بازدید
امروز صحبت از قانونی است که این روزها سروصدای بسیاری در کل جهان به پا کرده است. نام این قانون ” قانون جذب ” است که معادل انگلیسی آن می شود Law OF Attraction و شما می توانید با تایپ این کلمات در یک موتور جستجوی اینترنت مثل گوگل به صدها هزار مطلب و فیلم و سخنرانی در خصوص این چندکلمه به ظاهر ساده اما فوق العاده پر طرفدار دسترسی یابید. حتی آنقدر تعداد استفاده از این کلمات در زبان انگلیسی زیاد شده است که خیلی ها از حروف مخفف LOA به جای آن استفاده می کنند.در واقع بعد از تولید و نمایش فیلم راز یا Secret در سراسر جهان ، بسیاری از آدم های عادی متوجه این قانون شدند و تازه فهمیدند که می توانند بر اساس این قانون خیلی از تجربیات خود را توجیه و معنا کنند و با دیگران در مورد آنها صحبت کنند و از همه مهم تر با کلام و جملات و ادبیاتی مشترک به دیگران و بخصوص فرزندان و کسانی که دوستشان دارند منتثل کنند.آن رازی که در فیلم “راز” گفته می شد همین قانون جذب است که ده ها سال پیش در کتاب ها و نوشته ها و آموزش های استادان معرفت و موفقیت به همین عنوان قانون جذب معرفی و تشریح می شد. و این نشان می دهد که استفاده از رسانه ها و ابزارهای جدید برای انتقال مفاهیم و آموخته های معرفتی و موفقیتی چقدر می تواند کارساز و اثرگذار باشد.
خوب بیائید ببینیم حرف حساب این “قانون جذب” چیست؟
قانون جذب می گوید:”هر چه فکر کنی همان می شود.” این جمله خیلی آشناست نه!؟ چند بار در نوشته ها و سخنرانی های استادان موفقیت این جمله را شنیده اید!؟ خیلی ، نه!؟ بیائید بعضی از شکل های معرفی قانون جذب را که به زبان های مختلف بیان می شود را به طور خلاصه با هم مرور کنیم:
· یخ های قطبی را دیده اید!؟ بخش کمی از آن از آب بیرون زده و بیشترین بخش های آن زیر آب از نظرها پنهان است!؟ ما آدم ها این بدنی که داریم آن قسمتی است که در دنیا ظاهر شده و همین الآن ما صاحب بخش بسیار بزرگی هستیم که از نظرها پنهان است اما چه بخواهیم و چه نخواهیم این نادیدنی بخشی از وجود ماست. به زبان دیگر ما انسان ها ادامه یافته فیزیکی و فرم مادی چیزی هستیم که در ذات خود غیر فیزیکی و غیر مادی است. قانون جذب قانونی است که آن بخش یخ زیر آب را هم به کار می گیرد.
· الان در چه شرایطی هستی! خوشبختی یا نه مشکلات فراوانی داری؟! اطرافیان ات زیاد رفتار و اخلاق ایده آل تو را ندارند و یا نه فوق العاده اند ومنبع واقعی امید و انرژی تو در زندگی محسوب می شوند؟ خلاصه هر چه داری و نداری ، حتی همین بدنی که داری و فرم عضلات و تیپ و هیکل و پوست و دندان و خلاصه هر چه هست چیزی است که تو خودت انتخاب کرده ای !!؟ بله دوست من درست شنیدی! آشی که می خوری آش کشک خاله نیست! آشی است که خودت برای خودت پخته ای!
· آدم خلاق چه کار می کند؟ خوب خلق می کند! چه چیزی را؟ هر چیزی که بخواهد! تو هم یک خالق هستی . چه جوری خلق می کنی !؟ خیلی ساده با فکری که می کنی!؟ هر چه که فکر کنی بلافاصله در گوشه ای از این هستی خلق می شود و تو اگر دائم و پیوسته به آن فکر کنی ، این چیزی که خلق کرده ای به تو نزدیک می شود و کم کم تمام بخش های زندگی تو را فرا می گیرد. بعد از مدتی تو می بینی در محاصره چیزی قرار گرفته ای که قبلا به کوچکی و ناچیزی یک فکر و خیال بیش نبوده است. و تازه آن موقع است که می فهمی فکرهای تو ، حتی آن افکار ریزو ساده و بی اهمیت چقدر مهم و تاثیر گذار بوده اند.و حرف هایی که در مورد دیگران بر زبان می آوردی یا راجع به آنها فکر می کردی ،تا چه اندازه روی زندگی الآن و آینده تو و اطرافیان ات اثر می گذاشته است.
· هر چیزی که بتوانی تصور کنی مال توست. مال توست که آن را انجام دهی ، آنگونه باشی یا صاحبش باشی! تو فقط کافی است تصور کنی و روی این تصورات ثبات و استمرار داشته باشی! می بینی از دل ناکجا آبادی که هرگز نمی فهمی این تصور واقعی می شود و تو مالک آن می شوی.
