دانلود کتاب اندروید تهدید آمیز - کتاب رمان تهدید آمیز مخصوص اندروید - دانلود داستان تهدیدآمیز

دانلود کتاب اندروید تهدید آمیز

کتاب رمان تهدید آمیز با ژانر معمایی و ترسناک تقدیم علاقمندان می شود .
در صفحه ۲۵ این رمان می خوانیم :
شکمش پاره شده بود و دل و رودش بیرون ریخته بود ! حالم کم کم داشت به هم می خورد که یه دفعه برگشتم ؛ سریع بلند شدم و به طرف ون رفتم . رایا خوابیده بود . نفس راحتی کشیدم و ترجیح دادم به کسی چیزی نگم .
امیررایا
شب گذشته
به بچه ها نگاه کردم ، خواب بودن .
لبخندی زدم و سری تکون دادم ؛ به شدت احساس گرسنگی می کردم . مشکلم این بود که نمی تونستن مثل آدم غذا بخورم . در ثانی باید برم یه دروازه به کلیسا درست کنم که اینا مجبور بشن زودتر برن ؛ برام مهم نیس ، من فقط می خوام انتقام بگیرم .

یه تیغ برداشتم با یه کاغذ و خودکاری که توش خون سیاه بود به اونا این رو نشون ندادم . چه دلیلی داره که خون خودم رو نشون بدم ! روی زمین نشستم و با تیغ رگم رو زدم .

با خون یه دایره و یه ستاره ی پنج پر کشیدم و دورش ورد شیطانی که مخصوص خودم بود . بعد داخلش نشستم و با زبان لاتین مقصود و محله بازگشایی دروازه رو نوشتم . بعد اون رو روی زمین گذاشتم .

دستم رو روی پام گذاشتم و چشمام رو بستم و وردها رو تند تند می خوندم .احساس می کردم دور و ورم داره باد میاد . دروازه نیمه باز شد تا فردا کامل باز میشه و رضا می تونه تجسس کنه . بلند شدم به زخمم نگاه کردم . نیمه درمان شده تا صبح ترمیم می شه .

داشتم وارد کوپه می شدم که هیراد خواب آلود اومد بیرون . من رو که دید با تعجب گفت : – چرا بیداری پسر ؟ – دستشویی رفتم . سری تکون داد و دوباره برگشت ؛ دیوونه بامزه !
امیررضا

دانلود کتاب اندروید تهدید آمیز ، از لینک زیر :