6,317
بازدید
آنچه در این کتاب خواهید خواند، تلاشی است برای نشان دادن حقانیت دین اسلام از نظرگاهی شخصی. نگارنده تلاش میکند مسیری عقلانی برای باور به اسلام پیش روی خوانندگان قرار دهد؛ مسیری که با آنچه غالباً شنیده میشود، متفاوت است.
نويسنده / مترجم : محمدعلی میرباقری
زبان کتاب : فارسی
حجم کتاب : 2.5 مگابایت
نوع فايل : PDF
تعداد صفحه : 134
ادامه مطلب + دانلود...
367
بازدید
مقدمه
در دنیای امروز کمتر کسی است که از نگرانیهای مرموزی رنج نبرد، و علی رغم آراستگیظاهری به نوعی آشفتگی درونی گرفتار نباشد. این اضطرابها، نگرانیها، غم و اندوههای مبهمو گاهی بی دلیل، مانند طوفان وحشتناکی مرتبا روح انسان را در هم میکوبد .
بسیاری از مردم امروز با اینکه در میان تودههای عظیمی از جمعیتهای انسانی زندگیمیکنند، و دوستان و آشنایان فراوانی دارند، باز احساس تنهایی جانکاهی آنها را رنج میدهد.فکر میکنند هیچ کس نیست که وجود آنهارا درک کند اصلا مثل اینکه یک موجود زیادی دراین جهان هستند، زندگی برای آنها بی مفهوم و بی هدف است از خودشان گریزانند، ازدیگران نفرت دارند، نسبت به هر حادثه بدبینند و یا لااقل بی تفاوتند. در درون روح خودخلاء هولناکی احساس میکنند که با هیچ چیز نمیتوان آن را پر کرد.
با اطمینان باید گفت، همه این پدیدههای روحی به خاطر این است که یک واقعیت بزرگ رااز دست دادهاند، یک حقیقت مهم را فراموش کردهاند و به دنبال آن در این بیراهههای زندگیسرگردان ماندهاند.
آری با فراموش کردن او در حقیقت همه چیز فراموش میشود. انسان تنها ـ تنهای تنها ـمیگردد.
بزرگترین تکیه گاه خود را از دست میدهد. شور و شوق و نشاط او خاموش میشود.
عالم هستی منهای او، مفهومی ندارد، زندگی بدون او بی هدف مینماید.
فکر درباره خداو شناسایی او مهمترین مسئله زندگی انسانها، و اساسیترین راه پیروزی برمشکلات در همه قرون و اعصار و مخصوصا در عصر ماست و از همه بالاترفکر درباره او وشناسایی او فکر درباره بزرگترین حقیقت در عالم هستی است.
آیا جهان آفریدگاری دارد؟
همه در پی پاسخ این سؤالند، این سؤالیست که همه اشتیاق شنیدن جواب آن را دارند.
این سؤال طفل کوچک را دست بر دامن پدر میکند، و دل جوان حیران را پریشان میسازدو خواب از چشمش میرباید تا کسی را پیدا کند و پاسخی قاطع بشنود. در دل شخص سستایمان نیز راه مییابد، اما فوری استغفار میکند و از وسوسه شیطان به خدا پناه میبرد، فکر همهرا به خود مشغول میدارد مخصوصا در انکسار ضعف و بیماری و نومیدی.
در روزگاران پیشین نیز مردم این پرسش را کردهاند و با پیروی از نیروی اندیشه و درک خودگروهی به پرستش ماه و خورشید و ستارگان و گروهی به پرستش بتها و اصنام و گروهی بهپرستش پروردگار یگانه توانا گرویدهاند، گروهی دیگر نیز اسیر انکار و الحاد ماندهاند.
در آینده هم مادام که دنیا میگردد و عقل میاندیشد و بشر میبیند و درک میکند، صاحبانخرد در پی آشنایی با پاسخ این سئوال خواهند بود. پس دریافتن این معنی جزو طبیعت وسرشت ماست، ما نمیتوانیم آنی خالی از آن یا منکر آن و یا غافل از ندای آن باشیم، اعتقاد بهآفریدگار جهان در طرز تفکر و زندگی و فلسفه و نظر انسان درباره کارها و حالت نفسانی وحال و آینده بلکه هستی و وجود وی اثر بزرگی دارد.
به این سئوال با وجود این همه اهمیت، کسانی که جواب قاطع و مقنع میدهند بسیار کمهستند. کودک خردسالی که به پدر خود رجوع میکند پدر یا وی را به نرمی از این اندیشه بازمیدارد و یا به امید قانع ساختن او جوابی سرسری و بی فایده میدهد.
جوان کنجکاوی که با دوست یا مربی خود این مسأله را مطرح میسازد خیلی به ندرتاتفاق میافتد که از آنان پاسخی دریابد که دل حساس او را تسکین بخشد و عقل کنجکاو ویرا ارضاء نماید.
رجال دین نیز غالبا در پاسخ این سئوال به آیاتی از کتب آسمانی و احادیثی از کلام پیامبرانتوسل میجویند از ارزش اکتشافات علوم میکاهند و از بکار بردن روش علمی منع میکنند،بالنتیجه حیرت سؤال کننده افرونتر میشود و با خاطری آزرده از اندیشه و تفکر در اینموضوع منصرف میگردد.
