جستجو در تک بوک با گوگل!

بازدید
مقدار دیه قتل نفس
ماده ٣ـ دیه قتل مرد مسلمان یکی از امور ششگانه ذیل است که جانی در انتخاب هر یک از آنها مخیر میباشد و تلقین آنها جایز نیست.
١ـ یکصد شتر سالم و بدون عیب که خیلی لاغر نباشد.
٢ـ دویست گاو سالم و بدون عیب که خیلی لاغر نباشد.
٣ـ یکهزار گوسفند سالم و بدون عیب که خیلی لاغر نباشد.
۴ـ دویست دست لباس سالم از حله های یمن.
۵ـ یکهزار دینار مسکوک سالم و غیر مغشوش که هر دینار یک مثقال شرعی طلا به وزن ١٨ نخود است.
۶ـ ده هزار درهم مسکوک سالم و غیر مغشوش که هر درهم به وزن ۶/١٢ نخود نقره میباشد.
تبصره ـ پرداخت قیمت هر یک از امور ششگانه در صورت تراضی طرفین کافیست و اگر تلفیق بعنوان پرداخت قیمت یکی از امور ششگانه باشد کافی است.
ماده ۴ـ دیه قتل عمد در مواردی که قصاص ممکن نباشد و یا ولی مقتول به دیه راضی شود یکی از امور ششگانه فوق خواهد بود لکن فقط در خصوص شتر لازم است که سن آنها از پنج سال گذشته و داخل در سال ششم شده باشد.
مهلت پرداخت دیه
ماده ۵ـ دیه قتل خواه عمدی خواه غیر عمدی اگر چه در خصوص حرم مکه معظمه یا در یکی از چهار ماه حرام (رجب ـ ذیقعده ـ ذیحجه ـ محرم) واقع شود یکی از شش چیز گذشته است به اضافه یک ثلث (یک سوم) هر نوعی که انتخاب کرده است و سایر امکنه و ازمنه دارای این حکم نیستند هر چند متبرک باشند.
ماده ۶ـ دیه قتل زن مسلمان خواه عمدی خواه غیر عمدی نصف دیه مرد مسلمان است.
ماده ٧ـ دیه زن و مرد در جراحت ها یکسان است تا اینکه مقدار دیه به ثلث (یک سوم) دیه کامل برسد آنگاه دیه جراحت زن نصف دیه جراحت مرد خواهد بود.
ماده ٨ـ مهلت پرداخت دیه در موارد مختلف بترتیب زیر است:
الف ـ دیه قتل عمد باید در ظرف یکسال پرداخت شود و تأخیر از آن بدون تراضی طرفین جایز نیست.
ب ـ دیه قتل شبیه عمد در ظرف دو سال پرداخت میشود.
ج ـ دیه قتل خطاء محض در ظرف سه سال پرداخت میشود.
تبصره ـ دیه قتل جنین و نیز دیه نقض عضو یا جرح بترتیب فوق پرداخت میشود.
مسئول پرداخت دیه
ماده ٩ـ مسئول پراخت دیه در قتل عمد و شبه عمد خود قاتل است و مسئول پرداخت آن در قتل خطاء محض عاقله قاتل است که باید راسأ بپردازد و حق مراجعه به قاتل را ندارد.
ماده ١٠ـ اگر قاتل در شبیه عمد حتی با مهلت طولانی قادر به پرداخت دیه نباشد کسان او به ترتیب الاقرب و فالاقرب باید بپردازند و اگر آنها نباشند یا نداشته باشند از بین المال داده میشود.
(عاقله) مسئول پراخت دیه جنایتهای خطائی
ماده ١١ـ دیه قتل خطاء محض و همچنین دیه جراحت (موضحه) و دیه جراحت های عمیق تر از آن بعهده عاقله میباشد و دیه جراحت های کمتر از آن بعهده خود جانی است.
تبصره ـ جنایت عمد و شبه عمد نابالغ و دیوانه بمنزله خطاء محض و برعهده عاقله میباشد.
ماده ١٢ـ عاقله عبارتست از بستگان نزدیک ابوینی یا ابی مانند پدرو جد پدری و برادر و پسر و عمو و پسران عمو.
ماده ١٣ـ زن جزء عاقله محسوب نمیشود و عهده دار دیه خطائی نخواهد بود و همچنین نابالغ و دیوانه.
