جستجو در تک بوک با گوگل!

بازدید
در ادامه به بررسی علل برون دینی پرداخته شده و عوامل گوناگون وابسته به دین مثل روحانیون و متولّیان فهم و درک و ابلاغ دین، امرای دینی و مسئولان اجرای دین، دین داران و نمادهای دینداری مورد توجه قرار گرفته است این سه گروه اکنون این را سرپرستی میکنند و اگر این سه گروه انحراف پیدا کردند مسلماً به دین ضربات سهمگین وارد خواهد آمد در این بخش به آثار انحراف این سه گروه و ارتباط آن با دین و پدیده دینگریزی با تحلیل و استناد به منابع دینی توجه شده است. در ادامه به عوامل دیگری که در بروز پدیده دینگریزی سهم مهمّی داشتند پرداخته شده است که از آن جمله از دشمنی با دین، نداشتن پایداری در دینداری و امتحانات و … میتوان نام برد.
تعریف دینگریزی
برای دین تعاریف بسیاری ذکر شده است که یکی را برمیگزینیم.
علاّمه طباطبائی (ره) مینویسند: دین چیزی نسبت جز روش زندگی و راهی که اگر کسی آن را بپیماید سعادتمند میشود.
و کلمه گریز با گریختن روشنتر از آنست که نیازمند تعریف باشد، امّا این ترکیب معنائی را تداعی میکند که نیاز به مرزبندی و تعریف دقیق دارد تا با معانی غیر مورد نظر اشتباه نشود.
دینگریزی را میتوان چنین تعریف کرد. دینگریزی یعنی هر نوع فاصلهگیری یا واپسگرائی از دین و تمام نمودهای مهمّ دینی در گرایش، بینش و کنش.
موضعگیریها در مقابل دین
رفتارهای مردم ممکن است در قبال دین در گونههای، دینگزینی، بیدینی، دینگریزی و دینستیزی تحقق یابد.
دینگزینی: برخی موقع عرضه دین آن را با جان و دل قبول کرده و گوهر دین را در صدف وجود خویش میپذیرند و تا پای جان پاسدار دین گشته و گاه در دینداری حماسههائی برتر از افسانه میآفرینند اینان دینگزینهایند.
بیدینی: برخی از پذیرش دین سر باز زده ولی به ستیز با دین برنمیخیزند اینها «بیدین» هستند.
دینستیزی: عدّهای در مقابل دین موضع خصمانه میگیرند و به ستیز با دین در انواع مختلف آن دست میزنند.
دینگریزی: گروهی که مورد بحث ما هستند همینها هستند که بعد از پذیرش ظاهری یا قلبی دین کمکم دچار سیر قهقرائی گشته و از دین خارج میشوند و در این مجموعه برخی از عللی که در بیدینی با ضعیف شدن دین نقش دارد را بررسی میکنیم.
۱ – ناقص بودن دین
اگر دین در جوابگوئی به انتظارات جامعه پیروانش عاجز باشد و نتواند احتیاجات دینی آنها را برآورده سازد طبیعی است که نیازمندان به دین سراغ دین دیگر، یا مکتب و تفکری که بتواند جای خالی دین را پر کند خواهند رفت. بنابراین اگر هر دینی انتظارات و نیازهای پیروانش را آنگونه که باید، نتواند برآورده سازد و یا اگر نتواند آنچه را که ادّعای انجام آن را دارد به انجام رساند مسلماً هر پیرو عاقلی سر از پیروی آن دینی بر خواهد تافت. عمدهترین راز نسخ ادیان منسوخ و افول مکاتب و مذاهب شکست خورده را باید در همین عامل جستجو کرد و راز ماندگاری دین نیز در همین موضوع است. شهید مطهری میفرماید: «القسر لایدوم، اگر در قرآن این خصلتی که واجد آن است نمیبود، اگر قرآن نیازهای بشر را برنمیآورد، همان نیم قرن اوّل از بین رفته بود. اوضاع سیاسی و اقتصادی که عوض شر و دگرگونی فوقالعاده پیدا کرد باید از قرآن هم اثری نباشد اینقدر طبقاتی بالا بودند پائین رفتند طبقاتی پائین بودند بالا آمدند نظاماتی تغییر کرد، نژادهایی از بین رفت نژادهایی روی کار آمد آن قدرت رفت این قدرت آمد هزاران جریان شد ولی قرآن خودش باقی ماند نه اینکه مثل یک امر بیحقیقت، یک نیروی خارجی او را نگه داشته باشد نیروی قرآن همان حقیقت قرآن است همان انطباقش با نیازهای بشر است آن خصلت نیاز برآوری است».[1] استاد شهد این مطلب را با استدلال به این منطق قرآنی اثبات مینماید که میفرماید: «کذلک یضرب الحق بالباطل وامّا الزَّبد فیذهب جفاءً وامّا ماینفع الناس فیمکث فی الارض»[2] قرآن حق را به آب تشبیه کرده و باطل را به کفهای روی آب، که کفها از بین میرود و آنچه سودمند است باقی میماند. پس حق و قرآن و دین چون سودمند است و برآورنده نیاز مردم است باقی میماند.
