603
بازدید
کارآفرینی
بیل گیتس در سن ۴۳ سالگی ثروتمندترین مرد جهان بود. او از سن ۲۰ سالگی تاکنون رئیس شرکت مایکروسافت بوده است که ارزش آن چیزی در حدود ۵۰ بیلیون دلار است (گرچه خود گیتس تاکید دارد که بیشتر پول وی در سهام مایکروسافت صرف شده) و ثروت او به اندازهای است که خارج از درک مردم است. به این دلیل ثروت وی هم مایه رشک ما است و هم کنجکاوی ما را برمیانگیزاند.
گیتس پدیده قرن بیستم یعنی بزرگترین غول کامپیوتری میباشد. دوستان و آشنایان از قدرت پول وی شگفتزده شدهاند و این شگفتزدگی موجب سرگرمی متداول دربارها و رستورانها گردیده است. این باور که هرگز رهبر تجاری دیگری آنقدر پول نداشته جالب و وسوسهانگیز است. درواقع، افراد بازرگان خیلی ثروتمندی از قبیل هنری فورد و جان دی راکفلر وجود دارند ولی ثروت گیتس فقط بخشی از جذابیت اوست. طلوع برقآسای گیتس همراه با شهرت و اقبال وی موید ظهور یک نظم تجاری جهانی جدید است نظمی که تحت تسلط رده دیگری از رهبران تجاری قرار دارد. میتوان آنها را آدمهای غیرحرفهای در امور کامپیوتر یا Nerds نامید ولی آنها چیزهایی را میدانند که بیشتر ما از آنها آگاهی نداریم. آنها نیروی بالقوه فنآوری جدید را به گونهای درک میکنند که مدیران همه فن حریف سنتی فکرش را هم نمیتوانند بکنند. آنها در مورد چیزهایی که ما واقعا درک نمیکنیم خیلی خیلی زیرکاند و این زیرکی همه ما را ناراحت میکند.
وقتی که نوبت به آینده میرسد آنها آن را به دست میآورند ولی ما به دست نمیآوریم. گیتس که از نظر فنی باسواد و از لحاظ روشنفکری نخبهگراست نشانهای از رهبران آتی میباشد. گرچه او در رد موند واشنگتن مستقر است احتمالا میتوان وی را از بزرگترین بازرگانان ناحیه سلیکون ولی (Silicon Valley) نامید. از نظر برخیها در شرکت مایکروسافت او یک چهره صوفیانه و تقریبا مذهبی است در حالی که از نظر دیگران در صنعت او ضدمسیح است. هر دو نظر غیرمتعارف به نظر میرسد ولی جای تردید نیست که نفوذ او تا چه اندازه قدرتمند میباشد. (با این همه سروصدا که درباره سوءاستفاده ادعایی از قدرت انحصار شده فراموش کردن آنچه در گذشته در دهه ۱۹۷۰ بر سر شرکت آیبیام آمد و هدف تحقیقات ضد تراست بود، آسان میباشد). با همه این احوال، حافظه ضعیف میشود. امروزه ما شرکت آی- بی- ام را در مقایسه با شرکت مایکروسافت مقدستر تلقی میکنیم. ماهیت قدرت چنین است. یعنی ما از آنچه کمتر درک میکنیم ترس بیشتری داریم.
شما در شیوه مدیریت گیتس سرنخی از سبک رهبری در دانشکدههای بازرگانی نخواهید یافت. درواقع، استادان و کارشناسان مدیریت در مورد آنچه رئیس هیئت مدیره مایکروسافت و مدیر اجرایی آن را اینقدر موفق ساخته به طور عجیبی ساکت هستند. شاید هم احساس حقارت و بیاعتنایی میکنند. گیتس سرانجام هاروارد را که در آن تحصیل حقوق میکرد رها نمود. دانشگاهیان بیشتر رهبران تجاری سنتی یعنی مدیران اجرایی سنتی را ترجیح میدهند.
پس ما برای شناخت آنچه این امر را قابل توجه و مهم میسازد به کجا باید مراجعه کنیم؟ کجا بهتر از خود دانشنامه مایکروسافت یعنی Encarta است؟ در این دانشنامه تحت مدخل گیتس، ویلیام، هنری سوم آمده که «بیشتر موفقیت گیتس در توانایی وی نسبت به برگردان دیدهای فنی به استراتژی بازار و آمیختن خلاقیت با بینش فنی بستگی دارد.» سرانجام آنچه بیل گیتس را متمایز از هر رهبر تجاری دیگر در تاریخ میکند احتمالا نفوذی است که او بر زندگیهای ما دارد. در حالی که قدرت غولهای پیشین معمولا در یک بخش یا صنعت متمرکز بود، قدرت نرمافزاری مایکروسافت چنگهای خود را در هر حوزهای از زندگی ما گسترانده است.
سلطانهای رسانهای مانند روبرت مرداک ما را ناراحت میکنند زیرا آنها قدرتی دارند که آنچه را که در روزنامهها و تلویزیونهایمان ظاهر میشود کنترل میکنند. ولی نفوذ افرادی که نرمافزار را مینویسند غیرقابل پیشبینی است. دانشنامه Encarta که مایکروسافت تولید نموده فقط نمونهای است از چند مورد که چگونه بیل گیتس و شرکتش در هر جنبه از زندگی ما نفوذ میکند. از اینکه ما از تسلط بازار نرمافزاریاش احساس ناراحتی کنیم تعجبی ندارد. اینکه از او بدگویی شود و مورد حمله قرار گیرد شگفتآور نیست. روی هم رفته، چندتا از رهبران تجاری فرصت بازنویسی تاریخ را پیدا میکنند؟
ولی در شرایط هوچیگری و ضدهوچیگری، بیل گیتس چه نوع فردی است؟ آیا او فردی تیزهوش است که اصولا فقط در کامپیوتر تیز و باهوش بوده و در زمان و مکان مناسب قرار گرفته، یا اینکه چیزی بدیمنتردرباره مردی وجود دارد که میتوانست به راحتی در دهه بیست زندگی خود کنارهگیری نماید یا بازنشسته شود ولی ترجیح میدهد که بیشتر روزها ۱۶ ساعت در روز کار کند.
داستانها در مورد گیتس ریاضیدان نابغه و برنامهنویس کامپیوتر و درباره سایر گیتسها، بازرگان بیرحمی که برای شکست یا سرکوب رقابت با تمام توان بیرون میرود، به طور فراوان وجود دارد. تنها با جدا کردن واقعیت از خیال میتوان شروع به کشف گیتس واقعی نمود. آنچه از این تحلیل به جا میماند یک تصویر به مراتب پیچیدهتر است.
این تنها یک داستان استعداد فنی و ثروت زیاد نیست، بلکه یک بینش قابل توجه تجاری و شور و شوق وسوسهانگیز برای بردن و پیروز شدن است. همچنین سرگذشتی است پیرامون یک سبک رهبری کاملا متفاوت از آنچه دنیای تجاری و کسب و کار قبلا به خود دیده است.
آنچه که بیل گیتس به رهبران تجاری آینده پیشنهاد میکند الگوی جدید است الگویی که ویژگیها و مهارتهایی را که خیلی مناسب برای چالشهای قرن بیست و یکم است گردهم میآورد. بیل گیتس با وجود همه خطاهایش مطالب زیادی برای یاد دادن نسل بعدی بازرگانان و مدیران دارد.
از زمان تشکیل مایکروسافت، گیتس این تصور خود را که روزی که روی هر میز و در هر خانه یک کامپیوتر باشد دنبال نموده است. (جالب اینکه شعار اصلی او عبارت بود از «روزی روی هر میز و در هر خانه یک کامپیوتر باشد که از نرمافزار مایکروسافت استفاده کند» ولی بخش آخر شعار این روزها از قلم افتاده چون که برخی افراد را ناراحت میکند)
اکنون با نگاهی به گذشته پی میبریم که گسترش کامپیوترهای شخصی از اداره به خانه تقریبا اجتنابناپذیر به نظر میرسد.
بازاندیشی و بازنگری موضوع خیلی خوبی است ولی همانطور که گیتس نشان داده آیندهنگری و دوراندیشی خیلی سودآورتر میباشد.
همچنین مهم است یادآور شویم که صفحات نمایش و صفحات کلید همه جا حاضر و فراگیرند که همه ما امروزه وجود آنها را بدیهی میپنداریم چند دهه قبل جزء داستانهای علمی تخیلی بود. در دهه ۱۹۶۰ هنگامی که آیندهگراها در آمریکا سعی کردند که روند شکلگیری اجتماع را در باقیمانده قرن پیشبینی کنند آنها طلوع و ظهور کامپیوتر شخصی (PC) را کاملا نادیده گرفتند. بنابراین این امر تصادفی نیست که گیتس جوان کتابهای علمی و تخیلی را به خود اختصاص دهد.
اینکه بیل گیتس به تنهایی مسبب بردن کامپیوتر شخصی به خانهها و ادارات در سراسر دنیا باشد و یا اینکه هنری فورد بانی ظهور و پیدایش اتومبیل بوده، نادرست است. ولی وجه اشتراک آنها در این است که آنها نقش اصلی و محوری در تبدیل تصورات به واقعیت بازی کردهاند.
گیتس با دگرگونی مایکروسافت و تبدیل آن به یک بازیگر مهم در صنعت کامپیوتر و استفاده از جایگاه برتر جدید برای ایجاد بستری جهت رشد خیلی زیاد در برنامههای کاربردی فکر خود را به منصه ظهور گذاشت. گیتس از همان ابتدا و خیلی زود دریافت که اگر بخواهد فکرش را به نتیجه برساند، لازم و ضروری است که یک استاندارد صنعتی ایجاد شود. او همچنین میدانست که اگر هرکسی زودتر و قبل از همه به آنجا برسد فرصت و شانس مهمتری برای داشتن قدرت در صنعت کامپیوتر خواهد داشت.
چند سال قبل از این که شرکت آی- بی- ام برای یافتن یک سیستم عامل در کامپیوتر شخصی جدیدش به گیتس نزدیک شود گیتس تاسف عدم وجود یک سیستم عامل مشترک را میخورد و پیشبینی میکرد که بدون یک سیستم عامل نیروی بالقوه کامپیوترهای شخصی شناخته نخواهد شد. مقالههایی که در آن زمان نوشت خبر از آن میداد که این فکر را بیش از هرکس دیگری در ذهن داشته است. با وجود آن، حقیقت این است که هنگامی که این فرصت دست داد گیتس آنچه را که میخواست به خوبی دید و آن را با هر دو دست گرفت. از آن موقع تاکنون او به همین نحو عمل کرده است.