ماده ١۴ـ عاقله اگر فقیر باشد عهده دار دیه نمیباشد.
ماده ١۵ـ هرگاه قتل خطائی با گواهی شهود عادل ثابت شود عاقله عهده دار دیه خواهد بود ولی اگر با اقرار جانی ثابت شود خود جانی ضامن است.
ماده ١۶ـ هرگاه اصل قتل با شهادت شهود عادل ثابت شود و قاتل مدعی گردد که خطاء انجام شده و عاقله منکر خطائی بودن آن باشد در صورتیکه عاقله سوگند یاد کند قول عاقله مقدم بر قول جانی میباشد.
ماده ١٧ـ جنایتهای خطائی که شخص بر خودش وارد آورده بعهده خود اوست و همچنین اتلاف های مالی که بطور خطاء محض انجام شود بعهده شخص تلف کننده است و عاقله عهده دار هیچگونه خسارتهای مالی در مورد اتلاف خطائی و مانند آن نیست و فقط در خصوص قتل و جرح خطائی محض عهده دار میباشند.
ماده ١٨ـ دیه خطاء محض بر عاقله به ترتیب طبقات ارث توزیع میشود.
ماده ١٩ـ هرگاه جانی دارای عاقله نباشد یا عاقله او نتواند دیه را در مدت سه سال بپردازد دیه از بیت المال پرداخت میشود.
ماده ٢٠ـ دیه عمد و شبه عمد بر جانی است لکن اگر فرار کند ازمال او گرفته میشود و اگر مال نداشته باشد از بستگان نزدیک او با رعایت الاقرب فالاقرب گرفته میشود و اگر بستگانی نداشت یا تمکن نداشتند دیه از بین المال داده میشود.
موجبات ضمان
ماده ٢١ـ جنایت اعم از آنکه بمباشرت انجام شود یا به تسبیت یا به اجتماع مباشر و سبب موجب ضمان خواهد بود.
ماده ٢٢ـ مباشرت آنست که جنایت مستقیمأ توسط خود جانی واقع شده باشد.
ماده ٢٣ـ تسبیت در جنایت آنست که انسان سبب تلف شدن یا جنایت علیه دیگری را فراهم کنید و خود مستقیمأ مرتکب جنایت نشود مانند آنکه چاهی بکند و کسی در آن بیفتد و آسیب ببیند.
ماده ٢۴ـ در صورت اجتماع مباشر و سبب در جنایت مباشر ضامن است مگراینکه سبب اقوی از مباشر باشد.
ماده ٢۵ـ هرگاه طبیبی گرچه حاذق و متخصص باشد در معالجه هائی که شخصأ انجام میدهد یا دستور آن را صادر میکند هرچند با اذن مریض یا ولی او باشد باعث تلف جان یا نقص عضو یا خسارت مالی شود ضامن است مگر آنکه قبل از شروع به درمان از مریض یا ولی او برائت حاصل نماید.
ماده ٢۶ـ هرگاه ختنه کننده در اثر بریدن بیش از مقدار لازم موجب جنایت یا خسارت شود ضامن است گرچه ماهر بوده باشد.
ماده ٢٧ـ هرگاه بیطار و دامپزشک گرچه متخصص باشد در معالجه حیوانی هر چند با اذن صاحب او باشد موجب خسارت شود ضامن است مگر اینکه قبل از درمان از صاحب حیوان برائت حاصل نماید.
ماده ٢٨ـ هرگاه طبیب یا بیطار و مانند آن قبل از شروع به درمان از مریض یا ولی او یا از صاحب حیوان برائت حاصل نماید، عهده دار خسارت پدید آمده نخواهد بود.
ماده ٢٩ـ هرگاه کسی در حال خواب بر اثر حرکت و غلطیدن موجب تلف یا نقص عضو دیگری شود جنایت او بمنزله خطاء محض بوده و عاقله او عهده دار خواهد بود.
ماده ٣٠ـ هرگاه کسی که چیزی را به همراه خود یا بوسیله نقلیه و مانند آن حمل کند و بشخص دیگری برخورد نموده موجب جنایت گردد در صورت عمد یا شبه عمد ضامن میباشد و در صورت خطاء محض، عاقله او عهده دار میباشد.
