جستجو در تک بوک با گوگل!

تابعيت پايگاه تك بوك از قوانين جمهوري اسلامي ايران

افلاتون و سقراط

763

بازدید

افلاتون و سقراط ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز

دانشمندان بزرگ

افلاتون و سقراطش
 گویا تاریخ فلسفه را چنین مقدر است که فیلسوفان بزرگش نه تنها راه گشای راه های نامکشوف و نوگشوده بر رهروان خویش باشند، راه بند و راه گیر دیگر راه های پیش گشوده نیز باشند، و در کنار راه هایی که با نو آوری ها و اندیشه های بدیع خود می گشایند، راه هایی را نیز با دگم ها و جمود ها و انحراف های فکری خود ببندند.
اینان اگر چه در برخی مسیرهای زمانی، تاریخ فلسفه را دهه ها و سده ها پیش برده اند اما در مسیرهای زمانی دیگر آن را ده ها و سده ها واپس رانده اند و دچار ایستش و رکود و حتی واپسگرایی کرده اند.
«افلاتون و سقراطش»، و ارسطو از این گونه فیلسوفانند. این که می گویم «افلاتون و سقراطش» به این دلیل است که آن فیلسوفی که ما امروزه به نام سقراط می شناسیم و اندیشه های و مکالمه ها و مجادله هایی که به نام او مشهور است به طور عمده از طریق افلاتون و رسالاتش به ما رسیده است و معلوم نیست چقدر به سقراط حقیقی شباهت دارد و چقدر ساخته و پرداخته ذهن و خیال افلاتون است. این سقراط خیالی شخصیتی ساخته و پرداخته ذهن و خیال افلاتون است که حرف های افلاتون را می زند و اندیشه های افلاتون را تئوریزه می کند، استدلال ها و استنتاج های افلاتون را به زبان می آورد، و بحث های فلسفی را آن گونه که افلاتون می خواهد پیش می برد. بنابراین به طور عمده نقابی است بر چهره افلاتون یا بازیگری است که در صحنه نمایش اندیشه های افلاتون بیانگر حرف ها و نظریات اوست، شاید هم عروسکی ست خوش ساخت در بساط خیمه شب بازی استادش!

 

 مسلم است که از سقراط حقیقی خصوصیت ها و اندیشه هایی در او هست و به طور کامل خیال بافته نیست اما این هم مسلم است که بخش عمده ای از شخصیت شکل گرفته او شخصیت افلاتون است و بخش مهمی از مکالمه ها و اندیشه هایش، مکالمه های درونی و اندیشه های پنهان افلاتون. به همین دلیل امروزه سقراط به عنوان فیلسوفی مستقل و واقعی در تاریخ فلسفه وجود ندارد بلکه آن چه واقعن موجود است سقراطِ افلاتون یا سقراط- افلاتون است. به همین دلیل سقراط موجود در تاریخ فلسفه از افلاتون جدایی ناپذیر است و بخشی ناگسستنی و تفکیک ناپذیر از وجود اوست، و از این رو من آن دو را « افلاتون و سقراطش» می نامم و وجودی واحد برایشان قائلم.
«افلاتون و سقراطش» نیز از بزرگترین فیلسوفان جهان بود که هم راهگشا و هم راه بند بود، هم پیش برنده هم پس کشاننده بود، و در کنار تمام خدماتی که به فلسفه، تفکر و نظریه پردازی فلسفی و دانش هستی شناختی کرد، مرتکب خیانت هایی هم شد، انحرافات مهمی را در این حوزه ها به وجود آورد، و بیراهه ها و کج روی هایی را  بانی شد. این مقاله نگاهی کوتاه می اندازد به مهم ترین این انحراف ها و کج روی ها.
 متن را با جملاتی از یک کتاب « زوایای تاریک حکمت» آغاز می کنم: « قرن ها صرف تخریب حقیقتی شده که روزی فلسفه نامیده می شد، و حالا ما فقط آن چه را که فلسفه به آن تبدیل شده است می بینیم و هیچ تصوری از آن چه که روزگاری فلسفه بوده است، نداریم.

