بازدید
بلوک های اقتصادی که در مناطق مختلف جهان با حضور چند کشور منطقه تشکیل می شود فرصت های تجاری و سرمایه گذاری سودمندی را در اختیار بخش خصوصی فعال در آن کشورها قرار می دهد تا بتوانند فعالیتهای خود را در قلمرو کشورهای عضو گسترش دهند و از ترجیحات تجاری و آزادی سرمایه گذاری بهره برداری نمایند این امر در نهایت توسعه اقتصادی کشورهای یاد شده را به دنبال خواهد داشت. ضمن آنکه با بهره جویی از مزیت های نسبی موجود در کشورهای عضو به لحاظ وجود استعدادهای طبیعی شان و تقویت بنیه رقابت شرکتهای فعال کمک بسزایی دارد. رفع موانع تجاری و سرمایه گذاری ، کاهش تعرفه های تجاری در مدت معینی مورد توافق و گسترش همکاری های اقتصادی از مزیت های بلوک های اقتصادی منطقه ای است.
ساختار
پیمان تجارت آزاد میان دولت های آمریکای شمالی موسوم به نفت در اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی و بین سه کشور این منطقه یعنی ایالات متحده ، مکزیک و کانادا منعقد گردید. این پیمان یکی از فعالترین نهادهایی است که در سراسر جهان به دنبال گسترش مناطق آزاد تجاری است. پیمان نفتا از لحاظ اقتصادی بالاترین سطح اقتصاد را در سراسر دنیا بر عهده دارد و در آن بزرگترین قطب اقتصادی دنیا ایالات متحده و یکی از کشورهای نسبتاً قدرتمند از لحاظ اقتصادی عضویت دارد یعنی کشور کانادا هرچند همچنان عضو گروه کشورهای G8 است ولی اکثر کارشناسان معتقدند این کشور دیگر صلاحیت حضور در این کلوپ را از دست داده است.
آنچه دربارهی پیمان نفتا جالبتر از حضور ایالات متحده در آن است، تنظیم نوعی عرضه و تقاضا است. به عبارت دیگر در این پیمان علاوه بر ایالات متحده کشوری همچون مکزیک نیز حضور دارد که بیشتر به عنوان مصرفکننده به شمار میرود. برخلاف تصور موجود که عموماً نفتا را فقط پیمانی در مسیر حذف تعرفههای گمرکی میدانند، این نهاد یک قانون جامع برای یک نوع اقتصاد قارهای به شمار میرود که در تلاش است متولد گردد. هر چند این پیمان در اواخر دهه ۱۹۹۰ متولد شد ولی عمده فعالیت آن از سالهای ۱۹۹۴ به بعد شکل گرفت و به عبارت بهتر تلاش اصلی خود را از حدود دو سال پیش آغاز کرده است. در این دو سال فعالیتهای آن رنگ و بوی بهتری گرفته و به نظر میرسد، سمت و سوی جدید خود را نیز در همین دو سال یافته است.
از لحاظ خصوصی پیمان نفتا یک پیمان جدید دارای ایرادهای اساسی است چنانکه حتی میتوان گفت نیازمند تغییرات بنیادین حقوقی است. تاکنون نیز متون قانونی آن چند بار مورد تجدیدنظر قرار گرفته است و هر بار نیز این تغییرات موجب ایجاد درگیریهای سیاسی شده است. قوانین موجود در پیمان به اندازهای نئولیبرالی به شمار میروند که گویا قصد ندارند کوچکترین قواعد حمایتی در خود جای دهند. در اینجا از قوانین بهداشت عمومی خبری هست و نه از امنیت و قواعد آموزشی. حتی اتحادیههای کارگری نیز محلی از اعراب ندارند. برعکس دنیای صنعتی گذشته که اولین تلاشها را در زمینه قواعد حمایتی از کارگران عرضه داشت، نفتا هیچ حرکت قابل توجهی در این زمینه به عمل نیاورده است. حتی نفتا به اندازه اتحادیه اروپا در این مسیر تلاش کرده است.
اتحادیه اروپا سعی دارد تا با ایجاد یک سری قواعد حمایتی اقتصاد کشورهای ضعیف را که بدان ملحق شدهاند به سمتی سوق دهد تا توان ورود را به بازارهای آزاد اروپا داشته باشند ولی در اینجا خبری از چنین قواعدی به چشم نمیخورد. این پیمان تنها از یک پدیده حمایت میکند و آن، شرکتهای تجاری هستند؛ این شرکتها توسط نفتا در برابر دولت حمایت میشوند. همین مسأله نیز باعث میشود، حمایت از کارگران تحت تأثیر قرار گیرد. توضیحی که هدفداران نفتا ارائه میدهند شنیدنی است. آنها مدعیاند پیمان به اندازهای رفاه ایجاد خواهد کرد که از بین رفتن سایههای حفاظتی مشکلی به وجود نیاورد. آنها هر چند چالشهای ایجاد شده زیست محیطی را قبول دارند، ولی معتقدند منابع ایجاد شده در اثر آن به مراتب بیشتر از چالشهایی است که ممکن است بروز نماید. ولی منتقدان نظرات مغایری دارند. آنها میگویند: نفتا، موجب از بین رفتن مشاغل شده است. همچنین آنها فقر را از دیدگاه علل توسعه، نئولیبرالیسم توسط پیمان نفتا میدانند. این عده معتقدند دولتهایشان عموماً با پذیرش این پیمان خدمات مهلکی را بر پیکره اقتصاد و حقوق خود وارد کردهاند.
ولی در این زمینه دو دیدگاه کلی وجود دارد. اولین دیدگاه که مربوط به کارشناسان و اقتصاددانان است، امروزه و پس از گذشتن یک دهه از فعالیت نفتا اثرات آن را مفید ارزیابی میکنند. این عقیده مخصوص به کشور خاصی نیست، بلکه اکثر عالمان اقتصادی هر سه کشور چنین ایدهای دارند. در مقابل نظر عوام است، اکثریت مردن مخالف ادامه چنین روندی هستند. برای مثال، کنگره آمریکا عموماً با چنین رویهای مخالف است.
البته موافقتنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی ( نفتا ) در مرحله اول حاصل موافقتنامه تجارت آزاد را نیز در بر می گرفت و در اکتبر ۱۹۹۲ پایان یافت و همان سال مورد موافقت قرار گرفت و در دسامبر همان سال امضاء شد.
موافقتنامه ها
۱- موافقتنامه اصلی
طبق موافقتنامه نفتا تمام محدودیت های تجرات و سرمایه گذاری میان کانادا ، مکزیک و آمریکا در مدت ۱۵ سال به تدریج از بین می رود. اکثر تعرفه های تجارت محصولات کشاورزی میان آمریکا و مکزیک به سرعت برداشته شد و تعرفه ۶ درصدی محصولات کشاورزی ( شامل ذرت ، شکر و برخی میوه ها و سبزی ها ) در مدت ۱۵ سال برداشته خواهد شد. تعرفه خوار و بار و منسوجات قرار است در مدت ۱۰ سال در هر سه کشور حذف شود.
مکزیک قرار است بخش مالی خود را روی سرمایه گذاری آمریکا و کانادا بگشاید و تمام محدودیت ها تا سال ۲۰۰۷ برداشته خواهد شد. تاکنون موانع سرمایه گذاری در اکثر بخشها برداشته شده است به استثنای نفت در مکزیک ، فرهنگ در کاناد و خطوط هواپیمایی و ارتباطات رادیویی در آمریکا قرار شد مکزیک روش توزیع از مسیر دولتی را آزاد سازی کند و روش های ترجیحی برای شرکت های داخلی را در مدت ۱۰ سال بردارد. در بخش حمل و نقل وسایل نقلیه سنگین آزادی کامل حرکت بین سه کشور تا سال ۲۰۰ برقرار شد. به عنوان یک اقدام داخلی ، شرکت های حمل و نقل می بایست درخواست مجوزهای ویژه ای برای سفر در مرزهای هرکشور بیش از حدجاری ۲۰ مایل ( ۳۲ کیلومتر ) را می کردند که این امر در دسامبر ۱۹۹۵ کمی قبل از زمان برنامه ریزی شده برای اجرای طرح به تعویق افتاد و علت تعویق نگرانیهای از سوی دولت آمریکا در خصوص اجرایی استانداردهای کافی ایمنی از سوی رانندگان مکزیکی بود در آوریل ۱۹۹۸ پنجمین نشست وزارتی سه عضو کمیسیون تجارت آزاد در شهر پاریس فرانسه برگزار شد و با رفع تعرفه ها در خصوص ۶۰۰ کالا از جمله مواد شیمیایی ، دارویی ، فولاد و محصولات فلزی ، منسوجات ، اسباب بازی و ساعت از اول اوت موافقت کردند در نتیجه این توافق ، تعدادی از تعرفه ها زودتر از زمان ده ساله که در ابتدا برنامه ریزی شده بود برداشته شد.
