بازدید
یکی از عمده ترین مسایل کشورهای در حال گذار، دگرگونی معانی، ارزش ها و عقاید مشترک حاکم بر این جوامع است.نتیجه تغییر این عقاید مشترک که کارکرد انسجام را در نظام اجتماعی بر عهده دارند ایجاد نوعی چند گونگی و تکثر در لایه های زیرین و درون ذهنی افراد است. اگرچه تکثر به خودی خود امری نامطلوب محسوب نمی گردد اما مسئله از آنجایی آغاز می شود که این چند گونگی در باورها و عقاید و لایه های درون ذهنی افراد صورت پذیرد و دیگر هیچ اصل و تعریف واحدی وجود نداشته باشد که این باورهای مختلف حول آن نظام یابند. در این هنگام است که جامعه عرصه بروز نگرشها و کنشهای مختلف و متفاوت و حتی گاه متناقض گشته و انسجام و یگانگی نظام اجتماعی دست خوش چالش های جدی و مهمی می گردد.
اصل «حجاب» برای زنان که در جوامع اسلامی مطرح است از جمله همین ارزشها و عقایدی است که از دیرباز در جامعه ما وجود داشته و در دورههای مختلف تاریخی به صورتهای مختلفی بروز و ظهور کرده است.
بیان مسئله:
توجه به اخبار روزنامهها و صدا و سیما و همینطور مشاهدات معمولی و روزمره بیانگر این امر است که پوشش دختران و زنان ایرانی مخصوصاً در دهههای اخیر نسبت به آنچه که در نسخ دینی موجود است، دچار تحول و دگرگونی شده است؛ هم اکنون نیز این امر از حیث آنکه به عنوان یکه «مسئله» یاد میشود مورد توجه محافل گوناگونی واقع شده و سعی در چاره جویی برای آن می شود.
آنچه که در قرآن به عنوان مهمترین منبع دینی آورده شده صورتی کلی است که جزئیات آن توسط مفسرین، مراجع و صاحبنظران به گونههای نسبتاً متفاوتی عملیاتی و بیان گردیده است. اگرچه غالب این تعاریف بر حداقل پوشش (یعنی پوشیدگی همه بدن به جز چهره و دستها از مچ به پایین) اتفاق نظر دارند، اما به نظر میرسد در عمل این تعاریف کمتر در ظاهر افراد دیده میشود.
از آنجایی که دیدگاهها و نگرش افراد درباره موضوعات مقدمهای بر کنش آنها محسوب میگردد؛ لذا یافتن پاسخ این پرسش که افراد جامعه چه تعریفی از واژه «باحجاب» دارند میتواند گام موثری در این مسیر باشد.
حال سوالی که در این تحقیق بدان پرداخته خواهد شد این است که اولاً : «تعریف تحلیلی افراد تا چه میزان به تعریف اسمی واژه «با حجاب» نزدیک است؟
ثانیاً: «افراد در عمل تا چه میزان به تعریف اسمی واژه «باحجاب» نزدیک می شوند؟»
اهمیت مسئله:
قدر مسلم تفاوت تعاریف قراردادی و تحلیلی افراد از واژه «باحجاب» دو گونه مسئله رابرای ما متصور میسازد:
اول اینکه تعاریف دینی موجود از واژه «باحجاب» همگی قابل اجرا و مناسب بوده اما نظام اجتماعی و فرهنگی جامعه، طی مراحل جامعهپذیری افراد به درستی نتوانسته این تعاریف را در میان افراد درونی سازد. و یا نظام هنجارساز جامعه دارای عملکرد ضعیفی بوده است به گونهای که سایر منابع هنجارساز (داخلی یا خارجی) دست به هنجارسازی و ارایه تعاریف جایگزین در این باره زدهاند.
دوم اینکه این تعاریف قراردادی و دینی آن طور که باید و شاید مطابق ضرورتها و نیازمندیهای زمان و مکان از متون دینی استخراج نشده و لذا افراد، خود، دست به تغییراتی در این تعاریف زدهاند تا آن را با شرایط روز خود منطبق سازند.
هریک از مفروضات بیان شده که درست باشد نیازمند بکارگیری تدابیر مناسب در جهت همسانسازی نظام کنش افراد و نظام هنجاری جامعه می باشد تا شاهد کاهش انسجام و یگانگی در جامعه نباشیم.
اهداف تحقیق:
هدف از انجام این تحقیق که با دو روش “اسنادی” و پیمایشی صورت می پذیرد یافتن پاسخهایی مناسب به سوالات تحقیق است. همچنین یافتن این پاسخها میتواند ما را در رسیدن، نگاهی واقع بینانه نسبت به بخشی از مسئله اجتماعی «بدحجابی» یاری دهد.
