جستجو در تک بوک با گوگل!

تابعيت پايگاه تك بوك از قوانين جمهوري اسلامي ايران

بد حجابی – بخش پایانی

777

بازدید

بد حجابی – بخش پایانی ۱٫۰۰/۵ (۲۰٫۰۰%) ۱ امتیاز


نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

بد حجابی -بخش ۲

507

بازدید

بد حجابی -بخش ۲ ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز
به آماری در این زمینه توجه کنید:
«… امروزه تمام کشورهای اروپایی، امریکایی و ژاپنی، در امر واردات زن به صورت کالا و کارگرهای جنسی فعالیت دارند. در آلمان ده هزار زن اهل کشورهای چک، لهستان و بلغارستان بر خلاف میل خود در کلوپ‌ها و میخانه‌ها کار می‌کنند. بر اساس برآوردهای کمیسیون اروپا، سالانه ۵۰۰ هزار زن و کودک، اروپای غربی قاچاق می‌شوند. در ایران هم متاسفانه در سالهای اخیر اخبار ناگواری در این زمینه گزارش می‌شود.
روزنامه مشرق چاپ پاکستان نوشته است: «در هر ماه ۴۵ دختر کم سن ایرانی ما به پاکستان قاچاق می‌شوند که از آنها برای فساد اخلاقی استفاده میشود».
این آمار وحشتناک و تکان دهنده که نشان دهنده عمق ناامنی و وحشت زن در جوامع امروزی است، نتیجه پدیده شوم برهنگی و خودنمایی زن است، چرا که یکی از امیال قوی در مرد غریزه جنسی است که اگر به طرق مختلف آنرا تحریک کنیم، مفاسد فراوانی را در پی خواهد داشت و جبران آن به آسانی ممکن نخواهد بود.
۳-افت کمالات
برای ترقی از مرحله‌ای به مرحله بالاتر سه شرط عمده وجود دارد:
اول: بداند مرحله بالاتری هم وجود دارد.
دوم: علاقه به مرحله بالاتر و تمنای رسیدن به آن را داشته باشد.
سوم: بتواند به همه جاذبه‌ها و کشش‌هایی که در مرحله فعلی وجود دارد و مانع حرکت تکاملی و رشد او می‌شود، غلبه پیدا کند.
الف)زن تا وقتی در خود کمال بالاتر سراغ نداشته باشد خود را به کمالات گیاهی مثل پوشش و جمال و زیبایی خودنمایی سرگرم خواهد ساخت و در این سرگرمی فقط خود را به اتلاف و تباهی نمی‌کشاند بلکه استعدادهای دیگران را نیز با خود به قربانگاه ارزشهای والای انسانی می‌برد.
ب)در مرحله دوم اگر انسان غرق امور حیوانی باشد دیگر علاقه‌ای به امور فوق حیوانی پیدا نمی‌کند و کسی که عاشق دنیا و زندگانی حیوانی است هیچ علاقه‌ای به معنویات و امور الهی و انسانی ندارد و حتی کار به جایی می‌رسد که از شنیدن اسم خدا و امور مقدس بیزار می‌شود. زیرا عشق به امور حیوانی و پست بر تمام وجود او حکومت می‌کند، و لذا هیچ سنخیتی با کمالات بالاتر ندارد و فکر خدایی از معشوقات حیوانی برای او کشنده و زجرآور است.
ج)در مرحله سوم نیز عشق و علاقه و اسارت انسان به جاذبه‌های پست. مانع حرکت او به سمت سعادت واقعی است و آنچنان اسارت ایجاد می‌گردد که شخص نمی‌تواند خود را آزاد سازد. و فقط با بینش عمیق و عشق به مراحل عالی حیات روحی است که می‌تواند خود را از اسارت کشش‌ها و تمایلات پست نجات دهد و قدم در وادی حیات طیبه انسانی بگذارد.
از امور لازم برای شکوفا نمودن استعدادهای بالقوه زن جلوگیری از یک بعدی شدن شخصیت اوست. وقتی زن تمام توجهش معطوف به جلب نظر دیگران در قالب عشوه‌گری و خودنمایی در جامعه باشد تمام استعدادش صرف مسائل جنسی می‌شود و استعداد و خلاقیتهای او در زمینه‌های گوناگون از بین می‌رود».
از نظر پذیرش زن در اجتماع نیز، هرگاه در صحنه اجتماع زن بتواند با کمترین خوش خند‌گی و زیباسازی ظاهری به بهترین مقامات و احترامات دست یابد هیچ گاه به سراغ فضایل اخلاقی و رشد معنوی نمی‌رود: وی می‌بیند با کمترین جلوه‌گری می‌تواند قلب هر فروشنده و تاجر و رئیس را به خود متمایل سازد در آن صورت چه نیازی به کسب معنویت دارد؟!! آنگاه که گزینش ها و استخدام ها همه بر پایه توانایی‌های ظاهری استوار می گردد نه داشتن کمالات. از آن سو آن که زیبایی اش را به رخ نمی کشد و به جلوه گری نمی پردازد باید از همه چیز محروم بماند و شانس موفقیت را به زنان جلوه گر واگذارد.
وقتی زنی هنگام جلوه گری بیشتر مورد توجه قرار می گیرد رفته رفته سعی می کند خود را برای جلب نگاهها آن گونه کند که مورد پسند واقع شود. در آن صورت، دیگر هیچ پند و اندرزی او را متوجه حقیقت نمی کند و به بازگشت از این شیوه وا نمی دارد.
از طرفی که استعدادهای روح را شکوفا نکرده است و کمالات روحی و حقیقی را تحصیل نکرده است همیشه در فشار روانی است و این خودنمایی افراطی حتی فرد را متلاشی می کند و فرد گرفتار خود می‌شود و در تمام امور زندگی فقط به نمایش بدن می پردازد و از نمایش صفات دیگر غافل می ماند. نمایش هنر، اخلاق، علم، صنعت و قدرت همه تحت الشعاع آن قرار می گیرد و زن به عوض اینکه در رشد کمالات روحی بکوشد، تمام وقت خود را صرف خریدن مجلات مد و تقلید کور کورانه از آنها می کند و اینکه امروز چه مدل لباسی بپوشد و فردا موهایش را به کدام مدل در بیاورد تمام فکر و ذهن او را مشغول خواهد کرد.
زیرا بانویی که وقت و پول و اندیشه‌اش در جهت انتخاب بهترین های مد سیر کند، حاضر است ساعتها از وقت خود را در آرایشگاه‌ها سپری کند و به جای حضور در مجالس علمی و سیاسی و مذهبی به رکود فکری مبتلا خواهد شد.
۴- ذلت و خواری مرد
برخی از زنان دوست دارند که مردها را به زانو در آورند و از این کار لذت می برند. به این علت زینتهای خود را آشکار می‌کنند تا مردان را ذلیل کنند. این گروه تفاخر در ذاتشان است علاوه بر اینکه از ذلت دیگران لذت می برند، به خواسته های نفسانی خود نیز می رسند. آنها با جلوه گری و تحریک غرائز مرد او را رنج داده و در نهایت زیر سلطه می گیرند و حتی زن رابطه خود را با مردان بر محور شهوت و نگاهها و تعارضهای هوس آلود می بیند، مرد را با چنین نگرشی، بی مقدار می پندارد و ارزش او را فروتر از ارزش های عاطفی خویش و پست تر از شخصیت خود تصور میکند.
وقتی مرد در نگاه زن، بی لیاقت و کم خرد و سست همت شناخته شد، شک نیست که زن در صدد سلطه بر وی بر می آید و او را اسیر هوسهای خود می کند تا آن شود که زن می خواهد خواه همسر وی باشد یا بیگانه.
زن به خوبی ضعف مرد را در نیاز غریزی به زن حس می کند و می داند که مرد در این طلب بسیار ضعیف و سست است و نیز به قدرت خود در جلوه گری و ناز آفرینی آگاه است و می داند که در به ذلت کشیدن مرد از این راه مهارتی ستودنی دارد. در این حال اگر زن سست ایمان باشد، با نشان دادن زیبایی های خود و سود جستن از ضعف مرد او را محصور خود می کند چرا که می داند هر چه بهتر در بدن نمایی و عشوه گری بتازد، قدرت مرد را بهتر در هم خواهد شکست. زیرا مرد شیفته و نیازمند در شدت نیاز خود اراده اش سست شده و به شکلی در می آید که زن می‌خواهد.در این حالت وجود سخت مردچون موم در دست زن قرار می گیرد و مرد را به هر شکلی بخواهد در می آورد.
دلیل بسیاری از انحرافات و جنایتهای مرد همین امر است و همه ما گاه و بیگاه در جراید دیده ایم که مرد برای رسیدن به زنی دستش را به خون انسان بیگناهی آلوده کرده و یا با ظلم و ستم به امیال پست شهوانی خود رسیده است پس می بینیم که مرد سست اراده در نهایت ذلت و خواری تسلیم هواهای نفسانی زن می شود تا از این طریق به او دست یابد و در این راه همچون برده ای در خدمت زن به هر طرف که زن بخواهد رو می کند و هر ذلت و زبونی را می پذیرد و به موجودی بی مقدار و کم ارزش و بی شخصیت تبدیل می شود.
۵-بیماریهای روحی و روانی
غریزه جنسی در آدمی بر خلاف دیگر حیوانات حد و مرز نمی شناسد. این غریزه در حیوانات با جفت گیری به پایان می رسد اما در بشر چنین نیست برای آدمی همه حرکتها و اشارتهای فرد غیر همجنس دوست داشتنی و تحریک کننده و پر جاذبه و لذت بردنی است. اگر زنان در محیط دینی پرورش یافته باشند ، غرایز مردان را با خودنمایی و جلوه گری تحریک نمی کنند و زندگی بر مرد شیرین و گوارا خواهد گذشت. اما اگر در محیط او زنان هر دم در مقابل او عرض اندام کنند افکار وآینده چنین مردی دستخوش اضطراب و آشفتگی و روحیه اش مهار گسیخته می گردد.خویشتن داری نیز وی را با مشکلات فراوان و افسردگی و کسالت روحی یا کم حوصلگی و پرخاشگری دچار می سازد. چرا که زنان خوب می دانند که استعمال بوی خوش مثل عطر ، چهره زیبا ،صدای دلربا و . . . همه ابزار ایجاد کشش است.
۶-پیامدهای اقتصادی
نظام سرمایه داری غربی برای ایجاد بازار بیشتر و بدست آوردن مواد اولیه ارزانتر و در نتیجه تحصیل سود بیشتر نیاز به گسترش هر چه افزونتر بازار مصرف دارد. از این روست که هر روز با کمک دانشمندان علوم مختلف و با مطالعه بروی حالات درونی بشر و جوامع انسانی نیازهای کاذب ایجاد کرده و خود در صدد پاسخ گویی به آنها برمی آید. و در این میان برای دست یابی به اهداف پلید خود سعی در بهره کشی از وجود زن نمود، اما نه از نیروی بدنی و قدرت زن، بلکه از نیروی جاذب و زیبایی او از گرو گذاشتن شرافت و حیثیتش و از قدرت افسونگری او در تسخیر و تخدیر اندیشه ها و اراده در تحمیل مصرف بر مصرف کننده و شاه کلید این امر از میان برداشتن حجاب و عفاف زنان بود تا بدین وسیله در ایفای نقش خود یعنی در اشاعه و تبلیغ و تحمیل کالاهای مصرفی و آرایشی و . . . آزادتر و موفق ترباشد. بدین ترتیب زنان( مسخ شده) که بایستی نقش مربیان و معلمان و نقش پرستاران فکری و روحی و اخلاقی افراد جامعه را بازی کنند، به برده هایی رام و مطیع و کنیزانی مدرن تبدیل شدند که مهمترین هنرشان خودآرایی وخود نمایی و به نمایش گذاردن مدهای مختلف لباس و وسایل آرایشی و . . . در کوچه و خیابانها بود. پس رفع حجاب در ایران میزان ارزی که بابت خرید و واردنمودن لوازم آرایشی سیر صعودی داشته و مصرف این کالاها بطور اقتصادی بالا رفته بطوری که (در سال ۱۳۱۶ فقط دو سال بعد از کشف حجاب رضا خانی ) ارزی که بابت خرید لوازم آرایشی از کشور خارج شد یک میلیون ریال بوده، ۴ سال بعد یعنی در سال ۱۳۵۵ ارز خارجی بابت این نوع کالاها ۵۰۰ برابر یعنی ۵۳۵ میلیون ریال بود که البته این آمار مازاد بر تولیدات داخلی بود. تنها در تهران ۱۸ فروشگاه مخصوص لوازم آرایشی وجود داشت که میزان فروش متوسط آنها به صد هزار ریال در روز بالغ میشد.
(روزنامه اطلاعات مورخ ۵/۹/۴۷ در این باره می‌نویسد:
تنها در ظرف یکسال ۲۱۰ هزار کیلو مواد و لوازم آرایشی از قبیل ماتیک، سرخاب، کرم، پودر و سایه چشم برای مصرف خانم ها وارد شده است از این مقدار ۱۸۱ هزار کیلوگرم آن انواع کرم بوده است. و در این مدت به ۱۶۵۰ قوطی و ۲۵۰۰ دوجین پودر صورت و ۴۶۰۴ عدد روژلب، ۲۲۸۰ عدد صابون لاغری و ۲۲۸۰ عدد آمپول آرایشی اجازه ورود داده شده است.
روزنامه سپید دیماه در شماره سال ۱۳۴۵ خود می نویسد: امسال بیش از یک میلیون و چهارصد هزار تومان برای جراحی بینی توسط خانمها خرج شده است)
علاوه بر این، فلج نمودن نیروهای کار و فعالیت جامعه در سطح ادارات و کارخانجات و موسسات فرهنگی.
شهید مرتضی مطهری در اینباره می فرمایند، آیا اگر زن ساده و سنگین بدنبال کار خود برود برای اجتماع بهتر است یا آنکه برای یک بیرون رفتن چند ساعت پای آئینه و میز توالت وقت خود را تلف کند و زمانی هم که بیرون رفت، تمام سعی او این باشد که افکار مردان را متوجه خود سازد و جوانان را که باید مظهر اراده و فعالیت و تصمیم اجتماع باشند به موجوداتی هوسباز و چشم چران و بی اراده تبدیل کند؟ عجبا! به بهانه اینکه حجاب، نیمی از افراد اجتماعی را فلج کرده است، بی حجابی و بی بند و باری تمام افراد زن و مرد را فلج کرده اند.

