جستجو در تک بوک با گوگل!

تابعيت پايگاه تك بوك از قوانين جمهوري اسلامي ايران

قیام امام حسین علیه السلام و ثمرات آن

859

بازدید

قیام امام حسین علیه السلام و ثمرات آن ۳٫۹۳/۵ (۷۸٫۶۷%) ۱۵ امتیازs
حرکتی که قیام امام ایجاد کرد و استمرار بخشید، حرکتی است مستمر و دائم، برای همه اعصار، زمانها و نسلها به مثابه مشعلی فروزان برای فداکاران طریق رسالت حق و رسالت اسلام جاودان. که در عین حال، هیکلهای ساختگی و موهوم را که بر کرسی ها و تختهای شمعی تکیه کرده اند، با حرارت قیام مقدس حسینی ذوب می کند.
این عطای جاودانی، شاخه های اسلام را تغذیه می نماید تا به برکت قیام همیشگی سیدالشهداء علیه السلام رشد و نمو کنند و همواره و همیشه فراغی خواهد بود برای هر انسان دردمند و ستمدیده ای که در این گیتی است و آرزوی جستجو شده همه انسانهای نیکوکاری است که در طلب زندگی سلام و امن،‌ از حقشان دفاع کنند.
قرنها به دنبال قرنها می آیند و از بین می روند، مانند تکه نمکی که بر روز کف اقیانوس ذوب می گردد. ولی نام امام حسین علیه السلام در قلبها و افکار و دلها باقی می ماند که او بزرگتر از قرنها و زمانهاست. زیرا برای خدا زندگی کرد و در راه او جهاد نمود و برای او کشته شد. او با خدا و خدا با اوست و هرکه چنین باشد، جاودان خواهد ماند. قیام امام حسین علیه السلام دارای دو جنبه با اهمیت است که عبارتند از:
۱- جنبه عاطفی قیام:
این قیام, تنها قیامی در جهان است که هر فرد با هر تفکر و اعتقادی اگر کلیه صحنه های آن را با ابعاد گسترده و تفاصیلش بخواند، هرگز جلودار اشکش نتواند شد. چنانچه در برخی کشورهای غیراسلامی نظیر هند و بعضی کشورهای اسلامی آفریقا به چشم می خورد. هنگامی که نبرد طف در کربلا را بخواند، چاره ای جز گریستن فراوان و حتی بدون التفات به سینه زدن، نخواهد داشت. زیرا فاجعه ای است دردناک که دلها از مصایب و حوادث آن به درد می آید. چنانکه جیبون، مورخ انگلیسی می گوید:
فاجعه تکان دهنده امام حسین علیه السلام علیرغم تقدم زمانی و اختلاف موقعیت جغرافیایی حتی عواطف کسانی که از اندک ترین احساسات و سخت ترین دلها برخوردارند، بر می انگیزد.
بالاتر از آن. روایت شده است کسانی که با مردان قیام حسین جنگیدند نیز اشک خود را جلوگیر نبودند. این عمربن سعد سردار سپاه اموی در کربلاست که می گرید. هنگامی که دختر مولا علی علیه السلام، زینب به او می گوید:
ای پسر سعد، ابوعبدالله به قتل می رسد و تو نگاه می کنی.
او چهره را بر می گرداند در حالی که اشک بر ریشش جاری است. و نیز گفته شده که دشمنان، بعد از کشتن امام حسین علیه السلام بر اهل و عیال او هجوم آورده آنها را چپاول کردند در حالی که آنها گریه می کردند. پس مردی به قصد چپاول فاطمه، دختر امام حسین علیه السلام آمد در حالی که گریه می کرد. فاطمه گفت:
پس چرا ما را غارت می کنی؟
او گفت:
می ترسم دیگری شما را غارت کند.
