بازدید
در سال ۱۹۸۷، شیخ احمد یاسین گروه حماس (جنبش مقاومت فلسطین)را برای مبارزه با اشغالگری اسرائیل بنیاد نهاد حماس در آغاز، تنها چند عضو بیشتر نداشت که تعدادی از آنها در زندانهای اسرائیل بودند و در پایان سال ۱۹۸۸، اسرائیل حدود ۲۱ تن از رهبران و کادرهای حماس از جمله دکتر عبدالعزین الرننیسی و ابراهیم الیازوری . صالح الشحاده را بازداشت کرد که سه تن از آنها جزء بنیانگذاران این جنبش بودند. جنبش حماس هنوز این ضربه را پشتسر نگذاشته بود که در نیم دوم سال ۱۹۸۹، دومین ضربه بر او وارد شد و ۲۶۰ تن از بهترین کادرها و رهبران این جنبش و در رأس آنها شیخ احمد یاسین بازداشت شدند شیخ یاسین به حبس ابد محکوم شد. این ضربه برای حماس که هنوز پایگاه تودهای گستردهای نداشت، ضربه سنگینی محسوب میشد.
از این رو مسئول دفتر سیاسی جنبش موسی (ابومرزوق) که تا آن زمان جندان شناخته شده نبود، مجبور شد به غزوه برود و پیکره سازمانی جنبش را در آنجا بازسازی کند، در همانجا بود که شاخه نظامی این جنبش تحت عنوان گردانهای شهید عزالدین قسام متولد شد. از این مرحله به بعد رویارویی جنبش حماس با نیروهای اسرائیلی، رنگ خشونت بیشتری به خود گرفت و برخلاف رویکردهای سازمانی آزادیبخش، از ینگ به کارد و سرانجام به گلوله و بمب و انفجارها نزدیک شد. سال ۱۹۹۰ رویارویی همه جانبه این گروه با اشغالگران آغاز شد و ناگهان ۱۳۰۰ تن از کادرها و رهبران این جنبش در کرانه باختری و غزوه دستگیر شدند، رفته رفته این جنبش حماس با شهدا و بازداشت شدگانش توانست پایگاه مردمی گستردهای پیدا کند و از مساجد، دانشگاهها و مدارس ، جوانان تازه نفس به این گروه ملحق شدند که رهبران جدیدی را برای آینده حماس تشکیل داده و توانستند این جنبش را به پیش برند.
پیمان «اسلو» علیرغم این تعداد بازداشت شدگان جماس را گاهش داد ولی شرایط سختتری را برای حماس پدید آورد زیرا اقدامات نظامی حماس به دلیل احمال رویارویی با دولت فلسطین و تلاش حماس برای حفظ انسجام درونی، کاهش پیدا کرد و در عوض در این مرحله هواداری از جنبش حماس همجنان روبه گسرتش نهاد و علت این موضوع از یک طرف به ادغام جنبش فتح در دولت فلسطین و کنار نهادن مبارزه مسلحانه از سور فتح ، نیز فساد حاکم بر سیستم دولت فلسطین و از طرف دیگر به عقلاانیت حماس مرتبط بود که با وجود دستگیری تعدادی از فعالان نظامیاش توسط دولت فلسطین،حماس به روند رویاوریی با دولت فلسطین کشیده نشد و البته بعضی از اعضا و هواداران حماس به روند رویارویی با دولت فلسطین افتادند: از جمله عبدالغزیز ارنتیسی و محمود الزهار و ابراهیم المقاده و غیره
مقاومت و مبارزه مسلحانه تا عملایت شهادت طبانه علیه رژیم صونیستی به یک اجماع دست یافتند و از این جهت حماس که خواهان و مدافع عملیات نظامی علیه اشغالگران بود، پایگاه مستحکمی در جامعه فلسطین به دست آورد. در این دوره ، اسرائیلی ها از روی هیچ راهکاری برای تعقیب و یاترور یا بازداشت اعضای حماس و حتی تخریب خانههای آنها فوگذاری نکردند. اما با این حال برتوان، سرسختی و حضور سیاسی حماس افزوده شد و البته حضور رهبرانی چون شیخ احمد یاسین و عبدالعزیز الرنتیسی نقش مهمی در پیشرفت حماس ایفا کرد و بدون تردید الرنتیسی همانند شیخ احمد یاسین از جایگاه ویژهای در این میان برخوردار بود .