دانلود کتاب رمان تقصیر لیلا نبود - دانلود کتاب داستان تقصیر لیلا نبود - دانلود رمان بلند

دانلود کتاب رمان تقصیر لیلا نبود

کتاب تقصیر لیلا نبود ؛ رمانیست بلند و پر از ماجرا که آن را تقدیم علاقمندان می کنیم .

در قسمتی از این داستان می خوانیم :
– کاش بودی پوریا … سیما یکسال بعد از رفتن تو با یکی از همکلاسی هاش ازدواج کرد . کاش بودی تا یه تحقیق درست حسابی می کردی . هر چند پدرت خیلی سعی کرد یه شوهر درست حسابی گیر سیما بیاد .

می دونی پوریا .. سامان .. پسر خاله ات ، سیما رو دوست داشت ولی سیما ، اسماعیل رو می خواست . سامان هم با اون یکی دختر خاله ات ، مهشید که ۵ سال از سیما کوچکتر بود ازدواج کرد .

الآن اونا خوشبختن ولی سیما چی ؟ اسماعیل از همه جهات خوبه ؛ کارش ، خانواده اش ، فقط .. فقط یه خورده مشکوکه .
با تعجب به مادر نگاه کردم :
– به سیما مشکوکه ؟
مادر برگشت و بهم نگاه کرد : – آره ، به سیما . بیچاره دخترکم . روز خوش توی زندگیش نداره ، همش دعوا … سرم رو پایین آوردم و دیدم که امیر محمد دم در ایستاده و ماشینی رو که براش آوردم سرم رو پایین آوردم و دیدم که امیر محمد دم در ایستاده و ماشینی رو که براش آوردم توی دستشه و داره مارو نگاه می کنه .

– مادر جان . سیما چی ؟ شاید کاری کرده باشه که …
مادر حرفم رو قطع کرد :
– اصلا حرفش رو نزن ، دخترکم پاکه . با این که اسماعیل خیلی اذیتش می کنه ولی بازم خیلی دوستش داره . نمی ذاره کسی پادرمیانی کنه . میگه یه روز خودش پشیمون میشه .

– شاید بخاطر اینه که ، اسماعیل رو خودش انتخاب کرده و نمی خواد سرشکسته بشه . از روی صندلی بلند شدم و بیرون رفتم . ندا روی ایوان بود . یونس هم خم شده بود و امیرمحمد رو روی شونه اش گذاشته بود و سواری می داد ..

دانلود کتاب رمان تقصیر لیلا نبود ؛ از لینک زیر :