جستجو در تک بوک با گوگل!

بازدید
پیامدهای مخرب نابرابری توزیع ثروت
پیامدهای نابرابری
انباشت غیرعادی ثروت باعث تهدید دمکراسی میشود. از آنجا که پول قدرت میآورد، این قدرت بهصورت قانونی بر سازوکارهای سیاسی تأثیر میگذارد. هرساله میلیونها دلار در کشورهای مختلف صرف بهاصطلاح لابیکردن میشود و این جدا از کاربرد پول بهصورت غیرقانونی برای تأثیرگذاشتن بر فرایندهای سیاسی است. نابرابری همچنین بافت جامعه را تضعیف میکند و از تحرک اجتماعی میکاهد. با گسترش نابرابری در جهان، از تحرک اجتماعی افراد نیز کاسته شده است. در جایی که ثروتمندان خدمات اجتماعی، همچون بهداشت و آموزش را میخرند، آنان تمایل کمتری برای پرداخت مالیات برای ایجاد خدمات دولتی نشان میدهند. محیطزیست از پیامدهای نابرابری اقتصادی تأثیر منفی میپذیرد. کارشناسان معتقدند در کشورهایی که در آنها زمین به شکل برابرتری توزیع شده است، کلا وضعیت برابرتری داشته و از رشد اقتصادی سریعتری برخوردارند. در آمریکا سهم یکدرصد ثروتمند نخست در استفاده از فراوردههای کربنی ۱۰هزار برابر میانگین شهروندان این کشور است که طبعا ادامه چنین وضعیتی در آینده نمیتواند پایدار باشد. با کمشدن منابع طبیعی، کاهش فقر سختتر میشود. ناگفته پیداست که نابرابری غیراخلاقی است. معروف است که گاندی گفت:«زمین به اندازه کافی منابع دارد تا نیاز هر انسانی برآورده شود، اما نه به آن اندازه که طمع هر کس برآورده شود». تمام فلاسفه و ادیان بزرگ نسبت به انباشت ثروت هشدار داده و به تقسیمکردن درآمد با اعضای بداقبالتر جامعه توصیه کردهاند.
با تمام عواقب منفیای که برای نابرابری برشمرده شد، باید دانست که این پدیده اجتنابناپذیر نیست. پس از دوره رکود بزرگ اقتصاد آمریکا در دهه ۱۹۳۰، گامهایی برای رسیدگی به نابرابری برداشته شد. نظیر این اقدامها پس از جنگ جهانی دوم در اروپا به عمل آمد که سهدهه رفاه فزاینده و کاهش فقر نتیجه آن بود. در سالهای اخیر برزیل که زمانی نمونه نابرابری شدید بود، توانسته است با کاهش نابرابری، رفاه عمومی را بالا ببرد. سیاستهای لازم برای کاهش نابرابری معلوم است. کار خوب در قبال دستمزد خوب تأثیر بزرگی در این راه دارد. تفوق قدرت سرمایه بر نیروی کار را بسیاری، از عوامل بحران اخیر میدانند. ارائه خدمات رایگان دولتی برای ایجاد برابری سودمند است. دسترسی به آموزش با کیفیت یکی دیگر از راههای مقابله با نابرابری است. وضع کردن قوانین مناسب در زمینههای مختلف بهخصوص مالیات نیز به همین منظور بسیار مؤثر است.
جریان سرمایه از کشورهای فقیر
یک دلیل افزایش فاصله بین کشورهای ثروتمند و فقیر اجرای سیاسی نئولیبرال است که نهادهای بینالمللی مانند بانک جهانی، صندوق بینالمللی و سازمان تجارت جهانی در خلال چنددهه گذشته بر کشورهای در حال توسعه تحمیل کردهاند. هدف از این سیاستها آزادکردن اجباری بازارهاست تا شرکتهای چندملیتی به زمین، منابع و نیروی کار ارزان دسترسی داشته باشند. کشورهای فقیر تاوان سختی دادهاند. رابرت پالین، اقتصاددان از دانشگاه ماساچوست، میگوید که کشورهای فقیر در نتیجه اجرای این سیاستها، سالانه حدود ۵۰۰میلیارد دلار از تولید ناخالص داخلی خود را از دست دادهاند.