تعریف مفاهیم:
تعریف اسمی: تعریف اسمی تعریفی است که طی آن معنی یک واژه به وسیله صفات مشخصی به طور قراردادی تعیین گردد. (رفیع پور، کندوکاوها وپنداشتهها)
این تعاریف قراردادی است و به همین دلیل چیزی درباره واقعیت بیان نمی کند و لذا نه درست هستند و نه غلط.(همان)
تعریف تحلیلی: گاهی لازم است معانی واژههای مورد استفاده (مثلاً در یک پرسشنامه) را قبلاً بررسی کرده و معانی معمول آن واژهها را در گروه یا جامعه مورد نظر تعیین نمود. اینگونه بررسی و تعیین معانی را “همپل”، «تحلیل معنی» و اوپ ، «تعریف تحلیلی» می نامد و تفاوت آن با تعریف اسمی در این است که تحلیل معنی یا تعریف تحلیلی یک امر قراردادی نیست بلکه یک امر تحقیقی است. یعنی به صورت تجربی بررسی میشود که فلان واژه در بین افراد یک جامعه دارای چه معنی یا معانی است و لذا در تعریف تحلیلی برعکس تعریف اسمی درباره یک امر واقع (واقعیت) صحبت می شود. (همان)
تعریف اسمی واژه «با حجاب»: دکتر مطهری در کتاب حجاب خود پس از بررسی آیات و روایات و تفاسیر گوناگون به این تعریف می رسد: «برای زن پوشانیدن چهره و دستها تا مچ واجب نیست. حتی آشکار بودن آرایشهای عادی و معمولی که در این قسمتها وجود دارد نظیر سورمه و خضاب که معمولاً زن از آنها خالی نیست و پاک کردن آنها یک عمل فوقالعاده به شمار میرود نیز مانعی ندارد». پس «با حجاب» بودن یعنی مطابقت با این ویژگیها.
تعریف تحلیلی واژه «با حجاب» : این تعریف شامل آن تعریفی میشود که افراد جامعه آماری به صورت نظری آن را عنوان می کنند و همینطور در عمل آن را انجام میدهند.
فصل دوم
پیشینه تحقیق
در این فصل تلاش میشود تا حاصل تحقیقات انجام شده در رابطه با این موضوع که تاکنون انجام شده و نتایج آن قابل استفاده و رهگشا در انجام این تحقیق میباشد گردآوری و ارایه گردد:
پژوهشی در مجموعه WVS (پیمایش ارزشهای جهانی) توسط “منصور معدل” از دانشگاه میشیگان و «آزادارمکی» از دانشگاه تهران انجام شده است.
در این پیمایش با نمونههایی که از سه کشور «مصر» ، «ایران» و «اردن» گرفته شده است به باورهای دینی دینداری، هویت ملی و ایستارها نسبت به فرهنگ غرب، خانواده و روابط جنسیتی تحلیل و مقایسه شده است.
نتیجه اصلی که ایشان از تحقیق خود میگیرند این است که «ماهیت رژیم حاکم» یک عامل مهم برای اختلاف جهان بینی مردم این سه کشور است. بین این سه کشور حکومت ایران، «حکومت تئوکراسی» و «دین سالاری» است. حکومتهای مصر و اردن و خصوصاً حکومت مصر، سکولار است. به جهت اینکه این حکومتها در درجات متفاوتی از اقتدار طلبی هستند، گروههای مخالف بیانات فرهنگی خود را در واکنش به جهت گیریهای فرهنگی رژیمهایشان تنظیم می کنند. به همین علت در ایران جایی که جامعه تحت تسلط رژیم کاملاً دینی اداره شده است مردم کمتر دینی. کمتر ضد غرب، بیشتر سکولار و بیشتر هوادار ارزشهای مدرنیسم هستند تا مردم مصر و اردن که حکومتشان سکولار و به طور قطعی هوادار غرب است.
پژوهشگران مذکور معتقدند یافتههای تجربی آنها با پژوهشهای تاریخی موجود همخوانی دارد. شواهد تاریخی متعدد حاکی از آن است که جهتگیریها و خط مشیهای فرهنگی دولت نقش تعیینکنندهای در روند فرهنگی جامعه دارد.
ایشان موارد مختلفی را از تاریخ کشورهای اسلامی ذکر میکنند که در آنها مداخله فرهنگی حکومتهای سکولار با ایدئولوژی تهاجمی، سبب سیاسی شدن دین و شکلگیری بنیادگرایی اسلامی شده است.
