گوارا خواهد گذشت. اما اگر در محیط او زنان هر دم در مقابل او عرض اندام کنند افکار وآینده چنین مردی دستخوش اضطراب و آشفتگی و روحیه اش مهار گسیخته می گردد.خویشتن داری نیز وی را با مشکلات فراوان و افسردگی و کسالت روحی یا کم حوصلگی و پرخاشگری دچار می سازد. چرا که زنان خوب می دانند که استعمال بوی خوش مثل عطر ، چهره زیبا ،صدای دلربا و . . . همه ابزار ایجاد کشش است.
۶-پیامدهای اقتصادی
نظام سرمایه داری غربی برای ایجاد بازار بیشتر و بدست آوردن مواد اولیه ارزانتر و در نتیجه تحصیل سود بیشتر نیاز به گسترش هر چه افزونتر بازار مصرف دارد. از این روست که هر روز با کمک دانشمندان علوم مختلف و با مطالعه بروی حالات درونی بشر و جوامع انسانی نیازهای کاذب ایجاد کرده و خود در صدد پاسخ گویی به آنها برمی آید. و در این میان برای دست یابی به اهداف پلید خود سعی در بهره کشی از وجود زن نمود، اما نه از نیروی بدنی و قدرت زن، بلکه از نیروی جاذب و زیبایی او از گرو گذاشتن شرافت و حیثیتش و از قدرت افسونگری او در تسخیر و تخدیر اندیشه ها و اراده در تحمیل مصرف بر مصرف کننده و شاه کلید این امر از میان برداشتن حجاب و عفاف زنان بود تا بدین وسیله در ایفای نقش خود یعنی در اشاعه و تبلیغ و تحمیل کالاهای مصرفی و آرایشی و . . . آزادتر و موفق ترباشد. بدین ترتیب زنان( مسخ شده) که بایستی نقش مربیان و معلمان و نقش پرستاران فکری و روحی و اخلاقی افراد جامعه را بازی کنند، به برده هایی رام و مطیع و کنیزانی مدرن تبدیل شدند که مهمترین هنرشان خودآرایی وخود نمایی و به نمایش گذاردن مدهای مختلف لباس و وسایل آرایشی و . . . در کوچه و خیابانها بود. پس رفع حجاب در ایران میزان ارزی که بابت خرید و واردنمودن لوازم آرایشی سیر صعودی داشته و مصرف این کالاها بطور اقتصادی بالا رفته بطوری که (در سال ۱۳۱۶ فقط دو سال بعد از کشف حجاب رضا خانی ) ارزی که بابت خرید لوازم آرایشی از کشور خارج شد یک میلیون ریال بوده، ۴ سال بعد یعنی در سال ۱۳۵۵ ارز خارجی بابت این نوع کالاها ۵۰۰ برابر یعنی ۵۳۵ میلیون ریال بود که البته این آمار مازاد بر تولیدات داخلی بود. تنها در تهران ۱۸ فروشگاه مخصوص لوازم آرایشی وجود داشت که میزان فروش متوسط آنها به صد هزار ریال در روز بالغ میشد.
(روزنامه اطلاعات مورخ ۵/۹/۴۷ در این باره مینویسد:
تنها در ظرف یکسال ۲۱۰ هزار کیلو مواد و لوازم آرایشی از قبیل ماتیک، سرخاب، کرم، پودر و سایه چشم برای مصرف خانم ها وارد شده است از این مقدار ۱۸۱ هزار کیلوگرم آن انواع کرم بوده است. و در این مدت به ۱۶۵۰ قوطی و ۲۵۰۰ دوجین پودر صورت و ۴۶۰۴ عدد روژلب، ۲۲۸۰ عدد صابون لاغری و ۲۲۸۰ عدد آمپول آرایشی اجازه ورود داده شده است.
روزنامه سپید دیماه در شماره سال ۱۳۴۵ خود می نویسد: امسال بیش از یک میلیون و چهارصد هزار تومان برای جراحی بینی توسط خانمها خرج شده است)
علاوه بر این، فلج نمودن نیروهای کار و فعالیت جامعه در سطح ادارات و کارخانجات و موسسات فرهنگی.
شهید مرتضی مطهری در اینباره می فرمایند، آیا اگر زن ساده و سنگین بدنبال کار خود برود برای اجتماع بهتر است یا آنکه برای یک بیرون رفتن چند ساعت پای آئینه و میز توالت وقت خود را تلف کند و زمانی هم که بیرون رفت، تمام سعی او این باشد که افکار مردان را متوجه خود سازد و جوانان را که باید مظهر اراده و فعالیت و تصمیم اجتماع باشند به موجوداتی هوسباز و چشم چران و بی اراده تبدیل کند؟ عجبا! به بهانه اینکه حجاب، نیمی از افراد اجتماعی را فلج کرده است، بی حجابی و بی بند و باری تمام افراد زن و مرد را فلج کرده اند.
پیـامـد اجتمـاعی
الف- خانواده
یکی از عمده ترین پیامدهای بی حجابی در این زمینه ایجاد و افزایش فاصله تیپ جوان و قشر غربزده با کل جامعه و همچنین ایجاد تنش و تضادهای اجتماعی است. زنان و دخترانی که چادر یا مقنعه خود را بر می دارند در واقع دیواری بین آنان و افراد نسل گذشته جامعه ایجادمی شود و مقدمات فاصله گرفتن آنان از نسل پیشین، مانند مادر و مادربزرگ و عمه و خاله خود آنها فراهم می گردد از یک سو نسل پیش اینها رامنحرف و بی دین و لا مذهب تلقی می کند و از سوی دیگر اینان بزرگان خود را «عقب افتاده» و «مرتجع»، «جاهل»، «خرافاتی» می پندارند لذا فاصله نسلها بیشتر و بیشتر و تنشهای اجتماعی میان جامعه زنان افزایش می یابد. این جور بدبینی موجب می شود که دختران غربگرا شوند، و در برابر کل ارزشها و طرز تفکر و شیوه زندگی بزرگان خود عقده دار شوند و بدین سان خود را در تعارض و مقابل با منش ها و گرایشها و ارزشهای اجتماعی و خانوادگی دیده و در نتیجه در صدد مقابله یا فرار از سنتها و معیارهای فوق برآیند. جامعه اینان را نمایندگان فرهنگ بیگانه دانسته و اینها نیز به طور واکنشی وادار به مقابله و موضع گیری علیه اصول و ضوابط حاکم بر جامعه و ارزشهای فردی و اجتماعی و خانوادگی خود می شود. چرا که نمی توانند هم «چادر» و «روسری» را بر دارند و هم به اصول و احکامی گرایش داشته باشند که حجاب را لازم می شمارد. لذا انبوهی از زنان و دختران نسبت به جامعه و ملت خویش احساس تنفر و انزجار نموده و در عین حال مدل بیگانه و غربی را مورد ستایش و تمجید و تجلیل قرار می دهند.
از آثار و پیامدهای دیگر بی حجابی در اجتماع، سست شدن پیوند زناشویی و گسیختگی بنیاد خانواده و در نتیجه افزایش میزان طلاق، از یک سو و گسترش فساد و فحشا و تباهی و همچنین شیوع بیماریهای روانی و اخلاقی از سوی دیگر می باشد.
زیرا که خانواده اولین و مهمترین نهاد اجتماعی یک جامعه بشمار می آید. ثبات خانواده که مرکز عشق و امید و تحقق آرزوهای شیرین جوانان می باشد تواناییهای فرد را افزایش و جامعه استوار و پویا خواهد ساخت. بی تردید نهاد خانواده تنها با پاسداری از حجاب ؛درخشش وبالندگی لازم را پیدا می کند زیرا اگر جامعه ای حجاب را به صورت کامل رعایت کند و تمتعات جنسی به محیط خانواده محدود گردد؛جوانان به ازدواج روی آورده و خانوادهای تشکیل شده نیز ثبات بیشتری می یابند.
اما اگر خودآرایی و تهییج جنسی در جامعه رواج یابد و بهره برداری جنسی در خارج از محیط خانواده میسر گردد وجوانان زیر بار مسئولیت ازدواج نرفته و خانوادهای تشکیل شده روزبروز متزلزل تر می گردد.
اگر ما با نگاه دقیق وضع خانواده هایی را که متلاشی شده اند مورد مطالعه قرار دهیم به آسانی در می یابیم که عمده ترین عامل آن ضعف اصول اخلاقی و سرد و بی رونق بودن کانون خانوادگی و عدم وجود روابط عاطفی و صمیمی و عدم توافق اخلاقی در زندگی زناشویی می باشد که اغلب از آزادی روابط جنسی و کشانیدن تمتعات جنسی به بیرون از خانواده نشات می گیرد.
«در رژیم منفور پهلوی نیز یکی از علل و عوامل عمده افزایش طلاق و نابودی بنیان خانواده ما به جهت کشانیدن استمتاعات و التذاذهای جنسی زن و مرد به خارج از محیط خانواده و برداشته شدن حجاب و عفاف از میان زنان و دختران بود و وقایع ثبت شده ازدواج و طلاق کشور بر حسب مناطق شهری روستایی.
ازدواج طلاق
سال کشور شهری روستایی کشور شهری روستائی
۱۳۵۱ 179 94 85 18 15 3
۱۳۵۲ 203 108 95 19 16 3
۱۳۵۳ 213 114 99 20 17 3
۱۳۵۴ 154 88 66 17 14 3
۱۳۵۵ 168 104 64 18 15 3
۱۳۵۶ 179 110 69 17 14 3
۱۳۵۷ 184 116 68 15 12 3
همانطور که در جدول فوق ملاحظه می شود به جهت نفوذ فرهنگ بیگانه و در نتیجه رواج فساد و بی بند و باری و عدم استحکام خانواده در شهرها آمار طلاق بالاتر و در روستاها به علت پایبندی روستائیان به سنت و فرهنگ ملی و مذهبی و حفظ حجاب و عفاف در بین زنان روستایی آمار طلاق پایین تر می شود.»
بدون شک افزایش میزان طلاق در کشور، افزایش میزان مفاسد دیگری، نظیر روی آوردن مردان و زنان بدنبال آن فرزندان بی خانمان و بی سرپرست ایشان به فساد و اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی و آلودگیهای جنسی و بزهکاری و خودکشی و انحرافات فکی و اخلاقی را در پی خواهد داشت.
سست شدن پایه های خانواده و گریز از ازدواج
تحکیم خانواده که بر اساس محبت، صمیمیت، انس، وحدت و همدلی و دلسوزی همسران استوار می گردد از مهمترین مسائل خانوادگی به شمار می رود و آنچه بنیان خانواده را متزلزل کند از بدترین آفت های آن به حساب می آید.
بدحجابی و حضور تحریک آمیز زنان و دختران در صحنه های اجتماعی، نظر هر مرد متاهل و مجری را به خود جلب می کند. اگر بیننده متاهل باشد با توجه به غریزه تنوع طلبی و زیبا خواهی که دارد بخشی از توجه خود را متوجه آنان می کند و در نتیجه به همان اندازه گرایش به همسرش را که همواره با او زندگی می کند کاهش می دهد گرچه بسیاری از زنان خودنما زیبایی همسر بیننده را ندارند اما تازگی و تنوعی که دارند کمبود زیبایی آنها را به طور موقت تدارک می کند وقتی چشمهای مردی در محیطهای مختلف اجتماعی از دیدن زنان و دختران کامیاب شود طبعاً میزان علاقه او به همسرش کاهش می یابد زیرا بخش عمده ای از علاقه مرد به همسرش از ناحیه نیازهای جنسی تامین می شود که این نیاز را زنان جلوه گاه جامعه به طور نامشروع بر آورده می سازند. این کار علاقه بسیاری از پیوندها را با سستی همراه می سازد و مسائل اخلاقی مختلفی را به بار می آورد به گونه ای که در نوع نگرش مرد به همسرش تاثیر منفی می گذارد.
کج خلقی، بهانه گیری، بی میلی در همراهی با همسر از ره آوردهای جلب توجه مردان به زنان بی تقوای جامعه است، و حتی کار به جایی می رسد که مرد همسر شرعی و قانونی خود را مزاحم کامیابی های خود می داند و به خاطر همین بینش از او متنفر می شود.
حال اگر بیننده مجرد باشد با توجه به این که چشمان او از مناظر شهوت انگیز زنان بدحجاب بهره مند می شود، به راحتی تن به تعهدات زندگی مشترک نمی دهد و از زنان و دخترانی که به طور رایگان چشمان گرسنه او را کامیاب می کنند بهره غیر شرعی می گیرد و ازدواج را به تاخیر می اندازد. این واقعیت تلخ در کشورهای غربی رواج کامل دارد و در کشورهای اسلامی نیز وجود دارد.
