بازدید
از نخستین روز آفرینش دنیا، تا تکوین و پیدایش خشکیها و دریاها، تا اینک انسان، بر خلیج فارس عمر جهان وزیده است، از بدو تردد فنیقیها تا تحرک هخامنشیان و تحریک یونانیان و حرکت اسکندر و ماموریت نثار خوس – نثار کوس – و از اولین جرقههای فتوحات مسلمانان در شهرهای ساحلی و جزایر خلیج فارس، تا حضور نحس پرتغالیها و هلندیها، و به دنبال آنها کمپانی هند شرقی و انگلیسیها، آنهم با ادعای فریبنده صدور تمدن، و استقرار نظم و لغو بردهداری اما به طمع ادویه و ابریشم و مروارید و غارت گنجینههای شگفتناک سرزمین افسانهای هندوستان، ….. و در این صد سال اخیر هم کشف مصیبت بزرگی به نام نفت و امتیاز استخراج و … در کنار حذف تدریجی انگلیسیها از صحنه رقابتهای تراز اول سیاست و اقتصاد جهانی، و ماجرای جنگ جهانی و تولد غول بیشاخ و دمی به نام آمریکا و رشد سرطان صهیونیزم و تلاش مستمر و هدفمند به منظور مهار خطر مسلمانان و سلطه بر منابع انرژی جهان – که بیگفتگو نیمی از آن در همین دور و بر خلیجفارس خوابیده است، و لشگرکشی حیرتانگیز و بیسابقه تفنگداران دریایی آمریکا به بهانه و دلیل برای توجیه شورای امنیت سازمان ملل و تداوم حضور سلطهجویانه ناوهای غولپیکر و مانورهای پی در پی و چنگ و دندان نشان دادن به مردم سلحشور ایران، و بالاخره تحمیق عراقیها و به راه انداختن آتش بازی جنگ نفت و اشغال کویت و…، و این همه رفت و آمد، و گفت و شنود در شهرکهای شیخ نشین و به ظاهر مستقل حوزه خلیج فارس و گاهگداری هم علم کردن پیراهن دریدهای به نام “خلیج عربی !!” و “شطالعرب” و ادعای کذایی حاکمیت بر بعضی جزایر ایرانی خلیجفارس و… و دهها و صدها مقوله دیگر همه و همه بیانگر حساسیت و اهمیت کمنظیر خلیج فارس به عنوان گلوگاه آبی شرق و غرب، است و بیتردید بودن یا نبودن نفت و گاز – اگر چه ممکن است در بخشی از کنشهای سیاسی و اقتصادی مختصر نوسانی ایجاد کند؛ اما در هر صورت اهمیت سوقالجیشی – و ژئوپلتیک – خلیج فارس کماکان با همان حدت و قوت باقی و محفوظ است. و چه دلیلی بهتر از اینکه پیش از پیدایش نفت هم جهانخواران چهار چنگولی به گردن خلیج فارس چسبیده بودند.
خلیج فارس – به عنوان شعبهای بزرگ از اقیانوس هند – که بر سر راه کلیه خطوط دریایی در مشرق عدن واقع شده است و در مقام محل و معبر مبادله کالا و تجارت میان شرق و غرب، نه تنها از زمانهای دور صحنه رقابت و کشمکشهای ملل ذینفع و متجاوزان و استعمارگران بوده است، بلکه همیشه و بیش از هر دریای دیگری مورد توجه علمای معرفهالارض و باستانشناسان و مورخان و جغرافیانویسان – و مشترکا سیاستمداران و سلحشوران – قرار داشته است. شاید این جستار باز نمود کیفیت پیدایش خلیج فارس را برنتابد، اما همینقدر توان گفت که در روزگاران بسیار دوری که «تمام سرزمین مقدس ایران و عراق و عربستان را اقیانوس گستردهای فراگرفته بود، یک فشار تحتالارضی در عصر هیوسن طبقات زمین را بالا آورده و فلات را فرو برده و خلیج فارس را ایجاد نموده است.»1
علیرغم اینکه نخستین جغرافینویسان مسلمان – سده سوم تا ششم هجری قمری – بالطبع در افق علمی بسیار محدودی حرکت میکردند و از یافتههای آزمایشگاهی و فسیلشناسی در تبیین نظریههای زمینشناسی خود بیبهره بودند، اما با این همه نظریهی دانشمند بزرگ ابوریحان بیرونی دربارهی «چگونگی پیدایش خشکیها و دریاها، و به عبارتی بیرون آمدن خشکیها از دریاها و یافتههای فسیلشناسی» به اصول دانش پیشرفته زمینشناسی و مبانی علمی جغرافیا بسیار نزدیک است. بیرونی گوید: «با گذشت زمان دریا به خشکی و خشکی به دریا تبدیل میشود و اگر این کار پیش از بودن مردمان در جهان بوده باشد دانسته نیست و اگر پس از آن بوده باشد گزارشی از آن بر جای نمانده است… این بیابان عربستان که میبینیم نخست دریا بوده و سپس پر شده است و نشانههای آن هنگام کندن چاهها و حوضها آشکار میشود، چه در آن چینههایی از خاک و ریگ و قلوهسنگ دیده میشود و نیز پارههای سفال وشیشه و استخوان به دست میآید که ممکن نیست کسی آنرا به عمد در زیر خاک پنهان کرده باشد.
