جستجو در تک بوک با گوگل!

تابعيت پايگاه تك بوك از قوانين جمهوري اسلامي ايران

روانشناسی ورزش۴

2,298

بازدید

روانشناسی ورزش۴ ۳٫۵۰/۵ (۷۰٫۰۰%) ۲ امتیازs
ابراز احساسات مثبت
مکیک اف و کوذار  (1983) یک عنصر مهم در خشنودی بازیکن و موفقیت در عملکرد او را ، تائید و تحسین تلاش و استعداد او می دانند. مربیان موفق عملکرد ورزشی خوب را تحسین می‌کنند. گینوت (۱۹۶۵) می گوید تحسین عملکرد بجای تحسین شخصیت به ورزشکار امکان می‌دهد تا در اشتباه کردن احساس امنیت بیشتری کند  و بدون ترس، خطرپذیری نماید و در این روش اعتماد‌ به‌ نفس او افزایش می‌یابد Ginot
به عقیده ویلیام و هکر (۱۹۸۲ ) تایید تلاش ها، اعتماد‌ به‌ نفس بهینه شده و ورزشکار پذیرای بازخورد انتقادی برای بهینه‌ کردن ضعف‌ های خود می‌شود Williams , Hacker . انشل تایید‌ شدن یک نیاز اجتماعی می داند ، رهبران گروه و در حد کمتری اعضای گروه، با ارائه بازخورد مثبت و در صورت نیاز اطلاعات آموزشی درباره برخی از جنیه‌ های عملکرد تیم مانند نگرشی مثبت، تلاشی خوب، عملکرد های ماهرانه، انسجام گروهی را به گونه‌ای  اندازه‌ پذیر بهینه می‌کند
برای داشتن یک تیم منسجم، استفاده درست از تحسین کلامی و غیرکلامی بویژه به سبب همکاری ویژه اعضای تیم در ایجاد خشنودی دوسره سودمند است .اسمیت و دیگران )  Smite etal1977) به منظور انتقاد سازنده به شیوه حساس امّا مؤثر رویکرد ساندویچ را ارائه داد: ۱-اظهار مثبت ۲- بازخورد مثبت آینده‌گرا ۳-یک تعریف.
بازیکن برای راحت‌شدن و خلاص شدن از حمله کلامی پیش‌بینی نشده، معمولاً از گوش‌دادن پرهیز می‌کند درواقع پیام نامطبوع را نمی‌گیرد، زیرا بازیکن بجای پیامی منفی نیاز به تائیدی مثبت دارد، وقتی ورزشکار اظهار مثبت را پذیرا شد به توصیه آموزشی بعدی نیز گوش فرا خواهد داد (بردن نام کوچک مثل فرزانه توپ سختی را زدی) نشان‌دهنده توجه بیشتر به گوینده و احساس تهدید کمتر و حساسیت نسبت به فرد است.
اندیشیدن درباره رویداد ناگوار شانس تکرار آن را افزایش می دهد، برای اینکه نگذاریم ورزشکار درباره اشتباه گذشته خود بیندیشد، مربی در موقع اظهار مثبت بایستی رفتارها و رهیافت هایی را توضیح دهد که ورزشکار برای اجراهای بعدی باید روی آنها کار کند. تعریف که در روان‌شناختی به آن اثر فعلی می‌گویند به این معنی است که اطلاعات تازه‌تر بهتر از اطلاعاتی که قبلاً ارائه شده‌اند، به یاد می‌ماند، بویژه زمانی که ورزشکار از مربی بازخورد سازنده می‌گیرد، پایان‌دادن این کنش متقابل به شکل مثبت مزایای زیر را دارد: ۱- یادآوری اطلاعات را بهینه می‌سازد زیرا ما درون‌داده مثبت را بهتر از درون‌داده منفی به یاد می آوریم. ۲- به اعتماد و وفاداری بیشتر نسبت به مربی و تیم می‌انجامد. ۳-اعمالی که به درستی انجام شده‌اند را تقویت می‌کند زیرا ورزشکاران نیاز دارند، به یاد آورند که در کجا به خوبی عمل کرده‌اند. ۴- به بازیکن کمک می‌کند تا مهارتهای یادگیری را، زمانی‌ که هیجانهای مربی مداخله می‌کنند از آنچه که شوک‌آور هستند، درک کند.(۷)
توانایی انتقاد سازنده :
مربیان موفق در گفتگوی مؤثر رفتار را انتقاد می‌کنند نه شخصیت را، هایم گینوت Haim Ginott 1965 معتقد است که انتقاد از شخصیت هرگز سازنده نیست زیرا که هیچ اطلاعاتی  به شنونده نمی‌دهد بنابراین امکان قضاوت واقع‌بینانه را از بین می‌برد. میچایکوف و کوذارMechikoff , Kozar1983 نقش سرمربی را در طول تمرین، انتقادی از نوع سازنده می‌دانند. متأسفانه بیشتر مردم به دلایل نادرست دیگران را مورد انتقاد قرار می‌دهند و بجای ارائه بازخورد اغلب هدف جریحه‌دار کردن احساسهای شخص دیگر را دارند و مکرراً (به طور مکرر) در این هدف موفق می‌شوند. در انتقاد متداوم ورزشکار یاد می‌گیرد که خود را محکوم کند یا دیگران را مقصر بشمارد. به نظر گینوت ۱۹۶۹ کارکرد انتقاد سازنده این است که به فرد نشان دهد، در موقعیت مربوطه چه باید کرد. انتقاد مفید هرگز متوجه شخصیت بازیکن نیست بلکه متوجه شرایط محیطی است و اینکه چه باید کرد. وقتی شخصی در حال غرق‌شدن است، زمان انتقاد کردن از او یا آموزش شنا به او نیست بلکه اکنون زمان یاری‌رسانیدن به اوست. پس به موقعیتی که پیش‌روی ورزشکار است توجه کنید و تصمیم بگیرید که از اینجا باید به کجا رفت. هرسی و بلانچارد ۱۹۷۷ (Hersey , Blanchard) به این نتیجه رسیدند که بازخورد سازنده درباره عملکرد، صمیمت و ابراز ارادت و حساسیت به احساسهای دیگران برای بهینگی عملکرد ضروری‌اند. یک تیم کارآمد مرکب از اعضای مطمئن پذیرای بازخورد برای رفع خطاها و ضعف‌هاست.(۷)
اختلاف‌ عقیده داشتن با دیگران
انشل۱۹۸۷ می‌گوید اگرچه سرمربی تصمیم نهایی را می‌گیرد اما استفاده از همه منابع موجود مانند دستیاران، ورزشکاران و… قبل از تصمیم به جمع‌آوری اطلاعات لازم برای تصمیم عاقلانه کمک می‌کند و باعث می‌شود دستیاران و همه اعضای تیم از آن حمایت کنند، فرد زمانی از عقاید دیگران استفاده می‌کند که از اختلاف‌عقیده داشتن با دیگران هراسی نداشته باشد. مربیان موفق در یک چیز مشترک هستند  از آن جمله که تدافعی عمل نکرده و گوش‌دهنده خوبی می‌باشند و پذیرای عقاید دیگران هستند و از بازخورد درباره عملکرد خودشان استقبال می‌نمایند.(۷)
ابراز وجود در موقعیت‌ های خدماتی:
مربیانی که تصمیم می‌گیرند به تنهایی و با اتکای به خود کار کنند با این گمان که همه پاسخ‌ها را دارند، خود را جدا از تیم می‌گذارند و از اعضای تیم حمایتی دریافت نمی‌کنند و بقیه افراد دخیل در تیم خود را برای شکست و موفقیت، پاسخگو نمی‌دانند زیرا دارای حس مشترک اندکی هستند، مربی می‌تواند از کسانی که  به صحنه رقابت از همه نزدیکترند یعنی ورزشکاران، درون‌داده بگیرد و یا از کسانی که می‌توانند درباره وضعیت جسمانی و روانی بازیکنان به او بینش دهند اطلاعات بگیرد، علاقمندی به روشی که همکار دیگری برای بازی به کار می‌برد، گرفتن این اطلاعات می‌تواند در تبیین دلایل نتایج عملکرد، مربی را یاری کند. بلانچارد و هرسی در سال ۱۹۷۷ در نگره چرخه زندگی به منظور هماهنگ کردن رفتارهای مردم‌گرا و تکلیف‌گرا پرورش رهبری تیمی را پیشنهاد کردند، فرصت نشان‌دادن و گسترش رهبری بخش اساسی موقعیت مربیگری است امّا مربیان می‌توانند با دادن فرصت‌هایی برای رهبری‌کردن به سایر اعضای تیم، ویژگی‌هایی چون خودانگیختگی، مسئولیت‌پذیری و وفادارای به اهداف تیم را در آنها بوجود آورند. انشل یکی از علائم رهبران مطمئن این است که بدانند چه موقع رهبری نکنند و گاهگاهی فرصت انجام تکالیف را به سایر اعضای تیم بدهند. کنش متقابل و کمک از همه اعضای تیم، اداره تیم را آسان کرده به ایجاد انسجام تیمی می‌انجامد.(۷)

تحقیقات انجام شده در داخل کشور
خلجی ( ۱۳۶۷ ) در پژوهش خود به این نتیجه رسید ‌، فعالیت های جسمانی استقامتی منظم و معتدل موجب ایجاد مکانیزم هایی می گردد که به نظر می رسد با صفات مطلوب شخصیتی در ارتباط باشد . (۱۷)
گروه محققین( ۱۳۶۸)  گزارش کردند آموزش ابراز وجود روش مناسبی برای رفع مشکلات ارتباطی در افراد منفعل ، پرخاشگر و پرخاشگر منفعل می باشد و ۷۰ % روانشناسان ایرانی آموزش ابراز وجود را برای  مردم  ایران ضروری  می دانند و فقط ۲۵ %  آنها، آن را به میزان زیاد مورد استفاده قرار       می دهند.(۳۳)
حسین زاده دهنوی(۱۳۷۱) به این نتیجه رسید که ورزشکاران رشته های گروهی نسبت به ورزشکاران رشته های انفرادی برون گراتر هستند و ورزشکاران انفرادی نسبت به ورزشکاران گروهی درون گراتر می باشند.(۱۶)
رمضانی نژاد (۱۳۷۲) دربررسی ویژگی های شخصیتی دانشجویان ورزشکار و غیرورزشکار اظهار کرد ، دانشجویان ورزشکار، برتری جوئی و اعتماد به نفس بیشتری نسبت به دانشجویان غیرورزشکار دارند، خودکفائی ورزشکاران کمتر از غیرورزشکاران بود، بین دوگروه ازنظر شاخص اجتماعی بودن و درون گرائی، تفاوت معنی داری  مشاهده نشد.(۲۳)
میرنصوری (۱۳۷۳) نتیجه گرفت،  شخصیت ورزشکاران رشته های انفرادی و گروهی در نمود درون گرائی و برون گرائی تفاوت دارد ، ورزشکاران رشته های گروهی پرخاشگرترند. اعتماد به نفس و پرخاشگری ورزشکاران بالاتر و همچنین نوع ورزش درشکل گیری شخصیت مؤثراست.(۳۹)
رمضانی  ( 1373)  با  کاربرد تکنیک های آموزش ابراز وجود در درمان عدم قاطعیت دانشجویان بیان کرد، آموزش ابراز وجود منجربه افزایش قاطعیت در دانشجویانی شد که در مهارتهای ارتباطی خود با دیگران و احقاق حقوق خود با مشکل مواجه بودند .(۲۱)
بهرامی ( ۱۳۷۴- ۱۳۷۵) با مقایسه آموزش ابراز وجود به دانش آموزان کم جرات دختردبیرستانی  با شیوه های مشاوره گروهی و فردی شهر اصفهان به این نتیجه دست یافت که مشاوره فردی و گروهی هر دو اما  مشاوره گروهی تاثیر بیشتری داشت.(۹)
اهری هاشمی( ۱۳۷۵) در بررسی خود اعلام داشت ۱- بین دانشجویان ورزشکار و غیرورزشکار در متغیرافسردگی و انحراف اجتماعی  – روانی تفاوت معنی داری مشاهده شد.  2 – بین ورزشکاران رشته های انفرادی و گروهی،  هیچ یک از مقیاس ها تفاوت معنی داری مشاهده نشد.(۸)
جلالی سردرودی ( ۱۳۷۵- ۱۳۷۶) در بررسی تاثیر ورزش بر مهارت های روانی   – حرکتی و سازش اجتماعی بیان کرد، بین مهارتهای روانی  – حرکتی و سازش اجتماعی دانش آموزان ورزشکار و غیرورزشکار تفاوت معناداری بدست آورد .(۱۴)
احمدی( ۱۳۷۵-۱۳۷۶)  نتیجه گرفت، اثر بخشی بازی درمانی بر پرخاشگری آشکار کلامی محدود وبر پرخاشگری آشکار غیرکلامی تایید، بر پرخاشگری پنهان کلامی و غیرکلامی ( پرخاشگری منفعلانه ) و افزایش رفتارهای سازش یافته نیز مورد تایید قرارگرفت .(۳)
جلالی (۱۳۷۶ ) بررسی اثر روش های درمانی و آموزش سرمشق پذیری و تمرین ، سرمشق پذیری و آرمیدگی عضلانی در درمان رفتارهای غیر جرات ورز و آموزش رفتارهای جرات ورزانه به این نتیجه رسید که گروه سرمشق پذیر و تمرین در تمام متغیرهای  جرات ورزی ، عملکردی ،  پرخاشگری ، سلطه پذیری ، انفعالی و اضطرابی تفاوت معناداری را نشان دادند .(۱۳)
نیک نژاد (۱۳۷۶- ۱۳۷۷) درمورد جایگاه ورزش دربین طبقات مختلف اجتماعی به این نتیجه رسید که  طبقات پایین جامعه احساس می کنند که نابرابری ها برعلیه آنها روز به روز بیشتر می شود بنابراین در تضادی عمیق با این نابرابری ها قرارمی گیرند در حالی که طبقه سرمایه دار بدون توجه به اجرای  هرگونه مهارتی احساس می کند که موقعیت اجتماعی آنها باعث درامان ماندنشان می شود از این رو داشتن انتظار رقابتی یکسان از طبقات مختلف جامعه واقع بینانه نیست .(۴۱)
محامد ( ۱۳۷۷) مقایسه دانش آموزان آزار رسان ، آزارپذیر و عادی از لحاظ میزان ابراز وجود و عملکرد تحصیلی و پرخاشگری پدران آنان به این نتیجه رسید بین ابراز وجود دانش آموزان آزاررسان  آزارپذیر و عادی تفاوت معناداری وجود داشت ، ابرازوجود آزاررسان ها بیشتر بود ، پرخاشگری پدران تایید نشد ، بین عملکرد تحصیلی سه گروه تفاوت معناداری بدست آمد و درگروه گواه یا عادی عملکرد تحصیلی بهتری مشاهده شد ، بین گروه های مختلف از لحاظ وضعیت اجتماعی  اقتصادی تفاوت معناداری وجود نداشت . (۳۵)
رضویه ( ۱۳۷۸) دربررسی رابطه پرخاشگری ارتباطی با سازگاری عاطفی  – اجتماعی به این نتیجه رسید  که بین پرخاشگری آشکار و ارتباطی و سازگاری عاطفی  – اجتماعی دانش آموزان تفاوت معناداری وجود دارد .(۲۰)
توکل و  مظفری ( ۱۳۷۹) در بررسی تمایلات ضد اجتماعی دانشجویان و دانش آموزان پیش دانشگاهی و ارتباط آن با ویژگی های فردی و اجتماعی آنان  به این نتیجه رسیدند که تمایلات ضد اجتماعی در مناطق مرزی و محروم کشور شکل نمایان تری دارد .(۱۲)
هرمزی نژاد( ۱۳۷۹ ) در پژوهش خود گزارش نمود بین متغیرهای عزت نفس و کمال گرایی با ابراز وجود رابطه معناداری وجود دارد .(۴۲)
در تحقیقی به راهنمایی  شهنی ییلاق و  نیسی(۱۳۸۰) تاثیر آموزش ابراز وجود برقاطعیت ، عزت نفس ، اضطراب اجتماعی و بهداشت روانی دانش آموزان مضطرب اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت که آموزش ابراز وجود منجربه افزایش قاطعیت و عزت نفس و بهداشت روانی و کاهش اضطراب در روابط اجتماعی گشت.(۲۵)
محمدی فر و  یزدانی(۱۳۸۱) در مطالعه عوامل مؤثر بر احساس شادی و بهزیستی در دانشجویان دانشگاه تهران  سلامت جسمانی را اصلی ترین مؤلفه یافت و وضعیت اقتصادی ، استقلال در تصمیم گیری، وضعیت شغلی و هیجان خواهی و برخورداری از تجربه های جدید، در مراتب بعدی قرارگرفتند بین گروه جانباز و عادی بدلیل اعتقادات دینی تفاوتی مشاهده نشد.(۳۷)
اداره کل زندان های استان خوزستان  (1382) با بررسی تاثیر ورزش بر میزان ابرازوجود، عزت نفس   پرخاشگری ،‌ نوجوانان کانون اصلاح و تربیت به این نتیجه رسیدند که تاثیر ورزش بر افزایش عزت نفس و ابراز وجود و کاهش پرخاشگری و درگیری بین افراد تاثیر قابل ملاحظه ای داشت و امکان بازپروری را در محیطی آرام فراهم آورد.(۴)

تحقیقات انجام شده در خارج کشور
بوت و اسپرلینگ   (1942 و ۱۹۵۸)  در  بررسی تفاوت های شخصیتی ورزشکاران رشته های مختلف به این نتیجه رسیدند که بین ورزشکاران رشته های مختلف ورزشی از نظر ویژگی های شخصیتی تفاوت معناداری وجود ندارد.(۲۲)
انشل   گزارش کرد مقایسه زنان ورزشکار و غیرورزشکار در بازی های پن امریکن  1959 نشان داده است، زنان ورزشکار نمره های نسبتا بالاتری در ارتباط برقرارکردن با دیگران، بدست آوردند.(۷)
در پژوهشی سالتر  ( 1949 ) آموزش بیان احساسات ، صحبت کردن توام با حرکات بدنی ، ابرازنظر مخالف … را برای رفع عدم قاطعیت معرفی کرد .(۲۱)
لوشن   ( 1963) اظهار داشت ، مشارکت ورزشی توده های  متوسط در مقایسه با دیگر طبقات از درصد بالایی  برخوردار است تحقیق او بر روی تیم قایقرانی با پاروی آلمان گواه صادقی بود بر این که ورزش از رهگذر فرصت های فراوانی که بدست می دهد و شرایط و موقعیت های مشارکت گسترده در آن ، راه هایی برای اجتماعی شدن و یکپارچگی در طبقات متوسط و بالا در اختیار      می گذارد .(۷)
در پژوهش های دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی در آمریکا معلوم شده است که مشارکت در فعالیتهای ورزشی با محافظه کاری سیاسی و همنوایی با نظامهای هنجاری اجتماعی ارتباط مستقیم دارد .(۲۴)
گامیل   (1964) در مقایسه ویژگی های شخصیتی رشته های تیمی و غیر تیمی به این نتیجه رسید ورزشکاران انفرادی خود کفاتر ، کم اضطراب تر ، درون گراتر و از نظر روانی آرام تر هستند.(۲۲)
اسلاشر   (1964) گزارش نمود بین ورزشکاران رشته های مختلف ورزشی از نظر ویژگی های شخصیتی تفاوت معناداری وجود ندارد. (۲۲)
 پیترسون  و همکاران (۱۹۶۷) در بررسی تفاوتهای شحصیتی ورزشکاران رشته های تیمی و انفرادی   اعلام داشت ، زنان ورزشکار در رشته های انفرادی برتری جویی ، درون گرایی و خودکفایی بیشتری از زنان ورزشکار رشته های تیمی بدست آوردند. (۲۲)
کرول  و همکاران (۱۹۶۷ ) با  بررسی ویژگی های شخصیتی بازیکنان نخبه و مبتدی بسکتبال و کاراته نتیجه گرفت ، اختلاف معناداری از لحاظ ویژگی های شخصیتی بین آنها وجود ندارد .(۲۲)
سینگر  (1969) گزارش نمود ورزشکاران رشته های انفرادی در عامل اعتماد به نفس و رشته های تیمی در عامل دستپاچگی و عجله امتیاز بالاتری گرفتند. (۲۲)
گاراری ، اسچینفلد   (1970)  اعلام نمود نیازهای ادراک شده مردان و زنان در ورزش به طور معنی داری باهم تفاوت داشتند ، نیازهای زنان امنیت گرایی ، انفعالی ، تدافعی ، زیردست و بی تحرک بودن و برای مردان تقلای بدنی شدید ، خشونت ، پیشرفت ، فعالیت حرکتی ، استقلال و تسلط طلبی بدست آمد. (۲۲)
 ولپه    (1970) نیز به این نتیجه رسید که بایستی رفتارهای مخالف عدم قاطعیت را به فرد آموزش داد ، او می گوید رفتارهای ابرازوجودانه ، با اضطراب متناقض هستند به همین خاطر درصورت وجود یکی ، دیگری محو خواهد شد. (۲۱)
لازاروس   (1971)  ضمن توضیح تکنیک های متعدد به بررسی روشهای از بین بردن عدم قاطعیت پرداخته است درنتایج  او ابراز وجود روشی برای احقاق حق است و با آن می توان روابط نامتناسب افراد را اصلاح کرد. (۲۱)
زیلمن   (1972 ) در بررسی علل وقوع خشونت در ورزشکاران گزارش کرد بیشترین احتمال وقوع خشونت خصمانه زمانی است که فرد از لحاظ فعالیت بدنی برانگیخته می شود و ابراز موفقیت آمیز خشونت منتهی به افزایش خشونت می شود. (۷)
 بریانی و ترور  ( 1974) در بررسی نمونه دانشجویان ،گزارش کرد که ۹ % آنها مشکلات اجتنابی در موقعیت های اجتماعی داشته اند. (۲۱)
فراتزک  (1975) با مطالعه روی صفات شخصیتی ورزشکاران برتر و متوسط دانشگاهی نتیجه گرفت  مردان ماهر و برتر : خود کفاتر و حساس تر هستند و اطمینان بیشتری به خود دارند. (۵۵)
نیال ، توتکو  ( 1975 )  مقایسه ویژگیهای شخصیتی زنان و مردان ورزشکار : زنان از نشان دادن عواطف خود ترسی ندارند بنابراین فشار ناشی از ورزش با شدت کمتری مانع عملکرد ورزشی آنان می شود و همچنین احساس های خود را بیشتر از مردان برای دیگران ابراز می کنند و این عادت فشار را در آنها کاهش می دهد زیرا خود پنداری آنها با شکست یا موفقیت ورزشی منحرف نمی شود ، به هر حال آنها برای رسیدن به سطح ورزشکاری تجربه نسبتا“ خوبی برای غلبه بر موانع داشته اند. (۷)
شاو     (1976 ) گزارش کرد ترس اجتماعی و بی کفایتی اجتماعی مشکلات مربوط به مردان هستند در تحقیق او ۶۱ % مبتلایان مرد و ۶۰ % موارد شروع آن حدود ۲۰ سالگی بوده است .(۲۱)
بلانچارد ، هرسی   (1977) دربررسی ویژگیهای رهبران موثر در ورزش گزارش نمود دادن فرصت رهبری به اعضای تیم منجربه  مسئولیت پذیری ، خود انگیختگی ، وفاداری به اهداف تیم شده وکنش متقابل مثبت بین اعضای گروه را آسان می کند. (۷)
 شاو  (1977) در پژوهش خود اعلام داشت ورزشکار تیمی گرایش بیشتری به برونگرایی وابستگی ،‌ اضطراب بالا و واقع بینی کمتری دارند ، ورزشکاران رشته هایی که مستلزم تماس جسمانی و مستقیم بود در مقایسه با غیرورزشکاران برونگراتر و مستقل تر بوده اند. (۲۲)
 منشور بین المللی تربیت بدنی وورزش یونسکو در سال (۱۹۷۸) رویکرد ورزشی خود را بر اساس ارتقای ارتباط نزدیکتر بین مردم وافراد جامعه   –  برقراری همبستگی  –  برادری  –  احترام و درک متقابل – احترام برای یکپارچگی وشخصیت آدمی  – ترویج ارزشهای اخلاقی بویژه در مبارزه با انزوا و خشونت – ترویج ورزش برای همگان بویژه معلولان جسمی و ذهنی – حمایت از ورزش زنان به عنوان ابزار تعلیم و تربیت و در نهایت ورزش وسیله ای برای کاستن فاصله ی فقیر و غنی یاد کرده است ، در واقع برایند این خواسته ها و اهداف نیکو ، شمول اجتماعی است تا مردم به هم نزدیکتر شوند و بهترزندگی کنند. (۳۴)