بدون تردید تاخیر ازدواج پسران جوان تنها به مشکلات اقتصادی یا تحصیلی آنها مربوط نمی شود بی توجهی به تقوای جنسی و لجام گسیختگی زنان و دختران خودنما در این تاخیرها که آفتش به آنها نیز سرایت می کند مربوط می شود. وقتی دختران بدون پیمان همسر داری و هزینه ها و تعهدات شرعی و قانونی، خود را در معرض نگاههای جوانان قرار می دهند آنها برخود لازم نمی دانند که آنچه را به طور رایگان به آنها می رسد را با بهای سنگین ازدواج به دست آورند.
(امنیت و سلامت روحی و اخلاقی مردان نیز در این بین صدمه می بینند و اشتغالهای ذهنی آنان از تحریکات جنسی انباشته شده و از کار و فعالیت سالم و سازنده چه در محیط خانواده و چه در اجتماع باز می مانند.)
چه بسیار مردانی که با وجود داشتن همسر و فرزند چنان تحت تاثیر خودنمایی زنان دیگر قرار گرفته اند که قدرت عاقبت اندیشی و تشخیص مصالح را از دست داده اند و دست به کارهای خطرناکی زده اند و موجب از هم پاشیده شدن کانون خانواده گشته اند. چه بسیار مردان جوانی که قدرت و موقعیت ازدواج را نداشته و به خاطر وجود همین کشش ها دچار انحرافات مختلفی شده اند. تا آنجا که گاهی چنان در فساد غرق شده اند که قدرت برگشت برای او وجود نداشته و تا آخر عمر در دام تباهی و فساد اسیر مانده اند- آیا این خیانت در حق جامه نیست که یک زن به خاطر خودخواهیها طوری در جامعه خودنمایی کند که این تبعات اسفبار را داشته باشد.
طلاق
در بروز پدیده شوم طلاق عوامل متعددی دخیل هستند. از عوامل مهم طلاق می توان یکی به پدیده تبرج زن و ضعف اخلاقی مرد اشاره کرد و دیگر پدیده تجمل گرایی و مدپرستی زن و فقر اقتصادی مرد را نام برد.
در این رابطه بی اعتمادی و بدبینی نیز دخیل است، چرا که هر یک احتمال خیانت و بی وفایی را نسبت به خود می دهند، و به برخی از این موارد اشاره می شود.
تبرج زن و ضعف اخلاقی مرد
در نگاه مردان زنان به سبب تفاوتهایی که با یکدیگر دارند از نظر عاطفی و جاذبه های جنسی و اخلاقی زناشویی نیز با یکدیگر فرق دارند. این تفاوتها شامل سیمای زن (صورت و مو) آهنگ صدا، لباس و بوی بدن یا عطر، تناسب اندام، عشوه های خاص هر زن امتیازات ویژه مانند تمیزی و هنر خانه داری و یا…
این تصور در مردان هر چند پاره ای از سرشت آنان نباشد، امری انکار ناشدنی است و تحت تاثیرعوامل محیطی شدت و ضعف دارد.
باید پذیرفت که آنچه سبب عشق و علاقه می شود و گاهی مردی را با وجود داشتن همسر خوب، به دیگری علاقمند می کند وجود همین تفاوتهاست. مرد هر چند دارای همسر خوبی باشد آنگاه که پیوسته دیدگانش به زنانی افتد که از نظر سیما و صدا و اندام و عشوه های خاص زنانه از همسر خود ممتازترند نوعی علاقه یا عشق یا تمایل غیر ارادی به ایشان در او پدیدار می شود.
اگر زنی به جلوه گری بپردازد و با لباس و بوی عطر و عشوه زنانه بدون پوشش کافی میل نهفته را در افراد بیدار می سازد، تمایلات و هوس های بی پایه را که تنها منشا آن، کشش های جنسی زودگذار است، بر می انگیزند و شدت می بخشد و از طرفی نسبت به همسر خود بی علاقه می شود.
تجمل گرایی و مدپرستی
مدپرستی، نودوستی و تنوع و تجمل خواهی غالباً در خانواده سبب اختلاف و جدایی می گردد و چون در آمد بیشتر خانواده ها تکافوی تهیه تمام تجملات و لباسهای گوناگون زن را نمی دهد عامل مشاجره و اختلاف و سرانجام طلاق می شود.
اگر در جامعه ای تجمل گرایی و مدپرستی رواج یابد، اگر مردم بخواهند مطابق مد روز رفتار کنند باید هر لحظه به شکلی در آیند. اگر کسی از طرح قبل استفاده کند اینگونه استنباط می شود که از نظر اجتماعی فردی تنگدست یا عقب افتاده است او از همین جاست که عقده ها و کینه ها و حسادت ها پدید می آید. تقلید و مشاجرات خانوادگی شدت می گیرد و در این میان مردی که نتواند خواسته های خانواده اش را بر آورده سازد از سوی آنها فردی بی کفایت معرفی می شود و آنکه وضع مالی بهتری دارد هر چند خدا را هم نشناسد. مردی با کفایت و خانواده دوست معرفی می گردد.
با رواج پدیده مدگرایی در جهان، اختلاف و طلاق میان مردم رو به ازدیاد گذاشته است. جامعه شناسان علامت بروز این حادث را اینگونه اظهار کرده اند که سطح توقعات بانوان و تجمل گرایی و شیک پوشی آنها با رواج مدگرایی اوج گرفت و در نتیجه دلسردی، گله مندی و انتظارات روز افزون زن، خانواده را دچار اضطراب و اختلاف نمود و در نهایت منجر به فروپاشی کانون خانوادگی می شد و کودکان بسیاری در این میان بی سرپرست ماندند که خود معضلی برای جامعه امروزی به شمار می آید.
بی اعتمادی
در فضایی که زن در پی جلوه گری و بدست آوردن دل دیگران است و میل دارد خود را آراسته و زیبا نشان دهد و در حرکات خود دلربایی کند، مرد نیز با دیدن زنان آراسته که نوعی تازگی برای او دارند از همسر خود دلزده می شود، و جو بی مهری و دلسردی در خانواده حاکم می شود و علاقه و انس و محبت بین طرفین کم می شود و هر مساله بی اهمیت و ناچیزی تبدیل به مشاجره و درگیری های لفظی و غیره می شود همسران نیز به هم بدبین می شوند چرا که هر یک احتمال خیانت وبی وفایی نسبت به خود را می دهد و می دانیم که این احتمال نیز قوی است. نمونه های آن را بارها در مطبوعات و رسانه های جمعی حتی در اطرافیان خود مشاهده کرده ایم.
خود این بی اعتمادی در دراز مدت سبب فرسودگی اعصاب و روان دو طرف می شود و محیط خانه که باید محیط امنیت و آرامش باشد به کانون دلهره و اضطراب و ترس تبدیل می شود و هر روز هر یک از همسران منتظر است که بیگانه ای از راه برسد و کاشانه او را ویران کند.
آیا کانون خانواده که باید سازنده و تربیت کننده نسل جامعه باشد در چنین اوضاعی می تواند کارکرد صحیح خود را داشته باشد؟
آیا مرد با علاقه و پشتکار برای تامین خواسته های خانواده خود تلاش می کند؟
آیا زنی که هر روز منتظر است زن دیگری زندگی او را تصاحب کند به تربیت صحیح فرزندان خود همت می گذارد؟
آیا تحمل سختیها و مصائب زندگی را به راحتی می پذیرد؟
هر دو دائم از خود می پرسند چرا، برای چه کسی باید متحمل مشقات زندگی باشد؟ و هزاران سوال بی جواب است در این حالت ضربه اصلی به فرزندانی که سازندگان اجتماعی فردا هستند خواهد خورد و با هزاران عقده فرو برده در جامعه حضور خواهند یافت.
خود باختگی زنان
از زمانی که غرب اصول اخلاقی و معنویت و بلکه انسانیت را به دور افکند، و به علم و رفاه و صنعت، بیشتر بها داد تا بدین وسیله خلا فرهنگی خود را جبران کند. غرب در این جایگزینی بسیار زیر کانه پیش رفت و توانست گروهی بی شمار از مردمان دیگر فرهنگ ها را بفریبد و به فرهنگ خود جذب کند. از آن پس، شرق نشینان، مجذوب رفاه و علم و صنعت و اختراعات غرب شوند و آنچه خود داشتند خرد پنداشتند و غرب در نگاه شان عظمت و شکوه یافت و به تقلید از غرب رو آورند.
تقلید از غرب به وضع پوشش نیز سرایت کرد و چنان شد که شرقیان حتی از پوشیدن برخی لباسهای ملی و قومی خود متنفر شدند و خانواده ها تصمیم گرفتند در همه چیز رفتار غربیان را تقلید کنند و از آن نمونه، دختران برای نشان دادن ارتقای اجتماعی و معاشرتی بودن به خود در روابط شان با پسران و در طرز برخورد و پوشیدن لباس، از آداب غربی پیروی کردند، تا به عقب افتادگی متهم نشوند. چرا که در غرب زنانی یافته شدند که بدون کمترین پوشش مناسب، به مدارج علمی و سیاسی و اقتصادی دست یافته بودند و در این جا بانوانی با بهترین پوشش، در پایین ترین مرتبه اجتماعی، علمی و اقتصادی.
این خود باختگی، حتی برنامه های فرهنگی و تبلیغاتی را هم در برگرفته و در فیلم های سینمایی و تلویزیونی و مطبوعات، زنان با حجاب بیشتر به صورت خدمتکار خانه یا مدرسه، فالگیر و جادوگر و عناصر ژولیده و بی ادب نمایش داده می شوند و بی حجابان، نظیف مودب و با فرهنگ.
در بیشتر فیلمهای سینمایی داخلی و خارجی حریم عفاف شکسته شده و رابطه دختر و پسر و خنده و شوخی افراد نامحرم با یکدیگر بسیار عادی و لازم نمایش داده می شود.
سلطه قدرتهای سیاسی
«در داستانهای موسی بن عمران «ع» آمده است: وقتی مردم انطاکیه (در تریکه فعلی) نتوانستند بر سپاه موسی «ع» پیروز شوند. تصمیم گرفتند از راه اشاعه فحشاء و انحراف جنسی و گرفتن پوشش از بدن زنان و دختران وارد عمل شوند و دختران و زنان زیبا چهره و خوش اندام را با وسائل آرایش بیارایند و آنها را همراه اجناس مورد نیاز به عنوان خرید و فروش وارد سپاه موسی «ع» کنند و هرگاه کسی از سربازان سپاه موسی«ع» قصد شهوترانی با آن دختران و زنها کند، مانع نمی شدند طولی نکشید که سپاه موسی با نگاههای هوس آلود خود به پیکر نیمه عریان زنان آرایش کرده رفته رفته در پرتگاه انحراف جنسی قرار گرفتند . کم کم بر اثر شهوت پرستی، اراده ها سست شد بیماریهای مقاربتی و طاعون زیاد گردید. لشکر موسی«ع» از هم پاشید تا آنجا که نوشته اند بیست هزار نفر از سپاه موسی«ع» از هم پاشید و به خاک افتادند و با وضع ننگینی سقوط کردند، روشن است که با رخ دادن چنین وضعی شکست و بیچارگی حتمی است.»
مشاهده می شود که قدرتهای سیاسی در طول تاریخ همیشه به نقش و کاربرد انحراف جنسی در جوامع واقف بوده اند و از آنجا که غریزه جنسی در مردان غریزه قوی و قدرتمندی است و عامل اصلی تحریک آن نیز جنس زن می باشد معمولاً با استفاده ابزاری از زن به اهداف اقتصادی و فرهنگی خود می رسیده اند.
امروز نیز استعمار به این امر به خوبی واقف است. ولی امروزه به لحاظ پیشرفت نسبی تفکر و اندیشه در انسانها، به طور مستقیم نمی تواند به اهداف خود برسد، بنابراین اعمال خود را تحت عنوان شعارهای عوام فریب ترقی و تمدن و آزادی به ملت خود و سایر جوامع می دهد. در خود غرب قدرتهای سیاسی به نام تمدن و پیشرفت زن را به برهنگی کشاندند و از این بی بند و باری و لنگاری قدرتهای اقتصادی در غرب بیشترین سود را بردند.
اما باید اذعان کرد از نظر اخلاقی جوامع غربی تا سرحد یک زندگی حیوانی تنزل کردند هم اکنون غرب در دوره شکوفایی علم و صنعت، از نظر اخلاقی به دوران جاهلیت برگشته است و زنان نیز وضعی بهتر از دوران قدیم ندارند و برهنگی و جلوه گری بسیار به ضرر آنها تمام شد، چرا که هم در سنگر اجتماعی شکست خوردند هم در سنگر خانواده.
از آنجا که تن دادن زن به برهنگی خلاف فطرت اوست و نوعی بی قیدی و لامذهبی را می طلبد، از جمله کارهای اساسی استعمار مذهب زدایی است که در غرب تقریباً در این کار موفق شده است.