همچنین سنگهایی بیرون میآید که چون آنها را بشکند، صدفها و حلزونها و چیزهایی که گوش ماهی نامیده میشود به نظر میرسد… و اینگونه چیزها در بابالابواب بر کناره دریای خزر نیز هست. و البته برای تبدیل دریا به خشکی وقت معین و تاریخی به یاد کسی نیست.»2
اوضاع و احوال خلیج فارس در ادوار پیش از میلاد به درستی دانسته نیست و مدرک مدون و قاطعی که منشاء قضاوتی دقیق قرار گیرد به دست نیست. اینکه آیا در آن دوران فنیقیها در مناطق مسکونی خلیج فارس مستقر بودهاند یا نه؛ پاسخ محکمهپسندی ندارد. ولی قدر مسلم اینکه از چهار هزار سال ق.م تجارت دریایی میان اقوام ساکن این منطقه جریان داشته است. بابلیها که به اعتبار گفته تورات (- کتاب یوشع از اسفار توراه ـ) نیروی دریایی عظیمی داشتهاند، همیشه به خلیج فارس توجهی خاص نشان میدادند. اکثر مورخان یونانی – از جمله هرودوت – معتقدند که بابلیها وسایل مورد نیاز خود را که از عربستان و هندوستان تهیه میکردند، از طریق خلیجفارس حمل مینمودند. به لحاظ موقعیت سوقالجیشی نیز بابل در حوالی خلیج فارس در کنار دجله و فرات قرار گرفته بود و سه دریای فارس و هند و اسود را به هم مرتبط میساخت. با وجود اینها پیش از همه احتمالا پای فینقیان به خلیج فارس باز شده است که در مرکز عالم متمدن عهود باستان میزیستند و در کشتیهای خود از بیبلوس۳ و صور و صیدا رموز دریانوردی و همچنین آداب خط و کتابت را به نقاطی از عالم بردند که یکی دو هزار سال بعد قلمرو گسترده مسیحیتت و اسلام گشت. حتی بنابر آنچه هرودوت مینویسد:
«فارسیان دانشمند مدعی هستند که وقتی فنیقیها از دریای اریتره (سرخ) به سواحل مدیترانه شرقی مهاجرت کردند و در سرزمینی که امروز در آن میزیند ساکن شدند بیدرنگ به بحر پیماییهای طویل دست زدند.»4 میتوان احتمال داد که فنیقیها شرقیتر از آن بودهاند که تا کنون پنداشتهایم. «بسیاری از مؤلفان پنداشتهاند که بحرین وطن اصلی فنیقیهای دریانورد بازرگان مدیترانهای بوده است که به مثابه ارابه تمدنهای باستانی بودند. این پندار مبتنی است بر شباهت عجیب گورهای بیشماری که در بزرگترین جزیره بحرین دیده میشود با مقابر فنیقیان. باستانشناسان متعدد سالهاست که در این باره مشغول مطالعهاند؛ ولی هنوز تعبیر واحد و قاطعی از آنها دیده نشده است. اما به هر جهت آنچه مسلم مینماید، این است که فنیقیان پیش از استقرار در سواحل مدیترانه در خلیجفارس مستعمراتی داشتهاند۵٫
چنین قومی دست کم ضمن راههای تجارتی خود آشناییهایی با خلیجفارس داشته است. بهخصوص اگر در نظر داشته باشیم که بزرگترین لشگرکشیهای سرداران بزرگ تاریخ در آن زمان به استعانت دریانوردان فنیقی امکان میپذیرفته است، لشگرکشی اسکندر به این سوی جهان فصل تازهای است. اسکندر در بازگشت از فتح هند به یک دسته از سربازان خود به سرکردگی نثارخوس ماموریت داد که در مصب رود سند به کشتی بنشینند و به کمک دریانوردان قبرسی و فنیقی و مصری همراه خویش در ساحل عمان و خلیج (- فارس -) تا آنجا که میتواند پیش براند.»6
نثارخوس که دوست زمان کودکی اسکندر بود در حدود سالهای ۳۲۵ ق.م سفر اکتشافی خود را آغاز کرد و طول خلیج فارس از سند تا فرات را پیمود. این دریانوردی اکتشافی بسیار مهم، ۱۴۶ روز ادامه داشته و نثارخوس در ۲۴ فوریه ۳۲۵ ق.م در حاشیه رودخانه اهواز (کارون؟) لنگر انداخته و به سپاه اسکندر پیوسته است. به عقیدهی استرابون – که به تفصیل از حرکت نثارخوس صحبت کرده – مهمترین دستاورد این سفر نظامی – اکتشافی؛ اتصال اروپا به مناطق دور دست شرق و بویژه هندوستان و چین بوده است.۷
