جستجو در تک بوک با گوگل!

بازدید
تاریخچه سلول های بنیادی
نخستین باری که دانشمندان به وجود سلول های بنیادی گمان بردند، در اوایل قرن۲۰ و هنگامی بود که نمو رویان های ابتدایی را مورد بررسی قرار می دادند. نخستین تایید وجود سلول های بنیادی، در اوایل دهه۱۹۶۰، حاصل آمد. جیمزتیل و ارنست مک کلوخ در بـنیـاد سـرطـان اونتـاریـو، در تـورنتـو کـانـادا، چگـونگـی تخـریـب سلـول هـای خـون موشهای آزمایشگاهی را به وسیله تابش، بررسی می کردند. آنان دریافتند که می توانند با تزریق سلول های مغز استخوان موش های دیگر دارای ژنتیک مشابه ،به موش های مورد آزمایش، مقدار لازم سلول های خون این موش ها را تامین کنند و مانع مرگ آن ها شوند.
تیل و مک کلوخ، کمتر از دو هفته پس از تزریق سلول های مغز استخوان،به موش های پذیرنده، مغز استخوان و طحال این موش ها را آزمایش کردند. این دو پژوهشگر چند مجموعه کلون)Clone( از سلول های خون پیدا کردند. آن ها انتظار داشتند که در هر مجموعه فقط یک نوع سلول خون پیدا کنند. اما، مشاهده کردند،که هر مجموعه کلون محتوی همه انواع سلول های خون است و همه آن ها فقط از یک سلول مغز استخوان پدید آمده اند. بنابراین، به گفته مک کلوخ برای نخستین بار ثابت می شد که چیزی از قبیل سلول بنیادی، وجود دارد.
تاریخچه پژوهش درباره سلول های بنیادی، نشان می دهد که شناسایی این سلول ها کار ساده ای نیست. سلول های بنیادی، برخلاف سلول های عصبی، سلول های خون و دیگر سلول های بالغ، ظاهر مشخصی ندارند. بنابراین پژوهشگران،سلول های بنیادی را بر اساس توانایی هایی که دارند توصیف می کنند، نه از روی شکل و اندازه آن ها. پژوهشگران،سلول هایی را که کشت (رشد) می دهند، همواره آزمایش می کنند تا ببینند آیا این سلول ها، ویژگی هایی را که باید نشان دهند، می دهند یا خیر.
سلول های بنیادی رویانی را که از رویان ابتدایی جدا می کنند و در محیط کشت آزمایشگاهی کشت می دهند، ویژگی بسیار مهمی دارند: می توانند در طی زمان طولانی همواره تقسیم و در نتیجه تجدید شوند. این سلول ها در شرایط مناسب، پی در پی تقسیم می شوند و سلول های رویانی دیگری را تولید میکنند.
در سال های اخیر، دانشمندان پرشماری سلول های بنیادی را کانون پژوهش های خود ساخته اند. توجه کم نظیر به سلول های بنیادی، سه علت اصلی دارد: ارزش آن ها برای پژوهش های پایه، دورنمای استفاده از آن ها برای درمان بیماری و آسیب دیدگی و امکان به کارگیری آن ها در تولید داروهای جدید. دانشمندان بسیاری عقیده دارند که سلول های بنیادی به نیاز موجود برای دارو و درمان های جدیدی که ممکن است رنج آدمی را کم کنند، پاسخ خواهند داد.
بهطور کلی سلول ها ی بنیادی دارای دو خصوصیت عمده هستند:
۱- قدرت تکثیر نامحدود
۲- خصوصیت پرتوانی
به عبارت دیگر، این سلول ها میتوانند در محیط آزمایشگاهی انواع مختلفی از سلولها را به وجود آورند. سلول های بنیادی را با توجه به منشا آن ها به دو دسته تقسیم میکنند:
سلول هایی بنیادی جنینی (Embryonic Stem Cells) که در مراحل اولیه تشکیل جنین، از آن گرفته میشود.
سلول هایی بنیادی بالغ (Adult Stem Cells) که پس از تولد فرد و به ویژه از مغز استخوان آن گرفته میشود.
منشاء سلول های بنیادی بالغ
سلول های بنیادی بالغ همانطور که از نامشان مشخص است، پس از تولد از فرد گرفته میشوند. برای مثال این سلول ها را میتوان از بافت مغز استخوان یک فرد سالم تهیه کرد. البته بر اساس یافتههای اخیر، برخی معتقدند که هر بافتی دارای سلول های بنیـادی خـاص خود است. بهطور مثال، مشخص شده که قلب، مغز و ماهیچههای اسکلتی هر کدام دارای سلول های بنیادی خاص خود هستند و همهاین سلول ها در بدن یک فرد بالغ وجود دارند. بهعنوان مثال، سلول های بنیادی قلبی بیشتر در ناحیه نوک قلب و سلول های بنیادی مغزی به طور عمده در دیوارهی بطن مغز متمرکز هستند. با این حال دقیقا مشخص نیست که منشاء این سلول هایی بنیادی گوناگون، چه سلولی است و آیـا منشـاء همه اینها همان سلول های مغز استخوان هستند که هر یک به سمت اندامخاصی مهاجرت کرده و به سلول های بنیادی خاص آن تبدیل میشوند، یا منشاء دیگری برای آنها وجود دارد.
منشاء سلول های بنیادی جنینی
بـــــنیـــــاخــتـــــههـــــای جــنــیــنـــــی در مـــــرحــلــــه بـلاستـوسیسـت از تـوده سلـولـی داخلـی گـرفته میشوند. بلاستوسیست یکی از مراحل دوران جنینی است که به لحاظ مرفولوژی، شبیه یک توپ توخالی است.سلول های محیط این توپ تروفوبلاست هستند که جفت را میسازند. در داخل این توپ هم تعدادی سلول جمع شدهاند که در مراحل بعدی، به جنین تبدیل میشوند. اگر این توده سلول های داخلی را برداشته و در مــحــیـــــط آزمـــــایــشــگــــاهــــی کــشــــت بــــدهــنــــد، بنیاختههای جنینی ایجاد میشوند. اما هنوز به طــور دقـیــق مـشخـص نیسـت کـه آیـا ایـن تـوده سلولهای داخلی منشا ء بنیاختههای جنینی هستند، یا اینکه فرایند مذکور، حاصل شرایط محیطی بوده و توده سلول هایی داخلی در محیط آزمایشگاهی سلول های دیگری را میسازند که آن ها به بنیاختهجنینی بدل میشوند.
روند کار سلول بنیادی جنینی
سلول بنیادی جنینی در درون بدن به جستجو مـیپـردازد و نـواحـی آسیـب دیـده را مـییابد و سپس سعی در ترمیم و درمان آن قسمت می کند و در عیـن حـال تولید مثل نیز می کند که خود سبـب تحـریـک مکانیزم ترمیمی بدن می شود. معـالجـاتی که درآن مرکز به روش سلول های بـنـیــادی انـجــام مــیگـیــرد، آنـتــیژنیـک نبـوده و میتوانند بدون هرگونه تاثیر متقابل ، پس زنی ، عدم جواب به درمان دارویی یا هرگونه تاثیرسوء جانبی به هر بیماری ، اعمال شوند. هنگامی که یک بیمار سلول تازه جنینی را دریافت میکند، اولـین عمل این سلول ها، تحریک سلول های موجود در سیستم میزبان هستند و سبب تقویت آن ها میشوند. سپس این سلول ها ، جایگزین سلول های ایمنی میزبان میشوند و در نتیجه با آن ها پیوند میخورند. این بدان معنا است که آن ها به طور مستمر سلول های جنینی بیشتری را رشـد داده و بـاعث به وجود آمدن یک سیستم ایـمـنــی جــدیــدتــر و قـویتـر مـیشـونـد. درمـان سرطان با این روش ، این امکان را فراهم میآورد کــه شـیـمــی درمــانــی و پــرتــو درمـانـی بـه مـدت طولانیتری ادامه یابد و در واقع تاثیرات جانبی آن ها را حذف می کند.