در اوایل دهه ۱۹۸۰، گیتس طراح اصلی حرکت مایکروسافت از تولیدکننده زبانهای برنامهنویسی به یک شرکت نرمافزاری متنوع تبدیل گردید که همهچیز از سیستم عامل نظیر ویندوز گرفته تا کاربردهایی مانند Excel, Word همچنین ابزارهای برنامهنویسی را تولید میکرد. در این فرآیند او صنعت کامپیوتر را دگرگون کرد.
آنهایی که از او انتقاد میکنند و او را متهم به گرایشهای انحصارطلبانه میکنند ممکن است هر از چند گاهی درنگ نمایند و اینکه جایگاه انقلاب کامپیوتر شخصی در حال حاضر بدون دخالت به موقع و مصلحتجویانه بیل گیتس در کجا بود، فکر و اندیشه کنند. سرانجام، با تمام خطاهایش، جر و بحث کردن در مورد این ادعا که بیل گیتس نقش مهمی در هدایت دوران تکنولوژیکی جدید داشته سخت و دشوار است. همچنین یادآوری این نکته ارزشمند است که برخلاف بسیاری از افراد خیلی ثروتمند جهان، او هنوز به دنبال تلاش برای معاش است.
متخصصان کامپیوتر وارث زمین خواهند بود
گیتس یکی از معدود مدیران موسس، اجرایی و فنی در صنعت کامپیوتر شخصی است که باقی مانده و از نظر تجاری موفق بوده است. او براستی یک کارشناس حقیقی و متخصص کامپیوتر است.
ویلیام هنری گیتس سوم در ۲۸ اکتبر ۱۹۵۵ در شهر سیاتل از ایالت واشنگتن به دنیا آمد. والدینش به خاطر وجود کلمه سوم در نامش او را «تری» نامیدند و اعضای خانواده هرگز او را با نام دیگری صدا نکردند. گیتس متفکری استثنایی بود به طوری که در سن ۸ یا ۹ سالگی دانشنامه خانوادگی را از اول تا آخر میخواند. (شرکتش یعنی مایکروسافت بعدا اولین دانشنامه روی دیسک فشرده را در دنیا به نام انکارتا (Encarta) منتشر کرد.) ولی اولین هدیه واقعی او درباره ریاضیات بود که در آن ماهر بود.
بیل جوان همراه با شریک همیشگی و دوستش پل آلن قبلا و در سن ۱۲ سالگی شیفته کامپیوتر و درگیر پروژههای مختلف برنامهنویسی بود و برنامهنویسی را در سراسر دوره دبیرستان انجام میداد. او و آلن بعدا شرکت مایکروسافت را بنیان گذاشتند.
گیتس که دانشآموزی برجسته و باهوش بود برخلاف بیشتر کودکان باهوش، به نظر میرسید که در هر کاری که انجام میدهد بینظیر است. شور و شوق وی برای بردن و برنده شدن از همان سنین اولیه معلوم و آشکار بود. در لیک ساید، در مدرسه خصوصی و نخبهگرای سیاتل که برخی از تیزهوشترین دانشآموزان را در وست کوست آمریکا جذب میکند عشق وی به ریاضیات سبب دلبستگی و اشتغال ذهن او به کامپیوتر گردید. حتی در لیک ساید، بیل گیتس برجسته و ممتاز بود. از اینرو بچهها سربهسر او میگذاشتند زیرا او آشکارا خیلی باهوشتر از بقیه دانشآموزان بود.
به طوری که جیمز والاس و جیم اریکسون در کتابشان به نام هارد درایو خاطرنشان میکنند: «حتی در محیطی مثل لیک ساید که بچههای باهوش در خور احترامند، دانشآموزی به تیزهوشی گیتس از سوی تعدادی دیگر از دانشآموزان مورد تمسخر قرار میگیرد.»
گیتس پدیده قرن بیستم یعنی بزرگترین غول کامپیوتری میباشد. دوستان و آشنایان از قدرت پول وی شگفتزده شدهاند و این شگفتزدگی موجب سرگرمی متداول دربارها و رستورانها گردیده است. این باور که هرگز رهبر تجاری دیگری آنقدر پول نداشته جالب و وسوسهانگیز است. درواقع، افراد بازرگان خیلی ثروتمندی از قبیل هنری فورد و جان دی راکفلر وجود دارند ولی ثروت گیتس فقط بخشی از جذابیت اوست. طلوع برقآسای گیتس همراه با شهرت و اقبال وی موید ظهور یک نظم تجاری جهانی جدید است نظمی که تحت تسلط رده دیگری از رهبران تجاری قرار دارد. میتوان آنها را آدمهای غیرحرفهای در امور کامپیوتر یا Nerds نامید ولی آنها چیزهایی را میدانند که بیشتر ما از آنها آگاهی نداریم. آنها نیروی بالقوه فنآوری جدید را به گونهای درک میکنند که مدیران همه فن حریف سنتی فکرش را هم نمیتوانند بکنند. آنها در مورد چیزهایی که ما واقعا درک نمیکنیم خیلی خیلی زیرکاند و این زیرکی همه ما را ناراحت میکند.
وقتی که نوبت به آینده میرسد آنها آن را به دست میآورند ولی ما به دست نمیآوریم. گیتس که از نظر فنی باسواد و از لحاظ روشنفکری نخبهگراست نشانهای از رهبران آتی میباشد. گرچه او در رد موند واشنگتن مستقر است احتمالا میتوان وی را از بزرگترین بازرگانان ناحیه سلیکون ولی (Silicon Valley) نامید. از نظر برخیها در شرکت مایکروسافت او یک چهره صوفیانه و تقریبا مذهبی است در حالی که از نظر دیگران در صنعت او ضدمسیح است. هر دو نظر غیرمتعارف به نظر میرسد ولی جای تردید نیست که نفوذ او تا چه اندازه قدرتمند میباشد. (با این همه سروصدا که درباره سوءاستفاده ادعایی از قدرت انحصار شده فراموش کردن آنچه در گذشته در دهه ۱۹۷۰ بر سر شرکت آیبیام آمد و هدف تحقیقات ضد تراست بود، آسان میباشد). با همه این احوال، حافظه ضعیف میشود. امروزه ما شرکت آی- بی- ام را در مقایسه با شرکت مایکروسافت مقدستر تلقی میکنیم. ماهیت قدرت چنین است. یعنی ما از آنچه کمتر درک میکنیم ترس بیشتری داریم.
شما در شیوه مدیریت گیتس سرنخی از سبک رهبری در دانشکدههای بازرگانی نخواهید یافت. درواقع، استادان و کارشناسان مدیریت در مورد آنچه رئیس هیئت مدیره مایکروسافت و مدیر اجرایی آن را اینقدر موفق ساخته به طور عجیبی ساکت هستند. شاید هم احساس حقارت و بیاعتنایی میکنند. گیتس سرانجام هاروارد را که در آن تحصیل حقوق میکرد رها نمود. دانشگاهیان بیشتر رهبران تجاری سنتی یعنی مدیران اجرایی سنتی را ترجیح میدهند.
پس ما برای شناخت آنچه این امر را قابل توجه و مهم میسازد به کجا باید مراجعه کنیم؟ کجا بهتر از خود دانشنامه مایکروسافت یعنی Encarta است؟ در این دانشنامه تحت مدخل گیتس، ویلیام، هنری سوم آمده که «بیشتر موفقیت گیتس در توانایی وی نسبت به برگردان دیدهای فنی به استراتژی بازار و آمیختن خلاقیت با بینش فنی بستگی دارد.» سرانجام آنچه بیل گیتس را متمایز از هر رهبر تجاری دیگر در تاریخ میکند احتمالا نفوذی است که او بر زندگیهای ما دارد. در حالی که قدرت غولهای پیشین معمولا در یک بخش یا صنعت متمرکز بود، قدرت نرمافزاری مایکروسافت چنگهای خود را در هر حوزهای از زندگی ما گسترانده است.
سلطانهای رسانهای مانند روبرت مرداک ما را ناراحت میکنند زیرا آنها قدرتی دارند که آنچه را که در روزنامهها و تلویزیونهایمان ظاهر میشود کنترل میکنند. ولی نفوذ افرادی که نرمافزار را مینویسند غیرقابل پیشبینی است. دانشنامه Encarta که مایکروسافت تولید نموده فقط نمونهای است از چند مورد که چگونه بیل گیتس و شرکتش در هر جنبه از زندگی ما نفوذ میکند. از اینکه ما از تسلط بازار نرمافزاریاش احساس ناراحتی کنیم تعجبی ندارد. اینکه از او بدگویی شود و مورد حمله قرار گیرد شگفتآور نیست. روی هم رفته، چندتا از رهبران تجاری فرصت بازنویسی تاریخ را پیدا میکنند؟
ولی در شرایط هوچیگری و ضدهوچیگری، بیل گیتس چه نوع فردی است؟ آیا او فردی تیزهوش است که اصولا فقط در کامپیوتر تیز و باهوش بوده و در زمان و مکان مناسب قرار گرفته، یا اینکه چیزی بدیمنتردرباره مردی وجود دارد که میتوانست به راحتی در دهه بیست زندگی خود کنارهگیری نماید یا بازنشسته شود ولی ترجیح میدهد که بیشتر روزها ۱۶ ساعت در روز کار کند.
داستانها در مورد گیتس ریاضیدان نابغه و برنامهنویس کامپیوتر و درباره سایر گیتسها، بازرگان بیرحمی که برای شکست یا سرکوب رقابت با تمام توان بیرون میرود، به طور فراوان وجود دارد. تنها با جدا کردن واقعیت از خیال میتوان شروع به کشف گیتس واقعی نمود. آنچه از این تحلیل به جا میماند یک تصویر به مراتب پیچیدهتر است.
این تنها یک داستان استعداد فنی و ثروت زیاد نیست، بلکه یک بینش قابل توجه تجاری و شور و شوق وسوسهانگیز برای بردن و پیروز شدن است. همچنین سرگذشتی است پیرامون یک سبک رهبری کاملا متفاوت از آنچه دنیای تجاری و کسب و کار قبلا به خود دیده است.
آنچه که بیل گیتس به رهبران تجاری آینده پیشنهاد میکند الگوی جدید است الگویی که ویژگیها و مهارتهایی را که خیلی مناسب برای چالشهای قرن بیست و یکم است گردهم میآورد. بیل گیتس با وجود همه خطاهایش مطالب زیادی برای یاد دادن نسل بعدی بازرگانان و مدیران دارد.
از زمان تشکیل مایکروسافت، گیتس این تصور خود را که روزی که روی هر میز و در هر خانه یک کامپیوتر باشد دنبال نموده است. (جالب اینکه شعار اصلی او عبارت بود از «روزی روی هر میز و در هر خانه یک کامپیوتر باشد که از نرمافزار مایکروسافت استفاده کند» ولی بخش آخر شعار این روزها از قلم افتاده چون که برخی افراد را ناراحت میکند)
اکنون با نگاهی به گذشته پی میبریم که گسترش کامپیوترهای شخصی از اداره به خانه تقریبا اجتنابناپذیر به نظر میرسد.
