بازدید
ابوالحسن قابوس بن وشمگیر بن زیار ملقب به شمس المعالی، از امیران سلسلسهٔ زیاری، شاعر و خوشنویس.
در ۳۶۷ ه.ق. پس از برادرش بیستون بن وشمگیر در گرگان(جرجان) به تخت نشست. در همین سال رکن الدوله از امیر آلبویه نیز درگذشت و سرزمینهای تحت حکومت او میان سه پسرش عضدالدوله و مویدالدوله و فخرالدوله تقسیم شد. عضدالدوله و مویدالدوله با فخرالدوله اختلاف پیدا کردند و بین آنها جنگ درگرفت فخرالدوله به طبرستان گریخت و به وی که شوهر خاله او بود پناه برد. عضدالدوله و مویدالدوله به …..
وشمگیر
بیستون پسر وشمگیر
منوچهر پسر قابوس
انوشیروان پسر منوچهر
غزنویان
سلطان محمود غزنوی
محمود و ایاز. سلطان محمود (با جامه سرخرنگ) دست شیخ را میفشرد. ملک ایاز پشت سر شیخ ایستاده. در سمت راست نگاره، شاه عباس یکم دیده میشود.
ابوالقاسم محمود بن سبکتکین (۳۸۹ ه.ق.-۴۲۱ ه.ق.)، ملقب به سیفالدوله، یمینالدوله و امینالمله و غازی و مشهور به «سلطان محمود غزنوی» پادشاه سلسله غزنویان بود. سلطان محمود که اولین پادشاه مستقل و بزرگترین فرد خاندان غزنوی است. به دلیری و بیباکی و کثرت فتوحات و شکوه دربار در تاریخ اسلام بسیار مشهور شده مخصوصاً غزوات او در هند و غنایمی که از آنجا آوردهاست.
او در سال ۳۶۰ ه. ق. متولد شد و در روز پنجشنبه ۲۳ ربیع الاخر سال ۴۲۱ ه. ق. در شهر غزنین به مرض سل (دق) درگذشت. پس از مرگ او را امیر ماضی خواندند. محمود بعد از مرگ ابومنصور ناصرالدوله سبکتکین به سال ۳۸۷ ه. ق. پس از غلبه بر برادرش اسماعیل به امارت رسید.
ناصرالدین سبکتکین
اسماعیل پسر سبکتکین
محمد پسر محمود
سلطان مسعود غزنوی (مسعود بن محمود)
مودود پسر مسعود
مسعود دوم پسر مودود
علی پسر مسعود
عبدالرشید پسر محمود
طغرل غاصب
فرخزاد پسر مسعود
ابراهیم پسر مسعود
مسعود سوم پسر ابراهیم
شیرزاد پسر مسعود
ارسلانشاه پسر مسعود
بهرامشاه پسر مسعود
خسروشاه پسر بهرامشاه
خسرو ملک پسر خسروشاه
سلجوقیان
طغرل بیک
یکی از ترکان سلجوقی و در جست و جوی چراگاه مناسب بود و کم کم از ماورانهر وارد ایران و خراسان شد.
ابتدا سلطان مسعود غزنوی به مخالفت با او پرداخت اما چون سرگرم جنگ در جاهای دیگر-از جمله هندوستان- بود در جنگ دندانقان از طغرل شکست خورد و غزنویان برای همیشه برچیده شدند.در عصر وی کشاورزی رونق یافت و همچنین ایران به بزرگترین حد خود پس از اسلام رسید.
پس از مرگ طغرل برادرزاده اش آلب ارسلان به سلطنت رسید.
آلپ ارسلان
آلپ ارسلان دومین شاه از سلسله سلجوقی در ایران است. سلجوقیان نسب به سلجوق نامی می برند که یکی از خوانین ترکان در ماوراءالنهر و بخارا بوده است.
او بعد از اسلام آوردن نام خود را به محمد تغییر داد و بهخاطر شجاعتهایی که نشان داد لقب «آلپ ارسلان» گرفت که در ترکی به معنای «شیر شجاع» است. او پس از پدرش داود حاکم خراسان شد و پس از عمویش طغرل به سلطنت رسید. در زمان تسلط او بر ایران ترکان وسعت قلمرو خود را به حد ایران دوره ساسانی رساندند و بغداد را نیز که مرکز خلافت عباسی بود در اختیار گرفتند. آلپ ارسلان داماد طغرل بود و پس از وی حکومت را به دست گرفت و به بسیاری نقاط لشکر کشید که یکی از آنها قلمرو دولت بیزانس در آسیای صغیر بود که در نهایت در جنگ ملازگرد بر آنها ظفر یافت و این حادثه آسیای صغیر را به قلمرو ترکان تبدیل نمود و زبان و رسوم اهالی آنرا دگرگون ساخت. سلجوقیان بعدها تا حملات صلیبیون نیز در ترکیه دوام آوردند ولی در نهایت مقهور ترکان عثمانی شدند.