بیشتر افراد از اینگونه خروج ثروت بیخبرند. یک دلیل این امر آن است که درباره کمک زیاد صحبت میشود. به تبلیغات پیرامون اهداف توسعه هزاره یا حتی مؤسسههای خیریه بزرگ مانند «کودکان را نجات دهید» و «کمک مسیحی» توجه کنید. دولتهای کشورهای ثروتمند دائما درباره کمکی که به کشورهای در حال توسعه میکنند، داد سخن میدهند. شرکتهای چندملیتی نیز در گزارشهای سالانه خود از گشادهدستی خود صحبت میکنند. هیچکدام اعتراف نمیکنند که چه مقدار از این کشورها سود میبرند. آمار نشان میدهد که پرداخت کمک از جانب ثروتمندان به فقرا در برابر جریان سرمایهای که از مسیر مخالف حرکت میکند، بسیار اندک است. هرساله حدود ۹۰۰ میلیارد دلار فرار مالیاتی صورت میگیرد؛ یعنی پولی که شرکتهای چندملیتی از کشورهای در حال توسعه میدزدند و در مناطق بدون قوانین مالیات پنهان میکنند. مرکز این قبیل مخفیکاریها، بخش تجاری لندن است. هرساله کشورهای در حال توسعه ۶۰۰ میلیارد دلار بازپرداخت وام دارند که بخش زیادی از آن ناشی از بهره مضاعفی است که به وامهای نامشروع دیکتاتورها تعلق گرفته است؛ دیکتاتورهایی که مدتها از کناررفتن آنان از قدرت میگذرد. این هر دو جریان را میتوان تزریق مستقیم پول از کشورهای ثروتمند به فقیر درنظر گرفت.
فرد پیرس در کتاب «غاصبان زمین» نشان داده است که تنها در خلال یکدهه گذشته، شرکتهای بزرگ زمینهای بزرگی را در کشورهای در حال توسعه غصب کردهاند که مساحت آنها روی هم رفته از اروپای غربی بیشتر است. اگر بر این زمینها ارزش میگذاشتیم، میتوانستیم مبلغ هنگفتی را به رقم دوتریلیون دلاری بیفزاییم که از کشورهای فقیر به سوی کشورهای ثروتمند میرود. یا گرمشدن آب و هوا را درنظر بگیرید؛ دودرجه افزایش دما باعث میشود که حدود پنجدرصد از تولید ناخالص داخلی کشورهای آفریقایی و جنوبی آسیا کاسته شود که این نسبت بسیار بیش از زیان کشورهای ثروتمند است؛ هر چند که بخش عمده مسئولیت این وضع بهعهده آنهاست. زیانهایی در این حد باعث میشود که رقم کمکها اندک بهنظر برسد.
نقصان سازوکار دمکراتیک
اکنون اختلاف طبقاتی در سراسر جهان پراکنده است. نهادهایی که بر اقتصاد جهان سلطه دارند (بانک جهانی، صندوق بینالمللی، سازمان تجارت جهانی و… در انحصار کشورهای غربی هستند. اما این امر به آن معنا نیست که آنها نماینده منافع رأیدهندگان این کشورها هستند زیرا افرادی که این نهادها را اداره میکنند، یعنی روسای بانکهای مرکزی، نمایندگان تجاری و لابیگران شرکتها از طریق فرایند دمکراتیک انتخاب نمیشوند.
بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول از قدرت تحمیلکردن سیاستهای اقتصادی بر کشورهای در حال توسعه برخوردارند؛ حتی در مواقعی که رأیدهندگان و سیاستمداران انتخابی در آن کشورها با این سیاستها موافق نباشند. به علاوه، این نهادها از مصونیتی برخوردارند که سبب میشود حتی در مواقعی که وامهای آنها باعث مشکل شده و سیاستهای آنها باعث بحران اقتصادی و تخریب منابع انسانی شود، از گزند شکایت در امان باشند. به بیان دیگر، نه فقط این نهادها غیردمکراتیک هستند بلکه دمکراسیهای محلی را لگدکوب میکنند و اراده رأیدهندگان در کشورهای مستقل را نادیده میگیرند. مردمانی که به این شکل زندگیشان تحتتأثیر قرار میگیرد، هیچ راهی برای گرفتن حق خود ندارند.