تحقیق مورد بحث علاوه بر نتایجی در مورد اختلاف جهان بینی مردم این سه کشور اسلامی به نتایجی هم در مورد اختلاف جهان بینی مردم در هر یک از این سه کشور میرسد. در این مورد نتایج به دست آمده حاکی از آن است که عوامل تعیین کننده عبارتند از: تنوعی از صفات اجتماعی پاسخگو مانند پایگاه اجتماعی، اقتصادی، جنس و سن و تحصیلات؛ که سن و تحصیلات نشانههای خوبی برای راستای تغییر فرهنگی هستند.
در عین حال تحصیلات اثر قابل ملاحظهتری روی دیدگاههای فردی دارد. تأثیر متغیر سن و تحصیلات در این سه کشور یکسان نیست. در ایران پاسخگویان جوانتر و دارای تحصیلات بالاتر بیشتر ملیگرا بیشتر سکولار و کمتر دینی هستند. در مصر و اردن این اثرات (تأثیر سن و تحصیلات روی دین) قابل توجه و مشخص نیست. جالب است که در هر سه کشور سطح تحصیلات با اعتماد به مسجد و اعتماد به دولت رابطه معکوس دارد.
پژوهشگران با قدری احتیاط نتیجه میگیرند که معنی این رابطه منفی در ایران سکولاریسم بیشتر و دینداری کمتر است ولی در اردن و مصر تلاش دینی بیشتر را میفهماند.
خانواده، دانشگاه و جامعه پذیری دینی: (طالبان ۱۳۷۸)
محقق میخواهد به این سوال پاسخ دهد که آیا تأثیر تحصیلات تنها بر افراد تحصیل کرده است یا اینکه دامنه نفوذ آن به فرزندان آنها نیز کشیده خواهد شد؟
نتایج تجربی بیانگر آن است که دینداری فرزندان خانوادههای تحصیل کرده به نسبت دیگران از میزان ضعیفتری برخوردار است. ولی در هر صورت متوسط دینداری در جامعه ایران بالا و نزد این خانوارها هم بالاتر از متوسط مقیاس دینداری بوده است.
دانشگاه ، دین، سیاست : (رجبزاده، ۱۳۷۹ ۲۰۰-۱۸۳)
این پژوهش میکوشد به این سوال اساسی پاسخ گوید که باورها و ارزشهای دین در این روایات رسمی و سنتی آن تحت تأثیر فرهنگ دانشگاه چه سمت و سویی پیدا میکنند؟ و در جریان این چالش چه باورها و ارزشهایی به عنوان راه حل چالش مورد پذیرش افراد قرار میگیرد یا قابلیت پذیرش بیشتری مییابند؟
در باب دین ورزی در این تحقیق مولفههای گوناگونی مورد توجه قرار گرفته است که مهمترین آنها عبارتند از: «راه شناخت خدا» ، «جهان بینی»، «نگاه افراد به دین» (سنتی، تجربه درونی، مادی گرایانه، عقل گرایانه). «تلقی افراد از کارکرد معرفت شناختی دین»، «جایگاه روحانیت در دین» ، «مناسک گرایی» ، «تکثرگرایی»، «تفسیرپذیری سکولاریزاسیون».
ابعاد دین در این پژوهش براساس مولفههایی نوع بندی شده که در ارتباط با بحث ارزشها و باورهای علم قرار میگیرند. برخی از مهمترین یافتههای این پژوهش را به این شرح میتوان خلاصه کرد:
– پاسخگویان به تعدد راههای شناخت معتقدند.
– دانشجویانی که از پایگاه اجتماعی اقتصادی بالاتری برخوردارند نظر منفیتری نسبت به دین سنتی دارند.
– گرایش به سوی مخالفت با نقش سنتی روحانیت و ملازمه آن با دین در دانشجویان مشهود است. و نوعی کاهش باور به مرجعیت روحانیت در شناخت دین وجود دارد.
– قبول و موافقت با تکثرگرایی، گرایش کلی جمعیت است و روابط بین متغیرها حاکی از دخالت عوامل درون دانشگاهی و روابط ضعیف با عوامل فرا دانشگاهی است.