 

معنی فلسفه عشق به خرد است. که حالا دیگر تقریبن چیزی از این معنی به جا نمانده. ما در زندگی مان فضاهای زیادی برای دانش و دانسته ها، برای یادگیری و اطلاعات و برای تفریح و سرگرمی داریم، اما نه برای خرد و حکمت.

 

در حال حاضر وضعیت این چنین است. و با این حال اوضاع همیشه اینطور نبوده است. هنوز می توانیم تأثیرات مکتب های افلاتون و ارسطو را بر روند تحول فلسفه مشاهده کنیم و ببینیم که چگونه پایدار ترین سهم آتنی ها در تاریخ روشنفکری غرب به وجود آمد: به جای عشق به خرد، فلسفه تبدیل شد به عشق به صحبت کردن و بحث کردن در باره عشق به خرد. تا آن جا که حرف زدن و مباحثه هر چیز دیگری را از صحنه بیرون راند- تا آن جا که حالا ما دیگر هیچ چیز دیگری در باب فلسفه نمی دانیم و یا حتی نمی توانیم تصورش را بکنیم که چیز دیگری هم می توانسته وجود داشته باشد.»
 یکی از جنبه های مخرب و منحرف کننده شخصیت «افلاتون و سقراطش» عظمت غول آسای طبیعی یا تصنعی است که او به خود داده یا در طی تاریخ فلسفه خود به خود یافته است. « افلاتون و سقراطش» می خواست عظیم ترین غول، یکتا قهرمان یا قهرمان قهرمانان، و سلحشور بی منازع میدان فلسفه باشد. و این اساس برخی از انحراف هایی شد که او در تاریخ فلسفه به وجود آورد و این تاریخ را به بیراهه هایی کشید که فلسفه را از عشق ورزی به خرد و حکمت و حقیقت منحرف و خالی کرد و به راه عشق ورزی به جدل و مباحثه و منازعه کشید.

 

به قول کینگزلی:

 

« افلاتون و شاگردش ارسطو نام آور شدند، قهرمانان فرزانه فرهنگ ما. اما یکی از مشکلات خلق قهرمان این است که هر چقدر او را بزرگتر کنیم، سایه هایی را که ایجاد می کند بزرگتر می شود- و به او بیشتر اجازه داده می شود که پنهان شود و در تاریکی بلغزد.»
افلاتون کوشید بر روی تمام فلسفه پیش از خودش سایه بیفکند و آن ها را در تاریکی سایه سنگین خود ناپدید کند و نادیدنی سازد. هر جا که توانست محو و حذف کرد و به محاق کشید، آن جا که نتوانست تحریف کرد و کدر ساخت:

 

« این که پیش از افلاتون چه اتفاقی برای فلسفه افتاده روشن نیست. استاد او به عنوان « معمای اصلی» شناخته شده، و در غرب هیچ چیز از تاریخ فلسفه یا حکمت بدون شناخت او ادراک نمی شود. او بر روی عصبیت مرکزی فرهنگ ما قرار دارد… متافیزیک بر اساس گفته های او بنا شده است. گفته می شود او منطق را اختراع کرد. اساس عقل ما و شالوده هر نظم و ترتیبی که در غرب به وجود آمد.

 

نفوذش بر افلاتون بی اندازه بود. بر اساس روایتی مستند، گفته می شود که همه تاریخ فلسفه غربی فقط یک سری توضیحاتی است که او به افلاتون داده است. با توجیهی این چنین، فلسفه افلاتون در شکل وسیعش یک سری توضیحات برای حکمت آن مرد نامیده می شود. و با وجود چنین ادعایی ما تقریبن هیچ چیز درباره او نمی دانیم…

 

