بازدید
سرانو اواخر دهه۷۰ اعتیاد را ترک و به عکاسی روی آورد. بعداز ۵ سال عکاسی ازپرتره های خیابانی و مناظر،اولین مجموعه خاص خودش را که با ترکیبی از گرایش به مذهب کاتولیک وعلاقه به هنر مکاتب دادائیسم و سوررئالیسم بود، پدید آورد.
درسال ۱۹۸۵آندرس سرانو مجموعه که آمیخته ای ازمایعات بدن است، آغازکرد. در سال۱۹۸۷وی Piss Christ را که تا امروز به عنوان امضاء آثارش به حساب می آید، عکاسی کرد. در سال ۱۹۹۰او روی مجموعه تصاویری از زنان و مردان بی خانه مان، تعدادی شمایل از «کوکلاکس کلان ها» و روحانیون کاتولیک را آغازکرد.
آخرین مجموعه آندرس سیرانو مجموعه آثاری باعنوان «History Of Sexuality» است.
آندرس سرانو نمایشگاه های متعددی درشهرها وکشورهای مختلف دنیا،از جمله نیویورک،لندن، بلژیک،ایتالیا، رم،یونان،اسکاتلند،اسپانیابرگزارکرده است.
عکسهای زیراز کتاب آمریکا« America»چاپ سال۲۰۰۴ است.
عکس استرند که توسط استیگلیتز گرفته شده است
پس از آن استرند به مکزیک سفر کرد، جائی که مناظر، معماری، هنر محلی و مردم موضوع عکاسی وی شدند. او در سال ۱۹۳۴ برای دولت مکزیک فیلمی درباره ی ماهیگیرها ساخت. ۱۳ سال قبل از آن هم با چارلز شیلر در ساخت فیلمی به نام مانهاتا ( Manhatta ) که تحقیقی بود درمورد آسمانخراشهای شهری همکاری داشت. با بازگشت به نیویورک در اواخر سال ۱۹۳۴ استرند زندگی خود را وقف تاتر و فیلم سازی کرد.
در سال ۱۹۴۳ او عکاسی را از سر گرفت و کار خود را روی مردم و محیط نیوانگلند (در شمال شرقی امریکا) متمرکز کرد. در اوایل دهه ۱۹۵۰ استرند به اروپا نقل مکان کرد. شش هفته را در کانون کشاورزی لازارا (Luzzara) در شمال ایتالیا سپری کرد و از آنجا به جزایر شمال غربی اسکاتلند رفت. در دهه ۶۰ او به شمال و غرب افریقا سفر کرده و در آنجا نیز به عکاسی پرداخت.
شبکه BBC ،Discovery و مجله National Geographic از جمله مشتریان فیلم ها و تصاویر او از دنیای زیر آب هستند.
چارلز در سال ۲۰۰۲ تعدادی از جوایز Emmy را برای یکی از فیلم ها و مجموعه تصاویر مستندش از زندگی ماهیهای ساردین کوا زولا دریافت کرد.
به علت سفر چارلزماکسول نتوانستیم سوال های مان را از طریق اینترنت با او در میان بگذاریم و با پیغامی مواجه شدیم که خبر از سفر اندکی طولانی او می داد ، ماکسول در پاسخ ای میل این مصاحبه را که توسط دیوید براون از بخش خبری National Geographic با او انجام شده برای مان فرستاد.
وب سایت چارلز ماکسول که حاوی اطلاعات ، تصاویر و ویدیو کلیپ هایی از کار های اوست در آدرس http://www.underwatervideo.co.za قرار دارد.
چطور وارد عرصه تصویر برداری زیر آب شدید؟
من از سال ۱۹۶۸ غواصی می کردم و رفته رفته به تصویر برداری از مناظر زیر آب علاقمند شدم در آن زمان تجهیزات و امکانات زیادی برای انجام این کار وجود نداشت و ما حتی با هر بار بیرون آمدن از زیر آب مجبور به تعویض و بازسازی وسایلمان از جمله فلاش ها بودیم. از سال ۱۹۸۷ به شدت به کشف غارها علاقمند شدم و از من به عنوان سرپرست یک تیم غواصی برای بررسی غار ” نفس اژدها” دعوت شد. ظاهرا این بزرگترین دریاچه زیر زمینی دنیا است که در شمال نامیبیا در آفریقا قرار دارد.
