جستجو در تک بوک با گوگل!

تابعيت پايگاه تك بوك از قوانين جمهوري اسلامي ايران

زن در فرهنگ غرب۲

472

بازدید

زن در فرهنگ غرب۲ ۱٫۵۰/۵ (۳۰٫۰۰%) ۲ امتیازs
تاثیر اسلام بر موقعیت زن
کتاب: ترجمه تفسیر المیزان جلد ۲ صفحه ۴۰۵
سراسر دنیا عقائدى را که شرح دادیم، همچنان در باره زن داشت، و رفتارهائى که گفتیم معمول مى‏داشت، و زن را در شکنجه‏گاه ذلت و پستى زندانى کرده بود، بطورى که ضعف و ذلت، یک طبیعت ثانوى براى زن شده و گوشت و استخوانش با این طبیعت مى‏روئید، و با این طبیعت‏به دنیا مى‏آمد و مى‏مرد، و کلمات زن و ضعف و خوارى و پستى نه تنها در نظر مردان، بلکه در نظر خود زنان نیز مثل واژه‏هاى مترادف و چون انسان و بشر شده بود، با اینکه در معانى متفاوتى وضع شده بودند، و این خود امرى عجیب است، که چگونه در اثر تلقین و شستشوى مغزى فهم آدمى واژگونه و معکوس مى‏گردد، و تو خواننده عزیز اگر به فرهنگ محلى امت‏ها مراجعه کنى، هیچ امتى را نخواهى یافت، نه امتهاى وحشى و نه امتهاى متمدن که مثل‏هائى سارى و جارى در باره ضعف زنان و خوارى آنان، در آن فرهنگ وجود نداشته باشد، بلکه به هر یک از این فرهنگ‏ها مراجعه کنى، خواهى دید که با همه اختلافاتى که در اصل زبان و سیاق‏ها و لحن‏هاى آن هست، انواعى از استفاده و کنایه و تشبیه مربوط به کلمه “زن”خواهى یافت، و خواهى دید که مرد ترسو و یا ضعیف و یا بى عرضه و یا خوارى طلب و یا ذلت پذیر و یا تن به ذلت ده را زن مى‏نامند، مثل این شعر عرب که مى‏گوید:
و ما ادرى و لیت اخال ادرى اقوم آل حصن ام نساء
نمى‏دانم و ایکاش مى‏دانستم که آل حصن مردانند و یا زنان، و صدها هزار از اینگونه مثلهاى شعرى و نثرى را در هر لغتى خواهى یافت.
و این به تنهائى براى اهل تحقیق کافى است که بفهمد جامعه بشرى قبل از اسلام چه طرز تفکرى در باره زن داشته است، و دیگر حاجت ندارد به اینکه سیره‏نویسان و کتب تاریخى فصل جداگانه و یا کتابى مختص به دادن آمارى از عقائد امتها و ملتها در مورد زنان نوشته باشند، براى اینکه خصال روحى و جهات وجودى هر امت و ملتى در لغت و آداب آن امت و ملت تجلى مى‏کند.
و در هیچ تاریخ و نوشته‏اى قدیمى چیزى که حکایت از احترام و اعتنا بشان زن کند، نخواهى یافت، مگر مختصرى در تورات و در وصایاى عیسى بن مریم ع که باید به زنان مهربانى کرد و تسهیلاتى براى آنان فراهم نمود.
و اما اسلام یعنى آن دینى که قرآن براى تاسیس آن نازل گردیده، در حق زن نظریه‏اى ابداع کرده که از روزى که جنس بشر پا به عرضه دنیا گذاشت تا آن روز چنین طرز تفکرى در مورد زن نداشت، اسلام در این نظریه خود، با تمام مردم جهان در افتاد، و زن را آنطور که هست و بر آن اساسى که آفریده شده، به جهان معرفى کرد، اساسى که به دست‏بشر منهدم شده و آثارش نیز محو گشته بود.
اسلام عقائد و آرائى که مردم در باره زن داشتند و رفتارى که عملا با زن مى‏کردند را بى اعتبار نموده و خط بطلان بر آنها کشید.
زن در تاریخ
تاریخ زندگى زن‏ها در بعد مظلومیت ، سه دوره مشخص را طى کرده است؛ البته ادوار فرعى نیز دارد ، ولى سه حالت مشخص در زندگى خانم‏ها دیده مى‏شود که جامعه‏شناسان و مورخان روى آنها بیش‏تر تکیه کرده‏اند. بدترین دوره‏اش ، زمان‏هایى است که در میان ملل وحشى و غیر متمدن بود ؛ که از لحاظ زمانى یکه دوره مشخص نیست و ممکن است تا این اواخر هم در بعضى از نقاط جهان چنین حالتى وجود داشته و شاید الان هم در گوشه‏اى از جهان باشد، اما به این جهت یک دوره حساب مى‏شود که زن بعنوان شى‏ء و کالا، یعنى قبل از حیوان ، مطرح است و ارزش زن براى این‏گونه جوامع در حکم یک کالاست. زن ،کالاى سرگردان و سرمایه بازرگانان و در بازار داد و ستد، وسیله نیل به هدف پست زور مردان است. بدین جهت عدّه‏اى که تعصب داشته، دختران را زنده به گور مى‏کردند که سبب ننگ آنها نشود . در معابد کلیساها، زن آبستن را زنده سر مى‏بریدند و خونش را به قربانگاه مى‏پاشیدند و سرش را تقدیم به پیشگاه معبودِ ساخته و پرداخته خود تقدیم مى‏داشتند. براى فراوانى آب، دوشیزگان را مرتب به زیور مى‏آراستند و در رودخانه غرق مى‏کردند. در جنگ ، زن جزء غارت و غنیمت بود . اقوام وحشى ، زنان هم را مى‏دزدیدند.
دوره‏اى که یک مقدار وضع خانم‏ها بهتر مى‏شود، دوره‏اى است که زن در حد حیوان و به عنوان یک موجود زنده، البته با ارزش در حد حیوانات ، مورد توجه بوده است.
در قدیم ،مردان جز جمالِ ظاهرى زن را نمى‏دیدند و نمى‏خواستند به خصایص فطرى و معنوى زن توجه داشته باشند یا غافل از این بودند. که زن مى‏تواند بزرگ‏ترین مربى انسانى باشد. دوره‏هاى ما قبل تاریخ ،از لحاظ وضع زندگانى انسان و اصول زناشویى هنوز مورد تحقیق و بررسى کامل واقع نشده است آن چه مى‏توان از رسوم قبایل وحشى که در حال حاضر در نقاط دور افتاده و محافل آفریقا و آمریکا و به دست آورد، این است که ازدواج در آغاز به قهر و غلبه صورت مى‏گرفته و این روش مانند شکار براى لذت بخشى بوده است. زنها نیز خود این سنت را پسندیدند صیاد را به دنبال خود مى‏کشانیدند و از راه شهوات نفسانى، راه را براى غلبه مردان باز کرده، و خود را در دام و چنگال آنان مى‏انداختند. دختران و زنانى که نصیب شکارچیان نمى‏شدند و مورد دستبرد واقع نمى‏شدند، ارزش نداشتند.
در دوره دیگرى زن ، یک انسان مهجور و تحت قیمومیت و ولایت مرد است که استقلال انسانیش را به کلى از دست مى‏دهد و به عنوان یک انسان ، فاقد اختیارات در جامعه ، زندگى مى‏کند .
این سه مرحله، سه حالت و سه دوره از زندگى زن جزء بدترین دوران‏هاست.

