بازدید
در اواسط دهه ۱۸۰۰ میلادی بسیاری از کودکان عقب مانده ذهنی را به مراکز آموزشی شبانه روزی می سپردند زیرا معتقد بودند که این کودکان در صورتی که آموزشهای فشرده کافی دریافت کنند ، می توانند به میان خانواده بازگردند و در جامعه عملکرد بالاتری از خود نشان می دهند.این مراکز اقامتی کودکان عقب مانده در اواسط سالهای ۱۹۵۵ بیشترین کاربرد را داشتند.تا اینکه عموم مردم از شرایط غیر بهداشتی و پر ازدحام و در برخی موارد شرایط توام با سوءرفتار این مراکز آگاهی یافتند و همین امر آغزگر جنبش موسسه زدایی بود.از اواخر ۱۹۶۵به بعد تاکنون معدودی از کودکان عقب مانده ذهنی به مراکز نگهداری سپرده شده اند و مفهوم شامل سازی در محیطهای مدرسه و عادی سازی در موقعیتهای زندگی در میان گروهها و اکثریت شهروندان اهمیت زیادی یافته است.(خلاصه روانپزشکی،کاپلان وسادوک؛ترجمه،رفیعی حسن،انتشارات ارجمند،۱۳۸۶).
تعریف ۱۹۸۳ عقبماندگی ذهنی
تعریفی که مورد توجه اکثر متخصصین قرار گرفته است، تعریف انجمن عقبماندگی ذهنی آمریکا۲AAMR میباشد. بنا به نظر این انجمن، عقبماندگی ذهنی به کنش هوش عمومی که بهطور معنیدار یا قابل ملاحظهای کمتر از حد متوسط عمل کرده، با نقایصی در رفتار سازشی توام بوده و در دوران رشد و تحول پدید آمده است، گفته میشود.( . شریفی درآمدی، پرویز؛ کودکان عقبمانده ذهنی، تهران، عروج، ۱۳۷۳، چاپ اول)
این تعریف شامل سه مفهوم است:
مفهوم اول: پایین بودن کنش هوش عمومی در حد معنیدار یا قابل ملاحظه: از این نظر، هر کودکی که بر اساس انجام آزمونهای هوشی استاندارد شده، هوشبهرش حداقل دو انحراف معیارکمتر از متوسط باشد، عقبمانده ذهنی محسوب میشود.
مفهوم دوم: رفتار سازشی: اشاره دارد به توانایی فرد در عملکرد مستقل فردی(اتکا به خود)، مسئولیتپذیری اجتماعی(توانایی برقراری ارتباط موثر با محیط) متناسب با گروه سنی و فرهنگ جامعه خود، تسلط بر اعمال
حسی – حرکتی، کسب مهارت لازم در فعالیتهای پیشتحصیلی و تحصیلی، انجام مهارتهای مربوط به خانه
و زندگی روزانه، استقلال حرفهای و استقلال عملی در سنین مختلف.
۱٫ mental deficiency 2.American. Association on mental Retardation
مفهوم سوم: دوران رشد و تحول: اشاره دارد به اهمیت سالهای حساس رشد و تحول از بدو تولد تا ۱۸ سالگی. زیرا برخی از عقبماندگیهای ذهنی ارثی احتمالا در سنین خاصی از مراحل رشد بروز میکند. لذا این ویژگی که عقبماندگی ذهنی تا ۱۸ سالگی آشکار میشود از یکسو بیانگر انجام تکلیف مناسب با رشد سنی است و از سوی دیگر جنبه قراردادی دارد و به قصد تفکیک عقبماندگی ذهنی از اختلالات تخریبی مغز که در بزرگسالی آغاز میشود بهکار میآیند.( بیل ری، گیرهات و همکاران؛ آموزش و پرورش کودکان عقبمانده ذهنی، ترجمه پرویز شریفی درآمدی، تهران، سپاهان، ۱۳۸۵٫ چاپ اول)
بنابراین از نشانههای عقبماندگی ذهنی، یکی ضعف و کمبود بر کنش هوش عمومی طبق آزمونهای استاندارد شده و دیگری اختلال در رفتار سازشی میباشد.
تعریف ۱۹۹۲ یا چند زمینهای عقبماندگی ذهنی
طبق نظام AAMR آخرین تعریف عقبماندگی ذهنی عبارت است از: محدودیتهای اساسی در کنش هوش عمومی به صورت دو انحراف معیار پایینتر از میانگین، توام با اختلاف در دو یا بیشتر از مهارتهای کاربردی شامل: ارتباطات، مراقبت از خود، زندگی خانوادگی، مهارتهای اجتماعی و بینمرزی، بهرهبرداری از منابع اجتماعی، خودتنظیمی، مهارتهای کنشی تحصیلی، کار، اوقات فراغت، تفریح بهداشت و ایمنی که تا قبل از ۱۸ سالگی به وقوع بپیوندد.(American.Association on mental Retardation )
سبب شناسی و انواع عقب ماندگی ذهنی
سندرم داون
خصوصیات ژنتیکى هر فرد در هنگام لقاح به وسیله ۴۶ کروموزوم از والدین به وى منتقل مى شود و به صورت مساوى ۲۳ کروموزوم از مادر و پدر به ارث مى رسد، اما گاهى نوزاد یک کروموزوم اضافى دریافت مى کند و در واقع ۴۷ کروموزوم به وى منتقل مى شود. این ماده اضافه ژنتیکى در رشد جسمانى و عقلانى کودک تأخیر ایجاد مى کند. متأسفانه کسى به طور قطع علت این اتفاق را نمى داند و تاکنون هیچ روشى نیز براى پیشگیرى از آن شناخته نشده است. اگر شما هم پس از تولد نوزادتان متوجه توانایى شناختى کمتر از حد متوسط، دست و پاى کوتاه، ماهیچه هاى ضعیف، چشم هاى بادامى ، نیم رخ مسطح ، گوش هاى کوچک و گردن کوتاه او شدید، به هیچ وجه نگران نشوید چرا که نوزاد مبتلا به «سندرم داون» شما مى تواند با هوشیارى و مراقبت صحیح به زندگى نیمه مستقل خود دست یابد. عارضه ژنتیکى «سندرم داون» به علت وجود تمام یا بخشى از یک کروموزوم اضافى به وجود مى آید و از هر ۸۰۰ کودک، یک نفر به آن مبتلا مى شود که با کاهش توانایى شناختى ، رشد جسمانى ضعیف و تغییر چهره فرد همراه است. اگرچه «سندرم داون» قابل پیشگیرى نیست، اما در صورت آگاهى صحیح مى توان آن را در دوران باردارى یا قبل از تولد نوزاد تشخیص داد و در نتیجه کمک بزرگى به فردمبتلا براى رساندن او به استقلال نسبى کرد.
انواع سندرم داون
مبتلایان به سندرم داون برخلاف دیگران ۳ نوع کروموزوم شماره ۲۱ دارند، بنابراین به صورت معمول ۳ نوع سندرم داون وجود دارد.
۱- «تریزومى ۲۱ معمولى » : دراین عارضه همه سلول ها، یک کروموزوم ۲۱ اضافى دارند و حدود ۹۴ درصد مبتلایان به سندرم داون دراین دسته قرار دارند.
۲- «ترانس لوکیشن»: دراین عارضه ، کروموزوم اضافى ۲۱ به یک کروموزوم دیگر مى چسبد و اصولاً والدین این کروموزوم را بدون هیچ نشانه اى به همراه دارند. فقط ۴ درصد از مبتلایان به سندرم داون در این دسته قرار دارند.
۳- «تلفیقى»: تعدادى از سلول هاى مبتلایان به این عارضه داراى کروموزم اضافى ۲۱ است و ۲ درصد از کل مبتلایان سندرم داون به این نوع عارضه ژنتیکى مبتلا هستند.
ذکر این نکته ضرورى است که سن مادر مى تواند عاملى تأثیرگذار در ابتلاى نوزاد به سندرم داون باشد. در سنین ۲۰ تا ۲۴ سالگى احتمال ابتلا به سندرم داون ۱/۱۴ درصد است و باردارى در سن ۴۰ سالگى احتمال ابتلا به این عارضه را به ۱/۶ مى رساند و این احتمال در سن ۴۹ سالگى ۱/۱۱ درصد است. بنابراین اگر چه احتمال ابتلا به سندرم داون در نوزادان با بالا رفتن سن باردارى افزایش مى یابد، اما شواهد نشان مى دهد ۸۰ درصد کودکان مبتلا به سندرم داون از مادران داراى سن کمتر از ۳۵ سال متولد شده اند. براین اساس هم اکنون براى مادران باردارى که سن آنها بیش از ۳۰ یا ۳۵ سال باشد، آزمایش هاى ژنتیکى براى تشخیص وجود سندرم داون انجام مى شود. درمجموع احتمال تولد نوزاد داراى عارضه سندرم داون در سن ۲۰سالگى یک در هزار و ۷۰۰تولد، در سن ۲۵ سالگى یک در هزار و ۴۰۰ تولد، درسن ۳۰ سالگى یک در ۹۰۰ تولد، در سن ۳۵ سالگى یک در ۴۰۰ تولد، در سن ۴۰ سالگى یک در ۱۰۰ تولد و در سن ۴۵ سالگى یک در ۳۵ تولد است.
سندرم X شکننده
سندرم x شکننده دومین علت شایع عقب ماندگی ذهنی است.این سندرم بر اثر جهش کروموزومx در محلی که به مکان شکننده فقط در برخی سلول ها ظاهر می شود و ممکن است در مردها وزن های حامل بدون علامت وجود نداشته باشد. تنوع زیادی در تظاهرات ژنیتیکی و فنوتبپی وجود دارد تصور می شود شیوع سندرم x شکننده تقریباً ۱ در هر ۱۰۰۰ مرد و ۱ در ۲۰۰۰ زن باشد.فنوتیپ مشخص این سندرم عبارتند از سر و گوشهای بزرگ،قد کوتاه،مفاصل قابل اکستانسیون شدید و بزرگی بیضه ها پس از بلوغ.میزان عقب ماندگی از خفیف تا شدید متفاوت است.نمای رفتاری افراد مبتلا به این سندرم به شرح زیر است:میزان بالای اختلال بیش فعالی/نقص توجه،اختلالات یادگیری و اختلالات رشدی گسترده نظیر در خود ماندگی (اوتیسم).نقص های عملکرد زبانی عبارتند از تکلم تکراری سریع به همراه اختلالاتی در ترکیب واژه ها برای ساخت عبارات وجملات.افراد مبتلا به سندرم x شکننده ظاهراً در برقراری ارتباط و اجتماعی شدن مهارت هایی نسبتاً قوی دارند و به نظر می رسد کارکردهای هوشی آنها در دوره بلوغ کاهش می یابد
سندرم پرادر_ ویلی
فرض می شود که سندرم پرادر – ویلی در نتیجه حذفی کوچک در کروموزوم۱۵ ایجاد می شود و به صورت تک گیر بروز می کند.میزان شیوع آن کمتر از ۱ در ۱۰۰۰۰ است. افراد مبتلا به این سندرم دارای رفتار تغذیه ای وسواسی و غالباً چاقی، عقب ماندگی ذهنی ،هیپوگنادیسم،قد کوتاه،هیپوتونی و دست و پا کوچک هستند.کودکان مبتلا به این سندرم اغلب رفتار مقابله ای(oppositional) و بی اعتنایی نشان می دهند.
سندرم فریاد گربه(Cri-du-chat)
کودکان مبتلا به سندرم فریاد گربه فاقد بخشی از کروموزم ۵ هستند این کودکان دچار عقب ماندگی ذهنی شدید بوده و بسیاری از علایمی را که غالبا با ناهنجاریهای کروموزمی همراهند ،نشان می دهند ،مثل میکرو سفالی ،گوشهای پایین تر از محل طبیعی ، شکاف پلکی مورب،هیپرتلوریسم و کوچک غیر طبیعی فک تحتانی.گریه مشخص شبیه صدای گربه به علت ناهنجاریهای حنجره ای که نام از آن گرفته شده است.بتدریج تغییر یافته و با پیشرفت سن از بین می رود. .(خلاصه روانپزشکی،کاپلان وسادوک؛ترجمه،رفیعی حسن،انتشارات ارجمند،۱۳۸۶).
نشانگان روبرت Robert sc phocomelia
از حالتهای نادر ژنتیکی است که ناهنجاریهای شدیدی در استخوانهای دست و پا ایجاد میکند.سایر ناهنجاریها مثل عقب ماندگی ذهنی ممکن است دیده شود.اولین بار در سال ۱۹۱۹ توضیح داده شد. در گذشته تصور میشد این سندرم از دو جز جدای Robert syndrome و sc یا pseudo-thalidomide syndrome ایجاد شده ولی تحقیقات انجام شده حاکی از یکسان بودن این دو سندرم است. SC حروف اول نام خانوادگی دو خانواده است که اولین بار این سندرم در آنها تشخیص داده شد. واژهٔ “pseudo-thalidomide” برای افراد با اندامهای کوتاه استفاده میشود زیرا تالیدومید دارویی است که مصرف آن در دوران بارداری باعث ناهنجاریهای اندامها در کودکان میشود. این سندرم به صورت autosomal recessive به ارث میرسد.موتاسیون در ژن ESCO۲ باعث ایجاد این سندرم میشود.این ژن پروتئینی را کد میکند که برای جدا شدن درست کروموزوم طی تقسیم سلولی مهم میباشد.قبل از تقسیم سلول همهی کروموزومها باید کپی شوند.DNAهای کپی شده دارای کروموزومهای خواهر هستند.این پروتئین نقش مهمی در ایجاد چسبی دارد که باعث نگهداری کروموزومها تا زمانی که آمادهٔ تقسیمند میشود.هر گونه موتاسیون در این ژن مانع ایجاد پروتئینESCO۲ با عملکرد مناسب میشود که باعث ایجاد چسب بین کروماتیدهای خواهری و از دست رفتنشان دور سانترومر میشود.این سندرم زنان و مردان را به طور یکسان تحت تاثیر قرار میدهد.هیچ کشور و منطقهٔ خاصی در جهان نیست که این سندرم بیشترشایع باشد.
Phocomeliaحالتی است که دستها و پاها حاضرند ولی بازوها(arms)و رانها(legs) وجود ندارند.در این حالت دستها و پاها مستقیما به بدن متصلند.معمولا کوتاه شدگی(hypomelia) در دستها بیشتر از پاهاست.بعضی افراد بدون استخوان قسمت فوقانی دستها و پاها به دنیا میآیند که به این حالت tetraphocomelia گفته میشود.بعضی هم شدت کمتری از کوتاه شدگی اندامها را دارند. علاوه بر این ۸۰٪ افراد با این سندرم سر کوچک دارند(microcephaly) . همینطور بیشتر افراد دارای این سندرم درجاتی از عقب ماندگی ذهنی دارند. بیشتر این افراد نقایص صورتی دارند که روی تکامل لب فوقانی(cleft lip)و کام اثر دارند. کوتاه شدگی یا عدم حضور استخوانهای تحتانی دست (اولنا و رادیوس) در حدود ۹۷٪ افراد مبتلا به این بیماری مشاهده میشود. اسخوان ناحیه فوقانی(هومروس)در ۷۷٪موارد درگیر میشود.نبودن یا کوتاه شدگی استخوان ران(فمور)در ۶۵٪موارد اتفاق می افتد.استخوانهای ناحیهٔ تحتانی پا(تیبیا و فیبولا)در ۷۷٪ از موارد دخیلند. این افراد قبل و بعد از تولد از سایر بچههای هم سن کوچکترند و وزن تولد کمی(۵/۱ تا ۲ کیلو گرم ) دارند.ممکن است دارای موهای نازک و پراکنده که اغلب به رنگ نقرهای است باشند. همچنین اکثر این افراد با شکاف لب و شکاف کام به دنیا میآیند. از ناهنجاریهای دیگر میتوان به چانه و مندیبل کوچک و تکامل نیافته(micrognathia)، گردن کوتاه، مشکلات قلبی و کلیوی ، چشمهای برجسته و با فاصله و گوشهای با شکل غیر عادی اشاره کرد. ناهنجاریهای بینایی عبارتند از آب مروارید ، قرنیه کدر(corneal opacity) ، فقدان یا نقص مادرزادی پلکها. ناهنجاریهای تناسلی شامل بزرگ شدگی آلت تناسلی مردان(فالوس) ، بزرگی کلیتوریس و cryptorchism است.این ناهنجاری در هفتهٔ ۱۲ بارداری با تست اولتراسوند قابل تشخیص است. که در آن مشکلات تکاملی دستها و پاها مشخص میگردد.گاهی اوقات دیرتر قابل تشخیص است و یا حتی ممکن است نتوان آن را تشخیص داد.مشاهداتی که با اولتراسوند انجام میگیرد شامل شکاف لب ، فاصلهٔ زیاد چشمها ومایع اضافی در برخی ساختارهای مغز(هیدروسفالوس) ،اسپینا بیفیدا ، مقادیر زیاد مایع آمنیوتیک و مشکلات کلیوی است. همچنین در تشخیص آنالیز کروموزومهای بچه ممکن است موثر باشد.در حال حاضر هیچ درمانی برای افراد با سندرم Roberts sc phocomelia وجود ندارد. پیش بینی جریان بیماری اکثریت افراد با درجات شدید این سندرم در رحم یا طی بارداری و یا کمی بعد از تولد میمیرند.آنهایی که زنده مانده اند نقایص رشدی کاملا مشخصی خواهند داشت.بچههای با شدت کمتری از این سندرم و بدون شکافهای صورتی بهبودی بهتری دارند.