ماده ٣١ـ هرگاه کسی به روی شخصی سلاح بکشد یا سگی را به سوی او برانگیزد یا هر کار دیگری که موجب هراس او گردد انجام دهد مانند فریاد کشیدن یا انفجار صوتی که باعث وحشت میشود و بر اثر این ارعاب آن شخص بمیرد اگر این عمل نوعأ کشنده باشد یا با قصد قتل انجام شود گرچه نوعأ کشنده نباشد قتل عمد محسوب شده و موجب قصاص است و اگر این عمل نه نوعأ کشنده و نه با قصد قتل انجام بگیرد قتل شبه عمد محسوب شده و دیه آن بر عهده قاتل است.
ماده ٣٢ـ هرگاه کسی دیگری را بترساند و موجب فرار او گردد و آن شخص در حال فرار خود را از جای بلندی پرت کند و یا به درون چاهی بیفتد وبمیرد در صورتیکه آن ترساندن موجب زوال اراده و اختیار و مانع تصممیم گیری او گردد ترساننده ضامن است.
ماده ٣٣ـ هرگاه کسی خود را از جای بلندی پرت کند و بر روی شخصی بیفتد و سبب جنایت گردد در صورتی که قصد انجام جنایت را نداشته باشد و کاری را که با قصد انجام داده نوعأ سبب جنایت نباشد عهده داردیه خواهد بودو اگر خواست بجائی که کسی در آنجا نبود پرت شود و اتفاقأ بجائی افتاد که شخصی در آنجا بود عاقله او عهده دار خواهد بود ولی اگر در اثر لغزش یا علل قهری دیگر و بی اختیار به جائی پرت شود و موجب جنایت گردد نه خودش ضامن است نه عاقله اش.
ماده ٣۴ـ هرگاه کسی به دیگری صدمه وارد کند و یا کسی را پرت کند و او بمیرد یا مجروح گردد در صورتیکه نه قصد جنایت داشته باشد و نه کاری را که قصد نموده است نوعأ سبب جنایت باشد عهده دار دیه آن خواهد بود.
ماده ٣۵ـ هرگاه کسی دیگری را روی شخص ثالث پرت کند و آن شخص ثالث بمیرد یا مجروح گردد در صورتیکه نه قصد جنایت داشته باشد و نه کاری را که قصد کرده است نوعأ سبب جنایت باشد ضامن دیه میباشد.
ماده ٣۶ـ هرگاه کسی در ملک خود یا مکان مباح دیگر یا راه وسیع عمومی توقف کرده باشد و دیگری به او برخورد نماید و مصدوم گردد آن شخص متوقف عهده دارد هیچگونه خسارت نخواهد بود.
ماده ٣٧ـ هرگاه کسی در جائی متوقف باشد که توقف در آنجا جائز نیست مانند راه تنگ و دیگری اشتباهأ و بدون قصد به او برخورد کند و بمیرد شخص متوقف ضامن دیه خواهد بود. و همچنین اگر موجب لغزش رهگذر و آسیب آنها شود ضامن خسارت میباشد مگر آنکه عابر با وسعت راه عمدأ قصد برخورد داشته باشد که در این صورت نه تنها خسارت او هدر است بلکه عهده دار خسارت شخص متوقف نیز خواهد بود.
دیه اعضاء
ماده ٧۵ـ هر جنایتی که بر عضو کسی وارد شود و شرعأ مقدار خاصی بعنوان دیه برای آن تعیین نشده باشد جانی باید ارش بپردازد.
ماده ٧۶ـ هرگاه کسی موی سر یا صورت مردی را طوری از بین ببرد که دیگر نروید عهده داد دیه کامل خواهد بود و اگر دوباره بروید نسبت به موی سر ضامن ارش است و نسبت به ریش ثلث دیه کامل را عهده دارد خواهد بود.
ماده ٧٧ـ هر گاه کسی موی سر زنی را طوری از بین ببرد که دیگر نروید ضامن دیه کامل زن میباشد و اگر دوباره بروید عهده دار مهرالمثل خواهد بود و در این فرقی میان کوچک و بزرگ نیست.
تبصره ـ اگر مهرالمثل بیش از دیه کامل باشد فقط به مقدار دیه کامل پرداخت میشود.