البته باید دانست زدودن ایمان یک مسیحی به لحاظ تحریف و ضعف آیین مسیحیت کنونی کار چندانی دشواری به نظر نمی رسد، اما راجع به دین اسلام این امر به راحتی میسر نبوده و نیست، چرا که عموماً مسلمانان پایبندی بیشتری و سخت تری نسبت به اسلام دارند تا یک فرد مسیحی و دین اسلام بزرگترین و محکمترین عاملی است که سد راه آن است و برای اینکه این عامل را تضعیف کند از راههای گوناگونی استفاده می کنند.
یکی از راههای مهم تشویق زن مسلمان به برداشتن حجاب و خودنمایی و جلوه گری در انظار عمومی است و روشن است که مبارزه آنها با پوشش حریف مبارزه با یک نماد و سمبل فرهنگی و مذهبی نبوده و نیست و هدف تغییر فرهنگ است.
اگر آنها بتوانند اندیشه ها و عقاید را به نفع خود تغییر دهند، قادر خواهند بود که فرهنگ منحط خود را حاکم کنند و اگر این تغییر در یک جامعه اتفاق بیفتد، تمامی سنگرها را فتح کرده اند.
زنی که با ظاهر نامناسبی در جامعه ظاهر می شود، رفته رفته پیوندش با مظاهر دینی و اخلاقی ضعیف و ضعیف تر می شود، تا جایی که دیگر هیچ سنخیتی با فعالیتها و مراسم مذهبی و عفیفانه و اخلاقی ندارد و ممکن است این جدایی کم کم به تنفر و مخالفت نیز برسد.
چنین شخصی به سازمانها و نهادهای مبارز و انقلابی و دینی نیز راهی ندارد، با حکومت اسلامی با جنگ و جبهه، با مبارزه علیه استکبار و دشمنان انسانیت و امت اسلامی و خیلی از ارزشها و اعتقادات پاک و مقدس خدا حافظی می کند.
به همن سبب تا توانست مردم را خرد و بی مقدار ساخت. او می دانست مردمی که در خود احساس شخصیت نکنند پیوسته فرمانبرداری خواهند برد و بی هیچ زحمت به رنگی در خواهند آمد که فرعونیان زمان می خواهند.
گروهی که در طرز لباس پوشیدن و زندگی کردن، بی اراده و سست عنصر تربیت شوند به تدریج نمونه همان چیزی می شوند که از آنها می خواهند. چیزهایی را می پسندند که دیگران برایشان می پسندند و از چیزهایی متنفر می شوند که دیگران به آنها دیکته می کنند، تا حدی که الگوهای شخصیتی خود را هم دیگران بر ایشان انتخاب می کنند.
نا امنی در جامعه
جلوه گری و خودنمایی موجب بر هم زدن تعادل و امنیت جامعه می شود. سلامت و امنیت اجتماعی و تعادل در آمیزش از بین می رود و باعث استفاده افراطی از جنس زن برای بر آوردن نیاز جنسی مردان می شوند. مدعای این امر به بردگی کشیدن و خرید و فروش زن است که یکی از تجارتهای پرسود جهان به شمار می رود. امروز زن غربی و غرب زده به خاطر به نمایش گذاشتن اندام و سیمای خود در معرض عموم، آنی از خیانت و تعرض مردان مصون نیست و همه خانواده ها در نا امنی و اضطراب دائم به سر می برند و جرات اینکه دختر خود را به تنهایی در جامعه رها کنند ندارند و اگر مجبور به اینکار شوند تا وقتی فرزند آنها به خانه بر گردد در تشویش و نگرانی به سر می برند.
روابط ناسالم اجتماعی
بدحجابی و جلوه گری زن در درجه اول روابط اجتماعی خود زنان را تهدید می کند. زن در این موقعیت خود را ابزاری برای رسیدن به تمام خواهش های خویش و دیگران قرار می دهد. بنابراین جنسیت بر تمام فعالیتهای اجتماع حتی فعالیتهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تاثیر می گذارد و چه بسا از این خصیصه رنگ می گیرند و به خدمت آنها در می آیند. نگاه ابزاری به او به صورتهای مختلفی از قبیل طلب سود بیشتر برای شرکتهای تجاری و وجه المصالحه قرار گرفتن در قرار دادها و مناسبات سیاسی می باشد. محور قرار گرفتن جنسیت در تمام فعالیتهای انسانی اثر می گذارد. روابط بر اساس جنسیت بنا بر اقتضای سنی افراد، موقعیت زندگی و شرایط زمانی، در تمام روابط اجتماعی نمود پیدا می کند، از دوستی با جنس مخالف گرفته تا روابط نامشروع. به نتیجه این روابط ناسالم همانا خارج نمودن زن از مسیر فطرت و انسانیت اوست، زیرا به خدمت گرفتن کارکردهای جنسیت زن و ویژگیهای آن در مسیر فعالیتهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نگاه ابزاری به زن به عنوان موجود برخوردار از این استعداد، در راه نیل به اهداف سیاسی، اقتصادی، تجاری و . . . شاید اهداف مکاتب غربی را برآورده سازد، ولی روابط انسانی را سخت مخدوش و منحرف می سازد. تاثیر این شکل از برخود با زن و استعدادهای وی، در اخلاق، روابط اجتماعی و خانوادگی بر کسی پوشیده نیست.چون در واقع سودجویان معامله گر و بازیگر زن سیاسی به هدف متاثر ساختن تصمیمهای فردی و اجتماعی انسانها در قلمروی رفتارهای اخلاقهای تجاری و اجتماعی، این گونه به سوء استفاده از وجود زن و صفات جسمی او روی آورند. نوع دیگر این نگاه ابزاری به زن این است که کارکردهای جنسی او به صورت افراطی و تمام عیار تعیین کننده رفتار و تامین کننده اغراض شخصی قرار گیرد، در اینجا استعداد و ویژگی های جنسی در خدمت اهداف اقتصادی و سیاسی نمی باشند، بلکه این استعداد جنسی خود، هدف قرار می گیرند و اهداف سیاسی و اقتصادی به حاشیه کشیده می شوند. گویا آدمی به دنیا آمده است تا آنها را ارضا کند. لذا در تمام صحنه ها حتی در صحنه های فعایتهای اجتماعی، ارضای آن را جستجو می کند و از این طریق هنجارهای جامعه را زیر پا می گذارد.
در حالیکه استعدادهای به ودیعه نهاده شده در نهاد انسان از جمله استعدادهای جنسی وسیله ای جهت کمال و تعالی انسان می باشند. نه اینکه خودشان هدف قرار گیرند و تمام توان فکری، جسمی، انگیزش، وقت و همت انسان مصروف آن شود. این نگاه افراطی باب ابتلا به انواع انحراف های اجتماعی را، فرا روی آنها می گشاید که موجب می شود، زن خود را فقط به همین خصایص معرفی نماید و جامعه هم تنها وی را به این صفات بشناسد، گویا ویژگی های جنسی زنانه، تنها صفت خاص آنهاست. آرایش های جلف گونه، اطوارهای دلبرانه، جلوه گری جنسی و خودنمایی های شهوت انگیزش گوشه ای از این رفتارهای انحرافی است.
ضرر افراط در این نوع رفتارها که مرز جامعه با فضای خصوصی را در هم می شکند، بر کسی پوشیده نیست. شاید آنها در پس این افراط گری ها نیت پلیدی در سر نداشته باشند، ولی در این سخن تردیدی نیست که افراط در هر رفتاری آسیب زاست و در این مقام نیز اثری جز انحراف و خسارت نصیب جامعه نمی شود.
عدم پذیرش مسئولیتهای اجتماعی
یکی از پیامدهای جلوه گری زن در اجتماع، همانا نادیده گرفتن و رها ساختن مسئولیت هایی است که نظام تکوینی در پرتو جنسیت به عهده زن گذارده است. این مسئولیتها غیر از آن وظایفی است که مقررات اخلاقی، قراردادهی اجتماعی و نقش مادری بر عهده زنان گذارده است.
اگرچه در نگاه اولیه وظایف مادر به مثابه یک وظیفه فردی تلقی می گردد، اما واقعیت غیر از این است، زیرا هیچ یک از این وظایف بدون ارتباط با دیگران و به صورت فردی محقق نمی شود، بلکه تمام آنها در یک ارتباط انسانی هر چند کوچک ولی در کانون و نهاد اصلی جامعه یعنی خانواده امکان تحقق پیدا می کند. لذا در حالی که این امور، وظایف فردی تلقی می شوند، ولی چون نقش اجتماعی گسترده دارند، در صحنه روابط خانوادگی بروز می کنند. بدین جهت منجر می شود این وظایف از زاویه رفتار اجتماعی مورد توجه قرار گیرند.
«جامعه شناسان کارکرد اصلی نهاد خانواده را هم رد فراهم ساختن حمایت زیستی از اعضای جامعه به ویژه کودکان و نوزادان و هم ایجاد واحد با ثباتی از جامعه پذیری به شکلی که کودکان بتوانند فرهنگ و مهارتهای لازم را برای زندگی در بزرگی کسب کنند، می دانند»
در انجام این وظایف خطیر تمام اعضای خانواده از جمله مادر، نقش اساسی را بر عهده دارد و فراموش نمودن مسئولیت اجتماعی و شانه خالی کردن از این مسئولیت، خود موجب انحراف می شود، مگر انحراف اجتماعی همیشه با انجام عملی بروز می کند و با ترک مسئولیت اجتماعی نمی تواند به وجود آید؟ اگر زنان از مسئولیت های اجتماعی شانه خالی نمایند، مطمئناً در مسئولیت مادری خود هم موفق نخواهند بود.
لذا چنانچه زن در ارتباط با دیگران از گوهر عفت بی نصیب باشد، به واسطه مسئویت مادر بودنش که یکی از ویژگی های انحصاری اوست- جامعه انسانی را آلوده می نماید. یعنی از کانال آلوده ساختن روابط اجتماعی، آدمی را از بهره مندی از نسل پاک همیشه محروم می سازد. چون او مادر هستی است و آنگاه که مادر هستی به انحراف آلوده شود، راه برخورداری از نسل پاک مسدود می گردد.
رکود فعالیتهای علمی صنعتی و اقتصادی
پر واضح است که وقتی جامعه، پاکی و سلامت خود را از دست داد و زنان با وضع نامناسبی در بین مردان ظاهر شدند و محرکهای شهوت جنسی در جامعه به وفور یافت شد، استعدادهایی که باید صرف تعلیم، تعلم، سازندگی، تولید تحقیق و معنویت شود، همه متوجه خود آراییها و شهوترانیها و تفاخر نسبت به یکدیگر خواهد شد.
مثلاً امروزه در غرب دیگر وجود مراکز بهداشتی در کنار دبیرستانها و دانشگاهها برای مراجعه دختران محصل جهت سقط جنین امری عادی شده است. با احتیاط و آزادی بی حد و حصری که در مدارس و دیگر محیطهای اجتماعی در اینگونه جوامع وجود دارد، بودن چنین مراکزی نه تنها عجیب نیست، بلکه امری ضروری است.
آنچه مسلم است این است که کار کردن و درس خواندن و دیگر فعالیتها، در محیطی که تحریک آمیز باشد و فکر انسان فارغ از هر مشغله کاذب و نادرستی فقط به فعالیت صحیح مشغول باشد، بهتر به نتیجه مطلوب خود می رسد تا در محیطهای پر جاذبه و تحریک آمیز.
بنابراین زنی که در تمام امور زندگی فقط به نمایش بدن می پردازد و هم خودش از نمایش صفات دیگر غافل می شود و با تحریک مردان آنان را از فعالیتهای مفید باز می دارد، و هنر، اخلاق، علم و صنعت همه تحت الشعاع قرار می گیرند.
تحمیل تجملات و تشریفات بر جامعه و مصرف گرایی
وسوسه خود آرایی در زن به قدری شدید است که اگر حریم و برنامه ای در کار نباشد می خواهد مو و روی خود را و حتی بدن خود را به نامحرم نشان دهد و به زندگی عروسکی، سوق داده می شود و وسیله ای برای گسترش تجملات و تشریفات پوچ و مصرف کننده لایقی برای کالای غرب خواهد شد.
به خصوص در مورد لباس اکثر خانمها معتقدند که از لباس تنها یکبار می توان در مجالس عمومی استفاده کرد و برای اینکه در هر میهمانی لباسی تازه و جدید داشته باشند به مصرف گرایی روی می آورند.
وقتی که مدل لباس از غرب الگوبرداری شود، طبیعتاً پارچه آنها باید غربی باشد و نتیجه این امر سرازیر شدن سیل پارچه وارداتی به کشور است.
تاثیر فرهنگ مد پرستی و تقلید نیز به این شکل دامن می زند. چه خانواده ها که از نظر تغذیه محروم و نیازمند بوده اند اما با تاثیر پذیرفتن از فرهنگ غرب شیک ترین لباسها را می پوشیدند و تنها بدین دلخوش بودند که نشان دهند از تحول و تمدن جدید عقب نیستند و چیزی از بقیه کم ندارند و با پذیرفتن الگوی وارداتی حتی در زمینه مدل مو و تناسب اندام به لوازم آرایشی و دستگاههای تناسب اندام که عمدتاً از خارج به کشور وارد می شود، رو آوردند.