قرآن مجید بر همین مبنا استدلال کرد، و مدعی است که دین کامل، اسلام است: «الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیتُ لکم الاسلام دیناً»[3] امروز دین شما را کامل گردانیدم و نعمت را بر شما تمام نمودن و اسلام را برای شما بعنوان دین انتخاب کردم که «انّالدین عندالله الاسلام»[4] قرآن مدّعی است که؛ در قرآن همه آنچه مردم به آن نیاز دارند موجود میباشد: «ونزّلنا علیک الکتاب تبیاناً لکل شیءٍ»[5] قرآن را بر تو نازل کردیم که برای هر چیزی روشنگر و بیان کننده است.
راز پویائی، ماندگاری، بالندگی و شکوه اسلام و تمدن اسلامی را بعد از هزار سال را باید در همان حقیقت کامل و بینقص بودن دین ارزیابی کرد.
به علّت اهمیّت همین موضوع در گریز دادن مردم از دین است که دشمنان و مخالفان دین به شکلها و روشهای گوناگون سعی در القای شبهه عدم کامل و جوابگو بودن دین را دارند.
گاه از عدم توانائی فقه اسلامی در اداره اجتماعی کنونی سخن میگویند و گاه از ناتوانی کل دین برای حلّ معضلات بشر حرف میزنند زمانی قرآنی را قدیمی و مخصوص زمان خود و فقط جوابگوی نیازهای عصر نزول میدانند و گاه از جدایی دین و سیاست و عدم وجود قدرت سیاسی در دین اطاله کلام میدهند و سعی میکنند با جلوه و تزئینات ادبی و نشان دادن کثرت همفکران خود، جوانان پاک دل را مرعوب خود سازند و هدف اکثر شبهات مطرح شده، ایجاد تزلزل در اعتقاد به جوابگوئی و کامل بودن دین برای حل مسائل بشر، در راه رسیدن به خوشبختی و ایجاد عدالت کامل است که دین داعیه رهبری آنها را دارد.
نتیجه اینکه به هر طریقی اگر کسی متوجه شود یا گمان کند و لو به غلط، که این دین کامل نیست و ناقص است و جوابگوی تمام نیازهائی که یک دین باید پاسخگو باشد نیست کمکم از آن دینی فاصله خواهد گرفت و این از اصلیترین پایههای دینگریزی است که دشمن با ایجاد شبهه و القای تفکرات تزلزلآور سعی ,کند این اعتقاد را خدشهدار کرده و پیروان را از دین گریزان سازد. پس القای نارسائی و ناکارآمدی دین و تهی بودن دین از سیاست و جدائی دین و سیاست[۶] میتواند علت دینگریزی برخی از جوانان گردد.
علل درون دینی دینگریزی
شاید عدهای بسیار تعجب کنند که دین را اولین علّت دینگریزی معرفی میکنیم ولی واقع مطلب همین است اولین عامل دینگریزی را باید از خود دین سراغ گرفت.
۳– سختگیری دین:
اگر دین در دستورات خود بیش از اندازه و ظرفیّت انسان سختگیری کند، به حدّی که عمل کردن همراه با مشقت و دشواریها باشد، سیل خستگان از کاروان دین، افتادن و خیزان در پس آن به چشم خواهد خورد و یا فوج فوج از دین خواهند گریخت.
از این رو قرآن میفرماید: «لایُکَلِّفُ اللهُ نفساً الاّ وُسْعَها» خدا بر هیچ نفسی بالاتر از گنجایش آن تکلیف بار نمیکند.