?ماده ٧٨ـ هر گاه مقدار از موهای از بین رفته دوباره بروید و مقدار دیگر نروید نسبت مقداری که نمی روید با تمام سر ملاحظه میشود و دیه به همان نسبت دریافت میگردد.
ماده ٧٩ـ تشخیص روئیدن محدود مو و نروئیدن آن با خبره است و اگر طبق نظر خبره دیه یا ارش پرداخت شد و بعد از آن دوباره روئید باید مقدار زائد بر ارش به جانی مسترد شود.
دیه حس شنوائی
ماده ١۵٨ـ از بین بردن حس شنوائی مجموع دو گوش دیه کامل و از بین بردن حس شنوائی یک گوش نصف دیه کامل دارد خواه شنوائی یکی از آن دوقوی تر از دیگر باشد یا نباشد.
ماده ١۵٩ـ هر گاه کسی فاقد حس شنوائی یکی از گوش ها باشد کر کردن گوش سالم او نصف دیه دارد.
ماده ١۶٠ـ هر گاه معلوم باشد که حس شنوائی بر نمیگردد یا خبره گواهی دهد که بر نمیگردد دیه مستقر میشود و اگر خبره امید به برگشت آن را داشته و یا سپری شدن مدت انتظاری حس شنوادئی بر نگردد دیه استقرار پیدا میکند و اگر شنوائی قبل از دریافت دیه برگردد ارش ثابت میشود و اگر بعد از دریافت آن برگردد دیه مسترد نمیشود و اگر مجنی علیه قبل از دریافت دیه بمیرد دیه ثابت خواهد بود.
ماده ١۶١ـ هر گاه با بریدن هر دو گوش شنوائی از بین برود دو دیه کامل لازم است و هر گاه با بریدن یک گوش حس شنوائی بطور کلی از بین برود یک دیه کامل و نصف دیه لازم میشود و اگر با جنایت دیگری حسن شنوائی ازبین برود هم دیه جنایت لازم است و هم دیه شنوائی.
ماده ١۶٢ـ هر گاه خبره گواهی دهد که شنوائی از بین نرفته ولی در مجرای آن نقصی رخ داده که مانع شنوائی است همان دیه شنوائی ثابت است.
ماده ١۶٣ـ هر گاه کودک که در اثر کر شدن لال بشود علاوه بر دیه شنوائی با نظر حاکم به پرداخت جریمه ای برای لال شدن محکوم میشود.
ماده ١۶۴ـ در صورت اختلاف بین جانی و مجنی علیه در صورتی که با نظر خبرگان معتمد یا آزمایش موضوع روشن نشود، مجنی علیه با قسامه دیه را دریافت خواهد کرد.
دیه بینائی
ماده ١۶۵ـ از بین بردن بینائی هر دو چشم دیه کامل دارد و از بین بردن بینائی یک چشم نصف دیه کامل دارد.
تبصره ـ فرقی در حکم مذکور بین چشم تیزبین یا لوچ و مانند آن نمیباشد.
ماده ١۶۶ـ هرگاه با کندن حدقه چشم بینائی از بین برود دیه آن پیش از دیه کندن حدقه نخواهد بود و اگر در اثر جنایت دیگر مانند شکستن سر، بینائی از بین برود هم دیه جنایت لازم است و هم دیه بینائی.
ماده ١۶٧ـ در صورت اختلاف بین جانی و مجنی علیه با گواهی دومرد خبره عادل یا یک خبره مرد و دوزن خبره عادل به اینکه بینائی از بین رفته و دیگر برنمیگردد یا اینکه بگویند بر میگردد، ولی مدت آن را تعیین نکنند دیه ثابت میشود و همجنین اگر برای برگشت آن مدتی تعیین نمایند و آن مدت سپری شود و بینائی بر نگردد دیه ثابت خواهد بود.
و هر گاه مجنی علیه قبل از سپری شدن مدت تعیین شده بمیرد دیه استقرار مییابد و همچنین اگر دیگری حدقه او را بکند دیه بینائی بر جانی اول ثابت خواهد بود
?و هر گاه بینائی بر گردد و شخص دیگری آن چشم را بکند، بر جانی اول فقط ارش لازم میباشد.
ماده ١۶٨ـ هرگاه مجنی علیه مدعی شود که بینائی هر دو چشم یا یک چشم او کم شده با آزمایش و سنجش با همسالان یا با مقایسه با چشم دیگری تفاوت، پرداخت میشود.