جامعه نیز وقتی مصرف کننده باشد و مصرف او به حد اسراف و تبذیر برسد، در همه سطوح زندگی محتاج بیگانگان خواهد بود. چرا که در فرهنگ عوام غربزده لباس و لوازم زندگی و حتی غذای محلی تحقیر می شود و استفاده از لوازم خارجی و لوکس نشانه فرهنگ بالا است.
اینگونه افراد غربزده هیچگاه از خود فرهنگی ارائه نمی دهند و همیشه مصرف کننده اند و آنچه را که فرهنگ اصیل و از سرمایه های وطن آنها به شمار می رود نیز به باد تمسخر و استهزاء می گیرند.
ایجاد فاصله جوان با جامعه
خودنمایی و مدگرایی یکی از دلایل ایجاد تضادها و تنش اجتماعی است که باعث فاصله بین قشر جوان غرب زده با کل جامعه می شود. زنان و دخترانی که پوشش را نفی می کنند باعث فاصله گرفتن آنها از نسل پیشین می شود (مادر و مادربزگ و…) از یک سو نسل پیشین، این عده را منحرف و بی دین و لامذهب تلقی می کنند و از سوی دیگر اینان بزرگان خود را عقب افتاده و مرتجع و خرافاتی می پندارند. لذا فاصله نسلها بیشتر و تنش های اجتماعی میان جامعه زیاد می شود.
این موضوع بخصوص در خانواده های مذهبی به خوبی مشهود است. فرزندان آنها با وجود پای بندی خانواده به پوشش از حجاب گریزانند و از آنجا که جوان و نوجوان در این سنین بحرانی میل به استقلال طلبی و اثبات هویت خویش در خانواده و جامعه را دارد و جامعه نیز به کسانی که به معیارهای اخلاقی توجه کمتری دارد بهای بیشتری می دهد، جوان و نوجوان شخصیت خود را جلوه گری و نشان دادن زیبایی های خود می داند. و این با مبانی اخلاقی خانواده اش در تضاد شدید است و در سطح کلان تر شامل کل اعضای فامیل است.
در این اوضاع احترام و عزت بزرگان از بین می رود و جوان از تجربیات سودمند آنها محروم می شود و روز به روز نسل جوان از نسل پیش خود دورتر می شود.
شیوع انحراف و گناه
این حقیقت در میان خود مسلمین هم ممکن است وجود داشته باشد مسلمانی که با وجود پذیرش اسلام، به دلیل این که این پذیرش سطحی بوده و عمقی نداشته و پذیرش اسمی و ظاهری بوده، وقتی تسلیم شیطان و هوی و هوس می شوند نسبت به مومنین حقیقی حسادت می ورزند و تحمل مومن و مسلمان حقیقی را ندارد.
زنی که پوشش مناسبی در مقابل مرد بیگانه ندارد از این که دوستانش پوشش مناسبی را رعایت کنند در رنج است و از این که حجاب را کنار بگذارند و راه او را انتخاب کنند، خوشحال می شود.
علاقه به فاسد شدن و فاسد کردن مومنین و مسلمانان حقیقی در واقع یک نوع آرامش کاذب به غیر مومنین و افراد فاسد می دهد. همین حسادت و تحمل زنان پوشیده و پاکدامن بود که موجب شد در کشورهای اسلامی مورد تهاجم فرهنگی قرار گرفته روند اشاعه فساد و خودنمایی زنان به سرعت جلو رود. هر زنی که حجاب را کنار گذاشت خود تبدیل به یک سرباز و عامل بی جیره و مواجب دشمن شد و چون چشم دیدن حیا و پاکی زنان دیگر را نداشت، با استفاده از روشهای مختلف سعی در همرنگ کردن زنان و دختران دیگر با خود کرد و بدین ترتیب به رشد جریان برهنگی و خودنمایی زن کمک کرد.
پیامبر «ص» فرمود: «زن یک موجود بی حفاظ و آسیب پذیر است هرگاه از خانه خارج شد شیطان او را احاطه می کند، و او در چشم انداز نفوذ شیطان قرار می گیرد.»
اگر غریزه خود آرا بودن زن مهار نشود او را به پوشیدن لباسهای زینتی و پر زرق و برق و استفاده از زیور آلات مختلف و آرایشهای گوناگون وا می دارد، حس چشم چرانی مردان بی بند و بار که به دنبال آن زرق و برقها هستند، آنچنان مرد و زن را به سوی پوچی و مصرفی زیستن و بی محتوایی سوق می دهد، که سرانجامش جز گمراهی و تباهی و به فساد کشیدن جامعه نخواهد بود، چرا که افراد جامعه به هر حال از هم تاثیر می پذیرند و از یکدیگر تقلید می کنند و شخص در خودنمایی مرتکب گناهان بسیاری می شود وقتی فکر و ذکر فردی تغییر لباس و مد و… شد از یاد خداوند غافل می شود و گناهان مانند فخر فروشی و انحراف جنسی مانند زنا، تحقیر و تمسخر دیگران و… اشاعه می یابد.
فصـل چهـارم
ارائـه پیشنـهاد
عمق بخشیدن به باورهای دینی
«شرع مقدس اسلام برای زن حدود مشخص فرموده تا زن را از آسیب های اجتماعی مصون دارد، گرچه مردان هم از محدودیت های پوشش تا حدودی برخوردار هستند و حجاب تنها مختص به زنان نیست اما زن دارای حدود بیشتری است شاید به این علت که زن بیشتر دوست دارد دیده شود و مرد بیشتر دوست دارد ببیند. بنابراین زن همچون دری است که باید در صدف حجاب پیچیده شود تا به دست سارقان عفت ربوده نشود و آن به دلیل ظرافتی است که زن دارد و زیباییها و کشش هایی که در ذات او نهفته است و نیز همان حس خود آرایی و تجمل دوستی اوست. اسلام برای حفظ زن از نظر هوسرانان حجاب رامقرر داشته است اما به زن اجازه داده در محدوده خانواده هر چه زیبایی، آرایش و تجمل دارد در معرض نظر همسرش قرار دهد.» «حال اگر خدای ناکرده به مسائل شرعی اهمیت داده نشود شیطان توجیهات غلطی را به ما القا می کند، آن وقت است که گناه در جامعه فزونی می گیرد و بر اثر این معاصی باید شاهد بالا رفتن آمار طلاق، فرزندان بی سرپرست، قتل و جنایت باشیم. و دستگاههای دولتی (قوه قضاییه و نیروی انتظامی) نیز مشکلاتشان افزون میشود.»
«با نگاهی به تعالیم حیات بخش اسلام، به دستورات فراوانی برای جلوگیری از ایجاد فساد در جامعه بر می خوریم که از آن جمله نکاتی مربوط به طرز رفت و آمد زنان و ارتباط آنها با نامحرم است. اسلام تاکید کرده است که زن هنگام سخن گفتن با نامحرم باید جدی و خشک و به طور معمولی سخن بگوید به بیان دیگر نباید با ناز و غمزه تکلم کند، همچنین محتوای کلامش باید نیکو باشد به طوری که از هرگونه گفتار باطل، بیهود و گناه آلود و مخالف حق دوری کند، همچنین زن هنگام خارج شدن از منزل نباید موجبات جلب توجه نامحرمان را فراهم سازد، از رفتن به مکان های شلوغ و پر رفت و آمد که او را در معرض دید نامحرم قرار می دهد، خودداری کند و سعی نماید در ساعات و اماکن خلوت برای انجام کارهای ضروری بیرون برود.
از طرفی زن مومن و مسلمان باید همانند مرد مسلمان مراقب نگاه های خود باشد و از نگاه گناه آلود به دیگران اجتناب نماید حضرت علی «ع» در مورد رفتار زنان می فرمایند:«بهترین خصال زن، بدترین خصال مرد است و آن کبر، بخل و ترس است. کبر در برابر نامحرم بخل در برابر مال شوهر و ترس در حفظ عفت خویش.
به طور کلی وظیفه شرعی زن مسلمان و با عفت آن است که از حرکاتی که منشا تحریک و جلب توجه نامحرم می شود، دوری نماید و حتی المقدور با نامحرمان کمتر برخورد نماید.» که این خود زمینه ساز جامعه ای پاک و عاری از آلودگی است.
امام خمینی در راستای همین تعالیم همیشه به زنان و دختران خانواده خویش چنین توصیه فرمودند: درست است که می گویند وجه کفین زن می تواند پیدا باشد، اما جوان ها بهتر است کمی بیشتر خود را بپوشانند و خارج ازمنزل هیچگونه عطری مصرف نشود.
توجه به تربیت دینی دختران و پسران یکی از ابزارهای قوی برای مبارزه با بدحجابی است. به ویژه توجه به رعایت مسائل شرعی و اخلاقی در مورد پوشش که با رعایت دقیق این دستورات، راه بر بدحجابی و در نتیجه مفاسد حاصل از آن بسته می شود. گاه دیده می شود پدران و مادران و گاه برادران با تعصبات بیجا، نسبت به حفظ پوشش دختران و خواهران خود دچار افراط می شوند و فشار می آورند که مثلاً اینطور باش و آنطور نباش! و همین امر موجب سر خوردگی و دلزدگی مخصوصاً در دختران جوان می شود. (البته برخی حجابهای افراطی و عقائد افراطی در مورد پوشش معلول وجود ناامنی در برخی برهه های زمانی بوده است) پیرامون همین مسئله دکتر شریعتی در کتاب «زن» چنین نظر می دهد:
«… والدین بدون اینکه بفهمند عوامل سست کننده دین در بچه چیست که چرا رابطه او با نماز و حجاب و این سمبل ها و مظاهر مذهبی قطع شده، به زور پدر و مادر بودن فشار می آورند که حجاب و نماز و زیارت… را بر او تحمیل کنند، بچه چکار می کند؟ اگر از پدر و مادر حساب ببرد، چشم می گوید، ولی دائماً عقده و نفرت از مذهب در او وجود خواهد داشت، به نماز می ایستد ولی بجای زمزمه و دعا با خدا به پدر مادر فحش می دهد، و همین که سایه بالا از سر او رفع شد، انتقام همه آن روزها را خواهد گرفت. حجاب هم چنین چیزی است، باید آنرا برای او (دختر) روشن و تفکیک کرد، بعد بدون اینکه اصلاً به او بگوئیم، چکار بکن و چکار نکن، خودش می داند چه کار بکند، یعنی مساله انتخاب برایش مطرح است، نه مساله تحمیل، که والدین به او دیکته کند و او مقاومت نماید، مثلاً اگر به او بگوئیم باید مثل عمه یا خاله لباس بپوشی، در حالی که الگوی او دختری است که در تلویزیون، روزنامه، سینما و… انتخاب کرده و در هر مجلسی و هرجایی که می رود از ارزش های او صحبت می کند موفقیت حاصل نمی شود پس چکار باید کرد که این دختر ار دگرگون کرد؟ هنگامی می توان او را دگرگون کرد که ریشه این رابطه و وابستگی شدید در ذهنش شکسته شود. امروز دیگر لات و عزی را نمی پرستند، بتهای امروزی همین الگوهای غربی هستند، چگونه باید بت شکنی کرد؟ وقتی که به آن ارزش های بالاتر وابستگی پیدا کرد، تمام سمبل های آن ارزشها را بر خود تحمیل می کند و خودش انتخاب می کند و احساس حقارت نمی کند… نمی شود عبادت را تحمیل کرد مگر اینکه یک آگاهی انسانی پیدا شود، بیائید طرز فکر بچه ها را عوض کنید آنها خودشان پوشش خود را انتخاب خواهند کرد، شما نمی خواهد مدلش را بدوزید و تنش کنید، او خودش انتخاب می کند، شما رابطه عاشقانه بین او و عالم وجود برقرار کنید او خودش به نماز می ایستد…»
نکته قابل عرض در اینجا، این است که هیچ حکمی به ویژه احکام دینی را نبایست و نمی توان با زور و اجبار به فرزندانمان دیکته کنیم، بلکه باید ابتدا آنان را آماده پذیرش این حکم کرده، سپس به اگرای آن تشویق نمائیم.
