جستجو در تک بوک با گوگل!

تابعيت پايگاه تك بوك از قوانين جمهوري اسلامي ايران

دانلود کتاب تکنیکهای ساده تقویت حافظه

3,107

بازدید

دانلود کتاب تکنیکهای ساده تقویت حافظه ۴٫۳۳/۵ (۸۶٫۶۷%) ۳ امتیازs

دانلود کتاب تکنیکهای ساده تقویت حافظه

امروزه با پیشرفت ابزار ، تکنولوژی و امکانات ، بسیاری از مردم کمتر از قدرت حافظه خود استفاده می کنند و این کار بتدریج باعث تضعیف حافظه می شود و از طرفی زندگی شهری ، استرس و خستگی موجبات فراموشی را فراهم می آورد



نويسنده / مترجم : سید فوژان حکیم زاده
زبان کتاب : فارسی
حجم کتاب : 467 کیلوبایت
نوع فايل : PDF
تعداد صفحه : 11

 ادامه مطلب + دانلود...

حافظه

381

بازدید

حافظه: توصیف کلی
در فرهنگ ما، از حافظه به صورت کاملاً آزاد یاد می شود. هر روز و در هر جایی که هستیم عبارات «فراموش نکن وقتی که برگشتی…» و یا «حافظه ات خوب کار می کند» و یا مشابه آنها را زیاد می شنویم. در این اصطلاحات عمومی، حافظه می تواند به معنی تجربیات زندگی که انفرادی و ویژه هستند باشد و یا به تأثیری که داروهای شیمیایی بر روی رشته های عصبی و نهایتاً بر مغز که آن تجربیات را گزارش می دهد، می گذارد، حافظه گفته می شود.
در واقع مفهوم حافظه می تواند از جهانی به صورت استعاره باشد. این استعاره دلالت می کند بر این که مجموعه ای ثابت و معین از اطلاعات، در یک مکانی که کاملاً قابل دسترسی باشد، ذخیره شده اند. به نظر ما مغز به روشی که کامپیوتر کار می کند، فعالیت دارد اما حقیقت چیز دیگری است. در واقع، انواع مختلف حافظه در قسمت های مختلف مغز ذخیره می شوند. بدین علت که مغز بشر عضوی پیچیده و فرهیخته است، پس حافظه ی بشر هم به آن اندازه رویدادی پیچیده می باشد. برای این که مطالب برای تان ملموس تر باشد، بهتر است که ابتدا اجزای تشکیل دهنده ی حافظه را از هم تفکیک نماییم.
ما اغلب حافظه را امری بدیهی می دانیم و از آن به عنوان فرایند روانی یاد می کنیم که دور از کنترل ماست. اما وقتی اجزای تشکیل دهنئده ی حافظه تان را از هم سوا کردید، بخش های ویژه ای را خواهید یافت که با فعالیت و جدیت می توانید در آن تغییراتی ایجاد کنید.
فرایند حافظه
ابتدا باید بدانید که برای به یاد آوردن اطلاعات فرایندی وجود دارد. به عبارت دیگر، شما اطلاعات را به مغزتان می دهید، این داده ها برای مدتی آنجا می مانند و شما بعداً آنها را دوباره می خواهید. این سه مرحله در فرایند حافظه مجزا هستند و به نام های رمزگذاری (دادن اطلاعات)، ذخیره سازی (نگهداری اطلاعات در آنجا) و فراخوانی (خواستن دوباره ی اطلاعات) شناخته می شوند. اما قبل از این که به جزئیات این سه مرحله بپردازیم بهتر است مثالی در این مورد بیاوریم.
رمزگذاری
دادن اطلاعات اولین مرحله از این فرایند سه مرحله ای می باشد. وقتی شما به ترانه گوش می دهید، مغز شما داده های خام شنیداری (شعر و موسیقی) را گرفته و آنها را به کُد (مجموعه ای ازشبکه های عصبی) تبدیل می کند تا اطلاعات را برای استفاده های بعدی ذخیره کند. اگر شما ترانه ای را دوست داشته باشید، به آن توجه بیشتری خواهید کرد. این امر باعث می شود که اطلاعات به بهترین نحو ممکن در مغزتان جاسازی شود. به زودی همراه با ترانه، شما هم آوازتان را سر می دهید. این مرور ذهنی (تکرار مداوم هر چیز تا زمانی که ذخیره شود) به مرحله ی اول فرایند حافظه یعنی دادن اطلاعات کمک زیادی می کند.
دادن اطلاعات و رمزگذاری های همان مرحله ی ورود اطلاعات به مغز برای نگهداری در حافظه می باشد. اگر چیزی به عنوان اطلاعات به مغزتان داده نشود، هرگز هم هیچ چیزی به خاطرتان نخواهد آمد. این مرحله از حافظه، مرحله ای است که شما می توانید بیشترین تأثیر را در آن ایجاد کنید. دادن اطلاعات با روش مناسب باعث حافظه ی خوب هم می شود. اگر این مرحله به خوبی انجام نگیرد، شما هم نمی توانید انتظار داشته باشید که در مواقع لزوم این اطلاعات را از مغزتان بخواهید. آگاهی از روش دادن اطلاعات به مغز، در نهایت باعث بهبود و تقویت حافظه می شود. اکثر مطالب این کتاب در واقع نشان دادن ترفندهایی برای بهبود در دادن اطلاعات به مغز است.
ذخیره سازی
بیشتر افرادی که نگران مشکلات حافظه شان هستند، در واقع نگران توانایی خود در امر ذخیره سازی اطلاعات می باشند. به عبارت دیگر، به نظرشان می رسد که اطلاعات داده شده به مغزشان گم می شود و یا آنها توانایی شان را برای نگهداشتن اطلاعات از دست می دهند. مسئله اینجاست که برخلاف نظر آنها، با هیچ روش مشخصی هم نمی توان بر این مرحله تأثیر گذاشت. حتی کسانی که آلزایمر دارند، توانایی ذخیره سازی اطلاعات را به طور کامل از دست نمی دهند. علت آن، این حقیقت است که روش ذخیره سازی مغزمان بسیار پیچیده است.
خاطرات در یک محل مشخصی از مغز ذخیره نمی شوند. در واقع، خاطرات، سراسر مغزمان را به صورت صفوفی از شبکه های عصبی پوشانده است. هر خاطره به سیستم های مختلفی در مغز متصل شده است. به عنوان مثال، وقتی شما آوازی را سر می دهید همزمان ظروف را هم می شویید. این بدان معنی است که حافظه ی خواندن شما از طریقی به سیستم شستن ظروف متصل می شود، یعنی هر وقت که اقدام به شستن ظرفها می کنید، همان ترانه هم به ذهن تان خطور می کند. به همان ترتیب وقتی به دستان پرچین و چروک تان نگاه می کنید ممکن است به یاد همان ترانه هم بیفتد. این اتصالات ذهنی در واقع یکی از دلایل مهم بودن فرایند دادن اطلاعات می باشد هر اندازه که مرحله ی دادن اطلاعات با انرژی بیشتری انجام پذیرد، شبکه عصبی شما قدرتمندتر و پیچیده تر خواهد بود.
حافظه ی کارگر
فکر کردن در مورد توانایی تان در نگهداری اطلاعات به عنوان یک مرحله ی دو قسمتی بسیار سودمند است. اولین مخزن ذخیره سازی که اطلاعات به آن جا سرازیر می شوند، حافظه ی کارگر است. (حافظه ی کارگر با عنوان حافظه ی کوتاه مدت هم شناخته می شود.) این حافظه تمام اطلاعاتی را در بر می گیرد که شما در هر زمان دلخواهی به آنها احتیاج پیدا می کنید.