البته این که انتظار داشته باشیم هیچگونه سختی در دین نباشد و دین بدون دستور و باید و نباید، باشد و ما درخواستهها و هواهای نفسانی آزاد باشیم و هرچه انجام میدهیم دین قبول کند آرزوئی نامعقول است چرا که اگر امر و نهی و تکلیفی نباشد دینی نخواهد بود و آن جایگاهی که مردم را از ضلالت و گمراهی نجات میبخشد و هدایت میکند را نخواهد داشت. دین برای رسیدن به خوشبختی مردم، باید به مسائلی دستور دهد و از مسائلی جلوگیری کند. امّا بهرحال اگر این دستورات بیش از اندازه طاقت مردم باشد باعث گریز مردم از دین خواهد شد.
که دین اسلام در قرآن دین وسط و میانهرو و معتدل نامیده شده است و به دلیل ملاحظه همیشه پیروانش را حفظ کرده و همواره رشد و توسعه یافته است.
2– نارسائی مفاهیم و معارف دینی
اگر دینی که در صدد بیان صحیح هرچیزی است و میخواهد برای پیروانش جهانبینی صحیح و شیوه زیست درست را یاد دهد به بیان مطالبی که عقل سلیم از پذیرش آن ابا دارد بپردازد یا به تناقضگوئی دچار آید که بر خلاف کلمات دیگرش سخن گوید قطعاً چنین مطالبی را انسانهای اندیشمند نخواهند پذیرفت و شروع به پرسش و ایراد و اشکال خواهند کرد و در صورت قانع شدن از دینی اینچنین رویگردان خواهند گشت. نارسائی معارف چه از ذات دین برخاسته باشد و چه توسط دیگران برایش تحمیل شده باشد همان اثر را خواهد داشت.
نمونه چنین مطالبی را در ادیان مختلفی میتوان پیدا کرد. دین مسیحیت بعنوان یکی از بزرگترین ادیان جهان بخاطر نارسائی مفاهیم الهیاش باعث تردید و خروج بسیاری از پیروانش از حیطه دینداری گشته است.
شهید مطهری(ره) در کتاب علل مادیگرائی مینویسد:[۱] کلیسا چه از نظر مفاهیم نارسایی که در الهیّات عرضه داشت و چه از نظر رفتار غیر انسانیاش با توده مردم، خصوصاً طبقه دانشمند و آزاد فکران، از علل عمده گرایش جهان مسیحی و بطور غیر مستقیم جهان غیر مستقیم جهان غیر مسیحی – به مادّیگری است.
در قرون وسطی که مسأله خدا به دست کشیشها افتاد یک سلسله مفاهیم کودکانه و نارسا درباره خدا بوجود آمد که به هیچ وجه با حقیقت وفق نمیداد و طبعاً افراد با هوش و روشنفکر را نه تنها قانع نمیکرد، بلکه متنفّر میساخت و بر ضد مکتب الهی برمیانگیخت.
کلیسا به خدا تصویر انسانی داد و خدا را در قالب بشری به افراد معرّفی نموده افراد تحت تأثیر نفوذ مذهبی کلیسا، از کوکی خدا را با همین قالبهای انسانی و مادی تلقی کردند و پس از رشد علمی دریافتند که این مطلب با موازین علمی واقعی و عقلی صحیح سازگار نیست.
و از طرف دیگر توده مردم طبعاً این مقدار قدرت نقادی ندارند که فکر کنند ممکن است مسائل مربوط کلیسائی با مقیاسهای علمی تطبیق نمیکند. مطلب را از اساس انکار کردند».
استاد شهید از آقای والتر اُسکار لندبرگ مطلبی را نقل میکند که قسمتی از آن چنین است:
«فکر انسان همیشه تحت تأثیر توهّمات قرار دارد … در خانوادههای مسیحی اغلب اطفال در اوائل عمر بوجود خدایی شبیه انسان ایمان میآورند، مثل اینکه بشر به شکل خدا آفریده شده است این افراد هنگامی که وارد محیط علمی میشوند و به فرا گرفتن و تمرین مسائل علمی اشتغال میورزند، این مفهوم انسانگونه و ضعیف از خدا نمیتواند با دلائل منطقی و مفاهیم علمی جور دربیاید و بالنتیجه بعد از مدّتی که امید هرگونه سازش از بین میرود، مفهوم خدا نیز بکلّی متروک و از صحنه فکر خارج میشود. علّت مهم این کار آن است که دلایل منطقی و تعریفات علمی، وجدانیات یا معتقدات پیشین این افراد را عوض نمیکند و احساس اینکه در ایمان به خدا قبلاً اشتباه شده و همچنین عوامل دیگر روانی باعث میشوند که شخص از نارسایی این مفهوم بیمناک شود و از خداشناسی اعراض و انصراف حاصل کند.»[2] استاد مطهری(ره) از فلاماریون از کتاب «خدا و طبیعت» نقل کرده میگوید: «کلیسا به این شکل خدا را معرّفی کرد که در چشم راستش تا چشم چپش، شش هزار فرسخ فاصله دارد».