نکته بسیار مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد آن است که در حال حاضر، تنها کاربرد بالقوه سلول های بنیادی، ساخت سلول های مختلف و تا حدی بافت است. بهعبارت دیگر، در حال حاضر سلول های بنیادی (بالغ و جنینی) را صرفا میتوان برای ترمیم بافتها و اندامهای آسیبدیده استفاده کرد. در یک جمله، مهمترین کاربرد فعلی سلول های بنیادی، در سلولدرمانی است و این تصور که میتوان از سلول های بنیادی برای تولید اندامهایی مثل قلب، کبد، کلیه و غیره استفاده کرد، لااقل در شرایط کنونی اشتباه است.تولید اندام، شرایط بسیار پیچیدهای را طلب میکند که در حال حاضر بشر تکنـولوژی آن را در اختیار ندارد. زیرا برای این منظور، اولا باید سلول ها را کشت صعودی داد؛ ثانیا باید به سلول هایی که در عمق کشت سلولی قرار گرفتهاند، غذارسانی کرد. یعنی باید کشت سلولی و غذارسانی به آن ها در یک مقیاس سهبعدی صورت گیرد، که در حال حاضر امکان آن وجود ندارد. البته شاید بتوان در سالهای آتی به این امر نیز دست پیدا کرد.
از کـاربـردهـای بـالقـوه ایـن سلـول هـا در روش "سلـولدرمـانـی" مـیتـوان بـه تـرمیـم بـافـتهـای آسـیـب دیـده بدن از جمله غضروف، کبد، ماهیچه و غیره اشاره کرد که میتواند دامنه کاربرد سلول های بنیادی را در آینده افزایش دهد.
کاربردهای مورد انتظار سلول های بنیادی در علوم پزشکی
هـر چـنـد اسـتـفـاده از سـلـول هـای بـنیادی، در مراحل اولیه خود به سر میبرد، اما متخصصان معتقدند در آیندهای نهچندان دور، این سلول ها کاربردهای وسیعی در علم پزشکی خواهند داشت. با این اعتقاد، هماکنون در اقصی نقاط جهان تحقیقات وسیعی در خصوص استفاده از سلول های بنیادی برای تامین سلامت انسان در حال انجام است. در ادامه به چند نمونه از کاربردهای نزدیک به حصول سلول هایی بنیادی اشاره میشود:
تـرمیـم بـافـتهـای آسیـبدیـده قلـب، تـرمیم بــافــتهــای اسـتـخــوانــی، درمــان بـیـمـاریهـا و ضایعات عصبی، ترمیم سوختگیها و ضایعات پـوسـتـی، تـرمـیم لوزالمعده (پانکراس) و ترشح انسولین، آزمون تاثیر داروهای جدید، استفاده از سلول های بنیادی بالغ برای طب پیوند.
بـیـشتر سلول های تخصص یافته انسان اگر آسیب سختی ببینند یا بیمار شوند، نمی توانند با فـــرایــنـــدهـــای طـبـیـعــی جــایـگــزیــن بـشــونــد. از سلولهای بنیادی برای پدید آوردن سلول های تـخـصـص یـافـتـه سـالـم و کـارامـد می توان بهره گرفت و این سلول ها را جایگزین سلول های آسیب دیده بیمار کرد.
جـــایــگـــزیـــن کـــردن ســلـــول هـــای بـیـمــار بــا سـلـولهـای سـالم را سلول درمانی می نامند و مانند فرایند جایگزین کردن اندام است؛ البته، در ایــن جــا بـه جـای انـدام تـنـهـا از سـلـول هـا بـهـره میگیرند. برخی بیماری ها و آسیب ها را می تـوان بـا جـایگـزین اندام سالمی درمان کرد، اما انـدوختـه انـدام هـا اهـدایـی بسیـار انـدک اسـت. ســلــول هــای بـنـیــادی مــی تــوانـنــد ســرچـشـمــه جایگزینی و نوشدن سلول های تخصص یافته بـاشـنـد. بـه تـازگـی، پـژوهـشگران بهره گیری از سـلـول هـای بـنـیـادی جـنـینی و بالغ را به عنوان خاستگاه گونه های سلولی تخصص یافته، مانند سـلـول هـای عـصـبـی، سـلـول های ماهیچه ای، سلول های خون و سلولهای پوست، بررسی مـیکـنـنـد تـا آن هـا را برای درمان بیماری های گوناگون به کار برند.
سلولدرمانی و مهندسی بافت
منابع اصلی سلول های بنیادی شامل مغز استخوان، بند ناف و جفت است . امروزه استفاده از این سلول ها جهت ترمیم بافت های آسیب دیده انسانی در حال گسترش است .
جالب اینکه سلول های بنیادی، چند پتانسیلی هستند یعنی قابلیت تبدیل به بافتهای مختلف را دارند اعم از بافت عصبی ، عضلانی ، پوششی و غیره که این توانائی محور اصلی توجه به سلول های بنیادی است.
مزیت اصلی سلول های بنیادی بند ناف این است که بسیار اولیه بوده و توان تمایز بالایی دارند.همچنین سلول های مشتق از مغز استخوان (BMSCs) توان تمایز بالایی دارند.اغلب سلول های بدن انسان عملا قادر به تقسیم نیستند و بسیاری از زمان تولد تا مرگ شخص، بدون تقسیم شدن حضور دارند.
البته بعضی بافت های بدن نظیر خون، پوست و لوله گوارش دارای چرخه بازسازی سریعی هستند و در هر روز ممکن است چندین سلول جدید بسازند. به عنوان مثال یک مرد متوسط با وزن ۷۰ کیلوگرم در هر روز ۱۰۱۱*2 سلول خونی می سازد. همچنین روزانه میلیون ها سلول پوستی و گوارشی ساخته می شود. سلول های بنیادی سلول هایی هستند که قادر به همانندسازی خود هستند و نیز می توانند طی فرایند تمایز به یک یا انواعی از سلول های بالغ تبدیل شوند.
امروزه محققان در حال بررسی و آزمایش امکان کاربرد سلول های بنیادی در درمان بیماری های مختلف هستند. از جمله بیماری هایی را که امیدهای زیادی به درمان آن ها مـی رود مـی تـوان بـه آلـزایـمر و پارکینسون، آسیب های نخاعی، دیابتها (از طریق جایگزین کردن سلول های پانکراتیک ترشح کننده انسولین)، بیماری های کرونری قلب (با جایگزینی سلول های ماهیچه ای قلب)، بیماری های کبدی مثل سیروز و غیره اشاره کرد.
سلول های بنیادی قادر به ایجاد هر نوع سلولی در بدن هستند. آن ها می توانند تحت تـأثـیـر بـعـضـی شـرایـط فـیـزیـولـوژیـک یـا آزمـایـشـگـاهی به سلول هایی با عملکردهای اخـتـصـاصـی مـانـنـد سـلول های عضلانی قلب یا سلول های تولیدکننده انسولین در پانکراس وغیره تبدیل شوند.