شخصیت و مقام زن در اسلام
اسلام ، اولین مکتبى است که زن را به عنوان مسئله مهم زندگى و متمّم حیات انسانى در مسائل اجتماعى و اخلاقى و قانونى خود جا داده است. درست در همان موقعى که دنیا در آتش جهل و ستم مى‏سوخت، و جوامع مختلف بشرى گرفتار انحرافهاى گوناگون بوده‏اند، گروهى از افراد زن را معبود خویش و جمعى از او را حیوانى مى‏پنداشتند و هر گونه تعدى را بر او روا مى‏داشتند؛ پیامبر گرامى اسلام صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم براى خاتمه بخشودن به انحراف‏ها، کجى‏ها و کجروى‏ها، پندارهاى غلط، تجاوزات از جانب خداوند متعال مبعوث، و خط بطلان بر روى غلط‏هاى بشرى کشید و همه راه‏هاى فضیلت و رستگارى را به او نشان داد خداوند ، حضرت محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم را در روزگارى مبعوث نمود که جهان بشریت دستخوش تیرگى‏ها و سقوط بود، و در دریاى حیرت و سرگردانى دست و پا مى‏زد؛
در چنین زمانى بود که ظهور اسلام بسان باران نیروبخش بهار ، زمین عبوس بشریت را خرم و شاداب ساخت، و یوغ‏ها و زنجیرها را از گردن‏ها و دست و پا برداشت و تجاوزات و خرافات را چون دزدان صبح شده رسوا گردانیدند و عقل‏ها و استعدادها و تفکرات زندانى شده، باشکوهى خاص از زندان آزاد کرد و طومار جاهلیت را درید و این حقیقت را به دنیاى بشرى اعلام داشت که زن و مرد، از نظر دارا بودن روح کامل انسانى و روح باقى براى حشر و نشر در قیامت، مساوى هستند، و هر دو، به کردارهاى زشت و زیباى خود کیفر یا پاداش داده مى‏شوند و به همان نیت که مردان جزئى از پیکر جامعه انسانى محسوب مى‏شوند زنان نیز چنین هستند. خداوند در قرآن کریم مى‏فرماید: «یا ایها الناس اتقو ربّکم الذى خلقکم من نفسٍ واحدهٍ و خلق منها زوجها و بَثَّ منهما رجالاً کثیراً و نساءً و اتقواللّه‏ الذى تساءلون به و الارحام ان اللّه‏ کان علیکم رقیبا.»
اى مردم از پرودگارتان بپرهیزید؛ همان کسى که همه شما را از یک انسان آفرید، و همسر او را از جنس او خلق کرد، و از آن دو مردان و زنان فراوانى منتشر ساخت و از خدایى بپرهیزید که هنگامى که چیزى از یکدیگر مى‏خواهید، نام او را مى‏برید و از قطع رابطه با خویشاوندان خود پرهیز کنید، زیرا خداوند مراقب شماست.
هیچ‏یک از آیات قرآن کریم که مردم را دعوت به تدبیر و تعقل در نظام آفرینش مى‏کند، مخصوص بر مردان نیست، بلکه زنان و مردان به طور برابر مخاطب قرار داده است. بررسى آیات قرآن کریم نشان مى‏دهد زن و مرد از نظر آفرینش، هیچ تفاوتى با یکدیگر ندارند و همه انسان‏ها از هر صف خواه زن و خواه مرد از یک ذات و گوهر خلق شده‏اند:
«یَاأَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ»
– اى مردم، ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‏ها و قبیله‏ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. گرامى‏ترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است.
شکى نیست که اسلام ، احترام ویژه‏اى براى زنان قائل است. زیرا اگر آیات قرآن را مورد بررسى قرار دهیم، به مقام و منزلت زن در اسلام پى خواهیم برد . مقام زنان در اسلام چنان است که در قرآن مجید ، سومین سوره مفصل ، به نام آنان (النساء) نامیده شده است، و در ده سوره دیگر از قرآن مجید مسائلى مربوط به حقوق و منزلت زنان هست، و همه جا در خطابات عام قرآن، زنان مورد خطابند و غیر از این مورد، از بسیارى از مفاهیم قرآن مى‏توان مطالبى درباره حقوق و منزلت زنان استنباط نمود. قرآن مجید این اتهام دروغ و مغرضانه را، که اسلام براى زن ارزشى قائل نیست، به کلى منتفى مى‏سازد. پیش از اسلام ، هیچ قانونى از قوانین اجتماعات متمدن و بزرگ، درباره ارزش واقعى زن، و اثر وجودى او، و حفظ کرامات و حقوق او تفصیلات فلسفى و روانى و مواد قانونى وجود ندارد.