پیـامـد اجتمـاعی
الف- خانواده
یکی از عمده ترین پیامدهای بی حجابی در این زمینه ایجاد و افزایش فاصله تیپ جوان و قشر غربزده با کل جامعه و همچنین ایجاد تنش و تضادهای اجتماعی است. زنان و دخترانی که چادر یا مقنعه خود را بر می دارند در واقع دیواری بین آنان و افراد نسل گذشته جامعه ایجادمی شود و مقدمات فاصله گرفتن آنان از نسل پیشین، مانند مادر و مادربزرگ و عمه و خاله خود آنها فراهم می گردد از یک سو نسل پیش اینها رامنحرف و بی دین و لا مذهب تلقی می کند و از سوی دیگر اینان بزرگان خود را «عقب افتاده» و «مرتجع»، «جاهل»، «خرافاتی» می پندارند لذا فاصله نسلها بیشتر و بیشتر و تنشهای اجتماعی میان جامعه زنان افزایش می یابد. این جور بدبینی موجب می شود که دختران غربگرا شوند، و در برابر کل ارزشها و طرز تفکر و شیوه زندگی بزرگان خود عقده دار شوند و بدین سان خود را در تعارض و مقابل با منش ها و گرایشها و ارزشهای اجتماعی و خانوادگی دیده و در نتیجه در صدد مقابله یا فرار از سنتها و معیارهای فوق برآیند. جامعه اینان را نمایندگان فرهنگ بیگانه دانسته و اینها نیز به طور واکنشی وادار به مقابله و موضع گیری علیه اصول و ضوابط حاکم بر جامعه و ارزشهای فردی و اجتماعی و خانوادگی خود می شود. چرا که نمی توانند هم «چادر» و «روسری» را بر دارند و هم به اصول و احکامی گرایش داشته باشند که حجاب را لازم می شمارد. لذا انبوهی از زنان و دختران نسبت به جامعه و ملت خویش احساس تنفر و انزجار نموده و در عین حال مدل بیگانه و غربی را مورد ستایش و تمجید و تجلیل قرار می دهند.
از آثار و پیامدهای دیگر بی حجابی در اجتماع، سست شدن پیوند زناشویی و گسیختگی بنیاد خانواده و در نتیجه افزایش میزان طلاق، از یک سو و گسترش فساد و فحشا و تباهی و همچنین شیوع بیماریهای روانی و اخلاقی از سوی دیگر می باشد.
زیرا که خانواده اولین و مهمترین نهاد اجتماعی یک جامعه بشمار می آید. ثبات خانواده که مرکز عشق و امید و تحقق آرزوهای شیرین جوانان می باشد تواناییهای فرد را افزایش و جامعه استوار و پویا خواهد ساخت. بی تردید نهاد خانواده تنها با پاسداری از حجاب ؛درخشش وبالندگی لازم را پیدا می کند زیرا اگر جامعه ای حجاب را به صورت کامل رعایت کند و تمتعات جنسی به محیط خانواده محدود گردد؛جوانان به ازدواج روی آورده و خانوادهای تشکیل شده نیز ثبات بیشتری می یابند.
اما اگر خودآرایی و تهییج جنسی در جامعه رواج یابد و بهره برداری جنسی در خارج از محیط خانواده میسر گردد وجوانان زیر بار مسئولیت ازدواج نرفته و خانوادهای تشکیل شده روزبروز متزلزل تر می گردد.
اگر ما با نگاه دقیق وضع خانواده هایی را که متلاشی شده اند مورد مطالعه قرار دهیم به آسانی در می یابیم که عمده ترین عامل آن ضعف اصول اخلاقی و سرد و بی رونق بودن کانون خانوادگی و عدم وجود روابط عاطفی و صمیمی و عدم توافق اخلاقی در زندگی زناشویی می باشد که اغلب از آزادی روابط جنسی و کشانیدن تمتعات جنسی به بیرون از خانواده نشات می گیرد.
«در رژیم منفور پهلوی نیز یکی از علل و عوامل عمده افزایش طلاق و نابودی بنیان خانواده ما به جهت کشانیدن استمتاعات و التذاذهای جنسی زن و مرد به خارج از محیط خانواده و برداشته شدن حجاب و عفاف از میان زنان و دختران بود و وقایع ثبت شده ازدواج و طلاق کشور بر حسب مناطق شهری روستایی.
ازدواج    طلاق
سال    کشور    شهری    روستایی    کشور    شهری    روستائی
۱۳۵۱    179    94    85    18    15    3
۱۳۵۲    203    108    95    19    16    3
۱۳۵۳    213    114    99    20    17    3
۱۳۵۴    154    88    66    17    14    3
۱۳۵۵    168    104    64    18    15    3
۱۳۵۶    179    110    69    17    14    3
۱۳۵۷    184    116    68    15    12    3

همانطور که در جدول فوق ملاحظه می شود به جهت نفوذ فرهنگ بیگانه و در نتیجه رواج فساد و بی بند و باری و عدم استحکام خانواده در شهرها آمار طلاق بالاتر و در روستاها به علت پایبندی روستائیان به سنت و فرهنگ ملی و مذهبی و حفظ حجاب و عفاف در بین زنان روستایی آمار طلاق پایین تر می شود.»
بدون شک افزایش میزان طلاق در کشور، افزایش میزان مفاسد دیگری، نظیر روی آوردن مردان و زنان بدنبال آن فرزندان بی خانمان و بی سرپرست ایشان به فساد و اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی و آلودگیهای جنسی و بزهکاری و خودکشی و انحرافات فکی و اخلاقی را در پی خواهد داشت.
سست شدن پایه های خانواده و گریز از ازدواج
تحکیم خانواده که بر اساس محبت، صمیمیت، انس، وحدت و همدلی و دلسوزی همسران استوار می گردد از مهمترین مسائل خانوادگی به شمار می رود و آنچه بنیان خانواده را متزلزل کند از بدترین آفت های آن به حساب می آید.
بدحجابی و حضور تحریک آمیز زنان و دختران در صحنه های اجتماعی، نظر هر مرد متاهل و مجری را به خود جلب می کند. اگر بیننده متاهل باشد با توجه به غریزه تنوع طلبی و زیبا خواهی که دارد بخشی از توجه خود را متوجه آنان می کند و در نتیجه به همان اندازه گرایش به همسرش را که همواره با او زندگی می کند کاهش می دهد گرچه بسیاری از زنان خودنما زیبایی همسر بیننده را ندارند اما تازگی و تنوعی که دارند کمبود زیبایی آنها را به طور موقت تدارک می کند وقتی چشمهای مردی در محیطهای مختلف اجتماعی از دیدن زنان و دختران کامیاب شود طبعاً میزان علاقه او به همسرش کاهش می یابد زیرا بخش عمده ای از علاقه مرد به همسرش از ناحیه نیازهای جنسی تامین می شود که این نیاز را زنان جلوه گاه جامعه به طور نامشروع بر آورده می سازند. این کار علاقه بسیاری از پیوندها را با سستی همراه می سازد و مسائل اخلاقی مختلفی را به بار می آورد به گونه ای که در نوع نگرش مرد به همسرش تاثیر منفی می گذارد.
کج خلقی، بهانه گیری، بی میلی در همراهی با همسر از ره آوردهای جلب توجه مردان به زنان بی تقوای جامعه است، و حتی کار به جایی می رسد که مرد همسر شرعی و قانونی خود را مزاحم کامیابی های خود می داند و به خاطر همین بینش از او متنفر می شود.
حال اگر بیننده مجرد باشد با توجه به این که چشمان او از مناظر شهوت انگیز زنان بدحجاب بهره مند می شود، به راحتی تن به تعهدات زندگی مشترک نمی دهد و از زنان و دخترانی که به طور رایگان چشمان گرسنه او را کامیاب می کنند بهره غیر شرعی می گیرد و ازدواج را به تاخیر می اندازد. این واقعیت تلخ در کشورهای غربی رواج کامل دارد و در کشورهای اسلامی نیز وجود دارد.
بدون تردید تاخیر ازدواج پسران جوان تنها به مشکلات اقتصادی یا تحصیلی آنها مربوط نمی شود بی توجهی به تقوای جنسی و لجام گسیختگی زنان و دختران خودنما در این تاخیرها که آفتش به آنها نیز سرایت می کند مربوط می شود. وقتی دختران بدون پیمان همسر داری و هزینه ها و تعهدات شرعی و قانونی، خود را در معرض نگاههای جوانان قرار می دهند آنها برخود لازم نمی دانند که آنچه را به طور رایگان به آنها می رسد را با بهای سنگین ازدواج به دست آورند.
(امنیت و سلامت روحی و اخلاقی مردان نیز در این بین صدمه می بینند و اشتغالهای ذهنی آنان از تحریکات جنسی انباشته شده و از کار و فعالیت سالم و سازنده چه در محیط خانواده و چه در اجتماع باز می مانند.)
چه بسیار مردانی که با وجود داشتن همسر و فرزند چنان تحت تاثیر خودنمایی زنان دیگر قرار گرفته اند که قدرت عاقبت اندیشی و تشخیص مصالح را از دست داده اند و دست به کارهای خطرناکی زده اند و موجب از هم پاشیده شدن کانون خانواده گشته اند. چه بسیار مردان جوانی که قدرت و موقعیت ازدواج را نداشته و به خاطر وجود همین کشش ها دچار انحرافات مختلفی شده اند. تا آنجا که گاهی چنان در فساد غرق شده اند که قدرت برگشت برای او وجود نداشته و تا آخر عمر در دام تباهی و فساد اسیر مانده اند- آیا این خیانت در حق جامه نیست که یک زن به خاطر خودخواهیها طوری در جامعه خودنمایی کند که این تبعات اسفبار را داشته باشد.

