جستجو در تک بوک با گوگل!

تابعيت پايگاه تك بوك از قوانين جمهوري اسلامي ايران

همه چیز درباره نوبل ادبیات

1,765

بازدید

همه چیز درباره نوبل ادبیات ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز

 


نوبل ادبیات
همه چیز درباره نوبل

 

 

 تا مدت ها فکر میکردم که جایزه ی نوبل ادبی رو به خاطر یک اثر خاص به نویسنده اش میدن ولی بعدها متوجه
شدم که این جایزه در واقع برای تقدیر از یک نویسنده به خاطر کل فعالیت های ادبیش هستش. شاید دلیل این طرزتفکر من به این خاطر بود که معمولا می بینیم که روی جلد یک کتاب برجسته و شاهکار درج شده : اثری از … برنده ی جایزه ی نوبل ادبی سال. مثلا حتما دیدید که روی جلد کتاب صدسال تنهایی اثر مارکز و یا کوری ساراماگو این عنوان چاپ شده. جایزه نوبل ادبیات هرساله از سوی آکادمی نوبل برای تقدیر از یک عمر دستاورد ادبی به یک شاعر، نویسنده و یا نمایش نامه نویس اعطا می شود که به دلیل قدمت و ارزش مادی، با دیگر جایزه های ادبی در جهان قابل مقایسه نیست.

جایزه ی نوبل ادبی برای اولین بار در سال ۱۹۰۱ برگزار شد و «سولی پرودوم» فرانسوی نام خود را به عنوان اولین برنده این جایزه به ثبت رساند. این جایزه تاکنون به ۱۰۵ شخصیت ادبی اعطا شده است و البته هفت بار در سال های ۱۹۱۴، ۱۹۱۸، ۱۹۳۵، ۱۹۴۰، ۱۹۴۱، ۱۹۴۲ و ۱۹۴۳ آکادمی نوبل موفق به برگزاری و اعطای این جایزه نشد. صرف نظر از سال های جنگ جهانی اول و دوم، آکادمی نوبل در سال هایی که اعضای آن برای انتخاب برنده ی نوبل به اجماع نظر نمی رسیدند، از برگزاری آن خودداری کرد.

جایزه ی نوبل ادبیات طی بیش از یک قرن برگزاری، همواره با جنجال های کوچک و بزرگ همراه بوده است. بسیاری از کارشناسان و منتقدان ادبی معتقدند آکادمی نوبل به دلایل سیاسی و غیرادبی، نویسندگان بزرگی را از دریافت این جایزه محروم کرده است که مارسل پروست، جیمز جویس، ولادیمیر ناباکوف و خورخه لوئیس بورخس سرشناس ترین آن ها هستند.

هرچند بزرگانی چون لئو تولستوی، هنریک ایبسن، امیل زولا و مارک تواین نیز به دلایلی که مغایر وصیت های بنیان گذار آکادمی نوبل بودند، از کسب این افتخار بازماندند.

از دیگر نویسندگان سرشناس به «آسترید لیندگرن»، نویسنده ی سوئدی خالق «پی پی جوراب بلند» می توان اشاره کرد که به اعتقاد برخی منتقدان، چون آکادمی نوبل به ادبیات کودک توجهی ندارد، از قافله ی برندگان جایزه ی نوبل جا ماند.

توجه ویژه ی آکادمی نوبل به نویسندگان اروپایی در نوع خود جالب و البته اعتراض آمیز بوده است. از مجموع ۱۰۵ برنده ی نوبل ادبیات در سال های گذشته، تنها ۲۷ نفر غیراروپایی بوده اند و حتا کشوری چون سوئد بیش تر از همه ی قاره ی آسیا سابقه ی کسب نوبل ادبیات را دارد. اظهارات سال گذشته ی هوراس انگداهل – دبیر وقت آکادمی نوبل – که اروپا را محور اصلی جهان ادبیات دانسته بود، به نظر توجیهی برای این جهت گیری های جغرافیایی است.

نویسندگان فرانسوی با ۱۵بار کسب نوبل ادبیات، پیشتاز بلامنازع هستند. ژان ماری گوستاو لوکلزیو آخرین نماینده ی ادبیات فرانسه بود که سال گذشته موفق به دریافت این جایزه شد. رومن رولان، آناتول فرانس، آندره ژید، آلبر کامو، ژان پل سارتر و کلود سیمون از سرشناس ترین فرانسوی های این فهرست هستند.