بازاندیشی و بازنگری موضوع خیلی خوبی است ولی همانطور که گیتس نشان داده آیندهنگری و دوراندیشی خیلی سودآورتر میباشد.
همچنین مهم است یادآور شویم که صفحات نمایش و صفحات کلید همه جا حاضر و فراگیرند که همه ما امروزه وجود آنها را بدیهی میپنداریم چند دهه قبل جزء داستانهای علمی تخیلی بود. در دهه ۱۹۶۰ هنگامی که آیندهگراها در آمریکا سعی کردند که روند شکلگیری اجتماع را در باقیمانده قرن پیشبینی کنند آنها طلوع و ظهور کامپیوتر شخصی (PC) را کاملا نادیده گرفتند. بنابراین این امر تصادفی نیست که گیتس جوان کتابهای علمی و تخیلی را به خود اختصاص دهد.
اینکه بیل گیتس به تنهایی مسبب بردن کامپیوتر شخصی به خانهها و ادارات در سراسر دنیا باشد و یا اینکه هنری فورد بانی ظهور و پیدایش اتومبیل بوده، نادرست است. ولی وجه اشتراک آنها در این است که آنها نقش اصلی و محوری در تبدیل تصورات به واقعیت بازی کردهاند.
گیتس با دگرگونی مایکروسافت و تبدیل آن به یک بازیگر مهم در صنعت کامپیوتر و استفاده از جایگاه برتر جدید برای ایجاد بستری جهت رشد خیلی زیاد در برنامههای کاربردی فکر خود را به منصه ظهور گذاشت. گیتس از همان ابتدا و خیلی زود دریافت که اگر بخواهد فکرش را به نتیجه برساند، لازم و ضروری است که یک استاندارد صنعتی ایجاد شود. او همچنین میدانست که اگر هرکسی زودتر و قبل از همه به آنجا برسد فرصت و شانس مهمتری برای داشتن قدرت در صنعت کامپیوتر خواهد داشت.
چند سال قبل از این که شرکت آی- بی- ام برای یافتن یک سیستم عامل در کامپیوتر شخصی جدیدش به گیتس نزدیک شود گیتس تاسف عدم وجود یک سیستم عامل مشترک را میخورد و پیشبینی میکرد که بدون یک سیستم عامل نیروی بالقوه کامپیوترهای شخصی شناخته نخواهد شد. مقالههایی که در آن زمان نوشت خبر از آن میداد که این فکر را بیش از هرکس دیگری در ذهن داشته است. با وجود آن، حقیقت این است که هنگامی که این فرصت دست داد گیتس آنچه را که میخواست به خوبی دید و آن را با هر دو دست گرفت. از آن موقع تاکنون او به همین نحو عمل کرده است.
در اوایل دهه ۱۹۸۰، گیتس طراح اصلی حرکت مایکروسافت از تولیدکننده زبانهای برنامهنویسی به یک شرکت نرمافزاری متنوع تبدیل گردید که همهچیز از سیستم عامل نظیر ویندوز گرفته تا کاربردهایی مانند Excel, Word همچنین ابزارهای برنامهنویسی را تولید میکرد. در این فرآیند او صنعت کامپیوتر را دگرگون کرد.
آنهایی که از او انتقاد میکنند و او را متهم به گرایشهای انحصارطلبانه میکنند ممکن است هر از چند گاهی درنگ نمایند و اینکه جایگاه انقلاب کامپیوتر شخصی در حال حاضر بدون دخالت به موقع و مصلحتجویانه بیل گیتس در کجا بود، فکر و اندیشه کنند. سرانجام، با تمام خطاهایش، جر و بحث کردن در مورد این ادعا که بیل گیتس نقش مهمی در هدایت دوران تکنولوژیکی جدید داشته سخت و دشوار است. همچنین یادآوری این نکته ارزشمند است که برخلاف بسیاری از افراد خیلی ثروتمند جهان، او هنوز به دنبال تلاش برای معاش است.
متخصصان کامپیوتر وارث زمین خواهند بود
گیتس یکی از معدود مدیران موسس، اجرایی و فنی در صنعت کامپیوتر شخصی است که باقی مانده و از نظر تجاری موفق بوده است. او براستی یک کارشناس حقیقی و متخصص کامپیوتر است.
ویلیام هنری گیتس سوم در ۲۸ اکتبر ۱۹۵۵ در شهر سیاتل از ایالت واشنگتن به دنیا آمد. والدینش به خاطر وجود کلمه سوم در نامش او را «تری» نامیدند و اعضای خانواده هرگز او را با نام دیگری صدا نکردند. گیتس متفکری استثنایی بود به طوری که در سن ۸ یا ۹ سالگی دانشنامه خانوادگی را از اول تا آخر میخواند. (شرکتش یعنی مایکروسافت بعدا اولین دانشنامه روی دیسک فشرده را در دنیا به نام انکارتا (Encarta) منتشر کرد.) ولی اولین هدیه واقعی او درباره ریاضیات بود که در آن ماهر بود.
بیل جوان همراه با شریک همیشگی و دوستش پل آلن قبلا و در سن ۱۲ سالگی شیفته کامپیوتر و درگیر پروژههای مختلف برنامهنویسی بود و برنامهنویسی را در سراسر دوره دبیرستان انجام میداد. او و آلن بعدا شرکت مایکروسافت را بنیان گذاشتند.
گیتس که دانشآموزی برجسته و باهوش بود برخلاف بیشتر کودکان باهوش، به نظر میرسید که در هر کاری که انجام میدهد بینظیر است. شور و شوق وی برای بردن و برنده شدن از همان سنین اولیه معلوم و آشکار بود. در لیک ساید، در مدرسه خصوصی و نخبهگرای سیاتل که برخی از تیزهوشترین دانشآموزان را در وست کوست آمریکا جذب میکند عشق وی به ریاضیات سبب دلبستگی و اشتغال ذهن او به کامپیوتر گردید. حتی در لیک ساید، بیل گیتس برجسته و ممتاز بود. از اینرو بچهها سربهسر او میگذاشتند زیرا او آشکارا خیلی باهوشتر از بقیه دانشآموزان بود.
به طوری که جیمز والاس و جیم اریکسون در کتابشان به نام هارد درایو خاطرنشان میکنند: «حتی در محیطی مثل لیک ساید که بچههای باهوش در خور احترامند، دانشآموزی به تیزهوشی گیتس از سوی تعدادی دیگر از دانشآموزان مورد تمسخر قرار میگیرد.»
نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -
ادامه مطلب + دانلود...
446
بازدید
291
بازدید
371
بازدید
571
بازدید
521
بازدید
فصل یکم- ویروس ها
– 1-1تعریف ویروس
به برنامههای رایانهای که به منظور تخریب ویا سوءاستفاده از ساختار یک رایانه نوشته شود،ویروس رایانهای میگویند. ویروس رایانهای عبارتی است برای یک برنامه ناخواسته مخرب که میتواند روی رایانههامنتشرواجراگردد.
.معمولاًویروسهاتوسط برنامهنویسان برای مقاصد گوناگون نوشته میشوند. اهدافی چون شهرت،انتقام، ایجاد خسارت و یا اهداف اقتصادی میتوانند باعث ایجاد انگیزه در نوشتن ویروس کامپیوتری شوند. برخی از ویروسها بسیار مخرب هستند و برخی تنها جنبه تبلیغاتی دارند.
علت نامگذاری این برنامهها به ویروس به دلیل شباهت نحوه فعالیت آنها با ویروسها در دنیای حقیقی است. ویروس رایانهای را میتوان برنامهای تعریف نمود که میتوان خودش را با استفاده از یک میزبان تکثیر نماید. بنابراین تعریف اگر برنامهای وجود داشته باشد که دارای آثار تخریبی باشد ولی امکان تکثیر نداشته باشد،نمیتوان آن را ویروس نامید.
معمولاً کاربران کامپیوتر به ویژه آنهایی که اطلاعات تخصصی کمتری درباره کامپیوتر دارند،ویروسها را برنامههایی هوشمندوخطرناک میدانند که خود به خود اجرا و تکثیر شده و آثار تخریبی زیادی دارند که باعث از دست رفتن اطلاعات و گاه خراب شدن کامپیوتر میگردند در حالی که طبق آمار تنها پنج درصد ویروسها دارای آثار تخریبی بوده وبقیه صرفاً تکثیر میشوند. بنابراین ویروسهای رایانهای از جنس برنامههای معمولی هستند که توسط ویروسنویسان نوشته شده و سپس به طور ناگهانی توسط یک فایل اجرایی و یا جا گرفتن در ناحیه سیستمی دیسک،فایلها و یا کامپیوترهای دیگر را آلوده میکنند. در این حال پس از اجرای فایل آلوده به ویروس و یا دسترسی به یک دیسک آلوده توسط کاربر دوم، ویروس به صورت مخفی از نسخهای خودش را تولید کرده و به برنامه های دیگر میچسباند و به این ترتیب داستان زندگی ویروس آغاز میشودوهر یک از برنامهها و یا دیسکهای حاوی ویروس، پس ازانتقال به کامپیوترهای دیگر باعث تکثیر نسخههایی از ویروس وآلوده شدن دیگر فایلها و دیسکها میشوند.
بنابراین پس از اندک زمانی در کامپیوترهای موجود در یک کشور و یا حتی در سراسر دنیا منتشر میشوند.از آنجا که ویروسها به طور مخفیانه عمل میکنند، تا زمانی که کشف نشده وامکان پاکسازی آنها فراهم نگردیده باشد، برنامههای بسیاری را آلوده میکنند و از این رو یافتن سازنده و یا منشأ اصلی ویروس مشکل است.
ویروسها هر روز در اینترنت، بیشتروبیشتر میشوند. ولی تعداد شرکتهای آنتی ویروس ثابت است. پس ما باید برای حفاظت از سیستم خود دست به کار شویم. دراین سلسله مقالات سعی داریم که نحوه مقابله با ویروسهاوهمین طور بیوگرافی ویروسهاونحوه مقابله با هر ویروس را آموزش بدهیم.
از نظر مردم عادی به برنامهای که در سیستم عامل اختلالات ایجاد کندویروس است ولی باید بدانید که خود ویروسها بنا به کارها و امکاناتی که دارند تقسیمبندی میشوند.ویروسها مثل سایر برنامهها هستند.کسانیکه ویروس رامینویسندهم ازهمین برنامههای عادی برنامهنویسی استفاده میکند.این برنامهها دقیقاً مثل چاقو میماند که هم میشود استفاده درست کرد هم نادرست.