مقام و منزلت زنان در فرهنگ اسلامى بر همگان آشکار است. دفاع از حقوق زنان، اعطاى مقام کوثر به دخت پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ، سخن از زنان و مردان نیکوکار در سرتاسر قرآن و اعطاى حق رأى به زن نمایانگر اهمیت تقریبا مساوى زنان و مردان در این فرهنگ مى‏باشد. اسلام ، زن را به عنوان عنصر مؤثر جامعه پذیرفته و او را در امر مهم و سرنوشت‏ساز بیعت شریک ساخته است؛ اسلام وقتى از زن بیعت گرفت، در حقیقت به او اعلام کرد . که تو یکى از خشت‏هاى بناى اسلامى و باید سهم خود را در استوارى و نگهدارى این بنیان ایفا کنى همچنین شرکت زنان در جنگ‏ها در صدر اسلام، نشان دهنده مشارکت زنان آن عصر در امور سیاسى است. دو بانوى نمونه اسلام، حضرت فاطمه علیهاالسلام و حضرت زینب کبرى علیهاالسلام نمونه‏اى از زنانى هستند که نسبت به سرنوشت سیاسى جامعه خویش حساس بوده و رسالت خود را به خوبى انجام داده‏اند. برخلاف پندار نادرست جوامع بشرى، اسلام نیز احترام ویژه‏اى براى زنان قائل است؛ زیرا همه مى‏دانیم که اولین کسى که اسلام را قبول کرد، یک زن بود. اولین شهید راه اسلام نیز یک زن بود؛ تنها فردى که در کعبه دفن مى‏باشد یک زن است . و وارث پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم نیز دخترش، حضرت فاطمه علیهاالسلام است که پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم بر دستان مبارکش بوسه مى‏زد و او را ام‏ابیها خطاب مى‏فرمود،
پیامبر اسلام صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم مى‏فرماید: «هریک از زن یا مرد موجبات آزار یکدیگر را فراهم کنند خداوند نه نماز و نه هیچ عمل خیرى را از آنان قبول نمى‏کند».
اسلام براى تمام تلاش‏هاى زن که در خانه همسر انجام مى‏دهد، ارج مى‏نهد تا آن‏جا که امام صادق علیه‏السلام مى‏فرماید: «لیوان آبى که زن به همسر مى‏دهد از یک سال عبادت شب و سحرخیزى که روزش را روزه بگیرد، نزد خدا بهتر است».
براى مقام زن همین بس که زمانى حضرت على علیه‏السلام به خواستگارى فاطمه علیهاالسلام آمد ، پیامبر فرمود: «صبر کنید تا از فاطمه اجازه بگیرم».
اسلام به مردان سفارش کرده که نیازهاى همسر و فرزندان را به خوبى تأمین نمایند و کسانى که در اداره زندگى بی‏تفاوت هستند، و همسران خود را هم چنان رها و معطل، و حقوق آنان را تضییع می‏نمایند، مورد لعنت پیشوایان معصوم قرار گرفته‏ اند،ملعونٌ ملعونٌ من ضیع من یعول.
پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم فرمود: «احترام و علاقه به همسر نشانه ایمان است و سپس اضافه کرد که من از همه شما بیش‏تر به همسرانم احترام مى‏گذارم».
نیز فرمود: «انسان باایمان در غذا ، تابع همسر و فرزندان است:المؤمن یاکل بشهوه اهله
امام صادق علیه‏السلام فرمود: «مردى که مهریه همسر خود را براى خود ، حلال بداند و به او ندهد ، در حقیقت ، سارق است».«و گناه چنین همسرى نابخشودنى است».
تساوى حقوق زن و مرد در پیشگاه خداوند
از جمله شبهاتى که در زمینه حقوق زن و مرد مطرح مى‏کنند، این است که اسلام حقوق زن و مرد را به طور مساوى مطرح نکرده است. برخى چنین تصور مى‏کنند که اسلام کفه سنگین شخصیت را براى مردان قرار داده و زنان در برنام اسلام چندان جایى ندارند. از جمله نکاتى که بایستى در این‏گونه مباحث بدان توجه نمود، این است : بین تساوى و تشابه تفاوت وجود دارد. سؤال ما این است: آیا لازمه تساوى حقوق، تشابه حقوق هم هست یا خیر؟ «تساوى به معناى برابرى و یکسانى است، ولى تشابه به معناى یکنواختى و یک‏گونگى است. استاد مطهرى در همین خصوص مثالى مى‏زنند که براى تقریب به ذهن خالى از فایده نیست؛ ایشان مى‏فرماید: ممکن است پدرى ثروت خود را به طور مساوى میان فرزندان خود تقسیم کند، اما به طور مشابه تقسیم نکند؛ مثلاً ممکن است این پدر چند قلم ثروت داشته باشد، هم تجارت‏خانه هم ملک مزروعى و هم مستغلات و بى‏نظر به‏این که قبلاً فرزندان خود را استعدادیابى کرده، و بر اساس استعدادشان ثروت خود را تقسیم نموده است، با در نظر گرفتن این که آن‏چه به همه فرزندان مى‏دهد، از لحاظ ارزش مساوى با یکدیگر باشد و ترجیح و امتیازى از این جهت در کار نباشد. آرى باید بین کمیت و کیفیت تفاوت قائل شد بین برابرى و یکنواختى نیز. آن‏چه مسلم بوده و مورد تأیید همه بزرگان دین است، این است که اسلام حقوق مشابه و یکنواختى براى زن و مرد قائل نشده است؛ ولى زن را برتر از