در ضمن پذیرفته شد که در صورت ورود ناگهانی کالا از یک کشور به کشور دیگر که بر صنعت داخلی آن تاثیر نامطلوبی بگذارد ، کشور زیان دیده ماده تحمیل تعرفه های کوتاه مدت مرجوعی را در کوتاه مدت اجرا کند.
اختلاف ها در اولین مرحله از سوی مشاوره بین دولت ها حل خواهد شد اگر در این بین اختلافاتی در ملت سی یا چهل روز حل نشد ، دولت ممکن است درخواست برگزاری نشست کمیسیون تجارت آزاد را بکند و کمیسیون در اکتبر ۱۹۹۴ یک کمیسیون صلاحیتدار به نام اختلاف تجاری خصوصی را برای توصیه روش های حل چنین اختلاف هایی ایجاد کرد و اگر کمیسیون قادر به حل اختلاف نبود ، گروهی از کارشناسان موضوع مربوطه برای قضاوت انتخاب شده و اقدام می نمایند ، تا سپتامبر ۱۹۹۶ حدود ۸۰ اختلاف تجاری به کمیسیون تجارت آزاد برای قضاوت رجوع شد که اغلب آن از سوی شرکت های بخش خصوصی بود در ماه ژوئن همان سال کانادا و مکزیک تصمیم خود برای ارجاع قانون هلمز بوتون آمریکا در خصوص تجارت با کوبا را به کمیسیون اعلام کردند آنها ادعا کردند این قانون که اقدام های تنبیهی در مقابل شرکت های خارجی که در تجارت با کوبا هستند را اعمال می کند و محدودیت های ناروایی را بر شرکت های کانادایی و مکزیک تحمیل می کند و بنابراین در تناقض با نفتا است. گرچه در آغاز سال ۱۹۹۷ ، اجرای قانون هلمز بوتون برای مدت شش ماه از سوی دولت آمریکا به تعویق افتاد و در آوریل ۱۹۹۷ این قانون بار دیگر به تعویق افتاد که به علت وافق سازشی با اتحادیه اروپا بود.
اعضای نفتا در دسامبر ۱۹۹۴ یک دعوتنامه رسمی برای شیلی فرستادند و از این کشور درخواست عضویت در این موافقتنامه را کردند. مذاکرات رسمی در خصوص ورود شیلی در ژوئن ۱۹۹۵ آغاز شد ، اما در دسامبر متوقف شد ، زیرا کنگره آمریکا انجام مذاکرات را تصویب نکرد شیلی در فوریه ۱۹۹۶ مذاکرات در سطح عالی را با کانادا در خصوص ابعاد وسیع موافقتنامه تجارت آزاد دو جانبه آغاز کرد.
شیلی که موافقتنامه های تجاری دو جانبه بسیاری با مکزیک داشت ، در نظر داشت خود را با عضویت در نفتا از طریق قرارداد پیشنهاد شده با کانادا ارتقاء بخشد.
موافقتنامه دو جانبه که حذف بسیاری از حقوق گمرکی تا سال ۲۰۰۴ را در برداشت ، در نوامبر ۱۹۹۶ امضاء شد و در ژوئیه ۱۹۹۷ از سوی شیلی تصویب شد در همین حال دولت آمریکا در نوامبر ۱۹۹۷ باید برداشتن پیشنهاد پیگیری سریع از دستور جلسه قانونی را به دلیل حمایت ناکافی از سوی کنگره را درخواست می کرد.
در آوریل ۱۹۹۸ ، روسای ۳۴ کشور در سانتیاگو با یکدیگر ملاقات و به طور رسمی توافق کردند که روند مذاکرات را برای ایجاد منطقه آزاد تجاری آمریکا ( FTAA ) برقرار کنند دولت آمریکا با گسترش تدریجی مواد تجاری نفتا برپایه دو جانبه ، پیشنهاد اولیه ایجاد (( نفتا )) را مطرح کرد.
در چارچوب توافق شده توسط وزرای تجارت ۳۴ کشور که در ماه مارس ۱۹۹۸ با یکدیگر ملاقات کردند ، آنها باید مذاکره می کردند و مواد (( فتا )) را براساس ملی و به عنوان بخشی از یک بلوک اقتصادی فرعی منطقه ای می پذیرفتند. در همین چارچوب فتا می تواند در کنار انجمن های فرعی منطقه ای شامل (( نفتا )) ایجاد می شود.
۲- موافقتنامه های الحاقی
در طول سال ۱۹۹۳ ، در پی فشار داخلی ، دولت جدید آمریکا درباره دو موافقتنامه جانبی با شرکایش در نفتا مذاکره کرد که قرار بود امنیت حقوق کارگران و محیط زیست را تامین کند (( کمیسیون همکاری کار )) براساس موافقتنامه همکاری کار آمریکای شمالی ( NAAIC ) برای نظارت بر اجرای قوانین کار و برقراری همکاری در این خصوص ، ایجاد شد.
کمیسیون همکاری زیست محیطی برای مبارزه با آلودگی و تضمین اینکه توسعه اقتصادی به محیط زیست آسیب نمی رساند و نظارت بر رعایت قوانین زیست محیطی در سطوح نفتا و ملی ایجاد شد و گروههای کارشناسی با مشارکت نمایندگان هرکشور تشکیل شد تا در صورت نقض بی دلیل حقوق کارگران با آسیبهای زیست محیطی قضاوت امور را به عهده گیرند.
در سال ۱۹۹۵ صندوق همکاری زیست محیطی آمریکای ( NAFEC ) تشکیل شد این صندوق که تامین مالی آن از سوی کمیسیون همکاری زیست محیطی انجام می شود ، از طرحهای زیست محیطی جامعه حمایت می کند.
در اکتبر ۱۹۹۷ شورای وزرای محیط زیست نفتا در مونترال کانادا موافقت کردند و ساختار جدید برای فعالیتهای کمیسیون همکاری زیست محیطی را تصویب کردند هدف اصلی کمیسیون همکاری محیط زیست تهیه توصیه های مربوط به تاثیر زیست محیطی موضوع های تجاری بود همچنین توافق شد که کمیسیون همکاری محیط زیست فعالیتهای تجاری در خصوص محصولات مطلوب محیط زیست را توسعه دهد و سرمایه گذاری بخش خصوصی در موضوع های تجاری زیست محیطی را تشویق کند.
آمریکا و مکزیک در اوت ۱۹۹۳ با ایجاد یک کمیسیون همکاری زیست محیطی( BECC ) برای کمک به هماهنگ کردن طرح های بهبود زیر ساختار و نظارت بر تاثیر زیست محیطی موافقتنامه منطقه مرزی آمریکا- مکزیک که قرار بود در آنجا فعالیت های صنتی صورت گیرد موافقت کردند. محل استقرار کمیسیون در سوداد خوارز مکزیک است. کمیسیون همکاری مرزی زیست محیطی در سال ۱۹۹۸ هفت طرح را تصویب کرد و مجموع طرح های تصویب شده اش به ۲۶ طرح و هزینه ۶۰۷ میلیون دلار آمریکا رسید. مکزیک و آمریکا در اکتبر ۱۹۹۳ موافقتنامه ایجاد یک بانک توسعه آمریکای شمالی را توافق کردند که قرار بود طرح های زیربنایی و زیست محیطی را در طول مرز آمریکا- مکزیک تامین مالی کند.
تاسیس بانک توسعه آمریکای شمالی در فوریه ۱۹۹۹ با سهم مساوی دو کشور و سرمایه سه میلیارد دلار تصویب شد و دو کشور هرکدام با پرداخت سهم اولیه به میزان ۵۵۰ میلیون دلار موافقت کردند.
با توجه به موافقتنامه های الحاقی به (( نفتا )) سه نهاد (( کمیسیون همکاری زیست محیطی )) ( در سال ۱۹۹۴ در کبک کانادا ) ، (( کمیسیون همکاری کار ) و (( بانک توسعه آمریکای شمالی )) ( NAD BANK ) یا ( NADB BANK ) تاسیس شده اند که هریک از آنها یک گزارش سالانه از فعالیتهای خود را منتشر می کنند.
بررسی عملکرد
پس از گذشت چند سال از امضای پیمان تجارت آزاد آمریکای شمالی ( نفتا ) هنوز اجماع مشخصی بدست نیامده است که آیا این قرارداد برای گسترش و توسعه روابط میان سه کشور آمریکای شمالی ( کانادا ، آمریکا ، مکزیک ) مفید بوده یا خیر.