در حقیقت ما چیزهای زیادی درباره او می دانیم، اما بدون شناخت.»
« افلاتون و سقراطش» کوشید تا تاریخ فلسفه پیش از خود را حذف کند. فیلسوفان بزرگ گذشته را نادیده بگیرد. افکار آن ها را تحریف کند. در باره شخصیت آن ها شایعه پردازی کند یا شبهه ایجاد کند( به عنوان نمونه به یاد بیاوریم برخورد خاله زنکی همراه با زخم زبان زدن او را با زنون الئایی که شاگرد محبوب و وارث معنوی  پارمنیدس بود، و درست به همین دلیل، مغضوب و منفور و مورد کینه و نفرت افلاتون بود- زیرا که او جز خود کسی را به عنوان وارث معنوی پارمنیدس قبول نداشت و او اصولن خود را وارث معنوی  و راستین تمام فیلسوفان پیش از خود می دانست!،  به همین دلیل با شایعه پراکنی در باره این که گویا زنون معبود جوان پارمنیدس بوده، کوشید با برچسب تمایلات جنسی انحرافی، زنون را از نظرها بیندازد و او را مطرود و موقعیتش را خدشه دار کند.)

 

« افلاتون و سقراطش» چون خود را غول واقعی و یگانه غول و قهرمان قهرمانان میدان فلسفه می دانست، می بایست غول های بزرگ پیش از خود را از سر راه خویش بردارد تا عظمتش چشمگیر تر باشد و بیشتر جلب توجه کند. به همین دلیل شروع کرد به حذف ایشان، طرد کردن و محکوم نمودن ایده های ایشان، تحریف اندیشه های ایشان، نسبت دادن ایده ها و اندیشه های نادرست و سست و سخیف به ایشان و سپس رد این اندیشه های خود ساخته، به منظور حقیر نشان دادن ایشان، از میدان به در کردن رقیبان با انواع شایعه پراکنی ها، اتهام های دروغین، فریبکاری ها و دغلبازی ها، نسبت دادن یک رشته گفت و گوهای خیالی بین ایشان و سقراط یا دیگران به منظور رد کردن و محکوم نمودن ایشان. به طور کلی اغلب رساله های « افلاتون و سقراطش» که بر مبنای گفت و گو و دیالوگ بین دو یا چند نفر نوشته شده، خیال پردازانه و دروغین هستند و ادعاهای نسبت داده شده به رقیب ساخته و پرداخته ذهن «افلاتون و سقراطش» است نه به طور واقعی، نظر و باور طرف مقابل.

 

و این یکی از بزرگترین انحراف هایی است که با « افلاتون و سقراطش» تاریخ فلسفه آلوده به آن شد و تحریف و تخریب و حذف جای مفاهمه و همدلی را گرفت. عشق به خرد و حکمت از بین رفت و جای آن را عشق به بحت و جدل گرفت، که در واقع ریشه در عشق بیمار گونه به خویشتن و خودپرستی افراطی داشت، و وسیله ای بود برای اثبات خود ، و بزرگ جلوه دادن خود، و بر حق نشان دادن خود، و محکوم و نا بر حق نشان دادن طرف های مقابل خود، و به هر روش ممکن، از جمله روش های غیر انسانی و غیر اخلاقی آنان را از میدان به در کردن و محکوم نمودن و  منزوی ساختن. رد و ابطال جای نقد اثباتی را گرفت و فلسفه میدانی شد برای ارضای خود پرستی ها و خودکامگی ها و خود بزرگ بینی ها.

 