ملکشاه
ملکشاه در اصل فرزند آلب ارسلان برادرزاده طغرل(که طغدل بنیان گزار سلسله سلجوقی است) است.در زمان وی ایران به بزرگترین دوره پس از اسلام تبدیل گشت.
با روی کار آمدن ملکشاه ایران در جنگ با رومیان پیروز شد و همچنین در شرق نیز فتوحاتی داشت.با این افتخارات بزرگ ایران با چین همسایه شد و از شرق تا دریای مدیترانه پیش رفت.
و
برکیارق
سنجر
محمود
خوارزمشاهیان
سلطان محمد خوارزمشاه
سلتان محمد فردی بزدل بود او با اولین حمله ی مغل ها فرار کرد . او در موقعی که باید جلوی حاکو اترار را میگرفت نگرفت
جلال الدین منکبرنی
جلال الدین منکبرنی (مینکبرنی). لقب جلالالدین خوارزمشاه (۶۱۷ تا ۶۲۸ ه . ق.) آخرین پادشاه سلسلهٔ خوارزمشاهیان. سلطان جلالالدین منکبرنی فرزند ارشد سلطان محمد خوارزمشاه هنگام فرار از سلطان محمد از سپاهیان چنگیز، همراه پدر بود، محمد در جزیرهٔ آبسکون وى را به جانشینى نامزد کرد و دو برادر او را به قبول حکم او مأمور ساخت. پس از مرگ محمد برادران، در صدد قتل جلالالدین برآمدند. وى به خراسان گریخت و از آنجا به هرات رفت. جلالالدین تا سال ۶۲۸ ه . ق. که سال قتل اوست پیوسته با مغولان و پادشاهان ایران و نیز خلیفه و ملکهٔ گرجستان در حال جنگ و گریز بود. در ۲۸ رمضان ۶۲۷ از سلطان علاءالدین کیقباد از سلاجقهٔ روم در نزدیکى ارزنجان شکست خورد و به آذربایجان گریخت و لشکریان خود را به دشت مغان به استراحت فرستاد و خود به عیاشى و شرابخوارى پرداخت و چون شنید که مغول از طریق زنجان عازم آذربایجاناند دیگر دیر شده بود و نتوانست خود را به لشکریان برساند مغول بر سر او تاختند. وى به کنار ارس گریخت و از آنجا به ارومیه رفت تا از ملوک آن سامان کمک گیرد اما کسى او را یارى نکرد. در نزدیکى دیاربکر مغولان بر سر او ریختند ولى او جان به در برد و به میافارقین فرار کرد و در نیمهٔ شوال ۶۲۸ در کوههاى اطراف آن شهر به دست جمعى از کردان به قتل رسید.
قطب الدین محمد
علاء الدین اتسز
جلال الدین سلطانشاه
علاء الدین تکش
ایلخانان
هولاکوخان
هولاکوخان، (متولد ۱۲۱۷؛ در گذشت ۱۲۶۵ در مراغه)، سردار و فرمانروای مغولی و نوه چنگیزخان. سال ۱۲۵۶ او موفق شد ایران را به طور قطعی فتح کند و سلسله خوارزمشاهیان را براندازد. از این گذشته، او برای اولین بار موفق شد، مقاومت اسماعیلیان در البرز را بشکند و قلعه الموت را بگیرد.
غازان پسر ارغون
غازان پسر ارغون پس از بایدوخان به ایلخانی مغول در ایران رسید.وی قبل از شرکت در جنگ بایدو، به تشویق امیرنوروز اسلام آورد. غازانخان در آغاز سلطنت تمام فرمانروایان و حاکمان مغول را به دین اسلام دعوت و ترغیب کرد. غازان خان تبعیت از خان مغولستان را رها کرد و سلسله ایلخانی در ایران به استقلال رسید.غازان، صدرجهان زنجانی را صاحبدیوان کرد و منصب امارت را به امیرنوروز بخشید.
الجایتو
الجایتو یا اولجایتو پس از مرگ غازانخان به ایلخانی مغول در ایران رسید. الجایتو نام اسلامی محمد خدابنده را برای خود برگزید.الجایتو پس از رسیدن به فرمانروایی،دستور به قتل آلافرنک پسر گیخاتو داد.او پسرش ابوسعید را به فرمانروایی خراسان فرستاد. بعد از آن رعایت قانون اسلام و یاسای غازانی را الزام کرد.الجایتو شهر سلطانیه را به وجود آورد و آن را پایتخت خوود قرار داد. گیلان را فتح کرد. الجایتو در کنار فرات، قلعه رحبه را به محاصره درآورد اما موفق به فتح آن نشد.الجایتو که نخست پیرو مذهب ابوحنیفه بود، پس از مناظره با علامه حلی و نظامالدین مراغهای مذهب تشیع را اختیار کرد.الجایتو نخست دستور داد که نام ابوبکر،عمر و عثمان از خطبههای نماز جمعه و از سکهها برداشته شود.الجایتو در سن سی و پنج سالگی وفات یافت و پیکرش در سلطانیه به خاک سپرده شد.