– در خصوص مناسک گرایی در دین، همانند تلقی سنتی از دین و نگاه به مرجعیت روحانیت نوعی قطب بندی در سطح افراد دانشگاهی (اجتماعی) محسوس است. در این رابطه متغیرهای «پایگاه اقتصادی- اجتماعی» افراد «سطح توسعه یافتگی» منطقه زندگی افراد نقش اساسی دارند. (همان ۲۰۳-۹۲)
فعالیتهای مذهبی:
در تحقیقاتی که در ذیل عنوان کلی فوق و یا به عنوان جزیی از یک مفهوم کلیتر در سالهای اخیر صورت پذیرفته نکته مهمی مشاهده میشود، در مورد عرصه مناسکی دین به خصوص مناسکی که بخش زیادی از آن جنبه جمعی دارد و با تعامل و پیوند با دیگران همراه است، تعاملات و پیوندهایی که در خلال آن اجتماع دینی تداوم مییابد با این واقعیت جدید در جامعه ایران مواجه میشویم که نوعی تحول از سمت دین و مناسک جمعی به سوی فردگرایی در دین مشهود است.
محقق پیش بینی میکند با رشد تجدد و افزایش سطح توسعه یافتگی عرصه دین فردی در بخشهایی از جامعه گسترش بیشتری یابد که با توجه به گسترش مولفه اصلی آن یعنی تحصیلات در سالهای آتی انتظار توسعه بیشتر آن میرود. (رجبزاده، ۱۳۸۰)
در تحقیق دیگری که باعنوان «بررسی عوامل موثر بر رعایت حجاب دانشآموزان دختر دبیرستانی یزد» انجام شده است؛ کم بودن تعداد افراد خانواده، تربیت و تولد فرزندان در خانواده عامل موثر بر رعایت حجاب نیستند. سن والدین و سطح تحصیلات پدران تأثیری در رعایت حجاب ندارد هرچند که سطح تحصیلات مادران موثر است. مادران خانهدار و بازنشسته دارای فرزندانی با رعایت حجاب میباشند و مادران شاغل در زمینه حفظ حجاب فرزندانشان موفقیت کمتری دارند:
– پیشرفت تحصیلی و احساس رضایت از وضع ظاهری در رعایت حجاب موثر است.
– برقراری رابطه گرم و صمیمی والدین با یکدیگر و با فرزندان در حفظ حجاب موثر است.
– وضع مطلوب اقتصادی خانواده، پایبندی خانواده به فرایض مذهبی، استفاده مادران از چادر مشکی و مقنعه به عنوان فاکتوری موثر در حفظ حجاب فرزندان میباشد.
– رعایت حجاب در دختران با حجاب با بینش و بصیرت و شناخت دلایل آن بوده است.
– تأثیر مدلهای جدید لباس (مدلهای جلف) در دختران بدحجاب بالا است.(جواد هدایتی ۱۳۸۳)
در مطالعهای که سازگارنژاد در سال ۷۲ در یکی از مدارس منطقه ۸ تهران پیرامون حجاب انجام داده است، متغییر مورد مطالعه «تصور دانش آموز نسبت به حجاب» بوده است. طی این تحقیق از دانش آموزان سوال شده است که: “با این نظر که زن میتواند با هر لباس و پوشش که دوست دارد در خیابان ظاهر شود، مهم این است که قلبش پاک باشد» ؛ ۱/۵۵ درصد با این حرف کاملاً موافق با موافق بوده و ۲/۳۵ درصد نیز مخالف یا کاملاً مخالف بودهاند.
در مورد مویسر در امر حجاب عبارتی با این مضمون مطرح شده است: «بیرون بودن مویسر اززیر روسری، مقنعه یا چادر مانعی ندارد» ؛ ۶/۴۶ درصد با این عبارت کاملاً مخالف ، ۳/۲۱ درصد مخالف و ۲/۲۲ درصد موافق یا کاملاً موافق بودهاند.
نتیجه گیری:
یافتههای این تحقیقات حاکی از آن است که :
ماهیت رژیم حاکم یک عامل مهم در اختلاف جهانبینی افراد است. همینطور تنوعی از صفات اجتماعی پاسخگو مانند پایگاه اجتماعی- اقتصادی، جنس، سن و تحصیلات نشانههای خوبی برای تعیین راستای تغییر فرهنگی هستند. و در عین حال تحصیلات اثر قابل ملاحظهتری روی دیدگاههای فردی دارد.
همچنین نباید از یاد برد که در برخی از این تحقیقات مشخص شده که بین تحصیلات و دینداری رابطه معکوس وجود دارد. دانشجویانی که از پایگاه اجتماعی- اقتصادی بالاتری برخوردارند نظر منفیتری نسبت به دین سنتی دارند.
قبول و موافقت با تکثرگرایی، گرایش کلی جمعیت است و روابط بین متغیرها حاکی از دخالت عوامل درون دانشگاهی و روابط ضعیف با عوامل فرا دانشگاهی است.
