دانلود کتاب نقش خانواده در پیشگیری از انحرافات
- admin
- كتاب موفقيت و روانشناسی
- 24th آگوست 2020
- بدون نظر
بازدید
فهرست کتاب « نقش خانواده در پیشگیری از انحرافات » :
نقش خانواده در پیشگیری از انحرافات
مشخصات کتاب
اشاره
فهرست مطالب
پیشگفتار
به جای مقدمه
ادامه مطلب + دانلود...
دانلود کتاب رهیافت های نوین پیشگیری از جرم _ جلد اول
- admin
- کتاب اجتماعي سياسي
- 29th اکتبر 2015
- بدون نظر
بازدید
مرکز مطالعات معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه در راستای یکی از اهداف خود که توسعه و ترویج مطالعات بومی جرم شناختی و آسیب شناسی اجتماعی است ، اقدام به انتشار دستاوردهای علمی این حوزه در قالب های مختلف کتاب و فصلنامه نموده است .
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
همزمان با این تحولات، گستره شناخت مشترک میان افراد، خانواده ها و گروه های مختلف کاهش یافته و بروز و ظهور خرده فرهنگهایی را پدید آورده است.
شاید مهمترین ویژگی قرن حاضر، پیوستگی پدیده های بومی با یکدیگر و با پدیده های جهانی باشد، که شکل گیری تنوع گسترده ای از خرده فرهنگ ها بارزترین خصوصیت آن است. این خرده فرهنگها در چهارچوب نمادی مشترک و در عرصه های جدید انتقال فرهنگی، در سراسر جهان اشاعه یافته است.
تحولات پیش آمده درنیمه دوم قرن بیستم وسه عنصر رایانه(کامپیوتر)، ماهواره و دیجیتالی کردن فناوریها(تکنولوژی) و دسترسی آسان به رسانه ها، وضعیتی را پدید آورده که گروهها می توانند به راحتی فرهنگ خود را در سطح وسیع ملی و حتی منطقه ای و جهانی منتشر سازند. خرده فرهنگها، مرزهای محله ای، قومی و قبیله ای را درنوردیده و مرزهای جدید فرامکان مطرح نموده است. به قول“ماسینی” ( massini,P ) تداخل فرهنگی از حد قومیت بالاتر رفته و به حوزه حرفه و اجتماعات مجازی الکترونیک، نیز راه یافته است. درهند، گذشته از چهل تکه های فرهنگی، که از دورانهای پیشین برگرفته شده، امروز قلمروهای فرهنگی جدید و نیز حوزه های روبه رشد اجتماعات الکترونیکی، هندوستان را پرکرده است( ماسینی،۱۳۷۶ :۱۱۲). مصادیق چنین خرده فرهنگهایی در دهه های ۶۰و۸۰ درقالب رفتارهای خاص نوجوانان و جوانان و گروههای موسیقی غربی در آمریکا، رواج گسترده ای داشت.
این خرده فرهنگها به نظام نمادین خاص و ارزشها و هنجارهایی برمی گرددکه عمدتا از فرهنگهای بیگانه و وارداتی منشاگرفته و مشخصه ها و ویژگیهای آنها راعموما نظام حاکم در جوامع غربی تشکیل می دهد. فقدان تعمیم ارزشی فرهنگهای اصیل و بومی و کاهش وفاق و همدلی اجتماعی، باعث شده تا این خرده فرهنگها به عکس العملی در برابر فرهنگ حاکم بدل شده و به شکلهای خرده فرهنگهای معارض و ستیزه جو در جامعه، مطرح شوند. اساسا چارچوب ارزشی در سطح نظام فرهنگی، باید آنچنان کلی، تجریدی و تعمیمی و درعین حال متعالی گرددکه بتواند به عنوان مرجع پوششی برای تمام خرده فرهنگهای متفاوت موجود در جامعه، عمل نماید. به عبارت دیگر، تمام خرده فرهنگهای گوناگون بتوانندغایات ارزشی وآرمانی خود را، چه در بعد عاطفی وچه دربعد شناختی، چنین چارچوبی ببینند.
در سالهای بعد از انقلاب، در مواجهه با اشاعه فرهنگهای معارض، ما نتوانستیم چنین چارچوب ارزشی را در سطح جامعه فراگیر نماییم و لذا حاشیه نشینی فرهنگی، بویژه در مورد جوانان و نوجوانان، در جامعه ما مطرح شد. اساسا وقتی که عواملی موجب می شود تا یک روش زندگی نتواند انتظاراتی را که به وجود آورده است، تامین نماید، افراد وادارمی شوندتا راههای امیدوارکننده تری راجستجوکنند. ( (Thompson, 1990, 4 به همین ترتیب اگر یک نظام فرهنگی قادر به تامین نیازهای افراد نباشد، آنها در پی ابداع عناصر فرهنگی جدید و یا پذیرفتن عناصر فرهنگهای دیگر بر می آیند، تا نیازهای اساسی خود را تامین کنند و این فرایند منجر به دگرگونی فرهنگی می شود.
بنابراین، هرچه میزان ناتوانی یک نظام فرهنگی در تامین نیازهای مردم جامعه بیشتر باشد، زمینه مساعد تری را برای پذیرفتن عناصر، اجزاء و مجموعه های فرهنگی فرهنگ بیگانه فراهم می کند. اگر چه مشکلات و مسائلی چون“منکرات” و “مفاسد اجتماعی” ریشه در انحرافات اخلاقی تاریخ بشردارد، اما در سالهای اخیر تا حد زیادی تبلور چنین خرده فرهنگهای معارض و پیامد حاشیه نشینی های فرهنگی است.
این خرده فرهنگها در مرزهای نامرئی و فرامکان جا داشته و عمدتا توسط وسایلی ارتباطی، رسانه های جمعی، ابزارهای تولید فرهنگی و فرآورده های آنها و با بهره گیری ا زفناوریهای (تکنولوژیهای) پیشرفته و جاذبه های بالای اشاعه می یابند. با این اوصاف، پرداختن به مقوله منکرات از زاویه خرده فرهنگها می تواند شیوه مناسبی برای تبیین و بررسی موضوع باشد.
در هرحال، لزوم دیدگاهی تازه به انحرافات بویژه منکرات و اهمیت طرح موضوع در جامعه امروز ایران، انگیزه ای برای پرداختن به چنین موضوعی شده است.