در اینکه میان هندوستان و نواحی مسکونی خلیج فارس – جزایر و شهرهای ساحلی – و حوزهی ارند رود، از روزگاران دور ارتباط برقرار بوده است، شکی نیست. در سال ۳-۱۹۲۲ م، مسترماکی MR . E . MACKY در جریان حفاریهای جزیرهی کیش، مهر منقوشی یافت که از هر حیث، با مهرهایی که توسط سرجان مارشال sir . Marshal در شمال هندوستان کشف شده، مشابه است. از این مانستگی قابل تامل دانسته میآید که نه فقط رابطه منظمی بین دو مکان مزبور وجود داشته، بلکه تمدن مشترکی نیز در این دو جا جاری و حاکم بوده است، که چندین هزار سال، بر ادراری که ما از آن مطلعیم، اقدام است… به نظر دکتر تئودوریئت ، Dr T Bent ملاحان و بحر پیمایان جسوری که در آن روزگاران در توسعه تجارت میکوشیدهاند از نژاد فنیقی بودهاند. اما برای اثبات این ادعا دلیل مستندی به دست نیست. هرودوت گوید: «فنیقیها مدعیاند که از نواحی خلیجفارس آمدهاند ولی مدرکی برای اثبات مدعای فوق موجود نیست… با این همه هم هرودوت و هم استرابون تاکید میکنند که در این نواحی مراکز مهم تجارتی وجود داشته است و فنیقیها در سواحل خلیجفارس آمد و شد داشتهاند.۸
“فتوحات اسلامی در جزایر خلیج فارس”
با وجود جایگاه مهم جغرافیایی و جزایر آن، نزدیکی به شبه جزیره عربستان (پایگاه و خاستگاه اولیه اسلام)، و سرعت گسترش اسلام و دامنه وسیع فتوحات، چنین به نظر میرسد که مسلمانان، نیرو و برنامهریزی خیلی جدی و دقیقی به منظور فتح شهرهای ساحلی و جزایر خلیج فارس خرج نکردهاند و فیالواقع هدف اصلی و نوک تیز پیکان یورش مسلمانان متوجه مناطق مرکزی، غربی و به ویژه صفحات شمالی ایران – علیالخصوص شمال قزوین – بوده است. آنجا که جنگاوران کوهستانهای دیلم در برابر تهاجم مسلمانان بشدت مقاومت میکردند….. اما اینطور هم نیست که سپاه فاتحان از کنار کرانهها و کنارهها جزایر خلیج فارس بسادگی گذشته باشند. بلاذری در بخش [فتح] « حوزههای فارس و کرمان» از تسخیر جزیره ابر کاروان (قشم) و توج – در زمان خلیفه دوم – سخن گفته است:
«گویند زمانی که علاءخضرمی از جانب عمربنخطاب ولایت بحرین را داشت، هرثمه بن عرقچه باروقی از قوم ارد را بفرستاد و او جزیرهای را در فروسوی فارس فتح کرد سپس عمر به علاء نامه نوشت و فرمان داد که هرثمه را به یاری عتبه بن فرقد سلمی فرستند و علاء چنان کرد که وی فرموده بود، پس از آن عمر، عثمان بن ابی العاص ثقفی را ولایت بحرین و عمان داد. عثمان در آن دیار به هر سوی بتاخت و اهل آنجای را به اطاعت خویش در آورد. سپس برادر خود حکم بن ابی العاص را با سپاهی عظیم از قومهای عبدالقیس و ازد و تمیم و بنوناجیه و دیگر قبایل از راه دریا به سوی فارس فرستاد. حکم جزیره ابرکاوان را فتح کرد، بعد به سوی توج تاخت.»9
این فتوحات در سال ۱۹ هـ به وقوع پیوسته است.
ابوالقاسم محمد بن حوقل بغدادی، سیاح و جغرافیدان عرب، که به سال ۳۶۷ هجری قمری کتاب ارزشمند صورهالارض را نوشته است در توضیح موقعیت خلیج فارس ( – که متعاقبا از آن یاد خواهیم نمود – ) از سه جزیره خارک؛ لافت و اورال نام برده و در هر مورد شرحی و وصفی ارایه داده است. ابن حوقل جزایر فوق را مسکونی و دارای آب شیرین و حیوانات شیرده دانسته است. این جزیره ابرکاران که بلاذری از فتح آن به دست حکم ابن ابی العاص سخن گفته همان جزیره لافت مورد اشاره و نظر این حوقل است که اینک به قشم (کشم)، شهرت یافته است و سندش هم این قول یاقوت ذیل لافت است که
گوید
«همان جزیره کاوان است و من در دریای فارس سفر کردم و نامی از جزیره لافت نشنیدم»11
در کتاب مجهولالمؤلف حدودالعالم من المشرق الی المغرب، که تقریبا سه قرن پیش از معجمالبلدان یاقوت و در حدود سال ۳۷۲ هـ (یعنی همزمان با تالیف سفرنامه ابن حوقل) تحریر شده، ضمن ضبط اسامی مشهور عالم از جزیره لافت نیز سخن رفته است:
«دهم جزیره لافت است و اندر وی شهری خرم است مر او را لافت خوانند و اندرو کشت و بذرست و نعمت بسیار و آبهاء خوش و از همه جهان به بازرگانی به آنجا روند و این جزیره برابر پارس است.»12
گی. لسترنج نام «طویله» را هم بر این اسامی افزوده است، وی گوید:
جزیره بزرگی که در قسمت تنگ خلیج فارس واقع است و امروز کشم نامیده میشود و آن را جزیره «طویله» هم میگفتند، ظاهرا باید همان جزیرهای باشد که در کتب ما در قرون وسطی به اسامی مختلف جزیره بنی (ابن) کوان ابرکافان و ابرکان ذکر شده است و شاید این اختلاف تسمیه ناشی از اختلاف نسخ باشد و یاقوت گوید جزیره مزبور به نام لافت نیز معروف بوده است.»13
لسترنج، شهر «توج» یا «توز» را مکانی ناپیدا دانسته است که احتمالا در آغاز قرن ششم ویران شده است.