– 2-1تاریخچه ورود ویروس
۱۹۴۹:
Home
برای اولین بار تئوری برنامههایی که خودشان را جایگزین مینمایند مطرح گردید.
۱۹۸۱: ویروسهای Apple 1 , Apple 2 , Apple 3 از اولین ویروسهایی بودند که پا به عرصه عمومی نهادند.این ویروسها توسط کمپانی Texas A & M برای جلوگیری از کپیهای غیر مجاز بازیهای کامپیوتری نوشته و سپس شایع شدند. این ویروسها ویژه سیستم عامل Apple II بودند.
۱۹۸۳: فرد کوهن (Fred Cohen) زمانی که روی رساله دکترایش کار میکرد، رسماً یک ویروس کامپیوتری را چنین تعریف نمود: «یک برنامه کامپیوتری که میتواند روی سایر برنامههای کامپیوتری از طریق تغییر دادن آنها به روشی (شاید) مانند کپی کردن خودش روی آنها، تأثیر بگذارد».
۱۹۸۶: دو برادر برنامهنویس پاکستانی به نامهای «بسیط» و «امجد» کد قابل اجرای موجود در بوت سکتور یک فلاپی دیسک را با خودشان (که برای آلوده نمودن فلاپی دیسکهای ۳۶۰KB نوشته بودند) جایگزین کردند. تمام فلاپیهای آلوده دارای برچسب «Brain» بودند.بنابراین، این ویروس «Brain» یا «مغز پاکستانی» نام گرفت. همزمان در کشور اتریش برنامهنویسی به نام رالف برگر «Ralf Burger» دریافت که یک برنامه میتواند از طریق چسباندن خودش به انتهای یک برنامه دیگر تکثیر شود،او با استفاده از این ایده برنامهای به نام Virdem نوشت که پدیده فوق را شبیهسازی مینمود. پس از آن برگر Virdem را در کنفرانسی به همه معرفی نمود. برگر همچنین کتابی درباره ویروسهای کامپیوتری نوشت ودرآن سورس ویروس به نام Vienna را چاپ کرد که این مسأله بعداً باعث سوءاستفاده بسیاری از افراد گردید.
۱۹۸۷: یک برنامهنویس آلمانی ویروسی به نام Cascade نوشت.این ویروس، اولین ویروسی بود که روش رمز کردن (Encryption) را به کار میبرد. در این روش بیشتر کد ویروس به غیر از چند بایت از آن به صورت رمز شده در میآید و از آن چند بایت بعداً برای رمزگشایی بقیه کد ویروس استفاده میشود. در این صورت تشخیص ویروس برای آنتی ویروسها بسیار مشکلتر میباشد و دیگر رشته تشخیص ویروس (که در آنتی ویروسها به کار میرود) به چند بایت محدود نمیشود.
بعدها برنامهنویسی به نام مارک واشبرن «Mark Washburn» با استفاده از این ایده و سورس ویروس Vienna اولین ویروس هزار چهره (Polymorphic) به نام «1260» را نوشت.
۱۹۸۸: ویروس Jerusalem منتشر شدوبه یکی از شایعترین ویروسها تبدیل گشت.این ویروس درروزهای جمعهای که مصادف با سیزدهم هر ماه بودند فعال میشدوضمن آلوده نمودن فایلهای Com , Exe، هر برنامهای که در آن روز اجرا میشد را نیز پاک مینمود.
۱۹۸۹: در ماه مارچ مهمترین موضوع ویروسی، خبری بود که حکایت از فعال شدن ویروسی به نام Datacrime در ماه آوریل داشت.اما پس از بررسی سورس کد ویروس معلوم شد که این ویروس در هر تاریخی پس از روز سیزدهم اکتبر فعال شده واقدام به فرمت کردن سیلندر صفر هارد دیسک مینماید. بدین ترتیب کاربران تمامی محتوای هارد دیسکشان را از دست میدهند. ویروس Datacrime به احتمال زیاد در کشور هلند نوشته شده بود ولی آمریکاییها اسم آن را ویروس Columbus Day گذاشتندواعتقاد داشتند که توسط تروریستهای نروژی نوشته شده است. در این سال این ویروس علیرغم سر و صدای زیادش، خسارتهای چندانی به بار نیاورد. در این سال همچنین ویروسنویسان بلغاری و روسی وارد عرصه ویروسنویسی شدند.
۱۹۹۰: مارک واشبرن «Mark Washburn» ابتدا ویروس هزار چهره ۱۲۶۰ و سپس بر همان اساس ویروسهای V2P1 , V2P2 V2P6 را نوشت وسورس کد آنها را منتشر نمود، هر چند که بعداً ویروسنویسان این کدها را به کار نبردند و حتی این ویروسها خطر چندانی هم نداشتند ولی ایده موجود در آنها الهامبخش بسیاری از ویروسنویسان شد.
از طرف دیگر در بلغارستان ویروسنویس ماهری با نام مستعار Dark Avenger چند ویروس خطرناک به نامهای DarkAvernger- 1800 , Number of the Beast , Nomenklaturaرانوشت. ویروسهای وی دارای دو ویژگی مهم«آلودهسازی سریع» و «صدمه زدن زیرکانه» بودند. Dark Avenger به صورت فعالانهای از طریق آلوده نمودن برنامههای Shareware وارسال آنهااقدام به پخش ویروسهایش نیز مینمود. همچنین در این سال کمپانی Symantec نیز آنتی ویروس Norton را به بازار عرضه نمود.
۱۹۹۱: سر و کله ویروس Tequila از کشور سوئیس پیدا شد. این ویروس، ویروس هزار چهره کاملتری بود که پا به عرصه عمومی گذاشت و بسیار شایع شد. پس از آن نوبت انتشار ویروس هزار چهره دیگری به نام Amoeba از کشور مالت رسید. تشخیص ویروسهای هزارچهره به دلیل اینکه پس از هر بار آلودهسازی ظاهرشان را تغییر میدهند، برای اسکنرهای ویروس بسیار سختتر میباشد.
Dark Avenger هم درانتهای این سال موتور خود تغییر دهنده «MtE» را ابداع کرد که میتوانست چهار میلیارد شکل مختلف به خود بگیرد و با پیوند زدن آن به هر ویروسی، یک ویروس کاملاً چند شکلی پدید میآمد. وی سپس با استفاده از MtE ویروسهای Dedicated , Commander Bomber را به دو سبک کاملاً متفاوت نوشت.
۱۹۹۲: تعداد ویروسها به هزار و سیصد عدد رسید که در مقایسه با ماه دسامبر سال ۱۹۹۰ چهارصد و بیست درصد افزایش یافته بود. همچنین در این سال پیشبینی شد که خطر ناشی از انتشار ویروس «میکلآنژ» پنج میلیون کامپیوتر را تهدید به نابودی خواهد کرد، که البته این رقم در عمل به بیش از ده هزار تا نرسید. علاوه بر اینها ویروس هزار چهره جدیدی با نام Starship پا به میدان نهاد، نرمافزارهای تولید ویروس توسط دو ویروسنویس با نامهای مستعار Nowhere Man , Dark Angel نوشته شدندودرانگلستان نیز گروه ویروسنویسی ARCV تأسیس شد.
۱۹۹۳-۱۹۹۴: گروه ویروسنویسی جدیدی به نام Tridend در کشور هلند فعالیت خود را آغاز نمود و موتور جدیدی به نام TPE را عرضه کرد، سپس اعضای آن با استفاده از انواع مختلف TPE، ویروسهای، Girafe Cruncher، Bosnia را نوشتند. در آمریکا هم Dark Angel به کمک موتور ابداعیاش موسوم به DAME ویروس Trigger را نوشت.
۱۹۹۵: Concept اولین ویروس ماکرو، نوشته شد. این ویروس اسناد نرمافزار Microsoft Word را مورد حمله قرار میداد.
۱۹۹۶: در استرالیا گروهی از ویروسنویسان به نام VLAD اولین ویروس ویژه سیستم عامل ویندوز موسوم به Bonz و همچنین اولین ویروس سیستم عامل لینوکس موسوم به Staog را نوشتند. علاوه بر اینها اولین ویروس ماکروی نرمافزار Microsoft Excel به نام Laroux نیز در این سال نوشته شد.
ویروس Strange Brew، اولین ویروسی که فایلهای جاوا را آلوده میکرد، نوشته شد. این ویروس با کپی کردن خودش در میان کد فایلهای Class و عوض نمودن نقطه شروع اجرای این فایلها با نقطه شروع کد ویروسی اقدام به تغییر دادن فایلهای Class مینمود. همچنین Back Orifice اولین اسب تراوایی که امکان دسترسی از راه دور به سایر سیستمها را در اینترنت فراهم مینمود، نوشته شد و کمکم مقدمات ظهور ویروسهای ماکروی نرمافزار Microsoft Access نیز فراهم میگردید.
۱۹۹۹: ویروس «ملیسا» از طریق اجرا نمودن ماکرویی که در اسناد ضمیمه شده به نامههای الکترونیکی موجود بود، صدمه زدن به سیستمها را آغاز نمود. این ویروس همچنین برای گسترش خود از دفترچه آدرس نرمافزار Outlook استفاده میکرد و ضمیمههای آلوده را برای ۵۰ نفر دیگر ارسال مینمود. ویروس «ملیسا» سریعتر از تمامی ویروسهای قبلی منتشر گردید. در این سال همچنین ویروس Corner اولین ویروسی که میتوانست فایلهای برنامه MS Project را آلوده سازد، نیز نوشته شد. علاوه براین، نوآوریهای دیگری هم در دنیای ویروسنویسان صورت گرفت که از بین آنها میتوان به نوشته شدن ویروس Tristate که اولین ویروس ماکروی چند برنامهای بود و میتوانست فایلهای سه برنامه از برنامههای مایکروسافت (ورد، اکسل و پاور پوینت) را آلوده کند و همچنین نوشته شدن کرم Bubbleboy اشاره نمود.
این کرم هم اولین کرمی بود که وقتی کاربر نامه ساده و بدون ضمیمهای را در نرمافزار Outlook Express باز و یا آن را پریویو مینمود، فعال میگردید. حتی بدون اینکه ضمیمهای به همراه نامه باشد، این کرم برای اثبات یک روش جدید نوشته شده بود و بعداً ویروس Kak از این روش بهره گرفت و به صورت گستردهای شایع شد.
۲۰۰۰: ویروس I Love You درست مانند ویروس «ملیسا» به وسیله نرمافزار Outlook در سراسر دنیا پخش گردید. اما این ویروس از نوع اسکریپت ویژوال بیسیک بود که به صورت ضمیمه نامه الکترونیکی ارسال میشد. ویروس I Love You فایلهای کاربر را پاک میکرد و حتی به برخی از فایلهای تصویری و موسیقی نیز رحم نمیکرد. علاوه بر این، ویروس اسم کاربر و رمز عبور وی را میدزدید و برای نویسندهاش میفرستاد.