در میان این تحقیقات در جامعه ایران با این واقعیت مواجه میشویم که نوعی تحول از سمت دین و مناسک جمعی به سوی فردگرایی در دین مشهود است. و پیشبینی میشود با رشد تجدد و افزایش سطح توسعه یافتگی عرصه دین فردی در بخشهایی از جامعه گسترش بیشتری یابد که با توجه به گسترش مولفه اصلی آن یعنی تحصیلات در سالهای آتی انتظار توسعه بیشتر آن میرود.
از بخشی از نتایج این تحقیقات در پایان نامه حاضر استفاده شده است. به این ترتیب که از تحقیق نخست ، تنوعی از صفات اجتماعی که به عنوان عوامل تعیین کننده در اختلاف جهان بینی مردم بیان گردیده به عنوان بخشی از متغیرهای به کار رفته در پایان نامه حاضر استفاده شده است.
همچنین از دومین تحقیق این پرسش گرفته شده است که آیا تحصیلات و شغل و جایگاه اجتماعی والدین بر تعریف فرزندان از واژه «باحجاب» موثر است؟ و از تحقیق بعدی این پرسش عنوان شده است که آیا تعریف افراد از واژه باحجاب تحت تأثیر فرهنگ دانشگاه و البته در میان رشته های تحصیلی گوناگون تغییر می کند؟
فصل سوم
چهارچوب نظری
پارادایم سکولاریزاسیون بروس:
(به نقل از مسعود سعیدی «سنجش نگرش سکولاریزاسیون در گروه سنی ۲۰ تا ۵۰ ساله مردم شهر مشهد در سال ۸۴ و بررسی عوامل موثر براین نگرش» پایان نامه دوره کارشناسی ارشد)
بروس در فصل اول کتاب خود این پارادایم را مختصراً توصیف میکند و در بخشهای بعد با مدارک و شواهد بیشتری بحث را تکمیل می کند و انتقالات وارد را نیز پاسخ میگوید.
وی ابتدا دو نکته را در مورد ارتباطات علی موجود در این پارادایم بیان میکند. میگوید: “من ادعا نمیکنم که هر کدام از این علتها به تنهایی میتواند اثر نموده شده را به وجود آورد. بسیاری شرایط دیگر نیز لازم است… ثانیاً من ادعا نمیکنم که هر کدام از این علتها (برای به وجود آمدن اثر خاص) همیشه لازم است… مانند ژاپن (که به سرمایهداری صنعتی تبدیل شد در حالی که فرهنگ متفاوت با غرب دارد) یعنی این عوامل نه کافی هستند و نه لازم.
اصطلاحاتی که بروس برای پارادایم سکولاریزاسیون آورده تقریباً روشن است و مفهوم آن تفاوت چندانی با مفهوم رایج ندارد. فقط دو اصطلاح «بخشی سازی» (compoutmentalization) و «خصوصی سازی» (priuatization) قدری نیاز به توضیح دارد.
این دو اصطلاح مربوط به جنبه فردی سکولاریزاسیون میشوند و در واقع واکنش فرد را به فرآیندهایی مثل تفکیک و تکثیر بیان میکنند.
یک راه برای اینکه مومنین ایمانشان را با تنوع و تکثر فرهنگی و دینی آشتی دهند این است که یکپارچگی را در سطح بالاتری از انتزاع بازسازی کنند به این صورت که همه ادیان را به یک معنا یکسان در نظر بگیرند.
امکان دیگر- که با اولی سازگار نیست- این است که فرد ایمانش را به بخش خاصی از زندگی اجتماعی محدود نماید.
«برگر» و «لاکمن» در «ساخت اجتماعی واقعیت» نشان دادهاند که تفکیک و تمایز که از ویژگیهای مدرنیته است ما را ملزم میکند که نه در یک جهان واحد، بلکه در تعدادی از جهانها زندگی کنیم که هر کدامشان ارزشها و منطق خاص خودش را دارد. پس مقصود از «بخشیسازی» این است که فرد فقط در حیطه خاصی از زندگی اجتماعی تابع ایده و ارزشهای دینی خود است.
خصوصی سازی نیز همراه بخشی سازی فرا میرسد یعنی این احساس و درک که حیطه دسترسی دین محدود میشود فقط به کسانی که آموزههای این یا آن دین را میپذیرند.
در مورد «آگاهی فن سالارانه» نیز مفهوم وی تفاوت اندکی با مفهوم مورد نظر هابرمالن دارد. مقصود بروس از این اصطلاح شیوه خاصی از اندیشه است که همراه علم و تکنولوژی مدرن به انسانها تحمیل میشود.