«توج شهری تجارتی بود، پارچههای کتانی آنجا که به رنگهای مختلف تهیه میگردد و گلابتون دوزی میشد معروف بود. رودخانه شاپور که از نزدیک شهر میگذشت، غالبا رودخانه توج نامیده میشد و عضدالدوله دیلمی طایفهای از اعراب را از شام کوچانیده در آنجا مقام داده بود. توج در آغاز قرن ششم هجری ویران گردید و تا کنون محل آن پیدا نشده ولی گویند آن شهر در ساحل رودخانه شاپور یا نزدیک آن در زمینی پست به فاصله دوازده فرسخی جنابه و در ساحل دریا چهار فرسخی معبری که از دریز آغاز میگردید واقع بوده است. توج از نقاط مشهور دوره فتوحات اسلام است و تاریخ بنای مسجد آن به همان دوره میرسیده است ولی در زمان حمدالله مستوفی با خاک یکسان بوده است.»14
“خلیج فارس در یک نگاه”:
بررسی و بازنمود اوضاع و احوال اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خلیج فارس و جزایر آن، پس از اسلام تا برهه تجاوز پرتغالیها – و تشریح وضعیت آن از عصر صفویه تا امروز – به عنوان دو مقوله ممتاز؛ – از حوصله و رسالت این جستار بیرون است، و ما قلمرو سخن خود را به تبیین جایگاه دریای فارس در متون مطمئن و کهن جغرافیایی اسلامی، محدود مینماییم و سمت و سوی بحث را در جهت اثبات حقانیت نام و عنوان خلیج فارس (در مقابل ادعای مطرود و مردود هنیازی و همسانی خلیج فارس و خلیج عربی) – و حق قطعی و مسلم حاکمیت ایران بر این دریا و جزایر ایرانی آن امتداد میدهیم.
به تحقیق تمام متون قدیمی جغرافی جهان از نقشههای هکاتایوس و بطلمیوس، تا آثار جغرافیادانان و جهانگردان مسیحی و مسلمان – شعبهای بزرگ از اقیانوس هند را که از جنوب به موازات بحر احمر، تا قلب دنیای قدیم پیش رفته است خلیج یا دریای فارس خواندهاند.
“الف – موقعیت”:
«خلیج فارس مانند دالانی است که بین ۲۴ دقیقه ۳۰ درجه عرض شمالی و ۴۸ دقیقه ۵۰ درجه طول شرقی – واقع شده، حدود آن از شمال و شمال خاوری، سواحل ایران، از خاور خلیج عمان، از جنوب و باختر شبه جزیره عربستان میباشد. رودخانههای دجله و فرات، کارون و کرخه، که از جبال ارمنستان، و ترکیه سرچشمه گرفتهاند، به انضمام رودخانههای جراحی، هندیان و رودهای کوچک دیگر به این دریا میریزند. گودی خلیج نسبت به موقعیت آن فرق میکند. این عمق در دهانه خلیج ۷۰ تا ۹۰ متر است و هر قدر به طرف بالای خلیج رود کمتر شود، و به مسافت ۹۰ کیلومتری تا دهانه شط به ۳۰ متر است و هر قدر به طرف بالای خلیج رود کمتر شود، و به مسافت ۹۰ کیلومتری تا دهانه شط به ۳۰ متر رسد. در صیدگاههای مروارید، عمق خلیج کمتر از ۳۶ متر است. برای خالی نبودن عریضه، این را هم اضافه کنیم که مساحت خلیجفارس ۹۷۰۰۰ میل مربع است و طول آن از سواحل عمان تا راس دریا در حدود ۵۰ میل و عرض آن کم و بیش بین ۱۸۰ تا ۲۹ میل (تنگه هرمز) میباشد.
“ب – نام خلیج فارس، همیشه تاریخ فارس بوده است
از سدههای هفتم و هشتم ق.م تا دوران زایش و بالش دانش جغرافیا، همه اکابر و اعاظم علم صورهالارض، از جمله آنا کسی ماندر، هکاتوس، هرودوت، اراتوستن، هیبارک، پومپونی مله، کراتس مالوس، استرابون، بطلیموس، ماکروپیوس، ایزیدورسویلی، و محمدبن موسی الخوارزمی، ابوزید بلخی، ابن سرابیون، ابن رسته، ابن فقیه، ابن فضلان، ابن خردادبه، مسعودی، اصطخری، ابن حوقل، مقدسی، ناصرخسرو، ادریسی، جیحانی، فرازی، بیرونی، ابن جبیر، یاقوت، قزوینی، مستوفی، ابن بطوطه، حافظ ابرو، شرفالدین علی یزدی، ابوالغازی و … و گروهی دیگر، دریای جنوبی ایران را تحت عناوین و اسامی، خلیج فارس، خلیج پارس، دریای فارس، بحرالفارس، بحر فارس، سینوس پریسکوس ( sinus persicus )، ماره پرسیکوس ( marc persicus )، گلف پرسیک ( Golf persikue )، پرژن گلف ( گلف) (persian gulf )، پرزشیر گلف ( persischer gulf )، یاد کردهاند. نگفته نگذریم که در همین منابع نیز گاهی به خلیج عرب؛ خلیج بصره، بر میخوریم که به عنوان حقیقتی جغرافیایی تداعیگر بحر احمر، خلیج قلمزم یا دریای سرخ است. این دریا به اعتبار مجاورت و قرابت با شبه جزیره عربستان، به خلیجعربی شهرت یافته و در جغرافیای نوین نیز گاهی به همین نام یاد و خوانده میشود.
