دانلود کتاب کمیسر مگره و پیرزن

زندگی انسان‌ها سراسر رمز و راز و پیچیدگی است و هرکس این پیچیدگی‌ها را در درون خویش دارد و همه این‌ها از نوع تربیت و محیط رشد و نمو شخص سرچشمه می‌گیرد. بسته به اینکه شخص به دنبال چه اهدافی باشد تمامی امکانات و هوشمندی خود را بکار می‌گیرد که به آن اهداف برسد.

ژرژ سیمنون در کتاب کمیسر مگره و پیرزن سعی کرده است نشان دهد که پیرزن علی رغم داشتن ظاهری آراسته و مبادی آداب بودن به دنبال امیال فروخورده خویش رفته است و کمیسر با هوش و ذکاوت پلیسی بالایی که دارد به موقع نقشه‌های وی را نقش برآب می‌کند.

در فصل سوم می خوانیم :

در بدو ورود ، صاحب هتل به کمیسر مگقه گفت که مدتی است خانمی در لابی هتل منتظر شماست .
کمیسر چرخید و آرلت را شناخت .
– من کمیسر مگره هستم ، با من می خواستید خصوصی صحبت کنید / می خواهید شام با من باشید ؟
آرلت پیشنهاد رو قبول کرد و چند لحظه بعد در سالن با هم بودند .
– چیزی می نوشید ؟
– یه مارتینی
– کمیسر به گارسون گفت دو تا مارتینی لطفا .
شما از پاریس برگشتید !
– چکار می خواهید بکنید ؟ پیرو حادثه یکشنبه شب ، پلیس از همه بازجویی میکنه . بستگان دور یا نزدیک . چون من ازدواج کردم و چون شوهرم رو دوست دارم می خوام همه اونچه که شما می خواین انجام بدین رو بدونم .
– شوهرتون در جریان ماجراجویی های شما نیست ؟ شما ۳۸ سال دارید . شما از ۲۸ سالگی ازدواج کرده اید خیلی سخته که فکر کنیم ماجرای یکشنبه اولین تجربه شما از این قبیل بوده است .
– در واقع این اولین نبوده است .
– شما مجبور بودید یک شب رو در خانه مادرتان بگذرانید و آیا شما احساس کردید که لازم است معشوقه تان را معرفی کنید ؟
– شاید که ما اغلب فرصتی را برای یک شب با هم بودن پیدا نمی کردیم و این یک فرصت استثنایی بود .

برای دانلود کتاب کمیسر مگره و پیرزن ؛ به لینک زیر بروید .