مرد و یا مرد را برتر از زن، از لحاظ حقوق نمى‏داند؛ چرا که اسلام اصل مساوات انسان‏ها را درباره زن و مرد نیز رعایت کرده است. براى کسانى که اندک آشنایى با دین مبین اسلام و کتاب آسمانى آن داشته باشد، تساوى زن و مرد به خوبى نمایان است. از دیدگاه اسلام، تنها معیار برترى و امتیاز، براى کسانى است که از تقواى بیشترى برخوردار باشد، و نزد خداوند جنس برتر مطرح نیست. یعنى زن و مرد هر دو به یک اندازه انسان مى‏باشند و در انسانیت بینشان تفاوتى نیست. «تفاوت در جنسیت پس از اشتراک در ذات و نوع است. به تعبیر منطقى آنها دو صنف از یک نوع مى‏باشند، یعنى حقیقت و گوهر آنها یک چیز است، در انسانیت یکى را بر دیگرى تفاضلى نیست، آنها فرزندان یک والدین مى‏باشند، و از ارزش یکسان برخوردارند، تنها ملاک تفاوت در ارزش تقوا است که امرى اکتسابى است و ربطى به جنسیت ندارد، چنانکه ربطى به نژاد، جغرافیا، طبقه اجتماعى، ثروت، زیبائى و غیر آن ندارد.»
در این بخش با ذکر نمونه‏اى از آیات قرآن کریم، به عدم برترى زن و مرد از لحاظ انسانى و جنسیتى اشاره مى‏کنیم.
«إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِینَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَالذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَهً وَأَجْراً عَظِیماً»
«همانا کلیه مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان باایمان و مردان و زنان صابر و مردان و زنان خداترس و خاشع و مردان و زنان خیرخواه و مسکین‏نواز و مردان و زنان روزه‏دار و مردان و زنان باحفاظ و خوددار و مردان و زنانى که یاد خدا بسیار کنند بر همه آنها خدا مغفرت و پاداش بزرگ مهیا ساخته است».
آیه فوق، براى زنان و مردان – در صورت انجام کارهاى نیک – پاداش مساوى در نظر گرفته شده است؛ و این‏گونه نیست که چون مرد برتر است، به او پاداش ویژه‏اى داده شود.
«یَاأَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ»
«اى مردم همه شما را نخست از مرد و زنى آفریدیم و آن‏گاه شعبه‏هاى بسیار و فرق مختلف گردانیدیم تا (قرب و بعد نژاد و نسب یکدیگر را) بشناسید (و بدانید که اصل و نسب و نژاد مایه افتخار نیست بلکه) بزرگوارترین شما نزد خدا باتقوى‏ترین مردمند و خدا (بر نیک و بد مردم) کاملاً آگاه است».
در آیه فوق با اشاره به آفرینش زن و مرد، تصریح شده است که ملاک برترى، تقوا و پرهیزگارى بیشتر است.
«مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاهً طَیِّبَهً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ»
«هرکس از مرد و زن کار نیکى به شرط ایمان به خدا آورد ما او را در زندگانى خوش و باسعادت زنده (ابد) مى‏گردانیم و اجرى بسیار بهتر از عمل نیکى که کرده به او عطا مى‏کنیم».
در آیه فوق ، خداوند بین پاداش زن و مرد تمایزى قائل نشده است.
«وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَوَدَّهً وَرَحْمَهً إِنَّ فِی ذلِکَ لاَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»
«و باز یکى از آیات لطف الهى این است که براى شما از جنس خودتان جفتى بیافرید که در بر او آرامش یافته با هم انس گیرید و میان شما رأفت و مهربانى برقرار فرمود.»
در آیه فوق ، خداوند به اصل ازدواج اشاره نموده و تصریح کرده که زن و مرد، هرکدام مکمل یکدیگرند و هرکدام بدون یکدیگر ناقص است؛ و این‏گونه نیست که مرد یا زن برتر از دیگران باشد.
«و اَوحینا الى اُمّ موسى اَن ارضعیه فاذا خفت علیه فالقیه فى الیم و لاتخافى و لاتحزنى انا رادوه الیک و جاعلوه من المرسلین»
«و به مادر موسى وحى کردیم طفلت را شیر ده چون آسیب فرعونیان بر او ترسان شوى او را به تو بازگردانیم و هم از پیامبران مرسلش قرار دهیم».
این آیه به عظمت زن اشاره دارد؛ این که زن نیز مى‏تواند به مقامى برسد که مورد الهام خداوند واقع شود.
«و از خدا براى مومنان (آسیه) زن فرعون را مثل آورد هنگامى که از شوهر کافرش بیزارى جست و عرض کرد بارالها (من از فرعونى و عزت و نبوى او درگذشتم) تو خانه‏اى براى من در بهشت بنا کن و مرا از شر فرعون و کردارش و از قوم ستمکار نجات‏بخش.