· خوب گفتیم که تو ای انسان خالق بزرگی هستی. می خواهی ببینی همین الان داری چه چیزی خلق می کنی ؟ خیلی ساده است! ببین به چی فکر می کنی! فکرهایی که برای فکر کردن انتخاب می کنی در دنیای واقعی یک ما به ازا و همزاد دارند و آن همان چیزی است که تو باعث خلق اش می شوی.
· تو چه آدم بدی باشی چه آدم خوبی باشی! هستی و کاینات اوامر و فرمایشات تو را به دیده منت اجرا می کند. حتی لازم نیست خواسته ات را برزبان آوری! همین که نیت می کنی و فکر آن را در سرت می چرخانی ، بلافاصله زمین و زمان به هم می پیچند تا شکل واقعی و قابل حس و تجربه فکرت را مقابل چشمانت قرار دهند تا بفهمی نباید همینطوری بیخودی به هرتصویری خیره شوی و هر چیزی را گوش دهی و هر کلمه ای را بگویی و هر فکری را در سر بپرورانی! برای هر انسانی یک کارخانه بزرگ به عظمت هستی و کاینات وجود دارد که ورودی این کارخانه فکر و خیال و تصور آن انسان است و خروجی اش واقعی شده و به واقعیت پیوسته و شکل تحقق یافته آن فکر و خیال در دنیای واقعی!
· زیاد جوش نزن و سعی نکن متفاوت باشی. در همین حالت طبیعی خودت که هستی آرام و آسوده باش. همه چیز کاینات به خیر و صلاح تو رخ می دهد و هیچ چیز و هیچ اتفاقی در این عالم علیه تو و به ضرر تو رخ نمی دهد.
· هر انسانی می خواهد به لذت و شادی و کیف و خوشی و سرور برسد. چه کار می کند؟! به راه هایی فکر می کند که او را به این لذت برساند. این راه ها چگونه خلق می شوند و بین او و چیزی که قرار است به آن برسد قرار می گیرند و به زبان ساده سازنده این جاده ها چه کسی است!؟ جواب خیلی ساده است. سازنده جاده ای که هر انسانی را به چیزهای لذت بخش و شادی آفرین زندگی اش می رساند خود همان آن انسان است و او اینکار را به فکر کردن روی چیزی که می خواهد خلق می کند. خوب به این موضوع دقت کنید. شما می خواهید به چیزی در آنسوی کوه ها برسید. برای اینکار به جاده و راهی برای گام نهادن نیازدارید. این جاده را باید خودتان خلق کنید! چطوری !؟ با فکر کردن روی آن مقصد! ساده است نه؟
· هر چه روی خوشی و لذت و شادی و سرور رسیدن به چیزی که برایت فرح بخش و آرام بخش است بیشتر تمرکز کنی به همان نسبت اعمال قوی تری از تو سرمی زند و تو پول و هزینه بیشتری برای آن تولید و صرف می کنی. هر چه تمرکزت روی چیزی که می خواهی کمتر شود ، تلاش ات کمتر می شود و هزینه ای که برای رسیدن به آن چیز صرف می کنی کمتر می شود. اگر می بینی دیگر حال و حوصله وقت گذاشتن و تلاش و تعقیب آرزوهایت را نداری فورا به دنبال دلیلی برای کم شدن تمرکزت روی آن چیز بگرد.
· موقع مرگ آدم لازم نیست که حتما با درد و رنج و ناراحتی این دنیا را ترک کند. تو می توانی بدن مادی ات را به وقت لازم با آرامش و راحتی و بدون هیچ درد و رنج و عذابی ترک کنی. در واقع تو هرگز نمی میری ! تنها اتفاقی که می افتد این است که تو به وقت مقرر تصمیم می گیری پوست بیاندازی و قالب دیگری را برای حیات انتخاب کنی. این موجودی که پوست می اندازد و قالب عوض می کنی همان تکه بزرگتر یخ است که در این دنیا زیر آب پنهان شده و ما نمی بینیم.
جملاتی که برایتان گفتم خیلی هایش آشنا بودند نه!؟می دانید چرا!؟ چون اینها همان معنا های مختلف قانون جذب اند که به شکل های مختلف بیان شده اند. درست شبیه جواهری زیبا در وسط اتاقی که این اتاق هزاران پنجره دارد و هر کسی از یک پنجره به این جواهر می نگرد و آن را ازدید خودش و در واقع به خاطر زاویه دید خاص پنجره ای که به جواهر خیره شده معنا می کند. پس نتیجه اینکه “قانون جذب” باید چیز بدردبخور و جالبی باشد که انسان های موفق اینقدر روی آن کار کرده و کار می کنند و به شکل های مختلف آن را بیان می کنند واین معناها تمامی هم ندارد و هر روز هم به شکل ها و جلوه های جدیدتری معرفی و معنا می شود.