در این سال همچنین ویروسهای Resume (که شبیه ویروس «ملیسا» بود) و Stages (که از روش پسوند دروغین بهره میگرفت) نیز ظهور کردند. در ماه ژوئن این سال و در کشور اسپانیا کرم Timofonica از نوع اسکریپت ویژوال بیسیک اولین حمله به سیستمهای مخابراتی را آغاز نمود و در ماه نوامبر نیز اولین ویروس نوشته شده به زبان PHP ظاهر شد، این ویروس که Pirus نام گرفت، خودش را به فایلهای PHP , HTML اضافه مینمود.
۲۰۰۱: ویروس Anna Kournikova در پوشش تصویر ستاره تنیس، «آنا کورنیکووا» و با روش انتشاری مشابه ویروسهای «ملیسا» و «I love You» ظاهر شد. در ماه می این سال هم ویروس Home Page به حدود ده هزار نفر از کاربران نرمافزار Outlook آسیب رساند. در ماه جولای و آگوست نیز کرمهای CodeRed I ، Code Red II به شبکههای کامپیوتری حمله نمودند.
تعداد کامپیوترهای آلوده حدود هفتصد هزار دستگاه و خسارت وارده به سیستمها بالغ بر دو میلیارد دلار برآورد گردید.
حادثه مهم دیگری که در این سال به وقوع پیوست، نوشته شدن ویروس Winux یا Lindose در کشور جمهوری چک توسط Benny از اعضای گروه ۲۹A بود که قابلیت آلودهسازی هر دو سیستم عامل ویندوز و لینوکس را با هم داشت.
در این سال همچنین ویروس LogoLogic-A و ویروس PeachyPDF-A (اولین ویروسی که برای پخش شدن از نرمافزار کمپانی Adobe ویژه فایلهای PDF استفاده میکرد) نیز پا به عرصه حیات گذاشتند. ولی بدون شک اهمیت هیچ یک از این ویروسها به اندازه کرم Nimda نبود، این کرم که در ماه سپتامبر ظاهر شد، از تکنیکهای برتر سایر ویروسهای مهم به صورت همزمان استفاده مینمود. بنابراین توانست تا بسیار سریع گسترش یابد.
از ویروسهای خطرناک و خبرساز دیگر این سال نیز میتوان به ویروسهای Sircam , BanTrans اشاره کرد.
۲۰۰۲: ابتدا در ماه ژانویه شاهد ظهور اولین ویروس آلوده کننده فایلهای با پسوند SWF بودیم که LFM-926 نام داشت. این ویروس یک اسکریپت دیباگ (که میتوانست یک فایل COM ساخته و به وسیله آن سایر فایلهای با پسوند SWF را آلوده نماید) رها میکرد. پس از آن کرم Donut به عنوان اولین کرمی که به سرویسهای NET. توجه داشت، توسط Benny نوشته شد و سپس در ماه مارچ اولین کرمی که مختص سرویسهای NET. بود وارد عرصه شد. این کرم توسط یک دختر جوان بلژیکی با نام مستعار Gigabite و به زبانC# نوشته شد. در ماه می این سال نیز Benjamin ظاهر شد. این ویروس از آن جهت مورد توجه قرار گرفت که برای گسترش از شبکه KaZaa peer-to-peer استفاده مینمود.
در ماه ژوئن ویروس Perrun برای اثبات فرضیه «امکان آلودهسازی فایلهای تصویری با پسوند JPEG توسط ویروسها»، نوشته شد که این مسأله تا قبل از این غیر ممکن مینمود. در این ماه کرم Scalper که وب سرورهای Apache را مورد حمله قرار میداد و از آنها برای طغیان شبکه سوء استفاده میکرد نیز شناسایی گردید.
– 1-1تعریف ویروس
به برنامههای رایانهای که به منظور تخریب ویا سوءاستفاده از ساختار یک رایانه نوشته شود،ویروس رایانهای میگویند. ویروس رایانهای عبارتی است برای یک برنامه ناخواسته مخرب که میتواند روی رایانههامنتشرواجراگردد.
.معمولاًویروسهاتوسط برنامهنویسان برای مقاصد گوناگون نوشته میشوند. اهدافی چون شهرت،انتقام، ایجاد خسارت و یا اهداف اقتصادی میتوانند باعث ایجاد انگیزه در نوشتن ویروس کامپیوتری شوند. برخی از ویروسها بسیار مخرب هستند و برخی تنها جنبه تبلیغاتی دارند.
علت نامگذاری این برنامهها به ویروس به دلیل شباهت نحوه فعالیت آنها با ویروسها در دنیای حقیقی است. ویروس رایانهای را میتوان برنامهای تعریف نمود که میتوان خودش را با استفاده از یک میزبان تکثیر نماید. بنابراین تعریف اگر برنامهای وجود داشته باشد که دارای آثار تخریبی باشد ولی امکان تکثیر نداشته باشد،نمیتوان آن را ویروس نامید.
معمولاً کاربران کامپیوتر به ویژه آنهایی که اطلاعات تخصصی کمتری درباره کامپیوتر دارند،ویروسها را برنامههایی هوشمندوخطرناک میدانند که خود به خود اجرا و تکثیر شده و آثار تخریبی زیادی دارند که باعث از دست رفتن اطلاعات و گاه خراب شدن کامپیوتر میگردند در حالی که طبق آمار تنها پنج درصد ویروسها دارای آثار تخریبی بوده وبقیه صرفاً تکثیر میشوند. بنابراین ویروسهای رایانهای از جنس برنامههای معمولی هستند که توسط ویروسنویسان نوشته شده و سپس به طور ناگهانی توسط یک فایل اجرایی و یا جا گرفتن در ناحیه سیستمی دیسک،فایلها و یا کامپیوترهای دیگر را آلوده میکنند. در این حال پس از اجرای فایل آلوده به ویروس و یا دسترسی به یک دیسک آلوده توسط کاربر دوم، ویروس به صورت مخفی از نسخهای خودش را تولید کرده و به برنامه های دیگر میچسباند و به این ترتیب داستان زندگی ویروس آغاز میشودوهر یک از برنامهها و یا دیسکهای حاوی ویروس، پس ازانتقال به کامپیوترهای دیگر باعث تکثیر نسخههایی از ویروس وآلوده شدن دیگر فایلها و دیسکها میشوند.
بنابراین پس از اندک زمانی در کامپیوترهای موجود در یک کشور و یا حتی در سراسر دنیا منتشر میشوند.از آنجا که ویروسها به طور مخفیانه عمل میکنند، تا زمانی که کشف نشده وامکان پاکسازی آنها فراهم نگردیده باشد، برنامههای بسیاری را آلوده میکنند و از این رو یافتن سازنده و یا منشأ اصلی ویروس مشکل است.
ویروسها هر روز در اینترنت، بیشتروبیشتر میشوند. ولی تعداد شرکتهای آنتی ویروس ثابت است. پس ما باید برای حفاظت از سیستم خود دست به کار شویم. دراین سلسله مقالات سعی داریم که نحوه مقابله با ویروسهاوهمین طور بیوگرافی ویروسهاونحوه مقابله با هر ویروس را آموزش بدهیم.
از نظر مردم عادی به برنامهای که در سیستم عامل اختلالات ایجاد کندویروس است ولی باید بدانید که خود ویروسها بنا به کارها و امکاناتی که دارند تقسیمبندی میشوند.ویروسها مثل سایر برنامهها هستند.کسانیکه ویروس رامینویسندهم ازهمین برنامههای عادی برنامهنویسی استفاده میکند.این برنامهها دقیقاً مثل چاقو میماند که هم میشود استفاده درست کرد هم نادرست.
– 2-1تاریخچه ورود ویروس
۱۹۴۹:
Home
برای اولین بار تئوری برنامههایی که خودشان را جایگزین مینمایند مطرح گردید.
۱۹۸۱: ویروسهای Apple 1 , Apple 2 , Apple 3 از اولین ویروسهایی بودند که پا به عرصه عمومی نهادند.این ویروسها توسط کمپانی Texas A & M برای جلوگیری از کپیهای غیر مجاز بازیهای کامپیوتری نوشته و سپس شایع شدند. این ویروسها ویژه سیستم عامل Apple II بودند.
۱۹۸۳: فرد کوهن (Fred Cohen) زمانی که روی رساله دکترایش کار میکرد، رسماً یک ویروس کامپیوتری را چنین تعریف نمود: «یک برنامه کامپیوتری که میتواند روی سایر برنامههای کامپیوتری از طریق تغییر دادن آنها به روشی (شاید) مانند کپی کردن خودش روی آنها، تأثیر بگذارد».
۱۹۸۶: دو برادر برنامهنویس پاکستانی به نامهای «بسیط» و «امجد» کد قابل اجرای موجود در بوت سکتور یک فلاپی دیسک را با خودشان (که برای آلوده نمودن فلاپی دیسکهای ۳۶۰KB نوشته بودند) جایگزین کردند. تمام فلاپیهای آلوده دارای برچسب «Brain» بودند.بنابراین، این ویروس «Brain» یا «مغز پاکستانی» نام گرفت. همزمان در کشور اتریش برنامهنویسی به نام رالف برگر «Ralf Burger» دریافت که یک برنامه میتواند از طریق چسباندن خودش به انتهای یک برنامه دیگر تکثیر شود،او با استفاده از این ایده برنامهای به نام Virdem نوشت که پدیده فوق را شبیهسازی مینمود. پس از آن برگر Virdem را در کنفرانسی به همه معرفی نمود. برگر همچنین کتابی درباره ویروسهای کامپیوتری نوشت ودرآن سورس ویروس به نام Vienna را چاپ کرد که این مسأله بعداً باعث سوءاستفاده بسیاری از افراد گردید.
۱۹۸۷: یک برنامهنویس آلمانی ویروسی به نام Cascade نوشت.این ویروس، اولین ویروسی بود که روش رمز کردن (Encryption) را به کار میبرد. در این روش بیشتر کد ویروس به غیر از چند بایت از آن به صورت رمز شده در میآید و از آن چند بایت بعداً برای رمزگشایی بقیه کد ویروس استفاده میشود. در این صورت تشخیص ویروس برای آنتی ویروسها بسیار مشکلتر میباشد و دیگر رشته تشخیص ویروس (که در آنتی ویروسها به کار میرود) به چند بایت محدود نمیشود.
بعدها برنامهنویسی به نام مارک واشبرن «Mark Washburn» با استفاده از این ایده و سورس ویروس Vienna اولین ویروس هزار چهره (Polymorphic) به نام «1260» را نوشت.