نشانگان آرسکوگ-اسکات Aarskog-Scott syndrome
بیماری ارثی نادر با مشخصات قامت کوتاه ، اختلالات صورت ، اسکلتی و ناهنجاریهای دستگاه تناسلی می باشد. این سندرم یکی از علل عقب ماندگی ذهنی است . از جمله ناهنجاریهای این سندرم هیپرتلوریسم ، پل بینی عریض ، پرههای پهن و بر آمده بینی ، شلی مفاصل ، جدابودن لبه داخلی پلکها و دستها و پاهای کوچک است. انتقال ژنتیکی این بیماری وابسته به X مغلوب است لذا اصولا این بیماری نادر در مردها بیشتر دیده می شود.تشخیص احتمالی با معاینه بالینی است. تشخیص افتراقی مهم آن کودکان مادران الکلی می باشد. تشخیص قطعی با تستهای ژنتیکی است. پیش آگهی بسته به فنوتیپ بیمار متفاوت است و می تواند ضعیف تا خوب باشد.مانند سایر بیماریهای ژنتیکی درمان دشوار است ولی برخی از عوارض اسکلتی و عضوی با جراحی قابل اصلاح است.
کرتینیسم Cretinism
بیماری کرتینیسم نوعی بیماری است که به علت وجود هیپوتیروئیدی از زمان تولد روی میدهد.وجود هیپوتیروئیدی از زمان تولد اغلب ناشی از کمبود ید در دوران جنینی است که موجب عقب افتادگی ذهنی و جسمی نوزاد میگردد.اغلب ناشی از کمبود طولانی مدت ید در دوران جنینی است و به ندرت سایر دلایل کمکاری تیرویید مانند آژنزی غده تیروئید . مادر نیز ممکن است دچار کم کاری تیروئیدی باشد. آسیبهای مغزی، عقب ماندگی ذهنی و جسمی (کوتاهی قد) بزرگی زبان ، هیپوتونی (کم بودن فعالیت و تحرک)و دیر بسته شدن فونتانلها (ملاج سر) ، تحلیل استخوانها و کاهش متابولیسم پایه در کودکی، خستگی و خواب آلودگی، مشکلات یادگیری ، پوست خشک ، خشن و سرد ، برادیکاردی و اضافه وزن .براساس میزان کاهش بهره هوشی میتوان بیماری را از هیپوتیروئیدی خفیف تا کرتین و کرتینوئید تقسیم کرد .
تقریباً ۳۰٪ مردم جهان (حدود ۱/۶ میلیارد نفر) در معرض خطر اختلال کمبود ید (IDD) هستند. ۵۰ میلیون کودک مبتلا شدهاند . IDD بویژه در مناطق حارهای دیده میشود. چینیها ۴۰ درصد از بیماران کرتن را در جهان شامل میشوند.ساکنین مناطقی که آب آشامیدنی آنها- به دلیل مقدار کم ید در سنگ بستر- دارای مقادیر بسیار کم ید میباشد درخطر این بیماری هستند . (پیش از افزایش منظم ید در نمک خوراکی).دریا منبع بزرگ ید است. بطور کلی هر چه فاصله از دریا دورتر باشد، کمبود ید بیشتر است. (برای مثال مقدار بسیار پایین ید در اغلب مناطق کوهستانی باعث افزایش IDD میگردد.)محیط دارای مواد گواتروژن- موادیکه ید را محبوس میکنند- دسترسی به ید خیلی پایین است.انجام غربالگری برای تشخیص زود هنگام این بیماری در کشورهای پیشرفته و ایران از هیپوتیروئیدی نوزادی جلوگیری میکند . این بیماری در صورت تشخیص به موقع کاملا قابل درمان میباشد در حالی که در صورت عدم تشخیص فرد را به یک موجود عقب مانده غیر قابل برگشت تبدیل میکند. درمان با تجویز هورمونهای تیروئید ( لووتیروکسین ) میباشد . غربالگری با نمونه گیری خون نوزاد و سنجش سطح TSH سرم انجام میگیرد.
هیدروسفال
درشرایط طبیعی مغزدرداخا جمجمه درمایعی بنام مایع مغزی- نخاعی قراردارد.این مایع بصورت طبیعی از مجاری خاصی ترشح وازمجاری دیگردفع می گردد درنتیجه میزان آن درمغزثابت است وهمچنین بخاطرترشح ودفع به موقع، این مایع همیشه تازه است.درافرادهیدروسفال به علل های مختلف دربطن ها ومجاری دفع ان مایع مشکلاتی ایجادمی شود درنتیجه مایع اضافی به جای اینکه دفع شود وارد مغزشده وجمجمه راپرمی کند.درنوزادان به علت غضروفی بودن جمجمه،جمجمه بزرگ می شود ولی درافراد بزرگسال چون جمجمه استخوانی شده باعث فشاربه مغزونهایتاً منجربه مرگ می شود.
خصوصیات:
۱) جمجمه بزرگ به علت جمع شدن مایع مغزی- نخاعی
۲) مشکلات بینائی،شنوایی وگفتاری. زیرا جمع شدن مایع ممکن است به هریک ازمراکزفوق آسیب برساند وگاهی هرسه مشکل وجود دارد ودرمواردی یک یا دو مشکل دیده می شود
۳) عدم تناسب جمجمه باچهره وسایراندام بدن
۴) اختلالات حرکتی به علت فشارمایع به قسمت حرکتی مغز
۵) آتروفی عضلانی(تحلیل رفتن عضو)که معمولاً مچ دست ومچ پا دچارآتروفی شده درنتیجه بیش ازحد نازک می باشد.
یکی ازراههای تشخیص این بیماری آزمایش آمنیوسنتزاست.واگربیماری زودتشخیص داده شودوبوسیله سی تی اسکن(c.t.s)محل آسیب مشخص شود می توان باعمل جراحی، مجرای اشکال دیده رابازکرد وازپیشرفت بیماری جلوگیری کرد ودرمواردی نیزبجای مجرای بسته شده ازوسیله ای بنام شانت استفاده می کنند که کارمجرای بسته شده راانجام می دهد.البته عمل جراحی همیشه باموفقیت همراه نبوده وهمچنین به علت حساسیت عمل امکان این نوع عمل جراحی درهمه جاوجودندارد.
ماکروسفال
دراین بیماری به علت رشد بیش ازحد ماده خاکستری مغزباعث رشد جمجمه می گردد
درنتیجه جمجمه این افراد بزرگترازطبیعی است.
خصوصیات:
۱) بزرگ بودن جمجمه
۲) مشکلات بینائی
۳) تشنج
4) تعدادچین شکن های مغزکم است وگاهی تشکیل نمی شود
۵) عقب ماندگی ذهنی معمولاًدرحد شدید وعمیق است.
علت ماکروسفال دقیقا ًشناخته شده نیست وبه همین علت جزءعقب ماندگی های باعلل ناشناخته تقسیم بندی شده اند.
میکروسفال
علت این بیماری عدم رشدسلولهای مغزی است که درنتیجه جمجمه رشد کافی نکرده وکوچک می ماند.بیماری میکروسفال بعدازسندرم داون رایجترین عقب ماندگی ذهنی است.علل متعددی برای میکروسفال ذکر کرده اند:
۱)اختلالات ژنتیکی(ژن مغلوب معیوب)
2)تاثیراشعهXبخصوص در سه ماهه اول بارداری
3)بیماریهای عفونی مادردردوران بارداری مخصوصاً سرخجه وسیفلیس
4)مشکلات هنگام زایمان
5)بیماریهای عفونی خودکودک درسالهای اولیه تولد
خصوصیات:
۱)عدم رشد مغزکه باعث کوچک ماندن جمجمه می شود
۲)مشکلات بینائی
۳)جثه کوچک ۴)تشنج
گاهی تشنج به عنوان یکی ازرایج ترین علائم میکروسفالی دیده می شود.
۵)چشمان کوچک وگود افتاده
6)ازنظر عقب ماندگی ذهنی درحد شدید وعمیق هستند.
هرلر (گاریگولیسم )
این بیماری ناشی ازعدم سوخت وسازماده قندی موکوپولی ساکارید می باشد.این ماده یکی ازکربوهیدراتها می باشد
کربوهیدراتها معمولاً درقندها،درنشاسته ودرگیاهان وسبزیجات دیده می شود.
خصوصیات:
۱)قدکوتاه ۲)شکم بزرگ ۳)اشکال دراستخوانها بخصوص ستون فقرات ۴)ابروی پهن وبه هم پیوسته ۵)بینی پهن ۶)لبها بویژه لب پایین کلفت وآویزان است ۷)عقب ماندگی ذهنی در۲۰درصدموارد دیده می شود و معمولاً درحد شدید است.۸)قلب بزرگترازحدطبیعی است ۹)عقب ماندگی بااختلال رفتاری همراه است.یعنی کودک به کارهای خطرناک وخراب کردن اشیاء دست می زند.
ازطریق رژیم غذایی تاحدی می توان ازاین بیماری پیشگیری کرد ولی دراکثرموارد رژیم غذایی چندان موثرواقع نمی شود زیرااکثرغذاهاحاوی کربوهیدراتها هستندونمی توان همه غذاها راقطع کرد.
بیماری گلاکتوزومی
دراین بیماری قند گالتوزبه گلوکزتبدیل نمی شود یا ناقص تبدیل می شود.آنزیمی که گالتوزرابه گلوکزتبدیل می کند درگلبولهای سفیدخون قراردارد.
علائم:۱)زردشدن پوست یا زردی (یرقان) البته زردی ناشی ازعدم تجانس RHبا زردی ناشی ازگالاکتوزمی متفاوت است.ولی درگالاکتوزمی کودک بعدازچند هفته مبتلابه زردی می شود.۲)استفراغ به دنبال مصرف شیرمادرزیراشیرمادربیشترین گالاکتوزرادارد.۳)پیدایش تدریجی آب مروارید(Cataract).4)ضعف عمومی به علت پایین آمدن میزان فشارخون ۵)بزرگی کبد ۶)عقب ماندگی ذهنی پیش رونده.
توضیح:پیشگیری ازاین بیماری فقط بوسیله رعایت رژیم غذایی وقطع شیرمادراست وبجای آن می توان از شیر خشکهای با گالاکتوزکنترل شده استفاده کرد ودرمراحل بعدی رژیم غذایی دررابطه باغذاهائیکه گالاکتوزآنها بالاست.این رژیم غذائی باید تا نوجوانی وجوانی نیزادامه یابد.
بیماری تای ساکس
اولین بار توسط وارن تای وبرنارد ساکس کشف شد.دراین عارضه سلولهای عصبی دچارتورم شده و پرتوپلاسم مغزی از موادچربی پرمی شود و هسته سلولهابه خارج رانده گردیده و نهایتاً تحلیل می روند.دراین بیماری اختلال درسوخت وسازتمام موادچربی وجود دارد ورژیم غذایی دراین جا کارچندانی انجام نمی دهد درنتیجه بیماری غیرقابل درمان ونهایتاً منجربه مرگ می گردد.
این بیماری دریکی ازسه مرحله زیرشروع می شود:
۱)مرحله نوزادی (۶ماهگی به بعد).
۲)مرحله کودکی(۳سالگی به بعد).۳)مرحله نوجوانی(از۶-۱۲سالگی).
این بیماری منحصربه کودکان قوم یهوداست زیرادراین قوم ازدواجهای فامیلی رواج دارد.
علائم
۱)بی حالی وبی توجهی نسبت به اطرافیان ۲)تشنج ۳)ضعف بینایی که نهایتاً به کوری کامل می انجامد ۴)کمی تونوس عضلانی که درنتیجه باعث شل شدن عضلات می گردد ۵)عقب ماندگی ذهنی درسطح شدید دیده می شود.
تشخیص این بیماری قبل ازتولدازطریق تست آمنیو سنتزانجام می شود ولی دردرمان بیماری متاسفانه کارچندانی تا به حال صورت نگرفته و منجربه مرگ کودک می شود
شربت افرا
مکانیزم این بیماری شبیه بیماری فنیل کتونوریا است.دراین بیماری اشکال دراسیدآمینه((لوسین،والین،ایزولوسین)) می باشد.یعنی فردبه طورژنتیکی درسوخت وسازCO2 که یکی ازترکیبات اسیدهای فوق می باشد،دچاراشکال است درنتیجه به سلولهای مغزی آسیب می رساند.
علائم :
۱٫ حمله های ناگهانی وفعالیت تکانشی
۲٫ اختلال دردستگاه تنفس
۳٫ عقب ماندگی ذهنی پیش رونده.
به وسیله آزمایش کلرآهن می توان مقدارسه اسیدآمینه دفع شده رادرخون اندازه گیری کردوبارژیم غذایی دررابطه باسه اسیدآمینه فوق می توان ازشیوع بیماری جلوگیری کرد.
سوخت وساز چربیها
عموماً چربیهادرکلیه سلولهای بدن انسان وجود دارد وآنزیم های گوناگون دربدن وجود دارد که تجزیه این چربیها رابه عهده دارد.چنانچه آنزیمی که بایدچربی راتجزیه کند غیرفعال باشدچربی درسلولها تجمع یافته وموجب بزرگ شدن طحال می گردد.علاوه برآن تجمع چربیهادربافتهای مغزی باعث نارسائی های هوشی نیزمی گردد.
بیماری نیمین پیک
دراین بیماری اشکال سوخت وسازماده چربی اسفینگومیلین است.
خصوصیات:
۱)بزگی شکم به علت جمع شدن ماده چربی اسفینگومیلین دربافتهای بدن
2)بزگی کبدوطحال ۳)کم خونی
4)حالتی به نام آتاکسی(اختلال درراه رفتن- اختلال درفعالیتهای حرکتی).
5)عقب ماندگی ذهنی پیش رونده وازسطحی تاعمیق دیده می شود(شدید وعمیق)
بیماری فنیل کتونوریا(p.k.u )
برای اولین بارتوسط کولینگ کشف وبه عنوان یک اختلال سوخت وسازموروثی معرفی گردید.این بیماری از طریق ژنهای مغلوب وکروموزوم های معمولی ازوالدین به کودک منتقل می شود وموجب بروزعقب ماندگی نسبتاً شدیدمی گردد.دراین بیماری اسیدآمینه فنیل آلانین که درموادچربی زیاد یافت می شود دچارعدم سوخت وسازشده و مقدارآن درخون افزایش می یابد.درشرایط طبیعی مقداری ازفنیل آلانین با دخالت آنزیمهای مربوطه به تیروزین تبدیل می شود و مقداری نیزبه اسیدفنیل پیرویک تبدیل شده و ازطریق ادراردفع می گردد.ولی درافرادمبتلا به p.k.u،اسیدآمینه فنیل آلانین به تیروزین تبدیل نمی شود و یا به صورت ناقص تبدیل می شود وازطرفی مقداراسید فنیل پیرویک بالارفته وازادراردفع می شود.افزایش تدریجی فنیل آلانین درخون ورسوب تدریجی آن موجب آسیب تدریجی به مغزمی شود.ازطریق آزمایش ادراروخون می توان این بیماری راتشخیص داد.یعنی بااندازه گیری مقدارفنیل آلانین درخون تشخیص مقداراسیدفنیل پیرویک دفع شده ازادراروهمچنین آزمایش کلرآهن می توان به این بیماری پی برد.