تا اول ژانویه ۱۹۹۹ نفتا پنجمین سال خود را پشت سرگذاشت در طی این مدت مجموع تجارت خارجی مکزیک تقریباً دو برابر شده که تاثیرات این پیمان در این امر بسیار کحسوس بوده است.
پس از گذشت ۵ سال از امضای نفتا ، رشد تجاری میان کشورهای عضو محسوس بوده است ، صادرات مکزیک از ۵۲ میلیارد در سال ۱۹۹۳ به ۶۱ میلیارد دلار در سال ۱۹۹۴ ، ۱۱۰ میلیارد دلار در سال ۱۹۹۷ و ۱۱۷ میلیارد دلار در سال ۱۹۹۸ رسید ، بیش از دو برابر رشد صادرات مکزیک و واردات این کشور با آهنگ رشد کمتر از ۶۵ میلیارد دلار در سال ۱۹۹۳ به ۷۹ میلیارد دلار در سال ۱۹۹۴ ، ۱۱۰ میلیارد دلار در سال ۱۹۹۷ و ۱۲۳ میلیارد دلار در سال ۱۹۹۸ افزایش یافت از این میزان صادرات ۸۰ درصد صادرات به آمریکا بوده است.
درسال ۱۹۹۷ مجموع مبادلات تجاری آمریکا به مکزیک معادل ۱۵۸ میلیارد دلار بود که ۲۱ درصد بیش از میزان سال ۱۹۹۶ بود و ۲ برابر میزان سال ۱۹۹۳ ( یکسال قبل از اجرای نفتابود ) تجارت آمریکا با مکزیک به طور متوسط در دوره زمانی ۹۷-۱۹۹۴ معادل ۱۸ درصد افزایش یافته است.
در سال ۱۹۹۷ صادرات آمریکا به مکزیک به ۷۱ میلیارد دلار رسید ( ۷/۲۵ درصد بیشتر از سال ۱۹۹۶ و واردات این کشور از مکزیک با چیزی در حدود ۶/۱۷ درصد رشد به ۸۷ میلیارد دلار رسید. )
موازنه تجاری میان آمریکا و مکزیک قبل و بعد از امضای پیمان نفتا متفاوت بوده است. آمریکا در سالهای ۹۳-۱۹۹۰ در مبادلات بازرگانی با مکزیک روند رو به رشد داشته است در سال ۱۹۹۷ به رغم افزایش محسوس صادرات به مکزیک از یک سری تجاری ۱۵ میلیارد دلار با این کشور برخوردار بوده است ، در طی سالهای ۹۳-۱۹۹۰ صادرات آمریکا به مکزیک ۷/۴۶ درصد افزایش یافته درحالیکه واردات از این کشور ۳/۳۲ درصد رشد داشته است ، پس از اجرای نفتا در سال ۹۷- ۱۹۹۴ صادرات آمریکا به مکزیک ۴/۴۰ درصد افزایش یافته است در حالیکه واردات از این کشور ۱/۷۳ درصد رشد داشته است.
میزان مبادلات تجاری کانادا با مکزیک نیز قبل و بعد از نفتا در سطوح قابل توجهی افزایش یافته است. مجموع مبادلات تجاری دو جانبه ( کانادا- مکزیک ) از ۶۱۷ میلیون دلار در سال ۱۹۹۰ به دو میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار در سال ۱۹۹۳ رسید ( رشد معادل ۸/۳۳ درصد ) متوسط رشد تجارت دو جانبه در طی ۴ سال ۹۳- ۱۹۹۰ معادل ۷/۵۹ درصد بود. بین سالهای ۹۷- ۱۹۹۴ میزان مبادلات تجاری دو کشور از ۳ میلیارد دلار به ۴ میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار رسید ( ۳/۳۴ درصد افزایش و رشد متوسط سالیانه در طی این ۴ سال ۷/۱۲ درصد بوده است )
درسال ۱۹۹۰ کانادا مازاد تجاری مثبت با مکزیک داشت و از آن زمان تا کنون هرسال یکی از دو کشور مازاد تجاری داشته اند.
درسال ۱۹۹۷ مکزیک با صادرات ۲ میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلاری به کانادا و واردات ۱ میلیارد و ۹۰۰ میلیون دلاری از این کشور از موازنه تجاری مثبت برخوردار بوده است.
ویزیر بازرگانی مکزیک اذعان نمود برخی از مزایای پیمان نفتا باعث افزایش سرمایه گذاری ، اشتغال بیشتر و رشد اقتصادی بالا برای کشور شده است. در خصوص سرمایه گذاری خارجی باید اعتراف کرد که از آغاز اجرای نفتا در سال ۱۹۹۴ ، مکزیک به طور متوسط سالیانه ۱۱ میلیارد دلار سرمایه گذاری خارجی را جذب نموده است.
در طی ۴ سال اول اجرای نفتا ، سرمایه گذاری مستقیم خارجی در مکزیک از ۴ میلیارد دلار به ۱۱ میلیارد دلار در سال رسید. به هر حال دو نتیجه مثبت بدست آمده در ظرف ۵ سال از اجرای قرارداد تجارت آزاد آمریکای شمالی ( نفتا ) یعنی تراز مثبت تجاری با آمریکا و جذب میلیاردها دلار سرمایه گذاری خارجی مورد تردید محققان قرار گرفته است.
زیرا به نظر این عده تراز مثبت تجاری با آمریکا مربوط به صنایع مونتاژ و نفت خام ارسالی از سوی مکزیک به آمریکا بوده و از نظر سرمایه گذاری رخارجی نیز در کشورها بی نظیر اندونزی ، مالزی ، تایلند و برزیل نیز به طور نسبی سرمایه گذاری مشابه مکزیک صورت گرفته و از این رو برای بدست آوردن این نتایج چنین قراردادی ضروری نبوده است.
وزیر بازرگانی مکزیک تاکید کرد که مذاکراتی که در ۵ سال اولیه نفتا منجر به عقد قرارداد تجارت آزاد میان کانادا ، آمریکا و مکزیک شد نباید از سرگرفته شود ، زیرا در این صورت این کشور مجبور خواهد شد از بسیاری از امتیازات بدست آورده خود صرفنظر کند. وی اطمینان داد که نتایج حاصله از این قرارداد بیش از حد پیش بینی بوده به طوری که صادرات مکزیک به کشورهای همسایه شاملی ۱۴۰ درصد افزایش یافته و میزان سرمایه گذاری خارجی ۳ برابر شده است. همچنین تعداد شرکت های صادر کننده که قبلاً ده هزار بود اکنون از ۳۰ هزار تجاوز نموده است.
سفیر آمریکا در مکزیک نیز اظهار نظر نمود که یکی از بهترین دستاوردهای همکاری دو جانبه میان مکزیک و آمریکا امضای قرارداد تجارت آزاد است که مهمترین قرارداد تجاری دهه اخیر بوده و باعث ایجاد ۵/۱ میلیون شغل شده است. وی اطمینان داد که مکزیک در آستانه یک جنگ داخلی قرار نداشته و نیاز به تجدید نظر در قرارداد وجود ندارد.
بسیاری از کارشناسان و مقامات دولتی مکزیک معتقدند که نفتا باعث غلبه این کشور بر بحران مالی سالهای ۹۵- ۱۹۹۴ شده است و اگر همین روند ادامه یابد در چند سال آتی مکزیک ، کانادا را به عنوان اولین شریک تجاری آمریکا پشت سرخواهد گذاشت.
براساس مطالعات پس از امضا و اجرای نفتا در ژانویه ۱۹۹۴ در آمریکا ۶۸۰ هزار شغل جدید ایجاد شده است که این رقم بسیار بیشتر از ۲۰۰ هزار شغل ازدست رفته می باشد. گروههایی از هر دو کشور نفتا را موجب از دست رفتن مشاغل دانسته ، از سوی دیگر بیشتر از مشاغل از دست رفته در آمریکا به میزان ۱۰ هزار شغل در Elpaso ایالت تگزاس بوده است. مشاغل ایجاد شده به واسطه نفتا ۶ درصد ۱۲ میلیون شغل ایجاد شده از زمان اجرای نفتا بوده است. براساس آمار وزارت بازرگانی آمریکا نیمی از ۶۸۰ هزار شغل ایجاد شده مربوط به نفتا در بخش تولیدی بوده است و بیشترین مشاغل از دست رفته در صنایع الکترونیک و منسوجات به میزان ۷۸ هزار شغل ( یعنی ۴۰ درصد مشاغل از دست رفته ) بوده است.