در صورتیکه فرد تحصیلکردهای که در قرن بیستم پرسشی راجع به آفریدگار جهان میکندلابد میخواهد با روشها و نتایج علومی که به یافتن امور اتم و تسخیر فضا و کشف قوانینوجود و اسرار و پدیدههای آن و اکتشافات محیر العقول دائمی دیگر منجر میشود قدم برداردو برای سؤال خود جواب منطقی درستی میخواهد که در رسیدن به ایمان به پروردگار چراغیفرا راه او باشد ـ ایمانی که مبتنی بر امتناع باشد نه تسلیم حرف.
مؤلف کتاب «اثبات وجود خدا» عینا همین روش را اتخاذ کرده است. به جمعی ازدانشمندان بزرگ متخصص در رشتههای شیمی، فیزیک، زیستشناسی، نجوم، ریاضیات وغیره نامهای نوشته و از آنان پرسیده: «آیا شما بوجود خدا اعتقاد دارید؟ و در این صورتمطالعات و تجسسات علمی تان، چگونه شمارا به سوی پروردگار رهنمون شده است؟» .
دانشمندان به این سؤال پاسخهای مفصلی نوشتهاند و در آنها علل و عواملی که آنان را بهسوی ایمان به آفریدگار فرا خوانده شرح دادهاند. پاسخ چهل تن در کتاب «اثبات وجود خدا»درج شده و از این نظر که مفاهیم آنها ضمن ارائه قسمتی از افکار و اندیشههای جدید، مؤیدمطالبی است که برای اثبات آفریدگار جهان در کتب آسمانی آمده بسیار حائز اهمیت است.
این اندیشمندان بیان میکنند که قوانین دینامیک حرارتی دلالت میکند که باید جهان رابدایتی باشد و اثبات بدایت دنیا وجود مبدئی عاقل و مرید و ابدی را ایجاب مینماید. آریمبدأ و آفریدگاری که ذاتی غیرمادی داشته باشد چه ماده از ذراتی به وجود آمده که ساختمانآنها بحکم علم امکان ازلی و ابدی بودن ندارد.
این آفریدگار غیرمادی جهان باید لطیف متناهی در لطف و خبیر لانهایه لخبرته و «لا تدرکهالابصار و هو یدرک الابصار»، و هو اللطیف الخیر»باشد. برای رسیدن بوی نباید از حواسیکه جز مادیات قادر بحس نیستند توسل جست ؛ برای مشاهده وی نباید در داخل آزمایشگاه ولولههای امتحان گشت یا از ذره بین و دوربین استعانت کرد ؛ برای دیدن وی عنصری غیرمادی چون عقل و بصیرت لازم است کسی که در پی درک آیات ذات باری تعالی است بایدچشم از خاک برنگیرد و بدون تعنت و تعصب عقل خود را به کار اندازد و در آفرینش آسمانهاو زمین بیندیشد «ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لآیات لاولیالالباب» .
تمام رشته علوم ثابت میکند که در دنیا نظام معجزه آسایی سیادت میکند که اساس آنقوانین و سنن و لایتغیر کونی است و کوشش دانشمندان و احاطه به این قوانین امکان میدهدکه بشر از خسوف و کسوف و دیگر پدیدهها صدها سال قبل از وقوع آنها آگاه میشود.
کیست که این قوانین و سنتها را در هر ذرهای از ذرات موجودات بلکه کوچکتر از آنها دربدون خلقت به ودیعت نهاده است؟ کیست که این نظام و سازگاری و انسجام را ایجاد کردهاست؟ کیست که به ابداع آنها اراده فرموده و این چنین بجا و زیبا آفریده است؟ آیا اینها همهبدون آفریدگار پیدا شدهاند یا خود آفرینندهای دارند؟ این نظام و قانون و ابداع که در جهانمشاهده میشود دلالت میکند که در ورای آنها پروردگار دانا و توانا و آگاهی وجود دارد.
در این کتاب دانشمندان نظر کسانی را که ادعا میکنند دنیا بطور تصادفی نشأت یافته ردمیکنند و برای خواننده معنی تصادف را شرح میدهند و جهت شناساندن مدت احتمالحدوث پدیدهای به اشکال کار و قوانین مصادفه اشاره میکنند اگر ما صندوق بزرگی پر ازهزاران حرف ابجدی داشته باشیم خیلی احتمال دارد که حرف الفی پیش میم قرار بگیرد وکلمه «ام» را تشکیل دهد، اما احتمال اینکه این حروف بطور تصافی طوری پیش هم قراربگیرند که «قصیده درازی» یا «خطاب پدری به فرزندش» را ترتیب دهند بسیار بسیار ضعیفبلکه غیر ممکن است علما حساب کردهاند که احتمال اجتماع ذراتی که بتوانند جزئی از مواداولیه دخیل در تشکیل گوشت را بوجود آورند علاوه بر ماده مستعد ضروری،میلیاردها سالوقت لازم است که جهان به این پهناوری امکان آنرا ندارد. البته این برای پیدایش ترکیبی استبا آنهمه ناچیزی، با این احتمال قیاس کنید حال این همه موجودات زنده را از جانور و گیاه واجسام مرکب بیشماری و حال پیدایش حیات و ملکوت آسمانها و زمین را. عقلا محال استکه این همه بدون بصیرت و آگاهی و از راه تصادف کورکورانه نشأت یافته باشد. ناچار همهاینها آفریدگار و مبدعی داناو آگاه دارند که علم وی محیط بر تمام اشیاء است همه را آفریده وبر سنن و قوانین معین هدایت فرموده است.