علائم دردوران نوزادی:
۱٫ استفراغ به دنبال وروداسیدآمینه فنیل آلانین مخصوصاً بعدازخوردن شیرمادر
۲٫ ناراحتی هایی نظیراگزماوجوش های چرکی.
۳٫ بیش ازحدبوی ادرارنوزاد .
۴٫ اگرکهنه بچه رازیرآفتاب بیندازید رنگ آن تغییرمی کندولی دربچه های مبتلابهp.k.u کهنه رنگ ارغوانی به خودمی گیرد.
علائم بعداز۵یا۶سالگی:
۱) دندانهای پیش بیش ازحدبزرگ شده وبین آنهافاصله می افتد.
۲) جمجمه به اندازه کافی رشدنمی کند.
۳) رنگ چشم معمولاً آبی ورنگ موخرمایی یاطلایی می باشد
۴) اختلال تکلم وبی قراری دراین افراد زیاد دیده می شود.
۵) عقب ماندگی خفیف ومتوسط است ومعمولاً باحملات صرع همراه می باشد.
پیشگیری ازطریق رژیم غذایی وهمچنین تزریق آنزیم مربوطه امکان پذیراست.رژیم غذایی شامل موادغذایی فاقد اسیدآمینه فنیل آلانین است.مثلاً قطع شیرمادرواستفاده ازشیرهای خشک بافنیل آلانین کنترل نشده است
طبقهبندیهای عقبماندگی ذهنی
محور اول: طبقهبندی حول محور روانی – اجتماعی
امروزه یک طبقهبندی توصیفی و کنشی از عقبماندگی ذهنی به وسیله انجمن AAMR رو به تکامل است. این طبقهبندی شامل مقولههای عقبماندگی ذهنی خفیف، متوسط، شدید و عمیق میباشد. توصیف ویژگیهای رشد و تحول شناختی، اجتماعی و شغلی عقبماندگان ذهنی در همین چهار سطح نشان داده میشود.
1. سنین پیشدبستانی(تولد تا ۵ سالگی)
خفیف: میتواند مهارتهای اجتماعی و برقراری ارتباط را توسعه دهد. حداقل عقبماندگی ذهنی در زمینههای حسی – حرکتی را داشته و اغلب در مقایسه با افراد عادی قابل تفکیک نیستند مگر در سنین بالا.
متوسط: میتواند حرف بزند و رابطه برقرار کند و به آگاهی محدود اجتماعی و تحول حرکتی متوسط دست یابد. از آموزشهای مربوط به خودیاری بهرهمند شود. میتوان او را در از عهده برآمدن کارها با یک سرپرستی مناسب و سبک، یاری داد.
شدید: رشد و تحول حرکتی، ضعیف و گفتار بسیار کم است. عمدتا در استفاده از آموزشهای اولیه(مثل لباس پوشیدن و …) و در برقراری ارتباطهای ساده و اجتماعی بسیار ناتوان است.
عمیق: دارای عقبماندگی آشکار، حداقل توانایی در کششهای حسی – حرکتی و نیازمند مراقبت و پرستاری است.
2. سنین دبستانی(۶ تا ۲۰ سالگی)
خفیف: میتواند تا اواخر نوجوانی نهایتا در کلاس پنجم، مهارتهای تحصیلی را یاد بگیرد. میتوان او را به سوی سازش اجتماعی هدایت نمود. وی آموزشپذیر است.
متوسط: میتواند از آموزشهای مهارتهای اجتماعی و شغلی بهرهمند شود. کمتر احتمال دارد که تا بالاتر از کلاس دوم پیشرفت کند. در کسب موضوعات درس بالاتر از کلاس دوم ابتدایی ناتوان است. احتمالا رفتوآمد به تنهایی به مکانهای آشنا را میتواند بیاموزد.
شدید: میتواند حرف بزند یا برقراری ارتباط را بیاموزد. میتوان او را در کسب عادات بهداشتی اساسی آموزش داد. میتواند از آموزشهای منظم و سیستماتیک عادات بهرهمند شود. قادر به استفاده از آموزشهای حرفهای نیست.
عمیق: تا حدودی رشد و تحول حرکتی وجود دارد. ممکن است به حداقل یا کمترین مقدار آموزش در زمینههای خودیاری، واکنشی مثبت نشان دهد.
3. سنین بعد از مدرسه(۲۱ سالگی به بالا)
خفیف: اغلب میتواند مهارتهای اجتماعی و حرفهای را که برای حداقل خودکفایی، ضروری است کسب نماید. اما ممکن است احتیاج به راهنمایی و کمک پیدا کند، مخصوصا موقعی که تحت فشارهای اجتماعی و اقتصادی قرار میگیرد.
متوسط: احتمالا به مراقبت از خود به وسیله کارهای ساده و نیمهماهر آن هم تحت شرایط حمایت شدن دست مییابد. زمانی که تحت فشارهای اجتماعی و اقتصادی خفیفی قرار میگیرد، نیاز به سرپرستی و راهنمایی دارد.
شدید: احتمالا با سرپرستی کامل دیگران میتواند در مراقبت از خود بهطور نسبی مشارکت داشته باشد. میتواند مهارتهای مربوط به حمایت از خود را در محیطهای کنترلشده در پایینترین سطح مقید بودن توسعه دهد.
عمیق: تا حدودی رشد و تحول حرکتی و گفتار وجود دارد. احتمالا به کمترین حد از خودیاری دست یابد و نیازمند مراقبت و پرستاری است.( مسائل عقبماندگی ذهنی، اداره بهداشت، آموزش و بهزیستی ایالات متحده آمریکا، چاپخانه دولتی واشنگتن، ۱۹۶۹؛ترجمه، مهرشاد محمدی،۱۳۹۰)
یکی از اجزاء کلی طبقهبندی رفتاری علاوه بر هوش، رفتار سازشی است. رفتار سازشی، ترکیبی از جنبههای متعدد رفتار وقایعی از طیف وسیعی از تواناییها و کم توانیهای خاص است؛ رفتارهایی که تحت عناوین هوشی، کرداری، انگیزشی، اجتماعی و حسی – حرکتی ردهبندی میشوند. بنابراین کنش هوش عمومی با سطح رفتار سازشی همبستگی دارد.
البته در سطوح کنش فرد در هر دو بعد هوشی و رفتار سازشی، تفاوتهای فردی ملحوظ است که این امر بهویژه در سطوح عقبماندگی خفیف و مرزی که بهتر است گفته شود “کمهوش مرزی” چشمگیرتر است. زیرا بسیاری از افراد که در سطح کمهوشی مرزی قرار دارند، رفتار سازشی مناسبی نشان میدهند. اندازهگیری رفتار سازشی به عنوان یک عامل مسلم در تشخیص عقبماندگی بسیار ضروری است.
محور سوم: طبقهبندی حول محور انتظارات و اکتسابات آموزشگاهی
الف: کودکان کندآموز
با توجه به اینکه هوشبهر افراد عادی ۱۰۰ میباشد، چنین کودکانی از نظر معیارها و مقاصد آموزشی و پرورشی، عقبمانده شناخته نمیشوند و هوشبهرشان بین ۹۰ – ۷۵ میباشد. آنها کمی دیرانتقال بوده و در درک و بیان مفاهیم پیچیده از خود ضعف نشان میدهند، اما در ظاهر کردن رفتارهای سازشی متناسب با محیط فرهنگی و اجتماعی خود مشکل ویژهای ندارند. آنها در مدارس عادی مشغول تحصیل میشوند؛ زیرا با تلاش و پشتکار بیشتر خود و توجه و راهنمایی معلم میتوانند همانند کودکان عادی از نظر تحصیل پیشرفت کنند.
ب: کودکان عقبمانده ذهنی آموزشپذیر
یک کودک عقبمانده ذهنی آموزشپذیر به دلیل اینکه رشد و تحول او کمتر از متوسط است، در استفاده از برنامههای مدارس ابتدایی عادی ناتوان است. لیکن او میتواند ظرفیت یادگیری خود را در سه زمینه تکامل بخشد:
۱) آموزشپذیری در موضوعات تحصیلی آموزشگاه در یک سطح حداقل
۲) آموزشپذیری در سازشیافتگی اجتماعی در حد اینکه بتواند در جامعه بهطور مستقل زندگی کند
۳) کسب کفایت شغلی بهطوری که بتواند بعد از دوره جوانی خود را کلی یا جزئی حمایت کند.
هوشبهر چنین کودکانی ۷۵ – ۵۰ میباشد. چنین کودکانی حداکثر در زمانهای اولیه رشد، طبیعی به نظر میرسند؛ زیرا هیچگونه علایم ظاهری ندارند و عقبماندگیشان آشکار نمیگردد، مگر اینکه در مدرسه از نظر یادگیری مهارتهای تحصیلی از خود ضعف نشان دهند. این کودکان از تمرکز کافی و رغبت به فعالیتهای فکری و ابتکاری چندانی برخوردار نیستند و به همین دلیل اغلب او را به عنوان دانشآموزان مستعد ضعیف میشناسند. این گروه از کودکان دارای سازشیافتگی اجتماعی و قابلیتهای حرفهای بوده و با تمرین و تکرار، کارهای عملی نیمهماهر را به خوبی انجام میدهند. آنان در مواقع انتقاد، از استدلال و بیان مناسبی برخوردار نیستند و اگر محیط عاطفی آنها آزاردهنده نباشد شخصیتی مطیع و سازشیافته دارند.
ج: کودک عقبمانده ذهنی تربیتپذیر
یک کودک عقبمانده ذهنی تربیتپذیر، کودکی است که در زمینههای پیشرفت تحصیلی و کسب سازشیافتگیهای اجتماعی برای زندگی مستقل آینده و سازش برای انجام مهارتهای شغلی در دوره جوانی، قابل آموزش نیست.
یک کودک عقبمانده ذهنی تربیتپذیر، در مجموع میتواند مهارتهای خودیاری از قبیل؛ لباس پوشیدن، غذا خوردن و مسواک زدن را بیاموزد. او قادر است سازشیافتگی اجتماعی را در برقراری ارتباط با خانواده و همسایگان فراگیرد. میتواند در خانه و یا موسسات شبانهروزی و کارگاههای اجتماعی از نظر اقتصادی سودمند باشد، بهطوری که با حداقل درآمد ناشی از مشاغل ساده سربار جامعه نباشد. نمرات آزمون هوشی یک کودک تربیتپذیر، ۳ تا ۴ انحراف معیار زیر هنجار است و هوشبهری بین ۵۰ – ۲۵ را دارا میباشد. کودک عقبمانده ذهنی حمایتپذیر یا وابسته کامل، به دلیل اینکه عقبماندگی در این نوع عمیق است، در فراگیری امور خودیاری و اجتماعی شدن ناتوان است. همچنین استعداد فراگیری مهارتهای شغلی را ندارد و در کسب درآمد عاجز است. چنین کودکی به سرپرستی مداوم بزرگسالان خود نیازمند است. یک کودک عقبمانده حمایتپذیر، هوشبهرش بیش از پنج انحراف معیار زیر هنجار است و در واقع هوشبهر او کمتر از ۲۵% میباشد و غالبا به معلولیتهای شدید دیگر دچار است و برای حفظ بقای خود به مراقبت و سرپرستی مستقیم دیگران نیازمند است.
طبقه بندی از دیدگاه روانشناسان
۱- عقب مانده عمیق (کانا یا کورذهن ) : در بین افراد عقب مانده بیشترین نقص ذهنی را افراد عقب مانده عمیق دارند،بهره هوشی آنها بر اساس آزمونهای هوشی معتبر بیشتر از ۲۵ نیست،افراد عقب مانده عمیق صحبت کردن را نمی آموزند و نمی توانند نیازهای جسمی خود را به طور مستقل برطرف سازند. عقب مانده های عمیق علاوه بر نارسایی های شدید ذهنی معمولا به ناهنجاریهای حسی و حرکتی ،بدشکلیهای صورت و سر و کوتاهی اندام،هستند اعضای صورتشان نامتقارن است و جمجمه ای بزرگتر یا کوچکتر از حد معمول دارند،شکل چشمها و گوشها و دندانها عادی نیست و معمولا قادر به کنترل ادرار و مدفوع نیستند و مبتلا به حملات صرع یا فلج مغزی و مشکلات جسمی دیگر هستند و معمولا در طبقه بندی کودکان چند معلولیتی قرار می گیرند چراکه بیش از یک نقص دارند و در تمام عمر تنها یک زندگی نباتی دارند و لذا به آنان عقب مانده های ذهنی « وابسته یا پناهگاهی » نیز گفته می شود .عمر این افراد بسیار کوتاه است و در اثر ابتلاء به بیماریهای مختلف از بین می روند . بر اساس نظریه پیاژه این گروه در دوره « حسی- حرکتی » قرار می گیرند و در حداکثر رشد جسمی از نظر ذهنی مانند کودکان ۲ ساله و پایین تر عمل می کنند . این گروه علی رغم تمام مشکلاتی که دارند عاطفه و محبت اطرافیان را درک می کنند و با واکنش های خود به آن پاسخ می دهند .
۲- عقب مانده شدید ( کالیو یا سبک مغز یا سفیه ) : بهره هوشی این افراد بین ۲۵ تا ۴۰ است،آنها ممکن است نتوانند زبان آموزی را در حد بیان واژه ها ، عبارات ساده و درک محدود گفتار دیگران بیاموزند . این گروه را می توان با آموزش مناسب برای رفع برخی از نیازهای شخصی خود مانند :غذا خوردن،لباس پوشیدن و نظافت تربیت کرد .آنان برای یادگیری خواندن ،نوشتن وحساب کردن استعداد لازم و کافی را ندارند .این گروه نیز مانند گروه اول اغلب مشکلات جسمی و اختلالات حسی وحرکتی دارند؛اما صورت آنان وضع نامتجانس گروه قبل را ندارد و می توانند ادرار و مدفوع خود را کنترل نمایند .ادراک این گروه نسبت به گروه عقب مانده عمیق بهتر است و از لحاظ عاطفی بسیار سریع تحت تاثیر دیگران قرار می گیرند و برخی از آنان بسیار بیش فعال هستند و ممکن است مرتکب آتش سوزی ،تجاوز و یا حتی قتل شوند برخی دیگر برعکس بسیار گوشه گیر و منزوی هستند . براساس نظریه پیاژه این گروه درمرحله اول دوره « پیش عملیاتی » قرار می گیرند ودر حداکثر تحول از نظر ذهنی ، مانند کودکان ۴ ساله و پایین تر عمل می کنند .
۳- عقب مانده ذهنی متوسط : بهره هوشی این گروه از افراد عقب مانده بین ۴۰ تا ۵۵ است با اینکه نارسایی هوشی در این گروه کمتر از دو گروه قبلی است ،اما به طور کلی از نظر استعدادهای ذهنی ،قدرت استدلال و قضاوت و اعمال پیچیده ذهنی ضعیف می باشند . مشکلات و ناهنجاریهای جسمی و حرکتی این گروه کمتر از دو گروه پیشین است ،اما لکنت زبان ، تاخیر در تکلم و انجام فعالیتهای حرکتی در بین آنها شایع است . این گروه را با استفاده از روشهای ویژه آموزش ،تربیت کرد و تا چند کلمه خواندن را به آنان آموزش داد . این افراد می توانند بصورت کارگر غیر ماهر در کارگاهها یا کارخانجات تحت نظارت به فعالیتهای شغلی بپردازند . بر اساس تقسیم بندی پیاژه این گروه در مرحله دوم دوره « پیش عملیاتی » قرار دارند و در حداکثر تحول از نظر ذهنی مانند کودکان ۶ ساله عمل می کنند .
