بازدید
درآیات ۶تا۱۰ سوره ضحی به زندگی رسول خدا در ایام کودکی اشاره می شود وبه او چنین یادآوری می کند.
الم یجدک یتیمأفئاوی ووجدک ضالأ فهدی ووجدک عائلأفاغنی فاماالیتیم فلاتقهرواماالسائل فلاتنهر
آیا خدا تورا یتیم نیافت که در پناه خود جای داد ؟ از شر دشمنانت نگهداری کرد و تو را در بیابان مکه ره گم کرده و حیران یافت؟ راهنمایی کرد وباز تورا حقیر یافت ،توانگر کرد. پس توهم یتیم را هرگز میازار و فقیر و سائل را هیچ از درت به آزردگی مران.
افلاطون میگوید: بهتراست نازاد بمانیم و ناآموخته نمانیم زیرا نادانی ما سرچشمه شوربختی ماست…بد ینسان وی بزرگترین خدمتها را خدمت به دانائی برمیشمرد ، و عقیده داشت دانائیهای ما هرچند گسترده و بیکران باشند در جنب انبوه نادانیهای ما چیزی شمرده نمیشوند.
نوجوانی دوره ایست انتقالی که طی آن فرد فضای روانی آشنای کودک را طی نموده وارد مرحله دیگری می شود.
هنگامی که فرد دنیای کودکی را ترک می نمایدودر دنیای نوجوانی وارد می شود نهایتا با فرضهاوباورهای جدیدی درمورد خود، ارزشها،هویت،باید روبرو شود.درایندزدی ودیگررفتارهای بزهکارانه دست می زنندوبه نظرمی رسد مبنای خانواده درسلامت روان نه تنها یک ضرورت بیولوژیکی، بلکه روانی است.
نوجوانان ازبزرگسالانی که درنظرودرزندگی آنها اهمیت دارند انتظاردارند محرم اسرارآنان باشندوبه حرفهای آنان گوش کنندوآنهارا درک نمایند و رازدارآنها باشند این اشخاص می توانند پدر،مادر، معلم ویا مربی باشند.
نوجوانان می خواهند قبل ازهرچیزدرزندگی خود افرادی مورد اطمینان واعتماد داشته تا زمانی که مرتکب خلافی می شوند به او فرصت توضیح داده شود.
برای یک نوجوان دردمند هیچ چیزی آرامش بخش تراز وجودوالدین ویا مربیان که بتواندآزادانه حرفش را به آنان بگوید نیست.
نوجوانان دوست دارند مورد توجه وعلاقه مداوم والدین ومربیان خود قرار بگیرند وانتظارهمخوانی دررفتاروالدین ومربیان خویش را دارندوبالاخره اینکه نوجوانان به تشویق درکاری که شایستگی آنرا دارند نیازمندند.
متاسفانه دربسیاری ازخانواده هاو یا شبانه روزی ها آنچه بیشتردریافت می کنند انتقاد است برای آنکه کودک ونوجوان بتواند به شیوه ای سالم وبهنجاررشد،وتکامل یابد، نیازهای شخصیتی، فیزیکی، واجتماعی اوباید درحد معقول ارضاءشود. مشکلات رفتاری، بزهکاری وناشادی کودک و نوجوان،اساسأمربوط به ناکامی دررفع این نیازهاست وشرایط نامساعد درنوجوان ایجاد ناکامی و سرانجام ناسازگاری می نماید ازجمله این شرایط، خانواده های ازهم پاشیده وطرد شدگی، سختگیری ومحدودیت شدیدفقروکمبودهای شخصی ونبود معیارهای صحیح اعتقادی واخلاقی را می توان نام برد .تحقیقات درمورد کودکان متعلق به خانواده های ازهم گسیخته نشان می دهد که این گونه کودکان ازعقب ماندگی تحصیلی ویا برعکس ازپیشرفت خوب تحصیلی برخوردارخواهند شد .این گونه کودکان درمقایسه با کودکان متعلق به محیطهای خانواد گی گرم وصمیمی، احتمالأ داری مشکلات جسمی عاطفی، اجتماعی ورفتاری بیشتری می باشندوکلأ ناسازگارترند.
کودکانی که والدین آنها به علت طلاق یا هرعلت دیگری جدا ازیکدیگرزندگی می کنند، مشکلات، حساسیت زیاد، زود عصبانی شدن، خوداری، کم توجهی به تاییدوتوجه اجتماعی،افسردگی، وبیش از همه احتمالأ دروغگویی، دزدی واشکال مختلف نافرمانی را می توان درموردآنها نام برد.
کودک ونوجوانی که طرد شده والدین ویامربیان خود هستند درخانه، مدرسه وموقعیتهای دیگر نشانه های ناسالم ازخود بروزمی دهند .ازرفتارهای خاص به منظور جلب توجه وبی ثباتی عاطفی ودرارتکاب تقصیرفاقد احساس گناه و پشیمانی از جمله این رفتارهاست.
براساس نتایج بدست آمده توسط آقای نادرصوفی وندی برروی مسئله اثرات کاربرد فنون ساختاری گروه دربرخی ازویژگیهای شخصیتی نوجوانان مراکز شبانه روزی دراستان کرمانشاه مهارت ارتباطی به عنوان یک فرایند تحولی درزندگی نوجوانانازاهمیت خاص بر خورداراست. بخصوص آن گروه ازنوجوانان که به صورت گروهی وبه ناچاردرمراکز شبانه روزی بسر می برند.
یک فرمول بندی از مشکلات موجود درفضای ارتباطی این افرادوبرطبق نظرات موجود،پژوهشگررا به این مسئله رهنمون ساخت که شکل گیری ناقص «رابطه بامراد» دردوره اولیه زندگی این نوجوانان منتج به ساخت یک «من»ضعیف درآنان شده که به صورت علائم بی اعتمادی اضطراب آمیز،ناپایداری هیجانی،وابستگی مشروط وافراطی، حالات اضطراب وافسردگی نشان داده می شود که این حالات درروابط بین فردی ودرون فردی آنان اثروکاهش شدیدی را درمهارت های شخصی، گروهی واجتماعی ایجاد کرده است.
همچنین درتحقیقا ت بعمل آمده توسط خانم زهرا کاشانی،ربابه معماریان، دکتر غلامرضا بابایی، مولود رادفردرپژوهش خود تحت عنوان «بررسی مقایسه ای رفتارهای بهداشتی دوران عادات ماهیانه دختران نوجوانان تحت سرپرستی مراکز شبانه روزی بهزیستی با دختران تحت سرپرستی خانواده درتهران(سال ۱۳۷۶)
آمار نشان داد که بین نمره رفتاربهداشتی ودریافت آموزش،دردسترس بودن مربی مرکز جهت مشاوره،داشتن ارتباط مناسب با مربی ومحل زندگی قبل ازسپردن شدن به مرکزارتباط معنی داری وجود دارد.
همچنین در پژوهشی که از سوی آقای دکترحمید سپهربا مشارکت دانشگاه علوم بهزیستی وتوانبخشی ،دانشگاه شهید بهشتی تهران ودفتر شبه خانواده سازمان بهزیستی کشوروسازمان یونیسف درسال۱۳۷۹ درخصوص برنامه ها واستانداردهای مراقبت شبانه روزی بعمل آمد نتایج حاصله از راه اندازی خطوط امداد (خط تلفن)درخانه های کودکان ونوجوان شبانه روزی درطی بیش از۲۰۰ تماس تلفنی و۶۰ گزارش کتبی ومراجعات حضوری (کودکان بی سرپرست ) ازسراسرکشور،بررسی موقعیت افراد حاکی ازآن بوده است که از ۱۰۰مورد تماس وشکایات اعلام شده ۵۰%تنبیهات جسمی به خصوص نارضایتی ازمربیان را مطرح نموده اند.این تنبیهات جنبه جسمی وبدرفتاری با فرزندان توسط مربیان مرکز بوده است.