این کتاب علاوه بر مطالب مزبور، مزایایی ایمان به خدا و اطمینان بوی و التجاء به گشایشاو را در تنگدستی و بیماری و هرگونه خطری که انسان را به نومیدی بیم میدهد بیان میکند.جمع کثیری از دانشمندان، حلاوت ایمان و لزوم آن برای خود و دیگران را حس کرده و باولعی تمام بدان تشبث جستهاند و بعضی حتی معتقدند که یک نیاز بیولوژیک انسان را بسویایمان به پروردگار دانا و توانا راهنمایی و جلب میکند ـ «فطره الله التی فطر الناس علیها».
مطالب کتاب بدین جا پایان نمیپذیرد بلکه شرح میدهد که چگونه ایمان به خدا ریشهتمام فضائل اخلاقی و اجتماعی و انسانی است و کسی که ایمان به خدا نداشته باشد حیوانیاست که شهوت و غفلت بر وی فرمانروایی میکند مخصوصا زمانی که پارهای از مبادی غیرانسانی دامن گیر وی شوند .
دلایل طبیعی وجود خدا
فراسیس بیکن فیلسوف و سیاستمدار مشهور انگلیسی سیصد و چند سال پیشگفتهاند:«اطلاع ساده و سطحی از فلسفه شخص را به انکار وجود خالق سوق میدهد ولیاطلاع وسیع و عمیق از فلسفه شخص را متدین و خداشناس مینماید».
مسلما حرف بیکن کاملا صحیح است میلیونها تن متفکر و دانشمند در مقابل این سؤال مهمقرار دارند: کدام حکمت عالیه و قدرت عظیم دنیا را اداره میکند و مقدرات بشر را در دستدارد؟ در ورای زندگی و تجارب انسان چه چیز وجود دارد؟
در آتیه هم بیلیونها فرد بشر همین سؤال را خواهند کرد و ما هم در این سؤال با آنها شریکیمولی انتظار نداریم که برای آن جواب کامل پیدا کنیم حقیقت مسلم این است که بشر با وجودهوش سرشار و معلومات وسیع خود هنوز خویشتن را کاملا نشناخته است افراد بشر با وجوداختلاف نژاد، مذهب و مسکن، به تنهایی و بدون تبادل نظر با دیکران پس از تفکر و مطالعهمتوجه شدهاند که فهم بیشری محدود است و اذعان کردهاند که مفاهیم زیادی وجود دارد کهبشر نمیتواند یا نتوانسته هنوز آنها را درک بکند مفهوم زندگی یعنی روح نیز یکی از آنهاست.همچنین بشر باهوش یا غریزه ذاتی خود متوجه شده که یک نظم و ترتیب و منطق در عالممادی وجود دارد که مشکل است آنرا تصادفی فرض کرد. چه ماده هوش و اراده ندارد، اینکهبشر در ماورای فهم و ادراک خود لزوم وجود صانع را درک میکند دلیل بزرگی بوجودخداوند است.
قبول وجود خداو ایمان راسخ به آن با دلایل علمی ممکن نیست بلکه هر شخص عقیده وایمان خود را از دلایل مادی و همچنین از معنویات خود بوجود میآورد و ما بین خود وخالقش رابطه بر قرار میکند این ایمان در نتیجه تلفیق اطلاعات شخص از عالم وسیع ماده بااحساسات درونی، وجدان، حس مسئولیت و سایر تجارب نفسانی وی بوجود میآید.
اگر از طرز تفکر و استدلال افراد برای اثبات وجود صانع آماری بگیریم هزاران میلیونخواهد شد که همه با وجود اختلافاتی که دارند مقنع و استوارند. در ابتدای تحصیلات علمیخود من به قدری شیفته روشهای علمی بودم که یقین داشتم که علم روزی همه چیز را کشفخواهد کرد و اسرار تمام پدیدهها فاش خواهد ساخت حتی اصل حیات مظاهر آن و هوشانسانی را روشن خواهد کرد ولی هر قدر بیشتر تحصیل و مطالعه کردم و همه چیز را از اتمگرفته تا کهکشان و از میکرب تا انسان از نظر گذراندم متوجه شدم که هنوز خیلی چیزهامجهول مانده است.
علم میتواند با موفقیت جزئیات اتم را شرح دهد و یا خواص موجودات طبیعی را بیان کندولی به تعریف روح و عقل بشر قادر نخواهد بود دانشمندان متوجهند که میتوانند کیفیت وکمیت اشیاء را مطالعه و بیان کنند ولی بیان علت وجود اشیاء و علت خواص آنها با علوممقدور نیست علوم و یا عقول بشری نمیتوانند بگویند که اتمها، کهکشانها، روح و انسان بااستعداد شگفت انگیزش از کجا آمدهاند. علوم برای ابتدای عالم میتوانند فریضه انفجار رابیان کنند که اتمها ستارگان و کهکشانها در نتیجه انفجار یک ماده اولیه تولید شده ولینمیتوانند بگویند که آن ماده اولیه و نیروی منفجر کننده از کجا آمده بود برای جواب اینسؤال هرکس عقل سلیم دارد بوجود خالق قایل میشود.
