جستجو در تک بوک با گوگل!

بازدید
مشکلات و مسائل ازدواج مجدد/
گاهی به این فکر میکنم که ازدواج با همکارم که مثل من یک سالی میشود از همسرش جداشده کار درستی است یا نه اما خیلی زود این فکرها به سراغم میآید که فرزندم قرار است چگونه با ازدواج من کنار بیایید؟ اگر روزی بفهمد که این زن مادر واقعیاش نیست چه؟ اصلاً باید به او بگویم که او نامادریاش است یا نه؟ اگر نتواند با این قضیه کنار بیایید چه؟!
ازدواج مجدد یکی از اتفاقاتی است که ممکن است برای هرکسی که همسر خود را به هر شکلی ازدستداده است اتفاق بیفتد؛ کنار آمدن با این مسئله یک امر کاملاً شخصی است که دو طرف باید با آن کنار بیایند اما مشکل جایی است که زن یا مرد مطلقه صاحب فرزندی باشند.
متأسفانه نگاه جامعه به کسانی که باوجود داشتن فرزند، همسر خود را به سبب فوت یا طلاق ازدستدادهاند این است که کسی که ازدواج مجدد نمیکند پس وفادار به همسر سابقش است!
او تمام زندگیاش را وقف فرزندانش کرده و توانسته با بیمادری یا بیپدری فرزندانش را بزرگ کند و آنها را سروسامان دهد و… چنین تفکرات باطلی باعث شده است تا زنان و مردان جوان زیادی فکر ازدواج مجدد را از سر بیرون کنند و بهتنهایی بار مشکلات زندگی را به دوش بکشند؛
گاهی تفکرات اطرافیان اینگونه نیست و همه با ازدواج مجدد شما موافقاند اما مشکل فرزند یا فرزندانی هستند که قرار است با ناپدری یا نامادری، زندگی جدیدی را آغاز کنند
لذا سؤال اساسی اینجاست که آیا باوجود فرزند از زندگی قبلی میتوان ازدواج کرد؟ آیا میتوان با فردی که از ازدواج قبلیاش دارای فرزند است، زندگی خوب و موفقی داشت؟
ویدا فلاح روانشناس در پاسخ به این سؤال به تبیان میگوید: «منعی در ازدواج با مرد یا زن مطلقه صاحب فرزند وجود ندارد؛ ملاک، ارزیابی ویژگیهای اصلی طرف مقابل است؛ مثلاینکه فرد مقابل چقدر آدم سالم و موجهی است،
چقدر ازلحاظ اخلاقی و شخصیتی به شما نزدیک است و اینکه آیا در صورت وصلت، شما آمادگی این رادارید که نقش مشابه پدر یا مادر فرزند همسرتان را بازی کنید؟ آیا میتوانید بچه را بپذیرید؟
این مشاور خانواده به رابطه سن فرزند و پذیرش ازدواج مجدد والدین اشاره میکند و میگوید: «بچه هرچقدر کوچکتر باشد، مقاومت کمتر است و حتی ممکن است از اینکه پدر یا مادر جدیدی پیدا میکند ابراز رضایت کند چون بچه نیاز به پدر و مادر در کنار یکدیگر دارد
اما اگر میزان وابستگی بچه با پدر یا مادرش زیاد باشد در صورت ازدواج والد، دچار آسیب میشود و فرزند تصور میکند کسی در حال گرفتن جایگاه او است
چراکه اینها جملات غلط و نامناسبی است که باعث میشود فرزند حس تملکی نسبت به مادر یا پدرش پیدا کند و نسبت به فرد جدید حساس شود.»
گاهی ازدواجِ پدر یا مادر در سنین کودکی فرزند اتفاق میافتد؛ کنار آمدن با این شرایط نه برای ناپدری یا نامادری سخت است و نه برای فرزند خردسال اما همیشه ترس از فهمیدن این مسئله در آینده و واکنش فرزند وجود دارد.
برخی بهترین راه را مخفی کردن ناپدری یا نامادری میدانند و برخی هم نمیدانند که بهترین سن برای آگاه کردن فرزند از اصل ماجرا دقیقاً چه سنی است.