نتایج بدست آمده دراین تحقیق نیز بیانگر آن می باشد که روابط نامطلوب کارکنان ومربیان با نوجوانان درمراکز شبانه روزی یکی از علل ترک تحصیل ویا افت تحصیل آنان در این مراکز بوده است پژوهشگر برای روشن نمودن این موضوع با طرح ۱۵ سوال در پرسشنامه ای که بدین منظور تهیه ودراختیار نوجوانان قرار داده است (پرسشنامه شماره۱)استفاده وبا بررسی پاسخ های ارائه شده توسط گروهمورد(نوجوانانی که ترک تحصیل نموده اند) مشخص گردید.
33 % ازنوجوانان گروه مورد درپاسخ به سوال اول پرسشنامه ( میزان علاقمندی آنان به مربیان)بیان نموده اند که هیچ گونه علاقه ای به مربیان خود نداشته اند
همچنین ۲۸ % اعلام نموده اند که فقط گاهی به مربیان علاقمند بوده و تنها۲۷ % از آنان به مربیان ابراز علاقه کرده اند.در حالیکه در بررسی مقایسه ای بین پاسخ نوجوانانی که ترک تحصیل نموده با نوجوانانی که مشغول به تحصیل بودند(گروه شاهد) این درصدها به ترتیب 4% و۲۷ % و ۶۹% بوده است
همچنین درپاسخ به اینکه مربیان چه میزان بین آنها (نوجوانان)تبعیض قائل می شدند ۵۰ % از نوجوانان گروه مورد اعتقاد داشته همیشه ویامعمولأ مورد تبعیض قرارمی گرفته اند درحالی که در گروه شاهد فقط ۳۴ % اعتقاد به این موضوع داشته اند.
در پرسش دیگر۳۰ % ازنوجوانان بیان داشته اند که هرگز مسائل ومشکلات خود را با مربیان مطرح نمی کرده و۴۱ % فقط گاهی مسائل خود را مطرح می نموده اند درپرسش بعدی ۶۵ % ازگروه مورد اعتقاد داشتند مربیان برای حل مشکلات آنها هرگزویا حتی گاهی تلاش از خود نشان نمی داده در حالیکه برخلاف نظر گروه گواه 61% از نوجوانان گروه شاهد اعتقاد داشته که مسائل خود را با مربیان مطرح و۶۶ % بیان داشته که مربیان برای حل مشکل آنها تلاش لازم راداشته اندوفقط ۳۴% گاهی ویا هرگز تلاشی را متوجه رفع مشگل خود ندانسته اند .
نوجوانان گروه مورد در پاسخ به اینکه آیا مربی او را درک می کرده 56 % پاسخ هرگز و یافقط گاهی را بیان نموده اند ودر سوال دیگر۶۲% اعتقاد داشته اند که مربیان برای آنها هرگزاحترامی قائل نمی شدند درحالیکه درگروه شاهد ۶۱% معتقد بودند که مربیان آنها را درک می نموده و۶۲% اعتقاد داشته اند مربیان برای آنها احترام قائل می شده اند .
درپرسش سئوال یازدهم ۷۸ % از نوجوانان ترک تحصیل کرده اعلام نموده اند که مربیان از مشکلات آنان آگاه نبوده اند در حالیکه ۴۲ %از گروه شاهد به این مسئله ازعان نموده اند.
همچنین۵۳ % نیزاعلام نموده اند ازترس اینکه مبادا تو ذوق آنها بخورد ازایجاد ارتباط با مربیان خوداری می کرده اند درحالیکه این رقم دردانش اموزان محصل ۳۱ % بوده است .
لذا بابررسی وتجزیه وتحلیل سایر پاسخهای داده شده درپرسشنامه،فرضیه ارایه شده توسط محقق، مبنی براینکه ارتباط نامناسب ونامطلوب مربیان با فرزندان شبانه روزی درترک تحصیل آنان مؤثر بوده است . این فرضیه تایید می گردد .
فرضیه سوم:
دربررسی دوران رشد کودک ونوجوان ملاحظه می کنیم که نوجوانان بطورطبیعی تمایل به افسردگی دارند .به عقیده کارلسون (1981)carlson تشخیص وتفکیک علائم افسردگی نوجوانان ازحالت «بحران وآشوب نوجوانی»کار دشواری است،بنابراین دپرسیون نوجوانان اغلب بدون تشخیص می ماندوآنها دربزرگسالی نیزافسرده خواهند بود.
بررسی تحقیقات موجود درمورد ماهیت افسردگی درکودکان ونوجوانان نظرهای مختلفی را نشان می دهد .یکی ازاین نظرها این است که در حالی که امکان دارد کودکان عواطف غم وغصه داربودن را از خودنشان دهند نمی توانند افسرده شوند(۱۹۶۶
anthox . rie 1975) این دیدگاه بطور اساسی با نظرمحققان وروان شناسان بالینی مکتب روانکاوی مشترک است که معتقدند برای ظهور افسردگی،رشد مناسب فرا خود،لازم است به نظرآنها دردوره کودکی، فرا خود به اندازه کافی رشد نکرده است تا به کودک فرصت افسرده شدن بدهد .
در اینجا لازم به تذکراست که دربررسی مراحل رشد،دوره های کودکی از نوجوانی متمایزاند در دوره نوجوانی طبق مکتب روانکاری نیزفرا خود به اندازه کافی رشد نکرده است .حتی تعادلی که در پایان دوره کودکی بین سه قسمت شخصیت برقرارشده بود دراین دوره برهم می خورد .نوجوان در نظام ارزشها نیزتجدید نظر کرده بعضی از آنها را قبول بعضی دیگررا رد می کند.
بر اساس نظر لاین liny وهمکارانش (۱۹۷۵) اگردر کودکی چهار مشخصه از ده مشخصه ذیل وجود داشته باشد وی را افسرده محسوب می دارند .
۱٫تغییرات عمده در حالات خلقی
۲٫کناره گیری اجتماعی
۳٫ضعف درسی درمدرسه(به نحوی که رو به افزایش باشد)
۴٫اختلال خواب
۵٫رفتارپرخاشگرانه ای که قبلأوجود نداشته باشد
۶٫احساس بی ارزشی بودن شخصیت
۷٫ کمبود انرژی
۸٫شکایات جسمانی غیر از سردرد
۹٫ترس از مدرسه
۱۰٫کاهش وزن
نتایج بدست آمده در پژوهش حاضر نیز بیانگر آن می باشد که هر چند میان میانگین نمره افسردگی نوجوانان شبانه روزی در حال تحصیل( گروه شاهد) و نوجوانان شبانه روزی که ترک تحصیل نموده اند(گروه گواه) اختلاف معنی داری وجود ندارد.لکن با توجه به نتایج بدست آمده در پرسشنامه و مقایسه آن با درجه بندی میزان افسردگی یافته های تحقیق نشان می دهد که هردوگروه درتحقیقق (مورد و شاهد) دارای علائم ونشانه های افسردگی فراوانی می باشد ونتایج حاصله نه تنها بیانگرآن می باشد که افسردگی یکی ازعلل ترک تحصیل نوجوان بوده است بلکه وجود افسردگی، دربیشتر کودکان ونوجوانان مراکز شبانه روزی دیده می شود.
در بررسی پرسشنامه افسردگی ارائه شده به نوجوانان ملاحظه شد که 64 % از نوجوانانی که ترک تحصیل نموده اند دچار افسردگی بوده اند.
این میزان در نوجوانانی که درحال تحصیل بودند 54% را نشان می دهد .