ماده ١۶٩ـ هرگاه مجنی علیه ادعا کند که بینائی او زائل شده و شهادتی از متخصصان در بین نباشد، حاکم او را با قسامه سوگند میدهد و بنفع او حکم صادر میکند.
تبصره ـ قسامه در این مورد شش قسم است اعم از آنکه پنج نفر دیگر و خود مدعی قسم یاد کنند یا کمتر یا خود مدعی بتنهائی.
دیه حس بویائی
ماده ١٧٠ـ از بین بردن حس بویائی هر دو مجرای بینی دیه کامل دارد و در صورت از بین بردن بویائی یک مجری نصف دیه است و قاضی قبل از صدور حکم باید به طرفین تکلیف صلح بنماید.
ماده ١٧١ـ در صورت اختلاف بین جانی و مجنی علیه هر گاه با آزمایش یا با مراجعه به دومتخصص عادل از بین رفتن حسن بویائی یا کم شده آن ثابت نشود با قسامه (طبق تبصره ماده ١۶٨) بنفع مدعی حکم میشود.
ماده ١٧٢ـ هرگاه حس بویائی قبل از پرداخت دیه برگردد جریمه ای که با نظر حاکم تعیین میشود پرداخت خواهد شد و اگر بعد از آن برگردد باید مصالحه نمایند و اگر مجنی علیه قبل از سپری شدن مدت انتظار برگشت بویائی بمیرد دیه ثابت میشود.
ماده ١٧٣ـ هرگاه در اثر بریدن بینی حس بویائی از بین برود دو دیه لازم میشود و همچنین اگر در اثر جنایت دیگر بویائی از بین رفته دیه جنایت بر دیه بویائی افزوده میشود و اگر آن جنایت دیه معین نداشته باشد جریمه ای که با نظر حاکم تعیین میگردد بر دیه بویائی اضافه خواهد شد.
دیه چشائی
ماده ١٧۴ـ جریمه از بین بردن حس چشائی با نظرحاکم تعیین میشود.
ماده ١٧۵ـ هر گاه با بریدن زبان حس چشائی از بین برود بیش از دیه زبان نخواهد بود و اگر با جنایت دیگری حس چشائی از بین برود دیه با جریمه آن جنایت بر دیه حس چشائی افزوده میگردد.
ماده ١٧۶ـ در صورتیکه حس چشائی برگردد دیه مسترد میشود.
ماده ١٧٧ـ اگر اختلاف جانی و مجنی علیه در زوال یا نقصان حس چشائی با آزمایش یا مراجعه به دو متخصص عادل بر طرف نشود با قسامه مدعی حسب مورد حکم بنفع او صادر میشود.
دیه صوت و گویائی
ماده ١٧٨ـ از بین بردن صورت شخص بطور کامل که نتواند صدایش را آشکار کند دیه کامل دارد اگر چه بتواند با احفات و آهسته صدایش را برساند.
ماده ١٧٩ـ از بین بردن گویائی بطور کامل که نتواند اصلأ سخن بگوید دیه کامل دارد.
ماده ١٨٠ـ جریمه جنایتی که موجب نقصان صوت شود بطوریکه نتواند صدایش را صریح برساند با نظر حاکم تعیین میشود.
ماده ١٨١ـ جریمه جنایتی که باعث از بین رفتن صوت نسبت به بعضی از حروف شود باید با رعایت مصالحه معلوم گردد.
دیه سلس و ریزش ادرار
ماده ١٨٢ـ جنایتی که موجب سلس و ریزش ادرار شود بترتیب زیر دیه معین دارد:
الف ـ در صورت دوام آن در کلیه ایام و تا پایان هر روز دیه کامل دارد.
ب ـ در صورت دوام آن در کلیه روزها و تا نیمی از هر روز دو ثلث دیه دارد.
ج ـ در صورت دوام آن در کلیه روزها و تا هنگام بر آمدن روز ثلث دیه دارد.
تبصره ـ هر گاه سلس و ریزش ادرار در بعضی از روزها بود و بعدأ خوب شود جریمه با نظر حاکم تعیین میشود.
ماده ١٨٣ـ هر جنایتی که موجب زوال یا نقض بعضی از منافع گردد مانند خواب ـ لمس یا موجب پدید آمدن بعضی از بیماریها شود و دیه آن معین نشده است جریمه آن با نظر حاکم تعیین میشود.