طلاق
در بروز پدیده شوم طلاق عوامل متعددی دخیل هستند. از عوامل مهم طلاق می توان یکی به پدیده تبرج زن و ضعف اخلاقی مرد اشاره کرد و دیگر پدیده تجمل گرایی و مدپرستی زن و فقر اقتصادی مرد را نام برد.
در این رابطه بی اعتمادی و بدبینی نیز دخیل است، چرا که هر یک احتمال خیانت و بی وفایی را نسبت به خود می دهند، و به برخی از این موارد اشاره می شود.
تبرج زن و ضعف اخلاقی مرد
در نگاه مردان زنان به سبب تفاوتهایی که با یکدیگر دارند از نظر عاطفی و جاذبه های جنسی و اخلاقی زناشویی نیز با یکدیگر فرق دارند. این تفاوتها شامل سیمای زن (صورت و مو) آهنگ صدا، لباس و بوی بدن یا عطر، تناسب اندام، عشوه های خاص هر زن امتیازات ویژه مانند تمیزی و هنر خانه داری و یا…
این تصور در مردان هر چند پاره ای از سرشت آنان نباشد، امری انکار ناشدنی است و تحت تاثیرعوامل محیطی شدت و ضعف دارد.
باید پذیرفت که آنچه سبب عشق و علاقه می شود و گاهی مردی را با وجود داشتن همسر خوب، به دیگری علاقمند می کند وجود همین تفاوتهاست. مرد هر چند دارای همسر خوبی باشد آنگاه که پیوسته دیدگانش به زنانی افتد که از نظر سیما و صدا و اندام و عشوه های خاص زنانه از همسر خود ممتازترند نوعی علاقه یا عشق یا تمایل غیر ارادی به ایشان در او پدیدار می شود.
اگر زنی به جلوه گری بپردازد و با لباس و بوی عطر و عشوه زنانه بدون پوشش کافی میل نهفته را در افراد بیدار می سازد، تمایلات و هوس های بی پایه را که تنها منشا آن، کشش های جنسی زودگذار است، بر می انگیزند و شدت می بخشد و از طرفی نسبت به همسر خود بی علاقه می شود.
تجمل گرایی و مدپرستی
مدپرستی، نودوستی و تنوع و تجمل خواهی غالباً در خانواده سبب اختلاف و جدایی می گردد و چون در آمد بیشتر خانواده ها تکافوی تهیه تمام تجملات و لباسهای گوناگون زن را نمی دهد عامل مشاجره و اختلاف و سرانجام طلاق می شود.
اگر در جامعه ای تجمل گرایی و مدپرستی رواج یابد، اگر مردم بخواهند مطابق مد روز رفتار کنند باید هر لحظه به شکلی در آیند. اگر کسی از طرح قبل استفاده کند اینگونه استنباط می شود که از نظر اجتماعی فردی تنگدست یا عقب افتاده است او از همین جاست که عقده ها و کینه ها و حسادت ها پدید می آید. تقلید و مشاجرات خانوادگی شدت می گیرد و در این میان مردی که نتواند خواسته های خانواده اش را بر آورده سازد از سوی آنها فردی بی کفایت معرفی می شود و آنکه وضع مالی بهتری دارد هر چند خدا را هم نشناسد. مردی با کفایت و خانواده دوست معرفی می گردد.
با رواج پدیده مدگرایی در جهان، اختلاف و طلاق میان مردم رو به ازدیاد گذاشته است. جامعه شناسان علامت بروز این حادث را اینگونه اظهار کرده اند که سطح توقعات بانوان و تجمل گرایی و شیک پوشی آنها با رواج مدگرایی اوج گرفت و در نتیجه دلسردی، گله مندی و انتظارات روز افزون زن، خانواده را دچار اضطراب و اختلاف نمود و در نهایت منجر به فروپاشی کانون خانوادگی می شد و کودکان بسیاری در این میان بی سرپرست ماندند که خود معضلی برای جامعه امروزی به شمار می آید.
بی اعتمادی
در فضایی که زن در پی جلوه گری و بدست آوردن دل دیگران است و میل دارد خود را آراسته و زیبا نشان دهد و در حرکات خود دلربایی کند، مرد نیز با دیدن زنان آراسته که نوعی تازگی برای او دارند از همسر خود دلزده می شود، و جو بی مهری و دلسردی در خانواده حاکم می شود و علاقه و انس و محبت بین طرفین کم می شود و هر مساله بی اهمیت و ناچیزی تبدیل به مشاجره و درگیری های لفظی و غیره می شود همسران نیز به هم بدبین می شوند چرا که هر یک احتمال خیانت وبی وفایی نسبت به خود را می دهد و می دانیم که این احتمال نیز قوی است. نمونه های آن را بارها در مطبوعات  و رسانه های جمعی حتی در اطرافیان خود مشاهده کرده ایم.
خود این بی اعتمادی در دراز مدت سبب فرسودگی اعصاب و روان دو طرف می شود و محیط خانه که باید محیط امنیت و آرامش باشد به کانون دلهره و اضطراب و ترس تبدیل می شود و هر روز هر یک از همسران منتظر است که بیگانه ای از راه برسد و کاشانه او را ویران کند.
آیا کانون خانواده که باید سازنده و تربیت کننده نسل جامعه باشد در چنین اوضاعی می تواند کارکرد صحیح خود را داشته باشد؟
آیا مرد با علاقه و پشتکار برای تامین خواسته های خانواده خود تلاش می کند؟
آیا زنی که هر روز منتظر است زن دیگری زندگی او را تصاحب کند به تربیت صحیح فرزندان خود همت می گذارد؟
آیا تحمل سختیها و مصائب زندگی را به راحتی می پذیرد؟
هر دو دائم از خود می پرسند چرا، برای چه کسی باید متحمل مشقات زندگی باشد؟ و هزاران سوال بی جواب است در این حالت ضربه اصلی به فرزندانی که سازندگان اجتماعی فردا هستند خواهد خورد و با هزاران عقده فرو برده در جامعه حضور خواهند یافت.



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

بد حجابی -بخش ۱

497

بازدید

بد حجابی -بخش ۱ ۲٫۰۰/۵ (۴۰٫۰۰%) ۱ امتیاز
بیان مساله
بی شک پوشش زن در برابر مرد بیگانه یکی از ضروریات دین اسلام است که نمی توان درباره جنبه اسلامی آن تردیدی به خود راه داد در قرآن کریم و روایات وارده از پیامبر و ائمه معصومین- علیهم السلام- و نیز در کلمات فقها به وجوب حجاب و کیفیت آن تصریح شده است.
بنابراین همه ادیان الهی در پاسخ به ندای درونی فطرت حجاب را بر زنان واجب دانسته اند و اسلام که آخرین آیین الهی و بالطبع کاملترین دین است و برای همیشه و همه بشریت، از طرف خداوند عالم نازل شده است لباس را هدیه ای الهی معرفی نموده و وجوب پوشش زنان را با تعدیل و انتظام مناسبی به جامعه بشری ارزانی داشته است از انحرافات و یا افراط و تفریطهایی که در زمان پیامبران در پوشش زنان وجود داشته است اجتناب نموده و در تشریع قانون، حدی متناسب غرایز انسانی را در نظر گرفته است.
حجاب و پوشش اسلامی از جمله مسائلی است که چند سال اخیر در کشور ما بصورت گسترده مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. و عده ای از افراد سئوال می کنند که:
منظور از حجاب چیست؟
به چه چیزی حجاب اسلامی اطلاق می شود؟
چرا ما باید پوششی تحت عنوان چادر داشته باشیم؟
چرا ورود زنان در جامعه منوط به حجاب آنها می باشد و…
به نظر این افراد حجاب یعنی پوشانیدن بدن به هر طریق که باشد و در هر صورتی که باشد کفایت می‌کند، در صورتیکه در شرع مقدس هر پوششی حجاب محسوب نمی شود بلکه پوششی را حجاب می‌شمرد که حدود آن در شرع مشخص شده است. اگر پوشش بر اساس آن معیار باشد حجاب است وگرنه آن پوشش را نمی توان حجاب شمرد.
حال برای یافتن پاسخی مناسب برای این پرسشها بر آن شدیم که پژوهشی در این موضوع صورت گیرد تا روشن گردد که علت اساسی بیان این مخالفتها چیست؟ چرا عده ای مخالف با این امر ضروری اسلام هستند؟ و چرا عده ای این پدیده مهم اخلاقی و اجتماعی را زیر سئوال می برند و در صدد از بین بردن حیا و حجاب در بین زنان هستند؟
در این پایان نامه بعضی از علتهای بد حجابی از دو بعد فردی و اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته تا اینکه معلوم گردد که آیا علت مخالفت با این امر خود شخص است یا علت آن مربوط به اجتماع و خانواده می باشد و بالطبع اگر کسی چنین طرز فکری را از حجاب داشته باشد، و مخالف آن باشد و آنرا عامل عقب ماندگی و واپس گرایی بداند، پیامدهایی برای فردو اجتماع در پی خواهد داشت، زیرا آثار بد حجابی افراد، هم به خود فرد و هم به اجتماع و دیگران و مخصوصاً به قشر جوان مملکت بر می گردد، که بعضی از فشارهای روحی و روانی دختران و پسران ریشه در همین عامل ضد اخلاقی دارد.
بنابراین برای ترویج حجاب و پیاده کردن آن در جامعه نیاز به راهکارهایی است که بتوان با توجه به آن حجاب را ترویج داد و از بی حجابی و بدحجابی جلوگیری نمود.

ضرورت موضوع
جامعه اسلامی جامعه ای است ارزش مدار و آرمانی که حفظ و تقویت این ارزشها می تواند در پیشبرد اهداف متعالی مکتب حیات بخش اسلام موثر واقع شود و بالعکس عدم پایبندی به ارزشها و یا کم رنگ شدن آنها باعث دور شدن جامعه از اهداف آرمانی خود خواهد شد.
یکی از این ارزشهای مهم موضوع حجاب است که با مشاهدات عینی ملاحظه می شود برخی از بانوان جامعه این امر را جدی تلقی نمی کنند و با رعایت نکردن موازین اسلام لطمه ای به خویش، و پیرو آن به اجتماع و خصوصاً نسل جوان و نوجوان جامعه وارد می شود، و از این طریق جامعه اسلامی را به طرف انحطاطات اخلاقی و اجتماعی پیش می برد. و از آنجایی که شناسایی مساله و توجه به اصل موضوع اولین مرحله برای ارائه راه حل می باشد، لازم دانستم پژوهشی در این زمینه ارائه دهم، باشد که این امر، مورد دقت و توجه مسئولین امر قرار گرفته و در جهت بهبود وضع موجود موثر واقع شود.