همان طوری که قبلاً اشاره شد، توانایی مغز شما در نگهداری اطلاعات تحت هیچ شرایطی تغییر نمی کند. در نتیجه مطمئن باشید که حتی اگر برای به یاد آوردن مطلبی خیلی به مغزتان فشار آوردید، مغزتان متلاشی نمی شود. هیچ نیازی نیست که وسایل نگهداری مغزتان را تعمیر کنید. به نفع شماست که روی مراحل رمزگذاری و بازخوانی تمرکز کنید.
انواع حافظه
دو نوع حافظه وجود دارد. چیزی که شما می دانید که آن را می دانید و چیزی که شما می دانید ولی نمی دانید که آن را می دانید و آن ها را به ترتیب خودآگاه و ناخودآگاه می نامند.
حافظه ی خودآگاه، هر نوع اطلاعاتی را شامل می شود که شما می توانید در هر زمانی به آسانی و از روی میل به آن دست یابید. این اطلاعات می تواند شامل روز تولد یک دوست، شماره تلفن، مسیر پاساژ مورد علاقه تان و… باشد. این حافظه مجموع تمام موارد مربوط به علم عقلانی شما می باشد.
حافظه ی ناخودآگاه هوشیارانه قابل دسترس نمی باشد. این حافظه شامل یادگیری های محرّکی، عادت و شرطی شدن می باشد. حافظه ی ناخودآگاه، مهارت هایی که از طریق تکرار به دست می آیند مانند رانندگی و دوچرخه سواری را هم شامل می شود. این حافظه با حواس چندگانه و سیستم های متعدد درگیر است. نام های دیگر حافظه ی ناخودآگاه، حافظه ی تلویحی، بی اختیار، و یا حافظه ی ناهوشیار است.
هدف اصلی تمایز این دو نوع حافظه این است که شما بتوانید به آسانی بخش هایی از زندگی تان را که می توانید، تغییراتی در آن ها ایجاد کنید را تشخیص دهید. بعید است که شما بتوانید تأثیر زیادی روی حافظه ی ناخودآگاه تان داشته باشید. اما در عوض می توانید در حافظه ی خودآگاه تان تغییرات اساسی ایجاد کنید. در زیر مجموعه ی حافظه ی خودآگاه دو عنوان وجود دارد که به توضیح آن ها می پردازیم. حافظه ی لفظی و بصری.
نقاش هستید یا خواننده؟
احتمالاً شما به صورت تقریبی از تفاوت های لفظی و بصری آگاهی داشته باشید و احتمالاً از نقاط ضعف و قوّت خودتان هم تا حدودی اطلاع داشته باشید. با این وجود، شاید نتوانید به بهترین نحو ممکن از توانایی هایتان استفاده کنید. بهتر است درباره ی حافظه ی لفظی و بصری مطالبی را عرضه کنیم.
حافظه ی لفظی
حافظه ی لفظی، توانایی به خاطر آوردن اطلاعاتی است که به کلمات مربوط می شوند. اگر شما جزو کسانی هستید که با شنیدن ترانه دوست داشتنی، قاشق چوبی به دست گرفته و آواز سر می دهید احتمال دارد که حافظه ی لفظی و یا کلامی شما قوی باشد. افرادی که حافظه ی کلامی قوی دارند به مطالعه هم علاقه دارند. شعرها را به سرعت حفظ می کنند و دستورات نوشتاری را به نقشه ترجیح می دهند. اگر فکر می کنید بیشتر از نقاش بودن به خوانندگی نزدیک تر هستید، احتمالاً حافظه ی کلامی تان قوی تر است.
حافظه ی بصری
حافظه ی بصری توانایی ذخیره سازی اطلاعات به صورت دیداری است. اگر شما فردی با حافظه ی بصری قوی باشید، تصور آواز خواندن همراه با رادیو هنگامی که در آشپزخانه کار می کنید، اصلاً برایتان جالب نیست. شاید گوش دادن به آواز در شما حس نقاشی روی دیوار را به وجود آورد. اگر از تماشای آثار هنری بزرگ لذت می برید، علامات تابلوهای جاده ای را زودتر از نوشته هایشان می بینید و در یک فیلم سینمایی بیشتر به صحنه ی نمایش توجه می کنید تا دیالوگ شخصیت ها، به احتمال زیاد حافظه ی دیداری شما قوی تر است. این گونه افراد نقاشان خوبی هستند نه خوانندگان خوب.
البته این ها تمایلات شخصی می باشند. حافظه ی بصری و لفظی اصلاً انحصاری نیستند، ممکن است شما هم از آثار هنری لذت ببرید و هم به خوبی از عهده ی شعر حفظ کردن برآیید. مهم این است که شما این آگاهی را پیدا کنید تا موقعیت خودتان را تشخیص دهید. بعضی از افراد در مرز بین حافظه لفظی و بصری قرار دارند. با محاسبه ی این که در کدام طیف قرار دارید، می توانید نیروی تان را در جهت بهبود اوضاع مورد استفاده قرار دهید. علت این امر کاملاً ساده است. اکثر اطلاعات می توانند هم به طریقه ی بصری و هم لفظی ذخیره شوند.
انتقال اطلاعات لفظی و بصری
همه ی افراد هر روز اطلاعات لفظی را به اطلاعات بصری و بالعکس منتقل می کنند، بدون این که خودشان متوجه شوند. در واقع مثل هر اتفاقی که مرتبط با حافظه باشد، انتقال اطلاعات به صورت یک فرایند طبیعی انجام می گیرد. در نتیجه، متوجه این انتقال نمی شویم با این وجود اگر می خواهید که حافظه تان را تقویت کنید، بهتر است با این انتقال اطلاعات آشنا شده و هوشیارانه از این مورد کمال استفاده را بکنید.
برای این که کاملاً با این فرایند آشنا شوید مثالی می آوریم. در نظر بگیرید که شما نیاز مبرمی به کلاه پشمی دارید. زمستان فرا رسیده است و هر وقت که شما بیرون می روید گوش هایتان یخ زده و به درد می آیند. تصمیم می گیرد که به یک مرکز خرید محلی بروید ولی شما تازه وارد هستید و از محل آن اطلاعی ندارید. در نتیجه سراغ کامپیوترتان رفته و اطلاعات مورد نیازتان را دریافت می کنید. این خدمات به دو صورت عرضه می شوند: دستورات نوشتاری و نقشه ها. اگر شما جزو افرادی هستید که حافظه ی لفظی قوی دارند، دستورات نوشتاری را انتخاب خواهید کرد و اگر جزو افراد بصری باشید، احتمالاً استفاده از نقشه را ترجیح می دهید.
در اینجا احتمال دارد که شما نتوانید از قسمت خدمات رسانی کامپیوتر اطلاعات مربوط به این مرکز خرید را به دست آورید و بایستی با این فروشگاه تماس تلفنی گرفته و از محل آن سئوال کنید. شما با کارمند آنجا صحبت کرده و وی به شما آدرس فروشگاه را می دهد و شما آن را یادداشت می کنید. اگر به طریقه ی بصری مطالب را یاد می گیرد در آن صورت دوباره با مشکل مواجه می شوید. برای حل این مشکل چه راه حلی سراغ دارید؟ حتماً به سراغ نقشه ی خیابانی دم دست تان رفته و مسیر رسیدن به فروشگاه را روی نقشه پیدا می کنید. این نمونه، در واقع ماهیت انتقال اطلاعات به هر دو طریق یعنی لفظی و بصری را نشان می دهد. تکنیک های انتقال اطلاعات به هر دو طریق، ابزار مناسبی است که با کمک آن می توانید روش هایی را پیدا کنید تا حافظه تان تقویت شود. اگر شما مطالب را بیشتر به صورت بصری یاد می گیرید، اطلاعات را به صورت داده های بصری به مغزتان انتقال می دهید. در این روش، شما اطلاعات را در بخش هایی از مغزتان که بسیار قوی هم هستند نگهداری می کنید و به دنبال آن به یاد آوردن این اطلاعات برای شما بسیار آسان تر خواهد بود.