به طور کلی سلول های بنیادی به سه دسته تقسیم میشوند:
سلول های بنیادی بزرگسال
سلول های بنیادی جنینی
سلول های بنیادی بند ناف
سلول های بنیادی بزرگسال
سلول های بنیادی بزرگسال مانند همه سلول های بنیادی دیگر دو ویژگی مشترک دارند؛ اول اینکه قادر به ساخت کپی های خود به مدت طولانی هستند و دوم اینکه میتوانند به سلول های بالغی با خصوصیات مورفولوژیک شناخته شده و با عملکرد اختصاصی تبدیل شوند.
ایـن سـلـول هـا قـادر نـیستند به همه نوع سلول تمایز پیدا کنند بلکه تنها قادرند به سلولهای بالغ همان بافتی که در آن هستند تبدیل شوند (مثلا سلول های بنیادی مغز استخوان که به سلول های خونی تبدیل می شوند.) سلول های بنیادی بزرگسال بسیار کم و نادر هستند به عنوان مثال از هر ۱۰ تا ۱۵ هزار سلول مغز استخوان تنها یک سلول از نوع سلول های بنیادی است. منشاء و چگونگی شکل گیری این سلول ها به طور دقیق مـشـخـص نـیـسـت و فرضیات مختلفی برای آن مطرح شده است از جمله اینکه این سلولها در هنگام تمایز جدا از بقیه مانده و تمایز نیافته اند. امروزه سلول های بنیادی از بافت های مختلفی از جمله خون، مغز، نخاع، لوله گوارش، پوست، عضلات و غیره جدا شدهاند.
سلول های بنیادی بند ناف
سلول های بنیادی سلول های بند ناف همانطور که از نامشان بر می آید از خون بند ناف در هنگام وضع حمل جدا می شوند و قابل نگهداری هستند تا در آینده در صورت لزوم برای همان بچه یا اعضای خانواده وی یا برای شخص دیگری استفاده شوند.
استخراج، نگهداری و استفاده از سلول ها ی بنیادی بند ناف
در حال حاضر، یکی از مطرحترین ایدهها در زمینه سلول ها ی بنیادی، استفاده از قابلیتهای منحصر به فرد سلول های بنیادی بند ناف است. مزیت اصلی این سلولها آن است که بسیار اولیه بوده و توان تمایز بالایی دارند. به طوریکه بر اساس نتایج تحقیقات انجام شده، منشا تمام سلول هایی که پس از مراقبت های آزمایشگاهی و پیوند به بدن توانستهاند به طور کامل به سلول های عضلانی قلب تمایز یابند، از سلولهای ACC133+ بند ناف بوده است. البته بر اساس نتایج منتشر شده در برخی از مقالات، علاوه بر سلول های مذکور، سلول های مشتق از مغز استخوان ( BMCs ) شامل تمام انواع منونوکلئرها و سلول های ACC133+ مشتق از مغز استخوان هم قادرند به سلول های عضلانی قلب تبدیل شوند. البته به نظر میرسد نتایج اخیر بـه بـررسـیهـا و تحقیقـات بیشتـری نیـاز داشتـه باشد.
مزیت دیگر این سلول ها، نداشتن مشکل دفع پیوند سلول های بنیادی جنینی است. چراکه از خـود فـرد اخـذ مـیشـود و در سـالهـای بعدی زندگی،دوباره به همان شخص تزریق میشود. بر این اساس، این ایده در دنیا مطرح شده است که نمونه سلول های بندناف هر شخص در ابتدای تولد گرفته شود و برای سالهای بعد برای خود فرد ذخیره شود. حتی در حال حاضر، علیرغم ایــنکــه هـنــوز وضـعـیــت روشـنــی بـرای پـیـونـد سلـولهـای بنـد ناف وجود نداشته و سؤالات زیـادی در مـورد احتمـال رد پیـونـد سلـول های بیگـانه (هترولوگ) مطرح است اما با اینحال توصیه میشود برای افرادی که در مراحل وخیم بـیـمـاری قلبـی بـوده و در انتظـار دریـافـت قلـب پیوندی بهسر میبرند، در کنار تجویز داروهای سـرکـوبکـنـنـده سیستم ایمنی، از روش پیوند سلول های بندناف بهعنوان یک روش کمکی استفاده کنیم. با این عمل، بیمار شانس بیشتری برای زنده ماندن تا زمان دریافت قلب را خواهد داشت. این روش بهویژه در بیماران کهنسال که سـلـول هـای بـنـیـادی مغز استخوان آن ها برای پیوند کافی نیست، از اهمیت بالاتری برخوردار اســت. از ایــنرو، امــروزه در اغـلــب کـشــورهـا بانکهای ویژهای برای جداسازی و نگهداری سلول های بنیادی بندناف نوزادان تاسیس شده است.
پیوند سلول هایی بنیادی خون بند ناف
نوزاد تازه متولد شده دیگر نیازی به بند ناف خود ندارد. به همین دلیل از قدیم به عنوان یک محصول فرعیفرایند تولد ، دور ریخته میشود. اما در سالهای اخیر ثابت شده است که بند ناف منبعی غنی از سلول هایی بنیادی همهکارهی خون است و به همین دلیل مـیتـواند در درمان انواع بیماریهایی که توسط PBSCها و سلولهایی بنیادی مغز استخوان درمان میشوند، بهکار آید.
احتمال رد پیوند سلول های بنیادی خون بند ناف، نسبت به سلول هایی بنیادی مغز استخوان و سلول های بنیادی جانبی خون کمتر است. شاید این به خاطر این باشد که سلول ها هنوز ویژگیهایی را که سیستم ایمنی بدن فرد دریافتکننده ، آن ها را به این وسیله شناسایی کند و به ایشان حمله کند.
دو ویژگیهمهکاره بودن و در دسترس بودن سلول هایی بنیادی خونی بندنافی باعث میشود در درمآن های پیوندی از آن ها به وفور استفاده شود.
دسترسی انسان به فناوری تکثیر سلولهای بنیادی (بنیاختهها) و به کارگیری آن ها برای تولید سلول های دیگر، از جمله مباحث نوین در علوم زیستی است. انتظار می رود این فناوری در سالهای آتی، انقلاب بزرگی را در عرصه علوم گوناگون به ویژه پزشکی پدید آورده و در درمــــان بــــرخـــی از بـیـمـــاری هـــای صعبالعلاج انسان مفید واقع شود. یکی از این موانع بر سر راه استفاده از سلول بنیادی، مشکل پـس زدن اسـت. اگـر سلولهای بنیادی جنینی اهدا شده به یک بیمار تزریق شوند ممکن است سیستم ایمنی بدن بیمار این سلول ها را مهاجمان خـارجـی تـلـقـی کرده و به آن ها حمله کند. اما استفاده از سلول های بنیادی بالغ تا حدودی از ایـن مـشـکـل مـیکـاهـد. زیرا سیستم ایمنی بدن بـیـمـار سـلـول هـای بـنـیـادی خـود بـیـمـار را پس نمیزند.