چطور اینگونه نباشد، فاجعه ای که قلب انسانیت را به خون کشید و جشمانش را از تاثر و درد مجروح نمود. در میان آنان پیرمرد سالخورده ای به چشم می خورد که متجاوز از هفتاد سال داشت. سالخوردگانی کشته می شوند که اصحاب حضرت را تشکیل می دادند و در بین ایشان از فرزندان بنی هاشم و اطرافیانشان و نیز فرزندان اصحاب، جوانانی دیده می شوند که به حد بلوغ نرسیده اند. در خیل شهیدان، کودک شیرخوار و پیرزن سالخورده نیز وجود دارد. دیگر صحنه ها عبارتند از: پاره شدن اجساد شهدا، پایمال شدنشان با سم اسبان، قطع گردیدن سرهایشان، محروم بودن زنان و کودکان از آب، چپاول خیمه ها و سوزاندن آنها، راندن دختران رسول خدا در حال اسارت از شهری به شهر دیگر که چهره شان را دوست و دشمن نظاره کنند، و سایر دردها و فاجعه هایی که به شهدای قیام رسید.
۲- جنبه اعتقادی نهضت:
در بررسی این جنبه، هیچ قیامی را نمی یابیم که اعتقادش، همپایه زمینه های اعتقادی قیام امام حسین علیه السلام و چنان جانبازیهایی که از آن زمینهها نشئت گرفته بود، شناخته شده باشد. برای انسان ممکن نیست که سطح اعتقادات یک قیام را بشناسد مگر اینکه رهبر قیام و یاران او را توجه به اسناد و متون، مورد بررسی قرار دهد.
جنبه اعتقادی این قیام، نزد رهبر و پیروانش، به بالاترین سطح آگاهی و ژرف نگری رسیده است. در برهه های مختلف زمانی، از واپسین نفسهای خود می رسند، در این آگاهی اختلافی به چشم نمی خورد. پس، آن پیرمرد سالخورده، از قیام حسینی همان آگاهی را دارد که آن شخص میانسال و جوان دارا می باشد. حتی شخصی که بالغ نشده است، از همان روح برخوردار است که مردان و دلیران این قیام از آن برخوردارند. اگر به اولین فرمایش رهبر این قیام نظری جستجوگرانه بیفکنیم، خواهیم دید که دارای همان روح گفتارهای آخر زندگانیش می باشد، که عبارتند از:
الف- قیام بر علیه حکم یزیدبن معاویه.
ب- اقامه و اشاعه شریعت اسلامی در مقابل مطالب مخالفی که حکام در آن زمان رواج می دادند.
پس قیام امام حسین علیه السلام این دو منظور را هدف قرار داده بود: تغییر دستگاه حکومتی، و اشاعه شریعت اسلام.
الف- قیام علیه دستگاه حاکمه: امام حسین علیه السلام به منظور برکناری یزید به عنوان پسر معاویه و نوه ابوسفیان، اقدام به این کار نکرد تا حرکتی قبیله ای باشد. چنانچه برخی می پندارند و معتقدند که بین بنی هاشم و امویان از دیرباز و قبل از اسلام خصومت برقرار بوده و امام حسین علیه السلام به این علت بر علیه یزید قیام کرده است.
امام حسین علیه السلام علت را در بعضی از خطبه ها و بیانات خود فرموده اند. از جمله، به طور صریح در مقابل اولین لشگر سپاه اموی می فرمایند:
ایها الناس، انی سمعت رسول الله (ص) قال: من رای سلطانا جائرا مستحلا لحرام الله ناکثا لعهده مخالفا لسنه رسوله, یعمل فی عباده بالائم و العدوان قلم یغیرماعلیه بفعل ولا قول کان حقا علی الله ان یدخله مدخله.
ای مردم، من از رسول خدا شنیدم که فرمود: هرکس سلطان ستمگری را ببیند که حرام خدا را حلال کرده و عهد او را شکسته و مخالف سنت رسول او است و با مردم به عداوت و ستم رفتار می نماید، و با قول و فعل خود آنچه بر اوست را تغییر ندهد، برخداست که وی را در جایگاه او (سلطان ستمگر) داخل نماید.