در آیه فوق تصرح شده که خداوند، زن فرعون را نمونه قرار داده است که خود به منزلت و مقام زن عظیمى که زن در پیشگاه خداوند مى‏تواند داشته باشد ، اشاره مى‏کند.
«إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ»
ما تو را (چشمه) کوثر دادیم. پس براى پروردگارت نماز گذار و قربانى کن دشمنت خود بى تبار خواهد بود.
سوره کوثر بنابر تصریح مفسران در شأن حضرت فاطمه علیهاالسلام و بیان عظمت ایشان نازل شده است. آیا با این حال نیز مى‏توان گفت که زن و مرد از منزلتى متفاوت بر خوردارند؟
اسلام و منادى آزادى
ما معتقدیم خالق و آفریننده جهان که از همه حقایق مطلع است و قادر بر همه چیز است و مالک همه چیز. این اصل به ما مى‏آموزد که انسان، تنها در برابر خدا باید تسلیم باشد و از هیچ انسانى نباید اطاعت کند؛ مگر این که اطاعت او اطاعت خدا باشد. بر این اساس، هیچ انسانى حق ندارد انسان‏هاى دیگر را تسلیم در برابر خود مجبور کند و ما از این اصل اعتقادى اصل آزادى بشر را مى‏آموزیم که هیچ فردى حق ندارد انسانى و یا جامعه و ملتى را از آزادى محروم کند، براى او قانون وضع کند، رفتار و روابط او را بنابه درک و شناخت خود که بسیار ناقص است و یا بنابه خواسته‏ها و امیال خود تنظیم نماید و از این اصل ما نیز معتقدیم که قانون‏گذارى براى پیشرفت‏ها در اختیار خداى تعالى است و سعادت و کمال انسان و جوامع، تنها در گرو اطاعت از قوانین الهى است که توسط انبیا به بشر ابلاغ شده است و انحطاط و سقوط بشر به علت سلب آزادى او و تسلیم در برابر سایر انسان‏ها است. بنابراین ، نسان باید علیه این بندها و زنجیرهاى اسارت و در برابر دیگرانى که به اسارت دعوت مى‏کنند، قیام کند و خود و جامعه خود را آزاد سازد تا همگى تسلیم و بنده خدا باشند. از این جهت است که مقررات اجتماعى ما علیه قدرت‏هاى استبدادى و استعمارى آغاز شود . بنابراین ، با هر چیزى که برابرى در جامعه را بر هم مى‏زند و امتیازات پوچ و بى‏محتوایى را در جامعه حاکم مى‏سازد باید مبارزه کرد؛
آزادى در تعبیرات اسلامى
اسلام درباره آزادى به عنوان یک ارزش ، اعتراف کرده است؛ اما نه ارزش منحصر به فرد، و نه آزادى با آن تعبیرها و تفسیرهاى ساختگى، بلکه آزادى به معناى واقعى، على علیه‏السلام در وصیت‏نامه‏اش به امام حسن علیه‏السلام ، در نهج‏البلاغه ، مى‏فرماید و اکرم نفسک عن کل دنیه و ان ساقتک الى الرغائب فانک لن تعتاض بما تبذُلُ من نفسک عوضا ، جان و روان خودت را گرامى بدار و از هر کار و پست و از هر پستى محترم بدار.
نمى‏گوید مثلاً جان خودت را گرفتار مکن، مى‏گوید: «اکرمْ» یعنى احترام ذات خودت را حفظ کن از این که تن به پستى بدهى. همان طور که قرآن مى‏فرماید بزرگ‏ترین باختن‏ها، باختن خود است، این‏جا نیز على علیه‏السلام همان معنا را به تعبیر دیگر مى‏گوید: پسرم براى هرچه که از دست بدهى و بفروشى مى‏توان قیمت گذاشت؛ ولى یک چیز دارى که اگر آن را بفروشى بهایى در همه جهان براى آن پیدا نمى‏کنى و آن خودت هستى، یعنى همان نفس و جان و روحت؛ اگر روحت را بفروشى و تمام دنیا و مافیها را به تو بدهند، دیگر برابرى نمى‏کند.
نیز مى‏فرماید: «و لاتَکُن عبد غیرک فقد جعلک اللّه‏ حرا، پسرم هرگز بنده دیگرى مباش، زیرا خدا تو را آزاد آفریده است».
آزادى زن در اسلام
زن در آغاز پیدایش اسلام، به کرامت انسانى خویش دست یافت، موقعیت اجتماعى خویش را به دست آورد و از حقوق و آزادى‏هاى حقیقى برخوردار گشت. اسلام ، همه ستم‏ها و برخوردهاى وحشیانه‏اى که در دور جاهلیت نسبت به زنان صورت مى‏گرفت، از کشتن گرفته تا پایمال نمودن ضرورى‏ترین حقوق فردى، نهى نمود و زنده به گور کردن دختران را حرام گردانید.
«و لاتقتلوا اولادکم خشیه املاق» از ترس تنگ‏دستى فرزندان خود را نکشید.
در خصوص زنان، اسلام هیچ‏گاه مخالف آزادى آنها نبوده است؛ بلکه و شرافت و حیثیت وى را به وى باز داده است. زن مساوى مرد است، زن مانند مرد آزاد است که سرنوشت و فعالیت‏هاى خود را انتخاب کند.
اسلام به زن حق حیات و آزادى بخشیده و آنان را از زیر یوغ اسارت نجات داده است. آزادى (به معناى حقیقى و واقعى آن) که اسلام به طبقه زنان عطا کرده است، تا حال در هیچ دین و یا جمعیتى دیده نشده است، چنان که خود اروپائیان به این نکته اعتراف مى‏کنند. در این زمینه، یکى از بانوان نویسنده انگلیسى به نام «لیدى» مى‏گوید:
«من اگر بگویم زن‏هاى اسلام از زن‏هاى اروپا بیشتر آزادترند، زیاده‏روى نکرده‏ام. زن مسلمانِ فهمیده، یگانه زنى است که به معناى واقعى و حقیقى آزادى پى برده و مى‏داند که آزادى یعنى چه؟»
اسلام، آزادى زن را از زمانى مقرر داشت که وى را همسان و هموزن مرد دانست و زن را از اسارت و حقارت تاریخى، رهایى داد. اسلام در چهارده قرن پیش زنجیرهاى اسارت را از دست و پاى زن گسست.
اسلام، براى زن حق مالکیت قائل شده است و زن مى‏تواند مالک اشیاى منقول و غیرمنقول باشد، حق خرید وفروش و واگذارى اموال خود را دارد، مى‏تواند به آن‏گونه که بخواهد وصیت نماید. اسلام ، همه حقوق مدنى و سیاسى را که به مردان داده، به زن نیز بخشیده است. زن ، حق کار شرافتمندانه دارد، حق انتخاب دارد، و مى‏تواند نماینده مجلس و کارمند اداره و قاضى شود.
آیه اللّه‏ طالقانى رحمه‏الله در پاسخ خبرنگارى گفت: «اگر معناى نگرانى درباره زن این است که اسلام زن‏ها در مسائل اقتصادى و اجتماعى و تکامل فکرى و دانش مجهور دارد، در اسلام نیست و ما نمونه تکامل از همان زن‏هاى صدر اسلام داشتیم، مثل فاطمه علیهاالسلام دختر پیغمبر که هم خانه‏دار بود و هم در میدان‏هاى جهاد پشت سر مجاهدان خدمت مى‏کرد به موقعش در مسجد براى دادخواهى فریاد مى‏کشد…».
حجاب و اصل آزادى
آزادى به معنى رها بودن از هر قید و بند و عدم پایبندى به هیچ قاعده و قانون و ضابطه‏اى نیست. ممکن است در بینش غربى و غرب‏گرایانه چنین مفهومى از آزادى ارائه شود، اما در بینش الهى این‏گونه «آزادى» عین «اسارت» است. اسارت در بند هوا و هوس‏ها و شهوات حیوانى، گرفتارى و محبوس ماندن در زندان نفس اماره و وسوسه‏گر است . آدمى که تنها براى خوردن و خواب و شهوت خلق نشده تا آزادى او را در رابطه با این گونه امور تفسیر و توجیه کنیم، بلکه براى هدف و مقصدى بس عظیم‏تر از این‏ها که همان «رسیدن به کمال مطلوب» است، پا به عرصه وجود نهاده است. در بینش اسلامى، آزادى در رابطه با «قرب حق» که همان کمال حقیقى آدمى است، معنا و مفهوم مى‏یابد و آزادى حقیقى به معناى رها بودن از هر قید و بندى است که مانع پرواز آدمى در فضاى لایتناهى قرب حق است. حجاب از جمله آن قیود است.
در اندیشه اسلامى، آزادى از هوا و هوس‏ها و نفس‏پرورى براى رسیدن به رضوان خداست؛ ولى در نگرش غربى ، آزادى از همه قیود و تعهدات، براى اشباع خواسته‏هاى نفسانى و شهوات است.
گفته‏اند ، حجاب موجب سلب آزادى که یک حق طبیعى بشر است، مى‏گردد. «نوعى توهین به حیثیت انسانى زن به شمار مى‏رود… مجبور ساختن زن به این که حجاب داشته باشد، بى‏اعتنایى به حق آزادى او واهانت و حیثیت انسانى اوست و به عبارت دیگر، ظلم فاحش است به زن، عزت و کرامت انسانى و حق آزادى زن؛
آیا واقعا حجاب مانع آزادى زنان است؟ آیا حجاب، آزادى زنان را محدود مى‏سازد؟ «آنچه باعث این تصورات شده، تفسیر غلط آزادى و کلمه حجاب است. باید دید که منظور از آزادى براى آن‏ها چیست و معناى کلمه حجاب از دیدگاه اسلام چه مى‏باشد تا بتوان درباره ممانعت حجاب و آزادى زن بحث کرد.
تفسیر غلط از آزادى باعث چنین تصوراتى شده است. امروز از سوى محافل غربى و غرب‏گرا، این‏گونه به مردم القا مى‏شود که آزادى به معناى ارضاى تمایلات، یا عدم التزام به قیود اخلاقى و اجتماعى است و آزادى زن در بینش و نگرش آنان، یعنى این که به هر شکل بتوان لباس پوشید، یا با هرکس بتوان رابطه برقرار کرد، تا مناسبات خانوادگى و اجتماعى را به هر صورت که مورد علاقه است، ترتیب داد. ولى باید گفت که آزادى را نمى‏توان به صورت «ارضاء تمایلات» تعبیر نمود، زیرا همه تمایلات انسان، اساسى و ضرورى نیستند. تمایلات انسانى نیز در حد اعتدال قابل ارضا هستند. ارضاى تمایلات نه موجب سعادت فرد است و نه خوشبختى انسان را در حیات جمعى تأمین مى‏کند. آرى اگر ما آزادى را عبارت از ارضاء تمایلات بدانیم، در این صورت باید قبول کنیم، حجاب با آزادى به این معنا ناسازگار است، ولى این معنا از آزادى نه با شأن انسان سازگار است و نه قابل تحقق مى‏باشد. و چنان که پیشتر گفته شد، مفهوم صحیح آزادى در ارتباط با «قرب حق» معنا مى‏شود. چه آزادى را، صرفا به معناى پیروى از عقل بدانیم و چه آن را در رابطه با تقوا، مورد توجه قرار دهیم. در هر دو صورت، حجاب نه تنها آزادى زن را محدود نمى‏سازد بلکه براى زن شرایطى فراهم مى‏کند که مورد تأیید عقل و با تقوا سازگارتر است.