این که «افلاتون و سقراطش» سخن از پدر کشی به میان می آورد و خود را از زبان مردی بیگانه به صفتی مفتخر می داند که در یونان باستان یکی از مذموم ترین صفت ها و منفور ترین کنش ها شمرده می شده است، درست در همین راستا باید فهمیده می شود.« افلاتون و سقراطش» تمام پدران معنوی خود را از سر راه خود بر می داشت و می کشت و نابود می کرد و ارثیه معنوی ایشان را تمام و کمال غصب می کرد- به هر روشی که زورش می رسید و با هر وسیله ای که در اختیار داشت- جوانمردانه یا ناجوانمردانه-  تا کسی نفهمد که او صاحب میراث معنوی چه کسانی شده  و چه چیز ها به ارث برده ، و از آن چه دار، چه چیزهایش مال خودش بوده و چه چیزها را از دیگران دزدیده  یا غصب کرده – و بدون این که وارث و فرزند حقیقی ایشان باشد و سنخیت و تناسب تجانسی با ایشان داشته باشد از ایشان چون غنیمت به چنگ آورده – بعد هم خود ایشان را با نسبت دادن مکالمه ها و اندیشه های سخیف و سست دروغین، محکوم و مطرود می کرد، و از پا در می آورد، و جسدشان را با لگدی از مقابل راه خویش بر می داشت، و فاتح و سربلند و پر غرور از روی جنازه دشمن- پدر خویش می گذشت و به راه نبرد های سرفرازانه و پیروزمند خویش ادامه می داد!

 

انحراف مهم دیگری که« افلاتون و سقراطش» در تاریخ فلسفه به وجود آورد، وارد نمودن « جدل» به فرهنگ فلسفی و تاریخ فلسفه بود. این همان موردی است که نیچه در « غروب بت ها» به آن اشاره کرده است و من به جای هر توضیح اضافه ای نوشته او را نقل می کنم:
« با سقراط ذوق یونانی به جدلگری می گراید: حال به راستی چه رخ می دهد؟ نخست آن که یک ذوق والا از میدان به در می رود و با فن جدل فرومایگان فرادست می شوند. پیش از سقراط در جامعه آبرومند از جدلگری خوش شان نمی امد و آن را رفتاری ناپسند می شمردند، زیرا آدم ها را [ با نشان دادن نادانی شان] رسوا می کرد و دست می انداخت؛ و جوانان را از این کار پرهیز می دادند. همچنین به این شیوه از دلیل آوری بدگمان بودند. چیزهای شریف، همچون مردمان شریف، دلایلشان را این گونه در کف نمی گیرند. همه دست خود را رو کردن کار ناشایستی ست. هر چیزی که نخست می باید به اثبات برسد، ارزش چندانی ندارد. هر جا که رفتار شایسته ملاک باشد، آن جا « دلیل» نمی آوردند بلکه فرمان می دهند؛ جدلگری آن جا دلقک بازی ست: به آن می خندند و جدی نمی گیرندش- اما سقراط دلقکی بود که کاری کرد تا او را جدی بگیرند.» ( نیچه- غروب بت ها)
«آدمی هنگامی به جدل روی می آورد که سلاح دیگر نداشته باشد. آدمی می داند که دست زدن به جدل شک برانگیز است. زیرا چندان باور پذیر نیست. اثر هیچ چیزی را به آسانی اثری که یک جدلگر می گذارد، نمی توان زدود. تجربه هر مجلس سخنرانی و بحث گواهی ست بر آن. جدل آخرین سلاح است برای کسی که سلاح دیگر ندارد. باید به زور نشان داد که حق با تست وگرنه فن جدل به چه کار آید!» ( نیچه- غروب بت ها)

 

نیچه در کنار جدل دوستی، نادان نمایی دروغین، خودکامگی عقل یا عقل گرایی خودکامه، و اخلاق پرستی ریاکارنه و مزورانه را از دیگر انحراف هایی می داند که با «افلاتون وسقراطش» وارد تاریخ فلسفه شد و به دلیل طولانی شدن مطلب از بحث بیشتر در باره این انحراف ها، در این مقاله خودداری می کنم و بحث بیشتر در این باره را به مقاله ای دیگر وا می گذارم با عنوان « خودکامگی عقل یا عقل گرایی خودکامه؟».
بهمن هشتاد و سه
دانلود کتاب






برچسب ها

مطالب مشابه با این مطلب

    جواب های بیل گیتس به سوالات همیشگی آزمون های استخدامی

    بیل گیتس تا به حال هزاران نفر را در مایکروسافت و همچنین بنیاد بیل و ملیندا که یک بنیاد خیریه است، اسخدام کرده است.