پیشینه موضوع
حجاب صحیح اسلامی از آن موضوع هایی است که همواره مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و آثاری در این زمینه به نگارش در آمده است، که از جمله آنها:
۱- کتاب علل فساد و بدحجابی زنان نوشته احمد رزاقی است که این کتاب بیشتر به بیان علتهای فساد و بد حجابی زنان پرداخته است در این کتاب علت العلل بد حجابی را ضعف ایمان معرفی کرده است و بعد از آن خانواده و بطور اخص برای مادر بیشترین نقش را در حجاب زنان و دختران جوان می داند.
۲- کتاب حجاب در عصر  ما نوشته محمد رضا اکبری این کتاب علاوه بر بیان علت بدحجابی به پیامدهای بدحجابی نیز اشاره کرده است و می گوید ثمره اصلی بد حجابی فرو پاشیدن و تزلزل خانواده و از بین رفتن حیا و عفت که منجر به طلاق و بالطبع زیاد شدن کودکان بی سرپرست می شود و در مقابل آن رعایت حجاب طبق شئونات اسلامی باعث تداوم و استحکام خانواده و ایجاد مهر و محبت و اعتماد متقابل میان زن و شوهر می شود از جمله راهکارهایی که می توان برای مبارزه با این پدیده شوم ارائه داد در این کتاب بالا بردن اعتقادات و ایمان به عالم غیب را بیان نموده است تا از این طریق بتوان گامی درست در جهت بالا بردن حجاب در جامعه برداشته شود.
۳- مجله شمیم یاس شماره دهم دی ۱۳۸۲، خانم حکیمی در این مجله بعد از ذکر تاریخچه بدحجابی پیامدهایی را برای آن ذکر نموده است که مهمترین پیامد آن تزلزل خانواده می باشد و پیامدهای دیگر را نیز بعد از آن ذکر نموده است.
البته کتابهایی که فقط تاریخچه و علل بدحجابی را بیان کرده باشد زیاد در دسترس نیست در کتابهای موجود علل بدحجابی از ابعاد مختلف بیان نشده است و در برخی از این کتابها پیامدهای بد حجابی از ابعاد مختلف بررسی شده است. در این پایان نامه پژوهشگر بعد از ذکر تاریخچه بدحجابی در صدد بیان علل و به دنبال آن پیامدهای بدحجابی از دو بعد فردی و اجتماعی است. که در آخر هم راهکارهایی را پیشنهاد نموده است تا شاید مورد توجه قرار گیرد.

اهداف موضوع
انسان فطرتی خداخواه و خواهان رشد و کمال دارد و با کسب شناختی نسبی از پروردگار عالم آوای عبودیت سر می دهد و با میل و اشتیاق در برابر دستورات و نواهی الهی سر تسلیم فرود می آورد.
پوشیدگی زن یکی از ارزشهای بزرگ اسلام است که اگر به سبکی زیبا و منطقی، جامع و قلمی شیوا و رسا به آن پرداخته شود، از آن استقبال می کند و از برکات فراوان انتخاب حجاب بهره مند می گردد و از آفت های متعدد و زیانبار بی حجابی و بدحجابی مصون می ماند.
حجاب اسلامی همواره مورد بحث و بررسی قرار گرفته است کتابهایی در این زمینه به زیور صحیح آراسته گردیده اند که هر کدام در بردارنده بخشی از مباحث این حکم الهی است.

اهداف موضوع
الف- هدف کلی:
تبیین پدیده بدحجابی در جامعه
یافتن راه حل صحیح و مناسب جهت مقابله با آثار و مظاهر فساد و تباهی و بی عفتی و بی حجابی در گرو شناخت عمیق علل و عوامل تظاهر به بدحجابی و فساد گستری است.
ب- اهداف جزیی:
تبیین علل فردی و اجتماعی بد حجابی
تبیین پیامدهای فردی و اجتماعی بدحجابی
تبیین راههای مبارزه با بدحجابی
واژه لغوی حجاب
حجاب در لغت: حجاب واژه ای است عربی با معانی متعدد، پوشش، وسیله پوشیدن، حائل و… در کتاب «لسان العرب» درباره معانی آن چنین آمده است:
«حجاب به معنای پوشش است زن محجوبه یعنی زنی که بوسیله ای پوشیده شده است. هم چنین حجاب نامی است برای آنچه بدان خود را می پوشاند. آنچه میان دو چیز حائل گردد نیز حجاب نامیده می شود جمع آن «حجب» است کلام خداوند متعال که می فرماید: «وهن بیننا و بینک حجاب» بدین معناست که میان ما و شما حاجز و فاصله ای در نحله «روش» و دین وجود دارد»
در زبان فارسی- با توجه به این که واژه حجاب عربی است- معانی متفاوتی برای آن نقل شده است در فرهنگ عمید برای «حجاب» معانی ذیل ارائه شده است:
«پرده، ستر، نقابی که زنان چهره خود را بدان پوشانند، روی بند، برقع، چادری که زنان سر تاپای خود را بدان پوشانند»

واژه اصطلاحی حجاب
معنای اصطلاحی حجاب همان پوشش مخصوص زنان است و گاهی هم به معنای پرده و حاجز می آید؛ مانند این آیه «و اذا سالتموهن متاعا فاسئلوهن وراء حجاب»
در شرع برای حجاب سه اطلاق وجود دارد.
۱- این که زن تمام اجزای بدنش را مگر آن مقداری که مجاز شمرده شده است از هر ناظری که نگاه کردنش بدان زن جایز نیست بپوشاند.
۲- این که در بیت خویش بماند و جز هنگام ضرورت از آن خارج نشود.
۳- حایلی که بین زن و مرد نامحرم ساتر قرار می گیرد.
همانطور که ملاحظه شد برداشتهای که از حجاب شده مختلف است و علت اختلاف آن از معانی لغوی حجاب ناشی شده است استاد شهید مطهری «ره» در معنای اصطلاحی حجاب می فرماید «کلمه حجاب هم به معنای پوشیدن و هم به معنی پرده و حجاب، بیشتر استعمالش به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می دهد که پرده، وسیله پوشش است شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت، هر پوششی حجاب نیست آنگاه با ذکر مواردی از آیات و روایات و نقل سخنان ابن خلدون که در آنها واژه حجاب به معنای «پرده» بکار رفته است می فرماید:
«استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن، یک اصطلاح نسبتاً جدید است در قدیم و مخصوصاً در اصطلاح فقها، کلمه ستر که به معنی پوشش است بکار رفته است. فقها در کتاب الصلوه و چه در کتاب النکاح که متعرض این مطلب شده اند که کلمه «ستر» را بکار برده اند لغت حجاب پرده است و اگر در مورد پوشش کار برده می شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده که عده زیادی گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود»
از مجموع این کلمات می توان چنین نتیجه گیری کرد که واژه حجاب گرچه در لغت اغلب به معنای پرده و حائل استعمال شده است وشاید پوشش زن را به اعتبار پشت پرده واقع شدن، حجاب نامیده اند اما بطور مسلم، امروزه- بویژه در معنای مصطلح واژه حجاب فقط به معنای پوشش مخصوص زنان بکار می رود و از معنای پرده نسخ شده است. از این رو در کلمات فقها و مفسرین متاخر و نویسندگان معاصر، به جای کلمه «ستر» یا پوشش زنان از واژه حجاب استفاده می شود.
البته واژه حجاب در کتابها و عبارات عرفانی، معنای مصطلح دیگری دارد.

حجاب صحیح اسلامی
اسلام بنا بر مصالح زیادی مخالف هرگونه تحریک و تهییج جنسی در خارج از خانواده و خارج از روابط زناشویی می باشد. البته همان که این مصالح مربوط به خود انسان است نه مربوط به چیزی خارج از وجود او و همه مفاسدی که از کشیده شدن تحریکها و تهییجهای جنسی به اجتماع و خارج از خانواده بوجود می آید دامن گیر خود انسانها می شود.
حجاب اسلامی و کامل، حجابی است که در آن هیچ نوع جلب توجه و تحریکی وجود ندارد. در رساله های علمیه چنین می خوانیم «بر زنان واجب است تمام بدن خود را به استثناء وجه وکفین از نامحرم بپوشاند.
وجه یعنی صورت، کفین یعنی دستها تا مچ،‌ پوشش دستها و صورت در صورتی واجب نیست که آرایش و زینت نشده باشد و نگاه به آنها موجب مفسده نباشد.
اینک به چند نمونه از حجابهای غیر اسلامی که بنابر نظر فقها جایز نیست اشاره می کنیم.
اما قبل از بیان نمونه ها ذکر نکته ای لازم است که تا علت غیر جایز بودن بعضی از حجابها روشن شود .
خانمها در ارتباطشان با نامحرم در حالتهایی قرار می گیرند که اگر از پوشش مناسب برخوردار نباشند ارتباط آنها موجب مفسده و گناه می شود. بعضی از این حالتها عبارتند از:
دادن چیزی به نامحرم یا گرفتن چیزی از آن.
کار کردن در مقابل نامحرم در منزل یا خارج از منزل.
مرتب کردن چادر، سوار شدن به اتومبیل یا خارج شدن از آن.
غذا خوردن در مقابل نامحرم…
و در این قبیل موارد، احتمال نمایان شدن بدن زن در صورتی که حجاب مناسب طبق گفته فتاوا نباشد وجود دارد.
برای سهولت در یادگیری حجابها را- به سه دسته، همراه با چند مثال تقسیم می کنیم.
۱) حجابهای غیر جایز با چادر
پوشیدن چادر بدون روسری یا مقنعه ای که موها و سرو گردن را بپوشاند.
پوشیدن چادرهای نازکی که موها و یا دستها و اندامها از پشت آن نمایان است.
پوشیدن چادری که دارای رنگ تند و مهیج باشد به طوری که توجه نا محرم را جلب کند.
۲) حجابهای غیر جایز بدون چادر
پوشیدن مانتو یا لباس کم حجم بدن که برجستگیهای آن را نپوشاند به طوری که ایجاد تهییج و تحریک کند.
پوشیدن مانتو یا آستینهای گشاد به طوری که در بعضی ارتباطها از مچ را نپوشاند.
پوشیدن مانتو یا لباسی که رنگ تند و مهیج دارد.
پوشیدن مانتویی که طوری دوخته یا تزیین شده که توجه را به خود جلب می کند. مثلاً روی سینه یا پشت آن چیزی از قبیل دکمه یا گل و… قرار داده، که جلب نظر کند. یا پشت و بغل آن چاکهای بلند داده شده به خصوص زن از پایین تنه و زیر آن پوشش مناسبی نداشته باشد.
۳) پوشش مربوط به پا و سر
 پوشیدن جورابهای نازکی که پوست پا را نمی پوشاند.
پوشیدن روسری یا مقنعه ای که تمامی مو را نپوشاند یا استفاده از روسری و مقنعه بطوری که تمامی مو را پنهان نکند.
-بستن مو وجمع کردن آن در پشت سربه نحوی که بر آمدگی آن مشهود باشدوجلب نظر کند.
پوشیدن کفشهای صدادار به نحوی که جلب نظرنامحرم کند ومفسده ایجاد نماید.
نمایان شدن موی مصنوعی که به موی خانمها وصل است هم چنین نمایان شدن کلاه گیس نیز جایز نمی باشدحتی اگرموی وصل شده از جنس موی مرد باشد.
۴) با حجابهای بی حجاب
حال که به بحث حجابهای غیرجایز رسیدیم خالی از لطف نیست حدیثی از پیامبر «ص» درباره زنهایی که در عین پوشش بی حجابند ذکر نماییم این حدیث حقیقتاً از پیش گوییها و معجزات پیامبر«ص» می باشد:
«دو گروهند که اهل آتش هستند و نمی خواهم که آنها را ببینم: گروهی که تازیانه در دست دارند و مردم را با آنها می زنند (ظالمان) و دیگر زنهایی که پوشیده اند ولی برهنه اند (لباس نازک برتن دارند)، به شهوات متمایل هستند و مردان را به سوی خود جذب می کنند، موهای سرشان هم چون کوهان شتر  بر آمدگی دارد، اینها وارد بهشت نمی شوند و با اینکه بوی بهشت از مسافتهای دور به مشام می رسد بوی آن را استشمام نمی کنند .