۱۹۸۸: ویروس Jerusalem منتشر شدوبه یکی از شایعترین ویروسها تبدیل گشت.این ویروس درروزهای جمعهای که مصادف با سیزدهم هر ماه بودند فعال میشدوضمن آلوده نمودن فایلهای Com , Exe، هر برنامهای که در آن روز اجرا میشد را نیز پاک مینمود.
۱۹۸۹: در ماه مارچ مهمترین موضوع ویروسی، خبری بود که حکایت از فعال شدن ویروسی به نام Datacrime در ماه آوریل داشت.اما پس از بررسی سورس کد ویروس معلوم شد که این ویروس در هر تاریخی پس از روز سیزدهم اکتبر فعال شده واقدام به فرمت کردن سیلندر صفر هارد دیسک مینماید. بدین ترتیب کاربران تمامی محتوای هارد دیسکشان را از دست میدهند. ویروس Datacrime به احتمال زیاد در کشور هلند نوشته شده بود ولی آمریکاییها اسم آن را ویروس Columbus Day گذاشتندواعتقاد داشتند که توسط تروریستهای نروژی نوشته شده است. در این سال این ویروس علیرغم سر و صدای زیادش، خسارتهای چندانی به بار نیاورد. در این سال همچنین ویروسنویسان بلغاری و روسی وارد عرصه ویروسنویسی شدند.
۱۹۹۰: مارک واشبرن «Mark Washburn» ابتدا ویروس هزار چهره ۱۲۶۰ و سپس بر همان اساس ویروسهای V2P1 , V2P2 V2P6 را نوشت وسورس کد آنها را منتشر نمود، هر چند که بعداً ویروسنویسان این کدها را به کار نبردند و حتی این ویروسها خطر چندانی هم نداشتند ولی ایده موجود در آنها الهامبخش بسیاری از ویروسنویسان شد.
از طرف دیگر در بلغارستان ویروسنویس ماهری با نام مستعار Dark Avenger چند ویروس خطرناک به نامهای DarkAvernger- 1800 , Number of the Beast , Nomenklaturaرانوشت. ویروسهای وی دارای دو ویژگی مهم«آلودهسازی سریع» و «صدمه زدن زیرکانه» بودند. Dark Avenger به صورت فعالانهای از طریق آلوده نمودن برنامههای Shareware وارسال آنهااقدام به پخش ویروسهایش نیز مینمود. همچنین در این سال کمپانی Symantec نیز آنتی ویروس Norton را به بازار عرضه نمود.
۱۹۹۱: سر و کله ویروس Tequila از کشور سوئیس پیدا شد. این ویروس، ویروس هزار چهره کاملتری بود که پا به عرصه عمومی گذاشت و بسیار شایع شد. پس از آن نوبت انتشار ویروس هزار چهره دیگری به نام Amoeba از کشور مالت رسید. تشخیص ویروسهای هزارچهره به دلیل اینکه پس از هر بار آلودهسازی ظاهرشان را تغییر میدهند، برای اسکنرهای ویروس بسیار سختتر میباشد.
Dark Avenger هم درانتهای این سال موتور خود تغییر دهنده «MtE» را ابداع کرد که میتوانست چهار میلیارد شکل مختلف به خود بگیرد و با پیوند زدن آن به هر ویروسی، یک ویروس کاملاً چند شکلی پدید میآمد. وی سپس با استفاده از MtE ویروسهای Dedicated , Commander Bomber را به دو سبک کاملاً متفاوت نوشت.
۱۹۹۲: تعداد ویروسها به هزار و سیصد عدد رسید که در مقایسه با ماه دسامبر سال ۱۹۹۰ چهارصد و بیست درصد افزایش یافته بود. همچنین در این سال پیشبینی شد که خطر ناشی از انتشار ویروس «میکلآنژ» پنج میلیون کامپیوتر را تهدید به نابودی خواهد کرد، که البته این رقم در عمل به بیش از ده هزار تا نرسید. علاوه بر اینها ویروس هزار چهره جدیدی با نام Starship پا به میدان نهاد، نرمافزارهای تولید ویروس توسط دو ویروسنویس با نامهای مستعار Nowhere Man , Dark Angel نوشته شدندودرانگلستان نیز گروه ویروسنویسی ARCV تأسیس شد.
۱۹۹۳-۱۹۹۴: گروه ویروسنویسی جدیدی به نام Tridend در کشور هلند فعالیت خود را آغاز نمود و موتور جدیدی به نام TPE را عرضه کرد، سپس اعضای آن با استفاده از انواع مختلف TPE، ویروسهای، Girafe Cruncher، Bosnia را نوشتند. در آمریکا هم Dark Angel به کمک موتور ابداعیاش موسوم به DAME ویروس Trigger را نوشت.
۱۹۹۵: Concept اولین ویروس ماکرو، نوشته شد. این ویروس اسناد نرمافزار Microsoft Word را مورد حمله قرار میداد.
۱۹۹۶: در استرالیا گروهی از ویروسنویسان به نام VLAD اولین ویروس ویژه سیستم عامل ویندوز موسوم به Bonz و همچنین اولین ویروس سیستم عامل لینوکس موسوم به Staog را نوشتند. علاوه بر اینها اولین ویروس ماکروی نرمافزار Microsoft Excel به نام Laroux نیز در این سال نوشته شد.
ویروس Strange Brew، اولین ویروسی که فایلهای جاوا را آلوده میکرد، نوشته شد. این ویروس با کپی کردن خودش در میان کد فایلهای Class و عوض نمودن نقطه شروع اجرای این فایلها با نقطه شروع کد ویروسی اقدام به تغییر دادن فایلهای Class مینمود. همچنین Back Orifice اولین اسب تراوایی که امکان دسترسی از راه دور به سایر سیستمها را در اینترنت فراهم مینمود، نوشته شد و کمکم مقدمات ظهور ویروسهای ماکروی نرمافزار Microsoft Access نیز فراهم میگردید.
۱۹۹۹: ویروس «ملیسا» از طریق اجرا نمودن ماکرویی که در اسناد ضمیمه شده به نامههای الکترونیکی موجود بود، صدمه زدن به سیستمها را آغاز نمود. این ویروس همچنین برای گسترش خود از دفترچه آدرس نرمافزار Outlook استفاده میکرد و ضمیمههای آلوده را برای ۵۰ نفر دیگر ارسال مینمود. ویروس «ملیسا» سریعتر از تمامی ویروسهای قبلی منتشر گردید. در این سال همچنین ویروس Corner اولین ویروسی که میتوانست فایلهای برنامه MS Project را آلوده سازد، نیز نوشته شد. علاوه براین، نوآوریهای دیگری هم در دنیای ویروسنویسان صورت گرفت که از بین آنها میتوان به نوشته شدن ویروس Tristate که اولین ویروس ماکروی چند برنامهای بود و میتوانست فایلهای سه برنامه از برنامههای مایکروسافت (ورد، اکسل و پاور پوینت) را آلوده کند و همچنین نوشته شدن کرم Bubbleboy اشاره نمود.
این کرم هم اولین کرمی بود که وقتی کاربر نامه ساده و بدون ضمیمهای را در نرمافزار Outlook Express باز و یا آن را پریویو مینمود، فعال میگردید. حتی بدون اینکه ضمیمهای به همراه نامه باشد، این کرم برای اثبات یک روش جدید نوشته شده بود و بعداً ویروس Kak از این روش بهره گرفت و به صورت گستردهای شایع شد.
۲۰۰۰: ویروس I Love You درست مانند ویروس «ملیسا» به وسیله نرمافزار Outlook در سراسر دنیا پخش گردید. اما این ویروس از نوع اسکریپت ویژوال بیسیک بود که به صورت ضمیمه نامه الکترونیکی ارسال میشد. ویروس I Love You فایلهای کاربر را پاک میکرد و حتی به برخی از فایلهای تصویری و موسیقی نیز رحم نمیکرد. علاوه بر این، ویروس اسم کاربر و رمز عبور وی را میدزدید و برای نویسندهاش میفرستاد.
در این سال همچنین ویروسهای Resume (که شبیه ویروس «ملیسا» بود) و Stages (که از روش پسوند دروغین بهره میگرفت) نیز ظهور کردند. در ماه ژوئن این سال و در کشور اسپانیا کرم Timofonica از نوع اسکریپت ویژوال بیسیک اولین حمله به سیستمهای مخابراتی را آغاز نمود و در ماه نوامبر نیز اولین ویروس نوشته شده به زبان PHP ظاهر شد، این ویروس که Pirus نام گرفت، خودش را به فایلهای PHP , HTML اضافه مینمود.
۲۰۰۱: ویروس Anna Kournikova در پوشش تصویر ستاره تنیس، «آنا کورنیکووا» و با روش انتشاری مشابه ویروسهای «ملیسا» و «I love You» ظاهر شد. در ماه می این سال هم ویروس Home Page به حدود ده هزار نفر از کاربران نرمافزار Outlook آسیب رساند. در ماه جولای و آگوست نیز کرمهای CodeRed I ، Code Red II به شبکههای کامپیوتری حمله نمودند.
تعداد کامپیوترهای آلوده حدود هفتصد هزار دستگاه و خسارت وارده به سیستمها بالغ بر دو میلیارد دلار برآورد گردید.
حادثه مهم دیگری که در این سال به وقوع پیوست، نوشته شدن ویروس Winux یا Lindose در کشور جمهوری چک توسط Benny از اعضای گروه ۲۹A بود که قابلیت آلودهسازی هر دو سیستم عامل ویندوز و لینوکس را با هم داشت.
در این سال همچنین ویروس LogoLogic-A و ویروس PeachyPDF-A (اولین ویروسی که برای پخش شدن از نرمافزار کمپانی Adobe ویژه فایلهای PDF استفاده میکرد) نیز پا به عرصه حیات گذاشتند. ولی بدون شک اهمیت هیچ یک از این ویروسها به اندازه کرم Nimda نبود، این کرم که در ماه سپتامبر ظاهر شد، از تکنیکهای برتر سایر ویروسهای مهم به صورت همزمان استفاده مینمود. بنابراین توانست تا بسیار سریع گسترش یابد.
از ویروسهای خطرناک و خبرساز دیگر این سال نیز میتوان به ویروسهای Sircam , BanTrans اشاره کرد.
۲۰۰۲: ابتدا در ماه ژانویه شاهد ظهور اولین ویروس آلوده کننده فایلهای با پسوند SWF بودیم که LFM-926 نام داشت. این ویروس یک اسکریپت دیباگ (که میتوانست یک فایل COM ساخته و به وسیله آن سایر فایلهای با پسوند SWF را آلوده نماید) رها میکرد. پس از آن کرم Donut به عنوان اولین کرمی که به سرویسهای NET. توجه داشت، توسط Benny نوشته شد و سپس در ماه مارچ اولین کرمی که مختص سرویسهای NET. بود وارد عرصه شد. این کرم توسط یک دختر جوان بلژیکی با نام مستعار Gigabite و به زبانC# نوشته شد. در ماه می این سال نیز Benjamin ظاهر شد. این ویروس از آن جهت مورد توجه قرار گرفت که برای گسترش از شبکه KaZaa peer-to-peer استفاده مینمود.