در خلال انجام این پروژه من با جرالد فاور فیلمساز سویسی آشنا شدم ، او از فعالیت های ما در کشف و بررسی غار یک فیلم مستند تلویزیونی می ساخت. دوستان خوبی برای هم شدیم و من به عنوان همکار، او را در حل مشکلات مربوط به نور در محیط کم نور غار کمک کردم.
به محض بازگشت ما به کیپ تاون من یک دوربین فیلمبرداری ۸ میلی متری خریدم که در آن روزگار کیفیتی فوق العاده داشت. ساخت اولین فیلم زیر آبی من هیجان زیادی برایم به همراه داشت، آن فیلم برای تلویزیون آفریقای جنوبی ساخته شد و در مورد آسیب های زیست محیطی فاضلاب هایی بود که به دریا سرازیر می شدند.
بنا بر این اولین تجربه خام من فیلمبرداری از فاضلاب بود!
من یک غواص حرفه ای هستم . عکاسی و فیلم برداری زیر آب بعدا و به عنوان یک سرگرمی برای من شروع شد. مهمترین منبع آموزشی من غواصان حرفه ای دیگری بودند که در آن زمان به تصویر برداری از زیر آب می پرداختند.البته نباید فراموش کرد که هیچ جایگزینی برای تجربه و فعالیت های خود آدم وجود ندارد.
شما به طور ویژه به تصویربرداری از چه نوع حیات دریایی می پردازید؟
آنچه که من تصویر برداری می کنم ارتباط بسیار زیادی با فروش آن محصولات دارد.خوشبختانه در مورد کار من آنچه که فروش می کند مورد عشق و علاقه من نیز هست، کوسه ها ، نهنگ ها ،سیل ها و دلفین ها از جمله این موارد هستند. وقتی که من برای اولین بار این کار را شروع کردم تولیدات سالانه من مربوط به حدود ۱۵ کوسه سفید می شد ، فکر می کردم این کار خیلی زود اشباع و تمام خواهد شد ، اما در اشتباه بودم؛ همیشه زوایا و تکنیک های جدید و داستانهایی در باره این حیوانات با شکوه وجود دارد که باعث پایان این کار خلاقانه نمی شود.
من همچنین به فیلم برداری از موضوعاتی مانند سفر و زاد و ولد سالانه ساردین های KwaZulu ، کوسه های ببری، کوسه های شنی و نهنگها می پردازم و بسیار خوشبختم که کوسه های سفید، وال ها، و پنگوئن های آفریقایی در یک فدمی و دسترس من هستند.
هنگام تهیه مستندی از زندگی کوسه ها برای شبکه بی بی سی ،چارلز ماکسول این تصویر نزدیک را از مواجهه و روبرویی با یک کوسه خشمگین تهیه کرد.این کوسه بی خبر! به سکوی شیرجه او حمله می کند. ماکسول می گوید : چشمان کوسه در حالت حمله بسیار رعب آور بودند و خوشبختانه هیچ عکسی که چشمان و وضعیت مرا در این لحظات نشان دهد وجود ندارد!
ازچه نوع ابزار ی برای عکاسی و فیلمبرداری زیر آب استفاده می کنید؟
در حال حاضر از بیشتر دوربین های دیجیتال DV Cam با توجه به رزولوشن بالا و قابل قبول این دوربین ها و جمع و جور بودن و ارزانی شان استفاده می کنم. با دوربین های ۱۶ و ۳۵ میلیمتری هم کار کرده ام اما در حال حاضر راحتی دیجیتال و ویدیو را ترجیح می دهم.قدم بعدی برای من استفاده از فرمت جدید HD است که قرار است به زودی در دوربین های کوچک و فشرده قابل استفاده باشد. من همیشه خودم را به روز نگه می دارم و از آخرین دستاورد های تکنولوژیک برای کارم استفاده می کنم البته این فقط محدود به دوربین نمی شود ، لباس، نور ودستگاه های مخابراتی زیر آب نیز از دیگر ابزاری هستند که من همیشه از پیشرفته ترین و بهترین آنها استفاده می کنم.