۴- عقب مانده ذهنی خفیف (کودن یا کندذهن ) : این گروه از افراد عقب مانده دارای بهره هوشی بین ۵۰-۵۵ تا ۷۰ هستند . این گروه نسبت به گروههای دیگر عقب مانده ذهنی از دقت ، تمرکز ، حافظه و استعداد یادگیری بهتری برخوردار هستند و می توان خواندن ،نوشتن و ریاضیات را در سطح ابتدایی و برای رفع نیازهای روزانه زندگی عادی به آنان آموزش داد . این گروه در تمام زمینه های ذهنی ، تکلمی زبانی ،حرکتی ،اجتماعی آموزشی و…از کودکان عادی پایین تر عمل می کنند اما گاه استعدادهای ویژه ای در آنان دیده می شود که والدین این استعدادها را به اشتباه دلیل بر هوشمندی کودک خود می دانند لذا این افراد را گاه « کودن های دانشمند » نامیده اند .این گروه معمولا افرادی زودباور ، تلقین پذیر و در حل مشکلات و دفاع از حقوق خود نا توان هستند . به طور کلی عقب مانده های خفیف را به دو دسته ۱- کودن های آرام یا هماهنگ یعنی افرادی مطیع ،سر به زیر و مایل به انجام کارهای مفید و۲- کودن های نا آرام و نا هماهنگ ، یعنی افرادی با اختلالات عاطفی ،بیقرار و مضطرب تقسیم می کنند . دسته دوم معمولا بیشتر آلت دست افراد مجرم می شوند . والدین کودکان عقب مانده عمیق و شدید معمولا از نظر ذهنی در حد متوسط افراد اجتماع هستند ، اما والدین افراد عقب مانده خفیف یبشتر در حد کودن ها می باشند . بر اساس تقسیم بندی پیاژه این گروه در مرحله اول دوره « عملیات عینی » قرار دارند و در حداکثر رشد جسمی از نظر ذهنی مانند کودکان ۷ تا ۸ ساله و پایین تر عمل می کنند . (روانشناسی کودکان عقب مانده ذهنی دکترسیف نراقی – دکتر نادری)
گروه بندی عقب ماندگان ذهنی از نظر آموزشی و تربیتی و درمانی
از نظر آموزشی به کودکی عقب مانده گفته می شود که به علت محدودیت استعداد وتواناییهای ذهنی به روشهای خاص آموزشی نیازمند است .
· الف– عقب مانده های ذهنی درمان ناپذیر یا افراد پناهگاهی
· ب– عقب مانده های ذهنی درمان پذیر
افراد دسته دوم خود به آموزش پذیر و تربیت پذیر تقسیم می شوند .
عقب مانده های درمان نا پذیر و ویژگیهای آنان
عقب مانده های عمیق هوشی که بیشتر به علل ارثی و مادر زادی به ناهنجاریهای متعدد مبتلا شده اند در این گروه جای می گیرند . هوشبهر آنان زیر ۲۵ است .دارای معلولیتهای چند گانه اند.اکثرا“ ظاهری غیرعادی دارند ودر بالاترین سن و موقعیت در حد کودک 3 ساله رفتار می کنند .
عقب مانده های درمان پذیر
این گروه که اکثریت بسیارزیاد عقب مانده ها را دربرمیگیرد درجات متفاوتی از نارساییها وناهنجاریهای هوشی را دارا می باشند .
این افرادبه دودسته آموزش پذیروتربیت پذیر تقسیم می شوند .
افرادی که هوشبهر آنان بین۵۶تا۷۰ یا ۵۰ تا ۷۵ است آموزش پذیر خوانده می شوند . این افراد از لحاظ قدرت فراگیری و استفاده از حواس دارای تاخیر هستند از نظر دانستن لغات ضعیف بوده و مفاهیم را خوب درک نمی کنند و از جنبه عاطفی واکنشهای لازم را بدست نمی آورند . تمرکز دقت در اینان محدود است .
افراد این گروه درصورت برخورداری از برنامه های آموزشی در سه زمینه ظرفیت رشد دارند :
۱- آموزش پذیری در سطوح دروس ابتدایی
۲- آموزش پذیری درتطابق اجتماعی تا کودک بتواند به استقلال نسبتا“ مناسبی در جامعه دست یابد .
۳- به دست آوردن شغلی که با آن بتواند دربزرگسالی به طورکامل یا نسبی مخارج خود را تامین کرده و از خود نگهداری کند .
عده زیادی از افراد آموزش پذیر در مدارس معمولی به تحصیل اشتغال دارند که دلایل آن عبارت است از :
هزینه فراوان و بالای موسسات نگهداری و آموزش
تعصب خانواده ها مبنی بر اینکه کودکانشان همراه با عقب مانده ها تحصیل نکنند.
اعتقاد بسیاری از مربیان که آموزش کودکان آموزش پذیر و کودکان دیر آموز نباید از هم جدا باشد .تنها عیب این روش آموزشی این است که کودکان آموزش پذیردرمدارس عادی ، خیلی زود متوجه کمبودهای خود می شوند.با این حال لازم است برنامه های آموزشی و روشهای آن وزمان اجرای برنامه هازیر نظر مشاوران مخصوص که دراین رشته تخصص دارند اجرا شود .
افراد این گروه دارای هوشبهر بین ۲۶ تا ۵۰ هستند و تواناییهای تحصیلی آنان از یک کودک ۷ساله تجاوزنمی کند.عقب ماندگی آنان درخلال نوزادی و خردسالی مشخص می شود .
این افراد می توانند اعمال ساده مربوط به خود را با آموزش فرا گیرند ودراثرتربیت می توانند ادرار و مدفوع خود را کنترل کنند .
ویژگیهای عقب ماندگی ذهنی در DSM- III R
۱- عملکرد هوشی کلی به طور قابل ملاحظه ای پایین ترازحد طبیعی بوده وهمراه است
۲- نقص یا اختلال قابل ملاحظه در کارکرد انطباقی و
۳- شروع قبل از ۱۸ سالگی
این تعریف مشابه تعریف AAMDاست.
فهرست اصطلاحها وواژه ها
سازمان بهداشت جهانی اصطلاح زیرهنجاری را توصیه می کند که مشتمل بردوطبقه مشخص است .عقب ماندگی ذهنی و نقیصه عقلی.
اصطلاح ضعف عقلانی به معنی انواع خفیف عقب ماندگی ذهنی استفاده می شود .
اصطلاح اولیگوفرنی در روسیه و کشورهای همجوار و ممالک اسکاندیناوی و اروپای غربی رایج است .
اصطلاح بی عقلی درروانپزشکی جدید کاربردی ندارد مگر در موارد نادری که به مراحل انتهایی بیماریهای دژنراتیو اطلاق می شود .
دلایل دشواری مشکل طبقه بندی کودکان عقب مانده ذهنی
· تنوع وتعداد عقب ماندگیها با شماره آنها برابر است
· عقب ماندگی ممکن است به علتهای گوناگون ایجاد شود.
· شدت و ضعف و متنوع بودن در عقب ماندگان ذهنی
1- گروه عقب مانده های عمیق (ابله،تهی مغز)
این افراد ۳ تا ۵ درصد عقب مانده ها را تشکیل می دهند.
هوشبهر این افراد از ۲۵ تجاوز نمی کند و تواناییهای آنان از نظر ذهنی در هر سنی باشند از یک کودک ۳ ساله تجاوز نمی کند .
ناهنجاریهای حسی وحرکتی وبد شکلی های سر و صورت و کوتاهی اندام در آنان دیده می شود صورت آنان نا متقارن وجمجمه انان بزرگتر یا کوچکتر از حد عادی است و۰۰۰
وابستگی شدید برای انجام دادن کارهای ساده و رفع احتیاجات اولیه خود وبه همین لحاظ به آنان کودکان وابسته یا پناهگاهی می گویند .
۲ -گروه عقب مانده های شدید (سبک مغز ،کم خرد،سفیه)
هوشبهر این افراد بین ۲۶ تا ۵۰ است . توانایی های آنان در سنین گوناگون همانند کودکان ۳تا۷ ساله است. افراد این گروه ۱۰ تا ۲۰ درصد کودکان عقب ماند ه را تشکیل می دهد .
آنان قادر به فراگیری انجام امور ساده می باشند و می توانند تا اندازه ای از خود مراقبت کنند وازعهده خوردن غذا و پوشیدن لباس و نظافت خود بر می آیند .
به علت این که تربیت پذیر هستند و وابستگی نسبی نشان می دهند به آنها کودکان نیمه وابسته هم می گویند.
۳ – گروه عقب مانده های متوسط (کودن – کند ذهن)
هوشبهر کودکان این گروه بین ۵۱ تا ۷۰ است و سن عقلی آنان از حد کودکان ۱۰ ساله تجاوز نمی کند . افراد این گروه 75 تا ۸۵ درصد کودکان عقب مانده را تشکیل می دهد . در نیروی قضاوت و استدلال نارسایی مشهود است .تاخیردرراه رفتن و لکنت زبان دارند . دایره لغات آنان محدوداست .
۴ – گروه مرزی (ساده لوح یا کم استعداد )
دارای هوشبهر بین ۷۱ الی ۸۰ هستند و از لحاظ توانایی حداکثرتا حد کودکان ۱۲ ساله عادی هستند .افراد این گروه دارای ضعف قوای فکری هستند و توانایی قضاوت و استدلال مطلوب را ندارند .
۵ – گروه عادی ضعیف یا ساده
دارای هوشبهر بین ۸۱ تا ۹۰ هستند . اندکی کند ذهن و کند انتقال هستند و از عهده فهم و ادراک و بیان مفاهیم عالی و پیچیده بر نمی آیند . افراد این گروه با تمرین در کارهای عملی و حرفه ای می توانند موفق شوند و به سازگاری شغلی و اجتماعی برسند و می توانند در شرایط مطلوب دوره راهنمایی را به پایان برسانند .
از زمانهای قدیم عقب ماندگی های ذهنی را از نظر پزشکی به دو دسته تقسیم می کردند .
o عقب ماندگی های اصلی یا ارثی که وراثت عامل اصلی عقب ماندگی تلقی می شود
o عقب ماندگیهای ثانوی یا محیطی که عوامل محیطی در ایجاد عقب ماندگی تاثیر داشت .
۱- عقب ماندگی ذهنی خفیف :میزان هوشبهر از ۵۰-۵۵تاحدود ۷۰
۲ – عقب ماندگی ذهنی متوسط : میزان هوشبهر از ۳۵- ۴۰تا۵۰-۵۵
۳- عقب ماندگی ذهنی شدید: میزان هوشبهر از ۲۰تا ۲۵ تا ۳۵- ۴۰
۴ – عقب ماندگی ذهنی عمیق : میزان هوشبهرزیر ۲۰تا۲۵
عقب ماندگی ذهنی با شدت نامشخص
این عقب ماندگی برابر با عنوان آموزش پذیر است . حدود ۸۵ درصد افراد عقب مانده در این گروه قرار دارد . کمترین اختلال را در زمینه های حسی – حرکتی از خود نشان می دهند درسطح بالاترسنی،از کودکان عادی متمایز می گردند .
این عقب ماندگی معادل عنوان تربیت پذیر است. افراد این گروه ۱۰ درصد کل جمعیت عقب مانده های ذهنی را تشکیل مید هد
عقب ماندگی ذهنی شدید
این گروه حدود 3تا ۴ درصد عقب مانده های ذهنی را تشکیل می دهند .
حدود ۱تا۲درصد عقب ماندگان ذهنی را تشکیل می دهند
پیشگیری و درمان عقب ماندگی ذهنی
در امر پیشگیری عقب ماندگیهای ذهنی همانطور که قبلاً نیز ذکر شد روشهای عقیم کردن،اصلاح نژاد و جلوگیری از ازدواج عقب ماندگان ذهنی چندان عملی نبوده و قابل اجرا نیست.
در این مبحث به طور کلی سه روش پیشگیری مورد مطالعه و بحث قرار می گیرد.
پیشگیری اولیه۱
در این روش سعی می شود از بروز بیماری به طور کلی جلوگیری شود به طوری که شخص به بیماری مبتلا نشود.نمونه این روش ، واکسیناسیون است.با واکسیناسیون از بروز بعضی از بیماریها جلوگیری کرده و مانع بروز بیماری می شوند(علاج واقعه قبل از وقوع).در مورد عقب مانده ها نیز این نوع پیشگیری قابل اجراست.همانطوری که برای پیشگیری بیماری باید عامل بیماریزا،طرز شیوع،انتشار و نحوه ایجاد بیماری را بدانیم.برای اجرای پیشگیری در عقب ماندگیها نیز باید نکات زیر را رعایت کنیم:
1.Primary prevention
۱- بررسی های اپیدمیولوژیک عقب ماندگی ها
۲- بررسی های اتیولوژیک عقب ماندگی ها
۳- آموزش بهداشت همگانی جهت پیشگیری از عقب ماندگی ها
درباره بررسی های اپیدمیولوژیک و اتیولوژیک در صفحات قبل نکات لازم گفته شده و ضمناً یادآور شدیم که چگونه می توان از بروز عقب ماندگیهای مختلف جلوگیری کرد.آزمایش آمونیسنتز در هفته ۱۴ تا ۱۶ حاملگی جهت کشت و مطالعه کروموزومی،بررسی های متابولیکی و شیمیایی،آزمایشهای نمونه برداری از جفت در هفته های ۸ تا۱۰ حاملگی،سونوگرافی ،آزمایشهای تحمل برای تشخیص ناقلین ژنهای معیوب، جلوگیری از ازدواجهای درون فامیلی، و هم خونها،جلوگیری از ازدواجهای زودرس یا جلوگیری از حاملگی
در سنین خیلی بالا مثلا بعد از ۴۰ تا ۴۵ سالگی، جلوگیری از بیماریهای زمان بارداری و حوادث زایمانی و بعد از زایمان ، مشاوره ژنیتیکی در خانواده هائیکه کودک عقب مانده با اختلال ارثی دارند همه جزء پیشگیری اولیه محسوب می شوند.
پیشگیری ثانوی۱
در این روش سعی می شود با روش بیمار یابی و تشخیص زودرس و اجرا درمان صحیح و پی گیری مداوم درمانی از بروز بیماری یا شدت آن کاست.مثال رایج آن عکسبرداری منظم از ریتین افرادی است که با مسلولین تماس دارند و یا آزمایش ترشحات اعضای تناسلی زنان برای تشخیص زودرس بیماریهای رحم مخصوصاً سرطانهاست که بیماری را قبل از اینکه غیر قابل علاج شود تشخیص داده و درمان می کنند.
در مورد عقب مانده ها همان طور که ملاحظه کردید آزمایش ادرار برای تشخیص زودرس در فنیل کتونوری و گالاکتوسمی انجام می شود تا قبل از اینکه کودک به عقب ماندگی دچار شودبتوان با برنامه غذایی مخصوص از پیدایش عقب ماندگی جلوگیری کرد.آزمایش ادرار حتی قبل از ترک بیمارستان به منظور بیماریابی در خانواده های در معرض خطر لازم و ضروری است.
آزمایش ادرار و خون کودکان،آزمایشهای لازم از نظر غدد مترشحه داخلی،درمان فوری و قطعی و پیگیری ضربه های مغزی،بیماریهای عفونی و عوارض آن، بیماری صرع و همچنین عمل جراحی مغز مخصوصا برای جلوگیری از شدت هیدروسفالیها، برداشتن کانون های ضربه ای و نظایر آن، همه جزو این نوع پیشگیری محسوب می شود.
1.Secondary prevention
پیشگیری ثالث۱
در این روش سعی می شود بیمار مبتلا را طوری درمان کنند که بتواند به زندگی عادی و روزمره خود ادامه دهد و به اصطلاح از معلول شدن،مزمن شدن بیماری و مرگ بیمار جلوگیری شود.
بازتوانی یا نوتوانی یا توانبخشی(احیاء دوباره)۳ اصلاحاتی که به این نوع درمان داده می شود زیرا با این روش درمان همانطور که از اسمش پیداست به بیمار توانایی داده می شود تا بتواند به کار و حرفه خود برگردد و از یک زندگی عادی برخوردار شود.در مورد عقب مانده ها این نوع درمان موقعی اجرا می شود که عقب ماندگی،وضع و نوع تواناییهای کودک تشخیص داده شده است و بر حسب اینکه کودک جزو کدام دسته قرار می گیرد نسبت به درمان و تعلیم و تربیت او اقدام می شود.(روانشناسی کودکان نوجوانان و استثنایی،بهروز میلانی فر،نشر قومس،۱۳۸۶).
درمان کودکان عقب مانده ذهنی با دلفین
دلفین ها به درمان کودکان عقب مانده ذهنی کمک می کنندهائو هائو Hao Hao دختر کوچولوی ۴ ساله در تاریخ ۲۳ فوریه زمانی که در حال بازی با دلفین های باغ وحشی در جنوب چین بود بالا و پایین می پرید و گریه می کرد. او اولین بیمار عقب مانده ذهنی بود که در این باغ وحش تحت درمان قرار گرفته بود. شش ماه پس از تولد هائو هائو ، تشخیص عقب ماندگی ذهنی در وی مسجل گردید.خانواده هائو هائو ، وی را به بیمارستانهای مختلف بردند اما هیچ درمان موثری حاصل نگردید. این کودک هنوز هم از مشکلات تکلم و ارتباط با دیگران، کاهش تمرکز و ضریب هوشی کمتر نسبت به همسالان خود رنج می برد.