تاریخچه بدحجابی
پوشاک و نحوه پوشش زن در طول تاریخ، دستخوش تحولات عظیمی گشته و فراز و نشیبهای زیادی را طی کرده است در مورد تاریخ بی حجابی، اگرچه دانشمندان از وجود برخی اقوام بدوی که مرد و زن آن هیچگونه پوششی نداشتند سخن به میان آورده اند اما از آن جا که به شدت نادر بوده، نمی توان آنرا مبدا تاریخ بی حجابی زنان قرار داد. تاریخ بدحجابی را می توان به اواخر قرن نوزدهم منتسب نمود که پس از رنسانس علمی، صنعتی اروپا و جنگ جهانی دوم و انقلاب صنعتی، زمینه لازم فراهم گردید. آزادی زنان و کنار گذاشتن حجاب مورد تشویق و تکریم قرار گرفت کارخانه داران بزرگ برای استفاده از نیروی کار ارزان قیمت و امکان حضور زنان در محیط کار، تبلیغات وسیعی را آغاز و زنان نیز در تلاش فراوان برای دست یافتن به حقوق از دست رفته خویش (!)‌ موجی را بوجود آوردند که «نهضت زنان برای آزادی» نام گرفت و در جرائد و مجلات درباره محاسن آن تبلیغات وسیعی انجام گرفت دامنه این اقدامات، کم کم کشورهای اسلامی را نیز فرا گرفت و به صورت سلاحی کار آمد برای تضعیف معنویت و اخلاق و سقوط جامعه اسلامی به کار گرفته شد و استعمار گران در ترویج آن از هیچ اقدامی فرو گذار نکردند.
«نخستین کشور اسلامی که به طور رسمی اقدام به کشف حجاب از بانوان نمود افغانستان بود. امان ا… خان پادشاه افغانستان بعد از مسافرت به اروپا به محض ورود به پایتخت اعلام نمود که زنان باید حجابها را کنار بگذارند و به عنوان نخستین مجری این طرح با همسرش بدون حجاب در مجامع و محافل ظاهر شد. این اقدام ناشایسته، موجب قیام عمومی شد و امان ا… خان ناچار به استعفا و ترک کشور گردید.
دومین کشور ترکیه بود که بعد از سقوط عثمانی، آتاتورک در سال ۱۳۱۳، فرمان منع حجاب را صادر  نمود در ایران، توسط رضاخان زمینه سازی برای بی حجابی همراه با الهام گرفتن از اقدامات آتاتورک آغاز گردید که مردم برای اعتراض به آن در تاریخ ۲۱ تیرماه ۱۳۱۴ در مسجد گوهرشاد، تحصن کردند و عده زیادی به خاک و خون خفتند رضا خان با نادید گرفتن خواسته های مردم مسلمان، در روز ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ به همراه ملکه و شاهدختهای بی حجاب به طور رسمی در دانشسرای مقدماتی تهران این عمل را به مرحله اجرا گذاشته و بعد از مدتی با زور نیزه به کشف حجاب پرداخت. این اقدامات توسط محمد رضا شاه نیز دنبال شد ولی به جز اندکی نا آگاه قانون حجاب همچنان در کشور حفظ گردید .
با پیروزی انقلاب سالامی به رهبری امام خمینی «ره» زنان با آگاهی بیشتر به پاسداری از حجاب اسلامی پرداختند و ارزش زن را تحت لوای حجاب جهانیان نشان دادند.
اینک با گذشت بیست و پنج سال از پیروزی انقلاب اسلامی و استحکام آن در منطقه و جهان، استراتژی استکبار جهانی، و ترویج فساد و بدحجابی در بین زنان و دختران و دور کردن جوانان از معنویت و فراهم آوردن زمینه گرایش به مظاهر مبتذل غرب می باشدکه لازم است با هوشیاری لازم، عمق فاجعه ای را که در صورت موفقیت دشمن شکل خواهد گرفت بشناسیم و برای مقابله با آن اقدامات لازم را به عمل آوریم.
همه می دانیم زیر پا گذاشتن قانون الهی حجاب، و روی آوردن به فرهنگ تبرج و آرایش و پدیده برهنگی و بی بند باری، یکی از مهمترین بیماری عصر کنون ماست وضعیت کنونی جوامع مختلف و شیوه زندگی مدعیان پیروی از شرایع الهی بشدت تاسف برانگیز است زیرا علی رغم وجوب حجاب و تاکید فراوان ادیان مختلف بر آن فرهنگ نیمه برهنگی و خود آرایی همچنان در بین زنان رواج دارد و ترویج نیز می گردد غم انگیزترین فاجعه معاصر آن است که انحراف، آزادی معرفی می شود با حجاب بودن ارتجاع و کوته فکری قلمداد می گردد.
پژوهشهای علمی پیشینیان هرگونه بی بند و باری و رعایت قوانین الهی را بندهای دست و پا گیر و تعصبهای بی جا انگاشته می شود زنان به فطرت، مذهب و فرهنگ خود پشت پا زده و به جای اندیشه به عواقب شوم تخطی از فرامین الهی، به کار زشت خویش افتخار می کنند.
به راستی چه عواملی موجب گشته است که قانون الهی حجاب نادیده گرفت شود؟ و این چنین بی حجابی یا بدحجابی در بین زنان تمام جهان از همه ادیان رواج یابد؟

فصـل دوم:

علـل بـد حجـابـی

بدون شک مجموعه ای از عوامل مختلف روانی، اجتماعی و سیاسی و فرهنگی در پدید آمدن و توسعه فرهنگ مبتذل خودآرایی نقش داشته است و ما در صدد بیان تعدادی از این عوامل هستیم.