آیا خدا شخص است؟ بعضیها میگویند بلی. من تصور نمیکنم از نظر علمی چنین باشدمثلا خدا را مثل پادشاهی فرض نمود که در روی تختی نشسته و جهان را اداره میکند.
در کتب مقدسه وقتی که تعریفی از خدا میشود با همان الفاظ است که در مورد انسان به کارمیرود البته این در نتیجه ضمیق لغات است چه مفهوم خدا یک مفهوم روحی و معنوی استو انسان که فکرش در چهار دیوار ماده محصور است نمیتواند راهی بکند ذات الهی بیابد وتعبیری از مفهوم خدا بیان کند.
از نظر علم نمیتوان درباره خدا تصور مادی کرد چه وی خارج از قدرت تعریف و توصیفمادی بشر است ولی خیلی از پدیدههای مادی وجود او را ثابت میکند و آثار صنع وی روشنمیسازد که او دارای عقل و علم و قدرت نامحدودی است و چون برای بشر درک کنهپروردگار دشوار و غیر مقدور است لذا وی نخواهد توانست هرگز علت آفرینش این جهانبزرگ یا علت خلقت خویش را که جزء ناچیزی از عالم است به نیکی در یابد. آنچه مسلماست این است که بشر و سایر کائنات دفعه و خود بخود بوجود نیامدهاند بلکه خلقت بدایتیداشته و هر بدایت از وجود مبدئی ناگریز است. همچنین معلوم است که بدون دخالت کار واندیشه بشر نظم و ترتیب خاصی در عالم حکمفرماست مبدأ خلقت انسان و سایر کائناتمیباشد و نظم و ترتیب جهان رارهبری میکند .
تعریف نیروی آفرینش
من هم به عنوان یک فرد معمولی و هم شخصی که دائما با مطالعات علمی سرو کار دارد دروجود ابدأ شکی ندارم. مسلما خدا وجود دارد اما وجود او را طریقههای آزمایشگاهینمیتواند ثابت کند و تجزیه و تحلیل خدا با این روشها امکان ندارد خداموجود طبیعی ومادی نیست که بتوان آنرا تحت مطالعه آزمایشگاهی قرار دارد بلکه او یک وجود روحی ومعنوی است که قادر متعال و خالق کائنات است.
حاجت به بیان نیست که اغلب نظریهها و حقایق علمی که بعضیها در صحت آن شکندارند هنوز به اثبات نرسیدهاند. از غالب آن نظریهها در کاوش کارهای طبیعت بیش از حقایقمسلمه میشود استفاده کرد اگر شما وارد خانه تان شده و ببینید که چیزهایی از خانه شمادزدیده شده و در عین حال مردی را مشاهده کنید که از در عقبی فرار میکند شما نمیتوانیدحکم قطع به دزد بودن او بدهید ولی شواهد ظاهری او را محکوم میکند و یک قاضی قبل ازصدور حکم اهمیت دلایل و شواهد را با دقت مورد مطالعه قرار میدهد.
بعلاوه روشهای علمی نمیتوانند تمام حقایق را ثابت کنند، مثلا علوم نمیتوانند عشق را کهیکی از عواطف مهم بشری است تعریف یا تجزیه بکنند. همچنین کسی که ذوقی نداشته باشدنمیتواند زیبایی موسیقی را دریابد و با تعریفات علمی نیز نمیتوان این زیبایی را به اوفهماند ولی آیا کسی میتواند وجود عشق یا زیبایی موسیقی را منکر شود؟ اثبات وجود خدانیز مثل معنویات است یعنی حوادث طبیعی به وجود خدا دلالت میکنند ولی با روشهایعلمی نمیتوان وجود یا عدم حضور خدا را به طور قطع ثابت کرد. نخستین قسمت دلایل مادر مطالعه عالم کون است ؛ وقتی که ما میبینیم دنیایی با نیروی طبیعت به وجود آمده و با نظمو ترتیب معینی اداره میشود متوجه میشویم که این دنیا باید یک تشکیل دهنده و ادارهکنندهای داشته باشد این نظم و ترتیب به قدری مهم و دامنه دار استکه ما میتوانیم حرکتسیارات و حتی حرکات اقمار مصنوعی را بطور دقیق پیش بینی کنیم این دقت و نظم دربارهای الکتریکی واکنشهای شیمیایی کامل است و به همین جهت است که ما میتوانیمبسیاری از پدیدههای طبیعی را با معادلات ریاضی بیان کنیم.
این نظم و ترتیب که در مطالعات و تجارب بشری مشاهده میشود نتیجه نظم و ترتیبیاست که در عالم حقیقت و معنی وجود دارد وجود نظم و ترتیب بجای هرج و مرج دلیلبارزی است که این جریانات تحت کنترل قوه عاقلهای قرار دارد قسمت دیگر از دلایل درعالم حیات یعنی ساختمان وجود حیوانات و نباتات است.