او زبانی تند داشت و با تمام توان و بدون هیچگونه ملاحظهکاری از مقاومت دفاع کرد، لذا الرنتیسی در بین فلسطینیها و حتی کشورهای عربی و اسلامی محبوبیت زیادی کسب کرد تا آنجا که مجله امریکایی «تایم» در سال ۲۰۰۲ او را به عنوان یکی از پنج شخصیت اثرگذار بر مسائل خاورمیانه انتخاب کرد. پس از آنکه کران باختری تعدادی از رهبران خود را در پی ترور یا بازداشتها از دست داد، غزه جایگاهی متفاوت یافت، و بخش اعظم برخوردهای نظامی در کرانه باختری تمرکز داشت . این تفاوت به ضعف دستگاه نظامی فلسطینیها در غزه مربوط نمیشد بلکه به دیوار امنیتی پیرامون غزه با کمی تعداد اهدافی که بتوان انها را مورد حمله قرار داد و نیز به شهرکهایی که بتوان آنها را مورد حمله قرار داد و نیز به شهرکهایی یهودی که به دلیل موانع نظامی دور از دسترس بود که زنجیرهای از ترورها شروع (از سوی اسرائیل )شد تا به شیخ احمد یاسین و عبدالعزیز الرنتیسی رسید. به گونهای که آینده حماس را در معرض خطر قرار داد ولی همچنان به راه خود ادامه داد چون بازداشت و ترور نمیتواند به جنبشهایی که زیستفکری و اجتماعی نیرومندی داردند آسیب برساند، به علاوه ، با توجه به پایگاه جنبش حماس در بین جوانان که غالباً رهبران جدیدی را به میدان میآورد، به ویژه جوانانی که در دوره مقاومت و چالش های رودرو تربیت شدهاند در ناز و نعمت باید به یک عامل مهم دیگردر این باره اشاره کرد و آن حضور بخش گستردهای از از رهبران ناشناخته در سایه است. عامل دیگری که وحدت و یکپارچگی و ادامه مبارزه حماس را را تامین میکند حضور این جنبش در خارج از فلسطین است. پس از ترور شیخ احمد یاسین و جانشین وی عبدالعزیزالرنتیسی ، رویارویی حماس و اسرائیل رنگ دیگری به خود گرفت و این گروه در حالی که توسط شورای رهبری هدایت میشد و رهب واحدی نداشت به مبارزه خود علیه دشمن دیرینهاش ادامه داد. خماس در تمام طول عمر خود همواره به رویارویی با اسرائیل پرداخته است، بر خلاف جنبش فتح خماس تاکنون هیچگونه انعطافپذیری در مقابل اسرائیل از خود نشان نداده در حالیکه محمود عباس رئیس حکومت خودگردان موضع کبیری مخلفت کرده و و از گلوله و مبارزه نظامی سخن میگوید و دست به عملیات نظامی می زند. بدین ترتیب آتش بس که محمود عباس پس از ماهها مذاکره با اسرائیل در مورد آن به توافق رسیده بود، چندین مرتبه با شلیک گلولههای خمپاره حماس شکسته شد. اساسیترین تفاوت حماس و فتح در واقع موضعگیری این دو گروه در قبال موجودیت اسرائیل است. حماس همواره بر این موضوع تاکید داشته که موجودیت اسرائیل را به رسمیت نمیشناسد و بر همین اساس حاضر به مصالحه با آن نیست. این در حالی است که اسرائیل نیز موضعگیری مشابهی در قبال این گروه داشته و این گروه را به عنوان گروه تروریستی و غیر قابل مذاکره و معامله معرفی کرده است.
چرایی رویکرد پارلمان حماس
علی رغم این که حماس یک گروه سازشناپذیر جلوه کرده است، چرا به فعالیتهای پارلمانی روی آورده است؟ آیا رویکرد جدید به معنای پایا مبارزه مسلحانه علیه اشغالگران است؟ برای ارائه پاسخی در این باره نخست باید مقدمهای را ذکر کرد.