علل فـردی
۱- نیاز به احترام و پذیرفتگی
یکی از نیازهای فردی، نیاز به احترام و پذیرفتگی است.
باید دانست نگرشهای ما به افراد دیگر، نگرشهای ما هستند. در نخستین دیدار با غربی ها مهمترین سئوالی که از ذهن ما می گذرد این است که آیا پذیرش متقابل به وجود خواهد آمد یا نه. پس از دیدار، نخست، غالباً توجه ما به این نکته متمرکز است که رابطه خود را با فرد دیگر چگونه بپرورانیم و هدایت کنیم، احترام و محبت او را نسبت به خود جلب کنیم. اگر بگوئیم اغلب اوقات اکثر مردم برای پرورش روابط متقابل با دیگران اولویت ویژه قائلند. شاید سخنی به گزاف نگفته باشیم. معمولاً انسانها به این فکر می کنند چه رفتار و یا عملی را انجام دهند تا مورد جذابیت و خواسته شدن واقع شوند.
شاید یکی از عوامل موثر در علاقمندی دیگران به یک شخص ظاهر جسمانی باشد.
مطمئناً این تصور تابشی بی حد و حصر نیست.
ولی دیده شده که اشخاص برای رسیدن به احترام و مورد قبول واقع شدن ابتدا قیافه ظاهری خود را ملاک دانسته اند و این طرز تفکر باعث شده که شخص نگرشهای خود را با اعمالش همسو کند. «روانشناسان معتقدند که رفتار تعیین کننده نگرشهاست»
اینکه ما به سوی کسی جذب شویم یا نه، بستگی به عوامل بسیاری دارد. اما برای بعضی از افراد جذابیت جسمانی اهمیت ویژه ای دارد.
این امر در زن به لحاظ ویژگی جسمی و روحی او دارای عمق بیشتری است و در او جلب احترام و توجه دیگران اهمیت خاصی دارد. چرا که زنان به موجب لطافت روحی، شیفته محبت و احترامند. پیامبر گرامی ما نیز بی جهت نبود که به رعایت حقوق زنان و گرامیداشت مقام آنان تاکید می ورزید. چرا که اگر زن ایمان استواری نداشته باشد برای ارضا این نیاز به شیوه های ناروا رو خواهد کرد و انجام هر رفتاری را برای رسیدن به این خواسته مجاز می شمرد.
از این رو هرگاه مشاهده کند با ناپوشیدگی اندام و جذابیت سیمایش، توجه و احترام دیگران را آسانتر به دست می آورد به خودنمایی و جلوه گری می پردازد. پس اگر به جنبه های دیگر زن توجه نشود او ظاهر خود را عرضه خواهد کرد، چرا که تمایل به برانگیختن احساسات دیگران و اشتیاق به پسندیدگی و پذیرفتگی، نیرومندترین محرک زندگی زن است و با موفقیت در این تمایل، زن در پیری هم شاداب خواهد زیست.
چرا که هدف زن از جلوه گری و نمایش زیبایی چهره و اندام و توازن حرکات و خوش آهنگی صدایش، مجذوب کردن روح افراد است. و لذا داشتن زیبایی و دلربایی حتی افتخار او است و در تحصیل و امتیازات اجتماعی بیشتر به این می اندیشد که وجودش مورد تحسین و تمجید و مایه شگفتی قرار گیرد، اما از آنجا که مرد بیش از توجه به شاهکارهای روحی زن مجذوب زیبایی ظاهری او می شود زن نیز روز به روز به همان سمتی می رود که تحسین برانگیزتر و جاذبه آورتر است «محرومیت از محبت و احترام» زن را بر خلاف میل باطنی اش، به جلب توجه و علاقه دیگران تمایل می سازد و همین امر زمینه ساز انحراف او و جامعه می شود. او چشمی می خواهد که نگاهش کند و گوشی که به سخنانش گوش کند و دلی که برایش بتپد.
از طرفی در جامعه ای که پوشیدگی زن مورد پذیرش قرار گرفته و زنان به میزان ناپوشیدگی خود مورد توجه و ارزش گذاری قرار گیرند، زن اگر بخواهد بهتر احترام شود و به نیازهایش زودتر رسیدگی شود ناگزیر است پیوسته از معتقدات و رفتار خود فاصله گیرد و روز به روز کم پوشش تر از قبل در اجتماع حضور یابد. زیرا در چنین جامعه ای به زنانی توجه می شود که از ظاهر زیباتر و دلرباتر و شغل بهتر بهره مندند.
در این جوامع دختران جوان برای «پذیرش اجتماعی» و «کسب موقعیت» و احترام و مصون ماندن از تحقیر به جلوه گری و خودنمایی روی می آورند. انسان موقعیت طلب است و همواره می خواهد در میان مردم از جایگاهی در خور توجه برخوردار باشد جایگاه بدو صورت حقیقی و کاذب محقق می‌شود که موقعیت حقیقی در اثر تحصیلی علم و فضائل اخلاقی بدست می آید اما برخی از زنان که فاقد این ارزشها هستند با نمایش زیبائیها و جاذبه های طبیعی و ساختگی زنانه خود سعی در جلب توجه دیگران می کنند تا به کمبودهای باطنی خود پاسخ دهد غافل از آنکه هرگز کسی نمایش زیبائیهای زنانه را دلیل بر شخصیت و جایگاه ارزشی او نمی گیرد ضمن اینکه موقعیتهای حاصل از تحرکات جنسی نیز تنها در بیمار دلانی بوجود می آید که خود کمترین اعبتاری ندارند زن اگر محروم از فضائل و ارزشهای انسان باشد اگر سراسر وجود خود را به طلا و زینتها و لباسهای فاخر تزئین کند ذره ای بر ارزش حقیقی او افزوده نخواهد شد چه اینکه هزار من تزئین و زیبایی به یک جو تقوا نمی ارزد. تحصیل واقعی جز از راه بدست آوردن زیبائیهای باطنی و فضائل انسانی و کمک پروردگار عالم میسر نیست.
۲- خودنمایی
برخی دختران وز نانی که تحت فشار تمایلات جنسی قرار دارند برای اطفای آتش شهوت دست به نمایش زیبائیهای خود می زنند تا شاید شعله های آتش شهوت آنها فروکش کند و برخی دیگر از  دختران و زنان میل دارند بصورت زیباتر نزد دیگران حضور یابند و با توجه به اینکه حجاب دینی زیبائیهای آنها را پوشش می دهد سعی در ناقص کردن حجاب خود دارند و به همین منظور بخشی از موهای سر و گردن خود را به نمایش می گذراند و سعی در پوشش لباسهای زننده، چند رنگ و یا بسیار شاد دارند و زواید تزئینی مختلفی را در پوشش خود مورد استفاده قرار می دهد و یا از کفشهای پاشنه بلند استفاده می کنند تا نوع قرار گرفتن در راه رفتن آنها تحریک آمیز و زیباتر شود و طنین یکنواخت آن توجه دیگران را جلب نماید و به هر شیشه و آیینه ای که در بین راه برخورد می کنند قیافه خود را مشاهده می کنند تا در صورت لزوم زیبایی خود را حفظ نمایند. غافلند که سادگی زن خود نوعی زیبایی ارزشی را به همراه دارد و پوشیدگی، زیبایی و ظرافت بدن او را در برابر آفتاب، سرما و آلودگیهای جدی بهتر حفظ می کند «امیر المومین «ع» می فرماید: صیافه المراه انعم و ادوم اجمالها پوشیدگی برای زن سودمندتر و زیبایی او را پایدارتر می سازد»
انسان هر حرکتی که می کند پشت سر آن انگیزه ای نهان است که رفتار او را شکل می دهد و بر آن اساس عمل می کند.
«انگیزه در روان شناسی مفهوم خاصی دارد و عبارت است از: «عاملی درونی که رفتار شخص را بر می انگیزد و جهت می دهد و آنرا هماهنگ می سازد»
هر انگیزه دارای دو عنصر اساسی است: اول سائق، دوم هدف یا پاداش.
سائق: پدیده ای (فرایندی) درونی است که شخص را به عمل وا می دارد.
نیاز:خواهش در اثر عدم تعادل فیزیکی و شیمیایی محیط درونی و یا روانی نیاز ایجاد می شود. وجود و یا عدم عنصری (مادی و غیر مادی) در بدن به دفع یا جذب حاصل می شود در حقیقت نیاز، خواهشی است که شخص و موجود می خواهد به آن برسد.
انگیزه و رفتار، از نیاز منشا می گیرند.
«رفتار آن دسته از فعالیتهای جاندار است که از بیرون در جاندار مشاهده می‌شود»
رفتار با توجه به وراثت و محیطی جاندار بسیار متنوع است و بطور کلی می تواند به گونه های مختلف خلاصه شود. مثل رفتارهای تغذیه ای، رفتار تولید مثلی، رفتار اجتماعی، رفتارهایی در رابطه با حوادث و وقایع طبیعی و غیره.
نیاز عامل اصلی سائق است، ابتدا زمینه های مختلف سائق پیدا می شوند. بعد سائق که در کلمه به معنی یک راننده است رفتار را شکل داده و جهت آنرا تعیین می کند. انگیزه برای هدف یا پاداشی است که بتواند نیاز را بر آورده کند، در اینصورت فرد آرام گرفته و کار تمام شده است.
انسان دارای دو نوع انگیزه است، انگیزه هایی که باعث آن جسم است و دوم انگیزه هایی که باعث آن روح است.
انگیزه ها نه محدودند که، وضعیت جسم آنرا محدود کند.
این محدودیت برای حفظ سلامت و امنیت فرد و جامعه است. تعادل بین این انگیزه ها و محیط درونی برای بقا نسل و فرد می باشد.
نوع پوشش و ظاهر انسان در ارتباط مستقیم با اخلاق جنسی بوده و منشا اخلاق جنسی نیز متاثرند از ترشحات غدد و چگونگی آن می باشد.
«ترشح هورمون مردانه (تستسترون) در مردان باعث رفتارهای خاصی در مرد می شود مانند: لذت جنسی، در زن بیشتر بر اثر ترشحات تخمدانها رفتارهای جنسی زنانه بوجود می آید. تظاهر رفتاری آن، آراستن خود است»
خودنمایی یک امر لازم و واجب برای زندگی است. برای آنکه دو فرد از یک نوع بتوانند آمیزش کنند و بقا نسل آنها فراهم بشود، ناگزیر از رفتاری هستند که طرف دیگر را جلب کنند، چرا که باید جاذبه ای در یک طرف باشد تا طرف دیگر به آن جلب بشود.
سپس خودنمایی در امور جنسی باعث جلب طرف مقابل و بقاء نسل می شود این تمایل در زن با انواع آرایشها و زیور آلات و همچنین پیروی از مد خاص هر زمان صورت می گیرد و زن جلوه گری خود را به بیرون از حریم خانه خواهد کشاند و در تمام امور زندگی فقط به نمایش بدن می پردازد و به طرز افراطی به خود آرایی و مدپرستی گرفتار می شود و خودنمایی به صورت بیماری ظاهر می شود و فرد به جای پرداختن به افکاری زنده و بوجود آوردن علوم و پرداختن به فنون مختلف، مرتب در فکر جلوه گری می باشد و دوست دارد خود را نشان دهد، مطرح شود و بین دیگران جلوه کند.
مثلاً او به لباس به عنوان پوشش نمی نگرد. بلکه لباس را مظهر خودنمایی قرار می دهد و با پوشیدن لباس مد روز و تحریک آمیز در صدد جلب توجه دیگران است و یا دوست دارد دیگران شاهد برخورداریهای مالی آنها باشد.
تفاوتی نخواهد کرد که بیننده زن باشد یا مرد و آنها ارزش خود را به طلا و جواهرات می دانند و این به معنی آن است که ارزش الهی و انسانی خود را در حد طلای دنیا پایین آورده‌اند و برخی خود را در طلا خلاصه کرده اند.
شیطان همه را به یک راه منحرف نمی سازد بلکه هر کسی را با توجه به نوع هوسی که دارد از خدا دور می کند.
چنین زنانی باید اندیشه کنند که این گونه فخر کردنهای مالی همراه با جاذبه های زنانه تمایلات نامحرمان را بر می انگیزد و چه بسا موجودیت مالی آنها را طعمه دیگران سازد اگر آگاه شود که انسان خلیفه خداست و می تواند ارزش برتر از ملائک داشته باشد روحیه و عملکرد آنها عوض می شود و دیگر حاضر نخواهد بود برای یک لحظه خود و دارایی خویش را وسیله معصیت قرار دهد.
«الدنیا حیله فافتلوها : دنیا ماری است آن را به قتل رسانند»
خودنمایی ناشی از عوامل مختلفی است که برخی از آنها عبارتند از:
۲- الف) عدم اعتماد به نفس
گاهی کسانی که در مسیر خودنمایی هستند خود را هیچ می پندارند وشخصیت ثابتی از خود ارائه نمی‌دهند. در خود توان انجام کاری مطابق با میل خود را نمی بینند و در انجام کارها احساس عدم اطمینان دارند دائم با خود در گیرند و نمی توانند مسیر درستی را بر گزینند و در این حالت هر چند گاه یک بار روش و حالت خود را تغییر می دهند.
در حقیقت این افراد چون خود را باور ندارند، از عقاید دیگران در مورد زندگی خود پیروی می کنند و نمی توانند صحت و سقم مطلب را بررسی کنند و راه درستی را در پیش بگیرند و دارای شخصیت متغیر و متزلزل هستند.
«قرآن کریم می فرماید:‌(برخی از مردم) در دل مردد هستند، نه به سوی مومنان یک دل می روند و نه به جانب کافران، هستند که اشاره به تزلزل شخصیت این افراد است.
علی(ع) می فرمایند (خطاب به کمیل بن زید) مردم سه دسته هستند. دانشمند خداشناس و دانش طلب و دانشجویی که برای رهایی از نادانی درس می خواند و دسته سوم پشه صفتانی که در جستجوی سرو صدا هستند دنبال هر بادی در حرکتند. از نور علم بهره نمی‌برند و به تکیه گاه مورد اعتمادی تکیه نمی‌کنند».
این دسته سوم مصداق همان کسانی هستند که بی‌چون و چرا به دنبال هر روش و مد تازه‌ای می‌روند. این افراد احساس می‌کنند که با ارزش و مورد قبول دیگران نیستند و در موقعیتهای اجتماعی به طور خود جوش عمل نمی‌کنند. بلکه معمولاً تسلیم عقاید و خواسته‌های جامعه و اطرافیان خود هستند. آنها معمولاً احساس بی‌ارزشی و عدم پذیرش از سوی دیگران را درباره خود دارند.
اینگونه افراد به صورت اغراق آمیزی به ظاهر خود توجه دارند و ذهنشان مدام درگیر این مساله است و دائماً در صدد جلب تحسین و توجه دیگران هستند. آنها معمولاً در تصمیم گیری و قبول مسئولیت ناتوانند و به این علت به آسانی به دام خودنمایی می‌افتند مخصوصاً هنگام گرایش به مد بی‌چون و چرا تسلیم خواسته مدسازان و ژورنالهای مد می‌شوند و با خودآرایی و روی آوری به مد در صدد جبران خلاء روحی خود هستند.



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

ججاب و ارزشها

679

بازدید

مقدمه:
یکی از عمده ترین مسایل کشورهای در حال گذار، دگرگونی معانی، ارزش ها و عقاید مشترک حاکم بر این جوامع است.نتیجه تغییر این عقاید مشترک که کارکرد انسجام را در نظام اجتماعی بر عهده دارند ایجاد نوعی چند گونگی و تکثر در لایه های زیرین و درون ذهنی افراد است. اگرچه تکثر به خودی خود امری نامطلوب محسوب نمی گردد اما مسئله از آنجایی آغاز می شود که این چند گونگی در باورها و عقاید و لایه های درون ذهنی افراد صورت پذیرد و دیگر هیچ اصل و تعریف واحدی وجود نداشته باشد که این باورهای مختلف حول آن نظام یابند. در این هنگام است که جامعه عرصه بروز نگرش‌ها و کنش‌های مختلف و متفاوت و حتی گاه متناقض گشته و انسجام و یگانگی نظام اجتماعی دست خوش چالش های جدی و مهمی می گردد.
اصل «حجاب» برای زنان که در جوامع اسلامی مطرح است از جمله همین ارزش‌ها و عقایدی است که از دیرباز در جامعه ما وجود داشته و در دوره‌های مختلف تاریخی به صورت‌های مختلفی بروز و ظهور کرده است.
 