بیشتر موفقیت نفتا ناشی از کاهش تعرفه های گمرکی برروی حجم وسیعی از کالاها و خدمات بوده است پس از نفتا ، میزان تعرفه های گمرکی مکزیک برروی کالاهای آمریکایی به طور متوسط ۱۰ درصد بود ، از زمان نفتا مکزیک این تعرفه را کاهش داده و به طور متوسط به کمتر از ۳ درصد رسانیده است. تعرفه های گمرکی آمریکا برروی کالاهای وارداتی از مکزیک کمی بیش از ۲ درصد بوده که آنها یعنی آمریکاییان نیز این تعرفه ها را به نصف کاهش داده اند. کاهش تعرفه های گمرکی موجب افزایش صادرات آمریکا در بخش مختلف نظیر اتومبیل ، وسایل الکترونیکی و مخابراتی ، منسوجات و لباس ، رایانه ، مواد شیمیایی و محصولات کشاورزی شد. بررسی های انجام شده نشان می دهد که نفتا همچنین باعث افزایش واردات منسوجات ( به دلیل کاهش قیمت برای مشتریان آمریکایی برای محصولات صنایع نساجی و لباس ) و کامیونهای سبک ساخت مکزیک شد.
بعضی از کارشناسان معتقدند که آمریکا در سالهای اخیر اجازه داده است که صادرات مکزیک بیشتر شود تا ۵/۱۲ میلیارد دلار وامی که مکزیک در اوائل سال ۱۹۹۰ از آمریکا برای بهبود وضعیت بحرانی مالی خود دریافت نمود را بازگشت دهد.
آمریکا در حال حاضر از نفت ارزان صادراتی مکزیک سود برده ، وضعیتی که به عقیده بسیاری برای سالیان متمادی ادامه خواهد یافت و این برای سیاست آمریکا یک موفقیت محسوب می شود. برای مکزیک نیز نفتا بسیار حائز اهمیت بوده است ، این پیمان باعث شد تا کسری تجاری این کشور ( به دلیل سقوط ارزش پزو در سال ۹۴ ) تا میزان زیادی جبران گردیده و این مساله باعث افزایش صادرات و کاهش واردات مکزیک شد در طی سالهای ۱۹۹۶ و ۱۹۹۷ اقتصاد مکزیک به دلیل رشد صادرات دوران شکوفایی را پشت سرگذاشت و رشد اقتصادی این کشور باعث بازسازی بسیاری از شرکت های مکزیکی گردید.
البته در طی سال ۹۷ که اوج بحران مالی در آسیای جنوب شرقی و رکود اقتصاد جهانی بود ، نفتا باعث رشد توسعه تجاری سه کشور عضو چیمان گردید در طی سال ۹۸ تمامی ایالت های آمریکا رشد منفی در صادرات به ژاپن و کشورهای آسیایی داشتند اما این مساله در مورد مکزیک صادق نبود. صادرات آمریکا به آسیا در شش ماهه اول سال ۱۹۹۸ در مقایسه با مدت مشابه سال قبل از آن ۱۴ میلیارد دلار کاهش یافت و صادرات آمریکا به مکزیک و کانادا در همین مدت ۱۱ میلیارد دلار افزایش یافت. صادرات کانادا و مکزیک باعث ایجاد اشتغال و رشد اقتصادی برای آمریکا شد. به اعتقاد وزیر بازرگانی مکزیک ، این کشور شبکه امنی برای صادرکنندگان آمریکایی در زمان بحران مالی در آسیا بود.
پیش بینی می شود که آسیا تلاش مضاعفی را برای صادرات بیشتر به بازار آمریکا به خاطر بحران اقتصادی سال ۹۸ به عنوان راهبرد منطقه ای برای خروج از رکود و بحران انجام دهد. آسیا در حال حاضر تقریباً چهل درصد واردات آمریکا را تامین می کند بسیاری از مقامات مکزیکی نگران آن هستند که هر افزایش سهم برای آسیا در بازار آمریکا به ضرر صادرکنندگان مکزیکی خواهد بود. یکی از دلایل این نگرانی مقایسه نیروی کار ارزان در کشورهای تایلند ، کره جنوبی و اندونزی می باشد.
آمریکا و مکزیک همدیگر را در برخی از مسائل مورد انتقاد قرار می دهند. آمریکا از بازگذاشتن مرزهایش برروی کامیونهای مکزیکی به رغم معاهده نفتا اجتناب می ورزد و مکزیک نیز در خصوص عدم رعایت حقوق مالکیت های معنوی و دامپینگ برروی فولاد ، سیمان و برخی محصولات دیگر مورد انتقاد قرار گرفته است.
به رغم نقاط ضعف و قوت پیمان نفتا و مواضع مثبت و منفی که از هر دو سر متوجه این پیمان می شود به نظر برخی از تحلیلگران نفتا بیش از آنچه انتظار می رفت ، موثر بوده است. نفتا نه تنها باعث افزایش تجارت میان کشورهای عضو شده بلکه تجارت را با کشورهای ثالث نیز رونق داده است.
دموکراتها به اندازه جمهوریخواهان از بازارهای باز حمایت میکنند. این مسأله مخصوص کلینتون یا کارتر نیست، بلکه یک سنت عمومی بین آنهاست. همواره در تاریخ جمهوریخواهان به بازاریهای آزاد علاقهی بیشتری نشان دادهاند و رونق نفتا در یکی دو سال پایانی دور اول حکومت بوش نیز نشان از همین مسأله دارد.
عموم کشورهایی که در نفتا عضو هستند و یا قصد دارند به آن بپیوندند از همین مسأله واهمه دارند. تأثیر آمریکا همانند تمامی عرصههای جهانی در نفتا انکارناپذیر است. از این رو همراهی ایالات متحده برگ برنده سیاستهای این پیمان است. اگر قرار باشد نفتا با همین روال پیش برود، نیازمند حمایت قاطع از سوی رئیس جمهوری ایالات متحده است و در صورتی که این مقام از چنین تفکری برخوردار نباشد، مشخصاً حداقل چهار سال نفتا نیز افول خواهد کرد.
علاوه بر بحث اقتصاد سیاسی در ایالات متحده، تاریخ ده ساله پیمان حاکی از آن است که هرگاه جو سیاسی ایالات متحده ملتهب بوده است این پیمان نیز حالتی افولی را طی کرده است. برای مثال میتوان به دورهی حول و حوش یازده سپتامبر اشاره کرد که حتی مدتی به تعلیق فعالیتهای پیمان انجامید. دیگر مسائل سیاسی در ایالات متحده نیز تأثیرات انکارناپذیری بر آن گذاشتهاند.
اکثر کشورهای آمریکای جنوی از همین مسأله واهمه دارند و از این رو همواره آرزو میکنند تا همه چیز را در ایالات متحده به خوبی و خوشی برگزار گردد.
چنانکه گذشت، تاریخ نفتا با تحولات و موضعگیریهای مثبت و منفی در ایالات متحده همراه بوده است و از زمان اجرای آن، یعنی ژانویه ۱۹۹۴ تا به امروز همین مسأله بوده و خواهد بود. شروع نفتا علاوه بر ایالات متحده در کانادا و مکزیک نیز با جاروجنجال همراه بوده است. هر چیز این کشمکشها همچنان ادامه دارد ولی آغاز طوفانی پیمان در این سه کشور نوید دورانی پرتلاطم را میداد. اگرچه نفتا از همان آغاز، بیشترین تأثیر را برای مکزیک نوید میداد ولی بیشترین اعتراضات نیز در همان کشور، در مقابله با نفتا به عمل میآمد. پیمان نیز در این مدت تأثیرات چند لایهای بر اقتصاد و سیاست مکزیک گذارده است. بسیاری از مکزیکیها چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم از نفتا آسیب دیدهاند. برای مثال در آغاز فعالیتهای پیمان تاکنون، نزدیک به نیم میلیون شغل از بین رفته است.
تأثیرات غیرمستقیم پیمان در مکزیک نیز شایان ذکر است. حدود ۵/۲ میلیون کشاورز مکزیکی، به خاطر آنکه توان رقابت با کالاهای آمریکایی را نداشتند، در بازار آزاد در نفتا کم آوردهاند و بیکار شدهاند.