مخالفت جامعه جهانی با پدیده شبیه سازی مـولـد انـسان گسترده است. اما به نظر میرسد بسیاری از کشورها با انجام تحقیقات پزشکی بـرای مقابله با بیماریهایی چون پارکینسون ، آلـزایـمـر ،بـیـماریهای قلبی و سرطان ازطریق تولید جنین های آزمایشگاهی و همچنین تحقیق و بررسی روی آن ها به منظور ایجاد توسعه و پـیـشـرفـت در عـلوم پزشکی و مهندسی ژنتیک بـدون آن کـه هـدف ایـن تـحقیقات تولد صرف انسان شبیه سازی شده باشد، مخالفت چندانی نداشته باشند. با این وجود ، برخی کشورها از جمله واتیکان مخالفت صریح و موکد خود را در این مورد ابراز داشته و با عمل شبیه سازی انسان با هر هدف و مقصودی که باشد، مخالفند.
در حــــال حــــاضـــر عـــلاوه بـــر ســلـــول هـــای بـــنــــــدنــــــاف،تــحــقــیــقـــــات وســیــعـــــی بـــــر روی سـلـولدرمـانی و مهندسی بافت در حال انجام است که آینده روشنی خواهد داشت. برای مثال، با استفاده از روشهای مهندسی بافت میتوان به کمک بیوراکتورهای ویژه،لایههای نازکی از بـافـتهـای گـونـاگـون را تـهـیـه و بـرای مـقـاصـد مختلف استفاده کرد.
در ایـن روش پس از مدت کوتاهی بیماران احساس میکنند با افزایش انرژی مواجه شده و در قوای درونی آن ها بهبودی اتفاق افتاده است. این بیماران نتایج مطلوب در معالجه ، از بین رفتن فشار روحی و بهبود فعالیت های روحی و روانی را تجربه میکنند. فعالیت عملی بازیافت شده ارگان ها و بافت های آسیب دیده و ضعیف شده داخـلــی بــه سـمــت بـهـبــودی یـکـنــواختـی پیـش میرود. معالجه با این روش به نتایج مثبت در درمان سرطان ، ایدز ، دیابت ، اسکلروزیس و بیماری کرونیک و بیش از ۵۰ بیماری دیگر منجرشده است.
از بیماری های قابل درمان با این روش می توان به آلزایمر، آنمی ، آسیب مغزی ، سرطان ، فلج مغزی ، سستی و بیحالی مزمن ، دیابت ، ناتوانی حسی – حرکتی ، ضعف سیستم ایمنی ، لوسمی ، سفت شدن بافت های نرم ، پارکینسون ، التهاب و درد مفاصل ، آنمی سلول داسی شکل ، صدمات یا جراحات عصب ستون فقرات و حمله مغزی اشاره کرد.
کاربرد سلول های بنیادی در بازسازی سلول ها
از سلول های بنیادی میتوان برای بازسازی سلول ها یا بافت هایی استفاده کرد که بر اثر بیماری یا جراحت صدمه دیدهاند. این نوع درمان به درمان سلولی معروف است. یکی از کاربردهای بالقوه این شیوه درمان ، تزریق سلول های بنیادی جنینی در قلب برای بازسازی سلول هایی است که بر اثر حمله قلبی صدمه دیدهاند. در یکی از تحقیقات ، پژوهشگران زمینه سکته قلبی چندین موش را فراهم کرده و پس از آن سلول های بنیادی جنینی را درون قلب آسیب دیده موش ها تزریق کردند. در نهایت سلول های بنیادی بافت ماهیچه آسیب دیده را بازسازی کردند و کارکرد قلب موش ها را بهبود بخشیدند.
از سلـول هـای بنیـادی میتوان برای بازسازی سلول های مغزی بیماران مبتلا به پارکینسون استفاده کرد. این بیماران فاقد سلول هایی هستند که ناقل عصبی موسوم به دوپامین را تـولید میکنند. بدون وجود این پیک شیمیایی حـرکـت بیمـاران مبتـلا به پارکینسون نامنظم و منقطع است و این افراد از ارزش های غیر قابل کنتـرل رنـج مـیبـرنـد. در تحقیقـات انجام شده روی موش ها پژوهشگران، سلول های بنیادی جنینـی را در مغـز مـوش هـای مبتـلا بـه بیماری پارکینسون تزریق کردند و شاهد آن بودند که سلول های بنیادی ، موش ها را بهبود بخشیدند. دانـشـمـنــدان امـیـدوارنـد کـه روزی بتـواننـد ایـن مـــوفــقــیـــت خـــود را در انـســان هــای مـبـتــلا بــه پارکینسون هم تکرار کنند.
سـلــول هــای بـنـیـادی سـلـول هـای اولـیـهای هستند که توانائی تبدیل و تمایز به انواع مختلف سلول های انسانی را دارند و از آن ها میتوان در تولید سلول های و نهایتا بافتهای مختلف در بدن انسان استفاده کرد.
موفقیتهای سلول های بنیادی
محققان معتقدند سلول های بنیادی حاصل از جنین های کوچک می تواند قدرت شنوایی و بینایی را در حیواناتی را که توانایی دیدن و شنیدن دست داده اند، بازگرداند. یک گروه تحقیقاتی، با استفاده از سلول های بنیادی مغز استخوان انسان، شنوایی را در خوکچه های هندی ترمیم کردند و یک گروه دیگر از پژوهشگران با استفاده از سلول های بنیادی قورباغه، نوزادان نابینای قورباغه را صاحب چشم های سالم کردند. هرچند این یافته ها هنوز در انسان آزمایش نشده است اما می تواند به روشن شدن برخی از مهم ترین فرایندهای زیست شناختی در رشد و نمو شنوایی و بینایی کمک کند و در ایجاد حوزه جدید پزشکی باززایی مفید واقع شود. این کشف نشانگر قابلیت فوق العاده تحقیقات سلول های بنیادی در درمان گستره وسیعی از بیماری های مرگبار و ناتوان کننده است که میلیون ها انسان را مبتلا کرده است.
محققان در آزمایشگاه، سلول های بنیادی را به سلول های شبه نرون تبدیل کردند و سـپـس آن هـا را بـه گـوش داخـلـی خـوکـچـه هـای هـندی پیوند زدند. سه ماه بعد این خوکچهها بخشی از شنوایی خود را به دست آوردند. هدف از انجام این مطالعه، رشد مجدد سلول های حساس شنوایی اعلام شده است. این سلول ها نقش حیاتی در قدرت شنوایی پستانداران دارند. با این وجود محققان هنوز نمی دانند چگونه این فرایند اتفاق می افتد. محققان هدف نهایی از انجام این تحقیقات را ، مطالعات مشابه روی انسان اعلام کـردنـد. هـنـگـامـی کـه سـلـول هـای حـسـاس شـنـوایـی در گـوش داخلی انسان و سایر پـسـتـانـداران در اثـر صـدای بـلـنـد، بـیـماری های خودایمنی، داروهای سمی یا پیری میمیرند، آسیب دایمی به شنوایی وارد می شود. در این میان پرندگان و خزندگان خوش شانس ترند. سلول های شنوایی آسیب دیده در این حیوانات، باززایی کردند و قدرت شنوایی حیوان را بازگرداندند. در یک مطالعه دیگر، با استفاده از سلول های بنیادی، در جنین نابینای قورباغه، چشم های سالم تولید کردند. معمولا سلول های بنیادی قورباغه در محیط آزمایشگاه فقط به پوست تبدیل می شوند اما این گروه تحیقاتی هفت عامل ژنتیکی مختلف را که موجب فعال شدن ژن های تشکیل دهنده چشم می شوند، به ظرف آزمایش خود اضافه کردند.