پس از فرانسه، آمریکا و انگلستان هریک با ۱۰ جایزه ی نوبل مشترکا در رتبه ی دوم قرار دارند. آمریکا برای کسب اولین جایزه ی نوبل ادبیات سه دهه انتظار کشید تا سینکلر لوئیس در سال ۱۹۳۰ آن را کسب کرد. تونی موریسون نیز آخرین آمریکایی بود که ۱۷ سال قبل این جایزه را به دست آورد.

آلمان (۸)، سوئد (۷)، ایتالیا (۶)، اسپانیا (۵)، لهستان (۴)، ایرلند (۴) و شوروی سابق (۳) دیگر کشورهایی هستند که به دفعات جایزه ی نوبل ادبیات را کسب کرده اند. این در حالی است که قاره ی پهناور آسیا تنها در سه دوره که دوبار آن توسط ژاپن در سال های ۱۹۶۸ و ۱۹۴۴ و یک بار آن توسط هند در سال ۱۹۱۳ بود، این افتخار را کسب کرده است.

جوان ترین برنده جایزه ی نوبل ادبیات طی چند دهه گذشته، رودیارد کیپلینگ انگلیسی است که در سال ۱۹۰۷ در حالی که ۴۲ سال داشت، این جایزه را به دست آورد. در سوی مقابل، دوریس لسینگ انگلیسی در سال ۲۰۰۷ در حالی که ۸۸ساله بود، نوبل ادبیات را کسب کرد تا پیرترین برنده ی این جایزه نام بگیرد.

یکی از موارد قابل توجه در تاریخ برگزاری جایزه ی نوبل ادبیات، شمار معدود نویسندگان زن است؛ به طوری که طی ۱۰۱ سال برگزاری این جایزه، فقط ۱۲ نویسنده ی زن نوبل ادبیات را کسب کرده اند. سلما لاگرلوف سوئدی اولین زنی بود که در سال ۱۹۰۹ موفق به کسب نوبل ادبیات شد. دیگر نویسندگان و شاعران زن برنده ی نوبل ادبیات عبارت اند از: گراتزیا دلدا (ایتالیا/۱۹۲۶)، زیگرید اوندست (نروژ/۱۹۲۸)، پرل باک (آمریکا/۱۹۳۸)، گابریلا میسترال (شیلی/۱۹۴۵)، نلی ساچز (سوئد/۱۹۶۶)، نادین گوردیمر (آفریقای جنوبی/۱۹۹۱)، تونی موریسون (آمریکا/۱۹۹۳)، ویسلاوا شیمبورسکا (لهستان/۱۹۹۶)، الفریده جلینک (اتریش/۲۰۰۴) و دوریس لسینگ (انگلیس/۲۰۰۷)، هرتا مولر (آلمان/۲۰۰۹)

تاکنون فقط یک بار در سال ۱۹۳۱، جایزه ی نوبل ادبیات بعد از مرگ یک نویسنده به وی اعطا شده است. اریک آکسل کارلفلدت در این سال در حالی که در قید حیات نبود، برنده ی نوبل ادبیات انتخاب شد. البته آکادمی نوبل پس از آن در سال ۱۹۷۴ اعلام کرد دیگر هیچ نویسنده ای بعد از مرگ، برنده ی این جایزه نخواهد بود؛ مگر آن که بعد از اعلام آکادمی نوبل درگذشته باشد.

در تمام دوره های برگزاری جایزه ی نوبل ادبیات، تنها دو نفر از دریافت این جایزه ی ارزشمند خودداری کرده اند. بوریس پاسترناک، خالق کتاب «دکتر ژیواگو» در سال ۱۹۵۸، تحت فشار مقامات شوروی سابق از سفر به استکهلم برای دریافت جایزه امتناع ورزید. ژان پل سارتر فرانسوی نیز در سال ۱۹۶۴ به علت این که به هیچ جایزه و عنوان رسمی اعتقاد نداشت، نوبل ادبیات را نپذیرفت.