البته عدهای نیز معتقدند مشاغل جدیدی نیز در مکزیک ایجاد شدهاند که جلوی این افت را خواهد گرفت. سرمایهگذاران کانادایی و علیالخصوص آمریکایی از آنجا که به نیروی کار ارزان قیمت و مهمتر از آن کم توقع مکزیکی دست یافتهاند با تزریق سرمایههای خود به مکزیک مشاغل فراوانی ایجاد کردهاند و از این طریق بسیاری از این کمبودها مرتفع گردیده است. ولی این همه ماجرا نیست. بدون شک مهمترین تأثیرات پیمان بر مکزیک بوده است. هر چند تعریف مشاغل در این کشور دستخوش تغییرات عمدهای بوده است ولی، این تنها تعریف مشاغل نبوده است که با تغییر همراه بوده است. نفتا در این دوران موفق شده است تا شیوه زندگی به سبک مکزیکی را نیز متحول نماید.
شیوه جدید که جایگزین شیوه مکزیکی شده به مراتب رفاهطلبانهتر و در یک کلام شیوهای آمریکایی است. حال باید دید که از دست دادن مشاغل سنتی از یک رو و در مقابل آن به دست آوردن مشاغل جدید به علاوه فرهنگی غیربومی میتواند تعادلی را که طرفداران مکزیکی نفتا مدعی هستند برقرار کنند. البته مطمئناً تعادل، نمیتواند راضی کننده باشد زیرا اگر دو کفه این ترازو متعادل شدند دیگر چه نیازی به ایجاد این همه تغییر بود.
اکثر مکزیکیهایی که از ابتدا با پیمان مشکل داشتند کسانی بودند که بینش سنتی مقابله با امپریالیستهای آمریکایی را در فکر خود زنده نگه داشته بودند. ولی از قرار تاکنون موفقیت با نفتا بوده است. بحران سال ۱۹۹۴ مکزیک نیز در دوران اجرای پیمان به وقوع پیوسته است و تأثیرات آن هم اکنون نیز قابل بررسی است. به همین دلیل برای بررسی تأثیرات نفتا، بایستی این بحران را نیز درست شناخت که از حوصله بحث ما خارج است.
هر چند کانادا از نفتا به اندازه مکزیک آسیب ندیده ولی باز به اندازه این کشور از منافع آن بهرهمند نگردیده است. از آنجا که این کشور در گذشته نیز اقتصادی کاپیتالیستی داشت، به همین سبب ساختارهای مناسبتری برای پذیرش این روش داشته است. کاناداییها همواره از رتبهبندی اقتصاد جهانی بین ده کشور اول جهان حضور داشتهاند، ولی باز تأثیرات این بازار بزرگ اقتصادی در این کشور غیرقابل کتمان است. حداقل تأثیری که نفتا بر آن داشته آسیبپذیر شدن استانداردهای کارگری این کشور است.
خلاصه میتوان در دیدی کلی اذعان داشت که نفتا وضع توزیع درآمد در هر سه کشور را با بحران مواجه ساخته و عدم توجه به قواعد حمایتی روز به روز وضعیت را بغرنجتر میسازد. از شروع این پیمان نیز به سبب درست حمایت نشدن آن و ایجاد توقعات نابجا باعث شده است تا انتظارات عمومی از یک طرف بالاتر رفته و از سوی دیگر از حمایت آن کاسته شود. همهی اینها در حالی است که ایدههای نفتا هر روز نوعتر میشود و برای اجرای آنها قالبشکنیهای جدیدی نیز در راه است.
هم در مکزیک و هم در دو کشور دیگر پشتوانه مردمی کمی در حمایت از پیمان وجود دارد. چنانچه طبق آمارها نفتا ۲۹% مردم مکزیک به مفید بودن نفتا رأی دادهاند و ۳۳ درصد معتقدند که پیمان برای کشور آنها مضر بوده است. چنانچه قبلاً نیز گفتیم، کنگره آمریکا نیز روی خوشی به نفتا نشان نمیدهد. قبلاً به این نکته اشاره کردیم که نفتا مشاغل زیادی را از بین برده است و هر چند در عوض برخی مشاغل دیگر ایجاد کرده، ولی بالا رفتن سطح توقعات مردم طی تبلیغات طرفداران، باعث شده است، نتایج اینچنین به دست آید.
درباره کارکرد نفتا موضعگیریها بسیار متفاوت است. از سویی برخی پیمان را بسیار موفق و در مقابل عدهای آن را بسیار ضعیف و شکست خورده میدانند.
اگرچه عدهای معتقدند پیمان نتوانسته است که حتی تمام موانع تجاری را رفع کند ولی در عوض عدهای نیز معتقدند که سطح کلی اقتصاد کشورهای عضو در این ۱۰ ساله بهتر شده است. در اینجا یک سؤال اساسی مطرح است، آیا با همه این احوال پیمان نفتا برای کشورهای عضو مؤثر افتاده است؟ اگر بخواهیم با دیدگاه پلورالیستی نگاه کنیم باید جوابی قاطع به این سؤال ندهیم. پاسخ این سؤال مطمئناً به راحتی و در یک کلام داده نخواهد شد.
نفتا در این دهه بیشک موفقیتهایی به دست آورده است، هر چند این موفقیتها حتی درصدی از آنچه که مؤسسین آن ادعا کردهاند نیست. صادرات آمریکا به دو کشور دیگر عضو قبل از تأسیس پیمان چیزی حدود یک چهارم کل صادرات ایالات متحده بوده است ولی هم اکنون این میزان به یک سوم صادرات کل ایالات متحده افزایش پیدا کرده است. این خود نشانهای از موفقیت پیمان است. حتی مردم آمریکا خود دیدهاند که گسترش پیمان شرایط بازار کار را متحول ساخته است و هر چند از لحاظ کمی تعداد قابل ملاحظهای شغل که میتوانست در درون ایالات متحده به وجود آید به بیرون منتقل شده ولی در عین حال آثار مثبت ایجاد شده توسط نفتا را نمیتوان به طور کامل به فراموشی سپرد.
عدهای از آمریکاییها چنانچه گذشت کاهش کمی مشاغل را بهانه میکنند و معتقدند، این مسأله نشانهای از ضعف در عملکرد نفتاست ولی در مقابل پاسخ طرفداران اشاره به تغییر الگوی اشتغال است. آنها معتقدند ایجاد مشاغل با تعریف جدید از شغل جبران مافات کرده است.
کاناداییها نیز از نفتا منتفع شدهاند. به خصوص دسترسی به بازار مکزیک و آمریکا از یک سو و دسترسی به کارگران ارزان قیمت مکزیکی از سوی دیگر نتایجی است که کاناداییها به طور مستقیم آن را مشاهده کردهاند. ولی بیشک هر چند آمریکاییها و کاناداییها به خوبی از نفتا سود بردهاند ولی سود بیشتر از آن مکزیک بوده است.
بیش از ۹۰ درصد صادرات مکزیک امروزه به آمریکا و کانادا صورت میگیرد. این رقم واقعاً قابل توجه است ـ البته اقتصاد مکزیک با این آمار کاملاً وابسته به وضعیت بازرگانی این دو کشور و هماهنگی سیاسی آنها در قالب نفتا میگردد. این مسأله با هر نوع خوشبینی، باز نوعی وحشت ایجاد مینماید ـ به هر حال مکزیک تاکنون منتفعترین کشور از پیمان بوده است. سرازیر شدن سرمایهگذاری خارجی به مکزیک نیز نتیجه دیگر پیمان نفتا است.
موفقیتهای نفتا صرفاً اقتصادی نیز نبوده، چنانچه برخی نتایج سیاسی نیز در پی داشته است. انتخاب وینسنته فاکس از حزب مخالف دولت قبلی مکزیک یکی از این نتایج است. مانورهای بوش در قبال موفقیتهای اقتصادی نفتا در انتخابات ریاست جمهوری یکی دیگر از نتایج سیاسی پیمان است. در نهایت بایستی به نظر مخالفان نیز اشاره کرد. هر چند اقتصاددانان حامیان پیمان نفتا به شمار میروند، ولی چنانچه قبلاً ذکر شد، مردم عادی این پیمان را موفق ارزیابی نمیکنند. نفتا حتی موفق نشده است در مهمترین کارکرد خود یعنی برداشتن موانع تجاری به طور کامل با نتایج قابل توجهی دست یابد. علاوه بر مردم مکزیک که قبلاً به آمار آنها اشاره کردیم، در کانادا نیز قریب به ۵۰ درصد مردم نظر مساعدی نسبت به پیمان ندارند. همه اینها در حالی است که سخن از گسترش نفتا مطرح میشود. درباره این مسأله در ادامه سخن خواهیم گفت، ولی در اینجا نیز به این مورد اشاره میکنیم که نتایج نسبتاً مثبتی که مکزیک در مسیر همکاری با کانادا و ایالات متحده به دست آورده، مقداری امیدواری را در کشورهای منطقه ایجاد کرده است. کشورهای دیگر عموماً از ایجاد بازارهای آزاد بین خود و این دو کشور وحشت داشتهاند ولی امروزه و پس از گذشت ده سال روشن شده است که مناطق آزاد تجاری آنقدر که عدهای فکر میکنند وحشتناک نیستند.