بدیهی است افرادی که از دانش بهرهای داشته باشند ولو بسیار مختصر به چنین موجودی نمیتوانند معتقدند شوند. استاد در ادامه به برداشت غلط «اگوست کنت» از خدا میپردازد که «طبق تعالیم مسیحیت خدا را پدر طبیعت میداند و تنها علل مجهوله را از آن خدا میداند و میگوید: در علم پدر طبیعت و کائنات را از شغل خود منفصل کرد و او را به محل انزوا سوق داد و در حالی که از خدمات موقت او اظهار قدردانی میکرد، او را تا سرحد عظمتش هدایت نمود». شهید مطهری از گفته اگوست کنت چنین نتیجه میگیرد: «در مجموع گفته اگوست کنت نشان میدهد که خدا در نظر او یعنی چیزی مانند جزء از جهان و عاملی در عرض سایر عوامل جهان، ولی عاملی مجهول و مرموز، از طرف دیگر پدیدههای جهان نیز به دو قسم است. معلول و مجهول، هر پدیده مجهولی را باید به آن عامل مرموز و مجهول نسبت داد. طبعاً هرچه پدیدهها در اثر علم، مکشوف و معلوم میگردند از حوزه تأثیر آن عامل مجهول کاسته میگردد.
این طرز تفکر، تفکر او تنها نبوده است. تفکر محیط و عصر و زمان او بوده است.»[3] آنچه نقل شد تنها یک نمونه از این مفاهیم نارسا بود، پس عرضه مطالب غیر قابل پذیرش برای عقل انسانی از علل دینگریزی است. استاد شهید نارسائی مفاهیم فلسفی غرب را نیز از بزرگترین عوامل دینگریزی اندیشمندان غرب میداند که بخاطر عدم حلّ مسأله واجب الوجود دین را کنار گذاشتهاند.
قرآن میفرماید: «یرید الله بکم الیسیر ولایرید بکم العُسر». خداوند برای شما آسانی را میخواهد و سختی را برای شما نمیخواهد و باز میفرماید: «لایکلّف اللهُ نفساً الاّ وُسعَها». خداوند هیچ نفسی را بیش از توانائیاش مکلّف نمیکند. پیامبر(ص) میفرماید: خیرُ دینکم أَیَسرُهُ.[۱] بهترین دین شما آسانترین آنهاست و میفرماید: بُعثتُ بالحنضیته السّمحه ومن خالف سُنَّتی فیلس منی.[۲] من به شریعت آسان برانگیخته شدم و هرکس با سنت من مخالفت کند از من نیست.
به چند حدیث دیگر نیز درمورد آسان بودن دین توجه میکنیم:
«انَّ هذا الدین متینٌ فَأوغل فیه برفق ولاتُبَغّضْ الی نفسک عباده الله فانّ المنبت لا أرضاً قَطَعَ ولاظهراً أبقی».[3] این دین محکم است به ملایمت در آن پیش برو و عبادت خدا را منفور خود مکن زیرا رهرو عجول نه راهی سپرده و نه مرکوب خود را حفظ کرده است.
«انَّ الله تعالی رضی لهذه الأُمه الیُسر وکرّه لها العُسر»[4] خداوند تعالی برای این امت به آسان راضی شده و سخت را برای آنها نپسندیده است.
«ایاکم والتَّعمق فی الدین فانّ الله تعالی قد جعله سهلاً فخذو منه ماتطیقون فانّ الله یحبُّ مادام من عملٍ صالحٍ و ان کان یسیراً».[5] مبادا در دین زیادهروی و کند و کاو عمیق کنید چون که خداوند آن را آسان قرار داده است پس آنچه را که طاقت دارید بردارید چون خداوند عمل صالح مداوم را دوست دارد اگرچه اندک و آسان باشد.