انتخاب این موضوع با دو مشکل اساسی روبه روبود:۱) در بخش نظری، کمبود منابع معتبر در زبان فارسی د رزمینه بحث خرده فرهنگ می باشد، که به نظرمی رسد درخصوص این مقوله مطالعه قابل توجهی انجام نشده و یا موفق به پیدا کردن آن نشدیم.
۲) در بخش میدانی کار، جمع آوری اطلاعات و دسترسی به نمونه آماری با مشکلات زیاد همراه بود. از طرف دستگیر شدگان حاضر به مصاحبه نبودندو از طرف دیگر در مصاحبه های خود( به منظورتکمیل پرسشنامه) به سوگیری ( Bias) در برابر سئوالات می پرداختند یا منکر جرم خود بودند( به دلیل قبح موضوع) که باحضور مستمر و مصاحبه های متعدد و متوالی و حذف موارد ناقص، تاحدودی روایی و اعتبار تحقیق حفظ شد.
امید است نتایج حاصل از پژوهش در این کتاب بتواند مقدمه ای برای شناختن دقیق و علمی وضعیت موجود فرهنگی بویژه خرده فرهنگهای معارض در جامعه شود تا ابعاد تازه ای ا زمقوله انحرافات ومنکرات مورد بررسی وکنکاش قرار گیرد.
(شیخاوندی :۱۳۷۹،۱۸و۱۷).
بزهکاری:
اقدام به عملی که برخلاف موازین مقررات وقوانین و معیارهای ارزش فرهنگی هرجامعه باشد.
در آن جامعه بزهکاری یا جرم تلقی می گرددوکسانی که مرتکب چنین اعمال خلاف می گردند مجرم یا بزهکار نامیده می شوند.(آسیب شناسی اجتماعی، فرجاد، ۱۳۷۵، نشر کوکب، ص ۱۶۹)
بزهکاری را ازلحاظ مطالعات اجتماعی و ازنقطه نظر عرف وقانون برچسب نوع کاری که انجام می دهند میتوان برسه گونه زیر تقسیم کرد:
الف. بزهکاری برعلیه اشخاص عادی جامعه که زندگی عادی بر اساس فرهنگ و قانون برای خود انتخاب کرده اند.
ب. برعلیه دارائی و مالکیت دیگران.
ت. بزهکاری برعلیه نظم عمومی و سلامت افراد جامعه(آسیب شناسی اجتماعی، فرجاد، ۱۳۷۵، نشرکوچک، ص ۱۷۰)
بزهکاری د راصطلاح روانشناسی:
معمولا نوجوانان خلافکار و مجرم را دریک ردیف نام می بردند و شاید هم آن باشد که اولاً: نوجوان چون هنوز به سن قانونی نرسیده است مجازات بزهکاری او در ردیف یک خلاف تلقی می گردد.ثانیاً: بیم آن می رود که خلاف او عواقب وخیمی در برداشته و احتمال بزهکاری د رپیش باشد. خلاف در نوجوانان از عدم رضایت انضباط سرچشمه گرفته و خلافکار نسبت به مقررات بی اعتنا است.
معلمین می توانند برای رفع خلافکاریها و بی انضباطی نوجوانان اعمال زیر را انجام دهند:
۱٫ تشویق و تحسین و تکیه کردن به شخصیت نوجوانان به جای سرزنش و توبیخ و تمسخر او.
۲٫ سپردن یک نوع مسئولیت به نوجوان بی انظباط وصرف انرژی او برای انجام کارهای مدرسه ای.
۳٫ صبر و حوصله به خرج دادن و نرنجیدن از عمل شاگرد بی انضباط و تظاهر به اینکه از این عمل بدش نمی آید.(رفتارشناسی جوانان، شادروان، ۱۳۷۶، انتشار ایستا مسمی، ص۱۷)
خانم و آقای کرو معتقدند که سه گروه جوانان بزهکار وجود دارند:
۱٫ در جوانان سالم و معمولی که هیچگونه نقص تربیتی یا جسمی نداشته بسیار مؤدب و خوش رفتار نیز می باشند، منتها گاهی دریک موقعیت خاص قرارمی گیرند و دست به بزهکاری می زنند.
۲٫ نوجوانانی که در اثر سخت گیریهای و الدین و یا ناامنی های خانوادگی دچار ناراحتی و اختلاف عاطفی گردیده و برای تسکین خاطر و انتقام از والدین به بزهکاری دست می زنند.
۳٫ بزهکاری که دچار انحرافات روانی هستند و از لحاظ تعلیم و تربیت در سطح هوشی پیشرفته نبوده و به هیچ وجه پای بند وجدان و اخلاق نمی باشند.
به طور کلی بزه به هر صورت که باشد بزهکار دچار عدم تمرکز حواس و حافظه و تزلزل شخصیت گردیده است که نه تنها عواقب آن متوجه خود شخص می گردد و بلکه برای خانواده و اجتماع نیز مضر می باشد. (رفتار شناسی جوانان، شادروان، ۱۳۷۶، انتشارات مسمی، ص ۲۱)
انحرافات اجتماعی:
به منظور بقا و استمرار حیات هر جامعه، باید هنجارها و ارزشهای آن جامعه توسط اعضاء محترم شمرده شوند، اما در همه جوامع انسانی، برخی از افراد، پاره ای از ارزشها و هنجارها را رعایت نمی کنند. جامعه، افرادی را که هنجارها را متابعت کرده“همنوا” وکسانی را که هنجارها را نقض می کنند. “ناهمنوا” می داند. ازمیان اشخاص نابهنجار کسی که رفتار نابهنجارش زودگذر نبوده و دیرگاهی دوام آورد، “کجرو” یا “منحرف” و رفتار او کجروی اجتماعی یا انحراف اجتماعی خوانده می شود.(آل برن، ۱۳۵۶ :۲۵۳)
در همه گروهها درجه اهمیت هنجارها و رعایت آن توسط اعضاء یکسان نیست. برخی از هنجارها چون شیوه های قومی ( Folk Ways ) از اهمیت کمتری برخوردار بوده و عدم رعایت آن، مجازاتی را در برنداشته و یا در صورت مجازات، میزان آن ضعیف خواهد بود. د رطرف دیگر قوانین، که در جامعه وضع شده درصورتی که مراعات نگردد، فرد خاطی با مجازات شدید رو به رو خواهد شد. با وجود شدت و ضعف در اهمیت هنجارها و رعایت آن توسط افراد، موضوع مهم دیگر، موقعیت عمل می باشد که شدت و ضعف مجازات را تعیین می کند. به عنوان مثال، سربازی که در موقعیت جنگ و صلح از انجام خدمت سرباز می زند، مجازاتهای مختلفی برای او تعیین می گردد. همچنین ویژگیهای فردی و اجتماعی کنشگر از معیارهای مهم درباره انحراف خواهد بود؛ به عنوان مثال جامعه در مواجه با بعضی ازکجرویها با ملاطفت برخورد می نماید. پایگاه اجتماعی خاطی نیز غالبا به عنوان عامل مهم درنظر گرفته می شود.