بیان مسئله:
توجه به اخبار روزنامه‌ها و صدا و سیما و همینطور مشاهدات معمولی و روزمره بیانگر این امر است که پوشش دختران و زنان ایرانی مخصوصاً در دهه‌های اخیر نسبت به آنچه که در نسخ دینی موجود است، دچار تحول و دگرگونی شده است؛ هم اکنون نیز این امر از حیث آنکه به عنوان یکه «مسئله» یاد می‌شود مورد توجه محافل گوناگونی واقع شده و سعی در چاره جویی برای آن می شود.
آنچه که در قرآن به عنوان مهم‌ترین منبع دینی آورده شده صورتی کلی است که جزئیات آن توسط مفسرین، مراجع و صاحبنظران به گونه‌های نسبتاً متفاوتی عملیاتی و بیان گردیده است. اگرچه غالب این تعاریف بر حداقل پوشش (یعنی پوشیدگی همه بدن به جز چهره و دستها از مچ به پایین) اتفاق نظر دارند، اما به نظر می‌رسد در عمل این تعاریف کمتر در ظاهر افراد دیده می‌شود.
از آنجایی که دیدگاه‌ها و نگرش افراد درباره موضوعات مقدمه‌ای بر کنش آنها محسوب می‌گردد؛ لذا یافتن پاسخ این پرسش که افراد جامعه چه تعریفی از واژه «باحجاب» دارند می‌تواند گام موثری در این مسیر باشد.
حال سوالی که در این تحقیق بدان پرداخته خواهد شد این است که اولاً : «تعریف تحلیلی افراد تا چه میزان به تعریف اسمی واژه «با حجاب» نزدیک است؟
ثانیاً: «افراد در عمل تا چه میزان به تعریف اسمی واژه «باحجاب» نزدیک می شوند؟»
اهمیت مسئله:
قدر مسلم تفاوت تعاریف قراردادی و تحلیلی افراد از واژه «باحجاب» دو گونه مسئله رابرای ما متصور می‌سازد:
اول اینکه تعاریف دینی موجود از واژه «باحجاب» همگی قابل اجرا و مناسب بوده اما نظام اجتماعی و فرهنگی جامعه، طی مراحل جامعه‌پذیری افراد به درستی نتوانسته این تعاریف را در میان افراد درونی سازد. و یا نظام هنجارساز جامعه دارای عملکرد ضعیفی بوده است به گونه‌ای که سایر منابع هنجارساز (داخلی یا خارجی) دست به هنجارسازی و ارایه تعاریف جایگزین در این باره زده‌اند.
دوم اینکه این تعاریف قراردادی و دینی آن طور که باید و شاید مطابق ضرورت‌ها و نیازمندی‌های زمان و مکان از متون دینی استخراج نشده و لذا افراد، خود، دست به تغییراتی در این تعاریف زده‌اند تا آن را با شرایط روز خود منطبق سازند.
هریک از مفروضات بیان شده که درست باشد نیازمند بکارگیری تدابیر مناسب در جهت همسان‌سازی نظام کنش افراد و نظام هنجاری جامعه می باشد تا شاهد کاهش انسجام و یگانگی در جامعه نباشیم.
اهداف تحقیق:
هدف از انجام این تحقیق که با دو روش “اسنادی” و پیمایشی صورت می پذیرد یافتن پاسخ‌هایی مناسب به سوالات تحقیق است. همچنین یافتن این پاسخ‌ها می‌تواند ما را در رسیدن، نگاهی واقع بینانه نسبت به بخشی از مسئله اجتماعی «بدحجابی» یاری دهد.
 
تعریف مفاهیم:
تعریف اسمی: تعریف اسمی تعریفی است که طی آن معنی یک واژه به وسیله صفات مشخصی به طور قراردادی تعیین گردد. (رفیع پور، کندوکاو‌ها وپنداشته‌ها)
این تعاریف قراردادی است و به همین دلیل چیزی درباره واقعیت بیان نمی کند و لذا نه درست هستند و نه غلط.‌(همان)
تعریف تحلیلی: گاهی لازم است معانی واژه‌های مورد استفاده (مثلاً در یک پرسشنامه) را قبلاً بررسی کرده و معانی معمول آن واژه‌ها را در گروه یا جامعه مورد نظر تعیین نمود. اینگونه بررسی و تعیین معانی را “همپل”، «تحلیل معنی» و اوپ ، «تعریف تحلیلی» می نامد و تفاوت آن با تعریف اسمی در این است که تحلیل معنی یا تعریف تحلیلی یک امر قراردادی نیست بلکه یک امر تحقیقی است. یعنی به صورت تجربی بررسی می‌شود که فلان واژه در بین افراد یک جامعه‌ دارای چه معنی یا معانی است و لذا در تعریف تحلیلی برعکس تعریف اسمی درباره یک امر واقع (واقعیت) صحبت می شود. (همان)
تعریف اسمی واژه «با حجاب»: دکتر مطهری در کتاب حجاب خود پس از بررسی آیات و روایات و تفاسیر گوناگون به این تعریف می رسد: «برای زن پوشانیدن چهره و دست‌ها تا مچ واجب نیست. حتی آشکار بودن آرایش‌های عادی و معمولی که در این قسمت‌ها وجود دارد نظیر سورمه و خضاب که معمولاً زن از آنها خالی نیست و پاک کردن آنها یک عمل فوق‌العاده به شمار می‌رود نیز مانعی ندارد». پس «با حجاب» بودن یعنی مطابقت با این ویژگی‌ها.
تعریف تحلیلی واژه «با حجاب» : این تعریف شامل آن تعریفی می‌شود که افراد جامعه آماری به صورت نظری آن را عنوان می کنند و همینطور در عمل آن را انجام می‌دهند.

فصل دوم
پیشینه تحقیق
 
در این فصل تلاش می‌شود تا حاصل تحقیقات انجام شده در رابطه با این موضوع که تاکنون انجام شده و نتایج آن قابل استفاده و رهگشا در انجام این تحقیق می‌باشد گردآوری و ارایه ‌گردد:
    پژوهشی در مجموعه WVS (پیمایش ارزش‌های جهانی) توسط “منصور معدل” از دانشگاه میشیگان و «آزادارمکی» از دانشگاه تهران انجام شده است.
در این پیمایش با نمونه‌هایی که از سه کشور «مصر» ، «ایران» و «اردن» گرفته شده است به باورهای دینی دینداری، هویت ملی و ایستارها نسبت به فرهنگ غرب، خانواده و روابط جنسیتی تحلیل و مقایسه شده است.
نتیجه اصلی که ایشان از تحقیق خود می‌گیرند این است که «ماهیت رژیم حاکم» یک عامل مهم برای اختلاف جهان بینی مردم این سه کشور است. بین این سه کشور حکومت ایران، «حکومت تئوکراسی» و «دین سالاری» است. حکومت‌های مصر و اردن و خصوصاً حکومت مصر، سکولار است. به جهت اینکه این حکومت‌ها در درجات متفاوتی از اقتدار طلبی هستند، گروه‌های مخالف بیانات فرهنگی خود را در واکنش به جهت گیری‌های فرهنگی رژیم‌هایشان تنظیم می کنند. به همین علت در ایران جایی که جامعه تحت تسلط رژیم کاملاً دینی اداره شده است مردم کمتر دینی. کمتر ضد غرب، بیشتر سکولار و بیشتر هوادار ارزش‌های مدرنیسم هستند تا مردم مصر و اردن که حکومتشان سکولار و به طور قطعی هوادار غرب است.
پژوهشگران مذکور معتقدند یافته‌های تجربی آنها با پژوهش‌های تاریخی موجود همخوانی دارد. شواهد تاریخی متعدد حاکی از آن است که جهت‌گیری‌ها و خط مشی‌های فرهنگی دولت نقش تعیین‌کننده‌ای در روند فرهنگی جامعه دارد.
ایشان موارد مختلفی را از تاریخ کشورهای اسلامی ذکر می‌کنند که در آنها مداخله فرهنگی حکومت‌های سکولار با ایدئولوژی تهاجمی، سبب سیاسی شدن دین و شکل‌گیری بنیادگرایی اسلامی شده است.
تحقیق مورد بحث علاوه بر نتایجی در مورد اختلاف جهان بینی مردم این سه کشور اسلامی به نتایجی هم در مورد اختلاف جهان بینی مردم در هر یک از این سه کشور می‌رسد. در این مورد نتایج به دست آمده حاکی از آن است که عوامل تعیین کننده عبارتند از: تنوعی از صفات اجتماعی پاسخگو مانند پایگاه اجتماعی، اقتصادی، جنس و سن و تحصیلات؛ که سن و تحصیلات نشانه‌های خوبی برای راستای تغییر فرهنگی هستند.
در عین حال تحصیلات اثر قابل ملاحظه‌تری روی دیدگاه‌های فردی دارد. تأثیر متغیر سن و تحصیلات در این سه کشور یکسان نیست. در ایران پاسخگویان جوان‌تر و دارای تحصیلات بالاتر بیشتر ملی‌گرا بیشتر سکولار و کمتر دینی هستند. در مصر و اردن این اثرات (تأثیر سن و تحصیلات روی دین) قابل توجه و مشخص نیست. جالب است که در هر سه کشور سطح تحصیلات با اعتماد به مسجد و اعتماد به دولت رابطه معکوس دارد.
پژوهشگران با قدری احتیاط نتیجه می‌گیرند که معنی این رابطه منفی در ایران سکولاریسم بیشتر و دینداری کمتر است ولی در اردن و مصر تلاش دینی بیشتر را می‌فهماند.

    خانواده، دانشگاه و جامعه پذیری دینی:  (طالبان ۱۳۷۸)
محقق می‌خواهد به این سوال پاسخ دهد که آیا تأثیر تحصیلات تنها بر افراد تحصیل کرده است یا اینکه دامنه نفوذ آن به فرزندان آن‌ها نیز کشیده خواهد شد؟
نتایج تجربی بیانگر آن است که دینداری فرزندان خانواده‌های تحصیل کرده به نسبت دیگران از میزان ضعیف‌تری برخوردار است. ولی در هر صورت متوسط دینداری در جامعه ایران بالا و نزد این خانوارها هم بالاتر از متوسط مقیاس دینداری بوده است.

