جستجو در تک بوک با گوگل!

بازدید
۱٫قواعد حقوق عمومی امری است : یعنی اشخاص ، حتی با تراضی بین خود نیز نمی توانند از آنها سرپیچی کنند . در حالی که قواعد حقوق خصوصی بر مبنای احترام به اراده اشخاص استوار است و هدف آن تکمیل شرایط قرار داد و تعیین اراده احتمالی دو طرف است .
ولی ، امری یا تکمیلی بودن یک قاعده ، ملاک درستی برای تشخیص عمومی یا خصوصی بودن آن به دست نمی دهد . زیرا بسیاری از قواعد حقوق خصوصی به خاطر ارتباط با نظم عمومی جنبه امری دارد ( مانند قواعد مربوط به خانواده و ارث ) و هیچ تردید نیست که رابطه بین زن و شوهر یا پدر و فرزند به دولت ارتباط ندارد و قواعد حاکم بر آن از مصداقهای بارز حقوق خصوصی است .
۲٫هدف قواعد حقوق عمومی حمایت از منافع جامعه است ، لیکن هدف حقوق خصوصی تأمین نفع اشخاص است : ولی باید دانست که در هر قاعده حقوقی کم و بیش منافع عموم مورد نظر است ، جز این که گاهی راه تأمین این منافع را قانونگذار در حمایت از حقوق خصوصی دیده است . اگر قانون از حق مالکیت یا زوجیت و ابوت حمایت می کند ، به خاطر این است که بهترین راه ایجاد ثروت دیده است . هدف اصلی همیشه ایجاد آسایش و نظم عمومی است . به همین جهت ، هیچ کس نمی تواند حقوقی را که به او اعطا شده بر خلاف هدف اصلی آن به کار برد و در پناه اجرای حق آسایش عمومی را بر هم زند یا آن را وسیله رسیدن به هدفهای نامشروع خویش سازد ( اصل ۴۰ قانون اساسی )
معیار شخصی و سازمانی
جمعی دیگر از نویسندگان ، حقوق عمومی را قواعد حاکم بر سازمانهای دولتی و عمومی دانسته اند. این معیار از جهت قواعد مربوط به تشکیلات اداری درست است ، ولی در حقوق کنونی پذیرفتن آن به دو اشکال مختلف روبه رو شده است :
۱٫پاره ای از شخصیتهای حقوقی ، که ساخته دولت و در شمار سازمانهای عمومی است ، به کارهایی پرداخته اند که هدف آن سودجویی است نه اجرای حاکمیت عمومی ، و همه پذیرفته اند که مؤسسه های دولتی در این گونه امور از امتیازهای مربوط به حقوق خصوصی حکمفرماست .
۲٫بر عکس ، بعضی از شخصیتهای حقوقی که جنبه خصوصی دارند . عهده دار امور عمومی شده اند : یعنی در خدمات عمومی با دولت همکاری می کنند ( مانند اتاق بازرگانی ، کانون وکلای دادگستری ، کانون سر دفتران و سندیکاهای کارگری ) و قوانین کم و بیش این گونه سازمانها را نیز از امتیازهای مربوط به حقوق عمومی برخوردار کرده است .
پس ، نباید ادعا کرد که حقوق عمومی مخصوص سازمانهای دولتی و عمومی است و همیشه بر روابط آنها با مردم حکومت می کند .
قوق عمومی و اعمال حق حاکمیت
حقیقت این است که مفهوم حقوق عمومی با حاکمیت دولت ملازمه دارد و نمی توان قواعد آن را جدای از اقتدار عمومی تصور کرد . به سبب جدایی قواعد حقوق عمومی از حقوق خصوصی این است که دولت و سایر موسسه های عمومی با افراد مردم در یک وضع قرار ندارند : هدف اشخاص در فعالیتهایی که می کنند سودجویی و حفظ منافع خصوصی خودشان است ، در حالی که منظور از اعمال اداری حمایت از حقوق عمومی و اجرای حاکمیت است ، درست است که سازمانهای عمومی نیز به وسیله انسانها اداره می شود ، اما چون سود کارهایشان به طور مستقیم به خودشان نمی رسد ، هنگام اجرای وظیفه تنها نفع عموم و اجرای درست قوانین را می بینند و برای رسیدن به این هدف نیز از حق حاکمیت و اقتدار مخصوص به حکومت برخوردارند .
