جستجو در تک بوک با گوگل!

بازدید
هر کدام از ما چیزهایی در درونمان سراغ داریم که دوستشان نداریم. ممکن است از بودنشان احساس شرم کنیم یا حس کنیم که بهخاطر بودن یا نبودن بعضی چیزها بهاندازه کافی خوب نیستیم، شاید حتی احساس ناامنی کنیم. ما در تله کمالگرایی میافتیم و میخواهیم همهچیز کامل باشد تا حال ما هم خوب باشد.
با اینکه میدانیم انسان ناقص است و خطا میکند؛ اما گاهی با میل درونی که به کاملشدن داریم، اشتباه برخورد میکنیم. فکر میکنیم در همین لحظه و با همه کموکاستیهایمان باید همهچیز را درست و بیعیبونقص انجام دهیم. مثل کارمند پشتمیزنشینی که بخواهد با قهرمان بوکس جهان مسابقه بدهد و انتظار داشته باشد برنده شود! گاهی با خودمان اینطور برخورد میکنیم.
نتیجه این میشود که نه کاری از پیش میبریم نه به سمت کاملشدن حرکت میکنیم. اما اگر بپذیریم شکست و ناتوانی بخشی از تجربه زندگی انسانی است، شاید خطاهایمان را هم بهتر بپذیریم و بهجای ماندن در هر خطا با خودسرزنشگری، با شیب آسانتری به سمت میل اصیل کاملشدن قدم برداریم.
برای دورشدن از این برخورد اشتباه، میشود دست به تمرین شویم. قلم و کاغذ برداریم و درباره مشکلی بنویسیم که آزارمان میدهد و باعث میشود به خودمان احساس بدی داشته باشیم. که حس کنیم ناکافی هستیم. ممکن است بینی بزرگ مسئله باشد یا تجربه جدایی یا ازدستدادن چندباره شغل یا اینکه چرا هیچوقت رابطه با فلانی اصلاح نمیشود.
حالا که به این جنبهها از خودمان فکر میکنیم، سروکله چه احساساتی پیدا میشود؟ در اینجا فقط باید سعی کنیم آن احساس اصیل را دقیقاً همانطور که هست، احساس کنیم: نه کمتر و نه بیشتر. مثلا ًبین عصبانیت و تنفر تمایز قائل شویم و درست نگاهش کنیم و ببینیم دقیقاً کدام حس است که سربرآورده و آنها را جای هم نزنیم. وقتی دقیق نگاهشان کردیم، شروع کنیم درباره آنها بنویسیم.
خیال کنید دوستی دارید که فارغ از خوبیها و بدیهای ما، یک رفیق واقعی است. همیشه پیش او جا داریم. حتی اگر چند بار هم جواب پیامهایش را ندهیم، باز دوستمان دارد و رفاقتش را بههم نمیزند.
قرار نیست اشتباههایمان را گردن کسی یا چیزی بیندازیم. خودِ پذیرش خطا بخشی از مهربانی با خود است. در عوض، قرار است بدانیم ما در تصمیمگیریها و احساسات و غلبه آنها و رفتاری که نشان میدهیم، با همه خودآگاه و با همه ارادهمان حضور نداریم. چیزهایی هستند که خارج از کنترل ما هستند.
چنین دوستی حتماً مهربان و دلسوز است. بیایید اینطور فکر کنیم که این دوست میتواند تمام قوتها و ضعفهای ما را ببیند؛ از جمله آن چیزهایی که در تمرین قبلی از خودمان نوشتیم.
این رفیق وقتی آنها را بخواند و بداند، چه احساسی به ما خواهد داشت؟ او همیشه همینطور که هستیم دوستمان دارد. پس ما را پس نمیزند.
ولی سوال اینجاست که با این همه بیکفایتی که برای خودمان ردیف کردیم، چگونه باز هم دقیقاً همانطور که هستیم، با تمام کاستیهای انسانیمان دوستمان دارد؟
هنر این دوست این بوده که یک چیز را عالی درک کرده است. او طبیعت انسان را میشناسد، پس در مواجهه با همه مهربان و بخشنده است. این دوست خردمند تاریخچه زندگی ما و میلیونها اتفاقی را که در زندگی برایمان رخ داده است، درک میکند. او میداند خطاهای ما به چیزهای زیادی مرتبط است که لزوماً انتخاب خودمان نبوده است: ژنها، سابقه خانوادگی، اوضاع زندگی و چیزهایی که خارج از کنترل بودند.