ابوسعید بهادرخان
سلطان ابوسعید بهادرخان (از ۷۱۶ تا ۷۳۶ ه. ق.) از ایلخانان مغول و پسر الجایتو بود.
اباقاخان هولاکو
سلطان احمد تکودار بن هولاکو
ارغونخان بن اباقا
گیخاتون بن اباقا
بایدوخان بن طرغان
ارپاگاون
موسی خان
محمد خان
ساتی بیک
شاه جهان ایلخانی
سلیمان خان
طغا تیمورخان
دودمانهای محلی
جلایریان
شیخ حسن بزرگ (۷۳۶ق)
شیخ اویس بهادرخان (۷۵۷ق)
جلالالدین حسینخان (۷۷۶ق)
غیاثالدین سلطان احمد بهادر (۷۸۳ق)
شاه محمود (۸۱۴-۸۱۳ق)
آل مظفر یا مظفریان
مبارزالدین محمد (۵۹-۷۱۸ / ۵۸-۱۳۱۸)
شاه محمود (۷۶-۷۵۹ / ۷۴-۱۳۵۸)
عمادالدین احمد (۹۵-۷۸۶ / ۹۳-۱۳۸۴)
نصره الدین شاه یحیی (۹۵-۷۶۴ / ۹۳-۱۳۶۳)
شاه شجاع
زین العابدین بن شاه شجاع(۸۹-۷۸۶ / ۸۷-۱۳۸۴)
شاه منصور (۹۵-۷۹۰ / ۹۳-۱۳۸۸)
تیموریان
تیمور لنگ
امیر تیمور
امیر تیمور (۸۰۷ -۷۷۱ ق / ۱۴۰۵- ۱۳۶۹ م.) نخستین پادشاه گورکانی و موسس سلطنت این سلسله که از ۷۷۱ تا ۸۰۷ هـ. ق. در بیشتر ممالک آسیا با کمال قدرت و عظمت پادشاهی کرد.[۱] تیمور در زبان چغتایی به معنای «آهن» است و از او با القاب «امیر تیمور»، «تیمور لنگ»، «تیمور گورکان» و «صاحبقران» یاد شدهاست و اروپائیان به او «تامرلان» (Tamerlane) میگویند.
امیر تیمور پسر امیر تراغای، فرمانروای کش ترکستان بود. وی در۲۵ شعبان ۷۳۶ ه.ق در همان شهر کش بهدنیا آمد. طایفهاش از شاخهٔ «تاتار» ترکستان بود ولی در آن زمان وابستگی به قوم مغول که چنگیزخان نام آورترین آن بود نوعی افتخار به حساب میآمد از این روی «امیر تیمور» تبارش را به «چنگیزخان» و قوم مغول میرساند.
خلیل سلطان
میرزا خلیل یا خلیل سلطان تیمورى (۸۱۴-۸۰۷ ق / ۱۴۱۱-۱۴۰۵ م) فرزند میرانشاه و نوهٔ امیر تیمور معروف به تیمور لنگ، از سلاطین و امرای سلسله تیموریان است. او پادشاهی کامران و خوشگذران که علیرقم نزاع بین پسران و نوههای تیمور بر سر تصاحب حکومت، از ۸۰۷ تا ۸۱۲ ق[۱] برجای وی بر بخشی از قلمروش حکمراند.
شاهرخ
معین الدین شاهرخ تیمورى (۷۷۱ – ۸۰۷ ه. ق) (۱۳۷۰ – ۱۴۰۵ م.) نام چهارمین پسر تیمور گورکانی (۸۰۷ – ۸۵۰ ه. ق.) (۱۴۰۵ – ۱۴۴۷ م.) و یکی از جانشین او و از بزرگترین پادشاهان تیموری است.
شاهرخ هنرپرور و ادب دوست بود و به علم و هنر بسیار علاقه داشت. شورشهای جدایی طلبانه را فرونشاند و بر آبادانی ایران زمین همت گمارد. او پایتخت خود را از سمرقند به شهر هرات منتقل کرد و آن شهر را مرکز هنرمندان و دانشمندان ساخت. سبک هنری یا مکتب هرات تحت حمایت او و پسرش بایسنقر شکل گرفت.
همسر او گوهرشاد آغا نیز بناها، مساجد و مدارس بسیاری بنا کرد که مسجد گوهرشاد در مشهد و مدرسه گوهرشاد در هرات از آن جمله است.
الغبیگ
اُلُغبیگ (۱۳۹۳ تا ۱۴۴۹ میلادی) فرزند شاهرخ و نوه تیمور از پادشاهان تیموری ایران بود. او پادشاهی ستارهشناس، ریاضیدان و اهل علم و ادب بود.
الغبیگ در سلطانیه در شمال غربی ایران بدنیا آمد. مادرش گوهرشاد آغا از شاهزادگان ایرانی بود که بناهایی چون مسجد گوهرشاد را در مشهد ساخت و پدرش شاهرخ، در تحکیم حکومت تیموری و رشد هنر در آن دوران و شکل گرفتن مکتب هرات بسیار موثر بود.