    از میرزا اسماعیل دولابی چه می دانید ؟

    از میرزا اسماعیل دولابی چه می دانید ؟ ۴٫۳۷/۵ (۸۷٫۴۵%) ۱۴۵ امتیازs از میرزا اسماعیل دولابی چه می دانید ؟ از میرزا اسماعیل دولابی چه می دانید ؟ محمد اسماعیل دولابی در روستای دولاب از توابع تهران زاده شد. در جوانی به شغل کشاورزی […]

    فاصله اسلام پا برهنگان با مدیران نجومی‌

    فاصله اسلام پا برهنگان با مدیران نجومی‌/ فاصله اسلام پا برهنگان با مدیران نجومی‌/ با انتشار سلسله فیش‌های حقوقی برخی مدیران دولتی در سال گذشته که نشان می‌داد این مدیران از بیت‌المال دریافتی‌های نجومی و بسیار کلان داشته‌اند احساسات عمومی جریحه‌دار شد، رهبر معظم […]

    زندگینامه استیفن هاوکینگ _ دانشمند انگلیسی

    زندگینامه استیفن هاوکینگ _ دانشمند انگلیسی ۳٫۶۷/۵ (۷۳٫۳۳%) ۳ امتیازs زندگینامه استیفن هاوکینگ _ دانشمند انگلیسی/ استیفن هاوکینگ ( انیشتین دوم و کاوشگر سیاهچاله ها) در روز هشتم ژانویه سال ۱۹۴۲ در آکسفورد چشم به جهان گشود. او از هر گونه تحرک عاجز است؛ […]

    مصاحبه خواندنی از زندگی خصوصی آیت الله خامنه ای

    مصاحبه خواندنی از زندگی خصوصی آیت الله خامنه ای ۴٫۴۴/۵ (۸۸٫۸۹%) ۹ امتیازs مصاحبه خواندنی از زندگی خصوصی آیت الله خامنه ای/ حضرت آیت الله سیدعلی خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در زندگی شخصی و سلوک فردی خود چگونه رفتار می کنند؟ چند […]

    پیام های کوتاه تربیتی امام خمینی

    پیام های کوتاه تربیتی امام خمینی ـ میزان بازماندن از حق، متابعت هوای نفس است. ـ ما باید این را بفهمیم که همه چیز هستیم و از هیچ کس، کم نداریم. ـ توکل به خدای تعالی، یکی از فروع توحید و ایمان است. ـ […]




هو الکاتب


پایگاه اینترنتی دانلود رايگان كتاب تك بوك در ستاد ساماندهي سايتهاي ايراني به ثبت رسيده است و  بر طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند و به هیچ ارگان یا سازمانی وابسته نیست و هر گونه فعالیت غیر اخلاقی و سیاسی در آن ممنوع میباشد.
این پایگاه اینترنتی هیچ مسئولیتی در قبال محتویات کتاب ها و مطالب موجود در سایت نمی پذیرد و محتویات آنها مستقیما به نویسنده آنها مربوط میشود.
در صورت مشاهده کتابی خارج از قوانین در اینجا اعلام کنید تا حذف شود(حتما نام کامل کتاب و دلیل حذف قید شود) ،  درخواستهای سلیقه ای رسیدگی نخواهد شد.
در صورتیکه شما نویسنده یا ناشر یکی از کتاب هایی هستید که به اشتباه در این پایگاه اینترنتی قرار داده شده از اینجا تقاضای حذف کتاب کنید تا بسرعت حذف شود.
كتابخانه رايگان تك كتاب
دانلود كتاب هنر نيست ، خواندن كتاب هنر است.


تمامی حقوق و مطالب سایت برای تک بوک محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.


فید نقشه سایت


دانلود کتاب , دانلود کتاب اندروید , کتاب , pdf , دانلود , کتاب آموزش , دانلود رایگان کتاب

تمامی حقوق برای سایت تک بوک محفوظ میباشد

logo-samandehi