ماه رمضان را به خاطر آورید، ماه روزه داری، ماه گرسنگی و تشنگی، ماه محرومیت های مادی، جنسی و جسمی، اما قبل از این ماه، ماه رجب و شعبان قرار گرفته است. با کمی دقت متوجه می شوید در این دو ماه قبل از رمضان چند روز، روزه مستحبی آمده است با ثواب های آنچنانی، به نظر من این یک درس بزرگ است یک آموزش است، فرد مسلمان با گرفتن روزه های مستحبی ماه رجب و شعبان آماده می شود برای روزه گرفتن در ماه رمضان، با خودش می گوید اینها که روزه مستحبی است اینقدر ثواب دارد، پس روزه واجب چقدر در نزد خداوند عزیز و گرانبهاست حال به بحث خودمان بر می گردیم، در کار تعلیم احکام دینی به فرزندانمان نباید افراط کنیم، نباید به بچه فشار بیاوریم، بلکه باید ابتدا فرزند خود را تمرین بدهیم، تمرینی همراه با تشویق و البته تفهیم، به او بگوییم اگر نماز بخوانی چنین می شود، اگر روزه بگیری چنین می شود، اگر روزه بگیری چنان می شود، اگر حجاب داشته باشی…، و تشویقش کنیم که نماز بخواند، روزه بگیرد، حجابش را رعایت کند، دیگر او خودش می رود سراغ انجام فرایض دینی، خودش نماز می خواند، روزه می گیرد و حجابش را حفظ می کند، از طرفی مراقب باشیم تفریط هم نکنیم، این معنا که بچه را رها کنیم به حال خودش تا خودش راهش را پیدا کند، نه این درست نیست، فرزند ما مثل گیاهی است که در باغچه کاشته ایم، اگر کنارش قیم نباشد، کج می رود. مراقب بچه ها باشیم و در وهله اول هم خودمان را درست کنیم، خودمان احکام دینی را رعایت کنیم، زیرا بچه ها از ما الگو می گیرند آنها با حساسیت فراوان کار ما را زیر ذره بین قرار داده اند، کارهای ما با فرزندانمان حرف می زند، اگر عمل ما درست شود، بچه های ما هم درست می شوند آنگاه مصداق حرف امام صادق «ع» می شویم: که با عملتان امر به معروف کنید.
استفاده از روش های نوین تربیتی
بچه های هر دوره و زمانه تربیت خاص همان دوره را می طلبند «امروز برای رهایی از تهاجم فرهنگی بیگانه و برای اینکه جوانان به سوی معنویت جذب شده، محیط سالمی داشته باشندو از فرهنگ پلید غرب و آلودگی به آن نجات یافته، از روحی سالم برخوردار گردند، نیاز به توجه بیشتر در تربیت دینی دارند. اما باید ابتدا در امر تبلیغ و جذب جوانان موفق شویم و سپس به تربیت آنان بپردازیم. باید روش تبلیغات سنتی را کنار بگذاریم و یا در کنار تبلیغات سنتی از روش های جدید با ابزار پیشرفته کنونی بهره گرفت. روحانیون بزرگوار باید روش تبلیغ خود را تغییر دهند، زیرا روحیه افراد متفاوت است و جوانان امروز میانسالان و کهنسالان دیروز نیستند. باید برای جذب آنان با سبک جدید تبلیغی و دستگاههای پیشرفته تبلیغاتی استفاده کرد»
به قول خانم دانشجویی از دانشگاه مشهد «وجود اشکال مختلف حجاب در جامعه در عدم توانایی کافی روحانیون در بیان فلسفه حجاب است. به علت نهادینه نشدن فلسفه حجاب است که امروز نجواهایی از آزادی به گوش می رسد، وقتی روحانیون در پاسخ به این سئوال که آیا زمان جدید و تحولات اجتماعی پوشش دیگری را نمی طلبد، پاسخ منطقی ارائه نمی دهند و برای تشویق مردم به پوشش، جملاتی چون چادر جگر حضرت فاطمه «س» است بکار می برند انتظار دارند که تنها با دو یا سه جلسه یک ساعته، خانم های جوان دیدشان نسبت به پوشش عوض شود. و در آخر جلسه هم می گویند قلب حضرت فاطمه «س» می شکند اگر فردا بدون چادر بیائید…
به نظر من باید روحاینون به شکل دیگری به این قضیه برخورد کنند. وقتی توانستند پوشش صحیحی ر به مردم معرفی کنند و مردم خود پذیرفتند، بسیاری از مشکلاتمان در این زمینه حل خواهد شد.»
تکیه بر فرهنگ دینی
«…گوستاو لوبون می گوید: «در دوره تمدن اسلامی به زنان عیناً همان درجه و مقامی داده شده که زنان اروپا بعد از مدت طولانی آنرا دارا شدند، در اروپا یک جزء عمده از رفتار با زنان، از مسلمین آمده و از آنها تقلید شده است و مذهبی که توانست زن را از درجه پست و ذلت نجات بخشیده به اوج عزت و رفعت نائل سازد. مذهب اسلامی بوده است، نه مذهب مسیحیت چنانکه بعضی خیال می کنند قبل از اینکه مسلمین رعایت و احترام زن را به اسلاف ما بیاموزند، امرا و سرداران ما باز ن در کمال وحشیگیری سلوک می نمودند»
اما هنوز افرادی بعد از گذشت بیست و چند سال از انقلاب اسلامی در ایران یافت می شوند که فریفته غرب و سینه چاک فرهنگ غربی اند، این غافلان، فرهنگ خودی را کهنه و عقب مانده و فرهنگ غربی را جدید و پیشرفته می دانند و نمی دانند که تنها راه کمال و رستگاری، رعایت موازین شرعی و دینی است. گویی افرادی نظیر گوستاولوبون این مهم را بهتر از برخی مسلمانان فهمیده اند.
«ولی خوشبختانه از طرفی به مدد پیشرفت های حاصل از انقلاب اسلامی در کنار وجود این افراد ضعیف النفس قوه نقادی اکثر مردم بیدار شده و تدریجاً میان مظاهر پیشرفت و ترقی که محصول شکفتن نیروی علمی و فکری بشر است با مظاهر فساد و انحراف، هر چند از مغرب زمین سرچشمه گرفته باشد، فرق می گذارند و مردم سرزمین های اسلامی به ویژه مردم ایران به ارزش تعلیمات اسلامی پی برده اند و تشخیص داده اند که یگانه فلسفه مستقل زندگی آنها اسلام و مقررات اسلامی است و با هیچ قیمتی آنرا از دست نخواهند داد، مردم مسلمان پی برده اند، که تبلیغ علیه قوانین اسلامی جز یک نیرنگ استعماری بیش نیست» آنها می دانند دین شان چه می خواهد و چه می گوید، اسلام می گوید: «شخصیت باختن حرام است، مرعوب دیگران شدن حرام است تقلید کور کورانه حرام است، هضم شدن و محو شدن در دیگران حرام است، هضم شدن و محو شدن در دیگران حرام است، طفیلی گری حرام است، افسون شدن در مقابل بیگانه مانند خرگوشی که در مقابل مار افسون می شود حرام است، انحرافات و بدبختی های آنان (غریبها) را به نام پدیده قرن جذب کردن حرام است، اعتقاد به اینکه ایرانی باید جسماً، روحاً، ظاهراً و باطناً فرنگی شود حرام است.»
توجه به امر به معروف و نهی از منکر و گسترش و رواج آن در جامعه
«ما در جامعه اسلامی چیزی به نام «به من چه» «به توچه» نداریم، اگر کسی کار زشتی را دید، طبق شرایطی که مقرر شده است باید از آن جلوگیری کنند و این یک واجب الهی است که آن را نهی از منکر می نامند. از طرفی کسی که عمل خلاف از او سر می زند وقتی به او تذکر می دهند باید با کمال میل پذیرای آن تذکر باشد، زیرا جامعه اسلامی مانند یک پیکر است، اگر عضوی از آن فاسد شد، اعضای دیگر آرامش ندارند و در صدد بهبود عضو فاسد بسیج می شوند و اگر چنین نباشد یعنی افراد جامعه نسبت به اصلاح عضو فاسد بی اعتنا باشند، امکان دارد بیماری به سایر اعضا نیز سرایت کند و در نتیجه جامعه را به فساد بکشاند»
بدحجابی گرچه ممکن است به زعم بعضی افراد منکر بزرگی به نظر نرسد ولی زمینه ساز فساد در جامعه است و اگر نسبت به آن کم اعتنا و یا بی اعتنا باشم، تبعات آن بر جامعه اسلامی چنان خواهد بود که امروز نمونه آن را در برخی کشورهای اسلامی (سوریه، ترکیه و…) و از جمله کشور خودمان شاهد هستیم.
توجه بیشتر به اصل امر به معروف و نهی از منکر علاوه بر جلوگیری از منکرات در جامعه، موجب رشد و تعالی هرچه بیشتر فرهنگ اسلامی نیز می شود. گرچه در سال های اخیر با تاسیس ستاد احیاء امر به معروف و نهی از منکر در کشور، قدمی در رسیدن به این هدف برداشته شده است ولی به علت وجود برخی ضعف ها، این نهاد تا رسیدن به مقصد نهایی راه طولانی در پیش دارد و ضرورت توجه بیش از بیش و تقویت این نهاد از سوی کارگزاران جمهوری اسلامی را می طلبد. از طرفی این نکته را نیز نباید از یادبرد که امر به معروف و نهی از منکر یک عمل عمومی است و به یک نهاد یا دسته و گروه خاصی خلاصه نمی شود.
عدم پیروی کورکورانه از فرهنگ مبتذل غرب
«بعضی تصور می کنند که سستی نظام خانواده و راه یافتن فساد در آن معلول آزادی زن و آزادی زن نتیجه قهری زندگی صنعتی و پیشرفت علم و تمدن است و جبراً چاره ای نیست جز اینکه به این فساد و بی نظمی تن دهیم و از آن سعادت خانوادگی که در قدیم بود برای همیشه چشم پوشی کنیم اینچنین فکری بسیار سطحی و نا آشنا است زندگی صنعتی خواه و ناخواه بر روی روابط خانوادگی اثر گذاشته و می گذارد ولی عامل عمده از هم گسیختگی خانواده در غرب دو چیز است، یکی رسوم، عادات و قوانین ظالمانه و جاهلانه ای که در قرون گذشته در میان آنها (غربیان) درباره زن جاری و حاکم بوده است تا آنجا که زن برای اولین بار در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در اروپا دارای حق مالکیت شد و دوم اینکه کسانی که در غرب به فکر اصلاح اوضاع و احوال زنان افتادند، از همان راهی رفتند که بعضی مدعیان روشنفکر امروزی ما می روند بطوریکه خواستند ابروی زن بیچاره را اصلاح کنند چشمش را کور کردند! بیش از آنکه زندگی صنعتی مسئول این آشفتگی و بی نظمی باشد، آن قوانین قدیم متقدمان و اصلاحات جدید متجددانشان مسئول است. لذا برای مردم مسلمان هیچ ضرورت ندارد که از هر راهی که آنها رفته اند بروند و در هر منجلابی که آنها فرو رفته اند فرو بروند، ما باید به زندگی غربی هوشیارانه بنگریم و ضمن استفاده و اقتباس از علوم، صنایع، تکنیک و پاره ای مقررات اجتماعی از اخذ و تقلید رسوم، عادات و قوانینی که برای خود آنها هزاران بدبختی به وجود آورده است، پرهیز نماییم و این را به خاطر داشته باشیم که الان هم نیرومندترین عاطفه ای که بر روحیه ملت ایران حکومت می کند «عاطفه مذهبی- اسلامی» است، بگذرد از عده بسیا رمعدودی که قید همه چیز را زده اند و از هر بی بند و باری و هرج و مرج طرفداری می کنند ولی اکثر قریب به اتفاق این مردم پایبند مقررات مذهبی می باشند.» و این مقررات به آنها اجازه نمی دهد، که زنان و دختران در جامعه اسلامی با هر سر و وضعی که دلشان می خواهد ظاهر شوند و موجبات ایجاد فساد را فراهم آورند بلکه به اتکاء به همین مقررات مذهبی سعی در ایجاد محیطی سالم، همراه با حضور مناسب زن در جامعه دارند.
مقاومت آگاهانه در برابر فرهنگ مبتذل غرب
دانستیم که در فرهنگ غربی، به زن به عنوان یک ابزار بسیار قوی برای تحریک جنسی مخالف نگریسته می شود به عنوان نمونه «برای زن آمریکایی کامجویی و لذت بر استواری و نگهداری کانون خانواده مقدم است مسلماً این امر مربوط به سرشت زن آمریکایی نیست، بلکه علت اجتماعی دارد، این محیط آمریکاست که این روحیه را برای زن آمریکایی داده است.
حال غرب پرستان سعی دارند بانوان ایرانی را در مسیری بیندازند که زنان غربی رفته اند، اگر این آرزو جامعه عمل بپوشد، مسلماً زن ایرانی و کانون خانوادگی ایرانی نیز سرنوشتی نظیر سرنوشت زن آمریکایی و خانواده آمریکایی خواهد داشت.»