مصونیتهای متفاوتی که برای سفرا، وزرا، نمایندگان مجلس وبرخی اشخاص دیگر وجود دارد، مؤید این امر است.
(لذا تلقی از انحراف بعنوان پدیده ای اجتماعی و مصداقی امری نسبی محسوب می گرددـ اگر چه درجوهر دارای قبح ذاتی است ـ مردمان نه بطور تمام و کمال برطبق تمامی هنجارها عمل می کنند و نه کاملا حالت منحرف دارند. یک فرد کاملا منحرف به دشواری می تواند حتی برای مدت طولانی زنده باقی بماند. منحرفان خیلی مشخص و نشان دار مانند جنایتکاران و یا منحرفان جنسی هم از نظر اموری مانند لباس پوشیدن، عادات غذایی، تفریحات و بسیاری دیگری از فعالیتهای روزمره ممکن است حالتی عادی وکاملا هنجار داشته باشند. از طرف دیگر، اکثر افراد کاملا عادی هم ممکن است گاهی رفتاری انحرافی داشته باشند. درحقیقت انحراف تابعی از فرهنگ و منبعث از آن است. از این رو، با تنوع فرهنگها، معیارهای انحراف نیز تفاوت می یابد. بدینسان عملی معین می تواند درجامعه ای عادی و حتی پسندیده به حساب آید، درحالی که همان عمل در فرهنگ دیگر نادرست، ناپسندیده و حتی جرم شناخته شود. همین طور، دریک فرهنگ درزمانی خاص به جهاتی یک عمل معین، عادی است، درحالی که همان عمل در زمانی دیگر انحراف تلقی می شود.(فلور، ۱۳۷۰۰،۱۹۷)
گی روشه، جامعه شناس فرانسه زبان، معتقد است بین دو اصطلاح انحراف و کجروی تفاوت وجود دارد. او با بیان اینکه هرگاه نمونه هایی که درجامعه وجود دارند به صورت رسمی و آمرانه خواهان همنوایی نباشند ولی یک نمونه بیش از نمونه های دیگر در جامعه وجود داشته باشد، معتقد است که درصورتی عنوان انحراف به خود می گیرند که نمونه های دیگری که از فراوانی کمتری برخوردارند، توسط افراد انتخاب ومورد عمل قرار گیرند.
وی دربیان تفاوت بین انحراف وکجروی می گوید: “ انحراف عبارت است از حق انتخابی که اعضای یک جامعه بین مدلهای مجاز دارند وکجروی انتخاب مدلهایی است که یا درمورد آنچه که مجاز است می باشندو یاخارج از(همان : ۶۸) اما جامعه شناسان فارسی زبان تفاوتی بین منحرف وکجروقایل نشده اند؛ به طوری که برخی (Deviant) رابه معنای کجرو و برخی آن را به معنای منحرف دانسته اند. (گی روشه، ۶۷۰۱۳۶۷)
کوئن معتقد است: انحراف هرگونه رفتاری است که با انتظارات جامعه منطبق و سازگار نباشند. انحراف دوری جستن و فرار از هنجارهاست و گاهی رخ می دهد که فرد یا گروهی معیارهای جامعه را رعایت نمی کنند.نمونه های انحراف در فرهنگ ما، قتل عمد، تجاوز به عنف، دزدی، ناراحتی روانی جنون آمیز، بزهکاری جوانان، همجنس بازی، اعتیاد، فحشاو امثال آن است.(کوئن، ۱۳۷۰،۲۱۵)
جدول شماره (۱) توزیع فراوانی منحرفان برحسب سن در ایران
ردیف گروه سنی تعداد درصد
۱ کمتراز ۲۰سال 23 0/22
۲ 30-21 55 2/50
۳ 40-31 18 6/16
۴ 50-41 9 4/8
۵ بیشتر از ۵۰سال 2 8/1
۶ جمع 108 100
توضیح جدول شماره (۱)
بیشترین دستگیرشدگان در رابطه با جرایم منکراتی در سنین بین ۲۰تا ۳۰سال قراردارند و اگر جمع سایر گروهها سنی راکه دردوران جوان و نوجوان قراردارند به آن اضافه کنیم، تقریبا می توان گفت: قریب به اتفاق منحرفان منکراتی اقشار جوان و نوجوان جامعه به شمار می روند که جای تامل دارد.
جدول شماره (۲) توزیع فراوانی منحرفان برحسب شغل
ردیف نوع شغل تعداد درصد
۱ کارمند 12 1/11
۲ کارگر 9 3/8
۳ آزاد 19 6/17
۴ محصل یا دانشجو 42 0/39
۵ بیکار 26 0/24
۶ جمع 108 100
توضیح جدول شماره (۲)
این جدول نشان می دهد شغل ۳۹ درصد دستگیر شدگان محصل یا دانشجو می باشد، گستردگی وجود خرده فرهنگهای معارض در بین دانش آموزان، دانشجویان و تحصیل کرده ها نشان می دهد نظام آموزش و پرورش ما در بهنجار کردن افراد و درونی کردن فرهنگ حاکم در آنها نقشی ندارد و تنها وظیفه انتقال برخی دانسته ها و معلومات را انجام می دهد.
۲۴ درصد از منحرفان نیز بیکار بودند که بخش زیادی از این تعداد تحصیلات دبیرستانی خود را به پایان رسانیده (دیپلم و بیکار) ودر جست و جوی شغل هستند. می توان گفت بیکاری از مقوله هایی است که زمینه های مساعدی را برای بروز انحرافات فراهم می سازد.
از آنجایی که بیشترین گروه منکراتی ها را جوانان و نوجوانان تشکیل می دهند که درحال تحصیل بوده یا چند وقت دیگر فارغ التحصیل می شوند، لذا تامین فرصتهای شغلی مناسب وکافی، آنها را به تبعیت از فرهنگ حاکم و عدم گرایش به انحرافات سوق خواهد داد.