ماده ١٨۴ـ جریمه اعمال ارتکابی زیر با نظر حاکم تعیین میشود:
الف ـ باعث از بین رفتن انزال شود.
ب ـ قدرت تولید مثل و بارداری را از بین ببرد.
ج ـ لذت مقاربت را از بین ببرد.
ماده ١٨۵ـ جنایتی که باعث از بین رفتن اصل مقاربت بطور کامل شود دیه کامل دارد.
دیه جراحت سر و صورت
ماده ١٨۶ـ دیه جراحت سر و صورت بترتیب زیر است:
١ـ حارصه: خراش پوست بدون آنکه خون جاری شود ـ یک شتر.
٢ـ دامیه: خراشی که از پوست بگذرد و مقدار اندکی وارد گوشت شود و همراه با جریان خون باشد کم یا زیاد ـ دو شتر.
٣ـ متلاحمه: جراحتی که مقدار زیادی از گوشت را فرا گیرد لکن به پوست نازک روی استخوان نرسد ـ سه شتر.
۴ـ سمحاق: جراحتی که تمام گوشت را فرا گرفته و به پوست نازک روی استخوان برسد ـ چهار شتر.
۵ـ موضجه: جراحتی که تمام گوشت را فرا گرفته و پوست نازک روی استخوان را کنار زده و استخوان را آشکار کرده ـ پنج شتر.
۶ـ هاشمه: عملی که استخوان را بشکند گرچه جراحتی را تولید نکرده باشد ـ ده شتر.
٧ـ منقله: جراحتی که درمان آن جز با جابجا کردن استخوان میسر نباشد ـ پانزده شتر.
٨ـ مامومه: جراحتی که به کیسه مغز برسد ثلث دیه کامل دارد.
٩ـ دامغه: جراحتی که کیسه مغز را پاره کند غیر از ثلث دیه کامل جریمه ای که با نظر حاکم تعیین میشود بر او افزوده میگردد.
ماده ١٨٧ـ هر گاه یکی از جراحتهای فوق در غیر سر و صورت واقع شود در صورتیکه آن عضو دارای دیه معین باشد باید نسبت دیه آن را با دیه کامل سنجید آنگاه به مقدار همان نسبت دیه جراحتهای فوق را که در غیر سر و صورت واقع میشود تعیین گردد. و در صورتیکه آن عضو دارای دیه معین نباشد ارش آن با نظر حاکم تعیین میشود.
دیه جراحتی که به درون انسان وارد میشود
ماده ١٨٨ـ دیه جراحتی که به درون انسان وارد میشود به ترتیب زیر است:
الف ـ جائفه (جراحتی که با هر وسیله و ازهر راه به درون بدن انسان برسد) ثلث دیه کامل است.
ب ـ هر گاه وسیله ای از یک طرف بدن فرو رفته و از طرف دیگر بیرون آمده باشد دو ثلث دیه کامل دارد.
دیه جراحتی که در اعضاء انسان فرو میرود
ماده ١٨٩ـ هرگاه نیزه یا مانند آن در دست یا پا فرو رود در صورتیکه مجنی علیه مرد باشد دیه آن یکصد دینار و در صورتیکه زن باشد ارش آن با نظر حاکم تعیین میشود.
دیه جنایتی که باعث تغییر رنگ پوست یا تورم میشود
ماده ١٩٠ـ دیه ضربتی که در اثر آن رنگ متغیر و یا بدن متورم گردد بقرار زیر است:
الف ـ سیاه شدن صورت بدون جراحت و شکستگی شش دینار.
ب ـ سبز شدن صورت سه دینار.
ج ـ سرخ شدن صورت یک دینار و نیم.
د ـ در سایر قسمتهای بدن در صورت سیاه شدن سه دینار و در صورت سبز شدن یک دینار و نیم در صورت سرخ شدن سه ربع دینار است.
تبصره ـ فرقی در حکم مذکور بین زن و مرد و کوچک و بزرگ نیست و همچنین فرقی نیست میان تغییر رنگ تمام صورت یا قسمتی از آن و نیز فرقی نیست بین آنکه اثر جنایت مدتی بماند یا زائل گردد.