هیچ محدودیتی در مورد روش های انتقال اطلاعات بین این دو نوع حافظه وجود ندارد. فقط بایستی کمی خلاق باشید. اگر شما به سختی می توانید نام حیوان خانگی بهترین دوست تان را به خاطر بسپارید (اطلاعات لفظی). اگر همواره فراموش می کنید که کفش تان را کجا گذاشته اید و حافظه ی کلامی شما قوی باشد می توانید وقتی آنها را در می آورید به خودتان بگویید «کفش هایم را کنار ماشین لباس شو یی گذاشتم». و یا اگر حافظه ی دیداری شما قوی تر است، تصویری ذهنی از کفش تان درست در کنار ماشین بسازید.
[تمرین کنید: حافظه ی بصری و لفظی]
هر بار که خواستید چیزی را به خاطر بیاورید، سعی کنید از توانایی حافظه تان استفاده کنید. اگر حافظه ی بصری شما بهتر است، از اطلاعات بصری استفاده کنید و اگر حافظه ی لفظی شما بهتر است، از اطلاعات کلامی بهره ببرید. به یاد داشته باشید که بایستی از خلاقیت تان استفاده کنید.
همان طور که قبلاً گفته شد، می توان حافظه را از جهانی استعاره دانست. صحبت کردن در مورد حافظه، در واقع صحبت کردن در مورد نحوه ی کار کردن مغز است. حافظه در نهایت مدلی قابل تصوّر از یک شیوه ی عملی است.
در اینجا باید خاطرنشان کنیم که مکانیسم یکسانی از عملکرد مغز وجود ندارد که حافظه را تشکیل دهد. در عوض، حافظه صف آرایی پیچیده ای از پدیده های عصبی و روانی است که در سرتاسر مغز اتفاق می افتد.
دانشمندان به کمک روش های متفاوتی، تحقیقاتشان را روی حافظه انجام می دهند. تصور فرایندهای مربوط به حافظه و تفاوت های آن ها از حیث لفظی و بصری بودن، امری مشکل و دور از ذهن به نظر می رسد. روش هایی هستند که اطلاعات را طبقه بندی می کنند و ما از این روش ها برای فهم بهتر استفاده می کنیم.
مفاهیم این فصل به شما کمک می کند تا بهتر و کاربردی تر از حافظه تان استفاده کنید و روشی پیدا کنید که با آن بتوانید حافظه تان را با کمک بقیه ی مطالب کتاب تقویت کنید. دو هدف اصلی ما این است که مطالب این کتاب از لحاظ علمی صحت داشته باشند و این که این کتاب بتواند مورد استفاده ی همه قرار گیرد. در آخر این که، تلاش کرده ایم تا مطالب این کتاب ساده ولی فراگیر باشد.
در فصل های بعدی، ما این اهداف را همچنان دنبال کرده و به شما راه های کاربردی تقویت حافظه را نشان می دهیم. اما ابتدا در فصل ۲ به اهداف حافظه تان می پردازیم.
چگونه اضطراب روی حافظه تان تأثیر می گذارد؟
وقتی نگران و دلواپس می شوید، مغز و بدن تان روش «مبارزه یا فرار» را در پیش می گیرند. این روش مجموعه ای از عکس العمل های فیزیولوژیکی و روان شناسی است که آبا و اجدادمان در هنگام رویارویی با حوادث طبیعت آن را پیش می گرفتند. مردی غارنشین را تصور کنید که با جانوری پشمالو روبرو می شود. این موجود مهیب دهانش را به طور وحشتناکی باز می کند و تمام دندان هایش نمایان می شوند. لای دندان هایش باقیمانده ی آخرین غذایش دیده می شود. این فرد که نزدیک است غذای بعدی هیولا باشد، دایی بزرگ بزرگ بزرگ شماست. این آدم باید خو د را آماده کنید که یا دیوانه وار بدود یا مبارزه در پیش بگیرد. آن هم چه جور مبارزه ای؟!
حافظه: توصیف کلی
در فرهنگ ما، از حافظه به صورت کاملاً آزاد یاد می شود. هر روز و در هر جایی که هستیم عبارات «فراموش نکن وقتی که برگشتی…» و یا «حافظه ات خوب کار می کند» و یا مشابه آنها را زیاد می شنویم. در این اصطلاحات عمومی، حافظه می تواند به معنی تجربیات زندگی که انفرادی و ویژه هستند باشد و یا به تأثیری که داروهای شیمیایی بر روی رشته های عصبی و نهایتاً بر مغز که آن تجربیات را گزارش می دهد، می گذارد، حافظه گفته می شود.
در واقع مفهوم حافظه می تواند از جهانی به صورت استعاره باشد. این استعاره دلالت می کند بر این که مجموعه ای ثابت و معین از اطلاعات، در یک مکانی که کاملاً قابل دسترسی باشد، ذخیره شده اند. به نظر ما مغز به روشی که کامپیوتر کار می کند، فعالیت دارد اما حقیقت چیز دیگری است. در واقع، انواع مختلف حافظه در قسمت های مختلف مغز ذخیره می شوند. بدین علت که مغز بشر عضوی پیچیده و فرهیخته است، پس حافظه ی بشر هم به آن اندازه رویدادی پیچیده می باشد. برای این که مطالب برای تان ملموس تر باشد، بهتر است که ابتدا اجزای تشکیل دهنده ی حافظه را از هم تفکیک نماییم.
ما اغلب حافظه را امری بدیهی می دانیم و از آن به عنوان فرایند روانی یاد می کنیم که دور از کنترل ماست. اما وقتی اجزای تشکیل دهنئده ی حافظه تان را از هم سوا کردید، بخش های ویژه ای را خواهید یافت که با فعالیت و جدیت می توانید در آن تغییراتی ایجاد کنید.
فرایند حافظه
ابتدا باید بدانید که برای به یاد آوردن اطلاعات فرایندی وجود دارد. به عبارت دیگر، شما اطلاعات را به مغزتان می دهید، این داده ها برای مدتی آنجا می مانند و شما بعداً آنها را دوباره می خواهید. این سه مرحله در فرایند حافظه مجزا هستند و به نام های رمزگذاری (دادن اطلاعات)، ذخیره سازی (نگهداری اطلاعات در آنجا) و فراخوانی (خواستن دوباره ی اطلاعات) شناخته می شوند. اما قبل از این که به جزئیات این سه مرحله بپردازیم بهتر است مثالی در این مورد بیاوریم.
رمزگذاری
دادن اطلاعات اولین مرحله از این فرایند سه مرحله ای می باشد. وقتی شما به ترانه گوش می دهید، مغز شما داده های خام شنیداری (شعر و موسیقی) را گرفته و آنها را به کُد (مجموعه ای ازشبکه های عصبی) تبدیل می کند تا اطلاعات را برای استفاده های بعدی ذخیره کند. اگر شما ترانه ای را دوست داشته باشید، به آن توجه بیشتری خواهید کرد. این امر باعث می شود که اطلاعات به بهترین نحو ممکن در مغزتان جاسازی شود. به زودی همراه با ترانه، شما هم آوازتان را سر می دهید. این مرور ذهنی (تکرار مداوم هر چیز تا زمانی که ذخیره شود) به مرحله ی اول فرایند حافظه یعنی دادن اطلاعات کمک زیادی می کند.
