جستجو در تک بوک با گوگل!

بازدید
علم فیزیک
آونگی (مثلا یک تاب) را در نظر بگیرید. چنانچه به این آونگ نیرو وارد شود و آن را از حالت تعادل خارج کند، آونگ شروع به نوسان خواهد کرد و پس از مدتی از حرکت میایستد. دلیل توقف آونگ آن است که به علت وجود مقاومت هوا و نیز اصطکاک، انرژی منتقل شده به تاب از بین میرود. حال آونگ یا تابی را در نظر بگیرید که هیچ گاه متوقف نمی شود و زمانی که به نوسان در آید برای همیشه با همان دامنه اولیه به نوسان ادامه دهد. این مثال را میتواند برای حالت ابررسانایی نیز به کار برد. همان طور که قبلا گفته شد، در یک رسانا به سبب وجود مقاومت، انرژی الکتریکی سریعا کاهش پیدا میکند، در حال که در یک ابر رسانا جریان الکتریکی بدون هیچ گونه تغییراتی برای همیشه پایدار باقی میماند، زیرا هیچ عاملی که بخواهد آن را متوقف سازد وجود ندارد.
انس آزمایشهایش را برای کشف احتمالی ابررسانایی در فلزات دیگر هم ادامه داد. مجبور بود که ماده را در هلیوم مایع نگه دارد. هلیم که غالبا آن را به عنوان یک گاز میشناسیم در حدود k4 مایع میشود. انس جریان الکتریکی را به حلقه ابر رسانا (جیوه در هلیم مایع) القا کرد و یک سال بعد مشاهده کرد که این جریان در حلقه، بدون هیچ کاهشی، هنوز در حال شارش است.
پس از کشف ابر رسانایی و علی رغم شناخت اهمیت آن برای چندین دهه هیچ گونه تلاشی در جهت استفاه عملی از آن انجام نشد. مانع بزرگی که در به کار گیری ابر رساناها وجود داشت، عدم امکان دست یابی به سرمای فوق العاده مورد نیاز بود. وسایل و تجهیزاتی که برای تهیه هلیم مایع و سرد کردن ماده ابررسانا لازم است پیچیده و پر هزینه میباشند که حتی امروزه هم به عنوان یک مشکل خود نمایی میکند. مشکل دوم عدم توانایی ابر رساناها در تحمل میدانهای مغناطیسی بزرگ است. مدتهاست که از آهن رباهای الکتریکی برای تولید میدان مغناطیسی القا میشود. با جایگزینی ابر رسانا به جای رساناهای معمولی و سرد کردن حلقه به میزان لازم، به نظر میرسد که بتوان میدانهای مغناطیسی بسیار قوی تر ایجاد کرد. به علاوه در این حالت به علت عدم مقاومت الکتریکی حلقه گرم نمی شود. با وجود این زمانی که میدان مغناطیسی تا حد معینی افزایش یابد پدیده ابر رسانایی از بین میرود و ابر رسانا به یک رسانای معمولی تبدیل میشود. در حدود سال ۱۹۴۰ مشکلات مربوط به محدودیت میدان مغناطیسی تا اندازه ای حل شد و در سالهای اخیر با ساخت وسایل پیشرفته و کشف ابر رسانای با دمای بحرانی بالا، مساله رسیدن به دمای پایین مورد نیاز برای ظاهر شدن پدیده ابر رسانایی، تا حدی بر طرف گردیده است.
افزایش دمای بحرانی ابر رسانایی
همان طورکه قبلا اشاره شد، سرد کردن مواد ابر رسانا تا نزدیک صفر مطلق همواره به عنوان یک مشکل مطرح بوده است. برای رسیدن به دمای k 4 از هلیم مایع استفاده میشود. هلیم مایع بسیار گران است و تجهیزات و وسایل مورد نیاز در رابطه با آن نیز فضای نسبتا وسیعی را اشغال میکند. با توجه به هزینه زیاد رسیدن به دمای پایین، جایگزین کردن مواد ابر رسانا به جای رساناهای معمولی، عملی مقرون به صرفه نبوده است. به همین سبب از ابر رساناها بیشتر در موارد خاص از قبیل ساخت آهن رباهای الکتریکی بسیار قوی، که رساناهای معمولی برای چنین کاری مناسب نیستند، استفاده شده است. بنابراین اگر ابر رسانایی بخواهد به بیرون از آزمایشگاهها پای بگذارد و وارد صنعت و فناوری شود، در وهله اول لازم است که مشکل سرد کردن حل گردد.
برای غلبه بر این مشکل، دو راه بدیهی وجود دارد. اول پیدا کردن روشی مناسب تر برای سرد کردن ابر رساناها که هزینه خیلی کمی را در بر داشته باشد و دوم بالا بردن دمای بحرانی ابر رسانا، یعنی دمایی که در آن ماده معمولی به ابر رسانایی تغییر حالت میدهد. به نظر میرسد راه دوم یعنی پیدا کردن مواد ابر رسانایی که دارای دمای بحرانی بالاتری هستند. روشی مناسب تر و اقتصادی تر است، زیرا گذشته از آن که هزینه های مربوط به سرد کردن کاهش مییابد. و وسایل خنک کننده ساده تری نیز نیاز خواهیم داشت.