پس علت خروجش بر یزید را آن می داند که او سلطانی جائر است و با عداوت و ستم بر مردم حکومت می کند که این مخالف شریعت اسلام و سنت پیامبر است. پس به این دلیل بر او خروج نمود.
مدارک دیگری نیز موجود است که در آنها به صراحت از یزید نام برده شده. چنانکه استاندار مدینه از امام حسین علیه السلام بیعت با یزید را می طلبد، او در جواب می فرماید:
ای امیر، من از اهل بیت نبوتم… و یزید مردی است فاسق و شرابخوار که به ناحق خون می ریزد و فساد را اشاعه می دهد. کسی مانند من با فردی چون او بیعت نمی کند.
به این ترتیب علل انقلال امام بر علیه یزید را در می یابیم. یزید مردی است فاسق، شرابخوار، قاتل انسانهای پاک و گسترش دهنده فسق. این صفات با شرائط زمامداری وفق نمی دهد. از این جهت امام، قیام خود علیه او را اعلام می دارد. پس نهضت او نهضتی قبیله ای یا نژادی، چنانکه برخی می پندارند، نخواهد بود.
ب- اشاعه شریعت اسلام: این جنبه از با اهمیت ترین اهداف امام علیه السلام در نهضتش علیه هیئت حاکمه بود، آنچنان که در راه این هدف مقدس، جان خود، اهل بیت و اصحابش را در معرض قتل، غارت، چپاول قرار داد.
به این ترتیب هدف اصلی امام از خروج، گرفتن زمام حکومت نبود، بلکه او به تسلط برحکومت به عنوان وسیله ای برای اشاعه احکام شریعت اعتبار می دهد. و نیز خروج او عامل اقتصادی نداشت چنانکه گروهی می آورند که بعضی از شرایط خاص اقتصادی باعث خروج امام علیه السلام شد.
و نیز آنگونه که بعضی می پندارند دگرگونی های تاریخ و اقتضای زمان در آن هنگام این نتیجه را باعث شد، نبود، بلکه انگیزه اصلی امام حسین علیه السلام، تنها اشاعه شریعت اسلام و محافظت از آن بود،‌هرچند که این هدف به ریختن خون گرامی اش انجامید. گفتار ما مستند به بعضی از خطبه ها و نامه های آن حضرت می باشد. از جمله:
الا و ان هولاء قد لزموا طاعه الشیطان وترکوا طاعه الرحمن و اظهروا الفساد و عطلوا الحدود واستاترو بالفی ء و احلوا حرام الله و حرموا حلاله.
آگاه باشید که این گروه به طاعت شیطان گرویدند و طاعت خداوند را ترک گفتند و فساد را اظهار نمودند و حدود خداوند را تعطیل کردند و حق مردم را به زور غصب نمودند و حرام خدا را حلال و حلال او را حرام کردند.
وقد بعثت الیکم بهذا الکتاب و انا ادعوکم الی کتاب الله و سنه نبیه فان السنه قد امیتت و البدعه قد احییت.
من این نامه را به سوی شما فرستادم و شما فرستادم و شما را به کتاب خدا و سنت پیامبرش دعوت می کنم، زیرا سنت رسول الله مرده و بدعت ها احیا گشته است.
الا ترون الی الحق لا یعمل به والی الباطل لا یتناهی عنه.
آیا نمی بینید حق را که به آن عمل نمی شود، و باطل را که از آن نهی نمی گردد.
و انی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی (ص) ارید ان امر بالمعروف و انهی عن المنکر و  بسیره جدی و ابی.
من خروج نکردم براساس تکبر، غرور، فساد و ستمگری. به درستی که من برای طلب اصلاح در امت جدم (ص) قیام نمودم. می خواهم به معروف امر کنم و از منکری نهی نمایم و به سیره جد و پدرم عمل کنم.