ماده ١٩١ـ جنایتی که باعث تغییر رنگ پوست سر شود ارش آن با نظر حاکم معلوم میگردد و اگر موجب تورم و تغییر رنگ شود ارش آن بر دیه که قبلأ بیان شد افزوده میشود.
ماده ١٩٢ـ دیه فلج کردن هر عضوی که دیه معین دارد دو ثلث دیه همان عضو است و دیه قطع کردن عضو فلج ثلث دیه همان عضو است.
ماده ١٩٣ـ هر گاه مجنی علیه ولی نداشته باشد دادستان کل کشور به منزله ولی او است و موظف است حق او را بدون عفو استیفا نماید.
ماده ١٩۴ـ دیه سقط جنین بترتیب زیر است:
١ـ دیه نطفه که در رحم مستقر شده بیست دینار.
٢ـ دیه علقه که خون بسته است چهل دینار.
٣ـ دیه مضغه که بصورت گوشت در آمده است شصت دینار.
۴ـ دیه جنین در مرحله ای که بصورت استخوان در آمده و هنوز گوشت نروئیده است هشتاد دینار.
۵ـ دیه جنین که گوشت و استخوان بندی آن تمام شده و هنوز روح در آن پیدا نشده یکصد دینار.
تبصره ـ در مراحل فوق هیچ فرقی بین دختر و پسر نمیباشد.
۶ـ دیه جنین که روح در آن پیدا شده است اگر پسر باشد دیه کامل و اگر دختر باشد نصف دیه کامل.
ماده ١٩۵ـ هر گاه در اثر کشتن مادر، جنین سقط شود دیه جنین در هر مرحله ای که باشد باید بر دیه مادر افزوده شود.
ماده ١٩۶ـ هر گاه زنی جنین خود را سقط کند دیه آن را در هر مرحله ای که باشد بپردازد و خود از آن دیه سهمی نمیبرد.
ماده ١٩٧ـ هر گاه چند جنین در یک رحم باشند بعدد هر یک از آنها دیه جداگانه خواهد بود.
ماده ١٩٨ـ دیه اعضاء جنین و جراحات آن به نسبت دیه همان جنین است.
ماده ١٩٩ـ دیه سقط جنین در موارد عمد و شبه عمد بر عهده جانی است و در موارد خطاء محض بر عاقله اوست خواه روح پیدا کرده باشد و خواه نکرده باشد.
ماده ٢٠٠ـ سقط جنین قبل از پیدایش روح، کفاره ندارد و کفاره و همچنین دیه کامل او بعد از احراز حیات او خواهد بود.
دیه جنایتی که بر مرده واقع میشود
ماده ٢١٠ـ دیه جنایتی که بر مرده مسلمان واقع میشود بترتیب زیر است:
الف ـ بریدن سر یکصد دینار.
ب ـ بریدن هر دو دست یا هر دو پا یکصد دینار و بریدن یک دست یا یک پا پنجاه دینار وبریدن یک انگشت از دست یا یک انگشت از پا ده دینار و قطع یا نقص سایر اعضاء و جوارح بهمین نسبت ملحوظ میگردد.
تبصره ١ـ فرقی در حکم مزبور بین زن و مرد و کوچک و بزرگ نیست.
تبصره ٢ـ دیه مذکور در این ماده به عنوان میراث به ورثه نمیرسد بلکه مال خود میت محسوب شده و بدهی او از آن پرداخت میگردد و در راههای خیر صرف میشود.
دیه جنایت بر حیوان
ماده ٢٠٢ـ هرگاه کسی حیوان حلال گوشت دیگری را که گوشت آن معمولأ خوراکی است بدون اذن صاحب آن با ذبح شرعی بکشد باید تفاوت بین زنده و ذبح شده آنرا بپردازد و گرنه باید قیمت روز اتلاف پرداخت شود.
تبصره ١ـ اجزاء قابل استفاده مردار مانند پشم و مو و کرک متعلق به صاحب حیوان است و از قیمت آن کم میشود.
تبصره ٢ـ صاحب حیوان حق ندارد حیوان ذبح شده را برگرداند و حتمأ خواهان مثل یا قیمت آن شود.
تبصره ٣ـ هر گاه حیوان ذبح شده بطور کلی بی ارزش شود بمنزله آنست که مردار شده باشد.