دوباره به کلمات “قانون” و “جذب” در “قانون جذب” دقت کنید. وقتی می گوئیم “قانون” معمولا خیلی ها یاد قوانین علمی و بخصوص قوانین فیزیکی می افتند. چیزهایی مثل قانون ثقل یا جاذبه که فرمول ریاضی خاص خود را دارد و دانشمندان به کمک این قانون موشک و سفینه به فضا می فرستند و افتادن یک سیب را از بالا برجی بلند لحظه به لحظه تحلیل می کنند. یک قانون فیزیکی مثل قانون ثقل تکرارپذیر است. یعنی چه در ایران آن را آزمایش کنیم و چه در آن طرف دنیا ، اگر ضرایب و فرمول ها را درست و طبق الزامات قانون به کار بگیریم ، هر دو جا یک جواب واحد می گیریم. حتی اگر هزاران بار هم این آزمایش را تکرار کنیم. چه پیر باشیم ، چه جوان. چه سیاه باشیم چه سفید و حتی چه بی سواد باشیم و چه دانشمند و عالم . در هر حالتی قانون ثقل یا جاذبه کار می کند و جواب هم می دهد. وقتی هم می گوئیم “قانون جذب ” منظورمان هم دقیقا چیزی شبیه همین قانون های فیزیکی تکرارشدنی و ثابت هستند. یعنی اینکه هر طوری باشیم این قانون درست کار می کند و جواب می دهد. این یک نکته خیلی مهم است که یکبار برای همیشه باید بگوئیم و خیالمان را از بابت آن راحت کنیم.
نکته دوم در مورد کلمه “جذب” در “قانون جذب” است. این جذب برای خیلی ها قابل تصور نیست. یعنی وقتی برایشان گفته می شود که به چیزهای بد فکر نکن چون به سمت زندگی تو جذب می شوند این حرف برایشان خنده دار و حتی بی معناست. آنها می گویند من که به چیز بد نخ نبسته ام که آن را به سمت خودم بکشانم . دارم به آن فکر می کنم.فقط همین !؟ و ازاین نکته کلیدی غافلند که این فکری که داری می کنی همان نخی است که نمی بینی! ما با فکر به چیزهایی که می خواهیم یا نمی خواهیم نخی نامریی قلاب می کنیم و بعد با تمرکز روی آن فکر ، درست مثل ماهیگیری که با قلاب ماهی را از اعماق نادیدنی آب بیرون می کشد ما هم چیزی که راجع به آن فکر می کنیم را از اعماق کاینات به سمت خود می کشانیم. اگر فکرت خوب باشد این ماهی خوردنی و لذیذاست. اگر فکرت بد باشد یک قورباغه یا چه بسا کوسه ماهی و شاید تمساح به سردیگر نخ فکرت وصل شود و به سمت تو بیاید. اگر تمساح و سوسمار نمی خواهی نخ را پاره کن! چطوری به آن دیگر فکر نکن و به جایش به ماهی خوردنی و زیبایی که دوست داری فکر کن. نخ که پاره شود سوسمار و قورباغه هایی که دوستشان نداری ، در سطح آب و شاید اطراف تو شناور می شوند ولی دیگر به تو کاری ندارند. آنها هیچ وسیله ارتباطی برای رسیدن به تو ندارند. چون نخی دیگر وجود ندارد که آنها را به تو برساند. و این یعنی تو در بین آدم هایی که منفی اند و دائم از سوسمار و تمساح و وزغ و خرچنگ حرف می زنند و می نالند ، شاد و خرم زندگی می کنی و اتفاقا هم هیچ کدام از این موجودات ناخواستنی سرراهت سبز نمی شوند. و برعکس هرچه ماهی طلایی و سفید و قزل آلا و خوشمزه و خوردنی است دوروبرت پرسه می زنند.
برای همین است که نباید به انتهای عبارت “قانون جذب” یک کلمه ای مثل خوشبختی را اضافه کرد و گفت “قانون جذب خوشبختی”! چرا که با اینکار “قانون جذب” را محدود کرده ایم و خود را از دیدن “قانون جذب بدبختی ” محروم ساخته ایم. قانون جذب چیزی شبیه آهن ربا و مغناطیس است. آهن ربایی که این بار به جای جذب مواد آهنربایی و مغناطیسی ، هر چیزی را در زندگی به سمت شما جذب می کند. هم خوشبختی و هم بدبختی و هم مخلوطی از آنها و هم هر حالتی دیگر که تو انتخاب کرده باشی.
روش اول : شکرگذاری و سپاس دائم هر آنچه داریم و مقابلمان ظاهر می شود.
این روش یعنی قدردانی از آنچه در هر لحظه داریم را می توانیم همیشه و همه جا اجرا کنیم. مثلا فرض کنید در اداره پست معطل ایستاده اید. به جای نق زدن و شکوه و گلایه از معطلی با خود بگوئید:
ـ چه ساختمان زیبا و قشنگی را برای این اداره در نظر گرفته اند.
ـ چقدر خوب و دوست داشتنی است وقتی آدم می بیند اداره به این بزرگی اینقدر تمیز است.
ـ چقدر این کارمند پست صمیمی و مهربان و قابل تحسین است.
ـ آن مادری که در صف ایستاده چقدر قشنگ با بچه اش رفتار می کند.
ـ چه ژاکت زیبایی تن آن مرد پیر است.
ـ حتما روز خوبی خواهم داشت.
یا وقتی در خیابان رانندگی می کنید با خود بگوئید:
ـ من ماشینم را خیلی دوست دارم.
ـ این اتوبان جدید فوق العاده درست شده است.