پرسیس ( persis ) یا پرسیکوس ( persicus ) که در جغرافیای غربی به دریای فارس گفته شده و در گستردهای کلیتر کشور ایران را هم فرا گرفته است، به نظر لسترنج از اشتباه یونانیان ناشی شده است: «ایالت فارس موطن پادشاهن هخامنشی و مرکز دولت آنهاست. یونانیان این ایالت را بنام پرسیس ( persis ) میشناختند و این کلمه را که فقط اسم آن ایالت بود اشتباها بر تمام ایران اطلاق میکردند و این اشتباه یونانیان تا کنون در تمام اروپا و شایع است و ما اروپاییان تمام مملکت ایران را به نام persia که مشتق از همان persis است میخوانیم، در صورتی که ایرانیان مملکت خود را ایران مینامند و فارس که همان پرسپولیس که همان پرسیس قدیم باشد فقط یکی از ایالتهای جنوبی ایران است.»15
در اوستا از خلیج فارس به «دریای فراخ کرت» نام رفته است. اگرچه این دریای فراخ کرت که به کرات در دفاتر مختلف اوستا – بویژه پشتها، و ندیداد؛ – یاد شده است، مشخصات دریای خزر را تداعی میکند، اما در یک مورد به نظر میرسد که مارد از « فراخ کرت» به سبب رویکرد دریای هند همان «دریای فارس» باشد:
«ای سپیتمان زرتشت، از آن پس تشتر شکوهمند دیگر باره از دریای «فراخ کرت» فراز آید و «ستویس» فرهمند نیز در پس وی برآید، آنگاه مه از آن سوی هند از کوهی که در میانه دریای فراخ کرت جای دارد برخیزد.»16
نگارنده و گزارشگر اوستا در ذیل این مورد خاص مینویسد:
«از این عبارت بر میآید که فراخ کرت دریای جنوبی ایران، یعنی خلیج فارس و دریای عمان است. اما در جاهای دیگر اوستا چنین مینماید که دریای مازندران است.»
“ج – چند نقشه قدیمی”:
از این موضوع که نخستین نقشه کرهی زمین به چه صورت و توسط چه کسی منتشر شده است، اطلاع دقیقی نداریم. در کتاب خطی جامجم، که توسط فرهاد میرزا نایبالسلطنه به سال ۱۲۷۲ ه. ق رونویسی شده است، و منبع و مرجعش دانسته نیست، آمده: «یونانیان اختراع نقشه را به آتاکسی مندر نسبت میدهند که او نقشه دنیای عتیق را پانصد و پنجاه سال ق. م کشیده، منتشر ساخت، و از یونانیان عربها رومیان اخذ کردند و لیکن ظن غالب آن است که از یونانیان به ایرانیان رسیده و از ایرانیان در میان اتراک و تاتارهای غربی منتشر شده است….. ولی مسلما نسختین اصلاح و ترتیبی که در نقشهها بعد از آتاکسی مندر اتفاق افتاده است، به استصواب بطلیموس بوده است….»17. اما واقعیت جز این است چرا که در میانرودان نقشههای محلی و جهانی که بر روی لوحههای گلین حک شده و تاریخ آنها به سده ششم پیش از میلاد میرسد به دست آمده است. سومریان و بابلیان که پس از آنها برآمدند چنین میپنداشتند که زمین همچون قرصی بر روی اقیانوس بیکران شناور است. در نقشه جهاننمایی که از دوران شکوفایی تمدن بابل به دست آمده است زمین به صورت دایرهای که اطرافش را آبهای خلیج فارس فراگرفته نقش گردیده است. طراحان این نقشه همانند دیگر جهاننگاران سرزمین خویش را در مرکز نقشه قرار دادهاند و اقالیم خارجی را به صورت مثلثها و شهرهای دیگر را با دایرههایی بر روی این نقشه مشخص ساختهاند. از سومر باستان نیز نقشههای گلین – از شهر سومری نیپور – به دست آمده است که باستانشناسان از آن در حفریات خود بهره گرفته اند.»18
۱- ج – خلیج فارس در نقشه هکاتایوس:
از اولین کسانی که اقدام به ترسیم نقشه جهان نمودند، هکاتاپوس پسر هگساندروس جغرافیدان اهل ملیته بوده است. هکاتایوس در اواخر سده ششم قبل از میلاد در ملیته – که در آن وقت یکی از ایالات حکومت ایران بوده – به دنیا آمد و در سال ۴۷۵ پیش از میلاد درگذشت. به نظر میرسد که هکاتایوس و خانوادهاش تابعیت ایرانی داشتهاند و از این رو میتوانستهاند مانند دیگر شهروندان ایرانی به سایر ایالات تابعه و از جمله مصر به آسانی سفر کنند. وی از سوی برخی از پژوهندگان تاریخ علم، پدر جغرافیا لقب گرفته است. ۱۹ در نقشه جغرافیایی که هکاتایوس ترسیم کرده، زمین به صورت قرصی محصور با اقیانوس تصور و تصویر گردیده است. در این نقشه دریای خزر وخلیج فارس و دریای سرخ، دریاهایی آزاد و مرتبط با اقیانوی بیکران ترسیم شدهاند.