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
علل فرار دختران
شکست تحصیلی و نگرانی از سرزنش یا تنبیه والدین یکی دیگر از عوامل فرار از خانه محسوب میشود. آمار نشان میدهد که گریز از خانه در ماههای خرداد تا شهریور به شدت افزایش پیدا میکند. به طوریکه در روزهای عادی هر روز ۳ نفر و در روزهای امتحان و اعلام نتیجه هر روز ۵ نفر کودک و نوجوان از خانه فرار میکنند. این آمار در اواخر شهریور ماه و در اوایل مهر که نتایج امتحانات تجدیدی تحصیلی را مشخص میکنند از ۵ نفر در روز نیز تجاوز میکند، که این امر میتواند رابطه فرار با شکست تحصیلی را مشخص نماید.
این بحران گاهی آنقدر شدید رخ مینماید که ممکن است نوجوان تحت شرایطی خاص پس از فرار از خانه اقدام به خودکشی نماید «کیهان». تحقیقات در امریکا نشان میدهد که ۹۵ درصد ۱۷ سالگان فراری و بزهکار در اثر شکست تحصیلی مدرسه را ترک کرده بودند «صفوی، ۱۳۶۴».
تحقیقات انجام شده در کانون اصلاح و تربیت مشهد نیز ارتباط بین فرار و شکست تحصیلی را مورد تأیید قرار داده است «علوی، ۱۳۶۱».
در تحقیقی که پیرامون علل انحراف اخلاقی و فرار دختران بوسیله انجمن اولیاء و مربیان انجام گرفته است نشان میدهد که ۳۰ درصد افراد مورد پژوهش علت اصلی فرار خود را شکست تحصیلی قید نمودهاند «فراهانی، ۱۳۶۵».
اطلاعات بدست آمده نشان میدهد که ۹۰ درصد نوجوانان فراری قبل از اقدام به فرار مدرسه را ترک نموده و به دیگر سخن، ترک تحصیل نمودهاند. حدوداً ۹۰ درصد، به کرات از مدرسه بدون عذرموجه گریختهاند. در صورتیکه در گروه کنترل تقریباً ۷۷ درصد پاسخ دهندگان
سختگیری و وجود شرایط تنبیه:
سختگیری و وجود شرایط تنبیه عامل دیگری در بروز پدیده فرار است: تحقیقات مکرر کوک نشان میدهد که کودکانیکه در خانوادههای معمولی و سختگیر تربیت یافتهاند امکان بیشتری برای انحراف آنان وجود دارد، همین تحقیق درصد افراد پرورش یافته در خانوادههای سختگیر را ۷/۲۶ درصد و در خانوادههای معمولی ۸/۱۵ درصد ذکر کرده است. شلدوون و الینورگلوک در تحقیقات خود نشان دادهاند که سخت گیری و فشار بیش از حد والیدن خصوصاً پدر یکی از عوامل مهم فرار از خانه محسوب میشود. در این شرایط تنها عده معدودی از نوجوانان ارتباط خود را با خانواده حفظ میکنند «مهران، ۱۳۵۴».
دکتر تیم انداز در مقالهای که در مجله دانشکده بچاپ رسیده اظهار میدارد: « والدینی که به فرزندان خود آزادی بدون قید و شرط میدهند، همانطور دچار مشکلات میشوند که والدین سختگیر زیرا اغلب فرزندان آنها خودخواه، نظمناپذیر، و بیتوجه بار میآیند به قول هاروکس، ریشه هر نوع انحراف و بزهکاری نوجوانان را باید در خلال اطلاعات ناقص یا سختگیریهای بیجا و غیرمنطقی بزرگسالان جستجو کرد. البته نباید تصور کرد که مفهوم ضمنی آن لجام گسیختگی و لاقیدی نوجوان است. بلکه توجه کردن به زندگی نوجوان در حقیقت نوعی احترام گذاردن به نیازهای منطقی و پذیرفتن خواستهها و تفریحات مشروع آنان میباشد «شایو ریان، ۱۳۷۸».
بنابر گزارش وزارت دادگستری امریکا تنها در سال ۱۹۸۸ میلادی، ۴۵ هزار تن به علت «سختی زندگی» از خانه فرار کردهاند. زیرا تقریباً ۱۰۰ درصد نوجوانان فراری نیز آنها به زنجیر بسته و ساعتها در زیر زمین خانه حبس نمودهاند و همین فشارهای جسمانی و روانی بوده که فکر فرار از خانه را در ذهن و مخیله آنها بروز کرده است و آنرا در فرصتی مناسب عملی ساختهاند.
فقر اقتصادی نیز عاملی مهم و زمینهساز پدیده فرار بوده است. فقر اقتصادی یکی از عوامل زمینهساز در بروز پدیده «فرار» به حساب میآیدو وجود فقر طبیعتاً کجخلقی والدین و آسیبپذیری آنان را به دنبال دارد و همین امر سبب میشود تا نوجوان حساس و زودرنج را در جستجوی کار به بیرون از خانه و گاهی شهر و دیار راهی شهرهای بزرگ نماید.
بعلاوه والدین نیز در تذمین معاش خویش تن به کارهای سخت و طاقتفرسا داده و شبانگاه که خسته و کوفته به خانه باز میگردند. در برابر تمینات کودکان خود با خشونت و کتککاری آنها را ساکت میکنند. این گونه افراد معمولاً برای بهرهگیری از نیروی کار فرزندان تمایلی در فرستادن آنها به مدرسه نیز از خودشان نشان نمیدهند و همین امر آنها را در مسیر فرار از خانه و ارتکاب جرم قرار میدهد.
تمایل به دیدن نقاط دیدنی:
تحت تأثیر فیلمهای سینماییو ماجراجویی جوانان، قصهها و ماجراهای جسورانه به تقلید از قهرمانان فیلم یا قصد فیالمثل برای بدست آوردن گنج یا زندگی مطلوب، خانه و کاشانه خود را ترک میکنند اکثراً با گروهی از دوستان هم سنوسال اقدام به اینکار میکنند و پس از مدتی غلطبودن محاسبات خود را به تجربه دریافته و سرافکنده و پشیمان نزد والدین خود بازمیگردند.