ـ هر چند باران می بارد اما همین ریزش باران رانندگی را رویایی و خاطره انگیز می سازد.
ـ چقدر خوشحالم که همه چیز ماشینم درست کار می کند.
توجه داشته باشید که هدف از این شیوه نگاه کردن مثبت و انرژی بخش عالم ، ایجاد روحیه رضایت و فروتنی باطنی و در نتیجه شادمان ساختن دل یا همان حس ششم درونی وجودتان است. دلیلی هم ندارد که حتما در خصوص محیط و شرایطی که در آن قرار دارید به قدردانی و سپاس بپردازید. مثلا می توانید روی هر شی دیگری که در مقابل شما قرار دارد متمرکز شوید و آن را تحسین کنید. مثلا بگوئید:
ـ این ساختمان روبرویی را چقدر با سلیقه و زیبا درست کرده اند.
ـ با ایجاد این پارکینگ عمومی در آنسوی خیابان چقدر کار مراجعین به ادارات اطراف راحت شده است.
ـ چقدر باجه تلفن در دو طرف خیابان وجود دارد و با اینکار تا چه حد مردم در برقراری تماس با هم راحت تر شده اند.
ـ صندلی های انتظار موجود در این اداره چقدر زیاد است و در نتیجه مراجعین موقع انتظار زیاد سرپا نمی ایستند و این چقدر خوب است.
ـ این پنجره های بزرگ چقدر خوب روشنایی و نور کافی را به داخل ساختمان و اتاق ها هدایت می کنند.
ـ از اینجا که نشسته یا ایستاده ام چه نمای خوبی مقابل چشمان من قرار دارد.
این روش یعنی شکرگذاری و تحسین و سپاس مستمر و دائم نسبت به محیطی که در آن قرار داریم و چیزهایی که در اختیارمان است ، باعث می شود روحیه ای شاد و باطنی آزاد و راحت پیدا کنیم و مضاف بر این افکار منفی گله مندی و نارضایتی فرصت جلوه گری و اظهار وجود مقابلمان پیدا نکنند.
در واقع هر وقت شما از یک چیز خوب تعریف می کنید. یک اتفاق میمون و مبارک را سپاس می گوئید. یک کار ارزشمند را مورد قدردانی قرار می دهید. در واقع به کاینات می گوئید:” لطفا از این چیز بیشتر به من بده!” و کاینات هم بلافاصله با محقق سازی آن در هستی به شما پاسخ می دهد:” بلی سرورمن! امر شما اجرا شد. ” و شما در ادامه زندگی خود می بینید که تعداد این چیزهای زیبا و خوشایند و مطلوب در زندگی شما بیشتر از روز قبل می شوند و هر روز صحنه ها و اتفاقات و آدم های خوب و مثبت بیشتری سرراه زندگی شما سبز می شوند. این خاصیت قانون جذب است که به هر چه بیشتر توجه کنی و با هر موضوعی که بیشتر افکارت را متوجه آن سازی ، آن چیز و آن موضوع در زندگی تو بیشتر محقق خواهد شد. بزرگی نقل می کند که انسان ها در آن دنیا با همان چیزهایی همدم و همنشین خواهند شد که در این دنیا می پسندند و تحسین می کنند. و قانون جذب می گوید ما همین الآن موجوداتی آن دنیایی و این دنیایی به طور همزمان هستیم.
روش اول عملیاتی ساختن قانون جذب می گوید به هر چه بگویی متشکرم مهماندار سفینه کاینات بیشتر از آن به تو هدیه می دهد. پس تا می توانی نسبت به خوبی های اطراف ات و آنچه به تو ارزانی داشته شده است سپاسگذار و قدردان باش.
سوء تفاهم ها و اشتباهات رایج در خصوص قانون جذب
بدفهمی اول: قانون جذب به معنای تنبلی و فراغت از تلاش و رهایی کار نیست. قانون جذب یک جور نگرش آرام کننده و اطمینان بخش به کاینات و خالق هستی و مهار و کنترل احساسات درونی انسان هنگام تلاش برای خلق آگاهانه و دانسته جهان مورد نظر و آرمانی فرد است.
خیلی از آنها که در قرن تکنولوژی و انفجار اطلاعات دنبال روش های کپسولی و اعجاز آور هستند گمان می کنند قانون جذب هم یکی از همان دستآوردهای نوین بشری است که امکان دسترسی راحت و بی دردسر به آرزوها بدون انجام کار و تحمل زحمت را فراهم می سازد. در حالی که قانون جذب به عنوان یک پیش فرض اساسی بدن فیزیکی و جهان مادی و کلیه قوانین حاکم بر آن را به طور کامل می پذیرد و تفاوت آن با دیگر نگرش ها در این است که همزمان از یک زاویه بزرگتر بخش نادیدنی و ناپیدای متافیزیک وجود هر انسانی را هم قبول می کند. به عبارتی جسم فیزیکی هنوز هم مانند گذشته به برنامه ریزی و هدف گذاری و تلاش اقدام می کند اما اینبار چون به قانون جذب ایمان و یقین دارد ، با اطمینان خاطر و آرامش کامل فقط در مسیر خواسته و طلب اصلی اش گام برمی دارد و با کنترل حساب شده و لحظه به لحظه مرکز توجه و دقت و تمرکز فرد، امکان ظهورو خودنمایی احساسات و هیجانات منفی و بازدارنده را در وجود شخص از بین می برد.