از آن جا که هلیم مایع بهترین وسیله شناخته شده برای سرد کردن مواد تا نزدیک صفر مطلق به حساب میآید، لذا موضوع ابر رسانایی میبایست تا زمان کشف مواد جدید با دمای بحرانی خیلی بالاتر از صفر مطلق در همان داخل آزمایشگاهها بررسی میشد و راه یافتن آن به محیط بیرون هیچ گونه صرفه اقتصادی به دنبال نداشت. دانشمندانی که با مواد مشابه آنچه که انس استفاده میکرد. کار میکردند تنها توانستند به مقدار کمی دمای بحرانی ابر رسانایی را با ترکیب برخی مواد باهم بالا ببرند، به طوری که در سال ۱۹۳۳ این دما در حدود k10 بود. در سال ۱۹۶۹ این دما به دو برابر یعنی k20 رسید که خود قدم بزرگی بود، زیرا هیدروژن در دمای k20 به مایع تبدیل میشود و بنابراین برای اولین بار دانشمندان میتوانستند از عامل دیگری به غیر از هلیم به عنوان سرد کننده استفاده کنند. چهار سال بعد یعنی در سال ۱۹۷۳، دمای بحرانی به k 23 افزایش یافت. پس از آن برای حدود یک دهه پژوهشگران با ساخت مواد و آلیاژهای مختلف سعی در افزایش بیشتر دمای بحرانی کردند که این تلاشها موفقیت چندانی را در بر نداشت.
در سال ۱۹۸۶ دو پژوهشگر به نامهای آلکس مولر وجورج بدنورز در موسسه آی. بی. ام زوریخ ماده سرامیکی جدید ابر رسانای با دمای بحرانی k30 را کشف کردند. این کشف مهم باعث شد که پژوهشگران زیادی مجددا در این زمینه شروع به فعالیت کنند و روی مواد سرامیکی مشابه با آنچه که در موسسه آی. بی. ام کشف شد کار نمایند.
در اواخر سال ۱۹۸۶ دمای بحرانی تا k39 افزایش یافت. در فوریه سال ۱۹۸۷ دکتر چینگ و وچو و همکارانش در دانشگاه هوستون کشف ابر رسانای جدیدی با دماهای بحرانی k98 را گزارش نمودند.
این کشف کل جامعه فیزیک را به هیجان آورد به لحاظ آن که مانعی بزرگ، یعنی مشکل سرد کنندگی، تا حدی از سر راه برداشته شده بود. دمای ازت مایع k77 است که بسیار پایین تر از دمای بحرانی، ابر رسانایی است که چو گزارش کرده بود. قیمت هر لیتر ازت مایع بسیار ارزان تر از هلیم و در امریکا حدود ۵۰ سنت است. در صورتی که هر لیتر هلیم مایع چندین دلار میارزد. مزیت دیگر ازت مایع نسبت به هلیم آن است که به راحتی و با استفاده از ظروف عایق قابل حمل است. با این کشف امکان تهیه قطعات و وسایل صنعتی توسط چنین ابر رساناهایی عملی تر به نظر میرسد. با وجود این، تلاش برای افزایش دمای بحرانی در ابر رساناها خاتمه نیافته است. دانشمندان در نظر دارند. این دما را به حدود دمای اتاق( k 293) برسانند که در این صورت مشکل سرد کنندگی خودبه خود
حل خواهد شد. اخیرا برخی آزمایشگاهها ادعا کردهاند که دانستهاند ابر رساناهایی با دمای بحرانی بالای k230 تهیه نمایند که این ادعا هنوز تایید نشده است. (شکل زیر افزایش دمای بحرانی را در طی سالیان متمادی نشان میدهد.
البته مسائل زیادی بر سر راه ابر رساناهای جدید قرار دارد که باید حل شود. مثلا اگر چه دمای بحرانی این مواد نسبت به ابر رساناهای سنتی بسیار بالاتر است، اما مواد جدید نمی توانند جریانهای الکتریکی با چگالی خیلی زیاد را از خود عبور دهند. دیگر آن که شکل دهی این مواد به صورت سیم و حلقه به مراتب مشکل تر است. با وجود این اغلب پژوهشگران معتقدند که این مشکلات به مرور بر طرف خواهد شد. فصل بعد جزئیات بیشتری را در مورد ابر رساناهای جدید، و این که این پدیده چرا و چگونه رخ میدهد ارائه خواهد کرد و در پایان موضوعاتی مطرح میشوند که به نحوی با ابر رسانایی در ارتباطند.
در فصل قبل خلاصه ای در مورد پدیده ابر رسانایی و نیز نکاتی در ارتباط با پیشرفتهای اخیر در دست یابی به دماهای بحرانی بالا که در آن ابر رسانایی رخ میدهد، بیان گردید. در این فصل ابر رسانایی را بیشتر از دیدگاه جنبه های فنی آن و نیز خواص اتمی مواد ابر رسانا مورد بررسی قرار میدهیم. اما قبل از ادامه بحث لازم است اطلاعاتی کلی در مورد مبحث الکتریسیته و رسانایی ارائه شود.
فصل دوم
(فناوری ابررساناها)
اصول الکتریسیته
همان طور که در فصل گذشته اشاره شد، مواد رسانا محیطی مناسب برای جاری شدن الکترونها را فراهم میکنند. مواد عایق هادی الکتریسیته نیستند. و نیمرسانا ها الکتریسیته را هدایت میکنند اما نه به خوبی رساناها. چه عاملی سبب میشود که دسته ای از مواد رسانا، بعضی دیگر نیمرسانا و برخی عایق باشند؟ پاسخ این سوال به خواص اتمی مواد مربوط میشود.