فصل چهارم : نحوه ارائه خدمات به دختران فراری
ژنحوه ارائه خدمات در ایران به افرادی که از خانه فرار میکنند:
در ایران، ارائه خدمات به این افراد توسط چند ارگان انجامئ میشود از جمله سازمان بهزیستی کشور و شهرداری، سازمان بهزیستی در قالب طرح بازپروری زنان و دختران آسیبدیده اجتماعی طرح «مداخله در بحران» و طرح «خانه سلامت» بر ارائه خدمات میپردازد. البته درصدی از مددجویان مراکز کودکان خیابانی سازمان بهزیستی و خانههای سبز و ریحانه شهرداری، شامل کودکان و نوجوانان فراری هم میشود. چون موضوع تحقیق در مورد مراکز نگهداری دختران فراری است فقط به توصیف طرحهای مربوط به زنان و دختران در معرض آسیب و یا آسیبدیده اجتماعی میپردازیم.
مرکز بازپروری زنان و دختران آسیبدیده اجتماعی:
به استناد ماده واحده لایحه قانونی راجع به تشکیل سازمان بهزیستی کشور مصوب مورخ ۲۴/۳/۱۳۵۹ شورای انقلاب با الحاق اصلاحیه ۲۴ مرداد ماه ۱۳۵۹ و اصلاحات و الحاقات به عمل آمده در جلسه ۱۹/۱۱/۱۳۷۵ مجلس شورای اسلامی، در خصوص تجدید تربیت منحرفین اجتماعی «آسیب دیدگان اجتماعی» و نظر بر اجرای نهاد آئیننامه اجرائی مصوب هیأت محترم وزیران به شماره ۶۰۶۱۵/ت ۸۵/هـ مورخ ۳/۳/۷۱ در رابطه با دختران و زنان در معرض آسیب اجتماعی حاد و زنان آسیبدیده اجتماعی مسئولیت بازپروری به منظور اصلاح، بازتوانی بازگشت به زندگی سالم اجتماعی به سازمان بهزیستی واگذار گردید که در سازمان با عنایت به کمبود اعتبار، کمبود نیروی متخصص، عدم تجهیزات و نداشتن ساختمان مناسب و مطابق استاندارد جهت بازپروری نهایت سعی و تلاش را در این امر بکار میبرد.
مراکز حمایت و بازپروری دختران آسیبدیده اجتماعی به مراکز اطلاق میشود که طبق وظایف قانونی محوله، این افراد را نگهداری و یا به صورت شبانهروزی تحت پوشش داشته و از طریق ارائه خدماتی نظیر مددکاری اجتماعی، روانشناسی، آموزشهای فنی و حرفهای و فرهنگی زمینهی بازگشت آنان به زندگی سالم را از طریق پیوند مجدد با خانواده آموزش و ایجاد اشتغال و کسب درآمد مشروع، ازدواج و تشکیل خانواده فراهمآورده و در تأمین حداقل نیازهای اقتصادی و حل و فصل مسائل و مشکلات یاری مینماید.
خانه سلامت:
مقدمه: برای اینکه انسانها بتوانند در جامعه، زندگی سلمی داشته باشند و فرصت لازم برای رشد طبیعی را بدست آورده، بتوانند توان و استعدادهای بلقوه خویش را بالفعل ساخته و از گزند هر نوع آسیب در امان بمانند باید بتوانند از مواهب اجتماعی و اقتصادی موجود در جامعه استفاده کنند حال اگر به هر دلیل، چه فردی، خانوادگی، فرهنگی و اقتصادی عدهای از افراد جامعه از جمله زنان و دختران را از حضور در صحنه اجتماعی، تعلیم و تربیت و فعالیتهای اقتصادی و غیره مانع شوند طبعاً فرصتی برای آسیب بیشتر آنان فراهم خواهد شد.
بنابراین رفته امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور، به منظور نگهداری و حمایت از دختران نیازمند حمایتهای اجتماعی تا زمان استقلال و خودکفایی فردی و اجتمعی آنان اقدام به ایجاد خانههای سلامت برای دختران نموده است.
خانه سلامت به مراکزی اطلاق میشود که طبق وظایف قانونی محوله، دختران در معرض آسیب اجتماعی و فاقد حمایتهای خانوادگی و اجتماعی را تحت پوشش قرار داده و از طریق ارائه خدمات زمینههای کسب استقلال اقتصادی و اجتماعی را فراهم آورده و در تأمین حداقل نیازهای اقتصادی و جلوگیری از ابتلاء به آسیبهای اجتماعی یاری مینماید.
دختران نیازمند حمایت اجتماعی به دخترانی اطلاق میشود که به دلائلی چون فقدان حمایت خانوادگی مؤثر یا وجود سوءرفتار در محیط خانوادگی به طور موقت آمادگی و درایت اجتماعی و روانی لازم را از دست داد و به دلیل عدم توان اجتماعی ـ اقتصادی لازم برای زندگی مستقل، در معرض خطر آسیب اجتماعی قرار دارند.
اهداف:
۱)حمایت و نگهداری از دختران نیازمند حمایتهای اجتماعی که مشکلات اخلاقی نداشته و نیازمند خدمات بازپروری نیستند.
۲) فراهم نمودن زمینههای تحصیلی، اشتغال، خودکفائی و استقلال این افراد.
۳) شناخت استعدادها و توانمندیهای دختران و هدایت آنان بسوی استفاده از این توانمندیها.
۴) جلوگیری از ابتلاء دختران به آسیبهای اجتماعی.
شرایط پذیرش:
۱)ایرانی بودن یا داشتن تابعیت جمهوری اسلامی ایران.
۲) فوت والدین و یا فقدان حمایت خانوادگی مؤثر با ارائه مدارک لازم و قانونی.
۳) زندانی بودن یکی از والدین با تأیید مقامات قضائی یا انتظامی و عدم صلاحیت آنها بنابر تشخیص کیمته امور آسیبدیدگان اجتماعی استان.
۴) بیماری یا فقدان توانمندی جسمانی یا روانی والدین یا سرپرست قانونی با تأیید اداره پزشکی قانونی.
۵) عدم شناسایی و دسترسی به والدین یا بستگان به تأیید مقامات قضائی.
۶) عدم صلاحیت والدین به تأیید مقامات قضائی یا تشخیص کیته امور آسیبدیدگان اجتماعی استان.
۷) داشتن گواهی پزشکی قانونی مبتنی بر باکره بودن دختر.
۸) نداشتن سوءپیشینه کیفری.