بررسی فرضیه۴
حسین آزاد(۱۳۷۹) درارتباط با اختلالهای یاد گیری می نویسد، اختلالهای یادگیری به مواردی اطلاق می شود که پیشرفت فرد درآزمونهای استاندارشده خواندن،ریاضیات وبیان نوشتاری پایین ترازسطح سنی، هوش وتحصیلی مورد انتظار باشد مشکلات یاد گیری درحد زیاد موجب اختلال در پیشرفت تحصیلی یا فعالیتهای روزمره که مستلزم مهارتهای خواندن ، ریاضیات و نوشتن است می شود .مشکلات خواندن را می توان به صورت ناتوانی درخواندن عقب ماندگی درخواندن ضعف ونارسایی خواندن یا دیسلکسی (ناتوانی کلامی مخصوص یا نقص ادراکی )طبقه بندی کرد.
بر اساس تحقیقات خانم دکتر مهرناز شهرآرا (۱۳۷۲)
وی دربحث مشکلات یادگیری به کودکان ونوجوانانی برخورد می نماید که دریادگیری اشکال یا اشکالاتی داشته اندومربیان ووالدین ضمن انتظاررفع این اشکال علاقمند بوده بدانند چراآنها دریادگیری موفقیت کافی نداشته وآنها به عنوان پدرومادرومربی باید چکارکنند تا ازآموزشهای خود نتیجه بهتری بگیرند. مؤلف خود نیز با دانش آموزانی برخورد کرده که به گفته خود ازتلاشهای خویش برای یادگیری نتیجه رضایت بخشی به دست نمی آورند ودربسیاری ازموارد والدین مربیان ومعلمین مدارس می خواستند با انجام «آزمونهای هوش وشخصیت ودیگرآزمونها مشخص شود که چرا درحالتی که مربی، کودک ،نوجوان ظاهرأ به یاد گیری اقدام می کنند،نتیجه مطلوبی حاصل نمی شود وحتی «افت تحصیلی »نیز دیده می شود.
درتحقیقات بعمل آمده توسط ایشان چنین استنباط شده که:
والدین غالبأروش آموزش یاعواملی چون نامناسب بودن وضع عاطفی، اقتصادی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی ویابی توجهی وبی علاقگی مربی راعلت مؤثرمی دانندومربیان غالبأعقب ماندگی ذهنی ،نارسایی یا اشکال درحواس،اختلال دریادگیری،بی دقتی وبی توجهی به اختلال یا ضعف در عملکرد حافظه، کثرت تعداد دانش آموزان هر کلاس، معایب تنظیم برنامه، کمبود وسائل وامکانات آموزشی و…را علتی قابل بررسی می دانند.
وازسوی دیگرمسئولان وکارشناسان آموزش وپرورش فراموشی ناشی ازحجم زیاد مواد درسی را اشکال قابل توجه می دانند ومعتقد بودند که حجم مواد درسی، زیاد وبیش ازتواناییهای بعضی از کودکان و نوجوانان است .آموزش بسیاری از دروس براساس سپردن اطلاعات به ذهن استواراست و مربی ازروش به کارگیری مجموعه ای ازحواس سود نمی جوید .این مشکل نیز وجود دارد که فایده بسیاری ازآموختنیهابرای یاد گیرنده ویاد دهنده به خوبی روشن نیست
محقق با اعتقاد به اینکه علتهای عمده یادنگرفتن اغلب نتیجه یک یا چندعامل کلی زیر است.به بررسی موضوع مورد نظر می پردازد.
ضعف در یادگرفتن مطالب یا «فراگرفتن ناقص»در افراد «سالم»ناتوانی یا ضعف در یادگیری به علل مختلف وازجمله علل عمده زیراست
۱٫نداشتن هدف برای یادگیری
۲٫نبودن انگیزه «علاقه»کافی برای یادگیری
۳٫عدم توجه ودقت کافی به مطالب یا موضوع مورد نظر درآموختنی
عدم توجه به آموختن نیز ممکن است به دلایل زیر باشد
الف ،نبود علاقه و انگیزه
ب جالب نبودن محرک
ج وجود موانعی برای توجه و دقت
۴٫ناکافی بودن رشد جسمانی /روانی «ذهنی ،عاطفی،اجتماعی،اخلاقی»یاد گیرنده
۵٫نداشتن زمینه قبلی «معلومات پایه» برای یاد گیری
۶٫وجود نارسایی یا اشکال در حواس «بینایی ،شنوایی،بویایی ،چشایی وبساوایی
۷٫وجود مشکلات ومسایل عاطفی /هیجانی «دراضطراب شدید نداشتن اعتماد به نفس، ترس از عدم موفقیت و…. »
علتهای ضعف در یادگیری نیز ممکن است به علل
الف- نداشتن هدف در یادگیری
ب -نبودن انگیزه کافی برای یادگیری (علاقه و میل رغبت )
ج- رشد ناکافی جسمانی /روانی (ذهنی ،عاطفی ،اجتماعی ،اخلاقی )
د- وجود مشکلات و مسائل عاطفی /هیجانی (ترس ،خشم ،اضطراب و…)ترس از شکست یا «عدم موفقیت »نداشتن اعتماد به نفس ترس ازیادنگرفتن، ترس ازتمسخریا مورد تنبیه قرارگرفتن اضطراب شدید و…باشند
همچنین در تحقیقاتی که توسط هارلوی صورت پذیرفته اونشان می دهد که تحریکات لمسی از نظرایجاد ارتباط هیجانی بخصوص مادرحائزاهمیت هستند کودکان علاوه بردریافت تحریکات به بارعاطفی اطلاعات درارتباطات خود نیازمند هستندو جنبه عاطفی،هیجانی اطلاعات در مراحل رشد برای شکل گیری شخصیت فرد در آینده بسیار با اهمیت است کودکانی که چه از بدو تولد در مراکزومؤسسات شبانه روزی بوده اندو چه آنهایی که بعدها به مؤسسات سپرده شده انداز این نوع تحریکات عاطفی ،هیجانی محروم بوده اند ومحروم باقی می مانند
ازسوی دیگرمحرومیت فرهنگی ومحرومیت ازالگوهای متنوع ومناسب ازجمله محرومیت های دیگراین کودکان است.
لذا با توجه به مطالب ومباحث اشاره شده نتایج بدست آمده دراین تحقیق نیزبیانگراین نکته می باشد که مشکلات یادگیری یکی ازعلل افت تحصیلی وترک تحصیل نوجوانان مرکز شبانه روزی بوده است.
با بررسی نتایج استخراج شده درپرسشنامه های تکمیل شده درخصوص نوجوانان مراکزشبانه روزی که ترک تحصیل نموده اند (درحقیق حاضر محقق ازپرسشنامه خلاصه شده ناتوانی های یاد گیری پروژه مری لنداستفاده نموده است)نتایج حکایت ازآن دارد که۱۵ % ازنوجوانان ترک تحصیل کرده(گروه مورد) دردرک زبان گفتاری و ۷% دردرک شنوایی اشکال داشته اند.واین درحالی می باشد که فقط ۴% ازدانش آموزان محصل(گروه شاهد) دچاراین مشکل بوده اند.
همچنین ۴۱% ازنوجوانان که ترک تحصیل نموده اند درنگهداری اطلاعات درگذشت زمان دچارمشکل بوده اند درحالیکه در گروه شاهد تنها 4 % دچاراین مشکل بوده اند که این تفاوت کاملأمعنی دار می باشد .