در ماه ژوئن ویروس Perrun برای اثبات فرضیه «امکان آلودهسازی فایلهای تصویری با پسوند JPEG توسط ویروسها»، نوشته شد که این مسأله تا قبل از این غیر ممکن مینمود. در این ماه کرم Scalper که وب سرورهای Apache را مورد حمله قرار میداد و از آنها برای طغیان شبکه سوء استفاده میکرد نیز شناسایی گردید.
نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -
ادامه مطلب + دانلود...
764
بازدید
اسم آن بزرگوار محمد است و کنیه مشهور او ابا جعفر الثانی و ابن الرضا، و لقب مشهور ایشان جواد و تقی است.
عمر مبارک ایشان بیست و پنج سال است و پس از زهرای مرضیه کسی در میان اهل بیت دیده نمی شود که عمری چنین کوتاه داشته باشد. تولد آن بزرگوار شب جمعه دهم ماه رجب سال ۱۹۵هجری در مدینه واقع شد و شهادت آن بزرگوار به دستور معتصم عباسی(برادر مأمون الرشید) به دست ام الفضل زن امام جواد و دختر مأمون عباسی در آخر ذی القعده سال ۲۲۰هجری واقع شد. مدت امامت او تقریباً هفده سال است، زیرا هشت ساله بود که پدر بزرگوارش از دنیا رفت و آن حضرت به امامت رسید.
مأمون بعد از شهادت حضرت رضا(ع) به بغداد آمد و مقر حکومت خود را آنجا قرار داد و چون شنید که علمای بلاد به مدینه رفته اند آن بزرگوار را به امامت پذیرفته اند، بهراس افتاد و حضرت جواد را به بغداد احضار کرد. مأمون از آن حضرت تجلیل کرد و دختر خود ام الفضل را به عقد ایشان درآورد.
امام جواد پس از مدتی با ام الفضل به قصد زیارت بیت الله الحرام به حجاز رفتند و پس از اعمال حج به مدینه برگشتند و تا مأمون زنده بود در مدینه بودند. بعد از مرگ مأمون برادرش معتصم به منصب خلافت نشست و چون از حضرت جواد و استقبال مردم از آن بزرگوار می ترسید، حضرت را جبراً به بغداد طلبید و طولی نکشید که حضرت جواد(ع) را شهید نمود.
عمر حضرت جواد گر چه کوتاه بود و غالباً در تبعید صرف شد، ولی باید گفت عمر پر برکتی بود. و کلینی رحمه الله در کافی از حضرت رضا نقل می کند فرموده اند: هذا المولود الّذی لم یولد مولود اعظم برکهً منه.
این مولود ـ حضرت جواد ـ مولودی است که پر برکت تر از او زاییده نشده است.
از جمله امتیازهای امام جواد اظهار علم اهل بیت است و باید گفت شجاعی در میدان علم مثل او نیامده است.
در تاریخ آمده است که چون حضرت رضا(ع) از دنیا رفت عده ای از بزرگان و علما به مدینه آمدند و سی هزار مسئله در چند روز از حضرت جواد علیه السلام سؤال نمودند و حضرت جواد بدون تأمل و فکر جواب دادند.
و چون مأمون عباسی آن بزرگوار را به بغداد آورد و تصمیم گرفت برای خاموشی اعتراضها دخترش را به عقد ایشان درآورد، مجلسی با شکوهی ترتیب داد و در جلسه علما و بزرگان را دعوت کرد. یحیی بن اکثم یکی از علمای اهل تسنن و قاضی آن زمان، از حضرت سؤال کرد که اگر محرمی صیدی را بکشد حکم او چیست؟ حضرت جواد علیه السلام بلافاصله شقوق مختلفی فرمود که همه و من جمله یحیی بن اکثم مبهوت شدند. فرمودند: آن صید را در حرم کشته است یا در خارج حرم؟ عالم به حکم بوده یا جاهل؟ عمداً کشته یا نه؟ آن محرم عبد بوده یا آزاد؟ بالغ بوده یا نابالغ؟ کار اولش بوده یا قبلاً نیز صیدی کرده است؟ این صید از طیور بوده است یا نه؟ آن صید بزرگ بوده یا کوچک؟ آن کار در روز بوده یا در شب؟ محرم به احرام حج بوده یا محرم به احرام عمره؟ مأمون مجلس را متشنج دید. همه بخصوص یحیی بن اکثم مبهوت و مفتضح شده بودند. به حضرت جواد گفت که خطبه بخوانید. آن بزرگوار، ام الفضل را به پانصد درهم به عقد خود درآوردند. سپس مأمون از شقوق مسئله سؤال نمود و حضرت حکم کلیه شقوق را بیان نمود در آخر کار حضرت مسئله ای از یحیی بن اکثم پرسید، و شاید هم برای تفریح بود چون مجلس عقد و عروسی بود.
فرمود: آن چه زنی است که صبح بر مرد حرام و چون روز بلند شود بر او حلال می شود و چون ظهر می شود حرام می شود و عصر حلال و مغرب حرام و آخر شب حلال و پس از طلوع فجر حرام و بعد از طلوع فجر حلال می شود؟ یحیی بن اکثم گفت: نمی دانم، شما بگوید تا همه بدانیم. فرمودند: آن کنیزکی است که اول صبح اجنبی بوده است و چون روز بلند شد آن مرد کنیز را خرید و بر او حلال شد و ظهر او را آزاد کرد و بر او حرام شد و عصر او را به عقد خود درآورد و حلال شد و چون مغرب شد ظهار کرد و به واسطه ظهار بر او حرام شد و نصف شب کفاره ظهار داد و حلال شد و آخر شب او را طلاق داد و حرام شد و چون طلوع شد رجوع کرد و او را برای خود تحلیل نمود.
گرچه این گونه مسائل شایسته مقام مقدس حضرت جواد نیست
ولی چونکه با کودک سرو کارت فتاد آن زبان کودکی باید گشاد
از این جهت می بینیم که در تشقیق مسئله و یا در جواب این مسئله صدای احسنت احسنت از مجلس بلند می شود. مأمون می گفت: حضرت جواد گر چه کوچک است لکن این اهل بیت کوچکی و بزرگی ندارند، او می تواند حرف خود را به کرسی بنشاند.
مسئله سومی که جلو آمد مسئله دزد است که در زمان معتصم واقع شده بود.
چون حضرت جواد(ع) را جبراً دفعه دوم به بغداد آوردند ـ و باید گفت که حضرت را برای شهادت آوردند و منتظر وقت بودند ـ معتصم به آن حضرت خیلی احترام گذارد. روزی که بسیاری از علما و بزرگان و اشراف در مجلس بودند دزدی را آوردند که به دزدی اقرار کرد و باید بر او حدّ جاری می شد. معتصم پرسید: دست از کجا باید بریده شود؟ ابن ابی داوود که قاضی و از علمای بزرگ آن زمان بودگفت از مچ، و به آیه تیمّم تمسک کرد. و دیگران گفتند از مرفق و به آیه وضوء تمسک کردند و اختلاف بالا گرفت. معتصم رو کرد به حضرت جواد و از او جواب خواست. حضرت فرمودند: از آخر انگشتها باید قطع کرد و به آیه شریفه المساجدلله جاهای سجده برای خدا است تمسک کردند و فرمودند آنچه برای خدا است نباید قطع کرد. صدای تحسین از مجلس بلند شد و به فتوای حضرت جواد عمل کردند.
نباید فراموش کرد که جوادالائمه(ع) حکم خدا را فرموده است و برای تقریب ذهن عوامانه مجلس به آیه شریفه تمسک نموده اند. و الا تمسک به آیه شریفه از نظر دقت فقهی ناتمام است و در فقه ائمه علیهم السلام جاهای فراوانی دستور داده شده که مواضع سجده نیز قطع شود نظیر محارب که یک دست و یک پای او ـ از نظر قرآن شریف ـ قطع می شود و یا کشته و یا تبعید می شود و اگر دزد دفعه دوم دزدی کند پای او را قطع می کنند چنانچه اگر کسی دست یا پای کسی را قطع کند او را قصاص می کنند و دست یا پای او را قطع می کنند.
خلاصه سخن، حضرت جواد(ع) حکم خدا را فرمودند و چون آنان دلیل می خواستند نمی توانستند بفرمایند من مبیّن قرآنم و عالم به ما سوی الله می باشم. و احکام خداوند را می دانم. از این جهت برای اقناع آنان بود که به آیه شریفه تمسک فرمود و باید گفت حکمی که در این مجلس بیان شده است خالی از تقیه نبوده است.
ابن ابی داوود خود می گوید که به قدری جلسه بر من گران آمد که از خداوند طلب مرگ کردم. بالاخره نتوانستم صبر کنم و حسد خود را خاموش نمایم. پس از چند روز نزد معتصم آمدم و گفتم: می دانم جهنّمی می شوم ولی از نصیحت خلیفه چاره ای نیست. این مردی که بر فتوای او حکم کردی و فتوای ما را زیر پا گذاردی، مردم او را خلیفه می دانند و حمایت تو از او از میان بردن خلافت است. ابن ابی داوود می گوید معتصم متغیر و متنبه شد. می گویند یکی از علل قتل امام جواد همین سعایت بوده است.
اگر حسادت در انسان گل کند، اگر عالم خود را نساخته باشد، اگر یکی از صفات رذیله انسان را کنترل کند و زیر چتر خود درآورد انسان مهیا است دانسته به جهنم رود. چنانچه قرآن شریف به این مطلب تصریح دارد:
افرایت من اتّخذ الهه هواه و اضلّه الله علی علم [۱].
آیا ندیدی کسی را که هوی خود را خدای خود گرفته و خداوند دانسته زمینه ضلالت را فراهم می کند.
بشر اگر مهذّب نشد ابن ابی داوود می شود که نظیرش در تاریخ فراوان است.
باری، گر چه این شجاعت علمی ار امتیازات امام جواد (ع) است و نظیرش برای سایر ائمه اتفاق نیفتاده است، ولی این گونه مسائل که برخی از آنها گذشت با مقام مقدس علمی امام جواد سازگار نیست. مقام علمی امام جواد را بهتر است از زبان خودش بشنویم.