ممکن است پرسیده شود که عامل به حرکت در آوردن الکترونها در داخل یک رسانا چیست؟ الکترون ذره بنیادی موجود در تمام مواد است که دارای بار منفی است و جفت آن یعنی پروتون دارای بار مثبت است که ذره بنیادی دیگر است. نیروی بین این دو ذره از نوع جاذبه ای است. بعضی مواد دارای الکترونهای مازاد بوده و در برخی دیگر تعداد الکترونها کمتر از آنی است که میبایست در آن ماده وجود داشته باشد. اگر تعداد الکترونها و پروتونها در ماده ای برابر باشند آن ماده از نظر الکتریکی خنثی بوده و چنانچه تعداد الکترونها بیشتر از پروتونها باشد، آن ماده از نظر الکتریکی منفی و در صورتی که تعداد الکترونها کمتر از پروتونها باشد ماده مثبت خواهد بود. در شکل ۲-۱ دسته بندی مواد از نظر الکتریکی به صورت ساده نشان داده شده است.
شکل ۲-۱ دسته بندی مواد از نظر الکتریکی
الکترونهای اضافی موجود در ماده با بار منفی، جذب پروتنهای اضافی در ماده دارای بار مثبت میشوند. با وجود این، الکترونها به خوبی خود توانایی حرکت از ماده منفی به سوی ماده مثبت را ندارند. در این جاست که نقش یک رسانا مشخص میشود.می توان گفت رسانا ماده است که میتواند شارش الکترونها را تضمین نماید.
اختلاف بار الکتریکی دو ماده دارای بار منفی و مثبت، مشخص کننده نیروی وارد بر الکترونها برای بررسی حرکت از ماده منفی و رسیدن به ماده مثبت میباشد. این نیرو، اختلاف پتانسیل یا نیروی محرکه الکتریکی (emf) یا به صورت خیلی ساده ولتاژ نامیده میشود. هر قدر نیروی وارد بر الکترونها (برای رسیدن به ماده مثبت) بیشتر باشد، ولتاژ بالاتر است.
یک باطری معمولی چراغ قوه را در نظر بگیرید. یک انتهای آن به عنوان طرف مثبت (+) و انتهای دیگر با علامت منفی (-) مشخص شده است. بیشتر باتریهای خانگی دارای ولتاژ ۵/۱ ولت میباشند. اگر قطبهای مثبت و منفی باطری توسط یک سیم مسی به هم وصل شوند، الکترونها در داخل سیم از انتهای طرف منفی به مثبت جریان پیدا میکنند.
ماده ای رسانا، مانند مس، دارای تعداد زیادی الکترون است که میتوانند آزادانه به هر طرف حرکت کنند. وقتی سیم مسی به دو سر یک باتری وصل میشود، الکترونهای آزاد در سیم به طرف قطب مثبت باتری حرکت میکنند. همزمان با آن الکترونهای موجود در قطب منفی باتری در داخل رسانا جریان پیدا کرده و جای الکترونهایی را که قبلا حرکت کردهاند میگیرند. بنابراین جریانی از الکترونها را از قطب منفی به طرف قطب مثبت در داخل رسانا خواهیم داشت.
انرژی ناشی از جریان الکترونهای میتواند در وسایل الکتریکی مانند لامپهای روشنایی، موتورها و قطعات موجود در مدار الکتریکی استفاده شود. مقدار کاری که الکترونها میتوانند انجام دهند تابع دو عامل اصلی یعنی ولتاژ و جریان الکتریکی است. .ولتاژ نیروی محرکه الکتریکی است که جریان الکترونها را در سیم تامین میکند. جریان تعداد الکترونهایی است که شارش پیدا میکنند. هر چه تعداد الکترونها بیشتر باشد کار انجام شده توسط آنها بزرگتر است. یکای ولتاژ ولت و یکای جریان آمپر نام دارد.
روشهای گوناگونی به منظور تولید الکتریسیته وجود دارد، باتری تنها یک مثال است. الکتریسیته میتواند توسط مولدها، سلولهای نوری یا سلولهای خورشیدی نیز تولید شود. همچنین دو نوع مختلف از الکتریسیته وجود دارد: جریان متناوب (AC)
و جریان مستقیم (DC) . جریان الکتریکی متناوب معمولا توسط مولد و جریان مستقیم به وسیله باتری یا سلول خورشیدی تولید میشود. اغلب وسایل الکتریکی با جریان مستقیم کار میکنند و در برخی از آنها از وسیله ای (مبدل) برای تبدیل جریان متناوب به مستقیم استفاه میشود.
البته موضوع این کتاب ابر رسانایی است نه الکتریسیته، بحث قبلی به این منظور آورده شد که خوانندگان اطلاعاتی در مورد جریان الکترونها و این که چگونه این عمل رخ میدهد، داشته باشند.
ساختار اتمی
قبلا با الکترون .و پروتون، دو ذره بنیادی که ماده را میسازند، آشنا شدیم. ذره بنیادی سوم نوترون است، این ذره از آن رو نوترون نامیده میشود که هیچ بار الکتریکی به آن وابسته نیست، به عبارت دیگر از نظر الکتریکی خنثی است. الکترونها، پروتونها و نوترونها کوچکترین واحد ماده یعنی اتم را میسازند. اتم را میتوان به شکل کره ای که در آن پروتونها و نوترونها در بخش کوچک و متراکمی در مرکز آن به نام هسته قرار گرفتهاند تصور نمود. پروتونها درمحدوده هسته بوده و حرکت نمی کنند، اما الکترونها روی مدارهای مشخص به دور هسته بوده و حرکت نمی کنند، اما الکترونها روی مدارهای مشخص به دور هسته میچرخند. اغلب تعداد زیادی از الکترونها میتوانند آزادانه حرکت کنند. در شکل ۲-۳ یک اتم به صورت ساده در دو بعد نشان داده شده است. پروتونها در داخل هسته نوع ماده (عنصر) را مشخص میکنند.
