جستجو در تک بوک با گوگل!

بازدید
چگونه یادگیری را آسان کنیم ؟
همهی ما زمانهایی را در زندگی خود به یاد داریم که رابطهی خوبی با معلم یا مربی خود داشتیم و همین باعث میشد مهارتهای جدید را به راحتی یاد بگیریم و از تجریهی یادگیری لذت ببریم. و البته زمانهایی را نیز به یاد داریم که با فردی که قرار بود از او بیاموزیم، هماهنگی لازم را نداشتیم و در نتیجه، یادگیری تبدیل به تجربهای دشوار و ناخوشایند میشد.
از تجربهی آموزش به دیگران هم احتمالا به این نتیجه رسیدهایم که آموزش به بعضی از افراد آسانتر از بعضی دیگر است و متوجه شدهایم، بعضی از افراد حتی ممکن است در یادگیری مسائل ساده هم مشکل داشته باشند.
چیزی که بیشتر از همه ناامید کننده است، ناهماهنگی بین سبک های یادگیری است که هم بر نتایج به دست آمده از افراد و هم بر عملکرد تیمی آنها در بلندمدت تأثیر میگذارد.
اگر شما مسئول آموزش و مربیگری اعضای تیم یا افراد دیگر هستید (البته، اکثر مدیران و افراد حرفهای با چنین تجربهای آشنا هستند)، باید ۴MAT را بشناسید و اگر میخواهید تمامی افرادی که در این تجربه دخالت دارند، بیشترین استفاده را از آموزش شما ببرند، باید از آن استفاده کنید.
ایدهی دیوید کلب (David Kolb) در مورد یادگیری تجربی و سبکهای یادگیری در هستهی مرکزی ۴MAT قرار دارد. کلب (استاد شناخته شده و مورد احترام یادگیری)، ۴ سبک یادگیری متفاوت را معرفی کرد و ادعا کرد که افراد مختلف، رویکردهای متفاوتی در یادگیری اطلاعات دارند:
در این سبک تجارب فعال و مفهومی ارجحیت دارند. افراد این سبک بیشترین توانایی را در کاربرد عملی اندیشهها دارند
در این سبک، تجارب عملی و متفکرانه ارجحیت دارند.
در این سبک، مدلهای انتزاعی و منطق نظری از اولویت برخوردار است. این افراد در درک مقدار زیادی از اطلاعات و ترکیب آنها به صورت موجز و منطقی بیشترین توانایی را دارند.
در این سبک، تجارب عملی و آزمایشهای فعال از اولویت برخوردارند.
نتایج به دست آمده حاکی از این است که اکثریت افراد به یکی از دو سبک یادگیری جذب کننده و همگرا گرایش دارند.
در بین افرادی که در حال فراگیری موضوعی هستند؛ برخی بلافاصله بعد از توضیح معلم درس را فرا میگیرند که این افراد اغلب سبک یادگیریشان جذب کننده است.
برخی دیگر مطلب را کمی دیرتر یاد میگیرند یا اصلاً سر کلاس یاد نمیگیرند، این بدان معنا نیست که این افراد هوش کمتری دارند و نمیتوانند یاد بگیرند بلکه سبک یادگیریشان متفاوت است و ممکن است واگرا، همگرا یا انطباق یابنده باشد.
ذکر این نکته خالی از لطف نیست که برخی از افراد با هیچ یک از این روشها در کلاس یاد نمیگیرند و باید خودشان در یک محیط دیگر مثل منزل درس را یاد بگیرند.
پیتر هانی (Peter Honey) و آلن مامفرد (Alan Mumford)، به این نتیجه رسیدند که احتمالا به خاطر سپردن این واژهها و اصطلاحات دشوار است، بنابراین رویکرد سادهتری را پیشنهاد دادند:
افرادی که تمایل دارند قبل از رسیدن به نتیجه، اطلاعات لازم را جمع کنند.
این افراد تمایل دارند نظریهای را که در پس هر سوژه قرار دارد، قبل از به کارگیری آن، بدانند.
افرادی که میخواهند مستقیما خود را به دست تجربهی جدید بسپارند و عملا نظریه پردازی را دوست ندارند.