در میان خصوصیات این شیوه «استیوبروس»، پیش فرضهایی بنیادی نهفته در علم و تکنولوژی را مطرح میکند. وی پارادایم پیشنهادی خود را در یک جمله این چنین خلاصه میکند:
«فردگرایی ، تکثر (تنوع) و برابری خواهی در یک زمینه لیبرال دموکراسی، اقتدار باورهای دینی راست کرد».
او در جای دیگر میگوید: «اگر در گزارش من از این تغییرات ابتکاری وجود داشته باشد، در تأکیدی است که بر تکثر و تنوع میکنم. در حالی که دیگران تبیین خود را برای افول دین با پیرایش حکومت به نحوه فزاینده بیطرف، شروع میکنند، من به علت این بیطرفی توجه میکنم.
تنوع فرهنگی ناشی از تعامل فرهنگ دینی متکثر با تفکیک ساختاری و اجتماعی، دین را از عرصه عمومی به عرصه خصوصی راند (و حکومتی بی طرف تأسیس نمود) و همراه دین هم ایدههای دینی به جز ملایمترین آنها نیز به حوزه خصوصی رانده شده … برداشته شدن حمایت از دین در سطح ساختار اجتماعی بر روانشناسی اجتماعی باور، تأثیری مشابه به جای می گذارد.
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
۱- حجاب در پوشش ظاهری
و… لیضربن بخمرهن علی جنوبهن و لایبدین زینتهن الا ماظهر منها … ))۱
در این آیه که در ابتدای بحث مفصلاٌ ذکر شد، حد حجاب زنان مشخص شده است.
گفته اند : ((در دوران جاهلیت زنان روسری را بر پشت گوش خود می اندختند و سینه و بالای آن نمایان می شد.۲
طوسی در تعریف ((خمار)) گفته است: ((خمار، پوشش سرزن است که بر پیشانی آویخته می شود.))۳
مجمع البیان از قول ابن عباس نقل می کند: ((یعنی زن باید مو و سینه و دور گردن و زیر گلو را بپوشاند.))۴
ابوالفتوح رازی نیز گفته است: ((یعنی چنان کنند که گریبان ایشان به مقنعه پوشیده باشد تا سینه ی ایشان پیدا نشود.))۱
((زینت)) چیست؟
مفسرین در مورد آیه ی (ولایبدین زینتهن الا ماظهر منها)) و کلمه ی ((زینت)) نظرات مختلفی بیان داشته اند، از جمله:
در مجمع البیان می خوانیم: ((برخی گفته اند: زینت دو قسم است: آشکار و پنهان زینت آشکار، لازم نیست پوشیده شود و می توان به آن نگاه کرد، که در این زمینه سه قول است:
۱- زینت آشکار، لباس است
۲- زینت آشکار، سرمه، انگشتری و خضاب کف است.
۳- زینت آشکار، صورت و کف دست هاست.۲
برخی گفته اند: ((کلمه ی ابداء)) به معنی آشکار نمودن و اظهار است و مفهوم لغوی زینت، آن چه سبب تزیین میشود))۳
برخی از مفسران بر این باورند: ((منظور از زینت، مواضع زینت است که نباید برای نامحرم آشکار شود، پس به قول ایشان به خود زینت می شود نظر کرد و تنها وظیفه ی زن این است که مواضع زینت مثل گوش و سینه را بپوشاند.۱
زمخشری در کشاف گفته است: ((زینت عبارت است از چیزهایی که زن خود را بدان ها می آراید، اما زینت های پنهان مثل بازوبند، گردنبند، تاج، کمربند و گوشواره که باید پوشانیده شود.۲
((حدیثی از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: آنچه روسری آن را می پوشاند، یعنی سرو گردن و بالاتر از دستبند، زینت است)).۳
قرطبی نیز می گوید: ((زینت بر دو قسم است: خلقی، اکتسابی، زینت خلقی:
صورت زن است که اصل زینت است، اما زینت اکتسابی عبارت است از آن چیزی است که زن در زیبا نمودن خود مثل لباس، زیورآلات و … به کار می گیرد.۴
در المیزان چنین آمده است: ((مواضع و محل زینت خود را آشکار نکند، مگر آن مواضعی که عادهٌ ظاهر است و مطابق روایت، منظور از آن صورت و دو کف دست وقدم ها می باشد، در ادامه می فرماید: به زنان بگو تا اطراف مقنعه ها را به سینه های خود انداخته و آن را بپوشانند و زینت های خود را جز برای محارم هفت گانه ی نسبی و سببی آَشکار نکنند.۱