در این قسمت به معناى کلمه حجاب مى‏پردازیم . این کلمه موجب انحراف اذهان عده زیادى از افراد گشته است؛ معناى لغوى حجاب که در عصر ما این کلمه براى پوشش زن معروف شده، چیست؟
«کلمه حجاب هم به معنى پوشیدن است و هم به معنى پرده و حاجب. بیشتر استعمالش به معنى پرده است. این کلمه از آن جهت مفهومش پوشش مى‏دهد که پرده، وسیله پوشش است، و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت، هر پوشش حجاب نیست؛ آن پوشش ، حجاب نامیده مى‏شود که از طریق پشت پرده صورت گیرد. در قرآن کریم، در داستان سلیمان، غروب خورشید را این‏طور توصیف مى‏کند: «حتى توارت بالحجاب» یعنى تا آن‏وقتى که خورشید در پشت پرده مخفى شد. استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبتا جدید است. در قدیم، مخصوصا در اصطلاح فقها، کلمه «ستر» که به معناى پوشش است، به کار رفته است. فقها، چه در کتاب الصلوه و چه در کتاب النکاح که متعرض این مطلب شده‏اند کلمه ستر را به کار برده‏اند. بهتر این بود که این کلمه عوض نمى‏شد و همیشه همان کلمه «پوشش» به کار برده مى‏شد. و همین امر موجب مى‏شود که عده زیادى گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود. زندانى کردن و حبس زن در اسلام مطرح نیست. در برخى از کشورهاى قدیم مثل ایران قدیم و هند چنین چیزى وجود داشته است، ولى در اسلام وجود ندارد. پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان، بدن خود را بپوشاند و به جلوه‏گرى و خودنمایى نپردازد. آیات مربوط همین معنى را ذکر مى‏کند و فتواى فقها هم مؤید همین مطلب است.»
«فرق است بین زندانى کردن زن در خانه و بین موظف دانستن او به این که وقتى مى‏خواهد با مرد بیگانه مواجه شود، پوشیده باشد. در اسلام، محبوس ساختن و اسیر کردن زن وجود ندارد. حجاب در اسلام یک وظیفه است؛ بر عهده زن نهاده شده که در معاشرت و برخورد با مرد، باید کیفیت خاصى در لباس پوشیدن مراعات کند. این وظیفه نه از ناحیه مرد بر او تحمیل شده است و نه چیزى است که با حیثیت و کرامت او منافات داشته باشد و یا تجاوز به حقوق طبیعى او که خداوند برایش خلق کرده است، محسوب مى‏شود. اگر رعایت پاره‏اى مصالح اجتماعى، زن یا مرد را مقید سازد که در معاشرت روش خاصى را اتخاذ کنند و طورى راه بروند که آرامش دیگران را بر هم نزنند و تعادل اخلاقى را از بین نبرند، چنین مطلبى «زندانى کردن» یا «بردگى» نمى‏توان نامید، و آن را منافى حیثیت انسانى اصل «آزادى» فرد نمى‏توان دانست. و نیز حجاب برخى دشوارى‏ها را به دنبال دارد که اگر اصل آن براى سلامت و رشد انسانى مفید انگاشته شود، باید آن را متحمل شد.»
که البته در این صورت نیز باحجاب در فعالیت‏ها و رفت و آمدهاى خود، آزادترند، زیرا مردان بولهوس، اطمینان دارند که این‏ها، طعمه و ملعبه نمى‏شوند. و بنابراین، کمتر مزاحمتى براى آنها ایجاد مى‏کنند، اما زنان بى‏حجاب، آزادى کمترى دارند. زیرا در معرض دید هستند و چشم‏هاى هرزه را به سوى فرد مى‏کشانند و هوس‏ها را تحریک مى‏کنند و در نتیجه، مورد طمع گرگان شهوت مى‏شوند. زنان باحجاب، مظهر عفاف شناخته شده‏اند و لذا در خانه و خارج خانه، مزاحمتى ندارند و آزادند، دنبال کارها ومسئولیت‏هاى خویش هستند.
قرآن مجید مى‏فرماید:
«یَا أَیُّهَا الْنَّبِیُّ قُلْ لاِءَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلاَ یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِیماً»
«اى پیغمبر (گرامى) با زنان و دختران و زنان مؤمنان بگو که خویشتن را به چادر بپوشانند که این کار براى این که آن‏ها(به عفت و حریت) شناخته شوند تا از تعرض و جسارت(هوسرانان) آزار نکشند بسیار بهتر و خدا (در حق خلق) آمرزنده و مهربان است.»
گفته‏اند سبب نزول آیه فوق این بوده است : زن‏ها به مسجد مى‏رفتند و پشت سر پیامبر نماز مى‏خوانند. شب‏ها که از نماز مغرب و عشاء باز مى‏گشتند، جوان‏ها سر راه آنها مى‏نشستند و مزاحم آن‏ها مى‏شدند. از این رو، آیه فوق نازل گردید.