فلاح میگوید: «در این زمینه اختلافنظر وجود دارد؛ برخی معتقدند که بچه هر چه زودتر متوجه شود بهتر است اما من معتقدم که تا زیر سن دبستان نیازی نیست که به بچه گفته شود چراکه کودک در این سن، درکی از این ماجرا ندارد و خیلی فرق پدر و مادر واقعی و ناپدری یا نامادری را متوجه نمیشود
اما شرایط آگاه کردن فرزند از وجود ناپدری یا نامادری بعد از سن ۶ سالگی، بستگی به ویژگیهای شخصیتی فرزند، رابطه پدر و مادر با فرزند، نحوه گفتن و باور پدر و مادر نسبت به ازدواج مجدد خودشان دارد.»
فلاح ادامه میدهد: «هرچقدر رابطه والدین با فرزند سالمتر و دوستانهتر باشد، بچه واقعیتهای زندگی ازجمله ازدواج پدر یا مادرش را راحتتر میپذیرد مشروط به اینکه آن نامادری یا ناپدری بهخوبی نقش خود را ایفا کند؛
همچنین پدر یا مادر باید در ابتدا خودشان نسبت به ازدواجشان احساس بدی نداشته باشند و بپذیرند که بچه ما بهجای آنکه بیپدر یا بیمادر بزرگشده باشد، یک پدر یا مادری دارد که حامی او است لذا اگر خود پدر و مادر این مسئله را باور داشته باشند و با لحنی آرام کودک را از ازدواجشان آگاه کنند، مشکلی ایجاد نخواهد شد؛
درحالیکه اگر این آگاهسازی چندین سال بعد از بزرگ شدن فرزند اتفاق بیفتد ممکن است فرزند گلایه کند که چرا زودتر به او نگفتید بنابراین بعد از دوران پیشدبستان با توجه به شرایط و تیپ شخصیتی کودک باید به او گفته شود
گاهی ازدواج پدر یا مادر نه در سنین کودکی فرزندان است و نه در سنین جوانی خودشان! وقتی یکی از زوجها در اثر کهولت سن یا بیماری فوت میکند، زندگی همسر سالخورده او دگرگون میشود لذا در این شرایط که هرکدام از فرزندان سرخانه وزندگی خودشان هستند، نیاز به همدم بیشتر احساس میشود اما اغلب، فرزندان با ازدواج مجدد والدینشان در سنین بالا مشکلدارند که در چنین مواردی این افراد یا از حرف مردم میترسند و یا نمیتوانند ببینند که کسی جای خالی مادر یا پدرشان را گرفته است
اما فلاح در این زمینه میگوید: «ازدواج در این سنین نباید بهصورت اجازه از فرزندان باشد چراکه پدر یا مادری که بخواهند با ضعف، ترس و درخواست کردن از فرزندان، فرد جدید را به زندگیشان وارد کنند با مقاومت بیشتری از سوی آنها روبرو میشوند لذا پدر یا مادر باید خودشان این اطمینان را حاصل کنند که نیاز به ازدواج دارند، سپس به فرزندانشان اطلاع دهند و امکان آشنایی با همسر جدید را به فرزندانشان بدهند.»
اگر همسرش فوت شده باشد، در صورت اقدام خیلی سریع برای تشکیل مجدد خانواده، به بی مهری و عدم علاقه به همسر قبلی خود متهم می شود.
اگر همسرش طلاق گرفته باشد و خیلی زود برای ازدواج دوم اقدام کند، ممکن است شائبه حضور فرد جدید از قبل از جدایی در زندگی آن مرد پررنگ شود و اطرافیان گمان کنند علت جدایی آن مرد، ازدواج با همسر فعلی اش بوده است.
در صورت داشتن فرزند، باید فرزندش نیز با این عمل موافق بوده و شخص بعدی را به عنوان نامادری بپذیرد.
یکی دیگر از مسائلی که مردان طلاق گرفته با آن روبه رو هستند، پرداخت مهریه است. گاهی تا سال ها بعد از طلاق، پرداخت مهریه و یا نفقه اولادی که با مادرشان زندگی می کنند، مشکلات اقتصادی را برای مرد ایجاد می کند.
اما همانطور که اشاره شد، در جامعه ما ازدواج مجدد مردان پذیرفته شده تر بوده و مشکلات کمتری به همراه دارد، زیرا هم به جهت عدم منع قانونی و هم بدان جهت که عرف جامعه و باورهای عموم، ادامه زندگی مجردی، برای مرد بیوه یا طلاق گرفته را سخت و طاقت فرسا می داند، بخصوص اگر دارای فرزندانی نیز باشد،
حتی مردانی که سن و سالی از آنها گذشته نیز اگر برای ازدواج اقدام کنند، به علت آنکه افکار عمومی گمان می کند یک مرد نیاز دارد تا زنی به زندگیش سر و سامان دهد، باز هم ازدواج مجددش پذیرفته شده است.