مخالفان در هر سه کشور حضور دارند ولی در عین حال که هر کدام حرف متفاوتی برای گفتن دارند، از یک سو به مخالفت پرداختهاند. منتقدان آمریکایی بیشتر به این سبب با نفتا موافق نیستند که معتقدند پیمان، شغلهایی را که میتوانست در آمریکا ایجاد شود به سمت مکزیک روانه ساخته است. در عین حال کاناداییها بیشتر به سبب لکهدار شدن استانداردهای کارگری از یک سو و آمریکایی شدن فرهنگ کانادایی نگران هستند. در سمت دیگر مثلث نفتا نیز مکزیکیها هستند. مخالفان مکزیکی نیز به طور سنتی با آمریکاییها مشکل دارند. البته عدهای از طرفداران محیط زیست نیز هستند که علاقهای به ایجاد کارخانههای دشمن محیط زیست در کشور خود ندارد. با همه این احوال نتایج حاصله از نفتا نشان داده است که اعضا میتوانند برای آینده بهتر در چارچوب پیمان امیدوار باشند. محاسن پیمان که میتوان در آینده نتایج بهتری از آنها انتظار داشت به دو مجموعه کلی تقسیم میشوند. از یک سو پیمان میتواند باعث بازگشایی بازارهای جهانی به روی کالاهای صادراتی آن کشور گردد و از طرف دیگر میتوان از این طریق سرمایهگذاریهای خارجی را به مراتب سهلتر جذب نمود. به هر حال مکزیک با همه مخالفتها به این نتیجه رسید که در کنار گنجی نشسته است و بهتر است به هر نحو ممکن از آن بهره ببرد. لازمه این امر به نفع زیرساختهاست. برای این منظور بایستی ابتدا انتظارات غیرصحیح از پیمان را اصلاح نمود. نباید مردم فکر کنند اگر نفتا باشد همه مشکلات حل خواهد شد. از سوی دیگر پیمان بایستی از یک نوع آنارشی مدرن رهایی یابد. وجود منطقه آزاد، هیچ دلیلی برای ایجاد این نوع آنارشی نخواهد بود.
متأسفانه پیمان نفتا بیشتر به دنبال منافع اقتصادی است و هیچ توجهی به زیرساختهای دقیق لازم برای آن ندارد. مسأله بعد که درباره آینده پیمان میتوان به آن اشاره کرد، ایدهی پیشرفت آن به سمت جنوب است. قاره آمریکا عموماً منطقه نفوذ سنتی ایالات متحده به شمار میرود و نفوذ نفتا به سمت جنوب میتواند این نفوذ را قانونمندتر کند. در حالت کلی رویکرد آتی آن توسعه پیمان به سمت کشورهای آمریکای مرکزی و جنوبی و هدف آن ایجاد یک منطقه آزاد تجاری در نیمکره غربی است. نفتا برای رهسپار شدن به سوی جنوب با موانعی روبهروست. یکی از این موانع مرکوسور میباشد. این عنوان به بازار مشترک جنوب آمریکا اطلاق میشود که با هدایت برزیل راهاندازی شده است. مرکوسور بیشتر یک اتحادیه گمرکی است که اکثر کشورهای قدرتمند منطقهای در جنوب آمریکا به آن پیوستهاند. البته به نظر نمیرسد که کشورهای حاضر در منطقه قید همکاری با ایالات متحده را به خاطر مرکوسور بزنند و با این حساب این اتحادیه راهی به جز ذوب شدن آهسته در نفتا نخواهد داشت. به سبب قدرت گرفتن برزیل و ادعاهای آن مبنی بر عضویت دائم در شورای امنیت این کشور خواهان بقای مرکوسور است. باید منتظر ماند و در آیندهای نزدیک شاهد رقابت نفتا ـ مرکوسور بود.
آنچه گذشت وضعیت کل نفتا بود. در بین سازمانهای منطقهای این پیمان وضعیت به خصوصی دارد. هر چند تنها سه کشور در آن عضویت دارند ولی نفتا هم از لحاظ اقتصادی از اروپا جلوتر است. از سوی دیگر هر چند عضوگیریهای جدید، اروپا را با مشکلات جدیدی برای رقابت با نفتا مواجه میسازد، ولی در مقابل هر چند نفتا در عضوگیری موفق عمل نماید، به همان اندازه فاصله خود را با اروپاییها بیشتر خواهد ساخت.
بسیاری از مکزیکی ها معتقدند که کارلوس سالیناس رئیس جمهور سابق این کشور می خواست مکزیک را به جهان توسعه یافته وارد نماید و با توجه به اینکه بیشترین پیشرفت در تجارت بین الملل به ورود مکزیک به گات در سال ۱۹۸۶ برمی گردد و نفتا باعث گشایش بازارهای جدید رونق سیاست توسعه صادرات مکزیک شد اما به رغم عضویت این کشور در سازمان توسعه و همکاری اقتصادی ، گات و شریک عمده تجاری آمریکا بودن ، شهرونددان مکزیکی سطح زندگیشان نسبت به ۵ ، ۱۰ و حتی ۲۰ سال گذشته سقوط نموده است.
توسعه نفتا
اکنون فرصت های تجاری- سرمایه گذاری ارزشمندی را برای فعالان اقتصادی این منطقه فراهم ساخت و به رشد اقتصادی سریع تر هر سه کشور در سال های گذشته و ایجاد فرصتهای اشتغال مناسب در این منطقه کمک بسزایی داشت.
رویکردی در خصوص توسعه نفتا به کشورهای آمریکای مرکزی و جنوبی تا رسیدن به یک منطقه آزاد تجاری در نیمکره غربی مطرح می باشد که در مرحله نخست عضویت شیلی ، اروگوئه و آرژانتین را مد نظر دارد. اقتصاددانان و مقام های دولتی در منطقه با مد نظر قراردادن منافع مکزیک از عضویت در نفتا و موفقیت های این کشور در زمینه جذب سرمایه گذاری خارجی ، ایجاد فرصتهای اشتغال جدید و رونق صادرات ، اکنون متقاعد شده اند که عضویت در پیمان تجارت آزاد آمریکای شمالی می تواند برای آنها نیز فرصتهایی برای رونق بخشی به اوضاع اقتصادی و دستیابی به منابع جدید سرمایه گذاری ایجاد کند.
البته اولین گام را شیلی برداشته که با آمریکا مذاکراتی را در خصوص عقد یک پیمان تجاری آغاز کرده است که می تواند در نهایت صحنه را برای انعقاد یک توافقنامه که در برگیرنده تمامی کشورهای نیمکره باشد آماده کند.
البته یکی از رویکردهای مطرح در خصوص گسترش منطقه تجارت آزاد ، توسعه پیمان تجارت آزاد آمریکای شمالی نفتا می باشد.
کشورهای منطقه به خاطر وام هایی که دریافت کرده اند و به خاطر بدهکاریهایی که با آن مواجه هستند و با مشکلات اقتصادی که با آن درگیر هستند ، و میزان بیکاری که در این کشورها وجود دارد ، اقتصاددانان و مقام های دولتی کشورهای مذکور متقاعد شده اند که عقد پیمان تجارت آزاد با آمریکا به میزان زیادی به نفع اقتصاد آنهاست.
عقد این پیمان نه تنها بازار جهانی را به روی کالاهای صادراتی کشورهای یادشده باز می کند بلکه آنها قادر خواهند بود سرمایه های بیشتری را برای سرمایه گذاری از سوی کشورهای خارجی جذب کنند.
مانعی که برسر راه توسعه نفتا در رابطه با این کشورها وجود دارد آن است که آرژانتین و اروگوئه به همراه برزیل و پاراگوئه به بازار مشترک جنوبی مرکوسور که یک اتحادیه گمرکی است تعلق دارند.
البته کشورهای آمریکای جنوبی و مرکزی درصدد یک توافقنامه تجاری هستند ولی رهبران سیاسی این کشورها نگرانند که آیا جو سیاسی در آمریکا به شکلی است که در این برهه از زمان دست به عقد چنین توافقنامه ای بزنند یا خیر ؟
ناگفته نماند که بیم آنها از این است که بسیاری از اعضای کنگره در خصوص بیکاری و کمبود فرصتهای شغلی در نواحی و ایالاتشان به دلیل رقابت کالاهای تولیدی در یک منطقه گسترده تجارت آزاد نگران هستند. آنها بیم دارند که دولت جدید (( بوش )) مساله توسعه نفتا را در سال آینده مد نظر قرار دهد ولی ترس آنها از این است که کاهش جدی در رشد اقتصادی آمریکا احتمالاً مانع اجرایی این ابتکار عمل شود.