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

روانشناسی ورزش۳

639

بازدید

روانشناسی ورزش۳ ۳٫۷۹/۵ (۷۵٫۷۱%) ۱۴ امتیازs
نسپر    (2005 )  در بررسی  اثر تمرینات ورزشی و یوگا درپیشگیری و درمان بیماری های اعتیاد آور نشان داد ورزش با آموزش مهارت های ارتباطی بین فردی و اجتماعی ، مهارت تصمیم گیری ، دخالت فامیل و  ابراز وجود با قدرت نه گفتن جزو درمان های پیچیده و بلند مدت و منظم آن قرار دارد .مزیت یوگا به دلیل توام بودن تمرین های  ورزشی و آرام سازی است و از طرفی ورزش  رقابتی حرفه ای تعداد عوامل خطرزا را در مشکلات مرتبط به مواد افزایش می دهد. (۶۶)
ویلسون  و همکاران  (2005 ) با مقایسه ۲۱ برنامه برای خویشتن داری تا ازدواج گزارش کرد تقدم بر مهارت هایی چون  انتخاب هدف  – تصمیم گیری و ابراز وجود    –روابط صادقانه و عوامل روانی چون احترام به خود نتیجه بهتری را حاصل کرد. (۷۹)
باری تایگای    (2005 )   تاثیر ورزش به روی سلامت ذهنی : افزایش ترشحات غده هیپوفیز و اندورفین ها مانع افسردگی و استرس شده و یک حس کنترل بر بدن و زندگی را بدست می دهد ، توسعه ابراز وجود و کمک به فرد درتغییر الگوهای فکری و کاهش تنش و عصبانیت ، گیجی و خستگی از نتایج ۵ ساله تحقیق مور در دانشگاه  داک  D  uke   بود، برای رسیدن به این نتایج  20 تا ۳۰  دقیقه تمرینات هوازی  بیشترین تاثیر را داشتند. (۴۵)

جمع‌بندی و نتیجه‌گری از  پژوهش‌ های انجام گرفته
ابراز وجود روشی جهت احقاق حقوق افراد در ارتباطات بین‌فردی و اجتماعی است، فقدان آن با مشکلات روانی همچون انفعال- پرخاشگری- پرخاشگری منفعل- اضطراب- افسردگی- تنش و استرس و از طرفی وجود آن با عزت‌نفس، کمال گرای، جلوگیری از انحرافات اجتماعی و موفقیت‌های شغلی و حضور مثبت و مؤثر در جامعه و… همراه است، فاصله طبقاتی و عدم وجود امکانات خود‌مطرح شدن بویژه در مناطق محروم و کمبود اطلاعات و عدم آگاهی مردم در این زمینه منجر به افزایش افراد فاقد ابراز وجود می گردد. روانشناسان از روشهای سرمشق‌پذیری و تمرین و مشاوره گروهی  بیشترین استفاده را افزایش میزان ابراز وجود و رفع مشکلات ارتباطی افراد، کرده‌اند. به منظور رفع ترس از روابط اجتماعی نیاز به شرایط و امکاناتی است که مهارتهای ارتباطی را در افراد رشد دهد.
پژوهشهای حاکی از تفاوت‌های شخصیتی بین ورزشکاران و غیر‌ورزشکاران نشان‌دهنده ویژگی‌هایی است که در نتیجه شرکت در ورزش رشد یافته‌اند. نمرات بالایی که ورزشکاران در برقراری ارتباط با دیگران کسب کرده‌‌اند از این جمله است، افسردگی و اضطراب کمتر و اعتماد‌به‌نفس و عزت‌نفس و احترام به خود بالایی در ورزشکاران گزارش شده است حتی خشونت به دلیل ایجاد سیکل معیوب برانگیختگی- ضعیف‌شدن عملکرد در ورزشکاران سطوح بالا مشاهده نشده است. مربیان موفق در گفتگوی مؤثر نیز از قدرت نه‌گفتن- انتقاد سازنده- ابراز احساسات مثبت- بیان و ابراز محدودیت‌های شخصیتی (شخصی) در موقع لزوم- ارائه رفتر منطقی در موقع اختلاف‌ عقیده‌داشتن با دیگران و ابراز وجود در موقعیت‌های خدماتی، در برقراری ارتباط صمیمانه با اعضای تیم‌هایشان استفاده نموده‌اند.انتقال این تکنیکها به شرکت‌کنندگان در ورزش مخصوصا ورزشکاران که حتی از علائم غیر کلامی مربی سرمق‌پذیری می‌کنند، محیط ورزش را به فضایی آرام و شاد نبدیل می‌کند که امکان بازپروری و بهبود و پیشرفت مهارتهای روانی و ارتباطی بین فردی و اجتماعی را فراهم می‌سازد. ورزش از رهگذر فرصت‌های فراوانی که به دت می‌دهد و شرایط و موقعیتهای مشارکت گسترد در آن راههایی برای اجتماعی شدن و یکپارچگی طبقات مختلف جامعه را فراهم می‌سازد، بنابراین می‌توان از آن به منظور کم‌رنگ کردن فاصله طبقاتی و کاهش افراد فاقد ابراز وجود بخصوص در مناطق محروم استفاده نمود.
شروع برقراری ارتباط، ادامه و پایان دادن به آن ارتباط موثر با دیگران، به میزان زیادی در محیطهای کاری استفاده می‌گردد. پژوهش‌ها نیز حاکی از آنند که افراد فعال از لحاظ فیزیکی در مهارتهای شغلی موفق‌تر بوده، با نشانه‌های تنش و افسردگی کمتر در شرایط مختلف احساس شادی و بهزیستی می‌کنند. سلامت جسمانی عامل موثر بر احساس شادی و بهزیستی اس. افراد شاد از عزت نفس و احترام به خود بالایی برخوردارند. رابطه معنی‌دار ورزش و عزت نفس و ابراز وجود نشان داده است که ورزش میزان ابراز وجود در افراد را افزایش می‌دهد، جلوگیری و درمان مصرف مواد مخدر و مراقبت در برابر تمایلات جنسی نیز نیاز به ابراز وجود و احترام به خود بالایی دارد قدرت نه گفتن را می‌طلبد. بنابراین می‌توان از فعالیت فیزیکی و تجارب گروهی در ورزش به منظور آموزش مهارتهای ارتباطی سالم و مهارت تصمیم‌گیری و افزایش احترام به خود در جوانان استفاده کرد مخصوصا در دختران که به گونه‌ای اجتماعی شده‌اند که کمتر ابراز وجود کنند لذا فواید شرکت در اجتماع به گونه‌ای سالم و مطابق هنجارهای اجتماعی اهمیت بیشتری برای آنان دارد. آمادگی ذهنی برای ارتباط موفق با دیگران یکی دیگر از پیامدهای روانشناختی ورزش در افرادی است که دچار نقایص جسمانی هستند مانند افراد مبتلا به چاقی – ناشنوایان- معلولان جسمی و ذهنی و … که خودپنداری و تصویر بدنی مثبت در ورزش می‌تواند به آنها در حضور به دلیل توانمندیها و نه کمبودهایشان در جامعه کمک کند، ورزش همگانی بدور از عوامل خطرزا ورزش رقابتی مانند یوگا که با آرام سازی همراه است بیشترین تاثیر را در این زمینه داشته‌اند.
در این پژوهش اهداف منشور بین المللی المپیک و ورزش یونسکو در سال ۱۹۷۸ مد نظر قرار گرفته است: ترویج ارزشهای اخلاقی به ویژه در مبارزه با انزوا و خشونت- ترویج ورزش همگانی به ویژه برای معلولان جسمی و ذهنی- رشد ارتباط مردم جامعه- کاستن فاصله فقیر و غنی که بر آینه این خواسته‌ها و اهداف نیکو مشمول اجتماعی است تا مردم به هم نزدیکتر شوند و بهتر زندگی کنند.

 

روش پژوهش
تحقیق حاضر از نوع علی مقایسه ای پس از وقوع  است و سعی برآن است تا حاصل آزمایش یا  واقعه ای که به صورت طبیعی رخ داده و قابل دستکاری نیست ، با علل وابسته به آن ربط داده شود، در این پژوهش محقق بر آن است تا دو گروه از دانشجویان دختر ورزشکار و غیرورزشکار را در زمینه ی  میزان مهارت ابراز وجود ( قاطعیت)  با انجام یک پس آزمون مقایسه نماید .

جامعه و نمونه آماری و روش نمونه برداری
جامعه آماری در این پژوهش شامل ۱۰۲۳۸ دانشجوی دختر می باشد که در سال ۱۳۸۴ در رشته های مختلف  دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد به تحصیل اشتغال داشتند . نمونه آماری پژوهش ۳۸۰ نفر است که با استفاده از جدول حجم نمونه آماری کرجسی و مورگان تعیین شده است . نمونه آماری دختران غیرورزشکار ۳۰۰ نفرند که بصورت تصادفی ساده از رشته های مختلف انتخاب شده اند و نمونه ورزشکاران شامل اعضای تیم های ورزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد  است که در سال تحصیلی ۸۴-۸۳  به مسابقات خارج از دانشگاه اعزام شده اند. 
متغیرهای پژوهش

الف ) متغیرهای مستقل :
۱ـ دختران ورزشکار و غیر ورزشکار با دامنه سنی ۱۸ تا ۳۰ سال

ب ) مغیرهای وابسته :
۱ـ میزان ابراز وجود ( قاطعیت ) و زیر مجموعه های آن شامل : میزان امتناع از درخواست یا قدرت نه گفتن ،  بیان و ابراز  محدودیت های  شخصی  ، شروع برقراری ارتباط اجتماعی ،  ابراز احساسات مثبت ، انتقاد کردن ، اختلاف عقیده داشتن با دیگران ، ابرازوجود در موقعیت خدماتی ، ۲- میزان ابرازوجود با توجه به وضعیت تاهل
۳- میزان ابرازوجود با توجه به ترتیب تولد در خانواده 

ابزار اندازه گیری

الف ) پرسشنامه مشخصات فردی
از این پرسشنامه برای اندازه گیری متغیرهای مستقل که حاوی خصوصیات فردی  آزمودنی ها شامل سن و سابقه ورزشی ، وضعیت تاهل ، ترتیب تولد ، میزان تحصیلات پدر و مادر و …..می باشد استفاده گردیده و همراه با پرسشنامه اصلی به آزمودنی ها تحویل داده شده است.( پیوست   )

ب ) پرسشنامه ارزیابی میزان ابراز وجود ( قاطعیت ) گامبریل
این پرسشنامه توسط حمیدرضا رمضانی بروی دانشجویان با قاطعیت کم مورد استفاده قرار گرفته و
پایایی پرسشنامه در روش پس آزمون حدود ۸۱ %  می باشد ، در این پژوهش  روایی با انجام یک پیش آزمون بروی  30 نفر از ورزشکاران و غیر ورزشکاران و آزمون آلفا کرونباخ بالای ۸۰ % بست آمده است .
  این پرسشنامه شامل ۴۰ سؤال  می باشد هر سؤال بیان یک موقعیت است که آزمودنی بایستی پاسخ ( ۵-۱ ) خود را در قبال هر سؤال مشخص سازد این پرسشنامه توسط فارنهام و هندرسون ۱۹۸۴  ،  الکساندرار . ریچ و هارود . ای اسچرودر ،  راکوس . ا . ریچارد ۱۹۹۱ جهت اندازه گیری متغییرهای مستقل تایید و مورد  استفاده قرار گرفت .
 قابل ذکر است که سؤالات پرسشنامه ۷  موقعیت شامل : امتناع از درخواست یا قدرت نه گفتن (در سوالات ۱ ، ۴ ، ۶ ، ۱۱ ، ۲۷ ، ۳۵ ) – بیان و ابراز محدودیت های شخصی (۵ ، ۷ ،۱۰ ،۱۹ ،۳۴ ، ۳۹   شروع برقراری ارتباط اجتماعی (۱۲، ۱۵، ۱۷، ۱۸، ۲۹ )  – ابراز احساسات مثبت (۲، ۱۶، ۲۲، ۲۸، ۳۰، ۳۷ ) –  انتقاد کردن (۱۴، ۲۳، ۳۱، ۳۲، ۳۸ )  – اختلاف عقیده داشتن با دیگران (۸ ،۲۱، ۲۴، ۲۶، ۳۳ ،۴۰ )  –  میزان ابراز وجود در موقعیت های خدماتی (۳، ۹، ۱۳، ۲۰، ۲۵، ۳۶ ) که به صورت
 نا منظم قرار گرفته اند را مورد سنجش قرار می دهد .
روش جمع آوری داده ها
به منظور جمع آوری داده ها  با مسئولان واحد فوق برنامه تربیت بدنی دانشگاه آزاد هماهنگی شد   و  اسامی اعضای تیم های ورزشی به همراه شماره های تماس آنها گرفته شد ،  پس از هماهنگی با یکایک ورزشکاران پرسشنامه ها به آنها تحویل گردید و پس از تکمیل توسط پژوهشگر جمع آوری شد، در مورد نمونه ی  غیر ورزشکاران ، با ارائه معرفی نامه به گروه دانشکده ها ، پرسشنامه ها به صورت گروهی یا انفرادی در  رشته های مختلف دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد توزیع و توضیحات لازم در مورد نحوه تکمیل آن به دانشجویان داده شده است و پس از تکمیل توسط پژوهشگرجمع آوری گردید ، لازم به ذکر است ، موضوع اصلی پژوهش یعنی ابراز وجود محرمانه نزد پژوهشگر باقی مانده و پرسشنامه تحت عنوان ویژگی های شخصیتی به آزمودنی ها ارائه شد، در ضمن ساعت تکمیل پرسشنامه ها در روزهای مختلف توسط کلیه ی غیر ورزشکاران و اکثریت ورزشکاران در حدود ۵ بعد از ظهر بوده است   .

روش تجزیه وتحلیل آماری
در این پژوهش به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار      SPSSدر دو سطح آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است . 
در آمار توصیفی برای تعیین میانگین ، انحراف معیار ، جداول فراوانی استفاده شده است .
در آمار استنباطی به منظور آزمون فرضیه ها از آزمون آماری    t استیودنت درگروه های مستقل و همچنین آزمون تحلیل واریانس یکطرفه  استفاده شده است .
 

شرکت در ورزش و تاثیر آن بر باورها ، نگرش ها ، تشکل شخصیت و توسعه مهارت ها همیشه مورد بحث و بررسی بوده است .  چنین استنباط می شود که درس هایی که ازشرکت در ورزش    می آموزیم به سایر جنیه های اجتماعی نیز انتقال می یابد و از این طریق فرد را برای شرکت موفقیت آمیز در آن زمینه ها یاری می دهد .
سابقه این اندیشه که شرکت در ورزش تاثیر مثبتی در شکل گیری شخصیت افراد دارد دست کم به زمان افلاطون برمی گردد. او بین آمادگی جسمانی و سلامت اخلاقی ارتباط نزدیکی قایل بود .
پژوهش های متعددی که در سالهای پس از ۱۹۵۰ میلادی انجام شده حاکی از تایید فرضیه هایی است که مدعی اند شرکت در ورزش تجارب ویژه ای برای شرکت کننده فراهم می آورد که با موفقیتها و آرزوهای تحصیلی همبستگی مثبت دارد . پژوهش های انجام شده دیگری نیز مؤید ارتباط معکوس بین ورزش و بروز رفتارهای بزهکارانه است . داده های حاصل از پژوهش های مختلف  چنین ارتباطی را برای مردان و زنان از همه نژادها و طبقات اجتماعی و در مقاطع مختلف نشان داده است .(۲۴ )
زیر بنای نظری پژوهش
در دیدگاه روانکاوی فروید  ضمن بررسی مراحل شکل گیری شخصیت انسان از فعل پذیری و حالت انفعالی بحث کرده است او می گوید اگر در مرحله دهانی ارضاء بیش از حد یا ناکامی شدید پیش آید فرد در بزرگسالی دو منش خواهد داشت ، یکی منش اتکالی و دیگری پرخاشگرانه که بعدا فرد سعی می کند همیشه دیگران را از خود راضی نگهدارد و درخود احساس حقارت می کند چون ازخود اراده ای ندارد و در دیگری فرد سلطه جو و فحاش می شود، او کم رویی را، اضطراب اجتماعی و اخلاقی می داند که  در آن فرد می ترسد احساس ، فکر و یا عملی که مورد پسند اخلاق اجتماعی و بخصوص خانواده نیست را انجام دهد.
اریکسون  درتقسیم مراحل رشد روانی اجتماعی معتقد است فرد در دومین مرحله رشد با دو موضوع روبرو می شود . خودکفایی در برابر شرم و تردید ، احساس کنترل شدید یا ازدست دادن کنترل می تواند پایه گذار احساس شرم در کودک گردد که تاثیر آن درتمام مراحل زندگی پایدار    می ماند .
دیدگاه انسان گرایی  تحقیقات گسترده ای درمورد ابراز وجود انجام داده اند و درمان را برای انسانی که آزاد و مختار است و می تواند احساسات و عواطف خود را براحتی بیان کند را در تجربه احساسات خود و آگاهی از وجود آنها می داند .
رویکرد شناختی ،ترس از روابط اجتماعی را ناشی از پندارها و افکاری می داند که بر انسان حاکم می باشد.(۲۱)

۱۲-    مبانی نظری پژوهش
۱۳-     ابراز وجود و کاربرد آن
آموزش ابراز وجود روشی است برای رفع اضطراب هایی که از روابط متقابل اجتماعی ناشی شده‌اند. افرادی که به علت عدم مهارت های مهم بین فردی و اجتماعی نمی‌توانند احساسات و خواسته‌ های خویش را بیان کنند و یا از عهده رد تقاضاهای نامعقول دیگران بر نمی‌آیند و غالبا از جانب افراد دیگر مورد سوء ‌استفاده قرار می‌گیرند، احساس احترام به خود و یا عزت نفس را از دست می‌دهندو معمولا احساس می‌کنند کنترلی بر وقایع زندگی خویش ندارند. این افراد از رویارویی با مسائل مختلف زندگی اجتناب می‌نمایند.خشنودی انسان در زندگی تا حدودی به ارضای نیازهایی وابسته است که محصول ارتباط با دیگران هستند. (همچون دوستی، عشق، تقدیر، پیشرفت، احترام، اعتماد و عزت نفس)، به دلیل اینکه ارضای بسیاری از نیازهای اساسی انسان مستقیم یا غیر مستقیم به دیگران بستگی دارد لذا توانایی شخص برای واکنش متقابل اثربخش با افراد دیگر بسیار مهم است. افرادی که فاقد مهارت های لازم هستند اغلب در ارضای نیازهای اساسی خویش با شکست روبرو می‌شوند. به عنوان مثال دانش آموزی که نمی‌تواند سوالی را که در نظرش کم اهمیت جلوه می‌کند از معلم بپرسد ممکن است هرگز نتواند به تقویتی که از طرف معلم در زمینه طرح سؤالات جالب ارائه می‌شود. دست یابد و یا مردی که نمی‌تواند تقاضاهای شغلی و یا آرزوهایش را به مافوق خودش بگوید ممکن است زندگی را بدون توفیقات شغلی سپری کند.آموزش ابراز وجود به افراد کمک می‌کند تا مهارت هایی را در زمینه ابراز حقوقشان کسب کنند، بدون اینکه به دیگران آسیبی وارد نمایند. به افراد آموزش می‌دهند تا باور کنند که می‌توانند در اهدافشان پیشرفت نمایند و می‌توانند احساسات درونی‌شان را بدون ترس از استهزاء ، از دست دادن احترام یا حتی از دست دادن محبت ابراز کنند.نظریه آموزش ابراز وجود تا حدود زیادی بر پایه اصول شرطی شدن و یادگیری استوار شده است. بسیاری از طرفداران این نظریه چنین فرض می‌کنند که اگر افراد انسانی مجموعه‌ای از مهارت ها را فراگیرند، می‌توانند نیازهای اساسی خودشان را ارضاء نمایند. به عبارتی دیگر از طریق فراگیری مهارتها، شخص قادر می‌شود اهدافی را رشد دهد که چنین اهدافی راه رسیدن به ارضای نیازها را ممکن می‌سازد. بنابراین مشکل بسیاری از افراد آن نیست که فاقد اهدافی در زندگیشان می‌باشند، بلکه آنها نمی‌دانند چگونه باید به اهدافشان برسند.
نظریه آموزش ابراز وجود نخستین بار توسط آندریو سالتر   (1949)   مطرح شد. او از افکار پاولف درباره برانگیختگی و بازداری تاثیر پذیرفته بود. سالتر عقیده داشت که بعضی از افراد بیشتر متمایل به عمل مداری بوده و مقدار زیادی حالت برانگیختگی دارند. افراد دیگر بیشتر به حالت توروتیک متمایلند، یعنی حالت بازداری در آنها بیشتر است. طبق نظر سالتر نقش درمانگر آن است که افراد را به سوی عمل مداری سوق دهد. او بیمارانش را تشویق می‌کرد احساساتشان را به طور آزادنه‌ای نشان دهند تا مقدار زیادی حالت برانگیختگی در آنها به وجود آید. منظور سالتر از برانگیختگی زیاد، حالتی است که در آن افراد می‌توانند تمام توان های خود را چه از نظر شناختی و چه از نظر عاطفی به فعلیت برسانند. چنین حالتی اشتیاق‌آور و لذت‌بخش است. او اشاره کرده است که بسیاری از افراد از عادت به حالت بازداری رنج می‌برند. آنها می‌توانند این حالت را از طریق تمرین هیجانی رفع کنند و حالت برانگیختگی ایجاد نمایند. نهایتا” حالات برانگیختگی  و بازداری متعادل می‌شوند. به نظر سالتر تغییراتی که بدین طریق در رفتار ایجاد می‌شود منجر‌به تغییر بیولوژیکی مغز می‌شود و شخصیت تازه‌ای را پدید می‌آورد، شخصیتی که می‌تواند با سرعت تصمیماتی را اتخاذ نموده، از مسئولیت‌ ها لذت ببرد، بدون‌ اینکه از اضطراب به ستوه آید.
ولپی و لازاروس  از افراد دیگری هستند که در رشد نظریه ابزار وجود نقش عمده‌ای دارند. آنها تعدادی از روش های آموزش ابزار وجود را به منظور کمک به افراد در جهت به‌دست آوردن کنترل وقایع زندگی مطرح کرده‌اند. ولی نقش بازی‌کردن را به منظور کاهش اضطراب مطرح می کند. با استفاده از این‌روش بیمار یاد می‌گیرد با موقعیت‌های اضطراب‌زا به طور موفقیت‌آمیزی رو به رو شود.