افرادی که دوست دارند مطالبی را که آموختهاند به جامهی عمل درآورند و به تکنیکهای عملی علاقمند هستند.
بنابراین وقتی شما هم در مقام مربی قرار میگیرید، برای اینکه فراگیرانتان بهتر یادبگیرند، باید نیازها و تمایلات سبکهای یادگیری آنها را مدنظر قرار دهید.
کُلب همچنین این موضوع را مورد بحث قرار داد که بزرگسالان، زمانی مهارتهای گوناگون را بهتر یاد میگیرند که آنها را به صورت تجربی و عملی بیاموزند. این موضوع، شامل مراحل زیر در یادگیری میشود:
در مرکز ۴MAT، چرخهی آموزشی ۱۲ مرحلهای وجود دارد که فراگیران در حین یادگیری مهارتهای جدید آن را طی میکنند.
مربیان خوب، با این چرخه کار و سعی میکنند که فراگیران را در تجربهی یادگیری سهیم کنند، اطلاعات، دانش و نظریهها را در اختیارشان قرار دهند، مهارتهای خود را به آنها منتقل و مطالب آموخته شده را در ذهنشان ماندگار کنند.
در طی مراحل ۴ تا ۶، دانش فراگیران را افزایش میدهید و آنها را تشویق میکنید تا خودشان در جستجوی حقایق برآیند. طی انجام این کار، به فراگیران کمک میکنید تا بین چیزهایی که میدانند و مطالبی که به آنها میآموزید ارتباط برقرار کنند.
وقتی خودشان حقایق را کشف میکنند، زمینهی بزرگتری را که اطلاعات در آن جای میگیرد، فرا میگیرند. همهی این موارد به ایجاد زیربنای نظری مناسبی از مطالب موردنظر کمک میکنند.
در طی مراحل ۷ تا ۹، مهارتهای عملی را که از تئوری استخراج میشوند به فراگیران یاد میدهید و آنها را تشویق میکنید تا شناخت خود از مطالب را مورد آزمایش قرار دهند.
در این مرحله، فراگیران، درک و شناخت خود را اصلاح میکنند و اطلاعاتی را که آموختهاند به کار گرفته و عمومیت میدهند.
در نهایت، طی مراحل ۹ تا ۱۲، فراگیران را تشویق میکنید تا مهارتهایی را که آموختهاند توسعه دهند. این کار باعث تمرین در مهارتهای جدید میشود و به نهادینه شدن آنها کمک کنند.
وقتی با استفاده از این رویکرد، دورهی آموزشی خود را ساختاربندی میکنید، میتوانید با استفاده از تمامی سبکهای یادگیری، افراد را درگیر فرآیند آموزشی کنید.
متفکران این فرصت را پیدا میکنند تا اطلاعات را جمعآوری کرده و قبل از اینکه به نتیجه برسند، به آنها فکر کنند.
نظریهپردازان، این فرصت را پیدا میکنند تا ایدههای جدید بیاموزند و آنها را با نظریههای قبلی هماهنگ ساخته و به مرحلهی عمل درآورند.
فعالان این فرصت را پیدا میکنند تا در زمان مناسب، دست به عمل بزنند و تکنیکهای جدید را آزمایش کنند.
عملگرایان خواهند دید که تکنیکهایی که یاد میگیرند، ریشه در حقایق داشته و فوایدی عملی دارند که با توضیحاتی که از قبل داده شده است، هماهنگی کامل دارند.
در این مطلب، ما فقط قسمت مرکزی ۴MAT را مورد بررسی قرار دادیم: ۴MAT سیستمی پیشرفته است که اطلاعات زیادی در اطراف آن وجود دارد و در اینجا فقط به خلاصهای از آن بسنده کردیم.
موقعیتهای مختلف، معمولا افرادی که سبکهای یادگیری متفاوت دارند را جذب میکنند و افراد هم، اغلب گروهها یا حتی حرفههایی را انتخاب میکنند که به رویکرد آنها نزدیکتر باشند.