من شانس آشنایی با یک تکنیسین دریا را نیز دارم که مرا در ساخت و تولید لوازم مورد نیازم کمک می کند، مثلا برای تهیه تصاویری از کوسه ها برای مجله National Geographic او برایم محفظه و محل خاصی برای دوربین ساخت تا به کمک آنها بتوانم به زندگی کوسه ها در زیر آب وارد شوم.
من هرگز به کسی اجازه چنین استفاده ای از آن عکس را ندادم . این عکس از گالری وب سایت من کپی و برداشته شده و پس از ایجاد تغییرات دیجیتالی دست به دست چرخیده است.
من سه ای میل مختلف از سه منبع مختلف دریافت کردم که هر یک ادعای ساخت این تصویر را داشتند به هر حال این عکس یک تصویر ساختگی است و حقیقی نیست.
دیدن چنین صحنه نادری در طبیعت چقدر امکان دارد؟
اگر شما به جزیره سیل بروید هنگام طلوع آفتاب در یک صبح زمستانی شاهد حمله و بیرون پریدن کوسه ها برای شکار پرندگان شناور بر روی سطح آب خواهید بود.
تجارب من در غواصی و تصویر برداری ارزش کار گروهی را به من نشان داده و اثبات کرده است . مشورت و مشاوره با دیگران از دیگر نکاتی است که من به ارزش آنها پی برده ام.این مشورت ها به من ایده های جدیدی در تصویر برداری از دنیای زیر آب داده است. همه کسانی که در تهیه یک پروژه فیلم و عکس برداری زبر آب حضور دازند از تصویر بردار گرفته تا افرادی که کارهای فنی را انجام می دهند در شکل گیری و کیفیت محصول نهایی نقش دارند.
برای ورود به این عرصه شما باید واقعا عاشق دریا باشید ، برای ساعت ها انتظار و فعالیت در محیط دریا آماده باشید ، ذهن فنی داشته باید و در عین حال چشمان و دید خوبی برای کار با دوربین داشته باشید، البته همیشه عنصری به نام شانس نیز وجود دارد که نمی توان نقش آن را در این کار نادیده گرفت.
من در سال ۲۰۰۰ سفر و زاد و ولد سالانه ماهی های ساردین KwaZulu را با بودجه وزمانی اندک انجام دادم که تبدیل به یکی از بهترین فیلم های زیر دریایی من تا امروز شد.این تصاویر در کانال های ماهواره ای بی بی سی و Discovery با عنوان
سیاره آبی :دریاهای زندگی
هورن در سال ۱۹۹۶، موفق به دریافت درجه کارشناسی هنر از موسسه Brooks شد، و برای فعالیتش در عکاسی از مناظر و عکاسی دیجیتال قدردانی شده بود، به عنوان فارغ التحصیل ممتاز در دوره خود نیز شناخته شد. رالف پس از فراغت از تحصیل، بین سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۲، با عکاس مشهوری به نام Michael Kenna همکاری کرد. در طی این مدت، به عکاسی ادامه داد و در جستجوی گالری جدیدی برای نمایش آثارش برآمد.هنگامی که وی از کمک و همکاری با عکاسان معروف کناره گیری کرد، پروژه های بزرگی طبق روش خود انجام داد. در چند سال گذشته، عکسهای او در کتابها و آلبوم های موسیقی و مجلات زیادی به چاپ رسید. همچنین از سال ۱۹۸۹، آثار وی در نمایشگاههای زیادی معرفی شد و در بسیاری از مجموعه های خصوصی و عمومی، از جمله موزه هنر سانتاباربارا و موزه هنر Houston نگهداری می شوند.
او در زمینه کارهایش می گوید: ” اغلب افراد از من درباره تکنیکی که در کارهایم به کار می گیرم، می پرسند. در طی سالها کسب تجربه در زمینه عکاسی، به این نتیجه رسیده ام که تکنیک امر بسیار مهمی است. درست است که هنر عکاسی از قلب آدمی نشات می گیرد، ولی تکنیک صحیح بر ارزش دریافت های قلبی فرد می افزاید.من اعتقاد دارم زمانی که سطح تجربیات شخص به یک حد معینی ارتقاء می یابد، در این زمان استفاده از تکنیک همانند یک بازتاب غیر ارادی و تقریبا به صورت یک واکنش نسبت به دریافت های بصری و احساسی عمل می کند.