برخی نیز گفته اند: (منظور از زینتهن)) اعضای بدن است.۲
در مورد آیه ی: اوما مکت ایما نهن گفته اند: شامل غلامان و کنیزان می شود.۳
در تفسیر الکبیر آمده است که: ((غلام نمی تواند به موی صاحبش (خانمش) نگاه کند.۴
و درباره ی «اوالتابعین غیر اولی الاربه من الرجال اوالطفل» گفته اند: کلمه ی (اربه) از ماده ی (ارب)، (بر وزن عرب) به معنی نیازمندی و شدت احتیاج است.۵
فخر رازی در این باره گفته است: « در اعراب (غیر) دو احتمال داده اند:
۱- منصوب است: طفلان استثناء شده اند، مگر در صورتی که صاحب شهوت باشند
۲- مکسور است: در صورتی که دارای صفت تابعین باشند، یعنی طفلانی که نیاز به زن ندارند.۶
تابعین کیانند؟
در مجمع البیان ذکر شده است: «برخی گفته اند: مراد مرد ابهلی است که جیره خوار زن باشد و به زن توجهی ندارد (این نکته از امام صادق (ع) نقل شده است)، برخی گویند: مقصود آدم های عقیمی هستند که تمایل جنسی در وجودشان نیست، عده ای گویند: منظور پیرمرد است؛ برخی نیز گویند: مراد غلام صغیر است. به هر حال مقصود هر که باشد، آیه مردی را که تمایل به زنان ندارد و جاذبه ی زن را درک نمی کند، از حکم استثناء نموده است.۱
نسائهن کیانند؟
زنان، گروه دیگری هستند که از حکم عام استثناء شده اند، مصداق «نسائهن» میان مفسران به مناقشه رفته است . بدین ترتیب که:
برخی گفته اند: «زنان، در برابر زنان مومن لازم نیست خود را بپوشانند، اما در برابر زنان غیر مسلمان، باید خود را بپوشانند.۲
طوس می نویسد: «مراد زنان مومن است نه مشرک»3
پاره ای گفته اند: «منظور زنانی است که با آن ها معاشرت و رفت و آمد دارند،
خواه مسلمان و یا غیر مسلمان باشد، برخی این را قول محکم گرفته اند.»1
در این باره حدیثی از امام صادق (ع) رسیده که فرمودند: سزاوار نیست که زن (مسلمان) نزد زن یهودی و نصرانی، کشف حجاب نماید، زیرا آن ها زن مسلمان را نزد شوهرانشان توصیف می کنند.۲
در آیه ی دیگر آمده است: «یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المومنین یدینن یلیهن هن جلابیهن ذلک ادنی ان یعرفن فلایوذین… »3
در شان نزول آیه آمده است: « زنان مسلمان به مسجد می رفتند و پشت سر پیامبر (ص) نماز می گذاردند، هنگام شب بعضی از جوانان هرزه، مزاحم آنان می شدند خداوند برای گرفتن بهانه از آن ها و یا به اشتباه نیفتادن آنان، دستور داد که زنان آزاده مقنعه ای بپوشند که بتواند از سر تا پایین بدن آن ها را بپوشاند.۴
مصداق واژه ی «جلباب» چیست؟
ابن منظور می نویسد: (جلباب به معنی قمیص است)، جامه ای است:
از خمار، گشاده تر و از رداء کوتاه تر، که زن بدان سرو سینه ی خود را می پوشاند و گفته جامه ای گشاد و کوتاه تر از ملحفه است.۱
ابن ثیر می گوید: «جلباب» ازار و رداء است و نیز گفته: ملحفه است و آن مانند مقعنه می باشد که زن بدان سر و پشت و سینه خود را می پوشاند و جمع آن «جلابیب» است.۲
طوسی از ابن عباس و مجاهد آورده است: «جلباب، خمار زن است و آن مقنعه ای است که پیشانی و سر خود را بدان پوشد، گاهی که برای کاری از خانه بیرون آید؛ و از گفته ی حسن می نویسد: جلابیب: ملحفه هاست که زن آن را بر چهره ی خود می آورد.۳
قاموس (جلباب) را به پیراهن گشاد و کوچک تر از ملحفه که زن لباس های خود را با آن می پوشاند معنی کرده است.۴
در تفسیر این کثیر آمده است: «ام سلمه روایتی دارد که وقتی آیه ی فوق نازل شد، زنان طایفه ی انصار جامه های پشمی سیاه به سر می کردند و در سیاهی مانند زاغ ها بودند و با همین وضع از کفار عبور می کردند. رسول اکرم در این مورد به آن ها اعتراض نکرد و همین دلیل تقریر و امضای آن حضرت است.۱