بوش مایل است که به سرعت از کنگره اجازه بگیرد که در مورد عقد یک توافقنامه تجارت آزاد بین کشورهای آمریکای جنوبی ، مرکزی و شمالی به مذاکره بنشیند. رشد سریع اشتغال در سالهای اخیر به مردم آمریکا نشان داده که نفتا شرایط بازار کار را بدتر کرده است.
کشورهای آمریکای جنوبی در قیاس با مکزیک از بابت اجرای توافقنامه تجارت آزاد احتمالاً سود کمتری می برند اما از بابت دستیابی بیشتر به بازارهای و منابع مالی آمریکای شمالی کمک زیادی به اقتصادشان می شود.
موفقیت قابل توجه اقتصادی و سیاسی نفتا قوی ترین علت بحث برای تجارت آزاد در سراسر نیمکره غربی است.
شیلی ، آرژانتین و اروگوئه با وجود مشکلات اقتصادی کنونی به دلیل برخورداری از دولتهای مردم سالار و انجام اصلاحات اقتصادی ، سه نامزد اصلی هستند که استحقاق امضای توافقنامه تجارت آزاد با کشورهای آمریکای شمالی را دارند.
البته این توافقنامه فقط باید اولین گام به سوی ایجاد یک منطقه باز تجاری در سراسر نیمکره تلقی شود. منطقه ای که بتواند منافع فوق العاده ای را برای اقتصاد کشورها و دولتهای مردم سالار خود فراهم آورد.
در ضمن اجلاس سران ۳۴ کشورهای قاره آمریکا ، که در روزهای ۱۳ تا ۱۵ آبانماه ، سال ۱۳۸۴ ، در آرژانتین برگزار شد به طرح ایالات متحده برای گسترش پیمان نفتا بین آمریکا ، مکزیک و کانادا به سراسر این قاره رای منفی داد که یکی از مخالفین سرسخت آن هوگوچاوز ، رئیس جمهور ونزوئلا بود البته رئیس جمهور مکزیک و ایالات متحده به دنبال جلب موافقت برای ادامه مذاکره درباره ایجاد یک منطقه آزاد تجاری بدون شرکت کشورهای مخالفی مثل ونزوئلا هستند البته با وجود مخالفت کشورهایی همچون برزیل ، آرژانتین ، اروگوئه ، پاراگوئه و ونزوئلا که همگی اعضای تشکیل دهنده گروه تجاری مرکوسور (( بازار مشترک جنوب )) هستند توسعه نفتا با مشکل جدی روبرو شده است.
چالش ها
موافقتنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی نفتا عملاً مرده است و کانادا برخلاف تمام دلتنگی های تجارت آزادش در طول سالها نفتا را زیرپا نگذاشت بلکه واشنگتن باعث نابودی نفتا شد.
مرگ نفتا زمانی تایید شد که واشنگتن برای باردوم ورود چوب کانادا را به منطقه آزاد در آمریکا رد کرد و قبول این مسئله برای دولت فدرال کانادا دشوار است ، لیبرالهای حاکم که زمانی از قراردادهای تجارت آزاد با آمریکا حمایت می کردند حال به این قراردادها ناسزا می گویند.
آمریکا از قوانین نفتا تبعیت نمی کند زیرا آمریکا اساساً هرگز تمایلی به این کار نداشت و قدمی در جهت ترقی آن برنداشت.
آمریکا زمانی مایل است که از قوانینی تجاری تبعیت کند که این قوانینی در جهت منافع او هستند یا حداقل مصالح کلیدی او را برآورند ، اما آمریکا اصرار دارد که چنین قوانینی خواه نفتا یا قوانین سازمان تجارت جهانی یا قرارداد عمومی تعرفه و تجارت ، بایستی برای صنایع سهم آمریکا استثناهایی را فراهم آورند و وقتی تصور شود که قوانین موجود به نفع آمریکا نیست نادیده گرفته می شوند یا درخواست برای تعویض آنها ارائه می شود.
مشکل اساسی این است که آمریکا زمانی به قراردادهایی می شود که خودش آنها را انتخاب کرده باشد و آمریکا همیشه تفسیر خودش را از قانون دارد ، البته آمریکا با ایجاد صنایع و گسترش آن در مکزیک باعث نابودی کشاورزی مکزیک شد و این امر باعث افزایش شهرنشینی و بدنبال آن میزان بیکاری را افزایش داده است.
اجلاس سران ۳۴ کشور های قاره آمریکا، که در روزهای ۱۳ تا ۱۵ آبانماه، در آرژانتین برگزارشد، به طرح ایالات متحده برای گسترش پیمان نفتا (بین آمریکا ، کانادا و مکزیک) به سراسر این قاره رای منفی داد.
طرح حساب شده ایالات متحده برای کسب حمایت اجلاس کشورهای قاره آمریکا به منظور گسترش موافقتنامه تجارت آزاد به سراسر این قاره، با مخالفت پنج کشور آمریکای جنوبی به پرچم داری هوگو چاوز، رئیس جمهوری ونزوئلا، با شکست روبرو شد. اجلاس سران ۳۴ کشور های قاره آمریکا، که در روزهای ۱۳ تا ۱۵ آبانماه، در آرژانتین برگزارشد، به طرح ایالات متحده برای گسترش پیمان نفتا (بین آمریکا ، کانادا و مکزیک) به سراسر این قاره رای منفی داد. در این اجلاس ۲۹ کشور به رهبری ایالات متحده و مکزیک، با جدیت و فعالانه، برای جلب موافقت در مورد زمان بندی شروع مذاکرات رسمی در باره طرح ایجاد منطقه آزاد تجاری در سراسر قاره آمریکا کوشیدند. اما این طرح با مخالفت هزاران تظاهر کننده و همچنین هیئت های رسمی نمایندگی کشورهای برزیل، آرژانتین، اوروگوئه، پاراگوئه و ونزوئلا، که همگی اعضای تشکیل دهنده گروه تجاری «مرکوسور» (بازار مشترک جنوب) هستند، روبرو گردید.
«وینسِنت فاکس»، رییس جمهوری مکزیک، که یکی از سرسخت ترین هواداران تجارت آزاد در منطقه است، مطرح کرد که اکثریت کشورهای نیم کره غربی موافق ادامه مذاکره درباره ایجاد یک منطقه آزاد تجاری بدون شرکت کشورهای مخالفی مثل ونزوئلا هستند.
چند ساعت پیش از آغاز اجلاس سران نیم کره غربی در چهارمین نشست دوره ای سران کشورهای قاره آمریکا، بیشتر از ده هزار تظاهر کننده معترض در حالی که شعار «بوش بیرون برو» می دادند، خیابان های شهر ساحلی «ماردل پلاتا» محل گردهمایی را پر کرده بودند. پلیس و نیروهای ضد شورش تدارکات امنیتی شدیدی را دیده بودند و کشتی های نیروهای دریایی در ساحل اقیانوس اطلس به گشت زنی مشغول بودند و چرخ بال ها پلیس نیز بر فراز محل برگزاری نشست گشت می زدند.
پیش از سپیده دم روز جمعه ۱۳ آبانماه، هزاران نفر در حول و حوش قطاری ازدحام کرده بودند که آخرین گروه تظاهر کنندگان را از بوئنوس آیرس می آورد. از جمله مسافران این قطار «خوان اوو مورالس»، نامزد رییس جمهوری بولیوی، بود که امیدوار است در انتخابات آینده این کشور به پیروزی برسد، و دیگری «دیه گو مارادونا»، ستاره فوتبال آرژانتین، بود که بر روی پیراهنش نوشته یی که بوش را به جنایت های جنگی متهم می کرد، چاپ شده بود. تظاهر کنندگان در حالی که شعار می دادند “بوش فاشیست! تو تروریست هستی!” به بدنه لوکوموتیو آویزان می شدند و از دیواره و پنجره های قطار بالا می رفتند تا دست مسافران تازه از راه رسیده را بفشارند.
خوان گونزالس، یکی از رهبران سندیکایی آرژانتین که در میان تظاهر کنندگان بود، می گوید حرف ما این است: «نه به بوش!» و «نه به منطقه آزاد تجاری آمریکا». ما به هر پیشنهادی که بوش در اینجا مطرح کند هیچ اعتماد و اطمینانی نداریم. پیشنهادات او ثمری جز طولانی تر کردن گرسنگی، فقر و مرگ برای آمریکای لاتین ندارد.»