هنگامی که سلول های تغییر یافته به جنین قورباغه پیوند زده شد، نوزادان قورباغه، می توانستند ببینند. آزمایش های ژنتیکی نشان داده است سلول های بنیادی به انواع بسیار متفاوت سلول ها تبدیل می شوند. با این وجود نتیجه این مطالعه هنوز روی انسان کاربردی ندارد.
درمان ناباروری با سلول های بنیادی
ناباروری دغدغه ۱۰ تا ۱۵ درصد مردم دنیاست. آماری که کم و بیش، با همین رقم خودش را در مرزهای کشور هم نشان می دهد.
طبق اعلام سازمان جهانی بهداشت (WHO) تعداد زوج های نابارور دنیا به ۵۱۰ میلیون زوج می رسد. با این حال، ایران در سال های اخیر در درمان ناباروری حرف های زیادی برای گفتن داشته است.
یکی از روش های جدید درمان ناباروری استفاده از سلول های بنیادی برای مردان و زنانی است که توانایی تولید نطفه ندارند. آزمایش های مطالعات حیوانی این روش در ایران بر روی موش انجام شده و موفقیت آمیز بوده است. فاز انسانی مطالعه این روش هم شروع شده که اگر به جواب نهایی برسد، تحول مهمی در درمان ناباروری محسوب می شود.
بر اساس مطالعات انجام شده، ۹۰ درصد زوج های نابارور می توانند با استفاده از یکی از روش هـای درمـانـی مـوجود، صاحب فرزند شوند. استفاده از سلول های بنیادی میتواند مشکل ۱۰ درصد باقیمانده را حل کند.
کاربرد سلول های بنیادی در بیماری پارکینسون
بیماری پارکینسون از جمله بیماری های سیستم اعصاب مرکزی است که بیش از ۲درصد جمعیت بالای ۶۵ سال را در بر می گیرد. این بیماری از دیدگاه آسیب شناسی با از بین رفتن گروه خاصی از نورون ها در ناحیه مغز میانی به نام نورون های دوپامینرژیک مشخص می شود. لرزش، سختی و کم حرکتی که از بارزترین نشانه های این بیماری است، در اثر از بین رفتن این نورون ها ایجاد می شود. از دیگر نورون هایی که در این بیمـاری دچـار آسیـب می شوند، نورون های نورآدرنرژیک و سروتونرژیک نواحی خاصی از مغز میانی است که در ایجاد افسردگی و زوال عقلی که اغلب با این بیماری همراه هستند، دخیل است.
علت از بین رفتن گروه خاصی از نورون ها در بیماری پارکینسون نامشخص است همچنین گمان می رود تنش ناشی از حضور اکسیژن، عملکرد نادرست میتوکندری در فیزیوپاتولوژی این بیماری مؤثر باشند؛ در ضمن به دلیل اینکه این بیماری در اغلب موارد به صورت انفرادی است، گمان می رود فاکتورهای ژنتیکی همراه با فاکتورهای محیطی نظیر ویروس ها در بروز این بیماری نقش ایفا می کنند. در عین حال موارد نادری از این بیماری به صورت خانوادگی وجود دارد. در این موارد جهش در ژن های خاصی که به طور عمده در تجزیه پروتیین ها نقش دارند، عامل اصلی بروز بیماری است. رایج ترین روش درمانی این بیماری استفاده از داروهای L-Dopa و Carbidopa است. این دو ماده سبب افزایش سنتز و رهاسازی دوپامین می شوند در رفع کم تحرکی و سختی، به ویژه در مراحل اولیه درمان مؤثر هستند.
اما با پیشرفت بیماری به دلیل از بین رفتن نورون های دوپامینرژیک سنتز دوپامین، در نهایت کارایی درمان کاهش می یابد. به تازگی روش جدید سلول درمانی برای درمان ایـن بیماران مورد توجه قرار گرفته است. در این روش، درمان با پیوند سلول هایی مناسب به ناحیه آسیب دیده صورت می گیرد. بدین منظور می توان انواع مختلی از سلول ها از جمله بافت مغزی جنین را به کار برد. لیکن به دلیل مشکلات اخلاقی و تکنیکی موجود به دلیل نیاز به تعداد زیاد جنین و نیز رد پیوند، استفاده از این روش با محدودیت های زیاد روبه رو است.گزینه دیگر برای سلول درمانی استفاده از سلول هایی بنیادی است. به منظور کاربرد این سلول ها در پیوند و درمان بیماری پارکینسون لازم است این سلول ها ابتدا به نورون های دوپامینرژیک تمایز یابند. با دو روش کلی می توان به این هدف نایل شد: ۱) دستکاری ژنتیکی سلول های بنیادی ۲)تغییر شرایط محیط کشت سلول های بنیادی. در روش اول با واردکردن ژنی که نقش اساسی در تکوین نـورون هـای دوپـامینـرژیک دارد به سلول هایی بنیادی، باعث تمایز این سلول ها از نورونهای دوپامینرژیک می شود.
در روش دوم بــا اضـافـه کـردن فـاکـتـورهـای القاکننده خاص به محیط کشت و از طریق کشت سلول های بنیادی با گروه خاصی از سلول هائی کـه تـوانـایـی القـای سلـول بنیادی به سلولهای عـصـبــی را دارنــد نــورون هــای دوپــامـینـرژیـک حـاصـل مـی شـود. فـاکـتـورهـایـی کـه جهت القا اسـتفاده می شوند عمدتا برگرفته از مسیرهای تکوینی طبیعی تولید این نورون ها در بدن است و از آن جمله می توان فاکتورهای Shh و FGF8 را نام برد.
پیوند سلول های بنیادی به بیماران قلبی با استفاده از نانوتکنولوژی
اسـتـفـاده از سـلـول هـای بـنیادی برای درمان بیماری های صعب العلاج، یکی از امیدهای در حال تحقق بشر در حوزه علوم پزشکی است که روزبـــه روز، افـــق هـــای تــازه ای از آن نـمــایــان میشود.
هدف از پیوند
هـدف از انـجـام ایـن عمل، تهیه و پیوند نوع خاصی از سلول های بنیادی بالغ به بیماران قلبی است. بیمارانی که در این روش مورد مطالعه و آزمایش قرار گرفتند، دچار ایسکمی عضلات قلبی (از بین رفتن سلول های میوکارد در نتیجه قـطـع جـریـان بـودند و انجام عمل پیوند عروق میانبر کرونری یا بای پس برای آنان کارساز نبود.
در این روش جدید که نوعی درمان با استفاده از سلول های بنیادی است و نیازمند انجام عمل قلب باز است، ابتدا با استفاده از نور لیزر، بافت عـضـلانـی قـلـب بیمار در ناحیه دچار ایسکمی تـحـریـک می شوند. سپس، سلول های بنیادی اخـذشـده از خـود فـرد بـه اطـراف نـاحـیـه دچـار آسـیــب تــزریــق مــی شــونــد تــا ضـمـن تمـایـز بـه سـلـولهـای عضله قلب، منطقه آسیب دیده را ترمیمکنند.