همچنین نتایج بدست آمده در خصوص سطح فعالیت نوجوانان ۳۹% ازنوجوانان ترک تحصیل کرده نمی توانسته توجه کنند و ۳۹% نیز به سادگی حواس پرت می شده اند همچنین بررسیها نشان میدهدکه ۵۴ % دچارافت تحصیل بوده اند واین در حالتی است که این نتایج در گروه شاهد به میزان ۱۲%دچار مشکل توجه و ۸% به سادگی حواس پرت وفقط ۱۵ % دچار افت تحصیل بوده اند.لذا معنی دار بودن اختلاف أمشهودمی باشد..
درارتباط با رفتاراجتماعی- عاطفی بررسیهای جداگانه نشان داد۲۴% از نوجوانان ترک تحصیل کرده( گروه مورد)دچارترسهای بی دلیل بودند و ۲۸ % دچاردروغگویی مکرر بوده و۴۱ % در مطالعه دروس از خود امتناع نشان داده اند۲۳% بیش از حد کمرووگوشه گیر بوده و ۳۶% به صورت غیر عادی نسبت به دیگران پرخاشگر بوده اند .
این نتایج در مورد نوجوانان محصل(گروه شاهد) به ترتیب 19 % و۴ % و۱۹% و۱۲% و۲۳% بوده است که اختلاف معنی دارنتایج بین پاسخ دو گروه (مورد وشاهد)مبین وجود مشکلات یادگیری درگروه مورد می باشد درخصوص اشکال دردرک وفهم وخواندن متون ۳۰% ازنوجوانان ترک تحصیل کرده دچار مشکل دردرک و فهم بودند و۴۵% اشکال درخواندن داشتند(۷۵ %دردرک وفهم وخواندن دچار مشکل بوده اند)..
درادامه برسیها۴۱% از نوجوانان درانجام کارهای روزانه به طورمنظم درمدرسه حاضرنمی شده و۳۷% تکالیف خود را انجام نمی داده اند۶۳ % سطح نمرات پایین داشته و۴۶% دربحث گروهی شرکت نمی کرده اند همچنین.۷% دچار لکنت زبان بوده اند .
در خصوص وضعیت جسمانی ۴%دچار نقص عضو و ۱۷ %دارای مشکلات چشمی و۲۲% دچار سردرد بوده اند.مشکلات گوش مشاهده نشد..
درحالیکه در گروه شاهد تنها ۸% دچارمشگل چشمی وفقط۴% دچارسردرد بوده اند .مشکل گوش و نقص عضو در این گروه مشاهده نگردید . لذا با مقایسه نتایج . فرضیه محقق مبنی بر اینکه وجود مشکلات یاد گیری یکی از علل ترک تحصیل نوجوانان شبانه روزی می باشد . تایید می گردد .
دربررسی فرضیه بعدی (پنجم):
وهمانطور که قبلأ اشاره شددکتر مهرنازشهرآرای (۱۳۷۲)در پژوهش خود یکی ازعلل عمده دریاد نگرفتن را عدم توجه ودقت کافی به مطالب یا موضوع مورد نظرآموختنی می داند وعدم توجه به آموختن نیز ممکن بود به دلایل زیر باشد
۱٫ نبود علاقه وانگیزه کافی
۲٫ جالب نبودن محرک
۳٫ وجود موانعی برای توجه ودقت
لذا درنتایج بدست آمده دراین پژوهش نیز بیانگراین می باشد که نداشتن انگیزه ازسوی نوجوانان مراکز شبانه روزی یکی ازعلل ترک تحصیل آنها می باشد.
یافته های محقق دربررسی نتایج حاصله ازپرسشنامه ارائه شده به نوجوانان مبین این مطلب می باشد که 51 % ازنوجوانان ترک تحصیل کرده(گروه مورد) مرتبأ درمدرسه غیبت می نموده اند ودربررسی دیگر۵۶ % پیوسته انتظارترک مدرسه را می کشیدند و ۵۸ % درانجام تکالیف ازخود علاقه ای نشان نمی داده اند همچنین ۷۱% درانجام تکالیف دقت نداشته و ۶۷% فاقد نظم وترتیب درانجام تکالیف خود بوده اند . وتنها ۱۳% برای انجام تکالیف خود زحمت زیادی متحمل می شدند.
این ارقام درمورد نوجوانانی که درحال تحصیل بوده اند به ترتیب 15 % و 19% و ۱۹% و ۲۷ % و۱۹%و۶۵% بوده است لذا فرضیه مطرح شده توسط محقق که یکی ازعلل ترک تحصیل دانش آموزان شبانه روزی را نداشتن انگیزه می داندمورد تاییدقرار میدهد.
همانطوریکه درفصلهای قبلی و در همین فصل اشاره شد دربرسی علتهای ضعف دریادگیری به علل مختلف (نداشتن هدف، نبود انگیزه و..مسایل عاطفی/ هیجانی نظیرترس، خشم، اضطراب )اشاره گردید لذا با توجه به اینکه طبق نظریه مطرح شده که ترس ازشکست یاعدم موفقیت ،نداشتن اعتماد به نفس .ترس از یاد نگرفتن ،ترس ازتمسخر یا مورد تنبیه قرارگرفتن. اضطراب شدید و….از جمله موارد ذکر شده در مشکلات یاد گیری می داند . یافته های محقق نیز دراین خصوص بیانگر آ ن می باشدکه شکست یا ضعف تحصیلی درسالهای گذشته یکی از عوامل مؤثربرترک تحصیل نوجوانان درمراکز شبانه روزی بوده است لذا این فرضیه را موردتایید قرار می دهد .
باتوجه به نتایج بدست آمده ازپرسشنامه ای که بدین منظورتهیه شده است. یافته ها مبین آن می باشد که۷۶ % ازنوجوانان(گروه مورد ) درگذشته تجربه مردودی داشته اند و ۷۸ % ازآنان مرتبأ دردروس خود تجدیدی می آورده اند و ۷۶ % ازآنها معدل کمتراز۱۴ (دردوسال اخرتحصیل خود) داشته اند و ۸۲ % درپیشرفت دروس خود دچارضعف بوده و ۷۱ % نتیجه آخرین امتحاناتشان موفقیت آمیزنبوده است.
این نتایج درخصوص گروه شاهد به ترتیب 8 % و ۱۵ % و ۱۹ % و۲۳ % 4 % بوده است .مقایسه نتایج حاکی از آن می باشد که شکستهای قبلی .ضعف . وتجربه عدم موفقیت نوجوانان درترک تحصیل آنان نفش مؤثری داشته است.
آخرین فرضیه
محسن محسن زاده(۱۳۸۰)درپژوهش خود بیان میدارد که :
میزان پیشرفت تحصیلی کودکان شبانه روزی (پرورشگاهی )در مقایسه با کودکان عادی درسطح پایین تری قراردارد.
دکتر شکوه نوابی نژاد (۱۳۷۷) در کتاب خود تحت عنوان رفتارهای بهنجار و ناهنجارمعتقد است که
فرارازمدرسه با بزرگترشدن کودکان بیشترجنبه ناسازگاری پیدا می کند.بسیاری ازاین گونه کودکان احتمالأمتعلق به خانواده های ازهم گسیخته ویا دارای والدین وخواهروبرادرانی بزهکار هستند تعدادی نیزبراثرتغییرمکررمدرسه ویاردی وتکرارکلاس ازمدرسه بیزارمی شوند این کودکان غالبأ به علت رفتارضد اجتماعی وپرخاشگرانه داری مشکلات انضباطی هستند.
شاید مهمترین مهارت انسانی درمدرسه حضوریافتن به موقع درکلاس باشد ازآنجا که میزان افت تحصیلی به سطح هشداردهنده ای رسیده است ومشکل فرارازمدرسه درسالهای اخیرافزایش یافته .