یکی از موضوعات جالب برای یک نویسنده یا عالم وظایف الاعضاء پیچیدگی و ابهامبزرگی است که در ساختمان بدن انسان و حیوانات موجود است آفریدن یا ساختن یک عضوکوچک بدن انسان یا حیوان از قدرت باهوشترین و ماهرترین فرد بشر خارج است کلیه یاریه مصنوعی اگر چه کار کلیه یا ریه را انجام میدهند ولی کلیه و ریه نیستند.
در دنیای امروز کمتر کسی است که از نگرانیهای مرموزی رنج نبرد، و علی رغم آراستگیظاهری به نوعی آشفتگی درونی گرفتار نباشد. این اضطرابها، نگرانیها، غم و اندوههای مبهمو گاهی بی دلیل، مانند طوفان وحشتناکی مرتبا روح انسان را در هم میکوبد .
بسیاری از مردم امروز با اینکه در میان تودههای عظیمی از جمعیتهای انسانی زندگیمیکنند، و دوستان و آشنایان فراوانی دارند، باز احساس تنهایی جانکاهی آنها را رنج میدهد.فکر میکنند هیچ کس نیست که وجود آنهارا درک کند اصلا مثل اینکه یک موجود زیادی دراین جهان هستند، زندگی برای آنها بی مفهوم و بی هدف است از خودشان گریزانند، ازدیگران نفرت دارند، نسبت به هر حادثه بدبینند و یا لااقل بی تفاوتند. در درون روح خودخلاء هولناکی احساس میکنند که با هیچ چیز نمیتوان آن را پر کرد.
با اطمینان باید گفت، همه این پدیدههای روحی به خاطر این است که یک واقعیت بزرگ رااز دست دادهاند، یک حقیقت مهم را فراموش کردهاند و به دنبال آن در این بیراهههای زندگیسرگردان ماندهاند.
آری با فراموش کردن او در حقیقت همه چیز فراموش میشود. انسان تنها ـ تنهای تنها ـمیگردد.
بزرگترین تکیه گاه خود را از دست میدهد. شور و شوق و نشاط او خاموش میشود.
عالم هستی منهای او، مفهومی ندارد، زندگی بدون او بی هدف مینماید.
فکر درباره خداو شناسایی او مهمترین مسئله زندگی انسانها، و اساسیترین راه پیروزی برمشکلات در همه قرون و اعصار و مخصوصا در عصر ماست و از همه بالاترفکر درباره او وشناسایی او فکر درباره بزرگترین حقیقت در عالم هستی است.
آیا جهان آفریدگاری دارد؟
همه در پی پاسخ این سؤالند، این سؤالیست که همه اشتیاق شنیدن جواب آن را دارند.
این سؤال طفل کوچک را دست بر دامن پدر میکند، و دل جوان حیران را پریشان میسازدو خواب از چشمش میرباید تا کسی را پیدا کند و پاسخی قاطع بشنود. در دل شخص سستایمان نیز راه مییابد، اما فوری استغفار میکند و از وسوسه شیطان به خدا پناه میبرد، فکر همهرا به خود مشغول میدارد مخصوصا در انکسار ضعف و بیماری و نومیدی.
در روزگاران پیشین نیز مردم این پرسش را کردهاند و با پیروی از نیروی اندیشه و درک خودگروهی به پرستش ماه و خورشید و ستارگان و گروهی به پرستش بتها و اصنام و گروهی بهپرستش پروردگار یگانه توانا گرویدهاند، گروهی دیگر نیز اسیر انکار و الحاد ماندهاند.
در آینده هم مادام که دنیا میگردد و عقل میاندیشد و بشر میبیند و درک میکند، صاحبانخرد در پی آشنایی با پاسخ این سئوال خواهند بود. پس دریافتن این معنی جزو طبیعت وسرشت ماست، ما نمیتوانیم آنی خالی از آن یا منکر آن و یا غافل از ندای آن باشیم، اعتقاد بهآفریدگار جهان در طرز تفکر و زندگی و فلسفه و نظر انسان درباره کارها و حالت نفسانی وحال و آینده بلکه هستی و وجود وی اثر بزرگی دارد.
به این سئوال با وجود این همه اهمیت، کسانی که جواب قاطع و مقنع میدهند بسیار کمهستند. کودک خردسالی که به پدر خود رجوع میکند پدر یا وی را به نرمی از این اندیشه بازمیدارد و یا به امید قانع ساختن او جوابی سرسری و بی فایده میدهد.
جوان کنجکاوی که با دوست یا مربی خود این مسأله را مطرح میسازد خیلی به ندرتاتفاق میافتد که از آنان پاسخی دریابد که دل حساس او را تسکین بخشد و عقل کنجکاو ویرا ارضاء نماید.
رجال دین نیز غالبا در پاسخ این سئوال به آیاتی از کتب آسمانی و احادیثی از کلام پیامبرانتوسل میجویند از ارزش اکتشافات علوم میکاهند و از بکار بردن روش علمی منع میکنند،بالنتیجه حیرت سؤال کننده افرونتر میشود و با خاطری آزرده از اندیشه و تفکر در اینموضوع منصرف میگردد.
در صورتیکه فرد تحصیلکردهای که در قرن بیستم پرسشی راجع به آفریدگار جهان میکندلابد میخواهد با روشها و نتایج علومی که به یافتن امور اتم و تسخیر فضا و کشف قوانینوجود و اسرار و پدیدههای آن و اکتشافات محیر العقول دائمی دیگر منجر میشود قدم برداردو برای سؤال خود جواب منطقی درستی میخواهد که در رسیدن به ایمان به پروردگار چراغیفرا راه او باشد ـ ایمانی که مبتنی بر امتناع باشد نه تسلیم حرف.