سلول های بنیادی مورد استفاده و شیوه عمل
مطالعات بالینی برای بررسی کارایی روش یادشده در ترمیم ضایعات عضله قلب، تاکنون بر روی هشت بیمار دچار ایسکمی عضله قلب انجام شده است. در این روش که در نوع خود شیوه جدیدی از پیوند سلول های بنیادی به بیماران محسوب می شود، از سلـول هـای بنیـادی بـالـغ رده ACC133 + کـه از مغـز استخوان خود بیمار جداسازی میشود، استفاده می شود. در شیوه مذکور، کل مراحل نمونه گیری از مغز استخوان بیمار، جداسازی سلول های بنیادی ACC133 + و تزریق آن ها به ناحیه ایسکمیک عضله قلب، در مدت زمانی حدود ۳ ساعت قابل انجام است.
لازم به ذکر است که در این روش، نمونه مغز استخوان، پس از بیهوشی بیمار در اتاق عمل و از استخوان های لگن تهیه می شود. حجم نمونه مغز استخوان گرفته شده در این مـرحلـه فـاکتـور مهمی است که تعداد نهایی سلول های بنیادی ACC133 + را تعیین میکند. گروه جراحی ما تاکنون بیشترین مقدار گزارش شده مغز استخوان (حدود ۳۳۰ میلی لیتر) در دنیا را از بیمار اخذ کرده است. پس از این مرحله، سلول های بنیادی مورد نظر با استفاده از کیت خاصی از نمونه آسپیره مغز استخوان جداسازی می شود و به روش ترانس اپی کاردیال (از بیرون عضله قلبی) به نقاط متعدد اطراف ناحیه ایسکمیک تزریق می شود.
استفاده از لیزر به عنوان عامل تقویت کننده
استفاده از لیزر در این عمل به علت توان آن در ایجاد واکنش التهابی موقت در بافت و افزایش خون رسانی به ناحیه دچار آسیب است. در واقع قبل از تزریق سلول های بنیادی بـه نـاحیـه ایسکمیـک، جهـت تحـریـک خـون رسـانـی بـه آن نـاحیـه و زنـده نگه داشتن سلولهای بنیادی تزریق شده، از خاصیت التهاب زایی موقت لیزر به عنوان یک عامل کمکی در ترمیم سریع تر ناحیه استفاده می شود. در این عمل، ابتدا به کمک لیزر حدود ۱۵ تا ۲۰ حفره در عضله قلب ایجاد شده و سپس سلول ها به اطراف ناحیه دچار ایسکمی تـزریـق مـی شـونـد. بنابراین، لیزر در این عمل فقط به عنوان یک عامل تقویت کننده (Booster) برای افزایش جریان خون استفاده می شود.
مزایای این روش پیوند
روش مـورد استفـاده در ایـن نـوع عمل پیوند، در مقایسه با شیوه های دیگر پیوند سلولهای بنیادی به بیماران قلبی، از ویژگی ها و مزایای زیادی برخوردار است که مهمترین آن ها به این شرح است:
۱) با توجه به این که کلیه مراحل استخراج و پیوند سلول های بنیادی در مدت زمان حدود ۳ سـاعت قابل انجام است، بنابراین مدت ماندن بـیـمـار در اتـاق عـمـل بـه طور قابل ملاحظه ای کوتاهتر است.
۲) استفاده از کیت ویژه جداسازی سلول های بنیادی در یک سیستم بسته و استریل، عملا نیاز بـــه آزمـــایــشــگـــاه هـــای مــجــهــز و پـیـشــرفـتــه بــا اسـتــانــداردهــای خـاص (GMP Lab) را مـرتـفـع میکند. این کار با بالابردن ضریب ایمنی کار، احتمال انتقال آلودگی و عفونت به بیمار را منتفی می سازد.
۳) تمـام مـراحـل تهیـه نمـونـه مغـز استخـوان، جداسازی سلول ها و پیوند آن ها، در اتاق عمل و صرفا توسط خود جراح قلب صورت می گیرد. بــنـــابـــرایـــن بـــا اســتــفــاده از ایــن شـیــوه، نـیــازی به همکاری گروه دیگری از متخصصان مانند هماتولوژیست ها و غیره نیست.
با توجه به این که در این روش علاوه بر تزریق سـلــول هــای بـنـیــادی بــه اطــراف عـضـلـه دچـار عــارضـه، از خـاصیـت هـم افـزایـی نـور لیـزر نیـز اسـتـفــاده مــی شــود، در نـتـیـجـه الـتـهـاب مـوقـت ایجادشده ناشی از تابش نور لیزر، خون رسانی به ناحیه ایسکمیک و تزریق شده، افزایش می یابد و با این کار، احتمال موفقیت در پیوند سلول های بنیادی و زنده ماندن سلول های پیوندی افزایش می یابد.
ترمیم ضایعات استخوانی با استفاده از سلول های بنیادی
نتایج نشان می دهد که درمان شکستگی های اسـتخـوان و مشکـلات غضـروف بـا استفـاده از سـلـول هـای بـنـیـادی مـغز استخوان امکان پذیر است.
تحقیقات در زمینه کاربرد سلول های بنیادی مـغـز استخوان در درمان ضایعات ارتوپدی در مقیاس کمی به صورت بالینی و بر روی بیماران محدودی با موفقیت انجام شده است که بنا بر توصیه های کمیته اخلاق پزشکی در صورت ایمن بودن نتایج این روش و اطمینان از بی خطر بــودن آن مــی تـوان بـه صـورت وسـیـع در تـمـام بیماران به کار گرفته شود.
در این مرحله هدف، دادن آگاهی به بیماران مـبـتــلا بــه مـشـکــلات اسـتـخــوانـی اسـت کـه در صورت داشتن چنین مشکلی و داشتن تمایل می توانند وارد کارآزمایی بالینی این تحقیق شوند.
بخش وسیعی از مردم چه به علت کهولت سن و چه به علت تصادفات رانندگی و ضربات ناشی از حوادث با مشکلات استخوانی مواجه هستند. بخشی از ضایعات استخوانی وسعت آن ها به اندازه ای است که در حالت عادی قابل ترمیم نیستند و درمان آن ها تنها از طریق جایگزینی بافت زنده و استفاده از سلول های بنیادی امکان پذیر است. در زمنیه استفاده از سلول های بنیادی مغز استخوان و کاربرد آن ها در شکستگی ها در یک مقیاس محدود کار بالینی انجام شده است و برای اطمینان از بی خطر بودن این روش لازم است تحقیقات بیشتری بر روی بیماران متعدد انجام شود. هم اکنون استفاده از سلول های مغز استخوان و از جمله سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان و تاثیر درمانی آن ها در بهبود مشکلات ارتوپدی به صورت بالینی در سطح جهانی در حال انجام است.
بر اساس نتایج این مطالعه بالینی که بر روی یک گروه شش نفره انجام شده، نتایج موفقیت آمیزی حاصل شده است به این صورت که استفاده از سلول های مزانشیمی مغز استخوان ضمن درمان شکستگی های استخوان ، عوارضی نیز برای بیمار به دنبال ندارد. بر این اساس بیمارانی که استخوان شکسته یا کیست استخوانی دارند یا چارهای جز تعویض مفصل برای آن ها باقی نمانده با استفاده از سلول های مغز استخوان درمان میشوند. پژوهشگران سلول درمانی با کشت سلول های ترمیمی بیشتر و تزریق آن ها بــه بـیـمــاران مبتـلا بـه آرتـروز یـا شکستگـی استخـوان، مـوفـق بـه درمـان سـریـعتـر ایـن شکستگیها شده اند.