نحوه پذیرش:
به منظور ایجاد هماهنگی در امر پذیرشهای، خانه سلامت توسط کمیته امور آسیبدیدگان اجتماعی استان انجام خواهد گرفت. از ابتدای شروع فعالیتها باید کوشش در زمینه فراهم آوردن امکانات بازگشت دختر به خانواده و یا بستگان و یا سایر روشهای ترخیص به منظور کوتاه نمودن زمان زندگی، مورد نظر باشد.
کمیته امور آسیبدیدگان اجتماعی استان:
متشکل از معاونت امور اجتماعی، کارشناس امور آسیبدیدگان اجتماعی، کارشناس امور حقوقی، مددکار اجتماعی و روانشناس است که به منظور ایجاد هماهنگی بر جریان کار، نظارت مستقیم دارد.
مدت زمان حمایت مالی از دختران در خانه سلامت حداکثر ۷۶ ماه میباشد و ظرف این مدت، کمیته تمور آسیبدیدگان اجتماعی استان موظف به تأمین شغل و فراهم آوردن زمینه استقلال مالی دختران میباشد به استثنای زمانی که دختران خانه سلامتی، با تأیید کیته امور آسیبدیدگان اجتماعی، توانایی لازم را برای ادامه تحصیل در مقاطع مختلف تحصیلی و دانشگاهی را دارا باشند در اینصورت تا پایان سال اشتغال یا تحصیل باید از حمایتهای اقتصادی ـ اجتماعی لازم برخوردار باشند.
در این مرکز، زمینههای فراگیری آموزشهای فنی و حرفهای، اشتغال و استقلال این دختران، باید فراهم گردد. همچنین تدوین برنامه اوقات فراغت باید به گونهای باشد که موجب آشنایی هر چه بیشتر این دختران با ارزشها، آداب و رسوم و فرهنگ جامعه شود.
موارد انضباطی، توسط تیم مرکز و «مسئول مرکز، مددکار اجتماعی و روانشناس» مورد بررسی قرار گرفته و کلیه موارد و تصمیمها در فرم صورتجلسه بایستی مکتوب گردد.
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
علل فرار دختران
همه روزه شاهد درج عکسهایی از کودکان و نوجوانان در جراید رسمی کشور هستیم که بدون اطلاع والدین، خانه و کاشانه خود را ترک نموده و به دیگر سخن اقدام به فرار از خانه نمودهاند و چشمان مضطرب خانوادهای را بیصبرانه در انتظار بازگشت خویش به دور انداختهاند. البته این تنها بخش کوچکی از جامعه آشنا با مطبوعات را شامل شده که دسترسی به جراید داشته و با درج آگهی در آن، ملتمسانه مردم را در یافتن فرزند خویش به استمداد طلبیدهاند در صورتیکه بسیاری از خانوادههای بحران زده آشنایی چندانی با جراید نداشته تا بنابر دلایلی! «بالاخص در ترس از آبرو» از درج آگهی در مطبوعات خودداری نمودهاند. بعلاوه هیچ آمار دقیقی از تعداد فراریان از منزل در ایران وجود ندارد و مسئولین اداره آگاهی نیز از ارئه آمار به دلایل مختلف طفره رفتهاند. همچنین مشخص نیست از میان فراریان نوجوانان، چه تعدادی دوباره پس از برخورد با مشکلات خود به منزل مراجعت میکنند؟ یا آنکه بوسیله نیروهای انتظامی دستگیر شده و به والدین تحویل میگردند؟ یا با در پیش گرفتن کاری شرافتمندانه مستقل از والدین خانواده به زندگی خود ادامه میدهند؟ وتعداد زیادی نیز پس از ارتکاب جرمی دستگیر شده و پس از تشکیل پرونده تحویل کانون اصلاح و تربیت گردیده تا اقدامات تعلیمی و تربیتی لازم در مورد آنان صورت گیرد و این تنها قسمتی است که در صورت همکاری مقامات زیربط در آگاهی آمار دقیقی دارد که متأسفانه ارائه نگردیده است.
فصل اول :کلیات تحقیق
اهمیت مسأله:
در تحقیقی که در سال ۱۳۶۵ بوسیله انجمن اولیاء و مربیان در مورد علل انحرافات، اخلاقی و فرار دختران انجام گرفته است متوسط سن فرار ۱۶ سال میباشد. دلایلی چون: اختلافات شدید خانوادگی، عاشق شدن، داشتن رابطه نامشروع و ترس از برملا شدن آن، داشتن نامادری، ناپدری و بدرفتاری والدین را برای فرار آنها ذکر نمودهاند. «فراهانی، ۱۳۶۵» بنابر گزارش سازمان بهداشت جهانی، یکصد میلیون کودک و نوجوان در جهان وجود دارد که در کوچهها و خیابانها زندگی میکنند و در برابر مواد مخدر و خشونتهای جسمی آسیب پذیرند. موضوع مهم در این فرارها یافتن پاسخ برای سئوالات زیر است:
۱ . نوجوانان چرا خانههای خود را ترک میکنند؟
۲ . نوجوانان در مدتی که خانه را ترک میکنند کجا بسر میبرند؟
۳ . اوقات خود را چگونه و با چه کسانی سپری میکنند؟
۴ . هزینههای زندگی خود را از چه محلی تأمین میکنند؟
گروه فراریان دختران از خانه و کاشانه رقم عمدهای را تشکیل میدهند. آنها به هر علتی از خانه فرار کرده باشند امروزه در وضعیتی قابل مطالعه بسر میبرند. اختلافات خانوادگی، وضع مدرسه و تحصیل، روابط بین دوستان و اطرافیان همه مسائلی هستند که ممکن است به امنیت، استقلال و شخصیت نوجوانان لطمه بزنند و آنها را دچار نگرانی کنند و در این موارد است که ما باید آنها را درک کنیم و به آنها کمک کنیم تا بتوانند استقلال و امنیت از دست رفته خود را باز یابند. این کار ارزش آن را دارد که قبلاً مورد توجه قرار گیرد و از آن پیشگیری گردد.
تعریف علمی واژهها:
فرار بخشی از رفتار ناسازگارانهای است که کودکان و نوجوانان مرتکب میشوند که ابتداء برای رفع نیازهای عادی خود یا پرکردن اوقات فراغت و سپس به اعمال ناهنجار دیگری از قبیل دزدی، ولگردی، روی می آورند. از همه مهمتر یافتن افراد همسن و سال خود در پارکها و کوچهها و خیابنها به تشکیل گروههای بزهکاری مبادرت میورزند.