سلطان حسین بایقرا
سلطان حسین بایقرا ابن امیر منصور بن بایقرا بن عمر شیخ بن تیمور گورکانی معروف به «خاقان منصور» و معزالسلطنه و ابوالغازى آخرین از امراى تیموری. پادشاهى ادبپرور و هنردوست بود و وزیر معروفش امیرعلیشیر نوایی است که موجب شهرت دربار او و آبادانی پایتختش هرات شده بود. در سال ۸۶۱ ه. ق. که خراسان آشفته شده بود، در شهر مرو به پادشاهى نشست و در ذىحجهٔ ۸۶۲ ه. ق./۱۴۵۹ م. استرآباد را فتح کرد و در سال ۸۷۳ ه. ق./۱۴۶۹ م. هرات را تسخیر نمود و در ۸۷۴ با میرزا یادگار محمد جنگید و در اواخر سال ۸۷۵ ه. ق. با سلطان محمود جنگید و تا سال ۹۰۲ در غایت دولت و اقبال حکومت کرد. و در سال ۹۱۱ ه. ق./۱۵۰۶ م. درگذشت. اثرى موسوم به مجالسالعشاق و اشعارى به فارسی و ترکی دارد و تخلصش حسینی بوده است.
عبدالله میرزا
بابر تیموری
ابو سعید
سلطان احمد
سلطان محمود
صفویان
شاه اسماعیل اول
شاه اسماعیل
زمینه فعالیت
موسس سلسله صفوی
تولد
۸۶۶ش،۱۴۸۷م
اردبیل
مرگ
۹۰۱ش،۱۵۲۴م
اسماعیل ملقب به ابوالمظفر بهادر خان حسینى، و معروف به شاه اسمعیل موسس سلسله صفوی به عنوان اولین سلسه تماما ایرانی، حاکم بر سراسر ایران پس از اسلام است.
شاه طهماسب یکم
عمارت کلاه فرنگی یا چهل ستون قزوین [۱] یا بنای عالی قاپوی قزوین ،محل استقرار دولت در زمان شاه طهماسب [۲] و شاه اسماعیل دوم صفوی
شاه طهماسب یکم فرزند ارشد شاه اسماعیل صفوی و دومین پادشاه از سلسله صفویه بود.
او پس از مرگ پدر با آشوب داخلی و حمله ازبکان و عثمانیان مواجه شد که با حسن تدبیر و شجاعت از پس این مشکلات به خوبی بر آمد و دورهای طولانی از صلح و ثبات را برای ایران به ارمغان آورد.وی فردی به شدت متعصب و معتقد به مذهب شیعه دوازده امامی بود.
شاه اسماعیل دوم
شاه اسماعیل دوم از شاهان سلسله صفوی ایران بود.
او فرزند ارشد شاه طهماسب صفوی بود که در زمان حیات پدرش به علت سو رفتار در قلعه قهقهه محبوس شد و به مدت نزدیک ۲۰ سال و تا زمان مرگ پدرش در آن جا زندانی بود. پس از مرگ شاه طهماسب با دسیسه چینی بخشی از قبایل قزلباش و کشته شدن فرزند دیگر شاه طهماسب به نام حیدر میرزا توسط قزلباشان طرفدارش به حکومت رسید. رفتار اسماعیل به علت مدت زیاد محبوس بودن بشدت خشن بود.
سلطان محمد خدابنده
سلطان محمد خدابنده فرزند تقریباً نابینای شاه طهماسب بود که از کشتار خانوادگی شاه اسماعیل دوم به دلیل نابینایی جان سالم به در برد و پس از کشته شدن اسماعیل دوم از سوی امرای قزلباش به حکومت برگزیده شد. وی به علت مهربانی و نابینایی نتوانست با اقتداری مانند پدرش طهماسب یا فرزندش شاه عباس حکومت کند و در دوره کوتاه حکومت وی عثمانیان از اوضاع نابسامانی که پس از مرگ اسماعیل دوم ایجاد شده بود استفاده کرده و تبریز را اشغال کردند.
شاه عباس یکم
شاه عباس بزرگ در مجلس طرب، سقفنگارهای در چهلستون اصفهان.
شاه عباس بزرگ یا شاه عباس اول نامدارترین شهریار دوران صفوی – و حتی پس از اسلام – فرزند سلطان محمد خدابنده و پنجمین شاه از دودمان صفوی بر ایران به مدت بیش از ۴۲ سال با اقتدار آمیخته با استبداد شهریاری نمود.
شاه صفی
شاه صفی از پادشاهان دودمان صفوی ایران بود که از ۱۰۰۷ تا ۱۰۲۱ خورشیدی (۱۴ سال) پادشاهی کرد.
شاه صفی ششمین شاه صفوی و جانشین شاه عباس یکم بود.
شاه صفی فرزند صفیمیرزا بود.
شاه عباس دوم
شاه عباس دوم هفتمین پادشاه دودمان صفوی ایران بود.