شخص معتقد به قانون جذب چون یقین دارد که کاینات همراه اوست و خیر او و همه عالم را می خواهد ، دیگر نگران وقوع حوادث شر و بد در زندگی خود نیست. هر چه هست برای این چنین شخصی خیر و برکت و فراوانی و مصلحت است. او اصلا نگران چگونگی انجام آرزوهایش توسط کاینات نیست. اینکه منابع مورد نیاز برای فراهم ساختن آرزوها و درخواست های او از کجا توسط کاینات فراهم می شود به او ربطی ندارد و اصلا به آنها فکر نمی کند. او مطمئن است که در جاده زندگی تنها نمی ماند و نگاه یک حامی قدرتمند در تمام طول جاده زندگی همراه اوست. چنین شخصی چون از همراهی کاینات در مسیر فعالیت هایش خاطرش جمع است و نظام باورهایش هم پذیرفته که توانایی انجام ناممکن ها را دارد به جای اینکه محافظه کار و بیش از حد محتاط باشد ، شجاعانه وارد میدان عمل می شود و در تاریک ترین جاده ها با روشن کردن هر چراغی که دارد قدم می گذارد و مطمئن است خود جاده به او مسیر بعدی را نشان می دهد. برای همین است که اگر در زندگی همه افراد موفق دقت شود متوجه می شویم که همه آنها به شکلی به قانون جذب ایمان دارند و بر اساس آن چارچوب زندگی خود را بنا می کنند.
تصور اینکه قانون جذب به معنای بیکاری و تن پروری است و یک رویای توهمی است که آدم های تنبل برای خود ساخته اند تا از کار و تلاش رهایی یابند ، تصوری باطل و تفسیری غلط توسط همان آدم های تنبل است که هر قانونی را در جهان از دید تنبلانه و تن پرورانه خود تفسیر می کنند.
اتفاقا قانون جذب عینا مانند مفهوم توکل در فرهنگ ما عمل می کند. شخص معتقد به این قانون با توکل و تکیه بر این قانون وارد میدان عمل و اقدام می شود و بدون دخالت دادن افکار و احساسات مزاحم با اعتماد به نفس و اطمینان قلبی کامل و بی نقص کارش را به پیش می برد و هر مرحله ای که عبور می کند را یک پیروزی و مهر تائیدی بر درستی دیدگاه و نگرش قانون جذب می داند.
بدفهمی دوم: خیلی ها گمان می کنند که قانون جذب و کمک و همراهی کاینات برای اجابت خواسته ها و آرزوهای اشخاص فقط منحصر به آدم های خوب این دنیا است و آدم بدها نمی توانند از قانون جذب بهره مند شوند.
اما حقیقت این است که قانون جذب هر چند یک قانون فیزیکی /متافیزیکی است اما مثل تمام قوانین فیزیک برای همه عالم به طور یکسان اجرا می شود و نتیجه یکسان به همراه می آورد. هر آدمی چه خوب و چه بد هر نیت و آرزویی را در اعماق دلش بگرداند باید مطمئن باشد که با اینکارش ارتعاشی را ایجاد می کند که توسط کاینات بلافاصله دریافت و برای واقعی شدن و به حقیقت پیوستن به صورت یک دستور لازم الاجرا در کل هستی پخش می شود. تفاوت اصلی در بخش سوم قانون جذب یعنی یقین داشتن یا شک کردن آشکار می گردد. اگر انسان به کارکرد قانون جذب اعتماد و اعتقاد کامل و قلبی داشته باشد ، حال این انسان یک شخص خوب باشد یا یک شخص ناخوب ، در هر حالت به واسطه این اعتقاد و یقین قلبی ، می تواند هر زمان که اراده کند تحقق آرمان ها و آرزوهای درونی اش را در زندگی واقعی خود نظاره گر باشد. اما اگر انسانی نسبت به ثبات و درستی قانون جذب و همراهی کاینات دائم در شک و دودلی و تردید به سر ببرد و اجازه دهد افکار ناامید کننده و سرد ، گرمی و شور وصالش را دائم از او بگیرد. این شخص حتی اگر یک انسان کاملا خوب و مثبت هم باشد ، باز نمی تواند به آنچه می خواهد برسد.
قانون جذب اوج بخشندگی و بخشش و دست و دلبازی کاینات را نشان می دهد. این قانون خیلی ساده می گوید هر چه می خواهی تقاضا کن و جوابش را بگیر. بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را! این قانون می گوید که کاینات همیشه خیر و صلاح همه انسان ها را خواسته و می خواهد و خواهد خواست و در خیر بودن اتفاقاتی که در عالم و هستی می افتد حتی لحظه ای هم نباید شک کرد. چه بدانیم و چه ندانیم، چه دلمان بخواهد و چه نخواهد ، چه باورداشته باشیم و چه نداشته باشیم، چه قبول کنیم و چه نکنیم ، قانون جذب وجود دارد و کارش را انجام می دهد.