تاکنون تنها در چهار دوره از جوایز نوبل ادبیات، هم زمان بیش از یک نفر به عنوان برنده معرفی شده اند که البته وقوع آن بیش تر در دیگر شاخه های جایزه ی نوبل متداول است. در سال ۱۹۰۴، فردریک میسترال فرانسوی و خوزه اچه گارای اسپانیایی، در سال ۱۹۱۷ کارل آدولف گیلروپ و هنریک پونتوپیدان هر دو از دانمارک، در سال ۱۹۶۶ شموئل یوسف آنیون اسراییلی و نلی ساچز سوییسی و در سال ۱۹۷۴ ایویند جانسون و هری مارتینسون هردو از سوئد مشترکا جایزه ی نوبل ادبیات را دریافت کرده اند. با این حال، هیچ نویسنده یا شاعری بیش از یک بار این جایزه را کسب نکرده است.

شگفت انگیزترین انتخاب آکادمی نوبل در شاخه ی ادبیات، به عقیده ی بسیاری، وینستون چرچیل است که در سال ۱۹۵۳ به این عنوان دست یافت. او درواقع برای جایزه ی صلح نوبل نامزد بود که به عنوان برنده ی نوبل ادبیات معرفی شد.

** فهرست برندگان جایزه نوبل ادبیات از ابتدا تا امروز:

۱۹۰۱-سولی پرودوم (فرانسه)؛ ۱۹۰۲- تئودور مومزن (آلمان)؛ ۱۹۰۳- بیورنسترنه بیورنسن (نروژ)؛ ۱۹۰۴- فردریک میسترال (فرانسه) و خوزه اچه خارای ای ایزاگیزه (اسپانیا)؛ ۱۹۰۵- هنریک سینکیه ویچ (لهستان)؛ ۱۹۰۶- جوسوئه کاردوچی (ایتالیا)؛ ۱۹۰۷- رودیارد کیپلینک (انگلیس)؛ ۱۹۰۸- رودولف کریستف یوکن (آلمان)؛ ۱۹۰۹- سلما لاگرلوف (سوئد)؛ ۱۹۱۰- پال هیزه (آلمان)؛ ۱۹۱۱- کنت موریس مترلینک (بلژیک)؛ ۱۹۱۲- گرهارد هاپتمان (آلمان)؛ ۱۹۱۳- رابیندرانات تاگور (هند)؛ ۱۹۱۵- رومن رولان (فرانسه)؛ ۱۹۱۶- ورنر فون هایدنشتام (سوئد)؛ ۱۹۱۷- کارل آدولف گیلروپ و هنریک پونتوپیدان (دانمارک)؛ ۱۹۱۹- کارل اشپیتلر (سوییس)؛ ۱۹۲۰- کنوت هامسون (نروژ)؛ ۱۹۲۱- آناتول فرانس (فرانسه)؛ ۱۹۲۲- خاسینتو بناونته (اسپانیا)؛ ۱۹۲۳- ویلیام بوتلر ییتس (ایرلند)؛ ۱۹۲۴- ولادسیلاو ریمونت (لهستان)؛ ۱۹۲۵ – جورج برنارد شاو (ایرلند)؛ ۱۹۲۶- گراتزیا دلدا (ایتالیا)؛ ۱۹۲۷- هانری برگسون (فرانسه)؛ ۱۹۲۸- زیگرید اوندست (نروژ)؛ ۱۹۲۹- توماس مان (آلمان)؛ ۱۹۳۰- سینکلر لوییس (آمریکا)؛ ۱۹۳۱- اریک آکسل کارلفلدت (آلمان)؛ ۱۹۳۲- جان گلسورتی (انگلیس)؛ ۱۹۳۳- ایوان بونین (روسیه)؛ ۱۹۳۴- لوییجی پیراندلو (ایتالیا)؛ ۱۹۳۶- یوجین اونیل (آمریکا)؛ ۱۹۳۷- روژه مارتن دوگار (فرانسه)؛ ۱۹۳۸- پرل باک (آمریکا)؛ ۱۹۳۹- فرانس امیل سیلانپا (فنلاند)؛ ۱۹۴۴- یوهانس ویلهلم ینسن (دانمارک)؛ ۱۹۴۵- گابریل میسترال (شیلی)؛ ۱۹۴۶- هرمان هسه (سوییس)؛ ۱۹۴۷- آندره ژید (فرانسه)؛ ۱۹۴۸- تی.