لذا نتایج حاصله دراین تحقیق نیزمبین این موضوع می باشد که جابجایی های مکررنوجوانان درمراکز شبانه روزی وایجاد فاصله تحصیلی ازیک سووقرارگرفتن آنهادرمحیطهای جدید تحصیلی یکی ازعلل ترک تحصیل نوجوانان درمراکز شبانه روزی بوده است محقق برای تایید این فرضیه ازپرسشنامه ایی که بدین منظورتهیه شده است استفاده نموده است . نتایح حاصله ازپرسشنامه نشان می دهد که 71 % از نوجوانانی که ترک تحصیل نموده اند قبلأ در شهر و مکان دیگری نگهداری می شده اند و ۵۳ % درطی چند سال گذشته مدرسه شان را زیاد تغییرداده بودند همچنین 84% برای مدت زمانی دورازمدرسه بوده اند و ۳۸%سابقه فراراز مدرسه داشته اند همچنین ۵۸ % درطی دوسال گذشته مرتبأ محل نگهداری آنان جابجا شده است و این در حالی می باشد که نوجوانانی که مشغول به تحصیل بوده اند درصدهای یاد شده به ترتیب 38 % و۱۵ % و درسه موردبعدی ۲۳% می باشد
بنابراین در پژوهش حاضر فرض تحقیق مبنی بر این که جابجایی ویا انتقال مکرر دانش آموزان به مراکز مختلف شبانه روزی یکی از علل ترک تحصیل آنان می باشد. تایید می گردد
محدودیتهای تحقیق
پهناوری استان خراسان وپراکندگی مراکزشبانه روزی سازمان بهزیستی ومراکز که تحت نظارت این سازمان می باشد مشکل دسترسی به تمامی نوجوانان درسطح استان را سبب شده است.
دردسترس نبودن ویا وجود نقص درپرونده های اجتماعی ،روانشناسی،–تحصیلی نوجوانان دربعضی مراکزسبب ایجاد مشکل دربررسی سوابق تحصیلی –اجتماعی –روانشناسی نوجوانان می باشد.
عدم دسترسی به سوابق اجتماعی ، فرهنگی وتحصیلی کودکان و نوجوانان قبل ازپذیرش درمراکزشبانه روزی یکی دیگر از محدودیت ها دربررسی وضعیت تحصیلی آنان در گذشته (قبل انتقال به مراکز شبانه روزی )بوده است
همچنین به دلیل محرمانه بودن پرونده اجتماعی ،روانشناسی فرزندان بعضأ دراستخراج اطلاعات و ثبت آنها موانع وجود داشت .
پیشنهادات:
با توجه به تجربیات چند ساله خودبعنوان کارشناس مسئول امور شبانه روزیها ازآنجا که کار با نوجوانان را مستلزم داشتن مهارت . شناخت و اگاهی لازم از مسائل و مشکلات.(اجتماعی روانشناختی . نیازها. عواطف و روحیات) این قشر از جامعه می داندو عنایت به جایگاه با اهمیت مراقبت از کودکان و نوجوانان با هدف توسعه فعالیت علمی و اعتقاد به اینکه جایگاه مددکاران اجتماعی در این مهم ودر سطح جامعه لااقل تاکنون کم رنگ بوده است لذا با تائید این سخن از
ازدیاللتیک موردل که می گوید وقتی فرزندی رامادرش کتک زند چون دامانی نمی بیند مجددابه سمت همان فرد کتک زننده باز می گردد یعنی برگشت به محلی که کودک از آنجا صدمه می بیند .بدینسان محقق سعی نموده است با دید و رویکرد مددکاری و استفاده از آخرین فنون و روشهای تربیتی روانشاسی به ارائه پیشنهادات کاربردی بپردازد .امید است مورد استفاده قرار گیرد .
.
سخنی با مددکاران اجتماعی و روانشناسا ن مراکز شبانه روزی
عقبافتادگی یک کودک و یا نوجوان دلایل زیادی میتواند داشته باشد.
اگر موارد عقبافتادگی کودکان را بررسی کنیم، در مییابیم که علل اغلب این موارد، یک علت نیست، بلکه گروهی از علتها در این امر مداخله دارند. بنابراین اگر هنگام بررسی عقبافتادگی یک کودک و یا نوجوان به عللی از قبیل، ضعف سلامتی و یا عدم حضور مرتب در کلاس برخوردیم، نمیتوانیم آنها را به عنوان تنها دلائل اساسی این مسئله فرض کنیم، مگر این که واقعاً مطمئن شده باشیم که هیچ عامل مؤثر دیگری در این مسئله دخالت ندارد. مسئله دیگری که میبایستی مدنظر داشت، این است که بعضی اوقات علل مختلف، معلولهای یکسانی را پدید میآورند. برای مثال، فقدان علاقه و انرژی در شخصممکن است یا به خاطر طبیعت گوشهگیری و یا به خاطر ضعف مزاج عمومی و یا مربوط به دلسردی منتج از عدم کامیابی پیاپی کودک باشد. درک رابطه میان علت و معلول همیشه ساده نیست. برای مثال، عدم سعی و تلاش کودک در خواندن درسهایش ممکن است موجب عقبافتادگی وی بشود و همینطور دلسردی کودک دیگری به واسطه عدم موفقیت در کاری نیز ممکن است موجب عدم سعی و تلاش وی و در نتیجه موجب عقبافتادگیاش بشود. بنابراین در برخورد با موردی از عقبافتادگی که همراه با عدم سعی و کوشش است، مشکل میتوان علت اصلی را تشخیص داد.
در نگاه اول مسئله آگاهییافتن از علل عقبافتادگی ممکن است کاری آسان جلوه کند، ولی بسیاری از اوقات کشف دقیق این مسئله که چه علت یا عللی باعث عقبافتادگی یک کودک یا نوجوان شده است، کاری مشکل است. بنابراین میبایستی حتیالامکان از ارزیابی و نظردهی شتابزده اجتناب کنیم. بررسی و مطالعه در مورد خود کودک یا نوجوان و فهمیدن هرچه بیشتر در مورد زمینههای فکری و روحی همچنین پیشامدهای زندگی فعلی او، کاری بس لازم و ضروری است که میبایست در هر موردی از عقبافتادگی انجام داد. فقط در صورت انجام چنین کاری است که قادر خواهیم بود. راههای مختلف برای کمک به این گونه کودکان را مورد بررسی قرار دهیم.
از آنجائیکه کودکان و نوجوانان به علل مختلف گرفتار عقبافتادگی میشوند، پس حالتهای مختلف عقبافتادگی محتاج اعمال روشهای متفاوتی از معالجه هستند، ولی پرواضح است که حتی در چنین حالتهائی کودکان و نوجوانان عقبافتاده احتیاجات مشترکی نیز باهم دارند.
احتیاجات کودکان عقبافتاده:
الف) توجه فردی و خصوصی:
در وهله اول دانستن این نکته که کودکان و نوجوانان مراکز شبانهروزی محتاج توجه و رسیدگی بیشتری نسبت به کودکان و نوجوانان معمولی هستند، لازم است. از آنجائی که در عمل توجه و رسیدگی به کودکی که عضوی از یک خوابگاه بزرگ است، تقریباً غیرممکن است، پس میبایست کودکان و نوجوان عقبافتاده را تا آنجائی که امکانپذیر است، در خوابگاههای کوچک و کمجمعیت جای داد.
ب) اعتماد:
در وهله دوم میبایستی درنظر داشت که تمامی این کودکان و نوجوانان تجربه تلخ شکست در مدرسه را تجربه کردهاند و بر این مطلب آگاهی دارند که از دیگر کودکان و نوجوانان پائینترند و بنابراین تلاششان در راه به دستآوردن اعتماد به مراتب شدیدتر از دیگر کودکان است. به این کودکان میبایستی کاری و یا وظیفهای داد که توانائی کسب موفقیت را در آن داشته باشند و برای انجام چنین کاری میبایست، وظیفه موردنظر به دقت انتخاب و درجهبندی شده باشد.