آنچه مایه تعجب و تاسف است این است که «عده ای از مردم (که شکر خدا تعدادشان هم زیاد نیست) منطق خود را از دست داده اند و کمتر قدرت تجزیه و تحلیل قضایا را دارند، این عده فکر می کنند اگر گوهری در دست داشته باشند و مردم آن سوی جهان (غربیها) بگویند این گردو است، باور کرده آن را دور می اندازند و اما اگر گردویی در دست اجنبی ببینند و به آنها گفته شود این گوهر است باور می کنند و شیفته اش می شوند» غرب سالهاست که به خاطر آزادی های جنسی ضربه خورده و می خورد ولی نام این ضربه را آزادی حقوق بشر می گذراد و عده ای هم در آن سوی دنیا فکر می کنند که آنچه غربیها می گویند درست است بهتر است اینگونه افراد با مقاومت در برابر تهاجمات فرهنگ غربی سعی در تقویت و گسترش فرهنگی دینی و ملی کشور خود داشته باشند و از طرفی سعی شود: «به وضع زن ایرانی رسیدگی کامل شود. حقوق فراوانی که اسلام به زن اعطا کرده و در طول تاریخ عملاً متروک مانده به او پس داده شود نه اینکه با تقلید از روش غرب که هزاران بدبختی برای آنها به وجود آورده نام قشنگ بر فرضیه غلط بگذاریم و بدبختی های نوع غربی را به بدبختیهای نوع شرقی زن بیفزائیم.»
توجه به ارزش های اسلامی و ملی
«غالباً مقاومت ها در برابر غرب به صورت ناشیانه ای شکل گرفته است که در نتیجه زمینه را برای پذیرش جامعه و ایجاد عقده در درون این جامعه و عکس العملی که نتیجه اش استقبال از دعوت غرب بود مساعد کرده است. یکی از عوامل بزرگی که می تواند جامعه های شرقی را در برابر هجوم فرهنگی غرب که یکی از وجوهش زندگی زن و وجه زن مدرن است توانایی مقاومت بخشد داشتن فرهنگی غنی تاریخی پر از زیبایی تجربه ارزش و عقیده و همچنین داشتن حقوق انسانی مترقی و بالاخص داشتن چهره های بسیار پرشکوه وکامل انسانی در مذهب و تاریخ آن قوم است به قول ظریفی آدم برهنه هرلباسی را که به او بدهند میپوشد ولی خوشبختانه در این خصوص جامعه های اسلامی، اگرچه نتوانستند، آگاهانه دربرابر هجوم استعمار غرب بایستند، ولی از نظر نیرو و امکانات فرهنگی برهنه نبوده بلکه دارای تاریخ، فرهنگ و مذهب بسیار مترقی هستند که می توانند با تکیه بر آن و احیاء آن و رواج ارزش های انسانی موجود در فرهنگ اسلامی به نسل جدید، توانایی مقاومت در برابر غرب ببخشند.
بزرگترین سلاح برای مبارزه با ضد ارزش های غربی و بزرگترین وسیله برای ایجاد مقاومت آگاهانه در نسل جدید جامعه اسلامی بهره گیری از چهره های بسیار ممتاز و شخصیت های متعالی در تاریخ و مذهب اسلام است که اگر این چهره ها دقیقا شناخته و تصویر شود درست، عالمانه، آگاهانه و با بینش علمی بازشناسی شوند و یادشان، نامشان، مرتبه شخصیت و رسالتشان طرح شود نسل جدید، وزن جدید احساس خواهد کرد که برای نجات از برخی سنتهای کهنه انحرافی و ارتجاعی لزومی ندارد که به دعوت های منحرفانه غرب به نام مدرنیسم پاسخ مثبت دهد بلکه خود الگویی بسیار متعالی برای پیروی و خودسازی دارد و در راس همه این نمونه های متعال برای زنان حضرت فاطمه (س)قرار دارد. آنچه مهم است این است که این مسائل مربوط به زن، مربوط به علم، مربوط به جامعه، مربوط به فرم زندگی، مربوط به روابط طبقاتی، مربوط به بینش علمی و مربوط به جهان بینی همه در اسلام مطرح است، پس کوشش ما در این است که ببینیم امروز برای حل مشکلاتمان و پاسخگویی به سوالات این زمانمان و برای درگیری های فکری که اکنون داریم و برای نیازهایی که حس می کنیم چگونه می توانیم این ارزشها و ان درسها را بفهمیم و نیز چگونه بتوانیم آنها را تحقق بخشیم و از آنها بهره بگیریم؟ این هدف اساسی کار ماست. مسئله اصلی چگونه فهمیدن است.
افزایش آگاهی های دینی
شاید یکی از علت های عمده بد حجابی در جامعه اسلامی عدم آگاهی کافی مردم از احکام و دستورات دینی باشد که به رغم انقلاب اسلامی، با توجه به ضعف در امر تبلیغات، شاهد ضعف در آگاهی های دینی مردم نیز هستیم. در حالی که اگر در این مورد با قدرت بیشتری عمل کنیم نه تنها مسئله بد حجابی بلکه بعضی دیگر از معضلات جامعه اسلامی نیز انشاء ا… مرتفع خواهد شد.
توجه به وظایف دو گانه زن و مرد
«از نظر اسلام شوهر وظیفه دارد، عفت زن را حفظ کند و مراقب باشد خطری برای او به وجود نیاید، نه تنها چشم او را از گناه، پاک و دور نگه دارد بلکه خود هم مراقب اشد به دام نگاه های شهوت آلود نیفتد، که پاکی او در پاکی هسمرش موثر است.
اسلام در رابطه با پاک داشتن زن، دستوراتی دارد که از جمله حفظ دامن مردان از محرمات، معاشرت نیکو با زن، اعلام محبت به او، رها نکردن او به حال خود، رعایت تقوی و قیام برای اجرای حقوق زن است.
اسلام مرد را موظف کرده است که زن را حفظ کند، هم جسم و روان او و هم عفت و اخلاق او را، باید حافظ و حامی زن در ناملایمات باشد، او را از دید اجنبی مصون و از نگاههای شهوت آلود مستورش دارد…»
«از طرفی زن نیز باید حیا و عفاف را شعار خود قرار دهد، بدن خود را از چشم مرد نامحرم مستور نگهدارد تا خود را اسرار آمیز جلوه دهد، و با این کار الهام بخش مرد و خالق عشق او باشد، هنر آموز و شجاعت بخش مرد، و نبوغ آفرین او واقع شود و در او حس تغزل و ستایشگری به وجود آورد تا مرد به فروتنی خود در مقابل زن به خود ببالد…»
در چنین شرایطی و با رعایت این اصول زن و مرد در کنار یکدیگر احساس آرامش می کنند مرد تکیه گاه مطمئن زن است و زن مورد اعتماد مرد، زن مطلوب مرد است و مرد حافظ صیانت زن، و در اینحالت خانواده نیز احساس آرامش می کند و آرامش اجتماعی نیز حاصل آرامش چنین خانواده ای است. آمار طلاق کاهش می یابد، فساد و فحشاء نمود نمی یابد، جرم و جنایت به حداقل می رسد و در یک کلام جامعه در مسیر تعالی و پیشرفت حرکت می کند.
تبیین صحیح حدود روابط زن و مرد
دانستیم که یکی از علل بدحجابی اختلاط زنان و مردان نامحرم است. به این صورت که چون در معرض دید یکدیگر قرار گرفته اند (شاید) وسوسه شوند تا بیشتر جلب نظر نمایند. بنابراین قوانین اسلامی توصیه بر عدم اختلاط نامحرمان دارد. البته این به معنی زندانی کردن زن در خانه و یا ممانعت از حضور اجتماعی او نیست، بلکه در حد ضرورت و خوب، زن می تواند با نامحرم ارتباط داشته باشد. امام «ره» در عین حال که به ارتباط بین زن و مرد نامحرم بسیار حساس بودند به این امر نیز عقیده داشتند که زن با حفظ خود از گناه می تواند بیشترین فعالیت را داشته باشد.
«امام (ره) در مورد کار واجب و ضروری زن با مرد ممانعتی قرار نمی دادند. مثلاً نمی گفتند چون استاد مرد است دانشگاه نروید، یا برای خرید بیرون نروید، یا تاکسی و اتوبوس سوار نشوید. امام می فرمودند: با نامحرم باید جدی صحبت کنید، نه اینکه دور هم بی خود بنشینید و سلام و علیک بکنید. اگر کار (واجب) دارید بفرمائید با هزار مرد هم حرف بزنید، اشکال ندارد… در مورد مهمانی رفتن خانم ها و آقایان و با هم دور هم نشستن در مهمانی ها ایشان همه را حرام می دانستند که زن ها با مردها و دخترها با پسرها صحبت کنند، فقط در مورد کار ایراد نمی گرفتند.»
«بی شک طبیعت مردان به گونه ای است که در برخورد با زن نامحرم، مخصوصاً زن جوان، تحت تاثیر قرار می گیرد پس اگر جانب احتیاط را رعایت کند و جز در موارد ضروری، برخوردی با زن نامحرم نداشته باشد، مطلوب پسندیده است. روی این اصل رسول خدا(ص) می فرمایند: «از زنان خوب هم پرهیز داشته باشید.»
این در حالی است که با توسعه شهرنشینی و گسترش حضور زن در جامعه به این اصل مهم اسلامی کمتر توجه شده است. در حالی که در احکام دینی حتی هنگام نماز خواندن نیز رعایت حریم توصیه گردیده است. جدا کردن واحدهای سازمانی مربوط به زنان از واحدهای مربوط به مردان ایجاد ادارات ویژه بانوان، راه اندازی آژانس های خدماتی ویژه بانوان و تلاش برای تفکیک هر چه بیشتر زن و مرد نامحرم از یکدیگر در محیط های اجتماعی نمونه هایی از اقدامات موثر برای کم کردن روابط غیر ضروری در این دو می باشد.
دقت و توجه عمیق در تربیت فرزندان دختر
در احکام اسلامی سفارشات فراوانی در مورد محبت والدین به فرزندان دختر شده است. در این سفارشات به ویژه به پدران توصیه شده است که باید فرزند دختر را بیشتر از فرزند پسر مورد توجه و محبت خود قرار دهند: اول جواب سلام فرزند دختر را بدهند، اول او را در آغوش بگیرند و اگر هدیه ای خریده اند اول هدیه دختر را بدهند. این همه بیانگر نگرش محبت آمیز دین اسلام به فرزند دختر است و در عین حال آموزش این نکته که دختران بیشتر از پسران محتاج محبت والدین به ویژه پدر خویش هستند. نمونه بازار این ابراز محبت را می توان در رفتار پیامبر اکرم«ص» با حضرت فاطمه «س» مشاهده کرد. طوری که گاه پیامبر به خاطر شدت محبت به دخترش از سوی صحابی و همسرانش مورد اعتراض قرار می گرفتند.
طبیعت وجودی دختر چنان است که علاقه خاصی به پدر خویش دارد و آنرا تکیه گاه و مامن خویش می داند و اگر از سوی این تکیه گاه مورد بی مهری قرار گیرد، مطمئناً تمایل به سوی تکیه گاه های دیگری پیدا می کند. درصد بالایی از دختران فراری و یا دختران دوست پسر دار، را دخترانی تشکیل می دهند که یا از نعمت پدر محروم بوده اند و یا اینکه از سوی پدر و پسران خانواده مورد بی مهری و گاه آزار و اذیت قرار گرفته اند. و برای جلب توجه و محبت مردانه، متوسل به خودنمایی از طریق بدحجابی و یا… می شوند.
امام خمینی«ره» در این باره می فرمایند:«آن چیزی که مهم است دختر است. آن کسی که مورد علاقه می تواند قرار گیرد دختر است» و در جای دیگر به «بعضی خانم های فامیل که می خواستند وضع حمل کنند و درخواست دعامی کردند، می فرمودند: دعا کنید که بچه شما دختر باشد، برای اینکه دختر به مراتب بهتر از پسر است کسی که دختر ندارد یعنی اولاد ندارد.»
توجه بیشتر به جوانان
«ریشه بیشتر انحرافات دینی و اخلاقی نسل جوان را باید در لابلای افکار و عقاید آنان جستجو کرد. فکر این نسل از نظر مذهبی آنچنانکه باید راهنمایی نشده است و از این نظر فوق العاده نیازمند است. از طرفی برخی نابلدها می گویند، هدایت جوان امروزی مشکل است، اگر مشکلی در راهنمایی این نسل باشد، بیشتر در فهمیدن زبان و منطق او و روبرو شدن با اوست، (اگر منطق و زبان جوان را بدانیم) در این وقت هر کسی احساس می کند که این نسل بر خلاف آنچه ابتدا به نظر می رسید، لجوج نیست و آمادگی زیادی برای دریافت حقایق دینی دارد.»
حال و در چنین شرایطی، برای روشن شدن افکار جوان مسلمان، ابتدا باید زبان و منطق او را آموخت، سپس با پیدا کردن نکات مبهم، تاریک و سست اعتقادی جوان، او را به سمت کمال دینی رهنمون شد.