در حالیکه سیر تحولات سرزمینهای اشغالی فلسطین بیانگر استمرار جنایات رجیم صهیونیستی و مبارزات مقاومت برای پایان دادن به اشغالگری میباشد.، گروههای حاضر در صحنه تحولات فلسطینی خود را برای برگزاری انتخابات پارلمانی خود را آماده کرده بودند. اهمیت این موضوع سبب شد تا دیدگاههای متفاوتی در مورد چرایی رویکرد حماس به انتخاب ، چگونگی برگزاری انتخابات و تاثیر آن بر تحولات سرزمینهای اشغالی ایجاد گردد چرا که:
ابومازن که پس از مرگ یاسرعرفات ، ریاست تشکیلات خودگردان را به عهده گرفته بود ، همواره تلاش نموده بود تا جایگاه و برتری فتح را در میان مردم و ساختار سیاسی حفظ نماید. با این وجود رویکرد صرفاً سیاسی وی سبب گردیده تا:
اولاً انتساب میان سنتگرا و نسل جدید فتح، ایجاد و وی نتواند چنانکه باید ، هماهنگی گذشته ، وحدت و انسجام فتح را حفظ کند چنانکه فتح اعلام کرد با دو لیست متفاوت و مستقل به نام فتح به رهبری ابومازن و المستقبل به رهبری مروان برغوئی در انتخابات شرکت خواهد کرد.
ثانیا عملکرد مثبت سایر گروههای جهادی در استمرار مقاومت تا حدودی چهره مردمی فتح را کاهش داده است نتایج انتخابات شهرداریها خود بیانگر این تحولات بود ، و حماس در انتخابات شهرداریها اکثریت قاطع را به دست آورد. ثانیاً ابومازن از سوی بازگران فرامنطقهای مجامع بینالمللی و رژیم صهیونیستی برای مهار انتفاضه و خلع سلاح مقاومت تحت فشار قرار داد. براین اساس وی هر چند حضور گروههای جهادی به ویژه حماس را در انتخاب عامل تزلزل جایگاه فتح میداند با این حال با برگزاری این انتخابات امیدوار است پارلمان جدید فلسطین با مشارکت اکثریت گروهها تشکیل شود و آن را به عنوان کارکرد مثبت خود ثبت نماید و هم با حضور اعضای مقاومت در پارلمان تا حدودی خطمشی نظامی آنها را به سیاسی محافل خارجی برای سازماندهی تشکیلات اداری و اجرایی دولت خودگردان تلقی می کند.
این مسأله درباره حماس فرق میکند و، به بیان دیگر ، هرچند برخی از ناظران سیاسی حضور حماس در انتخابات را به معنی گرایش آنها به سازو کارهای سیاسی و کاهش مقاومت مسلحانه میدانند ، اما عملکرد و مواضع حماس بیانگر این امر است که آنها سعی دارند تا با حضور در پارلمان :
– به نوعی مشروعیت سیاسی دست یابند و نیز از لیست گروههای تروریستی خارج و به عنوان یک گروه سیاسی مشروع و رسمی معرفی شوند.
– امیدوارند با ایجاد اپوزیسیون قوی در پارلمان ضمن استمرار اهداف مقاومت که با حفظ سلاح مقاومت ضورت میگیرد بر عملکرد تشکیلات خودگردان در روند مذاکرات با رژیم صهیونیستی و سایر بازیگران خارجی نظارت نماید.
– خواستههای ملت فلسطین را در چهارچوب قانونگذاری و نظارت بر دستگاههای اجرایی محض سازند. با نگاهی به اهداف غرب و رژیم صهیونیستی که در در قبل و بعد از انتخابات کرده پی برد این اهداف عبارتند از :
۱- با اعملا فشار با گروههای مقاومت و مشرط کردن حضور آنها در انتخابات به خلع سلاح، موجب تغییر جهتگیری آنها بعد سیاسی را فراهم آورد.
۲- با ایجاد تشکلهای سیاسی در فلسطین راه را برای اجرای طرح نقشه راه هموار نماید.
۳- به ایجاد اختلاف میان گروههای مقاومت بپردازد و یعنی با دامن زدن اختلاف بین دو نگرش مقابله سیاسی و نظامی با رژیم صهیونیستی موجبات انشعاب و تضعیف آنها را پدید آورد.
۴- خارج کردن تدریجی جهادی از صحنه مبارزاتی به واسطه حضور حماس در پارلمان یعنی حضور حماس در پارلمان میتواند منجر به تنهایی جهاد اسلامی و در نهایت وادار شدن آن به ترک سلاح و روی آوردن به بعد سیاسی گردد.