نوجوانی:نوجوانی به دورهای اطلاق میشود که حدفاصل بین کودکی و میانسالی است ۱۸ – 12 سالگی و آغاز بزرگسالی، به عبارت دیگر فرد از کودکی به بزرگسالی، از مرحلهای می گذرد که نوجوانی گویند «نوایینژاد، ۱۳۶۶».
بحرانیترین ادوار زندگی به حساب میآید. چون عوامل زیست، روانی، اجتماعی، تواماً در بروز نوجوانی دخالت دارند. تعیین سن دقیقی برای آغاز و پایان آن امکانپذیر نیست ولی معمولاً نوجوانی در دختران سنین ۱۵ – 11 و در پسران ۱۶ – 12 سالگی را شامل میشود.
کجروی یا انحراف: انحراف نوعی درد، عارضه یا بیماری است که آن را آسیب اجتماعی نام نهادهاند. بدین خاطر که آثار و عوارض آن در اجتماع ظهور مییابد.
فصل دوم :فرار دختران از خانه
مقام زن در جهانبینی اسلامی:
اگر بخواهیم ببینیم نظر قرآن درباره خلقت زن و مرد چیست؟ لازم است به مسأله سرشت زن و مرد که در سایر کتب مذهبی نیز مطرح است توجه کنید، قرآن نیز در این موضوع سکوت نکرده است، قرآن با کمال صراحت در آیات متعددی میفرماید که زنان را از جنس مردان و از سرشتی نظیر سرشت مردان آفریدهایم یکی دیگر از نظریات تحقیرآمیزی که در گذشته وجود داشته است و در ادبیات جهان آثار نامطلوبی بجا گذاشته است این است که زن عنصر گناه است و از وجود زن شر و وسوسه برمیخیزد. قرآن داستان بهشت آدم را مطرح کرده ولی هرگز نگفته است که شیطان یا مار، حوا را فریفت و حوا ادم را، قرآن نه حوا را به عنوان مسئول اصلی معرفی میکند و نه او را از حساب خارج میکند قرآن میگوید: به آدم گفتیم خودت و همسرت در بهشت مسکن گزینید و از میوههای آن بخورید قرآن آنجا که پای وسوسه شیطانی را به میان میکشد ضمیرها را به شکل تثنیه میآمد و میگوید: شیطان آن دو را وسوسه شیطانی را به میان میکشد ضمیرها را به شکل تثنیه می آورد و میگوید: شیطان آن دو را وسوسه کرد یا شیطان آن دو را به فریب راهنمایی کرد و یا شیطان در برابر هر دو سوگند یاد کرد که جز خیر آنها را نمیخواهد.
در قانون اساسی کشورمان در بسیاری قوانین تساوی مرد و زن به وضوح دیده میشود. برای مثال بند ۱۴ از اصل ۳ قانون اساسی «تأمین تساوی عموم در برابر قانون» با اصل بیستم «همه افراد ملت» اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند.
ولی مطابق برخی اصول، زنان اجازه ورود به برخی حیطهها را ندارند برای نمونه طبق اصل ۱۱۵، رئیس جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی انتخاب گردد. البته در این پژوهش مجالی نیست تا به تحلیل قانون اساسی و سایر قوانین مدنی، حقوقی و کیفری و یا مقرارت فقهی بپردازیم فقط به این مقدار بسنده میکنیم که در حال حاضر در جامعهمان زنان با محدودیتهایی مواجه هستند بدون آنکه دلیلی برای آن وجود داشته باشد. با توجه به تمام مطالب به نظر میرسد جامعه ما به متمایز بودن وظیفه مردان و زنان معتقد است و انتظار دارد زنان در خانه نقش بارزتری را ایفاء کنند.
فرار دختران از خانه:
فرار نوجوانان و جوانان از خانواده امروزه در جهان به عنوان یک مسأله و مشکل اجتماعی توجه صاحبنظران را به خود جلب کرده است اهمیت این مسأله از آنجا بیشتر آشکار میشود که جامعهشناسان بقاء جامعه را در گرو بقای خانواده و موفقیت و شکست جامعه را در سلامت و یا گسستگی نهاد خانواده، یافتهاند خانواده به عنوان سازمان اجتماعی کوچکی برخوردار از روابط تعاملی والدین ـ فرزندان است و روابط فرزندان، والدین و سایر اعضاء خانواده چون شبکه و نظامی در هم پیچیده است که افراد آن در کنش متقابل با یکدیگر و این نظام در مجموعهای از نظامهای اجتماعی بزرگتر قرار گرفته است جامعه بزرگتر خود جزئی از زمینه فرهنگی برای الگوهای رفتاری خانواده است و در تثبیت یا تزلزل آن تأثیر دارد.
کانون خانواده، اساسیترین سهم را در آن دارد. مسیر رشد، دوره بلوغ و نوجوانی از حساسترین مراحل زندگی است که از آن به عنوان دوره بحران یا دوره بیسر و سامانی روحی تعبیر میشود، در این مرحله اگر والدین درک و شناخت درستی از شرایط روحی، عاطفی و جسمانی فرزندان نداشته باشند و برای گذر بیمخاطره و کم مخاطره این بحرانها او را مشتاقانه و آگاهانه همراهی نکند امکان بروز کجروی و رفتارهای نابهنجار از سوی آنان افزایش خواهد یافت، فرار نوجوانان و جوانان از خانه یک زنگ خطر و هشدار است که علاقمندان و دلسوزان جامعه را برای حفظ کیان خانواده و سلامت و تعادل جامعه به چارهاندیشی فرار میخواند.
اصطلاح نوجوان فراری بر کسی اطلاق میشود که منزل را بدون قصد بازگشت ترک نماید، به نظر میرسد این پدیده از معضلات خانوادگی و اجتماعی فراگیر در سطح جهان است و طی سالهای اخیر در کشورها، رو به افزایش است، «اقلیما، ۴: ۱۳۸۰»
برای مثال: انجمن کودکان در انگلستان اطلاعات زیر را در مورد کودکان فراری گزارش کرده است:
هر سال ۱۰۰۰۰۰ کودکزیر ۱۶ سال فرار میکنند. ۸۰ درصد فراریها از مشکلات موجود در خانه فرار میکنند، به دلائلی از قبیل خشونت، آزار و تعارض با والدین.
۴/۱ بچههای فراری، اولین فرارشان قبل از ۸ سالگی است.