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

روانشناسی ورزش۲

840

بازدید

روانشناسی ورزش۲ ۳٫۴۳/۵ (۶۸٫۵۷%) ۷ امتیازs
به عقیده مالتز  (1364) تنهایی راهی برای در امان قراردادن خویش است که خطوط ارتباطی با مردم و به خصوص اتصال های احساس را قطع می کند، راهی است تا خویش آرمان زده را از ناراحتی تحقیر و تعرض دورنگه می دارد. شخصیت تنها، از دیگران و ارتباط با آنها بیمناک است.
احتیاجات افراد انزواطلب بیشتر شکل نخواستن است. یعنی حالت منفی دارد. طالب زندگی بی ماجرا بدون اصطکاک، بدون مزاحمت و سطح پایین هستند آنها زندگی بی رنج و دردسر و بدون شور و شوق می خواهند. نوعی تسلیم ، عدم دخالت مؤثر و مصممانه در زندگی ، انواع ترمزها و محدودیت های معنوی و استعفای از زندگی ، وجود آنها را در برگرفته است (۴۳).
مالتز  (1364) افراد حساس و زود رنج را نیز گروهی از افراد منفعل می داند. اشخاص زود رنج و آنهایی که از موارد جزئی رنجیده خاطر می شوند، از مناعت طبع ضعیفی برخوردارند. چنین افرادی خود را بی صلاحیت می پندارند ، به ارزشها و توانائی های خود شک دارند ، خویش را دست کم    می گیرند و به هر چیز جزئی حسادت می کنند. این افراد در دل احساس نا امنی می کنند بی مورد خود را در خطر می بینند ، از کاه کوهی می سازند و ناراحتی های جزئی را بزرگ جلوه می دهند.
وی ادامه می دهد کسی که احساس می کند ارزشش با کوچکترین مسئله به مخاطره می افتد و نقش ضعیفی دارد ، در واقع آدم خود محوری است که کنار آمدن با او کار دشواری است ، به عبارت دیگر چنین انسانی ، یک فرد خودپرست است .(۳۶)
۱۰-    ارتباط کلامی در افراد منفعل :     
طبق نظر هورنی ، فرد منفعل ، چون به دوستی دیگران احتیاج حیاتی دارد تظاهر می کند که با اطرافیانش در مورد هر مسئله ای تفاهم دارد ، تا بدینوسیله دیگران در موقع لزوم از او دفاع کنند . وی دائما آماده خوش خدمتی ،‌ ابراز هم دردی ،‌ کمک و تمجید و تحسین دیگران است وی می کوشد تا هر چه دیگران از او بخواهند ، برآورده کند.
هورنی می نویسد : فرد منفعل ، در ابراز قدردانی مبالغه می کند. چنین فردی می گوید ‹‹ تمام مردم
خوب و قابل اعتمادند ››  و آنکه همه کس را شدیدا دوست دارد وقتی ناسالم و غیرطبیعی بودن این احتیاجات آمرو ، بی اختیار به او تذکر داده می شود دیگران را تخطئه می کند و می گوید که تمام این تمایلات کاملا طبیعی و عادی اند و آنها را جزو فضایل خود به حساب می آورد. مجموع این صفات به نوبه خود موجب می شود که مقداری حالات و صفات دیگر در فرد منفعل بوجودآید، میل دارد خودش را تابع و زیردست دیگران ببیند بنابراین قدرت ابراز وجود و برازندگی ندارد. تواضع و فروتنی می کند همچنین دائما میل دارد مورد سلامت و سرزنش قرارگیرد حتی در مواردی که به نحو بارزی انتقاد و شماتت دیگران نسبت به او بیجاست چشم بسته ملامت آنها را می پذیرد. اگر خوب توجه نشود چون هر نوع مبارزه علنی و کشمکش و میل تجاوز به نظر او نوعی تابلو ممنوع می رسد از هر کاری که کمترین شباهتی به این قبیل تمایلات داشته باشد خودداری می کند مثل جرات و شهامت ابراز وجود ،‌ انتقاد ، تقاضا ، تحکم و فرمان دادن و ابراز لیاقت از او زائل می گردد. اگر از شخص یا عقیده یا چیز بخصوصی خوشش نیاید جرات ابراز ندارد. جرات توبیخ ، سرزنش و متهم ساختن دیگران را ولو بجا باشد ندارد. حتی به شوخی هم انتقاد و حرف رنجش آور و کنایه آمیز را نمی تواند ابراز کند. آگاه است براینکه تمام حالات ، صفات ، تمایلات ،‌ عمل ها و عکس العملهای او حاکی از کوچکی و حقارت است ، بنابراین دائما یک احساس ضعف ، بیچارگی و یاس عمیق بر او مستولی است ، اغلب این احساس ضعف را به صراحت ، هم به خودش و هم به دیگران بروز      می دهد ، مثلا به دیگران گاهی صریح و گاهی ضمنی می گوید : باید مرا حمایت کنید مرا هدایت و راهنمایی کنید زیرا من ضعیف و بیچاره ام .
عدم ابراز وجود ، احساس یاس و درماندگی عمیق و ترمزهای متعددی که در خود ایجاد کرده موجب می شود که نتواند حداکثر استفاده را از استعدادها و امکانات خود بنماید و آنها را بکار اندازد بنابر این همه کس را از خود برتر فرض می کند می گوید که همه جذاب تر، با هوش تر، باسواد تر و بطور کلی با ارزش تر از من هستند. به خصوص در حضور افراد پرخاشگر و سلطه جو این احساس بی ارزش چندین برابر می گردد. خلاصه اینکه فرد منفعل می کوشد تا همه چیز خود را کمتر از دیگران بپندارد و معمولا می کوشد تا برای احساس و پندار خود یک دلیل منطقی و موجهی هم بتراشد مجموع خصوصیات و صفاتی که تا اینجا ذکر شد موجب می گردد که فرد منفعل در مقابل دیگران دائما شکسته نفسی نماید. وی همچنین معتقد است یک استدلال ناآگاه و منطق سازی فرد منفعل این است که احساس می کند اعتماد به نفس ندارد حتی اگر کار برجسته ای انجام دهد  می گوید که تصادفی و برحسب شانس بود (۴۳) .
۱۱-    خصوصیات رفتاری  افراد منفعل  – پرخاشگر در ارتباط های اجتماعی :
بنا به تعریف DSM II  (1968) رفتار فرد منفعل  – پرخاشگر یک نوع بیان است . در واقع او با
رفتارش آنچه را که جرات ابراز مستقیم و آشکار آن را ندارد بیان می کند. این افراد اغلب دچار عدم
اعتماد به نفس بوده و به دیگران متکی هستند به آینده بدبین بوده و درک این را ندارند که این رفتار
آنهاست که مسئول مشکلاتشان می باشد . اگر چه ممکن است فرد ، رنجش آگاهانه ای نسبت به اشکال قدرت ، تجربه کنند اما هرگز رفتار منفعل  – مقاوم خود را با این رنجش مرتبط نمی دانند. فرد منفعل پرخاشگر از یک سو وابسته است و از سوی دیگر تمایل به استقلال دارد در ارتباط های اجتماعی می کوشد تا خود را در وضعیت وابستگی قرار دهد ، اشتباه کسانی را که بر آنها متکی است پیدا می کند ولی از قطع روابط وابستگی خود اهتراز می نماید. هم می خواهد دیگران را بیازارد و هم راضی کند در عین حال رفتار منفعلانه و خود آزارانه او را دیگران تنبیهی و ساختگی احساس می کنند. کار و مسئولیت های معمول او را باید دیگران انجام دهند. روابط نزدیک خوب و کار و مسئولیت های معمول او را باید دیگران انجام دهند. روابط نزدیک خوب و آرام بندرت با شخصیت  منفعل – پرخاشگر امکان پذیر است (۳۲) .
فرد منفعل – پرخاشگر در برابر تقاضا برای افزایش سطح کار یا ادامه آن اظهار تنفر و مخالفت می کند واضح ترین موردی که این حالت را می توان دید در موقعیت های شغلی است ، اگرچه در عملکردهای اجتماعی نیز دیده می شود.
مقاومت به طور مستقیم ابراز می شود به صورت مسامحه ، وقت گذرانی بیهوده ، لجاجت ، عدم کارائی عمدی و فراموش کاری … عملکردهای شغلی و اجتماعی فرد به علت رفتار منفعل   –  مقاوم بی ثمر و بی نتیجه است . عدم کارایی عمدی این افراد یک نوع رفتار است که بوسیله آن می خواهند فردی را که از او رنجیده اند مجازات کنند. به عنوان مثال فرد می خواهد به والدینی که اسباب ناراحتی او را فراهم کرده اند ابراز خشم کند و چون نمی تواند درس نمی خواند قدرت تمرکز حواسش را از دست می دهد دائما در امتحانات شکست می خورد ، مشق هایش را دیر و بد انجام و در وضعیت یک آدم شکست خورده ،‌ کارنامه ای از مدرسه به منزل می آورد که خشم و حرمان والدینش را برمی انگیزد  هر کوششی از جانب پدر و مادر در اصلاح این فرد با سرسختی او مواجه می گردد (۲۷) .
خصوصیات افراد منفعل – پرخاشگر در ارتباطات کلامی
اسمیت (۱۳۶۶) می گوید این افراد در مکالمات خود زخم زبان می زنند و با شوخی ها و کنایه هایشان دیگران را می رنجانند. به گفته ( قریب  – 1368) از آنجا که این افراد نمی توانند پرخاشگری خود را به طور مستقیم بیان کنند. شیوه های غیرمستقیم را بکار می برند مثلا زخم زبان زدن ، نیش زدن ، مسخره کردن ، اشکال تراشی ، غرغرکردن و کله شقی (۵) .
فرد منفعل  – پرخاشگر معمولا فاقد قاطعیت است و با نیازها و امیال خود بطور غیرمستقیم روبرو می گردد. از طرح سؤالات ضروری در مورد آنجه که از او انتظار می رود خودداری نموده و در برابر درخواست عملکرد کافی مقاومت می کند و برای تاخیرهای خود دلیل می تراشد (۳۲) .
هورنی (۱۳۵۱) می گوید فرد منفعل  – پرخاشگر اغلب دارای اعتقادات متضاد و مغایری است و با منطق تراشی ، تضاد و مغایر بودن اعتقاداتش را انکار می کند (۴۳).

ورزش و رشد شخصیت
شخصیت مجموعه‌ای از ویژگی‌های جسمی، روانی و رفتاری است که هر فرد  را از افراد دیگر متمایز می‌کند. افراد مختلف دارای شخصیت‌های متفاوتی هستند بعضی آرام و انفعالی هستند، برخی دیگر پرخاشگر ظاهر می‌گردند برخی قابل اعتماد، محافظه‌کار، خودکفا، منطقی … می‌‌باشند. روانشناسان درباره این ویژگی‌های شخصیتی تحقیقات وسیعی را انجام داده‌اند تا بتوانند رفتار افراد را در موقعیت های معین پیش‌بینی کنند. روانشناسان ورزشی نیز به دنبال پیدا کردن رابطی بین صفات شخصیتی و فعالیت های ورزشی بوده‌اند. آیا ورزش به عنوان یک پدیده تربیتی و اجتماعی در رشد و تکامل شخصیت تاثیر دارد؟ آیا جهت این تاثیر به سوی کمال است؟ آیا فعالیت‌های ورزشی به ویژگیهایی چون رفتارهای اجتماعی، گوشه‌گیری، سازگاری اجتماعی، اعتماد به نفس، میزان نارضایتی جسمی و سلامتی و .. تاثیر دارد؟
یکی از عقاید رایج در ارتباط با ورزش آن است که این پدیده اجتماعی، شخصیت ورزشکاران را رشد می‌دهد. ارضای نیازهای اساسی چون احساس تعلق، احترام به خود، احساس موفقیت و پذیرفته شدن، بعلاوه رقابت که وسیله‌ای برای اشباع نیازهای بدنی و خلاقیت می‌باشد، این آثار روزی به شکل‌گیری جنبه‌های اجتماعی شخصیت کمک می‌کند. اگر چه ورزش رقابتی می‌تواند آثار زیان‌باری همراه داشته باشد: ۱- تاکید بیش از حد والدین، جامعه، مربیان بر برنده شدن ۲- قرار دادن افراد در موقعیت‌هایی که با قابلیت و تواناییهای جسمانی انها متناسب نیست، به هر حال یادگیری و اجرای مهارت های ورزشی در محیطی سالم، احساس شایستگی را در افراد به وجود می‌آورد که منجر به ایجاد  تصورات شخصیتی مثبتی در افراد و صلاحیت و شایستگی به در اختیار گرفتن کنترل عوامل محیطی اطلاق می‌گردد اگر چه میزان موفقیت‌ ها و شکست های فرد در گذشته در کمی و زیادی احساس شایستگی موثرند، موفقیت با دیدگاه مثبت به زندگی همراه است، هر وضعیتی را مبارزه‌ای جالب دیدن که پیروزی بر آن وضعیت را دور از توانایی خود نخواهد یافت و نهایتا حضور مثبت در زندگی و اجتماع را به دنبال خواهد داشت. فعالیتهای ورزشی همیشه با یک تربیت روانی همراه بوده‌اند لذا شرکت در فعالیتهای ورزشی یکی از راههای مهم تکامل جسمی و روانی و حضور مثبت در اجتماع است.(۳۸)
کارکرد ورزش در زندگی اجتماعی جوانان
۱- نشاط روحی و جمی    2- انسجام روابط گروهی     3- جلوگیری از بزهکاری       4- امید به آینده  5- تقویت خصایص جوانمردی           6- انسجام لیاقت و برتری            7- روابط سالم اجتماعی
آسیب‌پذیری دوران نوجوانی و جوانی باعث می‌شود که تعدادی از افراد این گروه سنی تحت تاثیر شرایط نامساعد خانوادگی اجتماعی و عناصر مربوط به آنها در مسیر روابط ناسالم به صور مختلف قرار گیرد.جوانانی که به صورت انفرادی یا گروهی به ورزش می‌پردازند نیاز به برنامه‌ریزی سازماندهی و تقسیم اوقات خود برای فعالیت های مختلف دارند در نتیجه فرصت های زندگی آنان تحت قاعده درآید.
داشتن خصلت جوانمردی و مقابله در برابر تجاوزگری ها و بی‌عدالتی‌ها از ویژگی‌های دوران جوانی است، انحطاط اخلاقی فرهنگی می تواند آن را به خشونت و لاابالی‌گری بکشند در صورتی که فعالیت ورزشی به خصوص در بعد حزفه‌ای‌اش وجهه اجتماعی برای صاجبان خود کسب می‌کند. احساس لیاقت و شایستگی و برتری را در آنان افزایش داده و افکار و ذهنیاتشان در زمینه‌های مثبت و مساعد سیر می‌کند، از فراز و نشیب‌های زندگی هراسی نداشته و با تصمیم‌گیری‌های مهم و منطقی در جنبه‌های مثبت ابراز وجود می کند.(۱۹)
ورزش و پیوستگی اجتماعی
یکی از نقش‌های عمده کارکردی در ورزش، استفاده از آن به عنوان ابزار ایجاد و تقویت پیوستگی اجتماعی در میان افراد و گروه هاست. در سطح قهرمانی، ورزش می‌تواند منزلت اجتماعی-اقتصادی ورزشکار را افزایش دهد و به همراه شهرت بیشتر، موجب پذیرش اجتماعی و ستایش بیشتر ورزشکار در جامعه شود و در سطح ورزش همگانی و تفریحات سالم، بایستی ورزش را فعالیتی ارزشمند و به لحاظ اجتماعی پذیرفته شده تلقی کنیم که از طریق آنها مردم با جامعه پیوستگی می‌یابند. تماس‌های اجتماعی یکی از مهمترین دلایل شرکت در ورزش بوده است، تعامل  در ورزش را می‌توان به مردم‌آمیزی، دوستی و پیوندجویی تعبیر کرد. محیط ورزشی نه تنها امکان تعامل کلامی را عرضه می کند بلکه ارتباط غیر کلامی نیز اغلب در فعالیت‌های ورزشی بوجود می‌آید و از همین طریق احساس تفاهم و همبستگی ایجاد می‌شود. بنابراین مفهوم اجتماعی- تعاملی ورزش به دو جهت اهمیت می‌یابد: ۱-  به جهت بوجود آوردن فرصت‌های جالب برای آشنایی و ملاقات با افراد دیگر ۲-بوجود‌آوردن امکان فرایند یادگری و اجتماعی ورزش.
پیشگیری از روند منفی انزواطلبی (انزواگرایی) و بازسازی پیوستگی از اهداف ورزش به عنوان ابزار مهم تسهیل ارتباطات  با دیگر افراد و شتاب بخشیدن به پیوستگی آنان با جامعه تلقی شده است.
جامعه‌شناسان همیشه در اندیشه ایجاد پیوستگی و یگانگی بین واحدهای کوچکتر اجتماعی یا کل جامعه بوده‌اند. جامعه‌شناسی ورزش نیز مدعی است که فعالیت‌ های بدنی حوزه‌ای است که افراد می‌توانند در آن به دلیل توانمندی ها و نه کمبودهایشان شناخته و معرفی شوند و بدین ترتیب بین آنان و جامعه یگانگی و پیوستگی حسنه‌ای ایجاد می‌شود. پیوستگی اجتماعی به مفهوم میزان تطابق رفتارهای فردی و گروههای جزیی با آنچه جمع ، انتظار و توقع دارد به کار برده‌اند.(۲۴)