آنچه از خطبه ها و نامه های حضرت آورده شد، متونی است صریح و آشکار که در آنها شبهه و اغماضی در بیان غرض و هدف آن حضرت نمی باشد. همه اینها دلالت بر این دارد که حکام در آن زمان با همه قوا، سعی می کردند ریشه شرعت اسلام را با اشاعه منکر و باطل، و مخالفت با کتاب و سنت بزنند.
فان السنه قد امیتت و البدعه قد احییت.
امام خروج نکرد مگر برای مقاومت در مقابل منکر و باطل. و احیاء سنت، و امر به معروف و نهی از منکر، در طلب حکومت و منصب نبود، چرا که او از اهل بیت نبوت بود. آنان به سوی حکومت نیامدند مگر برای آنکه کجی های آن را راست نمایند و به حق دعوت نموده و از باطل نهی کنند. این جد او، رسول الله صلی الله علیه و آله است که در ابتدای دعوتش، بزرگان قریش، به او پیشنهاد حکومت و سیادت و مال کردند تا دعوت و قول حق را رها کند. اما حضرت ابا نمود و به عمویش ابوطالب فرمود:
یاعماه، لو وضعوا الشمس فی یمینی و القمر فی شمالی علی ان اترک هذا الامر حتی یظهره الله او اهلک فیه ما ترکته.
ای عمو, اگر خورشید را در دست راست و ماه را در دست چپم قرار دهند تا این امر را ترک کنم، هرگز آن را رها نخواهم کرد تا اینکه خداوند آن را آشکار نماید یا من در این راه از بین بروم.
و این پدر او حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام است که می فرماید:
الهم انک تعلم انه لم یکن الذی کان منا منافسه فی سلطان و لا التماس شیء من فضول الحطام. ولکن لنردالمعالم من دینک و نظهرالاصلاح فی بلادک فیامن المظلومون من عبادک، و تقام المعطله من حدودک.
بار خدایا، تو نیک می دانی که آنچه از ما صادر شده، به خاطر میل و رغبت به سلطنت و خلاف و برای بدست آوردن چیزی از متاع دنیا نبوده است. بلکه برای این بوده که آثار دین تو را بازگردانیم و اصلاح را در شهرهای تو ظاهر نمائیم، تا بندگان ستمدیده ات امن و آسایش یابند و احکام تعطیل شده تو، اقامه شود.
در قضیه شورا، خلافت با شرایطی به او عرضه شد، اما حضرت امتناع فرمود. زیرا شرایطی را که درست نمی دانست، نمی توانست بپذیرد. با وجود آنکه خلافت اسلامی در آن هنگام، مخصوصا با فرو ریختن دو دولت روم و فارس، خلافت همه جهان بود. ولی حضرت علی علیه السلام از قبول خلافت با همه اهمیتش در مقابل یک شرط خلاف خودداری نمود. در حقیقت همه دنیا در ازاء نپذیرفتن یک شرط ترک گفت.
و این سفیر امام حسین علیه السلام، مسلم بن عقیل، است که امام او را برای بیعت گرفتن به سوی کوفه می فرستد. عبیدالله بن زیاد به کوفه وارد می شود. مسلم به منزل هانی بن عروه می رود. در خانه او، شریک بن اعور به علت مریضی بستری است. ابن زیاد تصمیم می گیرد به عیادت شریک برود. شریک و مسلم اتفاق نظر می کنند که عبیدالله را در موقع عیادت بکشند. علامت بین آن دو، برداشتن عمامه بود. ابن زیاد بر شریک وارد می شود،‌در حالی که مسلم درپستوئی پنهان است. شریک بارهاعمامه خود را بر می دارد، اما مسلم خارج نمی شود. شریک می گوید:
مرا بیاشامید، اگرچه در آن، مرگ من باشد.
ابن زیاد می گوید:
او در مرضش هذیان می گوید.