اس الیوت (آمریکا/انگلیس)؛ ۱۹۴۹- ویلیام فاکنر (آمریکا)؛ ۱۹۵۰- برتراند راسل (انگلیس)؛ ۱۹۵۱- پار لاگرکویست (سوئد)؛ ۱۹۵۲- فرانسوا موریاک (فرانسه)؛ ۱۹۵۳- وینستون چرچیل (انگیس)؛ ۱۹۵۴- ارنست همینگوی (آمریکا)؛ ۱۹۵۵- هالدور لاکسنس (ایسلند)؛ ۱۹۵۶- خوان رامون خیمنس (اسپانیا)؛ ۱۹۵۷- آلبر کامو (فرانسه)؛ ۱۹۵۸- بوریس پاسترناک (روسیه/ جایزه را نپذیرفت)؛ ۱۹۵۹- سالواتوره کازیمودو (ایتالیا)؛ ۱۹۶۰- سن ژون پرس (فرانسه)؛ ۱۹۶۱- ایو آندریچ (یوگسلاوی)؛ ۱۹۶۲- جان اشتاین بک (آمریکا)؛ ۱۹۶۳- گیورگوس سفریس (یونان)؛ ۱۹۶۴- ژان پل سارتر (فرانسه/جایزه را نپذیرفت)؛ ۱۹۶۵- میخاییل شولوخوف (روسیه)؛ ۱۹۶۶- شموئل یوسف آنیون (اسراییل) و نلی زاکس (سوییس/آلمان)؛ ۱۹۶۷- میگل آنخل آستوریاس (اسپانیا)؛ ۱۹۶۸- یاسوناری کاواباتا (ژاپن)؛ ۱۹۶۹- ساموئل بکت (ایرلند)؛ ۱۹۷۰- الکساندر سولژ نیتسین (روسیه)؛ ۱۹۷۱- پاپلو نرودا (شیلی)؛ ۱۹۷۲- هاینریش بل (آلمان)؛ ۱۹۷۳- پاتریک وایت (استرالیا)؛ ۱۹۷۴- ایویند جانسون و هاری مارتینسون (سوئد)؛ ۱۹۷۵- یوجنیو مونتاله (ایتالیا)؛ ۱۹۷۶- سال بلو (کانادا/آمریکا)؛ ۱۹۷۷- ویسنته آله ایخاندره (اسپانیا)؛ ۱۹۷۸- ایساک باشویس زینگر (آمریکا/لهستان)؛ ۱۹۷۹- اودیساس الیتیس (یونان)؛ ۱۹۸۰- چسلاو میلوش (لهستان/آمریکا)؛ ۱۹۸۱- الیاس کانتی (انگلیس)؛ ۱۹۸۲- گابریل گارسیا مارکز (کلمبیا)؛ ۱۹۸۳- ویلیام گلدینگ (انگلیس)؛ ۱۹۸۴- یاروسلاو زایفرت (چکسلاواکی)؛ ۱۹۸۵- کلود سیمون (فرانسه)؛ ۱۹۸۶- اولووله سوینکا (نیجریه)؛ ۱۹۸۷- جوزف برادسکی (روسیه/آمریکا)؛ ۱۹۸۸- نجیب محفوظ (مصر) ؛ ۱۹۸۹- کامیلو خوزه سلا (اسپانیا)؛ ۱۹۹۰- اکتاویو پاز (مکزیک)؛ ۱۹۹۱- نادین گوردیمر (آفریقای جنوبی)؛ ۱۹۹۲- درک والکوت (سنت لوسیا)؛ ۱۹۹۳- تونی موریسون (آمریکا)؛ ۱۹۹۴- کنزابورو اوئه (ژاپن)؛ ۱۹۹۵- شیموس هینی (ایرلند)؛ ۱۹۹۶- ویسلاوا شیمبورسکا (لهستان)؛ ۱۹۹۷- داریو فو (ایتالیا)؛ ۱۹۹۸- خوزه ساراماگو (پرتغال)؛ ۱۹۹۹-گونتر گراس (آلمان)؛ ۲۰۰۰- گائو تسینگجیان (چین/فرانسه)؛ ۲۰۰۱- ویدیادار سوراجپراساد نایپال (ترینیداد و توباگو/انگلیس)؛ ۲۰۰۲- ایمره کرتس (مجارستان)؛ ۲۰۰۳- جان مکسول کوئتزی (آفریقای جنوبی)؛ ۲۰۰۴- الفرید جلینک (اتریش)؛ ۲۰۰۵- هارولد پینتر (انگلیس)؛ ۲۰۰۶- اورهان پاموک (ترکیه)؛ ۲۰۰۷ – دوریس لسینگ (انگلیس)؛ ۲۰۰۸ – ژان ماری گوستاو لوکلزیو (فرانسه)؛ ۲۰۰۹- هرتا مولر (آلمان)؛ ۲۰۱۰- ماریو بارگاس یوسا (پرو)