مؤلف کتاب «اثبات وجود خدا» عینا همین روش را اتخاذ کرده است. به جمعی ازدانشمندان بزرگ متخصص در رشتههای شیمی، فیزیک، زیستشناسی، نجوم، ریاضیات وغیره نامهای نوشته و از آنان پرسیده: «آیا شما بوجود خدا اعتقاد دارید؟ و در این صورتمطالعات و تجسسات علمی تان، چگونه شمارا به سوی پروردگار رهنمون شده است؟» .
دانشمندان به این سؤال پاسخهای مفصلی نوشتهاند و در آنها علل و عواملی که آنان را بهسوی ایمان به آفریدگار فرا خوانده شرح دادهاند. پاسخ چهل تن در کتاب «اثبات وجود خدا»درج شده و از این نظر که مفاهیم آنها ضمن ارائه قسمتی از افکار و اندیشههای جدید، مؤیدمطالبی است که برای اثبات آفریدگار جهان در کتب آسمانی آمده بسیار حائز اهمیت است.
این اندیشمندان بیان میکنند که قوانین دینامیک حرارتی دلالت میکند که باید جهان رابدایتی باشد و اثبات بدایت دنیا وجود مبدئی عاقل و مرید و ابدی را ایجاب مینماید. آریمبدأ و آفریدگاری که ذاتی غیرمادی داشته باشد چه ماده از ذراتی به وجود آمده که ساختمانآنها بحکم علم امکان ازلی و ابدی بودن ندارد.
این آفریدگار غیرمادی جهان باید لطیف متناهی در لطف و خبیر لانهایه لخبرته و «لا تدرکهالابصار و هو یدرک الابصار»، و هو اللطیف الخیر»باشد. برای رسیدن بوی نباید از حواسیکه جز مادیات قادر بحس نیستند توسل جست ؛ برای مشاهده وی نباید در داخل آزمایشگاه ولولههای امتحان گشت یا از ذره بین و دوربین استعانت کرد ؛ برای دیدن وی عنصری غیرمادی چون عقل و بصیرت لازم است کسی که در پی درک آیات ذات باری تعالی است بایدچشم از خاک برنگیرد و بدون تعنت و تعصب عقل خود را به کار اندازد و در آفرینش آسمانهاو زمین بیندیشد «ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لآیات لاولیالالباب» .
تمام رشته علوم ثابت میکند که در دنیا نظام معجزه آسایی سیادت میکند که اساس آنقوانین و سنن و لایتغیر کونی است و کوشش دانشمندان و احاطه به این قوانین امکان میدهدکه بشر از خسوف و کسوف و دیگر پدیدهها صدها سال قبل از وقوع آنها آگاه میشود.
کیست که این قوانین و سنتها را در هر ذرهای از ذرات موجودات بلکه کوچکتر از آنها دربدون خلقت به ودیعت نهاده است؟ کیست که این نظام و سازگاری و انسجام را ایجاد کردهاست؟ کیست که به ابداع آنها اراده فرموده و این چنین بجا و زیبا آفریده است؟ آیا اینها همهبدون آفریدگار پیدا شدهاند یا خود آفرینندهای دارند؟ این نظام و قانون و ابداع که در جهانمشاهده میشود دلالت میکند که در ورای آنها پروردگار دانا و توانا و آگاهی وجود دارد.
در این کتاب دانشمندان نظر کسانی را که ادعا میکنند دنیا بطور تصادفی نشأت یافته ردمیکنند و برای خواننده معنی تصادف را شرح میدهند و جهت شناساندن مدت احتمالحدوث پدیدهای به اشکال کار و قوانین مصادفه اشاره میکنند اگر ما صندوق بزرگی پر ازهزاران حرف ابجدی داشته باشیم خیلی احتمال دارد که حرف الفی پیش میم قرار بگیرد وکلمه «ام» را تشکیل دهد، اما احتمال اینکه این حروف بطور تصافی طوری پیش هم قراربگیرند که «قصیده درازی» یا «خطاب پدری به فرزندش» را ترتیب دهند بسیار بسیار ضعیفبلکه غیر ممکن است علما حساب کردهاند که احتمال اجتماع ذراتی که بتوانند جزئی از مواداولیه دخیل در تشکیل گوشت را بوجود آورند علاوه بر ماده مستعد ضروری،میلیاردها سالوقت لازم است که جهان به این پهناوری امکان آنرا ندارد. البته این برای پیدایش ترکیبی استبا آنهمه ناچیزی، با این احتمال قیاس کنید حال این همه موجودات زنده را از جانور و گیاه واجسام مرکب بیشماری و حال پیدایش حیات و ملکوت آسمانها و زمین را. عقلا محال استکه این همه بدون بصیرت و آگاهی و از راه تصادف کورکورانه نشأت یافته باشد. ناچار همهاینها آفریدگار و مبدعی داناو آگاه دارند که علم وی محیط بر تمام اشیاء است همه را آفریده وبر سنن و قوانین معین هدایت فرموده است.