شاه عباس دوم که از ۱۰۲۱ تا ۱۰۴۵ خورشیدی (۲۴ سال) پادشاهی کرد فرزند و جانشین شاه صفی بود.
شاه صفی دوم یا شاه سلیمان – پادشاه صفوی فرزند ارشد شاه عباس دوم بود. وی پس از مرگ پدرش در حالیکه از ابتدای زندگی طبق رسمی که از زمان شاه عباس اول وجود داشت در حرمسرا رشد کرده بود به سلطنت رسید.در سال نخست سلطنت وی اوضاع کشور به شدت رو به آشفتگی گذاشت. به توصیه منجمین وی با نام جدید سلیمان مجدداً تاجگذاری کرد.از بخت خوش اوضاع کم کم بهبود پیدا کرد.
شاه سلطان حسین
شاه سلطان حسین آخرین پادشاه از خاندان صفوی بود که در ۱۱۰۵ه.ق به جای پدر بر تخت سلطنت نشست و توانست مدتی رسما بر کل کشور ایران حکومت نماید. سلطنت وی با شورش افغانها و اشغال اصفهان به دست آنها پایان یافت.
شاه طهماسب دوم
شاه طهماسب دوم دهمین پادشاه دودمان صفوی ایران بود.
شاه طهماسب دوم که از ۱۱۰۸ تا ۱۱۱۱ خورشیدی (۳ سال) پادشاهی کرد فرزند و جانشین شاه سلطان حسین بود.
شاه طهماسب دوم پس از اشغال اصفهان بدست افغانهای شورشی و کشته شدن شاه سلطان حسین برای مدتی بر بخشی از ایران به طور ناقص حکومت می کرد و در پی شکست از عثمانی و بستن قرار داد صلح خفت بار توسط نادرقلی افشار (نادر شاه) از سلطنت برکنار شده و کشته شد.
شاه عباس سوم
شاه عباس سوم یازدهمین پادشاه دودمان صفوی ایران بود.
شاه عباس سوم که از ۱۱۱۱ تا ۱۱۱۴ خورشیدی (۳ سال) پادشاهی کرد جانشین شاه طهماسب دوم بود.
شاه سلطان حسین، نهمین شاه صفوی، پدر شاه عباس سوم بود.
افشاریان
نادرشاه افشار
نادرشاه افشار، نسخهٔ اصلی در موزهٔ ویکتوریا و آلبرت در شهر لندن
نادرشاه افشار، رئیس ایل افشار و بنیانگذار دودمان افشاریه بود که یازده سال بر ایران حکومت کرد. پایتخت وی شهر مشهد بود.
نادرشاه افشار در سال ۱۰۶۶ه.ش در ایل افشار در درگز در شمال خراسان به دنیا آمد. اَفشار یا اوشار یکی از ایلهای بزرگی است که در زمان شاه اسماعیل صفوی همراه با شش ایل بزرگ از آناتولی[نیازمند منبع] عثمانی به ایران آمدند و پایههای سلسله صفوی را بنیاد گذاردند.[نیازمند منبع] این ایل به دو شعبه بزرگ تقسیم میشد: یکی قاسملو و دیگری ارخلو یا قرخلو؛ نادر شاه افشار از شعبه اخیر بود. طایفه قرخلو را شاه اسماعیل از آذربایجان به خراسان کوچاند و در شمال آن سرزمین، در نواحی ابیورد و دره گز و باخرز تا حدود مرو مسکن داد؛ تا در برابر ازبکان و ترکمانان مهاجم سدی باشند. تعداد بسیاری از این ایلها در زمان شاه عباس اول در ایل شاهسون ادغام گشتند.
عادلشاه افشار
عادلشاه افشار دومین پادشاه دودمان افشاریان ایران بود.
عادلشاه افشار که از ۱۱۲۶ تا ۱۱۲۷ خورشیدی (۱ سال) پادشاهی کرد جانشین نادرشاه افشار بود.
عادلشاه فرزند ابراهیمخان بود.
ابراهیمشاه
ابراهیمشاه سومین پادشاه دودمان افشاریان ایران بود.
ابراهیمشاه تنها چند ماه در سال ۱۱۲۷ خورشیدی پادشاهی کرد.
او جانشین عادلشاه افشار بود.
ابراهیمشاه فرزند ابراهیمخان بود.
شاهرخمیرزا
شاهرُخمیرزا چهارمین پادشاه دودمان افشاریان ایران بود.
شاهرخمیرزا که از ۱۱۲۷ تا ۱۱۲۹ خورشیدی (۲ سال) بر ایران پادشاهی کرد جانشین ابراهیمشاه بود.
شاهرخمیرزا تا سال ۱۱۷۴ خورشیدی (۱۲۱۰ ق.) فقط حاکم مشهد بود. پدر شاهرخمیرزا رضاقلیمیرزا نام داشت.
کریمخان زند
کریم خان زَند از فرمانروایان ایران و بنیان گذار خاندان زندیان بود.