ج) کار هدفدار:
در مرحله سوم با توجه به عدم موفقیت آنها در گذشته نمیبایستی از آنها انتظار داشت که به اندازه کودکان و نوجوانان معمولی به کارشان علاقه داشته باشند. به همین منظور برای این که کار کودک موردتوجه قرار گیرد (خوشحال کننده و دارای هدف باشد) باید قدمهائی را در این راه برداشت. در این مرحله لازم میآید علل مختلف را جداگانه مورد بررسی قرار دهیم. معلم در مورد شاگردانی که به علت شرایط جسمی خللی در موفقیت و پیشرفتشان به وجود آمده، ممکن است کاری به جز نصیحتکردن والدین کودک و یا فراهمآوردن مقدمات درمان وی، برای ریشهکنکردن این علل از دستش برنیاید، و به همین نحوه در شرایطی که عقبافتادگی به علت عدم وجود محیطی خانوادگی شاد و رضایتبخش است، توانائی مربیان در کمک به کودکان و نوجوانان بستگی زیادی به نفوذ وی بر روی مربیان، کودکان و نوجوانان دارد.
در چنین مواقعی همکاری بین معلم و مربیان کودک و یا نوجوان ممکن است مفید واقع شود.
استفاده از تستهای تشخیصی:
هنگامی که عقبافتادگی به واسطه عدم موفقیت در کسب مهارت لازم در درسی به وجود میآید، پیداکردن نوع دقیق عاملی که موجب عقبافتادگی شده، لازم میباشد. به اینمنظور، تستهای تشخیصی میتوانند مفید واقع شوند. هدف این تستها تجزیه و تحلیل علت عقبافتادگی کودکان و نوجوانان در یک درس به خصوص است:
نکاتی که در هنگام تدریس کودکان شبانهروزی دچار افت تحصیلی میبایستی درنظر داشت، آنست که:
آنچه آنها از طریق دیدن و یا انجام کارها یاد بگیرند، بیشتر از گوشدادن، صحبتکردن و یا خواندن کتاب است. بنابراین استفاده از کمکهای الگوئی، نمایشی و دیگر کمکهای بعدی در مورد چنین کودکان، در مقایسه با کودکان و نوجوانان طبیعی، لزوم بیشتری دارد.
کار عملی نقش مهمی را در امر تعلیم و تربیت اینگونه کودکان و نوجوانان بازی میکند.
در هنگام تدریس و یا آموزش و تربیت میبایست متانت وصبر به خرج داد و از شتابزدگی امتناع کرد.
یاددادن و تربیتکردن
از آنجائیکه درسدادن با یاددادن یکی نیست، وقتی که درس میدهیم فعالیتهائی نظیر، صحبتکردن، نوشتن روی تختهسیاه، رسمکردن، نمودار، شرحدادن، پرسیدن یا سؤالکردن و مقررکردن تمرین انجام میدهیم.
هنگام یاددادن نهتنها اعمال ذکر شده را انجام میدهیم بلکه دانشآموزان را نیز متقاعد میکنیم که آنها را انجام دهند یاد دادن، یعنی تحریک دیگران به همراهیکردن، اظهارنظرکردن، ارتباطدادن، بهیادآوردن و دلیلآوردن.
و درسدادن نسبت به یاددادن محتاج سعی و کوشش کمتری است.
همانطوریکه ملاحظه میکنیم یاددادن یعنی کمک به شاگردان در یادگرفتن. تربیتکردن یعنی به رشد و توسعه شخصیت کمککردن. درست است که کار تربیت به مسئله یاددادن مربوط است ولی هر نوع آموختنی ارزش تربیتی ندارد، برای مثال، اگر از طریق رفتارها و کردارهای خودمان به نوجوانان چیزی بیاموزیم که ارزشی ندارد، از پیش قضاوت کنند (پیشداوری) یا اعتماد خود را از دست بدهند مسلماً آنان را تربیت نمیکنیم.
عوامل مؤثر در تحمل ناامیدی
باید سعی بر جلوگیری یا از بینبردن مشکلاتی که باعث حقارت و ناامیدی شدید میشوند، کرد.
چگونه میتوانیم بهتر یاد بگیریم و آسانتر به یاد آوریم. ؟
در فصل دوم: در زمینه دلایل یادنگرفتن مواردی اشاره کردیم.
موارد فوق (نداشتن هدف برای یادگیری، نداشتن انگیزه کافی برای یادگیری، نداشتن توجه و دقت کافی به مطلب آموختنی). در واقع، پیشنیازهای یادگیری هستند. یعنی هدف، انگیزه با علاقه به یادگیری و توجه و دقت کافی به مواد آموختنی باید وجود داشته باشد تا فرد بتواند یاد بگیرد. لذا برای این که یادگرفتن به بهترین نحو صورت بگیرد، باید حداقل، عوامل و یا شرایط فوق وجود داشته باشد. لذا برای اینکه از آموزشهای خود حداکثر نتیجه را به دست آوریم، باید هدف آموختن هر مطلب برای یادگیرنده و یاددهنده کاملاً روشن باشد. به خصوص هدفی که با نیازها، علایق و تواناییهای یادگیرنده مطابقت داشته باشد، باعث به وجودآمدن انگیزه برای یادگیری میشود. به علاوه داشتن هدفهای خاص و عام باعث میشود که یاددهنده آسانتر و منطقیتر، عملکرد یادگیرنده و آموزشهای خود را ارزشیابی کند و بفهمد که یادگیرنده در چه زمینههایی نیاز به آموزش و تمرین بیشتر دارد.
راههای مطرحکردن هدف برای یادگیری از طریق بیان هدف و تعیین هدفهای کوتاهمدت (هدفهایی که در فاصله زمانی کوتاهمدت به دست میآید) میباشد.
انگیزه
برای ایجاد انگیزه علاوه بر هدف باید علاقه (انگیزه) نیز به وجود آوریم. برای انجام این منظور، دو روش پیشنهاد میشود.
۱- برانگیختن علاقه غیرمستقیم و دوم برانگیختن علاقه مستقیم
در قسمت اول مقصود آن است که فرد، مطلب یا موضوعی را نه به خاطر خود آن، بلکه برای رسیدن به چیز یا هدف دیگر، مثلاً گرفتن نمره بهتر، جایزه – تشویق، جلبتوجه همسالان و بزرگسالان و … یاد بگیرد.
مقصود از روش دوم آنست که فرد مایل به یادگرفتن موضوع یا مطلبی یا انجام عملی به خاطر خود آن باشد، یعنی دانش را به خاطر دانش بخواهد و لذتی که از دانش میبرد، مشوق او باشد، یا کار نیک را به خاطر آن که نیکو است و از آن لذت میبرد انجام دهد نه به خاطر اینکه به او پاداش داده میشود.
برای ایجاد انگیزه باید از روش برانگیختن علاقه مستقیم استفاده کنیم،ز یرا روش ایجاد انگیزه غیرمستقیم دارای ضعفهای زیادی است.
لذا برای برانگیختن علاقه (انگیزه) از طریق فراهمنمودن شرایطی که یادگیرنده نقشی فعال و سازنده در جریان یادگیری داشته باشد راههای زیر وجود دارد.
طرح آموختنیها به صورت پرسشهایی جالب
۱- تجربه و تماس مستقیم با آموختنیها
۲- یاددادن (تعلیم) آموختنیها به دیگران، نوجوان آنچه را که آموخته به دیگران- اغلب همسالان و کوچکترها- بیاموزد.