پیامدهای روانشناختی ورزش:
شواهد مبتنی بر آن است که ورزش یک روش درمانی وسیع برای کاهش وقوع انحرافات رفتاری و افزایش عملکرد شغلی افرادی است که با ناتوانی‌هایی مواجه‌اند. ورزش به فرد کمک می‌کند تا با استرس مبارزه و سلامت روانی خود را تضمین کند. در نظرتکاچوک و مارتین ۲۰۰۱ یکی از ویژگی‌های افراد مبتلا به اختلالات روانی، نداشتن تحرک و فعالیت جسمانی مطلوب است. افزایش اعتماد به نفس و احساس لذت و رضایت از خود و دیگران و احساس شادی و بهزیستی از نتایج شرکت در ورزش بوده است.
مایرز و دینر  ( 1995) می گویند افراد شاد، حوادث و موقعیت های زندگی‌شان را مطلوب ارزیابی می‌کنند و کمتر هیجانات منفی نظیر اضطراب و افسردگی و خشم را تجربه می‌کنند و به نظر ژانوف-  بوسمن  ( 1989 )و مایرز ( ۱۹۹۳ )  این افراد  از عزت نفس و احترام به خود بالایی برخوردارند به اخلاقیات توجه بسیار دارند و عقلایی رفتار می‌کنند و در نظر دومونت و لارسن  (1989) احساس کنترل شخصی بیشتری را در خود احساس می‌کنند و با اندیشدن به توانایی‌ها با استرس مقابله بیشتری می‌کنند و به عقیده  دمبر و بروک  (1989) و سلیگمن  (1991) خوش‌بین هستند یعنی در رو به رویی با انجام کارها، انتظار موفقیت در آن کار را دارند و دینر و همکاران (۱۹۹۲) آنها را برون‌گرا دانسته  و در ارتباط و همکاری با دیگران توانمند ظاهر می‌شوند (۳۷).  همان‌گونه که بهبود شرایط بهداشتی و تغذیه‌ای می‌تواند به رشد جسمی مؤثر باشد بهبود شرایط محیطی نیز موجب رشد بیشتر هوش می‌شود ( محیط غنی‌تر، هوش بیشتر). با ورزش و تحرک بدنی فرد در تماس و تعامل با دیگران قرار می‌گیرد که موجب کسب تجربه، تفکر و پرورش حواس از طریق رشد ذهنی و شناختی می‌گردد، افراد تربیت شده در محیط غنی از هم‌نوعانشان که در انزوای نسبی پرورش یافته‌اند سریع‌تر می‌آموزند. جعفری و عسگری ۱۳۸۱ در سال  به این نتیجه رسیدند که ورزش باعث خودپنداری مثبت در ورزشکاران می گردد و با تصویر بدنی مثبت درارتباط های سالم با دیگران شرکت فعال و موفقی را خواهد داشت . تصویر بدنی مثبتی که در ورزش به دست می‌آید در هویت‌یابی، عزت‌نفس ، موفقیت تحصیلی و شغلی… شرکت فعال و موفق در برقراری ارتباط با دیگران، احترام به خود، تمرکز حواس و برخورداری از روحیه شاد تاثیر بسزایی دارد. ورزش می‌تواند ارزش های مثبت و منفب گوناگونی را به افراد انتقال دهد و اگر قرار است که ورزش تربیت اخلاقی را تسهیل کند، باید عدالت و عدم خشونت در ساختار برنامه‌های ورزشی مورد توجه قرار گیرد (۱۷).
اهمیت ورزش در اصلاح جوامع و رفع محرومیت‌های اجتماعی
در حالی که یونسکو از ورزش به عنوان یک وسیله برای کاستن فاصله فقیر و غنی نام می‌برد. اسکاتلند میلیونها پوند برای تسطیح زمین‌های ورزشی مناطق روستایی اختصاص می‌دهد و ایالت میشیگان ۲۳ المپیک سالمندان را برگزار می‌کند. ما چه کنیم؟
رشد شهرهای بزرگ در کشورهای در حال توسعه با افزایش فقر شهری توأم بوده است. حدود یک سوم تا یک چهارم خانوارهای شهری جهان در فقر مطلق زندگی می‌کنند. بسیاری از محرومان شهری فاقد حمایت های قانونی از سوی مراجع رسمی هستند بی پناهی در قبال خشونت، مواد مخدر، محاصره اموال، اخراج از محل اقامت، اسارت در چنبره جرایم سازمان یافته از آن جمله است. شهرهای بزرگ در کشورهای در حال توسعه در معرض هر دو دسته مخاطرات است زیرا هم دچار انواع کاستی‌ها در عرضه رقابت جهانی شدن است و هم دستخوش ساختارها و مدیریت‌های فاقد درخوری با ملازمات جهانی است. از این رو سازمان‌ های جهانی با محوریت سازمان ملل برای کارا کردن راه مشارکت اجتماعی و کم کردن فاصله‌ های اجتماعی اهمیت ویژه‌ای یافته است. در اینجا شعار شهر شامب در مثابل شهر فاصل رواج می‌یابد. در شهر شامل شهروندان امکان می‌یابند تا در مورد کارکرد و اداره شهر خود نظر بدهند. با جلب همکاری گسترده مردم به ویژه مردم محروم در مناطق خود باب مشارکت همگانی گشوده می‌شود، نشارکت در مدیریت آموزش بهداشت و سایر فعالیتهای شهری از آن جمله است. در این میان اقبال مردم به ورزش موضوعی محوری است. برای کاهش محرومیت اجتماعی و نزدیکی به جامعه شامل ورزش دارای جایگاه ویژه است. اهمیت ورزش در آن است که موضوع مشترک طبقات و اقشار مختلف جامعه است. از طرفی امکان حضور، بروز، ارتباط و مشارکت افراد و گروههای مختلف اجتماعب در یک جامعه فارغ از جایگاه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و به دور از تبعیضات نژادی – دینی – قومی – جنسی می‌توانند مشارکت کنند، در دسترسی به امکانات ورزشی تفاوتهای سنی و معلولیتهای جسمی نیز منظور نمی‌شود.
کمیته توسعه ورزش شورای اروپا برای همبستگی اجتماعی ورزش را عامل عمده اعلان کرده است سوق یافتن جهان به سوی ارتباطات گسترده و یکپارچه و روند جهانی‌شدن سبب شده است که به زنان عمدتاً به عنوان یک منبع کار نگریسته شود، در حالیکه زنان تربیت‌کنندگان  نسل آینده‌اند که نیازمند آموزش و جایگاه اجتماعی مناسب هستند. ایجاد زمینه‌های مناسب برای ورزش بانوان یک موضوع مهم ملی در جوامع مختلف بویژه جوامع اسلامی است.  زیرا زنان نیازمند محیط و امکانات مناسب برای انجام ورزش همگانی تعلیم و تربیت و قهرمانی‌اند. مورد دوم از مصادیق شمول اجتماعی توجه به ورزش معلولان است. در ایران معلولیت ناشی از جنگ اهمیت و ضرورت توجه را می‌طلبد، بخصوص آنکه معلولان بر اثر کاستی‌های جسمی فرصت کمتری برای تحرک جسمی و مشارکت اجتماعی دارند. موضوع مهم بعدی مشارکت اجتماعی سالمندان است. ورزش وسیله‌ای برای پیشگیری از بیماری‌هاست. شعار هیچ وقت دیر نیست عنوان برنامه‌ای برای جذب سالمندان استرالیا به ورزش است. و بالاخره مشارکت روستائیان.
شاید بی‌منلسبت نباشد که در این مبحث به منشور بین‌المللی تربیت‌بدنی و ورزش یونسکو در سال ۱۹۷۸ اشاره شود. یونسکو  رویکرد ورزشی خود را بر اساس ارتقای ارتباط نزدیک‌تر بین مردمان و نیز بین افراد جامعه – برقراری همبستگی- برادری- احترام و درک متقابل- احترام برای یکپارچگی و شخصیت آدمی- ترویج ارزشهای اخلاقی بویژه در مبارزه با انزوا و خشونت- ترویج ورزش همگان بویژه معلولان جسمی و ذهنی- حمایت از ورزش زنان و ورزش به عنوان ابزار توانمند  تعلیم و تربیت و در نهایت ورزش وسیله‌ای برای کاستن فاصله فقر و غنا یاد کرده است. در‌واقع این موارد آرزوها، افق‌ها و دستاوردهایی است که از رواج ورزش در جامعه انتظار می‌رود. برایند این خواسته‌های نیکو شمول اجتماعی است تا مردم به هم نزدیک‌تر شوند و بهتر زندگی کنند.(۳۴)
کاربرد ملاک‌های سنجیده‌شده  ابراز وجود در ورزش
موقعیت های ابزار‌وجود که در این تحقیق مورد سنجش قرار گرفتند شامل:
۱- ابراز وجود کلی فرد ۲- توانایی و قدرت گفتن نه (امتناع از درخواست) ۳- بیان و ابراز محدودیت‌های شخصی ۴- برقراری روابط اجتماعی ۵- ابراز احساسات مثبت ۶- توانایی انتقاد سازنده ۷- اختلاف عقیده داشتن با دیگران ۸- ابراز وجود در موقعیت‌های خدماتی.
ابراز وجود:
بسیاری از مربیان خوب در طرح‌ریزی رهیافت ها، تدریس فنون عملی و آگاهی از جزئیات ورزش خود نابغه هستند. اما این مربیان تا نتوانند به‌گونه‌ای مؤثر دانش خود را منتقل کنند، مؤثر و موفق نخواهند بود. گفت‌و‌گوی مؤثر عبارت است از هنر و علم کمک به ورزشکاران تا درباره خود احساس خوبی داشته باشند، خود‌پنداری ورزشکار را بالا ببرد، مهارتهای ورزشی را به‌گونه‌ای مؤثر یاد بدهد و احترام و وفاداری ورزشکار را به دست دهد.
اگر قرار باشد مربی مؤثر باشد باید درستکار باشد، تدافعی عمل نکند، پایداری و همدردی داشته باشد، طعنه نزند، رفتار را تحسین یا انتقاد کند نه شخصیت را، تمامیت دیگران را محترم بشمارد، از علائم کلامی و غیرکلامی مثبت استفاده کند، مهارت ها را بیاموزد و پیوسته با همه اعضای تیم کنش متقابلی داشته باشد. این روس از مسائل بالقوه بین شرکت‌کنندگان در تیم جلوگیری کرده یا دست‌کم به کمترین مقدار کاهش می‌دهد.(۷)
امتناع از درخواست (قدرت نه گفتن)
فشار همسالان برای به مبارزه‌طلبیدن قوانین و همگام‌شدن با گروه، گاهی اوقات بر فرد فشار می‌آورد. یک نمونه خوب از این مورد فشار گروهی، استفاده از مواد‌مخدر غیرقانونی است. ورزشکاران می گویند که گروههای اجتماعی اغلب فرصت استفاده از موادمخدر را فراهم می‌سازند. همراه با نوشیدن الکل و در محیطی نسبتاً القا‌ء کننده، اغواگری برای امتحان‌ کردن موادمخدر بسیار زیاد است، امّا ورزشکارانی که درباره نتایج استفاده از مواد مخدر و شکستن قواعد تیمی و قوانین هشدار داده شده باشند، بهانه‌ای برای امتناع از مواد مخدر را دارند، مانند: اگر مربی پی‌ببرد یا آزمایش مواد در من مثبت باشد، از تیم اخراج خواهم شد، این یک دلیل توجیه‌ پذیر و حفظ‌ آبروست برای گفتن «نه» .(7)
بیان و ابراز محدودیت‌های شخصی
 مربی با تأیید عملکرد رقیبان بعد از بازی نه‌تنها کمبودهای خود را نمایان نمی‌سازد بلکه از آنها به منظور بهبود و پیشرفت‌های بیشتر در آینده استفاده می‌کند و با استفاده از «سیاست‌باز» خود در برخوردها، احترام و صمیمت خود را چندین برابر می‌سازد مثلاً اگر زمان برقراری ارتباط و پاسخگویی به نیازهای افراد تیم، واقعاً مناسب نباشد مربی می‌تواند عذر بیاورد، امّا باید این موضع را به ورزشکار انتقال دهد که صحبت‌نکردن با او مربوط به موضوع دیگری است که با علاقه او به ورزشکار ارتباطی ندارد و هرچه زودتر برای ملاقات بعدی قراری را تنظیم نماید، در اینجا سیاست درباز خود را صمیمانه ابراز داشته است.(۷)



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

روانشناسی ورزش۱

1,827

بازدید

روانشناسی ورزش۱ ۳٫۴۳/۵ (۶۸٫۵۷%) ۷ امتیازs
مقدمه:
روان‎شناسی ورزشی  شاخه‎ای از علم ورزش است که در جستجوی فراهم نمودن پاسخ به سؤالات مختلف در زمینه‎های رفتار انسانی در حیطه ورزش است. از آنجایی که روان‎شناسی به مطالعه رفتار می‎پردازد، بالطبع موضوع روان‎شناسی ورزشی نیز مطالعه حرکات و فعالیت‎های ورزشی در تمام ابعاد از فعالیت حرکتی یک کودک دبستانی تا مسابقات جهانی و المپیک می‎باشد.
اگر چه اهمیّت مسائل روانی در ورزش از چندین سال پیش شناخته شده است با این حال روان‎شناسی ورزشی هنوز دانشی بسیار جوان می‎باشد و در خلال دهه‎های اخیر علاقه و توجه به «روان‎شناسی ورزشی شناختی » افزایش چشم‎گیری یافته است. ابتدا تمام تلاش‎ها در این حیطه معطوف به مردان قهرمان بود اما در سال‎های اخیر این روند متحول شده است و روان‎شناسی ورزشی قهرمانان زن و مرد حرفه‎ای و برجسته افراد شرکت کننده در فعالیت‎های غیر حرفه‏ای را نیز مورد توجه قرار می‎دهد. به عبارتی هدف روان‎شناسی ورزشی کمک به ورزشکاران در تمام رده‎های سنی از نوجوانان تا بزرگسالان است.
امروزه متخصصان فیزیولوژی ورزش از دانش روان‎شناسی ورزشی برای کمک به شرکت‎کنندگان در برنامه‎های باز پروری قلبی استفاده می‎کنند تا آنها بر ترس خود نسبت به از سرگیری و شروع تمرین غلبه کنند. معلمان همچنین با استفاده از دانش روانشناختی ورزشی شیوه توجه به تأثیرات محیطی را که باعث بهبود اجرا می‎شوند، به متعلمان خود می‎آموزانند. دست اندر کاران تیمهای جوانان برای اطمینان از کسب تجارب مثبت از سوی ورزشکاران جوان، از روان‎شناسی ورزشی بهره می‎گیرند. و نهایتاً مربیان در تمام سطوح از تکنیکهای روان‎شناسی ورزشی همچون کنترل هیجان، تصویر سازی ذهنی، هدف گزینی و انگیزش کمک می‎گیرند تا ورزشکاران را در تکامل بخشیدن اجراهایشان یاری دهند. اکنون با پیشرفت علم روان‎شناسی ورزشی، بحث مهارت‎های روانی در اجرای عملکردهای ورزشی از اهمییت بسزایی برخوردار شده است و در حالی که قبلاً به اهمیت آماده سازی جسمانی تأکید می‎شد امروزه قهرمانان هرچه بیشتر بر آماده سازی روانی توجه و تأکید می‎کنند. تجارب کسب شده آنان حاکی از آنست که وقتی در میدانهای بزرگ با قهرمانانی همتراز به لحاظ جسمی‎به رقابت می‎پردازند، سرانجام آمادگی روانی پیروزی را به نفع یکی از طرفین رقم خواهد زد.
مربیان برتر نیز به جنبه‎های آماده سازی روانی ورزشکاران و ضرورت تدارک آن در طول تمرینات واقفند. و بخشی از برنامه آماده‎گی را به آماده سازی روانی اختصاص می‎دهند. با وجود این، آماده سازی روانی تا حدود زیادی مورد غفلت قرار گرفته است که به نظر می‎رسد عمده‎ترین علت این غفلت فقدان آگاهی مربیان در چگونگی آماده سازی روانی ورزشکاران می‎باشد. صاحبنظران ورزش چنین می‎پندارند که ورزش می‎تواند به بازیکنان جوان قدرت اراده‎گری، اعتماد به نفس، نحوه سلوک، برقراری ارتباط با دیگران و تجربه رسیدن به هدفهای مشکل را بیاموزد ولی امروزه می‎دانیم که این قابلیتها به طور خود بخودی به حداکثر نرسیده و رشد نمی‎یابند مگر اینکه ورزشکار تحت آموزش و تمرین مهارت‎های روانی۱ قرار گیرد.
اکنون مهارت‎های روانی در همان نقطه‎ای قرار دارند که پنجاه سال پیش مهارت‎های جسمانی قرار داشتند مربیان باید به این اعتقاد دست یابند که مهارت‎های روانی هم چون مهارت‎های جسمانی قابل کسب‎اند و باید به طور اصولی و علمی آموزش داده شوند.