خانواده هائو هائو به این نکته پی برده بودند که امواج اولترا سونیک (ماورائ صوت) که بواسطه دلفین ها ساطع می شود، ممکن است در درمان و بهبود این شرایط (عقب ماندگی ذهنی) مفید واقع شود. بنابر این آنها با باغ وحشها تماس گرفتند و پس از تلاش های مکرر سر انجام در یکی از باغ وحشها به مطلوب خود دست یافتند و مسئولین باغ وحش را متقاعد کردند تا نمایش دلفین های خود را زودتر از سال قبل آغاز کنند.
مسئولین باغ وحش، هائو هائو را به عنوان مهمان کوچولوی خود پذیرفتند و هزینه درمان وی را تحت پوشش قرار داده و وسایل راحتی وی را در باغ وحش فراهم آوردند. به گفته خانواده هائو هائو ، زمانیکه هائو هائو در کنار دلفین ها بود فعال تر و با تمرکز بیشتر -بخصوص صبح ها- به نظر می رسید. حداقل فایده این کار این بود
۱٫٫Tertiary prevention
که این کودک ۴ ساله از بودن در کنار این دلفین ها لذت می برد. به گفته مدیر باغ وحش به نظر می رسد درمان با دلفین ها منجر به افزایش آگاهی عمومی و تحقیقات علمی به سوی درمان افرادی مانند هائو هائو می گردد.
اوتیسم۱
در سال ۱۹۴۳،لئوکانر،یک گروه ۱۱ نفر از کودکانی را توصیف کرد که الگوی بسیار مشخصی از نشانه های خاصی را ازخود نشان می دادند و در عین حال از کودکان مبتلا به دیگر اختلالات کودکی متمایز بودند. کانر این شکل شدید از آسیب شناسی روانی کودک را «اوتیسم اولیه کودکی»2 نام نهادکودکانی را که وی توصیف کرد از ابتدای زندگی به طور اشکار گوشه گیر و منزوی بودند.این کودکان همانند بچه های چند ماهه به آغوش کسی نمی رفتند از نگاه داشته شدن بیزار بودند،در آغوش والدینشان آرام وقرار نمی گرفتند و بیشتر ترجیح می دادند که تنها باشند این کودکان به افراد و همچنین محیط ، واکنش نشان نمی دادند،آنها اغلب اشیا را به شکلی یکنواخت و قالبی،دستکاری می کردند و بازی مناسبی نداشتند در بیماری های طیف پی دی دی ، اُتیسم بیشترین تعداد را دارا می باشد که تقریبا بین ۲ تا ۶ کودک از هر ۱۰۰۰ کودک به آن دچار می شوند ( به نقل از مرکز کنترل و پیشگیری بیماریها در آمریکا سال ۲۰۰۱ ) . این بدین معنا است که در کشوری مانند ایران با جمعیت حدود ۷۰ میلیون نفر احتمال می رود حدود ۲۸۰ هزار بیمار اُتیستیک وجود داشته باشند و فراموش نکنید که این تعداد هر روز در حال رشد می باشد . طبق مطالعات انجام شده توسط وزارت آموزش و سایر سازمان های دولتی آمریکا ، اُتیسم در این کشور با نرخ رشدی برابر با ۱۰ تا ۱۷ درصد در حال ازدیاد است .بیش از چار دهه از شناساندن اوتیسم توسط کانر سپری شده است اطلاعات زیادی در باره این نشانگان به دست آمده است.اوتیسم تقریبادر ۵/۴ مورد از ۱۰۰۰۰ تولد زنده رخ می دهددر بین کودکان اوتیستیک،پسرها به نسبت ۳ یا ۴ به ۱از دختران پیشی می گیرند. در سایر کشورها نیز مانند کشور ما این بیماری در حال رشد نگران کننده ای است که متأسفانه حرکت جدی از طرف سازمانهای مسئول در جهت شناساندن این بیماری به جامعه و موارد لازم انجام نشده است .
اُتیسم در سراسر دنیا دیده میشود و فقط در پسران بیشتر از دخترها مشاهده شده است . به عبارت دیگر نژاد ، مکان زندگی ، میزان سواد ، وضعیت مالی ، نوع اعتقاد ، شیوه زندگی ، و … هیچکدام تأ ثیری در شانس بروز اُتیسم ندارند (روانشناسی بالینی کودک،توماس آر کراتوچویل؛ترجمه،محمدرضا نایینیان و همکاران،انتشارات رشد،۱۳۸۸)
نشانه های عمومی بیماری اُتیسم
از زمانی که آگاهی عمومی در باره این اختلال شروع به افزایش کرد ( برای اولین بار دکتر لئو کانر در سال ۱۹۴۳ این بیماری را به صورت علمی توضیح داد ) ، بیشتر افراد حتی بعضی ازمتخصصین پزشکی و آموزشی ۱٫autism 2.early infantile autism
هنوز درک درستی از نحوه تأ ثیر گذاری این اختلال بر افراد ندارند و از چگونگی برخورد و درمان این افراد دانش کافی ندارند . به عبارت ساده تری میتوان گفت در میان این بیماران می توان افرادی را مشاهده کرد که تماس چشمی ، رفتار خوب اجتماعی و بعضی از فاکتورهائی را که در کودکان اُتیستیک مشاهده نمی شود ، داشته باشند ولی در عین حال در سایر فاکتورها با کودکان سالم فرق داشته باشند . به همین دلیل تشخیص و تعیین روش درمان و نیز بررسی پیشرفت و مشخص کردن مراحل درمان نیازمند افراد متخصص با دانش کافی می باشد .
از مشخصه اوتیسم محدودیت شدید و بنیادی در چندین زمینه مهم رشد می باشد:تعامل و ارتباط و همچنین رفتارمتقابل اجتماعی و توانایی بهره گیری از تخیلات. اُتیسم را می توان یک بیماری با طیف گسترده معرفی کرد . این بیماری میتواند نشانه های فراوانی داشته باشد که توسط این نشانه ها اُتیسم را می توان از درجات خفیف تا شدید درجه بندی کرد . اگرچه اُتیسم رامی توان توسط یک سری از رفتارها تشخیص داد ولی افراد اُتیستیک می توانند ترکیبی از این رفتارها را داشته باشند و الزاماً نباید رفتارهای اختلالی تعیین شده را به صورت یکجا از خود نشان بدهند . ممکن است دو کودک که یک تشخیص برای آنها داده شده است ، از نظر رفتاری با هم تفاوت نشان بدهند واز نظر مهارت ها نیز با هم تفاوت داشته باشند .
هر شخص اُتیستیک مانند بقیه افراد جامعه دارای شخصیت مختص به خود است و مانند تمامی افراد خصوصیات خاصی را دارا می باشد .بعضی از این کودکان ممکن است که از نظر گفتاری تأخیر کمی داشته و بتوانند با کمی کمک، ارتباط کلامی مناسبی را با دیگران بر قرار کنند ولی همین کودکان ممکن است از نظر ارتباطات اجتماعی رفتار مناسبی را از خود نشان ندهند . گاهی این کودکان برای شروع صحبت و تبادل کلامی ممکن است مشکل داشته باشند . افراد اوتیستیک معمولا در مکالمات ، یکطرفه رفتار می کنند یعنی فقط در رابطه با چیزی که خود علاقه دارند صحبت می کنند و از صحبتهای طرف دوم چیزی نمی فهمند . در بعضی از این کودکان خشونت و خود آزاری نیز مشاهده می شود . در افراد اُتیستیک ممکن است رفتارهای زیر نیز بروز کند:
۱- اصرار بر یکنواختی و مقاومت در برابر تغییرات.
۲-در بیان نیاز های خود دچار مشکل هستندو به جای استفاده از کلمات از اَداها و اشاره استفاده می کنند .
۳-تکرار کلمات ،خنده نابجا ، گریه بی مورد ، نشان دادن استرس و نگرانی بی علت .
۴-ترجیح می دهند که تنها باشند.
۵-پرخاشگری
۶-به سختی با دیگران رابطه برقرار می کنند .
۷-دوست ندارند که کسی را بغل کنند و یا اینکه کسی آنها را بغل کند .
۸-تماس چشمی ندارند و یا اینکه بسیار کم است .
۹-با روشهای معمول آموزشی نمی توانند چیزی بیاموزند.
۱۰-بازی های غیر عادی انجام می دهند.
۱۱- اشیاء در حال چرخش را دوست دارند و خود نیز سعی می کنند اشیاء را به حالت چرخش در بیاورند .
۱۲-دلبستگی غیر عادی به بعضی از اشیاء پیدا می کنند .
۱۳-از نظر احساس درد حساسیت بالاتر و یا پائین تری نسبت به افراد عادی دارند .
۱۴-ظاهراً از چیزی نمی ترسند .
۱۵-از نظر فعالیت های فیزیکی ، فعالیت زیادتر و یا کمتری نسبت به کودکان سالم دارند .
۱۶-حرکات بدنی آنها به صورت نرم و عادی نیست .
۱۷-اگرچه آزمایشات شنوائی بر روی آنها سالم بودن شنوائی آنها را ثابت می کند اما در برابر نام خود و دستورات
یکی دیگر از مشخصات کودکان اُتیستیک عدم نشان دادن علاقه و عاطفه در رابطه با اطرافیان است . البته این مورد هم مانند سایر موارد می تواند استثناء نیز داشته باشد .
رفتار اجتماعی
کودکان اوتیستیک، در رفتار اجتماعی کمبود عمیقی از خود نشان می دهند.این کودکان عموماً در گسترش ارتباطات با افراد دیگر شکست می خوردند.کودکان اوتیستیک به ندرت با سایرین تعامل دارند.آنها اغلب عواطف خود را بیان نمی کنند از تماس جسمانی جسمانی فعالانه خود داری می ورزند و از برخورد نگاهها اجتناب دارند آنها در کودکی در آغوش می گیرند کاملا خشک باقی می مانند و خودشان را رها می کنند کودکان اوتیستیک هنگامی که بزرگتر می شوند معمولا از والدینشان انتظار توجه واسایش ندارند.در عوض ترجیح می دهند تنها باشند.
تکلم زبان
برآورد می شود که ۵۰ درصد از کودکان اوتیستیک در تکلم کارکردی نا موفق اند. هر چند بعضی از کودکان از نظر فیزیولوژیکی دارای اجزای سالم برای تکلم هستند، اما فقط اصواتی را از خود خارج می سازند. این کودکان که قادر به تکلم نیستند ممکن است برای برقراری ارتباط به اطوارهایی به سبکی بسیار محدود همچون ابزاری متوسل شوند.
علاوه بر این،در کودکانی که قادر به تکلم می شوند(۵۰ درصد)،نابهنجاریهای تکلمی خاص و مشخصه اوتیسم شایع است.کودکان اوتیستیک کلامی تمایل به پژواک گویی دارند و لغات یا عبارات بیان شده دیگران را تکرار می کنند
رفتار تشریفاتی و اصرار بر یکنواختی
این مقوله چار رفتار شایع را در خود جای می دهد.نخست اینکه کودکان اوتیستیک ممکن است از خود بازی ضعیف یا خشکی نشان دهند.یعنی، آنها ممکن است به گونه ای تکراری قطعات یا سایر لوازم منزل را ردیف کنند یا اشیایی را با جنس یا شکل خاص جمع آوری کنند.دوم اینکه، کودکان اوتیستیک غالباً وابستگیهای شدیدی به اشیای خاصی پیدا می کنند.آنها ممکن است درباره اشیایی نا معمول همانند کارتهای تجاری،جاروهای برقی و اسباب بازیهای خاص وسواس فکری داشته باشند. سوم اینکه ،کودکان اوتیستیک ممکن است ذهنشان شدیداً به مفاهیمی ، نظیر رنگها،مسیر اتوبوسها،اعداد و الگوهای هندسی مشغول باشند.چهارم اینکه،بیشتر کودکان اوتیستیک امور روزمره یکنواختی را در نظر دارند که باید دقیقاً دنبال شوند.
نابهنجاریهای در پاسخ به محیط فیزیکی
کودکان اوتیستیک به رویدادها یا محرکهای محیطی پاسخ دهی نامعمول نشان می دهند.معمولاً این کودکان از سوی والدینشان به عنوان«در لاک خود فرو رفته»یا «غرق شده در دنیای خود»توصیف می شوند.آنها ممکن است نامشان را که صدا زده می شود نشنوند یا به نظر نمی رسد که شخصی را که مستقیماً در دیدرس آنها ایستاده است ببینند.کودکان اوتیستیک همچنین آنچه را که به اصطلاح«انتخاب مفرط محرک»مشخص شده است از خود نشان می دهند.این مسئله به عنوان شکست در پاسخدهی به ارائه همزمان نشانه های چند گانه تعریف شده است
علل بروز اُتیسم
تا کنون هیچ علت مشخصی برای اُتیسم کشف نشده است ولی مشخص شده است که عملکرد غیر عادی مغز باعث ایجاد حالات اُتیسم می شود . اسکن های مغزی در بعضی موارد نشان داده است که مغز کودکان اُتیسیک از نظر اندازه و ساختار با مغز کودکان سالم متفاوت است . در حال حاضر تحقیقات فراوانی در رابطه با احتمال دخالت عوامل ژنتیکی و عوارض داروئی در بروز اُتیسم در حال انجام است .در بعضی از خانواده ها مشاهده شده است که اُتیسم مانند بیماریهای ژنتیکی از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود که این خود می تواند تئوری ژنتیکی بودن اُتیسم را در بعضی موارد ثابت کند .ولی در بسیاری از موارد هم مشاهده شده است که سابقه اُتیسم درخانواده و یا اقوام وجود نداشته است .همچنین در بعضی از کودکان مشخص شده است که در بدو تولد نشانه هائی از اُتیسم را دارا می باشند ولی این مورد هم عمومیّت ندارد . هنوز محققین نتوانسته اند علت خاصی را به تنهائی برای ایجاد بیماری اُتیسم کشف کنند و میتوان یک سری علل را در بروز آن مؤثر دانست .محققین دیگری نیز معتقدند که تحت شرایط خاصی تعدادی از ژنهای ناپایدار باعث اختلال در عملکرد مغز و در نهایت بروز اُتیسم می شوند .تعداد دیگری از محققین نیز بر روی احتمال بروز اُتیسم در دوران بارداری تحقیق می کنند . آنها معتقدند که یک عامل ویروسی ناشناخته ، اختلال متابولیسمی ، و یا آلودگی به مواد شیمیائی محیطی در دوران بارداری می تواند عامل ایجاد این بیماری باشد. احتمال بروز اُتیسم در کودکانی که بیماری هائی مانند سندرم ژن ایکس حساس ، توبروس سلروسیس ، سندرم روبلا ، و فنیل کتنوریای درمان نشده داشته باشند بیشتر است .بعضی از مواد خطرناک مانند جیوه نیز که در دوران بارداری وارد بدن مادر شوند می توانند احتمال بروز اُتیسم را افزایش دهند .
در سالهای اخیر سئوالی در مورد رابطه واکسیناسیون و بروز اُتیسم مطرح شده است که همچنان مورد بحث است . در سال ۲۰۰۱ در آمریکا تحقیقاتی در این مورد انجام شد که در آن رابطه واکسن “ ام ام ار “ و اُتیسم بررسی شد. در این تحقیقات معلوم شد که در برخی از کودکان این واکسن باعث بروز بیماری اُتیسم شده است .با این حال محققین دیگر این بررسی ها را کافی ندانسته و خواهان تحقیقات بیشتر هستند .
What is autism?(2003).link.autism Europe.www.autismforum.se)ترجمه؛مهرشاد محمدی،۱۳۹۰)
به هر حال علت اُتیسم هر چه که باشد ، باید بدانیم که این کودکان یا با اُتیسم بدنیا می آیند و یا اینکه آمادگی ابتلاء به آن را دارند.این بیماری برخلاف آنچه که تصور می شد به خاطر بدی تربیت و یا عدم توانائی والدین در بزرگ کردن کودک نمی باشد . اُتیسم یک بیماری روانی نیست.
