جستجو در تک بوک با گوگل!

تابعيت پايگاه تك بوك از قوانين جمهوري اسلامي ايران

دانلود کتاب زنان دربار به روایت اسناد

18,049

بازدید

دانلود کتاب زنان دربار به روایت اسناد ۴٫۱۶/۵ (۸۳٫۲۴%) ۳۷ امتیازs

دانلود کتاب زنان دربار به روایت اسناد

دانلود کتاب زنان دربار به روایت اسناد

دانلود کتاب زنان دربار به روایت اسناد

سخن ناشر : «فریده دیبا مادر فرح بعد از ازدواج فرح با محمدرضا پهلوی در سال ۱۳۳۸ به همراه دخترش به دربار پهلوی راه یافت. و عنوان زن دربار پهلوی را گرفت و در یکی از کاخ‌ها سکونت یافت. او قبل از راهیابی به دربار زندگی مرارت‌باری را سپری کرده بود؛ اما در موقعیت جدید، به زودی گذشته را فراموش کرد و روش اشرافی و مسرفانه‌ای را که غرق در فساد و بی‌بندوباری و هزینه‌های افسارگسیخته بود، در پیش گرفت.»



نويسنده / مترجم : مرکز اسناد تاریخی
زبان کتاب : فارسی
حجم کتاب : 10.6 مگابایت
نوع فايل : PDF
تعداد صفحه : 377

 ادامه مطلب + دانلود...

ناگفته های خاندان پهلوی

7,406

بازدید

ناگفته های خاندان پهلوی ۴٫۲۲/۵ (۸۴٫۳۵%) ۲۳ امتیازs
 ثریا اسفندیاری همسر دوم محمدرضا در کتاب خاطراتش که بارها تجدید چاپ شده است،

پیرامون رویدادهایی که در کاخ سعدآباد شخصاً شاهد و ناظر بوده است می نویسد:

 محمدرضا چون وارث تاج و تخت پدرش بود طبیعتاً انتظار داشت همه او را نفر اول سعد آباد بدانند،

اما اشرف که معتقد بود بر اثر اشتباه طبیعت دختر به دنیا آمده و شایستگی او برای پادشاهی

بیشتر از برادرش محمدرضا است هیچکس را به رسمیت نمی شناخت و در تمام امور زندگی

ساکنان سعدآباد دخالت میکرد. من از خدمه قدیمی و با سابقه سعدآباد داستان های

شگفت انگیزی در مورد رویدادهای زشت و ناپسند سعدآباد شنیده ام.

 زهرا مشهدی که از زمان رضا شاه سرپرست خدمتکاران زن سعدآباد بود تعریف می کرد:

 در زمان رضاشاه هیچ یک از فرزندان او جرأت آوردن دوستان دختر و معشوقه های خود را به

سعدآباد نداشتند و فقط زن جوانی به نام فیروزه بود که رضا شاه شخصاً به عنوان معشوقه

محمدرضا انتخاب کرده و گاهی اوقات سر و کله اش در کاخ اختصاصی ولیعهد پیدا می شد.

اما اشرف که دختری با روحیه ای ستیزه جو بود، تنها فرزند رضاشاه بود که به خود جرأت می داد،

در کاخ خود میهمانی بر پا کرده و از جوانان ژیگولی آن زمان تهران پذیرایی کند!

 بطوریکه زهرا مشهدی تعریف می کرد اشرف سوابق بدی نزد رضاشاه داشت و یکبار پدرش او را

داخل اصطبل کاخ در وضعیت ناپسندی به اتفاق یکی از مربیان سوارکاری غافلگیر کرده بود.

 زهرا مشهدی می گفت: مرد قوی هیکلی به نام علیشاه مسؤول اصطبل بود که ضمن نگهداری

اسبان شاه، فرزندان رضاشاه را هم تعلیم سوارکاری می داد. بعدازظهرها اشرف و شمس به

اصطبل می رفتند تا اسبهای خود را بردارند و در محوطه وسیع کاخ سوارکاری کنند.

 علیشاه سبیل پرپشت و خشنی داشت و رضا شاه او را در سفر خرم آباد پیدا کرده و به

خاطر مهارتی که در تربیت اسب داشت و قادر به آموزش سوارکاری بود به تهران آورد.

 رضا شاه یک روز متوجه می شود اشرف وقت زیادی را در اصطبل می گذراند و رفت و

آمدهایش به اصطبل بیشتر از سایر فرزندانش است، چون ذاتاً آدم باهوش و کهنه سرباز دوره

دیده ای بود به این عمل اشرف مشکوک می شود و کشیک دخترش را می دهد و سرانجام

اشرف را که در آن موقع دختری دوازده- سیزده ساله بوده است در وضعیت نامناسبی همراه با

علیشاه به دام می اندازد…

 آن روز یک ظهر گرم تابستان در اواسط مرداد ماه بود. رضا شاه شخصاً آنقدر با شلاق سیمی

به سرد و صورت علیشاه ضربه زده بود که دیگر نای نفس کشیدن نداشت…

 بعد هم دستور داد علیشاه را بردند…. به کجا و چه بلایی سرش آوردند این را دیگر هیچ کس

نمی دانست…

 همانطور که از خاطرات ثریا معلوم می شود، گویا فساد اخلاقی در خاندان پهلوی موروثی بود

زیرا او در چند جای دیگر به فسادهای اخلاقی مادر محمدرضا (تاج الملوک) اشاراتی کرده است.