دادن اطلاعات و رمزگذاری های همان مرحله ی ورود اطلاعات به مغز برای نگهداری در حافظه می باشد. اگر چیزی به عنوان اطلاعات به مغزتان داده نشود، هرگز هم هیچ چیزی به خاطرتان نخواهد آمد. این مرحله از حافظه، مرحله ای است که شما می توانید بیشترین تأثیر را در آن ایجاد کنید. دادن اطلاعات با روش مناسب باعث حافظه ی خوب هم می شود. اگر این مرحله به خوبی انجام نگیرد، شما هم نمی توانید انتظار داشته باشید که در مواقع لزوم این اطلاعات را از مغزتان بخواهید. آگاهی از روش دادن اطلاعات به مغز، در نهایت باعث بهبود و تقویت حافظه می شود. اکثر مطالب این کتاب در واقع نشان دادن ترفندهایی برای بهبود در دادن اطلاعات به مغز است.
ذخیره سازی
بیشتر افرادی که نگران مشکلات حافظه شان هستند، در واقع نگران توانایی خود در امر ذخیره سازی اطلاعات می باشند. به عبارت دیگر، به نظرشان می رسد که اطلاعات داده شده به مغزشان گم می شود و یا آنها توانایی شان را برای نگهداشتن اطلاعات از دست می دهند. مسئله اینجاست که برخلاف نظر آنها، با هیچ روش مشخصی هم نمی توان بر این مرحله تأثیر گذاشت. حتی کسانی که آلزایمر دارند، توانایی ذخیره سازی اطلاعات را به طور کامل از دست نمی دهند. علت آن، این حقیقت است که روش ذخیره سازی مغزمان بسیار پیچیده است.
خاطرات در یک محل مشخصی از مغز ذخیره نمی شوند. در واقع، خاطرات، سراسر مغزمان را به صورت صفوفی از شبکه های عصبی پوشانده است. هر خاطره به سیستم های مختلفی در مغز متصل شده است. به عنوان مثال، وقتی شما آوازی را سر می دهید همزمان ظروف را هم می شویید. این بدان معنی است که حافظه ی خواندن شما از طریقی به سیستم شستن ظروف متصل می شود، یعنی هر وقت که اقدام به شستن ظرفها می کنید، همان ترانه هم به ذهن تان خطور می کند. به همان ترتیب وقتی به دستان پرچین و چروک تان نگاه می کنید ممکن است به یاد همان ترانه هم بیفتد. این اتصالات ذهنی در واقع یکی از دلایل مهم بودن فرایند دادن اطلاعات می باشد هر اندازه که مرحله ی دادن اطلاعات با انرژی بیشتری انجام پذیرد، شبکه عصبی شما قدرتمندتر و پیچیده تر خواهد بود.
حافظه ی کارگر
فکر کردن در مورد توانایی تان در نگهداری اطلاعات به عنوان یک مرحله ی دو قسمتی بسیار سودمند است. اولین مخزن ذخیره سازی که اطلاعات به آن جا سرازیر می شوند، حافظه ی کارگر است. (حافظه ی کارگر با عنوان حافظه ی کوتاه مدت هم شناخته می شود.) این حافظه تمام اطلاعاتی را در بر می گیرد که شما در هر زمان دلخواهی به آنها احتیاج پیدا می کنید.
همان طوری که قبلاً اشاره شد، توانایی مغز شما در نگهداری اطلاعات تحت هیچ شرایطی تغییر نمی کند. در نتیجه مطمئن باشید که حتی اگر برای به یاد آوردن مطلبی خیلی به مغزتان فشار آوردید، مغزتان متلاشی نمی شود. هیچ نیازی نیست که وسایل نگهداری مغزتان را تعمیر کنید. به نفع شماست که روی مراحل رمزگذاری و بازخوانی تمرکز کنید.
انواع حافظه
دو نوع حافظه وجود دارد. چیزی که شما می دانید که آن را می دانید و چیزی که شما می دانید ولی نمی دانید که آن را می دانید و آن ها را به ترتیب خودآگاه و ناخودآگاه می نامند.
حافظه ی خودآگاه، هر نوع اطلاعاتی را شامل می شود که شما می توانید در هر زمانی به آسانی و از روی میل به آن دست یابید. این اطلاعات می تواند شامل روز تولد یک دوست، شماره تلفن، مسیر پاساژ مورد علاقه تان و… باشد. این حافظه مجموع تمام موارد مربوط به علم عقلانی شما می باشد.
حافظه ی ناخودآگاه هوشیارانه قابل دسترس نمی باشد. این حافظه شامل یادگیری های محرّکی، عادت و شرطی شدن می باشد. حافظه ی ناخودآگاه، مهارت هایی که از طریق تکرار به دست می آیند مانند رانندگی و دوچرخه سواری را هم شامل می شود. این حافظه با حواس چندگانه و سیستم های متعدد درگیر است. نام های دیگر حافظه ی ناخودآگاه، حافظه ی تلویحی، بی اختیار، و یا حافظه ی ناهوشیار است.
هدف اصلی تمایز این دو نوع حافظه این است که شما بتوانید به آسانی بخش هایی از زندگی تان را که می توانید، تغییراتی در آن ها ایجاد کنید را تشخیص دهید. بعید است که شما بتوانید تأثیر زیادی روی حافظه ی ناخودآگاه تان داشته باشید. اما در عوض می توانید در حافظه ی خودآگاه تان تغییرات اساسی ایجاد کنید. در زیر مجموعه ی حافظه ی خودآگاه دو عنوان وجود دارد که به توضیح آن ها می پردازیم. حافظه ی لفظی و بصری.
نقاش هستید یا خواننده؟
احتمالاً شما به صورت تقریبی از تفاوت های لفظی و بصری آگاهی داشته باشید و احتمالاً از نقاط ضعف و قوّت خودتان هم تا حدودی اطلاع داشته باشید. با این وجود، شاید نتوانید به بهترین نحو ممکن از توانایی هایتان استفاده کنید. بهتر است درباره ی حافظه ی لفظی و بصری مطالبی را عرضه کنیم.
حافظه ی لفظی
حافظه ی لفظی، توانایی به خاطر آوردن اطلاعاتی است که به کلمات مربوط می شوند. اگر شما جزو کسانی هستید که با شنیدن ترانه دوست داشتنی، قاشق چوبی به دست گرفته و آواز سر می دهید احتمال دارد که حافظه ی لفظی و یا کلامی شما قوی باشد. افرادی که حافظه ی کلامی قوی دارند به مطالعه هم علاقه دارند. شعرها را به سرعت حفظ می کنند و دستورات نوشتاری را به نقشه ترجیح می دهند. اگر فکر می کنید بیشتر از نقاش بودن به خوانندگی نزدیک تر هستید، احتمالاً حافظه ی کلامی تان قوی تر است.
حافظه ی بصری
حافظه ی بصری توانایی ذخیره سازی اطلاعات به صورت دیداری است. اگر شما فردی با حافظه ی بصری قوی باشید، تصور آواز خواندن همراه با رادیو هنگامی که در آشپزخانه کار می کنید، اصلاً برایتان جالب نیست. شاید گوش دادن به آواز در شما حس نقاشی روی دیوار را به وجود آورد. اگر از تماشای آثار هنری بزرگ لذت می برید، علامات تابلوهای جاده ای را زودتر از نوشته هایشان می بینید و در یک فیلم سینمایی بیشتر به صحنه ی نمایش توجه می کنید تا دیالوگ شخصیت ها، به احتمال زیاد حافظه ی دیداری شما قوی تر است. این گونه افراد نقاشان خوبی هستند نه خوانندگان خوب.