و از منزل هانی خارج می شود. مسلم از پناهگاه بیرون می آید.
شریک به او می گوید:
چه چیزی مانع تو شد.
مسلم می گوید:
بیاد آوردم گفته حضرت علی علیه السلام را که از پیامبر نقل می کرد:
ان الایمان قید الفتک فلا یقتک مومن.
ایمان مانع حمله ناجوانمردانه است و مومن به ناحق (ازپشت) حمله نمی کند.
اگر مسلم طالب حکومت بود، هر آینه خارج شده، ابن زیاد را از پشت می کشت و امت را از شر او راحت می نمود. اما او به جهت ایمان و عقیده اش می ترسد، چرا که ایمان مهار حمله ناجوانمردانه است و مومن به ناحق نمی کشد.
به همین ترتیب اگر بخواهیم سیره اهل بیت علیهم السلام را نشان دهیم، خواهیم دید که آنها در پی سلطنت و حکومت نبودند، بلکه هدف آنها از حکومت، اشاعه احکام اسلام و استحکام پایه های آن بوده است.
لذا می بینیم امام حسین علیه السلام می فرماید:
و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی ارید ان امر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیره جدی و ابی.
هر آینه خارج شدم تا طلب اصلاح در امت جدم کنم، امر به معروف و نهی از منکر نمایم و به سیره جد و پدرم عمل کنم.
این است سیره جدش رسول الله صلی الله علیه و آله و پدرش علی بن ابیطالب علیه السلام.
 امام حسین علیه السلام انسانی است معقتد، صاحب شریعت و حامل رسالت. فردی که به این صفات متصف است در راه عقیده و شریعت و رسالتش فداکار بوده، آمادگی کامل برای جانفشانی و ایثار و قربانی شدن، دارد. او هرگز به زنده بودن و باقی ماندن فکر نمی کند، مگر اینکه عقیده و رسالتش از طریق حیات او به موفقیت برسد. اگر مگر و فدا شدن او, اعتقاد و هدف مطلوبش را به پیروزی برساند. در نظر وی از زندگانی ای که برای عقیده و رسالتش پیروزی به ارمغان نیاورد، والاتر می باشد. این مفهوم، تجلی اش در امام حسین علیه السلام است و جلوه حسین علیه السلام نیز در این مفهوم می باشد. او نواده رسول اکرم، محمدبن عبدالله صلی الله علیه و آله است که مشترکین قریش، دنیا را با تمام ابعادش به او عرضه کردند،‌در حالی که به ابوطالب، عمو و یاورش و مومن قریش می گفتند:
به پسر برادرت بگو: اگر مال دنیا می خواهد، به او ثروتی خواهیم داد که احدی را در قریش نباشد. اگر حکمرانی می خواهد، او را بر عرب تسلط می بخشیم.
پیامبر نزد ابوطالب آمد. او وی را از گفته قریشیان آگاه ساخت. پیامبر در حالی که اشک از دیدگانش فرو می ریخت، فرمود:
یا عماه و الله لو وضعوا الشمس فی یمینی و القمر فی شمالی علی ان اترک هذا الامر حتی یظهره الله او اهلک فیه ما ترکته
ای عمو, به خدا سوگند، اگر خورشید را در دست راست و ماه را در دست چپم بگذارند تا این مسئله را رها کنم، هرگز آن را ترک نخواهم ساخت تا آنکه خداوند آن را آشکار نماید یا من در این راه از بین بروم.
و این پدر او علی بن ابیطالب علیه السلام است که اولین فدائی اسلام و پیامبر در همه جنگها و سرزمینها می باشد. و این عموی وی حمزه سیدالشهدا و عموی دیگرش جعفر طیار-رضوان الله علیهما- بودند که با همه توان خویش اسلام را یاری نمودند. مرگ در نزد این شهدا، آنگاه که شریعت و عقیده را یاری بخشند، به منزله حیات است. و زیستن بدون هدف و عقیده، همچون مرگ می باشد.