این کتاب علاوه بر مطالب مزبور، مزایایی ایمان به خدا و اطمینان بوی و التجاء به گشایشاو را در تنگدستی و بیماری و هرگونه خطری که انسان را به نومیدی بیم میدهد بیان میکند.جمع کثیری از دانشمندان، حلاوت ایمان و لزوم آن برای خود و دیگران را حس کرده و باولعی تمام بدان تشبث جستهاند و بعضی حتی معتقدند که یک نیاز بیولوژیک انسان را بسویایمان به پروردگار دانا و توانا راهنمایی و جلب میکند ـ «فطره الله التی فطر الناس علیها».
مطالب کتاب بدین جا پایان نمیپذیرد بلکه شرح میدهد که چگونه ایمان به خدا ریشهتمام فضائل اخلاقی و اجتماعی و انسانی است و کسی که ایمان به خدا نداشته باشد حیوانیاست که شهوت و غفلت بر وی فرمانروایی میکند مخصوصا زمانی که پارهای از مبادی غیرانسانی دامن گیر وی شوند .
دلایل طبیعی وجود خدا
فراسیس بیکن فیلسوف و سیاستمدار مشهور انگلیسی سیصد و چند سال پیشگفتهاند:«اطلاع ساده و سطحی از فلسفه شخص را به انکار وجود خالق سوق میدهد ولیاطلاع وسیع و عمیق از فلسفه شخص را متدین و خداشناس مینماید».
مسلما حرف بیکن کاملا صحیح است میلیونها تن متفکر و دانشمند در مقابل این سؤال مهمقرار دارند: کدام حکمت عالیه و قدرت عظیم دنیا را اداره میکند و مقدرات بشر را در دستدارد؟ در ورای زندگی و تجارب انسان چه چیز وجود دارد؟
در آتیه هم بیلیونها فرد بشر همین سؤال را خواهند کرد و ما هم در این سؤال با آنها شریکیمولی انتظار نداریم که برای آن جواب کامل پیدا کنیم حقیقت مسلم این است که بشر با وجودهوش سرشار و معلومات وسیع خود هنوز خویشتن را کاملا نشناخته است افراد بشر با وجوداختلاف نژاد، مذهب و مسکن، به تنهایی و بدون تبادل نظر با دیکران پس از تفکر و مطالعهمتوجه شدهاند که فهم بیشری محدود است و اذعان کردهاند که مفاهیم زیادی وجود دارد کهبشر نمیتواند یا نتوانسته هنوز آنها را درک بکند مفهوم زندگی یعنی روح نیز یکی از آنهاست.همچنین بشر باهوش یا غریزه ذاتی خود متوجه شده که یک نظم و ترتیب و منطق در عالممادی وجود دارد که مشکل است آنرا تصادفی فرض کرد. چه ماده هوش و اراده ندارد، اینکهبشر در ماورای فهم و ادراک خود لزوم وجود صانع را درک میکند دلیل بزرگی بوجودخداوند است.
قبول وجود خداو ایمان راسخ به آن با دلایل علمی ممکن نیست بلکه هر شخص عقیده وایمان خود را از دلایل مادی و همچنین از معنویات خود بوجود میآورد و ما بین خود وخالقش رابطه بر قرار میکند این ایمان در نتیجه تلفیق اطلاعات شخص از عالم وسیع ماده بااحساسات درونی، وجدان، حس مسئولیت و سایر تجارب نفسانی وی بوجود میآید.
اگر از طرز تفکر و استدلال افراد برای اثبات وجود صانع آماری بگیریم هزاران میلیونخواهد شد که همه با وجود اختلافاتی که دارند مقنع و استوارند. در ابتدای تحصیلات علمیخود من به قدری شیفته روشهای علمی بودم که یقین داشتم که علم روزی همه چیز را کشفخواهد کرد و اسرار تمام پدیدهها فاش خواهد ساخت حتی اصل حیات مظاهر آن و هوشانسانی را روشن خواهد کرد ولی هر قدر بیشتر تحصیل و مطالعه کردم و همه چیز را از اتمگرفته تا کهکشان و از میکرب تا انسان از نظر گذراندم متوجه شدم که هنوز خیلی چیزهامجهول مانده است.
علم میتواند با موفقیت جزئیات اتم را شرح دهد و یا خواص موجودات طبیعی را بیان کندولی به تعریف روح و عقل بشر قادر نخواهد بود دانشمندان متوجهند که میتوانند کیفیت وکمیت اشیاء را مطالعه و بیان کنند ولی بیان علت وجود اشیاء و علت خواص آنها با علوممقدور نیست علوم و یا عقول بشری نمیتوانند بگویند که اتمها، کهکشانها، روح و انسان بااستعداد شگفت انگیزش از کجا آمدهاند. علوم برای ابتدای عالم میتوانند فریضه انفجار رابیان کنند که اتمها ستارگان و کهکشانها در نتیجه انفجار یک ماده اولیه تولید شده ولینمیتوانند بگویند که آن ماده اولیه و نیروی منفجر کننده از کجا آمده بود برای جواب اینسؤال هرکس عقل سلیم دارد بوجود خالق قایل میشود.
آیا خدا شخص است؟ بعضیها میگویند بلی. من تصور نمیکنم از نظر علمی چنین باشدمثلا خدا را مثل پادشاهی فرض نمود که در روی تختی نشسته و جهان را اداره میکند.