البته این ها تمایلات شخصی می باشند. حافظه ی بصری و لفظی اصلاً انحصاری نیستند، ممکن است شما هم از آثار هنری لذت ببرید و هم به خوبی از عهده ی شعر حفظ کردن برآیید. مهم این است که شما این آگاهی را پیدا کنید تا موقعیت خودتان را تشخیص دهید. بعضی از افراد در مرز بین حافظه لفظی و بصری قرار دارند. با محاسبه ی این که در کدام طیف قرار دارید، می توانید نیروی تان را در جهت بهبود اوضاع مورد استفاده قرار دهید. علت این امر کاملاً ساده است. اکثر اطلاعات می توانند هم به طریقه ی بصری و هم لفظی ذخیره شوند.
انتقال اطلاعات لفظی و بصری
همه ی افراد هر روز اطلاعات لفظی را به اطلاعات بصری و بالعکس منتقل می کنند، بدون این که خودشان متوجه شوند. در واقع مثل هر اتفاقی که مرتبط با حافظه باشد، انتقال اطلاعات به صورت یک فرایند طبیعی انجام می گیرد. در نتیجه، متوجه این انتقال نمی شویم با این وجود اگر می خواهید که حافظه تان را تقویت کنید، بهتر است با این انتقال اطلاعات آشنا شده و هوشیارانه از این مورد کمال استفاده را بکنید.
برای این که کاملاً با این فرایند آشنا شوید مثالی می آوریم. در نظر بگیرید که شما نیاز مبرمی به کلاه پشمی دارید. زمستان فرا رسیده است و هر وقت که شما بیرون می روید گوش هایتان یخ زده و به درد می آیند. تصمیم می گیرد که به یک مرکز خرید محلی بروید ولی شما تازه وارد هستید و از محل آن اطلاعی ندارید. در نتیجه سراغ کامپیوترتان رفته و اطلاعات مورد نیازتان را دریافت می کنید. این خدمات به دو صورت عرضه می شوند: دستورات نوشتاری و نقشه ها. اگر شما جزو افرادی هستید که حافظه ی لفظی قوی دارند، دستورات نوشتاری را انتخاب خواهید کرد و اگر جزو افراد بصری باشید، احتمالاً استفاده از نقشه را ترجیح می دهید.
در اینجا احتمال دارد که شما نتوانید از قسمت خدمات رسانی کامپیوتر اطلاعات مربوط به این مرکز خرید را به دست آورید و بایستی با این فروشگاه تماس تلفنی گرفته و از محل آن سئوال کنید. شما با کارمند آنجا صحبت کرده و وی به شما آدرس فروشگاه را می دهد و شما آن را یادداشت می کنید. اگر به طریقه ی بصری مطالب را یاد می گیرد در آن صورت دوباره با مشکل مواجه می شوید. برای حل این مشکل چه راه حلی سراغ دارید؟ حتماً به سراغ نقشه ی خیابانی دم دست تان رفته و مسیر رسیدن به فروشگاه را روی نقشه پیدا می کنید. این نمونه، در واقع ماهیت انتقال اطلاعات به هر دو طریق یعنی لفظی و بصری را نشان می دهد. تکنیک های انتقال اطلاعات به هر دو طریق، ابزار مناسبی است که با کمک آن می توانید روش هایی را پیدا کنید تا حافظه تان تقویت شود. اگر شما مطالب را بیشتر به صورت بصری یاد می گیرید، اطلاعات را به صورت داده های بصری به مغزتان انتقال می دهید. در این روش، شما اطلاعات را در بخش هایی از مغزتان که بسیار قوی هم هستند نگهداری می کنید و به دنبال آن به یاد آوردن این اطلاعات برای شما بسیار آسان تر خواهد بود.
هیچ محدودیتی در مورد روش های انتقال اطلاعات بین این دو نوع حافظه وجود ندارد. فقط بایستی کمی خلاق باشید. اگر شما به سختی می توانید نام حیوان خانگی بهترین دوست تان را به خاطر بسپارید (اطلاعات لفظی). اگر همواره فراموش می کنید که کفش تان را کجا گذاشته اید و حافظه ی کلامی شما قوی باشد می توانید وقتی آنها را در می آورید به خودتان بگویید «کفش هایم را کنار ماشین لباس شو یی گذاشتم». و یا اگر حافظه ی دیداری شما قوی تر است، تصویری ذهنی از کفش تان درست در کنار ماشین بسازید.
[تمرین کنید: حافظه ی بصری و لفظی]
هر بار که خواستید چیزی را به خاطر بیاورید، سعی کنید از توانایی حافظه تان استفاده کنید. اگر حافظه ی بصری شما بهتر است، از اطلاعات بصری استفاده کنید و اگر حافظه ی لفظی شما بهتر است، از اطلاعات کلامی بهره ببرید. به یاد داشته باشید که بایستی از خلاقیت تان استفاده کنید.
همان طور که قبلاً گفته شد، می توان حافظه را از جهانی استعاره دانست. صحبت کردن در مورد حافظه، در واقع صحبت کردن در مورد نحوه ی کار کردن مغز است. حافظه در نهایت مدلی قابل تصوّر از یک شیوه ی عملی است.
در اینجا باید خاطرنشان کنیم که مکانیسم یکسانی از عملکرد مغز وجود ندارد که حافظه را تشکیل دهد. در عوض، حافظه صف آرایی پیچیده ای از پدیده های عصبی و روانی است که در سرتاسر مغز اتفاق می افتد.
دانشمندان به کمک روش های متفاوتی، تحقیقاتشان را روی حافظه انجام می دهند. تصور فرایندهای مربوط به حافظه و تفاوت های آن ها از حیث لفظی و بصری بودن، امری مشکل و دور از ذهن به نظر می رسد. روش هایی هستند که اطلاعات را طبقه بندی می کنند و ما از این روش ها برای فهم بهتر استفاده می کنیم.
مفاهیم این فصل به شما کمک می کند تا بهتر و کاربردی تر از حافظه تان استفاده کنید و روشی پیدا کنید که با آن بتوانید حافظه تان را با کمک بقیه ی مطالب کتاب تقویت کنید. دو هدف اصلی ما این است که مطالب این کتاب از لحاظ علمی صحت داشته باشند و این که این کتاب بتواند مورد استفاده ی همه قرار گیرد. در آخر این که، تلاش کرده ایم تا مطالب این کتاب ساده ولی فراگیر باشد.
در فصل های بعدی، ما این اهداف را همچنان دنبال کرده و به شما راه های کاربردی تقویت حافظه را نشان می دهیم. اما ابتدا در فصل ۲ به اهداف حافظه تان می پردازیم.
چگونه اضطراب روی حافظه تان تأثیر می گذارد؟
وقتی نگران و دلواپس می شوید، مغز و بدن تان روش «مبارزه یا فرار» را در پیش می گیرند. این روش مجموعه ای از عکس العمل های فیزیولوژیکی و روان شناسی است که آبا و اجدادمان در هنگام رویارویی با حوادث طبیعت آن را پیش می گرفتند. مردی غارنشین را تصور کنید که با جانوری پشمالو روبرو می شود. این موجود مهیب دهانش را به طور وحشتناکی باز می کند و تمام دندان هایش نمایان می شوند. لای دندان هایش باقیمانده ی آخرین غذایش دیده می شود. این فرد که نزدیک است غذای بعدی هیولا باشد، دایی بزرگ بزرگ بزرگ شماست. این آدم باید خو د را آماده کنید که یا دیوانه وار بدود یا مبارزه در پیش بگیرد. آن هم چه جور مبارزه ای؟!


نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

آلزایمر

517

بازدید

آلزایمر
بیماری آلزایمر
آلزایمر با از دست رفتن حافظه های کوتاه مدت مشخص میشود .در آغاز بیماری حافظه های طولانی مدت باقی میماند،اما وقتی بیماری پیشرفت می کند حتی قدیمیترین حافظه ها از دست میروند. سرانجام بیمار دیگر قادر به شناختن نزدیکان خود هم نخواهد بود.با ادامه پیشرفت بیماری ،اغلب سخن گفتن مختل میشود، رفته رفته خواندن،نوشتن و انجام دادن حرکتهای پیچیده با دشواری صورت  می گیرد.قربانیان آلزایمر در مراحل بسیار پیشرفته بیماری قدرت انجام دادن ساده ترین کارها را از قبیل،خوردن غذا ،لباس پوشیدن و مراقبت از خود را نیز از دست میدهند.بیشتر بیماران در مدت ۵تا ۱۵ سال پس از شروع بیماری ،جان می سپارند.
در این بیماری نورونهای سازنده استیل کولین دچار فقدان انتخابی شده اند.اینگونه نورونهای استیل کولین ساز در قاعده مغز جای دارندو به همه منطقه های قشر جدید و تشکیلات هیپوکمپال آکسونهائی را می فرستند.این منطقه های مغز مسئول ادراکهای حسی ،حرکتی،سخن گفتن و نیز آموختن و حافظه هستند.
۱۵ تا ۲۰درصد افراد مبتلا به آلزایمر این بیماری را به ارث برده اند.پژوهشها حکایت از آن دارند که صورت ژنتیکی این بیماری از الگوی اتوزومی بارز پیروی می کند و هر فرزندی ۵۰% احتمال به ارث بردن بیماری را از والد خود دارد.
عواملهای محیطی نیز ممکن است در بیماری نقش داشته باشند .در نورونهای درحال تحلیل این بیماران ،تراکم آلومینیوم به صورت غیر عادی بالاست.از این گذشته ، ویروسها نیز ممکن است دست اندر کار باشند.
استفاده از داروهایی که مقدار استیل کولین را افزایش می دهند حافظه بیماران را موقتا بهبود می بخشد.اما این داروها تنها در صورتی سودمند خواهند بود که تعداد کافی نورونهای استیل کولین ساز سالم مانده باشند.
داروی دونپزیل ممکن است برای افرادی که به اختلال خفیف شناختی مبتلا هستند امید تازه ای باشد. این اختلال که می تواند در نهایت به بیماری آلزایمر تبدیل شود تا ۱۸ ماه خطر ابتلا به آلزایمر را در آنان به تعویق می اندازد.
این ادعا به وسیله دکتر رونالد پیترسون ، رئیس مرکز بیماری آلزایمر در روچستر مطرح شده است که نتیجه ۳ سال تحقیق مداوم او در این زمینه بوده است.
نتایج این تحقیق ۱۸جولای در نهمین کنگره بین المللی بیماری آلزایمر در فیلادلفیای امریکا ارائه شد. حالت فراموشی خفیف ، مرحله ای گذرا میان فراموشی طبیعی ناشی از سن و فراموشی شدید ناشی از بیماری آلزایمر است ؛ البته متاسفانه باید گفت بیماری آلزایمر درمان ندارد، بلکه درمان آن روی تخفیف علایم و نشانه ها و کند شدن پیشرفت بیماری متمرکز است.
اگر بتوان در مدت طولانی پیشرفت بیماری را به تاخیر انداخت ، می توان به طور قطع ادعا کرد که فرد بر اثر آلزایمر از میان نخواهد رفت و بیماری در او کنترل شده است.
تاکنون علم پزشکی نتوانسته تاخیر چندان زیادی در پیشرفت این بیماری ایجاد کند و به این دلیل گروههای مختلف تحقیقاتی می کوشند راههای درمانی پیدا کنند که قبل از ابتلای فرد به آلزایمر، زمانی که او به طور خفیف مبتلا به فراموشی شده است ، روند بیماری را به تاخیر بیندازند.
در این مصاحبه دکتر پیترسون به پرسش هایی درباره تحقیق اخیر خود و فراموشی گذرا یا اختلال خفیف شناختی و رابطه آن با بیماری آلزایمر پاسخ می دهد:

 