و از طرف دیگر از خشونت و زیادهروی در دین نهی کرده است:
قرآن میفرماید: ولوکنت فَظّاً غلیظ القلب لانفَذّوا من حولک (آل عمران / ۱۵۹). بر اساس این آیه سختگیری و درشتخو بودن باعث پراکندگی و گریز مردم از اطراف پیامبر میگردد.
پیامبر میفرماید: ألْهوُ و الْعَبُوا فَأنّی أکْرِهُ أنْ یُری فی دینکم غِلظَهٌ. تفریح و بازی کنید زیرا دوست ندارم در دین شما غلظت و سختی دیده شود.
و میفرماید: ایاکم والغلو فی الدین فانّما هلک من کانَ قَبْلَکُم بالغلوّ فی الدّین. مبادا در دین افراط و تندروی و غلوّ کنید چرا که هرکه قبل از شما هلاک شده بخاطر افراط در دین بوده است این راهنمائیها از عقل کل عالم، یعنی وجود نورانی پیامبر اکرم(ص) میباشد که، راز بقای دینی و رمز ثبات قدم در دینداری شد فرا روی رهپویان میگشاید و دریائی از معارف و نکتهبینی در این روایات وجود دارد که بهترین راه تبلیغ و حفظ گلستان أمّت اسلام را نشان میدهد. نیازی به شرح نیست که بطول کامل و آشکار این مطالب هر نوع سختی و سختگیری و مشقت و تندخوئی در دینداری را مردود شمرده است تا پدیده، دینگریزی پدیدار نگردد.
امّا در کنار این مطالب، مطالب دیگری وجود دارد که جلو تفسیر غلط از این مطلب را میگیرد و معنائی پایدار و پاک برای سهل بودن دین باقی میگذارد که هرگز به فساد و پستی نمیانجامد.
آنهائیکه از تساهل دینی و عدم برخورد با منکرات و افکار آلوده دم میزنند انتظار دارند که دین با هوا پرستی، شهوتگرائی، کجاندیشی، اغوا، و هر نوع بینش و کنش و گویش و منش و ارزش برخواسته از خواستههای قلبی و نیازهای غریزی بشر آشتی باشد و هرچه مردم خواستند دین فقط قبول کند تا مردم نیز این دین را قبول کنند و الاّ این دین مشروعیت مردمی نخواهد داشت و مردم میتوانند علیه این دین و علیه خدا حتی تظاهرات کنند و در حقیقت خواسته مردم آزاد اصل باشد و خدا فقط قبول کند و گاه نصیحت آرام نیز بکند امّا نه با خشونت!
آیا این دیدگاه در دین مورد پذیرش است؟ قرآن این نوع آزادیها را هوای نفس تعبیر کرده و تساهل در قبال این نوع آزادی را به شدت نفی میکند و میفرماید: ولاتطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا واتبع هواه وکان امرُهُ فُرُطا. از کسانی که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم پیروی مکن همانها که از هوای نفس پیروی کردند و کارهایشان افراطی است.
قرآن هواپرستی را به علت غفلت از توجه به خدا و افراط میداند که باعث خروج از دین است. بلکه این کتاب آسمانی هوای نفس عدهای را خدای مورد عبات آنها معرفی میکند: أفرأیت من اتخذ اِلهَهُ هواه واضلّه الله علی علم. آیا ندیدی آنکه را که خدایش را هوای نفسش قرار داده و خدا او را دانسته گمراه گردانید؟
نه تنها قرآن پیروی از آزادیهای برخواسته از هوای نفس را باعث خروج از دین دانسته است، بلکه باعث فساد آسمان و زمین و تمام اهالی آنها میداند: بل جاءهم بالحق واکثرهم للحق کرهون ولوا اتبع الحق اهواء هم لفسدت السموات والارض ومن فیهن[۶] «بلکه به آنها حق رسید ولی اکثریت نسبت بر حق کراهت دارند و اگر حق هواهای آنها را پیروی کند آنگاه حتماً آسمانها و زمین و هرکه در آنهاست فاسد خواهند گشت». بیش از سی مورد قرآن در مورد هواپرستی آیه دارد که شدیداً نهی کرده است و در یک تحلیل اجمالی قرآن کریم علّت دینگریزی و بهانهجوئی و تکذیب پیامبران را هوای نفس میداند میفرماید: کُلَّما جاءهم رسول بما لاتهوی انفسهم فریقاً کذّبوا وفریقاً یقتلون.[۷]
هرچه بسوی آنها فرستادهگان مطالبی آوردند که مطابق خواسته نفسانی آنها نبود عدهای را تکذیب کرده و گروهی را گشتند. امیدواریم آزادی خواهان افراطی و تساهلگرایان، مرزبین هواپرستی و تساهل را دقیق تعریف کنند تا به سرانجام هواپرستان تاریخی دچار نشوند.