۵- معطوف شدن مقاومت و تشکیلات خودگردان به برگزاری انتخابات و صفبندیهای سیاسی کم توجهی به فعالیتهای رژیم صهیونیستی در کرانه باختری ، جولان و بیتالمقدس، .و کسب امتیازات به بهانه عدم دخالت رژیم صهیونیستی در نحوه برگزاری انتخابات و …
با تمام این تفاسیر این حقیقت را نمی توان نادیده گرفت که محافل غربی و صهیونیستی با دیدهی تردید با این انتخابات مینگریستند و چرا که اولا حضور حماس در پارلمان به معنی لغو تحریمهای غرب علیه مقاومت و به نوعی مشروعیت یافتن و مشروعیت دادن به آن است اما اگر حماس سلاح را حفظ نماید مشکلات بسیاری را برای اهداف غرب و رژیم صهیونیستی ایجاد میکند. به علاوه پیروزی حماس به معنای کاهش حوزه فعالیت ابومازن میباشد که تا امروز در راه تحقیق نقشه راه ، گام برداشت ولی در حضور حماس در پارلمان میتواند در این روند اختلال ایجاد کند . افزون بر آن، نگرانی غرب از ایجاد موج سوم انتفاضه در پارلمان فلسطین است که مسلماً به دلیل نقش و جایگاه پارلمان کنترل این امر بسیار دشوار خواهد بود. بر این اساس از هماکنون غرب برای پیشگیری از چنین رخدادهایی فعالیت خود را آغاز نموده و چنانکه اتحادیه اروپا کنگره آمریکا با صدور قطعنامههایی عملاً اعلام پیروزی حماس در انتخابات علیه حماس بر مواضع دشمنانش در مقابل رژیم صهیونسیتی،و مواضع ضد حماس غرب نشان میدهد، اهداف غرب که قبل از این به آن اشاره کردیم، تحقق نیافته و دلایل حماس برای گام نهادن در عرصه فعالیتهای سیاسی، به هیچوجه به معنای بر زمین گذاشتن سلاح نیست، بلکه گشودن عرصه دیگر برای مبارزه علیه اشغالگران است.
*علل و دلایل پیروزی حماس
پیروزی غیر منتظره جنبش حماس در انتخابات پارلمانی فلسطین و غلبه بر رقیب قدرتمند خود یعنی جنبش فتح، پرسشهای زیادی را در محافل مختلف درباره علل پیروزی حماس برانگیخته است. در واکادی دلایل این پیروزی میتوان حداقل به دو علل مهم اشاره کرد:
۱- سابقه مبارزاتی و چهره روشن حماس و شخصیتهای آن:
حماس با رویکرد اسلام گرایی وارد معرکه مبارزه فلسطینی ضد صهیونیستی شد که این مسأله ریشه در اندیشههای اخوان المسلمین داشت، و این در حالی بود که جنبش بیداری اسلامی با توجه به تحولات منطقهای خصوصا انقلاب اسلامی ایران نضج یافته و در برابر خط مشیهای لائیک اعم از چپگرا و ملیگرا، قامت برافراشته بود. رژیم صهیونیستی که گویی از بالندگی این حرکت توفنده اسلامی غافل بود در مقطعی حماس را به عنوان آلترناتیوی در برابر ساف میشمرد، لذا معترض آن نشد و حماس موفق شد در چنین فضایی به تحکیم پایههای مدنی و حتی نظامی خود بپردازد. نتیجه این که حماس با تشکیل گردانهای عزالدین قسام در سال ۱۳۷۰ حملات نظامی رژیم صهیونیستی وارد ساخت. اهتمام حماس بیش از هر چند معطوف مبارزه علیه اشغالگران بود و علیرغم مخالفت با ساف و عدم شناسایی تشکیلات خود گردان،تلاش کرد وارد چالش جدی با حاکمیت فلسطین نشود. این رویکرد که بر خاست از بلوغ سیاسی رهبران حماس بود در مقطع انتفاضه مسجدالقصی به همگرایی فتح (بویژه فصل جدید این جنبش ) با حماس انجامید . از سوی دیگر، حماس در کار نظامی از فعالیت سیاسی غافل نبود و با آنکه در ماده ۱۳ مرامنامه حماس (که در سال ۱۳۶۷ تدوین شد) آمده است: جنبش حماس، جهاد را تنها راه آزادی فلسطین میداند. با این حال سران حماس راه حل سیاسی را به عنوان مکمل عمل جهادی و بدیل آن، مطرح ساختند . ورود به عرصۀ انتخابات شهرداریها و متعاقب آن مجلس قانونگذاری، ناشی از این رویکرد بود. به همین دلیل رهبران این جنبش اعلام کردند پیمان اسلو مرده است و در شرایط نوین با ورود به عرصه سیاسی میخواهند طرحی نو در اندازند.