تشخیص اُتیسم
برای تشخیص این بیماری هیچ تست پزشکی وجود ندارد.برای تشخیص اُتیسم در یک کودک باید رفتار ، ارتباط و سطح رشد ذهنی کودک به دقت بررسی شود . از آنجائی که بعضی از علائم این بیماری با بعضی از بیماری های دیگر مشترک است ممکن است متخصصین آزمایشها و تست های پزشکی متفاوتی را برای کودک تجویز کنند تا از وجود یا عدم وجود مشکلات دیگر در کودک مطمئن شوند.با یک بررسی کوتاه در یک جلسه ممکن نیست که بتوان به طور قطع وجود اُتیسم را در کودکی ثابت کرد. مشاهدات والدین و بررسی کامل مراحل رشد کودک از لازمات تشخیص اُتیسم در یک کودک می باشد . در نگاه اول ممکن است کودک اُتیستیک به نظر عقب مانده ذهنی ، دارای اختلال رفتاری ، دارای مشکل شنوائی و یا دارای رفتارهای عجیب به نظر برسد .البته ممکن است تمام این علائم در یک کودک اُتیستیک وجود داشته باشند که این امر خود باعث مشکلتر شدن تشخیص می شوند .به هر حال در ابتدای امر بایستی معاینه دقیق و کاملی از کودک به عمل آید زیرا به این ترتیب می توان یک برنامه مناسب و دقیق برای کمک به کودک اُتیستیک و درمان او تهیه کرد .
تشخیص زودهنگام
تحقیقات نشان داده است که تشخیص زودهنگام اُتیسم در درمان و بهبود وضعیّت کودکان مبتلا بسیار مؤثر است. هر چقدر زودتر بتوان اُتیسم را در یک کودک تشخیص داد ، زودتر هم می شود از برنامه های درمانی برای کمک به این کودکان بهره برد .
روشهای تشخیص
علائم و نشانه های اُتیسم ممکن است در زمان نوزادی بروز کنند و شاید هم این اتفاق نیافتد ولی نشانه های این بیماری حتماً بین ۲۴ ماهگی الی ۶ سالگی خود را نشان خواهند داد . انجمن ملی پرورش و سلامت کودکان در آمریکا این پنج سئوال اولیه را برای یک معاینه از کودک اُتیستیک تهیه کرده است :
۱-آیا کودک شما تا قبل از ۱۲ ماهگی صدا سازی و نجوا داشته است ؟
۲-تا قبل از ۱۲ ماهگی آیا کودک شما از اشاره ، اَداها و یا گرفتن دست دیگران و همینطور بای بای کردن استفاده
کرده است ؟
۳-آیا کودک شما تا قبل از ۱۶ ماهگی از کلمات تنها استفاده کرده است ؟
۴-آیا کودک تا قبل از ۲۴ ماهگی از ترکیب دو کلمه استفاده کرده است ؟
۵-آیا کودک هیچ کدام از مهارتهای کلامی و اجتماعی خود را از دست داده است ؟
در صورت جواب منفی به چهار سئوال اول و جواب مثبت به سئوال آخر احتمال وجود اُتیسم در کودک داده می شود .
تشخیص DSM-IV-TR
ملاکهای تشخیصی ۰۰/۲۹۹ اختلال اتستیک
الف: مجموعه ای از شش یا بیش از شش مورد ۱ و ۲ و ۳ با حداقل دو مورد از ۱ و هر یک از موارد ۲ و ۳:
۱٫ اختلال کیفی در تعامل اجتماعی که با حداقل دو مورد از موارد زیر نمایان می شود:
۱-۱: اختلال جدی در رفتارهای غیر کلامی چند گانه مانند نگاه رودر رو، بیان چهره ای،اطوار و حرکات بیانگر بدنی برای تنظیم تعامل اجتماعی.
۲-۱: ناتوانی در ایجاد روابط با همسالان متناسب با رشد.
۳-۱: فقدان تلاش خود انگیخته برای سهیم شدن در خوشیها،علایق یا پیشرفتهای دیگران
۴-۱: فقدان تقابل هیجانی و اجتماعی.
۲٫ اختلال های کیفی در ارتباطات که با حداقل یکی از مواد زیر نمایان می شوند:
۱-۲: تاخیر یا فقدان کامل رشد زبان محاوره ای که با تلاش برای جبران از طریق شیوه های جایگزین ارتباطی(مانند حرکات بیانگر لال بازی) همراه نیست.
۲-۲: در افرادی که گفتار مناسب دارند،اختلال قابل ملاحظه ای در توانایی شروع مکالمه با دیگران و حفظ تداوم آن.
۳-۲: کاربرد کلیشه ای و تکراری زبان و زبان مخصوص به خود.
۴-۲: فقدان بازیهای متنوع وانمودی خود انگیخته و بازی اجتماعی تقلیدی متناسب با رشد.
۳٫ الگوهای رفتاری ،علایق و فعالیتهای کلیشه ای، تکراری و محدود که با حداقل یکی از موارد زیر نمایان می شوند:
۱-۳: اشتغال فکر گسترده با یک یا بیش از یک الگوی علاقه کلیشه ای و محدود که از لحاظ شدت یا تمرکز نابهنجار است.
۲-۳: پیروی به ظاهر انعطاف ناپذیر از تشریفات یا کارهای عادی غیر مفید یا تشریفات خاص.
۳-۳: اطوار حرکتی کلیشه ای و تکراری(مانند حرکت دادن انگشتان یا تاب دادن و پیچاندن آنها یا حرکات پیچیده کل بدن).
۴-۳: اشتغال فکری مداوم به بخشهایی از اشیاء.
ب: تاخیر یا کارکرد نابهنجار در حداقل یکی از زمینه های زیر، با شروع قبل از سن سه سالگی: ۱- تعاملهای اجتماعی، ۲- زبان یا گفتاری که در ارتباطات اجتماعی به کار می رود، یا ۳- بازیهای نمادی یا تخیلی.
ج: این اختلال با اختلال رت یا اختلال از هم پاشیدگی کودکی بهتر توجیه نمی شود. (DSM-IV-TRانجمن روانپزشکی امریکا،ترجمه،محمدرضا نیکخو،انتشارات سخن،۱۳۸۶)
برای والدین دانستن این مطلب که کودک آنها اُتیسم می باشد تجربه تلخ و دردناکی است . برای بسیاری از خانواده ها ممکن است این تشخیص بسیار تکان دهنده و غیره منتظره باشد ، بعضی از والدین هم ممکن است ماه ها و یا سالها به دنبال این باشند که با انجام آزمایشات دقیق تر عدم وجود اُتیسم را در کودک خود ثابت کنند .به هر حال والدین کودکانی که به تازگی متوجه این حقیقت شده باشند سئوالهای بدون جواب بسیاری در پیش روی خود می بینند . در دهه های گذشته معمولا این کودکان را در مراکز نگهداری کودکان معلول ذهنی قرار می دادند . متخصصین اطلاعات کمی در مورد این بیماری و راه های در مان آن داشتند و همچنین خدمات اجتماعی کمی برای این بیماران وجود داشت . امروزه اگر چه هنوز محققین و متخصصین در حال تحقیق بر روی علل و درمان این بیماری می باشند ولی نسبت به سالهای گذشته پیشرفت چشمگیری را مشاهده می کنیم . به این ترتیب آینده روشنتری را می توانیم برای این کودکان انتظار داشته باشیم . هم اکنون در بسیاری از کشورها خدمات اجتماعی مناسبی برای این افراد و والدین آنها تدارک دیده شده است و روشها ، داروها و مراکز قابل توجهی برای کمک به بیماران اُتیستیک فراهم شده است .
در حالی که هنوز درمان مشخصی برای اُتیسم پیدا نشده است ولی روشهای درمانی مناسبی وجود دارند که با آنها می توان به این کودکان کمک کرد تا از توانائی های بیشتری بهره مند شده و حتی نمونه هائی نیز از بهبود کامل دیده شده است . این روشهای درمانی علاوه بر اینکه کمک می کنند تا رفتارهای اختلالی کودک کم شوند ، همچنین کار های استقلالی را نیز به کودک می آموزند تا کودک بتواند به طور مستقل نیازهای خود را برآورده وبه تدریج به یک زندگی عادی برسد . از آنجائی که رفتارها و اختلالات در کودکان اُتیستیک بسیار متفاوت و متغیر است ، تا کنون چندین برنامه درمانی برای آنها مد نظر قرار گرفته است که هر کدام موفقیتهائی نیز به دنبال داشته اند . در درمان کودکان اُتیستیک باید حتما این مورد در نظر گرفته شود که روش درمان برای هر کودک باید متناسب با توانائی ها و شدت اختلالات او برنامه ریزی شود .
روشهای درمانی و تربیتی
مطمئناً در مسیر افزایش اطلاعات خود در مورد اُتیسم با روشهای درمانی زیادی روبرو خواهید شد مانند آموزش از طریق شنوائی ، آموزش جزء به جزء ، ویتامین درمانی ، درمان با رژیم غذائی بدون غلات ، برقراری ارتباط آسان ، موسیقی درمانی ، بازی درمانی ، کار درمانی ، وبهبود مجموعه حواس .به طور کلّی می توان تمامی این روشها را به دو دسته تقسیم کرد : درمانی و تربیتی .روشهای درمانی شامل : تصحیح رفتاری و روش بهبود ارتباط ،روشهای رژیمی و داروئی ،و روشهای ترکیبی می باشند . کارآئی بعضی از روشهای درمانی توسط تحقیقات و آمار ثابت شده است و بعضی نیز نتایج چشمگیری نداشته اند . ولی به خاطر داشته باشید که همه کودکان اُتیستیک مانند هم نیستند و ممکن است که روشی که برای یک کودک مؤثر بوده برای کودک دیگر تأ ثیر چندانی نداشته باشد .
روشهای درمانی
تمامی متخصصین در امر اُتیسم معتقدند که تشخیص زودهنگام و شروع درمان در سنین کم بهترین نتایج را دربر خواهند داشت . اگر کودک هر چه زودتر در برنامه درمانی قرار گیرد ، زودتر هم به سطح رفتارهای عادی خواهد رسید . همچنین افراد متخصصی که بر روی کودکان اُتیستیک سالها کار کرده اند معتقدند هر چه برنامه درمانی منظم تر و دارای ساختار دقیقتری باشد می توان نتایج بهتری را بدست آورد . با توجه به مشکلات و اختلالات خاصی که در بیماران اُتیستیک مشاهده می شود یک برنامه درمانی مناسب باید این نیازها را برآورده کند : رشد و بهبود رفتارهای اجتماعی کودک ، توانائی برقراری ارتباط ، تصحیح رفتاری ، و بهبودی مشکلات مجموعه حواس پنجگانه . گاهی یک برنامه از متعلقات زیادی برای کمک به فرد اُتیستیک برخوردار است .برای مثال برنامه درمانی یک کودک می تواند شامل گفتار درمانی ، رشد و بهبود رفتارهای اجتماعی و دارو درمانی باشد و برنامه درمانی کودک دیگر از رشد و بهبود رفتارهای اجتماعی ، بهبود مجموعه حواس پنجگانه و تغییرات رژیم غذائی تشکیل شده باشد .
انجمن اُتیسم آمریکا و چند معیار را ارائه داده است که می توان با استفاده از آنها مؤثر بودن یک برنامه درمانی را تشخیص داد :
۱٫ آیا برنامه درمانی به کودک صدمه ای خواهد زد ؟
۲٫ در صورت شکست برنامه درمانی چه تأثیراتی منفی بر کودک و خانواده وارد خواهد شد ؟
۳٫ آیا این برنامه درمانی از نظر علمی بررسی و تأیید شده است ؟
۴٫ آیا روشهای ارزیابی مشخصی در این برنامه گنجانیده شده است ؟
۵٫ این برنامه در مورد سایر کودکان چه مقدار موفقیّت داشته است ؟
۶٫ چه تعدا از کودکانی که با این برنامه تحت درمان قرار گرفته اند توانسته اند به مدارس عادی بروند و چه تعداد نتوانسته اند؟
۷٫ آیا درمانگران تعیین شده تجربه و علم کافی برای کار با کودکان اُتیستیک را دارند ؟
۸٫ فعالیت ها و تمرینات چگونه برنامه ریزی شده اند ؟
۹٫ کودک در این برنامه چه مقدار مورد توجه قرار گرفته است ؟
۱۰٫ پیشرفت کودک به چه نحوی اندازه گیری خواهد شد ؟
۱۱٫ آیا رفتار و پیشرفت کودک به دقت مورد بررسی و ثبت قرار خواهد گرفت ؟
۱۲٫ آیا کودک به درستی مورد تشویق و تحریک قرار خواهد گرفت؟
۱۳٫ آیا محیط اختصاص یافته برای محل تمرینات به درستی از چیزهائی که ذهن کودک را پریشان می کند خالی شده است ؟
۱۴٫ آیا برنامه درمانی به نحوی است که امکان ادامه آن در خانه باشد ؟
۱۵٫ هزینه برنامه ، زمان آن ومحل آن در حدّ و توان والدین می باشد؟
(American autisem association2000ترجمه؛مهرشاد محمدی،۱۳۹۰؛)
روشهای رفتار درمانی و بهبود ارتباط
رفتارهای کودکان اُتیستیک اغلب برای والدین و درمانگران مشکل آفرین و ناراحت کننده است . این رفتارها ممکن است نامناسب، تکراری ، تهاجمی و خطرناک باشد و همینطور ممکن است شامل تکان دادن مکرّر دستها ، حرکت مداوم انگشتان ، تکان دادن بدن به جلو و عقب ، گذاشتن اشیاء در دهان ، و یا کوبیدن سر به اشیاء دیگر باشد .کودکان اُتیستیک همچنین ممکن است به رفتارهای خودآزاری مانند آسیب زدن به چشمان ، و یا گاز گرفتن دستان خود عادت داشته باشند .این کودکان همچنین ممکن است نسبت به درد و سوختگی عکس العملی نشان ندهند .گاهی کودکانی نیز مشاهده شده اند که بدون دلیل به دیگران حمله کرده اند .دلایل بروز این رفتارها در کودکان اُتیستیک هنوز به طور دقیق یافت نشده است و بسیار پیچیده می باشد ولی برخی از متخصصین معتقدند که اختلالات در حواس پنجگانه کودک می تواند باعث بروز این رفتارها شوند و کودک با این رفتارها می خواهد این حواس را ارضاء کند .
مهارتهای ارتباطی نیز ( هم کلامی و هم نوشتاری ) مشکل مهمی در کودکان اُتیستیک می باشد . آنها نمی دانند که ارتباط چگونه برقرار شده و چه اهمیتی دارد همچنین این کودکان اغلب در شروع ارتباط و برقراری ارتباط دو طرفه مشکل دارند . بسیاری نیز مشکلات گفتاری دارند و ممکن است هیچگاه در طول زندگی خود صحبت نکنند و یا اینکه دیر شروع به صحبت کردن بکنند .بعضی از این کودکان هم ممکن است از مهارت کلامی به نحو نادرست استفاده بکنند مثلاً هر کلمه و یا جمله ای که به آنها گفته می شود را تکرار می کنند ( تکرار طوطی وار ) و یا اینکه فقط از کلمات تک برای ارتباط استفاده می کنند . البته باید یادآور شد که مشکلات ارتباطی می توانند باعث بروز ناهنجاریهای رفتاری شوند مثلاً کودکی که قادر نیست نیاز خود را بیان کند ممکن است شروع به فریاد کشیدن و یا خودآزاری کند .روشهای فراوانی برای بهبود مشکلات اجتماعی،کلامی،حواس ، و رفتارهای اختلالی تهیه شده است .برخی از این روشها عبارتند از : اِی بی ِای ، آموزش جزء به جزء ، فِلور تایم ، داستانهای اجتماعی ، و بهبود مجموعه حواس پنجگانه .
روش اِی بی اِی یا تحلیل کاربردی رفتار Applied Behavior Analysis
بسیاری از روشهای درمانی کودکان اُتیستیک بر پایه اصول این روش تهیه شده اند. اصل مهم این روش این است که رفتارهائی که مورد تشویق قرار بگیرند احتمال تکرار و افزایش خواهند داشت و رفتارهائی که مورد توجه قرار نگیرند احتمال حذف شدن آنها وجود دارد .اگر چه اِی بی اِی یک تئوری می باشد ولی بسیاری از مردم از این اصطلاح برای روشهائی که با این اصل کار می کنند استفاده می کنند . دو روش مهمی که بر پایه این اصل وجود دارند روش آموزش جزء به جزء و لوواس می باشند .