مروری بر ویژگی های برندگان نوبل ادبی

سال ۱۹۸۷ داستان پکو نوشته لرى هیمن جایزه ملى کتاب داستانى را برد. مدعیان فریاد برآوردند که انتخاب جامعى نبود. البته تقصیر هیمن بى چاره هم نبود چون درست همان سال رمان «معشوق» تونى موریسون که مورد توجه عموم قرار گرفته بود، نامزد نهایى دریافت جایزه ملى کتاب بود. شدت ناراحتى موریسون را مى شد حدس زد، چون دوستان دیگر او نیز درهمان فهرست بودند. بعد از آن، جایزه ملى منتقدان نیز به فیلیپ راث رسید.

بیست و هشت نفر از نویسندگان اعتراض خود را در تایمز بوک ریویو نوشتند. آنها با وجود قدر و منزلت تونى موریسون شکایت کرده بودند که چرا موریسون با پنج اثر هنوز شایسته دریافت جایزه کتاب ملى یا پولیتزر نیست. همچنین در زیر نامه بلند بالاى خود امضا کرده بودند که ما منتقدین و نویسندگان سیاه پوست اعتراض خود را نسبت به این اهمال اعلام مى داریم.

چند ماه بعد «معشوق» تونى موریسون جایزه پولیتزر و پنج سال بعد نویسنده جایزه نوبل ادبى را برد. اما جیمز انگلیش(اسم فامیل اش English است) در کتاب «اقتصاد منزلت اجتماعى » مطالب زیادى براى گفتن دارد و با زیرکى تمام تاریخچه و بنیاد اجتماعى جوایز ادبى را تجزیه و تحلیل مى کند. او معتقد است که دفاع و پشتیبانى از موریسون به طور ضمنى خلاف عقیده نویسندگان معترض را به اثبات مى رساند. چرا که آن قصور به این دادخواهى که جایزه سهواً به شخص دیگرى تعلق گرفته منجر نشد.

بنابراین آن انتقاد به اندازه خود جوایز ادبى منسوخ شد. وقتى اولین نوبل ادبى در سال ۱۹۰۱ به سولى پرودهوم رسید، آن انتخاب به عنوان مفتضح ترین انتخاب در خاطره ها ماند، چون در آن زمان لئو تولستوى هنوز زنده بود. منتقدین ادبى از این که با این انتخاب، تولستوى نادیده گرفته شد از آکادمى سوئد دلسرد شدند.

وقتى اولین نوبل ادبى در سال ۱۹۰۱ به سولى پرودهوم رسید، آن انتخاب به عنوان مفتضح ترین انتخاب در خاطره ها ماند، چون در آن زمان لئو تولستوى هنوز زنده بود.در هر حال تا زمانى که اعطاى جوایز هنرى در کاراست، اعتراض مردم نیز بلند است که اعطاى جوایز جنبه سیاسى دارد؛ زیرا محبوبیت یک هنرمند یا به طور کلى هنر مقوله رقابت برانگیزى نیست. جمیز انگلیش معتقد است که تحقیر جوایز به سیستم جایزه دهندگان صدمه اى نمى رساند، بلکه برعکس، کل سیستم را زیر سؤال مى برد.

وى در کتاب خود اشاره کرده که،
«ننگ و رسوایى این تهدید منجر به مشروعیت جوایز فرهنگى مى شود.» او بر این باور است که وقتى مردم اعتراض خود را به ماهیت این جوایز اعلام مى کنند، در واقع از عقیده اى حمایت مى کنند که معتقد است هنر حقیقى با سیاست، سلائق جمعى، اعتبار مالى و از میان به در بردن دیگران برابر نیست.

زیرا تا آنجایى که مى دانیم موفقیت خلق یک اثر هنرى روندى بسیار خاص و پیچیده است. اثر هنرى، کالایى نیست که خود را براى مصرف در بازار عرضه کند. تا زمانى که به جوایز نیاز داریم، باید نسبت به حماقت هایمان معترض باشیم. چون تنها این برایمان مهم است که بدانیم جایزه به چه کسى تعلق گرفت، به کسى که لیاقتش را داشت یا بر عکس کسى که هیچ کس تصورش را نمى کرد. البته، هیچ کس به این فکر نمى کند که تولستوى نویسنده کم ارزشى است، چون نوبل ادبى نگرفت.حتى مى توان گفت که نگرفتن نوبل به بزرگى و عظمتش افزود.