روانشناسی ورزشی:
پیدایش علم روانشناسی ورزشی به قرن بیستم باز می گردد اما اولین مطالعات در این زمینه در سال‎های آخر قرن نوزدهم انجام شد. در واقع به صراحت نمی توان بیان کرد که روانشناسی ورزشی دقیقاً در چه زمانی بصورت علم مطرح شد, به همین جهت برخی ادعا می‎کنند علم روانشناسی ورزشی همچون نوزادی است که به تازگی متولد شده است. بطور کلی در ابتدا مطالعه رفتار ورزشی در جهت تشریح اصول و موضوعات روانشناسی عمومی بود و جهت‎گیری مشخصی بعنوان روانشناسی ورزشی دیده نمی شد. دکتر نورمن تریپلت  روانشناس دانشگاه ایندیانا, در اوایل سالهای ۱۸۹۷, در مجله‎ آمریکایی روانشناسی مطلبی را منتشر کرد که به گونه‎ای مستقیم به روانشناسی ورزشی ارتباط داشت. تریپلت پدیده‎ای را بررسی کرد که اکنون «‎سهولت اجتماعی»  می‎نامیم, و آن اثر مساعد مشاهده کنندگان برعملکرد شخص است. او پی برد دوچرخه‎سوارانی که گروهی فعالیت می‎کنند نسبت به زمانی که فردی دوچرخه‎سواری می‎کنند, نیز سریع‎تر حرکت می کنند. دکتر ای. دبلیو. اسکریپچر  روانشناس دانشگاه ییل از مطالعه خود چنین نتیجه گرفت که شرکت در ورزش به دارا شدن ویژگی‎های شخصیتی مطلوب می‎انجامد (مارک، اچ انشل،۱۳۸۰).
دیدگاه جدید مبنی بر اینکه ورزش رقابتی شخصیت ساز است, ریشه در پژوهش‎های اسکرپیچر دارد, اما پیشگام شناخته شده‏‎ روانشناس ورزش دکتر کلمن رابرتز گریفیت  است. گریفیت که به عنوان پدر روانشناسی ورزش از او نام برده می‎شود, بعنوان اولین شخصی است که سال‎های زیادی را صرف آزمایش‎های منظم روانشناسی ورزشی کرده است(مارک، اچ انشل،۱۳۸۰).
 گریفیت اولین آزمایشگاه روانشناسی ورزش را, به نام آزمایشگاه پژوهش ورزشی در سال ۱۹۲۵ در دانشگاه ایلینوی تأسیس کرد. اگرچه پژوهش درباره اثر عوامل روانی بر عملکرد ورزشی را, در سال ۱۹۱۸ آغاز کرده‎بود. علایق اولیه او شامل اثرهای عوامل روانی و محیطی بر یادگیری و اجرای مهارت‎های حرکتی و شخصیت در ورزش بود. او برای آزمایشگاه خود وسایلی را تهیه کرد که آگاهی از جنبش‎های مهارتی, هوشیاری ذهنی, واکنش‎های زمانی نسبت به بینایی, شنوایی، فشار, ثبات, هماهنگی عصبی ـ عضلانی, تنش‎ها و رهاسازی عضلانی و توانایی‎ عضلانی را اندازه‎گیری می‎کردند. او بر اساس مصاحبه با بازیکن فوتبال ردگرنگ پی برد که ورزش‎کاران برتر مهارت‎های ورزشی را خودبه‎خود, بدون هیچ یا کمترین اندیشه‎ای, انجام‎می‎دهند.او اولین‎کتاب‎های‎روانشناسی ورزشی را به‎ نام‎های «روانشناسی مربیگری» در سال ۱۹۲۶ و «روانشناسی‎ورزشکاران» در سال ۱۹۲۸ نوشت و اولین درس روانشناسی ورزش را در سال ۱۹۲۳ در دانشگاه ایلینوی تدریس کرد. گریفیت, در تکلیفی که روانشناسان ورزش امروزی واقعاً بر آن رشک می‎برند, توسط باشگاه شیکاگو‎کانبر  استخدام شد تا در فصل مسابقه‎های سال ۱۹۳۸ مشاور روانشناس ورزش تیم باشد. او آزمون‎های حرکتی و پرسشنامه‎های روانی گوناگون را اجرا کرد تا توانایی حالت روانی و توانایی بالقوه کنونی ورزشکاران رقابتی را از آغاز آموزش (فصل بهار) تا پایان فصل تعیین کند(مارک، اچ انشل،۱۳۸۰).
 پژوهش روانشناسی ورزشی در دهه‎های ۱۹۴۰ نمود واقعی داشت بجز پایان‎نامه‎های دکترا که گه‎گاهی نوشته می‎شدند. در این زمان بیش از هر چیز, تأسیس آزمایشگاه‎های یاد‎گیری حرکتی رواج یافت که ار جمله می‎توان آزمایشگاهی را نام برد که توسط جان لاتر  در دانشگاه پنسیلوانیا,کلارنس رگزویل در دانشگاه ویسکاسنین, سی. اچ مک‎لوی در دانشگاه آ‎یوا, و شاید از همه معروف‎تر فرانکلین هنری در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی, تأسیس شد (مارک، اچ انشل،۱۳۸۰).
این جنبش زمینه را برای حضور، رشد و … تربیت بدنی فراهم ساخت که دارای پیچیده‎ترین رهیافت علمی در پژوهش برای رفتار حرکتی بود. همه دانشمندان ورزش به نوبه‎ی خود از بهینه‎بودن طرح, تجهیزات و فنون آماری پژوهشی انتشار بیشتر داده‎های مربوط به فرایندهایی که زیربنای مهارت‎آمیز عملی و آموختنی بودند, سود جستند. با وجود «خلأ شایان توجه بین سال‎های مولد گریفیت و کارهای پژوهشگران معاصر در روانشناسی ورزش», زمینه روانشناسی ورزش از این تلاش‎های اولیه در پژوهش حرکتی, سود برده است (مارک، اچ انشل،۱۳۸۰).
 سرانجام, در دهه‎ی ۱۹۶۰ بود که روانشناسی ورزش گام‎های بزرگی را برداشت و زمینه علمی کنونی را فراهم آورد. چندین عامل به گسترش این زمینه علمی کمک کردند. کتاب‎های درسی بیشتر از هر زمان دیگر چاپ شدند. از جمله می‎توان به کتاب‎های زیر اشاره کرده:
«رفتار جنبشی و یادگیری حرکتی» بریانت‎گرتی , «مشکل ورزشکاران و چگونگی مقابله با آنها» بروس اجیلو و توماس تاتکو , «یاد‎گیری حرکتی و عملکرد انسانی» رابرت ان سینگر  و «روانشناسی و رفتار حرکتی» جوزف اکسندین . کتاب دیگری به‎نام «مربی‎گری, ورزشکاری, روانشناسی» سینگر  اولین کتاب درسی در روانشناسی ورزش بود. این کتاب‎ها محرکی برای پژوهش و انتشار فراوان در نشریه‎های علمی بودند. از همه مهم‎تر «فصلنامه‎ی پژوهش» که اکنون «فصلنامه‎ی پژوهش برای تمرین و ورزش» نامیده می‎شود, از انتشارات پژوهشی رسمی تربیت‎بدنی حرفه‎ای در ایالات‎متحده بود. اما مهم‎تر از پیشرفت پژوهش در روانشناسی ورزشی و رفتار حرکتی, کلاس‎ها و برنامه‎های دانشگاهی بود که منجر به پیدایش بارزترین دانشمندان, در روانشناسی ورزش شد (مارک، اچ انشل،۱۳۸۰).
 عنصر نهایی در رشد روانشناسی ورزش تأسیس چند انجمن حرفه‎ای بود. اولین نشست سالیانه انجمن امریکایی روانشناسی ورزش و فعالیت بدنی در سال ۱۹۶۷ برگزار شد. انجمن کانادایی یاد‎گیری روانی ـ ‎حرکتی و روانشناسی ورزش, در سال ۱۹۶۹ آغاز به کار کرد (مارک، اچ انشل،۱۳۸۰).
 این سازمان در آغاز به انجمن کانادایی بهداشت, تربیت‎بدنی, تفریحات سالم و رقص وابسته بود. اما در سال‎های ۱۹۷۷ مستقل شد. در سال ۱۹۷۵, بخشی به اتحادیه امریکایی بهداشت, تربیت‎بدنی, تفریحات سالم و رقص, اضافه شد تا روانشناسی ورزش را در چهارچوب علمی تربیت‎بدنی تقویت کند. آن را آکادمی(فرهنگستان) روانشناسی ورزش نامیدند. هدف فرهنگستان تقویت نگره و پژوهش بود به گونه‎ای که بتوان در تربیت‎بدنی یا موقعیت ورزشی به کار برد. بعلاوه در سال ۱۹۸۶, پیدایش انجمن پیشرفت روانشناسی‎ورزشی کاربردی بود که برای پیشبرد رهیافتی اکتشافی‎تر در روانشناسی ورزش آغاز به کار کرد. این انجمن, که در بر دارنده بزرگترین عضویت روانشناسی حرفه‎ای و دانشجویان در سرتاسر جهان است, دارای سه بخش است:
 روانشناسی بهداشت (که برای نمونه اثرهای روانی فعالیت‎های بدنی را بررسی می‎کند)روان شناسی درمان (که مشاوره ورزشی و مطالعه اثر فنون رفتاری و روانی بر عملکرد ورزشی را بررسی می‎کند), و روانشناسی اجتماعی(که عوامل محیطی بر عواطف و رفتارهای ورزشکاران و مربیان ورزش را مورد مطالعه قرار می‎دهد). اگرچه شاخه روانشناسی ورزش ریشه در علم تربیت‎بدنی دارد, در سال‎های أخیر از سوی روانشناسی مورد پذیرش قرار گرفته است. این موضوع به سبب استفاده قانونی از اصطلاح«روانشناس» است که نشانگر آموزش دانشگاهی در روانشناسی است. قابل درک است که, در بین دانشمندان و دست‎اندرکاران, بحث‎های شایان توجهی در این باره وجود دارند مبنی بر اینکه کدام علم- تربیت‎بدنی, علم ورزش یا روانشناسی- باید برنامه‎های آموزشی روانشناسان ورزش را هماهنگ کند. به احتمال, در استرالیا, ارتباط بین روانشناسی ورزش و روانشناسی از همه قوی‎تر است, زیرا که در سال ۱۹۹۲ جامعه روانشناسی استرالیا اولین هیأت روانشناسان ورزش را در سازمان روانشناسی ملی پذیرفت. اهمیت این هیأت در تعیین معیارهایی است که برای دادن پروانه‎ی کار به روانشناسان ورزش مورد استفاده قرار می‎گیرند. انجمن روانشناسی امریکا دارای بخشی به‎نام بخش روانشناسی ورزش و تمرین است که گروه علاقمندی مرکب از پژوهشگران را تشکیل می‎دهد که عوامل روانی مرتبط با عملکرد انسانی را مورد مطالعه قرار می‎دهند. اما هدف این گروه این است که زمینه مطالعه را گسترش دهند نه اینکه معیاری برای پروانه یا مدرک تعیین کند (مارک، اچ انشل،۱۳۸۰). 
 کالج امریکایی پزشکی ورزشی و اتحادیه پزشکی ورزشی استرالیا, گروه‎هایی فرعی در روانشناسی ورزش و تمرین دارند. سرانجام روانشناسی ورزش توسط جامعه بین‎المللی روانشناسی ورزش در سرتاسر جهان شناخته می‎شود (مارک، اچ انشل،۱۳۸۰).
 هدف این سازمان‎ها این است که برای دانشمندان و دست‎اندرکاران و روانشناسی‎ورزشی هویتی ملی و بین‎المللی حاکی از نظام علمی ایجاد کنند. همچنین فرصتی فراهم می‎کنند تا با اعضایشان سالانه ملاقات کنند و ۱) ایده‎های خود را مبادله کنند, ۲)تجارب پژوهشی خود را توضیح دهند, ۳) با دانشمندان و دست‎اندرکاران شناخته شده‎ای که تخصص‎هایشان در زمینه‎های قابل کاربرد در رفتار ورزشی است, صحبت و تبادل نظر کنند, ۴) درباره موضوعات بحث‎‎‎‎‎‎‎‎‎انگیز بحث کنند و تصمیم بگیرند و ۵)‎ به کلاس‎ها و بخش‎های مربوطه خود ایده‎های جدید و مهیجی ببرند که از زمینهموردنظر سرچشمه می‎گیرند. از این سازمان‎ها,‌ نشریه‎های علمی جدید پا گرفته‎اندکه نیازهای این زمینه پژوهشی گسترش یابنده را برطرف کنند. روانشناسی ورزشی اکنون توسط اعضای جامعه دانشگاهی به عنوان علمی معتبر شناخته می‎شود (مارک، اچ انشل،۱۳۸۰).
اکنون باید روشن شده باشد که روانشناسی دربردارنده زمینه علمی چند بعدی از مطالعه و عمل است. روانشناسی ورزشی از بسیاری از علوم سنتی روانشناسی, مشتق و بنابراین دریرگیرنده روانشناسی اجتماعی (مطالعه رفتار گروهی و عوامل محیطی- موقعیتی که بر عواطف و اعمال شخص اثر می‎گذارند), روانشناسی شناختی(ارتباط بین اندیشه‎ها عواطف و عملکرد), روانشناسی رشد(تغییرهای شناختی و رفتاری همراه با افزایش سن), روانشناسی تربیتی(عواملی که بر یادگیری و یادآوری راهبردها و مهارت‎های ورزشی اثر می‎گذارند), روانشناسی بالینی(بررسی موضوع‎های شخصی که نیازمند مشاوره حرفهایست به گونه‎ای که احساس رضایت شخصی در ورزش و رسیدن به حداکثر عملکرد به دست آید) و شاخه‎های دیگر است. شاخه‎های علمی روانشناسی در شکل(۱) نشان داده شده‎ است. روانشناسی تمرین شاخه‎ای است که در روانشناسی جنبه سنتی ندارد, اگرچه از نزدیک  با روانشناسی بهداشت ارتباط دارد. (اصانلو، پرستو؛ ۱۳۷۰).
 
روانشناسی تربیتی                                                        روانشناسی شناختی
روانشناسی اجتماعی                                                     روانشناسی بالینی
روانشناسی بهداشت و تمرین                                                   روانشناسی رشد
روانشناسی شخصیت                                                     روانشناسی فیزیولوژی

شکل(۱): عناصر چندبعدی روانشناسی ورزش(مارک، اچ انشل،۱۳۸۰).

امروزه محققین و تشکیلات مختلفی در سراسر دنیا به مطالعه و بررسی موضوعات متنوعی در قالب روانشناسی ورزشی می‎پردازند. به‎عنوان مثال روانشناسی ورزشی توسط جامعه روانشناسی برای فعالیت ورزشی و تربیت بدنی در امریکای شمالی(NASPSPA)  در سه زمینهمختلف تقسیم‎بندی شده است.

        

روانشناسی ورزشی

یادگیری حرکتی‎وکنترل       روانشناسی‎اجتماعی‎وشخصیت       رشد‎وتکامل‎حرکتی

شکل شماره(۲): تقسیم یندی حیطه‎های روانشناسی ورزشی براساس تقسیم بندی جامعه روانشناسی ورزشی امریکای شمالی(لامارتین، ۱۹۸۴).

 در یادگیری حرکتی اصول یادگیری مهارت‎های حرکتی و ورزش, عوامل مؤثر در یادگیری مهارت‎های حرکتی, شناخت عوامل اجتماعی و روانی و اهمیت آنها در رابطه با یادگیری مهارت‎های حرکتی و نقش بازخورد و انگیزش در یادگیری مهارت‎های ورزشی مورد مطالعه قرار می‎گیرد.
 در روانشناسی اجتماعی و شخصیت, موضوعاتی همچون شخصیت ورزشکاران, پرخاشگری, استرس اضطراب و کنترل شرایط روحی و آمارگی روانی مدنظر می‎باشد. و نهایتاً در رشد و تکامل حرکتی, مراحل مختلف رشد, نقش عوامل ارثی و محیط در رشد, روند تکاملی حرکات, توانایی‎های جسمانی و ادراکی و برنامه‎ریزی حرکتی برای کودکان مطرح می‎باشد (لامارتین، ۱۹۸۴).
 فولهام (۱۹۹۹) روانشناسان ورزشی را به دو دسته تقسیم می‎کند: روانشناسان ورزشی بالینی و تربیتی. او معتقد است روانشناسان ورزشی بالینی عملکردشان در رابطه با مسائل همچون به هم‎ریختگی تغذیه‎ای, خشونت‎گرایی, آشفتگی شخصیت, افسردگی شدید و روان‎درمانی است اما روانشناسان ورزشی تربیتی مسائلی همچون هدف‎چینی, تصویرسازی ذهنی, انگیزش, تمرکز, اعتماد به نفس و آمادگی ذهنی را در رابطه با ورزشکاران پیگیری می‎کنند (فولهام، ۱۹۹۱).



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

آلودگی محیط زیست

2,560

بازدید

آلودگی محیط زیست ۴٫۵۰/۵ (۹۰٫۰۰%) ۲۰ امتیازs
آلودگی محیط زیست
تاریخچه
مقدمه
اولین آلاینده‌های هوا احتمالا دارای منشأ طبیعی بوده‌اند. دود ، بخار بدبو ، خاکستر و گازهای متصاعد شده از آتشفشانها و آتش‌سوزی جنگلها ، گرد و غبار ناشی از توفانها در نواحی خشک ، در نواحی کم‌ارتفاع مرطوب و مه‌های رقیق شامل ذرات حاصل از درختهای کاج و صنوبر در نواحی کوهستانی ، پیش از آنکه مشکلات مربوط به سلامت انسانها و مشکلات ناشی از فعالیتهای انسانی محسوس باشند، کلا جزئی از محیط زیست ما به شمار می‌رفتند، به استثنای موارد حاد ، نظیر فوران آتشفشان.

آلودگیهای ناشی از منابع طبیعی معمولا ایجاد چنان مشکلات جدی برای حیات جانوران و یا اموال انسانها نمی‌کنند. این در حالی است که فعالیتهای انسانی ، ایجاد چنان مشکلاتی از نظر آلودگی می‌نمایند که بیم آن می‌رود بخشهایی از اتمسفر زمین تبدیل به محیطی مضر برای سلامت انسانها گردد.
 

تاریخچه آلودگی
دود یکی از قدیمی‌ترین آلاینده‌های هوا است که برای سلامت بشر مضر است. زمانی که دود ناشی از آتش حاصله از سوختن چوب توسط ساکنین اولیه غارها جای خود را به دود ناشی از کوره‌های زغال سوز در شهرهای پر جمعیت داد، آلودگی هوا ، بقدری افزایش یافت که زنگ خظر برای برخی از ساکنان آن شهرها به صدا در آمد. در سال ۶۱ بعد از میلاد ، “سنکا” (Seneca) فیلسوف رومی از هوای روم بعنوان هوای سنگین و از دودکشهای هود با عنوان تولید کننده بوی بد نام برد.

در سال ۱۲۷۳ میلادی ، “ادوارد اول” پادشاه انگلستان عنوان کرد که هوای لندن به حدی با دود و مه آلوده شده است و آزار دهنده است که از سوختن زغال سنگ دریایی جلوگیری خواهد کرد. علی‌رغم هشدار پادشاه مذکور ، نابودی گسترده جنگلها ، چوب را تبدیل به یک کالای کمیاب نمود و ساکنان لندن را وادار ساخت تا بجای کم کردن مصرف زغال سنگ به میزان بیشتری از آن استفاده کنند.

تا سال ۱۶۶۱ میلادی یعنی بیش از یک قرن بعد ، تغییر قابل ملاحظه‌ای در آلودگی هوا بوجود نیامد. چاره جویی و پیشنهادات عبارت بودند از برچیدن تمامی کارخانه‌های اطراف شهر لندن و بوجود آمدن کمربند سبز در اطراف شهر. بالاخره این چاره جویی‌ها کارساز شد.
مشکلات آلودگی هوا
شواهدی دال بر علاقمندی جوامع انسانی در غلبه بر مشکل آلودگی هوا وجود دارند که از جمله آنها می‌توان از تصویب و اجرای قوانین کنترل دود در شیکاگو سینسنیاتی به سال ۱۸۸۱ نام برد. ولی اجرای این قوانین و قوانینی مشابه آنها با دشواریهایی مواجه گردید و برای تمیز نمودن هوا یا جلوگیری از آلودگی بیشتر آن ، تقریبا کاری انجام نشد. در سال ۱۹۳۰ در دره بسیار صنعتی میوز در کشور بلژیک در اثر پدیده وارونگی ، مه دود در یک فضای معین محبوس گردید. در نتیجه ۶۳ تن جان خود را از دست داده ، چندین هزار تن دیگر بیمار شوند.

حدود ۱۸ سال بعد در شرایط مشابهی در ایلات متحده آمریکا ، یکی از اولین و بزرگترین فاجعه‌های زائیده آلودگیها رخ داد، یعنی ۱۷ نفر جان خود را باختند و ۴۳ درصد جمعیت نورا در پنسیلوانیا بیمار شدند. درست سه سال بعد از فاجعه مه دود لندن در سال ۱۹۵۲ ، نادیده گرفتن عواقب جدی آلودگی هوا غیر ممکن گردید.

در روز سه شنبه ۴ دسامبر سال ۱۹۵۲ حجم عظیمی از هوای گرم به طرف قسمت جنوبی انگلستان حرکت کرده ، با ایجاد یک وارونگی دمایی سبب نشست یک مه سفید در لندن شد. این مه دود به دستگاه تنفسی انسان سخت آسیب می‌رساند. درنتیجه بیشتر مردم بزودی با مشکلاتی از قبیل قرمز شدن چشمها ، سوزش گلو و سرفه‌های زیاد مواجه شدند و پیش از آنکه در ۹ دسامبر از سطح شهر دور شوند، ۴۰۰ مورد مرگ مربوط به آلودگی هوا گزارش کردند. این تعداد تلفات برای متوجه ساختن افکار بریتانیایی‌ها جهت تصویب قانون هوای تمیز در سال ۱۹۵۶ کافی بود.
 

قانون کنترل آلودگی هوا
این قانون در ایالات متحده امریکا به نام قانون کنترل آلودگی هوا (قانون عمومی ۱۵۹_۸۴) به تصویب رسید. اما این مصوبه تنها موجب به تصویب رسیدن یک قانون مؤثرتر گردید. این قانون یکبار در سال ۱۹۶۰ و بار دیگر در سال ۱۹۶۲ بازنگری شد و به قانون هوای تمیز سال ۱۹۶۳ (قانون عمومی ۲۰۶_۸۸) که برنامه‌های ناحیه‌ای محلی و ایالتی را برای کنترل هوا تشویق می‌کرد و در عین حال حق مداخله را برای دولت فدرال در صورت به خطر افتادن سلامت و رفاه اهالی ایالت در اثر آلودگی ناشی از ایالات دیگر محفوظ نگه می‌داشت، الحاق گردید.

این قانون معیارهایی برای کیفیت هوا وضع کرد که بر اساس آنها ، استانداردهای کیفیت هوا و گازهای متصاعد شده در دهه ۱۹۶۰ میلادی پی‌ریزی شد.
 
اجرای قانون هوای تمیز
اجرای قانون هوای تمیز در سال ۱۹۷۰ به آژانس نو بنیاد حفاظت محیط زیست (EPA) محول گریدید. قانون به وضع استانداردهای درجه اول و دوم کیفیت هوای محیط زیست پرداخت. استانداردهای اولیه متکی بر معیارهای کیفیت هوا ، برای حفظ سلامت عموم مردم ، دامنه وسیعی از ایمنی را در نظر می‌گیرد. در حالی که استانداردهای ثانوی که آنها نیز متکی بر معیارهای کیفیت هوا باشند، برای حفظ رفاه عموم انسانها ، به علاوه گیاهان ، جانوران ، اموال و دارائی هستند.

اصلاحات قانون هوای تمیز به سال ۱۹۷۷ به تقویت باز هم بیشتر قوانین موجود پرداخته است. اگر چه این امکان وجود دارد که تغییرات بیشتری نیز انجام شود، کاملا محتمل است که کنترل آلودگی هوا برای ایجاد شرایطی که تحت آن هوا برای نسلهای آینده تمیزتر و سالم‌تر نگاهداشته شود، از حمایت بیشتر عامه مردم برخوردار شود
آلودگی محیط زیست از منابع گوناگون صورت می‌گیرد. با پیشرفت تمدن بشری و توسعه فن‌آوری و ازدیاد روز افزون جمعیت ، در حال حاضر دنیا با مشکلی به نام آلودگی در هوا و زمین روبرو شده است که زندگی ساکنان کره زمین را تهدید می‌کند. بطوری که در هر کشور حفاظت محیط زیست مورد توجه جدی دولتمردان است. امروزه وضعیت زیست محیطی به گونه‌ای شده است که مردم یک شهر یا حتی یک کشور از آثار آلودگی در شهر یا کشور دیگر در امان نیستند.

 

برفی که در نروژ می‌بارد مواد آلاینده‌ای به همراه دارد که منشا آن از انگلستان و آلمان است. یا باران اسیدی در کانادا نتیجه مواد آلاینده‌ای است که منشا آنها از ایالات متحده است. در آتن گاهی مجبور می‌شوند به علت آلودگی شدید هوا کارخانجات را تعطیل و رفت و آمد اتومبیلها را محدود کنند. شهرهای دیگر دنیا مانند مکزیکوسیتی ، رم و تهران نیز با مشکل آلودگی هوا دست به گریبانند. آلودگی دریاها ، رودخانه‌ها ، دریاچه‌ها و اقیانوسها و جنگلهای نیز نیز موضوع بحث جدی می‌باشند.

آلودگی محیط زیست و لایه ازن
یکی از مسائلی که در سالهای اخیر باعث نگرانی دانشمندان شده ، مسئله تهی شدن لایه ازن و ایجاد حفره در این لایه در قطب جنوب است. لایه اوزون در فاصله ۱۶ تا ۴۸ کیلومتری از سطح زمین قرار گرفته و کره زمین را در برابر تابش فرابنفش نور خورشید محافظت می‌کند. هر گاه از مقدار لایه ازن ، ۱۰ درصد کم شود، مقدار تابشی که به سطح زمین می‌رسد تا ۲۰ درصد افزایش می‌یابد. تابش فرابنفش موجب بروز سرطان پوست در انسان می‌شود و به گیاهان صدمه می‌زند. مولکولهای کلروفلوئورکربنها (CFCها) در از بین بردن لایه ازن موثرند. از این ترکیبات بطور گسترده در دستگاههای سرد کننده و در افشانه‌ها (اسپری‌ها) استفاده می‌شود.

این مولکولها به علت پایداری آنها به استراتوسفر راه می‌یابند و در آنجا بر اثر تابش خورشید پیوند C-Cl شکسته می‌شود. اتم کلر حاصل به مولکول ازن حمله می‌کند و مولکول CLO را می‌دهد. این مولکول بنوبه خود با اکسیژن ترکیب شده ، مولکول O2 و اتم Cl آزاد می‌شود که مجددا در چرخه تخریب اوزون شرکت می‌کند. از این روست، در عهدنامه سال ۱۹۷۸ مونترال قرار این شده که از مصرف کلروفلوئوروکربنها به تدریج کاسته شود و مواد دیگری به عنوان جانشین برای آنها یافت شود و یافتن چنین ترکیباتی بطور مسلم کار شیمیدانان است.