ولی اگر آن را ببینیم و باورش کنیم و آگاهانه و دانسته از آن استفاده کنیم ، طبیعی است که حس خلاقیت و شور و هیجان بسیار بیشتری را در دوره حیات خود تجربه خواهیم کرد. بنابراین اگر می بینید یک انسان به ظاهر بدخلق موفق شده به آنچه می خواهد در حوزه های مختلف مالی و شغلی و اجتماعی برسد و انسان خوش خلق دیگری نتوانسته به جایگاه مناسبی در زندگی اش برسد. شک نکنید که تفاوت آن دو در میزان شک و تردیدی است که در اعماق دلشان نسبت به لیاقت خود برای بهره مندی از امکانات کاینات وجود دارد.
بدفهمی سوم : خیلی ها گمان می کنند کاینات اگر بخواهد آرزوهای آنها را برآورده کند به ناچار باید آرزوی شخص دیگری را برآورده نکند تا بتواند مواد اولیه کافی برای ساختن کاخ آرزوهای نفر اولیه را فراهم سازد. به عبارت دیگر خیلی ها نسبت به بی نهایت بودن بانک کاینات برای پرداخت صورتحساب هزینه آرزوهای انسان ها شک و تردید دارد. برای همین است که وقتی قانون جذب می گوید فقط بخواهید و نپرسید که چگونه و در چه زمان و مکانی این خواسته شما اجابت می شود ، خیلی ها اعتراض می کنند و با ردیف کردن محدودیت ها و نبود امکانات در اطراف خود می گویند که اجابت این آرزو از پایه و اساس غیر ممکن است و نباید یک درصد هم به تحقق آن امید داشت.
اما نکته اینجاست که این اشخاص بخش متافیزیک و ماوراء الطبیعه قضیه را فراموش کرده اند و از یاد برده اند که برای برآورده شدن و اجابت آرزوی هر انسانی و در حالت کلی هر موجودی در عالم ، تمام کاینات بسیج می شوند و از تمام امکانات موجود در عالم برای فراهم ساختن مواد اولیه مورد نیاز جهت تحقق و واقعی سازی آرزوهای هر انسانی کمک گرفته می شود. حتی اگر لازم باشد در خیلی از موارد از دشمنان و بدخواهان فرد نیز برای اجابت آرزوهای او کمک گرفته می شود و این بدخواهان بدون اینکه بخواهند و بدانند بازیچه کاینات قرار می گیرند تا به نفع شخصی که از او خوششان نمی آید عمل کنند.
در قانون جذب گفته می شود که همانطوری که برای سالم شدن یک انسان بیمار، ضرورتی ندارد که بیماری به شخص دیگری داده شود تا توازن برقرار گردد! به همین شکل هم عین حالت سلامتی ، حالت فراوانی و ثروت یک شخص فقیر نیازمند فقیر شدن یک انسان در جای دیگری نیست. کاینات خودش از ناکجاآبادی که خیلی مواقع اصلا حدس و گمان ما به آنجا نمی رود منابع هزینه های پروژه تبدیل افکار ما به واقعیات را فراهم می کند و اصلا هم در این میان حق خوری و حق کشی و فریب و نیرنگ و کلاهبرداری ضرورتی ندارد.
اگر شخصی مثل بیل گیتس بنیان گذار شرکت نرم افزاری مایکروسافت توانست چندین سال به عنوان توانگرترین شخص عالم درآید ، دلیلش این نبود که او حق کسی را بالا کشید و یا سهم انسانی را در این جهان برای خود برداشت. او به جای اینکه به معدن طلای دیگران دست درازی کند ، خودش از دل هستی و کاینات یک معدن طلای جدید به نام نرم افزار نویسی و تولید برنامه های کاربردی کامپیوتری را درخواست کرد و کاینات هم این معدن طلایی و پرسود را به او و بقیه افراد بعد از او هدیه کرد. خوب دقت کنید این منبع غنی ثروت سازی ناگهان از جایی پیدا شد و برای درخواست کننده و همه انسانهای آرزومند بعد از او شروع به ثروت سازی کرد. و جالب اینجاست که صدسال پیش این معدن اصلا دیده نمی شد و کسی باور نمی کرد که از این منبع هم بتوان به ثروت دست یافت.
کاینات همیشه به همین شکل عمل می کند. برای همین نیز در قانون جذب همیشه گفته می شود که زیاد نباید نگران اجرایی شدن و محدودیت های عملیاتی شدن آرزوهایمان باشیم. بلکه باید جرات آرزو کردن و بیشتر خواستن را همیشه در دل خود زنده نگه داریم و مطمئن باشیم و یقین داشته باشیم که کاینات خودش اسباب اینکار را فراهم خواهد ساخت.