آیات قرآن احکامی را معرفی کرده و خروج از آنها را تعدّی یعنی تجاوز نام نهاده است و به شدت متجاوزان از حدود الهی را مستوجب عذاب دانسته است:
ومن یَعصِ الله ورسوله ویتعد حدوده یدخله ناراً خالداً فیها.[۸]
و میفرماید: ولاتعتدوا ان الله لایحبُّ المعتدین.[۹]
و در آیات بسیاری به اطاعت و عدم سرپیچی از دستورات دینی دستور میدهد و حتی به عدّهای دستور میدهد در صورت عدم رعایت حدود تعیین شده برای آزادی دیگران با آنها برخورد کرده و به بعضی از مؤمنین در مقابل بعضی دیگر ولایت میدهد:
والمؤمنون والمؤمنات بعضعمم اولیا بعض.[۱۰] و دستور میدهد که باید عدّهای جلو عدهای دیگر را بگیرند و به آنها امر و نهی کنند: «ولتکن منکم أُمّه یدعون الی الخیر ویأمرون بالمعروف وینهون عن المنکر».[11] و آنان را حافظان حدود الهی معرفی میکند «الآمرون بالمعروف والنّاهون عن المنکر والحافظون لحدود الله و بشر الصابرین.[۱۲] پیامبر نیز هوای نفس را آفت دین میداند: آفهُ الدین الهوی.[۱۳] و در مطالب بسیار زیادی دین سختگیرانه برخی از خواسته را محدود میکند. همینطور در آیات قرآن و دستورات دینی محدودیتهای زیادی در تمام حوزهها وارد شده و همه خواستهها را جهت داده و از جهتی آن را مورد نهی قرار داده و به جهاتی سفارش یا امر نموده است بنابراین در دین به هیچ وجه آزادی هوی و هوس در اندیشه و کردار و گفتار بدون حد و مرز نیست و تساهل در قبال خروج از حدود الهی در هر مورد کوچک یا بزرگ روا شمرده نشده است. پس تساهل در دین معنائی لطیفتر از آن چیزی است که فتنهگران به دنبال القای آن هستند. شریعت سمحه و سهله پیامبر(ص) کلمه حقی است که عدّهُ از آن اراده باطل کردهاند و این تحریف دین محمد(ص) است. معنی سهولت در دین عدم تکلّف نظیر رهبانیت، وسواس بودن، عدم مدارا با مردم بیگناه، بداخلاقی و تندروی در عبادت و دوری از طیّبات است نه به معنی اجازه ورود در خبیثات و مُحرَّمات و سستی در برخورد با آنها که این کار، به سستی پایههای دینداری و اصل دین منتهی خواهد شد. عدّهای برای جذّاب کردن دین به شعار تساهل دینی پناه آوردهاند غافل از آنکه تساهل بیش از حدّ شرعی، و سکوت در مقابل هواهای نفسانی و شهوتپرستیها و دنیاگرائیها و کجاندیشیها به متلاشی شدن جامعه دینی خواهد انجامید بلکه قرآن نتیجهاش را فساد آسمان و زمین و اهل آن میداند، چرا که آزادی بیحد و حصر به فساد و کارهای زشت میانجامد و آن نیز انسان را به کفر میکشاند و باعث خروج از دین میگردد.
«ثم کان عاقبه الذین اساؤوا السوء ان کذبوا بآیات الله[۱۴]» عاقب آنهائی که بد کردند این شد که به تکذیب آیات الهی برخواستند و اگر خدا پرستیده نشود عالم از هم خواهد پاشید و ماخلقت الانس والجن الا لیعبدون.[۱۵]
پس عاقبت تساهل غیر دینی به دینگریزی منتهی میشود و آن به هلاکت میانجامد نتیجهای که درست مخالف پندار مروجین این فکر است.