البته، هیچ کس به این فکر نمى کند که تولستوى نویسنده کم ارزشى است، چون نوبل ادبى نگرفت.حتى مى توان گفت که نگرفتن نوبل به بزرگى و عظمتش افزود. جایزه نوبل ادبى اولین و مهم ترین جایزه فرهنگى عصر مدرن است، چون بلافاصله بعد از جایزه گنکور فرانسه که اولین بار در سال ۱۹۰۳ اعطا شد و نیز جایزه پولیتزر که سابقه آن به ۱۹۱۷ برمى گردد، تأسیس گردید. در حقیقت، آکادمى هنر تصاویر متحرک و علوم مربوط به آن اولین جوایز خود را در سال ۱۹۲۹ اعطا کرد و از سال ۱۹۷۰ جوایز فرهنگى هنرى تازه اى به رسمیت شناخته شدند.

جوایزى که به فیلم هاى سینمایى تعلق مى گیرد روز به روز رو به افزایش است. حتى مى توان به طعنه گفت که امروزه تعداد جوایز ادبى که به کتاب ها تعلق مى گیرند بیش تر از خود کتاب هایى است که چاپ مى شوند. وقتى جلوه هاى برجسته اى در دنیاى فرهنگ و هنر رخ مى دهد، یا استادى مى میرد، معمولاً دوستان، خانواده او، بانیان خیر و منتقدین، براى گرامیداشت یاد و خاطره اش بزرگداشتى را برپا مى کنند و به یاد و نام او طرح جایزه اى را بنا مى گذارند.

انگلیش در کتاب خود به این نکته اشاره مى کند که دوستان یا اقوام ارزش هزینه اى را که یک هماهنگ کننده چنین مراسمى مى پردازد، درک نمى کنند. چون هزینه هماهنگ کننده آن به مراتب بسیار بیش از خود جایزه است. به طور مثال هزینه برگزارى جایزه بین المللى پیانو ون کلیبرن سالانه چیزى در حدود سه میلیون دلار است در حالى که برنده چنین جایزه اى بیست هزار دلار دریافت مى کند.

هزینه برگزارى جایزه بین المللى پیانو ون کلیبرن سالانه چیزى در حدود سه میلیون دلار است در حالى که برنده چنین جایزه اى بیست هزار دلار دریافت مى کند.این موضوع به این معنا نیست که هر چیزى که مى درخشد طلا است. در واقع، در چنین معامله اى آن که ثروتمند تر است ثروتمندتر خواهد شد. به طور مثال ، استیون اسپیلبرگ تا کنون نود جایزه را برده است. وى براى ساخت سومین فیلم سه گانه خود، بازگشت پادشاه و ارباب حلقه ها سى و نه جایزه را از آن خود کرد. در میان شاعران جان اشبرى بیشتر از همه جایزه برده است. او تاکنون چهل و پنج جایزه را از آن خود کرده است. پله بعدى متعلق به جان آپدایک، با سى و نه جایزه است. بنابراین، افزایش تعداد جایزه ها نوعى رقابت قدرت و به رخ کشیدن اعتبار و منزلت اجتماعى است، به این معنى که قدرت به ارزشى اعطا مى شود که مالک او شایستگى تملک ارزش واقعى آن را ندارد.

در میان شاعران جان اشبرى بیشتر از همه جایزه برده است. او تاکنون چهل و پنج جایزه را از آن خود کرده است. پله بعدى متعلق به جان آپدایک، با سى و نه جایزه است. در زبان اقتصاد به این معنى است که سمبل و نشانه اعتبارِ اعطا شده از نظر مادى ارزش چندانى ندارد. آنچه آن را با ارزش مى کند اعتبارى است که از آن پس به رسمیت شناخته مى شود. این شناخت خود به خود و مستقیماً از طریق حس ذاتى به وجود نمى آید، مى بایست بر پایه اصولى بنا شود. به طورى که یک اثر هنرى مى بایست به نوعى در چرخه اقتصادى میان ناشران، کتابداران و موزه داران، تولید کنندگان، تبلیغاتى ها، بشر دوستان، مسؤولین بنیاد ها، منتقدان، استادان و خیلى هاى دیگر مبادله شود. مجموع کسانى که سیستم اعطا جایزه را به عنوان واسطه هایى در این میان تشکیل مى دهند، اعم از منتقدین، داوران و مسؤولین؛ خود وزنه ارزشمندى هستند که به کل سیستم بها مى دهند. البته ما دوست داریم فکر کنیم که شناخت یک اثر هنرى متعالى از روى بصیرت انجام مى گیرد. نمى خواهیم این طور فکر کنیم که ارزش فرهنگى که واسطه ها به آن نیاز دارند، آنهایى که خودهنرمند نیستند، در این میان نمود و جلوه پیدا مى کند، بلکه ترجیح مى دهیم ادبیات حقیقى، موسیقى عالى یا فیلم برجسته خود موجودیت شان را ابراز کنند.