تمام اتمهای شناخته شده (یا عناصر) به صورتی معین دسته بندی شده و در جدولی معروف به جدول تناوبی آورده شده اند. در جدول تناوبی انواع مشابه اتمها مانند فلزات و گازها رده بندی شده و هر عنص یک نماد در جدول مشخص شده است. به عنوان مثال، عنصر سرب با pb نشان داده میشود.
ساده ترین راه برای فهم این که چگونه اتمها به هم میپیوندند تا در نهایت مایعات، گازها و ترکیبات دیگر شکل گیرد آن است که این موضوع را به بازی لگو مربوط کنیم.
اگر قطعات مختلف را از نظر شکل و اندازه دسته بندی کنیم دو قطعه هم شکل به سادگی میتوانند به یکدیگر متصل شوند و قطعات هم شکل با آنها، به شرط این که برای این کار مناسب باشند، نیز میتوانند به آنها اضافه شوند. به هر حال یک قطعه بزرگ میتواند به تعداد بسیاری از قطعات کوچکتر متصل شود.
یک جسم جامد از به هم پیوستن اتمها در یک شبکه سه بعدی و تکرار آن ایجاد میشود. چنین طرحی (ساختار شبکه نام دارد. ساختار شبکه چارچوبی است که جایگاه هر اتم را در شبکه مشخص میکند. وقتی جریان الکتریکی از یک رسانا میگذرد، الکترونهای در حال حرکت مجبورند که راهشان را در داخل شبکه پیدا کنند. گاهی اوقات یک الکترون به علت نزدیک شدن زیاد به یک اتم از مسیرش منحرف میشود و در این فرآیند مقداری از انرژی اش را به شبکه منتقل میکند، این چیزی است که سبب ایجاد مقاومت الکتریکی در رسانا میگردد.
اطلاعات ارائه شده در این بخش در فهم مطالب مربوط به ترکیبات ابر رسانایی و این که چگونه این مواد قادرند رسانش را بدون مقاومت انجام دهند، سودمند است. توانایی ابر رساناها در هدایت الکتریسیته بدون مقاومت تنها خاصیت منحصر به فرد آنها نیست. در بخشهای بعد برخی از ویژگیهای دیگر ابر رساناها مورد بحث قرار میگیرند.
جریان الکتریکی در یک حلقه ابر رسانا میتواند تا زمان نامحدودی باقی بماند. طبیعتا، این ماندگاری جریان به چشمه انرژی نیاز ندارد، زیرا مقاومت حلقه صفر است. چنین جریان ماندگاری را میتوان به شرح زیر تولید کرد: نخست حلقه را در T>Tc در میدان مغناطیسی خارجی قرار میدهیم به طوری که خطوط میدان مغناطیسی از درون حلقه بگذرند. سپس حلقه را تا دمای زیر Tc، تا جایی که ماده ابر رسانا میشود، سرد کرده و میدان مغناطیسی درون حلقه کاهش مییابد و بنابر قانون القای الکترومغناطیس فاراده، در حلقه جریانی القا میشود که از این لحظه به بعد دوام خواهد داشت. این جریان از کاهش بیشتر شار مغناطیسی حلقه جوگیری میکند، یعنی اکنون که میدان خارجی صفر است، جریان القایی خود باعث تامین شار به مقدار اولیه آن از حلقه میشود. در واقع، اگر حلقه دارای مقاومت محدود R باشد، شار از حلقه با ثبات زمانی L/R کاهش خواهد یافت. L خود القای حلقه است. در یک حلقه ابررسانا، چون R=0 است آهنگ کاهش شار مغناطیسی نامحدود است. یعنی تا وقتی در حلقه جریان ماندگاری شارش مییابد شار مغناطیسی در آن (به انجماد) در میآید، معمولا چنین جریانی را جریان ابر رسانا رسانش یا ابر جریان میخوانند.
در نخستین نگاه ممکن است چنین به نظر آید که شار مغناطیسی (منجمد) شده میتواند هر مقدار دلخواهی داشته باشد. ولی، آزمایشهای بسیاری ]۸و۹[ که برای روشن کردن این رفتار ابداع شد واقعیت تجربی بسیار مهمی را ثابت کرده است و آن این که مقادیر شار مغناطیسی یک پوسته استوانه ای ابر رسانشی فقط مضرب درستی از Gcm2 7-10*70/2= هستند. این مقدار ار کوانتوم شار مغناطیسی مینامند. و میتوان آن را به صورت ترکیبی از ثابتهای اساسی، یعنی نوشت که در آن h ثابت پلانک، c سرعت نور و e بار الکترون است. در سیستم یکاهای MKSA، داریم
از آن جا که از اواسط دهه ۱۹۳۰ با ابر رسانایی به عنوان یک پدیده کوانتومی بر خورد میشد، تعجب آور است که چرا این مطالعات تا پیش از (۱۹۶۱) انجام نشده بود.
آثار جوزفسن
جلوه دیگر ماهیت کوانتومی ابر رسانایی، ابر رسانندگی ضعیف است که آثار جوزفسین نیز خوانده میشود ]۱۰[. این آثار در سال ۱۹۶۲ پیش گویی شده بود که خیلی زود به صورت تجربی به اثبات رسید. جمله (ابر رسانندگی ضعیف) به رفتاری اشاره دارد که در آن دو ابر رسانا با یک اتصال ضعیف به یکدیگر وصل شده اند. این اتصال را میتوان با پیوند تونلی یا یک گلوگاه کوتاه در مقطع فیلمی نازک ایجاد کرد. به طور کلی، اتصال ضعیف میتواند تنها تماس ضعیفی بین دو ابر رسانا در ناحیه بسیار کوچک یا به صورتهای دیگری باشد که در آنها تماس ابر رسانش بین ابر رساناها به گونه ای (ضعیف) تشکیل شود.