ترمیم بافت های استخوانی
در افرادی که شکستگی وسیع استخوان دارند یا کسانی که مورد عمل جراحی مغزی قرار گرفته و کاسه سر آن ها برداشته شده و همچنین اشخاصی که استخوان های آن ها به کندی جوش می خورد، از سلول های بنیادی برای جوش خوردگی سریع و جلوگیری از عفونت های بعدی استفاده می شود. در این تکنیک، سلول های بنیادی مزانشیمی از فرد گرفته شده و در محیط آزمایشگاه به سلول های استئوپلاست (استخوانی) تبدیل میشوند، سپس این سلول ها در کنار بافت های آسیب دیده استقرار می یابند تا باعث جوش خوردگی سریع این بافت ها گردند. در این مورد، سلول ها از خود شخص جدا می شوند؛ بنابراین مشکل پس زدگی و عوارض جانبی را نیز در بر ندارد. تکنیک مذکور از مرحله آزمایشگاهی خارج شده و هم اکنون درکشورهای پیشرفته دنیا از جمله آمریکا و ژاپن به طور عملی و کاربردی بر روی بیماران انجام می شود.
بازسازی غضروف مفصل زانو با سلول های بنیادی
بازسازی غضروف مفصل زانو با کاربرد سلول های بنیادی که هدف نهایی ایجاد غضروف بالغ از سلول بنیادی بود انجام شد. در مرحله ی نخست عمق و اندازه ضایعه مشخص و در همان مرحله از خود بیمار، مایع مغز و استخوان استخراج شد و سلول های بنیادین مغز و استخوان جدا شد.
در ادامه پس از سه الی چهار هفته که سلول های بنیادین مغز و استخوان به حد قابل قبولی رسید، آن ضایعه غضروفی که در عمل اول محل و اندازه اش مشخص شده بود با این پوشش که از خود مریض گرفته شده بود پوشانده شد.
درمان بیماری ها و ضایعات عصبی
پیشرفت های بشر در زمینه تولید، تکثیر و تمایز سلول های بنیادی، این امید را به وجود آورده است که بتوان از این سلول ها در مداوای ضایعات عصبی مانند قطع نخاع و بـیـمـــاری هـــای عـصـبـــی هـمـچـــون آلـــزایـمــر، پارکینسون، MS و غیره نیز بهره برد. در این مورد نیـز پـس از تهیـه سلـول هـای بنیادی از شخص موردنظر، آن ها را به سلول عصبی تبدیل کرده و برای ترمیم یا مداوا مورد استفاده قرار می دهند. الـبـتـه بخـش اعظـم ایـن تکنـولـوژی، در مـرحلـه آزمایشگاهی است؛ اما با پیشرفت های خوبی هــمـــراه بـــوده اســـت. بـــه عــنـــوان مــثــال، اخـیــرا متخصصان با استفاده از سلول های مزانشیمی، مــوش قـطـع نـخـاع شـده ای را تـا حـدی بـهـبـود بخشیـدنـد کـه قـادر به حرکت باشد ( البته نه با تعادل صددرصد.) این موضوع در صورتی که با مـوفقیـت نهـایـی تـوا‡م شـود، انقـلاب بزرگی در پزشکی به شمار می رود.
ترمیم سوختگی ها و ضایعات پوستی
جـراحت های پوستی ناشی از سوختگی یا صـدمـات دیـگـر، بـسیاری از بیماران را به خود مبتلا نموده است. در روش معمول برای ترمیم قسمت های صدمه دیده، از پوست بخش های سالم بدن استفاده می شود که مشکلاتی را برای بــیــمــار بــه وجــود مــی آورد. امــا بــا اسـتـفــاده از سلولهای بنیادی می توان سلول های پوستی را در مـحـیـط آزمـایـشـگـاه تـولـیـد کـرد و در تـرمـیم بافتهای صدمه دیده از آن ها استفاده کرد. این تـکـنـولـوژی در حـال حـاضـر، کـاربردی شده و تـوسط یکی از بیمارستان های انگلستان مورد استفاده قرار می گیرد.
درمان نابینایی با سلول های بنیادی
نـابـیـنـایـی یـکـی از کـابوسهای بزرگ انسان است؛ چرا که در بسیاری از موارد درمانی برای آن وجود ندارد، اما انسان هم موجودی نیست که بهراحتی در مقابل سختیها و بیماریها کوتاه بیاید. دانشمندان انگلیسی، توانستهاند به کمک سلول های بنیادی، حس بینایی را به موشهای نابینا برگردانند. این موفقیت گامی به سوی درمان بسیاری از افراد نابینا محسوب میشود، هرچند که از درمان موشهای کور تا درمان انسان های نابینا هنوز فاصله زیادی وجود دارد.
دانشمندان انگلیسی موفق شدهاند حیواناتی را که چشم آن ها در اثر بیماریهای مشـابـه آنچـه در انسـان دیـده مـیشـود آسیـب دیـده، معالجه کنند. آن ها با پیوند زدن سلولهای بنیادی شبکیه به چشم این حیوانات نابینا، موفق به این کار شدهاند.محققان معتقدند اگر از نتایج این دستاورد بتوان برای معالجه بیماریهای چشم انسان استفاده کـرد، میلیـونهـا نفـر کـه مبتـلا بـه انـواع مختلـف بیمـاریهای شبکیه چشم هستند از مشکلات ناشی از سالمندی گرفته تا دیابت از آن بهره خواهند برد، چرا که پیش از این ترمیم سلولهای شبکیه چشم امکان نداشت.
شبکیه چشم، لایهای از سلول های عصبی و حساس به نور مخروطی و استوانه ای است که تصاویر را به پیامهای عصبی تبدیل میکند و به دلیل داشتن ماهیت عصبی، در صورت آسیب دیدگی ترمیم نمیشود. اصولا ترمیم سلول های عصبی به طور طبیعی در بدن انسان به صورت بسیار محدودی انجام میشود. میتوان گفت سلول های عصبی یا همان نورون ها به طور تقریبی غیر قابل ترمیم تلقی میشوند و از همین رو است که مثلا یک بیمار دچار ضایعه نخاعی را نمیتوان بهآسانی درمان کرد.
به این دلایل است که گامی، هرچند کوچک، در ترمیم سلول های عصبی، میتواند موفقیت بزرگی تلقی شود. در مطالعه اخیر، سلول هایی را که از رشد بیشتری برخوردار بودند و از قبل برای تبدیل شدن به دریافت کنندههای نوری برنامهریزی شده بودند را به چشم موشهای نابینا پیوند زدند. تیم پزشکان، سلول های بنیادی مورد نیاز در این پیوند را از مــوشهـای پنـج روزه، یعنـی زمـانـی کـه شبکیـه شکـل مـیگیـرد، بـرداشتنـد. ایـن سلولهای سپس به چشم حیواناتی که از لحاظ ژنتیکی طوری طراحی شده بودند که مبتلا به بیماری چشمی شوند و به تدریج بینایی خود را از دست بدهند، پیوند زده شد که پیوندی موفق آمیز بود.
سلول های بنیادی به سلول های شبکیه تبدیل شده و سلول های تازه شبکیه به سایر سلول های عصبی شبکیه پیوند خوردند و به این ترتیب حس بینایی دوباره به موشهای نابینا شده بازگشت.