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

اصول مالیاتی

1,190

بازدید

اصول مالیاتی ۳٫۷۵/۵ (۷۵٫۰۰%) ۴ امتیازs


نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

نظریات درباب معجزه

303

بازدید

نظریه تأویل
یک نظریه نظریه اى است که قبول کرده اند ولى تأویل کرده اند , که این هم در واقع انکار است اما یک انکار محترمانه اى است , انکارى است که نمى خواهیم بگویم آن کسى که منکر شده است خواسته اسلام را انکار بکند , ولى اینجور فکر مى کند . مثل مرحوم سید احمد خان هندى . اگرچه من کتابش را نخوانده ام ولى در کتابهاى دیگران دیده ام که از او نقل کرده اند و در شرح حالش هم خوانده ام , که در خود هندوستان هم خیلى سر و صدا راه انداخت و سبب شد که علماى اسلامى هند او را طرد کردند , و حتى صبغه سیاسى هم به او زدند چون او از نظر سیاست هندوستان – آنطور که در بعضى کتابهایى که من خواندم آمده است – طرفدار همزیستى و سازش با انگلستان بود از نظر سیاست هند , و بعضى اساسا او را در سیاستش هم متهم به خیانت مى کردند و در این افکارش هم او را متهم به خیانت به اسلام مى کردند . ایشان تفسیرى نوشته است که مرحوم فخر داعى , همه یا قسمتى از آن را به فارسى ترجمه کرده , من در کتابفروشیها دیده ام ولى نخوانده ام . یک مرد مؤمن و مسلمانى است , یکى از علماى اسلامى است ولى فکر مى کند که اینجور توجیه و تفسیرى که درباب معجزات شده است که به اینها جنبه خرق عادت داده اند اینها همه خرافه ها و پیرایه هایى است که بعد به اسلام بسته اند . تمام معجزاتى را که در قرآن آمده است ایشان کوشش مى کند که یک توجیه عادى و طبیعى بکند . حتى مثلا عبور کردن موسى از دریا را مى خواهد یک توجیه عادى و طبیعى بکند که نه , این یک جریان غیر عادى نبوده , یک جریان عادى بوده که واقع شده است , و همچنین اژدها شدن عصاى موسى . همه اینها را یک توجیه و تأویل هاى خیلى دورى مى کند که البته به نظر ما که نمى شود اصلا احتمال این تأویلها را هم داد . ایشان روى یک طرز فکرى این احتمال را مى داده .
امثال سید احمد خان دو دلیل هم از خود قرآن بر این مطلب مىآورند : یکى اینکه مى گویند ما در قرآن یک سلسله آیات داریم که مردم از پیغمبران همین کارهاى خارق العاده را مى خواستند و پیغمبران مى گفتند ما جز بشرى نیستیم , ما هم بشرى هستیم مانند بشرهاى دیگر , و امتناع مى کردند , که بعضى از این آیات را – این فهرست را عرض بکنم – برایتان مى خوانم .
دیگر یک سلسله آیات دیگرى است در خود قرآن که نظام خلقت را به عنوان ( سنن الهى) مى نامد و تصریح مى کند که سنن الهى تغییر ناپذیر نیست . اینجور آیات هم زیاد داریم . یک وقتى من خودم جمع کرده بودم تقریبا ده آیه به این تعبیر داریم که از همه صریح تر این آیه است : ( & سنه الله … و لن تجد لسنه الله تبدیلا) & ( ۱ ) ( چون این آیات را هم بعد باید به تفصیل بخوانیم حالا شرح نمى دهم ) . قبلا موضوعى را ذکر مى کند , بعد مى گوید : سنت خداست , بعد به صورت یک قانون کلى : ( & ولن تجد لسنه الله تبدیلا) & و در آیه دیگر : ( & فلن تجد لسنه الله تبدیلا و لن تجد لسنه الله تحویلا ( ۲ ) ( & ( لن , هم مى گوید که براى نفى ابد است ) هرگز تو نخواهى یافت سنت الهى را که عوض بشود , تبدیل پیدا بکند . مى گویند به این دلیل پس معجزه به معنى اینکه خرق عادت بشود , تبدیل سنت الهى است , تحویل سنت الهى است و نمى شود . سنت الهى مثلا این است که یک انسان اگر مى خواهد متولد بشود باید از یک زن و مرد به شکل خاصى – که نطفه هاشان با یکدیگر تلاقى پیدا مى کنند و در ظرف خاصى بزرگ مى شوند , مدت معینى هم لازم دارد – متولد بشود . این سنت الهى است , دیگر این سنت تغییر پذیر نیست به نص قرآن . این یک نظریه که البته آن را به عنوان  ( نظریه اسلامى) هم عرض مى کنم چون بعضى از علماى اسلامى اینجور گفته اند و من هم عرض کردم که این را دلیل بر مغرض بودن آن گوینده هم نمى گیرم چو ن واقعا ممکن است طرز تفکرش اینجور بوده.
نظریه اشاعره
نظریه دوم درست نقطه مقابل این نظریه است یعنى اساسا کوچکترین تفاوتى میان معجزه و غیر معجزه قائل نیستند از نظر اهمیتى که ما بخواهیم توجیه و تفسیر بکنیم . این نظریه ریشه اش از علماى اشعرى است ولى بعضى از فضلا و اکابر خودمان هم آن را قبول کرده اند و آن این است که مى گویند معجزه یک پیغمبر یعنى آیتى که از طرف خداوند به وسیله آن پیغمبر و به دست او پیدا مى شود . شما مى گویید پیغمبرى مرده اى را زنده مى کند یعنى خداوند براى اینکه ثابت کند بر مردم که گفته این پیغمبر بر حق است مرده اى را زنده مى کند . یعنى خداوند براى اینکه ثابت کند بر مردم که گفته این پیغمبر بر حق است مرده اى را زنده مى کند . اینجا این کار کار پیغمبر نیست کار خداست و هرچه در عالم هست معجزه است و آیت خداست , آنچه که معجزه نیست آن را شما به ما نشان بدهید . هرچه در عالم واقع مى شود معجزه است یعنى کار خداست و خداوند هم هر چه را که در عالم واقع است آیت مى داند , منتها نشانه اى مى داند براى قدرت و حکمت پروردگار . ولى معجزه هاى پیغمبران که به صورت استثنایى صورت مى گیرند اینها هم آیت خدا هستند ولى آیتى است از طرف خداوند براى صدق نبوت پیغمبران . مشیت خداوند قرار گرفته است که نظام عالم را اینطور قرار بدهد که داده . عالم یک جریان منظمى دارد که ما مى بینیم و این جریان منظم را که ما مى بینیم روزى پى شب و شبى پى روز پیدا مى شود و هیچ وقفه اى در حرکت شبانه روز پیدا نمى شود یا اگر سنگى بالا باشد بیفتد به زمین , یا اگر گیاهى بخواهد موجود بشود به این شکل موجود بشود , یا اگر جسمى مى خواهد برود بالا باید نیرویى ضد نیروى جاذبه وجود داشته باشد که آن را ببرد بالا , اینها قانونهایى است که خدا خودش وضع کرده براى عالم . از نظر ما انجام دادن برخلاف اینها یک امر ناممکن است , یعنى اگر ما بخواهیم پرواز کنیم برویم بالا , بدون وسیله نمى شود , چرا ؟ زیرا خدا قانون عالم را اینجور وضع کرده . عمل ما برخلاف قانونى است که خدا وضع کرده . ولى از نظر خود خداوند که واضع این قانون است و قانون بودن این قانون بستگى دارد به مشیت و اراده او , خواسته اینجور باشد , همان لحظه اى که خداوند مى خواهد اینجور نباشد دیگر اینجور نیست . پس درباب معجزه دیگر صحبتى نیست که ما بحث بکنیم . مگر یک انسان مى خواهد معجزه بکند که بگویید : ( یک انسان چطور مى تواند از بحر احمر اینجور عبور بکند و برود ؟ ! این خلاف قانون عالم است) ! خلاف قانون عالم است براى من و تو که قانون را خدا وضع کرده و من و تو محکوم قانون خدا هستیم , اما براى وضع قانون که قانون بودن این قانون تابع اراده اوست فقط و فقط , تابع مشیت اوست فقط و فقط , هر لحظه که مشیت او بخواهد برخلاف آن عمل کند فورا قانون عوض مى شود , این دیگر چه بحثى است که ما بیاییم بحث کنیم که آیا این امر محال است یا محال نیست ؟ اصلا صحبت محال بودن و محال نبودن و این حرفها معنى ندارد .
در میان متکلمین اسلامى اشاعره اینجور فکر مى کردند و بعد هم بسیارى دیگر از علماء و فضلاى اسلامى همین نظریه را پذیرفته و گفته اند مطلب همین است , اصلا در باب معجزه نباید بحثى کرد , صحبت از سر معجزه و راز معجزه صحیح نیست , اساسا معجزه رازى ندارد , خواست خداوند است . اگر به آنها بگویید پس ما با علم چه بکنیم ؟ علوم یک سنتى را در جهان به ما نشان مى دهند که هر حادثه اى دنبال یک حادثه دیگر واقع مى شود و نظام معینى هست , مى گویند شما سراغ علوم هم که بروید علوم چه مى گویند ؟ علوم مى گویند هرچه ما تاکنون مطالعه کرده ایم نظام را به این کیفیت یافته ایم . علوم جز توالى قضایا چیز دیگرى نشان نمى دهند , که حالا یک مطلب هم من به کمک این اشخاص اضافه مى کنم و آن این است که فرق است میان قوانین طبیعى و قوانین عقلى که در ریاضیات یا فلسفه جریان دارد . قوانین ریاضى قوانینى است که عقل ضرورت آنها را کشف مى کند و خلاف آن محال است , مثل اینکه شما مى گویید دو شیئى که مساوى با شىء سوم باشند خودشان با یکدیگر مساوى هستند . این یک امرى است که فرض ذهن ماست یعنى اصلا موضوع را ذهن خود ما فرض مى کند و ضرورت آن را هم درک مى کند یعنى عقل مى گوید خلافش محال است . اگر کسى معجزه اش این گونه است که دو کمیت متساوى را پیدا کرده است که این دو کمیت متساوى با یک شىء سوم مساوى هستند و از همان جهت که ایندو با شىء سوم مساوى هستند خودشان با یکدیگر نامساوى هستند , مى گوییم قبول نیست , این خلاف ضرورت عقل است . یا مثل بدیهیاتى از قبیل ( کل و جزء) . اگر یک کلى داشته باشیم و یک شىء دیگر ( در اجسام ) , حجمى داشته باشیم که جزء حجم دیگر باشد , ضرورت عقل حکم مى کند که کل از جزء بزرگتر است چون کل همان جزء است بعلاوه حجم دیگر . امکان ندارد که جزء مساوى کل باشد و یا جزء از کل بزرگتر باشد . این ضرورت عقلى است . اگر پیغمبرى آمد امرى را ادعا کرد برخلاف قانون ریاضى یا برخلاف ضرورت عقلى فلسفى , ما نمى پذیریم و مى گوییم عقل این را نمى پذیرد . ولى قوانینى که ما الان مى گوییم که معجزه برخلاف آن قوانین است قوانین طبیعى است . هرگز عقل ضرورت قوانین طبیعى را کشف نمى کند , عقل فقط وجود آنها را کشف مى کند , فقط مى بیند که این جریان به این شکل وجود دارد , اما عقل نمى داند که آیا ضرورت دارد که حتما باید همین جور وجود داشته باشد یا ضرورتى ندارد , اینجور وجود دارد ؟ مثل این است که در یک اجتماعى که آن اجتماع را خود افراد اجتماع ساخته اند و قانون برایش وضع کرده اند , وقتى خودشان قانون را وضع کرده اند اجتماع به آن شکل وجود پیدا مى کند . مثلا قانون وضع کرده اند که در خیابانها وسائل نقلیه از دست راست حرکت کنند . شما هم وقتى جاده ها و خیابانها را نگاه مى کنید مى بینید همه جا وسائط نقلیه از دست راست حرکت مى کنند . یک آدمى که از بیرون بیاید چه مى بیند ؟ فقط مى بیند اینجور وجود دارد . اما آیا مى تواند بگوید این ضرورت دارد که اینجور وجود داشته باشد ؟ خلاف این محال است وجود داشته باشد ؟ محال است که وسائل نقلیه بخواهند از چپ حرکت کنند ؟ نه , فقط مى تواند بگوید اینجور وجود دارد . یک روز هم واضعین قانون مىآیند آن را عوض مى کنند و مى گویند خیر , از چپ حرکت کنید .
قوانین طبیعى قوانینى است که بشر فقط وجود اینها را کشف کرده , هرگز ضرورت اینها را کشف نکرده است , و این اشتباهى است درباب علوم اگر ما بگوییم علوم طبیعى ضرورت را هم کشف مى کند . اصلا علوم طبیعى مبتنى بر حس است . حس فقط وجود را کشف مى کند . ضرورت , یک مفهوم عقلى و ساخته عقل انسان است . ضرورت نه مبصر است نه ملموس نه مسموع و نه مشموم و انسان به هیچ حسى ضرورت را کشف نمى کند و لهذا بسیارى از فلاسفه گفته اند اصلا ضرورت ساخته عقل است . یک ( ساختگى) هم مى گویند که آن را حتى از اعتبار هم مى خواهند بیندازند . ولى در اینکه ضرورت محسوس نیست و به علم در نمىآید – علم مصطلح , یعنى به علم حسى و تجربى – بحث نیست . علوم فقط وجود اشیاء را کشف کرده و وجود این قوانین را به این شکل کشف کرده است , ضرورتى کشف نکرده و نمى تواند هم کشف کند . معجزات انبیاء جریانهایى است برخلاف قوانین ( طبیعى) که بشر وجود آنها را کشف کرده است نه برخلاف قوانین ( عقلى) از قبیل قوانین ریاضى که عقل بشر ضرورت آنها و محال بودن خلاف آنها را کشف کرده است .
 اگر بگوییم پس قوانین طبیعى اگر ضرورت ندارد چرا وجود دارد ؟ مى گویند مشیت خداوند . دکارت و دیگران حتى همان ضرورتهاى عقلى را هم نظیر قوانین طبیعى تلقى کرده اند , مى گویند آنها را هم خدا قرار داده است . اگر بگویید سه زاویه مثلث مساوى با دو قائمه است , چرا ؟ مى گوید خدا عجالتا اینجور قرار داده . یک دفعه هم خدا این را عوض مى کند که سه زاویه مثلث مساوى با دو قائمه نباشد . ( دو شىء مساوى با شىء سوم خودشان با یکدیگر مساوى هستند ) , مى گوید خدا اینجور وضع کرده , خدا اینجور دلش خواسته قرار بدهد , یک روز هم دلش مى خواهد قانونش را عوض کند و عوض مى کند . ولى حالا به حرف او کار نداریم .
به هر حال اینجور اشخاص مى گویند قانون طبیعت یعنى مشیت خدا , خدا اینجور خواسته . وقتى مشیت خداست , معجزه هم کار خداست , پس معلوم است خدا جور دیگر مشیت کرده و خواسته , این دیگر بحثى ندارد .
این هم توجیهى است که برخى دیگر , از معجزات کرده اند . اگر ما این اصول را بپذیریم باز نیازى نداریم که دنبال راز معجزات برویم و بگوییم یک رازى در معجزات هست . دیگر رازى ندارد , راز , مشیت خداوند است .
آقاى شریعتى ( ۳ ) خودمان در مقدمه تفسیر نوین به اختصار و در کتاب محمد خاتم پیامبران , جلد دوم ( مقاله وحى و نبوت ) نسبتا به تفصیل در این باره بحث کرده اند که همین بعد به صورت کتاب هم در مىآید و در آن کتاب البته بیشتر است یعنى دو برابر این مقاله است ولى خیال نمى کنم در این قسمت چیز بیشترى داشته باشد چون هر چه مربوط به این قسمت بوده – چون من خودم انتخاب کردم – به نظرم همه را آورده ام . ایشان از کسانى هستند که این طرز فکر را گرفته اند و خیلى هم شدید تعقیب مى کنند . اگر بخواهید این نظریه را در بعضى قسمتها به تفصیل بیشتر ببینید همین مقاله وحى و نبوت , بحث مربوط به معجزه را در جلد دوم کتاب محمد خاتم پیامبران مطالعه کنید , و ایشان اصرار زیادى هم روى این مطلب دارند که حرف اصلا همین است و غیر از این چیزى نیست . البته آنچه که من در آخر به عنوان تأیید گفتم که فرق است میان قوانین طبیعى و قوانین عقلى و ریاضى , این مسأله را ایشان نگفته اند ولى اصل مطلب را خیلى به تفصیل مى گویند , بعد هم اقوال علماء را راجع به ضرورى نبودن مسائل علوم و قطعى نبودن قوانینى که علوم کشف مى کند و نسبى بودن آنها نقل مى کنند که اولا این قوانینى که بشر به نام قوانین علمى کشف مى کند قوانینى نسبى است یعنى مادامى که قانون بهتر و کاملترى نیامده بشر عجالتا آن را قانون قبول مى کند . اینها دائما تغییر مى کند و تازه آن قانون واقعى و راست ثابت تغییر ناپذیرش هم یک امر ضرورى نیست که خلافش محال باشد , همین طور که عرض کردم بستگى دارد به مشیت الهى .
ایشان در آن مسأله اى که منکرین یعنى منکرین معجزه خارق العاده بودن معجزه مثل مرحوم سید احمد خان به آن تمسک کرده اند یعنى آیات قرآن راجع به سنن که قرآن مى گوید که سنن لایتغیر الهى هست , مى گویند که این مسأله سنن در قرآن اختصاص دارد به مسائلى که مربوط به عدل الهى است یعنى به مسائلى که مربوط به تکالیف بندگان است که خداوند به بندگان نیکوکار پاداش مى دهد و بندگان بدکار را مجازات مى کند . هر جا در قرآن مسأله سنت آمده است که سنت خدا تغییر نمى کند یعنى در این زمینه , یعنى سنت خدا هرگز عوض نمى شود که یک روزى به نیکوکاران کیفر بدهد یا کیفر بدکاران را ندهد . پس در حدود افعال بشرى و عکس العملى که خداوند در مقابل آن نشان مى دهند , این است که سنت لایتغیر الهى , و قرآن در غیر این مورد سنت لایتغیر را نپذیرفته , و خیلى هم تعجب مى کنند و مى گویند عجیب است از افرادى که به این آیات تمسک مى کنند و به خود قرآن مراجعه نمى کنند ببینند این آیات موردش کجاست و بعد مى گویند سنن لا یتغیر , سنن لا یتخلف , قانون خلقت تغییر ناپذیر است . مى گویند کى قرآن گفته قانون خلقت تغییر ناپذیر است ؟ ! گفته قانون پاداش و کیفر من تغییر ناپذیر است . این آیات را هم ایشان اینطور مى گویند . ولى آیات دیگرى که آن دسته متعرض شده اند که قرآن از زبان پیغمبران مى گوید ( من بشرى هستم مانند شما) آنها را ایشان متعرض نشده اند .


نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

وضعیت طبقه‌ی کارگر

253

بازدید



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

زایمان

908

بازدید

چکیده مقاله
سزارین به عنوان یک پدیده اجتماعی حال حاضر موجب ایجاد مشکلات زیادی برای جامعه پزشکی  ، مادران و اقتصاد جامعه شده است .
در این مقاله ضمن تعریف و بررسی علل و اندیکاسیونهای واقعی سزارین به مقایسه سزارین و زایمان طبیعی پرداخته وتاریخچه و عوارض و مزایای هر روش عنوان گردیده است و با توجه به انگیزه اصلی تمایل به سزارین که گریز از درد می باشد روشهای مختلف زایمان بی درد و شرایط و عوارض احتمالی عنوان گردیده و در پایان منابع متعدد تهیه مقاله ارائه گردیده است .

 

مقدمه
زایمان یک فرایند طبیعی است و حدود ۸۵% زایمانها نیاز به هیچ گونه مداخله درمانی ندارد. اما متاسفانه در سالیان اخیرگرایش به زایمان به شیوه سزارین شدیدا افزایش یافته است.به طوری که آمار جراحی سزارین در ایران۶۰% یعنی۴برابر استاندارد جهانی است و فقط ۱۳/۶%از این موارد وضعیت سزارین اورژانسی بوده است.
درد زایمان شدیدترین دردی است که اکثر زنان در طول زندگی خود تجربه کرده‌اند. این درد در شکمِ اول به‌مراتب شدیدتر و طولانی‌تر است. عوامل متعددی در شدت و الگوی دردهای زایمانی تأثیر دارند. تعداد موارد بارداری، جنس نوزاد متولدشده، توانایی بدنی و قدرت جسمانی زن، وضعیت دهانه رحم و ارتباط آن با اندازه جنین از جمله عواملی هستند که گاه سبب افزایش درد زایمان می‌شوند. بر اساس یک بررسی علمی، درد در زنانِ باردارِ بالاتر از ۴۰ سال، بخصوص در زایمان اول، به‌مراتب طولانی‌تر و شدیدتر است.
هیجان، ترس و اضطرابِ زن باردار نیز بر شدت درد او می‌افزاید.
یک گروه تحقیقاتی در سال ۱۹۷۸ نشان داد که درد و اضطراب باعث افزایش شیوع الگوی‌های غیرطبیعی ضربان قلب جنین می‌شود و وضعیت نوزاد حاصل به‌مراتب نامناسب‌تر از نوزادی است که اضطراب و درد در مادر وی تحت کنترل بوده است.
دکتر اختیاری می‌گوید: «علت اصلی ترس از زایمان، بی‌اطلاعی یا داشتن اطلاعات غلط در مورد مراحل زایمان و عوارض احتمالی آن است. همچنین، چگونگی ارتباط میان زن و همسرش نقش بسیار مهمی در میزان درد دارد. تا آنجا که حضور همسر در اتاق زایمان، به علت اثر تسکین‌دهندگی آن، تا حدودی از شدت دردهای زایمانی می‌کاهد. زن در کنار همسرش به‌مراتب اضطراب کمتری را در طی فرآیند زایمان تجربه خواهد کرد.»

تعریف و تاریخچه سزارین
سزارین به معنای خارج کردن جنین از محل برش جدار شکم و دیواره رحم است.
در سال ۱۵۴۹میلادی تولد سزار به این روش انجام شد و به همین علت به سزارین یعنی روشی که سزار با
آن متولد شد معروف گردید البته پرفسور ایرانی مقیم آمریکا با اشاره ای به شاهنامه و تولد رستم در ۱۴۰۰
 سال قبل از میلاد این روش را منسوب به ایرانیان دانسته و ریشه اصطلاح رایج عامیانه ((رستم زا)) را دراین  امر می داند.

علل افزایش آمار سزارین
در گذشته سزارین فقط به منظور نجات مادر و جنین یا یکی از آنها به علل زیر پیشنهاد می شد:
–    تنگی لگن مادر
–    عدم پیشرفت یا طولانی شدن زایمان بیش از حد مقرر
–    وضعیت غیر طبیعی جنین
–    ابتلای مادر به بیماری دیابت یا بالا بودن فشار خون
–    هر گونه اختلال در سیر طبیعی زایمان
ولی امروزه علاوه بر موارد فوق که شاید حدود۱۵% از زایمانهای مشکل دار را در بر گیرد ،  سزارین  یکی از اعمال شایع جراحی است که علل گرایش به آن متعدد است .