در روش آموزش جزء به جزء و روش لوواس هر تمرینی که به کودک داده می شود شامل یک دستور به کودک ، یک عمل از طرف کودک و یک عکس العمل از طرف درمانگر می باشد .این روش علاوه بر تصحیح رفتارهای کودک شامل آموزش مهارتهای جدید نیز از قبیل مهارتهای اولیه مانند خوابیدن و لباس پوشیدن تا مهارتهای پیشرفته مانند برخوردهای صحیح اجتماعی می باشد . این روش ، روشی بسیار دقیق و کامل است .در این روش معمولاً کودک بین ۳۰ تا ۴۰ ساعت در هفته به صورت انفرادی با درمانگر دوره دیده کار می کند . هر کار و مهارت جدید به اجزاء کوچکتری تقسیم می شود . هرگاه کار خواسته شده ازکودک به درستی انجام شود ، کودک مورد تشویق قرار می گیرد تا در کودک انگیزه تکرار آن و فرمانبری بیشتر شود . این روش با مخالفت هائی نیز روبرو شده است . برخی از متخصصین معتقدند که این روش به احساسات کودک لطمه می زند و مدت زمان آموزش آن در طول هفته تأثیرات ناخوشایندی بر خانواده میگذارد. به هر حال آمار و ارقام و تجربه نشان داده است که تکنیکهای اِی بی اِی نتایج مثبت و با ثباتی بر روی کودکان اُتیستیک داشته است .
درمان و آموزش کودکان اُتیستیک و ناتوانی های ارتباطی مرتبط با این بیماری TEACCH
این روش اولین روشی بود که در آمریکا برای کودکان اُتیستیک به کار گرفته شد . نام این روش مخفف عبارت ” درمان و آموزش کودکان اُتیستیک و ناتوانی های ارتباطی مرتبط با این بیماری “ می باشد .در این روش اعتقاد بر این است که محیط زندگی کودک باید با او تطبیق داده شود نه اینکه کودک با محیط تطبیق داده شود .در این روش از تکنیک خاصی استفاده نمی شود بلکه برنامه درمانی بر اساس سطح عملکرد کودک پایه ریزی می شود .توانائی های کودک بر اساس معیارهای آموزشهای روانی بررسی می شود و تکنیکهای درمانی در جهت بهبود ارتباط ، مهارتهای اجتماعی و انطباقی طراحی می شوند .در این روش به جای اینکه به کودک یک مهارت و توانائی خاص آموزش داده شود ، سعی بر این است که به کودک مهارتهائی آموزش داده شود تا بتواندمحیط اطراف خود و رفتارهای اطرافیان خود را بهتر درک کند .به عنوان مثال ، برخی از کودکان اُتیستیک هنگام احساس درد شروع به فریاد زدن می کنند ، در این روش سعی برآن است که به کودک آموزش داده شود تا هنگام احساس درد چگونه با برقراری ارتباط آن را به اطرافیان خود بفهماند . این روش نیز مخالفانی دارد و این مخالفان معتقدند که این روش خیلی خشک و پر شاخ و برگ است . همچنین ممکن است کودک اُتیستیک دریابد که در برابر عمل خواسته شده چه انتظاری از او می رود و فرا بگیرد که بدون فکر ، خلاقیّت و دقت جواب خواسته شده را اجرا کند .
روش ارتباط با تبادل تصویر
Picture Exchange Communication Systems – PECS
. یکی از مهم ترین اختلالات در کودکان اُتیستیک عدم توانائی در ارتباط می باشد. برخی از کودکان اُتیستیک ممکن است صحبت کردن را بیاموزند و برخی نیز ممکن است هیچگاه قادر به این کار نشوند .این روش ، روش مناسبی برای شروع گفتار و برقراری ارتباط در کودکانی است که قادر به صحبت کردن نمی باشند .در این روش بر پایه اصول اِی بی اِی ، به کودک آموزش داده می شود که چگونه می تواند نیاز های خود را از طریق دادن تصاویر برآورده کند.از امتیازات مهم این روش این است که ارتباط کودک ساده ،قابل فهم ، با تفکر و عمد می باشد . کودک تصویری را به شما می دهد و شما بلافاصله می توانید منظور او را دریابید . با این روش کودک می تواند با هر کسی ارتباط برقرار کند و تنها کاری که باید انجام شود گرفتن و دادن تصاویر است .
زمان نشاندنe Floor Tim
این روش توسط یک روانشناس کودک به نام ” استانلی گرین اسپن “ ارائه شده است .این روش بسیار شبیه بازی درمانی است . در این روش سعی بر این است که ارتباط کودک با یک فرد دیگر از طریق برنامه های دقیق بازی بیشتر و مؤثرتر شود. این روش شامل شش مرحله می باشد که کودک در مراحل طی آنها تقلید و چگونه یاد گرفتن را از یک بزرگتر فرا می گیرد و به عبارتی کودک باید نرده بام شش پله ای را طی کند .ممکن است کودکان در این روش با مشکلاتی نیز روبرو شوند مثلا به علت اختلالات حسّی در درک بعضی از تمرینات خواسته شده مشکل پیدا کنند و یا اینکه قادر به انجام برخی از تمرینات بدنی موجود در برنامه نشوند .در این برنامه والدین و درمانگران سعی می کنند تا پیشرفت کودک را از طریق مسیرهائی که کودک دوست دارد و با جهت دادن به این مسیرها ، فراهم کنند تا کودک بتواند شش مرحله پیشرفت موجود در این روش درمانی را طی کند.این روش به طور مجزا کودک را در بدست آوردن مهارتهای گفتاری و بدنی کمک نمی کند بلکه از نظر احساسی و روانی به کودک کمک می کند تا کودک بتواند درک بیشتری پیدا کرده و از طریق آگاهی و تجربه مهارتهای دیگر را نیز بدست آورد .معمولاً از این روش در کنار روشهای دقیق تر دیگر مانند اِی بی اِی در ساعات فراغت کودک استفاده می شود .
داستانهای اجتماعی Social Stories
این داستانها برای آموزش مهارتهای اجتماعی به کودکان اُتیستیک آماده شده اند . از طریق این داستانها به کودک آموزش داده می شود که چگونه احساسات ، منظور ، و برنامه های دیگران را درک کنند .در این روش یک داستان براساس یک موقعیّت و شرایط خاص با اطلاعات فراوان تهیه شده است که به کودک از طریق گوش کردن به آن کمک میشود تا بفهمد چه جواب یا عکس العمل مناسب را باید از خود نشان دهد . این داستانها معمولاً از سه جزء اصلی تشکیل می شوند : ۱- اطلاعاتی در مورد افراد داستان ، مکان و اجزاء آن ۲- احساسات و افکار افراد داستان ۳- جوابها و عکس العملهای مناسبی که باید وجود داشته باشند . این داستانها باید بر اساس نیاز کودک برای او خوانده شوند و حتماً باید از قول اول شخص مفرد و در زمان حاضر باشند . این داستانها در صورت همراهی با تصاویر و موسیقی می توانند تأثیر بیشتری داشته باشند . بایستی داستانهای فراهم شده به گونه ای باشند که نقاط ضعف کودک را تصحیح کنند . مثلاً کودکی که از شرائط بخصوصی ترس دارد و یا اینکه در او ایجاد استرس می کند بهتر است داستانهای مناسبی در مورد این شرایط برای او گفته شود.
درک مجموعه حواسSensory Integration
کودکان اُتیستیک اغلب از نظر حس های بدن خود دارای مشکلاتی می باشند . ممکن است این کودکان دارای آستانه تحریک بالا و یا پائین باشند و یا اینکه مغز آنها قادر نیست از اطلاعات بدست آمده توسط حواس پنجگانه آنها درک درستی از شرایط موجود بدست آورد . در این روش درمانی که می تواند توسط بازی درمان ، کاردرمان و یا گفتار درمان انجام شود به کودک کمک می شود تا بهتر از اطلاعات حسی بهره ببرد .مثلاً اگر کودک با حس لامسه خود مشکل دارد از کودک خواسته می شود تا اشیاء متفاوت با جنسهای متفاوت را لمس کرده و با آنها کار کند . موسیقی درمانی نیز جزئی از این روش است که توسط فرکانسهای متفاوت حساسیّت کودک را در برابر برخی اصوات کم و یا زیاد می کند . دکتر ” تِمپِل گراندین “ که خود یک بیمار اُتیسم بوده است دستگاهی را طراحی کرده است که با فشارهای متفاوت بر دست ، حس لامسه را بهبود می بخشد .قبل از اجرای این روش درمانی ، درمانگر حتماً باید کودک را به دقت زیر نظر گرفته و آشنائی کامل و دقیقی در رابطه با خصوصیات حسی کودک پیدا کند .
درمانهای رژیمی و داروئی
از آنجائی که اُتیسم یک طیف از بیماریهای مشابه است نمی توان گفت که یک درمان خاص برای همه این طیف می تواند مؤثر باشد . ولی به هر حال متخصصین و خانواده ها به این نتیجه رسیده اند که با استفاده از چند روش درمانی و یا ترکیبی از آنها می توان به کودکان اُتیستیک کمک کرد تا رفتارهای اختلالی آنها بهتر شده و عملکرد کلّی آنها پیشرفت کند . این ترکیب درمانی می تواند ترکیبی از روشهای روانشناسی و داروئی باشد . تاکنون داروئی یافت نشده است که از بروز اُتیسم جلوگیری کند و یا اینکه آنرا درمان کند ولی متخصصین و خانواده ها به تجربه دریافته اند که بعضی از داروهای استفاده شده در بیماری های دیگر ، در بهبود بعضی از اختلالات اُتیسم مؤثر می باشند . همچنین مشاهده شده است که تغییرات رژیم غذائی و افزودن برخی ویتامین ها و موادمعدنی می تواند در بهبود برخی از اختلالات اُتیسم مؤثر باشد .در طی ده سال گذشته تحقیقات زیادی در این مورد انجام شده که نتایج برخی از آنها حاکی از این است که افزودن برخی ویتامین ها مانند ب۶ و ب۱۲ و همچنین حذف برخی مواد مانند گلوتن و کازئین از رژیم غذائی کودک می تواند در بهبود عملکرد سیستم گوارشی ، آلرژی ها و رفتارهای کودک تأثیر مثبت داشته باشد . البته تمامی تحقیقات و بررسی ها این مطلب را به صورت علمی و قطعی ثابت نمی کنند . تعدادی از داروهای بیماریهای دیگر وجود دارند که در مورد بعضی از کودکان اُتیستیک اثرات مثبت نشان داده اند.این داروها معمولاً در درمان بیش فعّالی ، اختلالات توجه ، و نگرانی در کودکان اُتیستیک مؤثر بوده اند . در اصل می توان گفت هدف از استفاده دارو در کودکان اُتیستیک ، کاهش رفتارهای اختلالی در جهت استفاده بهتر و بیشتر کودک از جلسات درمانی می باشد . شاید بتوان گفت یکی از بیشترین ویتامین های استفاده شده برای کودکان اُتیستیک ، ویتامین ب می باشد .این ویتامین در ساختن آنزیمهائی که مغز برای فعّالیت خود به آنها احتیاج دارد مؤثر است .در ۱۸ تحقیقی که در مورد این ویتامین انجام شده است نشان داده شده است که حدود نیمی از کودکانی که این ویتامین در رژیم غذائی آنها بیشتر شده بود ، تأثیرات مثبتی در آنها به وجود آمده بود که این تأثیرات شامل بهبود رفتار ، بهبود تماس چشمی ، توجه بیشتر ، و افزایش توانائی یادگیری در این کودکان بود. در بعضی از کودکان ، روغن جگر ماهی که حاوی مقادیر فراوانی ویتامبن های آ و د می باشد تأثیرات خوبی در افزایش تماس چشمی و بهبود رفتاری داشته است . ویتامین س نیز در عملکرد بهتر مغز تأثیر دارد و استفاده آن در برخی از کودکان اثرات مثبت داشته است . برخی از کودکان اُتیستیک در مورد بعضی از موادغذائی حساسیت هائی از خود نشان می دهند و حتی ممکن است در مورد آن آلرژی نیز پیدا کنند . ممکن است این حساسیت ها و آلرژی به صورت رفتارهای اختلالی در کودک بروز کنند .گزارشهای فراوانی از والدین و متخصصین وجود دارند که حاکی از آن است که حذف این مواد غذائی از رژیم غذائی کودک باعث پیشرفت چشمگیر و بهبود رفتاری شده است . در برخی از کودکان اُتیستیک مشاهده شده است که پروتئین هائی نظیر گلوتن و کازئین به خوبی شکسته نمی شوند و باعث بروز مشکلاتی در کودک می شوند .حذف این پروتئینها در این کودکان می تواند به رفع اختلالت گوارشی در آنها کمک کند و در نتیجه رفتارهای اختلالی ناشی از آن نیز رفع می گردند . گلوتن در غلات و کازئین در لبنیات وجود دارند . باید توجه داشت که در صورت وجود این مشکل در کودک شما ، نباید غلات و لبنیات به یکباره از رژیم غذائی کودک حذف شوند زیرا ممکن است این قطع ناگهانی خود باعث بروز مشکلات دیگری شود .
روشهای درمانی مکمل
با وجود اینکه تشخیص زودهنگام و درمان زودهنگام اُتیسم بهترین روش در کمک به این کودکان و درمان آنهاست ، برخی از والدین و محققین معتقدند که روشهای درمانی مکمل دیگری نیز وجود دارند که می توانند ارتباط کودک با دنیای اطراف و سایرین را بهبود بخشیده و رفتارهای آنها را بهتر کنند . از انواع این درمانها می توان به موسیقی درمانی ، هنر ، و حیوان درمانی اشاره کرد که می توانند به صورت فردی با کودک کار شده و یا در مراکز مخصوص به صورت جمعی کار شوند . در تمامی این روشها افزایش قدرت ارتباط ، بهبود روابط اجتماعی و افزایش اعتماد به نفس مشترک می باشد . همچنین این روشها کمک میکنند تا کودک بتواند رابطه بی خطر و مفیدی را با درمانگر خود و سایرین برقرار کرده و با آنها مأنوس شود . موسیقی و هنر بخصوص می توانند در رفع مشکلات حواس پنجگانه کودک مفید باشند زیرا توسط آنها قدرت درک ، شنوائی و دیداری کودک تقویت می شوند . حیوان درمانی معمولا شامل اسب سواری و شنا با دولفین ها می باشد . در این درمانها کودک توانائی هماهنگی عضلات و اندامها را می تواند بدست آورد همچنین احساس دوست داشتن و اعتماد به نفس نیز از فوائد این نوع درمان است .
زندگی با اُتیسم
بزرگ کردن یک کودک اُتیستیک همراه با مشکلات فراوانی است و خانواده های این کودکان اغلب درگیر استرس های فراوانی هستند .مقدار شناخت از اُتیسم و آمادگی این خانواده ها برای مقابله با آن می تواند کمک بزرگی برای تمامی افراد خانواده ( والدین ، برادران و خواهران ، پدر بزرگ و مادر بزرگ و … ) باشد . خصوصیات منحصر به فرد هر کودک اُتیستیک باعث شده است که هر خانواده تجربیات مخصوص به خود را داشته باشد و ممکن است تجربیات خانواده های دیگر مفید واقع نشوند . ما در اینجا می خواهیم به مطالبی اشاره کنیم که ممکن است به عنوان ایده های اولیه برای خانواده های کودکان اُتیستیک در رابطه با آمادگی و مبارزه با این مشکل، مفید باشند .
استرس در خانواده
استرس چیزی است که والدین همگی آنرا تجربه کرده اند . در طول روز استرس های فیزیکی را تجربه می کنیم که می توانند در اثر آماده کردن غذا ،حمام بردن بچه ها ، تکالیف خانه آنها و … باشند . گاهی اوقات این استرسهای فیزیکی به وجود آمده میان والدین و کودکان می تواند باعث انجام نادرست کارها شود که خود می تواند علّت به وجود آمدن استرس های روانی گردد.این نکاتی را که ذکر کردیم برای تمامی خانواده ها صادق است و خانواده های کودکان اُتیستیک بعلاوه این مشکلات ، استرسهای خاص دیگری را نیز باید تحمل کنند .