او را نیکوترین فرمانروا پس از حمله عربها به ایران دانستهاند. کریمخان از ایل لک زند همدان بود .پدرش ایناق خان نام داشت و رئیس ایل بود. کریم خان در آغاز سرباز سپاه نادرشاه افشار بود و پس از مرگ او به ایلش پیوست و کم کم با سود بردن از جو به هم ریخته پس از مرگ نادر نیرویی به هم زد و چندی پستر با دو خان بختیاری به نامهای ابوالفتح خان و علیمردان خان ائتلافی را فراهم ساخت و کسی را که از سوی مادری از خاندان صفوی میدانستند به نام ابوتراب میرزا را به شاهی برداشتند.در این اتحاد علیمردان خان نایب السلطنه بود و ابوالفتح خان حاکم اصفهان و کریم خان نیز سردسته سپاه بود.
زکیخان زند
زکیخان زند دومین پادشاه دودمان زندیان ایران بود.
زکیخان در سال ۱۱۵۸ خورشیدی تنها حدود ۱۰۰ روز پادشاهی کرد. او جانشین کریمخان زند بود.
پدر زکیخان ایناقخان نام داشت.
ابوالفتحخان زند
ابوالفتحخان زند سومین پادشاه دودمان زند ایران بود.
پادشاهی ابوالفتحخان در سال ۱۱۵۸ خورشیدی و فقط در حدود ۷۰ روز بود.
ابوالفتحخان فرزند کریمخان زند و جانشین زکیخان بود.
صادقخان زند
صادق خان برادر تنی کریم خان زند و پدر بزرگ لطفعلی خان زند بود.وی که مردی دلاور بود پس از مرگ کریم خان و در جنگ قدرت میان خاندان زند در آغاز نابینا و چندی بعد کشته شد.
علیمرادخان زند
علیمرادخان زند پنجمین پادشاه دودمان زند ایران بود.
علیمرادخان زند که از ۱۱۶۱ تا ۱۱۶۴ خورشیدی (۳ سال) پادشاهی کرد جانشین صادقخان زند بود.
علیمرادخان فرزند امراللهخان بود.
جعفرخان زند
جعفر خان پسر صادق خان زند بود و پدر لطفعلی خان زند.او چندی فرمانروی بخشهایی از ایران مرکزی و جنوبی را در دست داشت و سرانجام در جنگ قدرت میان دودمان زند در شیراز و در حالی که بر تخت بیماری بود کشته شد.او را با وجود توانایی جنگی اش ترسو خوانده اند.وی واپسین فرمانروای زند پیش از پسرش بود.
صیدمرادخان زند
صِیدمُرادخان زند هفتمین پادشاه دودمان زند ایران بود.
صیدمرادخان زند که از ۱۱۶۷ تا ۱۱۶۸ خورشیدی (۱ سال) پادشاهی کرد جانشین جعفرخان زند بود.
صیدمرادخان زند فرزند خدامرادخان بود.
لطفعلیخان زند
لُطفعَلی خان زند واپسین فرمانروای زند بود که میان سالهای ۱۲۰۳ تا ۱۲۰۹ (هجری) بر سر پادشاهی با هماورد نیرومندش آغا محمدخان قاجار به نبرد پرداخت و سرانجام از او شکست خورد و با مرگ او پرونده دودمان زند نیز بسته شد.
وی پسر جعفر خان زند و نوه صادق خان زند برادر بنیادگذار فرمانروایی زندیان؛کریمخان زند وکیل الرعایا بود. وی دارای ویژگیهای برجسته بسیاری چون خوشسیمایی،دلاوری،نیرومندی و هوش سرشار بود. وی از ادب و شعر هم بیبهره نبود.
قاجار
آقامحمدخان قاجار
آغا محمد خان قاجار بنیانگذار دودمان قاجاریه در ایران است. زاده: ۲۷ محرم ۱۱۵۵ هجری قمری برابر با ۲۷ خرداد ماه ۱۱۲۱ خورشیدی و ۱۷ ژوئن ۱۷۴۲ میلادی در دشت اشرفی در میانه راه ساری به گرگان؛
تاجگذاری: ۱۵ ربیع الثانی ۱۱۹۵ هجری قمری برابر با ۱ فروردین ماه ۱۱۶۱ خورشیدی و ۲۱ مارس ۱۷۸۲ میلادی در ساری؛
مرگ: ۲۱ ذی الحجه ۱۲۱۱ هجری قمری برابر ۲۷ اردیبهشت ماه ۱۱۷۷ خورشیدی و ۱۷ می۱۷۹۸ میلادی در شوشا؛
آقامحمد خان فرزند محمد حسن خان قاجار و او نیز فرزند فتحعلی خان فرزند شاهقلی خان فرزند جهانسوزخان بود. مازندران و بارفروش (بابل امروزی) مرکز حکمرانی محمدحسن خان بود و فتحعلی خان حاکم گرگان و در استرآباد حکومت میکرد. اینان شیعه مذهب بودند. نادرقلی خان پس از کشتن فتح علی خان رقیب سرسخت خویش در خواجه ربیع طوس و با سعی و تلاش خویش به مقام شاهنشاهی رسید.