آثار جوزفسین به صورت ایستا (اثر جوزفسن dc) و ناایستا (اثر جوزفسن ac) دیده شده اند. در اثر dc اگر از اتصال ضعیف یا به عبارت دیگر از پیوندگاه جوزفسین، جریان گذر دهیم و ضعیف میگذرد، حتی اگر ماده اتصال ضعیف خود ابر رسانا نباشد. (مثلا میتواند یک عایق در پیوندگاه تونلی باشد). در این جا مستقیما به مهمترین ویژگی ابر رسانا میرسیم: یعنی رفتار همدوس الکترونهای ابر رسانشی. به واسطه اتصال ضعیف، الکترونهای دو ناحیه ابر رسانا به یک پیکره کوانتومی واحد تبدیل میشوند. همین مطلب را میتوان به گونه دیگری بیان کرد. با نفوذ از اتصال ضعیف به ابر رسانای دوم، تابع موج الکترونها از ابر رسانای اول به تابع موج الکترونهای (محلی) تداخل میشوند. در نتیجه همه الکترونهای ابر رسانشی در دو سوی اتصال ضغیف با تابع موج یکسانی توصیف میشوند. حضور اتصال ضعیف نباید توابع موج دو طرف را، در مقایسه با آنچه پیش از ایجاد اتصال بودند، به طور چشمگیری تغییر دهد.
اثر جوزفسین ac حتی از این هم جالبتر است. اگر جریان dc را در اتصال ضعیف افزایش دهیم تا ولتاژ محدودی در دو سر پیوندگاه ظاهر شود علاوه بر مولفه dc ولتاژ v، مولفه دیگر ac این ولتاژ با بسامد زاویه ای نیز پدیدار میشود، به طور که
برای ثبت این اثر جوزفسین خوانده میشود (یعنی، تابش الکترومغناطیس گسیل شده از پیوندگاه جوزفسن) آی. کا. یانسون. دی. ام. سوستونف. و آی. ام. دمیترنکو ]11[ آزمایش بنیادی موفقیت آمیزی انجام داده اند.
اثر مایسنر- اوکسنفلد
بیست و دو سال پس از کشف ابر رسانایی، دانشمندان هنوز بر این باور بودند که ابر رسانا تنها یک رسانای ایده آل است، یعنی قطعه ای فلز با مقاومت صفر.
اکنون به این نکته میپردازیم که چنین رسانای ایده آلی در یک میدان مغناطیسی خارجی که به قدر کافی ضعیف است و نمی تواند رسانش ایده آل نمونه را تخریب کند، باید چگونه رفتاری داشته باشد.
نخست فرض کنید رسانای ایده آل در حضور میدان مغناطیسی خارجی صفر تا زیر دمای بحرانی سرد شده است و سپس یک میدان مغناطیس خارجی برقرار میشود. از بررسیهای عمومی به آسانی میتوان نشان داد که میدتان به درون نمونه نفوذ نمی کند. (شکل ۲-۶) در واقع، بلافاصله پس از نفوذ میدان به لایه سطحی رسانای ایده آل، یک جریان القایی برقرار میشود که بنابر قانون لنز، در راستای مقابل میدان خارجی، میدان مغناطیسی تولید میکند. بنابراین، میدان کل در درون نمونه صفر است.
اکنون این رفتار را به یاری معادلات ماکسول اثبات میکنیم. با تغییر القای B، بنابر رابطه
باید در نمونه میدان الکتریکی E القا شود، در این رابطه c سرعت نور در خلا است. در سانای ایده آل E=0، زیرا E=j، که در آن مقاومت ویژه (که در این مورد صفر است) و j چگالی جریان القایی است. نتیجه میشود که B باید ثابت باشد و با توجه به این که پیش از اعمال میدان (
(شکل ۱-۲) برای یک رسانای ایده آل، حالت مغناطیسی آن در H>0،T
توجه داشته باشید که در استدلال بالا نمونه با ویژگی را همواره به صورت رسانای ایده آل نام میبریم نه ابر رسانا.
پیش از سال ۱۹۳۳ همه بر این باور بودند که یک ابر رسانا به راستی چیزی بیش از یک رسانای کامل نیست. ولی آزمایشهای انجام شده توسط مایسنرواوکسنفلد نشان داد ]۱۲[ که این باور درستی نبود! آنها پی بردند که در T
مبانی نظری ابر رسانایی
از زمان کشف ابر رسانایی در سال ۱۹۱۱، سعی دانشمندان بر این بوده است که این پدیده را به طور منطقی توجیه کنند. ارائه نظریه ای جامع که خواص مختلف ابر رسانایی را توضیح دهد به دانشمندان این امکان را خواهد داد که بتوانند ابررساناهای جدید و بهتری را ساخته و همچنین به اطلاعات بیشتری در مورد این مواد دست یابند. در سال ۱۹۵۷، سه پژوهشگر به نامهای جان باردین لئون کوپر و جی. آر شریفر ، نظریه ای در مورد پدید ابر رسانایی ارائه و منتشر نمودند. ارائه این نظریه که به نظریه BCS مشهور است سبب اعطای جایزه نوبل به این سه پژوهشگر شد.