اگر متوجه شدهاید که مخاطبانتان، رویکرد خاصی را ترجیح میدهند، باید رویکرد خود را با آنها هماهنگ کنید. همچنین، انواع مختلف اطلاعات، به رویکردهای مختلفی نیاز دارند. مثل همیشه، برای انتخاب رویکرد مناسب از منطقتان استفاده کنید.
مثال
قصد ما در اینجا ارائهی مثال نیست، بلکه فقط میخواهیم شما را کمی به تفکر وادار کنیم.
کدام یک از سبکهای یادگیری هانی و مامفرد، روش های یادگیری را که ترجیح میدهید، نشان میدهند (حتی شاید به یکی کمتر تمایل دارید و به یکی بیشتر)؟
افرادی که باید به آنها آموزش بدهید، چه سبک یادگیری را بیشتر ترجیح میدهند؟ (میتوانید از آنها سؤال کنید کدام رویکرد را ترجیح میدهند). پاسخهای شما، چه نکتهای دربارهی رویکرد آموزشی که باید به کار بگیرید به شما میگوید؟
وقتی به دورههایی که قبلا تجربه کردهاید فکر میکنید، آیا رویکردهایی وجود داشتند که با آنها راحتتر بودید یا رویکردهایی که اصلا با آنها راحت نبودید؟
به عنوان مثال، آیا شما فردی نظریهپرداز هستید که در مدرسه از تجارب و آزمایشات عملی خسته میشدید؟ یا فردی عملگرا هستید و نمیتوانستید درس ریاضی را تحمل کنید؟ و آیا معلمانی بودهاند که نمیتوانستید از آنها چیزی بیاموزید که حالا متوجه میشوید دلیل آن هماهنگ نبودن سبکهای یادگیریتان بوده است؟
همهی اینها چه چیزی دربارهی رویکرد آموزشیتان به شما میآموزند؟ و حالا که اینها را میدانید، قصد دارید با آنها چه کار کنید؟
منبع : چطور
راهنمای جامع آزمون IELTS 1.50/5 (30.00%) 2 امتیازs سالانه میلیونها نفر در سراسر دنیا متقاضی تحصیل در اروپا و آمریکا هستند و ازینرو آزمون آیلتس یکی از مواردی است که باید آن را با نمرهی خوبی از سر بگذرانند.
۳۰ پیشنهاد برای افزایش راندمان کلاس ۳٫۰۰/۵ (۶۰٫۰۰%) ۱ امتیاز هر معلمی با بالا رفتن تجربه اش پی خواهد برد که باید به برخی کارهای ضروری در کلاس درس توجه نماید ، بعضی اعمال را نباید انجام دهد، و خود را در کلاس برای […]
راه حل های آموزشی برای دانش آموزان دیرآموز ۱٫۰۰/۵ (۲۰٫۰۰%) ۲ امتیازs راه حل های آموزشی برای دانش آموزان دیرآموز/ تفاوت های فردی دانشآموزان که حاکی از وجود تفاوت در توانایی های آنان است از مهم ترین اصول و مواردی است که همیشه باید […]
رابطه مهارت ها و آینده تحصیلی/ مهارت هایی که آینده تحصیلی را شکل می دهند؟ بر اساس گزارش مجمع جهانی اقتصاد، کودکان چنانچه بخواهند در نیروی کار آینده جایی داشته باشند، باید مهارت های عاطفی و اجتماعی را یاد بگیرند.
بهترین روشهای آموزشی جهان در سال ۲۰۱۷ ۴٫۶۷/۵ (۹۳٫۳۳%) ۳ امتیازs بهترین روشهای آموزشی جهان در سال ۲۰۱۷/ به اشتراک گذاشتن روشهای نوآورانه جهت ارتقای آموزش دانشجویان، دانشآموزان و مدیریت مراکز علمی و مدارس میتواند سیستم آموزشی کشور ما را به موقعیت بهتری سوق […]
برنامه ریزی برای کنکور، مثل همه فرآیندهای تحصیلی نیازمند یک نگاه دقیق است اما نکته مهم این است که قبل از اینکه ما برنامه ای دقیق برای مطالعه داشته باشیم، نیازمند این هستیم که شرایطی برایمان آماده شود؛ یعنی شما زمانی می توانید یک […]
به نکات زیر توجه کنید