۲- ج – خلیج فارس و خلیج عرب؛ دو خلیج ممتاز در نقشه بطلیموس
کلودیوس بطلمیوس، ریاضیدان و ستاره شناس سده دوم میلادی ( ۱۵۰ ق. م ) در دانش جغرافیای باستان نیز از مقام رفیعی برخوردار است. نقشه جهان نمای بطلیموس به شکل نیم کره گستردهای است که کم و بیش ۸۰۰۰ جای را در خود گرفته است. در این نقشه – خلیج فارس به نام sinus persicus ، دقیقا مشخص است. ضمن اینکه به موازات آن متمایل به جنوب غربی، خلیج عربی به اسم sinus ARBAICUS پیداست. از این نقشه بسیار مهم – که کلیات و شیوه نگارش آن مورد توجه دانشمندان اسلامی نیز واقع شده – این نکته بسیار مهمتر مستفاد میشود که خلیج فارس و خلیج عربی، دو دریای جدا از هم بودهاند که حتا از سدههای پیش از میلاد نیز حدود و نامشان معلوم و معین بوده است.۲۰
۳-۱-ج- مسالک و ممالک اصطخری: این کتاب دارای نقشههایی است که با شرح و توضیح همراه میباشد. در نقشههای جهان نمای اصطخری، زمین به صورت کرهای گسترده که دور و برش را آب گرفته ترسیم شده است. دریای خزر بسته است، اما خلیج فارس به اقیانوس محیطی وصل میشود. نکته قابل توجه اینکه اصطخری نیز – به سان همه نقشه نگاران قدیم – خانه کعبه را ناف زمین دانسته است.۲۱
۳-۲- ج – نقشه دریای فارس در صورتالارض ابن حوقل
اطلاعاتی که ابن حوقل در صورهالارض به ثبت رسانده است. – چه به قول محمد قزوینی، دست دوم و سوم و رونویسی از آثار اصطخری و ابن فضلان باشد یا نه ۲۲؛ محل اثبات و انکارش در این مجمل نیست. نکته مهم این است که ابن سیاح و جهانگرد عرب به گفته مترجم و مصحح فاضل کتاب؛ در مورد خلیج فارس صریحا به گفتگو پرداخته و یکی از فصول کتاب را به دریای فارس اختصاص داده است و علی رغم ادعای کسانی که نغمه خلیج عربی را ساز کرده و یاوه بافتهاند در هزار سال پیش علت تسمیه خلیج فارس را چنین شرح داده است: «به طور مکرر گفتیم که دریای فارس خلیجی از بحر محیط در حد چین و شهر واق است و این دریا از حدود بلاد سند و کرمان تا فارس امتداد دارد و از میان سایر ممالک به نام فارس نامیده شده است. زیرا فارس از همهی این کشورها آبادتر است و پادشاهان آنجا در روزگاران قدیم سلطه بیشتر داشتند و هم اکنون به همهی کرانههای دور و نزدیک این دریا مسلطاند و در همه بلاد دیگر کشتیهایی که در دریای فارس حرکت میکنند و از حدود مملکت خود خارج میشوند و با جلال و مصونیت بر میگردند، همه متعلق به فارس هستند.»23
در نقشه متن عربی کتاب صورهالارض همسان همه نقشههای متون کهن اسلامی، شمال پایین و جنوب بالا قرار گرفته است. در نقشه ابن حوقل دریای فارس در کنار نواحی فارس و کرمان مشخص و به بحر محیطی متصل است. در این نقشه (عربی) خوزستان به صراحت تمام همان خوزستان است و سه جزیره خارک، لافت؛ و اورال، در دریای فارس معلوم است.۲۴
تاریخ تالیف کتاب (صورهالارض یا سفرنامه ابن حوقل) حدود سال ۳۶۷ ه ق است و در اشارات مختلفی که به دریای فارس صورت گرفته نکات جالبی نهفته است. مؤلف در تبیین موقعیت بحر قلزم گوید: «قسمتی از دریای فارس که قلزم در آن است تا محاذات اندرون یمن بحر قلزم نامیده میشود و طول آن سی منزل و عرض آن در پهناورترین قسمت سه شب است و سپس بهتدریج تنگ میشود. چنانکه در بعضی جاها آن سوی دریا دیده میشود و سرانجام به قلزم میرسد.»25 ابن حوقل در تشریح محیط دریای فارس از بحر عدن، بحر الزنج عمان و دریای سیاه نیز سخن گفته است و همه را محیط بحر فارس دانسته است:
«در نزدیکی عدن معدن لؤلؤ است و هر چه از آن بیرون آورند به عدن میبرند. اگر از عمان بگذری و از حدود اسلام خارج شوی و به نزدیک سرندیپ در آیی آن قسمت نیز بحر فارس نامیده میشود که بسیار پهناور، و در کرانه آن بلاد زنج قرار دارد. در این دریا مهالک بسیار و گذرگاههای دشوار و مخوف است و سختترین همه در میان جنابه (گناوه) و بصره است. و «هورجنابه» نامیده میشود. جایی بسیار ترسناک است و به هنگام تلاطم کشتی از آن سالم نتواند ماند و نیز در آن جایی معروف به خشبات است که حدود شش میل از عبادان (آبادان) از جانب جریان آب دجله به دریا فاصله دارد. و گاهی دریا به قدری کم عمق میشود که کشتیهای بزرگ جز هنگام مد از ترس نشستن در خاک نمیتواند در آن حرکت کنند.»26
در جای دیگری ضمن توضیح موقعیت جغرافیایی فارس، گوید: «اما دریاهای آن، بزرگترین دریاها همان دریای فارس است که به نام آن معروف است، زیرا دریای بصره، تا دورترین نقطه هند دریای فارس نامیده میشود.» 27
ابن حوقل، همچنین درباره جزایری – که ذکرشان رفت – توضیحاتی داده، که باز نمود آن از حوصله سخن ما بیرون است.