هوگو چاوز، رییس جمهوری ونزوئلا، پیش از حضور در اجلاس سران، در سخنانی، در برابر تظاهر کنندگان، از آنان خواست که او را یاری دهند تا طرح آمریکایی منطقه آزاد تجاری قاره آمریکا را ناکام کند. چاوز در سخنانش گفت «فقط با اتحاد است که می توانیم امپریالیسم را شکست دهیم و زندگی بهتری را برای مردم مان به ارمغان بیاوریم و در همین جا، در ماردل پلاتا، طرح منطقه آزاد تجاری آمریکا را دفن کنیم.» جورج بوش، رییس جمهوری آمریکا، پیش از ورود به جلسه گردهمایی و در راستای قبولاندن نظریه منطقه آزاد تجاری که اقتصاد نولیبرالی را از آلاسکا تا جنوبی ترین گوشه آمریکای جنوبی گسترش خواهد داد، با نستور کِرچنر رییس جمهوری آرژانتین و دیگر رهبران کشورهای حوزه آند و آمریکای مرکزی دیدار کرد. رهبران حاضر در این اجلاس دو روزه پیشاپیش توافق خود را برای تمرکز تلاش هایشان برای ایجاد کار و کاهش فقر اعلام کرده بودند. اما با آغاز نشست توجه بین المللی بیشتر متوجه منطقه آزاد تجاری پیشنهادی آمریکا بود. تکیه اصلی هوگو چاوز بر این بود که ایالات متحده می خواهد موافقت نامه تجارت آزاد را به کشورهای آمریکای لاتین تحمیل کند. به گفته او این معامله فقط به نفع ثروتمندان خواهد بود. در برابر این معامله، چاوز تمام تلاشش را برای پیشبرد یک موافقتنامه ضد تجارت آزاد به کار برد که بر اساس اصول سوسیالیستی عمل خواهد کرد.
بیانیه پایانی اجلاس شانل دونظریه کاملاٌ مخالف بود. یکی از سوی کشورهایی که طرفدار ایجاد منطقه آزاد آمریکا هستند و دیگری از طرف پنج کشور مخالف که در متن بیانیه اعلام کردند: «شرایط برای ایجاد یک موافقتنامه متعادل و عادلانه تجارت آزاد در نیم کره جنوبی که تضمین گر دسترسی به بازار های عاری از یارانه ها و عملکرد های محدود کننده باشد، وجود ندارد.»
وزیر خارجه آرژانتین، رافائل بیلسا، اظهار داشت: «ما حاضر به مذاکره در رابطه با امری که به منافع مردم مان ضرر می زند، نیستیم.» هوگو چاوز نتیجه اجلاس را یک پیروزی خواند و در رابطه با بحث های جدی، همه جانبه و با حرارتی که بین دو گروه کشورهای شرکت کننده در گرفته بود اظهار داشت: «حیف شد که آن ها تمامی ۵ ساعت بحث اجلاس را پخش نکردند تا همه مردم آن را ببینند.»
البته به خاطر کمبود کارگر ماهر در مکزیک و فراوانی کارگر ساده در مکزیک باعث مهاجرت کارگر ماهر از آمریکا به مکزیک شده و بیکاری را در مکزیک افزایش می دهد و این امر باعث مخالفتهایی در مکزیک شده و نگرانیهای زیادی را برای دولت مردان مکزیکی و کانادایی بوجود آورده است و از طرفی یک جانبه گرایی آمریکا باعث نگرانی دولت مردان مکزیکی و کانادایی شده است و این پیمان را با یک چالش جدی روبرو کرده است و آینده این پیمان را در پرده ای از ابهام فروبرده است.
نتیجه گیری
قبل از تاسیس نفعات به اندازه تبلیغ شد که همه فکر می کردند ایجاد آن معجزه ای خواهد بود. معجزه ای که تمام مشکلات سه کشور عضو را حل و فصل و دورانی تازه را در روابط آنها و حتی روابط بین المللی پدید خواهد آورد. آنها اعتقاد داشتند با همین اقدام می توانند کلیه سازمانهای همکاری منطقه ای را تحت تاثیر قرار دهند.
البته این پیمان همیشه تحت تاثیر مسائل آمریکا بوده و هرگاه جو سیاسی ایالات متحده ملتهب بوده است این پیمان حالت نزولی داشته و به عنوان مثال در دوره حول و حوش یازده سپتامبر حتی مدتی فعالیتهای پیمان به طور تعلیق در آمده بود حتی کوچکترین مسائل سیاسی در ایالات متحده نیز بر پیمان تاثیر گذاشته و آن را دستخوش تحولاتی می کند.
مکزیکی ها آسیبهای زیادی از نفتا دیده اند و باعث از بین رفتن مشاغل زیادی شده است در حدود ۵/۲ میلیون کشاورز مکزیکی به خاطر آنکه توان رقابت با کالاهای آمریکایی را نداشتند در بازار آزاد در نفتا کم آورده اند و بیکار شده اند.
کانادا هم به خاطر محدودیتهایی که آمریکا برای کالاهای کانادایی بوجود می آورد ناراضی است و بارها از ورود بعضی از کالاهای کانادایی به آمریکا جلوگیری کرده که از جمله مهمترین آنها ورود چوب کانادا به آمریکا را می توان نام برد.
در ضمن هدف آمریکا از ایجاد پیمان نفتا به خاطر از دست دادن بعضی از بازارهای خود در اروپا ، ژاپن و آسیای شرقی می باشد و دیگر با ایجاد این پیمان در مقابل قدرتهای اقتصادی و سیاسی دیگر مناطق ایستادگی کند. با بدست گرفتن نبض اقتصادی منطقه از نفوذ آنان به مناطق آمریکای شمالی ، مرکزی و جنوبی جلوگیری کند ولی هرروز که از این پیمان می گذرد ، کانادا و مکزیک بیشتر به یک جانبه گرایی و منفعت طلبی آمریکا از این پیمان پی می برند و از طرفی آمریکا آنطور که بخواهد موافقتنامه را اجرا می کند و این مسائل باعث می شود که نفتا جایگاه خود را از دست بدهد و حتی بعضی از کارشناسان اعتقاد دارند که اگر آمریکا این روند را ادامه دهد پیمان گمرکی به بوته فراموشی سپرده می شود.
-
از احمدی نژاد تا رییسی/چه کسی پای رانت را به بازار خودرو باز کرد؟
از احمدی نژاد تا رییسی/چه کسی پای رانت را به بازار خودرو باز کرد؟ ۱٫۰۰/۵ (۲۰٫۰۰%) ۱ امتیاز تخصیص امتیازهای ویژه اقتصادی به گروهی خاص از مردم، سنتی است که پایهگذار آن، رئیس جمهور دولت ششم بودهاست و تا امروز مسئولان در این راه […]
انواع کلاهبرداری در حوزه ارزهای دیجیتال_ چگونه فریب نخوریم ؟ ۱٫۵۰/۵ (۳۰٫۰۰%) ۲ امتیازs روند رشد بلاک چین و فضای ارزهای دیجیتال بسیار جذاب است. نوآوریهای فنی و الگوهای جدید معاملاتی بهسرعت در حال پیشرفت و تکامل هستند و همچنان جمعیت کثیری را به […]
احتمالا این روزها درباره ارزهای دیجیتال مخصوصا بیتکوین از گوشهوکنار در اخبار رادیو و تلویزیون یا شبکههای اجتماعی چیزهایی شنیدهاید.
چانه زنی برای دستمزد ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۱ امتیاز مذاکره درباره حقوق بخشی مهم و معمولی از فرایند استخدام است. منتها چرا به این بخش از صحبتها که میرسیم، کمی دستپاچه میشویم و نمیتوانیم درباره دستمزد و پولی که حقمان است بهخوبی مذاکره کنیم؟
اشتباهات مالی را به فرزندان خود گوشزد کنیم ۳٫۰۰/۵ (۶۰٫۰۰%) ۲ امتیازs اشتباهات مالی را به فرزندان خود گوشزد کنیم/ آموزش رفتارهای مالی مناسب به نوجوانان اهمیت زیادی دارد. آموزش مهارتهایی از این دست باعث میشود مدیریت مالی در بزرگسالی به نحو بهتری انجام […]
آزمایش علمی تناقض یا پارادوکس انتخاب ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز همیشه هر چه بیشتر باشد، بهتر است. موافق نیستید؟ تنوع غذایی بیشتر در یک رستوران، طعمهای بیشتر یک برند مربا، کانالهای تلویزیونی بیشتر و … ما همیشه به دنبال بیشتر، بیشتر و بیشتر هستیم. […]
به نکات زیر توجه کنید