این ادعا دلیل دیگرى است که نیاز به جایزه را بدون در نظر گرفتن یک سیستم و مجموعه پیچیده، موجه مى کند. به عقیده نویسنده، طرفداران تونى موریسون از این که وى به موقع مفتخر به دریافت جایزه کتاب ملى نشد، ناراحت نیستند؛ آنها به این مى اندیشند که آن جایزه به موقع خود مى توانست کتاب و نویسنده اش را اعتبار جهانى بخشد. به عبارت ساده تر، آنچه بیش از خود اثر مورد اهمیت قرار مى گیرد، بازار ادبى اى است که به وجود مى آید و همه از آن بهره مند مى شوند. نویسنده کتاب اقتصاد منزلت اجتماعى بر این باور است که اهمیت جایزه و نشان هاى افتخارمى تواند تولید یا عدم تولید کالاهاى فرهنگى و یا کل سیستم را مورد انتقاد قرار دهد و رو به زوال برد.
به عبارت ساده تر، آنچه بیش از خود اثر مورد اهمیت قرار مى گیرد، بازار ادبى اى است که به وجود مى آید و همه از آن بهره مند مى شوند. او مى گوید:

«گویى با این کار توانایى ها و تمایلات مان را براى بى اساس جلوه دادن چنین وضعیتى اعلام کنیم و به طور کلى آن را یک رسوایى بزرگ بدانیم. رسوا به این دلیل که هنر با بردن یا باختن، چیزى بدست نمى آورد.» یکى دیگر از نکاتى که سیستم اعطاى جایزه را دچار مشکل مى کند، امتناع از دریافت آن است. ژان پل سارتر کسى است که از دریافت جایزه امتناع کرد، اما در عوض قیمت بازار کتاب هایش را افزایش داد. مارلون براندو و وودى آلن هم با امتناع از دریافت جایزه اسکار و بى حرمتى به آن، به اعتبار و شهرت هنرى شان افزودند. البته امروزه رفتار هاى دور از نزاکتى این چنین، نوعى بى احترامى و نادرست شمرده مى شود. زیرا روند ساخت فیلم هاى هالیوود تجارت بزرگى به حساب مى آید، این مسأله دیگر شوخى بردار نیست. دیگر کسى نمى تواند انتظار داشته باشد که با امتناع از قبول جایزه یا عدم شرکت در مراسم، بار دیگر بتواند براى شرکت هاى بزرگ هالیوودى کار کند.

بى دلیل نیست که هنرمندانى که به سیستم هاى اقتصادى این چنین اعتراض داشتند از آن مراکز بیرون آمدند، هنرمندانى چون جیمز جویس، ساموئل بکت، ریچارد رایت و میلان کوندرا. آنها به کشور هاى اروپایى پناه آوردند تا از بازار تبلیغاتى دور باشند. چه بسا این حرکت، آنها را به نویسندگانى جهانى تبدیل کرد.

اقبال دیگر ترجمه آثارشان به زبان هاى دیگر بود. به طور مثال تأثیر ترجمه آثار
ویلیام فاکنر به زبان فرانسوى یا گابریل گارسیا مارکز یا ماریو بارگاس یوسا به زبان هاى مختلف، آنها را به نویسندگانى بین المللى و جهانى بدل کرد. هدف تونى موریسون یا فاکنر از بیان ادبیات بومى یا آمریکاى جنوبى توجه کامل به منطقه خاص خود نبوده است، چه بسا که زبان آن دو براى درک ادبیات جهانى به مراتب شیوا تر از ادبیات خاص و نخبه است. از این رو هدف غایى ادبیات که همانا نزدیک کردن انسان ها به یکدیگر، شناخت و زیبایى شناسى آن است، به این طریق میدان مى گیرد و مردم سراسر جهان را تحت تأثیر خود قرار مى دهد.