۳-۳-ج – نقشه بحر فارس در معجمالبلدان: شهابالدین ابی عبدالله یاقوت بن عبدالله الحموی الرومی البغدادی، صاحب یکی از معتبرترین و جامعترین دائرهالمعارفهای جغرافیایی است. یاقوت در جزء اول کتاب معجمالبلدان، نقشه سادهای از صورهالارض و بحور مهم آن ترسیم کرده است. در نقشه یاقوت هم – به سان همه نقشههای پیشین – اطراف زمین را بحر محیطی فراگرفته است. بحر فاری و بحر قلزم دو شاخه موازی از بحر عظیم هند است، اما بحر خوارزم و بحر جرجان، مسدود است. در نقشه ساده یاقوت رود نیل نیز مشخص است. مؤلف ذیل بحر فارس گوید:
«هو شعبه من بحر الهند الاعظم و اسمه بالفارسیه کما ذکره حمره … و مقابلها فی وسط البحر جزیره خارک، ثم یمر فی سواحل فارس بسیتیز و بوشهر و نجیرم و سیراف ثم بجزیره اللار الی قلعه هزو و مقابلها فی البحر جزیره قیس بن عمیره تظهره من بحر فارس»28
۳-۴-ج- نقشه خلیج فارس در آثار البلاد و اخبار العباد: الامام العالم زکریاء بن محمد بن محمود القزوینی، از اعاظم برجسته تاریخ و جغرافیای قرن هفتم
۶۷۴)هـ) و صاحب دو کتاب «عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات» و «آثار البلاد و اخبار العباد» است. در نقشه قزوینی – مندرج در آثار البلاد – که اقالیم هفتگانه عالم مشخص شده است، اگرچه نکات تازهای به چشم میآید؛ اما این جغرافیدان بزرگ نیز در کلیات نقشهنگاری و تصورات خود از صورهالارض تحت تاثیر پیشینیان است و خوب که دقت نماییم، خواهیم دید که نقشه جهان از هکاتایوس تا زکریای قزوینی دستخوش تغییرات عمیق و تحولات اساسی نشده است. به هر حال در نقشه زکریای قزوینی شمال، پایین، و جنوب بالاست. و مغرب در طرف راست و مشرق در سمت چپ قرار گرفته است. بلاد ایران از جمله مکران؛ کرمان و شیراز در اقلیم سوم – ظاهرا – جای دارند و خلیج فارس به همین نام به روشنی مشخص و پیداست. در سمت راست خلیج فارس (سمت مغرب) خلیج بربری دیده میشود که در شمال حبشه واقع شده است. صاحب گمنام کتاب حدود العالم نیز جای این خلیج را در شمال حبشه دانسته است. در نقشه قزوینی – مانند همه نقشهها – بحرالخزر بسته و محصور است.۲۹
زکریای قزوینی شخصا از خلیج فارس و بعضی جزایر آن – از جمله کیش – بازدید کرده است و شرح مشاهدات خود را به اجمال در آثار البلاد به ثبت رسانده. به جز این پنج نقشه قدیمی نقشههای زیادی در متون معتبر جغرافیایی اسلامی وجود دارد که به صراحت از دریای جنوبی ایران تحت عنوان خلیج یا بحر فارس یاد کردهاند که به سبب مجال مجمل این اجمال بر آنها چشم میپوشیم و توجه خوانند کنجکاو را به تامل و تعمق در چهار نقشه فوقالعاده مهم به عنوان اسناد رسمی و ثبت شده بینالمللی جلب مینماییم.
۴- ج – چند نقشه عربی
۴-۱-ج- نقشه دائرهالمعارف الموسوعه العربیه المیسره که عینا از مجموعه نقشههای دایرهالمعارف ۲۰۰۰ صفحهیی «الموسوعه العربیه المیسره»، از انتشارات دارالقلم، مؤسسه معتبر چاپ و انتشارات فرانکلین قاهره، زیر نظر محمد شفیق غربال عکسبرداری و به چاپ رسیده و توسط دکتر محمد صبحی عبدالکریم، استاد کارتوگرافی و جغرافیای دانشگاه قاهره ترسیم شده است. عنوان نقشه :«الدوله العربیه فی اوج اتساعها» «دولت عربی در اوج گستردگی آن» و متن آن نیز باالطبع به زبان عربی است.
اما نکته به غایت مهم و قابل تعمق نام خلیج فارس است که در مکان خود، به روشنی تمام، آن هم به زبان فارسی درج شده است.
ویژگیهای دائرهالمعارف فوق، اسامی تهیهکنندگان و مولفان آن، – که بیش از ۱۲۰ تن ار استادان دانشگاههای مصر هستند و زیر نظر استاد محمد شفیق غربال، مقالات را تنظیم کردهاند و نیز عین مقاله «ایران» – که در صفحه ۲۸۰ دائرهالمعارف به چاپ رسیده گواه صادق مدعای ماست. با وجود چنین کادر عظیمی از کارشناسان و متخصصان و علی رغم کنترلهای فراوان، و تکرار مذبوحانه و گاه و بیگاه عناوین جعلی، فقط و فقط در یک مقاله هشت سطری مربوط به ایران، دو بار نام خلیج فارس ذکر شده است.۳۰
البته از این نکته نگفته نگذریم که مناطق هاشور زده شده به عنوان «دولت عربی در اوج گستردگی» چیزی جز گسترش اسلام در سرزمینهای وسیعی که از شرق ایران تا آفریقا و بخشهایی از اروپا و اندلس (در اسپانیا) را فرا گرفته است، نیست. و پر واضح است که علیرغم اعتبار زبان عربی در مقام زبان اول قرآن و اسلام، و حتا زبان مسلط و رایج دانشمندانی ایرانی، ما ترجیح میدهیم که به جای دولت عربی – که بیانگر تمام و کمال موضوع نیست – این نقشه را به عنوان دولت اسلامی در اوج گستردگی معرفی نماییم. اگرچه طرح این مساله در حاشیه مقاله ما جای داشته باشد
۴-۲-ج- دو سند بسیار مهم عراقی: در این دو سند چند نکته حایز اهمیت مطرح است:
اول اینکه؛ اسناد فوق در یک مجله عراقی به نام آفاق العربیه به چاپ رسیده است. مقالهای که این دو سند در متن آن درج شده، تحت عنوان «التطور التاریخی للهویه القومیه العربیه فی القرن الافریقی» به قلم عبد ضمد الرکابی، و به سال ۱۹۸۰ م ( ۱۳۵۸ ه. ش ) تقریبا در آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، چاپ شده است. این دو نقشه منطقه واحدی از خاورمیانه را در قرن اول هجری و آغاز قرن پنجم هجری نشان میدهد.