با توجه به اینکه فوت یا جدایی هر کدام شرایط خاصی را برای یک زن ایجاد می کند، ابتدا به مشکلات زنی می پردازیم که همسرش فوت شده است:
در صورت فوت همسر، حتی اگر مدتی هم از آن گذشته باشد، زنی که مجدد قصد ازدواج دارد به بی مهری نسبت به همسر اولش محکوم می شود.
خانواده همسر فوت شده ممکن است پذیرش مناسبی نداشته باشند و با نگهداری نوه هایشان توسط یک ناپدری مخالفت کنند.
گاهی پذیرش فرزندان در حالیکه خاطره خوش پدر را به همراه دارند، بسیار سخت است.
اگر زن از همسرش جدا شده باشد نیز با مشکلات خاص خود روبه رو می شود:
در صورت جدایی از همسر، ازدواج دوم ممکن است حمل بر بوالهوسی و تنوع طلبی گردد؛ مخصوصاً اگر فرزندی داشته باشد.
قانون نانوشته فرهنگی وجود دارد که زنی که فرزند دارد تا آخر عمر همان مهر مادری برایش کفایت می کند.
برخورد همسر اول زن اصولاً نامناسب است.
در بسیاری موارد نگهداری و حضانت فرزند در صورتیکه زن ازدواج کند از او گرفته می شود. مخصوصاً اگر فرزندشان دختر باشد، ممکن است مرد به بهانه عدم اطمینان از ناپدری، از شب ماندن دخترش نزد مادر خود جلوگیری کند.
اما چیزی که هر دو گروه زنان با آن روبه رو هستند، نگاه منفی جامعه است؛ حتی اگر بیان نشود. فرهنگ ما به زنی که پا روی نیازهایش بگذارد و تنها به مادری فکر کند، نمره مثبت تری می دهد تا زنی که تصمیم بگیرد شرعاً و قانوناً به این تنهایی خاتمه دهد.
برگرفته از تبیان و گروه وکلای یاسا
ازدواج هایی که عاقبت خوشی ندارند ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز بسیاری از رابطهها و ازدواج های امروزی به علت برخی ویژگیهای اخلاقی طرفین و نداشتن شناخت کافی نمیتواند موفقیت آمیز باشد.
بیشتر با وجدان هستید یا روشن فکر؟ ۲٫۶۷/۵ (۵۳٫۳۳%) ۳ امتیازs شخصیت شما بر هر چیزی، از دوستانتان گرفته تا کاندیدی که به او رای میدهید تاثیرگذار است؛ اما با این حال خیلی از افراد وقت زیادی را صرف فکر کردن به ویژگیهای شخصیتیشان […]
شیوه های پاداش به کودکان ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز قبل از هر چیز باید تعریفی صحیح از پاداش داشته باشیم . قانون اثر در روانشناسی بیان می کند که وقتی به دنبال یک رفتار اتفاق خوشایندی روی می دھد احتمال تکرار شدن آن رفتار […]
در مورد عشق از یکدیگر سوال نمی کنند میدانید که طرفتان را دوست دارید و او هم دوستتان دارد و هیچ شکی درمورد هیچکدام از اینها در ذهنتان نیست. کاملاً احساس امنیت میکنید و از رابطهتان خوشحالید. و حتی اگر ذاتاً آدم نگرانی باشید، […]
نکته هایی برای خواندن صورت اطرافیانتان ۳٫۳۶/۵ (۶۷٫۲۷%) ۱۱ امتیازs نکته هایی برای خواندن صورت اطرافیانتان/ جهانی بودن حالات صورت و رواج آن در بین انسانهای سراسر جهان نشان می دهند که این حالات در بیولوژی ذاتی ما انسانها ریشه دارند و حاصل میلیونها […]
اختلال سلوک در کودکان ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۵ امتیازs اختلال سلوک چیست؟ این اختلال وضعیتی است که کودکان و نوجوانان دچار آن میشوند. کودکان درگیر این اختلال از آزاررساندن به مردم و انجامدادن کارهای ناشایست لذت میبرند.
به نکات زیر توجه کنید