حال به عنوان اولین مرحله از شما می پرسم که به نظر شما چه چیزی باعث درخشش یک عکس می شود؟ چرا یک عکس در گالری جلوه خوبی دارد ولی همین تصویر در منزل این زیبائی را ندارد؟ آیا عکس دارای سایه روشن های مناسب است یا فقط دارای یک چاپ خوب سیاه و سفید است؟ به خاطر داشته باشید که تونالیته در عکس بسیار مسئله مهمی است.سئوالات زیادی است که هم دیگران از من می پرسند و هم باعث تعجب و سئوال خود من است.چگونه امکان دارد که یک تصویر خوب هم در گالری و هم در خانه، برجسته و درخشان به نظر آید؟ آیا این با رعایت تونالیته امکان پذیر است؟ یا اینکه این عمل بستگی به محل و چگونگی اجرا دارد؟ این سایه روشن ها چگونه به هم ربط داده می شوند؟
در ایجاد سایه روشن، یک ردیف معینی از پرده ها وجود دارد، سایه ها و توازن بین سایه و روشن ها.یک عکس نیاز به این ندارد که سفید خالص باشد و یا سیاه خالص. یک عکس باید تقریبا بافتی از کیفیت و عمق را توام داشته باشد. هر تصویر خصوصیتی واحد در ارتباط با تونالیته دارد که با یک چاپ دقیق به دست می آید. در تصاویر زیر که به عنوان نمونه برای سه نوع چاپ آنها را نشان داده ام، هر سه دارای یک کنتراست ولی زمان نوردهی متفاوت هستند.
در اساطیر یونان، دیدالوس به همراه پسرش ایکاروس از روی دریا در حال پرواز بود و هنگامی که خیلی به خورشید نزدیک شد، بالهایش ذوب شده و ایکاروس در اثر سقوط کشته شد. من این تصویر را خیال پردازی کردم و دوست داشتم که روشنی معینی داشته باشد و اثر شور و هیجان حادثه را در خود حفظ نماید چون من به شدت روی اثر چاپ و تاثیر گذاری آن تاکید دارم. تصویر سمت چپ احساس آرام بخشی را القاء می کند، یک فضای ساکت و آرام و بدون آشوب. این تصویر شور و هیجانی را که من انتظار دارم را القاء نمی کند. عکس وسط دارای چاپ بسیار پر شور و هیجانی است، خیلی گرفته و عبوس.این تصویر نسبت به حالتی که من انتظار دارم، احساس غلوشده تری را منتقل می کند. رنگ سیاه در مقابل نور خورشید و جسم در حال پرواز، بسیار غلیظ است. ولی تصویر سمت راست، شور و هیجانی ملایم را که من مجسم می کردم را به نمایش می گذارد. ابرها تاریکند ولی نه خیلی زیاد. تنها چیزی که کاملا سیاه است، خود وسیله پرواز می باشد که با نور خورشید از میان آسمان ابری، تضاد ملایمی دارد. سایه روشن ها به خوبی در تعادل هستند. آسمان بدون اینکه زیاد درخشان باشد، روشنی معینی دارد و ابرها بدون داشتن سیاهی زیاد، تیره می باشند.
نکته بعدی که باید به آن اهمیت دهید این است که بدانید، نگاتیو صرفا اطلاعاتی است که شما ضبط کرده اید. نگاتیو کامل و بی نقص وجود ندارد، بلکه برای تهیه چنین نگاتیوی باید دست به کار شد. به قول انسل آدامز که می گفت: “نگاتیو منبع اطلاعات است و چاپ، مرحله اجرا و نمایش است” پس از ارزیابی نمونه عکس یا کار چاپ شده، تصمیم بگیرید که چاپ نهائی چگونه باید باشد. من ترجیح می دهم که یک کنتراست و زمان نوردهی معینی را به عنوان پایه و اساس به دست آورم. سپس با تغییرات نور و عمل سوزاندن و بعضی اوقات با استفاده از فیلترهای گوناگون کنتراست، نگاتیو را چاپ کنم. احساس می کنم که درهنگام چاپ، هرکاری می توان انجام داد.