امام حسین علیه السلام نیز از اندیشه جد، پدر و دو عموی نیکوکارش تبعیت نمود. او مشاهده کرد که ناگزیر است، اختناقی را که یزید بر اسلام حاکم نمود، از بین ببرد و درخت شریعت را که در سایه حکام اموی نزدیک است خشک و بی استفاده گردد، تغذیه کند. اگرچه در این راه جانها گرفته شود، انسانها به قتل برسند و خونها بر زمین جای گردد، تا شاخه های پژمرده درخت اسلام، از این خونهای پاک، خون حسین و اهل بیت و یارانش سیراب گردد. این کار در عین حال، جهاد در راه خدا و یاری دین او بود. سرور فداکاران، امام حسین علیه السلام این اقدام را پذیرفت. در بامداد عاشورا، آن هنگام که جوانان اهل بیت و اصحاب، یکی پس از دیگری در مقابل چشمانش قربانی و کشته می شدند، توقفی کرد و فرمود:
اللهم ان کان هذا یرضک فخذ حتی ترضی.
خدایا، اگر این کار تو را راضی می کند، آنقدر از آنان بگیر تا راضی و خشنود گردی.
زیرا او پیروزی را تمام شده نمی بیند، مگر با این قربانی ها و کشته شدنها.
هم اکنون امام حسین علیه السلام را می بینیم که بعد از شهادتش از دو جهت بر دشمن خود پیروز گشته است.
جهت اول: نهضت امام حسین علیه السلام عامی بودکه در کشف اباطیل فرمانروایان منحرف از خط اسلام سلیم و سلب اختیار قانونگذاری از آنان، بزرگترین نقش را بازی کرد، بعد از آنکه خلفای ناحق، هرگونه دوست می داشتند و راغب بودند و با میل و هوای نفسشان موافق می آمد، حکم می نمودند و قانون وضع می کردند و آنچه را خدا و رسولش حلال نموده بودند، حرام و آنچه را حرام کرده بودند، حلال می ساختند.
امام حسین علیه السلام، با قیام جاودانش قادر گردید سلطه خلیفه ای که افکار و راه و روشش منحرف بود را از بین ببرد و به عموم مسلمین بفهماند که خلیفه، کوچکترین حقی در قانونگذاری یا حکومت ندارد و قانون گذاری در انحصار کتاب خدا و سنت پیامبر و آنچه به آن دو منتهی می گردد می باشد. چنانچه خدای متعال فرموده است:
و ما کان لمومن و لا مومنه ادا قضی الله و رسوله امرا ان یکون لهم الخیره من امرهم و من یعص الله و رسوله فقد ضل ضلالا مبنیا.
هیچ مومن و مومنه ای را در کاری که خدا و رسول حکم کنند، اجازه انتخاب نیست. (که برحسب نظر خود آن را بپذیرند یا قبول نکنند). هر که خداوند و پیامبرش را نافرمانی کند، گرفتار گمراهی آشکار گردیده است.
اگر نهضت امام حسین علیه السلام نبود، هر آینه بسیاری از احکام اسلام را می دیدیم که تغییر یافته و تبدیل گردیده است. همانگونه که این مسئله در زمان حال مورد مسیحیت و تحریف دیانتش مشاهده می شود. اما خدای متعال با فرمایش خویش حفظ شریعت اسلام از انحراف و تضیع را تضمین نموده است. فرموده است:
انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون.
به درستی که ما ذکر (قرآن) را نازل نمودیم و به طور قطع نگاهبان آن خواهیم بود.
امام حسین علیه السلام هم به این قیام نمود که مانعی در مقابل بازی با احکام دین مبین اسلام توسط دروغگویان وبدخواهان قرار دهد. و از این حیث قیام مبارکش پیروزی یافت.