۳- اجرای نقش: در زمینه بعضی موضوعات مانند تاریخ – ادبیات و … کودک نوجوان را تشویق کنیم تا موضوع موردنظر را به صورت نمایش درآورند.
۴- روشن کردن محاسن آموختن و معایب نیاموختن برای یادگیرنده.
راههای پایدارکردن انگیزه یادگیری
برای پایدارکردن علاقه و انگیزه یادگیری در کودکان و نوجوانان میتوانیم از روشهای زیر استفاده کنیم:
الف) علاقه نشاندادن به موضوعی که باید یاد گرفته شود.
ب) علاقه نشاندادن به پیشرفت و موفقیت یادگیرنده.
ج) مشخصکردن نحوه انجام کار برای یادگیرنده.
د) روشنکردن انتظارات مربیان و والدین برای یادگیرنده: یعنی هر کودک و نوجوان باید بداند از او چه انتظاری دارند.
هـ) مطلعکردن یادگیرنده از میزان پیشرفت کارش: باید بلافاصله بعد از انجام هر مرحله از کار، نتیجه را به اطلاع کودک و نوجوان رسانید.
و) استفاده از عوامل برانگیزنده یا تشویق: (از قبیل تمجید لفظی یا کلامی «مرحبا، آفرین و … » و تمجید عملی مثل نوازش و …
سخنی با مربیان و کارکنان مراکزشبا نه روزی
مربی و گروه مربیان اغلب در مراکز شبانهروزی میتوانند بین نوجوانان روابط خوب و بد بوجود آورند مرکزی که در آن همیشه به نوجوانان امر کنندو او را مقصر بخوانند،یاویرا با دیگران مقایسه کنند،ویا او را تشویق به سخنچینی نمایند مرکزی خواهد بود که در آن نوجوانان به حسودی و دشمنی با یکدیگر میگرایند. چنین مرکزی را میتوان یک مجموعه ناسازگار خواند.
زمانی که هیچ هدف مشترک یا امید همکاری در گروهی موجود نباشد، احتمال نمیرود که در بین چنین افرادی احساس تعلق به گروه ایجاد شود، مگر همانطور که اتفاق میافتد همه نوجوانان بر علیه مربی متحدشوند. از جهت دیگر در مرکزی که مربی طرحهای درسی را با کودکان درمیان میگذارد، به نظرهای آنها توجه میکند، شاگردان زرنگ را به کمککردن به شاگردان ضعیف تشویق میکند و فعالیتها را طوری ترتیب میدهد که همه به نوبت مقام رهبری و فرمانبری ظاهر شوند به احتمال زیاد احساس تعلق به گروه در نوجوانان به وجود میآید و تن به پذیرفتن عقاید و ارزشهای یکدیگر میدهند.
مربی و نوجوانان:
زمانی که کودکان مراکز شبانهروزی به مرحله نوجوانی میرسند مربیان اغلب در رشد آنها نقش مستقیمتری را به عهده دارند. در این مرحله وقتی که آنها با پدر ومادرشان فاصله ایجاد میکنند، معمولاً نوجوانان به راههای شخصی در خارج از خانواده نیاز دارند. بنابراین مربیانی که موفق شدهاند مورداحترام، علاقه و اعتماد فرزندان قرار گیرند، میتوانند در حل مشکلات و یافتن هدفها و علائق جدید کمک مؤثری باشند.
نیازهای نوجوانان
حد موفقیت، پیشرفت و سازش در برابر مشکلات زندگی از طرف نوجوانان مقدار زیادی به سوابق خانوادگی او بستگی دارد. نوجوانان برای امنیتخاطر به محبت مربیان و کارکنان نیاز دارد و در همین حال به نوعی استقلال وآزادی محتاج است که به او ضرری نرساند. اما اگر نوجوانان ندانند که چگونه باید از وقت استفاده کرد این آزادی و استقلال عمل برای جوانی که در این دوره بسر میبرد سود و منفعتی نخواهد داشت. بسیاری از نارضائیها و غفلتهائی که در اینگونه جوانان پدیدار میشود ناشی از این حقیقت است که آنان نمیتوانند اوقات بیکاری را چگونه بگذرانند.
آنها نیاز به فرصتهائی دارند که با دیگر افراد در فعالیتهای مثبت و سودمند شرکت کنند. اینگونه فرصتها در انجمنهای مدارس یا کلوپها و سازمانهای جوانان و … فراهم میباشد. اگر بخواهیم نوجوانان قوه ابتکار و اعتماد به نفسشان را پرورش دهند باید به آنها اجازه داد تا اداره امور خود را خودشان به دست گیرند و در طرح پیشنهادات و سریعالانتقال بودن تشویق شوند.
اگر به طور صحیح از نظر اخلاق جنسی هدایت شوند میتوان بسیاری از مسائل و مشکلاتی را که به این مورد مربوطند از بین برد. همانطوری که که کودک برای تغییرات دوران بلوغ آماده میشود و با امور جنسی آشنا میشود باید او را از مسئولیتهای ازدواج و وظائف پدری و یا مادری آگاه کرد. همچنین باید به نوجوانان فرصت کافی داده شود تا بتوانند با جنس مخالف معاشرت کنند و در فعالیتهای آنها سهیم شوند. گرچه لازم است که نوجوانان تمایلات جنسی خود را کنترل کنند. اما احساسهائی که چنین تمایلاتی را باعث میشوند، یک راه خروجی نیاز دارند.
بیشتر کمروئیها و بیاعتمادیهای نوجوانان اغلب در اثر بیاطلاعی آنان از آداب و رسوم اجتماعی به وجود میآید.
باید آنان را با چگونگی رفتارهای اجتماعی و انتظارات جامعه آشنا ساخت و به آنها آموخت که راه زندگی و سازمان اجتماع (جامعه) خود را بشناسند. ولی فقط درک آداب و رسوم اجتماعی کافی نیست. نوجوان میخواهد بداند که در جامعه جای مشخص و ارزندهای دارد. این موضوع هنگامی تحقق مییابد که به او مسئولیتهائی داده شود و یاریش کنند تا فردی سودمند برای جامعه باشد.
پیشنهادات درما نی
درمان افسردگی درنوجوانان مراکزشبانه روزی
با توجه به تئوریهای بیولوژیک دپرسیون که علت افسردگی را کمبود نوراپی نفرین و ترکیبات شیمیایی دیگر درمغز میدانند. به نظر میرسد داروهای ضدافسردگی روحیه را بهتر میکند و فعالیت جسمی و آمادگی ذهنی نوجوانان را بالا میبرد.
از آنجائیکه در این تحقیق، افسردگی نوجوانان از دیدگاه تئوریهای روانشناسی موردنظر بوده است لذا روشهای درمانی دو مورد پیشنهاد میگردد.
شناخت درمانی 2- رواندرمانی روابط بین فردی
«Therapy cognitire»
Psychotheraps Enterpersonal
در مبحث شناخت درمانی، نقش عقاید و باورهای منفی را در مورد خود، تجارب و آینده مورد بررسی قرار میدهند، Aaron Beek، یکی از پیشروان تئوری شناختی، اظهار میدارد که فقدان واقعی میتواند باعث افسردگی شود. به عقیده وی فقدان سمبلیک نیز عامل اصل در دپرسیون است. فقدان سمبلیک شامل باورهای منفی میشود که فرد نسبت به خود، تجارب موفقیت آمیز آینده دارد و متقاعدشده که در بعضی جنبهها دچار نقصان است … نوجوانان افسرده تمایل به تأکید بیش از حد بر روی شکستهای کوچک و نقایص خود دارند، در حالی که موفقیتهای اساسی و قابلیتهای شخصی خود را کمتر به حساب میآورند … .