با توجه به این که در سال ۱۹۵۷، هنوز ابر رساناهای با دمای بحرانی بالا کشف نشده بودند. نظریه BCS تنها رفتار ابر رسانایی را برای مواد با دمای بحرانی نزدیک به صفر مطلق توجیه میکند. باید توجه داشت زمانی که ماده ای تا دمای نزدیک به صفر مطلق سرد شود، حرکت اتمها در آن میزان چشمگیری کاهش پیدا میکند.
نظریه BCS، به طور خیلی ساده، بیان میکند که شارش الکترونها در یک ماده ابر رسانا به صورت جفت الکترون انجام میپذیرد. جفت الکترونها را زوجهای کوپر مینامند. عامل جفت شدگی الکترونها فونون است. هنگامی که یک زوج الکترون در داخل ساختار شبکه ابر رسانا شارش میکند، پشت سرش ردپایی بر جای میگذارد که این رد پا مسیری خواهد بود برای الکترونهای دیگری که آن را دنبال میکنند. بدین ترتیب از برخورد الکترونها با سایر ذراتی که ممکن است سبب مزاحمت در شارش آنها و ایجاد مقاومت (چیزی که در رساناهای معمولی رخ میدهد) در داخل شبکه شوند، جلوگیری خواهد شد.
نظریه BCS کاهش فعالیت مولکولی اتمها را در ساختار شبکه ابر رسانا مورد توجه قرار داده و با استفاده از آن در مورد این که الکترونها چگونه میتوانند بدون تداخل با سایر ذرات شارش داشته باشند. توضیحاتی را ارائه میکند. همچنین این نظریه بیان میکند که چرا یک ابر رسانا هنگامی که دمای آن بیشتر از دمای بحرانی باشد، توانایی رسانش الکتریکی بدون مقاومت را از دست میدهد. بر طبق این نظریه، وقتی دمای یک ماده ابر رسانا به بالاتر از دمای بحرانی اش میرسد، ارتعاشهای اتمی در داخل آن ماده تا آن جا افزایش مییابد که کل ساختار شبکه به مقدار قابل ملاحظه ای شروع به ارتعاش میکند. چنین ارتعاشی، سبب جدایش زوجهای کوپر میشود که نتیجه آن به هم خوردن مسیر فونونی و از بین رفتن حالت ابر رسانایی خوهد بود.
بزرگی ارتعاشات شبکه مستقیما به دما بستگی دارد. در دمای صفر مطلق (ok) هیچ گونه ارتعاش اتمی در ماده وجود ندارد و بنابراین کاهش بیشتر دما امکان پذیر نیست. زمانی که دما بالا رود، بزرگی ارتعاشات شبکه به طور پیوسته افزایش پیدا میکند. ارتعاشات دمایی یک ماده مبنایی برای جلوگیری حرکت اتمی آن است.
نقطه ذوب یک ماده (مانند یخ) به طور ساده همان دمای گذاری است که در آن ارتعاشات اتمی به اندازه ای زیاد شدهاند که نیروهای شبکه ای دیگر توانایی نگهداری اتمها را در وضعیتهای مشخص در شبکه ندارند و بنابراین اتمها آزادانه توانایی حرکت مییابند. نتیجه این خواهد شد که جسم جامد سختی مثل یخ به مایع یعنی آب تبدیل شود. چنانچه دما باز هم به طور پیوسته افزایش یابد، به دمای گذار دیگری میرسیم که در آن حرکت اتمی به اندازه ای زیاد است که نیروهای جاذبه ای بین اتمی موجود در مایع قادر به نگهداری اتمها در کنار یکدیگر نبوده و در این حالت مایع تبدیل به گاز میشود.
چون دمای بحرانی ابر رساناهای جدید بسیار بالاتر از صفر مطلق است، چنین به نظر میرسد که نظریه BCS نمی تواند به توضیح پدیده ابر رسانایی در این نوع مواد بپردازد.
دمای بحرانی چنین ابر رساناهایی به اندازه ای بالاست که انتظار کاهش ارتعاشات اتمی، که در موارد ابر رساناهای سنتی اتفاق میافتد، وجود ندارد. با وجود این، اغلب نظریه پردازان هنوز معتقدند که جفت شدگی الکترونها در این مواد به نحوی میبایست وجود داشته باشد.
اما یافتن دلیلی برای وجود جفت شدگی الکترونها در ابر رساناهای با دمای بحرانی بالا با مشکل مواجه است. فیزیکدانان تجربی به مواد جدیدی با دماهای بحرانی بالاتر دست یافته اند، به طوری که پیشرفت در این زمینه سریعتر از کاری است که نظریه پردازان برای تشریح پدیده های مربوط به آنها انجام داده اند. نظریه های موجود، جفت شدگی الکترونها را به مکانیسمی اتمی که بسیار قویتر از نقش فونونها در نظریه BCS است، نسبت میدهد. چنین نقشی از (اکساتیون) میتواند بر عهده گیرد، اکساتیون که نامی برای انگیختگی الکترونی است، مکانیسمی قویتر نسبت به مکانیسم فونونی است که در دماهای بالا نیز کار ساز است. وقتی ابر رساناهای جدید تا دمای بحرانی سرد میشوند، ارتعاشات مربوط به شاختار شکبه به گونه ای همزمان میشوند که الکترونها خواهند توانست به راحتی در داخل شبکه حرکت کنند. نظریه های دیگر هم وجود دارد که مکانیسمهای متفاوتی را برای جفت شدگی الکترونها در دماهای بالا پیشنهاد میکنند. یکی از این نظریه ها (حرکت دسته جمعی الکترونها) پلاسمون را عامل جفت شدگی الکترونها میداند. در نظریه ای دیگر، مگنونها را که افت و خیزهای اسپین در حال حرکت در داخل شبکه هستند، سبب پدیده جفت شدگی به حساب میآورند. نظریه RVB (پیوند ظرفیت در حال تشدید) بر اساس دافعه الکترون- الکترون پایه گذاری شده است. در این نظریه با توجه به نیروی دافعه بین الکترونها، هر الکترون میتواند در داخل شبکه به راحتی حرکت کند.