جهت دوم: گاهی به ذهن خواننده چنین خطور می کند که امام حسین علیه السلام چگونه پیروز گردید در حالی که به قتل رسید؟ جواب این مسئله نیز گاهی برای سوال کننده غریب و ناآشنا می آید، زیرا نصرت آن حضرت برخلاف مفهوم مادی پیروزی می باشد. با وجود این. سوال را پاسخ می گوئیم.
اینجا صحنه نبرد دو خواست و دو هدف می باشد:
۱-    خواست و هدف حسین: این هدف، در صورت التزام کامل به استفاده از وسائلی که اسلام اجازت فرموده، به تحقق نمی پیوندد مگر با افراد ساز و برگ و وسائل فراوان.
۲-    خواست اموی: این هدفی است که به وسیله سلطنت و سیطره و مال و کثرت افراد و ساز و برگ و وسائل، در عین تجویز کلیه وسائل فریب و تحریف و دگرگونی،‌به دست می آید. زیرا هدف وسیله را توجیه می کند. این هدف، کاربرد هر وسیله ای را در راه آن جایز می شمرد.
این دو هدف در مواقف بسیاری با یکدیگر درگیر شدند، اما هدف اموی به پیروزی نرسید. تمامی توان و امکان خویش را به کار گرفت تا اراده حسینی را از پیشروی و استمرار در هدف و مقصودش باز دارد، اما در عرض خود دچار سستی و زیان و شکست گردید.
هدف حسینی در مقابل تجاوزات اراده اموی برافراشته و پایدار باقی ماند. ولی اراده اموی خواست تا شکست و زیانش را جبران نماید، لذا اسلحه و نیروی خویش را با کینه توزی و پستی و درنده خویی هرچه بیشتر به کار بست و به خاطر ارضاء کینه توزی مردان را به شهادت رسانید و اجسادشان را مثله کرد.
با این همه، اراده حسین علیه السلام، و شهدای رکابش، زنده و پایدار ماند و تخت سلطنت اموی و جبروت آن را در هم شکست و ارکان آن را برای همیشه فرو ریخت و سرانجام اعتقادات و موجودیت و خواست او را نابود کرد و برانداخت.
به این ترتیب پیروزی و موفقیت برای امام حسین علیه السلام، چنانکه خود او در نامه اش به بنی هاشم متذکر می شود،‌حاصل می گردد. در آنجا می فرماید:
اما بعد فانه من لحق بی منکم استشهد و من تخلف لم یبلغ مبلغ الفتح و السلام.
اما بعد، پس هر کدام از شما به من ملحق شود، به شهادت می رسد و هر که از این امر تخلف کند، طعم پیروزی را نخواهد چشید. والسلام.
خداوند می فرماید:
و لا تقوقوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء و لکن الا تشعرون.
به آنان که در راه خدا کشته می شوند، مرده نگوئید که زنده اید لیکن شما نمی فهمید.
 و حال، ای سرور من، ای ابا عبدالله، درود خدا بر تو باد در آن روز که زاده شدی و در آن روز که به خاطر حق به شهادت رسیدی و در آن روز که زنده خواهی گردید. و درود خدا بر اهل بیت و اصحابت که در مقابل تو شهید شدند.
خروج امام حسین علیه السلام از مدینه به قصد مکه
خروج امام حسین علیه السلام از مدینه در شب یکشنبه دو روز به پایان ماه رجب سال ۶۰ بوده است. حضرت به سوی قبر جدش رسول الله صلی الله علیه و آله آمد و چند رکعت نماز خواهند و فرمود:
اللهم هذا قبر نبیک محمد صلی الله علیه و آله و انا ابن بنت نبیک و قد حضرتی من الامر ما قد علمت. اللهم انی احب المعروف وانکر و المنکر و انا اسالک یا ذالجلال والاکرام بحق القبر و من فیه الا ما اخترت لی ما هولک رضا و لرسولک رضا.