تحقیقات نشان داده است که خانواده های کودکان اُتیستیک بیشتر از خانواده های کودکان عقب مانده ذهنی و سندرم داون استرس داشته و با آن درگیر هستند . علّت این امر میتواند شخصیت های خاص کودکان اُتیستیک باشد کودک اُتیستیک ممکن است حتی قادر نباشد که نیازهای اولیه زندگی خود را بیان کند . بیشتر اوقات والدین کودک باید حدس بزنند که کودک آنها چه می خواهد ، آیا او تشنه است ؟ آیا او گرسنه است ؟ آیا جائی از بدن او درد می کند ؟ آیا … ؟. وقتی که والدین نتوانند خواست کودک خود را بفهمند در استرس فوق العاده ای قرار می گیرند و بسیار احساس درماندگی خواهند کرد . از طرف دیگر وقتی کودک نتواند خواست خود را بیان کند ممکن است رفتارهائی مانند خودآزاری و یا دیگرآزاری را در پیش بگیرد که این امر نیز خود باعث بیشتر شدن استرس و ناراحتی در اعضاء خانواده می شود . رفتارهای تکراری و مقاومتی کودک نیز از طرف والدین بسیار مهم و ناراحت کننده می باشند زیرا در قدرت یادگیری و پیشرفت او در مراحل درمانی اختلال ایجاد میکنند . ناتوانائی های کودک در زمینه مهارتهای اجتماعی مانند ناتوانی در بازی ها نیز در خانواده باعث استرس می شود . بسیاری از کودکان اُتیستیک در خوابیدن و غذا خوردن مشکلاتی دارند . خواب نامناسب و بی موقع و همچنین بد غذائی و محدودیت نوع غذا در این کودکان علاوه بر ایجاد مشکلات جدّی باعث خستگی جسمی و استرسهای روانی بیشتر والدین می شود . به هر حال در خانواده های کودکان اُتیستیک همیشه این گونه مبارزات وجود دارند . عدم تحمل کودک در نشستن بر روی صندلی برای مدت طولانی باعث می شود که خانواده نتواند دور هم غذا را صرف کنند . اختلالات خواب در این کودکان باعث می شود که والدین ( و گاهاً دیگران به علت داد و فریاد کودک ) نتوانند خواب مناسب داشته باشند . اختلالات رفتاری و عدم فرمانبرداری باعث می شود که خانواده نتواند مانند سایرین در مراسم ها و میهمانی های فامیل شرکت کند . مثلا ممکن است مادر مجبور شود در خانه بماند تا پدر به همراه بقیه خانواده در مراسمی شرکت کند به این ترتیب خانواده به صورت درست فعالیّت های خود را نمی تواند انجام دهد .
از دیگر مشکلات مهم خانواده های کودکان اُتیستیک حضور در اجتماعات و بیرون از منزل است . خیره شدن مردم به کودک ، اظهار نظر های طعنه دار ، سرزنش والدین ، عدم درک شرایط والدین همگی باعث ناراحتی و افزایش استرس در والدین می شود که پرهیز از حضور در اجتماعات از طرف والدین یکی از عواقب آن است .مثلا ممکن است کودک اُتیستیک بدون توجه به چیزی غذای کسی را از بشقاب او با دست بردارد . همین تجربه کافیست که والدین از رفتن به میهمانی ها هراس پیدا کرده و به بهانه های مختلف از این کار سر باز زنند .همین کناره گیری ها و فرار از دیگران باعث می شود که تعطیلی ها به روز های غم انگیز تبدیل شوند زیرا خانواده نمی تواند با سایرین ارتباط داشته و از بودن با دیگران و از حضور در تفریحگاه ها لذت ببرد . به این ترتیب به تدریج والدین از دوستان و اقوام خود کناره گیری می کنند و تنها می شوند .این مسئله باعث ناراحتی های بیشتر و افزایش استرس در خانواده خواهد شد .
از دیگر نگرانی های والدین این کودکان آینده آنها می باشد . آنها می دانند که هیچ کس مانند آنها از کودک مراقبت نخواهد کرد .آنها با تمام وجود سعی می کنند که کودک احساس راحتی کرده و کمتر ناراحتی داشته باشد . والدین نگران این هستند که آیا بعد از آنها نیز کودکشان در راحتی و آسایش خواهد بود ؟
مسئله مالی از دیگر مشکلات خانواده های کودکان اُتیستیک می باشد . داشتن یک کودک اُتیستیک در خانواده یعنی صرف پول زیاد برای آزمایشات ، جلسات تشخیص ، اجرای برنامه درمانی در خانه ، و روشهای درمانی و داروئی دیگر . از آنجائیکه در بسیاری از موارد یکی از والدین مجبور هستند که همیشه با کودک باشند و در برنامه آموزشی شرکت داشته باشند ، به ناچار فقط یکی از والدین می تواند کار کند و دیگری باید از کار کردن چشم بپوشد که این به معنای نصف شدن درآمد خانواده نیز می باشد.
والدین کودک اُتیستیک همیشه یک غم بزرگ را در خود احساس می کنند و آن محروم شدن از کودک سالمی است که دوست داشتند داشته باشند . همچنین آنها همیشه در حسرت شرایط خوب خانوادگی هستند که انتظار داشتند در خانه آنها وجود داشته باشد . این احساس ها و غصه ها خود باعث افزایش ناراحتی ها و استرسهای این خانواد ها می باشد .
در این خانواده ها برادران و خواهران این کودکان نیز در معرض انواع استرس ها و دلواپسی ها می باشند . خجالت کشیدن از دوستان خود در مورد برادر و یا خواهر ناتوان خود ، حسادت در مورد پرداختن بیش از حد والدین به برادر و یا خواهر اُتیستیک خود ، ناتوانی برادر و یا خواهر اُتیستیک در بازی با او ، مورد خشونت قرار گرفتن از طرف برادر و یا خواهر اُتیستیک ، نگرانی در مورد آینده او ، و … همگی می توانند باعث بروز استرس و نگرانی هائی در آنها شوند .ما می دانیم که والدین یک کودک اُتیستیک در شرایط سختی به سر می برند و درک موقعیّت و احساس آنها مشکل است ولی به هر حال برای کمک به کودک و خانواده باید سختی ها راتحمل کرده و روش درست و برنامه ریزی شده ای را طی کرد تا هر چه زودتر از این مشکلات کاسته شده و کودک نیز درمان شود .
مسائل امنیّتی در خانه
بسیاری از والدین و مراقبین کودک امنیّت محیط خانه را برای کودکان اُتیستیک مهم می دانند .گذاشتن در های امنیتی در ورودی پلّه ها و در های خروجی ، قرار دادن محافظ بر روی پریز های برق ، و گذاشتن قفل های اضافی بر روی کابینت ها میتواند از جمله مسائل امنیتی باشد . این مسائل امنیتی برای تمامی والدین در سالهای اول زندگی کودک وجود دارد ولی والدین کودکان اُتیستیک ممکن است این موارد را برای مدّت زمان بیشتری احتیاج داشته باشند .رفتار های کودک اُتیستیک می تواند باعث بروز حوادثی برای او شوند مثلا بالا و پائین پریدن های فراوان ، عقب و جلو کردن خود ، پاره کردن اشیاء ، انداختن اشیاء بر روی زمین ، کوبیدن وسائل به اطراف ، روشن و خاموش کردن وسائل برقی ، قرار دادن اشیاء در وسائل خانگی ، و … همگی می توانند در صورت بی توجهی باعث بروز حوادثی شوند . فقط کافی است به بازی بچه ها با کبریت اشاره کنیم که چقدر می تواند خطرناک باشد . بنابر این هم رعایت موارد ایمنی در خانه و هم سعی در آموزش کودک در باره این موارد ضروری می باشند . ما در اینجا پیشنهادهائی برای بیشتر کردن امنیت خانه کودکان اُتیستیک به شما ارائه می دهیم .باید به خاطر داشته باشید که خانه نیز می تواند کلاس درسی برای کودک باشد . والدین می توانند با قرار دادن قفل های اضافی ، وسائل هشدار دهنده و استفاده از علائم و تصاویر محیط خانه را برای امنیت بیشتر و آموزش به کودک مهیا کنند . بهتر است اول از مکان هائی که کودک در آنها بیشتر وقت خود را می گذراند و اتاق های مخصوص او شروع کنید . مثلا اگر کودک دوست دارد که شیر آب گرم را در حمام باز کند بهتر است از حمام شروع کنید و یا اگر کودک اغلب از خانه به بیرون می رود تمهیداتی را در مورد در ورودی خانه باید بیاندیشید . مبلمان و وسائل خانه را به نحوی بچینید که برای کودک فرصتهای آموزشی را فراهم کنند و همینطور خطری برای کودک نداشته باشند . مثلا اگر کودک برنامه آموزش نشستن را دارد باید صندلی برای نشستن در اختیار کودک باشد . وسائل و مبلمانی را که کودک می تواند از آنها بالا رفته و به قفسه ها و وسائل دیگر دسترسی پیدا کند ، به مکانی دیگر انتقال دهید . اگر کودک اشیاء را به دهان خود می گذارد بهتر است که سطح زمین و مبلمان را تمیز نگاه دارید و اشیاء ریزی را که کودک به راحتی به آنها دسترسی دارد به مکان های دور از دسترس او انتقال دهید . برای پلّه ها و محل هائی که خطر سقوط دارند موانع و در هائی قرار دهید تا این خطرات را از بین ببرید . برای در خروجی منزل و مکان هائی که کودک نباید وارد آنها شود قفل هائی قرار دهید تا هنگامی که کودک تنها می باشد نتواند وارد آنها شود . برخی از والدین برای ممانعت از خروج کودک از اتاق خود در نیمه های شب ، برای در اتاق کودک قفل های مخصوص قرار می دهند . فراموش نکنید که قفل طوری نباشد که بر حسب اتفاق کودک شما را در اتاق زندانی کند و همچنین قفل باید طوری باشد که به سرعت و به راحتی باز شود .برای کابینت ها و کشوهائی که وسائل تیز و برنده و یا دارو در آنها نگاه داری می شوند حتماً قفل های مناسب تهیه کنید تا کودک نتواند آنها را باز کند . اگر کودک عادت به آویزان شدن از پنجره را دارد ، وسائلی را که کودک برای رسیدن به پنجره از آنها بالا می رود ، به جای دیگر انتقال دهید و برای پنجره ها نیز محافظ قرار دهید . برای پریز های برق درپوش تهیه کنید . برای اتاقهائی که وسائل برقی مانند ماشین لباسشوئی ، تلویزیون ، اتاق کار و … وجود دارند تمهیداتی بیاندیشید تا کودک نتواند آنها را راه اندازی کند . سیمها و کابل های برق را دور از دسترس کودک نصب کنید تا کودک نتواند با آنها بازی کند . پودر های رختشوئی ، سوخت ها ، موادشوینده ، مواد ضد عفونی کننده و کلا مواد شیمیائی می توانند حادثه آفرین باشند آنها را دور از دسترس کودک قرار دهید . قرصهای رنگی وجود دارند که بسیار شبیه بعضی از شکلاتها هستند بسیار مراقب باشید تا در دسترس کودک قرار نگیرند . وسائلی که احتمال افتادن آنها می رود را محکم کنید و از قرار دادن دکور های شیشه ای و فلزی در مکان هائی که در دسترس کودک می باشد خودداری کنید . بهتر است در خانه از قیچی هائی که نوک مدوّر دارند استفاده شود و محل چاقو ها و وسائل تیز را دور از دسترس کودک انتخاب کنید .
خواهران و برادران کودک اُتیستیک
بزرگ کردن کودک اُتیستیک برای والدین و همچنین برای خانواده مسائلی را به همراه خواهد داشت . از اولین مسائل و مشکلات مهم کمبود وقت والدین در رسیدن به خواسته های همگی افراد خانواده است . درگیری با مسائل کودک اُتیستیک تقریباً تمامی وقت و انرژی والدین را صرف خود می کند و وقت کمی را برای مسائل دیگر افراد خانواده باقی می گذارد . بسیاری از والدین اعتراف می کنند که وقت کافی برای پرداختن به دیگر اعضاء خانواده را ندارند . بسیاری از والدین خود ، زندگی خود ، و آرزوهای خود را فدای کمک به کودک اُتیستیک خود می کنند و در زندگی آنها پرداختن به خود دیگر معنائی ندارد ولی این امر نباید باعث این شود که پرداختن به سایر اعضاء خانواده فراموش شود . بایستی شرایطی فراهم شود که در کنار پرداختن به امور دیگر فرزندان ، به آنها تفهیم شود که برادر و یا خواهر اُتیستیک آنها دارای مشکل مهمی است که همگی باید برای کمک به او تلاش کنند و به آنها آموزش داده شود که در این امر کمک والدین باشند و آنها را درک کنند . تحقیقات و تجارب نشان داده است که بسیاری از این خواهران و برادران توانسته اند به خوبی با این مشکلات کنار بیایند و در برنامه درمانی کودک کمک مهمی باشند . بهتر است والدین به سایر اعضاء خانواده اُتیسم و عوارض آنرا توضیح دهند تا رفتارهای کودک بیمار را بهتر شناخته و با آن کنار بیایند . بهتر است هر چند وقت یکبار جلساتی در خانواده تشکیل شود و موضوع اُتیسم و کارهائی را که قصد انجام آنرا دارید برای سایر اعضاء توضیح دهید تا آنها نیز در جریان امور باشند . البته باید سعی شود توضیحات و مسائل مطرح شده متناسب با سن آنها بیان شوند تا آنها بهتر مشکل را درک کنند . در رابطه با خصوصیات کودک اُتیستیک باید با دیگر افراد خانواده به خوبی صحبت شود زیرا مثلا وقتی که یک کودک سالم برای بازی با یک کودک اُتیستیک به طرف او می رود ممکن است در ابتدا کودک بیمار به کودک سالم پشت بکند. در اینجا باید به کودک سالم فهماند که این کار کودک بیمار از روی عمد و قصد نیست و او باید سعی کند تا با کودک بیمار ارتباط برقرار کرده و توجه او را به خود جلب کند . دستور العمل هائی وجود دارند که با آموزش آنها به برادران و خواهران سالم می توانند با برادر و یا خواهر اُتیستیک خود ارتباط برقرار کرده و بازی کنند .
-
ازدواج هایی که عاقبت خوشی ندارند
ازدواج هایی که عاقبت خوشی ندارند ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز بسیاری از رابطهها و ازدواج های امروزی به علت برخی ویژگیهای اخلاقی طرفین و نداشتن شناخت کافی نمیتواند موفقیت آمیز باشد.
بیشتر با وجدان هستید یا روشن فکر؟ ۲٫۶۷/۵ (۵۳٫۳۳%) ۳ امتیازs شخصیت شما بر هر چیزی، از دوستانتان گرفته تا کاندیدی که به او رای میدهید تاثیرگذار است؛ اما با این حال خیلی از افراد وقت زیادی را صرف فکر کردن به ویژگیهای شخصیتیشان […]
شیوه های پاداش به کودکان ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز قبل از هر چیز باید تعریفی صحیح از پاداش داشته باشیم . قانون اثر در روانشناسی بیان می کند که وقتی به دنبال یک رفتار اتفاق خوشایندی روی می دھد احتمال تکرار شدن آن رفتار […]
در مورد عشق از یکدیگر سوال نمی کنند میدانید که طرفتان را دوست دارید و او هم دوستتان دارد و هیچ شکی درمورد هیچکدام از اینها در ذهنتان نیست. کاملاً احساس امنیت میکنید و از رابطهتان خوشحالید. و حتی اگر ذاتاً آدم نگرانی باشید، […]
نکته هایی برای خواندن صورت اطرافیانتان ۳٫۳۶/۵ (۶۷٫۲۷%) ۱۱ امتیازs نکته هایی برای خواندن صورت اطرافیانتان/ جهانی بودن حالات صورت و رواج آن در بین انسانهای سراسر جهان نشان می دهند که این حالات در بیولوژی ذاتی ما انسانها ریشه دارند و حاصل میلیونها […]
اختلال سلوک در کودکان ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۵ امتیازs اختلال سلوک چیست؟ این اختلال وضعیتی است که کودکان و نوجوانان دچار آن میشوند. کودکان درگیر این اختلال از آزاررساندن به مردم و انجامدادن کارهای ناشایست لذت میبرند.
عالی است
عالیست متشکر.