 بعد از گذر از اشرف البته او در سنین بالاتر نیز به فسادهای بدتر از این نوع نیز پرداخت و ذکر این

مورد صرفاً گوشه ای از مفاسد جنسی و اخلاقی او بود. در کاخ سعدآباد، ولیعهد جوان که پس

از احظار از سوییس، در طلب برآورده کردن خواسته های خود بود حضور داشت.

 محمدرضا در هرزه گردی بسیار تنوع طلب بود و علاقه داشت به هر یک از کاخ هایش که در نقاط

مختلف ایران و یا جهان می رود برنامه ای ابتکاری برایش ترتیب بدهند.

 * ماجرای کاخ رامسر

 شاه و خانواده اش تابستان ها برای اسکی روی آب و شنا به حاشیه دریای مازندران

(بیشتر نوشهر و رامسر) می رفتند.

 شاه در نوشهر یک ویلای مجلل در کنار ساحل و یک کاخ مجلل در رامسر داشت که

توسط پدرش، رضاشاه ساخته شده بود. کاخ رامسر یکسره از سنگ مرمر سفید ساخته شده بود،

و رضاشاه به قدری به این کاخ نفیس، که در کنار در ورودی آن دو مجسمه سنگی شیر پاسداری

می دادند، علاقه داشت که دستور داده بود در روزهای آفتابی روی آن را با چادر برزنتی بپوشانند

تا آفتاب رنگ سنگهای آن را نبرد.

 محمدرضا پس از طلاق گرفتن از ثریا اسفندیاری با هواپیما به رامسر می رفت و دراقامتگاه

افسانه ای خود به لهو و لعب می پرداخت.

 شاید ذکر گزارشی که در جمله گزارش روز سال ۱۳۵۸ در باب برنامه های تفریحی محمدرضا

در شمال کشور قید شده گویای گوشه ای از انحرافات محمدرضا پهلوی باشد. این جمله با چاپ

عکس های رنگی از شاه، شمس و اشرف در کاخ رامسر می نویسد:

 تیرماه سال ۱۳۳۸ محمدرضا شاه و تنی چند از دوستان و اعضای خانواده اش در نوشهر

اقامت داشتند، اشرف هم به اتفاق گروه دوستانش در رامسر به سر می برد. هتل و

کازینو(قمارخانه) رامسر در آن ایام مهماندار سرمایه داران و ثروتمندان بزرگ داخلی و

خارجی بود.

 کازینوی رامسر برای گرم کردن بازار کار خود در ایام تابستان از خوانندگان و رقاصه های

معروف ایران و بعضی خارجیان سرشناس برای جلب مشتری بیشتر استفاده می کرد.

در یکی از روزهای تیرماه ۱۳۳۸ که اشرف به اتفاق دوستان به قصر«مرمر» رامسر رفته بودند،

به او اطلاع دادند که «سمیرا طارق» رقاصه معروف و زیبای لبنانی به اتفاق چند نوازنده چیره دست

شبها در هتل رامسر برنامه های جالبی را اجرا می کنند. اشرف با اطلاع از این امر دستور داد

شب بیست و هشتم مرداد هتل را قرق کنند و به هیچ کس اجازه ورود ندهند. متعاقباً

محمدرضا شاه و سایر اعضای خانواده پهلوی را که در نوشهر اقامت داشتند برای محفوظ شدن

از این برنامه های هنری! به رامسر دعوت کرد.

 مسؤولین هتل رامسر هم که اکثراً فرانسوی بودند، با اطلاع از حضور شاه و اعضای خانواده پهلوی

مقدمات لازم را فراهم آوردند و به سمیرا طارق و اعضای گروه هنری او توصیه کردند که آنچه

در توان دارند برای رضایت خاطرشاه نشان داده و به قول معروف سنگ تمام بگذارند.

 به هر حال درآن شب برنامه جالبی در هتل رامسر برگزار شد و محمدرضا و خانواده اش

حظ بصری وافر و تمام و کمال بردند و با خاطره ای خوش هتل را ترک کردند.

 فردا صبح که شاه شیفته رقص شکم سمیرا طارق شده بود دستور داد او را به کاخ رامسر

بیاورند به این ترتیب برنامه های هنری سمیرا طارق در هتل رامسر قطع گردید و رقاصه لبنانی

در صف معشوقه های شاه قرار گرفت. سمیرا طارق شبها را در اطاق خواب شاه به صبح

می رساند و روزها برای وقت گذرانی زنان دربار را دور برخود جمع میکرد به بعضی از آن ها

مانند اشرف و شمس که خود را سرآمد همه دختران در زیبایی می دانستند به تدریس و

آموزش رقص عربی (رقص شکم) می پرداخت و …

 آنچه ذکر شد گوشه ای از فساد، به طور اخص فساد اخلاقی و جنسی در دربار پهلوی و به

طور ویژه نزد محمدرضا و اشرف بود. اگرچه در خاندان پهلوی فساد امری متداول گردیده بود

و حتی در نزد کارکنان ناچیز رواج پیدا کرده بود، ولی می توان از اشرف و محمدرضا به عنوان

تمام و کمال سمبل فساد خاندان پهلوی نام برد.