در کتب مقدسه وقتی که تعریفی از خدا میشود با همان الفاظ است که در مورد انسان به کارمیرود البته این در نتیجه ضمیق لغات است چه مفهوم خدا یک مفهوم روحی و معنوی استو انسان که فکرش در چهار دیوار ماده محصور است نمیتواند راهی بکند ذات الهی بیابد وتعبیری از مفهوم خدا بیان کند.
از نظر علم نمیتوان درباره خدا تصور مادی کرد چه وی خارج از قدرت تعریف و توصیفمادی بشر است ولی خیلی از پدیدههای مادی وجود او را ثابت میکند و آثار صنع وی روشنمیسازد که او دارای عقل و علم و قدرت نامحدودی است و چون برای بشر درک کنهپروردگار دشوار و غیر مقدور است لذا وی نخواهد توانست هرگز علت آفرینش این جهانبزرگ یا علت خلقت خویش را که جزء ناچیزی از عالم است به نیکی در یابد. آنچه مسلماست این است که بشر و سایر کائنات دفعه و خود بخود بوجود نیامدهاند بلکه خلقت بدایتیداشته و هر بدایت از وجود مبدئی ناگریز است. همچنین معلوم است که بدون دخالت کار واندیشه بشر نظم و ترتیب خاصی در عالم حکمفرماست مبدأ خلقت انسان و سایر کائناتمیباشد و نظم و ترتیب جهان رارهبری میکند .
تعریف نیروی آفرینش
من هم به عنوان یک فرد معمولی و هم شخصی که دائما با مطالعات علمی سرو کار دارد دروجود ابدأ شکی ندارم. مسلما خدا وجود دارد اما وجود او را طریقههای آزمایشگاهینمیتواند ثابت کند و تجزیه و تحلیل خدا با این روشها امکان ندارد خداموجود طبیعی ومادی نیست که بتوان آنرا تحت مطالعه آزمایشگاهی قرار دارد بلکه او یک وجود روحی ومعنوی است که قادر متعال و خالق کائنات است.
حاجت به بیان نیست که اغلب نظریهها و حقایق علمی که بعضیها در صحت آن شکندارند هنوز به اثبات نرسیدهاند. از غالب آن نظریهها در کاوش کارهای طبیعت بیش از حقایقمسلمه میشود استفاده کرد اگر شما وارد خانه تان شده و ببینید که چیزهایی از خانه شمادزدیده شده و در عین حال مردی را مشاهده کنید که از در عقبی فرار میکند شما نمیتوانیدحکم قطع به دزد بودن او بدهید ولی شواهد ظاهری او را محکوم میکند و یک قاضی قبل ازصدور حکم اهمیت دلایل و شواهد را با دقت مورد مطالعه قرار میدهد.
بعلاوه روشهای علمی نمیتوانند تمام حقایق را ثابت کنند، مثلا علوم نمیتوانند عشق را کهیکی از عواطف مهم بشری است تعریف یا تجزیه بکنند. همچنین کسی که ذوقی نداشته باشدنمیتواند زیبایی موسیقی را دریابد و با تعریفات علمی نیز نمیتوان این زیبایی را به اوفهماند ولی آیا کسی میتواند وجود عشق یا زیبایی موسیقی را منکر شود؟ اثبات وجود خدانیز مثل معنویات است یعنی حوادث طبیعی به وجود خدا دلالت میکنند ولی با روشهایعلمی نمیتوان وجود یا عدم حضور خدا را به طور قطع ثابت کرد. نخستین قسمت دلایل مادر مطالعه عالم کون است ؛ وقتی که ما میبینیم دنیایی با نیروی طبیعت به وجود آمده و با نظمو ترتیب معینی اداره میشود متوجه میشویم که این دنیا باید یک تشکیل دهنده و ادارهکنندهای داشته باشد این نظم و ترتیب به قدری مهم و دامنه دار استکه ما میتوانیم حرکتسیارات و حتی حرکات اقمار مصنوعی را بطور دقیق پیش بینی کنیم این دقت و نظم دربارهای الکتریکی واکنشهای شیمیایی کامل است و به همین جهت است که ما میتوانیمبسیاری از پدیدههای طبیعی را با معادلات ریاضی بیان کنیم.
این نظم و ترتیب که در مطالعات و تجارب بشری مشاهده میشود نتیجه نظم و ترتیبیاست که در عالم حقیقت و معنی وجود دارد وجود نظم و ترتیب بجای هرج و مرج دلیلبارزی است که این جریانات تحت کنترل قوه عاقلهای قرار دارد قسمت دیگر از دلایل درعالم حیات یعنی ساختمان وجود حیوانات و نباتات است.
یکی از موضوعات جالب برای یک نویسنده یا عالم وظایف الاعضاء پیچیدگی و ابهامبزرگی است که در ساختمان بدن انسان و حیوانات موجود است آفریدن یا ساختن یک عضوکوچک بدن انسان یا حیوان از قدرت باهوشترین و ماهرترین فرد بشر خارج است کلیه یاریه مصنوعی اگر چه کار کلیه یا ریه را انجام میدهند ولی کلیه و ریه نیستند.
نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -
ادامه مطلب + دانلود...