تهیه ابر رسانا
اکنون که ابر رسانا ها از جنبه نظری بررسی شدند، لازم است راجع به این موضوع که مواد ابر رسانایی باید چگونه تهیه شوند تا بتوانند نیازهای مختلف آزمایشگاهی و صنعت را در ارتباط با کاربردهای تجاری آنها بر طرف نمایند، بحث شود. مجددا باید به این نکته توجه داشت که چون ابررساناهای با دمای بحرانی بالا کاملا تکامل نیافته اند، بنابراین در مورد استفاده صنعتی و تجاری آنها بحث زیادی وجود دارد. در حال حاضر عمده کاربردهای تجاری ابر رساناها بر پایه استفاده از ابررساناهای سنتی با دمای بحرانی پایین است.
ابر رساناها تجاری
برای این که یک ابر رسانا عملا کاربردهای تجاری داشته باشد. باید محکم، قابل اطمینان و تهیه آن به شکلهای مختلف نسبتا آسان باشد. دو نوع اصلی از ابر رساناهای قابل دسترس تجاری عبارتند از: آلیاژهای شکل پذیر و ترکیبات مربوط به فلزات واسطه ای.
آلیاژهای شکل پذیر به فلزات معمولی شباهت بسیار دارند به طوری که میتوان آنها را به شکل سیم و کابل در آورده و در ضمن چکش خوار نیز هستند. ترکیبهای بین فلزی شکننده تر بوده و میتوانند در طول فرآیند ساخت به شکلهای مختلف در آیند، اما انعطاف پذیر نیستند. ابر رساناهای آلیاژی شکل پذیر از ترکیب عناصر نیوبیوم و تیتانیوم تشکیل شده اند. ترکیبهای بین فلزی که شکنندگی بیشتری دارند غالبا ترکیب از عناصر وانادیم وگالیم هستند.
بیشتر ابر رساناها را میتوان به شکل سیم پیچ به منظور ساخت مولد، موتور و آهن رباهای الکتریکی به کار برد. ابر رساناهای تجاری دارای دمای بحرانی در گسترده k10 هستند. چگالی جریان در آنها در حدود ۲۰۰۰ آمپر بر میل متر مربع است و میتواند میدانهای مغناطیسی بسیار قوی ایجاد کنند. در کاربرد ابر رسانایی به عنوان حمل جریان از ابررساناهای تیتانیم- نیوبیوم تجاری یا گالیم- وانادیم استفاده میشود.
ابر رساناهای آزمایشگاهی
از مدتها قبل چندین پژوهشگر اروپایی تحقیقاتی را در مورد نوع خاصی از یک بلوار که پرووسکایت نامیده میشود، شروع کرده اند. در سال ۱۹۸۶، پژوهشگر به نامهای آلکس مولر و جورج بدنورز آزمایشهایی را در آزمایشگاه تحقیقاتی آی. بی. ام در زوریخ با یک نوع پرووسکایت به انجام رساندند و با کمال تعجب توانستند کشف ترکیب تازه ای از ابررسانا با دمای بحرانی بالاتر را گزارش نمایند. این کار در آزمایشگاههای دیگر هم انجام شد و در زمانی کوتاه مورد تایید قرار گرفت. در اکتبر سال ۱۹۸۷، جایزه نوبل فیزیک به مولر و بدنورز به سبب این کشف اهدا شد.
از آن زمان بسیاری از دانشگاهها و مراکز پژوهشی فعالیتهای خود را در راستای بررسی و کار روی ترکیبات سرامیکی از نوع پرووسکایت به کار گرفتند. دانشمندان با عوض کردن بعضی عناصر و جایگزین کردن آنها با عناصر دیگر و تغییر فرآیند ساخت، توانستند دمای بحرانی را باز هم افزایش دهند. در فوریه سال ۱۹۸۷، گروهی از پژوهشگران دانشگاه هوستون، به سرپرستی دکتر پل چو ماده سرامیکی ابر رسانایی را با دمای بحرانی k94، که بسیار بالاتر از دمای جوش ازت مایع k77 است، تهیه نمودند و برای اولین بار از ازت مایع که نسبتا ارزان است به عنوان عامل سرد کننده استفاده کردند. ساخت ابر رسانای پرووسکایت سرامیکی جدید نسبتا آسان است. چنین ابر رسانایی در هر آزمایشگاه معمولی که دارای تجهیزات نسبتا خوبی باشد قابل تهیه است. گام اول در ساخت این مواد مخلوط کردن و حرارت داده اجزای سازنده آن است. اکسیدهای فلزات ایتریوم (Y) باریم (Ba) و مس (Cu) با اسید سیتریک و الکل اتیلیک ترکیب میشوند. مخلوط تا دمای حدود ۱۰۰ درجه فارنهایت حرارت داده میشود. سپس مخلوط حرارت داده شده در یک کوره قرار میگیرد که دمای آن بالاتر از ۱۵۰۰ درجه فارنهایت است. در نتیجه ترکیب خشک شده و به صورت پودر سیاه بلوری در میآید. در مرحله بعد پودر به دست آمده تحت فشار ۲۰۰۰ پوند بر اینچ مربع قرار میگیرد. قطعات فشرده حاصل (که معمولا به شکل قرص است) به تدریج در طی چندین ساعت سرد میشوند. شکل ۲-۹ یک ساختار شبکه ابر رسانای با دمای بحرانی بالا را نشان میدهد و تصویر بسیار بزرگ شده ای از ساختار اتمی یک ابر رسانای با دمای بحرانی بالا در شکل ۲-۱۰ آوره شده است و شکل ۲-۱۱ تعدادی از بلورکهای منفرد در چنین ساختاری را نشان میدهد.