محمد شاه
محمد شاه قاجار (۶ ذیقعده – ۱۲۲۲ تبریز – ۶ شوال ۱۲۶۴ تجریش) نوهٔ فتحعلی شاه و فرزند عباس میرزا بود. وی سومین شاه از دودمان قاجار بود.
فتحعلی شاه قاجار
فتحعلیشاه در سال ۱۷۹۸م
فتحعلی شاه دومین شاه از دودمان قاجار بود که از ۱۷۹۷ تا ۱۸۳۴ میلادی فرمانروایی کرد.
ناصرالدین شاه قاجار
ترتیب
چهارمین شاه دودمان قاجار
زمان حکومت
۱۲۲۸ – ۱۲ اردیبهشت ۱۲۷۵
صدراعظم
امیرکبیر
شاه پیشین
محمدشاه
شاه بعدی
مظفرالدین شاه
سلسله
قاجاریه
زادروز
۲۵ تیر ۱۲۱۰
درگذشت
۱۲ اردیبهشت ۱۲۷۵
زادگاه
تبریز، ایران
محل فوت
شهر ری، ایران
ناصرالدینشاه قاجار (۲۵ تیر ۱۲۱۰ – ۱۱ اردیبهشت ۱۲۷۵)، معروف به «سلطان صاحبقران» و بعد «شاه شهید»، چهارمین شاه از دودمان قاجار ایران بود. وی طولانیترین مدت شاهی را در میان دودمان قاجار دارا است. وی اولین شاه ایرانی بود که خاطرات خود را منتشر کرد. او را پیش از پادشاهی ناصرالدین میرزا میخواندند.
مظفرالدینشاه قاجار
مظفرالدین شاه پنجمین پادشاه ایران از دودمان قاجار بود.
او پس از کشته شدن پدرش ناصرالدین شاه، و پس از نزدیک به پنجاه سال ولیعهد بودن، شاه شد و از تبریز به تهران آمد.
او نیز مانند ناصرالدین شاه چند بار با وام گرفتن از کشورهای خارجی به سفرهای اروپایی رفت. در جریان جنبش مشروطه برخلاف کوششهای صدراعظمهایش میرزا علی اصغرخان امین السلطان (اتابک اعظم) و عینالدوله، با مشروطیت موافقت کرد و فرمان مشروطیت را امضا کرد.
او ده روز پس از امضای فرمان مشروطیت درگذشت. وی فردی بیمار بود و به این دلیل اداره امور کشور را به عین الدوله صدراعظم خود داد.
محمدعلی شاه
محمدعلیشاه قاجار
محمدعلی شاه (۱۲۸۹ ه تبریز – فروردین ۱۳۰۴ خ بندر ساوونا / ایتالیا) ششمین پادشاه از دودمان قاجار در ایران بود و در ۱۲۸۵ هجری خورشیدی به حکومت رسید. او فرزند مظفرالدین شاه قاجار بود. مخالفت او با مشروطه بود که پدرش پیش از مرگ آن را پذیرفته بود. این رویداد که بدان استبداد صغیر میگویند به خونریزی بسیاری انجامید و سرانجام محمدعلی شاه هم تاج و تخت خود را بر سر این خودکامگی اش باخت.
او پس از به توپ بستن مجلس با فشارهای داخلی و خارجی مجبور به ترک ایران شد. پس از وی پسرش احمد شاه در سنین کودکی به عنوان شاه انتخاب شد.
احمدشاه
احمدشاه (۲۷ شعبان ۱۳۱۴ ه.ق. – اسفند ۱۳۰۸ خورشیدی) آخرین پادشاه ایران از سلسله قاجار بود.
احمد شاه در سال ۱۳۱۴ ه.ق. برابر با ۱۲۷۵ خورشیدی در شهر تهران به دنیا آمد. او پسر ملکه جهان و محمد علی شاه بود و پس از فتح تهران و خلع پدرش ، در ۱۲ سالگی به سلطنت رسید. تا رسیدن او به سن بلوغ ابتدا عضدالملک و سپس ناصرالملک نایبالسلطنه بودند.
و انتها پهلوی
رضاشاه پهلوی
رضاشاه پهلوی؛ در زمان سردار سپهی
رضا پهلوی، شاه ایران از ۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰ و بنیانگذار دودمان پهلوی بود.[۱]
نامها
رضاشاه در طول زندگی خود و حتی پس از آن به دلایل مختلف به نامهائی چند خوانده شده است. در جوانی به نام ناحیهای که از آن برخاسته بود «رضا سوادکوهی» نامیده میشد.[۳] با ورود به نظامیگری به «رضاخان» و سپس، با ذکر درجه نظامیاش، به «رضاخان میرپنج» شناخته شد. بعد از کودتای ۱۲۹۹ و به دستگرفتن وزارت جنگ و فرماندهی کل قوا، او را «سردار سپه» میخواندند. پس از رسیدن به سلطنت و انتخاب نام خانوادگی پهلوی به «رضاشاه پهلوی» شناخته شد. در سال ۱۳۲۸ با تصویب مجلس شورای ملی به او لقب «کبیر» داده شد و از آن پس هوادارانش او را «رضاشاه کبیر» میخوانند.