در واقع حماس خود را ملزم به پاسخگویی به مطالبات مشروع فلسطینیان میداند که سالها دچار محرومیت در ابعاد مختلف مادی و معنوی شدهاند. از این رو فلسطینیان به دنبال گزینه جدیدی بودند تا آنان را از وضعیت موجود رهایی بخشند. در چنین شرایطی حماس با پشتوانهای از مبارزه و مقاومت و محبوبیت در اقشار محروم فلسطین وارد معرکه انتخابات شد. و با شعار اصلاحات اجتماعی و اقتصادی، آرای اکثریت فلسطینیان را به خود جلب کرد. البته حماس تصور نمیکرد به حدود ۶۰ درصد کرسیهای مجلسی دیت یابد و برنامه انتخاباتی این جنبش حاکی از اصلاحات مدنی در سقف حداکثر ۴۰ درصد کرسیها بود، از این رو مقوله دولت مقاومت با رویکرد اصلاحات داخلی و خارجی و رسیدگی به اوضاع فلسطینیان مطرح شده است.
۲- ناکارآمدی و فساد مالی جنبش فتح و دولت خودگردان:
برخی تحلیلگران به ویژه تحلیلگران صهیونیستی معتقدند، رأی مردم فلسطین به حماس، اعتراضی است به فساد موجود، نه تأیید راهبردهای مبارزاتی حماس و بدین ترتیب صبغه حماسی و نقش تاریخی جنبش حماس را نادیده میگیرند. البته ناکارآمدی جنبش فتح و دولت خودگردان در پیروزی حماس، کمتر از سابقه مبارزاتی و سازش ناپذیری حماس است. بیگمان عامل اصلی دانستن ناکارآمدی و فساد جنبش فتح و دولت خودگردان در پیروزی حماس، هدفمند است و تلاش رژیم صهیونیستی آن است که اگر ناچار به تعامل و پذیرش حماس در ساختار قدرت شد، همانند فتح آن را به گردونه رسمیت نمیشناسند و سلاح بر زمین نخواهند گذاشت. هر چند راه حلهایی سیاسی را رد نکرده و حتی بر گزینه آتشبس مشروط به گونهای که حقوق فلسطینیان را استیفا کند، و سرزمینهای اشغالی ۱۹۶۷ و بعد از آن را برگرداند، صحه گذاردهاند. در هر حال حماس با پیروزی شگرف خود مرحله تازهای را در تاریخ خود و فلسطین رقم زده است.
هوشیاری و ابتکار عمل سران این جنبش که فرار است وارد آزمون تشکیل دولت شوند، علیرغم چالشهای فراوان میتواند آفاق روشن را فرا روی فلسطینیان بگشاید.
*پیروزی حماس، مخالفتها و بازتابهای اسرائیلی:
طبق اعلام کمیته انتخابات فلسطین، جنبش حماس باکسب ۷۴ کرسی از مجموع ۱۳۲ کرسی به پیروزی رسید. این نتیجه صهیونیستهای اشغالگر را شوکه کرد. مقامات تلآویو که طی چند ماه اخیر از خروج شارون از حزب لیکود و تشکیل حذب کادیما به عنوان زلزله سیاسی یاد می آورند، این بار پیروزی حماس زلزله سیاسی بزرگتری را برای آنان ایجاد کرد. به نظر می رسد اسرائیل ها با تبلیغات فراوان علیه حماس و تلاش برای ممنوعیت شرکت حماس در انتخابات از طریق تشکیلات خود گردان عملا در افزایش محبوبیت این جنبش موثر بوده اند. شارون و وزرای وی چندین بار تهدید کرده بودند که به دلیل شرکت حماس در انتخابات پارلمانی فلسطین محدودیت هایی را در این رابطه ایجاد خواهد کرد. اما سرانجام در پی فشارهای جهانی مجبور به عقب نشینی شدند به هر روی پیروزی حماس مخالفت ها و بازتاب های زیر را در پی داشته است.
الف- مخالفت ها
کابینه ایهود اولمرت که دوران انتقالی را پشت سر می گذارد با یکی از مهم ترین مصائب ممکن روبه رو شده سران تل آویو بلافاصله پس از اعلام پیروزی حماس، هر گونه همکاری رژیم صهیونیستی را با اعضای حماس در کابینه فلسطین را ممنوع اعلام کرد. ایهود اولمرت پس از جلسه اضطراری کابینه این رژیم تصریح کرد مذاکره با حماس گروهی که برای نابودی صهیونیست ها قسم خورده اند تا زمانی که رویه خودرا عوض نکنند به هیچ وجه در دستور کار دولت اسرائیل نیست. سه شرط را برای تغییر رویه حماس و نیز برای همکاری با کابینه حماس اعلام کرد که عبارتند از:
ادامه مطلب + دانلود...