روایتی از ابوهریره می گوید: «نساء کاسیات، عاریات، مائلات و ممیلات، لایدخلن الجنه۲
می توان نتیجه گرفت: آن پوششی منظور است که اعضای بدن را بپوشاند و حجم اندام و جاذبیت های زنانه و لباس و زیور را آشکار نکند. و همه اتفاق دارند که کل بدن عورت است نسبت به اجنبی به جز صورت و دو دست از مچ تا انتهای انگشتان و دلیل آن آیه ی (۲۱) از سوره ی نور و آیه ی (۵۹) از سوره ی احزاب می باشد و صورت زن عورت نیست ، مگر زنانی که به قصد تلذذ به آن نگاه شود و یا احتمال فتنه برود.۳
قرآن کریم درباره ی زنان پیامبر (ص) می فرماید: و اذا سالتموهن متاعا فاسالوهن من وراء حجابٍ.۴
در شان نزول آیه ی فوق روایت شده است: رسول خدا (ص) با بعضی از اصحاب غذا می خوردند که دست یکی از آن ها به دست عایشه اصابت کرد. و بر پیامبر این قضیه ناگوار آمد آیه نازل شد.۱
برخی گفته اند: «منظور از حجاب در این آیه پوشش زنان نیست؛ بلکه حکمی اضافه بر آن است که مخصوص همسران رسول گرامی بوده، آن ها حتی با پوشش اسلامی در برابر مردم در این گونه موارد ظاهر نشوند، البته این حکم درباره ی زنان دیگر وارد نشده و در آن ها تنها رعایت پوشش کافی است.۲
سوره ی نور، آیه ی (۶۰)، حدود حجاب را در مورد زنان سالخورده معین می کند: «والقواعد من النساء اللاتی لایرجون نکاحاً فلیس علیهن جناح ان یضعن ثیابهن غیر متبرجات بزینه و ان یستعفن خیر لهن و الله سمیع علیم.۳
برخی از مفسران برآنند: (قواعد) یعنی زنان سالخورده ای که کسی رغبتی به مباشرت و نکاح با ایشان نداشته باشد و بعضی گفته اند : منظور زنان یائسه است. (تبرج) به معنای اظهار محاسن و زیباییهایی است که باید آن ها را بپوشاند.
این آیه ی استثنایی از حکم عمومی حجاب است، یعنی زنان مسنی که امید ازدواج ندارند، می توانند حجاب را مراعات نکنند، البته در صورتی که خودنمایی و زینت نداشته باشند، اما در ادامه می فرماید: به همین دلیل برای
زنان پوشیدگی بهتر از خودنمایی است و خدا شنواست.۱
در مورد سن این زنان و این که تا چه حد برسند، حکم قواعد پیدا می کنند، آنان در برخی روایات به (مسنه) و در برخی دیگر به (قعود از نکاح) یعنی (بازنشستگی از ازدواج) تعبیر شده اند.۲
اما جمعی از فقها و مفسرین آن را به معنی پایان دوران بیماری زنانه و رسیدن به حد نازایی و عدم رغبت کسی به ازدواج با آن ها دانسته اند.۳
در برخی روایات در پاسخ به این سوال که کدامیک از لباس هایشان را می توانند فرو نهند، امام صادق فرمود: الجلباب۴
در بیان السعاده می خوانیم: در مورد پیر زنان مو که استثناء شده چون از دیدن موهای آنان اگر برای مردان انزجار و تنفر حاصل نشود، قطعاً رغبت و میلی هم نشان نخواهند داد (خیر لهن) می گوید: جامه را پوشیدن بهتر از درآوردن آن است.»5
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
بخش نخست، از برخورد زن و مرد در جامعه شروع میشود و سخن از پوشش و سکس و عریانى دارد. این بخش در ابتدا آورده شده است؛ زیرا پیش از ورود به جامعه و درون خانه ، پوشش چندانى لازم نیست ، ولى پس از ورود به جامعه و برخورد زن و مرد با یکدیگر این بحث پیش میآید که باید با چه پوششى و به چه مقدار و با چه کیفیّتى در جامعه ظاهر شد. براى پوشش استدلال میکند و عریانى را مطرح میسازد و آن را با دلایل بسیار به چالش میکشاند و در نهایت میان پوشش و حجاب تفاوت قائل میشود و تنها پوشش و عفاف را تکلیف میداند.
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
بازدید
حجب و حیا
ادامه مطلب + دانلود...