دانلود کتاب






مطالب مشابه با این مطلب

    قوانین معاشرت در جمع

    قوانین معاشرت در جمع ۲٫۳۳/۵ (۴۶٫۶۷%) ۳ امتیازs مودب و فهیم بودن یک مهارت اجتماعی مهم است که می‌تواند به شما کمک کند تا دوستان جدید پیدا کنید، در حرفه‌ی خود موفق شوید و محترم شمرده شوید.

    ۲۰ دلیلی که شاید ازدواج را برای شما خسته کننده بکند

    در آغاز ازدواج، شاید انقدر همه‌چیز جدید و هیجان‌انگیز است که نگهداشتن هیجان و شور یک رابطه، کار دشواری نباشد.

    تهاجم فرهنگی از نوعی دیگر

    تهاجم فرهنگی از نوعی دیگر/ تهاجم فرهنگی از نوعی دیگر/ زمان در کشورمان خیلی سریع می‌گذرد ایران صد سال پیش خیلی با ایران امروز فرق دارد خیلی چیزها وارد ایران شد که ما مجبور شدیم فرهنگ خودمان را با آن هماهنگ کنیم مانند تلفن […]

    وضعیت حجاب در جامعه امروز ما

    وضعیت حجاب در جامعه امروز ما ۲٫۶۷/۵ (۵۳٫۳۳%) ۱۲ امتیازs وضعیت حجاب در جامعه امروز ما/ وضعیت حجاب در جامعه امروز ما/ اینکه وضعیت حجاب در جامعه به این صورت درآمده است و روز به روز کم رنگ تر می ‌شود، به این دلیل […]

    پدیده شوم تکدی گری

    پدیده شوم تکدی گری ۴٫۵۰/۵ (۹۰٫۰۰%) ۲ امتیازs پدیده شوم تکدی گری/ پدیده شوم تکدی گری/ دست طمع چو پیش کسان می کنی دراز پل بسته ای که بگذری از آبروی خویش تکدی گری، عوارض و مخاطرات زیادی دارد. بخشی از مطالعات مقطعی و […]

    قوانین آداب معاشرت

    قوانین آداب معاشرت/ قوانین آداب معاشرت/ زیگموند فروید می‌گوید: «نمی‌توان این مسئله را نادیده گرفت که تمدن تا چه حد بر پایه‌ی چشم‌پوشی از غریزه بنا شده است.» همواره میان اینکه چقدر باید غرایز خود را دنبال کنیم و چقدر باید تسلیم قراردادهای اجتماعی […]




هو الکاتب


پایگاه اینترنتی دانلود رايگان كتاب تك بوك در ستاد ساماندهي سايتهاي ايراني به ثبت رسيده است و  بر طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند و به هیچ ارگان یا سازمانی وابسته نیست و هر گونه فعالیت غیر اخلاقی و سیاسی در آن ممنوع میباشد.
این پایگاه اینترنتی هیچ مسئولیتی در قبال محتویات کتاب ها و مطالب موجود در سایت نمی پذیرد و محتویات آنها مستقیما به نویسنده آنها مربوط میشود.
در صورت مشاهده کتابی خارج از قوانین در اینجا اعلام کنید تا حذف شود(حتما نام کامل کتاب و دلیل حذف قید شود) ،  درخواستهای سلیقه ای رسیدگی نخواهد شد.
در صورتیکه شما نویسنده یا ناشر یکی از کتاب هایی هستید که به اشتباه در این پایگاه اینترنتی قرار داده شده از اینجا تقاضای حذف کتاب کنید تا بسرعت حذف شود.
كتابخانه رايگان تك كتاب
دانلود كتاب هنر نيست ، خواندن كتاب هنر است.


تمامی حقوق و مطالب سایت برای تک بوک محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.


فید نقشه سایت


دانلود کتاب , دانلود کتاب اندروید , کتاب , pdf , دانلود , کتاب آموزش , دانلود رایگان کتاب

تمامی حقوق برای سایت تک بوک محفوظ میباشد

logo-samandehi