جوانان ما تشنه فراگیری تعالیم دینی اند و اگر کسی پیدا شود که زبان و منطق جوان را بشناسد و با زبان خودش برایش تعالیم دینی را بیان نماید، مطمئناً جوان به سوی مذهب سوق می یابد و خودش را پیدا می کند، آنچنانکه دیگر؛ تبلیغات مسموم دشمن بر عقاید او خللی وارد نمی کند.
در زمینه حجاب نیز همینطور است. الان دخترها و پسرهای جوان ما و حتی گاهی پدر و مادرهای ما در مورد حجاب چیز زیادی نمی دانند، از مزایای رعایت آن و اثراتش بر جامعه بی خبرند، حتی برخی از آنها نمی دانند «حجاب» دستور قرآن است. آنقدر تبلیغ سوء شده است که هنوز در جامعه اسلامی برخی حجاب را نوعی «امل بازی» می دانند و زن با حجاب را «متحجر» می نامند.
اگر تربیت دینی، درست، با استدلال، با منطق انجام شود، اگر جوانان ما با دین، با آیات، روایات، احادیث، و… آشنا شوند، مسلماً به اینکه مسلمانند افتخار می کنند، خودشان می روند دنبال رعایت احکام اسلامی و دیگر کسی لازم نیست، آنها را تشویق یا باز زور به رعایت احکام اسلامی مجاب نماید.
توجه و محبت به همسر
یکی از دلایل بدحجابی عدم توجه و یا کم توجهی همسران به یکدیگر است. تاثیر این کم محبتی در زنان بیشتر است و باعث ایجاد نوعی عقده در آنان می شود. زنانی که معمولاً از محبت و توجه به همسر خود محرومند سعی در جلب توجه مردان دیگر می نمایند و چه بسا با بدحجابی موجبات این جلب توجه را فراهم آورند. این در حالی است که دستورات فراوانی در شرع مقدس اسلام پیرامون محبت و ابراز زبانی و عملی آن آمده است. مطمئناً هر چه توجه مردان خانه به زنان و دختران خانه بیشتر باشد احساس کمبود محبت و در نتیجه تقاضای ارضای آن در خارج از خانه کمتر می شود.
ایجاد انگیزه برای گسترش حجاب در جامعه
به قول یکی از دوستان ما تا کی باید بگوئیم «مرگ بر بد حجاب» بیائیم بگوییم:
«درود بر با حجاب» به بیان دیگر باید کمی مثبت تر عمل کنیم. متاسفانه در کشور ما بعضی عادت کرده اند فقط و فقط عیب ها را ببینند و نقاط را نادیده بگیرند در حالی که می توان با بزرگ کردن محاسن، عیبها را کم رنگ کرد. اهمیت دادن به حجاب و اکرام افراد با حجاب یکی از روش های گسترش حجاب است چاپ تصاویر زنان موفق با حجاب در مجلات و روزنامه ها و
مصاحبه های مطبوعاتی و تلویزیونی با آنها، تبلیغ حجاب از طریق رسانه های عمومی و ارتباط جمعی، ساخت عروسکهای با حجاب، ساخت کارتون ها و فیلم های کودک با شخصیت های با حجاب ساخت سریال و فیلم های تلویزیونی با موضوع حجاب، تعیین روزی در سال با نام روز حجاب، اضافه کردن ردیفی در فیش حقوق کارمندان زن به عنوان هزینه حجاب، نامگذاری خیابان ها و میادین و ساختمان ها و مدارس به نام حجاب و… روش هایی برای ایجاد انگیزه بیشتر در رعایت حجاب اسلامی است.
وجود الگوهای مناسب در جامعه نقش بسزایی در رشد فرهنگی جامعه بویژه نوجوانان و جوانان دارد. نوجوانان در هنگام بروز بحران هویت، به شدت به دنبال فردی می گردند که نیازهای خود را در او بیابند و به نحوی او را مرشد و مقتدای خود قرار دهند. هر چه تعداد این الگوها بیشتر و رفتارهای آنها مناسب تر باشد، بحران هویت نسل جوان به راه حل نزدیکتر می شود رسانه های عمومی و وسایل ارتباط جمعی نقش بسزایی در ارائه الگو به جامعه دارند. در این بین نقش تلویزیون در میان سایر رسانهها مهم تر است. اگر تلویزیون به الگو سازی مناسب برای دختران و پسران جوان بپردازد. آنها کمتر به سراغ الگوهای غیر وطنی خواهند رفت. ولی متاسفانه صدا و سیما در این مورد کمی ضعف از خود نشان می دهد و در ارائه الگو ضعیف عمل می کنند.
این در حالی است که در کشورهای پیشرفته حداکثر بهره از تلویزیون برای الگو سازی گرفته می شود طوری که حتی گاهی مردم الگوی مصرف خود را از هنرپیشگان تلویزیونی می گیرند. بنابراین ما هم می توانیم با استفاده از تلویزیون به ارائه الگوی پوشش اسلامی (حجاب) در جامعه خویش بپردازیم.
تسهیل ازدواج و لوازم آن
دانستیم که یکی از علل بدحجابی تاخیر در ازدواج است دختران و پسران جوان که ازدواجشان به تاخیر افتاده است گاه علت آنرا، عدم جذابیت در ظاهر خویش می پندارند و با خود آرایی افراطی و توسل به بدحجابی، سعی در مطرح کردن خود در مقابل جنس مخالف دارند. شاید یکی از دلایل گسترش بدحجابی سالهای اخیر در کشورمان، سخت شدن ازدواج باشد. حال اگر بتوان با تمهیداتی در این امر سهولت ایجاد کرد، شاید از آمار بدحجابان کشور کاسته شود (گرچه برخی، بعد از ازدواج به خاطر اصرار همسرشان بدحجاب می شوند و برخی نیز به خاطر سکوت همسرشان به این عمل دست می زنند)
روشهای تسهیل ازدواج به نظر پژوهشگر می توانند موارد ذیل باشد:
ایجاد کار (که مهمترین و اولی ترین علت تاخیر در ازدواج جوانان، بیکار بودن آنهاست)
حل مشکل مسکن زوج های جوان
اعطای وام های ازدواج با شرایط بهتر و با رقم های بالاتر
توصیه و زمینه سازی ازدواج های آسان
تشویق به ازدواج از طریق رسانه های عمومی و وسایل ارتباط جمعی
حمایت از خانواده از طریق وضع قوانین جدید
کنترل طلاق، از طریق آموزش های حقوقی، اجتماعی و اخلاقی قبل از ازدواج و وضع قوانین جدید.
دقت بیشتر در تولید فیلم ها و سریالهای تلویزیونی
یکی از عوامل بسیار موثر در افکار عمومی مردم جهان، تلویزیون است. مردم دنیا بیشترین ساعت فراغت خود را با تلویزیون می گذرانند و به علت قدرت تاثیر گذاری این رسانه بیشترین یادگیری را نیز از طریق تلویزیون کسب می نمایند. حال اگر از این قدرت تاثیر گذار بتوانیم خوب بهره ببریم، قسمت اعظم معضلات فرهنگی کشورمان (اگر حل نشود) حتی المقدور به سوی اصلاح سوق پیدا می کنند. ولی متاسفانه گاه شاهد این مسئله هستیم که مسئولین ساخت و ساز، تولید و پخش فیلم ها و سریال های تلویزیونی کمتر به این نکته توجه می کنند که بیننده آنان یک مسلمان است. و احتمال دارد نمایش صحنه هایی از یک فیلم یا سریال چه تاثیری بر افکار و عقاید و نگاه او به زندگی بگذارد؟ متاسفانه در اکثر فیلم ها و سریالهای تولید داخل زنان (مانتویی همراه با آرایش) زنانی با سواد، خوشبخت، ثروتمند و از اقشار فهیم جامعه معرفی می گردند. و این چنین القا میشود که حجاب برتر مخصوص قشر عقب مانده جامعه است. گر چه چندی است از مجریان و هنرپیشگان چادری نیز استفاده میشود ولی اصل مسئله همچنان بر قوت خود باقی است. سریال های خارجی هم که احتیاج به بیان ندارد. کوله باری از الگوهای غربی را نثار بینندگان شرقی خود می کنند. گرچه مسئولین خرید یا اجاره این دسته از سریالها دقت به خرج می دهند، اما بهر حال در میان تمام این وسواس ها، گاه یک فیلم غربی، تاثیر خود را بر بیننده شرقی خواهد گذاشت.
ایجاد محدودیت برای غیر مسلمانان وسیاحان
همانطور که قبلاً اشاره شد یکی از دلایل بدحجابی الگو گرفتن برخی مسلمانان از هموطنان غیر مسلمان و گردشگران خارجی است. این دو دسته یا به علت تفاوت قوانین دینی و یا به علت ضعف دینی، به رعایت حجاب می پردازند، ولی گاه مشاهده می شود گردشگران مسلمان و غیر مسلمان هنگام ورود به ایران آنچنان که باید به رعایت حجاب نمی پردازند، نمونه بارز این گردشگران، زنان آسیای میانه است که به قصد تجارت به ایران می آیند و از وضعیت حجاب مناسبی برخوردار نیستند. البته در گفتار قبلی اشاره شد که برخی کشورهای مسلمان (همانند کشورهای حوزه خلیج فارس) از پذیرفتن این گردشگران امتناع می ورزند و عطای آنان را به لقاءشان می بخشند. به هر حال ما یا نباید گردشگران را بپذیریم، یا اگر می پذیریم به آنان گوشزد نمائیم که قوانین کشور اسلامی را رعایت نمایند.
برخورد با بد حجابان
«خداوند حکیم در آیات متعددی در قرآن مجید، دستور داده است برای جلوگیری از ایجاد فساد در جامعه اسلامی با افراد مفسده انگیز بر خورد شود. و هر چه درجه فساد آنان بالاتر باشد به همان اندازه، نوع مجازات آنان نیز شدیدتر می گردد. شاید یکی از علل افزایش بدحجابی در جامعه اسلامی، بی اعتنایی و یا کم اعتنایی نسبت به بدحجابان بوده است. به این ترتیب که هر چه در مقابل این افراد سستی شده است به همان اندازه آنان جرات بیشتری برای ارتکاب این عمل مفسده انگیز پیدا کرده اند. به بیان دیگر بدحجابان با مشاهده ضعف کار نیروهای مسئول زمینه را آماده دیده و به تباهی و فساد می پردازند و به تدریج سایرین را نیز به سوی خویش جلب می کنند و متاسفانه با افزایش تعداد بدحجابان کم کم افراد متقی و متعهد منزوی شده و از میدان به در خواهند رفت و زمانی که افراد صالح و پرهیزگار کنار زده شدند حکومت اسلامی پشتوانه اصلی خود را از دست خواهد داد؛ زیرا افراد مفسده، جز به شهوترانی به چیز دیگر فکر نمی کنند.»
از طرفی برخورد صرف نیز موثر نیست، علاوه بر این باید به نسل های آینده، لزوم رعایت حجاب و پوشش اسلامی را آموزش دهیم، یعنی علاوه بر درمان باید پیشگیری نیز بنمائیم، که به قول معروف پیشگیری مقدم بر درمان است. اما این بدان معنا نیست که درمان را رها کرده فقط به فکر پیشگیری باشیم که در این صورت گرچه ما پیشگیری می نمائیم. اما افراد بیمار به شدت نسل های آینده ما را تهدید خواهند کرد.
«برخی می گویند: پاره ای از قوانین و توصیه های اخلاقی در باب حجاب زنان عقده های جنسی زمامداری مذهبی است در تحلیل یکی از نشریه های خارج از کشور آمده است وای از آن روزی که عقده های بیماری جنسی در سر لوح دستورهای اخلاقی یک رژیم در آید در ایران امروز ما با چنین نابهنجاری هم روبرو هستیم»
«و برای تایید این نظریه به حرفهای تحریف شده استناد کرده اند.
با توجه به آنچه در متون دینی شاهد آورده شد که این سخن یک ادعا، بلکه یک هیاهوی تبلیغاتی بیشتر نیست. زیرا اگر به اثبات رسد آیین خدا بر حرامی تاکید داشته، پیروان آن آیین در پای بندی به مرامها و دستورها هر انگیزه ای را که دنبال کنند، در دینی بودن آن حرام خدشه ای وارد نمی سازند به فرض برخی افراد عقده های جنسی هم داشته باشند اما قبل از این عقده ها این شریعت بود که حجاب را از پیروان خواست. از سوی دیگر چگونه با ذکر یک نمونه می توان یک قاعده ساخت؟ آیا این روش، علمی است؟ آیا عاقلان همین طریق را در اثبات آرای خود دنبال می کنند؟
بنابراین باید افزود که اصل این نقل دروغی بیش نیست که خارج از مرزها ساخته شده و در همان جا ممکن است برای فریب برخی، موثر افتد.