آزمایشها نشان داد که مردمک چشم موش به نور واکنش نشان داد و عصب چشم فعال بود و ثابت میکرد علائم به مغز ارسال میشود. شاید شبکیه یکی از بهترین نقاط برای امتحان کردن پیوند سلولی باشد، زیرا نابودی دریافت کنندههای نوری در ابتدا به بـاقی بخشهای عصبی میان چشم و مغز آسیب نمیرساند. تلاشهای قبلی برای پیوندزدن سلول های بنیادی، به این امید که به دریافت کنندههای نوری تبدیل شوند، شکست خورده بود، چرا که سلول ها از رشد کافی برخوردار نبودند. با وجودی که نتایج این کار در موشها خیلی خوب جواب داده ولی تکرار کاری مشابه آن در انسان کمی مشکل است و البته این مشکل، بیشتر اخلاقی است، زیرا برای اینکه بتوان از سلول های بنیادی انسان در مرحلهای که در حال تبدیل به سلول های شبکیه است، استفاده کرد، باید سلول های بنیادی از جنین در سه ماه دوم بارداری برداشته شود.
ساخت دندان مصنوعی با سلول های بنیادی
دانشمندان به روش جدیدی برای ساخت دندان های مصنوعی منطبق با ویژگیهای آناتومی دهان دست یافتهاند. در این روش ، سلول های بنیادی هر فرد درون چارچوبی که دقیقا مشابه دندان فرد طراحی شده، رشد میکند. از دست دادن دندان شاید چندان به چشم نیاید، اما درد بزرگی است. با این که امروزه،پیشرفتهای مهم در زمینه ترمیم و ایـمـپـلنـت دنـدان،مـیتـوانـد تـا حـد زیـادی، ایـن فقدان را جبران کند، اما گاهی فرایند درمان ماهها طول میکشد. بدتر این که گاهی در طی فرایند رشد و تحول استخوان های فک، دندان جدید تـنـاسـب خـود را بـا دهـان از دست میدهد. اما مـحـقـقـیـن روش جدیدی در ایمپلنت دندان را ارائـه دادهانـد کـه بـا استفاده از آن،دندان جدید کاملا منطبق با فیزیولوژی دهان فرد خواهد بود و از فاکتور رشد هم برای انطباق با تحول دهان برخوردار خواهد بود.
یـک چـارچوب سهبعدی دارای عامل رشد ارائه شده است که قابلیت بازسازی یک دندان جـدیـد با ویژگیهای آناتومی کاملا صحیح را دارد. ایـن دنـدان تـنـهـا در عـرض ۹ هفته بعد از جراحی ایمپلنت، ساخته میشود. در حقیقت پـایـه ایـن روش اسـتـفـاده از سـلـول های بنیادی است. با استفاده از این روش میتوان سلول های بنیادی فرد را به طور مستقیم به سمت چارچوبی کـــه طـــراحـــی شـــده اســـت هـــدایــت کــرد. ایــن چارچوب هم از مواد طبیعی ساخته شده است. بـــه مــحـــض ایـــن کـــه ســلـــول هــای بـنـیــادی در چارچوب جمع شوند، یک دندان جدید شروع بـه رشـد مـیکـنـد و بـه سایر بافتهای اطراف مـتـصـل مـیشـود.روش ابـداعـی نـه تـنـهـا نیاز به بـــــازســـــازی دنـــــدانهـــــای درون ظـــــرفهــــای آزمایشگاهی را برطرف میسازد، بلکه در نتیجه دندانی را به دست میدهد که از هر نظر کاملا منطبق با فیزیولوژی بدن افراد است. به علاوه این اولین باری است که از سلول های بنیادی فرد بـرای بـازسازی دندان هایش استفاده میشود. هـمـچـنـین در این روش، بر خلاف روشهای مـعـمـول ایـمـپـلـنـت دنـدان، افراد در مدت زمان بسیار کوتاهی یک دندان جدید خواهند داشت. دنـدانـی که از جنس سلول های بدن خودشان اسـت، بـا سـایـر بـافـتهـا اتـصـال خـوبـی برقرار میکند و پا به پای سایر بافتها رشد میکند و دستخوش تحول میشود.
استفاده از سلول های بنیادی برای ترمیم ضایعات کبدی
پیوند سلول های بنیادی علاوه بر بیماران قلبی در سایر بیماران نیز نتایج خوبی را نشان داده است. برای مثال، در حال حاضر اگر بیماری دچار سرطان کبد باشد، جراح مجبور است برای جلوگیری از انتشار سرطان (متاستاز)به بخشهای دیگر بدن، بخش سرطانی کبد را نابود کند. برای این منظور معمولا طی دو عمل جراحی همزمان که اصطلاحا هپاتکتومی جزئی و PVE نامیده میشوند، خون ناحیه سرطانی کبد را قطع میکنند تا بافت سرطانی به تدریج نابود شود. در عین حال چون بخش باقیمانده کبد باید بتواند وظایف کل کبد را به عهده گیرد، لازم است تا این اعمال جراحی به نحوی انجام شود که بخش سالم باقیمانده، فرصت تکثیر را پیدا کند و در نهایت عملکرد کبد کامل را ایفا کند. برای این منظور، حداقل ۶ هفته زمان لازم است تا بخش باقیمانده و سالم کبد تکثیر شود. اما نتایج تحقیقات نشان داده که با سلولدرمانی و پیوند سلول های بنیادی بالغ رده ACC133+ به بخش سالم کبد، این مدت زمان به ۲ هفته کاهش مییابد. با این کار نه تنها کبد فرد بیمار در مدت زمان کمتری ترمیم میشود، بلکه با خارج کردن سریعتر بخش سرطانی از بدن، احتمال بروز متاستاز و شیوع سرطان به بخشهای دیگر بدن فرد نیز کاهش مییابد. لازم به توضیح است که بر اساس تحقیقات انجام شـده، پیـوند سلولهای ACC133+ به موش ها باعث افزایش رگزایی در بافت توموری شده است
چه کنیم تا قند خون نگیریم ؟ ۲٫۰۰/۵ (۴۰٫۰۰%) ۱ امتیاز ۱. شکر و کربوهیدراتهای تصفیه شده را از رژیم غذایی خود حذف کنید: خوردن غذاهایی که شکر و کربوهیدراتهای تصفیه شده دارند، میتوانند ریسک و خطر ابتلا به دیابت را بیشتر کنند. بدن […]
برای نخستین بار کلیه یک خوک به انسان پیوند زده شد، آن هم بدون رخ دادن واکنش حاد رد پیوند از سوی سیستم ایمنی بدن بیمار.
طراحی سایت پزشکی حرفه ای: امروزه با پیشرفت اینترنت و دسترسی بسیاری از افراد به آن بسیاری از خرید ها و دریافت خدمات از طریق اینترنت انجام می شود.سایت هایی وجود دارند که هر یک در زمینه های مختلفی فعالیت می کنند برخی از […]
اگر غلظت خون دارید بخوانید ۳٫۰۰/۵ (۶۰٫۰۰%) ۱ امتیاز درمان قطعی و سریع غلظت خون با چند راهکار ساده را در این مطلب بخوانید. غلظت خون یعنی چه؟
آیا واکسن کرونا عوارض دارد ؟ در حالی که خبرها از واکسن کرونا روز به روز بیشتر می شود و امیدها افزایش می یابد این پرسش مطرح است که چنین واکسنی چه عوارضی دارد؟
عنوان مقاله: تفاوتهای اصلی میان روشهای هایفو و آر اف فناوریهای جدید، روشهای کم تهاجمی را برای مبارزه با علائم پیری به ارمغان آورده است. اما موثرترین روشی که باید انتخاب کنید چیست؟ با افزایش سن، پوست ما خاصیت ارتجاعی […]
به نکات زیر توجه کنید