بدفهمی چهارم: خیلی ها گمان می کنند وقتی به گذشته فکر می کنند یا در رویاهای آینده فرو می روند یا صحنه ای نامناسب در زمان حال را مشاهده می کنند ، قانون جذب کار نمی کند. حال آنکه وقتی کسی خاطره ای از گذشته را به اکنون ذهن خود می آورد و یا تجسمی رویایی از آینده را در الان ذهن خود ایجاد می کند در حقیقت مشغول آفرینش فکری است که در زمان حال خلق می شود و به طور اتوماتیک این فکر ارتعاشی ایجاد می کند که اگر بیش از هفده ثانیه روی آن تمرکز صورت گیرد این ارتعاش دامنه و قدرت لازم برای عبور از آستانه قابل اعتنای کاینات و ایجاد نوسان مشابه در کاینات را باعث می شود. در حقیقت باید بدانیم که اگر در گذشته خاطره بدی را از سر گذرانیده ام و با نگریستن به آلبوم ها و عکس ها و یا صحبت با آشنایان در مورد خاطرات ناخوشایند گذشته گمان کنیم که فقط مشغول بازی با خاطرات هستیم باید بدانیم که سخت در غفلتیم و همین بیرون کشیدن جنازه خاطرات قدیمی از زیر خاک حافظه و نگاه کردن در آن به معنای جان بخشیدن دوباره به امواتی است که هرگز نمی خواهیم آنها را دوباره ببینیم. به طور مشابه اگر مشغول تماشای فیلم یا صحنه نامناسبی هستیم یا چنین صحنه ناخوشایندی را در ذهن خود مجسم می کنیم ، حتی اگر این صحنه ها مجازی و غیر واقعی و توهمی و تجسمی باشند باید بدانیم که ما با توجه و نگریستن به آنها در حقیقت به چیزی که جان ندارد اهمیت می بخشیم و آنها را به اندازه کافی جاندار می سازیم که وارد زندگی ما شوند. قانون جذب با کسی شوخی ندارد. اسلحه مرگباری است که خالق کاینات در درون تک تک انسان ها به ودیعه گذاشته است و این سلاح قدرتمند ضمن آنکه می تواند از ما یک خالق آگاه و بی نظیر بسازد می تواند باعث شود تا ما با خلق موجودات و شرایطی ناخوشایند زندگی خود را به تباهی بکشانیم. قانون جذب مثل کودکی است که به طور شبانه روز باید مواظبش باشیم. به خاطر قدرت و سادگی و توانمندی خارق العاده قانون جذب و اینکه هرچه فکر کنیم می تواند در آینده ای نزدیک به واقعیتی در زندگی ما تبدیل شود باید بسیار زیاد مواظب افکار خودمان ، حرف هایی که برزبان می آوریم ، چیزهایی که می بینیم ، آرزوهایی که می کنیم و خلاصه گفتار و پندار و کردار لحظه به لحظه خودمان باشیم. این مواظبت دم به دم و هشیاری مستمر و پیوسته است که می تواند ما را به یک خالق آگاه آرزوهایمان تبدیل کند.
بدفهمی پنجم: بسیاری از کسانی که قانون جذب را در زندگی خود به کار می برند و جواب نمی گیرند و با آن مخالفت می کنند می گویند که این قانون نتوانست آنها را از اینجا که هستند به آنجا که دلشان می خواسته و آرزو می کرده ببرد. در واقع آنها بعد از اینکه مدت ها قانون جذب را به طور کامل اجرا کرده اند باز هم نتوانستند از “اینجای نامطلوب ” به “آنجای آرمانی و مطلوب” بروند.
دلیل این جواب نگرفتن هم بسیار ساده است! آنها می خواستند آنجا باشند در عین حال به طور همزمان اینجا هم باشند . و این یعنی ارسال دو ارتعاش متضاد همزمان به سوی کاینات که طبیعی است وقتی دو ارتعاش قوی و غالب مخالف هم به کاینات ارسال شود ، نتیجه ای جز هیچ چیز نصیب شخص نمی گردد. به همین خاطر در قانون جذب می گویند اگر می خواهی از “اینجای بد و ناخوشایند” به “آنجای دوست داشتنی و آرمانی ات ” بروی ، به محض اینکه چنین آرزویی کردی فورا اینجا را برای همیشه ترک کن و در آنجا ساکن شو!
و این یعنی به محض آرزو کردن و درخواست مهاجرت به نقطه جدید ، درذهن خود باور کن و بپذیر که “آنجا” هستی و “آنجایی” رفتار کن. یعنی اگر می خواهی در کنکور ورودی یک دانشگاه قبول شوی و هنوز ماه ها به برگزاری آزمون باقی است. از همین الان یعنی از اکنون که هیچ آزمونی برگزار نشده خود را قبول شده ببین و مانند شخصی که وارد دانشگاه شده و روی صندلی مخصوص خود نشسته با خودت برخورد کن. یعنی خودت را موجودی ببین که حق و لیاقت و شایستگی اش آنجا بودن است و حال به دلایلی که کاینات باید آنها را برطرف کند مدتی مجبور بودی در “اینجا” ساکن باشی و “اینجا بودن” هرگز باعث نمی شود که تو خود را مقیم دائمی “اینجا” تصور کنی و “اینجا” را وطن خودت بیانگاری.