قرار نیست اشتباههایمان را گردن کسی یا چیزی بیندازیم. خودِ پذیرش خطا بخشی از مهربانی با خود است. در عوض، قرار است بدانیم ما در تصمیمگیریها و احساسات و غلبه آنها و رفتاری که نشان میدهیم، با همه خودآگاه و با همه ارادهمان حضور نداریم. چیزهایی هستند که خارج از کنترل ما هستند.
حالا باید از دیدگاه این رفیق برای خودمان نامه بنویسیم. تمام تمرکز نامه را هم بگذاریم روی همان عیب و نقصی که ازش شرمندهایم یا از آن احساس ناامنی داریم. همان که بهخاطرش خودمان را بیکفایت ارزیابی میکنیم.
نظر این رفیق تمامعیار درباره نقص ما چیست؟ او با منبع عظیم شفقت و مهرورزی بیپایانی که در وجودش هست برایمان چه مینویسد؟
ادبیات او چه خواهد بود؟ چگونه ما را التیام میبخشد؟ چه نگاه و تغییری را پیشنهاد میدهد تا از این درد و رنج خلاص شویم؟ چه مینویسد تا به ما یادآوری کند که ما فقط یک انسان هستیم… که همه مردم هم پر از قوت و ضعف هستند؟
موقع نوشتن نامه یادمان باشد وقتی از زبان او مینویسیم، به احساسی قوی از پذیرش، مهربانی، مراقبت و آرزوی سلامتی و شادی نیاز داریم. چون او چنین کسی است؛ بااینکه هیچوقت هم حرف ناحق نمیزند.
پس از نوشتن نامه، میشود کمی آن را زمین بگذاریم و برویم یک لیوان چای برای خودمان بریزیم. بعد برگردیم و دوباره آن را بخوانیم. با همراهی چای، کلمات هم معنای واقعیشان را بهتر نشان میدهند و جرعه جرعه در درون سلولها نفوذ میکنند. اگر اجازه این ورود را داده باشیم، آن نامه کار خود را میکند؛ مثل نسیم خنکی در یک روز گرم، روح و جان را تسکین میدهد و آرامش میبخشد.
آن رفیق تمامعیار شبیه چه کسی میتواند باشد جز خدا و خودمان؟! خدا که رحمت واسعهاش زبانزد است. قرار بود ما هم رنگ خدایی بگیریم. از خودمان شروع کنیم.
برگرفته از : تبیان
ازدواج هایی که عاقبت خوشی ندارند ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز بسیاری از رابطهها و ازدواج های امروزی به علت برخی ویژگیهای اخلاقی طرفین و نداشتن شناخت کافی نمیتواند موفقیت آمیز باشد.
بیشتر با وجدان هستید یا روشن فکر؟ ۲٫۶۷/۵ (۵۳٫۳۳%) ۳ امتیازs شخصیت شما بر هر چیزی، از دوستانتان گرفته تا کاندیدی که به او رای میدهید تاثیرگذار است؛ اما با این حال خیلی از افراد وقت زیادی را صرف فکر کردن به ویژگیهای شخصیتیشان […]
شیوه های پاداش به کودکان ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز قبل از هر چیز باید تعریفی صحیح از پاداش داشته باشیم . قانون اثر در روانشناسی بیان می کند که وقتی به دنبال یک رفتار اتفاق خوشایندی روی می دھد احتمال تکرار شدن آن رفتار […]
در مورد عشق از یکدیگر سوال نمی کنند میدانید که طرفتان را دوست دارید و او هم دوستتان دارد و هیچ شکی درمورد هیچکدام از اینها در ذهنتان نیست. کاملاً احساس امنیت میکنید و از رابطهتان خوشحالید. و حتی اگر ذاتاً آدم نگرانی باشید، […]
نکته هایی برای خواندن صورت اطرافیانتان ۳٫۳۶/۵ (۶۷٫۲۷%) ۱۱ امتیازs نکته هایی برای خواندن صورت اطرافیانتان/ جهانی بودن حالات صورت و رواج آن در بین انسانهای سراسر جهان نشان می دهند که این حالات در بیولوژی ذاتی ما انسانها ریشه دارند و حاصل میلیونها […]
اختلال سلوک در کودکان ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۵ امتیازs اختلال سلوک چیست؟ این اختلال وضعیتی است که کودکان و نوجوانان دچار آن میشوند. کودکان درگیر این اختلال از آزاررساندن به مردم و انجامدادن کارهای ناشایست لذت میبرند.
به نکات زیر توجه کنید