 *سعدالدوله: وی فرزند حاج میرزا جبار ناظم المهمات بود. او در دارالفنون تهران در رشته

هندسه و توپخانه تحصیل کرد. پس از گذراندن دوره آموزشی سیستم مرس در تلگرافخانه های

روسیه، به ریاست تلگرافخانه آذربایجان شد. در ۱۲۹۷ وارد وزارت خارجه شد و یک سال بعد

مامور ایران در سفارت اتریش گشت. وی در مدت ۱۲ سال سفیر ایران در بلژیک بود. در

حدود ۱۳۲۱، در زمان صدارت عین الدوله، وزیر تجارت شد. در دوره اول، وکیل مردم تهران در

مجلس شورای ملی و پس از آن به مدت دو ماه وزیر امور خارجه بود.

 بعد از بسته شدن مجلس، ابتدا وزیر خارجه و سپس رئیس الوزرا گردید.

 * ارنست پرون: فردوست در خاطرات خود می نویسد: در مدرسه «له روزه» در سوییس

مستخدمی وجود داشت که راهرو و اتاق ها را تمیز می کرد. او ترتیبی داده بود که راهرو و

اتاق هایی را نظافت کند که ولیعهد در همان راهرو اتاق داشت. نام او ارنست پرون بود.

ارنست پرون به محمدرضا نزدیک تر شد. به ظاهر یک نظافتچی ساده بود اما از سطح معلومات

خوبی در زمینه فلسفه و ادبیات برخوردار بود. محمدرضا چنان شیفته و وابسته به پرون شد که به

وی قول داد وی را همراه خود به ایران ببرد.

 در آن زمان در گنجایش فکری من نبود که به کنه قضیه پرون پی ببرم و فکر کنم که چرا او با این

سطح معلومات تنها یک نظافت چی است؟ چرا قبل از ورود ما به مدرسه استخدام شده است؟

چرا فقط به نظافت راهروهایی اشتغال داشت که ولیعهد در آن اتاق داشت؟ چرا همه اوقات فراغت

خود را با محمدرضا گذراند.

 اما امروزه مشخص است که مدیر بلژیکی مدرسه، یک همسر امریکایی داشت که فردی

سیاسی بود و مشخص بود که با انگلیسی ها رابطه خوبی دارد. روشن است که پرون قبل

از ورود ما با موافقت یا هدایت مستقیم مدیر مدرسه، توسط سرویس اطلاعات انگلیس در

مدرسه گماشته شده بود تا بعدها به مرموزترین چهره پشت پرده دربار ایران تبدیل شود.

 * سمیرا طارق: او یک رقاصه لبنانی و یک زن دو رگه (مادر فرانسوی- پدرلبنانی) بسیار زیبا و

در عین حال دوره دیده در مراکز فساد بیروت و بقول معروف از آن روباه های مکار روزگار بود که

نه تنها قاپ شاه را دزدید بلکه خود را در دل سایر اعضای خانواده پهلوی نیز جا کرد و شروع به

جمع آوری پول و جواهرات نمود.



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...



هو الکاتب


پایگاه اینترنتی دانلود رايگان كتاب تك بوك در ستاد ساماندهي سايتهاي ايراني به ثبت رسيده است و  بر طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند و به هیچ ارگان یا سازمانی وابسته نیست و هر گونه فعالیت غیر اخلاقی و سیاسی در آن ممنوع میباشد.
این پایگاه اینترنتی هیچ مسئولیتی در قبال محتویات کتاب ها و مطالب موجود در سایت نمی پذیرد و محتویات آنها مستقیما به نویسنده آنها مربوط میشود.
در صورت مشاهده کتابی خارج از قوانین در اینجا اعلام کنید تا حذف شود(حتما نام کامل کتاب و دلیل حذف قید شود) ،  درخواستهای سلیقه ای رسیدگی نخواهد شد.
در صورتیکه شما نویسنده یا ناشر یکی از کتاب هایی هستید که به اشتباه در این پایگاه اینترنتی قرار داده شده از اینجا تقاضای حذف کتاب کنید تا بسرعت حذف شود.
كتابخانه رايگان تك كتاب
دانلود كتاب هنر نيست ، خواندن كتاب هنر است.


تمامی حقوق و مطالب سایت برای تک بوک محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.


فید نقشه سایت


دانلود کتاب , دانلود کتاب اندروید , کتاب , pdf , دانلود , کتاب آموزش , دانلود رایگان کتاب

تمامی حقوق برای سایت تک بوک محفوظ میباشد

logo-samandehi