ماده ٢٠٣ـ قطع یا شکستن اعضاء حیوان در صورتیکه زنده بماند بموجب پرداخت تفاوت میان سالم و معیوب میباشد و در صورتیکه باعث تلف شدن او بشود موجب قیمت آن میگردد.
ماده ٢٠۴ـ هر گاه حیوان حرام گوشت که با ذبح شرعی استفاده از آن جائز است، با ذبح شرعی از بین برود باید تفاوت قیمت پرداخت شود و اگر از راه غیر شرعی کشته گردد قیمت زنده آن پرداخت میشود و اجزاء قابل استفاده آن متعلق به صاحب حیوان است و از قیمت آن کم میشود.
ماده ٢٠۵ـ حیوان حلال گوشت که عادتأ گوشت آنها خورده نمیشود مانند اسب، ذبح شرعی آنها بمنزله مردار نمودن آنها و موجب پرداخت تمام قیمت خواهد بود.
ماده ٢٠۶ـ اتلاف ا شیائی از مسلمان که قابل تملک مسلمین نمیباشد مانند خوک و شراب ضمان آور نیست.
دیه سگ ها
ماده ٢٠٧ـ دیه سگ بترتیب زیر است:
١ـ سگ شکاری چهل درهم خواه آموزش یافته باشد خواه نباشد.
٢ـ سگ گله بیست درهم.
٣ـ سگ نگهبان منزل یا باغ بیست درهم.
۴ـ سگ مزرعه، محصول یک هکتار غله مانند گندم.
تبصره ١ـ غیر از سگ های مذکور هیچ سگی ملک مسلمان نخواهد شد و اتلاف آن نیز ضمانی ندارد.
تبصره ٢ـ آنچه بعنوان دیه برای از بین بردن سگ ها بیان شده است نباید از آنها تجاور نمود و چیزی را بعنوان قیمت سگ دریافت کرد.
ماده ٢٠٨ـ هرگاه سگی غصب شود و بدون اتلاف غاصب از بین برود غاصب ضامن قیمت آن خواهد بود نه دیه آن و هر گاه نقص یا عیبی بدون جنایت بر آن وارد شود غاصب عهده دار ارش آن میباشد.
ماده ٢٠٩ـ جنایت برسگی که دیه دارد موجب ارش میشود و بهمان نسبت از دیه پرداخت میگردد.
ماده ٢١٠ـ در کلیه مواردیکه بموجب مقررات این قانون ارش منظور گردیده و یا تعیین خسارت بنظر قاضی واگذار شده است قاضی با در نظر گرفتن دیه کامله انسان و نوع کیفیت جنایت و میزان خسارت وارده مقدار دیه و خسارت را تعیین مینماید
گرچه در برخی از نوشته های حقوقی این دو ترکیب را به جای هم به کار می برند . شکی نیست که بین آن دو فرق است و برای همین در ماده ۴۰۱ قانون مدنی هر دو ترکیب استعمال شده است . ماده مرقوم […]
کمتر پیش میآید که زن یا حتی مردی نسبت به حقوقی که در ضمن عقد به یکدیگر تفویض میکنند اگاهی داشته باشند.
امنیت حریم خصوصی و حمایت کیفری قانون/ جمهوری اسلامی به دلیل ملتزم بودن به ارزشهای اسلامی که در قانون اسای تبلور یافته است حفظ و حفاظت از حقوق شهروندان را همواره بر خود فرض دانسته است.
پرسش و پاسخ: اسناد تک برگی دارای ویژگی های مثبت بسیاری هستند که به دلیل وجود آنها اغلب افراد تصمیم می گیرند که سندهای خود را از حالت دفترچه ای یا همان منگوله ای به شکل تک برگی تبدیل نمایند.
نحوه پرداخت مهریه در طلاق توافقی ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز در این مقاله قصد داریم تا در مورد مهریه در طلاق توافقی چند نکته را برای متقاضیان بازگو کنیم. مهریه مالی است که در هنگام عقد ازدواج مرد متعهد به پرداخت میگردد.
دانستنیهای بیمه ایرانیان خارج از کشور/ تأمین اجتماعی در مفهوم فراگیر آن ، حقی است همگانی برای عموم افراد جامعه که تأمین و تدارک بستر اجرائی آن از تکالیف دولت به شمار می رود.
به نکات زیر توجه کنید