اینکه انسان دارای این توانایی شود که به محض نخواستن یک شرایط به طور ذهنی قادر به جمع کردن اسباب و وسیله و نقل مکان به نقطه آرمانی خودش باشد و بعد فقط منتظر باشد تا کاینات بقیه لوازم و مقدمات را فراهم کن. همین توانایی خیره کننده باعث می شود تا انسان دارای قدرتی خیره کننده در تحمل و فراموش کردن شرایط بسیار سخت و طاقت فرسا پیدا کند و در بدترین و سخت ترین شرایط زندگی بتواند گلیم خود را با موفقیت از آب بیرون بکشد. جالب است بدانید تنها با نظریه “قانون جذب” است که آدمی می تواند به این توانایی فوق العاده در کوچ کردن ذهنی و روانی از نقطه نامطلوب به نقطه مطلوب و دوست داشتنی زندگی اش دست یابد و فکر خودکشی و توسل به مواد مخدر و تسلیم و ناامیدی را از سر بیرون کند. در ادبیات ما هم فراوانند شعرهایی از این دست که :
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم
یا شعری مانند
از قیمت یوسف نشود یک سر مو کم
هر چند خریدار به بازار نباشد
حکایت از آن دارد که شخص سراینده این اشعار با تکیه بر قانونی شبیه قانون جذب هرگز خود را سزاوار شرایط خوار کننده و ذلیل ساز فعلی نمی داند و اصولا خود را از سیاره و دنیا و فضایی بسیار متفاوت می داند که به غلط اینجا گرفتار شده و دیر یا زود به خاطر نامه ای که به کاینات فرستاده باید به جایی که لیاقتش را دارد برود.
بنابراین در پاسخ این بدفهمی متداول در خصوص ناکارآمدی قانون جذب باید از مدعیان پرسید که آیا وقتی برای خواندن دعای باران در معبد جمع شدند با خودشان چتر هم آوردند! یعنی خودشان قبل از رسیدن به معبود و محبوب آرمانی خود ، تصور وصل و وصال را در ذهن خود تجسم کردند؟ اگر جواب منفی است و آنها همزمان خدا و خرما را با هم می خواستند و نمی توانستند در ذهن خود تصور چشم پوشی و جدایی از اینجا و اقامت در آنجای آرمانی را تجسم کنند ، پس چگونه انتظار داشتند که کاینات بر خلاف ارتعاش آنها چیزی را به ایشان ارزانی دارد که هرگز آرزو نکردند.
معتقدان به قانون جذب می گویند وقتی عمر انسان به پایان می رسد و زمان چشم پوشی از بخش فیزیکی و یکپارچه وارد دنیای متا فیزیک شدن فرا می رسد. از انسان می پرسند چرا از قدرت بی نظیر و فوق العاده آرزو کن و جواب بگیر و قانون جذب در زندگی عادی خود استفاده نکرده اند و فقط از شرایط موجود خود نالیده اند و چشم به انتظار مرگ مانده اند؟
-
ازدواج هایی که عاقبت خوشی ندارند
ازدواج هایی که عاقبت خوشی ندارند ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز بسیاری از رابطهها و ازدواج های امروزی به علت برخی ویژگیهای اخلاقی طرفین و نداشتن شناخت کافی نمیتواند موفقیت آمیز باشد.
بیشتر با وجدان هستید یا روشن فکر؟ ۲٫۶۷/۵ (۵۳٫۳۳%) ۳ امتیازs شخصیت شما بر هر چیزی، از دوستانتان گرفته تا کاندیدی که به او رای میدهید تاثیرگذار است؛ اما با این حال خیلی از افراد وقت زیادی را صرف فکر کردن به ویژگیهای شخصیتیشان […]
شیوه های پاداش به کودکان ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز قبل از هر چیز باید تعریفی صحیح از پاداش داشته باشیم . قانون اثر در روانشناسی بیان می کند که وقتی به دنبال یک رفتار اتفاق خوشایندی روی می دھد احتمال تکرار شدن آن رفتار […]
در مورد عشق از یکدیگر سوال نمی کنند میدانید که طرفتان را دوست دارید و او هم دوستتان دارد و هیچ شکی درمورد هیچکدام از اینها در ذهنتان نیست. کاملاً احساس امنیت میکنید و از رابطهتان خوشحالید. و حتی اگر ذاتاً آدم نگرانی باشید، […]
نکته هایی برای خواندن صورت اطرافیانتان ۳٫۳۶/۵ (۶۷٫۲۷%) ۱۱ امتیازs نکته هایی برای خواندن صورت اطرافیانتان/ جهانی بودن حالات صورت و رواج آن در بین انسانهای سراسر جهان نشان می دهند که این حالات در بیولوژی ذاتی ما انسانها ریشه دارند و حاصل میلیونها […]
اختلال سلوک در کودکان ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۵ امتیازs اختلال سلوک چیست؟ این اختلال وضعیتی است که کودکان و نوجوانان دچار آن میشوند. کودکان درگیر این اختلال از آزاررساندن به مردم و انجامدادن کارهای ناشایست لذت میبرند.
سلام
ببخشید یه سوال داشتم اونم اینکه جمله بندی هایی که برای قانون جذب بکار میبریم باید چجوری باشه؟
مثلا منی که میخوام دانشگاه قبول شم چجوری باید جمله هامو بگم و روش تمرکز کنم؟