شما برای مقایسه نوع چاپ مستقیم، چاپ غیر دستی و در نهایت چاپی که عکاس تجسم خود را در آن اعمال نموده است،سه تصویر زیر را ملاحظه نمائید. توجه داشته باشید که این تصاویرحرکتی بنیادی است از آنچه که بر روی نگاتیو ضبط شده بود.
از نگاتیوهای من تعداد کمی این چنین دستکاری شده اند. در نهایت بحث و در قسمت پرداخت تصویر، باید بدانید کسی که می تواند یک چشم انداز سطحی و متوسط (نه خوب و نه بد) را به اثری ویژه و استثنائی تبدیل نماید، مسلما در اثر خود، برای خیال و اندیشه هم جائی گذاشته است.همان گونه که Ruth Bernhard به من گفت: “اگر نگاتیو را دستکاری و اصلاح نکنی، عکاس نیستی”. مراحل زیادی برای واقعیت بخشیدن به یک عکس پرداخت شده وجود دارد، چه در تاریکخانه و چه زمانی که نگاتیو، آماده و خشک است. همان طور که انسل آدامزاشاره کرد، چاپ، مرحله عمل است. پس آنچه حائز اهمیت است دستکاری و رتوش نگاتیو برای پرداخت و تکمیل می باشد. عمل رتوش و دستکاری نگاتیو، از آن جهت حساس و مهم است که می باید خیال و تصور شخص را پیاده نماید و این کار از عهده یک چشم تیزبین، برای تنظیم تصویر بوسیله حذف موارد غیرقابل قبول برمی آید.”
وی در سال ۱۹۵۳در هارتفورد متولد شد. در اوایل دهه ۷۰ وارد دانشگاه هارتفورد شد و در آنجا به عکاسی علاقمند شد، خیلی زود به مدرسه موزه هنرهای زیبای بوستون رفت و بیشتر به عکاسی پرداخت. در همان دانشگاه مدرک لیسانس و فوق لیسانس خود را به ترتیب در سالهای ۱۹۷۵ و ۱۹۷۶ دریافت کرد.در سال ۱۹۷۹ نیز موفق به دریافت لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرهای زیبای ییل گردید.
فلیپ لورکا دیکورشیا در حال حاضر در نیویورک اقامت دارد. و از سال ۱۹۸۴ به عنوان عکاس افتخاری برای مجلات کار می کند.دیکورشیا برنده بورسیه ای از مؤسسه گوگنهایم و نیز جایزه ملی برای نمایش آثارش در گالری ها و موزه های سراسر دنیا گردید.اولین نمایشگاه انفرادی وی در سال ۱۹۹۳ تحت عنوان بیگانگان (strangers) در موزه هنرهای مدرن نیویورک برگزار شد.نمایشگاه اخیر وی تحت عنوان سرها (Heads) در گالری گگوژن در لندن و پیس مک گریل در نیویورک برگزار شد.
فلیپ لورکا دیکورشیا، سالهای متمادی به عکاسی از عابران پیاده در خیابانهای نیویورک، توکیو، کلکته و مکزیکوسیتی پرداخته است. او در عکسهایش سعی میکند با نور پردازی خاصی که بر روی یکی از عابران انجام می دهد او را از دیگر عابران متمایز سازد، گوئی هاله مقدسی را به او می بخشد.وی همچون عکاسان سنتی خیابانی در طی روز جریان زندگی شهری را نمایش می دهد و از افراد به صورت لحظه ای و پیش بینی نشده عکس می گیرد، با این تفاوت که از نور مصنوعی نیز در عکسهایش استفاده می کند.
مجموعه سرها شاتهایی از نیم تنه (سر و شانه ها) ی افراد است که با استفاده از یک نور پنهان شده در پیاده رو نور پردازی شده اند.