تحقیقات اخیر شما چه نتایجی را نشان می دهد؟داروی مورد نظر به کاهش خطر پیشرفت اختلال خفیف شناختی به سمت بیماری آلزایمر کمک می کند.این اولین نتیجه ای است که به طور موفقیت آمیز تا حدی توانسته جلوی ابتلا به آلزایمر را بگیرد. ما در این تحقیق روی ۷۰۰ نفر به مدت ۳سال کار کردیم ، اما باید ذکر کرد دونپزیل تنها در ۱۸ماه ابتدایی توانست بیماری را به تاخیر بیندازد.
چرا این تحقیق اهمیت خاصی دارد؟متاسفانه تعداد افرادی که مبتلا به آلزایمر می شوند رو به افزایش است. متاسفانه در حال حاضر افراد زیادی هستند که بسرعت به سن از کارافتادگی می رسند.
ضمن این که باتوجه به مراقبت های خوب بهداشتی و پزشکی ، جمعیت سالمند در جهان رو به افزایش است. هرچه سن بالاتر رود احتمال ابتلا به آلزایمر بیشتر می شود.
آلزایمر و بیماری اختلال خفیف شناختی چقدر شایع است؟
حدود ۱۸تا ۲۰درصد افراد بالای ۶۵سال ، از اختلال خفیف شناختی رنج می برند که متاسفانه یک سوم آنان به فراموشی مبتلا هستند و در اینجاست که فرد به آلزایمر مبتلا و قسمتهای مختلف مغز او دچار مشکل شده است.حدود ۵تا ۱۰درصد جمعیت ۶۵سال به بالای امریکا به آلزایمر مبتلا هستند.
آیا همیشه اختلال خفیف شناختی یا فراموشی به آلزایمر ختم می شود؟
توجه داشته باشید که با افزایش سن ، درجاتی از فراموشی ایجاد می شود که طبیعی است مثلا فرد نشانی منزل دوستش را فراموش می کند، تولد مادرش یا فرزندش را از یاد می برد یا به مغازه می رود و به یاد نمی آورد که چه خریدهایی باید انجام دهد؛ بنابراین درجاتی از کم شدن حافظه به سن مربوط است و مشکل خاصی را مطرح نمی کند.مغز ما عملکرد شناختی نیز دارد، مثلا توانایی هایی مثل صحبت کردن ، تفکر در مواقع حیاتی و اضطراری ، خواندن ، نوشتن و… زمانی که فرد به طور خفیف در این توانایی ها دچار مشکل شود، احتمال اختلال خفیف شناختی مطرح است که البته پیش زمینه و زنگ خطری برای آلزایمر محسوب می شود و باید آن را جدی گرفت ؛ البته این اتفاق صد در صد رخ می دهد یا خیر به مطالعه و بررسی بیشتر بستگی دارد، ولی حدود ۱۰تا ۱۵درصد مبتلایان به این اختلال به آلزایمر مبتلا می شوند.
آیا این اختلالات جزوی از فرآیند طبیعی پیری به حساب می آید؟
فراموشی تا حدی جزو فرآیند طبیعی پیری محسوب می شود؛ مثلا یک سالمند فراموش می کندکه سوئیچ خودرویش را کجا گذاشته است.این طبیعی است ، زیرا توجه فرد و دقت او به مسائل کمتر شده است ، بخصوص اگر فرد، مشغله فکری زیادی داشته باشد. در این موقع حتی نام طرف مقابل را نیز فراموش می کند.اگر یک فرد سالمند فعالیت های عادی و روزانه خود را فراموش کند باید کمی نسبت به قضیه نگران شود و مساله را پیگیری کند. معمولا اطرافیان متوجه می شوند که فرد سالمند در بیشتر مواقع حتی کارهای عادی روزمره را فراموش می کند و اگر این مساله رو به وخامت بگذارد، یعنی فرد دچار اختلال شناختی شود باید حتما مساله را پیگیری کند.
اختلال خفیف شناختی و آلزایمر چقدر با هم تفاوت دارند؟
بیماری آلزایمر شایع ترین علت دمانس (زوال عقل) است که باعث از میان رفتن توانایی ذهنی و اجتماعی فرد می شود به شکلی که دیگر نمی تواند اعمال روزمره و عادی خود را انجام دهد.
در فرد مبتلا به آلزایمر، زوال عقل رخ می دهد زیرا بافت طبیعی مغز تخریب می شود و حافظه و توانایی ذهنی فرد رو به زوال می گذارد. در آلزایمر تفکر و حافظه فرد بشدت دچار مشکل می شود.
فرد نمی تواند روی یک موضوع تمرکز کند، نمی تواند به طور مطلوب از مهارت های کلامی و زبانی خود بهره ببرد و بارها گم می شود. مختصات فضایی و مکانی محل سکونت خود یا دیگر مکانها را نمی شناسد به حدی که کاملا درمانده می شود. او به یاد نمی آورد که آیا کرایه تاکسی خود را داده است یا نه و ممکن است دوباره این کار را انجام دهد. نمی تواند یک فیلم را تا آخر نگاه کند چون اصلا روی اجزای آن تمرکز ندارد.
آیا درمان زودهنگام موثرتر است؟
این همان مساله ای است که همه امیدواریم به آن برسیم ؛ البته برای آلزایمر درمان های دارویی و غیردارویی وجود دارد که روند بیماری را کند می کند، اما هنوز درمان قطعی برای این مساله وجود ندارد، زیرا هنوز مکانیسم اصلی بروز بیماری در مغز شناخته نشده است.
درمان های موجود تا حدی می توانند روند بیماری را کندتر کنند. در حال حاضر تمرکز دانشمندان بر پیشگیری از ابتلا به بیماری متمرکز است و حتی سعی دارند برای آن واکسنی نیز تهیه کنند.به هر حال مراجعه بموقع به پزشک متخصص مغز و اعصاب بسیار ضروری است تا مسیر بیماری کندتر شود. در این موقع پزشک از شما و فردی که باید همراه شما باشد (فرد نزدیک به شما) سوالهای متعددی خواهد پرسید تا دقیقا مشخص شود چه تغییراتی در حافظه ، رفتار و شخصیت شما اتفاق افتاده است.سابقه بیماری های مختلف یا مصرف داروهای مختلف باید بررسی شود. اگر فرد قبلا دچار حمله مغزی یا قلبی ، افسردگی ، ضربه مغزی یا بیماری مغز و اعصاب بوده است باید گفته شود، زیرا این مشکلات نیز ممکن است باعث اختلال شناختی یا آلزایمر شوند. مسلما دانستن هر یک از این مسائل تا حدی در پیشگیری از بروز مشکلات بیشتر موثر است.
با توجه به مسائل مربوط تا چه حد باید نگران بود؟
توجه داشته باشید مشکلاتی مثل فراموش کردن بردن ناهار به محل کار یا گذاشتن کلید منزل در جایی غیر از محل همیشگی کاملا شایع و طبیعی است بخصوص اگر شما سالمند هم باشید؛ اما اگر تعداد دفعات فراموشی بسیار زیاد یا خیلی جدی شده (مثلا فراموش کرده اید که امروز به جشن تولد یا عروسی دعوت داشته اید) مشکل جدی است.معمولا اطرافیان زودتر از خود فرد متوجه می شوند که مشکل او جدی تر شده و دفعات فراموشی افزایش پیدا کرده است. فرد مبتلا به آلزایمر در صحبت کردن و استفاده از کلام مشکل دارد. نمی تواند در مواقع حیاتی و بحرانی خوب فکر کند و خواندن و نوشتن او مشکل پیدا کرده است.
وقتی فرد به اختلال خفیف شناختی در زندگی اجتماعی دچار مشکل نمی شود، اما در آلزایمر، زندگی اجتماعی فرد کاملا فلج می شود.
طبیعتا هر چه در طول سالهای زندگی فعالیت مغز و ذهن بیشتر باشد احتمال بروز آلزایمر کمتر است.افرادی که از ذهن خود استفاده نمی کنند زودتر به این مشکل مبتلا می شوند، بنابراین باید فعالیت های فکری و ذهنی در برنامه روزانه افراد قرار بگیرند تا ذهن فرد هر چه بیشتر پویا و دیرتر دچار زوال و تخریب شود.
تاثیرداروهای استاتین در کاهش خطرات آلزایمر
________________________________________
براساس آخرین نظرات متخصصان درمان بیماری آلزایمر در مرکز تحقیقات بیماری آلزایمر، مستقر در واحد بهداشت مرکز درمانی دانشگاه پیتسبورگ، استاتین درمانی از روش های مختلفی امکان کاهش خطر این بیماری را برای افراد مبتلا فراهم می سازد.
این بررسی ها در مقاله جدیدی درAmerican Journal  of Medicine با عنوان استاتین درمانی: آزمون های بالینی، خطوط کلی و مسیرهای نوین (۱) به چاپ رسیده است.
بنابر مطالب این مقاله، استاتین ها علاوه بر خاصیت کاهش سطوح کلسترول، احتمالا در سرکوب تولید یک پروتئین آمیلوئید نیز تاثیرگذار هستند که تصور می رود در فرآیند بروز بیماری آلزایمر نقش آفرین است. همچنین استاتین ها عمل گردش خون را بهبود بخشیده و التهاب را در بدن کاهش می دهند. لازم به توضیح نیست که همه این خواص در کاهش خطر بیماری آلزایمر مثبت و اثرگذار هستند.
استاتین ها، دسته ای از داروهای کاهش دهنده کلسترول هستند که در تاریخ صنعت داروسازی جهان به مقام پرفروش ترین قرص های تجویز شده دست یافته اند. فروش جهانی این محصولات در سال ۲۰۰۴ میلادی تا ۲۶ میلیارد دلار برآورد شده است.
بیماری آلزایمر، علت اصلی عدم تعادل رفتار و فراموشی در سنین کهولت بوده و تنها در ایالات متحده، دامنگیر بیش از ۵/۴ میلیون نفر است.
شروع بیماری آلزایمر معمولا پس از سن ۶۵سالگی رخ می دهد اما آغاز زودتر آن نیز ناشایع نیست. با افزایش سن میزان بروز این بیماری به سرعت افزایش می یابد.(تقریبا هر ۵سال دوبرابر می شود). این امر با توجه به افزایش امید به زندگی افراد از نظر تعداد کل مبتلایان حائز اهمیت است.
امکان بالقوه به کارگیری استاتین ها در درمان بیماری آلزایمر در مقالات و مراجع مختلفی ارزیابی و سنجیده شده است. در این میان توجه محققان بر مکانیزم های احتمالی عمل استاتین در ممانعت از کاهش پیشرفت این بیماری بوده است.
منبع: موسسه اطلاع رسانی توسعه فناوری زیستی