دانلود کتاب






مطالب مشابه با این مطلب

    برترین رمان های داستایوفسکی را بشناسید و بخوانید

    برترین رمان های داستایوفسکی را بشناسید و بخوانید ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۹ امتیازs فیودور داستایوفسکی را می‌توان به راستی یکی از مشهورترین نویسندگان روسیه قلمداد نمود.

    ۱۰ رمان ایرانی که باید بخوانید

    نوشتن از کتاب‌ها و به توصیف درآوردن کلماتی که از دل نویسندگان بزرگ برآمده، شاید در نگاه اول سخت و غیرممکن باشد، اما لذتی نهفته در دل کنکاش احساسات این نویسندگان وجود دارد که سختی و بزرگی کار را آسان­‌تر می‌­کند.

    بیوگرافی گلابدره ای از شاگردان جلال آل احمد

    بیوگرافی گلابدره ای از شاگردان جلال آل احمد/ من سیدمحمود قادری گلابدره‌ای ۲۰ دی ۱۳۱۸ در گلابدره شمیران متولد شدم. دو تا خواهر و دو تا برادر و من بچه ۵ و یه برادر بعد از من و ۶ تا با پدر و مادرم […]

    رمان‌های منتخب خارجی از نگاه کتابفروشان

    رمان‌های منتخب خارجی از نگاه کتابفروشان ۳٫۹۱/۵ (۷۸٫۱۸%) ۳۳ امتیازs رمان‌های منتخب خارجی از نگاه کتابفروشان/ رمان‌های منتخب خارجی از نگاه کتابفروشان/ یازده کتاب‌فروش در تهران، پنج رمان خارجی مورد پسندشان را بر اساس امتیاز یک تا پنج معرفی کردند و پس از ارزیابی […]

    آنچه از «شکسپیر» نمی‌دانستید

    آنچه از «شکسپیر» نمی‌دانستید ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۱۶ امتیازs     بیش از چهار قرن از زمان حیات شکسپیر می‌گذرد، اما شاهکارهای او همچنان بارها و بارها در دنیای هنرهای تصویری و نمایشی مورد اقتباس قرار می‌گیرند. بحث‌های جنجالی بسیاری حول محور زندگی این نویسنده‌ی […]

    افسانه‌هایی درباره «عطار»

    افسانه‌هایی درباره «عطار» 4.00/5 (80.00%) 3 امتیازs کشته شدن به دست یک مغول و شعر سرودن پس از مرگ، به یک‌باره ترک مال کردن و عارف شدن بر اثر نصیحت یک درویش و… بخشی از روایاتی است که از ماجرای زندگی عطار یک افسانه […]




هو الکاتب


پایگاه اینترنتی دانلود رايگان كتاب تك بوك در ستاد ساماندهي سايتهاي ايراني به ثبت رسيده است و  بر طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند و به هیچ ارگان یا سازمانی وابسته نیست و هر گونه فعالیت غیر اخلاقی و سیاسی در آن ممنوع میباشد.
این پایگاه اینترنتی هیچ مسئولیتی در قبال محتویات کتاب ها و مطالب موجود در سایت نمی پذیرد و محتویات آنها مستقیما به نویسنده آنها مربوط میشود.
در صورت مشاهده کتابی خارج از قوانین در اینجا اعلام کنید تا حذف شود(حتما نام کامل کتاب و دلیل حذف قید شود) ،  درخواستهای سلیقه ای رسیدگی نخواهد شد.
در صورتیکه شما نویسنده یا ناشر یکی از کتاب هایی هستید که به اشتباه در این پایگاه اینترنتی قرار داده شده از اینجا تقاضای حذف کتاب کنید تا بسرعت حذف شود.
كتابخانه رايگان تك كتاب
دانلود كتاب هنر نيست ، خواندن كتاب هنر است.


تمامی حقوق و مطالب سایت برای تک بوک محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.


فید نقشه سایت


دانلود کتاب , دانلود کتاب اندروید , کتاب , pdf , دانلود , کتاب آموزش , دانلود رایگان کتاب

تمامی حقوق برای سایت تک بوک محفوظ میباشد

logo-samandehi