در مشارق الانوار منقول است که چون حضرت رضا(ع) به شهادت رسید حضرت جواد الائمه(ع) به مسجد رسول الله آمد، منبر رفت و چنین فرمود:
انا محمّد بن علیّ الرّضا انا الجواد انا العالم بانساب النّاس فی الاصلاب انا اعلم بسرائر کم وظواهرکم و ما انتم سائرون الیه . علم منحنا من قبل خلق و بعد فناء السموات والارضین و لولا تظاهر اهل الباطل و دولهاهل الضلال و شوب اهل الشّکّ لقلت قولاً تعجب منه یده والآخرون ثمّ وضع یده الشّریفه علی فیه و قال یا محمّد اصمت کما اصمت آباوک من قبل.
عمر مبارک ایشان بیست و پنج سال است و پس از زهرای مرضیه کسی در میان اهل بیت دیده نمی شود که عمری چنین کوتاه داشته باشد. تولد آن بزرگوار شب جمعه دهم ماه رجب سال ۱۹۵هجری در مدینه واقع شد و شهادت آن بزرگوار به دستور معتصم عباسی(برادر مأمون الرشید) به دست ام الفضل زن امام جواد و دختر مأمون عباسی در آخر ذی القعده سال ۲۲۰هجری واقع شد. مدت امامت او تقریباً هفده سال است، زیرا هشت ساله بود که پدر بزرگوارش از دنیا رفت و آن حضرت به امامت رسید.
مأمون بعد از شهادت حضرت رضا(ع) به بغداد آمد و مقر حکومت خود را آنجا قرار داد و چون شنید که علمای بلاد به مدینه رفته اند آن بزرگوار را به امامت پذیرفته اند، بهراس افتاد و حضرت جواد را به بغداد احضار کرد. مأمون از آن حضرت تجلیل کرد و دختر خود ام الفضل را به عقد ایشان درآورد.
امام جواد پس از مدتی با ام الفضل به قصد زیارت بیت الله الحرام به حجاز رفتند و پس از اعمال حج به مدینه برگشتند و تا مأمون زنده بود در مدینه بودند. بعد از مرگ مأمون برادرش معتصم به منصب خلافت نشست و چون از حضرت جواد و استقبال مردم از آن بزرگوار می ترسید، حضرت را جبراً به بغداد طلبید و طولی نکشید که حضرت جواد(ع) را شهید نمود.
عمر حضرت جواد گر چه کوتاه بود و غالباً در تبعید صرف شد، ولی باید گفت عمر پر برکتی بود. و کلینی رحمه الله در کافی از حضرت رضا نقل می کند فرموده اند: هذا المولود الّذی لم یولد مولود اعظم برکهً منه.
این مولود ـ حضرت جواد ـ مولودی است که پر برکت تر از او زاییده نشده است.
از جمله امتیازهای امام جواد اظهار علم اهل بیت است و باید گفت شجاعی در میدان علم مثل او نیامده است.
در تاریخ آمده است که چون حضرت رضا(ع) از دنیا رفت عده ای از بزرگان و علما به مدینه آمدند و سی هزار مسئله در چند روز از حضرت جواد علیه السلام سؤال نمودند و حضرت جواد بدون تأمل و فکر جواب دادند.
و چون مأمون عباسی آن بزرگوار را به بغداد آورد و تصمیم گرفت برای خاموشی اعتراضها دخترش را به عقد ایشان درآورد، مجلسی با شکوهی ترتیب داد و در جلسه علما و بزرگان را دعوت کرد. یحیی بن اکثم یکی از علمای اهل تسنن و قاضی آن زمان، از حضرت سؤال کرد که اگر محرمی صیدی را بکشد حکم او چیست؟ حضرت جواد علیه السلام بلافاصله شقوق مختلفی فرمود که همه و من جمله یحیی بن اکثم مبهوت شدند. فرمودند: آن صید را در حرم کشته است یا در خارج حرم؟ عالم به حکم بوده یا جاهل؟ عمداً کشته یا نه؟ آن محرم عبد بوده یا آزاد؟ بالغ بوده یا نابالغ؟ کار اولش بوده یا قبلاً نیز صیدی کرده است؟ این صید از طیور بوده است یا نه؟ آن صید بزرگ بوده یا کوچک؟ آن کار در روز بوده یا در شب؟ محرم به احرام حج بوده یا محرم به احرام عمره؟ مأمون مجلس را متشنج دید. همه بخصوص یحیی بن اکثم مبهوت و مفتضح شده بودند. به حضرت جواد گفت که خطبه بخوانید. آن بزرگوار، ام الفضل را به پانصد درهم به عقد خود درآوردند. سپس مأمون از شقوق مسئله سؤال نمود و حضرت حکم کلیه شقوق را بیان نمود در آخر کار حضرت مسئله ای از یحیی بن اکثم پرسید، و شاید هم برای تفریح بود چون مجلس عقد و عروسی بود.
فرمود: آن چه زنی است که صبح بر مرد حرام و چون روز بلند شود بر او حلال می شود و چون ظهر می شود حرام می شود و عصر حلال و مغرب حرام و آخر شب حلال و پس از طلوع فجر حرام و بعد از طلوع فجر حلال می شود؟ یحیی بن اکثم گفت: نمی دانم، شما بگوید تا همه بدانیم. فرمودند: آن کنیزکی است که اول صبح اجنبی بوده است و چون روز بلند شد آن مرد کنیز را خرید و بر او حلال شد و ظهر او را آزاد کرد و بر او حرام شد و عصر او را به عقد خود درآورد و حلال شد و چون مغرب شد ظهار کرد و به واسطه ظهار بر او حرام شد و نصف شب کفاره ظهار داد و حلال شد و آخر شب او را طلاق داد و حرام شد و چون طلوع شد رجوع کرد و او را برای خود تحلیل نمود.
گرچه این گونه مسائل شایسته مقام مقدس حضرت جواد نیست
ولی چونکه با کودک سرو کارت فتاد آن زبان کودکی باید گشاد
از این جهت می بینیم که در تشقیق مسئله و یا در جواب این مسئله صدای احسنت احسنت از مجلس بلند می شود. مأمون می گفت: حضرت جواد گر چه کوچک است لکن این اهل بیت کوچکی و بزرگی ندارند، او می تواند حرف خود را به کرسی بنشاند.
مسئله سومی که جلو آمد مسئله دزد است که در زمان معتصم واقع شده بود.
چون حضرت جواد(ع) را جبراً دفعه دوم به بغداد آوردند ـ و باید گفت که حضرت را برای شهادت آوردند و منتظر وقت بودند ـ معتصم به آن حضرت خیلی احترام گذارد. روزی که بسیاری از علما و بزرگان و اشراف در مجلس بودند دزدی را آوردند که به دزدی اقرار کرد و باید بر او حدّ جاری می شد. معتصم پرسید: دست از کجا باید بریده شود؟ ابن ابی داوود که قاضی و از علمای بزرگ آن زمان بودگفت از مچ، و به آیه تیمّم تمسک کرد. و دیگران گفتند از مرفق و به آیه وضوء تمسک کردند و اختلاف بالا گرفت. معتصم رو کرد به حضرت جواد و از او جواب خواست. حضرت فرمودند: از آخر انگشتها باید قطع کرد و به آیه شریفه المساجدلله جاهای سجده برای خدا است تمسک کردند و فرمودند آنچه برای خدا است نباید قطع کرد. صدای تحسین از مجلس بلند شد و به فتوای حضرت جواد عمل کردند.
نباید فراموش کرد که جوادالائمه(ع) حکم خدا را فرموده است و برای تقریب ذهن عوامانه مجلس به آیه شریفه تمسک نموده اند. و الا تمسک به آیه شریفه از نظر دقت فقهی ناتمام است و در فقه ائمه علیهم السلام جاهای فراوانی دستور داده شده که مواضع سجده نیز قطع شود نظیر محارب که یک دست و یک پای او ـ از نظر قرآن شریف ـ قطع می شود و یا کشته و یا تبعید می شود و اگر دزد دفعه دوم دزدی کند پای او را قطع می کنند چنانچه اگر کسی دست یا پای کسی را قطع کند او را قصاص می کنند و دست یا پای او را قطع می کنند.
خلاصه سخن، حضرت جواد(ع) حکم خدا را فرمودند و چون آنان دلیل می خواستند نمی توانستند بفرمایند من مبیّن قرآنم و عالم به ما سوی الله می باشم. و احکام خداوند را می دانم. از این جهت برای اقناع آنان بود که به آیه شریفه تمسک فرمود و باید گفت حکمی که در این مجلس بیان شده است خالی از تقیه نبوده است.
ابن ابی داوود خود می گوید که به قدری جلسه بر من گران آمد که از خداوند طلب مرگ کردم. بالاخره نتوانستم صبر کنم و حسد خود را خاموش نمایم. پس از چند روز نزد معتصم آمدم و گفتم: می دانم جهنّمی می شوم ولی از نصیحت خلیفه چاره ای نیست. این مردی که بر فتوای او حکم کردی و فتوای ما را زیر پا گذاردی، مردم او را خلیفه می دانند و حمایت تو از او از میان بردن خلافت است. ابن ابی داوود می گوید معتصم متغیر و متنبه شد. می گویند یکی از علل قتل امام جواد همین سعایت بوده است.
اگر حسادت در انسان گل کند، اگر عالم خود را نساخته باشد، اگر یکی از صفات رذیله انسان را کنترل کند و زیر چتر خود درآورد انسان مهیا است دانسته به جهنم رود. چنانچه قرآن شریف به این مطلب تصریح دارد:
افرایت من اتّخذ الهه هواه و اضلّه الله علی علم [۱].
آیا ندیدی کسی را که هوی خود را خدای خود گرفته و خداوند دانسته زمینه ضلالت را فراهم می کند.
بشر اگر مهذّب نشد ابن ابی داوود می شود که نظیرش در تاریخ فراوان است.
باری، گر چه این شجاعت علمی ار امتیازات امام جواد (ع) است و نظیرش برای سایر ائمه اتفاق نیفتاده است، ولی این گونه مسائل که برخی از آنها گذشت با مقام مقدس علمی امام جواد سازگار نیست. مقام علمی امام جواد را بهتر است از زبان خودش بشنویم.
در مشارق الانوار منقول است که چون حضرت رضا(ع) به شهادت رسید حضرت جواد الائمه(ع) به مسجد رسول الله آمد، منبر رفت و چنین فرمود:
انا محمّد بن علیّ الرّضا انا الجواد انا العالم بانساب النّاس فی الاصلاب انا اعلم بسرائر کم وظواهرکم و ما انتم سائرون الیه . علم منحنا من قبل خلق و بعد فناء السموات والارضین و لولا تظاهر اهل الباطل و دولهاهل الضلال و شوب اهل الشّکّ لقلت قولاً تعجب منه یده والآخرون ثمّ وضع یده الشّریفه علی فیه و قال یا محمّد اصمت کما اصمت آباوک من قبل.
نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -
ادامه مطلب + دانلود...
550
بازدید
تارخ-باستان
نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -
ادامه مطلب + دانلود...
1,543
بازدید
512
بازدید