خوردن سیب و جلوگیری از ابتلا به آلزایمر [ January 29, 2006 ]
جام جم آنلاین: محققان آمریکایی گفتند خوردن آب سیب یا یک دانه سیب در روز، باعث محافظت از سلول های مغز و جلوگیری از پیری و ابتلا به بیماری آلزایمر می شود.به نوشته عرب آنلاین، محققان دانشگاه ماساچوستس افزودند: سیب مانع از اکسیده شدن مغز می شود و توصیه می شود هر نفر حداقل روزی یک سیب بخورد.دکتر توماس چی، مدیر مرکز اعصاب این دانشگاه گفت: تحقیق نشان داده خوردن سیب یا آب سیب به عنوان ماده غذایی مقوی، از اکسیده شدن مغز جلوگیری می کند.
محققان با بررسی موش های آزمایشگاهی دریافتند سیب تاثیر یکسانی بر انسان و حیوانات دارد و مانع پیری زودرس می شود.
وی افزود: موش هایی که سیب خورده بودند ، باهوش تر از بقیه موش ها بودند.

شش روش برای ایجاد مغز هوشیار
مغز، سلطان بدن است و برای داشتن یک سلطان لایق، مراقبت های ویژه ای لازم است. بعضی اوقات حس می کنیم که حافظه ما خوب کار نمی کند و یا در حفظ و یادگیری مطالب دچار مشکلاتی شده ایم. در همین راستا دانشمندان تحقیقات فراوانی روی کارایی مغز انسان در شرایط گوناگون انجام داده اند و همواره به دنبال به دست آوردن روش های مفیدی بوده اند تا بازدهی مغز را بالا ببرند. اما با این همه تلاش و کوشش، هنوز مسائل و ابهامات بسیاری درباره ی فعالیت مغزی افراد مختلف وجود دارد. تحقیقات نشان می دهد که انسان ها دارای کارایی های مغزی گوناگونی هستند و این کارایی ها دلایلی مانند وراثت، تغذیه ، تربیت مغز و …. دارد. نتیجه چندین سال تلاش و کوشش دانشمندان، راه هایی است که ما می توانیم برای داشتن یک مغز آماده و مفید به کارگیریم.



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...



هو الکاتب


پایگاه اینترنتی دانلود رايگان كتاب تك بوك در ستاد ساماندهي سايتهاي ايراني به ثبت رسيده است و  بر طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند و به هیچ ارگان یا سازمانی وابسته نیست و هر گونه فعالیت غیر اخلاقی و سیاسی در آن ممنوع میباشد.
این پایگاه اینترنتی هیچ مسئولیتی در قبال محتویات کتاب ها و مطالب موجود در سایت نمی پذیرد و محتویات آنها مستقیما به نویسنده آنها مربوط میشود.
در صورت مشاهده کتابی خارج از قوانین در اینجا اعلام کنید تا حذف شود(حتما نام کامل کتاب و دلیل حذف قید شود) ،  درخواستهای سلیقه ای رسیدگی نخواهد شد.
در صورتیکه شما نویسنده یا ناشر یکی از کتاب هایی هستید که به اشتباه در این پایگاه اینترنتی قرار داده شده از اینجا تقاضای حذف کتاب کنید تا بسرعت حذف شود.
كتابخانه رايگان تك كتاب
دانلود كتاب هنر نيست ، خواندن كتاب هنر است.


تمامی حقوق و مطالب سایت برای تک بوک محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.


فید نقشه سایت


دانلود کتاب , دانلود کتاب اندروید , کتاب , pdf , دانلود , کتاب آموزش , دانلود رایگان کتاب

تمامی حقوق برای سایت تک بوک محفوظ میباشد

logo-samandehi