حاصل آنکه این سخن، ادعایش، شاهدش، استنتاجش، همه بی اساس است»
پاسخ به شبهات
حجاب، سلب آزادی زن
زندانیان چادر عنوان کتابی که توسط خانم شهره مستشار در انگلیس منتشر شده است چنانچه از عنوان آن پیداست حجاب ضد آزادی زن تلقی شده است. کسانی که برابری زن و مرد را در همه زمینه ها طلب می کند و خواهان یکسانی مطلقند نیز همین تلقی را از حجاب دارند.
می دانیم آزادی قلمروهایی دارد، بیان، عقیده، فعالیت سیاسی،… حجاب کدام آزادی را سلب می کند؟ چگونه زندانی برای زنان ایجاد می کند؟ اگر گفتیم حضور اجتماعی زنان ممنوع نیست بلکه مطلوب است، اگر گفتیم اختلاط زن و مرد آنجا که اختلاط دو انسان باشد حرمت ندارد بلکه اختلاط انوثت و ذکورت محرم است اگر فعایتهای اجتماعی و سیاسی زنان معنی نداشت دیگر کدام آزادی است که با حجاب سلب شده است؟
مگر اینکه از آزادی، هرزگی جنسی و بی بند و باری غریزی باشد که البته حجاب این آزادی را تهدید می کند و رسالت حجاب همین است؟
و نیز حجاب برخی دشواری ها را به دنبال دارد که اگر اصل آن برای سلامت و رشد جامعه انسانی مفید انگاشته شود باید آن را متحمل شد. مگر دانش اندوزی، محدودیت همراه نیست، مگر راست گویی، برخی آزادی ها را سلب نمی کند؟
حجاب، شعار سیاسی است
«به تعبیر برخی از نویسندگان که حجاب، نوعی شعار سیاسی است که مورد بحث برخی گروهها قرار گرفته است.
نسبت به قسمت اول بحث این است با توجه به آیات قرآن سوره احزاب آیه ۵۳ که به مومنان دستور می دهد با زنان پیامبر از ورای حجاب سخن گفته شود که این عمل به پاکی قلب شهود آنان نزدیکتر است.
این مربوط به تمام زنان عالم است پس اگر اینطور نیست یعنی پاکی و طهارت را برای زنان عصر پیامبر می خواسته برای زنان امروز نمی خواهد که این غیر ممکن است.
و یا آیه خمار سوره نور آیه ۳۱ در این آیه در آغاز زنان را فرمان می دهد که از نگاه خود بکاهند پاکدامن باشند وز ینتهای غیر آشکار را بپوشانند و خمار را بر گردن و بالای سینه رها کنند. همان گونه که مشابه این دستور به مردان داده شده است که از نگاه خود بکاهند و پاکدامنی پیشه کنند. با این سیاق آیه در صدد تعدیل عرف نیست بلکه فرمانی است به مردان و زنان در خود نگهداری و پاکدامنی. البته نسبت به زنان او دستور هم صادر شده یکی پوشیدن زینتهای پنهان و دیگری کیفیت بر سرانداختن خمار.»
پس حجاب امر دینی است و سازگار با آیات قرآن است.
اگر ریشه دینی دارد و مورد تاکید و توصیه دین قرار گرفته بخش دوم این نظر هم باطل است از آن گذشته اگر حجاب امر دینی است چه مانعی داردکه شعائر دینی، شعار سیاسی نیز قرار گیرد. این امر در امور عبادی خالص دین مانند حج، نماز جماعت، نماز جمعه و بسیار از آداب و رسوم مانند منع از تشبه به کفار در لباس… رعایت شده است.
در این زمینه علامه سید محمد حسین فضل ا… سخنی نغز دارد وی در پاسخ به همین سئوال گفته: به طور طبیعی هرگاه جنگ سیاسی سخنی در گیرد، تمام عنوانها و قالبها که در مواضع سخت یک جبهه حکایت می کند برای جبهه دیگر اعلام خطر خواهد بود. از این رو،دولت بزرگ چون فرانسه که حامی آزادی انسانها است، از حجاب اسلامی در مدارس جلوگیری می کند زیرا جنبش اسلامی را تهدیدی برای منافع خود و غرب زمین می داند.
بی حجابی، بی حیایی نیست
گاه گفته می شود عفاف غیر از حجاب است چنین نیست که اگر زنان حجاب نداشته باشند عفیف و پاک دامن نیستند ویل دورانت می گوید: عفت با لباس پوشیدن هیچ رابطه ندارد.
و گاه این مطلب از شخصیتهای اسلامی نیز نقل می شود و زنان شمال را مثل می آورند که آنان با آنکه در شالیزار با لباس خاص خود فعالیت می کنند و حجاب ویژه مورد نظر را ندارند اما عفیف و پاک هستند و نیز می توان به زنان روستایی مثل زد که بی حجابی آنها بی حیایی نمی شود.
همانطور که می دانیم عفاف با حجاب فرق می کند زیرا که عفاف حالتی درونی است و حجاب به ظاهر و شکل بر می گردد و تفاوت آن دو تفاوت ظاهر و باطن است و نیز می پذیریم که ممکن است افرادی عفیف و پارسا باشند اما حجاب را به گونه ای که مورد توصیه شرع است دارا نباشند ولی به این امر هم باید توجه کرد که این جدایی تا کجا می تواند ادامه یابد. آیا می تواند یک قاعده عام درآید؟ اگر چنین است چرا تنها به زنان روستایی که تعداد اندکی از زنان را تشکیل می دهند استناد می شود چرا زنان شهری چنین نیستند. بنابراین امکان جدایی عفاف از پوشش گرچه پذیرفته می شود اما قانون گذار باتوجه به اوضاع اجتماعی و روحیات و هوسهای آدمی باید عموم را در نظر گیرد و قانون وضع کند نه این که چون چند زن بدون حجاب عفاف خود را حفظ می کنند قانون را بشکنند. از آن گذشته اگر زنان بدون حجاب عفیف و پاک هستند آیا مردان نیز چنین اند و هوسبازی نمی کنند و از هرزگی دست بر می دارند حجاب زن و مرد تدبیری است برای سلامت جامعه اسلامی و در قانون گذاری باید این کلیت منظور گردد. از سوی دیگر مگر می توان رابطه بین ظاهر و باطن را نادیده انگاشت ظاهر هم نشانه باطن است چرا که ((رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون )) متانت در سلوک و رفتار ظاهری و سنگینی در انتخاب لباس و پوشش از عفاف درونی خبر می دهد. ونیز ظاهر بر باطن اثر می گذارد مگر چنین نیست که رنگ لباس بر روان آدمی اثر می گذارد؟ مگر چنین نیست که نام افراد در شخصیت درونی آنها اثر می گذارد. همین است پوشش و نوع لباس آدمی مسأله تاثیر ظاهر بر باطن هم مورد تایید اسلام است وهم دانش روان شناسی بر آن تاکید دارند.))
حجاب، عامل دلمردگی زنان
گفته می شود محصور کردن زنان در چادر، با رنگهای تیره و مشکی نشاط و شور حیات را از زنان می گیرد. در مجله زنان شماره ۲۲ که گفتگویی پیرامون رنگ لباس به انجام رسیده درآغاز گفتگو این قضاوت از سوی نشریه به چشم می خورد. «اینک به گرد خویش نظر کنیم، چرا در محیط ما، در شهر ما، پوشش ما از رنگهای روشن، خبر و اثری نیست؟ چون نیست حال ما چون است؟ چرا مردم بیشتر به سیاهی گراییده اند و بسیاری خود نمی دانند چرا؟
ونیز نوشته اند:
«ما با انتخاب رنگهای تیره، محیطی غمبار و تیره آفریدیم و این محیط غمبار و تیره ما را وا می دارد که رنگهای تیره انتخاب کنیم، ما محیط می آفرینیم و محیط ما را دوباره تکرار می کند.» گر چه در این گفتگو عامل دلمردگی تلقی شده ولی از لابلای گفتگو طرح زیرکانه پرسشها می توان فهمید که تنها رنگ نیست که محیط را غمباره می کند بلکه پیش از رنگ موارد دیگر نقش دارند. به نظر می رسد یکی از زمینه های شبه تراشی،حاکمیت سلیقه ها به جای آراء و نظرات دینی است. بسیاری از مترقیان، باورها و سلیقههای خود را به نام دین عرضه می کنند چه بسا نفرت و تندی علیه دین را فراهم می سازد به گمان ما این تلقی از حجاب پیش زمینه ای از این اعمال سلیقه را دارد. در متون اسلامی و دینی رنگ خاصی برای پوشش زنان توصیه شده است همانطور که به مدل خاصی از پوشش سفارش شده است رنگ و مدل را فرهنگ ملی و آداب و رسوم هر جامعه تعیین می کند. تعبیر مقام معظم رهبری که « چادر بهترین نوع حجاب و نشان ملی ماست » حاکی از این امر است. به جز آن، توصیه هایی که در تفاوت ظاهری زن و مرد به چشم می خورد « اولا قرآن زینت ظاهر را استثناء کرده و پوشیدن آن را لازم نمی دانند.»
«ثانیاً در حدیثی از پیامبر «ص» می فرماید: زنها قدری ناخنهای خود را بلند بگذارند برای آنکه زیبنده تر است.»
پیامبر به زنان دستور می دهد دستان (ناخن) خود را رنگ کنند، زنان شوهردار با این عمل برای شوهر آرایش کرده و زنان بی شوهر نیز از شباهت به مردان خارج شده اند.
«از این گونه توصیه ها در متون دینی فراوان است اینها نشان می دهد، میان زن و مرد تفاوتی است که باید آن را منظور داشت و این نباید به هرزگی جنسی بیانجامد و محیط اجتماعی را آلوده کند. به نظر نمی رسد با رعایت مجموع آنچه در شریعت اسلامی در باب زنان قبل از آنکه زن باشد، باید خواستههای انسانی خود را از قبیل، دانش و معرفت، حقیقت جویی، عدالت خواهی و… را اشباع کند.
و در کنار آن به ارضای خواسته های زنانه که اقتضای طبیعت اوست، بپردازد»
عده ای دیگر که به اصطلاح روان شناس یا روانکاو یا جامعه شناس یا فیلسوف و در واقع اسیر هواهای نفسانی و عقده ها و تعصبات مختلف بودند در معرفی قوه شهوت سهواً و یا عمداً دچار اشتباه شدند و اعلام کردند که تمام بدبختیهای انسان، از محدودیت قوای جنسی است چرا که این محدودیت باعث ایجاد عقده های روانی می شود و در ثانی اگر افراد از کودکی با مسایل جنسی آشنا نباشند نمی توانند در آینده به خوبی نقش همسر را ایفا کند و در نهایت اگر شهوت جنسی آزادانه و بدون محدودیت ارضا شود دیگر مزاحمتی برای آنان ایجاد نخواهد کرد انسان می تواند بدون دغدغه و تشویش به امور دیگر زندگی بپردازد.
-
فضائل و خواص تلاوت سوره طه
فضائل و خواص تلاوت سوره طه ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۲ امتیازs آثار و برکات خواندن سوره طه/ فضیلت و خواص آیات قدرتمند سوره طه : این سوره،اوّلین سوره ای است که ماجرای حضرت موسی علیه السلام را به تفصیل بیان نموده و حدود هشتاد آیه […]
راه هایی برای کاهش فشار قبر ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز راه هایی برای کاهش فشار قبر/ چطور فشار قبر کمتری داشته باشیم؟ منظور از مرگ تنها قرار دادن بدن در یک تکه زمین کنده شده نیست بلکه انتقال انسان به عالم برزخ است. اولین […]
چگونگی خواندن نماز والدین ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۱ امتیاز خواندن نماز والدین یکی از حقوقیست که والدین چه در زمان حیات و چه پس از وفات شان بر گردن فرزندان خود دارند. این نماز را بخوانید تا هم والدینتان را شاد کنید و هم فرزندانتان […]
چرا امام حسین جنگ را از تاسوعا به عاشورا انداخت ؟ ۴٫۲۲/۵ (۸۴٫۴۴%) ۹ امتیازs چرا امام حسین جنگ را از تاسوعا به عاشورا انداخت ؟ در تاریخ آمده است که حضرت ابا عبدالله وقتی لشکر عمربن سعد در روز تاسوعا قصد شروع جنگ […]
سریع الاجابه ترین دعاها ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۱۵ امتیازs استجابت دعا، مانند هر پدیدهی دیگری، قوانین ، آداب و شروطی دارد که با وجود آن آداب و شرایط است که دعا به اجابت میرسد .
دعاهای مجرب برای رفع گرفتاری مختلف ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۳ امتیازs عرفا و بزرگان دین دستورالعمل ها و اذکار مختلفی را پیرامون دعا برای رفع مشکلات و گرفتاری های دنیوی و سلوکی و نیز برآورده شدن حاجت بیان نموده اند که در ادامه بررسی می […]
به نکات زیر توجه کنید