این نور پردازی خاص روی افراد و همچنین عمق میدان کم در عکسها باعث می شود محیط اطراف سوژه در تاریکی فرو رفته و از وضوح کمی برخوردار باشد و همین امر به خاص تر شدن چهره سوژه کمک می کند.در این مجموعه، چهره سوژه ها گوئی تصویری است از یادمانهای افراد مشهور و یا عکسهای تبلیغاتی ستارگان سینما و شاید هم چهره نقاشی شده یک شاهزاده در عصر باروک که در عین حال نمایانگر عده ای از افراد عادی، رؤسا، توریستها، جوانان، خریداران، شهروندان عادی، صنعتگران و حتی رابی ها نیز هستند.و هر یک بیانگر حالت روانی خاصی است: مضطرب، محافظه کار، افسرده، پرخاشگر، بااراده، خیال پرداز و …چیزی که بین همه عکسها مشترک است، تلاش عکاس برای درون گرائی و حفظ حالات روانشاسانه تک تک افراد در ازدحام جمعیت است. او در این مجموعه با شیوه ای که خاص اوست دنیای درونی افراد را از دنیای بیرونی شان متمایز می کند.
تارور خود از یک خانواده مزرعه دار است و در کارهایش به خوبی از پس نشان دادن روح و تاریخ زندگی این خانواده ها که راهی غرب شده اند بر آمده است. من خوشحالم که عکس های او در رسانه ها و نمایشگاه هایی در سراسر آمریکا به نمایش در آمده اند ، تصاویر او بخش مهم و با ارزشی از میراث آمریکا محسوب می شوند
“تام کندی” دبیر عکس مجله نشنال جئوگرافیک در سال های ۱۹۸۷-۱۹۹۷
پدرم یک عکاس آماتور بود. او از یک دوربین brownie و یک دوربین Zeis-Icon که برادرم هنگام سکونتش در آلمان برای پدرم خریده بود استفاده می کرد. پدرم طی سی سال، هزاران عکس با آن دوربین ها گرفته اما هیچ وقت نگاتیو هایش را فایل و فهرست نکرده و ترجیح داده بود نگاتیو هایش را به دیوار تاریکخانه اش آویزان کند.هر سال من و پدرم نگاتیوها را پایین می آوریم آنها را شستشو می دهیم و دوباره آنها را به دیوار آویزان می کنیم.در پنجاهمین سالگرد ازدواج پدر و مادرم ، تمام نگاتیو ها ی پدر را بریدم ، آنها را مرتب و فهرست بندی کردم و از آنها کنتاکت شیت و راهنما تهیه کردم.وقتی که پدرم هدیه مرا دریافت کرد عمیقا تحت تاثیر قرار گرفت و منهم همینطور.موقعی که نگاتیو ها را می بریدم داستان تصویری پدرم از خانواده و مردم شهر را پیش رو داشتم در نتیجه به طور جدی به فوتوژورنالیسم و به ویژه عکاسی مستند به عنوان یک حرفه فکر می کردم
برای مطبوعات زیادی از جمله Philadelphia Inquirer ماموریت های عکاسی زیادی انجام داده ام که برای من خاطره انگیز و جالب هستند. این ماموریت ها مرا به سراسر جهان بردند. با اینحال ماموریت مورد علاقه خودم پروژه ای بود که خودم شخصا انجام دادم : ” کابوی های آفریقا –آمریکایی”. پروژه ” سرزمین فیلادلفیا” که مشغول کار بر روی آن هستم پروژه دیگریست که به ویژه مورد علاقه ام است. این پروژه برای من یک مبارزه و مواجهه واقعی است. در این پروژه مدت زیادی را صرف عکاسی از ۱۴ پل تاریخی کردم که با توجه به محدودیت فضاهای شهری و استفاده از یک دوربین ۴ در ۵ اینچ ( ۱۰ در ۳۰ سانتیمتر) Large-format کار سختی است. همه این عکس ها را به صورت سیاه و سفید گرفته ام . از دوربین ۳۵ میلیمتری که ۹ فریم را در ثانیه می گیرد ، به سراغ دوربین Large-format رفتن، مثل تعویض ماشین فراری با یک تانک شرمن است!