پس ، منطقی است که قواعد حاکم بر روابط این گونه سازمانها ، با مقرراتی که رابطه خصوصی افراد را تنظیم می کند ، از هم متمایز و مستقل باشد . ولی ، هنگامی که اشخاص حقوق عمومی به کارهای خصوصی می پردازند و هدفشان اعمال حاکمیت ملی نیست ، روابطشان با مردم تابع قواعد حقوق خصوصی است ، و به کار بردن قواعد استثنائی حقوق عمومی مبنای واقعی خود را از دست می دهد .
فایده تشخیص
تمیز حقوق عمومی و خصوصی تنها از لحاظ نظری مفید نیست ؛ از جهت عملی نیز آثار فراوان دارد که به پاره ای از مهمترین آنها اشاره می شود:
۱٫بسیاری از تصمیمهای ماموران دولت قابل اجراست : برای مثال ، تصمیم شهرداری در باب ایجاد و توسعه معابر . با تصویب انجمن شهر ، به زیان مالکان قابل اجراست ، یا تشخیص مامور مالیاتی در حدود صلاحیت خود نسبت به مودیان اجرا می شود.
۲٫در قراردادهایی که بین موسسه های دولتی و مردم بسته می شود ، پارهای از قواعد کلی معاملات اجرا نمی گردد . چنان که در مقام تفسیر قرارداد حقوق عمومی ، به جای تحقیق درباره قصد مشترک دو طرف ، باید دید حفظ منافع عمومی چه اقتضا دارد و کدام یک از معانی مورد اختلاف بهتر می تواند از این نفع حمایت کند . همچنین ، در قراردادهایی که دولت در مقام اعمال حق حاکمیت است (مانند قرارداد مربوط به آب و برق ) ، می تواند ، بدون رضای طرف دیگر در نرخ آنها تجدید نظر کند .
۳٫اموال و مشترکات عمومی ، که دولت با ولایت از طرف عموم اداره می کند ، تابع قواعد کلی مربوط به سایر اموال نیست ، چنان که مرور زمان درباره آن جاری نمی شود و جز با وضع قانون خاص ، قابل انتقال به اشخاص نیست .
۴٫دادرسی دعاوی دولت و مردم نیز تابع قواعد خاصی است :برای مثال ، دولت از پرداخت هزینه دادرسی معاف است و پاره ای از دعاوی مردم و دولت باید در محاکم اختصاصی رسیدگی شود : مانند هیات های حل اختلاف مالیاتی ، یا شورای حل اختلاف شهرداری ، یا دیوان عدالت اداری که به شکایت از ((تصمیمات و اقدامات واحد های دولتی ، اعم از وزارتخانه ها و سازمانها و موسسات و شرکتهای دولتی و شهرداری…)) می پردازد
تفاوت شرط خیار و خیار شرط ۱٫۰۰/۵ (۲۰٫۰۰%) ۱ امتیاز گرچه در برخی از نوشته های حقوقی این دو ترکیب را به جای هم به کار می برند . شکی نیست که بین آن دو فرق است و برای همین در ماده ۴۰۱ قانون […]
کمتر پیش میآید که زن یا حتی مردی نسبت به حقوقی که در ضمن عقد به یکدیگر تفویض میکنند اگاهی داشته باشند.
امنیت حریم خصوصی و حمایت کیفری قانون/ جمهوری اسلامی به دلیل ملتزم بودن به ارزشهای اسلامی که در قانون اسای تبلور یافته است حفظ و حفاظت از حقوق شهروندان را همواره بر خود فرض دانسته است.
پرسش و پاسخ: اسناد تک برگی دارای ویژگی های مثبت بسیاری هستند که به دلیل وجود آنها اغلب افراد تصمیم می گیرند که سندهای خود را از حالت دفترچه ای یا همان منگوله ای به شکل تک برگی تبدیل نمایند.
نحوه پرداخت مهریه در طلاق توافقی ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز در این مقاله قصد داریم تا در مورد مهریه در طلاق توافقی چند نکته را برای متقاضیان بازگو کنیم. مهریه مالی است که در هنگام عقد ازدواج مرد متعهد به پرداخت میگردد.
دانستنیهای بیمه ایرانیان خارج از کشور/ تأمین اجتماعی در مفهوم فراگیر آن ، حقی است همگانی برای عموم افراد جامعه که تأمین و تدارک بستر اجرائی آن از تکالیف دولت به شمار می رود.
به نکات زیر توجه کنید