پس از ساخت قطعه ابر رسانا آن را در داخل ظرف محتوی ازت مایع قرار داده و مقاومت الکتریکی آن را اندازه میگیرند اگر مقاومت الکتریکی صفر باشد.، این نشانه آن است که ماده تهیه شده احتمالا ابر رساناست (شکل ۲-۱۲و ۲-۱۳). و چنانچه اثر مایسنر هم دیده شود میتوان مطمئن بود که ماده حقیقتا ابر رساناست.
اکنون که تهیه مواد ابر رسانا با دمای بحرانی بالا امکان پذیر گردیده، سعی میشود که این مواد را به شکلهای قابل استفاده در کاربردهای عملی در آورند. به عبارت دیگر لازم است که این مواد به صورت سیم، نوار و یا اشکال دیگر ساخته شود.
برای ساخت ابر رساناهای لایه نازک از روشی به نام (پلاسما افشانی) استفاده میشود. در این روش ابتدا ماده ابر رسانا حرارت داده میشود تا در دماهای بسیار بالا تبخیر شده، سپس این بخار بر روی بستری مناسب مینشیند و لایه جامد نازک را شکل میدهد و پس از آن عملیات بازپخت انجام میگیرد.
برای تهیه ابر رساناهای لایه نازک از روشهای فیزیکی و شیمیایی دیگری نیز میتوان استفاده کرد.
سرمایه گذاری شرکتها در امر پژوهش روی مواد ابر رسانای با دمای بحرانی بالا کاری درست است. اما به هر حال هنوز مسائل و مشکلات زیادی در ارتباط با جایگزینی ابر رساناهای جدید به جای ابر رساناهای سنتی وجود دارد که باید برطرف شوند. به عنوان مثال و در مقایسه با ابر رساناهای سنتی، مواد جدید از انعطاف پذیری کمتری برخوردارند، توانایی تولید میدانهای مغناطیسی بسیار قوی را ندارند و نیز چگالی جریان در آنها کمتر است. با وجود این، اغلب پژوهشگران بر این باورند که در مدت زمانی نه چندان دور، ابر رساناهای جدید جای ابر رساناهای قدیمی را خواهند گرفت.
فصل سوم
نقش ابر رسانایی در نیروگاهها
یکی از ابتدایی ترین کاربردهای ابر رسانایی در ارتباط با نیروگها برق بوده است. دانشمندان و مهندسان مدتها منتظر روزی بودهاند که بتوانند ابر رساناها را، با در نظر گرفتن صرفه اقتصادی، در سیستمهای مولد برق مورد استفاده قرار داده و بدین وسیله سبب افزایش بازده و بهبود توزیع و مصرف برق شوند. این وضعیت کنونی کاربردهای ابر رسانایی در ارتباط با تولدی، ذخیره سازی و مصرف برق را مورد بررسی قرار میدهد.
معرفی شاخه های علوم غریبه ۳٫۳۳/۵ (۶۶٫۶۷%) ۳ امتیازs شاخه های مختلف علوم غریبه شامل کیمیا , لیمیا , سیمیا , هیمیا , ریمیا است. علوم غریبه از جمله علومی است که بسیاری از افراد به آن علاقه دارند.
از کودکی به ما گفتهاند که کتاب خواندن کار ارزشمندی است و برای ما مفید است. زمانی که سن کمی داشتیم متوجه اهمیت کتاب خواندن نمیشدیم و این کار را چندان جدی نمیگرفتیم اما اکنون با پیشرفت تکنولوژی و افزایش ارتباط با افراد تاثیرات […]
با فراگیر شدن سیستم های الکترونیکی در دنیا اغلب کشورهای سامانه ویزای الکترونیکی برای اتباع خارجی را راه اندازی کرده اند.
ویتامین U از ترکیبات مفید موجود در برخی خوراکی ها از جمله سبزیجات چلپیایی است که بر خلاف نام آن نوعی ویتامین محسوب نمی شود . از جمله فواید احتمالی آن می توان به درمان زخم معده، سلامت ریه، کبد و کلیه، کاهش کلسترول […]
عجیب ترین گل های جهان ۴٫۵۰/۵ (۹۰٫۰۰%) ۲ امتیازs همه گلها زیبایی خاص خودشان را دارند، اما بعضی از آنها بهمعنی واقعی کلمه خاص هستند. میدانستید گل های عجیب و کمیابی در جهان وجود دارند که ظاهرشان شبیه دختر رقصان، مرد عریان، صورت میمون، […]
۱۰ کار فوق العاده بدن انسان ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز ۱۰ کار فوق العاده بدن انسان/ ۱٫ از مرگ و میر سلولی تا تولد دوباره هر روز حدود ۷۰ میلیاد از سلول های بدن ما می میرند و این در صوررتی است که ما […]
به نکات زیر توجه کنید