خدایا این قبر پیامبرت محمد صلی الله علیه و آله است و من پسر دختر پیامبرت هستم. مرا به امری می خوانند که تو به آن آگاهی. خداوندا، من معروف را دوست دارم و منکر را زشتی می دانم. ای صاحب جلال و اکرام، تو را به این قبر و آنکه در آن است، سوگند می دهم که برایم آنچنان پیش آوری که رضایت تو و رسولت در آن باشد.
در حدیث عمار اینگونه آمده است که فرمود:
بابی انت و امی یا رسول الله لقد خرجت من جوارک کرها و فرق بینی و بینک و اخذت قهرا ان ابایع یزید شارب الخمور و راکب الفجور و ان فعلت کفرت و ان ابیت قتلت فها انا خارج من جوارک کرها فعلیت منی السلام یا رسول الله.
پدر و مادرم به فدایت ای رسول خدا، من از جوار تو به زور خارج و بین من و تو جدائی انداخته خواهد شد. به زور از من خواسته اند که با یزید بیعت کنم، یزیدی که شرابخوار و فاجر است. اگر بیعت کنم، کافر شده ام و اگر خودداری و رزم، کشته خواهم شد. من از نزد تو به اجبار و اکراه خارج می شوم. سلام من بر تو ای رسول خدا.

ورود امام حسین علیه السلام به مکه
هنگامی که امام علیه السلام از مدینه خارج شد، راه اصلی برادر پیش گرفت. به او گفتند:
اگر همانطور که ابن زبیر رفت، از راه دیگری بروی، بهتر است.
حضرت فرمود:
نه به خدا سوگند از آن دست نخواهم کشید تا اینکه خداوند در آن حکم کند.
سپس این آیه را خواند:
فخرج منها یترقب قال رب نجنی من القوم الظالمین.
از آن خارج شد در حالی که مراقب و ترسان بود و گفت: خدایا مرا از قوم ظالم نجات بخش.
وقتی به مکه وارد شد، این آیه را خواند:
و لما توجه تلقاء مدین قال عسی ربی ان یهدینی سواء السبیل.
و چون رو به جانب شهر مدین آورد، گفت: امید است که پروردگارم مرا به راه مستقیم هدایت فرماید.
امام حسین علیه السلام شب جمعه سه شب به آخر شعبان مانده، وارد مکه شد و شعبان، رمضان، شوال، ذیقعده و هشت شب از دیحجه را در آن ماند.
 



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...



هو الکاتب


پایگاه اینترنتی دانلود رايگان كتاب تك بوك در ستاد ساماندهي سايتهاي ايراني به ثبت رسيده است و  بر طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند و به هیچ ارگان یا سازمانی وابسته نیست و هر گونه فعالیت غیر اخلاقی و سیاسی در آن ممنوع میباشد.
این پایگاه اینترنتی هیچ مسئولیتی در قبال محتویات کتاب ها و مطالب موجود در سایت نمی پذیرد و محتویات آنها مستقیما به نویسنده آنها مربوط میشود.
در صورت مشاهده کتابی خارج از قوانین در اینجا اعلام کنید تا حذف شود(حتما نام کامل کتاب و دلیل حذف قید شود) ،  درخواستهای سلیقه ای رسیدگی نخواهد شد.
در صورتیکه شما نویسنده یا ناشر یکی از کتاب هایی هستید که به اشتباه در این پایگاه اینترنتی قرار داده شده از اینجا تقاضای حذف کتاب کنید تا بسرعت حذف شود.
كتابخانه رايگان تك كتاب
دانلود كتاب هنر نيست ، خواندن كتاب هنر است.


تمامی حقوق و مطالب سایت برای تک بوک محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.


فید نقشه سایت


دانلود کتاب , دانلود کتاب اندروید , کتاب , pdf , دانلود , کتاب آموزش , دانلود رایگان کتاب

تمامی حقوق برای سایت تک بوک محفوظ میباشد

logo-samandehi