علل گرایش به سزارین
علل تمایل پزشکان به جراحی سزارین.
 از نظر زمانی هدایت زایمان طبیعی ۵ برابر جراحی سزارین زمان می برد و با توجه به کمبودهای زمانی در اثر ترافیک تعدد بیماران و اشتغال هم زمان در بیمارستانهای دولتی و خصوصی این زمان برای پزشگان ارزش بسیار دارد.
–    تفاوت دستمزد زایمان طبیعی با وجود زمانبری زیاد با جراحی سزارین حتی به صورت بیمه های دولتی حدود ۱۰۰هزار تومان است و این به جز هزینه ای است که مریض به عنوان دستمزد خاص (زیر میزی) به پزشک می پردازد.
–    ترس پزشکان و ماماها از مشکلات حقوقی در نتیجه زایمان طبیعی که منجر به اختلال در سلامت مادر و جنین شود.
علل تمایل مادران به سزارین
–    تبدیل شدن سزارین به عملی تجملی و لوکس.
–    تمایل به بستری شدن در بیمارستانهای خصوصی
–    مورد پسند بودن روش سزارین بین دوستان وآشنایان
–    انتخاب زمان زایمان با بر نامه ریزی قبلی
–    سنجش علاقه همسر به مادر باردار
–    نا شناخته بودن روشهای کاهش درد زایمان
–    افزایش سن بچه دار شدن در زنان
–    کاهش تعداد باروری ها
–    هراس از درد و تصور غلط مادران که با سزارین هیچگونه درد و مشکلی ندارند در حالی که درد زایمان طبیعی قبل و درد سزارین بعد از جراحی است و درد درحالت طبیعی متناوب است و اجازه استراحت به مادر می دهد ولی درد جراحی مداوم است.

–    رواج این باور غلط که ضریب هوشی نوزادان حاصل از سزارین بالا تر است در حالی که ضریب هوشی ارتباطی با نحوه تولد نداردوحتی در مواردی تحقیقات ثابت کرده است که ضریب هوشی نوزادان زایمان طبیعی بالا تر بوده است فقط ممکن است به علت نرمی استخوانها کمی کشیدگی طبیعی در سر کودک ایجاد شود که در عرض یکماه با رشد کودک بر طرف می شود.
–    اعتقاد به این مسئله که ضربه های زایمانها مختص زایمان طبیعی است در حالی که فلج اعصاب بازوئی وشکستگی جمجمه وسایر استخوانها درسزارین شیوع زیادی دارد.وفشاروارده بر قفسه سینه در زایمان طبیعی به خروج مایعات از ششها کمک کرده و باعث تنفس عمیق وباز شدن کامل ریه ها می شودوفشار وارده ناشی از عبور از کانال زایمان جنین را برای تطابق با محیط آماده می کند.

عوارض سزارین
–     به گفته دکتر علی دباغ سر پرست اداره نظارت بر درمان وزارت بهداشت ودرمان وآموزش پزشکی جراحی سزارین ۷۰عارضه دارد مهلک ترین آن مرگ در اثرعفونت وخونریزی است سایر عوارض عبارتند از:
–    مورتالیته وموربیدیته مادر وجنین که هر دو از عوارض جراحی های بزرگ هستند
–    احتمال عفونت وآمبولی افزایش می یابد
–    چسبندگی احشاءونازایی که از عوارض دراز مدت محسوب می شود
–    خونریزی زیادتقریبا دو برابر زایمان طبیعی
–    بالا بودن امکان آسیب به مثانه وروده ها
–    افزایش خطرمرگ جنین درزایمان بعدی به علت تاثیر منفی ترمیم رحم بر عملکرد جفت
–    شایع تر شدن مرگ نوزاد به علت بی دلیل یا قبل از موقع بودن سزارین
–    شیوع افسردگی پس از زایمان در جراحی سزارین
–    تاثیر منفی بر شیردهی مادر به علت مصرف آنتی بیوتیک هاوداروهای خاص جراحی

با وجود این عوارض میزان جراحی های سزارین در سال ۷۹ حدود۳۵% بوده که در سال ۸۲ این میزان به سرعت افزایش یافته به طوری که در بیمارستان های دولتی دانشگاهی ۲۹%   دولتی غیردانشگاهی ۴۶%ودربیمارستانهای خصوصی ۸۸%زایمانهابه شیوه سزارین بوده است .
–    در ایران استان قم با ۴/۴۴% بالاترین درصدوسیستان وبلوچستان با ۳/۴%پایین ترین آمار سزارین رادارا هستند واین نشان دهنده ی تاثیرعوامل اقتصادی واجتماعی وفرهنگی به عنوان فاکتورهای مهم در شیوع سزارین می باشد.
چه باید کرد؟
–    چون انگیزه ی اصلی تمام مادران در انتخاب سزارین کاهش درد است پس تنها چاره ی کنترل معرفی روشهایی است که درد زایمان را کاهش دهد. روشهایی که امروزه با عنوان روشهای زایمان بی درد معرفی می شوند ولی متاسفانه آگاهی مادران وجامعه از آنها بسیار اندک است.

تاریخچه زایمان بی درد
–    نخستین بار در سال ۱۸۴۶ از اتر در زایمان استفاده شد و سپس در سال ۱۸۵۳ دکتر جان اسنو j.show  برای زایمان  ملکه ویکتوریا از کلروفورم استفاده کرد.
–    در سال۱۸۹۹ دکترbier شیوه ی بی حسی موضعی نخاعی(spinal  )اسپینال را معرفی کرد وروش بی حسی موضعی دور نخاعی epidural در سال ۱۹۶۰ برای ایجاد بی دردی درزایمان طبیعی  به کار گرفته شد وپزشکان  دریافتن  که این شیوه به سلامت مادر وجنین لطمه ای وارد نمی کند و بدین ترتیب استفاده از روشهای القای بی دردی هنگام زایمان مرسوم شد به طوری که اکنون بر اساس آمار معتبر ۸۱% بیماران زایمان  طبیعی در آمریکا از یکی  از روشهای بی درد دارویی بهره می گیرند و۱۹% باقی مانده از روشهای غیر دارویی و در کشورهای اروپایی این رقم به بیش از۹۰% می رسد اما در کشور ما به علت عدم اطلاع کافی از این روشها گرایش به سزارین به عنوان تنها شیوه زایمان  که درد کمتری دارد بیشتر است.

روشهای مختلف زایمان بی درد
روش‌های مورد استفاده برای بی‌دردسازی زایمان به دو گروه دارویی و غیردارویی تقسیم می‌شوند.
روشهای داروئی
در روش تزریق دارو، از انواع مخدرها و آرام‌بخش‌ها برای کاستن از اضطراب حین زایمان و، به درجاتی، تخفیف درد استفاده می‌شود. اما پرکاربردترین روش، بهره‌گیری از بی‌حسی موضعی است. داروی بی‌حسی در مرحله مشخصی از زایمان، از طریق سوزنی که در ناحیه کمر فرو می‌رود، به فضای دور نخاعی، نخاعی و گاه هر دو تزریق می‌شود. بی‌دردی ایجادشده در این روش نسبتاً کامل است.»
دکتر لاله وثوقیان، متخصص بیهوشی و مراقبت‌های ویژه، در پاسخ به این پرسش که آیا بی‌دردسازی ناحیه‌ای طولانی شدن زمان زایمان را به دنبال دارد، می‌گوید: «این مسئله ذهن بسیاری از متخصصان بیماری‌های زنان را به خود مشغول کرده است. بنابراین، در صورت اجرای صحیح تکنیک و همچنین آموزش قبلی مادر، احتمال طولانی شدن زایمان وجود ندارد.»
دکتر قدیانی در مورد عوارض احتمالی ناشی از بی‌حسی‌های منطقه‌ای توضیح می‌دهد: «افت فشار خون یکی از شایع‌ترین عوارض این قبیل بی‌حسی‌هاست که با مایع‌درمانی و جایگزین کردن حجم کافی از آن قابل جبران است. خارش، تهوع، استفراغ، ضعف تنفسی، عفونت و سردرد از دیگر عوارض احتمالی است. سردرد به علت زور زدن‌های متوالی و کمبود آب بدن ایجاد می‌شود و خوشبختانه در اکثر موارد با درمان‌های محافظتی مانند استراحت در بستر، مصرف ضددردها، تزریق مایعات و بستن شکم‌بند محکم برطرف می‌شود. برخی مطالعات شیوع بیشتر کمردردِ پس از زایمان را در زنانی که از این روش استفاده کرده‌اند نشان می‌دهد. این درد کمر به علت انقباضات شدید رحمی و سیر طبیعی زایمان ایجاد می‌شود و ارتباطی با بی‌حسی موضعی ندارد.»
دکتر وثوقیان خاطرنشان می‌کند: «علت اصلی کمردردِ پس از زایمان، افزایش وزن مادر در دوران بارداری، فشار جنین بر مهره‌ها و اعصاب کمری و همچنین قرارگیری نامناسب روی تخت‌های زایمان و اتاق عمل است. برخلاف تصور عموم، عبور سوزن از فضای بین مهره‌های کمری آسیبی به ستون مهره‌ها و نخاع وارد نمی‌کند. عارضه کمردردِ متعاقب بی‌حسی نخاعی به علت عبور سوزن از پرده محافظ نخاع ایجاد می‌شود. البته امروزه، به دلیل استفاده از سوزن‌های بسیار نازک، بروز این عارضه نسبت به گذشته کمتر شده است. در روش بی‌حسی دور نخاعی، به دلیل سالم ماندن لایه محافظ نخاع، احتمال بروز سردرد وجود ندارد.»
تجویز سیستمیک داروها
از داروهای آرامبخش ونارکوتیکها در مرحله اول و دوم زایمان به کار می رود که باعث کاهش اضطراب بیمار شده وتهوع و استفراغ را کاهش می دهد این داروها خواب آور بوده و ذر مراحل اول زایمان مفید هستند ومیتوانند شامل (باربیتوراتها  و فنوتیازینها و بنزودیازپینها و اپیوئیدها ومرفین و…باشدکه هر یک عوارض خواص خود را دارد و گاه بر روی جنین نیز ممکن است عارضه داشته باشد
داروهای استنشاقی
به کار بردن غلظتهای کم داروهای بیهوشی تبخیری و گازهای بیهوشی مانند n2o متوکسیفلوران وانفلوران است که ابتدا در ساعات اول زایمان پتیذین تجویز و سپس n2o متوکسی فلوران یا انفلوران توسط بیمار استفاده شده و بعذ از انفیلتراسیون موضعی پرنیه در مرحله دوم زایمان تکمیل میگردد
آنالرژی رژیونال(ناحیه ای)
روشهای رژیونال بیدردی کامل ایجاد کرده ولی امکان بیداری کامل مادر و شرکت وی در امر زایمان را فراهم میسازد و در مقایسه با سایر روشهای داروئی احتمال دپرسیون جنین ناشی از دارو و آسپیراسیون مادر کمتر  است
انواع آنالرژی رژیونال
بی حسی اسپاینال واپیدورال کمری وکودال و پاراسرویکال وپودندال است که هر تکنیک کاربرد خاص خود را داشته و می تواند برای بی حس کردن تمام یا قسمتی از عصب به کار رود قبل از انجام هر یک از این روشها یک راه وریدی مطمئن و امکانات ووسایل لازم برای پیشگیری از عوارض باید در دسترس باشد
روش اپیدورال کمری
در این روش ماده یا مواد لازم در فضای اپیدورال در پوزیشن خاص در موارد زیر قابل استفاده است
درد  مادر شدید و مرحله اول زایمان طولانی شده است
بیماران هیپرتانسیو وپره اکلامپسی که اختلال انعقادی ندارند
در حاملگی های چند قلو
مرگ داخل رحمی
مادران مبتلا به بیماریهای ریوی
جنین های نارس
عوارضی که این روش دارد
احتباس ادرارو لرز ودرد پشت و آسیب های موفت ودائم عصبی هیپوتانسیون وعدم بیدردی کامل
روش اسپانیال
ایجاد بی حسی از تزریق داروهای لازم در فضای ساب اراکنوئید این روش در مرحله دوم زایمان بالا فاصله قبل از تولد بچه انجام میشود
عوارض این روش شامل
هیپوتانسیون وبرادی کاردی و سردرد وتهوع واحتباس ادراری پشت درد واثرات نورولوژیک میباشد
این روش با روش اپیدورال هم به صورت توام استفاده می شود
روش کودال
زمانی که زایمان به خوبی شروع شده باشد با روش خاص مواد را در کانال کودال تزریق می کنند که معایب زیادی دارد:
دشواری تکنیک
دشواری تمیز نگهداری محل
احتمال چرخش غیر طبیعی سر جنین
بروز واکنشهای توکسیک به علت جذب عروقی دارو
احتمال تزریق دارو به سر جنین
نزدیکی به رکتوم
روشهای غیر داروئی
 دکتر سکینه قدیانی به معرفی این روش‌ها می‌پردازد: «از جمله روش‌های بی‌دردسازی غیردارویی، آماده کردن روحی و روانی زنِ باردار برای قبول و گذراندن یک زایمان طبیعی است. اگر زنی در هنگام تولد فرزند اول خود با مراحل مختلف زایمانی آشنا باشد و با انگیزه‌ای قوی زایمان را شروع کند، دردی معادل درد یک زنِ چندزا را تجربه خواهد کرد؛ در صورتی که زنانِ آموزش‌ندیده دردهای شدیدتری را تجربه خواهند کرد. روش‌های غیردارویی نیاز به زمان دارند و آموزش مادر از چندین ماه قبل از زمان زایمان آغاز می‌شود.
القای خواب یا هیپنوتیزم، مراقبت‌های روحی و روانی، طب سوزنی، تحریک الکتریکی پوست (TENS)، زایمان در آب، ماساژ و آرمش (Relaxation) از دیگر روش‌های پیشنهادی هستند. به‌طور کلی، روش‌های غیردارویی بی‌دردسازی زایمان درد را به تمامی از بین نمی‌برند و ما مجبوریم که از روش‌های دیگری نیز در کنار آنها استفاده کنیم. در این موارد باید به مادر تذکر داده شود که بی‌دردی کامل نیست. توجه داشت که این روش بی‌دردسازی تنها حس درد را مهار می‌کند و اثری بر قدرت عضلانی و حرکتی مادر ندارد .
هیپنوتیزم:
–    بی دردی و فراموشی در طی زایمان در افراد خاص ایجاد می کند.
–    در این روش بیمار چشمانش را می بندد و در حالت تمرکز شدید قرارمی گیرد محیط باید کاملا آرام باشد و داروهای آرامبخش به علت بر هم زدن تمرکز استفاده نشود.
–    هپینوتیزم به ندرت به کار می رود.به دو دلیل:
–    زمان زیادی برای آماده کردن بیمار نیاز است.
–    احتمال بروز خطرات روانی نظیر اختلالات مختلف مانند اضطراب تا بیماری روانی وجود دارد.
TENS (تحریک الکتریکی زیر جلدی عصب ):
–    قرار دادن الکترودهای خاص در سطح پوست در محلهای خاص موازی و نزدیک مهره ها و عبور دادن جریان الکتریکی از الکترودها می باشد. با وجود اینکه این روش عوارض جانبی ندارد اما در مطالعات به عمل آمده موفقیت چندانی را نشان میدهد زیرا ۴۰ دقیقه زمان برای تاثیر TENS لازم است و این ممکن است برمونیتورینگ الکترنیکی قلب جنین یا کار کرد پیس میکر قلب تداخل داشته باشد و از طرفی بیدردی ایجاد شده کامل نیست.
طب سوزنی 
–    عبارت از فرو بردن سوزنهای خاص در نقاط خاصی از بدن است گاهی این سوزنها در محلهای دردناک فرو برده می شود و تحریک رشته های عصبی باعث فعال شدن طناب نخاعی مغز میانی و هیپوفیز شده وبا آزاد سازی پیام رسانهای عصبی (اندروفین ها و منوامین ها ) باعث توقف پیام های عصبی درد می شود  ، عدم وجود پزشکان متخصص ومعایبی نظیر عدم بی دردی کامل و ایجاد حالت تهوع و استفراغ و نفخ و انبساط احشا شکمی و این مسئله که طب سوزنی در بالای دیافراگم بهتر عمل می کند باعث شده است که طب سوزنی  در مامایی محبوبیت چندانی نداشته باشد .

آمادگی روانی بیمار برای تولد طبیعی (سایکو پروفیلاکتیک )
–    این روش متداولترین روش است و تکیه بر آموزش قبلی مادر آمادگی و شرطی کردن مثبت وی در خصوص روند تولد نوزاد دارد و براساس این عقیده است که درد زایمان می تواند با سازماندهی مجدد کورتکس مغزی مهار شود و رفلکس های درد همراه با انقباضات رحم و کشش پرنیه می تواند با رفلکس های شرطی مثبت ایجاد شده جایگزین شود.
–    آمادگی معمولا ۶ هفته قبل از زایمان شروع شده و نیاز به آموزش آناتومی و فیزیولوژی طبیعی حاملگی و زایمان دارد. این روش ترس و اضطراب را کاهش می دهد . 
زایمان درآب
–    سابقه این نوع تسکین درد به سال ۱۸۰۳ در فرانسه بر می گردد  و در سال ۱۹۸۵ مرکز زایمان خانواده توسط دکتر مایکل روزنتال فعالیت خود را در این زمینه آغاز کرد با وجود بکار گیری این روش در کشورهای اروپایی و آمریکائی در ایران این روش  تنها در بیمارستان شهید اکبر آبادی در تهران از مرداد ۸۳ توسط دکتر علی اخلاقی  در قالب طرح پژوهشی انجام می شود  .
تعریف زایمان در آب
–    لیبر در آب  :
–    زائو در مرحله قبل از زایمان در آب قوطه ور است و زمان خروج جنین در خارج از آب قرار می گیرد
–    زایمان در آب  :
–    خروج جنین در آب  انجام می شود  و تمام مراحل کنترل قبل از زایمان  با کیفیت و کمیت زایمان عاد ی انجام می شود  .
–    وضعیت قرارگیری  :
–    وضعیتهایی مانند چمباتمه زدن ، دراز کشیده  ، نیمه نشسته و …
–    دمای مناسب آب  :
–    36 تا ۳۷/۵  درجه سانتیگراد  و  نهایتاً در مرحله اول تا ۴۰ درجه افزایش می یابد .

استفاده از نوشیدنی  :
–    به علت عدم استفاده از مایعات وریدی به منظور جلوگیری از کاهش فشار خون  ، مایعات حاوی گلوکز به بیمار داده می شود .
وضعیت تنفس نوزاد در آب :
–    بعلت مشابه بودن محیط آب با محیط  دوران جنینی  ، خطر ورود  آب به داخل ریه وجود ندارد .
–    عوامل مهار کننده تنفس زیر آب  :
–    جنین از طریق جفت و بند ناف  اکسیژن رسانی شده و عظلات تنفسی فعال نیستند .
–    بغلت عدم اختلاف دما تنفس نوزاد شروع نمی شود .
–    بعلت وجود رفلکس ( اتونومیک ) یا غوطه وری  در آب  کا خاص پستانداران است و تا ۶ تا ۸ ماهگی ادامه دارد ، هنگامیکه محلول به حنجره برخورد می کند دریچه گلوت خود بخود بسته شده و محلول وارد نای و ریه نمیشود .
–    بعلت کم بودن فشار اسمزی آب و بالا بودن فشار اسمزی مایع  ششی جنین ، آب وارد ریه نوزاد نمی شود .
–    در این روش نوزاد با سادگی بیشتر  بدن  مادر را ترک کرده و اندامهایش به آسانی  از هم باز شده و نور و صدایی که دریافت می کند و تماس پوست  به پوست با مادر ملایمتر است .
خروج جفت :
–    بعلت احتمال عوارضی نظیر آمبولی در خارج از آب انجام می شود  .
–    جلوگیری از عفونت :
–    با استفاده از وان یکبار مصرف  مواد ضد عفونی کننده ، آنتی  بادی های نوزادی  و حرکت رو به خارج نوزاد در کانال زایمانی شانس ایجاد عفونت کمتر می شود .
–    مزایا برای مادر  :
–    الف ) فیزیولوژیک
–    کاهش چشمگیر درد                                افزایش استانه درد
–    متوقف ساختن انقباضات لیبر کاذب           پیشرفت سریع باز شدن دهانه رحم
–     ب  ) روانشناختی 
–    کاهش  ترس  و خشم و اضطراب                             مشارکت فعال در روند زایمان 
–    افزایش حس پذیرش نوزاد                             افزایش سطح خود آگاهی و هوشیاری حین زایمان
مزایا برای نوزاد :
–    کاهش ضربه و تروما                                  افزایش جریان خون نوزاد بغلت جریان بهتر خون مادر
–    عدم نیاز به تحریکهای تهاجمی جهت شروع تنفس              مشکلات کمتر در استفاده از شیر مادر
–    ورود ملایمتر و آسانتر نوزاد به محیط خارج از رحم
ممنوعیت های انجام زایمان در آب 
–    زایمان نارس                                           پارگی کیسه آمینوتیک
–    مادران مبتلا به هپاتیت B و C  و ایدز                          دوقلویی و سزارین  قبلی 
–    وضعیت بریچ

 

 