آغاز زندگی و جوانی
رضا در ۲۴ اسفند ۱۲۵۶ (ربیعالاول ۱۲۹۵ هجری قمری) در روستای آلاشت از توابع سوادکوه مازندران زاده شد. پدرش عباسعلی، سرهنگ فوج سوادکوه، و مادرش زهرا (نوشآفرین) که جزو مهاجرین از قفقاز بود. پس از مرگ پدرش در چهل روزگی وی، با مادرش برای پیوستن به دایی خود به تهران آمد. در این سفر رضای نوزاد به شدت بیمار شد و حتی برای یک شب اورا مرده پنداشتند.[۲] و در محله سنگلج در فقر و تهیدستی زندگی کردند.
محمدرضا شاه
محمدرضاپهلوی
محمدرضا شاه پهلوی پس از مراسم تاجگذاری در سال۱۳۴۶
محمدرضاشاه پهلوی (زادهٔ ۴ آبان ۱۲۹۸ در تهران، درگذشتهٔ ۵ مرداد ۱۳۵۹ در قاهره) از ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ تا وقوع انقلاب ایران در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ پادشاه ایران بود. او با وقوع انقلاب ایران برکنار شد و از این رو آخرین شاه نظام سلطنتی در ایران به حساب میآید.
آغاز زندگی و دورهٔ کودکی
او در روز ۴ آبان ۱۲۹۸ (۱ صفر ۱۳۳۸، ۲ عقرب ۱۲۹۸، ۲۶ اکتبر ۱۹۱۹) در تهران به دنیا آمد. پدر او «رضاخان میرپنج سوادکوهی» (بعدها رضاشاه پهلوی) و مادرش تاجالملوک آیرملو (بعدها «ملکهٔ مادر») بود.
جوانی و ولیعهدی
محمدرضا پس از به سلطنت رسیدن پدرش به مقام ولیعهدی رسید. تحصیل را در مدرسه نظام آغاز کرد و از کودکی زبان فرانسوی را نزد پرستار فرانسویاش آموخت. در دوازده سالگی او را برای ادامه تحصیل به مدرسهای شبانهروزی به نام انستیتو لو روزه[۱] نزدیک شهر لوزان در سوئیس فرستادند. در ۱۷ سالگی به ایران بازگشت و در دانشکده افسری تحصیل را ادامه داد. در سال ۱۳۱۸ با فوزیه خواهر ملک فاروق پادشاه مصر ازدواج کرد. حاصل این پیوند دختری به نام شهناز بود.
-
کارنامه تحصیلی احمد شاه قاجار در ۱۳ سالگی + عکس
کارنامه تحصیلی احمد شاه قاجار در ۱۳ سالگی + عکس ۲٫۰۰/۵ (۴۰٫۰۰%) ۱ امتیاز احمد شاه آخرین پادشاه سلسلۀ قاجار بود که در سال ۱۲۸۸ شمسی در ۱۲ سالگی به سلطنت رسید و در سال ۱۳۰۴ با رای مجلس شورای ملی از سلطنت خلع […]
خارجیان علاقه خاصی به نظام قضایی ایران داشتند؛ زیرا تا سال ۱۳۴۷ه.ق/ ۱۹۲۸م از حقوق ویژه کاپیتولاسیون استفاده میکردند.
عکس هایی رمزآلود از بناهای متروکه ۱٫۰۰/۵ (۲۰٫۰۰%) ۱ امتیاز یک هنرمند و عکاس فرانسوی به نام دیمیتری، در صفحه اینستاگرام خود دست به کار جالبی زده است. او که یک طراح گرافیک است، به تاریخ و بقایای بناهای تاریخی بسیار علاقه دارد.
نظریه ویل دورانت درباره عشق/ ویل دورانت در کتاب لذات فلسفه قسمت چهارم، بحثهای بسیار مفصل و جامعی در زمینه مسائل جنسی و خانوادگی به عمل آورده است.
تحلیل شخصیت شمر ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۲ امتیازs تحلیل شخصیت شمر/ تحلیل شخصیت شمر/ یکی از افراد مقابل ابا عبدالله الحسین علیه السلام، شمر بن ذی الجوشن است. از فرماندهان سپاه امام علی در جنگ صفین و جانباز امیر المومنین کسی که در میدان جنگ […]
رمزگشایی از یک جراحی شیطانی/ رمزگشایی از یک جراحی شیطانی؛ جمجمههایی که سوراخ میشدند: هزاران سال پیش، یک شیوه خاص جراحی به نام (Trepanation) وجود داشت که در آن جمجمه سر بیمار را بوسیلهی نوعی مته بخصوص سوراخ میکردند. مردم دنیای باستان از این […]
به نکات زیر توجه کنید