چه چیزی مجموعه عکس های مربوط به کابوی های آفریقا ،آمریکایی را برای شما متمایز کرده است؟
همیشه متوجه نقشی که آفریقا –آمریکایی ها در رام کردن غرب وحشی داشته اند، بودم. پدر بزرگم یک کابوی بود که بر روی مزرعه بزرگی در اکلاهما کار می کرد. او یک سوار کار با استعداد و ماهر هم بود. همیشه از اینکه بسیاری از مردم نمی دانند که آفریقا –آمریکایی ها چه سهم و نقش بزرگی در غرب داشته اند متعجب می شوم. در حقیقت طی یک قرن بیش از یک سوم تمام کابوی هایی که گله های بزرگ را در غرب جمع آوری و نگهداری می کردند آفریقا –آمریکایی بوده اند. مطمئن نیستم که دست از عکاسی آنها بکشم اما ظرف ۵ سالی که بر روی این پروژه وقت صرف کردم بخشی از بهترین و شگفت ترین مردم روی زمین را ملاقات کرده ام. فکر می کنم عکاسی از آنها ، برای من تبدیل به یک ماموریت شده است.
و توصیه ای برای علاقمندان فوتوژورنالیسم؟
فروش عکس های خبری و مستند به مجلات و روزنامه ها سخت تر شده است. با مرگ پرنسس دایانا به نظر می رسد فوتو ژورنالیست ها مورد سرزنش و نکوهش قرار می گیرند. من معتقدم بسیاری از فوتو ژورنالیست ها عکاسی اجتماعی را به تعقیب افراد مشهور ترجیح می دهند.
واقعیت اینست:
استقبال عمومی به سمت عکاسی از افراد مشهور است. من فکر می کنم جوانتر ها باید قالب های قراردادی و آنچه که از آن انتظار می رود را در هم بشکنند و عرصه تازه ای برای ارائه کارهایشان بیابند. جوان ها باید مردم را نسبت به ارزش فوتو ژورنالیسم آگاه کنند. اینترنت در این راه ابزار بزرگ و مهمی است. جوان ها باید برای نمایش آثارشان در گالری ها تلاش کنند ، هر چند که بازتاب و مخاطب نمایشگاه ها نسبت به روزنامه و مجلات کمتر است اما عکاسان ، منتقدان و بازدید کنندگان حرفه ای نقد های کارساز خود را در این محل ها ارائه می دهند.
-
جواب های بیل گیتس به سوالات همیشگی آزمون های استخدامی
بیل گیتس تا به حال هزاران نفر را در مایکروسافت و همچنین بنیاد بیل و ملیندا که یک بنیاد خیریه است، اسخدام کرده است.
از میرزا اسماعیل دولابی چه می دانید ؟ ۴٫۳۸/۵ (۸۷٫۵۳%) ۱۴۶ امتیازs از میرزا اسماعیل دولابی چه می دانید ؟ از میرزا اسماعیل دولابی چه می دانید ؟ محمد اسماعیل دولابی در روستای دولاب از توابع تهران زاده شد. در جوانی به شغل کشاورزی […]
فاصله اسلام پا برهنگان با مدیران نجومی/ فاصله اسلام پا برهنگان با مدیران نجومی/ با انتشار سلسله فیشهای حقوقی برخی مدیران دولتی در سال گذشته که نشان میداد این مدیران از بیتالمال دریافتیهای نجومی و بسیار کلان داشتهاند احساسات عمومی جریحهدار شد، رهبر معظم […]
زندگینامه استیفن هاوکینگ _ دانشمند انگلیسی ۳٫۶۷/۵ (۷۳٫۳۳%) ۳ امتیازs زندگینامه استیفن هاوکینگ _ دانشمند انگلیسی/ استیفن هاوکینگ ( انیشتین دوم و کاوشگر سیاهچاله ها) در روز هشتم ژانویه سال ۱۹۴۲ در آکسفورد چشم به جهان گشود. او از هر گونه تحرک عاجز است؛ […]
مصاحبه خواندنی از زندگی خصوصی آیت الله خامنه ای ۴٫۴۴/۵ (۸۸٫۸۹%) ۹ امتیازs مصاحبه خواندنی از زندگی خصوصی آیت الله خامنه ای/ حضرت آیت الله سیدعلی خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در زندگی شخصی و سلوک فردی خود چگونه رفتار می کنند؟ چند […]
پیام های کوتاه تربیتی امام خمینی ـ میزان بازماندن از حق، متابعت هوای نفس است. ـ ما باید این را بفهمیم که همه چیز هستیم و از هیچ کس، کم نداریم. ـ توکل به خدای تعالی، یکی از فروع توحید و ایمان است. ـ […]
به نکات زیر توجه کنید