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

جهان و زندگی و فلسفه

2,150

بازدید

جهان و زندگی و فلسفه ۳٫۷۵/۵ (۷۵٫۰۰%) ۸ امتیازs
جهان و زندگی و فلسفه
فلسفه چیست؟ در حقیقت، هیچ گاه نمی توان گفت فلسفه چیست؛ یعنی هیچ گاه نمی توان گفت: فلسفه این است و جز این نیست؛ زیرا فلسفه، آزاد ترین نوع فعالیت آدمی است و نمی توان آن را محدود به امری خاص کرد.
عمر فلسفه به اندازه عمر انسان بر روی زمین است و در طول تاریخ تغییرات فراوانی کرده و هر زمان به گونه ای متفاوت با دیگر دوره ها بوده است.برای این مطلب کافی است به تعاریف مختلفی که از آن شده نگاهی بیندازید. در این باره نگاه کنید به: تعاریف مختلف درباره فلسفه با این حال می کوشیم تا جایی که بتوانیم، فلسفه را معرفی کنیم.
واژه فلسفه
واژه فلسفه(philosophy) یا فیلوسوفیا که کلمه ای یونانی است، از دو بخش تشکیل شده است:
فیلو به معنی دوستداری و سوفیا به معنی دانایی.
اولین کسی که این کلمه را به کار برد، فیثاغورس بود. وقتی از او سئوال کردند که: آیا تو فرد دانایی هستی؟ جواب داد:نه، اما دوستدار دانایی(فیلوسوفر) هستم.
بنابراین فلسفه از اولین روز پیدایش به معنی عشق ورزیدن به دانایی، تفکر و فرزانگی بوده است. تعریف فلسفه
فلسفه تفکر است. تفکر درباره کلی ترین و اساسی ترین موضوعاتی که در جهان و در زندگی با آن ها روبه رو هستیم. فلسفه وقتی پدیدار می شود که سوالهایی بنیادین درباره خود و جهان می پرسیم. سوالاتی مانند:زیبائی چیست؟ قبل از تولد کجا بوده ایم؟ حقیقت زمان چیست؟

آیا عالم هدفی دارد؟ اگر زندگی معنایی دارد، چگونه آن را بفهمیم؟
آیا ممکن است که چیزی باشد و علتی نداشته باشد؟ ما جهان را واقعیت می دانیم، اما واقعیت به چه معناست؟سرنوشت انسان به دست خود اوست و یا از بیرون تعیین می شود؟
چنانچه در این سئوالات می بینیم، پرسش ها و مسائل فلسفی از سنخ امور خاصی هستند و در هیچ علمی به این چنین موضوعات، پرداخته نمی شود.مثلا هیچ علمی نمی تواند به این سئوال که واقعیت یا حقیقت چیست؟ و یا این که عدالت چیست؟ پاسخ گوید. این امر به دلیل ویژگی خاص این مسائل است.
یک ویژگی عمده موضوعات فلسفی، ابدی و همیشگی بودنشان است.
همیشه وجود داشته و همیشه وجود خواهند داشت و در هر دوره ای، بر حسب شرایط آن عصر و پیشرفت علوم مختلف، پاسخ های جدیدی به این مسائل ارائه می گردد.
فلسفه مطالعه واقعیت است، اما نه آن جنبه ای از واقعیت که علوم گوناگون بدان پرداخته اند.
به عنوان نمونه، علم فیزیک درباره اجسام مادی از آن جنبه که حرکت و سکون دارند و علم زیست شناسی درباره موجودات از آن حیث که حیات دارند، به پژوهش و بررسی می پردازد.
ولی در فلسفه کلی ترین امری که بتوان با آن سر و کار داشت، یعنی وجود موضوع تفکر قرار می گیرد؛ به عبارت دیگر، در فلسفه، اصل وجود به طور مطلق و فارغ از هر گونه قید و شرطی مطرح می گردد.
به همین دلیل ارسطو در تعریف فلسفه می گوید:فلسفه علم به احوال موجودات است ، از آن حیث که وجود دارند.یکی از معانی فلسفه، اطلاق آن به استعداد های عقلی و فکریی است که انسان را قادر می سازد تا اشیا، حوادث و امور مختلف را از دیدگاهی بالا و گسترده مورد مطالعه قرار دهد و به این ترتیب، حوادث روزگار را با اعتماد و اطمینان و آرامش بپذیرد.فلسفه در این معنا مترادف حکمت است. فلسفه در پی دستیابی به بنیادی ترین حقایق عالم است. چنانکه ابن سینا آن را این گونه تعریف می کند:
فلسفه، آگاهی بر حقایق تمام اشیا است به قدری که برای انسان ممکن است.
فلسفه همواره از روزهای آغازین حیات خود، علمی مقدس و فرا بشری تلقی می شد و آن را علمی الهی می دانستند. این طرز نظر، حتی در میان فلاسفه مسیحی و اسلامی رواج داشت؛ چنانکه جرجانی می گوید:فلسفه عبارت است از شبیه شدن به خدا به اندازه توان انسان و برای تحصیل سعادت ابدی. همان طور که گفته شد، اساسا فلسفه از اولین روز پیدایش، به معنی عشق به دانایی و خرد و فرزانگی بوده و به علمی اطلاق می شد که در جستجوی دستیابی به حقایق جهان و عمل کردن به آنچه بهتر است،(یعنی زندگانی درست) بود. فلسفه در آغاز حیات خود شامل تمام علوم بود و این ویژگی را قرن ها حفظ کرد؛ چنانکه یک فیلسوف را جامع همه دانش ها می دانستند. اما به تدریج دانشها و علوم مختلف از آن جدا گشتند.در قدیم، این فلسفه که جامع تمام دانشها بود، بر دو قسم بود: فلسفه نظری و فلسفه عملی
فلسفه نظری به علم الهیات، ریاضیات و طیبعیات تقسیم می گشت که به ترتیب، علم اعلی، علم وسط و علم اسفل(پایین تر) نامیده می شد. فلسفه عملی نیز از سه قسمت تشکیل می شد:
اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مد ر ن اولی در رابطه با تدبیر امور شخصی انسان بود. دومی در رابطه با تدبیر امور خانواده و سومی تدبیر امور مملکت بود.
مسائل فلسفه
مسائل فلسفه، اساسی ترین سوالاتی است که بشر می تواند بپرسد. ویژگی این سوالات، این است که همیشه وجود داشته و خواهند داشت و هیچ علمی نمی تواند به آنها پاسخ دهد. هر انسانی با این سؤالات بنیادین که به زندگی معنا می بخشند، روبروست. سؤالاتی مانند:زیبایی چیست؟ آیا عالم هدفی دارد؟ علم ما واقعی است یا اینکه همه چیز یک نمایش است؟ و سئوالاتی مانند آن. هر علمی موجودات را از جنبه ای خاص بررسی می کند. مثلا هندسه هر چیز را از حیث اندازه و بعد و شیمی از جنبه خواص شیمیایی بررسی می کند. اما فلسفه در وجود موجودات، شناخت ما به آنها و چیستی حقیقی آنها سئوال می پرسد. به طور کلی اگر نتوان پرسشی را به طور تجربی و با استفاده از حواس یا با انجام آزمایش، پاسخ گفت، آن پرسش، یک پرسش فلسفی است. به این ترتیب، می توان مسائل فلسفی را در پنج دسته اصلی قرار داد. این دسته ها شاخه های اصلی فلسفه محسوب می شوند و ما برای نمونه چند پرسش از مسائلی را که در هر کدام از این شاخه ها مطرح است، ذکر می کنیم. 
۱) فلسفه منطق
معنای استدلال و نتیجه گیری از یک سری مقدمات چیست؟ فرق استدلال های معتبر با استدلال های نامعتبر چیست؟ اصولا چرا به استدلال نیاز داریم؟ فرق استدلالهای قیاسی و استقرایی چیست؟
۲) معرفت شناسی
آیا اساسا شناخت چیزی ممکن است؟ اگر چیزی را می شناسیم از کجا بدانیم که آنرا می شناسیم و از کجا بدانیم که آنرا همانطور که واقعا هست می شناسیم؟ آیا یقین به چیزی ممکن است و یا اینکه همه شناختهای ما چیزی بیش از حدس و گمان نیست؟ چگونه می توان به شناخت صحیح رسید؟ آیا عقل همه چیز را می تواند درک کند و یا اینکه بعضی چیزها هستند که خارج از دسترس عقل می باشند؟
 3) مابعدالطبیعه
بودن یعنی چه؟ آیا عدم وجود دارد؟ آیاهستی منحصر به موجودات مادی است؟ آیا جهان نامتناهی است؟ جسم و ذهن و یا بدن و روح چه رابطه ای با هم دارند؟ وحدت و کثرت یعنی چه و در جهان چه نسبتی با هم دارند؟ (یعنی جهان تا کجا وحدت و این همانی دارد وتا کجا کثرت و اختلاف؟ آیا خدا وجود دارد؟
 4) فلسفه اخلاق
اخلاق چیست؟ ارزش به چه معناست؟ عمل نیک چه ملاکی دارد؟ آیا ارزشهای اخلاقی همیشگی اند و یا نسبی؟ آیا در انسان چیزی به نام وجدان اخلاقی وجود دارد؟ آیا عمل بد در هر اوضاع و شرایطی بد است؟
 5) زیبایی شناسی
ما به چه چیزی زیبا می گوییم و ملاکمان برای زیبا نامید ن یک چیز چیست؟ آیا زیبای امری عینی و واقعی است؛ یعنی واقعا چیزی به نام زیبایی در اشیا وموجودات وجود دارد یا اینکه امری ذهنی است و به هر شخص مربوط می گردد و ممکن است کسی چیزی را زیبا بداند و کسی دیگر زیبا نداند؟ آیا زیبایی انواع مختلفی دارد؟ قوه ای که در انسان زیبایی را درک می کند، چیست؟ کارکرد هنر چیست؟ این سئوالات، تنها نمونه هایی است از سئوالاتی که در مسائل و شاخه های عمده فلسفی مطرح می گردد. سئوالات فلسفی در هر یک از این شاخه ها بسیار است و هر فیلسوفی نیز جواب هایی متفاوت از دیگر فلاسفه به این سئوالات داده است
فایده فلسفه 
آیا اساسا فلسفه فایده ای هم دارد و لازم است که به آن بپردازیم؟ و یا این که صرفا انباشته ای از آرا و سخنان عده ای در گذشته است و هیچ گونه فایده ای برای ما ندارد؟
ما در اینجا تنها چند فایده از فوائدی را که ذاتا بر فلسفه مترتب است، ذکر می کنیم و قضاوت را بر عهده شما می گذاریم: دانش فلسفه، مانند هر دانش دیگری، غریزه کنجکاوی انسان را در زمینه سوالات و پرسشهای مختلف ارضاء می کند؛ با این تفاوت که سوالات و مسائلی که فلسفه در پی حل آن ها است اساسی ترین و بنیادی ترین نوع مسائلی است که بشر با آن ها سر و کار داشته و دارد.
اساسا در فلسفه لذتی وجود دارد که از نیاز ما به خود فلسفه؛ یعنی نیاز به دانستن و فهم جریانات عالم هستی بر می خیزد و گواه این مطلب، معنای خود واژه فلسفه یعنی عشق به دانایی و خرد است.
لئوناردو داوینچی می گوید:
عالی ترین لذت، لذت درک و معرفت است.
فلسفه ما را بسوی این لذت متعالی راهنمایی می کند.
اغلب ما انسان ها، جدا از لذات جسمانی، همواره به دنبال حقیقتی هستیم. در جستجوی فهم معنا و مقصود جهان و حوادث آنیم؛ گر چه همیشه به این نیاز درونی و فطری خود آگاه نباشیم.
فلسفه به دلیل طبیعتی که دارد، به این نیاز ما پاسخ می دهد. (و برای همین نیز از اولین روز حیات آدمی بر روی کره زمین، وجود داشته است
اگر کمی تامل کنیم، می بینیم بدون گزاره های فلسفی نمی توان زیست.
به عنوان مثال، یک رویداد ساده و روزمره را در نظر می گیریم
فرض کنید در منزل هستید و تلفن در اتاق بغلی زنگ می زند. شما به سمت تلفن رفته و آنرا بر می دارید.
تحلیل همین رویداد ساده نشان می دهد که کار شما بدون فرض و قبول تعدادی گزاره فلسفی امکان پذیر نیست و توجیهی هم ندارد. مثلا برای این که حرکت شما و رفتن به سمت تلفن معنا داشته باشد، باید مفاهیم علت و معلول، هستی و نیستی، زمان و مکان، ذات یا جوهر(که در این جا مقصود از آن همان تلفن است) و غیره… را که هیچ یک توسط حواس به ما داده نمی شوند؛ بلکه همه عقلی اند، مفروض بگیریم.
برای توضیح بیشتر مطلب می گوییم که باید گزاره های فلسفی زیر را صادق فرض کرده و آن ها را قبول کرده باشید تا پس از زنگ زدن تلفن به سمت آن رفته و گوشی را بردارید:
۱- چیزی که آثاری دارد، حتما هست. (صدای زنگ تلفن می آید، پس حتما تلفنی هست که دارد زنگ می زند.)
۲- هر معلولی، علتی می خواهد. (اگر تلفن زنگ می زند (معلول)، پس حتما علتی دارد.(کسی که زنگ زده است)
۳- هر جسمی مکانی دارد. ( اگر تلفن زنگ می زند، پس حتما جایی دارد. بنابراین باید به آن جا بروم.) در حقیقت رفتن شما به اتاق بغلی مبتنی بر این گزاره عقلی است.
۴- چیزهایی را که حس می کنیم، موهوم و خیالی نیستند. (بدون فرض این گزاره، شما به تلفن جواب نمی دهید، زیرا آن را موهوم و در خواب و رویا می دانید.)
۵- اجتماع و ارتفاع نقیصین محال است.(که معنای آن در این رابطه این است که تلفن نمی تواند هم باشد و هم نباشد. اگر دارد زنگ می زند، حتما هست و نمی شود که نباشد.)
با تامل بیشتر، به گزاره ها و پیش فرض های فلسفی بیشتری نیز خواهیم رسید و این گزاره ها فقط چند نمونه بودند. اگر در سایر امور نیز دقت کنیم، متوجه می شویم که از گزاره های فلسفی بسیار زیاد دیگری نیز بهره می بریم. مانند: قانون ضرورت علی معلولی، قانون علیت، امتناع تضاد، امتناع تناقص، امتناع دور، امتناع تسلسل و غیره … . این گزاره های فلسفی در ذهن همه ما انسان ها موجودند؛ به آنها باور داریم و دائما آن ها را به کار می گیریم، بی آنکه توجهی به آن ها داشته باشیم.
نقش بنیادین گزاره های فلسفی در امور در زندگی روزمره هنگامی بخوبی درک می شود که فرض کنیم همه آن ها از ذهن همه انسان ها پاک شود. در این صورت همه می دانیم که زندگی به کلی مختل خواهد شد. البته چنان که اشاره شد، تمامی انسان ها بی آنکه نیاز به آموختن دانش فلسفه داشته باشند، چنین گزاره هایی را به طور نا خود آگاه به کار می گیرند. در حالی که فلاسفه آن ها را به طور دقیق استخراج کرده؛ مفاهیم درونی و حدودشان را روشن ساخته و به اشکالات وارده بر آن ها پاسخ می گویند.
برای درک این مطلب، به مثال قبلی توجه کنید. پیش از تحلیل این اتفاق، همگی فکر می کردیم که رویدادی کاملا حسی است و همه چیز توسط حواس ساز و کار یافته است. اما پس از تحلیل مذکور، پی به اشتباه خود بردیم. این تحلیل، نوعی تحلیل فلسفی است.
یکی از فواید فلسفه این است که به انسان می آموزد که در زندگی بشر، نقش حس بسی کمتر و نقش عقل بسیار بیشتر از آن است که گمان می رود. به عبارت دیگر، آموختن فلسفه انسان را از حس گرایی و توجه تنها به حس و جسم خود که به اقتضای زندگی طبیعی همه بدان دچارند، می رهاند.
موضوع فلسفه، برخلاف موضوع دیگر دانش ها، عام و فراگیر است و به همین دلیل، جستجوی فلسفی فقط شامل بخش خاصی از جهان نیست؛ (بر خلاف سایر دانش ها که هر یک تنها بخش خاصی از جهان را مورد بررسی قرار می دهند.) این ویژگی باعث شده که فلسفه، بر خلاف سایر دانش ها کل نگر بوده و تصویری از کل عالم هستی به دست دهد. اساسا تصویری که از فلسفه حاصل می شود، به مراتب دقیق تر و کامل تر از تصویر حاصل از باورهای عقل عرفی میان انسان ها است.  ژرف نگری 
غالبا عموم مردم به پدیده ها و اشیا موجود در جهان به دیده سطحی می نگرند. آن ها اشیا و پدیده های بسیاری را می بینند که به ظاهر گوناگون و پراکنده اند؛ مانند سقوط اجسام بر روی زمین، گردش ماه به دور زمین؛ جزر و مد دریاها و پدید آمدن فصول در پی یکدیگر. عموم مردم از این پدیده ها پی به هیچ چیزی نمی برند و حوادثی که در جهات اتفاق می افتد، هیچ جذابیتی برایشان ندارد.
دانشمندان با دیده عمیق تری می نگرند. آن ها بر اساس تعدادی پیش فرض های فلسفی و غیر فلسفی و با تجربه و تفکر به عمق پدیده ها پی می برند و نشان می دهند که این پدیده ها قوانینی دارند.
اما این ژرف نگری دانشمندان تا کجا ادامه می یابد؟ تا جایی که به پیش فرض های عام که همه امور و قوانین علمی را تحت قوانین عام دیگری در می آورند، برسند. همین که به این نقطه برسند، متوقف می شوند. اما درست از همین نقطه حرکت فلسفی آغاز و تحقیق فلسفی شروع می شود. فلسفه با تحلیل و اثبات و توضیح پیش فرضهای فلسفی علوم به تعمق بیشتری در جریان ها و حوادث جهان پرداخته و پدیده ها و اشیا را تا بنیادین ترین پایه های آن ریشه یابی می کند .
بنابراین، در سیر از سطح پدیده ها به عمق آن ها فلسفه از همان نقطه ای آغاز می کند که سایر دانش ها در آن متوقف می شوند. به طور کلی مباحث فلسفی ماهیتا عمیق و دیدگاه ها و آرای فلسفی ذاتا ژرف اند و به همین جهت، فلسفه ژرف نگرتر از سایر دانش هاست و در این زمینه با هیچ یک، قابل مقایسه نیست.
همان طور که گفته شد، همه دانش ها دارای پیش فرض های فلسفی هستند که بدون این پیش فرضها، بی معنا و غیر ممکن می شوند. پیش فرضهایی مانند اصل امتناع تناقض، اصل امکان شناخت، اصل علیت، اصل ضرورت علی معلولی، اصل معیت علی معلولی، امتناع دور، امتناع تسلسل و
پس فلسفه، تنها علمی است که پیش فرض های سایر دانش ها را تدارک می کند. به همین دلیل است که فلسفه را نقطه اتکای سایر دانش ها و مادر همه علوم می نامند. همان طور که هر دانشی بر پیش فرضی فلسفی استوار است، هر جنبش اجتماعی و هر مکتب انسانی نیز بر فلسفه ای استوار می باشد. یعنی زیر ساخت هر جنبش و سیستم در همه زمینه ها مکتبی فلسفی است. برای مثال جنبش های بزرگی همچون نازیسم بر فلسفه نازیسم استوار بوده اند. جنبشهای کوچک مانند جنبش هیپی ها، پانک ها و رپ ها نیز از این قاعده مستثنی نیستند و بر مبانی جهان شناختی و فلسفی دیگری استوارند. به طور کلی تمام نظامهای سیاسی و اجتماعی که در طول تاریخ در جهان به وجود آمده اند یا می آیند، از فلسفه متاثر هستند. همچنین هر نظام انسانی مانند نظام اخلاقی، سیاسی، حقوقی، اقتصادی، آموزشی و غیره… بر مبانی و پیش فرضهایی استوار است که بسیاری از آنها ماهیتا فلسفی بوده و رد و اثبات آن ها بر عهده فلسفه است. در یک کلام هر جنبش و مکتب اجتماعی و هر نظام انسانی، درست یا نا درست، بر فلسفه ای درست یا نادرست استوار است. فیلسوفان یک جامعه به طور مستقیم با این فلسفه ها سر و کار دارند؛ اما سایر اقشار جامعه هم از این فلسفه ها بی بهره نیستند و به طور غیر مستقیم، از طریق انتشار افکار فلاسفه و بازنمود این افکار در مظاهر زندگی اجتماعی از آن ها متاثرند. به سبب همین تاثیر و تاثرات، غالبا فلسفه ای خاص در یک جامعه مقبولیت عام پیدا می کند. آشکار است که در این صورت، این جامعه تنها آن نوع جنبش ها و نظام هایی را پذیرا است که با فلسفه مورد قبولش نا سازگار نباشد. بنابراین هر جنبشی و هر نظامی در هر جامعه ای با هر فلسفه ای قابل پدید آمدن یا دوام یافتن نیست. از این جا می توان نقش پنهان فلسفه را در زندگی فردی و اجتماعی انسان ها درک کرد.
بنابراین، به مقتضای این ویژگی، فلسفه نقشی پنهان در زندگی فردی و اجتماعی بشر دارد؛ به طوری که فقدان یک فلسفه درست به اختلال زندگی فردی یا اجتماعی و چه بسا نابودی اجتماع منجر شود.



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...



هو الکاتب


پایگاه اینترنتی دانلود رايگان كتاب تك بوك در ستاد ساماندهي سايتهاي ايراني به ثبت رسيده است و  بر طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند و به هیچ ارگان یا سازمانی وابسته نیست و هر گونه فعالیت غیر اخلاقی و سیاسی در آن ممنوع میباشد.
این پایگاه اینترنتی هیچ مسئولیتی در قبال محتویات کتاب ها و مطالب موجود در سایت نمی پذیرد و محتویات آنها مستقیما به نویسنده آنها مربوط میشود.
در صورت مشاهده کتابی خارج از قوانین در اینجا اعلام کنید تا حذف شود(حتما نام کامل کتاب و دلیل حذف قید شود) ،  درخواستهای سلیقه ای رسیدگی نخواهد شد.
در صورتیکه شما نویسنده یا ناشر یکی از کتاب هایی هستید که به اشتباه در این پایگاه اینترنتی قرار داده شده از اینجا تقاضای حذف کتاب کنید تا بسرعت حذف شود.
كتابخانه رايگان تك كتاب
دانلود كتاب هنر نيست ، خواندن كتاب هنر است.


تمامی حقوق و مطالب سایت برای تک بوک محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.


فید نقشه سایت


دانلود کتاب , دانلود کتاب اندروید , کتاب , pdf , دانلود , کتاب آموزش , دانلود رایگان کتاب

تمامی حقوق برای سایت تک بوک محفوظ میباشد

logo-samandehi