شریعت سهله یا تساهل دینی!
اینکه دین نباید سختگیری بیش از حدّ معقول داشته باشد مطلبی است که مورد قبول هر صاحب وجدان سلیم و عقل سالم است امّا عدّهای از این مطلب سوء استفاده کرده و به بهانه سهل و آسان بودن دین و عدم سختگیری بیجا، سعی در القای ممنوعیت هر نوع محدودیت و تکلیف و امر و نهی دین داشتند. درست بر خلاف گروهی که به سختگیری و خشونت افراطی گرفتار شدند، این گروه نیز به تفریط خطرناکی دچار شدهاند که به فساد و آزادیهای نامشروع منتهی میگردد. و هر دو جهت این قضیه افراط و تفریط در مورد تساهل یا عدم تساهل دینی برای آئین اسلام خطرناک است نمونه تاریخی خشونت افراطآمیز، جریان خوارج است که با افراطهای جاهلانه، خود را به هلاکت افکندند و خسارت جبرانناپذیری همچون شهادت مولی متقیان را بر اسلام وارد ساختند. نمونه تاریخی تفریط بطور بسیار گسترده در دنیای غرب روی داد که در مقابل افراط در خشونت طولانی کلیسا، به آزادی کامل روی آوردند به تساهل مطلق گرفتار شدند و معضلاتی برای جوامع خود آفریدند که با هیچ تفکر و علم و روشنی نمیتوانند آثار هلاکت بار اشتباه خود را بزدایند و با کمال تأسف چنین رویکردی در جامعه کنونی ما در حال تحقق است.
در دین مقدس اسلام هم، دین سهل و قابل عمل و غیر سختگیر معرفی شده و به اخلاق و گذشت و تبلیغ جذّاب دستور داده شده تا باعث جذب مردم گردد و یک اصل مورد عمل در سیز، بزرگان دینی از معصومان تا بحال بر این اساس تکیه داشته است.
و از طرفی اصولی نیز بیان شده که مخالف ولنگاری دینی و آزادی نامحدود در هوسها و خواستههاست مثل نهی از منکر، مبارزه با نفس، وجوب حجاب، حدود، دیات و غیره، که خیلی از آزادیها را سلب میکند.
راه هایی برای کاهش فشار قبر ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز راه هایی برای کاهش فشار قبر/ چطور فشار قبر کمتری داشته باشیم؟ منظور از مرگ تنها قرار دادن بدن در یک تکه زمین کنده شده نیست بلکه انتقال انسان به عالم برزخ است. اولین […]
خواندن نماز والدین یکی از حقوقیست که والدین چه در زمان حیات و چه پس از وفات شان بر گردن فرزندان خود دارند. این نماز را بخوانید تا هم والدینتان را شاد کنید و هم فرزندانتان بعدها برای خودتان بخوانند.
چرا امام حسین جنگ را از تاسوعا به عاشورا انداخت ؟ ۴٫۲۵/۵ (۸۵٫۰۰%) ۴ امتیازs چرا امام حسین جنگ را از تاسوعا به عاشورا انداخت ؟ در تاریخ آمده است که حضرت ابا عبدالله وقتی لشکر عمربن سعد در روز تاسوعا قصد شروع جنگ […]
سریع الاجابه ترین دعاها ۳٫۸۰/۵ (۷۶٫۰۰%) ۱۰ امتیازs استجابت دعا، مانند هر پدیدهی دیگری، قوانین ، آداب و شروطی دارد که با وجود آن آداب و شرایط است که دعا به اجابت میرسد .
دعاهای مجرب برای رفع گرفتاری مختلف ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۳ امتیازs عرفا و بزرگان دین دستورالعمل ها و اذکار مختلفی را پیرامون دعا برای رفع مشکلات و گرفتاری های دنیوی و سلوکی و نیز برآورده شدن حاجت بیان نموده اند که در ادامه بررسی می […]
۵ توصیه امام باقر برای مواجهه صحیح با مشکلات ۴٫۳۳/۵ (۸۶٫۶۷%) ۳ امتیازs ۵ توصیه امام باقر برای مواجهه صحیح با مشکلات/ امام محمدباقر (ع) به یکی از اصحاب سرّ خویش به نام «جابر بن یزید جعفی» ۵ نصیحت و سفارش را در یک […]
به نکات زیر توجه کنید