نکته فوق العاده جالب در این نقشه – که مؤلف مقاله مدعی سیادت و سیطره مطلق عربی بر سواحل آن است – مشخص نمودن خلیجفارس به نام بحر فارس است.
ملیت عراقی (عربی) نویسنده مقاله – که این دو نقشه را در حکم شاهد و دلیل مباحث خود به میان کشیده است – ارزش آنها را به لحاظ جغرافیایی تاریخی و سیاسی – دست کم چند برابر میکند. چراکه از میان دول عربی، عراقیها، به ویژه ـ همیشه یکی از مشتریان پر و پا قرص کالای کهنه و دست چندم – عربیت خلیج فارس بودهاند.
۴-۳-ج- یک سند رسمی از دولت عراق: این سند فوقالعاده، مهم، رسمی و معتبر نقشهای است که به شماره ۸ و تحت نام «نقشهی اماکن قدیمی عراق» در سال ۱۹۲۹ م ( ۱۳۰۸ هجری شمسی) از سوی «وزارت فوائد عامه کشور عراق» در مجموعهای به نام «نقشههای عراق همراه با نکاتی برای بازدیدکنندگان» Maps of IRAQ with notcs visitors . for به زبان انگلیسی به چاپ رسیده است و جنبه رسمی دارد. عنوان مجموعهی فوق همراه با نقشه مورد نظر عینا از روی متن اصلی عکسبرداری و منتشر شده است. آنگونه که به روشنی مشاهده میشود نام خلیج فارس : persin Gulf در این نقشه: (آخرین مربع سمت راست و مستطیل یکی مانده به قبل آن) و نیز نقشه بزرگ شده در سمت چپ سه بار تکرار شده است. با توجه به اینکه این نقشه جنبهی رسمی و دولتی دارد و نمایشگر منطقه در هزارههای پیش از میلاد است، حقانیت نام خلیجفارس از موضعی سخت انکار ناپذیر به اثبات میرسد. ویژگی مهم دیگر این نقشه خط مرزی ایران عراق است، که به وضوح در ساحل غربی اروند رود قرار دارد و حاکمیت ایران را بر تمامی آبهای این رودخانه ثابت میکند«
به هر حال از متن و بطن این اسناد – که به طرز حیرتانگیزی روشن و خدشهناپذیر است – این نتیجه و حکم قطعی، بدیهی و طبیعی بر میآید که : خلیج فارس و خلیج عری، از قدیم، پیش و پس از اسلام، همیشه دو حقیقت تاریخی و دو مکان جغرافیایی ممتاز و جداگانه بودهاند و لذا اتلاق خلیج عربی به خلیج فارس، نه تنها یک هیاهوی پوچ سیاسی است؛ بلکه فراتر از اینها، و سوا از خلط مبحث و کج فهمیهای رایج عمدی یا سهوی، و مقولاتی از این قبیل است و بیشتر به خبث طینت و یا هذیان تپزدگان مانسته است.
-
دانلود کتاب طاق
دانلود کتاب طاق ۳٫۳۳/۵ (۶۶٫۶۷%) ۶ امتیازs کتاب ” طاق روستایی در دامنکوه دامغان” در ۱۷۴ صفحه وزیری تهیه شده است که ۱۲ صفحه پایانی آن شامل تصاویری رنگی از روستا می باشد .
معرفی شهر تاریخی زرقان ۴٫۲۵/۵ (۸۵٫۰۰%) ۴ امتیازs معرفی شهر تاریخی زرقان/ معرفی شهر تاریخی زرقان/ معرفی اجمالی بخش زرقان: بخش زرقان یکی از بخشهای ۵ گانه شهرستان شیراز میباشد. مرکز آن شهر زرقان است که در ۲۵ کیلومتری شیراز واقع شده است (نزدیکترین […]
چشم اندازهای شگفت انگیز دنیا ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز چشم اندازهای شگفت انگیز دنیا دنیا پر از مکان ها و دیدنی های باورنکردنی ، اما واقعی است. این مکان ها آن قدر جالب و شگفت انگیز هستند که می توانند توجه هر […]
وقتی در اکثر نقاط کشور مردم از برف و سرما در مضیقه قرار می گیرند، بیشتر جزایر خلیج فارس دوره آب و هوای دلپذیرشان را سپری می کنند. گیاهان و گل های خاص آن دوره زیبایی و شکوفایی را تجربه می کنند […]
قله اورست با ارتفاع ۸۸۴۸ متر از سطح دریا ، بلندترین نقطه زمین محسوب میشود . این کوه که در جنوب قاره آسیا در بخش های مرزی نپال و چین بوده ، یکی از قله های رشته کوه هیمالیاست که به بام دنیا نیز […]
همه چیز در مورد کشور نروژ ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز همه چیز درباره مهاجرت به بهترین کشور دنیا ! نروژ کشوری در شمال اسکاندیناوی است که از سوی سازمان ملل، عنوان بهترین و بالاترین استانداردهای زندگی در دنیا را به خود اختصاص داده است.نروژ، […]
به نکات زیر توجه کنید