دانلود کتاب داوطلبان مرگ 6/دانلود داستان ترسناک/دانلود رمان داوطلبان مرگ 6/رمان

دانلود کتاب داوطلبان مرگ ۶

سخن مولف : تمامی مکان ها و شخصیت های این داستان ساختگی است . خواندن این اثر به گروه سنی ۱۵ – توصیه نمی شود .

بخش هایی از متن رمان :

چیزی نگفت . ساکت ماند . این سودابه را عصبی تر کرد .
– مگر می شود ؟
– نمی دانم ولی شد .
– حالا چه باید کرد ؟
– خودمان را قایم می کنیم .
– کجا برویم ؟ جز آن خانه لعنتی و خرابه ها کجا داریم که برویم ؟
– نمی دانم . مگر نمی خواستی از ایران بروی ؟
به همین راحتی؟
حالا که فکر میکنم میبینم چقدر احمقم که از ایران نرفتم. خیلی ها از اینکه یک دختر تنها بودم ته دلم را خالی کردند. هر چه بابا و مامانم گفتند گوش ندادم. دلم نمی آمد دوستانم را رها کنم. تازه دانشگاهم چه میشد؟ قول دادم به محض تمام شدن درسم بروم پیششان . اما حالا چه باید بکنم؟ مهم الآن است، حالا که پای همه مان وسط است. قدمهایم می لرزد. مثل دیشب شده ام. اگر بیایند و مرا ببرند چه باید بکنم.

اصلاً خانواده عجیبی اند. پدر که ندارند و مادرشان هم که رفته پی خوش گذرانی. دو تا پسر را ول کرده است به حال خودشان. راستش هر دو خوب اند، خوشگل اند ولی …

… گامهایش سنگین بود. پاهایش لق میخورد. کجا داشت میرفت؟ چرا اینقدر بدشانس بود؟ شاید چون زیر قولش زده بود حالا باید تقاص پس میداد. به بابایش قول داده بود تا نرود پارتی. نرود جایی که پر است از پسرهای بی سروپا. بابایش گفته بود اینها به درد تو نمی خورند. گفته بود آدم خودش را به بی ارزشها نمی فروشد. راست میگفت خودش هم همین اخلاق را داشت. ایران که بود مدیر شرکت بود و کسی جرات نداشت …

توجه : کتاب ” داوطلبان مرگ ۶ ” را مولف آن ضمن اطلاع و پذیرش قوانین سایت به تک بوک اهدا نمو ده اند .

دانلود کتاب داوطلبان مرگ ۶ از لینک زیر :