باید قوانین را عوض کنیم
موضوع این است که قدرت شرکتها همواره از حق حاکمیت ملی فراتر میرود. باید با این حقیقت روبهرو شویم که نهادهای دمکراتیکی که در قرن بیستم تلاش زیادی برای تحکیم آنها کردیم، دیگر برای حفاظت از ما در این جهان کافی نیستند. باید قوانین را عوض کنیم و باید این کار را سریعا انجام دهیم. با توجه به آنکه اکنون قدرت دائما در سطح فراملی اعمال میشود، باید تدریجا دست به ساختن ظرفیت دمکراتیک جهانی بزنیم که بتواند آزمندی و سودجویی لگامگسیخته را مهار کند. شاید به این منظور لازم باشد که حداقل مالیاتی بر فعالیت شرکتها در سطح جهان وضع شود تا قیمتگذاری غلط تجاری و وجود بهشتهای مالیاتی پایان یابد. شاید لازم باشد که یک حداقل مزد در سطح جهان معین و باعث جلوگیری از سقوط نیروی کار شود. مسلما چنین کاری مستلزم آن است که کنترل قوانین بینالمللی تجاری از دست صندوق بینالمللی پول و سازمان تجارت جهانی گرفته و در اختیار نهادهایی گذاشته شود که شفاف و دمکراتیک هستند.
اگر ما خواهان اقتصاد جهانی هستیم باید نظارت دمکراتیک جهانی داشته باشیم. آیا میتوان به این امر جامه عمل پوشاند؟ بله. به هر حال، ما چاره دیگری نداریم. آینده انسان و کره زمین به این امر وابسته است. شاید بگویند خواست ما برای اجرای این تغییرها، رویاپردازی است اما رویاپردازان کسانی هستند که تصور میکنند میتوان وضع موجود را ادامه داد.
از احمدی نژاد تا رییسی/چه کسی پای رانت را به بازار خودرو باز کرد؟ ۱٫۰۰/۵ (۲۰٫۰۰%) ۱ امتیاز تخصیص امتیازهای ویژه اقتصادی به گروهی خاص از مردم، سنتی است که پایهگذار آن، رئیس جمهور دولت ششم بودهاست و تا امروز مسئولان در این راه […]
انواع کلاهبرداری در حوزه ارزهای دیجیتال_ چگونه فریب نخوریم ؟ ۱٫۵۰/۵ (۳۰٫۰۰%) ۲ امتیازs روند رشد بلاک چین و فضای ارزهای دیجیتال بسیار جذاب است. نوآوریهای فنی و الگوهای جدید معاملاتی بهسرعت در حال پیشرفت و تکامل هستند و همچنان جمعیت کثیری را به […]
احتمالا این روزها درباره ارزهای دیجیتال مخصوصا بیتکوین از گوشهوکنار در اخبار رادیو و تلویزیون یا شبکههای اجتماعی چیزهایی شنیدهاید.
چانه زنی برای دستمزد ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۱ امتیاز مذاکره درباره حقوق بخشی مهم و معمولی از فرایند استخدام است. منتها چرا به این بخش از صحبتها که میرسیم، کمی دستپاچه میشویم و نمیتوانیم درباره دستمزد و پولی که حقمان است بهخوبی مذاکره کنیم؟
اشتباهات مالی را به فرزندان خود گوشزد کنیم ۳٫۰۰/۵ (۶۰٫۰۰%) ۲ امتیازs اشتباهات مالی را به فرزندان خود گوشزد کنیم/ آموزش رفتارهای مالی مناسب به نوجوانان اهمیت زیادی دارد. آموزش مهارتهایی از این دست باعث میشود مدیریت مالی در بزرگسالی به نحو بهتری انجام […]
آزمایش علمی تناقض یا پارادوکس انتخاب ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز همیشه هر چه بیشتر باشد، بهتر است. موافق نیستید؟ تنوع غذایی بیشتر در یک رستوران، طعمهای بیشتر یک برند مربا، کانالهای تلویزیونی بیشتر و … ما همیشه به دنبال بیشتر، بیشتر و بیشتر هستیم. […]
به نکات زیر توجه کنید