    دانشگاه ، دین، سیاست :  (رجب‌زاده، ۱۳۷۹ ۲۰۰-۱۸۳)
این پژوهش می‌کوشد به این سوال اساسی پاسخ گوید که باورها و ارزش‌های دین در این روایات رسمی و سنتی آن تحت تأثیر فرهنگ دانشگاه چه سمت و سویی پیدا می‌کنند؟ و در جریان این چالش چه باورها و ارزش‌هایی به عنوان راه حل چالش مورد پذیرش افراد قرار می‌گیرد یا قابلیت پذیرش بیشتری می‌یابند؟
در باب دین ورزی در این تحقیق مولفه‌های گوناگونی مورد توجه قرار گرفته است که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از: «راه شناخت خدا» ، «جهان بینی»، «نگاه افراد به دین» (سنتی، تجربه درونی، مادی گرایانه، عقل گرایانه). «تلقی افراد از کارکرد معرفت شناختی دین»، «جایگاه روحانیت در دین» ، «مناسک گرایی» ، «تکثرگرایی»، «تفسیرپذیری سکولاریزاسیون».
ابعاد دین در این پژوهش براساس مولفه‌هایی نوع بندی شده که در ارتباط با بحث ارزش‌ها و باورهای علم قرار می‌گیرند. برخی از مهم‌ترین یافته‌های این پژوهش را به این شرح می‌توان خلاصه کرد:
–    پاسخگویان به تعدد راه‌های شناخت معتقدند.
–    دانشجویانی که از پایگاه اجتماعی اقتصادی بالاتری برخوردارند نظر منفی‌تری نسبت به دین سنتی دارند.
–    گرایش به سوی مخالفت با نقش سنتی روحانیت و ملازمه آن با دین در دانشجویان مشهود است. و نوعی کاهش باور به مرجعیت روحانیت در شناخت دین وجود دارد.
–    قبول و موافقت با تکثرگرایی، گرایش کلی جمعیت است و روابط بین متغیرها حاکی از دخالت عوامل درون دانشگاهی و روابط ضعیف با عوامل فرا دانشگاهی است.
–    در خصوص مناسک گرایی در دین، همانند تلقی سنتی از دین و نگاه به مرجعیت روحانیت نوعی قطب بندی در سطح افراد دانشگاهی (اجتماعی) محسوس است. در این رابطه متغیرهای «پایگاه اقتصادی- اجتماعی» افراد «سطح توسعه یافتگی» منطقه زندگی افراد نقش اساسی دارند. (همان ۲۰۳-۹۲)
    فعالیت‌های مذهبی:
در تحقیقاتی که در ذیل عنوان کلی فوق و یا به عنوان جزیی از یک مفهوم کلی‌تر در سال‌های اخیر صورت پذیرفته نکته مهمی مشاهده می‌شود، در مورد عرصه مناسکی دین به خصوص مناسکی که بخش زیادی از آن جنبه جمعی دارد و با تعامل و پیوند با دیگران همراه است، تعاملات و پیوندهایی که در خلال آن اجتماع دینی تداوم می‌یابد با این واقعیت جدید در جامعه ایران مواجه می‌شویم که نوعی تحول از سمت دین و مناسک جمعی به سوی فردگرایی در دین مشهود است.
محقق پیش بینی می‌کند با رشد تجدد و افزایش سطح توسعه یافتگی عرصه دین فردی در بخش‌هایی از جامعه گسترش بیشتری یابد که با توجه به گسترش مولفه اصلی آن یعنی تحصیلات در سال‌های آتی انتظار توسعه بیشتر آن می‌رود. (رجب‌زاده، ۱۳۸۰)
    در تحقیق دیگری که باعنوان «بررسی عوامل موثر بر رعایت حجاب دانش‌آموزان دختر دبیرستانی یزد» انجام شده است؛ کم بودن تعداد افراد خانواده، تربیت و تولد فرزندان در خانواده‌ عامل موثر بر رعایت حجاب نیستند. سن والدین و سطح تحصیلات پدران تأثیری در رعایت حجاب ندارد هرچند که سطح تحصیلات مادران موثر است. مادران خانه‌دار و بازنشسته دارای فرزندانی با رعایت حجاب می‌باشند و مادران شاغل در زمینه حفظ حجاب فرزندانشان موفقیت کمتری دارند:
–    پیشرفت تحصیلی و احساس رضایت از وضع ظاهری در رعایت حجاب موثر است.
–    برقراری رابطه گرم و صمیمی والدین با یکدیگر و با فرزندان در حفظ حجاب موثر است.
–    وضع مطلوب اقتصادی خانواده، پایبندی خانواده به فرایض مذهبی، استفاده مادران از چادر مشکی و مقنعه به عنوان فاکتوری موثر در حفظ حجاب فرزندان می‌باشد.
–    رعایت حجاب در دختران با حجاب با بینش و بصیرت و شناخت دلایل آن بوده است.
–    تأثیر مدل‌های جدید لباس (مدل‌های جلف) در دختران بد‌حجاب بالا است.(جواد هدایتی ۱۳۸۳)
   در مطالعه‌ای که سازگارنژاد در سال ۷۲ در یکی از مدارس منطقه ۸ تهران پیرامون حجاب انجام داده است، متغییر مورد مطالعه «تصور دانش آموز نسبت به حجاب» بوده است. طی این تحقیق از دانش آموزان سوال شده است که: “با این نظر که زن می‌تواند با هر لباس و پوشش که دوست دارد در خیابان ظاهر شود، مهم این است که قلبش پاک باشد» ؛ ۱/۵۵ درصد با این حرف کاملاً موافق با موافق بوده و ۲/۳۵ درصد نیز مخالف یا کاملاً مخالف بوده‌اند.
در مورد موی‌سر در امر حجاب عبارتی با این مضمون مطرح شده است: «بیرون بودن موی‌سر اززیر روسری، مقنعه یا چادر مانعی ندارد» ؛ ۶/۴۶ درصد با این عبارت کاملاً مخالف ، ۳/۲۱ درصد مخالف و ۲/۲۲ درصد موافق یا کاملاً موافق بوده‌اند.
نتیجه گیری:
یافته‌های این تحقیقات حاکی از آن است که :
ماهیت رژیم حاکم یک عامل مهم در اختلاف جهان‌بینی افراد است. همینطور تنوعی از صفات اجتماعی پاسخگو مانند پایگاه اجتماعی- اقتصادی، جنس، سن و تحصیلات نشانه‌های خوبی برای تعیین راستای تغییر فرهنگی هستند. و در عین حال تحصیلات اثر قابل ملاحظه‌تری روی دیدگاه‌های فردی دارد.
همچنین نباید از یاد برد که در برخی از این تحقیقات مشخص شده که بین تحصیلات و دینداری رابطه معکوس وجود دارد. دانشجویانی که از پایگاه اجتماعی- اقتصادی بالاتری‌ برخوردارند نظر منفی‌تری نسبت به دین سنتی دارند.
قبول و موافقت با تکثرگرایی، گرایش کلی جمعیت است و روابط بین متغیرها حاکی از دخالت عوامل درون دانشگاهی و روابط ضعیف با عوامل فرا دانشگاهی است.
در میان این تحقیقات در جامعه ایران با این واقعیت مواجه می‌شویم که نوعی تحول از سمت دین و مناسک جمعی به سوی فردگرایی در دین مشهود است. و پیش‌بینی می‌شود با رشد تجدد و افزایش سطح توسعه یافتگی عرصه دین فردی در بخش‌هایی از جامعه گسترش بیشتری یابد که با توجه به گسترش مولفه اصلی آن یعنی تحصیلات در سال‌های آتی انتظار توسعه بیشتر آن می‌رود.
از بخشی از نتایج این تحقیقات در پایان نامه حاضر استفاده شده است. به این ترتیب که از تحقیق نخست ، تنوعی از صفات اجتماعی که به عنوان عوامل تعیین کننده در اختلاف جهان بینی مردم بیان گردیده به عنوان بخشی از متغیرهای به کار رفته در پایان نامه حاضر استفاده شده است.
همچنین از دومین تحقیق این پرسش گرفته شده است که آیا تحصیلات و شغل و جایگاه اجتماعی والدین بر تعریف فرزندان از واژه «باحجاب» موثر است؟ و از تحقیق بعدی این پرسش عنوان شده است که آیا تعریف افراد از واژه باحجاب تحت تأثیر فرهنگ دانشگاه و البته در میان رشته های تحصیلی گوناگون تغییر می کند؟

فصل سوم
چهارچوب نظری
 
پارادایم سکولاریزاسیون بروس:
(به نقل از مسعود سعیدی «سنجش نگرش سکولاریزاسیون در گروه سنی ۲۰ تا ۵۰ ساله مردم شهر مشهد در سال ۸۴ و بررسی عوامل موثر براین نگرش» پایان نامه دوره کارشناسی ارشد)
 
بروس در فصل اول کتاب خود این پارادایم را مختصراً توصیف می‌کند و در بخش‌های بعد با مدارک و شواهد بیشتری بحث را تکمیل می کند و انتقالات وارد را نیز پاسخ می‌گوید.
وی ابتدا دو نکته را در مورد ارتباطات علی موجود در این پارادایم بیان می‌کند. می‌گوید: “من ادعا نمی‌کنم که هر کدام از این علت‌ها به تنهایی می‌تواند اثر نموده شده را به وجود آورد. بسیاری شرایط دیگر نیز لازم است… ثانیاً من ادعا نمی‌کنم که هر کدام از این علت‌ها (برای به وجود آمدن اثر خاص) همیشه لازم است… مانند ژاپن (که به سرمایه‌داری صنعتی تبدیل شد در حالی که فرهنگ متفاوت با غرب دارد) یعنی این عوامل نه کافی هستند و نه لازم.
اصطلاحاتی که بروس برای پارادایم سکولاریزاسیون آورده تقریباً روشن است و مفهوم آن تفاوت چندانی با مفهوم رایج ندارد. فقط دو اصطلاح «بخشی سازی» (compoutmentalization) و «خصوصی سازی» (priuatization) قدری نیاز به توضیح دارد.
این دو اصطلاح مربوط به جنبه فردی سکولاریزاسیون می‌شوند و در واقع واکنش فرد را به فرآیندهایی مثل تفکیک و تکثیر بیان می‌کنند.
یک راه برای اینکه مومنین ایمانشان را با تنوع و تکثر فرهنگی و دینی آشتی دهند این است که یکپارچگی را در سطح بالاتری از انتزاع بازسازی کنند به این صورت که همه ادیان را به یک معنا یکسان در نظر بگیرند.
امکان دیگر- که با اولی سازگار نیست- این است که فرد ایمانش را به بخش خاصی از زندگی اجتماعی محدود نماید.
«برگر» و «لاکمن» در «ساخت اجتماعی واقعیت» نشان داده‌اند که تفکیک و تمایز که از ویژگی‌های مدرنیته است ما را ملزم می‌کند که نه در یک جهان واحد، بلکه در تعدادی از جهان‌ها زندگی کنیم که هر کدامشان ارزش‌ها و منطق خاص خودش را دارد. پس مقصود از «بخشی‌سازی» این است که فرد فقط در حیطه خاصی از زندگی اجتماعی تابع ایده و ارزش‌های دینی خود است.
خصوصی سازی نیز همراه بخشی سازی فرا می‌رسد یعنی این احساس و درک که حیطه دسترسی دین محدود می‌شود فقط به کسانی که آموزه‌های این یا آن دین را می‌پذیرند.
در مورد «آگاهی فن سالارانه» نیز مفهوم وی تفاوت اندکی با مفهوم مورد نظر هابرمالن دارد. مقصود بروس از این اصطلاح شیوه خاصی از اندیشه است که همراه علم و تکنولوژی مدرن به انسان‌ها تحمیل می‌شود.
در میان خصوصیات این شیوه «استیوبروس»، پیش فرض‌هایی بنیادی نهفته در علم و تکنولوژی را مطرح می‌کند. وی پارادایم پیشنهادی خود را در یک جمله این چنین خلاصه می‌کند:
«فردگرایی ، تکثر (تنوع) و برابری خواهی در یک زمینه لیبرال دموکراسی، اقتدار باورهای دینی راست کرد».
او در جای دیگر می‌گوید: «اگر در گزارش من از این تغییرات ابتکاری وجود داشته باشد، در تأکیدی است که بر تکثر و تنوع می‌کنم. در حالی که دیگران تبیین خود را برای افول دین با پیرایش حکومت به نحوه فزاینده بی‌طرف، شروع می‌کنند، من به علت این بی‌طرفی توجه می‌کنم.
تنوع فرهنگی ناشی از تعامل فرهنگ دینی متکثر با تفکیک ساختاری و اجتماعی، دین را از عرصه عمومی به عرصه خصوصی راند (و حکومتی بی طرف تأسیس نمود) و همراه دین هم ایده‌های دینی به جز ملایم‌ترین آنها نیز به حوزه خصوصی رانده شده … برداشته شدن حمایت از دین در سطح ساختار اجتماعی بر روانشناسی اجتماعی باور، تأثیری مشابه به جای می گذارد.



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...



هو الکاتب


پایگاه اینترنتی دانلود رايگان كتاب تك بوك در ستاد ساماندهي سايتهاي ايراني به ثبت رسيده است و  بر طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند و به هیچ ارگان یا سازمانی وابسته نیست و هر گونه فعالیت غیر اخلاقی و سیاسی در آن ممنوع میباشد.
این پایگاه اینترنتی هیچ مسئولیتی در قبال محتویات کتاب ها و مطالب موجود در سایت نمی پذیرد و محتویات آنها مستقیما به نویسنده آنها مربوط میشود.
در صورت مشاهده کتابی خارج از قوانین در اینجا اعلام کنید تا حذف شود(حتما نام کامل کتاب و دلیل حذف قید شود) ،  درخواستهای سلیقه ای رسیدگی نخواهد شد.
در صورتیکه شما نویسنده یا ناشر یکی از کتاب هایی هستید که به اشتباه در این پایگاه اینترنتی قرار داده شده از اینجا تقاضای حذف کتاب کنید تا بسرعت حذف شود.
كتابخانه رايگان تك كتاب
دانلود كتاب هنر نيست ، خواندن كتاب هنر است.


تمامی حقوق و مطالب سایت برای تک بوک محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.


فید نقشه سایت


دانلود کتاب , دانلود کتاب اندروید , کتاب , pdf , دانلود , کتاب آموزش , دانلود رایگان کتاب

تمامی حقوق برای سایت تک بوک محفوظ میباشد

logo-samandehi