Gorber , Bedrosian, Emery (1983)
در کاربرد روش رفتاردرمانی شناختی برای نوجوانان، چند تغییر را پیشنهاد میکند.
۱- معمولاً آهنگ درمان آهستهتر است. در هر جلسه درمانی، هدف یک یا دو موضوع درمانی است.
۲- از دادن تکلیفهای درمانی پیچیده به نوجوانانی که در مدرسه با مشکلات روبرو هستند، پرهیز کنید.
۳- تکالیف منزل باید به طور مشخص، عینی، و انجامپذیر باشد.
۴- وقت مناسب را برای ایجاد رابطه و کمکردن حالت ترس و ناراحتی مراجعکننده تخصیص دهد.
۵- از آنجا که بسیاری از نوجوانان داوطلبانه برای درمان نمیآیند، اگر انتظاری که از درمان دارید، به موقع برآورد نمیشود، انعطافپذیری خود را حفظ کنید.
۶- به زندگی فردی نوجوان احترام بگذارید، برای رسیدن به هدفهای درمانی متقابل، جو همکاری در درمان با نوجوانان به وجود آورید.
۷- به ارتباط با خانواده ادامه دهید تا در صورت لزوم بتوانید مداخلات منظم داشته باشید.
در روش شناخت درمانی دو جزء ترکیبات اساسی میباشند.
۱- تشخیص و تصحیح عقاید منفی، غیرعقلانی و نابجا
۲- ایجاد رفتارهای مؤثری که در فرد باعث رضایت شود.
رواندرمانی روابط بین فردی Interpersonal psycho Therap (I.P.T)
بنابر نظر خانم دکتر Laura Mafson که در انجمن روانپزشکان آمریکا در سال ۱۹۹۲ سخنرانی نموده است.
عقیده اصلی بر این است که ظهور و بروز افسردگی در اثر مشکلات در روابط بین فردی است. هدف درمان برطرفکردن علائم افسردگی و پیشرفت در عملکردهای شخصی است، به نحوی که شخص در روابط با افراد، کمتر دچال اشکال شود. نکته دیگری که در این روش برای درمان نوجوانان باید درنظر داشت، استفاده از تلفن استکه در موارد ضروری بتوان به راهنمایی آنان پرداخت. حتی به صورت مستقیم (فعلاً این کار را انجام بده و آن کار را نکن). زیرا در مورد نوجوانان باید انعطافپذیر باشیم. همچنین درمانگر باید رابطه خود را با مدرسه حفظ کند از مسئولان مدرسه در مورد وضع پیشرفت تحصیلیاش، ارتباط با گروه همسن و بهطور کلی وضعیت او در مدرسه سؤال کند.
پیشنهاد به متخصصان.علوم اجتماعی. مربیان، مشاوران وهمه کسانی که با نوجوانان سروکار دارند.
همانطوریکه قبلاً گفته شد نوجوانی دوره انتقالی است که در آن فرد با تغییرات بیولوژیکی و هورمونی روبرو میشود. در ضمن رسیدن به تفکر انتزاعی نیز باعث تجدیدنظر در ارزشها و مدلهای ارتباط اجتماعی گذشته میشود که از سوی والدین-مربیان به سادگی منتقل میشد. بنابراین، تغییرات هورمونی و جسمی از یک سو و تضاد در ارزشها و عقاید مذهبی و روابط عاطفی با والدین و مربیان و حالت دوسوگرایی عاطفی نسبت به آنها و همچنین مسئله هویت و بحران نقش مبهمبودن آینده و افکار درونگرایانه و فلسفی راجع به هدف زندگی، باعث نوسانات خلقی و حالت افسردگی در نوجوانان میشود.
لذا یکی از معمولترین راههای تظاهر افسردگی و اضطراب، نشانه روگردانی از مدرسه است. در بررسی افسردگی نوجوانان باید تفاوت افسردگی نرمال به خاطر فقدانهارا با افسردگی نوروتیک درنظر داشت… سوک ودلشکستگی، عکسالعملهای نرمال نسبت به غم، فقدان، یا جدایی است. بهترین درمان برای سوک یا دلشکستگی، گذشت زمان همراه با حمایت، درک و مواظبت است. با عقاید منفی نسبت به خود، آینده و تجارب شخصی باید به آرامی برخورد کرد امکان دارد نوجوانانی که تفکر منطقیشان هنوز در حال رشد است به کمک احتیاج داشته باشند، تا از تفکر به نوع «همه یا هیچ» و تعمیمهای غلط و برداشتهای پنهان کمالگرایانه خود خارج شوند. زیرا این موارد به طرز تفکر بیارزش دانستن خود و یأس و تاریکی در مورد آینده منجر میشود.
به افراد جوان باید کمک کرد تا راههایی پیدا کنند که احساس درونی خوشآیند لذتبخش و شادیآفرینی نسبت به خود پیدا کنند، نه این که این احساس نسبت به خود، براساس انجام کار در عالم خارج باشد.
در سالهای شروع نوجوانی، تغییرات اساسی و شدید در رفتار، مانند کنارهگیری، خشم شدید، پایینآمدن نمرات درسی، جدال و سیتز و یا اعتیاد، امکان دارد علائم افسردگی باشد. باید کوشش کرد راههای برقراری ارتباط با آنها را یافت تا معلوم شود واقعاً در دنیای شخصی نوجوانان چه میگذرد.
و بلاخره هدف اساسی به این است، که به افراد جوان کمک کنیم برخی صفات شخصی مانند قدرت مقابله با شکستها، برگشتپذیری و ایجاد نبردی تازه در خود رارشد دهند تا به کمک آن، از طریق یأس و فقدان به مراحل بالاتر رشد برسند.
-
فضائل و خواص تلاوت سوره طه
فضائل و خواص تلاوت سوره طه ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۲ امتیازs آثار و برکات خواندن سوره طه/ فضیلت و خواص آیات قدرتمند سوره طه : این سوره،اوّلین سوره ای است که ماجرای حضرت موسی علیه السلام را به تفصیل بیان نموده و حدود هشتاد آیه […]
راه هایی برای کاهش فشار قبر ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز راه هایی برای کاهش فشار قبر/ چطور فشار قبر کمتری داشته باشیم؟ منظور از مرگ تنها قرار دادن بدن در یک تکه زمین کنده شده نیست بلکه انتقال انسان به عالم برزخ است. اولین […]
چگونگی خواندن نماز والدین ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۱ امتیاز خواندن نماز والدین یکی از حقوقیست که والدین چه در زمان حیات و چه پس از وفات شان بر گردن فرزندان خود دارند. این نماز را بخوانید تا هم والدینتان را شاد کنید و هم فرزندانتان […]
چرا امام حسین جنگ را از تاسوعا به عاشورا انداخت ؟ ۴٫۲۲/۵ (۸۴٫۴۴%) ۹ امتیازs چرا امام حسین جنگ را از تاسوعا به عاشورا انداخت ؟ در تاریخ آمده است که حضرت ابا عبدالله وقتی لشکر عمربن سعد در روز تاسوعا قصد شروع جنگ […]
سریع الاجابه ترین دعاها ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۱۵ امتیازs استجابت دعا، مانند هر پدیدهی دیگری، قوانین ، آداب و شروطی دارد که با وجود آن آداب و شرایط است که دعا به اجابت میرسد .
دعاهای مجرب برای رفع گرفتاری مختلف ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۳ امتیازs عرفا و بزرگان دین دستورالعمل ها و اذکار مختلفی را پیرامون دعا برای رفع مشکلات و گرفتاری های دنیوی و سلوکی و نیز برآورده شدن حاجت بیان نموده اند که در ادامه بررسی می […]
به نکات زیر توجه کنید