۳/۱ پسرها و ۵/۱ دخترها وقتی که اولین بار فرار میکنند ۱۱ ساله هستند.
بسیاری از بچههای فراری بعد از یک روز به خانه برمیگردند و آسیب جدیای نمیبینند، اگر چه ۴/۱ از آنها در شرایط سختی میخوابند، مثلا: در کوچهها، روی زمین و یا ایستگاه اتوبوس.
۷/۱ بچهای فراری مورد تجاوز جنسی یا حملههای خشونتبار و یا هر دو قرار میگیرند.
۴۱ درصد فراریها، از مدرسه اخراج شدهاند «انجمن کودکان انگلستان ۱۹۹۹»
دکتر مصطفی اقلیما در پژوهشی با عنوان بررسی عوامل مؤثر در بازگشت مجدد زنان و دختران آسیب دیده اجتماعی بر مراکز بازپروری سازمان بهزیستی، معتقد است که از جمله آسیبهای اجتماعی، مسأله فرار دختران از خانواده و به دنبال آن مسأله روسپیگری است و با مطالعه در علل این پدیده و به خوبی روشن میشود که فقط بیکاری، جنگ، تنوعطلبی، فریبخوردگی، طردشدگی، شکست در عشق، تمایل بر درآمد بیشتر، علل جنسی و عوامل خانوادگی مهمترین عواملی هستند که هر روز بر تعداد لطمههای جدید روسپیگری میافزاید با توجه به اینکه در جامعه ما این مسأله به عنوان جرم محسوب میگردد افرادی که مرتکب چنین عملی میگردند به مراکز بازپروری جهت انجام فعالیتهای بازپروری ارجاع میگردند. «اقلیما، ۱۳۸۰: چکیده»
نقش عوامل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و خانوادگی در انحراف:
نقش مسائل اجتماعی در انحراف: وقایع اجتماعی و امور جریانات آن در رفتارهای انحرافی دارای نقش و تأثیری فوقالعاده است آن چنان که حتی عدهای از جامعهشناسان آن را علت اصلی آسیبهای اجتماعی ذکر کردهاند از مسائل اجتماعی که در دامن زن به انحرافات و یا زمینهسازی در آن اثر دارند موارد بسیاری را میتوان نام برد که برخی از آنها عبارتند از:
تراکم جمعیت:
گسترش روزافزون صنعت و توسعه، بدون توجه به نظارت جوانب آن خود سبب تراکم جمعیت بیش از اندازه است کم اثر شده و فقر و محرومیت افزایش مییابد در نتیجه زمینه برای آسیبها فراهم میگردد.
بررسیها دور کیم نشان داده است افزایش جنایات با تراکم و افزایش جمعیت، نسبت مستقیم دارد در اماکن پرجمعیت، شلوغ، سوءاستفادهها، فحشاء اعتیاد بیشتر به چشم میخورد و این امر در جوامع صنعتی ودر توسعههای شهرنشینی بیشتر نمایان است زیرا در جوامع متراکم و پرجمعیت، کنترلها ضعیف شده و به سبب تعارض فرهنگی، و رسوم اخلاقی گوناگون و ایدئولوژیهای متفاوت موجب میگردد که دوستیهای متقابل کاهش یابد و امکان آشناییهای عمیق از بین رفته و روابط صوری شود.
محل سکونت:
همیشه این سئوال مطرح است که چه رابطهای بین محیط اقامت و انحراف وجود دارد؟ پاسخ این پرسش در مناطق بسته به موقعیت فرق میکند تفاوت روشنی که بین میزان انحرافات شهرهایبزرگ و پایتختها و شهرهایکوچک و روستانشین وجود دارد، بیانگر این واقعیت است.
برای مثال محل سکنای متصل بر خطوط راه آهن یا کارگاهها یا اماکن صنعتی و یا مناطق گرم و دور افتاده نیز محیط مناسبی به شمار نمیرود از آنجا که اغلب، طفل یا نوجوان مقیم اینگونه اماکن، همواره احساس محرومیت میکند چه بسا که گرفتار طغیان و عصیان نیز میگردد که اغلب بر ارتکاب جرائم منجر میشود، اقامت در محلات پست یکی از عوامل مساعد کننده زمینه انحراف است.
مناطق جرم خیز:
در بیشتر شهرهای صنعتی مجرمین در نواحی نامناسب و فقیر شهر زندگی میکنند و البته آنچنان نیست که در مناطق اغنیا از جرم و انحراف خبری نباشد، بلکه در آنجا کمتر آشکار است در نواحی فقیرنشین، بیکاری، هرجومرج، بیماری، انحراف دائماً رو به توسعه است. بیشترین بودجه رفاهی و درمانی درست در مناطق جرمخیز صرف میشود، سوءاستفاده و دزدی، فحشاء و دیگر آلودگیها مربوط به این مناطق است. اگر دولتها بودجهای را که به دستگیری، حبس، محاکم این افراد اختصاص میدهند برای سلاح آن صرف کنند به صرفهتر است.
اغلب جرائم در مناطق فقیر و کثیف شهر صورت میگیرد و یا در زاعهها و مناطق پرت و متروکه و یا شلوغ و پرهیاهو، این امری است که در کشورهای دیگر هم مصداق دارد.
مهاجرت:
مهاجرتهای بیحساب و حرکتهای دائمی مردم از منطقهای به منطقهای دیگر، مشکلات بسیاری را در رابطه با آسیبهای اجتماعی پدید میآورد، مهجران به سختی میتوانند خود را با شرایط قانونی و حیات جدید و از همه مهمتر، فرهنگ آن منطقه سازگار کنند. ضمن اینکه افزایش جمعیت ناشی از مهاجرت در یک محدوده و منطقه مسأله اجتماعی پدید میآورد.
مهاجرین در طریق جا انداختن تثبیت موقعیت خود گاهی رفتاری خلاف انتظار از خود بروز میدهند و البته این امر درباره نسل اول مهاجران اندک است و نسلهای بعد که خود را در آن منطقه صاحب آب و گل یافتند، زیادتر میگردند. کودکان مهاجر که در اقلتند از وجود والدین احساس شرمساری میکنند و این خود منشأ بسیاری از نابسامانیهاست. گسستگی روابط، کاهش دوستیها و صمیمیتها، طرح اندک روابط متقابل، دیر مأنوس شدن با محیط اجتماعی خود سبب پیدایش و گسترش دشواری است.
ادامه مطلب + دانلود...